دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد از اقدام ائتلاف تحت فرماندهی عربستان در بمباران صنعا ابراز نگرانی کرد و از همه طرف‌ها خواست مراقب باشند. این سازمان از عربستان سعودی خواست تا به محاصره خود علیه مردم یمن پایان دهد و اجازه دهد مواد غذایی و سوخت وارد یمن شود؛ چرا که اگر مسیر دسترسی بشردوستانه به یمن باز نشود، هفت میلیون انسان در یمن با «فاجعه» قحطی و بحران روبه‌رو خواهند شد؛ بحرانی که بدترین بحران انسانی جهان نام گرفته است.
 قاسم غفوری/ لبنان که زمانی عروس خاورمیانه نامیده می‌شد، سال‌ها در آتش جنگ داخلی و سپس تجاوزات گسترده رژیم صهیونیستی سوخت تا سرانجام جبهه مقاومت توانست این معادلات را تغییر و لبنان را به سمت ثبات و وحدت سوق دهد. از سال 2000 و آزادی مناطق جنوبی لبنان تا به امروز مقاومت با محوریت حزب‌الله و متحدانش توانسته‌اند گام‌به‌گام لبنان را در عرصه داخلی و بیرونی به دستاوردهای بزرگی نائل و بسیاری از توطئه‌های دشمنان را خنثی کنند. 
در طول سال‌های اخیر، یعنی از زمان اوج‌گیری تروریسم اجاره‌ای در منطقه و طراحی‌های گسترده‌ای که آمریکا و مهره‌های منطقه‌ای آن از سعودی‌ها و صهیونیست‌ها گرفته تا برخی کشورهای عربی و غربی و گاهی ترکیه انجام داده‌اند، جبهه مقاومت لبنان در کنار مبارزه با رژیم صهیونیستی توانسته است ابعاد جدیدی از ظرفیت‌های خود را در تحقق امنیت و ثبات لبنان و منطقه به نمایش بگذارد. حضور موفق در مبارزه با تروریسم در لبنان و البته در سوریه به گونه‌ای که جهانیان حزب‌الله در خط مقدم مبارزه‌کنندگان با تروریسم می‌نامند، الگو شدن برای ملت‌های دیگر کشورهای اسلامی برای مقابله با متجاوزان که نمود آن را در یمن و وحدت مردم با انصارالله می‌توان مشاهده کرد، پاسخگویی به تهدیدات نظامی رژیم صهیونیستی به گونه‌ای که سخنان سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله مبنی بر زیر آتش بودن حیفا و تل‌آویو و لزوم جمع‌آوری مراکز هسته‌ای و نظامی دیمونا معادلات این رژیم را بر هم زد، افشاگری‌های مهم حزب‌الله درباره توطئه‌ها علیه منطقه که نمود آن را می‌توان در افشای پشت پرده همه‌پرسی اقلیم کردستان عراق و نیز تحرکات غرب در سوریه مشاهده کرد، تحقیرسازی سعودی در افکار عمومی منطقه و جهان اسلام چنانکه حزب‌الله با کمترین امکانات و نفرات توانسته است نقشی مهم در امنیت منطقه و مبارزه با تروریسم داشته باشد؛ در حالی که ارتش سعودی و متحدانش نه تنها اقدامی در این عرصه نداشته‌اند؛ بلکه به کشتار مردم بی‌دفاع یمن دست زده‌اند که البته در این جنگ نیز شکست خورده‌اند و ده‌ها دستاورد داخلی و منطقه‌ای دیگر مقاومت لبنان، از جمله مواردی هستند که زمینه‌ساز ارتقای جایگاه لبنان در منطقه و جهان شد‌ه‌اند. نمود عینی این امر چنان است که خانم فرناندز، رئیس‌جمهور سابق آرژانتین در سازمان ملل به طور رسمی اعلام می‌کند این حزب‌الله لبنان نیست که تروریسم است؛ بلکه مبارزه‌کننده واقعی با تروریسم است و آنانی که علیه حزب‌الله اقدام می‌کنند، تروریست واقعی هستند. 
مجموع این تحولات و دستاوردها موجب توجه جهانی به لبنان شده است؛ چنانکه در نشست‌های اتحادیه عرب مواضع و خواسته‌های لبنان جایگاه ویژه‌ای یافته و در همین حال نیز موقعیت لبنان در میان جهان اسلام ارتقا یافته است؛ چنانکه اجلاس اتحادیه علمای مقاومت با حضور شخصیت‌ها و علمای برجسته جهان اسلام در لبنان برگزار شد که نشان‌دهنده نقش و جایگاه لبنان در معادلات منطقه‌ای و جهان اسلام و به ویژه مبارزه با دشمن صهیونیستی است. 
در همین حال، لبنان همگرایی‌های قابل توجهی با جبهه مقاومت و مقابله‌کنندگان با خطر تروریسم و دشمنان منطقه داشته است؛ چنانکه «سعد الحریری» نخست‌وزیر لبنان با انتخاب سفیر جدید برای این کشور در سوریه موافقت کرده است و رسانه‌های لبنانی گزارش داد‌ه‌اند که نخست‌وزیر این کشور حکم «سعد زخیا» به عنوان سفیر لبنان در دمشق را امضا کرده است. در طول چهار سال گذشته، «فرح نبیه‌بری» کاردار سفارت لبنان در سوریه بوده است. در همین حال، طی سفر «علی‌اکبر ولایتی» مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بین‌الملل به لبنان و دیدارهایش با مقامات لبنانی، دو کشور بر لزوم توسعه همکاری‌ها تأکید کردند. 
با تمام این اوصاف، روند مذکور در کنار حرکت لبنان در مسیر ثبات سیاسی پس از انتخاب میشل عون به ریاست‌جمهوری و پس از سال‌ها خالی ماندن این سمت و نیز تشکیل دولت به نخست‌وزیری حریری چندان به مذاق دشمنان لبنان و منطقه خوش نیامده و هر یک به نحوی به دنبال برهم زدن این معادلات و البته تلخ کردن کام مردم لبنان از این پیروزی‌ها برآمده‌اند. 
رژیم صهیونیستی با تجاوز به خاک سوریه و لبنان و حمایت از تروریست‌ها و تهدید مقامات مقاومت لبنان به ترور سعی در استمرار ناامنی و بحران‌های منطقه‌ای علیه لبنان دارد؛ آمریکا به طور رسمی در کنگره تحریم‌های اقتصادی علیه حزب‌الله وضع می‌کند؛ در حالی که اروپا نیز به تبعیت از آن علیه سلاح حزب‌الله موضع‌گیری کرده و خواستار خلع سلاح آن شده‌ است؛ ارتجاع عربی به صورت انفرادی یا در نشست‌های شورای همکاری خلیج‌فارس و اتحادیه عرب علیه حزب‌الله جوسازی می‌کنند؛ چنانکه ثامر السبهان، وزیر مشاور عربستان در امور خلیج‌فارس که حزب‌‌الله را حزب شیطان نامید و سیدحسن ‌نصرالله، دبیرکل حزب‌الله را با الفاظی خارج از عرف دیپلماتیک و سیاسی توصیف کرد و در نهایت استعفای سعد حریری از سمت نخست‌وزیر لبنان آن هم در سفر به عربستان مجموعه اقداماتی است که علیه لبنان صورت گرفته و می‌گیرد؛ در حالی که در ظاهر ادعا دارند علیه حزب‌الله این اقدامات انجام شده است. 
واقعیت امر آن است که مردم و جریان‌های سیاسی لبنان، خود را حامی و همراه حزب‌الله و مقاومت می‌دانند؛ چنانکه از میشل عون، رئیس‌جمهور لبنان که نگاه مقاومتی دارد گرفته تا افرادی همچون سمیر جعجع و ولید جنبلاط که نگاه ضد مقاومتی دارند، همه بر جایگاه حزب‌الله در ارتقای امنیت و جایگاه لبنان تأکید کرده و بر حمایت از حزب‌الله اشاره داشته‌اند. بر همین اساس می‌توان گفت، مجموعه بحران‌سازی‌ها و توطئه‌هایی که علیه حزب‌الله صورت می‌گیرد، در اصل علیه لبنان و جایگاه مقاومتی آن است و افرادی، مانند سعد حریری که گمان می‌کنند با موضع‌گیری علیه حزب‌الله یا ایران می‌توانند جایگاهی برای خود کسب کنند و از آن در انتخابات 2017 بهره بگیرند، در اصل گرفتار توهمات القایی از سوی سعودی‌ها، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها هستند؛ چرا که تجربه در لبنان نشان داده است مردم لبنان پذیرنده خیانت‌کنندگان به مقاومت نخواهند بود و چنین افرادی جایگاهی در آینده لبنان ندارند و در نهایت فتنه‌های بزرگی که علیه مقاومت لبنان طراحی شده، با شکست مواجه خواهد شد.

  رضا اشرفي/ دونالد ترامپ كه مانند هميشه علاقه‌مند است رفتارهاي نامتعارف و متفاوت از ديگر دولتمردان آمريكايي از خود نشان دهد، اين بار سفر طولاني‌مدت 12 روزه را به حوزه شرق آسيا آغاز كرد. رئيس‌جمهور آمريكا در اين سفر كه در 50 سال اخير بي‌سابقه بوده، به كشورهاي كره جنوبي، ژاپن، ويتنام، فيليپين و چين سفر كرد و در دو نشست منطقه‌اي «آسيا‌ـ پاسيفيك و آ‌سه‌آن» شركت كرد. آخرين باري كه يك رئيس‌جمهور آمريكا سفري طولاني‌مدت داشت به دوره «جرج اچ. دبليو بوش» بازمي‌گردد كه از آن به سفر ماراتني ياد مي‌شود و طي آن رئيس‌جمهور از خستگي زياد در ژاپن از حال رفت؛ بنابراين يكي از دغدغه‌هاي همراهان دونالد ترامپ اين بود كه از غش کردن دومين رئيس‌جمهور خود جلوگيري كنند تا به آبروريزي جديد منجر نشود!
در اين سفر دو مسئله مهم از سوي آمريكايي‌ها مد نظر قرار گرفت كه غيرقابل چشم‌پوشي بوده و نشان‌دهنده اهداف اصلي ترامپ است. ابتدا اينكه وي به پایگاه نظامی آمريكا در جنوب سئول رفت تا با نيروهاي نظامي‌ كشورش در كره جنوبي ديدار كند و دوم اينكه همزمان با حضورش در منطقه با استفاده از بمب‌افکن‌هایB و B1 مانوري هوایی در پایگاه گوام انجام داده است كه جنگنده‌های کره جنوبی و ژاپن در آن حضور داشتند و طي در مانور بمب‌افكن‌ها بر فراز شبه‌جزیره کره به پرواز درآمدند. 
حداقل معناي اين حضور و مانور اين است كه يكي از اهداف مهم سفر ترامپ براي محدود كردن كره شمالي است. برای همين منظور بود كه برخي از كارشناسان پيش‌بيني كردند كه احتمال يك آزمايش موشكي قوي از سوي «پيونگ‌يانگ» وجود دارد. به ويژه كه ترامپ به صراحت به ژاپني‌ها گفت كه سامورايي‌ها باید موشك كره شمالي را كه از فراز ژاپن گذشت و در اقيانوس آرام فرو آمد،‌ سرنگون مي‌كردند.
البته همه تحليلگران و دولتمردان به اين مسئله اشراف دارند كه آمريكا قادر نيست عليه كره شمالي، جنگي را آغاز كند. مهم‌ترين دليل آن نيز اين است كه كره شمالي از تسليحات راهبردی برخوردار است و بازدارندگي كه از اين طريق ايجاد مي‌كند، واشنگتن را در موضع ضعف قرار مي‌دهد و اين يكي از مهم‌ترين مزيت‌هاي داشتن سلاح راهبردی است؛ بنابراين آمريكا مجبور است تنها با متحدان منطقه‌اي خود در اين حوزه، مانور نظامي ‌انجام دهد و در نهايت در برابر پيونگ‌يانگ دست به تحريم‌هاي بيشتر بزند. 
اين مسئله يكي از دلایلی است كه دونالد ترامپ قصد دارد با مقامات چين نيز ديدار داشته باشد؛ زيرا تركيب كشورهاي انتخاب شده براي ديدارهاي ترامپ كاملاً ناهمگون است. آمريكا قصد دارد با نزديك شدن به ويتنام و فيليپين و با حضور كره جنوبي و ژاپن نظم امنيتي‌اي را ايجاد كند كه رويكردهاي چين را در اين منطقه به چالش بكشاند. حس دلارمحوري ترامپ و اقتصاد پوياي چين دلیل مهمی است تا ترامپ را به سمت پكن بكشاند؛ البته وي علاقه‌مند است تا از چين سود مالي ببرد نه اينكه با آن مشاركت اقتصادي صرف به راه بيندازد. اين دو موضوع كاملاً مد نظر مقامات پكن است؛ زيرا از نسبت دوستي و دشمني واشنگتن با خود آگاه هستند. 
دولت كنوني آمريكا پيشتر منطقه تجاري و قدرت اقتصادي چين را براي آمريكا نگران‌كننده خوانده است. در حال حاضر نيز چين و روسيه در تصميمي‌ جديد به اين سمت پيش رفته‌اند كه كم‌كم ارز روبل و يوآن را در معادلات تجاري و دوجانبه خود، جايگزين دلار كنند. اين موضوع در صورت تثبيت، مي‌تواند ضربه سنگيني به تسلط دلاري آمريكا در سطح تجاري كل جهان بگذارد. به هر حال چين و روسيه به شكل دوجانبه سالیانه بيش از 80 ميليارد دلار مناسبات اقتصادي دارند كه مي‌تواند زلزله‌اي در فضاي اقتصادي جهان باشد. 
چين و روسيه با اين كار به دنبال كاهش و شكست قدرت اقتصادي و ارزی آمريكا در نظام بين‌الملل هستند كه در آينده مي‌تواند به ديگر كشورها و منطقه‌هاي اقتصادي گسترش پيدا كند. توسعه اين فضا و حذف يا كم‌رنگ شدن دلار در جهان، هژموني رو به افول آمريكا را سريع‌تر از گذشته به سمت شكست سوق خواهد داد و اين همان مسئله‌اي است كه پكن و مسكو از آن استقبال مي‌كنند.   


 خروج از برجام اوج حماقت است
خبرگزاري فارس: سوزان رایس، نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد، هر گونه تلاش احتمالی از سوی دولت فعلی کشورش به ریاست «دونالد ترامپ» برای خروج از توافق هسته‌ای با ایران را «اوج حماقت» خواند. رایس تهدید آمریکا به خروج از برجام را موقعیت «برد، برد، برد برای ایران» توصیف کرد و در اظهاراتی آمیخته به ادعا گفت: «ایران، در صورت وقوع چنین سناریویی، آزادانه به سمت ساخت سلاح هسته‌ای حرکت کرده و سبب انزوای ایالات متحده آمریکا خواهد شد.» مقام سابق آمریکایی در ادامه هشدار داد: «چنین وضعیتی به جای یک تهدید، همزمان دو تهدید هسته‌ای نزدیک پدید خواهد آورد.» 
 سازمان ملل ایران را پاسخگو کند
خبرگزاري مهر: نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد چندی پیش ایران را به ارسال سلاح برای اعضای جنبش انصارالله در یمن متهم کرد و از سازمان ملل خواست ایران را بابت آنچه به گفته وی نقض قطعنامه‌های سازمان ملل است، پاسخگو کند. هیلی گفت، اطلاعات منتشر شده از سوی عربستان سعودی نشان می‌دهد، موشک‌های شلیک‌شده [به سمت عربستان] در ماه جولای، از نوع موشک‌های «قیام» ایران بوده است.
 هیچ مدرکی برای ردّ پایبندی ایران به برجام وجود نداشت
خبرگزاري ايسنا: وزیر خارجه سابق آمریکا در اندیشکده «چتم‌هاوس» تصریح کرد، اقدام رئیس‌جمهور آمریکا در ردّ پایبندی ایران به برجام، بدون علم و مدرک بوده است. «جان کری» وزیر امور خارجه سابق آمریکا در اندیشکده انگلیسی «چتم هاوس» درباره توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس،‌ فرانسه، روسیه، چین به اضافه آلمان) و اقداماتی که «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا علیه آن در پیش گرفته است، گفت: «حتی چین و روسیه نقش‌های مهمی در برجام که یک تلاش حقیقتاً جهانی بوده است، ایفا کردند و ما به اقدامات بیشتر و نه کمتر نیاز داریم.» وی درباره ادامه مشارکت آمریکا در برجام گفت: «توافق هسته‌ای ایران کارساز است و دقیقاً آن چیزهایی را که می‌بایست، انجام می‌دهد.»
 برای مذاکره موشکی با ایران از چماق و هویج استفاده کنیم
خبرگزاري فارس: «ریچارد نفیو» عضو سابق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای آمریکا در یادداشتی پیشنهاد کرد برای از سرگیری مذاکرات موشکی با ایران از رویکرد معروف به «چماق و هویج» استفاده شود. وی در بخشی از این مقاله که در مجله «فارن‌افرز» منتشر شده، برنامه موشکی ایران را «تهدیدی علیه آمریکا و متحدانش» خوانده، اما نوشته است، ادامه این برنامه از سوی ایران به معنای شکست توافق هسته‌ای برجام نیست. «ریچارد نفیو» در بخشی از این مقاله تاریخچه‌ای از مراحل شکل‌گیری برنامه موشکی ایران ارائه داده و در توضیح دلایل تهران برای ادامه این برنامه به آمارهای خرید سلاح کشورهای حاشیه خلیج‌فارس اشاره کرده است. 
 ترامپ وضعیت اضطراری ضد ايران را تمدید کرد
خبرگزاري تسنيم: «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری آمریکا وضعیت اضطراری در قبال ایران را که از 14 نوامبر 1979 (23 بهمن‌ماه 1358) اعلام شده، برای یک سال دیگر تمدید کرد. رئیس‌جمهور آمریکا در اعلامیه‌ای که برای مجلس نمایندگان و سنای آمریکا ارسال شده، همانند رؤسای پیشین این کشور اعلام کرده است، روابط با ایران هنوز به وضعیت عادی بازنگشته و فرایندهای مربوط به اجرای توافقات 19 ژانویه 1981 (29 دی‌ماه 1359) کماکان ادامه دارند. اشاره ترامپ به انعقاد قرارداد الجزیره، شامل توافق آمریکا و جمهوری اسلامی ایران درباره حل‌وفصل دعاوی حقوقی طرفین است.
 استقبال پنتاگون از مواضع خصمانه رژیم سعودی علیه ایران
خبرگزاري باشگاه خبرنگاران جوان: وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) با استقبال از مواضع خصمانه رژیم سعودی علیه ایران، اعلام کرد، واشنگتن از اظهارات مقامات سعودی علیه نقش ایران در یمن حمایت می‌کند. پنتاگون مدعی شد، اظهارات عربستان، نقش پلید ایران در یمن و نقش آن در مجهز کردن شبه‌نظامیان حوثی به سامانه‌های موشکی خطرناک را روشن می‌کند. وزارت دفاع آمریکا در ادامه افزود: «آمریکا و عربستان در کنار هم برای مبارزه با تندروها و پایان دادن به نفوذ ایران که ثبات منطقه خاورمیانه را متزلزل کرده است، تلاش می‌کنند.»


هژمونی آمریکا بر جهان اسلام ـ 41
  عبدالله عبادی/ آغاز روابط آمریکا و افغانستان به دهه 1830 بازمی‌گردد. در آن زمان یک سیاستمدار آمریکایی به نام ژوزف هارلن وارد افغانستان شد و با مقامات این کشور دیدار کرد، اما تا سال 1930، حدود یک قرن آمریکا هیچ حضوری در افغانستان نداشته است.
اولین اقدامات برای ایجاد روابط دیپلماتیک بین دولت آمریکا و افغانستان در دهه سوم قرن بیستم صورت گرفت. در فاصله سال‌های 1930 تا 1940 آمریکا چند پروژه زیرساختی را در افغانستان آغاز کرد، اما آنچه سبب اهمیت افغانستان برای آمریکا شد، بروز جنگ سرد بین آمریکا و شوروی بود. وجود مرزهای طولانی بین افغانستان و شوروی سبب شد تا آمریکا توجه خاصی به این کشور داشته باشد، در همین دوران شاهزاده محمد نعیم برادرزاده ظاهر شاه پادشاه افغانستان در سِمت کاردار افغانستان در واشنگتن معرفی شد. ترومن رئیس‌جمهور وقت آمریکا تأکید کرده بود که سطح روابط دو کشور باید بیش از پیش گسترش یابد؛ از این‌رو دولت افغانستان به درخواست آمریکا سطح روابطش را از کاردار به سفیر  ارتقا داد. بر این اساس حبیب‌الله خان‌طرزی اولین سفیر افغانستان به دولت آمریکا معرفی شد و تا سال 1953 عهده‌دار این مسئولیت بود، با بالارفتن سطح روابط دو کشور، آیزنهاور سی‌وچهارمین رئيس‌جمهور آمریکا در دسامبر 1959 وارد افغانستان شد و با مقامات این کشور دیدار و گفت‌وگو کرد، در پی این سفر یک وام 500 میلیون دلاری به منظور بهبود زیرساخت‌ها در زمینه‌های آموزش‌و‌پرورش، بهداشت و کشاورزی به افغانستان اعطا شد.
در ادامه این روند ظاهر شاه برای یک دیدار رسمی عازم واشنگتن شد و با کندی دیدار کرد، اما در دهه 1970 با تغییر رهبران افغانستان و گرایش رهبران جدید به بلوک شرق روابط آمریکا و این کشور به سردی گرایید، در سال 1979 سفیر آمریکا در افغانستان به قتل رسید و سیر نزولی روابط دو کشور سرعت بیشتری گرفت.
با حمله شوروی سابق به افغانستان، حمایت از مجاهدین افغانی در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت، بر اساس دکترین کارتر و برژینسکی، پاکستان مجری حمایت آمریکا از مجاهدین افغانی شد، از سال 1981 تا سال 1987 آمریکا 2/3 میلیون دلار از طریق پاکستان به مجاهدین کمک کرد، البته دولت پاکستان نیز از این خوان گسترده بی‌نصیب نماند و در قبال خدماتش 40 فروند اف 16 به مبلغ 500 میلیون دلار از پنتاگون دریافت کرد.
با پیروزی مجاهدین در سال 1992 افغانستان درگیر جنگ داخلی شد و در نهایت به دست طالبان افتاد. در سال 1996 اسامه‌بن‌لادن و گروهش موسوم به القاعده وارد افغانستان شدند و از این کشور به عنوان مرکز عملیات خود استفاده کردند در این دوران القاعده از افغانستان برای اهداف نظامی، تعلیم نیروهایش، فروش اسلحه، هماهنگی با سایر گروه‌های تروریستی بهره‌برداری کرد. در اواخر سال 2000 و پیش از حادثه 11 سپتامبر بین 10 تا 20 هزار نفر در کمپ‌های القاعده مشغول فراگیری تعلیمات نظامی بودند.
در پی حمله القاعده به رهبری اسامه‌بن‌لادن به نیویورک و واشنگتن در 11 سپتامبر 2001 و هشدار جرج بوش رئيس‌جمهور آمریکا به گروه طالبان مبنی بر اخراج گروه تروریستی القاعده از این کشور و رد این درخواست از سوی طالبان در روز 15 مهرماه 1380 فرمان جنگ علیه افغانستان صادر شد. هدف اصلی این جنگ مبارزه و از بین بردن القاعده، طالبان و حامیان آنها بود، تقریباً رژیم طالبان ظرف یک ماه سقوط کرد و از صحنه سیاسی افغانستان خارج شد. با سقوط طالبان از قدرت و تشكیل دولت جدید افغانستان در 2001، سیاست‌های آمریکا در این كشور با فراز و فرودهای فراوانی مواجه بوده است. در سال‌های نخستین، آمریکا تعهدات بسیار محدودی را در اجلاس «بن» نسبت به افغانستان متعهد شد و در نشست توکیو نیز تعهد محدود صد میلیون دلاری آمریکا حاکی از بی‌رغبتی جدی این کشور در کمک‌های بزرگ مالی به افغانستان بود. در بسیاری از موارد آمریکا سعی داشت نیروهای نظامی این کشور در کابل و مناطق بسیار حساس، محدود باشد. اما لویی جرگه سال 2004 (نشست سران قومی و ریش‌سفیدان) و سپس کنفرانس برلین در همین سال، موجب شد سیاست‌های آمریکا نسبت به افغانستان بازنگری شود و به نوعی تأثیرگذاری و حضور خود را در افغانستان تحت عناوین مبارزه با تروریسم، بازسازی اقتصادی، دموكراسی و... افزایش دهد، به نحوی که در نشست برلین در كنار كمك‌های جامعه جهانی، آمریکا به تنهایی بیش از هشت میلیارد دلار را برای سه سال به افغانستان تعهد داد و همچنین قرار شد آمریكا برای طرح ده سال آینده نیز بیش از ۲۸ میلیارد دلار برای بازسازی و ایجاد دموكراسی و آزادی بیان و... هزینه كند.
به این ترتیب می‌توان گفت، با وجود امضای پیمان امنیتی میان دو کشور، آمریكا به تعهدات خود درباره افغانستان پایبند نیست و این در حالی است كه قرار بود در صورت هرگونه تجاوز خارجی به افغانستان، آمریكا از دولت كابل حمایت كند، اما در حمله توپخانه‌ای پاكستان در مرزهای جنوبی به ویژه كنر و ننگرهار و... طی چند سال گذشته، آمریكا هیچ اقدامی نكرد و آن را مسئله دو كشور پاكستان و افغانستان قلمداد كرد.
واقعیت این است كه امضای پیمان امنیتی میان کابل‌ـ واشنگتن، تنها ابزار یا سیاستی برای تداوم اشغال افغانستان و چگونگی حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان به همراه مصونیت قضایی، در این كشور بود و آمریكا و ناتو برای كاهش هزینه‌های نظامی و تلفات نیروهای خود و توجیه شكست‌شان، تأمین امنیت را به سربازان افغانستان سپرده و خود درگیر پروژه‌های دیگری در افغانستان شده‌اند كه نفوذ و گسترش داعش یكی از این پروژه‌های بلندمدت منطقه‌ای است.

 آمریکا: تمدید قانون جاسوسی خارجی
در اقدامی که بسیاری آن را برابر با نادیده گرفتن حقوق فردی افراد می‌دانند، کمیته اطلاعاتی سنای آمریکا به تمدید مجدد قانون جاسوسی خارجی که اواخر سال جاری میلادی منقضی می‌شد، رأی مثبت داد.
 دو حزب اصلی آمریکا از این قانون جاسوسی که به نهادهای اطلاعاتی آمریکا اجازه جمع‌آوری اطلاعات از خارجی‌های بیرون از آمریکا را می‌دهد، حمایت کرده‌اند؛ اما برخی از قانونگذاران به دنبال مفادی هستند که به گفته آنها بتواند از ارتباطات آمریکایی‌ها بهتر حفاظت کند. این لایحه «قانون جاسوسی اطلاعات خارجی» را تا آخرین روز سال ۲۰۲۵ تمدید می‌کند. همچنین این لایحه شامل‌ بندی است که سناتور تام کاتن، جمهوریخواه از ایالت آرکانزاس به آن افزود و طبق آن مجازات افشای اطلاعات محرمانه با افزایش، به حداکثر ۱۰ سال حبس می‌رسد. 
 استرالیا: وضعیت اسفبار اردوگاه پاپوا گینه‌ نو
بحران پناه‌جویان در استرالیا همچنان قربانی می‌گیرد، چنانکه صدها پناه‌جو در اردوگاه «پاپوا گینه نو» در حالی حاضر به ترک این کمپ نیستند که آب و برق آن از سوی مقامات رسمی قطع شده است.در شرایطی که عرضه مواد غذایی به پناه‌جویان در اردوگاه پاپوا گینه نو متوقف شده و آب و برق این کمپ نیز قطع شده است؛ ولی صدها پناه‌جو هنوز حاضر به ترک این اردوگاه نیستند و گروه‌های حقوق بشری نسبت به وقوع بحران انسانی هشدار می‌دهند. مرکز نگهداری پناه‌جویان در جزیره «مانوس» یکی از دو اردوگاه دورافتاده در اقیانوس آرام است که دولت «کانبرا» برای نگهداری پناه‌جویان از آن استفاده می‌کند. وضعیت اسفبار این اردوگاه‌ها با محکومیت و انتقاد شدید بین‌المللی روبه‌رو شده است.
 میانمار: مسلمانان روهینگیایی محروم‌ترین اقلیت
کمیساریای عالی امور آوارگان سازمان ملل متحد اعلام کرد؛ دست‌کم سه میلیون نفر در سراسر جهان بدون تابعیت هستند که بیشتر آنها از اقلیت‌ها هستند و این مسئله موجب محرومیت آنها از هویت، حقوق و معمولاً فرصت شغلی شده است. این کمیساریا اعلام کرد: «اقلیت روهینگیای مسلمان در کشور میانمار که بیشتر جمعیت آن را بودایی‌ها تشکیل می‌دهند، بزرگ‌ترین اقلیت بدون تابعیت جهان به شمار می‌آیند. حدود ۶۰۰ هزار نفر از آنها از اوت گذشته تاکنون از ظلم و خشونت در میانمار فرار کرده و به بنگلادش پناه برده‌اند.» این کمیساریا در گزارشی با عنوان «این وطن ماست‌ـ اقلیت‌های بدون تابعیت و تلاش آنها برای کسب تابعیت» از دولت‌ها خواست به اقدامات تبعیض‌آمیز حداکثر تا سال ۲۰۲۴ پایان دهند.
 انگلیس: یک میلیون خانوار در مرز بی‌خانمانی
سیاست‌های ریاضت اقتصادی و البته تبعیض اقتصادی اجرا شده از سوی دولت، موجب نابرابری‌ و شکاف‌های اجتماعی بسیاری شده است، چنانکه سازمان‌های خیریه از دولت انگلیس درخواست کردند کمک‌های مالی را افزایش دهد، در غیر این صورت یک میلیون خانوار در این کشور بی‌خانمان خواهند شد.  بیش از ۳۰ سازمان خیریه در انگلیس که به افراد بی‌خانمان این کشور کمک می‌کنند و همچنین شماری از رهبران مذهبی و عده‌ای از نمایندگان مجلس این کشور به دولت انگلیس و وزیر خزانه‌داری آن هشدار دادند که با توجه به خطر بی‌خانمانی بیش از یک میلیون خانوار انگلیسی، محدودیت‌های موجود در بخش اعطای کمک‌های مالی و مزایا به افراد را برای خانه‌دار شدن از میان بردارند و این مزایا را افزایش بدهند. نهادهای حقوق بشر درباره استمرار این وضعیت و تبعیض نژادی و قومی اجرا شده در این عرصه هشدار داده‌اند، چرا که بخش عمده‌ای از بی‌خانمان‌ها را رنگین‌پوستان یا اقلیت‌های دینی و قومی تشکیل می‌دهند.