وزیر مهاجران افغانستان گفت: آیت‌الله خامنه‌ای با صدور مجوز ارائه خدمات تحصیلی به تمامی دانش‌آموزان مهاجر افغانی در ایران، کمک بزرگی به ملت افغانستان کردند. عالمی‌بلخی با بیان اینکه وضعیت مهاجران افغانی در ایران نسبت به گذشته بهبود یافته است، خاطرنشان کرد: حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(مدظله‌العالی) با فرمان خود مبنی بر اینکه تمامی دانش‌آموزان افغانی مهاجر در ایران نباید از نعمت تعلیم باز بمانند، سبب شدند که حدود ۷۰ هزار نفر از دانش‌آموزان بدون مدرک افغانی در مدارس ایران ثبت‌نام شوند.
در گفت‌وگوی صبح‌صادق با کارشناسان مسائل منطقه‌ای بررسی شد
حسن فلاح/ این روزها کمتر کسی است که ماجرای همه‌پرسی کردستان عراق را تاکتیک جدید آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها برای بحران‌سازی در منطقه نداند. برگزاری همه‌پرسی استقلال از سوی بارزانی شوک بزرگی را به صحنه سیاسی عراق وارد کرده است و زمینه مناسبی برای تحکیم حضور نظامی آمریکا و افزایش مداخله‌گری این کشور در فضای پساداعش خواهد بود. در حالی که ارتش عراق با همراهی نیروهای مردمی موفق شد شبه‌نظامیان داعش را از مناطقی که از سال 2015 در اختیار داشتند، خارج کند، یک بحران جدید و البته دامنه‌دار، شوک بزرگی به عراق وارد خواهد کرد و این هدفی است که آمریکا، رژیم صهیونیستی و هم‌پیمانان‌شان دنبال می‌کنند. در بررسی بیشتر این موضوع به سراغ دکتر محمدعلی مهتدی کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه و دکتر سیدهادی سیدافقهی کارشناس مسائل جهان اسلام رفتیم تا آنها این بحران جدید منطقه را تحلیل کنند.
*با توجه به مخالفت همه کشورهای جهان با همه‌پرسی کردستان عراق، به نظر شما آیا توطئه جدیدی در خاورمیانه در حال شکل‌گیری است؟ ریشه تاریخی این تحولات در کجاست؟
مهتدی: از نظر تاریخی در مجموع محافل صهیونیستی درصددند کشور کردستان را در منطقه شکل بدهند، اما نه به این دلیل که به حقوق کردها علاقه‌مندند بلکه به این دلیل که آغازی باشد برای درگیری‌ها در منطقه و تجزیه کشورهای عربی و اسلامی. این مسئله تاریخچه مفصلی دارد. به لحاظ ارتباطاتی که میان مرحوم ملامصطفی بارزانی با رژیم صهیونیستی برقرار بود و پس از فروپاشی شوروی در اوایل دهه 90 میلادی، قرن گذشته که بحث خاورمیانه جدید پیش آمد، تصمیم گرفتند کشورهای منطقه را بر اساس تقسیمات قومی و مذهبی، تجزیه کنند. این موضوع باید از عراق شروع می‌شد؛ علت اشغال عراق در سال 2003 به دست آمریکا هم اجرای همین طرح‌ها و اهداف شوم تجزیه‌طلبانه بود. الآن با پایان یافتن کار گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه به نظر می‌رسد محافل صهیونیستی و خود آمریکا پشت این موضوع هستند، با این هدف که زخم جدیدی در منطقه ایجاد کنند و زمینه جدیدی برای درگیری‌های نظامی دیگر به وجود بیاورند.
افقهی: داستان حرکت جدایی‌طلبانه اقلیم کردستان یک داستان قدیمِ جدید است، به این معنا که از زمان استقلال عراق به دست پدر مسعود بارزانی بنای جدا شدن از خاک عراق را گذاشت، با تشویق انگلیسی‌ها، رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عربی، به ویژه سعودی‌ها که متأسفانه این روزها هم نمی‌توانند خباثت‌ها و توطئه‌های‌شان را پنهان کنند، شرایط فعلی مقطعی است که مسعود بارزانی تصور می‌کند حالا که عراق در موقعیت ضعف قرار دارد، نیروهای عراق تحلیل رفته‌اند، درگیر دفع حملات و تجاوزهای داعش هستند و از سویی نیز با اختلافات سیاسی با جریان‌ صدر و اختلافات پارلمانی و مسائل بد اقتصادی مواجه هستند، وقت اعلام همه‌پرسی فرارسیده تا منتظر واکنش دولت مرکزی عراق باشد. این ظاهر و صورت‌ مسئله تجزیه است، ولی باطن قضیه خود بارزانی است که قربانی یک توطئه استکباری و جهانی خواهد شد و آثار این خیانت و آثار توطئه از همان روزهای آغاز همه‌پرسی و اصرار بر همه‌پرسی و سپس مخالفت‌های جهانی و منطقه‌ای حتی در درون کردها نشان می‌دهد وی باید مأموریت خطیری را که استکبار بر دوش او نهاده انجام دهد. اگر شما به وزن سیاسی و حتی اقتصادی و نظامی بارزانی نگاه کنید و آن را در یک کفه ترازو قرار دهید و به این همه مخالفت، تهدید و قوانینی که پارلمان عراق و دادگاه فدرال تصویب کرده‌اند توجه کنید و همچنین اقداماتی که دولت ترکیه و جمهوری اسلامی ایران در مقابل‌شان انجام می‌دهند توانسته‌اند مقاومت کنند اگر پشت آن قدرت پنهان شیطانی نباشد، به نظر شما چطور امکان دارد بتواند جلوی این صف‌آرایی‌ها دوام بیاورد؟!

*استکبار در یکصد سال اخیر با چه اهدافی تجزیه کشورها را دنبال کرده است؟
مهتدی: وقتی نام استکبار را می‌آوریم کشور آمریکا را قصد می‌کنیم، اما در جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی، دو کشور بریتانیا و فرانسه کشورهای استکباری محسوب می‌شدند. در آن زمان در منطقه دو امپراتوری به نام‌های ایران و عثمانی داشتیم و چیزی به نام دولت و ملت در منطقه وجود نداشت. پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، وزرای خارجه دو کشور بریتانیا و فرانسه با هم طی نشستی این منطقه را تجزیه کردند. منطقه‌ای که یک منطقه واحد با هویت اسلامی و نه هویت‌های قومی بود را خط‌کشی و سوریه، عراق، اردن و... را تجزیه کردند و به اصطلاح فلسطین را تحت غنیمت بریتانیا گذاشتند تا دولتی به نام یهودیان در آنجا تشکیل دهند. این اولین تقسیم بود که پس از فروپاشی عثمانی به دست استکبار آن زمان انجام شد. پس از فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد، آمریکایی‌ها گفتند این تقسیمات در منطقه خاورمیانه مربوط به پیروزی اروپاست و الان ما پیروز هستیم و ما باید به این منطقه شکل جدیدی بدهیم، این شکل جدید که اندیشمند صهیونیست به نام «برنارد لوئیس» تحت عنوان خاورمیانه جدید مطرح کرد، دوباره تقسیم‌های مجدد بر اساس وابستگی‌های قومی و فرقه‌ای مذهبی بود. راه اجرای این طرح ایجاد هرج‌ومرج خلّاق در منطقه بود. برای ایجاد هرج‌ومرج خلّاق جریان‌های تکفیری و داعش را به وجود آوردند و برای تجزیه منطقه آنها را به عراق و سوریه اعزام کردند و از زمانی که داعش به وجود آمده تا الان شاهد تلاش استکبار برای تجزیه این کشورها هستیم.
افقهی: استکبار جهانی پس از جنگ جهانی اول بحث انقلاب انگلیسی و فرانسوی را مطرح کردند و بسیاری از کشورها را تحت حمایت‌های خودشان قرار داده و آنها را میان خود تقسیم کردند. در حال حاضر، حدود صد سال از آن ماجرا می‌گذرد؛ از این رو تشخیص دادند یک‌سری معادلات، قلمروها و جغرافیای منطقه را با پنج هدف تغییر دهند. هدف اول، بی‌شک تفکیک کشورها در منطقه و تجزیه و اقتدار رژیم صهیونیستی را در منطقه تضمین می‌کند. هدف دوم، خود آمریکا و هم‌پیمانان آمریکا، یعنی ناتو برای مدیریت منطقه به حضور مستقیم نیاز دارند؛ چرا که 28 پایگاه هوایی، زمینی و دریایی در منطقه ما در اختیار دارند. اصلاً دغدغه‌شان تسلط بر آبراه‌ها، مناطق راهبردی و حساس است. مسئله بعد با همین اشراف و تسلط آمریکا و هم‌پیمانان منطقه دست‌اندازی بر ثروت‌های خدادادی منطقه، به ویژه نفت و گاز است. مسئله بعد بحث مقابله با خیزش اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی ایران و حمایت آن از سازمان‌های آزادی‌بخش فلسطین و بحث آزادسازی فلسطین است؛ با این پنج محور در تلاشند تا با شرکای خود بتوانند از طریق ایجاد جنگ نرم، به‌کارگیری بستر جنگ‌های قومیتی و جدایی‌طلبی و تحریم‌های اقتصادی نقشه را پلان‌به‌پلان ادامه دهند؛ از این رو استکبار بنا ندارد ما را راحت بگذارد؛ به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب همواره بر این شیطان‌صفتی استکبار تأکید کرده‌اند.

*در پشت‌ پرده طرح همه‌پرسی عراق بین کشورهای استکباری و جریان‌های وابسته به استکبار چه رابطه‌ای وجود دارد؟
مهتدی: کردها همه در این مسئله متحد نیستند. برای نمونه اتحادیه میهنی و بسیاری دیگر از جریان‌های سیاسی معتقد نیستند که این کار به سود کردهاست؛ اما شخص مسعود بارزانی به شدت پافشاری می‌کند و با وجود اینکه بسیاری از او درخواست کردند که این کار را انجام ندهد، باز زیر بار نرفت و همه‌پرسی را انجام داد. سؤال این است که وی به اتکای چه قدرتی این کار را انجام داد؟ گویا آمریکایی‌ها موضع منافقانه‌ای دارند. آنها در ظاهر می‌گویند مخالفند؛ اما در حقیقت بارزانی را برای انجام همه‌پرسی تشویق کردند رژیم صهیونیستی نیز روابط نزدیکی با مسعود بارزانی و حزب دموکرات دارد. از سویی اطلاعاتی داریم که نشان می‌دهد عربستان و امارات هم کمک کردند و حتی 20 میلیون دلار هزینه این همه‌پرسی را هم دولت امارات پرداخت کرده است. 
افقهی: آنها می‌خواهند منطقه را تفکیک کنند و یک کانون بحران را در منطقه و در جوار ایران نگه دارند. بحث حمایت علنی رژیم صهیونیستی داستان کمی نیست. چرا رهبر معظم انقلاب در ابتدای طرح همه‌پرسی در حضور حیدر العبادی مخالفت صریح خودشان را اعلام کردند؟ این در حالی است که اخلاق سیاسی رهبری این‌گونه نیست که در منطقه دخالت کنند. مسئله دیگر موضوع اسرائیل دوم است که ما اجازه نمی‌دهیم در منطقه شکل بگیرد. حدود 38 سال است که از سازمان‌های جهادی حماس، حزب‌الله و... حمایت کرده‌ایم تا رژیم صهیونیستی به مرز ما نرسد. در واقع، آن را در منطقه خودش مدیریت می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم به منطقه ما در میان کردها برسد و حیاط خلوت صهیونیست‌ها بشود. این در حالی است که این استکبار با تمام تلاش خود درصدد برآوردن این رویای باطل است.

* بعضی از جریان‌های سیاسی داخلی مدافع همه‌پرسی کردستان شده‌اند. به نظر شما اینها با چه اهدافی این رفتار حمایتی را انجام می‌دهند؟
مهتدی: این دفاع جنبه عقلانی ندارد. کردها در ایران، عراق، ترکیه، لبنان و آذربایجان با هم متفاوتند؛ چرا که کردها در ترکیه و عراق عرب نیستند؛ ولی کردها در ایران، ایرانی هستند. وضعیت کردهای ما با کردهای موجود در سوریه، ترکیه، لبنان یا در عراق متفاوت است. بنابراین، مشکلی که ترکیه با کردها یا عراق با کردها دارد، ما نداریم. در ترکیه کردها بارها قتل عام شدند؛ اما گفتنی است، ما مخالف کردستان نیستیم؛ بلکه ما مخالف این هستیم که اسرائیل جدیدی در منطقه ایجاد شود تا بخواهد برای کشورهای منطقه مزاحمت ایجاد کند.
افقهی: بی‌شک، اینها خارج از چارچوب فعلی سیاست‌های نظام حرکت می‌کنند و حتی برخی اوقات هم‌دست و هم‌صدای دشمن می‌شوند. به واقع، ادبیات سران جریان فتنه همان ادبیاتی است که اوباما، بوش و امروز ترامپ و نتانیاهو مطرح می‌کنند. اینها تکلیف‌شان روشن است و ستون پنجمی هستند. برخی هم هستند که راه‌حل‌های جایگزینی را مطرح می‌کنند و توجهی به این توطئه ندارند.

*عواقب طولانی‌مدت جدایی‌طلبی کردستان عراق چیست و چگونه باید از دریچه افکار عمومی با آن مقابله کرد؟
مهتدی: این مقدمه‌ای برای تجزیه عراق خواهد بود. برخی از چهره‌های سنی‌مذهب عراق در اربیل جمع شده‌اند و درخواست تشکیل یک اقلیم سنی را دارند؛ همچنین شیعه را وادار می‌کنند که یک اقلیم شیعی در جنوب عراق داشته باشد. در نهایت، ممکن است در اول کار بگویند این تقسیمات در چارچوب یک کنفدراسیون است و ادعای استقلال کنند و عراق تجزیه شود. مرض تجزیه به سوریه و بقیه کشورها سرایت کرده است. نقشه‌ای که رژیم صهیونیستی و آمریکا برای تجزیه منطقه کشیده‌اند، منابع آمریکایی نیویورک‌تایمز چاپ کرده‌اند. آنها می‌خواهند هیچ کشور قدرتمندی در منطقه وجود نداشته باشد و صهیونیست‌ها با قدرت از نظر امنیت و نظامی بر دیگر کشورها سلطه داشته باشند. 
افقهی: اولاً باید اهداف این جدایی‌طلبی را هم برای جامعه خودمان و هم جامعه کشورهای اطراف با دقت واکاوی و مطرح کنیم. در حال حاضر، کردهای عراق اختیاراتی دارند و اگر بخواهند مستقل بشوند، تازه اول محاصره و جنگ‌های پیرامونی و داخل اقلیم است؛ ولی در حال حاضر هم در داخل اقلیم خودشان آزاد هستند و هم سهمی در دولت مرکزی دارند. رئیس‌جمهور آنها کرد است و 9 سال وزیر خارجه شان کرد بود. بخش عمده‌ای از ژنرال‌های ارتش کرد است و چندین نماینده کرد در پارلمان دارند. از سویی کردستان 17 درصد کل عراق را به خود اختصاص داده است که اگر اینها جدا شود، تحریکاتی در مناطق دیگر ایجاد می‌شود. از سوی دیگر، استکبار جهانی اقلیت‌ها و حکومت‌های دیگر را تحریک می‌کند و ما کماکان شاهد جنگ‌های ادواری در کشورهای مختلف خواهیم بود؛ در این صورت با نابودی داعش؛ آرامش استقرار رژیم صهیونیستی گرفته خواهد شد، مگر اینکه جایگزینی برای داعش در منطقه ایجاد شود و دوباره کشورهای منطقه را سرگرم جنگ‌های داخلی بکنند.

   مهدي سعيدي/ انحصارگرايي و نشنیدن نظرات متفاوت، آفتي است که مي‌تواند خيلي زود گريبانگر جريان‌هاي سياسي شود. مروري بر پيشينه عملکرد جريان‌هاي سياسي مؤید آن است که تقدم يافتن باندبازي و گروه‌گرايي و خودبرتربيني بر اخلاق‌مداري و حقيقت‌گرايي و فروتني، مهم‌ترين دلیل انحصارگرايي است، به نحوي که چنين نگاه انحرافي حتي بسترساز واگرايي و اختلافات درون گروهي را نيز موجب مي‌شود. جالب آنجاست که برخي از اين گروه‌ها در مواجهه با افکار عمومي آنچنان مدعي آزاديخواهي و مدارا و تساهل هستند که به سادگي رقباي سياسي خود را متهم به انحصارگرايي مي‌کنند.
اصلاح‌طلبي را مي‌توان نمونه‌اي از جريان‌هاي سياسي برشمرده بدانيم که برخلاف ژست دموکراتي که دارد، کاملاً بسته عمل کرده و کوچک‌ترين اختلاف نظر درون‌گروهي به فرصتي براي بايکوت فرد بدل می‌شود. براي چنين رفتاري، نمونه‌هاي متعددي را مي‌توان برشمرد که آخرين آن چگونگي مواجهه با محمدرضا عارف است.
محمدرضا عارف که اکنون رياست شوراي‌عالي سياست‌گذاري اصلاح‌طلبان را برعهده دارد، از جمله چهره‌هاي شناخته شده اين جريان است که اين روزها در وضعيت بايکوت قرار گرفته است. محمدرضا عارف که در دوران سازندگي‌، رياست دانشگاه تهران را برعهده داشته و سال‌هاي سال عضويت در شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي و مجمع تشخيص مصلحت را نيز در کارنامه خود دارد، در دولت اصلاحات براي مدتي در سمت وزير و در دولت دوم خاتمي در مقام معاون اول رئیس‌جمهور فعاليت کرد. 
پس از حوادث فتنه 88 و ازهم‌گسيختگي اردوگاه اصلاح‌طلبان، اين عارف بود که با انتخابات رفتاري متفاوت در پيش گرفت و با افراطيون همراه نشد تا به این شکل، اعتبار وي براي ماندن در نظام اسلامي و پذيرش مسئوليت همچنان پايدار بماند. از آن زمان محمدرضا عارف یکی از مهم‌ترين گزينه‌هاي اصلاح‌طلبان براي نامزدي رياست‌جمهوري بود که همين وضعيت فضاي رقابت انتخاباتي سال 1392 را با نامزدي وي از سوي اصلاح‌طلبان رقم زد؛ اما واقعيت آن بود که همسو با فراهم شدن پله‌هاي ترقي، باندهاي انحصارگراي درون تشکيلاتي، ساز مخالفت و مهار وي را رقم زدند و حاصل آن انصراف و کناره‌گيري عارف به نفع دکتر روحاني بود. جالب آنکه در ادامه نيز وضعيت به گونه‌اي پيش رفت که از او در دولت يازدهم دعوت به همکاري نشد و بستر براي حاشيه‌نشيني وي فراهم شد.
انتخابات اسفند ماه 1394 فرصتي بود تا عارف در سمت نماينده اول پايتخت در مسير اوج‌گيري قدرت قرار گيرد؛ اما خيلي زود مشخص شد که لابي‌گران پشت پرده چندان اعتقادي به اين مسئله نداشته و نخواهند گذاشت که عارف با وجود نظرات و مشي متفاوت، بر قدرت خود در مجلس بيفزايد. اوج اين مواجهه در ماجراي انتخاب وي در مقام رياست مجلس بود که اصلاح‌طلبان برخلاف ادعاي حضور حداکثري در پارلمان، عارف را به قدرت نرساندند و ترجيح دادند تا رقيب سياسي وي بر کرسي رياست قوه مقننه تکيه زند!
طبيعي است که چنين رفتارهايي موجب سرخوردگي عارف شده و او را در مسير انفعال و واگرايي قرار دهد. عارف اين روزها مواضع متفاوت خود را با صراحت بيشتري اعلام مي‌کند و گويا عزم خود را براي ايجاد حرکتي مستقل جلب کرده است و احتمال دارد که شاهد شکل‌گيري تشکلي جديد يا اقدامي متفاوت با محوريت عارف باشيم. مشابه ماجرايي که براي مهدي کروبي پس از دوران اصلاحات پيش آمد و حاصل آن شکل‌گيري حزب «اعتماد ملي» بود. 
مواضع امروز عارف که خطي متفاوت را در پيش گرفته، چندان خوشايند اصلاح‌طلبان نيست و بلافاصله با واکنش تند بايکوت‌کنندگان همراه می‌شود. برای نمونه وي به تازگي اعلام داشته است که بیشتر تهديدات اردوگاه اصلاح‌طلبي، امروز از درون اين مجموعه است، نه از جانب رقيب! همچنين عارف از وجود کانديداي مستقل اصلاح‌طلبان در انتخابات 1400 سخن گفته و به ظرافت تأکید کرده است: «اين را مطمئن باشيد خاستگاه سياسي افراد با برخي همنشيني‌ها تغيير نخواهد کرد؛ افکار عمومي بسيار هوشمند است.»
بايد منتظر بود تا مشخص شود که آيا عارف بر تداوم مسير واگرايانه خود اصرار دارد يا آنکه نیروهای پشت‌پرده سياست‌‌ورزي در اردوگاه اصلاح‌طلبان، کار را مديريت کرده و نمي‌گذارند اين اختلافات به شکافي جدي در اين مجموعه بينجامد.


 منظور رهبری را فهمیدیم
رفتار ترامپ سخنان رهبری را در بی‌اعتمادی به آمریکا تصدیق کرد. «امیر فرمانش» رئیس مرکز نظرسنجی «ایران پل» به آسوشیتدپرس گفت: «بی‌اعتمادی به آمریکا در نظرسنجی‌های اخیر به نحو قابل ملاحظه‌ای افزایش ‌یافته است. این بی‌اعتمادی کاملاً در خیابان‌های تهران هم قابل مشاهده است.» «بهرام صفری» 39 ساله گفت؛ او ابتدا از برجام حمایت می‌کرده، اما از زمانی که ترامپ در آمریکا به قدرت رسیده نظرش نسبت به برجام تغییر کرده است. او نظر آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مبنی بر قابل اعتماد نبودن آمریکا را تأیید کرد. او گفت: «در جریان مذاکرات هسته‌ای من از خودم می‌پرسیدم چرا رهبر انقلاب اینقدر بر غیر قابل اعتماد بودن آمریکایی‌ها تأکید می‌کند؛ اما امروز به طور کامل منظور رهبری را از این تأکید درک می‌کنم و حق را به ایشان می‌دهم. آمریکایی‌ها به امضای خود وفادار نیستند.»
شباهت دو جدایی‌خواه
استقلال‌خواهی در کردستان و کاتالونیا شباهت‌هایی دارد. این دو همه‌پرسی مقبولیت بین‌المللی نداشت. برای رهبران اتحادیه اروپا جدایی کاتالونیا اصولاً با فلسفه وجودی اتحادیه که مقابله با ملی‌گرایی و مرزکشی‌های جدید است در تناقض است. از سویی، اروپا در بلژیک و شمال ایتالیا و برخی ایالت‌های دیگر اسپانیا با خطر قدرت‌گیری نیروهای جدایی‌خواه روبه‌رو است و هر گونه روی خوش نشان دادن به جدایی کاتالونیا می‌تواند برای این مناطق هم انگیزه‌بخش باشد. در همین راستا امید جدایی‌خواهان کاتالونیا که بلافاصله بعد از استقلال اتحادیه اروپا با توجه به اقتصاد قوی این منطقه فوری آن را به عضویت خواهد پذیرفت شاید چندان واقعی نباشد، به ویژه اینکه اسپانیا هم در مخالفت با این عضویت سرسخت خواهد بود.
بازی سیاسی سعودی
اصلاحات در عربستان، بازی با افکار عمومی است. بی‌تردید نقش عوامل خارجی در تغییر رویکرد مقامات سعودی، بیش از عوامل داخلی است. کشورهای غربی و به ویژه محافل حقوق بشری هر از گاهی نسبت به موارد نقض حقوق بشر و سنن ارتجاعی در ساختار و فرهنگ عربستان سعودی انتقاد و اعمال فشار می‌کنند. برخی گزارش‌‌ها حاکی است که در یک ماه گذشته دستگیری و سرکوب مخالفان در عربستان شدت گرفته و انتقاد غرب را برانگیخته است. هر چند نسل جدید سعودی به مدرنیته و دستاوردهای فرهنگی غرب تمایل دارد؛ اما ویژگی کلی جامعه عربستان، بسته بودن و سنتی بودن آن به دلیل تسلط افکار محافظه‌کارانه سلفی و وهابی است؛ بنابراین طرح‌هایی مانند آزادی بیشتر زنان با مقاومت جامعه سنتی و مردسالار سعودی مواجه خواهد شد.
اصلاح‌طلبان تندرو در مسیر استانداری
با وجود هیاهوی اصلاح‌طلبان نسبت به سهم‌خواهی از دولت، خبرها حاکی است اصلاح‌طلبان تندرو در حال به دست گرفتن مناصب استانی هستند. ابوالفضل رضوی، از نمایندگان مجلس ششم است که در کارنامه خود علاوه بر امضا کردن نامه موسوم به جام زهر در سال 1382 جزو نمایندگانی بود که نزدیک به یک ماه در مجلس شورای اسلامی تحصن کرد. او همراه با برخی دیگر از نمایندگان تندرو به بهانه ناعادلانه بودن نظارت قانونی شورای نگهبان دست به حاشیه‌سازی زد و هزینه‌های بسیاری بر دوش مردم ایران گذاشت که خوشحالی دشمنان را به دنبال داشت. وی گزینه استانداری اصفهان است.
به‌فکر درآمدزایی نباشید
پس از اظهارات عجیب معاون وزیر راه مبنی بر تصمیم این وزارتخانه برای گران کردن 100 درصد بلیت اتوبوس‌های زائران اربعین حسینی، این اظهارات با واکنش‌های مختلفی از سوی جامعه خطیبان و مردم روبه‌رو شد. شهاب نادری، دبیر فراکسیون اهل سنت مجلس و نماینده مردم پاوه و جوانرود می‌گوید: «دولت به‌ جای ارائه تسهیلات بهتر به زائران اربعین به‌ فکر درآمدزایی است! در سال تنها در یک بازه زمانی کوتاه مراسم راه‌پیمایی اربعین برگزار می‌شود؛ اما متأسفانه مسئولان به جای ارائه تسهیلات به فکر درآمدزایی هستند. معتقدم، حتی خدمات به زوّار باید به صورت رایگان انجام گیرد. از رئیس‌جمهور می‌خواهیم شخصاً برای حل مشکل دو برابر شدن نرخ بلیت اتوبوس، ورود کنند.»


نکته: مرغ ماهيخواري که پير و ناتوان شده بود در کنار برکه نشسته بود و از اینکه نمي‌توانست حتي کوچک‌ترين ماهي را هم بگيرد و بخورد، حسرت می‌خورد. پس لب برکه، کنار خانه خرچنگ نشست و آه و ناله کرد. خرچنگ از او پرسيد: «چرا اين‌قدر گرفته و ناراحتي؟» مرغ ماهيخوار به خرچنگ گفت: «اين دنيا که جاي شادي و خنده براي من نمي‌گذارد. مدت‌هاست که کنار اين برکه زندگي مي‌کنم. امروز دو ماهيگير از اينجا مي‌گذشتند. وقتي که چشمه پر از ماهي را ديدند، قرار گذاشتند دو سه روز ديگر، پس از آنکه ماهي‌هاي درياچه ديگري را گرفتند، به اينجا بيايند و همه ماهي‌ها را بگيرند.» خرچنگ اين خبر را به ماهي‌ها رساند و آنها که وحشت‌زده بودند، دور او جمع شدند. يکي از ماهي‌ها گفت: «حالا چطور از اين برکه بيرون برويم، ما که خودمان نمي‌توانيم اين کار را بکنيم. تنها کسي که مي‌تواند به ما کمک کند، مرغ ماهيخوار است.» ماهي‌ها گفتند: «آيا حاضري به ما کمک کني؟» ماهيخوار که منتظر اين پيشنهاد بود، گفت: «البته که کمک مي‌کنم؛ سپس گفت: نمي‌توانم همه شما را يکجا ببرم. اين کار، يکي دو روز طول مي‌کشد.» مرغ ماهيخوار کارش را شروع کرد و هر روز دو نوبت، هر بار هم چند ماهي را با خود مي‌برد. ماهيخوار حيله‌گر چند روز اين کار را ادامه داد و شکم خود را از ماهي پر کرد...
نظر: داستان بالا اگر چه در کلیله و دمنه 2600 سال پیش نوشته شده است و بیشتر داستان‌های آن طعنه به عالم سیاست دارند؛ اما از قضا پند مهمی هم برای سیاستمدارانی دارد که استکبار با تطمیع، جاسوسی و استفاده از ساده‌لوحی برخی برای رفع تهدیدها به امضای توافقنامه برجام راضی شدند. به طور قطع این توافقنامه در بیدار کردن مردم ایران نقش داشت؛ اما نظام هزینه‌های زیادی در طول پنج سال پرداخت کرد که حصول مجدد آنها نیاز به سال‌ها مجاهدت فراوان دارد.



 دستیابی به اهداف بدون یک گلوله
«جیک سالیوان» مشاور معاون رئیس‌جمهور سابق آمریکا  در نشست کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گفت: «توافق هسته‌ای مانعی برای اقدامات قاطع آمریکا به منظور مقابله با رفتارهای مخرب ایران در منطقه ایجاد نمی‌کند.» وی با برشمردن مزایای برجام، از جمله برچیده شدن هزاران سانتریفیوژ، کاهش زمان گریز، تعطیلی رآکتور پلوتونیوم در اراک، خروج ۸۴ درصد از اورانیوم غنی‌شده ایران از این کشور و دسترسی بی‌سابقه بازرسان بین‌المللی به برنامه هسته‌ای ایران، گفت: «دیپلماسی متکی به فشار، توانست بدون اینکه به شلیک یک گلوله نیازی باشد، به تمامی اینها دست پیدا کند.» 

اشتغال به هشتگ
دانشجویان و دانش‌آموختگان دوره دکتری دانشگاه‌های سراسر کشور که در قالب «کمپین مطالبات دکتری وزارت علوم» مدتی است فعالیت در فضای مجازی و حتی دیدار با مسئولان آموزش عالی را در دستور کار قرار داده‌اند، در جدیدترین اقدام با مراجعه به صفحه اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور، با درج هشتگ‌هایی، همچون #اشتغال‌ـ‌فارغ‌ـ‌التحصیلان‌ـ‌دکتری و غیره خواهان پیگیری برای تحقق مطالبات‌شان شدند. 

سوریه را یک‌طرفه نبینیم
حسن رحیم‌پورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: «نظام سلطه به سوریه گفته است اگر روابط خود را با ایران و حزب‌الله قطع کند، از فردای آن روز بازسازی این کشور را آغاز می‌کند؛ اما بشار اسد این پیشنهاد را نپذیرفته است. واقعیت این است که همان گونه که برخی امروز در کشورمان می‌گویند چرا باید برای سوریه بجنگیم، در این کشور نیز عده‌ای هستند که می‌گویند ما چرا باید برای ایران قربانی شویم. در جنگ هشت ساله تمام رژیم‌های عربی خائن کنار صدام بودند؛ اما تنها کشور عربی که در کنار ما ماند، سوریه بود.»


   رسول سنائی‌راد/ سرانجام دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور جنجالی و شومن آمریکایی جمعه گذشته طی سخنانی بدون انسجام محتوایی و با استفاده از ادبیاتی کابویی، با اتهاماتی ناروا و بی‌اساس، راهبردهای جدید خود علیه جمهوری اسلامی ایران را اعلام داشت که خلاصه آن را می‌توان تشدید فشار و تحریم با چاشنی تهدید دانست.
عواملی که موجب شده سران کاخ سفید، با استفاده ابزاری از شخصیت کاباره‌ای ترامپ این‌گونه راهبرد غلط و بی‌سرانجام را علیه کشورمان اتخاذ کنند، احتمالاً در موارد ذیل قابل جست‌وجو باشد:
۱ـ ناکامی و شکست آمریکا در سیاست‌های منطقه‌ای غرب آسیا که حتی ورود مستقیم این کشور به میدان در سوریه و یمن نتیجه نداده و امروز داعش که به اعتراف خود ترامپ زاییده سیاست‌های غلط اسلاف او در منطقه و اصلی‌ترین بازیگر جنگ نیابتی به نفع آمریکا و متحدان غربی‌اش، رژیم صهیونیستی و آل‌سعود، علیه محور مقاومت بوده، آخرین نفس‌های حیات تروریستی‌اش را می‌کشد و محور مقاومت قوی و معتبر از این مبارزه خارج می‌شود.
۲ـ در خطر افتادن سرمایه‌داری در آمریکا به دلیل عقب‌ ماندن از رقابت با قدرت‌های اقتصادی جدید، ناکارآمدی سازوکارهای بازتولید در داخل و بروز شکاف‌های سیاسی‌ـ اجتماعی خطرناکی که هر از گاهی در قالب جنبش‌هایی چون ۹۹ درصدی‌ها خود را نشان می‌دهد و حوادثی چون کشته و زخمی شدن حدود ۶۰۰ نفر در لاس‌وگاس به دست یک بیمار روانی محصول نظام ناکارآمد سرمایه‌داری آمریکا و نشانگانی از اوضاع داخلی آمریکا است.
۳ـ طمع حفظ سلطه و موقعیت کانونی در جهان قدرت و بهره‌مندی از مواهب این جایگاه در ساختار متکی به هژمون که وابستگی نظام‌های پوسیده و قرون وسطایی به آمریکا مولد شرایط غارت و چپاول ملت‌ها‌ و جبران‌کننده خلأها و ناکارآمدی‌ها است که قراردادهای سنگین اقتصادی  با آل‌سعود دغدغه آن است.
۴ـ عصبانیت دونالد ترامپ از بی‌نتیجه بودن طرح‌ها و تهدیداتی چون کشیدن دیوار با مرز مکزیک، دریافت هزینه‌های امنیت از اروپا، به عقب راندن چین در اقتصاد و نابودی کره شمالی و... که تنها بی‌اعتباری ناشی از این قمارهای سیاسی را متوجه شخصیت تجارت‌پیشه و کاباره‌ای رئيس‌جمهور آمریکا کرده است.
۵ـ موفقیت رژیم صهیونیستی، انگلیس و آل‌سعود در استفاده ابزاری از آمریکا برای پیشبرد اهداف خود در منطقه غرب آسیا و تحریک شومن حاکم بر کاخ سفید به ورود در عرصه نمایش و خودنمایی که پس از تحقیر در برابر چین، مکزیک و کره شمالی خود را نیازمند بازیافت شخصیتی و قدرت‌نمایی می‌بیند.
بنابراین عوامل فوق سرمایه‌سالاران کاخ سفید را متقاعد کرده برای انسجام‌بخشی به داخل و حفظ پرستیژ قدرت در بیرون، از شخصیت کاباره‌ای و گانگستری ترامپ استفاده کرده و شوی جدیدی را به راه بیندازند که از نگاه مردم و مسئولان جمهوری اسلامی یک صحنه تکراری و بدون جذابیت و برعکس فرصتی برای شفاف دیدن بازیگران و اهداف آنان است. این تئاتر تکراری پرده از اهداف سناریو‌سازان کاخ سفید برداشته و نشان می‌دهد که:
۱ـ آمریکا و سردمداران آن به قواعد مذاکرات و توافقات دیپلماتیک هیچ تعهد و پایبندی نداشته و تنها قدرت است که رفتار آنان را تنظیم می‌کند، والّا خوی گرگ‌صفتانه آنان جای هیچ‌گونه عقلانیت رفتاری باقی نمی‌گذارد.
۲ـ فرسایش قدرت و توان کشورهای رقیب یا ناهمسو با آمریکا با بهانه‌های واهی و اتهام‌زنی یک رویه آمریکایی برای حمله نظامی مطمئن و کم‌خطر شده که مدلی تکراری مثل حمله به عراق و لیبی پیامد آن است.
۳ـ انجام مذاکره سیاسی و پایبندی به تعهدات پس از مذاکرات، همواره از سوی آمریکا به منزله پدید آمدن فرصتی برای فرسایش قدرت کشور مقابل تلقی و زمینه‌ساز حمله نظامی و نابودی کامل می‌شود.
با توجه به این واقعیت است که مواضع اخیر سردمداران کاخ سفید و دونالد ترامپ که ناشی از اشتباه بزرگ محاسباتی آنان و لحاظ نکردن تفاوت‌های اساسی بین نظام مردم‌سالاری دینی در ایران با نظام‌های دیکتاتوری صدام و قذافی است، امروز شرایط مناسبی پدید آورده که با شفاف‌سازی اهداف سیاستمداران آمریکا و گروه افراطی حاکم بر کاخ سفید برای مردم کشورمان، روند اقدامات ذیل سرعت و استحکام بیشتری پیدا کند:
۱ـ وحدت و انسجام ملی؛ ۲ـ پیاده‌سازی اقتصاد مقاومتی؛ ۳ـ تقویت بنیه دفاعی کشور و افزایش آمادگی‌های دفاعی نیروهای مسلح؛ ۴ـ تقویت مناسبات و تعاملات سیاسی، اقتصادی با کشورهای رقیب و حریف آمریکا؛ ۵ـ پیگیری حقوقی تهدیدات و اقدامات ظالمانه آمریکا در محافل و نهادهای جهانی؛ ۶ـ تقویت و گسترش توان نهضتی کشور و محور مقاومت.
خلاصه اینکه پادزهر ویروس ترامپیسم آمریکایی فقط افزایش قدرت و توانمندی همه‌جانبه کشور در اوضاع پیش‌رو می‌باشد.