حسین عبداللهیفر/ همهپرسی استقلال اقلیم کردی شمال عراق در میان موجی از مخالفت گروههای کردی، دولت عراق، کشورهای منطقه و بسیاری از دولتهای غربی در سوم مهر ماه جاری برگزار شد و زنگ خطر را برای موج جدیدی از ناامنیها در منطقه به صدا درآورد. از همین رو، موضوع استقلال عراق به سرعت به یکی از مباحث اصلی محافل نظامی، امنیتی، سیاسی و خبری کشورمان تبدیل شد و واکنش شدید کلیه گروهها و جریانات سیاسی را به همراه داشت.
پدیده عجیب در این میان حمایت یکی از افراد وابسته به اصلاحطلبان از استقلال کردهای عراق است که از سوی یکی از روزنامههای وابسته به این جریان منعکس شد. صادق زیباکلام در گفتوگو با روزنامه «ابتکار» سهشنبه 11 مهرماه با جناحی کردن مخالفت با استقلال کردستان عراق میگوید: «با کمال تأسف باید گفت که مخالفت اصولگرایان با همهپرسی اقلیم کردستان قابل فهم است. معتقدم که باید حق تعیین سرنوشت به رسمیت شناخته شود. حقوق شهروندی تنها یک منشور با کلمات زیبا نیست؛ بلکه اصل بنیادین آن در حقیقت حق تعیین سرنوشت بوده و اگر ما این حق را برای مردم کردستان عراق به رسمیت نشناسیم، معلوم نیست حقوق شهروندی چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد.»
زیباکلام درباره علت مخالفت کشورمان با این خواسته برخی از گروههای کردی عراق میگوید: «اینکه در ایران از استقلال کردستان عراق دفاع نمیشود، کاملاً قابل فهم است؛ برای اینکه ما جمعیتی قابل توجه از کردها را در غرب کشور داریم و حکومت ایران نگران است که به وجود آمدن کشوری مستقل به نام کردستان، انگیزهای برای جداییطلبی یا خودمختاری کردهای ایران باشد.»
اینکه روزنامه ابتکار با چه توجیهی اقدام به این گفتوگوی ضد امنیت ملی کشورمان کرده، مشخص نیست، اما نقطهنظرات شاذ و نگاه عجیب زیباکلام بنابه دلایلی قابل درک میباشد که به بخشی از آنها اشاره میشود:
۱ـ زیباکلام اساساً هرگونه توطئه و نقشه دشمن را توهم دانسته و تفاوتی میان دوست و دشمن قائل نیست. بر همین اساس نقش سرویسهای جاسوسی در جریان همهپرسی شمال کردستان عراق را نادیده گرفته و به گونهای سخن میکند که گویا جامعه کردی عراق با اندیشه و محاسبه عواقب اقدام خود، شرایط را برای انجام همهپرسی مناسب یافته است.
۲ـ وی در جریان حرکت تجزیهطلبانه گروههای ضد انقلاب کشورمان نیز همین دیدگاه را داشته و زمانی که از سوی دولت بازرگان به کردستان مأمور میشود نه تنها برای اتحاد و مجاب کردن ضد انقلاب تلاش نکرد؛ بلکه معتقد به مذاکره و دادن امتیازاتی به آنها بود که طبعاً با مخالفت نیروهای انقلابی مواجه شد. از آن روز تاکنون وی تلاش کرده در مسیری خلاف سیاستهای نظام نظرات سیاسی خود را ارائه دهد.
۳ـ البته نگارنده خود از وی شنیده که از علل اصلی اعلام نقطهنظرات شاذ از سوی وی در سیاست، قرارگرفتن در کانون توجهات است؛ لذا به یادم دارم روزی که «نام خدا» را در پایان مطلبی آورده بود، در سؤال از چرایی آن، اینگونه توضیح داد که میخواهد متفاوت باشد.
۴ـ از آنجا که وی به موضعگیری تحلیلی سطحی و توهم توطئهای شهرت دارد و اطلاعاتش به فراوانی مواضعی که میگیرد، نیست، به احتمال زیاد از توافقات پشت پرده داعش با بارزانی در ابتدای حمله داعش به عراق و تعهداتی که بارزانی در اردن برای همراهی با داعش به منظور انجام عملیات علیه دولت مرکزی عراق داده با خبر نیست و نمیداند چرا داعش درصدد حمله تلافیجویانه به موصل برآمد و چرا بارزانی از کشورهای همسایه تقاضای کمک کرد که جمهوری اسلامی ایران برای گسستن پیوند بارزانی با داعش به کمک اکراد عراقی شتافت.
اکنون نیز وی از پناهنده شدن سران داعش به بارزانی و حضور فرماندهان این گروه تکفیری در شمال عراق با خبر نیست و اساساً از نقشه کلی که برای ایجاد شکاف میان کردها و شیعیان با هدف تضعیف دولت عراق از یک سو و تلاش عربستان برای ایجاد انشعاب میان شیعیان در دستور کار سلطهجویان است نمیخواهد چیزی بداند و اگر بشنود میان اعراب سنی و اکراد توافقاتی صورت گرفته تا آنها نیز استقلال اقلیم اعراب سنی را دنبال کنند که نخستین اجلاس آن را نیز پس از همهپرسی اخیر برگزار کردند.