«امیل لحود» رئیس‌جمهور اسبق لبنان در گفت‎و‌گو با المیادین اعلام کرد، لبنانی‌ها باید از فتنه‌های داخلی که اسرائیل و عربستان به دنبال ایجاد آن است، برحذر باشند؛ چراکه اگر اگر حزب‌الله نبود، اسرائیل سال‎ها پیش لبنان را اشغال کرده بود. اسرائیل با وجود اینکه صد باره قوی‎تر از عربستان است، در حمله به حزب‌الله عاجز است؛ حال عربستان چگونه می‎تواند به ایران حمله کند؟!


صبح صادق ابعاد سیاست‌ فرزند‌آوری صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی را بررسی می‌کند
ابوذر احمدی / یکی از چالش‌هایی که رژیم صهیونیستی همواره با آن روبه‌رو بوده است، ناکامی در تکمیل فرآیند دولت‌ـ ملت سازی برای بقا است. مقامات جانی رژیم صهیونیستی برای اجرای روند دولت‌ـ ملت ‌سازی، با مشخص کردن اسطوره موهوم «سرزمین موعود» خود در فلسطین اشغالی، همواره تلاش کرده‌اند با روش‌هایی چون جنگ، تروریسم دولتی و دشمن‌سازی، حاکمیت جعلی خود را تداوم بخشند. اگرچه رژیم صهیونیستی در بعد دولت‌سازی و حاکمیتی به موفقیت‌هایی دست یافته است؛ اما به نظر می‌رسد در بعد ملت‌سازی دچار چالشی جدی باشد. به دلیل رشد بالای جمعیت فلسطینیان و مهاجرت نکردن یهودیان در دهه ۷۰ میلادی به سرزمین‌های تحت حاکمیت صهیونیستی، مؤلفه جمعیت برای این رژیم به چالش اساسی تبدیل شده است، به طوری که با گذشت سال‌ها مبنای هویتی این رژیم را زیر سؤال برده و موجب تشکیک در بنیان حاکمیتی رژیم غاصب صهیونیستی شده است. در واقع، تلاش‌های مقامات صهیونیستی در جذب و اسکان یهودیان جهان در سرزمین‌های اشغالی نتوانسته مشکل بحران جمعیتی را حل کند، به همین منظور اتاق‌های فکر و مراکز تصمیم‌سازی صهیونیستی، برای حل این بحران، سیاست‌هایی را به کابینه نتانیاهو پیشنهاد داده‌اند که مهم‌ترین آنها، حمایت از «فرزندآوری» است. طی سال‌های اخیر دولت جعلی صهیونیستی با تبلیغاتی گسترده و ارائه بسته‌های حمایتی و اقتصادی به خانواده‌های یهودی تلاش کرده است تا میزان باروری و تولد نوزاد را در میان زنان جامعه صهیونیستی بالا ببرد. نمود این سیاست را می‌توان در حجم وسیع برنامه‌های تبلیغی و اجتماعی در شبکه‌های تلویزیونی صهیونیستی و ایجاد انجمن‌ها و مراکز حمایت از باروری و نوزادان به خوبی لمس کرد. اما آنچه در این میان جالب و حائز اهمیت ویژه است آنکه؛ پس از ابلاغ سیاست‌های کلی «جمعیت» از سوی رهبر معظم انقلاب در سی‌ام اردیبهشت 1393 (20 می2014)، مقامات صهیونیستی با جدیت بیشتری، سیاست «فرزندآوری» را در جامعه صهیونیستی دنبال می‌کنند، به طوری که این مسئله به یکی از موضوعات محوری و اصلی کابینه و کنست رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. لذا در این نوشتار تلاش می‌شود با نگاهی آیینی و قومیتی به سیاست فرزندآوری در رژیم صهیونیستی، ابعاد و ظرفیت‌های این سیاست نژادپرستانه بررسی شود و در نهایت چالش هویتی‌ـ جمعیتی دولت پادگان صهیونیستی مورد تبیین و تحلیل قرار گیرد.
رویکرد نژادپرستانه و قومیتی در سیاست فرزندآوری
توجه به «نژادپرستی» و «برتر بودن» در جهان‌بینی صهیونیسم سبب شده است که بین فرزندآوری، سیاست و حقوق در رژیم صهیونیستی پیوند عمیقی برقرار شود و چنین پیوندی، حتی یهودیان دیگر نقاط جهان را نیز تحت تأثیر قرار دهد. در آیین(صهیونیستی) یهود برخلاف ادیان دیگر همچون اسلام و مسیحیت، بحث تبلیغ برای رواج آیین مطرح نیست. تاریخ ادیان آسمانی، مملو از تلاش آنها برای جذب دیگران به آیین خود بوده است. مهاجرت میسیونرهای مسیحی به دیگر مناطق و ارسال نامه دعوت و مبلّغان در دین اسلام به سرزمین‌های دیگر، مصداق این سیاست بوده است؛ اما نژادپرستی دین یهود چنین شیوه تبلیغی را برنتافته است. از این ‌رو تلقی خود در جایگاه قوم برتر حتی از نظر شکل جسمانی سبب شده است فرزندآوری مؤلفه کلیدی در گسترش آیین یهود تلقی شود. 
صهیونیسم با تمسک بر این وجه یهودیت، حمایت از «نژاد یا ملیت یهودی» را در مرکز سیاست‌های جمعیتی رژیم جعلی صهیونیستی قرار داده است. بر این اساس، می‌توان گفت که سیاست‌های این رژیم در حوزه فرزندآوری متأثر از هنجارهای مذهبی، اجتماعی و فرهنگی نگرش صهیونیستی از آیین یهود در زمینه باروری است. این سیاست در راستای حمایت از خانواده یهودی است که در کتب و منابع یهود از آن به حقوق اساسی بشر یاد کرده‌اند.
 البته، موقعیت متزلزل رژیم جعلی اسرائیل و جامعه چندپاره صهیونیستی نیز در این اهمیت دادن به فرزندآوری و خانواده بی‌تأثیر نبوده است. وجود اقلیتی از یهودی‌ها در دیگر کشورها و به هلاکت رسیدن عده‌ای از آنها در جنگ‌ها، نگرش مقامات صهیونیستی به فرزند‌آوری را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است.
در واقع، سیاست فرزندآوری در رژیم صهیونیستی، برگرفته از دو مؤلفه اصلی است که یکی ریشه در مسلک صهیونیسم و دیگری در موقعیت متزلزل جامعه چندپاره صهیونیستی دارد. 

راهبردهای نژادپرستانه صهیونیستی در افزایش میزان باروری
رویکرد مقامات صهیونیستی بر رشد بافت جمعیتی یهودی و تأکید بر فرزندآوری دلایل متعددی دارد که از جمله مهم‌ترین آنها، غلبه بافت جمعیتی اعراب بر یهودیان است. در همین راستا، هدف مقامات صهیونیستی همواره غلبه کامل یهودیان بر دیگر بخش‌های جمعیتی بوده  است. 
بر این اساس، قوانین متعددی با هدف تقویت جمعیت یهودی در کنست و کابینه‌های مختلف رژیم غاصب صهیونیستی به تصویب رسیده است. برای نمونه قانون سال 1994 که تمام مراقبت‌های بارداری را تحت پوشش بیمه و رایگان قرار می‌داد و همچنین ایجاد کمیته عمومی ارزیابی قانون‌گذاری باروری و تولد در رژیم صهیونیستی در سال 2010 از مهم‌ترین آنها بوده است. 
بحث فرزندآوری به ‌اندازه‌ای در این رژیم از اهمیت برخوردار است که افرادی چون «نوامی زیولوف» معتقدند که در سرزمین‌های اشغالی سیاست حتی برای زنان ۶۰ ‌ساله بچه تولید می‌کند. به نظر وی هدف صهیونیست‌ها از افزایش جمعیت، ایجاد یک جمعیت بزرگ یهودی در منطقه است. البته، هدف اصلی این سیاست بیشتر از آنکه متوجه عرب‌های صهیونیست باشد، یهودیان جامعه صهیونیستی را در نظر گرفته است. تأکید بر تاکتیک بقا از طریق فرزندآوری در یک منطقه متخاصم با رژیم صهیونیستی به نظر طبیعی می‌رسد. این قبیل سیاست‌ها سبب شده است که رژیم غاصب صهیونیستی رتبه اول جهان را در تلقیح مصنوعی با چهل هزار چرخه در سال به دست آورد. رژیم جعلی صهیونیستی این روش را تا دو بار زایمان برای زنان، رایگان در نظر گرفته است. مقامات صهیونیستی حتی طرح‌های ویژه‌ای در زمینه فرزندآوری و پرستاری و تربیت پس از تولد، به یهودیان دیگر کشورها، به ‌ویژه آمریکا ارائه داده‌اند.
البته، مقامات صهیونیستی نظام اشتراکی در کلنی‌ها و کیبوتس‌های صهیونیستی را طوری طراحی کرده‌اند که هزینه فرزندآوری و حمایت از کودکان برای خانواده‌های یهودی ارزان تمام می‌شود. در این ساختار به خانواده‌های پرجمعیت‌تر، خدمات رفاهی بیشتری، ازجمله مسکن بزرگ‌تر ارائه می‌شود. کمک‌‌هزینه فرزندآوری، آموزش رایگان از سن سه‌سالگی و تأمین مسکن با حداقل هزینه مسکن ازجمله سیاست‌های رژیم صهیونیستی برای تشویق به فرزندآوری بوده است. 

رویکردهای عینی در زمینه افزایش میزان باروری
طی سال‌های اخیر دولت جعلی صهیونیستی با تبلیغاتی گسترده و ارائه بسته‌های حمایتی و اقتصادی به خانواده‌های یهودی تلاش کرده است تا میزان باروری و تولد نوزاد را در میان زنان جامعه صهیونیستی بالا ببرد. یکی از مهم‌ترین رویکردهای عینی صهیونیست‌ها در این حوزه، ایجاد انجمن‌ها و مراکز حمایت از باروری و نوزادان گسترده در جامعه صهیونیستی است. انجمن «افرات» (EFRAT) یکی از سازمان‌های مهم صهیونیستی است که مخالف سقط‌ جنین بوده است و تلاش دارد با ارائه مشاوره‌های پزشکی و همچنین کمک‌های اقتصادی به زنان باردار یهودی، در افزایش میزان باروری و فرزندآوری در میان خانواده‌های صهیونیستی نقشی جدی ایفا کند. این انجمن با ۳ هزار داوطلب خود، در سال اول زندگی کودک، 850 دلار به مادرانی که سقط‌ جنین نکرده‌اند، کمک مالی می‌کند و تاکنون توانسته است بیش از 35 هزار کودک را از مرگ و سقط، نجات دهد. 
البته نباید انجمن حمایت از باروری و نوزادان «یلدوت» را از نظر دور داشت؛ چرا که این انجمن با حمایت مستقیم وزارت بهداشت رژیم صهیونیستی توانسته است نقش بسزایی در فرزندآوری و کمک به خانواده‌های یهودی در نگهداری و مراقبت از نوزادان‌شان داشته باشد. 
در کنار ایجاد سازمان‌ها و انجمن‌های حمایت از باروری، ایجاد پروتال‌های حمایت از فرزندآوری و مراقبت از کودکان از دیگر فعالیت‌ها و رویکردهای عینی رژیم صهیونیستی در افزایش میزان باروری و بافت جمعیتی یهودی بوده است. پروتال «دولا» (doula) از جمله این پورتال‌هاست که اطلاعات جامعی به خانواده‌ها و والدین یهودی در مراقبت از نوزادان‌شان ارائه می‌کند. پروتال «دولا» همه موضوعات و هر نوع اطلاعاتی را به منظور باروری موفق و سالم در اختیار زنان باردار و زوج‌های یهودی قرار می‌دهند؛ همچنین خدماتی را با هدف تولد سالم و مراقبت از نوزادان و کودکان نوپا به خانواده‌های یهودی ارائه می‌دهد. 

آمارسازی و راه‌حلی
 برای فرار از شکاف جمعیتی
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی با ایجاد مراکز و سازمان مختلف آماری، سعی کرده است با ارائه مستنداتی رسمی و به ظاهر غیر سیاسی، اطلاعات و داده‌‌های آماری نادرستی را درباره بافت جمعیتی یهودیان و میزان رشد جمعیتی در سراسر اراضی اشغالی ارائه دهد. در این زمینه دفتر مرکزی آمار رژیم صهیونیستی (لاماس) پیشتاز است. 
دفتر مرکزی آمار رژیم صهیونیستی سعی می‌کند هر ساله با ارائه گزارشی آماری از افزایش میزان باروری و توسعه بافت جمعیتی یهودیان در برابر اعراب، به نوعی بر واقعیت‌های جامعه آماری جمعیتی اراضی اشغالی سرپوش بگذارد. برای نمونه در پایان سال 2015، گزارشی را منتشر کرد که نشان می‌داد، میزان باروری میان زنان یهودی و عرب برابر شده است، یا اینکه طی گزارشی در سال 2015 مدعی شد، ۱۸۰ هزار نوزاد در سرزمین‌های اشغالی متولد شده‌اند که حدود 100 هزار کودک یهودی و 40 هزار نفر از آنها متعلق به اعراب بوده‌اند و مابقی به گروه مذهبی حریدیم‌ها تعلق داشته است. 
همچنین، مرکز آمار رژیم صهیونیستی چندی پیش گزارشی را درباره وضعیت عمومی بافت جمعیتی سرزمین‌های اشغالی تا پایان سال 2014 میلادی منتشر کرد. این گزارش تأکید داشت مجموعه ساکنان فلسطین اشغالی بالغ بر هشت‌ میلیون و ۲۹۶ هزار نفر است. گزارش صهیونیستی تعداد یهودیان را از این مجموعه حدود شش میلیون و ۲۱۸ هزار نفر خوانده و مدعی شد. حدود 75 درصد از مجموع ساکنان فلسطین اشغالی یهودی هستند، در حالی که این گزارش مدعی است تعداد عرب‌ها یک میلیون و ۷۱۹ هزار نفر است که شامل قدس و جولان اشغالی نیز می‌شود که این میزان حدود 21 درصد از اهالی فلسطین اشغالی را شامل می‌شود. گزارش مذکور اعلام کرد، حدود ۳۵۹ هزار نفر دیگر نیز قومیت‌های دیگر را تشکیل می‌دهند.
این در حالی است که آمار واقعی منتشر شده از مرکز آمار فلسطین نشان می‌دهد، جمعیت فلسطینیان ساکن کرانه باختری و باریکه غزه به چهار میلیون و 620 هزار نفر و جمعیت فلسطینیان مقیم اراضی اشغالی سال 1948 فلسطین (مناطق تحت اشغال رژیم صهیونیستی) به یک میلیون و 460 هزار نفر رسیده است. افزون بر این، نزدیک به پنج میلیون و 340 هزار فلسطینی در کشورهای عربی و 675 هزار نفر دیگر در کشورهای اروپایی زندگی می‌کنند.
بافت جمعیتی صهیونیست‌ها و سراشیبی سقوط
حقیقت داده‌های آماری رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد، شکاف قابل توجهی در رشد جمعیت بین بخش‌های مختلف جامعه صهیونیستی و اعراب وجود دارد؛ اما مهم آن است که نرخ رشد بخش مسلمان بالاتر از بخش یهودی است. 
با این حال، در کنار داده‌های آماری جمعیتی، داده‌هایی منتشر می‌شود که از پیچیدگی و بحران‌های جمعیتی جامعه چندپاره صهیونیستی خبر می‌دهد که مهم‌ترین آنها، شیب صعودی پیری جمعیت در میان شهرک‌نشینان صهیونیستی است. از نمودهای اصلی بروز پیری جمعیت در جامعه صهیونیستی، آمار زیاد سقط جنین در میان زنان یهودی است. براساس گزارش‌های متعدد دفتر مرکزی آمار رژیم صهیونیستی (لاماس)، بیش از 40 هزار سقط جنین در جامعه صهیونیستی در سال صورت می‌گیرد که منشأ عمده آنها اقتصادی است. 
جالب توجه بود که طبق گزارش‌های رسمی دفتر مرکزی آمار صهیونیستی، حدود 70 هزار خانواده فرزندان‌شان مورد تجاوز و آزار جنسی قرار می‌گیرند؛ به گونه‌ای که در سال 2014، ۱۰ هزار و ۶۷۳ پرونده کیفری در زمینه کودک‌آزاری در محاکم قضایی رژیم صهیونیستی تشکیل شد. 
بروز زیاد سقط جنین و همچنین پدیده کودک‌آزاری در جامعه صهیونیستی سبب شده است علاقه نرخ باروری و میزان علاقه فرزندآوری در جامعه صهیونیستی سیری نزولی به خود بگیرد؛ به گونه‌ای که این مسئله نگرانی محافل صهیونیستی را برانگیخته و مراکز فکری آنان را بر آن داشته است تا برای حل این بحران هزینه‌های هنگفتی را به پروژه‌های متعدد پژوهشی در این زمینه اختصاص دهند. اختصاص محورهای تحقیقاتی در زمینه ضرورت اقدام بالا بردن آمار مهاجرت یهودیان به سرزمین‌های اشغالی با اختصاص منابع مالی بیشتر به این موضوع در نشست‌های سالیانه «هرتزلیا» از مهم‌ترین نمودهای آن است. 

نتیجه‌گیری
نسبت اندک افزایش جمعیت در میان صهیونیست‌ها در برابر خانواده‌های فلسطینی و عربی، یکی از چالش‌های درونی جامعه صهیونیستی است که مقامات صهیونیستی را به شدت نگران کرده است. این در حالی است ‌که زنان صهیونیست در طول زندگی خود به صورت میانگین دو فرزند به دنیا می‌آورند که همین آمار درباره زنان عرب به پنج فرزند می‌رسد.
موضوع جمعیت و موازنه‌های جمعیتی در برابر فلسطینیان برای رژیم صهیونیستی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. یکی از مهم‌ترین این ابعاد، نسبت رشد جمعیت جوان به داوطلب شدن برای عضویت در ارتش رژیم صهیونیستی و تلاش برای تأمین امنیت بیشتر برای این رژیم است.
درست است که افزایش مهاجرت صهیونیست‌ها از گوشه و کنار جهان به سرزمین‌های اشغالی می‌تواند بخشی از تغییر بافت جمعیتی ناشی از نسبت پایین زاد و ولد صهیونیست‌ها را جبران کند؛ اما نمی‌تواند به صورت کامل معادله‌های مردم‌شناختی در سرزمین‌های اشغالی را به نفع صهیونیست‌ها قرار دهد. این در حالی است که رژیم صهیونیستی با طرح دیدگاه یهودیت دولت (جعلی) اسرائیل به دنبال ایجاد فضای مناسب‌تر به منظور جذب یهودیان بیشتر به سمت سرزمین‌های اشغالی است.
اما حقیقتی بسیار مهم درباره چالش جمعیتی جامعه چندپاره صهیونیستی مغفول مانده و آن، این است که رژیم صهیونیستی حتی از ایجاد هویت واحد مشترک برای صهیونیست‌های داخل نیز ناتوان است و این نشان می‌دهد، با افزایش خطرهای پیش روی رژیم صهیونیستی، بیشتر صهیونیست‌ها فرار از سرزمین‌های اشغالی را به خطر انداختن جان و مال و دارایی‌های‌شان ترجیح می‌دهند.
بر اساس تجزیه و تحلیل سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا (سیا) که به نمایندگان سنای منتخب در امور اطلاعات و کمیته منتخب دائم مجلس نمایندگان در امور اطلاعات ارائه شده است، روند بافت جمعیتی سرزمین‌های اشغالی نشان می‌دهد، رژیم صهیونیستی تا 15 سال دیگر (تا سال 2029) بیشتر دوام و بقا نخواهد یافت.



 ارتش و کمیته‌های مردمی یمن در بیانیه‌ای هدف قرار گرفتن پایگاه نظامی سعودی در ریاض را به ملت مقاوم این کشور تبریک گفتند، اما ارتش عربستان مدعی شده این موشک بر فراز شهر ریاض مورد اصابت قرار گرفته و به هدف برخورد نکرده است. در واقع، عربستان برای اولین بار پذیرفت موشک‌های یمنی به برد 900 کیلومتر رسیده و یمنی‌ها قادرند اهداف اقتصادی را در این شهر مهم و راهبردی سعودی مورد اصابت انواع موشک‌های خود قرار دهند. این به آن معناست که عربستان با پرونده موشکی یمن مواجه خواهد بود و از امروز موشک‌های یمن بی‌پرواتر اهداف اقتصادی را در عربستان هدف قرار خواهند داد. پیش از این نیز کمیته مردمی یمن، امارات را به حمله نظامی موشکی تهدید کرده بود.
اما عربستان نیز با تاکتیک جدیدی در یمن برخورد کرده که پیش از این نیروهای محور مقاومت کمتر به کار گرفته می‌گرفتند. استفاده از سلاح دوربرد و میان‌برد، موشک‌های زمین به هوا و نیز ساختار جدید دفاع زمینی نشان می‌دهد یمنی‌ها از تاکتیکی بهره می‌گیرند که چالشی جدی برای تجاوزگران سعودی ایجاد کرده است. اگر حجم موشک‌های زمین به زمین یمن در استان‌های نجران، جیران و عسیر را در بردهای 900 کیلومتر در نظر بگیریم، باید بگوییم؛ «آرماکو و سایر بخش‌های اقتصادی عربستان»، «فرودگاه و پایگاه‌های هوایی امارات» و حتی «چاه‌های نفتی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس» فرصت مناسبی هستند تا یمنی‌ها توان بازدارندگی خود را به متجاوزان نشان دهند. البته، نباید توان موشک‌های زمین به دریایِ یمن را هم فراموش کرد. اگر یمنی‌ها موشک‌های زمین به دریا را هم در برابر متجاوزان به کار گیرند، قطعاً کریدور اقتصادی عربستان در منطقه باب‌المندب با چالش امنیتی نظامی مواجه می‌شود که خروج از آن به این راحتی‌ ممکن نیست.
عربستان مدعی شده است که مسبب این تحولات در یمن ایران بوده و تجهیزات از ایران منتقل شده است؛ اما جمهوری اسلامی ایران هر نوع ادعای ارسال تسلیحات به یمن را رد کرده و با اشاره به حصر زمینی، هوایی و دریایی یمن این امر را غیر قابل قبول دانست. این ادعا را باید در قالب شوکه‌شدن طرف سعودی در رسیدن موشک‌های یمنی به ریاض تحلیل کرد.
جمع‌بندی کارشناسان و صاحب‌نظران نشان می‌دهد؛ یمنی‌ها عزم جدی برای پایان دادن به جنگ دارند. این عزم در طرف سعودی هم وجود دارد. اما سعودی‌ها تمایل دارند بیشترین امتیاز را از سوی انصارالله دریافت کنند و با هزینه کمتری از یمن خارج شوند. در طرف مقابل انصارالله و گروه‌های مقاومت یمنی تمایل دارند با استفاده از راهبرد هزینه‌سازی، دستاوردهای احتمالی طرف سعودی را در جنگ یمن به صفر برسانند. نباید فراموش کرد که نیروهای مقاومت یمن، چگونه ساختار توان دفاع موشکی را در کشورشان بومی کردند و با حداقل امکانات توانستند برد موشک اسکاد را تا 900 کیلومتر افزایش دهند. اگر یمن از سر جنگی با قابلیت تخریب بیشتر استفاده کند، یک حمله موشکی می‌تواند ریاض را با چالشی جدی مواجه سازد و برنامه‌های خروج کم‌هزینه عربستان از جنگ یمن را برای همیشه نابود سازد.
 اندیشکده برهان

 دکتر سهراب صلاحی/تفکر غرب برای انسان‌های غیر خودش ارزشی قائل نیست؛ از این رو استقلال و نه گفتن به خود را به هیچ وجه قبول نمی‌کند. افکار سیاستمداران غربی ریشه‌های افلاطونی دارد.
 افلاطون انسان‌ها را به سه دسته طلایی، نقره‌ای و مفرغی(مسی) تقسیم می‌کند. طلایی‌ها باید حکومت کنند، نقره‌‌ای‌ها در ارتش و بقیه باید برده باشند و غیر غربی‌ها همه در گروه سوم هستند. 
آمریکایی‌ها می‌گفتند برای حاکم شدن بر جهان باید بر ایران حاکم شویم. از مقامات مذاکره‌کننده آمریکا پرسیدند که چرا در برجام موافقت کردید برخی فعالیت‌های هسته‌ای ایران تا 15 سال آینده باشد؟ آنها پاسخ دادند: درصددیم کاری کنیم در آن زمان حکومت ایران دیگر جمهوری اسلامی نباشد. برعکس ما به حکم اسلام می‌خواهیم مستقل باشیم و زیر زورگویی آمریکا
 نرویم.
وقتی رئیس‌جمهور پیشین ایران، «کرزای» رئیس‌جمهور سابق افغانستان را واسطه کرد که به آمریکا بگوید ما طبق فتوای رهبر معظم انقلاب دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیستیم، خانم رایس، وزیر خارجه اسبق ایالات متحده به کرزای گفت مشکل ما بمب هسته‌ای ایران نیست؛ بلکه روح مقاومت در ایران جلوی ما در منطقه ایستاده است و برای ما مشکل ایجاد 
می‌کند.
آقای روحانی برای مذاکرات از اسلام، روحانیت و امام حسین(ع) مایه گذاشت و اوباما را مؤدب و باهوش نامید تا حداقل حمایتی از آمریکا بگیرد. چهار روز بعد وندی شرمن گفت، فریبکاری در ژن ایرانی‌هاست. در حالی که جنایات سربازان آمریکایی در عراق مورد اعتراف خود آمریکایی‌هاست. پس از ورود نماینده دولت به سازمان ملل جلوگیری کردند.
 مقاومت در این چند سال توانست آمریکا را در همه زمینه‌های نظامی شکست دهد. آمریکا که عراق را پلی برای مقاصد خود می‌دید، پس از هشت سال مجبور شد از عراق خارج شود. در لبنان از گروه کوچک و جان برکف حزب‌الله آسیب دید.
ما الآن دو راه بیشتر نداریم یا یک قدرت بین‌المللی شویم یا مهره آمریکا در نظام بین‌المللی. راه سوم را هم مرحوم هاشمی، هم خاتمی و هم روحانی امتحان کردند که ناموفق بود.
 این راه تنش‌زدایی بود که در زمان هاشمی به میکونوس و تحریم‌های داماتو منجر شد. زمان خاتمی به قراردادن ایران در محور شرارت منتهی شد و زمان روحانی هم به مواضع اخیر ترامپ منتهی شد. یکی از اهداف مهم آمریکا از مذاکرات جلوگیری از اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی در 
ایران است.
در حال حاضر، تنها جنگ ماهوی و واقعی در جهان جنگ ایران و آمریکاست و بقیه جنگ‌ها جنگ منفعت است. در همه میادین، آمریکایی‌ها از ایران شکست خورده‌اند. ما در میدان مذاکره موفقیتی به دست نیاورده‌ایم؛ اما در همه میدان‌های نظامی، آمریکا را شکست داده‌ایم. ما تنها نمونه در تاریخ جهان هستیم که در میدان نبرد پیروز شده‌ایم؛ اما دور میز مذاکره متنی پر از تهدید به ما تحمیل
 شده است. 
ما نمی‌خواهیم کسی را مقصر قلمداد کنیم و الآن باید از مواضع جدید دولت حمایت کنیم؛ اما این به معنای آسیب‌شناسی مذاکراتی که به برجام منتهی شد، نیست. ما الآن قدرت هجدهم اقتصادی جهان هستیم و سه حوزه قدرت‌ساز خلیج‌فارس، مکران و دریای خزر را داریم که با حاکم شدن یک مدیریت جهادی ایران را به یکی از قدرت‌های اقتصادی
 تبدیل می‌کند.