عبدالله عبادی/ جمهوری لبنان کشوری است در غرب آسیا که از شمال با سوریه و از جنوب با فلسطین اشغالی مرز مشترک دارد. موقعیت جغرافیایی این کشور در نقطه تلاقی مدیترانه و جهان عرب به شکلگیری تاریخ غنی و تنوع دینی، نژادی و فرهنگی منجر شده است. بر اساس آمارها، نزدیک به 60 درصد مردم این کشور مسلمان، 39 درصد مسیحی و 1 درصد پیرو دیگر ادیان هستند .
تاریخچه حضور آمریکا در لبنان
در اواسط سال ۱۹۵۸، جمهوری متحده عربی که از اتحاد سه کشور مصر، سوریه و یمن تشکیل شده بود، با دخالت در امور لبنان سعی در به راه انداختن جنگ داخلی و در نهایت سرنگونی دولت «کامیل شمعون» داشت. این در حالی صورت میگرفت که جمهوری اتحاد شوروی نیز در جهت جلوگیری از نفوذ آمریکا در منطقه و از سویی گسترش دامنه دخالتهای خود در دوران جنگ سرد از اقدامات جمهوری متحده عربی حمایت میکرد. در اولین روزهای بروز جنگ داخلی، دولت لبنان در تاریخ ۲۲ می ۱۹۵۸ به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد و خواستار برخورد بینالمللی با اقدامات جمهوری متحده عربی شد. پاسخ ندادن صریح و جدی از سوی شورای امنیت، وقوع کودتای ملی به رهبری ژنرال «عبدالکریم قاسم» در عراق و از سویی سعی وی در الحاق عراق به جمهوری متحده عربی، لبنان را واداشت که در ۱۴ ژوئن همان سال از ایالات متحده آمریکا درخواست کمک کند.
آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا که همواره از گسترش نفوذ شوروی در خاورمیانه هراس داشت، بلافاصله دستور اعزام ۱۴ هزار سرباز به لبنان را صادر کرد تا آنچه را که تهدید و یک کودتای «الهام گرفته از کمونیسم» قلمداد شده بود، سرکوب کند که با حضور این تعداد نیروی آمریکایی غائله لبنان خاتمه یافت.
در ژوئن 1982 «بشیر جمیل» رهبر حزب فالانژ مسیحی که به تازگی رئیسجمهور لبنان شده بود، ترور شد و بار دیگر اوضاع لبنان به کلی دگرگون شد. یک روز پس از این حادثه ارتش رژیم صهیونیستی بخش مسلماننشین بیروت را اشغال کرد و دو روز بعد نظامیان مسیحی فالانژ در محدوده تحت سلطه نیروهای صهیونیستی وارد اردوگاههای صبرا و شتیلا شدند و بیش از 800 فلسطینی پناهنده را به قتل رساندند. بلافاصله پس از این حادثه نیروهای چند ملیتی مرکب از تفنگداران آمریکا، فرانسه و ایتالیا به منظور میانجیگری در جنگ اسرائیل و نیروهای ساف وارد بیروت شدند. این نخستین بار پس از مداخله نظامی آمریکا در لبنان در سال 1958 بود که آمریکا نیروهایش را به این کشور میفرستاد.
در ابتدا، بیشتر گروههای لبنانی از این نیروی چند ملیتی به منزله یک نیروی پاسدار صلح استقبال کردند؛ اما طولی نکشید که با مخالفت مسلمانان شیعی و سوریها که آنها نیز نیروهایی در لبنان داشتند، روبهرو شدند. در ۱۸ آوریل ۱۹۸۳، بمبی در نزدیکی سفارت آمریکا در بیروت منفجر شد و ۱۷ آمریکایی کشته شدند. در پاییز همان سال تفنگداران دریایی آمریکا مواضع تندروها را گلولهباران کردند. در ساعات اولیه روز یکشنبه ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ انفجاری در نزدیکی پادگان تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت رخ داد که بر اثر آن ۲۴۱ نفر از تفنگداران و کارکنان نیروی دریایی آمریکا کشته شدند. همراه با ویران شدن پادگان مزبور، سیاست آمریکا در لبنان نیز ویران شد؛ اما ریگان در گزارش سالیانه خود به کنگره، در تاریخ ۲۵ ژانویه ۱۹۵۸ پافشاری کرد که نیروهای اعزامی آمریکا به لبنان، باید در بیروت بمانند که البته با فشار دولت لبنان تفنگداران دریایی آمریکا در نهایت خاک این کشور را ترک کردند. کشته شدن 241 نظامی آمریکایی در لبنان سبب شد برای سالها مسئولان آمریکایی فکر دخالت در امور این کشور را از سر به در کنند؛ اما با خارج شدن نیروهای ارتش سوریه از خاک لبنان در سال 2005 آمریکا بار دیگر فضا را برای دخالت در امور این کشور مهیا دید؛ به همین دلیل جرج بوش پسر موافقت کرد 400 هزار دلار برای بازسازی و بهبود وضعیت اقتصادی لبنان به این کشور اعطا شود. در سال 2006 و پس از جنگ حزبالله و رژیم صهیونیستی بوش از کنگره آمریکا خواست با اعطای یک میلیارد دلار به لبنان زمینه ارتقای وضعیت ارتش این کشور، به ویژه در زمینه امنیتی فراهم آید.
از آنجا که حزبالله لبنان یکی از اعضای اصلی محور مقاومت و همواره مانعی برای نفوذ آمریکا در لبنان بوده است، آمریکا قصد دارد ضمن نزدیکی به لبنان به نوعی مانع از نفوذ هرچه بیشتر ایران در لبنان شود. از این رو در آبان ماه 1395 و به دنبال پیروزی میشل عون در انتخابات ریاستجمهوری، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در حالی انتخاب رئیسجمهور جدید لبنان را که همپیمان مقاومت است، تبریک گفت که از افزایش قدرت و نقش حزبالله در پی این انتخابات ابراز نگرانی کرد.
جان کربی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ضمن تبریک پیروزی عون به ملت لبنان، گفت: «ما مشتاقانه به تعامل دوجانبه با عون در راستای حمایت از منافع آمریکا در منطقه چشم دوختهایم.»
از نظر فرهنگی نیز آمریکا نفوذ فراوانی در لبنان دارد. وجود دانشگاه آمریکایی بیروت که سابقه آن به قرن نوزدهم باز میگردد، نقش مهمی در پرورش اندیشمندان غربگرا در لبنان و دیگر کشورهای عربی منطقه داشته است که یکی از معروفترین آنها اشرف غنی، رئیسجمهور کنونی افغانستان است. افزون بر آن مدرسه آمریکاییها در بیروت و دانشکده بینالملل بیروت و دانشگاه سن جوزف زیر نظر مستقیم مسئولان آمریکایی اداره میشود که در ترویج فرهنگ غربی در این کشور بسیار فعالانه عمل کرده است.