امیردریادار حبیب‌الله سیاری گفت: دکترین ما دفاعی و مبتنی بر بازدارندگی است و این قدر توان دفاعی و بازدارندگی داریم که هر کسی بخواهد به ما تعرض کند، وقتی پای حساب و کتاب بنشیند می‌فهمد آسیب‌هایی که به او وارد می‌شود، بیش از سودی است که ممکن است به او برسد و این واقعیتی است که وجود دارد. هر کسی هر جا می‌خواهد بیاید و برود، مطمئن باشد که اگر به منطقه ما ورود کند، تمام حرکاتش رصد می‌شود و به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهیم به آب‌های سرزمینی، منطقه تحت نظارت یا منافع و منابع جمهوری اسلامی ایران نزدیک شود.
  محمدرضا مرادی/ به نظر می‌رسد بار دیگر موج جدایی‌طلبی در اروپا شدت گرفته است. پس از برگزیت و رأی مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا، ایالت‌ها و مناطق مستعد جدایی در اروپا بار دیگر فعال شده‌اند. در حال حاضر مهم‌ترین کانون‌های جدایی‌طلب اروپایی در منطقه «اسکاتلند» در بریتانیا، «کاتالونیا» و «باسک» در اسپانیا و منطقه «فلامان» در بلژیک قرار دارد. در این فهرست نام شش منطقه در ایتالیا، از جمله جزایر «سیسیل» و «ساردینی» و جزیره «کورسیکا» از فرانسه نیز به چشم می‌خورد. اما در این میان ایالت کاتالونیا در اسپانیا جایگاه ویژه‌ای دارد و چندین بار است که این منطقه با برگزاری همه‌پرسی خواستار استقلال از اسپانیا شده است، اما این مسئله هر بار با مخالفت دولت مرکزی مواجه شده است. در جدیدترین اقدام در این زمینه، مقامات منطقه کاتالونیا در اسپانیا با برگزاری همه‌پرسی بحث‌برانگیزی که به شدت با مخالفت دولت مرکزی رو‌به‌رو شد، مقدمات استقلال این منطقه را فراهم کردند. سخنگوی دولت محلی کاتالونیا اعلام کرد، ۹۰ درصد از دو میلیون کاتالانی که در این همه‌پرسی شرکت کرده بودند، به استقلال این منطقه خودمختار و جدایی آن از اسپانیا رأی «آری» داده‌اند. تعداد واجدان شرایط شرکت در این همه‌پرسی پنج میلیون نفر اعلام شده است. این همه‌پرسی در حالی برگزار شد که پلیس اسپانیا با حمله به مراکز رأی‌گیری در بسیاری از نقاط مانع از برگزاری انتخابات شد. 
مقامات کاتالونیا گفته بودند سه‌شنبه (18 مهر ماه) به طور رسمی اعلام استقلال خواهند کرد و در همین راستا نیز جلسه  پارلمان کاتالونیا برای بررسی استقلال این منطقه برگزار شد، اما در حالی که انتظار می‌رفت رهبر کاتالونیا در سخنرانی خود استقلال این منطقه را اعلام کند، این اتفاق نیفتاد و «پوجدمون» در اظهاراتی مبهم زمان اعلام استقلال آن را به تعویق انداخت و خواهان مذاکره و توافق جدیدی با دولت مادرید شد. بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، وی زمان اعلام رسمی استقلال کاتالونیا را به تعویق انداخت و تصریح کرد، نسبت به نتایج همه‌پرسی مقید است، اما در ابتدا به دنبال راهکاری مبتنی بر مذاکره با اسپانیا خواهد بود. رهبر منطقه کاتالونیا اقدام برای اعلام رسمی استقلال را به پارلمان این منطقه واگذار کرد و در عین حال از نمایندگان خواست در راستای ایجاد امکان مذاکره با مادرید، این اقدام را به زمان دیگری موکول کنند.
بحث استقلال کاتالونیا از اسپانیا پیشینه تاریخی بسیار گسترده‌ای دارد و این همه‌پرسی تنها نشان می‌دهد که با گذشت سال‌ها از آغاز تلاش‌های استقلال‌طلبان در این زمینه، عزم مردم این منطقه هنوز هم تا چه اندازه جدی است. «کاتالونیا» منطقه‌ای ثروتمند و خودمختار در شمال شرق اسپانیاست که طبق «اساسنامه خودمختاری» خود، وضعیت یک «کشور» را دارد. این منطقه شامل چهار استان «بارسلونا»، «گیرونا»، «لییدا» و «تاراگونا» است. «بارسلونا» پایتخت و بزرگ‌ترین شهرستان کاتالونیا، دومین شهرستان اسپانیا از نظر وسعت و مرکز یکی از بزرگ‌ترین مناطق شهری در اروپا به شمار می‌آید. کاتالونیا از نظر جغرافیایی، از سوی فرانسه و کشور کوچک «آندورا» در شمال، دریای مدیترانه در شرق، و مناطق خودمختار «آراگون» و «والنسیا» به ترتیب در غرب و جنوب احاطه شده است. بسیاری از تاریخدانان کاتالان، اولین جنبش‌های استقلال‌طلبانه در این منطقه را به سال‌‌های حدود 1640 مرتبط می‌دانند. به نظر می‌رسد که دولت اسپانیا این بار هم در برابر اندیشه‌های استقلال‌طلبان کاتالونیا مقاومت خواهد کرد. 
واقعیت این است که در اوضاع کنونی بین برخی از مقامات کاتالونیا اختلافات جدی وجود دارد و همین مسئله مانع بزرگی بر سر راه طرح استقلال کاتالونیا خواهد بود. از سوی دیگر هرچند شرکت‌کنندگان در همه‌پرسی اخیر با رأی قاطع جدایی کاتالونیا را انتخاب کردند، اما میزان مشارکت مردم در این همه‌پرسی ۴۳ درصد بود و این به معنای آن است که بیش از 50 درصد مردم در همه‌پرسی به دلایل مختلف شرکت نکرده‌اند. در هر صورت، به نظر می‌رسد همه‌پرسی اخیر کاتالونیا همانند ادوار گذشته به نتیجه مطلوبی ختم نشود.

   حسین عبداللهی‌فر/  بار دیگر محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون اصلاح‌طلبان مجلس از ائتلاف سخن گفت؛ اما این بار ضمن تأکید بر عدم ائتلاف با اعتدالگرایان، از امکان ائتلاف با اصولگرایان خبر داد.
 با این وصف، اکنون دو سؤال مطرح است؛ نخست اینکه، چرا اصلاح‌طلبان راهبرد عدم ائتلاف خود در 1400 را رسانه‌ای و تکرار کرده و از احتمال ائتلاف با اصولگرایان در انتخابات مجلس 98 سخن می‌گویند؟ و دوم اینکه، آیا بین این دو راهبرد ائتلاف در 98 و عدم ائتلاف در 1400 رابطه‌ای وجود دارد یا خیر؟
در پاسخ به پرسش نخست و چرایی اصرار بر عدم ائتلاف با اعتدالیون می‌توان به مواضع اختلافی اصلاح‌طلبان درباره این راهبرد اشاره کرد که آقای عارف قصد دارد اعلام کند با وجود همه مخالفت‌ها و برخی مواضع رئیس‌جمهور، به ویژه سخنان جانبدارانه وی در دفاع از اصلاح‌طلبان و اعتراض به محدودیت علیه سران فتنه در دانشگاه یا بعضی اقدامات دولت، مانند انتصاب چندین زن در مناصب دولتی و تغییر استانداران و انتصاب یک کرد سنی به عنوان مسئول در متروی تهران، هنوز در تصمیم اصلاح‌طلبان تغییری حاصل نشده است.
 ضمن آنکه نفس این اصرار و تکرار آن نشان می‌دهد که دولت تلاش می‌کند تا به نوعی گذشته را جبران کند؛ از این رو دلیلی وجود ندارد که در این زمینه حداقل در شرایط فعلی و به شکل اعلامی تغییری
 ایجاد شود.
اما آنچه بر این راهبرد اعلامی منضم شده، طرح ائتلاف احتمالی با اصولگرایان در انتخابات مجلس است که علت آن را باید در روشن کردن دقیق‌تر مقصود اصلاح‌طلبان از عنوان اصولگرایان جست‌وجو کرد.
 بی‌تردید، منظور از اصولگرایان در این گزاره، طیف‌های انقلابی و تند این جریان نبوده و قاعدتاً طیفی مطرح است که اصولگرای معتدل شناخته شده و در حال حاضر در کانون توجه اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان واقع شده‌اند. به عبارت دیگر، از منظر هر دو جریان مؤتلف سابق، هر یک که بتوانند هماهنگی بیشتری با آنچه معتدل در اصولگرایان می‌خوانند، همراه‌تر و هماهنگ‌تر باشند، در موقعیت بهتری نسبت به رقیب قرار می‌گیرند؛ اما مشکل اصلاح‌طلبان این است که اگر این ائتلاف بخواهد تداوم داشته باشد، حتی تصور قرار گرفتن این جریان در شرایطی که مجبور باشند از یک اصولگرا برای انتخابات ریاست‌جمهوری حمایت کنند، نگران‌کننده است و از نظر سیاسی پایان عمر گفتمانی این جریان به
 شمار می‌آید. 
با این حساب، پرسش جدیدی خودنمایی می‌کند که چه لزومی وجود دارد تا این جریان به سمت ائتلاف با اصولگرایان معتدل حرکت کند؟ به نظر می‌رسد، پاسخ اولیه این باشد که اصلاح‌طلبان نگران نزدیک شدن بیش از پیش این دو به یکدیگر هستند و می‌دانند که اگر در انتخابات مجلس آن دو با هم مؤتلف شده یا وارد بده‌وبستان‌های سیاسی شوند، دامنه آن به طور حتم به انتخابات بعدی نیز کشیده خواهد شد. افزون بر این، موقعیت اصلاح‌طلبان در مجلس را نیز از آنچه هست، بدتر خواهد کرد.
با عنایت به آنچه به اجمال اشاره شد، رابطه میان دو موضوع ائتلاف در 98 و عدم ائتلاف در 1400 نیز مشخص و روشن شد که تلاش فعلی اصلاح‌طلبان بر تأثیرگذاری در روند فعلی است و رئیس فراکسیون امید مجلس شاید بهتر از دیگر هم‌جریانی‌های خود می‌داند که چه ارتباطاتی میان دولت و هیئت‌رئیسه مجلس وجود دارد و این رابطه چه تأثیراتی بر رقابت‌های درون و بیرون مجلس می‌گذارد. بر اساس این، می‌توان گفت آنچه در حال حاضر از سوی اصلاح‌طلبان درباره ائتلاف و عدم ائتلاف مطرح می‌شود، بیش از آنکه راهبردی ایجابی باشد، تاکتیکی امتیازساز، اختلاف‌انگیز و تهدیدآمیز به حساب می‌آید.       

 همصدا با ترامپ
رئیس‌جمهور و روزنامه‌های زنجیره‌ای دو خط متفاوت را درباره حمله آمریکا به سپاه دنبال می‌کنند. رئیس‌جمهور پس از رفتارهای غیر منطقی آمریکا گفت: «آمریکا فکر می‌کند سپاه واحد نظامی است؛ این ‌اشتباه است سپاه تنها واحد نظامی نیست؛ بلکه سپاه در دل این مردم قرار دارد و در همه روزهای خطر از منافع ملی دفاع کرده است.» اما روزنامه زنجیره‌ای بهار در مطلبی با ادبیات دستوری برای نظام، مدعی شد که سپاه پاسداران باید فرماندهی مسائل منطقه‌ای را به وزارت خارجه بدهد و در ادبیات خود تجدیدنظر کند! نکته تأمل‌برانگیز اینجاست که در بیشتر مواقع، رسانه‌های اصلاح‌طلب نیز همصدا با رسانه‌های معاند، به مسئولان ارشد کشور حمله کرده و این همدلی را سانسور می‌کنند. روزنامه‌های اصلاح‌طلب به دفعات در جورچین دشمن بازی کرده و مؤلفه‌های قدرت ایران را تضعیف کرده‌اند.
حمایت از حکومت یزید!
پایگاه جماران (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام ‌خمینی(ره)) مدعی شد: «امام حسین(ع) هرگز به دنبال شکستن بیعت با یزید نبود»(!) «جماران» از قول حجت‌الاسلام داود فیرحی، استاد دانشگاه تهران نوشت: «امام‌ حسین(ع) هرگز به دنبال شکستن بیعت و عهدشکنی نبود. از آنجا که مسئله بیعت ارزش بالایی در نزد اعراب داشته و شکستن آن اکراه محسوب می‌شود، امام حسین(ع) هرگز به دنبال شکستن بیعت خود نبود.» این سخنان آمیخته به تحریف در حالی است که امام‌ حسین(ع)، بیعتی نسبت به یزید نداشت که بخواهد بشکند.
فیوزهای خودکار
یکی از برنامه‌های آمریکا برای نفوذ علمی از طریق برگزاری همایش‌ها و دعوت استادان به آن است. در کتاب «مدارس جاسوسی» آمده است: «چون رفتن سراغ این دانشمندان در ایران دشوار است، سیا آنها را به شرکت در همایش‌هایی در کشورهای دوست یا بی‌طرف ترغیب می‌کند. آژانس ضمن مشورت با اسرائیل، یک کاندیدا را انتخاب می‌‌کند. سپس همایشی در یک مؤسسه علمی معتبر از طریق یکی از آن فیوزهای خودکار (فعالیت‌های جاسوسی) راه می‌اندازد، یعنی نوعاً یک بازرگان که با مبلغی بین پانصد هزار تا دو میلیون دلار از بودجه‌های آژانس، هزینه سمپوزیوم را می‌پردازد. بعضی وقت‌ها آن بازرگان صاحب یک شرکت فناوری است، یا آژانس یک شرکت صوری می‌سازد تا حمایت او برای آن مؤسسه پژوهشی موجه و مقبول باشد، مؤسسه‌ای که خبر نداشت دست سیا در کار است. برای دانشگاهیان ایرانی که به غرب می‌گریزند، همایش‌های دانشگاهی یک نسخۀ امروزی از قطارهای زیرزمینی‌اند.»
فقدان صلاحیت
اکنون که برجام در دو سالگی‌اش به پایان خط رسیده است؛ باید از همه کسانی که این مسیر را ستایش می‌کردند، پرسید که چرا برجام را تصویب کردید؟ علی مطهری، نایب‌رئیس مجلس یکی از آن افراد است. وی گفته بود که 20 دقیقه هم برای تصویب برجام در مجلس زیاد بود. اظهارات مطهری درباره اینکه حتی 20 دقیقه وقت هم برای تصویب برجام نیاز نبود، از نبود صلاحیت نمایندگی در وی و ناآشنایی او با مبانی مسئولیت نمایندگی و تکالیف حقوقی نمایندگان حکایت می‌کند؛ اگر نه چگونه می‌شود تعهدات 10، 15 ساله برای کشور پذیرفت؛ اما تصور کرد که تصمیم‌گیری برای 15 سال کشور حتی به 15، 20 دقیقه زمان نیاز ندارد!
بحث انحرافی برجام
در واقع مواضع ترامپ مهر تأییدی است بر اینکه آمریکا طی دو سال گذشته هرگز برجام را نپذیرفته و از این رو بحث بر سر خارج شدن یا نشدن آمریکا از برجام «از سوی ترامپ» یک بحث صد درصد انحرافی با هدف مدیریت افکار عمومی در داخل آمریکا و در سطح جهان است و مسئولان و دولتمردان جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس منافع ملی مراقب باشند جورچین دشمن را تکمیل نکنند. طی دو سال گذشته (با وجود اقدامات یک‌سویه از سوی ایران و تأیید مکرر انجام کلیه تعهدات ایران از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی)‌، متأسفانه شیطان بزرگ برجام را به کرات نقض کرده است و بحث درباره خارج شدن یا نشدن آمریکا از برجام در محافل و اصحاب رسانه داخلی یک آدرس عوضی خواهد بود.

   حسن خدادی/ 
4ـ رواج انحرافات از مبالغه‌گویی تا تصغیر اهل بیت(ع)/ متأسفانه دامنه انحراف در برخی مداحی‌ها از مسیر تعالیم نورانی اهل بیت(ع) محدود به «مبالغه‌گویی» از مقام و منزلت معصومین(ع) نیست. گاه از این سوی بام افتاده‌ایم؛ «تصغیر و تضییق مرتبت» آن بزرگواران در ذکر مراثی و مدایح، رایج‌تر از گزافه‌گویی است و امتیازاتی مانند قدرت مادی و جسمانی یا زیبایی بی‌نظیر ظاهری را که ممکن است منتهای آرزوی خود و مخاطبان‌مان باشد به آن بزرگواران نسبت می‌دهیم، بی‌آنکه این امتیازات ظاهری در نظام ارزشی دینی ما واجد ارزش حقیقی باشد:
دیگر آسیب، طرح مسائل غلوآمیز در عزاداری‌ها است «حسین اللهی شدن!»، «زینب‌اللهی شدن!» و از این رهگذر خود را مقدس جلوه دادن. قرآن کریم از غلو نهی می‌کند؛ «یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی الله الا الحق»؛ ای اهل کتاب، در دین غلو نکنید و بر خدا جز حق نگویید. امام رضا(ع) فرمود: «لعن الله الغلاه... لا تقاعدوا هم و لا تصادقوا هم و ابرأء منهم بریء‌الله منهم»؛ خدا غلات را لعنت کند... همنشین اینها نشوید، طرح دوستی با آنها نریزید، همان‌گونه که خداوند از آنها برائت جسته، شما هم برائت بجویید.
امام خامنه‌ای فرمودند: «گاه می‌شود که مداحان ما در ذکر مناقب حضرت صدیقه‌اطهر(س) یا دیگر معصومین(ع) از مرز «توحید» می‌گذرند و در ورطه «شرک» در‌می‌غلتند. حال آنکه در زیارت‌های معتبره مأثوره، به رغم انتساب عالی‌ترین و شگفت‌انگیزترین مقامات معنوی و اوصاف الهی به وجود مقدس حضرات معصومین(ع)، بر «عبودیت» آن بزرگواران تأکید تمام شده است.»(18/6/1380)
رهبر معظم انقلاب در جای دیگر فرمودند: «چیز دیگری که بنده اطلاع پیدا کردم، استفاده از مدح‌ها و تمجیدهای بی‌معناست که گاهی هم مضر است. فرض کنید راجع به حضرت اباالفضل(ع) صحبت می‌شود، بنا کنند از چشم و ابروی آن بزرگوار تعریف کردن؛ مثلاً قربون چشمت بشم! مگر چشم قشنگ در دنیا کم است؟ مگر ارزش اباالفضل(ع) به چشم‌های قشنگش بوده؟ اصلاً شما مگر اباالفضل(ع) را دیده‌اید و می‌دانید چشمش چگونه بوده؟! اینها سطح معارف دینی ما را پایین می‌آورد...»(همان)
5ـ سیاست‌گریزی هیئت‌ها/ «هیئت‌ها نمی‌توانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ(ع) سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین(ع) است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین(ع) این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است.
البتّه معنای این حرف این نیست که هر حادثه‌‌ سیاسی در کشور اتّفاق می‌افتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصّی‌ـ حالا یا این طرف، یا آن طرف‌ـ بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایی هم همراه باشد؛ نه، امّا فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکی که امام(رضوان‌الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقی گذاشتند، اینها بایستی در مجموعه‌‌ها و مانند اینها حضور داشته باشد.»(20/8/1392)
6ـ صلاحیت اخلاقی نداشتن برخی مداحان/ «واعظان و مداحان باید به اخلاق حسینی متخلق باشند. مردم باید ببینند که مداحان دروغ نمی‌گویند، خیانت نمی‌کنند و زن و بچه آنها مؤدب به آداب اسلامی هستند و بدحجابی در میان آنها نیست. 
در میان مداحان، گاهی کسانی پیدا می‌شوند که از نظر اخلاقی و پاکی نگاه و مهذب بودن رفتار و برخورد، در حد «ذاکر امام حسین(ع)» و «مداح اهل بیت(ع)» نیستند؛ بلکه آلودگی‌هایی دارند که دامن پاکان و خوش‌نامان را هم می‌گیرد و خوبان را هم بدنام می‌سازد؛ البته تعیین حدود و شرایط و بایستگی‌هایی برای آنان که به این کار می‌پردازند و برخورد با ناصالحان، می‌تواند گامی در حفظ کرامت و قداست تلاشگران صادق و صالح این وادی باشد... مداحان هم اگر خلاف شرع انجام دهند، باید جریمه شوند!» (7/1/1371)


اقلیم کردستان عراق در حصار
روزنامه رای‌الیوم نوشت: «مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق با پافشاری بر برگزاری همه‌پرسی و تقویت مفهوم تقسیم عراق و جدایی‌طلبی به سمتی رفت که چه بسا پایان آن تقسیم در اقلیم کردستان عراق باشد.» این روزنامه نوشت: «اکنون کردستان تقریباً در محاصره به سر می‌برد؛ زیرا دولت مرکزی بغداد تمام پروازها به این اقلیم را متوقف و حریم هوایی آن را مسدود کرده است و از ترکیه نیز خواسته است مرزهای خود را با اقلیم مسدود کرده و هرگونه صادرات نفتی آن از طریق خاک خود را متوقف کند. بافت جمعیتی کرکوک متشکل از عرب‌ها، کُردها، ترکمن‌ها و آشوری‌ها است، حال آنکه مسعود بارزانی بر هویت کُردی این شهر تأکید داشته و اصرار دارد که آن را بخشی اصلی از اقلیم کردستان بنامد. نکته تأمل‌برانگیز آنکه مسعود بارزانی با گام گذاشتن در مسیر همه‌پرسی مفهوم تقسیم عراق و اصل جدایی‌طلبی را تقویت کرد، بدون اینکه به هزینه بالای این گام خود واقف باشد و شاید مهم‌ترین نتیجه آن تقسیم خود کردستان و جدایی سلیمانیه از اربیل باشد. پس از ماجراجویی همه‌پرسی اکنون قمار جنگ در کرکوک مطرح است و بعید نیست که نتیجه فاجعه‌بارتری از همه‌پرسی داشته باشد. به هر حال نبرد کرکوک به سرعت در حال خیز برداشتن است که بی‌شک از مرزهای اقلیم کردستان و نیز عراق فراتر خواهد رفت.


شرط مجلس برای سرمایه‌گذاری خارجی‌
رئیس کمیسیون تلفیق مجلس گفت: «سرمایه‌گذاران خارجی در صورتی که به ریشه‌سازی در کشور بپردازند، اجازه سرمایه‌گذاری در کشور را دارند.» حمیدرضا حاجی‌‌بابایی رئیس کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی در همایش روز جهانی استاندارد، شرط اول سرمایه‌گذاری در هر کشور را اقتدار دانست و گفت: «اقتدار و امنیت، سرمایه‌گذاری و رونق اقتصاد را در پی خواهد داشت و آمریکا درصدد جلوگیری از قدرت اقتصادی ایران در منطقه است؛ چرا که تثبیت قدرت نظامی در منطقه در گرو قدرت اقتصادی است.» وی ورود سرمایه‌گذاران خارجی به کشور را مشروط به انتقال 70 درصد فناوری به کشور اعلام کرد و گفت: «سرمایه‌گذاران خارجی در صورتی که به ریشه‌سازی در کشور بپردازند، اجازه سرمایه‌گذاری در کشور را دارند.» رئیس کمیسیون تلفیق مجلس از هدف کشور در رسیدن به رشد هشت درصدی سخن گفت و افزود: «۸/۲ درصد از این رشد از طریق بهره‌وری و استانداردسازی امکان‌پذیر است.» وی ادامه داد: «برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید از ورود 32 میلیارد دلار کالای قاچاق به کشور جلوگیری شود که یکی از راه‌های مقابله با آن تولیدی است که در مقابل کالای قاچاق وارد شده به کشور دارای کیفیت بهتری باشد و نظر خریداران را تأمین کند.» حاجی‌بابایی افزود: «برای جلوگیری بلند‌مدت از ورود کالای قاچاق به کشور باید کیفیت تولیدات کشور را افزایش دهیم؛ چرا که در اقتصاد مقاومتی، رقابت حرف اول و آخر را می‌زند.»


راهبرد جامع کاخ سفید درباره ایران
کاخ سفید متن کلیات راهبرد جدید دولت آمریکا به ریاست «دونالد ترامپ» علیه جمهوری اسلامی ایران را منتشر کرد. بر این اساس، «دونالد ترامپ»‌ رئیس‌جمهور آمریکا در مشورت با گروه امنیت ملی خود، راهبرد جدید و پیشنهادی آنها درباره ایران را پذیرفت. این راهبرد حاصل 9 ماه بررسی و محاسبات با کنگره و متحدان آمریکا، درباره چگونگی حفظ منافع امنیتی آمریکا، به بهترین شکل ممکن است. مؤلفه‌های کلیدی این راهبرد عبارتند از: «تشدید نظارت بر توافق هسته‌ای، بازرسی از مراکز نظامی و افزایش فشار بر سپاه پاسداران» است. در این سند که بیشتر بندهای آن بر اساس ادعاهای بی‌پایه‌ و اساس آمریکا علیه ایران تنظیم و تدوین شده، آمده است: «راهبرد جدید آمریکا درباره ایران بر خنثی‌سازی فعالیت‌های بی‌ثبات کننده تهران و نفوذ این کشور به ویژه در حمایت از تروریسم و شبه‌نظامیان متمرکز است. آمریکا در این راستا اتحاد خود با متحدان سنتی و شرکای منطقه‌ای و توازن قدرت در منطقه را احیا خواهد کرد. ما برای مقابله با رژیم ایران به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فعالیت‌های مخرب آن و همچنین اقدامات این نهاد در زمینه گرفتن سرمایه‌های مردم ایران کار خواهیم کرد. ما با تهدید موشک‌های بالستیک و دیگر تسلیحات ایران علیه آمریکا و متحدان‌مان مقابله خواهیم کرد. ما همه مسیرهای دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را خواهیم بست. ما جامعه بین‌المللی را برای محکوم کردن نقض حقوق بشر از سوی سپاه و بازداشت ناعادلانه شهروندان آمریکایی و دیگر شهروندان خارجی همراه خواهیم کرد.»


ابعاد خیانت یک جاسوس در برجام
اعلام حکم یکی از مذاکره‌کنندگان برجام به عنوان جاسوس، نشانه‌ای از ابعاد بحران‌زای این توافقنامه است. مجتبی ذوالنور، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره پرونده عبدالرسول دری‌اصفهانی اظهار داشت: «متأسفانه در گروه مذاکره‌کنندگان هسته‌ای کشورمان فقط دری‌اصفهانی نیست که مرتکب چنین تخلفی شده، بلکه افراد دیگری هم بودند که اتهامات مشابه داشتند.» وی ادامه داد: «علاوه بر دری‌اصفهانی دو نفر دیگر هم در گروه مذاکره‌کنندگان همین اتهام را دارند که یکی از آنان در کانادا به سر می‌برد و دیگری هم در یکی دیگر از کشورهاست.» دری‌اصفهانی کارمند شرکت چند ملیتی PWC بود که پس از استخدام، برای انجام امور مشاوره (بخوانید جاسوسی) و اخلال در  نظام بانکی ایران از سوی سرویس‌های جاسوسی آموزش ویژه دید و به روش‌هایی خاص و از طریق افرادی وارد تیم هسته‌ای شد. شرکت PWC به علت تخلفات و رسوایی‌های مختلف در کشورهایی چون؛ هند، ژاپن یا روسیه مورد پیگرد قانونی قرار گرفته است. دری‌اصفهانی طبق قرارداد با PWC برای پنج روز کار در ماه ۷۵۰۰ پوند حقوق دریافت می‌کرده است. مشاوره در موضوعات راهبردی‌ای که بر PWC تأثیرگذار است، ازجمله موضوعات مربوط به تجارت در ایران، هنجارهای فرهنگی، موضوعات تنظیمی و مقرراتی و امور دولت، تأثیر تحریم‌ها و هر حوزه دیگری که با توافق PWC  باشد، بخشی از اقدامات جاسوسی این عضو تیم مذاکره‌کننده ایران بود.



  امین پناهی/ در روزهایی که برجام به نقطه‌ای رسیده است که همه از جمله آنهایی که برای دفاع تمام و کمال از آن سینه سپر می‌کردند، دریافته‌اند که انتظارات‌شان را برآورده نکرده، برخی به دنبال وارونه نشان دادن نقش رهبر معظم انقلاب درباره برجام هستند و گزاره‌هایی را مطرح می‌کنند و سعی دارند برجام را چه خوب و چه بد‌ـ البته در زمانی که دیگر مفهومی به نام برجام خوب وجود ندارد‌ـ به پای رهبری بنویسند و از پذیرش مسئولیت این معاهده که «تقریباً هیچ» را عاید ملت ایران کرد، شانه خالی کنند. برخی به این استدلال که رهبر معظم انقلاب تعیین‌کننده سیاست‌های کلان دستگاه دیپلماسی هستند، می‌خواهند حرف خود را به کرسی بنشانند و برخی دیگر چنین می‌نمایانند که اصلاً اگر خوب نبود، چرا رهبری اجازه مذاکرات را دادند؟ 
برای تشخیص صحیح نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در موضوع برجام و برای اینکه بدانیم نظر رهبری از ابتدا درباره برجام چه بود، نکاتی را یادآور می‌شویم؛
یک‌ـ رهبر معظم انقلاب در ابتدای دولت یازدهم مبحثی با عنوان «نرمش قهرمانانه» را مطرح کرده و ذیل آن با درخواست دولت مبنی بر مذاکره موافقت کردند. دلیل این اتفاق را می‌توان دولتی که روی کار آمده بود، دانست و اینکه نتیجه و مذاکرات هر چه باشد، تجربه‌ای برای ملت و دولت خواهد بود. هر چند رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از همان ابتدا به نتایج این امر واقف بودند؛ چرا که در سخنرانی‌های متعدد خود خوش‌بین نبودن خود را به این مذاکرات، طرف‌ها و نتایج آن به صراحت اعلام کردند.
دو‌‌ـ درست است که رهبر معظم انقلاب تعیین‌کننده سیاست‌های کلی نظام هستند که از جمله آنها می‌توان به سیاست‌های کلی دستگاه دیپلماسی کشور اشاره کرد؛ اما باید به این نکته نیز اذعان کرد که تعیین سیاست‌های کلان به معنای ترسیم خطوط اصلی حرکت دولتمردان در این عرصه است. حال اگر مسئولی خواسته یا ناخواسته از برخی خطوط عبور کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که آنچه مطلوب رهبری و به مصلحت نظام اسلامی بوده است، پیش بیاید. چه اینکه رهبر معظم انقلاب هم بارها تأکید کرده‌اند که در جزئیات مذاکرات قرار نمی‌گیرند و در آن دخالتی ندارند. نکته بسیار مهم دیگری که در اینجا وجود دارد، این است که بر اساس قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی وظیفه نظارت بر عملکرد دولت را برعهده دارد و موظف است بر اجرای صحیح سیاست‌های کلان ابلاغی از سوی رهبری نظارت کند.
سه‌ـ رهبر معظم انقلاب همواره در طول مدت مذاکرات بدبینی خودشان را از طرف‌های غربی اعلام کردند؛ اما از سوی دیگر همواره اعلام کردند به دیپلمات‌هایی که به نمایندگی از جمهوری اسلامی در این مذاکرات حضور دارند، اعتماد دارند. حمایتی که سبب شد مذاکره‌کنندگان ایرانی دست برتر را در مذاکرات در مقابل دشمنان خود داشته باشند. 
چهار‌ـ رهبر معظم انقلاب با توجه به شناختی که از طرف‌های مذاکره به ویژه آمریکا داشتند، برای تأیید این معاهده شروط نه‌‌گانه‌ای را بیان کردند. شروطی که همه خلأهای موجود در متن برجام را پوشش می‌داد و اگر مذاکره‌کنندگان ما آنها را به طرف مقابل خود اعلام می‌کردند و بر آن پای می‌فشردند، دیگر شاهد سوء‌استفاده طرف‌های غربی از متن برجام نبودیم. شروطی که متأسفانه چندان مورد توجه دولت و مجلس قرار نگرفت. در صورتی که حالا مشاهده می‌کنیم، همه چیزهایی که ایشان پیش‌بینی کرده و از وقوع آنها هشدار داده بودند، رخ داده و چون طرف ایرانی این شروط را ضمیمه متن معاهده نکرده، حالا ادعایی هم نمی‌تواند داشته باشد.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که رهبر فرزانه انقلاب همواره حامی دولت‌ها بوده و از عملکردشان دفاع کرده‌اند؛ اما این به معنای آن نیست که همه فعالیت‌ها یک‌به‌یک با مشورت و با تأیید ایشان انجام شده و می‌شود.