سردار کوثری، جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه ثارالله گفت: مردم با حضورشان در راه‌پیمایی جاماندگان به مسئولان می‌گویند که ما در صحنه هستیم و شما نیز مانند حضرت اباعبدالله(ع) بخروشید و در مقابل زورگویی دشمنان کوتاه نیایید. مسئولان ما نسبت به این موضوع توجه داشته باشند که مردم عاشق ائمه و حضرت اباعبدالله الحسین(ع) هستند و بر این اساس هم انقلاب اسلامی ما به پیروزی رسید و آنها باید بر این تفکر مسئولیت‌های‌شان را دنبال کنند.
   دکتر یدالله جوانی/ در دوران کنونی منطقه غرب آسیا را به دلایل مختلف، می‌توان راهبردی‌ترین منطقه جهان دانست. به یقین نیروی مسلط بر این منطقه، یک بازیگر بزرگ و اصلی در معادلات جهانی در هزاره سوم خواهد بود. منازعات خونین طی 15 سال گذشته در این منطقه که با لشکرکشی آمریکایی‌ها و اشغال افغانستان و عراق آغاز شد؛ هدفی جز تسلط آمریکا بر منطقه به عنوان شرط لازم برای سلطه بر جهان نداشت. با  انقلاب اسلامی، افزون بر رهایی ایران به مثابه راهبردی‌ترین کشور منطقه از چنگال آمریکا و غرب، ‌سلطه غرب بر منطقه با سابقه چند صد ساله به چالش کشیده شد. غرب طی 15 سال گذشته با محوریت آمریکا، هر چه در توان داشت به کار گرفت تا سلطه‌اش بر منطقه حفظ شود. حمله نظامی به افغانستان و عراق، حمله رژیم صهیونیستی به لبنان و غزه و شکل‌گیری جنگ‌های 33 روزه، ‌22 روزه، 8 روزه و 51 روزه، راه‌اندازی جنگ‌های درون جهان اسلام با فتنه مذهبی از طریق ایجاد و تجهیز گروه‌های تروریستی تکفیری از جمله داعش و جنگ آل‌سعود علیه ملت مظلوم یمن، بخشی از اقدامات غربی‌ها با هدف مذکور است. 
در این نبردهای خونین و رویارویی‌های گفتمانی و راهبردی، دو نیرو در برابر هم صف‌آرایی کرده،‌ هر یک به دنبال غلبه و برتری بر دیگری است. در یک سوی این جبهه، عوامل اصلی را می‌توان در مثلث آمریکا، رژیم صهیونیستی و آل‌سعود با همراهی و مشاورت‌های راهبردی پیر استعمار دولت انگلیس توصیف کرد. اما در سوی دیگر این جبهه، عامل اصلی ملت‌های منطقه هستند که با الگوگیری از انقلاب اسلامی و الهام‌بخشی از جمهوری اسلامی ایران، برای هویت‌یابی،‌‌ عزت‌طلبی و تأمین منافع خود با رهایی از سیطره غرب و قدرت‌های شیطانی و دولت‌های فاسد،‌ مستبد و وابسته،‌ وارد عرصه مبارزه جدی شده‌اند. در واقع منازعه اصلی در منطقه، بین دو جبهه مستکبران و مستضعفان است. البته در این منازعه گفتمانی و رویارویی استراتژیک،‌ روس‌ها منافع راهبردی خود را در همراهی با ملت‌های منطقه ارزیابی کرده‌اند. نیروهای مردمی در منطقه، در محور مقاومت ساختار و سازمان‌ یافته و نقش اصلی در محور مقاومت،‌ با جمهوری اسلامی ایران است. سؤال اصلی در قبال این منازعه و رویارویی گفتمانی و استراتژیک‌، آن است که در نهایت برنده اصلی چه کسی خواهد بود؟ 
آیا آمریکا، رژیم صهیونیستی و‌ آل‌سعود پیروز نهایی این نبرد خواهند بود؟ یا اینکه برنده نهایی، ملت‌های منطقه خواهند بود؟ مروری بر روند تحولات چهار دهه گذشته در منطقه غرب آسیا و دستیابی به روندهای اصلی و تعیین‌کننده، پاسخ پرسش مذکور را با قاطعیت می‌دهد. در این روندها،‌ نکات زیر برای هر یک از دو جبهه، قابل توجه و تعیین‌کننده آینده است.
الف‌ـ جبهه مستکبران
1‌ـ آمریکایی‌ها طی چهار دهه گذشته و به ویژه در 15 سال اخیر، دچار شکست‌های راهبردی در منطقه شده‌، اکنون با افت قدرت، توان بازیگری خود را در راستای تأمین اهداف‌شان از دست داده‌اند. آنها در این سال‌ها، هزینه‌های بسیاری متحمل شده‌اند، خسارت وارد کرده‌اند، لکن در دستیابی به آنچه می‌خواسته‌اند، ناکام بوده‌اند. آمریکایی‌ها دنبال شکل‌دهی به خاورمیانه جدید یا خاورمیانه بزرگ با مختصات موردنظر خود بوده‌اند. عمق شکست قطعی آمریکایی‌ها در رسیدن به این هدف را می‌توان با توجه به اظهارات ترامپ در مقطع رقابت‌های انتخاباتی فهم کرد که گفت؛ آمریکا شش تریلیون دلار خرج جنگ‌های خاورمیانه کرده و هیچ دستاوردی نداشته است. آمریکا بازنده اصلی تحولات عراق، سوریه، لبنان، سرزمین‌های اشغالی و دیگر تحولات منطقه است.
2‌ـ رژیم صهیونیستی/ اگر چه رژیم صهیونیستی طی سال‌های اخیر به دلیل آتش‌افروزی گروهک‌های تروریستی در منطقه، از امنیت برخوردار بود، لکن با شکست داعش و دیگر گروه‌های تروریستی در منطقه از یک سو و بالا رفتن وزن مقاومت با کسب پیروزی‌های راهبردی از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی به شدت نگران آینده خود است. در خلال جنگ‌های رژیم صهیونیستی علیه لبنان و غزه، این رژیم با پذیرش شکست‌های سنگین، فلسفه وجودی‌اش (که همانا قدرت آن می‌باشد) زیر سؤال رفت.
 اکنون رژیم جنگ‌طلب صهیونیستی، جرئت حمله نظامی به دیگر کشورها همانند گذشته را ندارد. این رژیم با پیروزی محور مقاومت بر داعش و افت قدرت آمریکا در منطقه و قدرت‌یابی جریان بیداری اسلامی، به شدت در تنگنای استراتژیک قرار گرفته است.
3‌ـ رژیم آل‌سعود/ شکست‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه، در واقع شکست‌های آل‌سعود است. اکنون آل‌سعود در بدترین وضعیت منطقه‌ای و داخلی قرار دارد. رژیم سعودی نفوذ خود را به طور کلی در عراق و سوریه از دست داده و به شدت نگران نفوذ خود در لبنان است. تلاش سعودی‌ها برای بحران‌آفرینی در لبنان با وادار ساختن سعد حریری به استعفا از نخست‌وزیری لبنان، با تصور پایان دادن به نفوذ ایران و حزب‌الله در این کشور در حال انجام است. توسل سعودی‌ها به رژیم صهیونیستی برای حمله به حزب‌الله،‌ نشانه اوج نگرانی‌های حکام عربستان برای از دست رفتن نفوذشان در لبنان است. آل‌سعود مغلوب ملت مظلوم و فقیر یمن شده و در جنگی که خود آغاز کرده، اکنون در موضع انفعالی و تدافعی قرار گرفته است. دستیابی یمنی‌ها به دانش و فناوری موشک‌هایی که قادر به زدن ریاض هستند، به شدت سعودی‌ها را وحشت‌زده کرده است. جنگ شاهزاده‌ها و بازداشت‌های گسترده و غیر معمول، از اوضاع داخلی خاندان آل‌سعود حکایت می‌کند. اکنون بسیاری از تحلیلگران غربی،‌ رفتارهای حکام سعودی‌ را، همانند رفتارهای شاه در ماه‌های منتهی به سقوط رژیم پهلوی ارزیابی می‌کنند.
بنابراین جبهه مستکبران در منطقه‌، در مسیر ناتوانی و زوال حرکت می‌کند و هرگز قادر نخواهند بود خود را از این سرنوشت نجات دهد.
ب‌ـ جبهه مستضعفان
جبهه مستضعفان یا جبهه ملت‌ها با انقلاب اسلامی و محوریت جمهوری اسلامی ایران، به یک جبهه بسیار قدرتمند در منطقه تبدیل شده است. اکنون نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه به همراه توانمندی‌های علمی و نظامی، توازن قدرت را در منطقه به نفع ملت‌‌ها تغییر داده است. نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، به دغدغه اصلی غربی‌ها و به ویژه آمریکایی‌ها تبدیل شده است. غربی‌ها به این دلیل نگران هستند که، این نفوذ مردم‌پایه است. مردمی که در کشورهای منطقه ساختار و سازمان ‌یافته و به صورت هدفمند هر یک در حال توسعه قدرت می‌باشند. حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن، حشدالشعبی عراق و نیروهای وطنی سوریه،‌ نمونه‌های برجسته از این مردم سازمان‌یافته هستند. به یقین این جبهه مردم‌پایه، آینده منطقه را شکل خواهد داد. خاورمیانه پس از چند سال، به دست ملت‌های منطقه نظم خواهد یافت. بنابراین تردیدی نیست که برنده اصلی تحولات غرب آسیا، ملت‌های منطقه با محوریت جمهوری اسلامی ایران خواهند بود.


بررسی حذف دلار از مراودات تجاری و اثر ضد تحریمی آن در گفت‌وگو با کارشناسان اقتصادی
حسن فلاح/ رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با رئیس‌جمهور روسیه فرمودند: «بدون توجه به تبلیغات منفی دشمنان برای تضعیف روابط کشورها، می‌توانیم تحریم‌های آمریکایی‌ها را با روش‌هایی از جمله حذف دلار و جایگزین کردن پول ملی در معاملات اقتصادیِ دو یا چندجانبه، بی‌اثر و آمریکا را منزوی کنیم.» تأکید بر اثر ضد تحریمی حذف دلار از مبادلات تجاری نکته‌ای بود که بازتاب رسانه‌ای ویژه‌ای یافت. صاحب‌نظران اقتصادی معتقدند، هر نوع تلاش برای کاستن از سهم دلار در مراودات جهانی یک گام برای کاهش «نیاز» مؤسسات مالی به چرخه‌ دلار است. به بیان بهتر، اگر برای مثال سهم دلار از مبادلات روی سوئیفت زیر ۵۰ درصد بود، عملاً امکان استفاده‌ از دلار برای آمریکایی‌ها فراهم نبود و اساساً تحریم‌های ثانویه‌ مالی قابل اعمال نبود. از این نظر، اثر ضد تحریمی حذف دلار از مبادلات دوجانبه در بلندمدت امری واضح است. اینها و نکاتی دیگر در مشروح گفت‌وگوی ما با دکتر پیمان قربانی و دکتر بهنام ملکی که هر دو از اقتصاددانان و استادان دانشگاه هستند، قابل مشاهده است.
* در مقدمه بفرمایید دلار از چه جنبه‌هایی در فضای بین‌الملل مؤثر و مهم است؟
قربانی: دلار در کنار برخی دیگر از عرصه‌های مهم یکی از حوزه‌های جهان‌رواست که در تأمین مالی امور تجاری و پروژه‌های بین‌المللی کاربرد دارد و در تسویه مبادلات مالی در سطح کشورها و فضای بین‌المللی مورد توجه قرار می‌گیرد.
ملکی: به هر حال دلار ارز مسلط در اقتصاد جهانی است و یکی از راهکارهایی که آمریکا در سلطه بر اقتصاد جهانی از آن بهره می‌گیرد همین حاکم کردن نقش دلار در مبادلات اقتصادی و پولی کشورهای مختلف بوده و است.

* با این اوصاف، حضور در چرخه دلار برای کشور ما چه آسیب‌ها و پیامدهای چالش‌برانگیزی دارد؟
قربانی: مطابق برجام از آنجا که دسترسی به دلار نداریم، در چرخه مبادلات خارجی‌ ما عملاً دلار، نقش خاصی ندارد. اما در عین حال می‌دانید که دلار طی سال‌های اخیر و دهه‌های گذشته در بازار غیر رسمی ما و همین‌طور در شکل‌دهی به انتظارات تورمی و انتظارات افراد درباره ارزش پول ملی همواره مؤثر بوده و کاربرد داشته است. به همین دلیل طی چند سال اخیر همواره بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران سعی کرده در گزارشگری ارز، نقش دلار را محدودتر کند و ارزهای دیگری که در مبادلات خارجی ما مدنظر قرار می‌گیرند و کاربرد دارند و همچون یورو می‌توانند در جایگاه ارز جایگزین نقش ایفا کنند را جایگزین کند.
ملکی: از آنجا که آمریکا با نظام ما رابطه خوبی ندارد، طبیعی است که سلطه پولی‌ و بانکی آن هم به همان نسبت برای ما یک عامل آسیب‌رسان باشد. البته، این اتفاق نه تنها برای ما، بلکه برای بسیاری از کشورها افتاده و می‌افتد. چون اینها با تضعیف پولی هر از چندگاهی به نوعی مشکلات‌شان را به دیگر کشورها انتقال می‌دهند و ما هم با توجه به اینکه مورد عداوت این کشور هستیم، طبعاً این شرایط بانکی و ارزی نمی‌تواند برای ما مطلوب باشد، ‌به ویژه حاکمیت دلار بر اقتصاد کشورها و نقشی که می‌تواند در تضعیف اقتصاد ما ایفا کند. 

* به نظر شما حذف دلار از مراودات تجاری ایران و دیگر کشورهای تحریم شده تا چه میزان می‌تواند بر بی‌اثر یا کم‌اثرکردن تحریم‌ها نقش داشته باشد؟ 
قربانی: به یقین کشورهایی مانند ایران و کشورهایی که تحت تحریم آمریکا قرار دارند، ملزم به استفاده از دلار در مبادلات‌شان نیستند؛ در واقع، ورود دلار در مبادلات بین این کشورها می‌تواند عاملی محدودکننده باشد؛ لذا استفاده از ارزهای محلی و پیمان‌های پولی دوجانبه یکی از اقداماتی است که می‌تواند تسویه مبادلات و تجارت خارجی بین این دو کشور را از دلار به پول ملی تغییر دهد. به طور حتم حذف دلار می‌تواند برای تجار، بازار، بازرگانان و مبادلات تجاری پیامدهای مثبتی داشته باشد؛ چرا که آمریکا با اعمال فشار بر کشورهای مستقل و کشورهایی که با سیاست‌های آمریکا همخوانی ندارند، در طی سال‌های اخیر از حربه‌های اقتصادی استفاده کرده و این روند فزاینده بوده است. ورود و وجود دلار در چرخه مبادلات خارجی این کشورها خود می‌تواند نقطه آسیب‌پذیری برای این کشورها باشد؛ لذا اقداماتی که به حذف و کم‌رنگ شدن دلار در مبادلات تجاری کشورها و همین‌طور بازار مبادلات ارزی کشورها منجر بشود، بی‌شک می‌تواند از آسیب‌پذیری این کشورها در مقابل محدودیت‌های اعمال شده از سوی آمریکا در زمینه محدودیت‌های دلار و ارزی بکاهد.
ملکی: یکی از ابزارهای فشار آمریکا همین دلار و نظام پولی و بانکی‌ آن ‌است که عمده تحریم‌ها را شامل می‌شود. به طور کلی، حاکم بودن این پول بر مبادلات می‌تواند تأثیر فراوانی بر استحکام تحریم‌ها یا تضعیف و تقلیل آنها داشته باشد. 

* به نظر شما کاهش سهم دلار از مبادلات جهانی، چه مشکلاتی را برای آمریکا ایجاد می‌کند؟
قربانی: پس از فروپاشی سیستم برتن وودز در سال 1974 و برهم خوردن رابطه برابری دلار و طلا، شاهد آن بودیم که ایالات متحده آمریکا دلار را به منزله عامل جهان‌روای، گسترش داده و سعی کرده است در هدایت اقتصاد جهانی مورد نظر خودش استفاده کند و مهم‌تر از آن آمریکا از دلار در صحنه بین‌المللی به مثابه ابزاری برای اعمال مالیات تورم و حق‌الضرب در سطح بین‌المللی استفاده کرده است. به گونه‌ای که با تغییر و افزایش ارزی پول، آمریکا می‌تواند ارزش ذخایر خارجی کشورها را تحت تأثیر قرار دهد. از سوی دیگر، می‌تواند از این ابزار برای کسب منافع در سطح بین‌المللی و انتقال ثروت از کشورها به آمریکا بهره‌برداری کند. قاعدتاً اقداماتی که در صحنه تجارت جهانی بین کشورها سبب شود سهم دلار در مبادلات کشورها کم یا حذف شود، موجب می‌شود آن نفوذ و آثار منفی ناشی از استیصال آمریکا بر اقتصاد جهانی ارز از مجرای دلار تحت تأثیر قرار بگیرد.
ملکی: این عامل می‌تواند اقتصاد آمریکا را کوچک کند. همچنین، ممکن است در کاهش قدرت اقتصادی آمریکا تأثیر بگذارد. اگر کشورهایی که تحت تحریم هستند، بتوانند به نوعی ارزهای خودشان یا ارزهایی به جز دلار را جایگزین کنند، به همان میزان می‌توانند در تضعیف پایه‌های اقتصادی دلار مؤثر باشند و قاعدتاً آمریکا هم از این نظر می‌تواند شاهد آسیب‌پذیری اقتصاد خود باشد. اگر این کشورها اتحاد و انسجامی در این قبال از خودشان نشان دهند، نقش دلار در مبادلات کشورهای تحریم شده به طور کل حذف می‌شود. 

* آیا حذف دلار از مبادلات یا ورود به استفاده از ارزهای محلی در کوتاه‌مدت یا بستن پیمان‌های پولی دوجانبه، اثر ضد تحریمی خواهد داشت؟
قربانی: اصولاً بحث پیمان‌های پولی و استفاده از ارزهایی به جز دلار و به ویژه ارزهای محلی در مبادلات خارجی بین کشورها یکی از مسائلی است که می‌تواند هم در زمان تحریم و هم در زمان غیر تحریم کاربرد داشته باشد. در حال حاضر، در صحنه بین‌المللی شاهد آن هستیم که کشورهای مختلف از این پیمان‌های پولی دوجانبه به صورت گسترده استفاده می‌کنند. برای نمونه، کشور چین با بسیاری از کشورها پیمان‌های پولی امضا کرده و هیچ یک از اینها تحریم هم نیستند و این خودش سبب شده است به کم‌رنگ شدن و حذف دلار از چرخه مبادلات این دو کشور بینجامد؛ از این رو پیمان‌های پولی می‌توانند ابزار خوبی در صحنه بین‌المللی باشند. در سال‌های اخیر هم بانک مرکزی بر روی زمینه‌های ارزی کارهای خوبی انجام داده است. همان طور که گفته شد، این پیمان‌ها چه در بحث تحریم و چه در بحث غیرتحریم کاربرد دارند؛ مانند ایران که در تحریم قرار دارد، این پیمان‌ها می‌توانند آثار تحریم را به مراتب پایین بیاورند. البته راه حل مبارزه با دلار و تحریم‌های آمریکا صرفاً به پیمان‌های پولی ختم نمی‌‎شود؛ بلکه در کنار پیمان‌های پولی اقدامات دیگری را هم باید درنظر گرفت که بانک مرکزی در این زمینه موارد مختلفی را مدنظر دارد. 
ملکی: به نظر می‌رسد، حذف دلار حداقل می‌تواند آثار تحریم‌ها را کاهش بدهد؛ ضروری است ما در این حوزه نقش‌آفرینی‌ خود را بیشتر کنیم. وقتی با عراق مبادلات زیادی داریم یا همین طور با روسیه، افغانستان، چین، هند و... باید پیمان‌های دوجانبه‌ سریع‌تر به ثمر برسد و طبق آن پول ملی دو کشور را جایگزین ارزها، به ویژه دلار کنیم. اگر این پیمان‌ها زودتر شکل بگیرند، من تصورم این است که مبادلات آسان‌تر انجام می‌شوند و شاید حتی شتاب بیشتری هم بگیرند و از سوی دیگر، نقش دلار در این چرخه نیز کاهش می‌یابد. 

* در پایان بفرمایید برای تسریع در این روند وظیفه قوای مقننه و مجریه چیست و به طور مشخص چه تصمیماتی باید به فوریت گرفته شود؟
قربانی: براساس مصوبه سازمان سال 1392 شورای‌عالی امنیت ملی، بانک مرکزی اقدامات مناسبی را در زمینه بهره‌گیری از پیمان‌های پولی دوجانبه انجام داده و در کمیته‌های مربوطه حضور فعالی داشته است و در کنار بانک مرکزی، وزارتخانه‌های دیگر همچون وزارت صنعت، معدن، تجارت، جهاد و کشاورزی و دیگر وزارتخانه‌ها و نهادهای ذی‌ربط نقش ایفا کردند. قاعدتاً بحث کمرنگ کردن آثار تحریم‌ها و بهره‌گیری از ظرفیت‌های مختلف، مانند پیمان ‌پولی دوجانبه نیازمند آن است که همه ارکان‌ها و نهادهای ذی‌ربط در حوزه‌های تجارت خارجی کشور همکاری داشته باشند و در این راستا بانک مرکزی را کمک کنند. همین طور قوای مختلف هم به سهم خودشان در مواردی که مرتبط هستند، در این زمینه کمک به قوه مجریه را تسهیل کنند.
ملکی: به نظر من باید پیش‌قراول این حرکت، اتاق‌های بازرگانی باشند؛ یعنی بخش غیر دولتی این نقش‌آفرینی را بیشتر به عهده بگیرد؛ اما واقعیت این است که بخش خصوصی هم بدون حمایت دولت و قانون نمی‌تواند در این زمینه موفق باشد. به طور مشخص، بیشترین نقش را در این زمینه بانک مرکزی و نهادهای پولی و بانکی ایفا می‌کنند؛ آنها هستند که باید بدون ورود به فضاهای جنگی پیش‌قدم شوند. طبعاً باید نشان بدهند که اگر کشوری در رابطه با ما مخاصمه‌آمیز رفتار می‌کند، ما هم نسبت به آن رفتار و موضع غیرانسانی و خلاف حقوق بشر، گامی برمی‌داریم تا هر کاری که د‌ل‌شان خواست نتوانند با اقتصاد و دیگر متغیرهای ما انجام دهند. به نظر می‌رسد، در مقابل این هجمه‌پراکنی دشمنان که می‌گویند ایران به برجام پایبند نبوده و پایبندی ندارد، اقدام مقابله به مثل ضروری است.

 بشقاب لک‌لک!
کارشناسان معتقدند طرحی با عنوان «بشقاب لک‌لک» آخرین راهبرد آمریکا در حوزه اقتصادی در برابر ایران است. طراحان این سناریو ایران را به لک‌لکی تشبیه کرده که به ضیافت اقتصاد جهانی دعوت شده؛ اما آمریکا به‌ گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کند که کشورمان نتواند با استفاده از منقارش از این ضیافت بهره ببرد؛ با وجود این آنها به‌گونه‌ای عمل می‌کنند تا آنقدر منقار ایران را کوتاه کنند که به اهداف خود برسند. برای نمونه یکی از راه‌های کوتاه کردن این منقار بحث موشکی ایران است و بعد به سراغ مسائل دیگر می‌روند.

گستاخی جدید آمریکا
رئیس پیشین سازمان سیا گفت: «اگر آمریکا، اسرائیل و دیگر متحدان می‌خواهند به ایران صدمه زده و آن را از اداره کردن خلیج (فارس) دور کنند، باید اقتصاد ایران را بشکنند و پایین آوردن بهای نفت، تنها روشی است که می‌تواند این کار را انجام دهد.» «جیمز وولزی» در گستاخی آشکاری پیشنهاد داد: «دفعه بعد که سپاه به ما چپ نگاه کرد، باید به‌جای حرف زدن و مصلحت‌اندیشی، ۶ تا ۱۲ عدد از «مادر بمب‌ها» را روی تأسیسات آنها بریزیم.»

خروج سرمایه‌ها از عربستان
پایگاه خبری آمریکایی «بلومبرگ» نوشت: «ثروتمندان عربستان از بیم بلوکه شدن سرمایه‌های خود در حال گفت‌وگو با بانک‌ها به منظور خروج پول‌های خود از این کشور هستند.»
گفتنی است، تاکنون بیش از 1700 حساب بانکی مربوط به بیش از 500 نفر از شاهزادگان شناخته‌شده و وزیران کنونی و سابق که در بازداشت به سر می‌برند، توقیف و مصادره شده است.

بازداشت بندر
پایگاه انگلیسی «میدل‌ایست‌آی» نوشته است، «بندربن‌سلطان» سفیر اسبق این کشور در واشنگتن و رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی هم در میان افرادی است که به بهانه مبارزه با فساد بازداشت شده‌اند. او یکی از معروف‌ترین افراد بازداشتی و از افراد نزدیک به «جرج بوش» رئیس‌جمهور اسبق ایالات متحده است. گفته می‌شود، در معامله تسلیحاتی معروف به «الیمامه» درباره قرارداد حدود ۶۰ میلیارد دلاری برای فروش جنگنده از انگلستان به عربستان، تا ۳۰ میلیارد دلار به طور مستقیم به حساب بندربن‌سلطان واریز شده است.

پنج آمار متفاوت در یک ماه!
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: «فرصت‌های شغلی از بین رفته را بیان نمی‌کنند و با این کار ذهن نظام تصمیم‌گیری را دچار انحراف می‌کنند.» فرشاد مؤمنی افزود: «متأسفانه، مقامات مسئول ما در حیطه بازار کار، اشتغال و رفاه و تأمین اجتماعی حتی رعایت آمارهای اعلامی خودشان را هم نمی‌کنند.» این استاد اصلاح‌طلب با بیان اینکه یک مقام مسئول در وزارت کار در یک ‌ماه گذشته پنج عدد متفاوت درباره نرخ اشتغال داده است، اضافه کرد: «می‌گویند 14 میلیارد دلار در چند سال اخیر جذب اقتصاد ایران شده، بگویند عدد جذب شده در کدام زمینه و چه فعالیت‌های مشخصی آغاز شده و قرار است کدام یک از مشکلات کشور را 
حل کند.»

پشت پرده تحولات لبنان
رئیس جریان فریاد ملی لبنان تأکید کرد: «پس از توافقی که یک سال پیش به انتخاب میشل عون به ریاست‌جمهوری و تشکیل دولت از سوی حریری منجر شد، هدف طراحان استعفای نخست‌وزیر بر هم زدن امنیت و ثبات سیاسی لبنان بود.» این شخصیت لبنانی اذعان داشت: «ریاض در برهم زدن امنیت لبنان شکست خورده است.» وی قاطعانه گفت: «سعد حریری تصمیمی برای استعفا نداشت.»

نکته: اینجا میرجاوه نقطه مرزی ایران و پاکستان و این دستان زوار سرور و سالار شهیدان است که گرسنه و تشنه ساعت‌ها راه آمده بودند به عشق عبور از مرز برای زیارت ارباب که ناگهان مرزبانان پاکستانی راه را بسته بودند، آنها فقط کمی آب می‌خواستند. هر چه بود دادیم، ولی کم بود، خیلی کم بود. آب را می‌‌گویم. 1 ساعت راه آمدیم تا هرچه آب معدنی پیدا می‌شود جمع کنیم و به آنها برسانیم. پول‌مان نیز تمام شد، ساعت، انگشتر و هر چیز باارزش داشتیم به مغازه‌داران می‌دادیم که فقط به ما آب بدهند. آنها اهل تسنن بودند، اول نمی‌دانستند موضوع چیست، ولی وقتی متوجه شدند قیامتی شد. باید ‌بودید و می‌دیدید عشق به سیدالشهداء(ع) شیعه و سنی نمی‌شناسد. بگذریم از اینکه خودش شد 3 ساعت! زن و مرد، کوچک و بزرگ بدون سرپناه، بی‌پناه و ما متحیر از این همه بی‌تفاوتی مأموران! شنیده بودم امرای بنی‌امیه برای مقابله با زائران، در اطراف کربلا پاسگاه‌هایی تعبیه کرده‌اند که در این پاسگاه‌ها نگهبانانی بسیار تندخو و خشن وجود دارند که با زوار به طور ناشایست برخورد می‌کنند، اما نمی‌دانستم روزی می‌رسد که از نزدیک شاهد آن باشم. 30 سال از آخرین باری که تشنگی را مثل این زوار چشیده بودم گذشته. خوب می‌دانم وقتی گلو خشک می‌شود نفس کشیدن چقدر دشوار است. دیگر قادر به سخن گفتن نیستی! هرچه توان داشتیم برای پرت کردن بطری آب‌ها به آن طرف صرف شد. حالا هر دو طرف در هوایی سرد روی زمین خدا افتاده به آسمان نگاه می‌کنیم. گرسنه و تشنه شاید کمتر شرمنده زوار ارباب باشیم!
نظر: سختی‌ها و دشواری‌های زائران اربعین در هر کشوری با کشور دیگر متفاوت است. پاکستانی‌ها، افغانی‌ها، هندی‌ها، آذربایجانی‌ها، نیجری‌ها در این راه سختی‌های بی‌شماری متحمل شدند. این زائران در جمع زوار شیعه احساس قدرت و هویت مشترک می‌کردند. در بسیاری از موضوعات هم‌نظر بودیم. ان‌شاءالله روزی فرا خواهد رسید که رنج‌ها کمتر از این می‌شود.

 دستور ویژه درباره ممنوع‌الخروجی
بر اساس ابلاغیه روزهای اخیر یک مسئول ارشد اجرایی، به عده‌ای از اعضای کابینه، تأکید شده است با توجه به طلب برخی زیرمجموعه‌های یک هولدینگ صنعتی بزرگ و مشهور متعلق به دولت از دستگاه‌های اجرایی، معادل بدهی‌های این مجموعه همچون بدهی مالیاتی آن، باید سریع با طلب‌های آنها تهاتر شود و اقداماتی چون توقف عملیات اجرایی وصول بدهی، آزادسازی وثایق و رفع ممنوع‌الخروجی اشخاص دخیل در این پرونده، ظرف یک روز کاری پس از این ابلاغیه، اجرایی
 شود.
دیکتاتوری به سبک صدام
آنالیز رفتارها و سیاست‌های ولی‌عهد و شاه آینده عربستان نشان می‌دهد که وی به دنبال پایه‌گذاری نوعی حکومت دیکتاتوری به سبک صدام است. حکومتی که از یک طرف به دنبال توسعه نظامی‌گری و دخالت نظامی و امنیتی در محیط پیرامونی خود است و از طرف دیگر با حذف همه رقبای داخلی به بهانه برخورد با فساد، به دنبال ایجاد انحصار قدرت، سرمایه و رسانه در دست یک نفر است.

ظهور قدرت ایرانیان!
مدیر کل وزارت اطلاعات رژیم صهیونیستی هشدار داد: «مسئله هسته‌ای ایران همواره در اولویت قرار دارد؛ اما باید توجه داشت، خطر سلطه ایران بر منطقه، فوری و قریب‌الوقوع است.» خاگای زورئیل افزود: «تحولات سوریه سبب نبود توازن شدید در منطقه شده که به نفع ایران است؛ قدرت گرفتن ایران در سوریه مسئله‌ای است که باید اکنون به آن پرداخته شود.» وی ادامه داد: «تردیدی نیست که ایران برنامه‌ای راهبردی برای ساخت یک پل زمینی ممتد دارد و در صورتی که در ساخت این پل که از ایران تا لبنان امتداد دارد، موفق شود، به یک تغییردهنده راهبردی قواعد بازی تبدیل خواهد شد.»



  سعدالله زارعی/ باز داشتن سعد حریری از بازگشت به لبنان را می‌توان علامت بالینی یک فتنه دانست. این بار دولت ریاض از روش نامتعارفی، یعنی «مداخله مستقیم و علنی»، استفاده کرده است. از سوی دیگر این اقدام همزمان با تهدید لبنان از سوی رژیم صهیونیستی صورت گرفته و نشان‌دهنده خروج عربستان سعودی از همکاری‌های غیر آشکار با نظامیان تل‌آویو است. از این منظر آنچه روی داده به لحاظ شکلی جدید است و شاید در جای دیگری هم‌ سابقه نداشته باشد.
اما تهدید لبنان به اقدام نظامی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی از سوی محور سعودی‌ـ صهیونیستی اصلاً جدید نیست و شاید به دلیل شکست اسرائیل و عربستان در توسل به انواعی از شیوه‌های نظامی و سیاسی علیه لبنان بوده که هم اینک برای باورپذیر شدن تهدید، لزوماً باید صورت عجیب و غریبی به آن داده می‌شد! رژیم صهیونیستی، اگر دست به جنگی علیه لبنان بزند حتماً این جنگ شدید‌تر و سخت‌تر از جنگ ۳۳ روزه سال ۱۳۸۵ نخواهد بود، چرا که این رژیم در این فاصله به توان جدیدی در حوزه تجهیزات و نفرات نظامی دست پیدا نکرده و این در حالی است که در این فاصله بر حجم و کیفیت سلاح و سازمان نیروی انسانی حزب‌الله افزوده شده و «جوانان» این کشور تجربه گران‌قیمتی هم در جنگ شهری به دست آورده‌اند. کما اینکه عربستان هم اگر دست به اقدامات آشوب‌طلبانه علیه جبهه مقاومت در لبنان بزند، سخت‌تر از اقداماتی که این رژیم با استفاده از دولت فؤاد سینیوره و مخالفان حزب‌الله در لبنان، حدود شش ماه پس از پایان جنگ ۳۳ روزه انجام داد که به شکل‌گیری جریانی تحت عنوان ۱۴ آذار یا ۱۴ مارس علیه حزب‌الله انجامید، نخواهد بود. پس کاملاً پیداست، جو روانی که وانمود می‌کند شرایط منطقه به سمت بحرانی‌تر شدن پیش می‌رود با واقعیت میدانی تطابق ندارد.
در این صحنه در واقع بحث حزب‌الله و لبنان هم مطرح نیست، بحث اصلی بحث سوریه است. همه می‌دانیم که جبهه مقاومت با محوریت ایران و سوریه در حال غلبه بر جریان تکفیری‌‌‌ـ تروریستی است که به طور پنهان و آشکار از سوی کشورهایی نظیر آمریکا و عربستان حمایت می‌شد و همه می‌دانیم که پرونده سیاسی سوریه جدی‌تر از پیش مطرح شده و از قضا در بستری پیش می‌رود که ایران و روسیه در کانون آن قرار دارند. حزب‌الله، ارتش سوریه و نیروهای مردمی آن و نیروهایی که از کشورهای مجاور به کمک جبهه مقاومت آمده‌اند، پرونده امنیتی‌ـ نظامی سوریه را در اختیار دارند. اما پرونده سیاسی سوریه در مرحله ابتدایی و طفولیت قرار دارد و فعلاً شواهد و قرائن می‌گویند همان کسانی که «پرونده سخت» سوریه را به سرانجام مورد نظر خود رساندند، در حال برنامه‌ریزی برای مدیریت پرونده سیاسی سوریه و پایان دادن به آن در یک دوره کوتاه هستند و این می‌تواند به تثبیت موقعیت جبهه مقاومت منجر شود و در واقع خطری ممتد و درازمدت برای آمریکا، عربستان و... پدید آورد. آمریکا و وابستگان منطقه‌ای آن و حتی بعضی دیگر از دولت‌ها نظیر ترکیه تحت هیچ شرایطی نمی‌خواهند به ترتیبات سیاسی تن بدهند که نتیجه آن تثبیت قدرت جبهه مقاومت باشد، ولی این موضوعی نیست که به راحتی و بدون یک طراحی ویژه و استفاده از ظرفیت‌های مختلف و همگرا کردن آن قابل ممانعت باشد.
تهدید رژيم صهیونیستی به حمله به لبنان و نکته‌ای که اخیرا ارتش این رژیم بیان کرد و به هم زدن وضع عادی در لبنان و کشاندن بحث موشکی ایران به گروه ۵+۱ و شورای امنیت سازمان ملل همه در یک راستا قرار دارند و سرنخ این قضایا هم در دست مقامات آمریکایی است، چه اینکه بیستم خرداد ماه گذشته، نماینده آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متنی را میان اعضای دائم این شورا توزیع کرد که در آن بر غیر قابل پذیرش بودن سیطره جبهه مقاومت در منطقه تأکید شده بود و از این رو می‌توانیم بدون هرگونه تردیدی بگوییم که حتی تهدیدات نظامی اسرائیل علیه حزب‌الله این بار ماهیت آمریکایی دارد.
اما واقعیت این است که آنچه از سوی آمریکایی‌ها به «ترساندن بزرگ» تعبیر می‌شود، توسل به جنگی بزرگ یا کوچک علیه اضلاع جبهه مقاومت نیست، چه اینکه چنین مسیری پیش از این طی شده و به نتیجه نرسیده است. مردم می‌دانند که وقتی یک کشتی‌گیر از پس وزنه‌ای ۸۰ کیلویی برنیامده باشد، سخن گفتن او از شکستن رکورد ۱۵۰ کیلویی خنده دیگران را در پی می‌آورد. بی‌شک نه عربستان جرئت می‌کند وارد جنگی علیه ایران یا حزب‌الله شود، نه آمریکا و نه رژیم صهیونیستی، اما از نظر آنان سخن گفتن از تهدید و تبدیل آن به «ترس بزرگ» می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. تجربه آمریکایی‌ها به خصوص از زمان روی کار آمدن جیمی کارتر با محوریت زبینگو برژینسکی می‌گوید می‌توان به چنین فرمولی امید بست.
در این میان یک نکته بسیار مهم وجود دارد که از قضا موفقیت و عدم موفقیت طراحی جدید آمریکا به آن بازمی‌گردد و آن نیز میزان همراهی ایرانی‌ها در دو سطح مسئولان رسمی و تصمیم‌سازان غیر رسمی با طراحی ارتش آمریکاست. اگر در داخل ایران دولت جمهوری اسلامی و نخبگان مرتبط با آن که در این جلسه و آن جلسه دولتی به اسم اتاق فکر و تبادل افکار و استفاده از ظرفیت ملی حضور دارند موضع یکپارچه‌ای علیه این طراحی داشته باشند، ارتش آمریکا قادر به اجرای plan B طرح خود یعنی وادار کردن ایران به دادن «امتیازهای بزرگ» نخواهد بود، اما اگر دشمن به طور واقعی پشتش به افرادی در داخل دولت یا مجلس ایران و یا گروه‌های ذی‌نفوذ گرم باشد، به نتیجه رسیدن plan B حتمی خواهد بود. با این توصیف باید با تأکید بر اینکه ما در شرایط جنگ روانی دشمن قرار داریم و این عملیات روانی هر آن می‌تواند «تحمیلی بزرگ» بر جبهه مقاومت هموار کند، باید به شدت سخنانی که این روزها در دو طیف کارگزاران رسمی حکومت و اتاق‌های به اصطلاح فکر مطرح می‌شود را زیر نظر گرفت. هرگونه غفلت از این موضوع، کشور را دچار خسارتی جبران‌ناپذیر خواهد کرد.

رسول‌ سنا‌ئی‌راد/ راه‌پیمایی بزرگ اربعین که با مشارکت ۲۰ میلیون نفر از مسلمانان و با حرکت از شهرهای مختلف عراق، به ویژه نجف اشرف به سوی کربلای معلی انجام می‌شود، بزرگ‌ترین اجتماع مذهبی بر روی کره زمین به شمار می‌آید.
در این اجتماع عظیم و باشکوه که به شکل کاملاً مردمی انجام می‌شود و در آن هم زائران و هم خادمان در پیوند با قیام امام حسین(ع)، داوطلب این حضور و مشارکت هستند، تاریخ و جغرافیای شیعه توسعه ‌یافته و حماسه بزرگ عاشورا تا تمامی جغرافیای زمین امتداد یافته و به معنای واقعی گزاره «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» تجلی می‌یابد.
اگرچه این مراسم پرشکوه با بایکوت خبری امپراتور رسانه‌ای وابسته به غرب و حتی سانسور برخی حاکمیت‌ها در کشورهای اسلامی مواجه است؛ اما ویژگی‌هایی دارد که می‌تواند به بعد معنایی و شیوه زیست تمدن‌سازی اسلامی کمک کند. به عبارتی، این مراسم و ویژگی‌های آن نوعی آماده‌سازی و تمرین برای پیوند بین جوامع اسلامی به نفع بلوک قدرت و شکل‌گیری تمدن بزرگ در جهان اسلام و حتی فراتر از آن بر اساس ارزش‌های الهی و اساسی است که امام حسین(ع) در قیام عاشورا منادی آن بوده و در نظام اعتقادی شیعه در حکومت کریمه آخرالزمان در جهان مستقر خواهد شد.
این ویژگی‌های نورانی و متصل به قیام عاشورای حسینی عبارتند از:
۱ـ اخوت ایمانی و نوع‌دوستی؛ این نوع‌دوستی در بین مشارکت‌کنندگان در حد اعلا موج می‌زند و افرادی که شاید هرگز تا پیش از این یکدیگر را ندیده‌اند، به مثابه برادران ایمانی و اعضای یک خانواده احساس نزدیکی کرده و اوج محبت و مودت را نسبت به یکدیگر تجربه کرده و همبستگی و انسجام را در حد اعلا متجلی می‌کند.
۲ـ از خود گذشتگی عاشقانه؛ در این اجتماع ایثار از همان جنس عاشورایی است و کیفیت و معنایی روحانی و عاشقانه داشته و با اخلاص و نیتی خدایی و عارفانه آمیخته است که در همه زوایای اعتقادی و رفتاری زائر و خادم نفوذ کرده است؛ از این رو زیست در شرایط سخت را با حلاوت و شیرینی مضاعف همراه می‌کند.
۳ـ سادگی، ساده‌زیستی و پرهیز از تجملات و تعلقات؛ سبکباری و سبکبالی از ویژگی‌های زائران است که از آغاز سفر جزء الزامات آن است. امکانات ساده پذیرایی، اسکان، استراحت و وسایل تردد که تحت‌الشعاع هدف معنوی این سفر است، به سهولت و روانی برای حرکت و حلاوت این سادگی بیهودگی تجملات و تعلقات را روشن می‌کند.
۴ـ آرامش و طمأنینه؛ این آرامش از همان جنس آرامش عاشورایی است که در جنگ تحمیلی و دفاع از حرم هم تجربه شده است. در این سفر هیچ‌گاه سختی‌ها، فشارها و محدودیت‌ها‌ رضایت و رغبت درونی زائر و خادم را بر هم نمی‌زند و همه وقت و همه جا آرامش معنوی در حد اعلا وجود دارد و در چهره‌های باز و شاداب آنان موج می‌زند.
۵ـ رفع سریع موانع؛ همه افراد در این مراسم به دنبال روان‌سازی و کمک برای انجام سفر بوده‌ و از این رو شرایط به گونه‌ای است که همه موانع به سرعت حل شده و حرکت برای زائران تسهیل شود. بسیاری از تشریفات و حتی ضوابط دست‌وپا گیر رنگ می‌بازد و همکاری و کارگشایی‌ جای تشریفات دست‌وپا گیر می‌نشیند؛ البته خود زائران در برابر موانع صبوری به خرج داده و در عبور از آن کمک می‌کنند.
۶ـ صبر و مقاومت در عین حفظ کرامت؛ در حالی که کرامت از ویژگی‌های جامعه دینی است که قیام عاشورا نیز در همین راستا بوده است، اما زائران برای رسیدن به مقصود از صبوری و مقاومت در برابر مشکلات نیز برخوردار بوده و کمبودها و سختی‌ها مانع حرکت یا مخدوش‌کننده آرامش آنان یا بازگشت از تصمیم برای حضور و مشارکت فعال در این مراسم نمی‌شود.
در واقع ویژگی‌های فوق زمینه‌ساز شکل‌گیری یک بلوک قدرت و اقتدار و مولد تمدنی الهی‌ـ انسانی متکی به مردم یا مردم‌پایه است که در اوج ایثار و نوع‌دوستی می‌تواند میزبان تمامی جامعه بشری باشد؛ همان‌گونه که در این اجتماع عظیم مردمی شاهد حضور پیروان دیگر مذاهب و ادیان در عین امنیت و مصون از هرگونه تهدید و خطر هستیم که به راحتی تفاوت هویتی بین جریان‌های خشن تکفیری مدعی مسلمانی را با این جریان شیعی نوع‌دوستانه و الهی درک کرده و از حضور در این اجتماع معنوی به حلاوت و آرامش روحی می‌رسند.
این مراسم معنوی می‌تواند پایه سبک زندگی اسلامی برای شکل‌دهی به تمدنی باشد که پیامبرش منادی رحمت برای جهانیان بوده و سبط شهیدش برای اعاده سنت‌های فراموش شده جدّ گرامش، حماسه عاشورا را خلق کرد و امت اربعینی نیز راه او را در مراسم اربعین تمرین و برپایی عدالت و رهایی از ضلالت را در پرتو قیام مهدوی انتظار می‌کشد.