نمایندگان شاخص دو جریان سیاسی در گفت‌وگو با صبح صادق
مجتبی برزگر/ اولین اقدام دشمن برای به‌ اشتباه انداختن مردم، مسئولان و نخبگان ایجاد رعب و وحشت است تا با این حربه آنها را دچار اشتباه محاسباتی کند. دشمن در تحریم‌ها به دنبال این است که ما را بی‌جهت بترساند تا در تصمیم‌گیری‌ها دچار اشتباه شویم. فضای سیاسی ‌ـ اجتماعی کشور در چند سال اخیر به صورتی آشکار تحت تأثیر مذاکرات هسته‌ای قرار گرفته است، این مسئله بیش از هر موضوعی معلول نگاه خاص اتاق فکر دولت به مسائل و مشکلات کشور و راه‌حل‌های پیش رو برای رفع آنهاست. غرب و در رأس آن آمریکا می‌خواهد با استفاده از ابزارهای نرم و سختی که در اختیار دارد، ارزش‌های بنیادین خود را به تمامی ملت‌های جهان سرایت دهد تا آنها را غربی کند! در مقابل، انقلاب اسلامی نیز مدعی گسترش افکار و سبک زندگی موردنظر خود در سطح جهان است. در واقع، مشکل غرب و انقلاب اسلامی بیش از آنکه بر سر تحریم‌های اقتصادی یا انرژی هسته‌ای باشد؛ تضادی هویتی و بنیادی است. با این مقدمه به سراغ محمد دهقان عضو کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی و محمدعلی وکیلی عضو اصلاح‌طلب هیئت‌رئیسه مجلس رفتیم و با آنها درباره موضوع مهم و حساس «اشتباه محاسباتی» که به ویژه در حوزه سیاست خارجی شاهد آن هستیم به گفت‌وگو نشستیم، مشروح این گفت‌وگو را می‌توانید در ادامه بخوانید.
*در مقدمه اشتباه محاسباتی را تعریف کنید و در ادامه بفرمایید این موضوع در حوزه‌های مختلف به ویژه سیاست خارجی چه ابعادی دارد؟
دهقان: اشتباه محاسباتی اصطلاحی است که چند سالی در ادبیات سیاسی کشور ما جا افتاده است! و به این معناست که طرف خارجی(یا دشمن) برای اینکه طرف مقابلش را به عقب‌نشینی وادار کند، فشارهایی به او وارد می‌کند تا او را در برآوردها و محاسباتش دچار اشتباه کند. این موضوع به نوعی بازتعریف استفاده از سیاست «چماق و هویج» است؛ سیاستی قدیمی که مستکبران و استعمارگرانی چون کشورهای اروپایی و آمریکایی‌ها در دستور کارشان داشتند. تا به واسطه این ترفند غیر بشری مقامات کشورهای ضعیف‌تر را تحت فشار قرار دهند و آنها در یک دوراهی یا تسلیم و عقب‌‌نشینی را بپذیرند یا اینکه فشارهای بیشتری را قبول کنند؛ چرا که در سال‌های اخیر، آمریکایی‌ها تلاش کردند از یک سو از طریق تحریم و فشارهای بین‌المللی بر ایران و از سویی ‌دیگر حمایت از یک جریان غرب‌زده و واگرا در داخل کشور فشار وارد کنند تا برخی از انقلابیونی که مقاومت‌شان را از دست داده‌اند، یا در مسیر مبارزه خسته شده‌اند در اثر فشارهای آمریکا محاسبات‌شان تغییر کرده و عقب‌نشینی را بر مقاومت ترجیح دهند. 
وکیلی: اشتباه محاسباتی در هر موضوعی می‌تواند به هدررفت منابع منجر شود و در عین حال می‌تواند زمینه از دست رفتن فرصت‌ها را فراهم کند. طبیعتاً در حوزه سیاست خارجی اشتباه محاسباتی می‌تواند خسارت دو چندانی داشته باشد؛ چرا که جبران اشتباهات محاسباتی در حوزه سیاست خارجی مانند صحنه جنگ است، همان‌طور که در صحنه جنگ، اشتباه محاسباتی جبران‌ناپذیر است، در صحنه سیاست خارجی هم به همین ترتیب می‌تواند سبب عقب‌ نشستن یک ملت از آرزوهای خود و پیشروی دشمن و رقیب باشد؛ در واقع، موجبات تسلط سلطه‌گران را فراهم کند. به هر حال اشتباه محاسباتی در همه حوزه‌ها خسارت‌بار و در حوزه سیاست خارجی (مثل اشتباه محاسباتی در صحنه جنگ)‌ خسارت‌بارتر است.  

*‌ زمینه‌ها و عوامل ایجادکننده اشتباه محاسباتی چیست و چه عواقب و پیامدهایی دارد؟ آیا اشتباه محاسباتی قابل جبران است؟
دهقان: در کشور ما بحمدالله با وجود ساختار نظام ولایت‌فقیه و حضور شخصیتی همچون رهبر معظم انقلاب که در صدر کشور قرار دارند، جلوی خسارت‌های فاحش ناشی از اشتباه محاسباتی گرفته می‌شود، اما واقعیت این است که بخشی از مسئولان دیپلماسی و بخشی از سیاستمداران ما که همواره اعلام کرده‌اند و الان اعتقادی به آن ندارند؛ در گذشته می‌گفتند ما نسبت به مذاکره خوش‌بین هستیم و از خیلی از سیاستمداران و مسئولان آمریکایی با اشتیاق یاد می‌کردند و آنها را انسان‌هایی مؤدب و باهوش می‌دانستند. حتی یک ادبیاتی هم مطرح بود که باید کدخدا را ببینیم! این خوش‌بینی‌هایی که در برخی از مسئولان ما وجود داشت به سوءاستفاده دشمن منجر شد و آمریکایی‌ها از این فضای خوش‌بینی حاکم بر برخی از مسئولان ما سوءاستفاده کردند و فشارها بر کشور که از چند سال پیش اعمال کرده بودند را افزایش دادند. از سویی هم کشور را در یک دو راهی قرار دادند که یا عقب‌نشینی از صنعت هسته‌ای را بپذیرند، یا اینکه فشارهای اقتصادی بیشتر را تحمل کنند. برخی از مسئولان خوش‌بینانه معتقد بودند که ما می‌توانیم بر روی میز مذاکره هم صنعت هسته‌ای را حفظ کنیم و هم اینکه وضعیت اقتصادی‌مان را بهبود ببخشیم. مسئولان ما به این اشتباه محاسباتی وادار شدند؛ زیرا فکر می‌کردند هم اقتصاد ما رونق پیدا می‌کند و هم صنعت هسته‌ای‌مان حفظ می‌شود. امروز همه، چه منتقدان و چه مدافعان برجام به یک نقطه رسیده‌اند و آن اینکه مذاکره با کشوری مثل آمریکا «دیوانگی» است. حتی رئیس‌جمهور کشورمان هم چندی پیش در مجلس اعلام کردند که دیگر مذاکره با آمریکا دیوانگی است. امیدواریم واقعاً ایشان به این نقطه رسیده باشند که این اشتباه محاسباتی آنقدر کشور را معطل کرد که هیچ دستاوردی نداشته باشیم. بالاخره بعضی مواقع این اشتباهات جبران‌پذیر نیست. بزرگ‌ترین دستاورد توافق هسته‌ای این بود که ما بار دیگر به بدعهدی آمریکا پی بردیم و ملت ایران به این موضوع رسید که آمریکایی‌ها واقعاً قابل اعتماد نیستند. اما خسارت‌هایی که به کشور وارد شد جبران‌پذیر نیست مانند آن اتفاقی که در زمینه تعطیلی رآکتور هسته‌ای اراک یا از دست رفتن فرصت چندساله‌ افتاد. 
وکیلی: همان‌طور که اشاره کردم اشتباه محاسباتی در حوزه سیاست خارجی شبیه اشتباه محاسباتی در میدان جنگ است. در میدان جنگ گاهی اشتباه محاسباتی در پرتو تشخیص به موقع و تدبیر لازم برای جبران می‌تواند دامنه خسارت را محدود کند، یا گاهی عدم تمکین به اشتباه محاسباتی می‌تواند جبران خسارت را تقریباً محال کند. تشخیص اینکه آیا اشتباه در محاسبات صورت گرفته، مهم است؛ اگر زودهنگام باشد قابل جبران و اگر دیرهنگام باشد می‌تواند فرصت‌ها را به تهدید تبدیل کند. 

*با این اوصاف هزینه این اشتباهات با کیست؛ با مردم یا مسئولان؟
دهقان: به طور معمول هزینه را مردم پرداخت می‌کنند و مسئولان هزینه اشتباهات‌شان را نمی‌پردازند. چون بالاخره مردم به این مسئولان رأی داده‌اند و در واقع هزینه اعتماد خودشان را پرداخت می‌کنند و مسئولان تنها رأی و جایگاه مردمی خودشان را از دست می‌دهند. 
وکیلی: طبیعی است که سیبل پرداخت‌ هزینه‌های این اشتباهات محاسباتی ناخواسته به سمت ملت می‌رود. برای اینکه از سرمایه ملی برای این اشتباهات هزینه می‌شود.

‌* مسلم است که سرزدن این اشتباهات از مسئولان عملاً با مبانی دینی، انقلابی و امنیت ملی مغایرت دارد و سبب تضعیف جنبه‌های بازدارندگی کشور می‌شود. بر اساس این، باید چه برخوردی با خاطیان صورت بگیرد؟
دهقان: به نظر من، نباید فضا را تند کنید! این فضا به ضرر نیروهای انقلابی تمام می‌شود. هزینه‌ای که نظام پرداخت کرد، برای این بود که ملت ما به سخنان رئیس‌جمهور اعتماد کرد و این باور شکل گرفت که اگر به ایشان رأی بدهند، هم سانتریفیوژها می‌چرخد و هم زندگی مردم! اما مردم امروز به این نتیجه رسیدند که اشتباه صورت گرفته است؛ حال اگر فضا را تند کنند، این مردم با وجود اینکه می‌دانند اینها اشتباه محاسباتی کرده‌اند، باز هم اعتماد می‌کنند. امروز نیازمند آن هستیم که به صورت خیلی نرم، گفت‌وگوها و انتقادات مطرح بشود و اینکه با خطاکاران چه کنیم و از این دست ادبیات، به ضرر نیروهای انقلاب است.  الآن فضای کشور به نفع نیروهای انقلاب است، مشروط بر اینکه از افراط‌گری و تندروی بکاهیم. 
وکیلی: اینها همه فرض‌های نظری است که شما مطرح می‌کنید. فرض بر فرض نظری همه اینها قابل طرح است. در فرض نظری اگر اشتباهی در محاسبات ناشی از تقصیر باشد، باید برای خاطی در مقیاس تقصیرش دادگاه و محاکمه و تنبیهی وجود داشته باشد؛ اما اگر اشتباه محاسباتی ناشی از تقصیر نباشد و متغیرهای فراسازمانی و فراتشکیلاتی باشد و عمدی هم در کار نباشد، یک نوع برخورد می‌طلبد و در حال عادی هم نوعی دیگر، اما در کل اشتباه  در محاسبات به عنوان امر بشری رخ داده که نمی‌توان از آن چشم پوشید.

*چرا برخی از چهره‌ها و گروه‌های سیاسی از ابتدای انقلاب به دنبال تکیه به غرب هستند و با وجود شکست چندباره باز هم راه برون‌رفت مشکلات کشور را در تعامل و مذاکره و امتیازدهی به غرب می‌دانند؟
دهقان: نظام با همه فرازونشیب‌ها به این نتیجه رسید که با اروپا و آمریکا در زمینه هسته‌ای مذاکره شود. هدف این بود که همه ملت‌های جهان و کشور ایران بدانند حرف‌هایی که آمریکایی‌ها می‌زنند، دروغ است و ما اهل منطق و مذاکره هستیم و بمب هسته‌ای هم نساختیم و نمی‌سازیم که این هدف تحقق پیدا کرد و ما توانستیم به جهان ثابت کنیم آمریکایی‌ها بسیار بدعهد هستند. از سوی دیگر تجربه‌ای به دست آوردیم که ملت ما را منسجم کرد و همه دانستند در همه زمینه‌هایی که رهبر معظم انقلاب سخن گفتند، نباید به غرب و آمریکا خوش‌بین بود. خطری که امروز کشور را تهدید می‌کند، این است که تعدادی بگویند آمریکایی‌ها بدند، ولی اروپایی‌ها خوبند! در صورتی که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها تقسیم کاری انجام دادند؛ این‌گونه که آمریکایی‌ها نقش پلیس بد را ایفا می‌کنند و اروپایی‌ها کماکان ایران را پای برجام نگه می‌دارند؛ از این رو در این شرایط مذاکره مجدد با آمریکا و اروپا به طور حتم دیوانگی است. 
وکیلی: در کشور ما دو نگرش وجود دارد؛ یک نگرش این است که ما با پایداری حداکثری بر اصول و حفظ روحیه انقلابی نه تنها می‌توانیم اقتدارمان را حفظ کنیم؛ بلکه می‌توانیم اقتدارمان را دوچندان کنیم. این نگرش از ابتدای انقلاب بوده و تقریباً با الهام از نظریات امام(ره) می‌توان گفت، این نظر امام بوده و بعد در رهبری انقلاب این نگرش هم وجود داشت. نگرش دوم معتقد است، ما به مرور زمان باید با دیپلماسی و سیاست‌ورزی اهداف انقلابی‌مان را در قواره سیاست‌ورزی پیش ببریم. هر دوی این نگرش در این سه چهار دهه، فرصت میدان‌داری داشتند که برخی با دستاورد روبه‌رو بود و برخی با ناکامی. می‌توان گفت، عصر کنونی عصر سیاست‌ورزی است و بدون سیاست‌ورزی در جهان پیچیده ‌کنونی نمی‌توان آرمان‌های انقلابی را پیش برد؛ در عین حال سیاست‌ورزی بدون تعهدات انقلابی یک سیاست‌ورزی عرفی و سکولار است و تفاوتی با سیاست‌ورزی در یک سیستم غیر دینی ندارد.

*آیا اشتباه محاسباتی با پروژه نفوذ ارتباطی دارد؟ راه‌های جلوگیری از به وجود آمدن اشتباه محاسباتی در بین مسئولان چیست؟
دهقان: کار آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها از ابتدا برای تسلط بر کشورها و اعمال سیاست‌شان در کشورها این بوده که افرادی را با چند حلقه واسطه بگمارند و با نفوذ اینها در کنار مسئولان و افراد تأثیرگذار و تصمیم‌گیرنده بتوانند خواسته‌های خودشان را به مرحله اجابت برسانند. در کشور ما با وجود منافع اقتصادی و مادی که با غرب داریم، اختلافات وسیعی در ایدئولوژی و اعتقادی وجود دارد. طبیعی است که برای سیطره پیدا کردن بر کشوری، مانند ایران از همه ابزارها، به ویژه نفوذ استفاده می‌کنند؛ از جمله اینکه کسانی را پرورش می‌دهند و با عناوین مختلف در کنار مسئولان می‌گمارند تا اینها مرتب با مسئولان حرف‌هایی بزنند و مسیر سیطره غربی‌ها را بر کشور هموار کنند.  دشمنان ما به ویژه آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، در پروژه نفوذ کار عمیق انجام دادند و جاسوسان گوناگونی به دستگاه‌های زیادی راه پیدا کردند و حتی در تیم هسته‌ای ما هم نفوذ کردند.  در این شرایط نیازمند هوشیاری و مراقبت بیشتر مسئولان هستیم. 
وکیلی: نمی‌توان ضرورتاً این دو را به هم ارتباط داد. می‌توان گفت، گاهی یک انقلابی اشتباه محاسباتی می‌کند و گاهی این اشتباه محاسباتی از یک نفوذی سر می‌زند که این لزوماً به این معنا نیست که انقلابی‌ها اشتباه محاسباتی ندارند یا نفودی‌ها حتماً اشتباه محاسباتی خواهند داشت. نفوذی‌ها به عمد منابع را هدر می‌دهند؛ اما انقلابی‌ها گاهی ناخواسته و بدون آگاهی منابع را هدر می‌دهند. ملازمه‌ای بین این دو گزاره وجود ندارد. اینها می‌تواند تا حدود بسیاری جلوی تشدید و افزایش میزان تأثیرگذاری اشتباه محاسباتی در میان مسئولان را بگیرد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان نظام فرمودند: «این حادثه تلخ، آزمایشی الهی و میدانی برای ادای وظیفه مسئولان است. امیدواریم این همدردی‌ها در عرصه عمل و کمک به مردم نیز با قوت ادامه یابد و از مشکلات و درد و رنج مردم با توجه به هوای سرد و در پیش‌بودن فصل دشوار سرما بکاهد. امیدواریم در اثر این محبت و برادری، برکات الهی شامل حال مردم دلاورِ سرزمین پهلوان‌پرور کرمانشاه و همه ملت ایران شود.»a
 وصیت‌نامه هاشمی کجاست؟!
در شرایطی که تعداد زیادی از هموطنان‌مان در کرمانشاه در انتظار امدادرسانی هستند و دغدغه اصلی افکار عمومی، یافتن راهی برای کمک‌رسانی به حادثه‌دیدگان است، رسانه‌های اصلاح‌طلب به دنبال وصیت‌نامه هاشمی هستند. در همین رابطه «روزنامه اعتماد» در گزارشی با عنوان «وصیت‌نامه آیت‌الله کجاست؟» نوشت: «هنوز نتوانسته‌ایم وصیت‌نامه اصلی ایشان را که خبر داریم نوشته و در جایی گذاشته بود، پیدا 
کنیم!»
یک فعال سیاسی معتقد است: واقعیت‌های محاط بر شخصیت وی مؤید آن است که هیچ وصیت‌نامه‌ای وجود ندارد و هاشمی‌رفسنجانی اساساً چندان دغدغه وصیت‌نامه‌نویسی در عداد وصیت‌نامه‌های شخصیت‌های برجسته سیاسی نداشته‌اند. کما اینکه یگانه وصیت‌نامه موجود از ایشان نیز تنها یک صفحه A4 را شامل می‌شده که آن هم به اجمال ناظر بر احوالات و املاک خصوصی ایشان بوده است.

آقای وزیر 
دقیقاً کجایی؟!
با گذشت چندین روز از حادثه تلخ زمین‌لرزه در کرمانشاه، برخی روزنامه‌ها در اقدامی غیراخلاقی همچنان مشغول موج‌سواری سیاسی بر اندوه مردم هستند. این در حالی است که بیش از ۴ سال از حضور ضعیف‌ترین وزیر کابینه یازدهم و دوازدهم می‌گذرد و او باید درباره کارنامه خود در خصوص مسکن پاسخگو باشد، اما در روزهای اخیر هیچ خبری از وی
 نیست.
بی‌صداقتی این روزنامه‌ها در واکنش به زلزله کرمانشاه آنجا نمایان می‌شود که این جماعت به هیچ عنوان از دستگاه و وزارت مربوطه مطالبه‌گری نمی‌کنند. اکنون باید «وزیر» درباره عملکرد خود پاسخگو باشد.

با وجود تکذیب
 تأئید شد!
گرچه توافق بر سر تغییر در کابینه در جلسه اخیر سران قوا، از سوی دولت به شدت تکذیب شد اما رئیس دفتر رئیس‌جمهور، تلویحاً توافق میان رئیسان دولت و مجلس برای تغییر ساختار دولت را تأیید اما به جای کلمه توافق از تفاهم استفاده کرد. محمود واعظی در این باره گفت: این موضوع که میان رئیس‌جمهور و رئیس مجلس بحثی صورت گرفته باشد امری طبیعی است و توافقی صورت نگرفته است چرا که این موضوع به تمامی نمایندگان مجلس بازمی‌گردد که باید درباره آن اظهار نظر کنند پس در اینجا توافق میان رؤسای مجلس و دولت معنا ندارد بلکه باهم تفاهم می‌کنند که کارها چگونه پیش رود چرا که تصمیم در این زمینه با مجلس
 است.

افزایش 76 هزار میلیاردی بدهی دولت به بانک‌ها
دولت بزرگ‌ترین بدهکار بانکی است و در حالی این بدهی‌ها روزبه‌روز افزایش می‌یابد که مجموع این رقم با روندی فزاینده به بیش از ۲۳۷ هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به دو سال گذشته در حدود 47 درصد رشد داشته است. براساس تازه‌ترین آماری که بانک مرکزی، مجموع بدهی بخش دولتی به بانک‌ها و بانک مرکزی از حدود ۱۶۱ هزار میلیارد تومان در پایان شهریورماه ۱۳۹۴، به بیش از ۲۳۷ هزار میلیارد تومان در پایان شهریورماه سال ‌جاری رسیده که نشان از رشد حدود ۷6 هزار میلیاردی طی این
 دو سال دارد.

   محمد سیروس/ محمد‌بن‌سلمان، ولی‌عهد جوان و بی‌تجربه‌ سعودی برای قبضه قدرت و کسب مقام پادشاهی این کشور از حدود دو سال گذشته اقدامات وسیعی انجام داده است؛ از جنگ با یمن و عقد قرارداد 500 میلیارد دلاری با آمریکا تا آشکار کردن اتحاد با رژیم صهیونیستی و ورود به بحران‌های منطقه‌ای، از جمله با قدرتی همچون ایران.  
در این راه پشتیبانی بی‌قید و شرط آمریکا، رژیم صهیونیستی و اروپا مستمسکی برای سرکشی هرچه بیشتر بن‌سلمان شد تا جایی که دست به کودتا زد و همه مخالفان و منتقدان سیاسی داخلی خود را نیز با حبس و شکنجه و حتی کشتن و بالا کشیدن اموال آنان نواخت؛ اما آمریکا و اروپا پس از آنکه دریافتند حوادث منطقه، به ویژه در موضوع لبنان به نفع آنها نیست، از موضع خود بازگشته و بر آن شدند تا حدودی را برای تحرکات هم‌پیمان عربستانی‌شان تعیین کنند.
آمریکایی‌ها از بی‌پروایی سعودی به شدت نگران شدند تا آنجا که وزیر مشاور عربستان، ثامر‌السبهان، طی سفر اخیر خود به واشنگتن، توبیخ سختی از سوی مسئولان آمریکایی دریافت کرد؛ آمریکایی‌ها رفتار سعودی‌ها در برابر لبنان را شتابزده و بدون فکر خواندند که به منافع ایالات متحده در لبنان آسیب می‌زند!
اما برگ اصلی این ماجراجویی‌ها، اقدامات سعودی علیه کشورمان است که پشت صحنه‌هایی دارد. روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» در این باره نوشت: «رويکرد آل‌سعود عليه ايران بر راهبرد امنيتي اسرائيل هم غلبه مي‌کند؛ براي توقف نفوذ ايران به يمن حمله کرد، به حماس هشدار داد‌ روابطش با ايران را احيا نکند و حتي به واشنگتن فشار آورد که عليه تهديدات ايران اقدامي انجام دهد. هيچ کشوري جز آمريکا اين چنين در تقابل با ايران قدم برنمي‌دارد.»
اما پایگاه خبری سعودی «ایلاف» به تازگی گفت‌وگویی با رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی انجام داد که در نوع خود بی‌سابقه بوده و نشان از بیچارگی و تکیه کامل سعودی به صهیونیست‌ها دارد. وی در این مصاحبه از آمادگی رژیم صهیونیستی برای همکاری‌های اطلاعاتی با عربستان خبر داد و گفت: «عربستان سعودی و اسرائیل منافع مشترکی در ضدیت با ایران دارند.» گادی آیزنکوت افزود: «توافق کاملی میان ما و عربستان سعودی وجود دارد، حتی یک روز هم میان ما دشمنی نبوده و نه آنها با ما جنگیده‌اند و نه ما با آنها جنگیده‌ایم.» وی تأکید کرد: «ما توافق کاملی با عربستان سعودی درباره ایران و ضرورت مقابله با آن در منطقه داریم.» او با میانه‌رو خواندن رژیم‌های مرتجع و سازشکار عربی، همچون حکومت سعودی افزود: «آمادگی داریم تجارب خود را به کشورهای عربی میانه‌رو منتقل کرده و اطلاعات خود را برای مقابله با ایران با آنها مبادله کنیم.»

 انتقاد از عملکرد فراکسیون امید
نماینده مجلس ششم و عضو شورای شهر تهران با انتقاد شدید از عملکرد فراکسیون امید مجلس، گفت: «در اقلیت بودن بهتر از فراکسیونی است که به نام اصلاحات و به ‌کام دیگران تشکیل شده
 است.»
 شهربانو امانی که احتمالاً هنوز در فضای مجلس ششم است، افزود: «فعالان اصلاح‌طلب عنوان کردند چرا لیست امید در مجلس رفتار حزبی و فراکسیونی نکرد و به سمت فردگرایی تمایل
 یافت؟»

جذب گردشگر
 به شیوه صهیونیستی
بر اساس گزارش پایگاه آمریکایی «carbonated»، رژیم صهیونیستی پایگاه‌هایی آموزشی برای جذب هزاران گردشگر از طریق شبیه‌سازی کشتار فلسطینی‌ها احداث کرده است! صهیونیست‌ها این شیوه را فرصتی قلمداد می‌کنند تا گردشگران، نقش نظامیان صهیونیستی را ایفا کنند و وارد تجارب جنگی آنها برای سرکوب فلسطینی‌ها شوند و از آن لذت ببرند. 

افزایش کمک نظامی آمریکا به اروپا
روزنامه روسی «نیزاویسیمایا گازیتا» نوشت: «آمریکا تصمیم گرفته است بودجه‌ای معادل 6/4 میلیارد دلار برای مقابله با «تهدیدات روسیه» در چارچوب برنامه «ابتکار عمل‌های اروپایی برای بازدارندگی روسیه» با هدف ایجاد ستادهای فرماندهی مضاعف و همچنین مرکز اجرای عملیات سایبری، با کمک ناتو هزینه کند.» این سند در پایگاه رسمی کمیته نیروهای مسلح مجلس سنای کنگره آمریکا منتشر شده است. از این مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار آن تنها برای کشورهای منطقه «بالتیک» اختصاص دارد.

نکته: مردی برای خود خانه‌ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه‌ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می‌کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه‌اش و ریختن آشغال، آزارش می‌داد. یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت، دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز کرد، برق انداخت و آن را از میوه‌های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد. وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار برای دعوا آمده است. وقتی در را باز کرد، مرد به او یک سطل پر از میوه‌های تازه و رسیده داد و گفت: «هرکس آن چیزی را با دیگری قسمت می‌کند که از آن بیشتر دارد.»
نظر: شبکه‌های اجتماعی معاند در روزهای گذشته با مشاهده رفتار کریمانه مردم ایران با زلزله‌زدگان درصدد به حاشیه بردن این حرکت ملی بزرگ که نشئت گرفته از توصیه‌های اسلام است، هستند و به هر شکلی درصدد صدمه زدن به این رفتار نوعدوستانه ایرانیان می‌باشند، آنها با شگردهای مختلف به دنبال این هستند که مردم را با هم درگیر کرده تا مشکلات زلزله‌زدگان فراموش شود؛ اما مردم و مسئولان بدون توجه به رفتار خبیثانه آنها با بی‌اعتنایی به این جریان رسانه‌ای، به گونه‌ای کمک‌رسانی کرده‌اند که مسئولان اعلام کرده‌اند که دیگر نیازی به کمک‌های مردمی نیست. این جمله «هرکس آن چیزی را با دیگری قسمت می‌کند که از آن بیشتر دارد» در این بحران نمود واقعی یافت. مردم نوعدوستی خود را قسمت کردند و منافقان خباثت و دشمنی‌ها را.


گزارش اختصاصی خبرنگاران اعزامی صبح صادق به مناطق زلزله‌زده کرمانشاه
   علیرضا جلالیان/ 50ساعت پس از وقوع زلزله، در نیمه‌های شب از تهران با اتوبوس عازم مناطق زلزله‌زده شدیم. از قبل با لشکر نبی‌اکرم(ص) کرمانشاه هماهنگ کرده بودیم. مقصد اولیه ستاد لشکر نبی‌اکرم(ص) بود؛ اما نکته مهم در مسیر ما تا کرمانشاه حجم زیاد خودروهای شخصی و وانت‌ها و کامیون‌های پر از تجهیزات برای زلزله‌زدگان بود که عمده رانندگان آنها هم در کنار جاده نیمه‌شب را استراحت می‌کردند تا دقایق اولیه صبح مسیر را ادامه بدهند. با ورود به ستاد لشکر، ابتدا به دفتر فرماندهی رفتیم و در آنجا تنها با معاون هماهنگ‌کننده لشکر مواجه شدیم. فرمانده، جانشین لشکر و عمده نیروهای عملیاتی در قرارگاه‌های تاکتیکی در مناطق حضور داشتند. معاون هماهنگ‌کننده می‌گفت از دقایق اولیه فرماندهان و نیروها در منطقه مستقر شده‌اند و تا الآن آنجا مانده‌اند. حتی فرمانده لشکر به وی سپرده بود تا لباس برایش بفرستند؛ چون لباسش خاکی و پاره شده بود. قرار بود با سردار ریحانی و سردار احمدی‌پور ملاقات کنیم. به همراه دو نفر از مسئولان معاونت‌های لشکر از ستاد لشکر عازم منطقه شدیم. سرهنگ کارخانه از وضعیت منطقه توضیح داد. مقصد اولیه ما شهر سرپل‌ذهاب، مقر تکاوران لشکر نبی‌اکرم(ص) بود؛ اما در این میان باید از مکان‌های مهمی، همچون تنگه چهار زبر معروف به «مرصاد» و تنگه پاطاق می‌گذشتیم. 

تنگه پاطاق شروع ماجرا
حضور مردم این مناطق در چادر و سالم بودن ساختمان‌ها نشان می‌داد، به مرکز زلزله نزدیک نیستیم و تنها لرزه‌ها سبب ترس مردم این مناطق شده و آنها را مجبور کرده است شب را در خارج از خانه بگذرانند؛ اما زمانی که در مسیر به پاسگاه بالای طاق و سپس تنگه پاطاق رسیدیم، ریزش سنگ‌های بزرگ از کوه روی جاده و فعالیت‌های ماشین‌های مهندسی راهداری نشان می‌داد که به مرکز زلزله نزدیک می‌شویم. 
همراهان ما که از مسئولان معاونت‌های لشکر بودند، می‌گفتند که از پاطاق به بعد ترافیک سنگینی وجود دارد و در مسیر هم به سبب مشکلات زیاد، مردم زلزله‌زده به کامیون‌ها و وانت‌های کمک‌های مردمی هجوم برده‌اند؛ به همین دلیل سپاه از تنگه پاطاق به بعد کاروان‌های کمک‌های مردمی را اسکورت می‌کند تا به شکل بهتری بتوانند کمک‌ها را به مردم برسانند. البته زمانی که ما رسیدیم، نیروی انتظامی مستقر شده بود و کار اسکورت و برقراری امنیت را انجام می‌داد؛ از ترافیک سنگین هم خبری نبود و این یعنی منطقه تا حدودی از وضعیت اضطراری خارج شده است.
از پاطاق به بعد دیگر ساختمان‌های تخریب شده دیده می‌شد؛ اما اوج تخریب را در خود شهر سر‌پل‌ذهاب مشاهده
 کردیم.

سر پل ذهاب ویران شده
وضعیت بدی بود. برخی خانه‌ها ظاهر سالمی داشتند؛ اما از کنار که نگاه می‌کردیم می‌دیدیم که خراب شده‌اند، آوار روی برخی ماشین‌ها ریخته بود؛ برخی ساختمان‌های بلند ریخته بودند که بیشتر کشته‌ها هم از این ساختمان‌ها بود؛ البته اوج فاجعه در خیابان اصلی شهر پیدا نبود، کمی از خیابان اصلی که خارج ‌شدیم، خانه‌های قدیمی‌تر را دیدیم که صد درصد تخریب شده بودند؛ در این میان مسکن مهر در خیابان اصلی نمایان بود. جالب اینکه هیچ یک از ساختمان‌های مهر نریخته بودند و تنها دیوارهای قسمت پایین ساختمان‌ها در اثر حرکت شلاقی ساختمان تخریب شده بودند؛ از همین رو مشخص بود تلفات زیادی هم نداشته است؛ اما ساختمان‌های جدید با قدمت کمتری وجود داشت که یا ریخته بود یا اینکه محکم ایستاده بود و خم به ابرو نیاورده بود. تأسف‌بارتر از همه بیمارستان نوساز شهر بود که خراب شده بود و در زمانی که به آن نیاز بود، دیگر
 نبود.
چیزی که پس از دو روز از گذشت زلزله در شهر جلوه داشت، آوارگی و چادرهایی بود که مردم در کنار خانه‌های خود یا بوستان‌ها زده بودند. حضور پر رنگ نیروهای مسلح در کنار مردم خیلی ملموس بود. گویا ارتش چند تیپ خود در منطقه را به میدان سرپل‌ذهاب آورده بود، نیروهای بسیج و سپاه هم در شهر حضور داشتند و با نیروهای ارتش همکاری می‌کردند. تنها چند ساختمان دولتی و چند خانه در خیابان اصلی شهر سالم مانده بود و مابقی یا تخریب شده بود یا دیگر امکان زندگی در آن با توجه به پس لرزه‌ها وجود نداشت.

سپاه از جنس مردم
 در مسیر داخل شهر زمانی که با خودروی سپاه و با دو نفر از برادران سپاه در حرکت بودیم، تازه متوجه شدیم که مردم منطقه چه نگاهی به سپاه دارند. با اینکه شهر در اختیار ارتش بود و نیروی انتظامی هم در شهر مستقر بود، مردم مشکلات را به همراهان پاسدار ما منتقل می‌کردند. یکی از توزیع بد امکانات می‌گفت و دیگری از حضور افراد غریبه در شهر که برای سوءاستفاده و دریافت امکانات آمده بودند، یکی هم درخواست چادر و پتو داشت. یکی احساس ناامنی می‌کرد و از دزدها صحبت می‌کرد و...؛ ما هم تماشاچی بودیم. معلوم بود در کنار همه کسانی که زحمت می‌کشند، چشم امیدشان به سپاه است.
ادامه در صفحه۲
ادامه از صفحه اول
آتش به اختیار
حرکت ما در شهر ادامه پیدا کرد و ترافیکی را که ناشی از حضور نیروهای کمکی و امدادی و ماشین‌های کمک‌های خودجوش مردمی که بیشتر هم برای مناطق کردنشین اطراف و احتمالاً برخی تماشاچیان شهرهای اطراف بود، پشت سر گذاشتیم تا اینکه به محل گردان تکاور لشکر نبی‌اکرم(ص) رسیدیم. دیوارهای مقر ریخته بود و جای دیوارها سیم خاردار کشیده بودند. قسمت‌هایی از ساختمان اداری مقر هم ترک خورده بود. چند سوله در این مقر ساخته شده بود که یکی مربوط به سالن ورزشی و دیگری مربوط به استراحتگاه کاروان‌های راهیان نور بود که سالم مانده بود. مدیریت همه اتفاقات منطقه در این مقر رقم می‌خورد و همه فرماندهان سپاه هنگام حضورشان در منطقه حتماً به این محل سری می‌زنند. همه دهیاران روستاهای اطراف هم جمع بودند تا برای ادامه روند کمک‌رسانی و بهبود وضعیت امداد توجیه ‌شوند.
افزون بر این، در این مقر تعداد زیادی از نیروهای پیشقراول گروه‌های جهادی حضور دارند که منتظر گرفتن دستور از فرماندهان برای استقرار و شروع خدمات هستند. یکی می‌گوید با نیروهای‌مان در کرمانشاه منتظر هستیم و دیگری با تیم برآورد وضعیت آمده است تا نیازها را بسنجند و بعد اعلام کنند که نیرو و امکانات بیاید. کاملاً آتش به اختیار 36 ساعت پس از وقوع زلزله به منطقه آمده‌اند. 

پاسداران زلزله‌زده در مأموریت
اما در مقر همه تکاوران گردان نگرانند. خیلی‌ها برای روستاها یا شهرهای اطراف هستند. برخی هم ساکن سر پل ذهابند و نگران خانواده خود هستند. بعضی‌ها تماس می‌گیرند و از وضعیت خانواده جویا می‌شوند. عده زیادی از نیروهای گردان هم در مناطق در عملیات امداد شرکت دارند. اینها اینجا در نگهبانی از مقر و دیگران در عملیات امداد به جز هم‌وطن بودن با زلزله‌زدگان یک وجه مشترک دیگر هم دارند و آن هم مصیبت زلزله‌زدگی و آوارگی خانواده است؛ اما یک فرقی هم وجود دارد، اینها به زلزله‌زدگان کمک می‌کنند، اما مطمئن نیستند آیا کسی هست که به خانواده زلزله‌زده آنها هم کمک کند. 
یکی از اینها می‌گوید همسرم شش روز دیگر زایمان دارد، دیگری می‌گوید فرزندش چند روزی است به دنیا آمده، آن یکی می‌گوید من حتی نمی‌توانم ماشینم را ببرم سمت منزل تا خانواده‌ام که بدون چادر دیشب در سرما خوابیده‌اند، بتوانند در آن استراحت کنند.
همه اینها را آن لحظه از ذهن گذراندم و در کنارش تمام آن چیزی که یک عده از خدا بی‌خبر درباره سپاه و ارتش می‌گویند از خاطرم گذشت.

فاجعه در روستاها بود
کار ما در قرارگاه سپاه تمام شد و قرار شد بعد از دیدن شهر به مناطق روستایی برویم. واقعاً فاجعه را می‌شد در دشت ذهاب دید. روستاها صد درصد تخریب شده بودند. در یکی از روستاها ایستادیم. حجم انبوهی از آجر و آهن مقابل چشمان‌مان بود، اما این همة مصیبت نبود؛ چرا که این کوه انبوه تنها یک خانه بود که مانع می‌شد مابقی روستا را ببینیم. وقتی از اینها گذر کردیم تازه با روستای تخریب شده مواجه شدیم. دستگاه‌های سپاه مشغول بودند. فرمانده پایگاه بسیج منطقه می‌گفت در این روستاها 103 نفر را از زیرآوار بیرون آوردیم و تاجایی که امکان داشت غسل و کفن کردیم و نماز خواندیم و کنار هم چیدیم و با لودر بر روی آنها خاک ریختیم. تقریباً قبرها نامشخص و دسته‌جمعی است. از خانواده خود او هم در میان کشته شده‌ها بود. پدری 9 نفر از خانواده‌اش را از دست داده بود و دیگری همه سرمایه‌اش که گوسفندانش بود تلف شده بود، لودرها بعد از آواربرداری مشغول دفن احشام بودند. 

سوء‌استفاده تبلیغی وهابی‌ها
این روستاها کنار جاده و نزدیک سرپل بودند و حجم زیادی کمک‌های مردمی که عمدتاً هم از شهرهای نزدیک و کردنشین رسیده بود به آنها داده می‌شد، اما باز اینجا مشکل چادر داشتند. یکی از اهالی که همراهان پاسدار ما را دید، آمد و گفت دیشب عده‌ای از وهابی‌ها آمده بودند و با تبلیغ وهابیت بین مردم کمک پخش می‌کردند.
از این روستا گذر کردیم، در مسیر، کامیون‌ها و وانت‌های بسیاری پر از بار در حرکت بودند، یکی از همراهان ما توضیح می‌داد که این منطقه سنی‌نشین است و جلوتر که می‌رویم اهل حق هستند و درباره خصوصیات آنها توضیح می‌داد. او می‌گفت این جاده‌ها تا به حال چنین شلوغی را به خود ندیده‌اند. آن هم با این حجم بالا از کمک‌های مردمی. اما مشکل اصلی به درستی مدیریت نشدن کمک‌های مردمی بود. از قضا به مسیرهای فرعی وارد شدیم و وضعیت روستا را بررسی کردیم. تعداد زیادی روستا در مسیر وجود داشت که هنوز کمک‌ها به دست آنها نرسیده بود، ماشین‌های کمک‌های مردمی پر از اقلام در جاده اصلی سرگردان بودند. وضعیت روستاها هم خوب نبود پتو و چادر به اندازه کافی نداشتند. فوری تصمیم گرفتیم که از جاده اصلی برویم و ماشین‌های کمک‌های مردمی را هدایت کنیم. اینجا بود که به جز پوشش رسانه‌ای حادثه وارد بخش امدادرسانی هم شده بودیم. 

سوء‌استفاده فرقه‌ها
در یک مسیر فرعی در کوهستان‌های مسیر به روستایی برخوردیم که حجم زیادی از امکانات و اقلام را از کامیون‌ها و وانت‌های کمک‌های مردمی در روستای خود دپو کرده بودند. این برای من سؤال شده بود. وقتی به روستاهای بعدی رفتیم و دیدیم هنوز به آنها هیچ کمکی نرسیده،‌ متوجه شدیم روستاهای اول مانع از رسیدن کمک‌ها شده‌اند. 
سریع به رفته و کامیون‌ها را به سمت روستاهای دوردست هدایت کردیم، سر یک جاده فرعی متوجه شدیم عده‌ای از کردها هستند که ماشین‌ها را به همان روستای دپوی اقلام هدایت می‌کنند. 
یکی از همراهان پاسدار ما فوری تماس گرفت و خبر داد که نیروهای فلان فرد که از سران یکی از فرقه‌های اهل حق است، اقلام مردم را دپو می‌کنند و می‌خواهند بعد از ظهر به نام رئیس فرقه خود و در قالب هدیه به روستاهای اطراف ببرند؛ آنها از جیب مردم، اما به نفع خود از این وضعیت سوءاستفاده می‌کردند.

هدایت کمک‌های مردمی
بازدید ما از روستاها ادامه داشت و در مسیر سعی می‌کردیم برخی کاروان‌های کمک‌های مردمی را به سمت روستاهای دورتر راهنمایی کنیم. هرچه به ظهر نزدیک‌تر می‌شدیم، کمک‌ها بیشتر می‌شد و محل‌های ارسال متنوع‌تر. حتی از تهران برخی گروه‌های تفریحی و گردشگری با خودرو با هدف کمک‌رسانی با امکانات کامل در منطقه حضور داشتند. گروه‌های اورژانس و دانشگاه‌های علوم پزشکی برخی استان‌ها هم قابل مشاهده بودند. در راه البته تنها از هلال احمر آرم‌هایی روی چادرها وجود داشت. تعدادی هم بالگردهای‌شان را در آسمان سر پل ذهاب دیدیم. در مجموع ماشین‌های کمک‌های مردمی، ماشین‌های خدمات‌رسانی سپاه و آمبولانس‌های مراکز مختلف به جز هلال احمر جاده را پر کرده بودند.

دکتر اصفهانی غیرتمند
برای ناهار و نماز در مقر یکی از گردان‌های لشکر نبی‌اکرم(ص) در ارتفاعات منطقه که در یکی از روستاها بود مستقر شدیم. پاسداران این گردان هم از وضعیت منطقه دلی پر داشتند. یکی از مادری می‌گفت که سپر بلای دختر کوچکش شده بود، اما هر دو کشته شده بودند. دیگری از حدود 420 کشته در حدود 10 روستای اطراف این مقر صحبت می‌کرد. دکتری از بچه‌های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان هم آنجا حضور داشت که انگار ده سالی است در این منطقه خدمت می‌کند، پیگیر کار مردم بود. خودش می‌گفت ساعت 12 شب با بچه‌های سپاه یکی‌یکی به خانه‌ها سرکشی کردیم و به آنهایی که پتو نداشتند پتو دادیم. می‌گفت من بانی چادر را جور کردم، فقط باید چادرها را بیاورم اینجا بعد تقسیم کنم. ما فکر می‌کردیم این بنده خدا مسئول مرکز بهداشت روستا است، بعد از اینکه گفت مسئولم می‌گوید تیم ما باید برگردد اصفهان و مأموریت ما تمام شده، اما من نمی‌خواهم برگردم تازه متوجه شدیم که دو روز است که آمده اینجا ولی با دل و جان دارد کار می‌کند. 
دست‌مریزاد دکتر.

ازگله یا ثلاث!
بعد از خروج از گردان باز هم در منطقه و در روستاها حاضر شدیم و روند مشکلات را دیدیم و دوستان همراه ما کمک‌ها را هدفمندتر هدایت کردند. حال می‌توانستیم هم به ازگله، یعنی نزدیک مرکز زمین لرزه برویم و هم به ثلالث باباجانی، که تصمیم بر این شد به ثلاث برویم و وضعیت مردم و نیروهای سپاه را در آنجا بررسی کنیم. جاده کوهستانی و شلوغ بود و چندین ترک بزرگ در آن ایجاد شده بود. بعد از گذر از راه‌های دشوار و دیدن سطحی روستاها که کم‌وبیش تخریب شده بودند و برخی هم سالم بود، به ثلاث باباجانی رسیدیم. خانه‌ها برق نداشتند، غروب شده بود، جلوی مقر سپاه خیلی شلوغ بود،‌ همه درخواست چادر داشتند. پاسداران مجموعه گردان امام حسین(ع) خیلی ناراحت بودند، امکانات نرسیده بود و مردم همه ناراضی بودند. بعد از حضور در این شهر هنگام خروج از ثلاث زمانی که قصد عزیمت به سمت جوانرود و کرمانشاه داشتیم، تازه محموله‌های چادر همراه با اسکورت نیروهای سپاه رسید. مسیر شلوغ ثلاث تا جوانرود و جوانرود تا کرمانشاه را پیمودیم.  

کرمانشاه محل دپوی کمک‌ها
جالب اینکه وقتی وارد کرمانشاه شدیم، وضعیت عادی بود، اما کاروان‌های کمک‌های مردمی همین طور داشت وارد شهر می‌شد. هنگام ورود به سپاه هم تعداد زیادی کامیون کمک‌های مردمی داشت وارد لشکر می‌شد تا فردا صبح با بالگرد به منطقه ارسال شود.
ما به تهران برمی‌گشتیم، اما در این میان به فکر مردمی بودیم که باید شب را در سرما صبح کنند و پاسدارانی هم هستند که از خانواده‌های‌شان بی‌خبر و مشغول کمک‌رسانی هستند، و هزاران فکر دیگر...