خدایا!
من چیزی نمی‌بینم، آینده پنهان است. 
ولی آسوده‌ام؛ چون تو را می‌بینم
و تو همه چیز را
پروردگارا!
امروز برای همه دوستانم؛
عشق حقیقی، سلامتی،
آرامش
و نیکبختی
آرزو دارم.
خدایا عطا کن به آنان هر آنچه برای‌شان خیر است.
و دل‌شان را لبریز کن از شادی
و لبان‌شان را با گل لبخند شکوفا کن.
آمین ای مهربان‌ترین مهربانان.

پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:
نشانه‌هاي انسان صبور سه چيز است:
1ـ  كسل و خسته نمي‌شود.
2ـ بي‌قراري نمي‌کند.
3ـ  از پروردگارش شكايت نمي‌كند.
 چون وقتي كسل شود، حقوق را ضايع و تباه خواهد كرد و هنگامي كه بي‌قراري کند، سپاسگزاري نمي‌كند و وقتي از پروردگارش شكايت كند، گناه خواهد كرد.
بحارالانوار، ج۱۷، ص ۸۶

 مهدی امیدی/ خبر کوتاه، اما تأمل‌برانگیز بود؛ سینمای هند با حضور یکی از ستاره‌های خود، «سلمان خان» فیلمی درباره داعش تولید می‌کند. همچنین سینمای روسیه تصمیم دارد تا آثاری درباره نبرد نیروهای مسلح این کشور با تکفیری‌ها بسازد تا روسیه را عامل اصلی و قهرمان حقیقی سرکوب داعش معرفی کند. این در حالی است که در سینمای ما طی بیش از شش سال نبرد مستقیم قوای نظامی کشورمان با داعش، هنوز فیلم بزرگ و مطرحی درباره این موضوع دیده نشده است. هر چند که همه منتظر اثر جدید حاتمی‌کیا با داستانی مرتبط با داعش هستند؛ اما چه شده که سینمای ما از این جبهه نبرد بازمانده است؟ این مسئله به یکی از هشدارهای رهبر معظم انقلاب در 10 سال پیش برمی‌گردد؛ مظلومیت فرهنگ!
انقلاب اسلامی ایران تنها انقلاب بزرگ عصر جدید است که به دنبال تاریک اندیشی غرب مدرن، ندایی نو در گوش تاریخ انداخت و فرهنگی تازه ایجاد کرد. فرهنگی که زیربنای آن کتاب آسمانی، مبنای عملش مدینه نبوی و حکومت عدل امام علی(ع)، پشتوانه حرکتش قیام امام حسین(ع) و چشم‌اندازش ظهور امام زمان(عج) بوده است. همین فرهنگ بود که راه استقلال، مقاومت و آزادی را هموار کرد و به ظهور مردان بزرگ و حماسه‌های بی‌بدیلی منجر شد. در سال‌های پیروزی انقلاب و دفاع مقدس نیز فضای فرهنگی ایران، متأثر از این جریان بود. با این حال در سال‌های پس از جنگ، این رویکرد در عرصه هنری کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شد. به همین دلیل هم رهبر معظم انقلاب اسلامی مفهومی به نام «مظلومیت فرهنگ» را مطرح ساختند؛ چرا که فرهنگ واقعی و اصیل، زیر ستم فعل و انفعالات و سودجویی‌های سیاسی و اقتصادی قرار گرفته بود. جشنواره‌های کم‌خاصیت و بدون تأثیرگذاری مثبت که بیشتر برای دستیابی به غنائم اقتصادی راه‌اندازی می‌شوند، با قدرت تمام کار می‌کنند؛ اما جشنواره‌های متعهد و انقلابی یا تعطیل می‌شوند یا در تنگنا برگزار می‌شوند؛ نشریات زرد و شبه‌روشنفکرانه یکی از پس از دیگری و با حمایت‌های خاص، روی دکه می‌آیند و حتی از سوی رسانه‌ها و صداوسیما و شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ می‌شوند؛ اما نشریات ارزشی، بایکوت و منزوی می‌شوند؛ بودجه سریال‌سازی صداوسیما به طور عمده در اختیار نورچشمی‌هایی قرار می‌گیرد که انگیزه‌های انقلابی ندارند و... در این میان وضعیت سینما اسفناک‌تر است. تمام سیاست‌های دولتی و حمایت‌های خارجی و پروپاگاندای رسانه‌ای و اکران، در سلطه فیلم‌های نازل و مبتذل یا شبه‌روشنفکرانه است، حتی گروهی هم که با بودجه دولت برای حمایت از فیلم‌هایی با مخاطب خاص راه‌اندازی شده و به نام «هنر و تجربه» شناخته می‌شود نیز باز منحصر به فیلم‌های جشنواره‌ای و به ظاهر روشنفکرانه است. 
نکته تأمل برانگیز این است که فرهنگ انقلاب در شرایطی در مظلومیت به سر می‌برد که هنرمندترین و فرهیخته‌ترین رهبر سیاسی در جهان، در رأس نظام ما قرار دارد. شاید در هیچ کشوری نتوان یافت که همچون امام خامنه‌ای یک رهبر تا این حد اهل فرهنگ و هنر و ادب باشد. با این حال بیشتر مدیران، به ویژه در رده‌های میانی انس و الفت پایینی با فرهنگ و هنر دارند و همین مسئله، دلیل اصلی مظلومیت فرهنگ مقاومت است.
اصلاح مدیریت فرهنگی، نخستین گام برای رفع مظلومیت از فرهنگ مقاومت است. ابتدا باید نگاه و تصور دست‌اندرکاران این عرصه در پارادایم منافع ملی شکل بگیرد. نگاه جناحی و باندی‌ـ اینکه مسئولان فکر می‌کنند فقط باید در خدمت هنرمندانی باشند که حامی سیاسی آنها هستند‌ـ و رویکرد صرفاً اقتصادی و کاسبکارانه که در سینما بیداد می‌کند، از آفت‌هایی هستند که باید زدوده شوند. قدم بعدی، تعیین راهبرد کلان برای حمایت از فرهنگ مقاومت است. برای نمونه، هنوز هم مشخص نیست که نسبت جشنواره فیلم فجر با جبهه مقاومت چگونه است! حتی در بخش مستند نیز هیچ جایگاه قابل اعتنایی برای آثاری با این رویکرد تعریف نشده است. 
یکی از راه‌حل‌ها، ایجاد اتحادیه هنری بین کشورهای جبهه مقاومت است. برای مقابله با تهاجم فرهنگی آمریکایی و غربی، همان‌طور که در عرصه سیاسی پیوندی گرم بین سیاستمداران کشورمان و سیاستمداران جبهه مقاومت جهانی‌ـ عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و برخی از کشورهای آمریکای لاتین‌ـ در جریان است، در زمینه فرهنگی و هنری نیز باید این ارتباطات به وجود بیاید و استمرار یابد. باید برگزاری همایش‌ها و جشنواره‌هایی با حضور اندیشمندان و هنرمندان ضد امپریالیست، ضد استکبار و ضد صهیونیست جهانی در کشورمان افزایش یابد. به خوبی به یاد داریم که برگزاری یک جشنواره در این زمینه به نام مسابقه جهانی کاریکاتور هولوکاست، تا چه حد وحشت آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها را برانگیخت. حال حساب کنید که اگر این‌گونه جشنواره‌ها در دیگر رشته‌های هنری و به ویژه در زمینه سینما برپا شود چه خواهد شد.

 تقدیر رهبر معظم انقلاب از فیلم ویلایی‌ها
رهبر معظم انقلاب اسلامی از کارگردان فیلم دفاع مقدسی «ویلایی‌ها» تقدیر کردند.
براساس گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، خبر تقدیر رهبر معظم انقلاب برای اولین‌بار در خط حزب‌الله منتشر شده است.
چندی پیش، رهبر معظم انقلاب پس از دیدن فیلم ویلایی‌ها، از کارگردان این فیلم سینمایی قدردانی کردند. «ویلایی‌ها» روایتی تازه از همسران فرماندهان دفاع‌مقدس است که در شهرکی اطراف جبهه، حوادث گوناگونی را تجربه و روزهای پراضطرابی را سپری می‌کنند و هر از گاهی با وقایع جنگ از جمله شهادت همسران‌شان مواجه هستند. این فیلم، اولین تجربه‌ کارگردانی است که حالا مورد تقدیر رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است.
گفتنی است؛ «ویلایی‌ها» موفق به کسب سه سیمرغ بلورین و هشت نامزدی از سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر شده بود؛ البته این فیلم شایسته دریافت جوایز بیشتری بود؛ اما به دلیل نفوذ جریان‌های خاص در مدیریت جشنواره فیلم فجر از کسب سیمرغ‌های بیشتر بازماند. همچنین این فیلم در اکران با بی‌مهری مواجه شد، به طوری که حتی سینماهای میدان انقلاب نیز از آن دریغ کردند.
فروش آثار هنرمندان انقلاب به نفع زلزله‌زدگان
با حضور هنرمندان تراز اول هنرهای تجسمی، ورک‌شاپ خلق و فروش آثار هنری، به منظور همراهی و کمک به زلزله‌زدگان غرب کشور در کارگاه اصلی حوزه هنری برگزار خواهد شد.
سیدمسعود شجاعی طباطبایی، مدیر مرکز تجسمی حوزه هنری، در توضیح برگزاری این حراج آثار هنری اظهار داشت: «پس از این اتفاق ناگوار و مصائب و مشکلاتی که برای مردم مناطق زلزله‌زده به وجود آمد، بسیاری از هنرمندان بر آن شدند تا به نحوی ادای دینی به بازماندگان این حادثه داشته باشند.
 با توجه به اعلام آمادگی این عزیزان و دغدغه‌ای که در مجموعه مدیران حوزه هنری و بنیاد روایت فتح در این باره وجود داشت، تصمیم گرفته شد تا وضعیت برای فروش آثار هنری به نفع کمک به بازماندگان زلزله کرمانشاه فراهم شود.»
وی افزود: «ان‌شاءالله سه‌شنبه 30 آبان‌ تعدادی از آثار با ارزش هنرمندان انقلاب با حداقل قیمت‌های پایه به مزایده گذاشته خواهد شد و همین‌طور آثار خلق شده در ورک‌شاپ نیز به همین صورت به فروش گذاشته می‌شوند.»
اعتراض جمعی از نویسندگان
 به دروغ‌‌پراکنی بی‌بی‌سی
گروهی از نویسندگان ایرانی، افغانستانی و تاجیکستانی که برخی از آنها پیش از این در صف مدافعان «بی‌بی‌سی» قرار داشتند، به دروغ‌پراکنی این رسانه اعتراض کردند! این نویسندگان در این نامه نوشته‌اند: «بی‌بی‌سی در اقدامی پرسش‌برانگیز، نام صفحۀ فیس‌بوک «بی‌بی‌سی افغانستان» را به «بی‌بی‌سی دری» تغییر داده و متعاقباً بناست این رویه را در رادیو و وبگاه نیز اجرا کند. ما امضاکنندگان، این اقدام را مغایر با واقعیت‌های علمی، فرهنگی و تاریخی می‌دانیم و به آن معترضیم...» تلاش مدیران بی‌بی‌سی افغانستان برای جداسازی فارسی‌زبانان افغانستان و تقلیل آنها به جمعیتی منزوی و جداافتاده‌ از پیکرۀ بزرگ فارسی‌زبانان جهان، به شائبۀ انگیزه‌های سیاسی و تفرقه‌افکنانه دامن زده است. اعتراض‌های روزهای اخیر نشان می‌دهد که گویشوران زبان فارسی این اقدام بی‌بی‌سی را تعرض به همبستگی و پیوند دیرپای تاریخی، فرهنگی و زبانی خود تلقی می‌کنند.
حیازدایی
 در یک نمایش
باز هم یک نمایش بدون رعایت اصول اخلاقی و قانونی کشور روی صحنه رفت. براساس گزارش منابع خبری، تئاتر «تنهایی پر هیاهو» نوشته «بـُهومیل هرابال» روی صحنه رفته است و متأسفانه بازیگر زن، روی صحنه هنگام اجرا، لباس‌های نامناسبی به تن دارد. پوششی که بیشتر با هدف جذب مخاطب؛ اما از راهی غیر اخلاقی برای بازیگر زن این نمایش طراحی شده است. باید دید تا چه میزان شاهد سکوت موجود از سوی رسانه‌ها و مدیران فرهنگی در قبال پایبند نبودن نمایش‌ها به اصول و قواعد اخلاقی و نگاهی حیاورزانه خواهیم بود و وضعیت نامناسب درآمدی نمایش‌ها و وجود نداشتن موانعی در نحوه پوشش بازیگران در نهایت فضای تئاتری کشورمان را به کدام سمت می‌کشاند!
جایزه‌ای تازه برای
 «رهایی از بهشت»
یک افتخار دیگر برای انیمیشن دینی رقم خورد. 
به گزارش مهر، فیلم انیمیشن «رهایی از بهشت» به کارگردانی علی نوری‌اسکویی، برنده جایزه بهترین فیلم انیمیشن جشنواره فیلم فورت مک‌موری (YMMIFF) 
شد.
 این انیمیشن ایرانی در بخش «بهترین انیمیشن، اثر تجربی یا موزیک‌ویدئو» جایزه اصلی را از آن خود کرد. «رهایی از بهشت» تا به حال جوایز و افتخارات بسیاری را از آن خود کرده
 است. 
داستان فیلم در کشوری در حال جنگ می‌گذرد که یک نویسنده زن و آموزگار باید با دو دانش‌آموز راهی سفری شود که زندگی آنها را تغییر می‌دهد.
ساخت مستند 
«قائم‌مقام»
مراسم رونمایی و افتتاحیه اکران‌های مستند قائم‌مقام در روزهای ۳، ۴ و ۵ آذر با حضور شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌ای برگزار می‌شود. مستند ۱۰۰ دقیقه‌ای «قائم‌مقام» روایتی بدون سانسور و منصفانه از زندگی آیت‌الله منتظری را به تصویر کشیده است. این مستند مبارزات پیش از انقلاب تا فوت او را شامل می‌شود و برای اولین بار به طور تفصیلی به فراز و فرود وی در نظام سیاسی ایران پرداخته است.
دوران قائم‌مقامی آیت‌الله منتظری و سال‌های پس از عزل او، از مقاطعی است که به دلیل حساسیت‌های سیاسی فراوان، کمتر به آن پرداخته شده است.
مستند «قائم‌مقام» به تهیه‌کنندگی محمد‌مهدی صفارهرندی و با پژوهش محمدامین فرج اللهی تولید شده است.

بشکاف این پیله هزار توی تنیده را
بال بگشا
پرواز کن
بالا برو... بالاتر 
متعالی شو
مگر نگفته بودی که دلت لک زده است برای پریدن
پیله‌ها خودِ خودِ حصارند
و حصارها عاملند به محدودیت
محدود نشو به خودت
و دنیای کوچک ساختگی‌ات...
تو تنها نیستی!
کسی هست که شب و روز در کنار توست
او صاحب عصر است
و جاری در همه زمان...
او در همین حوالی است
به او اقتدا کن
و دعا کن که جلوه کند
وعده داده است که می‌آید
و زمین را پر می‌کند از نور...

نگاهی به سریال نوار زرد
 حسین کارگر/ «نوار زرد» تازه‌ترین سریال پلیسی تلویزیون بود که از شبکه دوم سیما پخش شد. معماهای کارآگاهی همواره از جذاب‌ترین سوژه‌ها برای خلق داستان، نمایش و فیلم بوده است. بسیاری از آثار مطرح تاریخ ادبیات و سینما در این حیطه هستند. صداوسیما نیز در روزگاری نه چندان دور به این موضوع توجه ویژه‌ای داشت و سریال‌های پربیننده‌ای چون «سرنخ»، «کارآگاه علوی»، «کلانتر» و... پخش شدند. با این حال در سال‌های اخیر درباره پرونده‌های قتل و جنایت کمتر کار شد. «نوار زرد» را می‌توان تلاشی برای احیای دوباره سریال‌های کارآگاهی دانست. 
این سریال به کارگردانی «پوریا آذربایجانی» و با بازی «امیر آقایی» در نقش سرگرد کاوه کیهان، با الهام از پرونده‌های قتل، دزدی و قاچاق، یک درام متفاوت را خلق کرد. تقریباً همه اجزا، مؤلفه‌ها و همچنین فضای این سریال با دیگر آثار پلیسی تلویزیون متفاوت بود. شاید هدف از این همه متفاوت‌نمایی، جبران ضعف جنبه معمایی این سریال بود؛ زیرا در ماجراهای کارآگاهی این سریال، خلاقیت چندانی دیده نمی‌شود. نه شاهد حادثه غریب و شگفت‌انگیزی بودیم و نه تعلیقی در داستان‌ها وجود داشت و نه کشف خارق‌العاده‌ای از سوی پلیس‌های این سریال انجام شد؛ اما آنچه این سریال را متفاوت جلوه داده، پلیس و قهرمان این سریال بود. این «جناب سرگرد» که تا حدودی هم به یک شوفشن یا مدل لباس شباهت داشت، به جای کارت شناسایی معمولی، نشانی شبیه به پلیس‌های آمریکایی داشت، خودش تنها آن هم نیمه‌شب به در منزل قاتل‌ها می‌رفت و آنها را دستگیر می‌کرد(!) به جای فرماندهانش، از یک زندانی متهم به قاچاق خط می‌گرفت و... حتی زندگی شخصی پلیس در سریال «نوار زرد» هم متفاوت بود. او به جای مطالعه داستان‌های پلیسی بیشتر رمان‌های خاص فلسفی می‌خواند و اهل شعر و ادبیات بود و به جای خودرو پلیس با خودروی شاسی‌بلند خود رفت‌و‌آمد می‌کرد. به همین دلیل هم جذابیت این سریال بیش از آنکه متوجه ماجراهای پلیسی و کارآگاهی باشد، به کاراکتر اصلی فیلم، یعنی سرگرد کیهان متکی بود. شخصیتی که البته کاریزماتیک و جذاب از آب درآمد و توانست با جلب علاقه و همذات‌پنداری مخاطب، معماهای نه چندان پیچیده پلیسی این سریال را جبران کند. 
اگر این سریال با هدف نزدیک‌تر ساختن طبقه متوسط و نخبگان جامعه به پلیس ساخته شده در مجموع، به لحاظ شخصیت‌پردازی موفق عمل کرده است. ظاهر متشخص، هنری و سبک زندگی نخبه‌گرای این پلیس، با روحیه و ذائقه آنهایی که بیشتر اهل آثار رمانتیک هستند و چندان به پلیس و آثار پلیسی علاقه‌ای ندارند، موافق است؛ اما به همین میزان در نشان دادن چهره یک پلیس واقعی ایرانی که مردم با آن سروکار دارند، ضعیف عمل کرد.
«نوار زرد» همچنین به لحاظ ساختار تصویری، یک قدم نسبت به آثار پلیسی سابق سیما جلوتر بود؛ قاب‌بندی، فضاسازی و زوایای دوربین به اضافه میزانسن و دکوراسیون در این سریال، بیشتر جنبه سینمایی داشت و این عامل هم به متفاوت به نظر رسیدن این سریال کمک کرد، حتی صحنه‌های خشونت‌آمیز سریال نیز به دلیل دکوپاژ خوب این سریال، تأثیر منفی نداشتند.

گزارش اختصاصی خبرنگاران اعزامی صبح صادق به مناطق زلزله‌زده کرمانشاه
   علیرضا جلالیان/ 50ساعت پس از وقوع زلزله، در نیمه‌های شب از تهران با اتوبوس عازم مناطق زلزله‌زده شدیم. از قبل با لشکر نبی‌اکرم(ص) کرمانشاه هماهنگ کرده بودیم. مقصد اولیه ستاد لشکر نبی‌اکرم(ص) بود؛ اما نکته مهم در مسیر ما تا کرمانشاه حجم زیاد خودروهای شخصی و وانت‌ها و کامیون‌های پر از تجهیزات برای زلزله‌زدگان بود که عمده رانندگان آنها هم در کنار جاده نیمه‌شب را استراحت می‌کردند تا دقایق اولیه صبح مسیر را ادامه بدهند. با ورود به ستاد لشکر، ابتدا به دفتر فرماندهی رفتیم و در آنجا تنها با معاون هماهنگ‌کننده لشکر مواجه شدیم. فرمانده، جانشین لشکر و عمده نیروهای عملیاتی در قرارگاه‌های تاکتیکی در مناطق حضور داشتند. معاون هماهنگ‌کننده می‌گفت از دقایق اولیه فرماندهان و نیروها در منطقه مستقر شده‌اند و تا الآن آنجا مانده‌اند. حتی فرمانده لشکر به وی سپرده بود تا لباس برایش بفرستند؛ چون لباسش خاکی و پاره شده بود. قرار بود با سردار ریحانی و سردار احمدی‌پور ملاقات کنیم. به همراه دو نفر از مسئولان معاونت‌های لشکر از ستاد لشکر عازم منطقه شدیم. سرهنگ کارخانه از وضعیت منطقه توضیح داد. مقصد اولیه ما شهر سرپل‌ذهاب، مقر تکاوران لشکر نبی‌اکرم(ص) بود؛ اما در این میان باید از مکان‌های مهمی، همچون تنگه چهار زبر معروف به «مرصاد» و تنگه پاطاق می‌گذشتیم. 

تنگه پاطاق شروع ماجرا
حضور مردم این مناطق در چادر و سالم بودن ساختمان‌ها نشان می‌داد، به مرکز زلزله نزدیک نیستیم و تنها لرزه‌ها سبب ترس مردم این مناطق شده و آنها را مجبور کرده است شب را در خارج از خانه بگذرانند؛ اما زمانی که در مسیر به پاسگاه بالای طاق و سپس تنگه پاطاق رسیدیم، ریزش سنگ‌های بزرگ از کوه روی جاده و فعالیت‌های ماشین‌های مهندسی راهداری نشان می‌داد که به مرکز زلزله نزدیک می‌شویم. 
همراهان ما که از مسئولان معاونت‌های لشکر بودند، می‌گفتند که از پاطاق به بعد ترافیک سنگینی وجود دارد و در مسیر هم به سبب مشکلات زیاد، مردم زلزله‌زده به کامیون‌ها و وانت‌های کمک‌های مردمی هجوم برده‌اند؛ به همین دلیل سپاه از تنگه پاطاق به بعد کاروان‌های کمک‌های مردمی را اسکورت می‌کند تا به شکل بهتری بتوانند کمک‌ها را به مردم برسانند. البته زمانی که ما رسیدیم، نیروی انتظامی مستقر شده بود و کار اسکورت و برقراری امنیت را انجام می‌داد؛ از ترافیک سنگین هم خبری نبود و این یعنی منطقه تا حدودی از وضعیت اضطراری خارج شده است.
از پاطاق به بعد دیگر ساختمان‌های تخریب شده دیده می‌شد؛ اما اوج تخریب را در خود شهر سر‌پل‌ذهاب مشاهده
 کردیم.

سر پل ذهاب ویران شده
وضعیت بدی بود. برخی خانه‌ها ظاهر سالمی داشتند؛ اما از کنار که نگاه می‌کردیم می‌دیدیم که خراب شده‌اند، آوار روی برخی ماشین‌ها ریخته بود؛ برخی ساختمان‌های بلند ریخته بودند که بیشتر کشته‌ها هم از این ساختمان‌ها بود؛ البته اوج فاجعه در خیابان اصلی شهر پیدا نبود، کمی از خیابان اصلی که خارج ‌شدیم، خانه‌های قدیمی‌تر را دیدیم که صد درصد تخریب شده بودند؛ در این میان مسکن مهر در خیابان اصلی نمایان بود. جالب اینکه هیچ یک از ساختمان‌های مهر نریخته بودند و تنها دیوارهای قسمت پایین ساختمان‌ها در اثر حرکت شلاقی ساختمان تخریب شده بودند؛ از همین رو مشخص بود تلفات زیادی هم نداشته است؛ اما ساختمان‌های جدید با قدمت کمتری وجود داشت که یا ریخته بود یا اینکه محکم ایستاده بود و خم به ابرو نیاورده بود. تأسف‌بارتر از همه بیمارستان نوساز شهر بود که خراب شده بود و در زمانی که به آن نیاز بود، دیگر
 نبود.
چیزی که پس از دو روز از گذشت زلزله در شهر جلوه داشت، آوارگی و چادرهایی بود که مردم در کنار خانه‌های خود یا بوستان‌ها زده بودند. حضور پر رنگ نیروهای مسلح در کنار مردم خیلی ملموس بود. گویا ارتش چند تیپ خود در منطقه را به میدان سرپل‌ذهاب آورده بود، نیروهای بسیج و سپاه هم در شهر حضور داشتند و با نیروهای ارتش همکاری می‌کردند. تنها چند ساختمان دولتی و چند خانه در خیابان اصلی شهر سالم مانده بود و مابقی یا تخریب شده بود یا دیگر امکان زندگی در آن با توجه به پس لرزه‌ها وجود نداشت.

سپاه از جنس مردم
 در مسیر داخل شهر زمانی که با خودروی سپاه و با دو نفر از برادران سپاه در حرکت بودیم، تازه متوجه شدیم که مردم منطقه چه نگاهی به سپاه دارند. با اینکه شهر در اختیار ارتش بود و نیروی انتظامی هم در شهر مستقر بود، مردم مشکلات را به همراهان پاسدار ما منتقل می‌کردند. یکی از توزیع بد امکانات می‌گفت و دیگری از حضور افراد غریبه در شهر که برای سوءاستفاده و دریافت امکانات آمده بودند، یکی هم درخواست چادر و پتو داشت. یکی احساس ناامنی می‌کرد و از دزدها صحبت می‌کرد و...؛ ما هم تماشاچی بودیم. معلوم بود در کنار همه کسانی که زحمت می‌کشند، چشم امیدشان به سپاه است.
ادامه در صفحه۲
ادامه از صفحه اول
آتش به اختیار
حرکت ما در شهر ادامه پیدا کرد و ترافیکی را که ناشی از حضور نیروهای کمکی و امدادی و ماشین‌های کمک‌های خودجوش مردمی که بیشتر هم برای مناطق کردنشین اطراف و احتمالاً برخی تماشاچیان شهرهای اطراف بود، پشت سر گذاشتیم تا اینکه به محل گردان تکاور لشکر نبی‌اکرم(ص) رسیدیم. دیوارهای مقر ریخته بود و جای دیوارها سیم خاردار کشیده بودند. قسمت‌هایی از ساختمان اداری مقر هم ترک خورده بود. چند سوله در این مقر ساخته شده بود که یکی مربوط به سالن ورزشی و دیگری مربوط به استراحتگاه کاروان‌های راهیان نور بود که سالم مانده بود. مدیریت همه اتفاقات منطقه در این مقر رقم می‌خورد و همه فرماندهان سپاه هنگام حضورشان در منطقه حتماً به این محل سری می‌زنند. همه دهیاران روستاهای اطراف هم جمع بودند تا برای ادامه روند کمک‌رسانی و بهبود وضعیت امداد توجیه ‌شوند.
افزون بر این، در این مقر تعداد زیادی از نیروهای پیشقراول گروه‌های جهادی حضور دارند که منتظر گرفتن دستور از فرماندهان برای استقرار و شروع خدمات هستند. یکی می‌گوید با نیروهای‌مان در کرمانشاه منتظر هستیم و دیگری با تیم برآورد وضعیت آمده است تا نیازها را بسنجند و بعد اعلام کنند که نیرو و امکانات بیاید. کاملاً آتش به اختیار 36 ساعت پس از وقوع زلزله به منطقه آمده‌اند. 

پاسداران زلزله‌زده در مأموریت
اما در مقر همه تکاوران گردان نگرانند. خیلی‌ها برای روستاها یا شهرهای اطراف هستند. برخی هم ساکن سر پل ذهابند و نگران خانواده خود هستند. بعضی‌ها تماس می‌گیرند و از وضعیت خانواده جویا می‌شوند. عده زیادی از نیروهای گردان هم در مناطق در عملیات امداد شرکت دارند. اینها اینجا در نگهبانی از مقر و دیگران در عملیات امداد به جز هم‌وطن بودن با زلزله‌زدگان یک وجه مشترک دیگر هم دارند و آن هم مصیبت زلزله‌زدگی و آوارگی خانواده است؛ اما یک فرقی هم وجود دارد، اینها به زلزله‌زدگان کمک می‌کنند، اما مطمئن نیستند آیا کسی هست که به خانواده زلزله‌زده آنها هم کمک کند. 
یکی از اینها می‌گوید همسرم شش روز دیگر زایمان دارد، دیگری می‌گوید فرزندش چند روزی است به دنیا آمده، آن یکی می‌گوید من حتی نمی‌توانم ماشینم را ببرم سمت منزل تا خانواده‌ام که بدون چادر دیشب در سرما خوابیده‌اند، بتوانند در آن استراحت کنند.
همه اینها را آن لحظه از ذهن گذراندم و در کنارش تمام آن چیزی که یک عده از خدا بی‌خبر درباره سپاه و ارتش می‌گویند از خاطرم گذشت.

فاجعه در روستاها بود
کار ما در قرارگاه سپاه تمام شد و قرار شد بعد از دیدن شهر به مناطق روستایی برویم. واقعاً فاجعه را می‌شد در دشت ذهاب دید. روستاها صد درصد تخریب شده بودند. در یکی از روستاها ایستادیم. حجم انبوهی از آجر و آهن مقابل چشمان‌مان بود، اما این همة مصیبت نبود؛ چرا که این کوه انبوه تنها یک خانه بود که مانع می‌شد مابقی روستا را ببینیم. وقتی از اینها گذر کردیم تازه با روستای تخریب شده مواجه شدیم. دستگاه‌های سپاه مشغول بودند. فرمانده پایگاه بسیج منطقه می‌گفت در این روستاها 103 نفر را از زیرآوار بیرون آوردیم و تاجایی که امکان داشت غسل و کفن کردیم و نماز خواندیم و کنار هم چیدیم و با لودر بر روی آنها خاک ریختیم. تقریباً قبرها نامشخص و دسته‌جمعی است. از خانواده خود او هم در میان کشته شده‌ها بود. پدری 9 نفر از خانواده‌اش را از دست داده بود و دیگری همه سرمایه‌اش که گوسفندانش بود تلف شده بود، لودرها بعد از آواربرداری مشغول دفن احشام بودند. 

سوء‌استفاده تبلیغی وهابی‌ها
این روستاها کنار جاده و نزدیک سرپل بودند و حجم زیادی کمک‌های مردمی که عمدتاً هم از شهرهای نزدیک و کردنشین رسیده بود به آنها داده می‌شد، اما باز اینجا مشکل چادر داشتند. یکی از اهالی که همراهان پاسدار ما را دید، آمد و گفت دیشب عده‌ای از وهابی‌ها آمده بودند و با تبلیغ وهابیت بین مردم کمک پخش می‌کردند.
از این روستا گذر کردیم، در مسیر، کامیون‌ها و وانت‌های بسیاری پر از بار در حرکت بودند، یکی از همراهان ما توضیح می‌داد که این منطقه سنی‌نشین است و جلوتر که می‌رویم اهل حق هستند و درباره خصوصیات آنها توضیح می‌داد. او می‌گفت این جاده‌ها تا به حال چنین شلوغی را به خود ندیده‌اند. آن هم با این حجم بالا از کمک‌های مردمی. اما مشکل اصلی به درستی مدیریت نشدن کمک‌های مردمی بود. از قضا به مسیرهای فرعی وارد شدیم و وضعیت روستا را بررسی کردیم. تعداد زیادی روستا در مسیر وجود داشت که هنوز کمک‌ها به دست آنها نرسیده بود، ماشین‌های کمک‌های مردمی پر از اقلام در جاده اصلی سرگردان بودند. وضعیت روستاها هم خوب نبود پتو و چادر به اندازه کافی نداشتند. فوری تصمیم گرفتیم که از جاده اصلی برویم و ماشین‌های کمک‌های مردمی را هدایت کنیم. اینجا بود که به جز پوشش رسانه‌ای حادثه وارد بخش امدادرسانی هم شده بودیم. 

سوء‌استفاده فرقه‌ها
در یک مسیر فرعی در کوهستان‌های مسیر به روستایی برخوردیم که حجم زیادی از امکانات و اقلام را از کامیون‌ها و وانت‌های کمک‌های مردمی در روستای خود دپو کرده بودند. این برای من سؤال شده بود. وقتی به روستاهای بعدی رفتیم و دیدیم هنوز به آنها هیچ کمکی نرسیده،‌ متوجه شدیم روستاهای اول مانع از رسیدن کمک‌ها شده‌اند. 
سریع به رفته و کامیون‌ها را به سمت روستاهای دوردست هدایت کردیم، سر یک جاده فرعی متوجه شدیم عده‌ای از کردها هستند که ماشین‌ها را به همان روستای دپوی اقلام هدایت می‌کنند. 
یکی از همراهان پاسدار ما فوری تماس گرفت و خبر داد که نیروهای فلان فرد که از سران یکی از فرقه‌های اهل حق است، اقلام مردم را دپو می‌کنند و می‌خواهند بعد از ظهر به نام رئیس فرقه خود و در قالب هدیه به روستاهای اطراف ببرند؛ آنها از جیب مردم، اما به نفع خود از این وضعیت سوءاستفاده می‌کردند.

هدایت کمک‌های مردمی
بازدید ما از روستاها ادامه داشت و در مسیر سعی می‌کردیم برخی کاروان‌های کمک‌های مردمی را به سمت روستاهای دورتر راهنمایی کنیم. هرچه به ظهر نزدیک‌تر می‌شدیم، کمک‌ها بیشتر می‌شد و محل‌های ارسال متنوع‌تر. حتی از تهران برخی گروه‌های تفریحی و گردشگری با خودرو با هدف کمک‌رسانی با امکانات کامل در منطقه حضور داشتند. گروه‌های اورژانس و دانشگاه‌های علوم پزشکی برخی استان‌ها هم قابل مشاهده بودند. در راه البته تنها از هلال احمر آرم‌هایی روی چادرها وجود داشت. تعدادی هم بالگردهای‌شان را در آسمان سر پل ذهاب دیدیم. در مجموع ماشین‌های کمک‌های مردمی، ماشین‌های خدمات‌رسانی سپاه و آمبولانس‌های مراکز مختلف به جز هلال احمر جاده را پر کرده بودند.

دکتر اصفهانی غیرتمند
برای ناهار و نماز در مقر یکی از گردان‌های لشکر نبی‌اکرم(ص) در ارتفاعات منطقه که در یکی از روستاها بود مستقر شدیم. پاسداران این گردان هم از وضعیت منطقه دلی پر داشتند. یکی از مادری می‌گفت که سپر بلای دختر کوچکش شده بود، اما هر دو کشته شده بودند. دیگری از حدود 420 کشته در حدود 10 روستای اطراف این مقر صحبت می‌کرد. دکتری از بچه‌های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان هم آنجا حضور داشت که انگار ده سالی است در این منطقه خدمت می‌کند، پیگیر کار مردم بود. خودش می‌گفت ساعت 12 شب با بچه‌های سپاه یکی‌یکی به خانه‌ها سرکشی کردیم و به آنهایی که پتو نداشتند پتو دادیم. می‌گفت من بانی چادر را جور کردم، فقط باید چادرها را بیاورم اینجا بعد تقسیم کنم. ما فکر می‌کردیم این بنده خدا مسئول مرکز بهداشت روستا است، بعد از اینکه گفت مسئولم می‌گوید تیم ما باید برگردد اصفهان و مأموریت ما تمام شده، اما من نمی‌خواهم برگردم تازه متوجه شدیم که دو روز است که آمده اینجا ولی با دل و جان دارد کار می‌کند. 
دست‌مریزاد دکتر.

ازگله یا ثلاث!
بعد از خروج از گردان باز هم در منطقه و در روستاها حاضر شدیم و روند مشکلات را دیدیم و دوستان همراه ما کمک‌ها را هدفمندتر هدایت کردند. حال می‌توانستیم هم به ازگله، یعنی نزدیک مرکز زمین لرزه برویم و هم به ثلالث باباجانی، که تصمیم بر این شد به ثلاث برویم و وضعیت مردم و نیروهای سپاه را در آنجا بررسی کنیم. جاده کوهستانی و شلوغ بود و چندین ترک بزرگ در آن ایجاد شده بود. بعد از گذر از راه‌های دشوار و دیدن سطحی روستاها که کم‌وبیش تخریب شده بودند و برخی هم سالم بود، به ثلاث باباجانی رسیدیم. خانه‌ها برق نداشتند، غروب شده بود، جلوی مقر سپاه خیلی شلوغ بود،‌ همه درخواست چادر داشتند. پاسداران مجموعه گردان امام حسین(ع) خیلی ناراحت بودند، امکانات نرسیده بود و مردم همه ناراضی بودند. بعد از حضور در این شهر هنگام خروج از ثلاث زمانی که قصد عزیمت به سمت جوانرود و کرمانشاه داشتیم، تازه محموله‌های چادر همراه با اسکورت نیروهای سپاه رسید. مسیر شلوغ ثلاث تا جوانرود و جوانرود تا کرمانشاه را پیمودیم.  

کرمانشاه محل دپوی کمک‌ها
جالب اینکه وقتی وارد کرمانشاه شدیم، وضعیت عادی بود، اما کاروان‌های کمک‌های مردمی همین طور داشت وارد شهر می‌شد. هنگام ورود به سپاه هم تعداد زیادی کامیون کمک‌های مردمی داشت وارد لشکر می‌شد تا فردا صبح با بالگرد به منطقه ارسال شود.
ما به تهران برمی‌گشتیم، اما در این میان به فکر مردمی بودیم که باید شب را در سرما صبح کنند و پاسدارانی هم هستند که از خانواده‌های‌شان بی‌خبر و مشغول کمک‌رسانی هستند، و هزاران فکر دیگر...  

  دکتر یدالله جوانی/ پدیده عظیم و اعجاب‌برانگیز اربعین با حضور عاشقان و زائران حضرت اباعبدالله الحسین(ع) از حدود یک‌صد کشور جهان، پدیده‌ای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. راه‌پیمایی بزرگ اربعین در مسیر نجف تا کربلا، پدیده منحصر به فردی است که ابعاد و زوایای گوناگونی برای بررسی دارد. عجیب آن است که هرکس با وجود برخی از سختی‌های سفر، موفق به حضور در این راه‌پیمایی بزرگ می‌شود، از خدا می‌خواهد همه سال توفیق زیارت اربعین سالار شهیدان و شرکت در این اجتماع عظیم انسانی را نصیبش بگرداند. اجتماع بزرگ و راه‌پیمایی بی‌نظیر اربعین را می‌توان از بعد فردی و تأثیر آن بر معنویت‌افزایی و تهذیب نفس، از بعد بین‌المللی و ارتباط میان ملت‌های مسلمان و حتی پیروان ادیان توحیدی و همچنین از بعد سیاسی و فرهنگی مطالعه کرد. مختصات مراسم اربعین، ‌به گونه‌ای است که می‌توان به درستی آن را یک پدیده هویت‌ساز در جهان اسلام دانست. جهان اسلام و مسلمانان برای عبور از وضعیت کنونی، ‌نیازمند کسب هویت واقعی خود براساس تعالیم و آموزه‌های اسلام ناب هستند. شواهد، قراین و مطالعات اولیه انجام شده بر روی راه‌پیمایی عظیم اربعین در سال‌های اخیر،‌ نشان می‌دهد این پدیده شگفت‌انگیز‌ از ظرفیت‌های لازم برای هویت‌سازی در جهان اسلام برخوردار است. مسلمانان برای رهایی از چنگال‌ مستکبران عالم به سرکردگی آمریکا،‌ برای رهایی از دست دولت‌های مستبد، فاسد و وابسته به قدرت‌های شیطانی ‌و برای پایان‌بخشی به نفوذ صهیونیسم بین‌الملل در برخی از سرزمین‌های اسلامی، نیازمند مؤلفه مبارزه در وجود خود هستند. 
مسلمانان تنها در پرتو مبارزه می‌توانند به عظمت واقعی و در شأن اسلام دست یابند. اربعین آن پدیده منحصر به فردی است که می‌تواند روح مبارزه در راه خدا و کسب عزت اسلامی را در مسلمانان عالم زنده کنند. رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از مسئولان و فعالان فرهنگی استان‌های آذربایجان شرقی و قم در هفته گذشته، ‌با تجلیل از پدیده باشکوه و حیرت‌انگیز راه‌پیمایی اربعین، این راه‌پیمایی عظیم را نشانه گسترش روح مبارزه و مجاهدت در راه خدا و آمادگی برای شهادت‌ در همه جهان اسلام دانستند و فرمودند: «حضور این جمعیت عظیم از نقاط مختلف دنیا با وجود تهدیدهای تروریستی، ‌پدیده‌ای عظیم و نشان‌دهنده اوج گرفتن تفکر مبارزه در راه خدا و آمادگی عمومی و همگانی 
در این راه است.» 
مراسم راه‌پیمایی بزرگ اربعین، به دلیل ظرفیت‌های فراوانی که برای تعالی‌بخشی به مسلمانان دارد،‌ به شدت مورد بایکوت خبری رسانه‌های غربی قرار دارد. رسانه‌های غربی که برخی حوادث جهان اسلام را با آب و تاب گزارش داده و درباره آن تحلیل و تفسیر می‌کنند، نسبت به پدیده شگفت‌انگیز اربعین سکوت پیشه کرده‌اند. سکوت غربی‌ها در این زمینه، خود دلیل مستقلی برای عظمت این پدیده و ظرفیت‌های آن برای هویت‌سازی صحیح و رهایی‌بخش در جهان اسلام است. البته محل تردیدی نیست و نباید تردید داشت که دشمنان اسلام و مسلمانان، برای از بین بردن ظرفیت‌‌ها و قابلیت‌های این پدیده عظیم، ‌از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد؛ از این رو مسلمانان و دست‌اندرکاران این حرکت فوق‌العاده راهبردی در عصر حاضر، باید مراقب مکرها و حیله‌های شیطانی دشمنان باشند. 
شرط لازم برای بهره‌گیری از ظرفیت‌های اربعین به منظور هویت‌سازی،‌ شناخت درست و درک عمیق از این پدیده است. پدیده‌ای که از اساس یک حرکت فرهنگی و تولیدکننده قدرت نرم برای مسلمانان به شمار می‌آید. این پدیده ابعاد کیفی و کمّی داشته و اساساً بعد کیفی آن بر بعد کمّی‌اش غلبه دارد. 
محتوای اصلی این حرکت عظیم فرهنگی و روح کلی حاکم بر آن، ‌پیام اصلی حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) در نهضت خونین کربلاست که فرمودند: «هیهات منا الذّله»؛ این پیام شعار اصلی همه انسان‌های آزادی‌خواه، ‌عدالت‌گرا، حق‌طلب، ظلم‌ستیز و عزت‌طلب است. جهان اسلام در عصر کنونی، ‌بیش از هر زمان دیگر نیازمند الهام گرفتن از این پیام عاشورای امام حسین(ع) است. اربعین مختصاتی را در سال‌های اخیر پیدا کرده است‌ که نشان می‌دهد قابلیت رساندن این پیام به همه انسان‌ها و به ویژه مسلمانان را دارد. غرب از همین پیام هویت‌ساز وحشت دارد؛ اما به طور قطع،‌ پدیده عظیم اربعین هر سال نسبت به سال‌های قبل، مشعشع‌تر خواهد شد. داعش که محصول مشترک مثلث شوم آمریکا، رژیم صهیونیستی و آل‌سعود است، به عراق آمد تا به گفته صریح سخنگوی این گروه تکفیری و تروریستی،‌ کربلا، نجف، ‌کاظمین و سامرا را با خاک یکسان کند. این در حالی است که اکنون دوران داعش در عراق پایان یافته و عظمت کربلای حسین با پدیده عظیم اربعین بالا گرفته است. در جبهه استکبار، شاید صهیونیست‌ها بیش از همه نگران باشند. به طور قطع سردمداران رژیم صهیونیستی با مشاهده راه‌پیمایی عظیم اربعین، ‌به یاد جمله تاریخی حضرت امام خمینی(ره) می‌افتند که فرمودند: «راه قدس از کربلا می‌گذرد.» آری، آنان باید هم بترسند؛ چرا که، روند تحولات نشان می‌دهد، قدس از هر زمان دیگر به رهایی نزدیک‌تر شده است.