سعدالله زارعی/ باز داشتن سعد حریری از بازگشت به لبنان را می‌توان علامت بالینی یک فتنه دانست. این بار دولت ریاض از روش نامتعارفی، یعنی «مداخله مستقیم و علنی»، استفاده کرده است. از سوی دیگر این اقدام همزمان با تهدید لبنان از سوی رژیم صهیونیستی صورت گرفته و نشان‌دهنده خروج عربستان سعودی از همکاری‌های غیر آشکار با نظامیان تل‌آویو است. از این منظر آنچه روی داده به لحاظ شکلی جدید است و شاید در جای دیگری هم‌ سابقه نداشته باشد.
اما تهدید لبنان به اقدام نظامی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی از سوی محور سعودی‌ـ صهیونیستی اصلاً جدید نیست و شاید به دلیل شکست اسرائیل و عربستان در توسل به انواعی از شیوه‌های نظامی و سیاسی علیه لبنان بوده که هم اینک برای باورپذیر شدن تهدید، لزوماً باید صورت عجیب و غریبی به آن داده می‌شد! رژیم صهیونیستی، اگر دست به جنگی علیه لبنان بزند حتماً این جنگ شدید‌تر و سخت‌تر از جنگ ۳۳ روزه سال ۱۳۸۵ نخواهد بود، چرا که این رژیم در این فاصله به توان جدیدی در حوزه تجهیزات و نفرات نظامی دست پیدا نکرده و این در حالی است که در این فاصله بر حجم و کیفیت سلاح و سازمان نیروی انسانی حزب‌الله افزوده شده و «جوانان» این کشور تجربه گران‌قیمتی هم در جنگ شهری به دست آورده‌اند. کما اینکه عربستان هم اگر دست به اقدامات آشوب‌طلبانه علیه جبهه مقاومت در لبنان بزند، سخت‌تر از اقداماتی که این رژیم با استفاده از دولت فؤاد سینیوره و مخالفان حزب‌الله در لبنان، حدود شش ماه پس از پایان جنگ ۳۳ روزه انجام داد که به شکل‌گیری جریانی تحت عنوان ۱۴ آذار یا ۱۴ مارس علیه حزب‌الله انجامید، نخواهد بود. پس کاملاً پیداست، جو روانی که وانمود می‌کند شرایط منطقه به سمت بحرانی‌تر شدن پیش می‌رود با واقعیت میدانی تطابق ندارد.
در این صحنه در واقع بحث حزب‌الله و لبنان هم مطرح نیست، بحث اصلی بحث سوریه است. همه می‌دانیم که جبهه مقاومت با محوریت ایران و سوریه در حال غلبه بر جریان تکفیری‌‌‌ـ تروریستی است که به طور پنهان و آشکار از سوی کشورهایی نظیر آمریکا و عربستان حمایت می‌شد و همه می‌دانیم که پرونده سیاسی سوریه جدی‌تر از پیش مطرح شده و از قضا در بستری پیش می‌رود که ایران و روسیه در کانون آن قرار دارند. حزب‌الله، ارتش سوریه و نیروهای مردمی آن و نیروهایی که از کشورهای مجاور به کمک جبهه مقاومت آمده‌اند، پرونده امنیتی‌ـ نظامی سوریه را در اختیار دارند. اما پرونده سیاسی سوریه در مرحله ابتدایی و طفولیت قرار دارد و فعلاً شواهد و قرائن می‌گویند همان کسانی که «پرونده سخت» سوریه را به سرانجام مورد نظر خود رساندند، در حال برنامه‌ریزی برای مدیریت پرونده سیاسی سوریه و پایان دادن به آن در یک دوره کوتاه هستند و این می‌تواند به تثبیت موقعیت جبهه مقاومت منجر شود و در واقع خطری ممتد و درازمدت برای آمریکا، عربستان و... پدید آورد. آمریکا و وابستگان منطقه‌ای آن و حتی بعضی دیگر از دولت‌ها نظیر ترکیه تحت هیچ شرایطی نمی‌خواهند به ترتیبات سیاسی تن بدهند که نتیجه آن تثبیت قدرت جبهه مقاومت باشد، ولی این موضوعی نیست که به راحتی و بدون یک طراحی ویژه و استفاده از ظرفیت‌های مختلف و همگرا کردن آن قابل ممانعت باشد.
تهدید رژيم صهیونیستی به حمله به لبنان و نکته‌ای که اخیرا ارتش این رژیم بیان کرد و به هم زدن وضع عادی در لبنان و کشاندن بحث موشکی ایران به گروه ۵+۱ و شورای امنیت سازمان ملل همه در یک راستا قرار دارند و سرنخ این قضایا هم در دست مقامات آمریکایی است، چه اینکه بیستم خرداد ماه گذشته، نماینده آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متنی را میان اعضای دائم این شورا توزیع کرد که در آن بر غیر قابل پذیرش بودن سیطره جبهه مقاومت در منطقه تأکید شده بود و از این رو می‌توانیم بدون هرگونه تردیدی بگوییم که حتی تهدیدات نظامی اسرائیل علیه حزب‌الله این بار ماهیت آمریکایی دارد.
اما واقعیت این است که آنچه از سوی آمریکایی‌ها به «ترساندن بزرگ» تعبیر می‌شود، توسل به جنگی بزرگ یا کوچک علیه اضلاع جبهه مقاومت نیست، چه اینکه چنین مسیری پیش از این طی شده و به نتیجه نرسیده است. مردم می‌دانند که وقتی یک کشتی‌گیر از پس وزنه‌ای ۸۰ کیلویی برنیامده باشد، سخن گفتن او از شکستن رکورد ۱۵۰ کیلویی خنده دیگران را در پی می‌آورد. بی‌شک نه عربستان جرئت می‌کند وارد جنگی علیه ایران یا حزب‌الله شود، نه آمریکا و نه رژیم صهیونیستی، اما از نظر آنان سخن گفتن از تهدید و تبدیل آن به «ترس بزرگ» می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. تجربه آمریکایی‌ها به خصوص از زمان روی کار آمدن جیمی کارتر با محوریت زبینگو برژینسکی می‌گوید می‌توان به چنین فرمولی امید بست.
در این میان یک نکته بسیار مهم وجود دارد که از قضا موفقیت و عدم موفقیت طراحی جدید آمریکا به آن بازمی‌گردد و آن نیز میزان همراهی ایرانی‌ها در دو سطح مسئولان رسمی و تصمیم‌سازان غیر رسمی با طراحی ارتش آمریکاست. اگر در داخل ایران دولت جمهوری اسلامی و نخبگان مرتبط با آن که در این جلسه و آن جلسه دولتی به اسم اتاق فکر و تبادل افکار و استفاده از ظرفیت ملی حضور دارند موضع یکپارچه‌ای علیه این طراحی داشته باشند، ارتش آمریکا قادر به اجرای plan B طرح خود یعنی وادار کردن ایران به دادن «امتیازهای بزرگ» نخواهد بود، اما اگر دشمن به طور واقعی پشتش به افرادی در داخل دولت یا مجلس ایران و یا گروه‌های ذی‌نفوذ گرم باشد، به نتیجه رسیدن plan B حتمی خواهد بود. با این توصیف باید با تأکید بر اینکه ما در شرایط جنگ روانی دشمن قرار داریم و این عملیات روانی هر آن می‌تواند «تحمیلی بزرگ» بر جبهه مقاومت هموار کند، باید به شدت سخنانی که این روزها در دو طیف کارگزاران رسمی حکومت و اتاق‌های به اصطلاح فکر مطرح می‌شود را زیر نظر گرفت. هرگونه غفلت از این موضوع، کشور را دچار خسارتی جبران‌ناپذیر خواهد کرد.

رسانه نزدیک به دولت ترکیه نوشت: «تحولات داخلی عربستان فرصتی را برای رژیم صهیونیستی به منظور ضربه زدن به لبنان فراهم کرده و به همین دلیل لابی صهیونیستی در عربستان فعال شده است.»
به نوشته روزنامه «ینی شفق»، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به همه سفارتخانه‌های این رژیم دستور لابی‌های گسترده در جهت منافع سعد حریری و عربستان و علیه حزب‌الله را صادر کرد. در این پیام به سفرا، بر حمایت از سعد حریری و توصیف خطر ایران برای دیگر کشورها تأکید شده است.
این رسانه نوشت: «با آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ در آمریکا، آرام‌آرام روابط ریاض و تل‌آویو نزدیک‌تر شد؛ به گونه‌ای که اوایل ماه گذشته ولی‌عهد عربستان راهی سرزمین‌های اشغالی شد و مذاکرات مهمی در آنجا صورت گرفت. ترافیک رفت‌وآمد میان مقامات عربستان با آمریکا و رژیم صهیونیستی در این اواخر به تغییر و تحولاتی عمیق در بستر لایه‌های قدرت سعودی‌ها منجر شد؛ به گونه‌ای که امروز محمد‌بن‌سلمان با اقتدار کامل به تسویه‌حساب‌های سیاسی ـ اقتصادی دست می‌زند که اینها از حضور پر نفوذ لابی رژیم صهیونیستی در داخل حاکمیت عربستان حکایت می‌کند.
ابراهیم کاراگول، سردبیر روزنامه «ینی شفق» نیز در برنامه «بازی بزرگ» شبکه تی‌وی‌نت گفت: «مردم عربستان باید هوشیار باشند و بدانند که در زیر لوای پروژه اسلام معتدل چه فتنه‌هایی خوابیده است.»
وی افزود: «جنگ و دعوا بر سر بحث اسلام معتدل در عربستان بروز خواهد کرد و حتی امروز معتقدم که این دعواها آغاز شده است.»
کاراگول مدعی شد: «فهرست تسویه‌حساب با برخی از مقامات عالی‌رتبه و ذی‌نفوذ عربستان پیش از این در سازمان جاسوسی موساد تهیه شده و در دیدار محرمانه ولی‌عهد عربستان به او تحویل داده شده است.
وی اضافه کرد: «رژیم صهیونیستی به دنبال نابود کردن حزب‌الله لبنان است و البته می‌داند که به تنهایی قادر به حذف حزب‌الله نخواهد بود؛ به همین دلیل برخی از کشورهای عربی پرنفوذ در منطقه را به طرف خود جذب می‌کند تا بتواند به این هدف برسد.»
جالب اینجاست که برخی مقامات رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر از تحولات عربستان و لبنان اظهار بی‌اطلاعی کرده و پیشنهاد کرده بودند، اسرائیل از این فرصت نهایت استفاده را ببرد. در حالی که بی‌شک آمریکا و رژیم صهیونیستی در این طراحی جدید و خطرناک به آ‌ل‌سعود مشورت داده و کمک کرده‌اند.

نماینده ولی‌فقیه در سپاه
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی با اشاره به تحولات اخیر در دربار سعودی، گفت: «عربستان آبستن حوادثی است که در آینده نزدیک خود را نشان خواهد داد.»
حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی، نماینده ولی‌فقیه در سپاه در خطبه‌های نماز جمعه شاهرود با اشاره به قابل اعتماد نبودن آمریکایی‌ها در مقاطع مختلف تاریخ، اظهار داشت: «آمریکایی‌ها در 200 سال گذشته به هیچ دولت و ملتی رحم نکرده‌اند، آنها فقط به فکر منافع خود هستند، حتی پس از قراردادهای عظیم تسلیحاتی با شیخ‌نشین‌ها با کمال وقاهت می‌گویند که آنها را دوشیدیم.»
وی با بیان اینکه  همه دولت‌های تشکیل شده پس از دفاع مقدس به نوعی قابل اطمینان نبودن این دولت متکبر و مستکبر را لمس کرده‌اند، درباره رویکرد اروپا در قبال مسائل ایران یادآور شد: «پیوستگی امنیتی اروپا به آمریکا، مسئله ناتو و روابط اقتصادی بسیار گسترده، از جمله مسائلی است که اروپا را مطیع آمریکا می‌کند.»
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی در ادامه به پیروزی‌های ارتش عراق و سوریه در مقابل تروریست‌های داعش اشاره و خاطرنشان کرد: «صهیونیسم و دنیای استکبار می‌خواستند با تشکیل خلافت داعش، حرکت انقلاب اسلامی را متوقف کنند؛ اما با تلاش هوشمندانه و مقاومت مردم منطقه و یاری خداوند این توطئه خنثی شد.»
وی درباره مسائل کردستان عراق نیز بیان کرد: «استقلال این اقلیم هم یکی از خطرناک‌ترین اتفاق‌ها بود که می‌توانست نتایج منفی سنگینی برای منطقه در پی داشته باشد.»
حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی در بخش دیگری از سخنانش به مشکلاتی که گریبانگیر دربار عربستان شده اشاره و تصریح کرد: «عربستان آبستن حوادثی است که در آینده نزدیک خود را نشان خواهد داد.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه راه‌پیمایی اربعین حسینی را نماد اقتدار امت اسلامی دانست و گفت: «حضور باشکوه و میلیونی محبان اباعبدالله الحسین(ع) از سراسر دنیا در این اجتماع باشکوه بیانگر عظمت و قدرت نرم‌افزاری اسلام بوده و جهانی شدن و تداوم این راه و مسیر عزت‌بخش می‌تواند به زمینه‌سازی برای ظهور منجر شود.»

رسول‌ سنا‌ئی‌راد/ راه‌پیمایی بزرگ اربعین که با مشارکت ۲۰ میلیون نفر از مسلمانان و با حرکت از شهرهای مختلف عراق، به ویژه نجف اشرف به سوی کربلای معلی انجام می‌شود، بزرگ‌ترین اجتماع مذهبی بر روی کره زمین به شمار می‌آید.
در این اجتماع عظیم و باشکوه که به شکل کاملاً مردمی انجام می‌شود و در آن هم زائران و هم خادمان در پیوند با قیام امام حسین(ع)، داوطلب این حضور و مشارکت هستند، تاریخ و جغرافیای شیعه توسعه ‌یافته و حماسه بزرگ عاشورا تا تمامی جغرافیای زمین امتداد یافته و به معنای واقعی گزاره «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» تجلی می‌یابد.
اگرچه این مراسم پرشکوه با بایکوت خبری امپراتور رسانه‌ای وابسته به غرب و حتی سانسور برخی حاکمیت‌ها در کشورهای اسلامی مواجه است؛ اما ویژگی‌هایی دارد که می‌تواند به بعد معنایی و شیوه زیست تمدن‌سازی اسلامی کمک کند. به عبارتی، این مراسم و ویژگی‌های آن نوعی آماده‌سازی و تمرین برای پیوند بین جوامع اسلامی به نفع بلوک قدرت و شکل‌گیری تمدن بزرگ در جهان اسلام و حتی فراتر از آن بر اساس ارزش‌های الهی و اساسی است که امام حسین(ع) در قیام عاشورا منادی آن بوده و در نظام اعتقادی شیعه در حکومت کریمه آخرالزمان در جهان مستقر خواهد شد.
این ویژگی‌های نورانی و متصل به قیام عاشورای حسینی عبارتند از:
۱ـ اخوت ایمانی و نوع‌دوستی؛ این نوع‌دوستی در بین مشارکت‌کنندگان در حد اعلا موج می‌زند و افرادی که شاید هرگز تا پیش از این یکدیگر را ندیده‌اند، به مثابه برادران ایمانی و اعضای یک خانواده احساس نزدیکی کرده و اوج محبت و مودت را نسبت به یکدیگر تجربه کرده و همبستگی و انسجام را در حد اعلا متجلی می‌کند.
۲ـ از خود گذشتگی عاشقانه؛ در این اجتماع ایثار از همان جنس عاشورایی است و کیفیت و معنایی روحانی و عاشقانه داشته و با اخلاص و نیتی خدایی و عارفانه آمیخته است که در همه زوایای اعتقادی و رفتاری زائر و خادم نفوذ کرده است؛ از این رو زیست در شرایط سخت را با حلاوت و شیرینی مضاعف همراه می‌کند.
۳ـ سادگی، ساده‌زیستی و پرهیز از تجملات و تعلقات؛ سبکباری و سبکبالی از ویژگی‌های زائران است که از آغاز سفر جزء الزامات آن است. امکانات ساده پذیرایی، اسکان، استراحت و وسایل تردد که تحت‌الشعاع هدف معنوی این سفر است، به سهولت و روانی برای حرکت و حلاوت این سادگی بیهودگی تجملات و تعلقات را روشن می‌کند.
۴ـ آرامش و طمأنینه؛ این آرامش از همان جنس آرامش عاشورایی است که در جنگ تحمیلی و دفاع از حرم هم تجربه شده است. در این سفر هیچ‌گاه سختی‌ها، فشارها و محدودیت‌ها‌ رضایت و رغبت درونی زائر و خادم را بر هم نمی‌زند و همه وقت و همه جا آرامش معنوی در حد اعلا وجود دارد و در چهره‌های باز و شاداب آنان موج می‌زند.
۵ـ رفع سریع موانع؛ همه افراد در این مراسم به دنبال روان‌سازی و کمک برای انجام سفر بوده‌ و از این رو شرایط به گونه‌ای است که همه موانع به سرعت حل شده و حرکت برای زائران تسهیل شود. بسیاری از تشریفات و حتی ضوابط دست‌وپا گیر رنگ می‌بازد و همکاری و کارگشایی‌ جای تشریفات دست‌وپا گیر می‌نشیند؛ البته خود زائران در برابر موانع صبوری به خرج داده و در عبور از آن کمک می‌کنند.
۶ـ صبر و مقاومت در عین حفظ کرامت؛ در حالی که کرامت از ویژگی‌های جامعه دینی است که قیام عاشورا نیز در همین راستا بوده است، اما زائران برای رسیدن به مقصود از صبوری و مقاومت در برابر مشکلات نیز برخوردار بوده و کمبودها و سختی‌ها مانع حرکت یا مخدوش‌کننده آرامش آنان یا بازگشت از تصمیم برای حضور و مشارکت فعال در این مراسم نمی‌شود.
در واقع ویژگی‌های فوق زمینه‌ساز شکل‌گیری یک بلوک قدرت و اقتدار و مولد تمدنی الهی‌ـ انسانی متکی به مردم یا مردم‌پایه است که در اوج ایثار و نوع‌دوستی می‌تواند میزبان تمامی جامعه بشری باشد؛ همان‌گونه که در این اجتماع عظیم مردمی شاهد حضور پیروان دیگر مذاهب و ادیان در عین امنیت و مصون از هرگونه تهدید و خطر هستیم که به راحتی تفاوت هویتی بین جریان‌های خشن تکفیری مدعی مسلمانی را با این جریان شیعی نوع‌دوستانه و الهی درک کرده و از حضور در این اجتماع معنوی به حلاوت و آرامش روحی می‌رسند.
این مراسم معنوی می‌تواند پایه سبک زندگی اسلامی برای شکل‌دهی به تمدنی باشد که پیامبرش منادی رحمت برای جهانیان بوده و سبط شهیدش برای اعاده سنت‌های فراموش شده جدّ گرامش، حماسه عاشورا را خلق کرد و امت اربعینی نیز راه او را در مراسم اربعین تمرین و برپایی عدالت و رهایی از ضلالت را در پرتو قیام مهدوی انتظار می‌کشد.

صبح صادق ابعاد سیاست‌ فرزند‌آوری صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی را بررسی می‌کند
ابوذر احمدی / یکی از چالش‌هایی که رژیم صهیونیستی همواره با آن روبه‌رو بوده است، ناکامی در تکمیل فرآیند دولت‌ـ ملت سازی برای بقا است. مقامات جانی رژیم صهیونیستی برای اجرای روند دولت‌ـ ملت ‌سازی، با مشخص کردن اسطوره موهوم «سرزمین موعود» خود در فلسطین اشغالی، همواره تلاش کرده‌اند با روش‌هایی چون جنگ، تروریسم دولتی و دشمن‌سازی، حاکمیت جعلی خود را تداوم بخشند. اگرچه رژیم صهیونیستی در بعد دولت‌سازی و حاکمیتی به موفقیت‌هایی دست یافته است؛ اما به نظر می‌رسد در بعد ملت‌سازی دچار چالشی جدی باشد. به دلیل رشد بالای جمعیت فلسطینیان و مهاجرت نکردن یهودیان در دهه ۷۰ میلادی به سرزمین‌های تحت حاکمیت صهیونیستی، مؤلفه جمعیت برای این رژیم به چالش اساسی تبدیل شده است، به طوری که با گذشت سال‌ها مبنای هویتی این رژیم را زیر سؤال برده و موجب تشکیک در بنیان حاکمیتی رژیم غاصب صهیونیستی شده است. در واقع، تلاش‌های مقامات صهیونیستی در جذب و اسکان یهودیان جهان در سرزمین‌های اشغالی نتوانسته مشکل بحران جمعیتی را حل کند، به همین منظور اتاق‌های فکر و مراکز تصمیم‌سازی صهیونیستی، برای حل این بحران، سیاست‌هایی را به کابینه نتانیاهو پیشنهاد داده‌اند که مهم‌ترین آنها، حمایت از «فرزندآوری» است. طی سال‌های اخیر دولت جعلی صهیونیستی با تبلیغاتی گسترده و ارائه بسته‌های حمایتی و اقتصادی به خانواده‌های یهودی تلاش کرده است تا میزان باروری و تولد نوزاد را در میان زنان جامعه صهیونیستی بالا ببرد. نمود این سیاست را می‌توان در حجم وسیع برنامه‌های تبلیغی و اجتماعی در شبکه‌های تلویزیونی صهیونیستی و ایجاد انجمن‌ها و مراکز حمایت از باروری و نوزادان به خوبی لمس کرد. اما آنچه در این میان جالب و حائز اهمیت ویژه است آنکه؛ پس از ابلاغ سیاست‌های کلی «جمعیت» از سوی رهبر معظم انقلاب در سی‌ام اردیبهشت 1393 (20 می2014)، مقامات صهیونیستی با جدیت بیشتری، سیاست «فرزندآوری» را در جامعه صهیونیستی دنبال می‌کنند، به طوری که این مسئله به یکی از موضوعات محوری و اصلی کابینه و کنست رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. لذا در این نوشتار تلاش می‌شود با نگاهی آیینی و قومیتی به سیاست فرزندآوری در رژیم صهیونیستی، ابعاد و ظرفیت‌های این سیاست نژادپرستانه بررسی شود و در نهایت چالش هویتی‌ـ جمعیتی دولت پادگان صهیونیستی مورد تبیین و تحلیل قرار گیرد.
رویکرد نژادپرستانه و قومیتی در سیاست فرزندآوری
توجه به «نژادپرستی» و «برتر بودن» در جهان‌بینی صهیونیسم سبب شده است که بین فرزندآوری، سیاست و حقوق در رژیم صهیونیستی پیوند عمیقی برقرار شود و چنین پیوندی، حتی یهودیان دیگر نقاط جهان را نیز تحت تأثیر قرار دهد. در آیین(صهیونیستی) یهود برخلاف ادیان دیگر همچون اسلام و مسیحیت، بحث تبلیغ برای رواج آیین مطرح نیست. تاریخ ادیان آسمانی، مملو از تلاش آنها برای جذب دیگران به آیین خود بوده است. مهاجرت میسیونرهای مسیحی به دیگر مناطق و ارسال نامه دعوت و مبلّغان در دین اسلام به سرزمین‌های دیگر، مصداق این سیاست بوده است؛ اما نژادپرستی دین یهود چنین شیوه تبلیغی را برنتافته است. از این ‌رو تلقی خود در جایگاه قوم برتر حتی از نظر شکل جسمانی سبب شده است فرزندآوری مؤلفه کلیدی در گسترش آیین یهود تلقی شود. 
صهیونیسم با تمسک بر این وجه یهودیت، حمایت از «نژاد یا ملیت یهودی» را در مرکز سیاست‌های جمعیتی رژیم جعلی صهیونیستی قرار داده است. بر این اساس، می‌توان گفت که سیاست‌های این رژیم در حوزه فرزندآوری متأثر از هنجارهای مذهبی، اجتماعی و فرهنگی نگرش صهیونیستی از آیین یهود در زمینه باروری است. این سیاست در راستای حمایت از خانواده یهودی است که در کتب و منابع یهود از آن به حقوق اساسی بشر یاد کرده‌اند.
 البته، موقعیت متزلزل رژیم جعلی اسرائیل و جامعه چندپاره صهیونیستی نیز در این اهمیت دادن به فرزندآوری و خانواده بی‌تأثیر نبوده است. وجود اقلیتی از یهودی‌ها در دیگر کشورها و به هلاکت رسیدن عده‌ای از آنها در جنگ‌ها، نگرش مقامات صهیونیستی به فرزند‌آوری را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است.
در واقع، سیاست فرزندآوری در رژیم صهیونیستی، برگرفته از دو مؤلفه اصلی است که یکی ریشه در مسلک صهیونیسم و دیگری در موقعیت متزلزل جامعه چندپاره صهیونیستی دارد. 

راهبردهای نژادپرستانه صهیونیستی در افزایش میزان باروری
رویکرد مقامات صهیونیستی بر رشد بافت جمعیتی یهودی و تأکید بر فرزندآوری دلایل متعددی دارد که از جمله مهم‌ترین آنها، غلبه بافت جمعیتی اعراب بر یهودیان است. در همین راستا، هدف مقامات صهیونیستی همواره غلبه کامل یهودیان بر دیگر بخش‌های جمعیتی بوده  است. 
بر این اساس، قوانین متعددی با هدف تقویت جمعیت یهودی در کنست و کابینه‌های مختلف رژیم غاصب صهیونیستی به تصویب رسیده است. برای نمونه قانون سال 1994 که تمام مراقبت‌های بارداری را تحت پوشش بیمه و رایگان قرار می‌داد و همچنین ایجاد کمیته عمومی ارزیابی قانون‌گذاری باروری و تولد در رژیم صهیونیستی در سال 2010 از مهم‌ترین آنها بوده است. 
بحث فرزندآوری به ‌اندازه‌ای در این رژیم از اهمیت برخوردار است که افرادی چون «نوامی زیولوف» معتقدند که در سرزمین‌های اشغالی سیاست حتی برای زنان ۶۰ ‌ساله بچه تولید می‌کند. به نظر وی هدف صهیونیست‌ها از افزایش جمعیت، ایجاد یک جمعیت بزرگ یهودی در منطقه است. البته، هدف اصلی این سیاست بیشتر از آنکه متوجه عرب‌های صهیونیست باشد، یهودیان جامعه صهیونیستی را در نظر گرفته است. تأکید بر تاکتیک بقا از طریق فرزندآوری در یک منطقه متخاصم با رژیم صهیونیستی به نظر طبیعی می‌رسد. این قبیل سیاست‌ها سبب شده است که رژیم غاصب صهیونیستی رتبه اول جهان را در تلقیح مصنوعی با چهل هزار چرخه در سال به دست آورد. رژیم جعلی صهیونیستی این روش را تا دو بار زایمان برای زنان، رایگان در نظر گرفته است. مقامات صهیونیستی حتی طرح‌های ویژه‌ای در زمینه فرزندآوری و پرستاری و تربیت پس از تولد، به یهودیان دیگر کشورها، به ‌ویژه آمریکا ارائه داده‌اند.
البته، مقامات صهیونیستی نظام اشتراکی در کلنی‌ها و کیبوتس‌های صهیونیستی را طوری طراحی کرده‌اند که هزینه فرزندآوری و حمایت از کودکان برای خانواده‌های یهودی ارزان تمام می‌شود. در این ساختار به خانواده‌های پرجمعیت‌تر، خدمات رفاهی بیشتری، ازجمله مسکن بزرگ‌تر ارائه می‌شود. کمک‌‌هزینه فرزندآوری، آموزش رایگان از سن سه‌سالگی و تأمین مسکن با حداقل هزینه مسکن ازجمله سیاست‌های رژیم صهیونیستی برای تشویق به فرزندآوری بوده است. 

رویکردهای عینی در زمینه افزایش میزان باروری
طی سال‌های اخیر دولت جعلی صهیونیستی با تبلیغاتی گسترده و ارائه بسته‌های حمایتی و اقتصادی به خانواده‌های یهودی تلاش کرده است تا میزان باروری و تولد نوزاد را در میان زنان جامعه صهیونیستی بالا ببرد. یکی از مهم‌ترین رویکردهای عینی صهیونیست‌ها در این حوزه، ایجاد انجمن‌ها و مراکز حمایت از باروری و نوزادان گسترده در جامعه صهیونیستی است. انجمن «افرات» (EFRAT) یکی از سازمان‌های مهم صهیونیستی است که مخالف سقط‌ جنین بوده است و تلاش دارد با ارائه مشاوره‌های پزشکی و همچنین کمک‌های اقتصادی به زنان باردار یهودی، در افزایش میزان باروری و فرزندآوری در میان خانواده‌های صهیونیستی نقشی جدی ایفا کند. این انجمن با ۳ هزار داوطلب خود، در سال اول زندگی کودک، 850 دلار به مادرانی که سقط‌ جنین نکرده‌اند، کمک مالی می‌کند و تاکنون توانسته است بیش از 35 هزار کودک را از مرگ و سقط، نجات دهد. 
البته نباید انجمن حمایت از باروری و نوزادان «یلدوت» را از نظر دور داشت؛ چرا که این انجمن با حمایت مستقیم وزارت بهداشت رژیم صهیونیستی توانسته است نقش بسزایی در فرزندآوری و کمک به خانواده‌های یهودی در نگهداری و مراقبت از نوزادان‌شان داشته باشد. 
در کنار ایجاد سازمان‌ها و انجمن‌های حمایت از باروری، ایجاد پروتال‌های حمایت از فرزندآوری و مراقبت از کودکان از دیگر فعالیت‌ها و رویکردهای عینی رژیم صهیونیستی در افزایش میزان باروری و بافت جمعیتی یهودی بوده است. پروتال «دولا» (doula) از جمله این پورتال‌هاست که اطلاعات جامعی به خانواده‌ها و والدین یهودی در مراقبت از نوزادان‌شان ارائه می‌کند. پروتال «دولا» همه موضوعات و هر نوع اطلاعاتی را به منظور باروری موفق و سالم در اختیار زنان باردار و زوج‌های یهودی قرار می‌دهند؛ همچنین خدماتی را با هدف تولد سالم و مراقبت از نوزادان و کودکان نوپا به خانواده‌های یهودی ارائه می‌دهد. 

آمارسازی و راه‌حلی
 برای فرار از شکاف جمعیتی
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی با ایجاد مراکز و سازمان مختلف آماری، سعی کرده است با ارائه مستنداتی رسمی و به ظاهر غیر سیاسی، اطلاعات و داده‌‌های آماری نادرستی را درباره بافت جمعیتی یهودیان و میزان رشد جمعیتی در سراسر اراضی اشغالی ارائه دهد. در این زمینه دفتر مرکزی آمار رژیم صهیونیستی (لاماس) پیشتاز است. 
دفتر مرکزی آمار رژیم صهیونیستی سعی می‌کند هر ساله با ارائه گزارشی آماری از افزایش میزان باروری و توسعه بافت جمعیتی یهودیان در برابر اعراب، به نوعی بر واقعیت‌های جامعه آماری جمعیتی اراضی اشغالی سرپوش بگذارد. برای نمونه در پایان سال 2015، گزارشی را منتشر کرد که نشان می‌داد، میزان باروری میان زنان یهودی و عرب برابر شده است، یا اینکه طی گزارشی در سال 2015 مدعی شد، ۱۸۰ هزار نوزاد در سرزمین‌های اشغالی متولد شده‌اند که حدود 100 هزار کودک یهودی و 40 هزار نفر از آنها متعلق به اعراب بوده‌اند و مابقی به گروه مذهبی حریدیم‌ها تعلق داشته است. 
همچنین، مرکز آمار رژیم صهیونیستی چندی پیش گزارشی را درباره وضعیت عمومی بافت جمعیتی سرزمین‌های اشغالی تا پایان سال 2014 میلادی منتشر کرد. این گزارش تأکید داشت مجموعه ساکنان فلسطین اشغالی بالغ بر هشت‌ میلیون و ۲۹۶ هزار نفر است. گزارش صهیونیستی تعداد یهودیان را از این مجموعه حدود شش میلیون و ۲۱۸ هزار نفر خوانده و مدعی شد. حدود 75 درصد از مجموع ساکنان فلسطین اشغالی یهودی هستند، در حالی که این گزارش مدعی است تعداد عرب‌ها یک میلیون و ۷۱۹ هزار نفر است که شامل قدس و جولان اشغالی نیز می‌شود که این میزان حدود 21 درصد از اهالی فلسطین اشغالی را شامل می‌شود. گزارش مذکور اعلام کرد، حدود ۳۵۹ هزار نفر دیگر نیز قومیت‌های دیگر را تشکیل می‌دهند.
این در حالی است که آمار واقعی منتشر شده از مرکز آمار فلسطین نشان می‌دهد، جمعیت فلسطینیان ساکن کرانه باختری و باریکه غزه به چهار میلیون و 620 هزار نفر و جمعیت فلسطینیان مقیم اراضی اشغالی سال 1948 فلسطین (مناطق تحت اشغال رژیم صهیونیستی) به یک میلیون و 460 هزار نفر رسیده است. افزون بر این، نزدیک به پنج میلیون و 340 هزار فلسطینی در کشورهای عربی و 675 هزار نفر دیگر در کشورهای اروپایی زندگی می‌کنند.
بافت جمعیتی صهیونیست‌ها و سراشیبی سقوط
حقیقت داده‌های آماری رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد، شکاف قابل توجهی در رشد جمعیت بین بخش‌های مختلف جامعه صهیونیستی و اعراب وجود دارد؛ اما مهم آن است که نرخ رشد بخش مسلمان بالاتر از بخش یهودی است. 
با این حال، در کنار داده‌های آماری جمعیتی، داده‌هایی منتشر می‌شود که از پیچیدگی و بحران‌های جمعیتی جامعه چندپاره صهیونیستی خبر می‌دهد که مهم‌ترین آنها، شیب صعودی پیری جمعیت در میان شهرک‌نشینان صهیونیستی است. از نمودهای اصلی بروز پیری جمعیت در جامعه صهیونیستی، آمار زیاد سقط جنین در میان زنان یهودی است. براساس گزارش‌های متعدد دفتر مرکزی آمار رژیم صهیونیستی (لاماس)، بیش از 40 هزار سقط جنین در جامعه صهیونیستی در سال صورت می‌گیرد که منشأ عمده آنها اقتصادی است. 
جالب توجه بود که طبق گزارش‌های رسمی دفتر مرکزی آمار صهیونیستی، حدود 70 هزار خانواده فرزندان‌شان مورد تجاوز و آزار جنسی قرار می‌گیرند؛ به گونه‌ای که در سال 2014، ۱۰ هزار و ۶۷۳ پرونده کیفری در زمینه کودک‌آزاری در محاکم قضایی رژیم صهیونیستی تشکیل شد. 
بروز زیاد سقط جنین و همچنین پدیده کودک‌آزاری در جامعه صهیونیستی سبب شده است علاقه نرخ باروری و میزان علاقه فرزندآوری در جامعه صهیونیستی سیری نزولی به خود بگیرد؛ به گونه‌ای که این مسئله نگرانی محافل صهیونیستی را برانگیخته و مراکز فکری آنان را بر آن داشته است تا برای حل این بحران هزینه‌های هنگفتی را به پروژه‌های متعدد پژوهشی در این زمینه اختصاص دهند. اختصاص محورهای تحقیقاتی در زمینه ضرورت اقدام بالا بردن آمار مهاجرت یهودیان به سرزمین‌های اشغالی با اختصاص منابع مالی بیشتر به این موضوع در نشست‌های سالیانه «هرتزلیا» از مهم‌ترین نمودهای آن است. 

نتیجه‌گیری
نسبت اندک افزایش جمعیت در میان صهیونیست‌ها در برابر خانواده‌های فلسطینی و عربی، یکی از چالش‌های درونی جامعه صهیونیستی است که مقامات صهیونیستی را به شدت نگران کرده است. این در حالی است ‌که زنان صهیونیست در طول زندگی خود به صورت میانگین دو فرزند به دنیا می‌آورند که همین آمار درباره زنان عرب به پنج فرزند می‌رسد.
موضوع جمعیت و موازنه‌های جمعیتی در برابر فلسطینیان برای رژیم صهیونیستی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. یکی از مهم‌ترین این ابعاد، نسبت رشد جمعیت جوان به داوطلب شدن برای عضویت در ارتش رژیم صهیونیستی و تلاش برای تأمین امنیت بیشتر برای این رژیم است.
درست است که افزایش مهاجرت صهیونیست‌ها از گوشه و کنار جهان به سرزمین‌های اشغالی می‌تواند بخشی از تغییر بافت جمعیتی ناشی از نسبت پایین زاد و ولد صهیونیست‌ها را جبران کند؛ اما نمی‌تواند به صورت کامل معادله‌های مردم‌شناختی در سرزمین‌های اشغالی را به نفع صهیونیست‌ها قرار دهد. این در حالی است که رژیم صهیونیستی با طرح دیدگاه یهودیت دولت (جعلی) اسرائیل به دنبال ایجاد فضای مناسب‌تر به منظور جذب یهودیان بیشتر به سمت سرزمین‌های اشغالی است.
اما حقیقتی بسیار مهم درباره چالش جمعیتی جامعه چندپاره صهیونیستی مغفول مانده و آن، این است که رژیم صهیونیستی حتی از ایجاد هویت واحد مشترک برای صهیونیست‌های داخل نیز ناتوان است و این نشان می‌دهد، با افزایش خطرهای پیش روی رژیم صهیونیستی، بیشتر صهیونیست‌ها فرار از سرزمین‌های اشغالی را به خطر انداختن جان و مال و دارایی‌های‌شان ترجیح می‌دهند.
بر اساس تجزیه و تحلیل سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا (سیا) که به نمایندگان سنای منتخب در امور اطلاعات و کمیته منتخب دائم مجلس نمایندگان در امور اطلاعات ارائه شده است، روند بافت جمعیتی سرزمین‌های اشغالی نشان می‌دهد، رژیم صهیونیستی تا 15 سال دیگر (تا سال 2029) بیشتر دوام و بقا نخواهد یافت.


بررسی حذف دلار از مراودات تجاری و اثر ضد تحریمی آن در گفت‌وگو با کارشناسان اقتصادی
حسن فلاح/ رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با رئیس‌جمهور روسیه فرمودند: «بدون توجه به تبلیغات منفی دشمنان برای تضعیف روابط کشورها، می‌توانیم تحریم‌های آمریکایی‌ها را با روش‌هایی از جمله حذف دلار و جایگزین کردن پول ملی در معاملات اقتصادیِ دو یا چندجانبه، بی‌اثر و آمریکا را منزوی کنیم.» تأکید بر اثر ضد تحریمی حذف دلار از مبادلات تجاری نکته‌ای بود که بازتاب رسانه‌ای ویژه‌ای یافت. صاحب‌نظران اقتصادی معتقدند، هر نوع تلاش برای کاستن از سهم دلار در مراودات جهانی یک گام برای کاهش «نیاز» مؤسسات مالی به چرخه‌ دلار است. به بیان بهتر، اگر برای مثال سهم دلار از مبادلات روی سوئیفت زیر ۵۰ درصد بود، عملاً امکان استفاده‌ از دلار برای آمریکایی‌ها فراهم نبود و اساساً تحریم‌های ثانویه‌ مالی قابل اعمال نبود. از این نظر، اثر ضد تحریمی حذف دلار از مبادلات دوجانبه در بلندمدت امری واضح است. اینها و نکاتی دیگر در مشروح گفت‌وگوی ما با دکتر پیمان قربانی و دکتر بهنام ملکی که هر دو از اقتصاددانان و استادان دانشگاه هستند، قابل مشاهده است.
* در مقدمه بفرمایید دلار از چه جنبه‌هایی در فضای بین‌الملل مؤثر و مهم است؟
قربانی: دلار در کنار برخی دیگر از عرصه‌های مهم یکی از حوزه‌های جهان‌رواست که در تأمین مالی امور تجاری و پروژه‌های بین‌المللی کاربرد دارد و در تسویه مبادلات مالی در سطح کشورها و فضای بین‌المللی مورد توجه قرار می‌گیرد.
ملکی: به هر حال دلار ارز مسلط در اقتصاد جهانی است و یکی از راهکارهایی که آمریکا در سلطه بر اقتصاد جهانی از آن بهره می‌گیرد همین حاکم کردن نقش دلار در مبادلات اقتصادی و پولی کشورهای مختلف بوده و است.

* با این اوصاف، حضور در چرخه دلار برای کشور ما چه آسیب‌ها و پیامدهای چالش‌برانگیزی دارد؟
قربانی: مطابق برجام از آنجا که دسترسی به دلار نداریم، در چرخه مبادلات خارجی‌ ما عملاً دلار، نقش خاصی ندارد. اما در عین حال می‌دانید که دلار طی سال‌های اخیر و دهه‌های گذشته در بازار غیر رسمی ما و همین‌طور در شکل‌دهی به انتظارات تورمی و انتظارات افراد درباره ارزش پول ملی همواره مؤثر بوده و کاربرد داشته است. به همین دلیل طی چند سال اخیر همواره بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران سعی کرده در گزارشگری ارز، نقش دلار را محدودتر کند و ارزهای دیگری که در مبادلات خارجی ما مدنظر قرار می‌گیرند و کاربرد دارند و همچون یورو می‌توانند در جایگاه ارز جایگزین نقش ایفا کنند را جایگزین کند.
ملکی: از آنجا که آمریکا با نظام ما رابطه خوبی ندارد، طبیعی است که سلطه پولی‌ و بانکی آن هم به همان نسبت برای ما یک عامل آسیب‌رسان باشد. البته، این اتفاق نه تنها برای ما، بلکه برای بسیاری از کشورها افتاده و می‌افتد. چون اینها با تضعیف پولی هر از چندگاهی به نوعی مشکلات‌شان را به دیگر کشورها انتقال می‌دهند و ما هم با توجه به اینکه مورد عداوت این کشور هستیم، طبعاً این شرایط بانکی و ارزی نمی‌تواند برای ما مطلوب باشد، ‌به ویژه حاکمیت دلار بر اقتصاد کشورها و نقشی که می‌تواند در تضعیف اقتصاد ما ایفا کند. 

* به نظر شما حذف دلار از مراودات تجاری ایران و دیگر کشورهای تحریم شده تا چه میزان می‌تواند بر بی‌اثر یا کم‌اثرکردن تحریم‌ها نقش داشته باشد؟ 
قربانی: به یقین کشورهایی مانند ایران و کشورهایی که تحت تحریم آمریکا قرار دارند، ملزم به استفاده از دلار در مبادلات‌شان نیستند؛ در واقع، ورود دلار در مبادلات بین این کشورها می‌تواند عاملی محدودکننده باشد؛ لذا استفاده از ارزهای محلی و پیمان‌های پولی دوجانبه یکی از اقداماتی است که می‌تواند تسویه مبادلات و تجارت خارجی بین این دو کشور را از دلار به پول ملی تغییر دهد. به طور حتم حذف دلار می‌تواند برای تجار، بازار، بازرگانان و مبادلات تجاری پیامدهای مثبتی داشته باشد؛ چرا که آمریکا با اعمال فشار بر کشورهای مستقل و کشورهایی که با سیاست‌های آمریکا همخوانی ندارند، در طی سال‌های اخیر از حربه‌های اقتصادی استفاده کرده و این روند فزاینده بوده است. ورود و وجود دلار در چرخه مبادلات خارجی این کشورها خود می‌تواند نقطه آسیب‌پذیری برای این کشورها باشد؛ لذا اقداماتی که به حذف و کم‌رنگ شدن دلار در مبادلات تجاری کشورها و همین‌طور بازار مبادلات ارزی کشورها منجر بشود، بی‌شک می‌تواند از آسیب‌پذیری این کشورها در مقابل محدودیت‌های اعمال شده از سوی آمریکا در زمینه محدودیت‌های دلار و ارزی بکاهد.
ملکی: یکی از ابزارهای فشار آمریکا همین دلار و نظام پولی و بانکی‌ آن ‌است که عمده تحریم‌ها را شامل می‌شود. به طور کلی، حاکم بودن این پول بر مبادلات می‌تواند تأثیر فراوانی بر استحکام تحریم‌ها یا تضعیف و تقلیل آنها داشته باشد. 

* به نظر شما کاهش سهم دلار از مبادلات جهانی، چه مشکلاتی را برای آمریکا ایجاد می‌کند؟
قربانی: پس از فروپاشی سیستم برتن وودز در سال 1974 و برهم خوردن رابطه برابری دلار و طلا، شاهد آن بودیم که ایالات متحده آمریکا دلار را به منزله عامل جهان‌روای، گسترش داده و سعی کرده است در هدایت اقتصاد جهانی مورد نظر خودش استفاده کند و مهم‌تر از آن آمریکا از دلار در صحنه بین‌المللی به مثابه ابزاری برای اعمال مالیات تورم و حق‌الضرب در سطح بین‌المللی استفاده کرده است. به گونه‌ای که با تغییر و افزایش ارزی پول، آمریکا می‌تواند ارزش ذخایر خارجی کشورها را تحت تأثیر قرار دهد. از سوی دیگر، می‌تواند از این ابزار برای کسب منافع در سطح بین‌المللی و انتقال ثروت از کشورها به آمریکا بهره‌برداری کند. قاعدتاً اقداماتی که در صحنه تجارت جهانی بین کشورها سبب شود سهم دلار در مبادلات کشورها کم یا حذف شود، موجب می‌شود آن نفوذ و آثار منفی ناشی از استیصال آمریکا بر اقتصاد جهانی ارز از مجرای دلار تحت تأثیر قرار بگیرد.
ملکی: این عامل می‌تواند اقتصاد آمریکا را کوچک کند. همچنین، ممکن است در کاهش قدرت اقتصادی آمریکا تأثیر بگذارد. اگر کشورهایی که تحت تحریم هستند، بتوانند به نوعی ارزهای خودشان یا ارزهایی به جز دلار را جایگزین کنند، به همان میزان می‌توانند در تضعیف پایه‌های اقتصادی دلار مؤثر باشند و قاعدتاً آمریکا هم از این نظر می‌تواند شاهد آسیب‌پذیری اقتصاد خود باشد. اگر این کشورها اتحاد و انسجامی در این قبال از خودشان نشان دهند، نقش دلار در مبادلات کشورهای تحریم شده به طور کل حذف می‌شود. 

* آیا حذف دلار از مبادلات یا ورود به استفاده از ارزهای محلی در کوتاه‌مدت یا بستن پیمان‌های پولی دوجانبه، اثر ضد تحریمی خواهد داشت؟
قربانی: اصولاً بحث پیمان‌های پولی و استفاده از ارزهایی به جز دلار و به ویژه ارزهای محلی در مبادلات خارجی بین کشورها یکی از مسائلی است که می‌تواند هم در زمان تحریم و هم در زمان غیر تحریم کاربرد داشته باشد. در حال حاضر، در صحنه بین‌المللی شاهد آن هستیم که کشورهای مختلف از این پیمان‌های پولی دوجانبه به صورت گسترده استفاده می‌کنند. برای نمونه، کشور چین با بسیاری از کشورها پیمان‌های پولی امضا کرده و هیچ یک از اینها تحریم هم نیستند و این خودش سبب شده است به کم‌رنگ شدن و حذف دلار از چرخه مبادلات این دو کشور بینجامد؛ از این رو پیمان‌های پولی می‌توانند ابزار خوبی در صحنه بین‌المللی باشند. در سال‌های اخیر هم بانک مرکزی بر روی زمینه‌های ارزی کارهای خوبی انجام داده است. همان طور که گفته شد، این پیمان‌ها چه در بحث تحریم و چه در بحث غیرتحریم کاربرد دارند؛ مانند ایران که در تحریم قرار دارد، این پیمان‌ها می‌توانند آثار تحریم را به مراتب پایین بیاورند. البته راه حل مبارزه با دلار و تحریم‌های آمریکا صرفاً به پیمان‌های پولی ختم نمی‌‎شود؛ بلکه در کنار پیمان‌های پولی اقدامات دیگری را هم باید درنظر گرفت که بانک مرکزی در این زمینه موارد مختلفی را مدنظر دارد. 
ملکی: به نظر می‌رسد، حذف دلار حداقل می‌تواند آثار تحریم‌ها را کاهش بدهد؛ ضروری است ما در این حوزه نقش‌آفرینی‌ خود را بیشتر کنیم. وقتی با عراق مبادلات زیادی داریم یا همین طور با روسیه، افغانستان، چین، هند و... باید پیمان‌های دوجانبه‌ سریع‌تر به ثمر برسد و طبق آن پول ملی دو کشور را جایگزین ارزها، به ویژه دلار کنیم. اگر این پیمان‌ها زودتر شکل بگیرند، من تصورم این است که مبادلات آسان‌تر انجام می‌شوند و شاید حتی شتاب بیشتری هم بگیرند و از سوی دیگر، نقش دلار در این چرخه نیز کاهش می‌یابد. 

* در پایان بفرمایید برای تسریع در این روند وظیفه قوای مقننه و مجریه چیست و به طور مشخص چه تصمیماتی باید به فوریت گرفته شود؟
قربانی: براساس مصوبه سازمان سال 1392 شورای‌عالی امنیت ملی، بانک مرکزی اقدامات مناسبی را در زمینه بهره‌گیری از پیمان‌های پولی دوجانبه انجام داده و در کمیته‌های مربوطه حضور فعالی داشته است و در کنار بانک مرکزی، وزارتخانه‌های دیگر همچون وزارت صنعت، معدن، تجارت، جهاد و کشاورزی و دیگر وزارتخانه‌ها و نهادهای ذی‌ربط نقش ایفا کردند. قاعدتاً بحث کمرنگ کردن آثار تحریم‌ها و بهره‌گیری از ظرفیت‌های مختلف، مانند پیمان ‌پولی دوجانبه نیازمند آن است که همه ارکان‌ها و نهادهای ذی‌ربط در حوزه‌های تجارت خارجی کشور همکاری داشته باشند و در این راستا بانک مرکزی را کمک کنند. همین طور قوای مختلف هم به سهم خودشان در مواردی که مرتبط هستند، در این زمینه کمک به قوه مجریه را تسهیل کنند.
ملکی: به نظر من باید پیش‌قراول این حرکت، اتاق‌های بازرگانی باشند؛ یعنی بخش غیر دولتی این نقش‌آفرینی را بیشتر به عهده بگیرد؛ اما واقعیت این است که بخش خصوصی هم بدون حمایت دولت و قانون نمی‌تواند در این زمینه موفق باشد. به طور مشخص، بیشترین نقش را در این زمینه بانک مرکزی و نهادهای پولی و بانکی ایفا می‌کنند؛ آنها هستند که باید بدون ورود به فضاهای جنگی پیش‌قدم شوند. طبعاً باید نشان بدهند که اگر کشوری در رابطه با ما مخاصمه‌آمیز رفتار می‌کند، ما هم نسبت به آن رفتار و موضع غیرانسانی و خلاف حقوق بشر، گامی برمی‌داریم تا هر کاری که د‌ل‌شان خواست نتوانند با اقتصاد و دیگر متغیرهای ما انجام دهند. به نظر می‌رسد، در مقابل این هجمه‌پراکنی دشمنان که می‌گویند ایران به برجام پایبند نبوده و پایبندی ندارد، اقدام مقابله به مثل ضروری است.

  محمدرضا بلوردی/  در شرایطی که اوضاع سیاسی عربستان، وضعیت حساسی را پشت سر می‌گذارد و نگاه‌ها بیشتر به مسائلی مانند دستگیری و بازداشت عده‌ای از شاهزاده‌ها و امرای سعودی،‌ اعلام استعفای سعد حریری، نخست‌وزیر لبنان، از ریاض و کشته شدن تنی چند از مخالفان سیاسی محمد‌بن‌سلمان ولی‌عهد عربستان سعودی است،‌ محمود عباس(ابومازن) رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین سفری ناگهانی به ریاض کرده است که ابهامات را نسبت به برنامه‌های سیاسی آینده عربستان سعودی بیشتر می‌کند. این امر زمانی حساسیت‌ بیشتری پیدا می‌کند که بدانیم عربستان سعودی در مسیر دامن زدن به اختلافات با جمهوری اسلامی ایران و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن حرکت می‌کند. 
براساس اخبار و گزارش‌های منتشر شده، این سفر ناگهانی پس از فراخوانی محمود عباس به ریاض از سوی پادشاه و ولی‌عهد عربستان سعودی صورت گرفته است؛ این در حالی است که تحرکات سیاسی،‌ اقتصادی و نظامی بی‌سابقه‌ای هم از سوی برخی کشورهای عربی برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی در حال انجام است و از همین رو این سؤال مطرح می‌شود که عربستان سعودی نسبت آشتی گروه‌های فلسطینی (فتح و حماس) که با میانجی‌گری مصر در حال پیگیری‌ است، چه موضعی دارد و آیا سفر محمود عباس ارتباط مستقیمی هم با تنش به وجود آمده بین تهران و ریاض دارد یا خیر؟
درباره توافق بین دو جنبش فتح و حماس، به نظر می‌رسد سعودی‌ها رضایت چندانی از آشتی گروه‌های فلسطینی نداشته باشند و حتی اگر رضایتی هم باشد، آنها به درخواست جریان صهیونیستی‌‌ـ آمریکایی به دنبال برهم ‌زدن این توافق هستند؛ چرا که همگرایی و نزدیکی دوباره حماس با جمهوری اسلامی ایران سبب نگرانی صهیونیست‌ها شده است و در همین راستا عربستان سعودی به دنبال این است که تشکیلات خودگردان فلسطین را هم وارد جبهه‌ای کند که برای مقابله با ایران و حزب الله لبنان تشکیل شده است و سعودی‌ها قصد دارند از بحث آشتی گروه‌های فلسطینی برای مقابله با ایران استفاده کنند. 
در این زمینه‌ حساسیت‌ها پس از آن افزایش یافت که صالح العاروری، معاون رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس،‌ در اکتبر گذشته به تهران سفر کرد و پس از آن هم دیداری با سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان، داشت. این تحولات سبب شد تا رژیم صهیونیستی احساس کند روابط بین ایران و حماس به‌ سمتی می‌رود که خواسته این رژیم نیست و به واسطه اتحاد نیروهای مقاومت در ایران، لبنان، فلسطین و سوریه تهدیدهایی هم برای خود متصور بود.
نزدیکی جنبش حماس با ایران و سفر محمود عباس به ریاض در شرایطی رخ می‌دهد که رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین پیشتر نشان داده بود که برای به چالش‌ کشیدن آشتی گروه‌های فلسطینی حرکت می‌کند و در عین حال اعلام کرده بود که با مواضع اتخاذ شده از سوی عربستان سعودی هماهنگ است؛ وی در دیداری که با عده‌ای از اعضای سابق کنست صهیونیستی در «رام‌الله» داشت اعلام کرده بود؛ در دولتی که پس از توافق و آشتی گروه‌های فلسطینی تشکیل می‌شود،‌ قصد ندارد وزرایی از جنبش حماس انتخاب کند؛ مگر اینکه به صراحت اعلام کنند که اسرائیل را به عنوان یک کشور به رسمیت می‌شناسند؛ سخنانی که تهدیدی آشکار علیه توافق آشتی بود و تلاشی برای به چالش کشیدن رهبران جنبش حماس به حساب می‌آمد؛ جنبشی که یکی از طرف‌های اصلی این توافق بوده و تلاش می‌کند تا وارد تشکیلات موسوم به سازمان آزادیبخش فلسطین شود. 
کلام پایانی اینکه بحث جدیت نداشتن محمود عباس نسبت به اجرای بندهای توافق آشتی بین فتح حماس موضوعی است که از سوی مسئولان گروه‌های دیگر فلسطینی هم مطرح شده است؛ به ویژه پس از آنکه به تازگی دولت و تشکیلات خودگردان فلسطین، سیاست هماهنگی امنیتی با رژیم صهیونیستی را ازسرگرفته‌اند؛ امری که جنبش حماس به شدت با آن مخالف است و خود سبب بروز شک و تردیدهایی درباره جدیت محمود عباس برای به نتیجه رسیدن توافق و آشتی گروه‌های فلسطینی می‌باشد.

 شیرین زارع‌پور/ اهداف آموزشی برابر و فراگیر مورد تعهد رهبران کشورهای عضو سازمان ملل که در دستور کار جهانی توسعه پایدار، در سیاست‌های کلان خود، آموزش مادام‌العمر با کیفیت! را مد نظر خود دارد، در ادامه تعهدش که همان (آموزش جنسیتی) است، همچنان و به صورت زیرپوستی و به تدریج در حال اجرای بند 4 سند 2030 در مدارس کشور است. سال گذشته پس از حذف درس شهید فهمیده از کتاب درسی پایه ششم، با پیگیری و مطالبات مردمی، انتظار می‌رفت این درس به جای خود بازگردانده شود، اما نه تنها این اتفاق نیفتاد؛ بلکه هر روز شاهد خبرهایی مبنی بر تغییر صفحاتی از کتب درسی یا توزیع کتب و بروشورهایی با محتوای جنسیتی هستیم و نکته قابل توجه اینجاست که پس از مطالبات مردمی از آموزش و پرورش، همچنان با بی‌توجهی مسئولان این نهاد مواجه هستیم. 
هفته گذشته وقتی بروشورهایی در دانشگاه صنعتی قم بین حاضران منتشر شد که در آن عنوان شده بود؛ «اطلاعات جنسی که کودکان زیر پنج سال باید بدانند» و مستقیماً به والدین می‌آموخت که باید تمام اطلاعات جنسی را در اختیار کودکان زیر پنج سال قرار بدهند تا کودکان با آگاهی کامل! رشد کنند، یا وقتی خبر توزیع کتاب «کشف بدن انسان» (بخوانید آموزش‌های جنسی مردانه) در یکی از دبستان‌های خراسان رضوی به دختران دبستانی (که با تکذیب اداره کل آموزش و پرورش استان صورت گرفت)، منتشر شد و همین‌طور خبرهایی مبنی بر آموزش جنسیتی در مدارس به بهانه جلوگیری از ابتلا به ایدز و حذف تدریجی برخی دروس از کتب درسی و... حاکی از این است که سند 2030 در سایه بی‌خبری مردم، در حال اجرایی و عملیاتی شدن است و تدریجی بودن آن هم فقط به دلیل برانگیخته نشدن حساسیت‌ها و ایجاد نشدن مانع است.
هدف چهار از اهداف توسعه پایدار؛ «تضمین آموزش با کیفیت برابر و فراگیر و ترویج فرصت‌های یادگیری مادام‌العمر برای همه»، متضمن نکات مهم و جدی در زمینه مبانی، محتوا و اهداف و کارکردهای آموزش و نیز گروه‌های هدف آموزشی است. یونسکو در رابطه با هدف چهارم از اهداف توسعه پایدار و سند آموزش 2030، طی دو سال اخیر قلمروی وسیعی داشته که در نتیجه آن، کتاب‌ها و کتابچه‌های متعددی مرتبط با این سند منتشر کرده است. برخی از الگوهای آموزشی یونسکو و نکات مندرج در محتوای تولید شده آن به شرح زیر است.

تحول بنیادین در محتوا 
و برنامه‌ریزی درسی
از منظر یونسکو الگوی آموزشی 2030 به صراحت، بازبینی نظری و عملی برنامه آموزشی موجود را ایجاد می‌کند. برای نمونه، اجرای سند 2030 در حوزه آمریکای لاتین اهمیت بازاندیشی در برنامه درسی با توجه به یک چشم‌انداز جامع انسانی و تحول‌گرا از آموزش و پرورش را مورد تأیید قرار می‌دهد؛ چرا که متون برنامه‌ریزی درسی یک ابزار آموزشی قدرتمند قلمداد می‌شود. برنامه‌های درسی به مثابه اهرمی برای توسعه پایدار فراگیر، عادلانه و منسجم دارای اثر مثبت برای یک کشور است.
تغییر کتب درسی در نظام آموزشی ایران در دو سال اخیر، بسیار قابل توجه بوده و در راستای همین هدفِ یونسکو به تدریج در حال تحول است، به طوری که ابعاد مختلف این سند به صورت محرمانه در کشور اجرا می‌شود و غرب‌محور بودن متون آموزش در مراکز آموزشی پیش از دبستان و مهدهای کودک گویای این مسئله است؛ زیرا تمامی منابع و کتب استفاده شده در مدارس ابتدایی و مهدهای کودک و پیش‌دبستانی عملاً ترجمه آثار غربی بوده یا بر محور استانداردهای غربی در کشور باز تألیف شده است. در ادامه به نمونه‌هایی اشاره شود:
ـ کم شدن چهار درس از کتاب دین و زندگی پایه دهم در سال جاری  که از 16 به 12 درس تقلیل یافته؛
ـ حذف درس 13 آبان و واقعه طبس؛
ـ حذف درس رهبر کوچک (شهید فهمیده) از کتاب پایه ششم؛
ـ حذف بیت شهید و شهادت از کتاب فارسی دوم دبستان؛
و درج مباحثی از آموزش جنسیتی.
به طوری که در آبان ماه سال ۹۵ در مهدکودک‌های شهر تهران ۹ هزار جلد کتاب مصور آموزش مسائل جنسی به بهانه پیشگیری از بیماری ایدز و کودک‌آزاری توزیع می‌شود.
یا در آذر ماه سال ۹۵ به مناسبت روز مقابله با ایدز با صرف بودجه‌های هنگفت، میلیون‌ها پمفلت و بروشور آموزشی برای نشان دادن راه‌های انتقال بیماری ایدز و جلوگیری از گسترش آن در مراکز بهداشتی و مدارس سطح کشور توزیع می‌شود.
همچنین در سامانه سیب ماما، بهورز و پزشک حاضر در مراکز بهداشتی الزاماً باید برای دانش‌آموزان دبستانی تا پیش‌دانشگاهی پرونده سلامت تشکیل دهند و در قسمت ارائه خدمات بهداشتی برای دانش‌آموزان کلاس چهارم به بعد باید از دانش‌آموز درباره سابقه ارتباطات جنسی، تعدد شریک جنسی، بیماری‌های مقاربتی و... پرسیده شود. که این مسئله نیز به نوعی آموزش مسائل جنسی برای کودکان و نوجوانان به شمار می‌آید.

جنسیت در نظام آموزشی
 و متون درسی
تدوین متون درسی با رویکرد پیشرفت و توزیع و اقدام در زمینه برابری جنسیتی واقعی و عملی، تغییر و تحول الگوهای خانوادگی مانند اشتغال پدران و مادران، تقسیم کارهای خانه و مدیریت منابع خانواده و تصمیم‌گیری جمعی مورد نظر است. درج کلیشه‌های جنسیتی در متون درسی، منع و تلاش برای محو کلیشه‌های مزبور است. همچنین احترام به افراد دارای گرایش‌های جنسی مختلف از جمله همجنس‌گرایان به عنوان گروه‌های آسیب‌پذیر از افراد و تأمین کامل حقوق ایشان در مدارس و محیط‌های آموزشی مورد تأکید است.

تغییر نگرش به مذهب در نظام آموزشی و متون درسی
کاربرد ترمینولوژی دقیق و اجتناب از خلط مذهب با بنیادگرایی در بازنگری یا تألیف متون درسی تأکید شده است. همچنین تلاش بسیاری برای ارائه شناسایی گرایش‌های مختلف در مذاهب و بررسی تفاسیر مختلف افراد از مذهب و اجرای آن دیده می‌شود و اینکه در مورد امکان زندگی افراد بدون مذهب و اعتقاد ایشان به ارزش‌های معنوی باید بحث و در مورد افرادی که اظهار به هیچ مذهبی نمی‌کنند، آگاهی کسب کنند. اجتناب از مفروض گرفتن دین واحد برای همه مردم و تأکید بر کثرت‌گرایی به منزله ویژگی معمول و رایج جوامع معاصر، از دیگر محورهای مورد تأکید یونسکو است و نکته قابل توجه اینکه از بهائیت به عنوان یک مذهب در کنار اسلام نام برده شده است.

سخن پایانی
سکولاریزه کردن فرهنگ اسلامی و تربیت نسلی بدون هویت دینی، از برنامه‌های مشخص نظام سلطه است که در هر برهه‌ای قالبی متفاوت با همان پایه و مبنا به خود می‌گیرد و امروز هم با وجود ابطال سند 2030 همچنان شاهد اجرا شدن آن به صورت پنهان در لایه‌های مختلف آموزشی هستیم که در کشور اسلامی ما، بر اساس معیارهای یونسکو پیش می‌رود و بر همین اساس، با تغییر محتوای آموزشی، فرایند تربیتی نیز تغییر خواهد کرد و به عبارتی، نظام آموزشی کشور در راستای خواست و برنامه‌ریزی غرب، سکولاریزه شده و در مسیر مخالف آموزه‌های اسلامی حرکت خواهد کرد. به همین دلیل هوشیاری بیش از پیش مردم را می‌طلبد که با مشاهده هر نوع تغییر یا آموزش جنسیتی در فضای آموزشی کشور، روش مطالبه‌گری را در پیش بگیرند و مانع اجرایی شدن اهداف غربی‌ها شوند.

گزارش تحلیلی از سفر رئیس ستاد ارتش پاکستان به ایران و دیدار وی با فرماندهان سپاه
 حسن ابراهیمی/ هفته گذشته در راستای رویکرد جدید نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برای گشودن باب جدی همکاری‌های دفاعی و نظامی با کشورهای همسایه و همسو و ایجاد روابط دیپلماتیک در حوزه دفاعی و امنیتی، رئیس ستاد ارتش جمهوری پاکستان وارد تهران شد و مورد استقبال رسمی سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح قرار گرفت. همسایگی ایران و پاکستان، مسئله مواد مخدر، تروریسم و امکان‌سنجی همکاری‌های حوزه صنعت دفاعی از دلایل این سفر تلقی می‌شود.
رئیس ستاد ارتش پاکستان در این سفر با رئیس‌جمهور، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، وزیر امور خارجه، فرمانده کل سپاه و فرمانده نیروی زمینی سپاه دیدار کرد. همچنین هیئت عالی‌رتبه نظامی همراه ژنرال قمر جاوید باجوا در جلسات فشرده با هیئت عالی‌رتبه نظامی ایران شرکت کرده و محصول غیر محرمانه این جلسات در انتهای سفر در نشست سخنرانان ارشد نظامی ایران و پاکستان بیان شد.

سپاه در رأس همکاری
یکی از مهم‌ترین بخش‌های دیدارهای ژنرال قمر جاوید باجوا، دیدار وی با فرمانده کل سپاه و فرمانده نیروی زمینی سپاه بود؛ چرا که ارتش پاکستان که یکی از ارتش‌های قدرتمند منطقه است، از گذشته ارتباط نزدیکی با ارتش آمریکا داشته و به تازگی در پی برخی تحولات تنش‌هایی بین پاکستان و آمریکا رخ داده است که می‌تواند عاملی برای نزدیک شدن نیروهای مسلح ایران و پاکستان باشد و دیدار فرمانده ارتش پاکستان با فرمانده کل سپاه در شرایطی که سپاه در حال قرار گرفتن ذیل قانون تحریمی کاتسا است، امر مهمی تلقی می‌شود.
تأکید بر نقش مردم
در این دیدار دو طرف بر گسترش مناسبات نظامی و دفاعی و توسعه همکاری‌ها و تعاملات در زمینه تأمین امنیت مرزهای مشترک در برخورد قاطع با اشرار و تروریست‌ها تأکید کردند.
اما یکی از مهم‌ترین بخش‌های سخنان فرمانده کل سپاه اشاره به نقش مردم در نیروهای مسلح کشور بود که وی  با اشاره به تجربیات ارزشمند نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و سپاه از دوران دفاع مقدس، گفت: «حضور و نقش‌پذیری مردم در حفظ و حراست از انقلاب اسلامی و خاک میهن که موجب ایجاد دگرگونی در سرنوشت جنگ شد، از مهم‌ترین مؤلفه‌های پیروزی‌بخش دوران دفاع مقدس قلمداد می‌شود. امروز نیز این الگوی الهام‌بخش، به سایر کشورها منتقل شده و در عراق و سوریه از هنگامی که تصمیم به ورود نیروهای مردمی در صحنه نبرد گرفته شد، حضور سازماندهی شده و دفاع جانانه مردم در کنار ارتش در مقابله با داعش ورق را برگرداند و شکست امروز تکفیری‌ها را رقم زده است.»
سرلشکر جعفری در ادامه با اشاره به تلاش‌هایی که آمریکا و ارتجاع به تازگی در پاکستان برای ناامن‌سازی و گسترش تروریسم انجام داده‌اند، خطاب به فرمانده ارتش پاکستان گفت: «اقدامات پیشگیرانه با اتکا به نیروهای مردمی در کنار نیروهای مسلح و امنیتی می‌تواند مانع ایجاد ناامنی در این کشور شود. جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از تجربه 40 ساله برابر تهدیدات دشمنان، آماده انتقال تجربه دفاع و مقاومت مردمی به پاکستان است.»

علاقه به سپاه
در این دیدار ژنرال قمر باجوا با تأکید بر اینکه دشمنان درصدد ایجاد تفرقه میان ایران و پاکستان هستند، گفت: «با وجود تمامی توطئه‌ها و اقدامات تفرقه‌انگیز دشمن، درصدد توسعه مناسبات و همکاری‌ها هستیم.»
اما یکی از مهم‌ترین نکاتی که فرمانده ارتش پاکستان در این دیدار بیان کرد، موضوع کمک‌ها و یاری‌رسانی سپاه به ملت‌های مسلمان منطقه بود. وی با بیان اینکه اقدامات و کمک‌های سپاه در یاری رساندن به ملت‌های مسلمان منطقه موجب علاقه‌مندی بیشتر من به شما شده است، گفت: «کشور ایران با وجود تمامی تهدیدات امروز از جایگاه و موقعیت خوبی برخوردار است. کشور پاکستان نیز سالیان سال در تحریم به سر برده؛ اما با همه این مشکلات، دو ملت تا به امروز به خوبی عمل کرده‌اند.»
رئیس ستاد ارتش پاکستان در پایان با قدردانی از اعلام آمادگی سپاه برای انتقال تجارب دوران دفاع مقدس و بسیج مردمی به پاکستان، گفت: «معتقدیم که مهم‌ترین عامل موفقیت شما در برابر دشمن همین پشتیبانی مردم بوده است و امیدوارم این سفر مبنای انتقال تجربه بسیج و الگوی به‌کارگیری نیروهای مردمی ایران به پاکستان قرار گیرد.»

نیروی زمینی سپاه همسایه مستقیم ارتش پاکستان
اما وجه مهم دیگر این سفر دیدار فرمانده ارتش پاکستان با فرمانده نیروی زمینی سپاه بود. در واقع، نیروی زمینی سپاه اولین رده از نیروهای مسلح کشور است که در قالب قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه ارتباطات مستقیم مرزی با نیروهای پاکستانی دارند و اولین هماهنگی‌های نیروهای مسلح دو کشور در اینجا رقم می‌خورد.
سردار پاکپور در این دیدار بی‌ثباتی امروز در منطقه و توسعه تروریسم با اقدام آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی را تحمیل‌کننده شرایطی سخت بر منطقه توصیف و تصریح کرد: «با توجه به شکست‌های متعدد داعش در عراق و سوریه و اینکه جغرافیای اشغال شده به دست آنان در حال سقوط است، به نظر می‌رسد آنها به دنبال مناطقی برای جایگزینی و استقرار هستند که باید مراقبت لازم صورت گیرد تا جای پای جدیدی برای تروریست‌های تکفیری ایجاد نشود.»
وی تحرکات اشرار و تروریست‌ها در مناطق مرزی ایران و پاکستان را تحت حمایت‌های سرویس‌های جاسوسی کشورهای فرامنطقه‌ای دانست و با قدردانی از تلاش‌های جدید کشور پاکستان در ایجاد استحکامات مرزی، گفت: «هر چه حضور نیروهای مسلح ما در مرز و شعاع مرزی پررنگ‌تر باشد، میدان عمل تروریست‌ها کمتر خواهد شد.»
سردار پاکپور در ادامه گسترش همکاری‌ها و نیز انتقال تجارب و آموزش‌ها میان نیروهای مسلح دو کشور را عامل ناکامی توطئه‌های دشمنان فرامنطقه‌ای و دست‌نشاندگان تروریست آنان دانست و تصریح کرد: «این تعاملات ضریب امنیت در مرزهای مشترک را افزایش داده و ما آمادگی داریم به برادران پاکستانی در پرکردن برخی خلأهای مرزی کمک کنیم.»

روی مرزها متمرکز شده‌ایم
ژنرال قمر باجوا نیز در این دیدار با تأیید سخنان سردار پاکپور و بیان اینکه ایران و پاکستان افکار و اندیشه‌های مشترک بسیاری دارند، بر گسترش و توسعه این اشتراکات تأکید کرد.
رئیس ستاد ارتش پاکستان با بیان اینکه با توجه به مشکلاتی که گروهک‌های تروریستی در مناطق مرزی دو کشور ایجاد کردند، به تازگی در این منطقه متمرکز شده‌ایم، گفت: «با افزایش نیرو و انجام اقدامات لازم امنیتی در تلاشیم مدیریت خود بر این مناطق را بیشتر کرده و تحرکات تروریستی را کاهش دهیم.»


حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ‌حسین انصاریان در گفت‌وگو با صبح‌ صادق
مجتبی برزگر/ با طمأنینه و عالمانه صحبت می‌کند؛ سخنان دسته‌بندی شده او و برخورد مناسبش با جو انان و ارائه نکات روز از جمله ویژگی‌هایی است که مستمعان در پای منبر او درک می‌کنند. از پشت تریبون داستان‌های جذابی را تعریف می‌کند و استادانه حرف‌های پندآموزش را از این دریچه به سمع و نظر مخاطب می‌رساند و حتی او را به وجد می‌آورد. کسانی که به حسینیه هدایت یا حسینیه همدانی‌های تهران رفته‌اند با این ویژگی‌های وی آشنا هستند و آنها را تأیید می‌کنند. البته شیخ‌حسین انصاریان یک روضه‌خوان حرفه‌ای هم است و وقتی بعد از سخنرانی منظم و باشکوه به لحظات ارادت به ساحت مقدس ائمه و شور بعد از شعور می‌رسیم می‌بینیم که وعظ پرشورش را با روضه‌خوانی متبحرانه‌اش به اوج می‌رساند. در آستانه رحلت حضرت رسول اکرم(ص) به سراغ این استاد فاضل و ارزشمند رفتیم و پرسش‌هایی را درباره وجود آن حضرت و وعظ و خطابه و ذکر اهل بیت(ع) پرسیدیم؛ استاد شیخ‌حسین انصاریان هم با همان تواضع همیشگی‌اش، با پاسخ‌هایی مبسوط ما را بهره‌مند کرد. در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید.
* پیامبر اعظم(ص) اسوه حسنه و الگوی ما مسلمانان است، مروری بر سیره نبوی نشان می‌دهد که اسلام چقدر زیباست و همگان از این اصول در اعمال پیامبر(ص) به وضوح باخبرند، امروز و در این عصر تمسک به سیره رسول خدا(ص) از چه اهمیت و جایگاهی برخوردار است؟ 
در واقع، سیره نبی مکرم اسلام(ص) جاذبه‌ای برای گرایش به اسلام بود و همه ما پیرو آن هدف وظیفه داریم شخصیت آن حضرت را به مردم و جوانان معرفی کنیم! چرا که اولاً، رفتار عمومی ایشان به شکلی بود که همه او را از پدرشان، خانواده‌شان، اقوام‌شان و حتی مردم کوچه و بازار به خودشان مهربان‌تر می‌دیدند. این خیلی مهم است و پروردگار به دلیل همین نکته اخلاقی خطاب به ایشان می‌فرمایند؛ اگر این‌گونه نبودی، «اَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» جاذبه‌ای برای گرایش به اسلام وجود نداشت. اگر مردم عاشق اسلام شدند، پیش از دیدن زیبایی‌های دین، جذب اخلاق نیکوی خودت شدند و این موضوع را به خوبی درک کردند که اخلاق تو تجلی دین توست. پیامبر اکرم(ص) به شدت در خانه مهربان بودند، به همسر و فرزند خود احترام می‌گذاشتند؛ نه مهربانی که بتوانند سوءاستفاده کنند، مهربانی معلمی بود؛ یعنی نوعی مهربان بودند که طرف مقابل را در فضای مهربانی رشد می‌دادند، با آن همه سنگینی ‌کار و مشغله هدایتگری و انجام مأموریت‌های رسالت پیامبری، بسیار بامحبت برخورد می‌کردند. خانواده می‌دانستند که ایشان مسئولیت‌ها و تلاش‌های فراوانی خارج از فضای خانه دارد، در روایات متعددی داریم که به شدت دلتنگش می‌شدند تا برگردد و آن‌گاه که بازمی‌گشت آرامش می‌یافتند. نکته اخلاقی دیگر این بود که حضرت در برابر یک عده متکبر، متعصب و جاهل قرار داشتند، چه در مکه و چه مدینه، این متکبران، جاهلان و متعصبان با اقدامات ناپسند و غیرعالمانه و غیر عاقلانه‌شان ایشان را آزار می‌دادند. شخصیت او را لمس نمی‌کردند. اما ایشان با همه این اوصاف نسبت به همه این افراد چه در مکه و چه مدینه یا جلوی روی خودشان گذشت می‌کردند، یا می‌فرمودند: «خدایا هدایت‌شان کن». حتی وقتی که اقتدار پیدا کرد و قوی‌ترین انسانِ منطقه شد از تمام اهل مکه در یک لحظه گذشت کرد. اما پیامبر اسلام(ص) هیچ‌گاه نسبت به منافق، فاسد و تخریب‌کننده گذشت نداشت و همواره می‌فرمودند: «این دسته از افراد، کشتی‌ای که جامعه در آن سوار هستند را سوراخ می‎کنند تا همه  غرق شوند. اینها قابل گذشت نیستند.»
با این مقدمه مناسبتی به سراغ سؤال‌هایی می‌رویم که کمی متفاوت است.

* حاج‌آقا! شما مخاطبان زیادی دارید‎؛ منبری‌های ما چه رویکردی را باید دنبال کنند تا بتوانند مخاطبانی همچون جوانان را جذب کنند؟
یک منبری روی منبر باید با نشاط صحبت کند؛ مستمع خودش را فقط خدا ببیند. یعنی فکر کند یک مستمع بیشتر ندارد و آن هم پروردگار است. در بیان مسائل منفی به مردم حمله نکند که مثلاً شما این گناه را دارید. غائبانه مسائل منفی را مطرح کند و با لفظ مثلاً «بعضی‌ها» کار را جلو ببرد. بعد به آنها هم حالت ترحم داشته باشد و نه حالت طرد و رد کردن؛ واقعاً هم اینگونه باشد. من دلم و قلبم برای آنها می‌سوزد؛ آنها هم عباد خدا هستند؛ ای کاش آنها سر سفره دین خدا بودند؛ ای کاش آنها هم این مشکلات روحی و عملی را نداشتند. به عبارت دیگر، با ظرافت قربان صدقه مردم برود. مسائلی را نگویند که مردم پس بزنند. مطالب را با وقار و با متانت و به دور از هرگونه تندخویی، بیان کند. از مسائل یا افرادی که می‌خواهد تعریف بکند به تعبیر حضرت رضا(ع) افراط و تفریط نداشته باشد و بفهمد مردم چه چیزی را قبول دارند و چه چیزی را رد می‌کنند. مردم ما یک مردمی هستند که تمام حقایق را قبول می‌کنند. حضرت رضا(ع) در جای دیگری می‌فرمایند اگر مردم زیبایی‌های حرف‌های ما و عمق حرف‌های ما را بفهمند، قطعاً از ما متابعت می‌کنند و حقیقتاً درست هم است؛ چرا که در طول 50 سال وعظ و منبری، به این روایت اندیشمندانه رسیده‌ام. 

* با توجه به اینکه مخاطب امروز تشنه حقایق دینی و معارفی است که باید پای منبرها به دست بیاورد، یکی از نکات مداح محور شدن برخی از هیئت‌ها است، چطور می‌توان وزن یک منبری و مداح را به تعادل رساند که همسو با یکدیگر حرکت کنند؟
من خیلی به این مطلب پرداخته‌ام که البته مداحی باید صحیح باشد. مداحی که با اشعار پرمایه، تربیتی و نصیحتی و ذکر مصیبت صحیح همراه باشد. اما اینها باید فرع قرار بگیرد و باید علم را در مجالس اصل قرار بدهند؛ یعنی مردم برای حفظ دین خدا به این نگاه نکنند که حالا همین کار بس است و خرج جلسه‌مان زیاد می‌شود! این تفکر غلطی است. امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرماید اگر یک حادثه‌ای برای اسلام پیش آمد باید پول خرج کنید و این حادثه را برگردانید؛ پول خرج کنید و یک منبر درست و اثرگذار را مقدم قرار بدهید؛ مداح را هم شاخه این تنه هیئات قرار بدهند. مگرنه اینکه هیئت مدیره مساجد و  جلسات مذهبی اگر عمر مردم را به شعر و مقداری ذکر مصیبت بگذرانند و حقیقتاً مردم را از علم و معارف الهی محروم کنند، یقیناً در قیامت مسئولند. 

* جناب‌عالی در جایگاه یک منبری موفق و استاد اخلاق‏ بفرمایید منبری‌ها در تبیین صحیح معارف دینی چه وظایفی برعهده دارند؟
ببینید امروز منبری‌ها در مقابل تبلیغات دشمن، بسیار مسئولند؛ اگر براساس مدارک درست و منویات برگرفته از قرآن کریم و روایات انبیا و اهل ‌بیت(ع)، منبر پخته‌ای داشته باشند و برای خشنودی خدا یک مطلب را دنبال کنند و آن تبلیغ اسلام ناب الهی باشد، قطعاً جواب مثبتی خواهند گرفت. 

* مداحان برای تقویت وحدت در جوامع اسلامی به ویژه هیئتی‌ها چه وظایفی دارند؟
انتخاب بهترین اشعار نصیحتی که ریشه در آیات و روایات دارد، مثل اشعار سنایی، صامت بروجردی، صائب تبریزی، قصاید سعدی و شعرای دیگری که حکیم بوده و تا حدی اسلام‌شناس بودند. شعرایی که اسلام را خیلی زیبا معرفی کردند و ذکر مصیبت براساس مدارک بسیار مهمی که در اختیار داریم؛ از ارشاد مفید، کتاب منتهي‌الآمال مرحوم شيخ عباس قمی، بحارالانوار جلدهای 44 و 45. مداحان ما می‌توانند با هنرمندی این مصائب را احساسی به سمع و نظر مستمع برسانند، ‌طوری که به روحیه مردم خدشه‌ای نخورد و خدایی ناکرده مردم پس نزنند. خوشبختانه منابع خیلی خوبی موجود است که اگر به این منابع مراجعه بکنند یک مداحی عالمانه و مملو از بصیرت و فهم، متین و استوار بر اصول الهی و اسلامی به مرحله اجرا درخواهد آمد.