حسین عبداللهیفر/ وقتی موشک «برکان 2» از سوی ارتش یمن شلیک شد و پس از طی هزار کیلومتر سالنهای اصلی فرودگاه بینالمللی پایتخت عربستان را تخریب کرد، واکنشهای تند سیاسی و روانی مقامات سعودی که باخت خود را در برابر سلاح راهبردی انصارالله حتمی میدیدند، پیشبینی میشد؛ اما موج تخریبی ترکشهای آن بر امنیت ملی و مسائل سیاسی داخل ایران باورناپذیر به نظر میرسید.
منازعه سیاسی ناشی از شلیک این موشک از آنجا آغاز شد که روزنامه «کیهان»، خرسندی خود از این برتری نظامی را نشان داد و وعده داد ابوظبی هدف بعدی است.
این در حالی بود که مقامات عربستان که نتوانسته بودند اصابت موشک انصارالله را پنهان کنند، این شلیک را به ایران نسبت داده و مدعی محفوظ بودن حق دفاع از
خود شدند.
ادعای واهی و البته قابل پیشبینی دولتمردان ناپخته آلسعود سبب شد تا برخی در داخل کشور احساس خطر کرده و با نابخردانه خواندن تیتر کیهان، خواستار توقیف این روزنامه شوند. خواستهای که برای چند روز محقق شد؛ اما ماجرا به اینجا ختم نشد و عدهای که به دنبال گرفتن ماهی خود از این آب گلآلود بودند، با به صدا درآوردن ناقوس جنگ در منطقه تنها راه جلوگیری از جنگ را آغاز «برجام موشکی» قلمداد کردند.
نقیبزاده، کارشناس روابط بینالملل در سرمقاله «آرمان» نوشت: «بهتر است ما هم با آغاز مذاکره خطر جنگ و تحریم را از سر بگذرانیم. اگر مذاکره نکنیم ممکن است که اروپاییها مواضع تند و تیز آمریکاییها را در این مورد همراهی کنند.
عربستان نیز یکی از کشورهایی است که به طور مستقیم میتواند از سامانههای موشکی ایران آسیب و لطمه جدی ببیند. بنابراین عربستان هم از این موضوع حمایت میکند. البته عربستان همچون آمریکا مواضع تندوتیزی در قبال این موضوع دارد. اروپاییها کار خودشان را خواهند کرد و سیستم تدافعی ایران را خواهند پذیرفت؛ اما این سؤال هم برای آنها وجود دارد که هدف این موشکها دقیقاً چیست؟ چون دامنه و برد موشکهای ایران ممکن است به اروپا هم برسد.»
وی افزون بر گذاشتن موشکهای دفاعی ایران روی میز مذاکره با اروپا، به خواسته دیگر غرب در زمینه محدودسازی قدرت منطقهای جمهوری اسلامی نیز اشاره کرد و نوشت: «البته نکته دیگری که در مذاکرات هست، آن چیزی است که آنها مداخلات ایران در منطقه مینامند. آنگونه که از فحوای کلام مطبوعات و رسانههای اروپایی بر میآید، آنها برای ایران منافعی را در عراق و افغانستان به رسمیت میشناسند؛ ولی به طور مثال برای ایران منافعی در یمن قائل نیستند. بیش از این را مداخلهآمیز میدانند و خواهان مذاکره در این زمینه هستند.»
وی در نتیجه این یادداشت خود مینویسد: «همانگونه که اروپاییها دیگر شرطهای قبلی خود را در مورد آینده سوریه تکرار نمیکنند و منافع ایران در سوریه را به رسمیت شناختهاند، به خوبی از نقش ایران در مبارزه با داعش آگاهند و البته به این نتیجه هم رسیدهاند که رفتن بشار اسد به بهتر شدن اوضاع سوریه منجر نخواهد شد، در مقابل ایران هم میتواند در صورتی که منافعش ایجاب کند، منافع متحدان اروپایی را در مناطقی نظیر یمن به رسمیت بشناسد.»
البته این عجیب نیست که این وادادگی و چراغ سبز به غرب خطری برای امنیت ملی قلمداد نمیشود و کسی سخنی از توقیف روزنامههای منتشر کننده این مطالب به میان نمیآورد؛ اما تعجبآور این است که در هنگامهای این پیشنهادهای مرعوبانه مطرح میشود که برجام یک بدون هیچ موفقیتی در بنبست قرار گرفته و برای کان لم یکن شدن روزهای برزخی خود را میگذراند. عدهای به خود جرئت میدهند با همان بهانه «کم کردن سایه جنگ»، موضوع مذاکرات موشکی را با وقاحت تمام در حالی مطرح کنند که از سوی همه مسئولان کشور خط قرمز و غیر قابل مذاکره اعلام شده است.