حسن‌نژاد، نماینده ایران در نشست شورای حقوق بشر به گزارش ضدایرانی گزارشگر حقوق بشر واکنش نشان داد و گفت: اولاً این گزارش به طور کل تصویری تحریف شده و پر از خطا از ایران نمایش می‌دهد. ثانیاً این گزارش به اعمال تحریم‌های غیرقانونی و یک‌طرفه علیه ایرانیان به سرکردگی آمریکا حتی اشاره هم نمی‌کند. ثالثاً این گزارش حرفی از 17 هزار ایرانی که قربانی تروریسم شدند، نمی‌زند. رابعاً تنها قدرت تعیین‌کننده برای حمایت از حقوق بشر در ایران، خود ایرانی‌ها هستند و جایی برای افراد خارجی نیست.
صبح صادق با ره‌توشه‌های راهبردی زائران حسینی را بدرقه می‌کند
  فرهاد مهدوی / اربعین، یکی از مؤلفه‌های قدرت شیعه است که اگر چه در طول سالیان متمادی به صورت یک عمل فردی تجسم عینی قدرت را به خود نگرفته بود، اما در سال‌های اخیر با عنوان یک طرح انقلابی در جامعه شیعه نمود و گسترش یافته و توانسته جایگاه عظیم خود را در هندسه جهان و فضای بین‌الملل بازیابی کند.

اربعین در سیره تشیع 
در سیره تشیع برای هیچ یک از ائمه معصوم(ع) مراسمی موسوم به اربعین وجود ندارد که هر سال تکرار شود؛ بیستم صفر برای شیعه یکی از حزن‌انگیزترین دوره‌های تاریخ است که پس از آنکه رأس مطهر حضرت امام حسین(ع) در دهم محرم از تن ایشان جدا و به پيكر مطهرش بازگردانده و همراه آن به خاك سپرده شد، در همين روز زيارت اربعين وارد شده است؛ در اهمیت زیارت اربعین همین کافی است که امام حسن عسكرى(ع)، زيارت اربعين امام حسين(ع) را به مثابه یکی از نشانه‌ها و علائم فرد مؤمن برشمرده است و همچنین براى اين روز زيارت مخصوصى از امام صادق(ع) نیز نقل شده است. 

اربعین و فرصت‌سازی
 برای سبک زندگی اسلامی
برگزاری مراسم اربعین در عراق همواره آرزوی شیعیان بوده است؛ اربعین حسینی در عراق دو فصل مجزا دارد؛ در زمان حکومت صدام یک حرکت تماماً عراقی بود که در گروه‌های یک یا چند نفره و به صورت مخفیانه و در بیراهه‌ها و مزارع  و بیابان‌ها به سمت حرم حضرت امام حسین(ع) برگزار می‌شد. شیعیان برای این مراسم نه تنها مال خود را فدا می‌کردند، بلکه با تحمل شکنجه‌ها و مصیبت‌ها و حتی مرگ این سفر را به گونه‌های مختلف برگزار می‌کردند. دلیل ترس صدام از مراسم اربعین قدرت گرفتن شیعه بود و به همین دلیل در ایام اربعین جاسوسان خود را به شکل زائر روانه مسیر کربلا می‌کرد تا زائران را شناسایی و دستگیر کنند. اما پس از سرنگونی حزب بعث، مردم به سرعت زیارت اربعین را با یک رویکرد اجتماعی و سیاسی آغاز کردند و در طول جاده‌های منتهی به کربلا، انواع موکب‌ها و زائرسراها برای زائران اربعین ساخته شد. عظمت این مراسم به گونه‌ای است که در مسیرهای بصره، نجف و بغداد انبوهی از انسان‌های عاشق بزرگ‌ترین کنگره جهانی جهان اسلام را تشکیل می‌دهند. با این توصیف، می‌توان به چند مشخصه بارز اربعین اشاره کرد:
1‌ـ امروزه اربعین به یک نوع سبک زندگی در عراق تبدیل شده است و شاید تمام زندگی برخی از افراد مقید به همین ایام خلاصه شود؛ زیرا آنها در طول سال فعالیت می‌کنند تا ثمره آن را برای اربعین هزینه کنند. در دیگر کشورهای شیعه نیز شاهد یک خیزش اجتماعی برای برگزاری اربعین هستیم و حضور خانوادگی مردم در این مراسم نشان‌دهنده بعد تربیتی و آمیخته شدن آن با زندگی روزمره مردم است.
2‌ـ اربعین فرصتی است برای خودسازی جامعه شیعی عراق؛ چرا که در این روز که دوره خدمات‌دهی آن تا ده روز به طول می‌انجامد، مردم عراق و مجاورین حرم با عبور از هرگونه تکبر و حب‌النفس خود را خادم‌الزوار نامیده و به بهترین شیوه‌ها از زوار پذیرایی می‌کنند. در سال‌های اخیر موکب‌های متعددی از ایرانیان، ترک‌ها و لبنانی‌ها در مسیر نیز ساخته شده است و فرهنگ بخشش و همدلی بیش از پیش در حال‌ تبلور است.

برنامه‌های غرب
 برای تخریب آثار فرهنگی اربعین
دشمن به این نتیجه رسیده است که اربعین یک ظرفیت فراملی و فرامنطقه‌ای است؛ از این رو از طریق یک شبکه منسجم و هدفمند به دنبال تخریب آثار این رویداد مهم جهانی است. رفتارهای ضد اربعینی دشمن به شرح زیر است:
1‌ـ هدف قرار دادن رأس اربعین؛ دشمن تصور می‌کند که اربعین یک رهبریت و مرکزیت فکری راهبردی است و در صورت موفق بودن می‌تواند یک قدرت مافوق تصور شود و در این راستا با تشکیک در همه ابعاد اربعین در تلاش است‌ که رأس این حرکت را هدف قرار دهد. همچنین سعی می‌کند برنامه اربعین را یک سنت منسوخ و قدیمی یا یک اسراف اقتصادی قلمداد کند، تا انگیزه‌های حضور اربعین کاهش یابد.
2‌ـ ایجاد و تعمیق دوگانه عرب‌ـ فارس؛ در برنامه دشمن وحدت نداشتن شیعیان یک اصل مهم است؛ زیرا شیعیان باید در دسته‌بندی‌ها و قالب‌های خاص فعال باشند و از همگرایی و اندیشه متحد آنها جلوگیری شود. دشمن درصدد است برنامه اربعین را یک حرکت سیاسی‌ـ ایرانی برای رسیدن به اهداف خاص و کوتاه یا استعمار علیه عراق بنامد و با ایجاد اختلاف میان فارس‌ و عرب به اهداف خود برسد.
3‌ـ قدرت‌دادن به شیعه سکولار؛ دشمن درصدد قدرت دادن به برخی از شیعیان سکولار در کشورهای عراق، لبنان و... است تا بتواند قدرت سیاسی آنها را در مسائل حاکمیتی تنزل داده، یا از تصمیم‌گیری‌های مهمی که نیازمند وفاق است، جلوگیری کند. به همین دلیل برنامه اربعینی سکولارها را که بدون وابستگی سیاسی(البته وابسته به آمریکا) انجام می‌شود را مقبول‌تر جلوه می‌دهد.
4‌ـ نسبت اشغالگری به ایران؛ در یکی از برنامه‌های اندیشکده اینترپرایز آمده است: با توجه به وجود گروه‌های متفاوت شیعه در عراق،‌ باید برای دور کردن آنها از ایران، برنامه‌های متفاوتی اتخاذ کرد. این امر نشان می‌دهد دشمن درصدد است برنامه‌هایی را برای جدا کردن مردم ایران و عراق طراحی کند. به تازگی یکی از  مأموران  پیشین امنیتی آمریکا به نام «مایکل پریجنت» که برای اثرسنجی تبلیغات ضد ایرانی به عراق رفته است در اندیشکده هادسن شهر واشنگتن گفت: «من به تازگی از سفر چند هفته‌ای از عراق برگشته‌ام. با تعدادی از رؤسای قبایل عرب سنی صحبت کردم، به ویژه در اطراف شهر موصل. امیدوار بودم که آنها برای انجام اقدامات تلافی‌جویانه علیه ایران آماده باشند؛ اما آنها به نوعی از وضع موجود، یعنی حضور ایران در جایگاه قوی‌ترین نیرو در عراق راضی هستند. آنها می‌گویند آمریکا باید برای تغییر این وضعیت اقدام کند؛ اما آمریکا فعلاً تصمیمی ندارد. بله پل‌های زمینی ایران وجود دارد و ایران در حال استفاده از آنهاست.» آمریکا درصدد است با وارونه جلوه دادن اوضاع عراق، اشتباه‌های خود در زمینه اشغالگری، حمایت از تکفیری‌ها و نابسامان شدن اوضاع عراق را به ایران نسبت بدهد. در این زمینه فرصت‌هایی پیش می‌آید که رسانه‌ها به نقش همگرایی در مقابله با دشمن پرداخته و اهمیت این موضوع را برجسته کنند.
برنامه اربعین اگر به درستی و در شأن خود انجام شود، می‌تواند برنامه‌های تقابلی دشمن را خنثی کند و حتی سبب ایجاد یک محور قدرتمند حول مسائل راهبردی منطقه شود و می‌تواند پیروزی‌های درخشانی برای اسلام به ارمغان آورد؛ با توجه به حضور اهل سنت و مسیحیان و دیگر فرق در مراسم اربعین این امید در وجود همه زنده است که مقدمات ظهور با سفرهای اربعین در حال فراهم شدن است.

پیام‌های راهبردی اربعین
اربعین اکنون از مرزهای عراق هم فراتر رفته است و زوار آن تنها به کشورهای شیعه همسایه عراق منتهی نمی‌شود؛ بلکه افرادی از قاره‌های آمریکا، اروپا و آفریقا در آن شرکت می‌کنند. آنچه از پیام راهبردی اربعین باید مد نظر قرار داد، به شرح زیر است:
1‌ـ وارونگی در راهبرد غرب؛ فرهنگ شیعی دارای ظرفیت‌های فوق‌العاده فرهنگی است که می‌تواند جهان را نجات دهد و به همین دلیل است که امام دوازدهم شیعیان یگانه منجی عالم بشریت، خداوند تبارک و تعالی وعده ظهور او را در قرآن کریم مطرح کرده است، حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) سبب نجات جهان و مردم، از چنگال ستمکاران، جباران و مفسدان و اهتزاز پرچم یکتاپرستی و دین‌خواهی در پهنه زمین خاکی خواهد شد؛ ظرفیت فرهنگی این مکتب اکنون سبب ایجاد یک قطب فرهنگی یا ژئوکالچر شیعی در منطقه شده است و غرب برای مقابله با ابعاد سیاسی و فرهنگی این قضیه در حال تولید نظریه‌های رقیب است تا بتواند نظریه قرآنی نجات عالم با قیام مهدی موعود را مکتوم و معیوب نشان دهد. غرب در این زمینه، نظریه «برخورد تمدن‌ها» را مطرح کرده و هانتینگتون به نوعی نظریه مهدویت اسلامی را به چالش می‌طلبد. همچنین فرانسیس فوکویاما در «نظریه پایان تاریخ» تلقی خوش‌بینانه‌ای از آینده تمدن غرب برای غلبه بر حکومت آخرالزمان ارائه می‌کند. راهبرد «شیعه‌هراسی» نیز یکی از فعالیت‌هایی است که در مکاتب غربی برای مقابله با مهدویت و ترس از قدرت شیعه در جهان تشریح شده است. جهان غرب در این راستا با تولید ادبیات در فیلم‌های هالیوودی، مانند آرماگدون، نوشتن کتاب و اختصاص کرسی‌های متعدد درصدد مقابله با این تفکر برآمده است. در سال‌های اخیر فرهنگ اربعین و قدرت نرم میلیون‌ها انسان در میان امواج ناآرام تروریستی بدون کوچک‌ترین حادثه امنیتی برای غرب نیز مسئله‌ای لاینحل شده است و تقابل‌های عجولانه آنان بیان‌کننده ناتوانی در مقابله با پیوند مهدویت و اربعین است. راه‌پیمایی اربعین قدرت تشیع را به نمایش گذاشته و نظریات سابق آمریکایی دیگر در منتهی شدن جهان به لیبرالیسم کارایی ندارند.
2‌ـ مرکزیت قدرت تشیع؛ کربلا منبع تولید اقتدار است و دشمنان در طول سالیان متمادی بارها این حرم مطهر را به آتش کشیده‌اند، شخم زده‌اند و به آب بسته‌اند؛ اما از قدرت فرهنگی و سیاسی کربلا نه تنها چیزی کاسته نشده است؛ بلکه شاهد تبلور عینی قدرت در دوره‌های مختلف بوده‌ایم؛ به گونه‌ای که هنگام حمله آمریکا به عراق در سال 2003 شهر کربلا کمترین خسارات را در آن دوران اشغالگری دید. قدرت عاشورایی امروز یمن، سوریه، لبنان، عراق، ایران، افغانستان و پاکستان را برای دفاع از حرم در کنار یکدیگر قرار داده است، اگر چه دشمنان پیش از این اعلام کرده بودند که هلال شیعی در منطقه با محوریت ایران در حال شکل‌گیری است، در واقع قدرت شیعی با محوریت امام حسین(ع) شکل گرفته و غرب و کشورهای عربی توان و یارای مقاومت و مقابله با آن را ندارند. امروز این خون حسین(ع) است که سبب بازتولید قدرت سازش‌ناپذیری در منطقه شده و شکست‌های زنجیره‌ای را برای ایادی استکبار ایجاد کرده است. حضور در مراسم اربعین می‌تواند این قدرت را بیشتر و آن را تثبیت کند. حضور کودکان و زنان نیز می‌تواند توانایی تأثیر مادام‌العمر آن را افزایش دهد. 
‌3ـ نفوذ معنوی مرجعیت ضد استکبار؛ یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های قدرت تشیع نفوذ مراجع دینی در بین عامه مردم است. در سال‌های گذشته، آنچه سبب شده است قدرت راهبردی شیعه به نحو محسوسی موجب شکست و اضمحلال گروه‌های تکفیری و قدرت‌های استکباری شود، حضور مراجع تقلید در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی و همراهی با مردم است. این حضور مرجعیت نشان می‌دهد که:
1‌ـ3‌ـ مرجعیت دینی در سال‌های اخیر تحولی اساسی داشته و برای حفظ کیان اسلامی وارد عرصه‌های سیاسی و اجتماعی شده‌ و با صدور برخی از فتاوی تمامیت ارضی بلاد اسلامی را در مقابل کفار و تکفیری‌ها تضمین کرده است؛ مانند فتاوی آیت‌الله سیستانی در مقابله با داعش و تجزیه عراق به دست بارزانی. در این زمینه رهبر معظم انقلاب با راهبردهای مؤثر زمینه‌ساز پیروزی‌های مکرری در کشورهای اسلامی علیه جبهه کفر و الحاد شده است.
2‌ـ3‌ـ مرجعیت دینی ضمن عبور از دعواهایی که استکبار برای تقابل شیعه و سنی درست کرده بود، خواهان ایجاد یک قطب اسلامی در منطقه شده‌اند؛ مانند استفتاء آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای درباره حرام بودن توهین به عایشه و هر یک از نمادهای اسلامی اهل تسنن یا نظرآیت‌الله سیستانی مبنی بر مغایر بودن هرگونه دشنام و لعن صحابه با آموزه‌های اهل بیت عصمت(علیهم‌السلام). این موضوع نشان می‌دهد، در راه اسلام عزیز مراجع تقلید شیعه که پرچمدار حفظ کیان اسلامی و حرمت ائمه هستند، با هرگونه تفرقه‌افکنی و دودستگی مخالف هستند و این قدرت باید در ایام اربعین به گونه‌ای بروز و ظهور یابد که سبب یأس دشمنان و محوریت مراجع دینی در موضوعات اساسی شود.
3‌ـ3‌ـ دشمنان درصدد هستند با توجه به شناختی که از قدرت مرجعیت دارند، با تنوع‌بخشی به رنگ مرجعیت در زیر لوای انگلیس زمینه بروز جریان‌های موازی قدرت شیعه را ایجاد کنند تا در آینده بتوانند این نقطه قوت را تضعیف کرده و جهان اسلام را با خطر تجزیه و اشغال روبه‌رو کنند. از آنجایی که مراسم اربعین زمان رویش بیداری و عشق و ارادت به اباعبدالله‌الحسین(ع) است، باید جریان‌های مؤثر انقلابی زمزمه‌های تفرقه‌آمیز را با نقش تبیین‌کننده خود و آگاهی‌دهی خاموش کنند و اجازه ندهند برخی از افراد بدون نگرش استراتژیک اربعین را زمینه تصفیه‌حساب جریان‌های وامدار غرب کنند.
4‌ـ حراست از گفتمان انقلاب اسلامی و مقاومت؛ نفوذ گفتمانی جمهوری اسلامی ایران سبب شده است که نظام سیاسی نماینده مکتب شیعی به جهان معرفی شود. از دیدگاه غرب، فرهنگ سیاسی شیعه در ایران در حال تأثیرگذاری بر کشورهای پیرامونی خود است. ایرانیان در این مراسم نماینده گفتمان مقاومت و انقلاب هستند و باید ضمن پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی، مراقب باشند که زیارت آنها کمترین ضرری به وجهه این مراسم وارد نکند.

سخن پایانی
اربعین فرهنگ مهربانی، سخاوت و بخشش است. از آنجایی که این فرهنگ همواره به مثابه یک خاطره در ذهن زائر اربعین نقش می‌بندد، باید از این مراسم باشکوه که تمام اقشار در آن حضور دارند، برای معرفی درست فرهنگ شیعه به جهانیان استفاده شود تا آن بازنمایی وارونه از چهره و تفکر شیعه در جهان از سوی مخالفان و دشمنان اصلاح شود؛ حقیقت آن است که رسانه‌ها و جریان‌های وهابی‌ ‌ـ صهیونیستی تصویری نادرست از شیعه ارائه داده‌اند و عده‌ای از شیعیان غافل نیز در این ورطه افتاده و بهانه به دست دشمنان می‌دهند. نگاه راهبردی به اربعین در یک جمله، به موازات انسان‌سازی در این مسیر نورانی و عاشورایی، رفع موهومات از فرهنگ عقلانی و وحیانی تشیع است.

 مصطفی قربانی/ با تداوم و تکرار تهدیدها و رفتارهای آمریکا مبنی بر نقض برجام و خروج از آن،‌ برخی در داخل کشور از امکان تداوم برجام با حضور و همکاری اتحادیه اروپا سخن گفتند. به تدریج و با پررنگ‌تر شدن تهدیدهای ترامپ، برخی جراید و تحلیلگران نیز در راستای تقویت این سناریو قلم‌فرسایی کردند؛ از این‌ رو، در اینجا تلاش می‌شود سناریوی مذکور بررسی و نقد شود که در این‌ باره می‌توان چند نکته ذکر کرد:
1ـ روابط آمریکا با اتحادیه اروپا یک روابط ساختاری شده و مبتنی بر وابستگی‌های متقابل است و امکان برهم خوردن این روابط یا خدشه وارد کردن بر آن، به سبب اصرار اتحادیه اروپا به همکاری با ایران و مخالفت آمریکا با این همکاری وجود ندارد. به عبارت دیگر، اشتباه است اگر تصور کنیم اتحادیه اروپا در منازعه ایران و آمریکا، پشت آمریکا را خالی و از ایران حمایت خواهد کرد. با این حال، سؤال این است که راز حمایت‌ اتحادیه اروپا از تداوم برجام، در عین سیاست‌های ضد ایران آمریکا و ‌تمایل نداشتن این کشور به ادامه حیات برجام چیست؟ در پاسخی کوتاه می‌توان گفت، بازی اروپا با ایران، بازی مرگ و زندگی نیست که اروپا به هر قیمتی خود را مجبور به ادامه آن ببیند؛ اما عکس آن و در ارتباط اتحادیه اروپا با آمریکا صحت دارد و از این ‌رو، همان‌گونه که اشاره شد، آنها رابطه با ایران را تنها در صورتی ادامه خواهند داد که به رابطه آنها با آمریکا لطمه‌ای وارد نکند؛ اما راز اعتراض‌های اتحادیه اروپا به رفتارهای ضد برجامی و ضد ایرانی آمریکا در این نهفته است که به زعم اتحادیه اروپا، برجام توافق خوبی بوده و در دستیابی به اهدافی که برای آن پیش‌بینی شده بود، موفق بوده است. به تعبیر دقیق‌تر، برجام برای اتحادیه دارای منافعی بوده که آنها خواهان تداوم حیات آن هستند. در واقع، اتحادیه اروپا خواهان حفظ منافع خود از رابطه با ایران است و همزمان می‌خواهد که از منافع رابطه با آمریکا نیز بهره ببرد. البته مشخص است که این اتحادیه، منافع دومی را بر اولی ترجیح نخواهد داد و از این ‌رو، اعتراض و مخالفت آنها در قبال رفتارهای آمریکا در قبال ایران، صرفاً به منظور تأمین منافع حداکثری خود آنها است. 
2ـ آمریکا با این بهانه که ایران به روح برجام پایبند نبوده و اگر این کشور خواهان تداوم برجام است، باید نفوذ منطقه‌ای خود را تحدید کند، اجازه بازرسی از مکان‌های نظامی خود را بدهد،‌ دست از تقویت صنایع و توان موشکی خود بردارد و...، خواهان تعریف معادله‌ای جدید از برجام است و چون ایران این شرایط غیر قانونی را نمی‌پذیرد، با تهدید به خروج از برجام و تحریم به ایران پاسخ می‌دهد. در این میان، اتحادیه اروپا ضمن مخالفت با سیاست آمریکا برای خروج از برجام و تأیید پایبندی ایران به اجرای برجام، معتقد به حفظ برجام است. با این حال، نکته مهم در راهبرد اتحادیه اروپا در قبال ایران این است که در عین اعلام وفاداری و پایبندی به برجام‌، آنها نیز مانند آمریکا خواسته‌های غیر قانونی، مانند مذاکره با ایران در زمینه توان دفاعی و موشکی، نفوذ منطقه‌ای و... هستند. بنابراین، آنچه آمریکا به طور واضح و صریح می‌‌گوید، اتحادیه اروپا با اندکی بازی با کلمات می‌گوید. در واقع، اتحادیه اروپا نه تنها در سطح راهبردی با آمریکا هماهنگ است، در سطح تاکتیک نیز هماهنگی دارد و تنها اندکی از نظر روش و نحوه مواجهه با ایران با آمریکا اختلاف‌نظر دارد. از این ‌رو، برخلاف دیدگاهی که معتقد است در بازی برجام، اتحادیه اروپا نقش پلیس خوب را بازی می‌کند، اساساً‌ در این بازی پلیس خوبی وجود ندارد؛ زیرا در اینجا مواضع آمریکا را اروپایی‌ها، با اندکی تغییر و جابه‌جایی در الفاظ بیان می‌کنند. بنابراین، هرگونه امید بستن به اتحادیه اروپا برای اجرای برجام با آن، سرابی بیش نیست و نتیجه‌ای جز خسارت برای کشور به بار نمی‌آورد. 
3ـ همان‌گونه که هدف عمده از برجام، رفع تحریم‌های مالی و اقتصادی مانند تحریم دسترسی ایران به شبکه مبادلات دلاری، تحریم ال‌سی،‌ تحریم بیمه، کشتیرانی، سوئیفت و... بود، رفع این تحریم‌ها تنها با پایبندی آمریکا به برجام امکان‌پذیر است و اتحادیه اروپا حتی در صورت موافقت و اقدام برای رفع این تحریم‌ها، بدون اجازه آمریکا هیچ توانی ندارد. 

 زهرا قربانی/ امروزه، مسائل امنیت منطقه‌ای و جهانی در دستور کار بسیاری از کشورهاست و اولویت کشورها بر پایه رخدادهای جهانی تغییر می‌کند. در نظام بین‌الملل موجود، منزلت دولت‌ها به میزان زیادی مبتنی بر مؤلفه‌های قدرت نظامی و اقتصادی تعریف می‌شود. ایران مصداقی تام از دولت منزلت‌طلب در سطح منطقه خاورمیانه و حتی جهان است که با تعریف «استقلال از قدرت‌های بزرگ» به منزله ساخصه‌ اصلی در رویکردها و سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی بروز و ظهور داشته است. 
ادعای دشمن و پدید آوردن موجی از سپاه‌هراسی موضوع تازه‌ای نیست که ما امروز از دشمنان آن را شنیده باشیم؛ بلکه تلاشی است بیهوده که با روش‌ها و ابزار مختلف به منظور تخریب این نهاد مردمی انجام می‌گیرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر تشکیل نهادی به نام سپاه، دشمن درصدد ایجاد شکاف بین مردم و سپاه بوده و هست؛ چرا که سپاه نمونه بارزی از مردمی است که در جهت پیشبرد منافع ملی خود در تلاش هستند.
دستاویزی که امروز ایالات متحده آمریکا برای خود قرار داده، قبولاندن این باور است که سپاه یک نهاد تروریستی است و به این ترتیب درصدد راه انداختن موجی از سپاه‌هراسی در جهان است. سال‌هاست است، آمریکا اعلام کرده است، آرزوی استقلال کلیه ملل هدف وی است، در صورتی که خود مردم آمریکا هم به این ادعا با تردید می‌نگرند.
سپاه از آغازین روزهای شکل‌گیری خود از پشتیبانی و حمایت مردمی برخوردار بوده و خاستگاه مردمی داشته و وفاداری خود را در حفاظت از منافع ملی و مصالح مردم در آزمایش‌های سخت نشان داده است؛ به گونه‌ای که فرموده حضرت امام(ره) مبنی بر «اگر سپاه نبود کشور هم نبود»، اشاره به حضور سپاه در صحنه‌های مختلف و خلق حماسه‌های بی‌نظیر آن است. توانایی سپاه در حوزه‌های مختلف و درجه اهمیت آن بر هیچ‌ کس پوشیده نیست. سپاه هدف‌های ملی دارد و داشتن چنین هدف‌هایی مستلزم فداکاری و از خودگذشتگی است؛ چرا که مبانی روحیه ملی بر فداکاری و از خود گذشتگی بنا می‌شود و مبانی قدرت در سپاه نیز مردم هستند؛ کسانی که در دوران هشت سال دفاع مقدس در کنار سپاه و با فداکاری جان شیرین خود را در راه کشور و وطن خویش فدا کرده‌اند. لازمه قدرت آن است که میان دو طرف نوعی ارتباط و مناسبت وجود داشته باشد؛ قدرت سپاه نشئت گرفته از بطن مردم است و مردم صاحبان اصلی قدرت در سپاه‌ هستند.
با در نظر گرفتن همه این مباحث و نگاهی گسترده‌تر، این پرسش مطرح می‌شود که این همه هراس برای چیست؟
اثربخشی سپاه در خارج از مرزها برای حفظ و حراست کشورمان از تهدیدات خارجی را نمی‌توان نادیده گرفت و مقبولیت عمومی سپاه در دستیابی به رفع مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل کتمان نیست. با یک مقایسه جزئی می‌توان دلیل این هراس را بیان کرد. وظیفه سپاه، خدمتگزاری به مردم و حمایت از محرومان بوده و هست و به این خدمتگزاری افتخار می‌کند. حفظ دستاوردهای انقلاب و برقراری امنیت از اصول اساسی این نهاد مقدس است و هر جا لازم باشد از ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب دفاع خواهد کرد. کار آمریکا، تجاوزگری و تفرقه‌افکنی، مداخله در امور داخلی کشورها، مداخله با رویکرد نظامی در کشورها، جنگ‌های فرسایشی، تهدید امنیت کشورها و برهم زدن ثبات و اعمال خشونت علیه مسلمانان است و کلام آخر اینکه خود را دایه مهربان‌تر از مادر برای تمام کشورها می‌داند؛ باید به آقای ترامپ گوشزد کرد که آزموده را آزمودن خطاست.

 یاسر سعیدنژاد/ مجلس نمایندگان آمریکا در نظر دارد قطعنامه‌ای را تصویب کند که در‌ آن از اتحادیه اروپا می‌خواهد حزب‌الله لبنان و همه شبکه‌های آن را سازمانی تروریستی معرفی کند و فشار بر آن گروه و اعضایش را از طریق صدور احکام بازداشت آنها و حامیانش و مسدود کردن دارایی‌های حزب‌الله در اروپا افزایش دهد. در متن این قطعنامه آمده است: «حزب‌الله حدود ۱۵۰ هزار موشک و راکت در زرادخانه خود دارد که بیشتر آنها می‌تواند تا عمق اسرائیل [رژیم صهیونیستی] را هدف قرار دهد.» 
در واقع، طرح جدید تحریمی حزب‌الله متممی است که پس از ذکر همه اتهامات ذکر شده در نسخه‌های قبلی تحریم‌ها، پیشنهادهایی را برای تشدید اقدامات قبلی ارائه کرده است. این طرح که آن را «ادوارد رویس» عضو جمهوریخواه کنگره تدوین کرده است، قانونگذاران و وزرای عضو حزب‌الله را نیز در فهرست افراد هدف تحریم قرار می‌دهد. بر اساس این طرح، رئیس‌جمهور باید اتباع خارجی را که به سازمان‌های مرتبط با حزب‌الله کمک کرده یا از آنها حمایت می‌کنند و حمایت مالی و تکنولوژیک قابل توجهی را برای آنها فراهم می‌آورد، تحریم کند. بیت‌المال، جهادالبنا، انجمن حمایت از مقاومت اسلامی، بخش روابط خارجی حزب‌الله و سازمان امنیت خارجی حزب‌الله، از جمله نهادهایی هستند که هدف این تحریم‌ها قرار گرفته‌اند. همچنین، تلویزیون المنار، رادیوی النور و گروه رسانه‌های لبنان که مرتبط با حزب‌الله است، هدف تحریم‌ها ذکر شده است.
مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا طی سخنانی در سالگرد حمله به مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت، گفت: «ما نبرد را بر اساس شروط خود به خاک تروریست‌ها منتقل می‌کنیم.» وی با این ادعا که حزب‌الله یک گروه تروریستی در خدمت ایران است، گفت: «ما برای از بین بردن حزب‌الله و محاکمه آنها تلاش می‌کنیم.»
در بحث چرایی فشار به حزب‌الله از سوی آمریکا و فشار به اتحادیه اروپا برای تروریستی معرفی کردن کل حزب‌الله باید به چند نکته توجه کرد.
1‌ـ حزب‌الله یکی از بازوهای مهم در عرصه مقابله با گروه‌های تروریستی در منطقه است و این امر به دشمنی آمریکا با حزب‌الله انجامیده است.
2‌ـ آمریکا در درجه اول به دنبال تحریم مالی حزب‌الله است. در صورت تصویب اتحادیه اروپا و معرفی کل حزب‌الله به منزله سازمانی تروریستی، در بخش‌های مالی، به ویژه همکاری بانک‌های داخلی لبنان با حزب‌الله مشکلاتی به وجود خواهد آمد و این امر به اختلال در ارتباطات مالی این گروه منجر خواهد شد.
3‌ـ واشنگتن به دنبال تحدید نفوذ حزب‌الله در منطقه است؛ چرا که از قدرت‌یابی روزافزون حزب‌الله نگران است و مهم‌ترین تهدید آینده صهیونیست‌ها را حزب‌الله می‌داند. به گفته یکی از مقامات صهیونیست، حزب‌الله در جنگ آینده توانایی پرتاب صد هزار موشک به اسرائیل را دارد.
4‌ـ هدف بعدی آمریکا، جلوگیری از دسترسی این گروه به جنگ‌افزارهای پیشرفته نظامی است. در سایه این امر از یک سو رژیم صهیونیستی در امنیت خواهد بود و از سوی دیگر حزب‌الله توان کافی برای جنگ آینده مقابل رژیم صهیونیستی را نخواهد داشت.
5‌ـ فشار به حزب‌الله بخشی از راهبرد فشار ترامپ به ایران است. از آنجایی که ترامپ مقابله با نفوذ ایران در منطقه را مهم‌ترین راهبرد خود می‌داند، در این راستا، فشار به حزب‌الله یکی از راهکارهای مقابله با ایران است که ترامپ مدنظر دارد.
در مجموع می‌توان گفت، تروریستی اعلام کردن حزب‌الله به طرحی نخ‌نما تبدیل شده است. شورای همکاری خلیج‌فارس و آمریکا این گروه را بیش از این هم تروریستی اعلام کرده بودند؛ اما نتوانسته بودند با آن مقابله کنند.