هوشنگ بازوند، استاندار و ماموستا ملامحمد محمدی، امام جمعه اهل سنت کرمانشاه در نامه‌هایی جداگانه به سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از اقدامات امدادی و خدمت‌رسانی یگان‌های مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حضور بموقع وی و دیگر نیروهای سپاه در منطقه قدردانی کردند. 
نگاهی به برکات فتنه سیاه داعش برای جهان اسلام
  حسن مرادخانی/ جبهه مقاومت همان‌طور که از اسم آن برمی‌آید، جبهه‌ای برای مقاومت و ایستادگی در برابر یک ظلم است. به عبارتی، جبهه زمانی شکل می‌گیرد که عده‌ای از سوی عده‌ای دیگر شاهد ظلم و ستم بر سرزمین، مردم و منابع خودشان باشند و مقاومت نشانه‌ای از حیات است که طرف مقابل جبهه مقاومت کمر به شکست آن بسته است و در واقعیت امر، مقاومت نشان از تنفس و زندگی در بستری دارد که به گمان عده‌ای نباید چنین باشد، بر این اساس جبهه مقاومت معنا می‌یابد.
به طور کلی، می‌توان در وضعیت حاضر از هجوم توسعه‌طلبانه غرب به رهبری آمریکا و مقاومت ارزش‌مدارانه برخی کشورهای اسلامی که از آنها به جبهه مقاومت تعبیر می‌شود، به رهبری جمهوری اسلامی ایران نام برد. غرب و به ویژه آمریکا در طول تاریخ از منابع طبیعی و انسانی کشورهای شرق و به خصوص کشورهای اسلامی به معنای واقعی کلمه بهره‌بردای کرده است و در واقع کشورهای غربی بخش عمده‌ای از پیشرفت و توسعه خود را به واسطه بهره‌کشی از منابع مختلف کشورهای شرق و به ویژه کشورهای جنوب غرب آسیا به دست آورده‌اند که ظهور ناگهانی انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن جهان‌بینی توحیدی اسلامی که با گستره وسیع در سطح جهانی مطرح شد، همه معادلات جهان غرب را به بن‌بست کشاند.
انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران نماد مقاومتی بر سپهر دنیای غرب‌ساخته، شکل گرفت که گویی اندیشه‌ها و نگاه‌ها از حالت کمای تاریخی به درآمده و دوباره خون به رگ‌های اندیشه‌های آزادیخواه و ارزشمدار جریان یافته است. در این زمان غرب، کمونیسم را در هم شکسته بود و باید آن (کمونیسم) را در زباله‌دان تاریخ جست‌وجو می‌کردند، از این رو، توهم غربی‌هایی همچون هانتینگتون که پایان تاریخ را مطرح کردند و از سلطه بلامنازع لیبرالیسم بر جهان خبر دادند، مطرح شدن جهان‌بینی توحیدی‌ـ اسلامی برخاسته از انقلاب اسلامی ایران، آنان را مجبور کرد تا سخن از کبوتری با بال سرخ حسینی و بال سبز مهدوی و سپر ولایت فقیه به میان آورند. از این تاریخ، اتاق‌های فکر غرب، اندیشه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را به مثابه عامل بی‌ثبات‌کننده منطقه جنوب غرب آسیا و دشمن اصلی ایدئولوژیک خود تعریف کردند و در مقابله با آن از تمام نقشه‌های راهبردی و امنیتی نهایت بهره را بردند. برنامه‌های مختلفی را همزمان برای مقابله با تفکر انقلاب اسلامی طراحی کردند و مرتب به دنبال بهانه‌ای بودند تا فشار را دوچندان کنند، تا اینکه 11 سپتامبر مولد موضوع جدیدی به نام تروریسم شد که هدف از طرح آن، کشورهای اسلامی و به ویژه جمهوری اسلامی ایران بود. با تبلیغات وسیع، کشورهای اسلامی را مناطق تروریسم‌خیز مطرح کردند. این در حالی بود که انقلاب اسلامی از ایران به کشورهای دیگر نفوذ می‌کرد و موجبات بیداری اذهان را فراهم می‌آورد. از آنجا که صهیونیسم جهانی نیز یکی از طرف‌های نفع این جریان اسلام‌ستیز و ایران‌ستیز بود، یک نظریه‌پرداز یهودی اینگونه مطرح کرد که مقاومت همچون اژدهایی است که سر آن ایران و دم آن لبنان است و برای نابودی این اژدها باید کمر آن را شکست. هم‌راستا با صهیونیسم، غرب از شدت ترسی که از ناحیه اندیشه انقلاب اسلامی احساس کرده بود، نقشه تشکیل گروه‌های تکفیری همچون داعش را طرح‌ریزی کرد و قلب جهان اسلام را نشانه گرفت. جبهه مقاومت برای دفاع از سرزمین‌های اسلامی و اندیشه انقلابی و تفکر علوی در برابر غرب ظهور کرد و در قالب حامی کشورهای اسلامی در سراسر جهان مطرح شد. پس از شش سال بحران سوریه و عراق، گروه‌های تکفیری کاری از پیش نبرده و نقشه‌های غرب و آمریکا نقش بر آب شد.
دستاوردهای جبهه مقاومت را می‌توان در حوزه‌های سرزمینی، سیاسی، فرهنگی و نظامی برشمرد و مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار داد.
1ـ حوزه سرزمینی: گروه‌های تکفیری با اندیشه بدون مرز برای کشورهای اسلامی، تمامیت ارضی کشورهای جهان اسلام را به لبه پرتگاه مخاطره هدایت می‌کردند. جبهه مقاومت با ایستادگی در برابر این عروسک‌های کوکی غرب، صیانت و حراست از تمامیت ارضی کشورهای اسلامی در مقابل نقض و اشغالگری بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را تضمین کرد. در این راستا، می‌توان به کشورهایی، چون سوریه که به دلیل حضور گروه‌هایی مانند جبهه النصره، ارتش آزاد و داعش روزهای تاریکی را سپری می‌کرد و کشور عراق که با هرج‌ومرج‌طلبی‌های داعش و کردهای شمال عراق به حالت تجزیه سرزمینی رسیده بود و کشور یمن که با کشتار بی‌رحمانه عربستان از خارج و القاعده از داخل مواجه است، اشاره کرد. در این زمینه مقاومت‌هایی که از سوی جبهه مقاومت شکل گرفت، تمامیت ارضی کشورهای اسلامی را به تثبیت رساند.
2ـ حوزه سیاسی: در حوزه سیاسی که خود را از طریق دیپلماسی‌های فعال بین دولت‌ها و گروه‌های گوناگون نشان می‌دهد، می‌توان به ایجاد سازوکار‌های تعاملی بین دولت‌های اسلامی، همچون عراق، سوریه، لبنان، یمن و همچنین برخی بازیگران تأثیرگذار در محور مقاومت، همچون روسیه اشاره کرد که قرار گرفتن این کشور در راستای هدف مشترک و دشمن مشترک، محور مقاومت را به بزرگ‌ترین دژ مستحکم در برابر غرب تبدیل کرده است.
حوزه سیاسی را در زمینه جبهه مقاومت می‌توان به عوامل سلبی و ایجابی تقسیم کرد. محور مقاومت در گذشته در قالب عوامل سلبی به واکنش‌هایی، همچون مخالفت با غرب و شعارها و بیانیه‌هایی از این دست بسنده می‌کرد و به نوعی تنها در چارچوب مخالف سیاست‌های غرب شناخته می‌شد. در حالی که امروزه جبهه مقاومت در قالب عوامل ایجابی، به برنامه‌ریزی‌هایی برای مدیریت منطقه و تبادل سیاست‌های اسلامی با سیاست‌های دیگر کشورهای جهان دست زده است که ماحصل این مسئله، نمود واقعی قدرت جبهه مقاومت به منزله بازیگری قدرتمند در سیاست‌های جهانی بود.
3ـ حوزه فرهنگی: از آنجا که هدف از تشکیل جبهه مقاومت، ایستادگی در برابر ظلم و ستم استکبار جهانی بود، زنده نگه داشتن ارزش‌های اسلامی اولویت اصلی محور مقاومت تعریف می‌شود. در این راستا، فرهنگ ایثار و شهادت که به وضوح در مقابله با تکفیری‌ها به منصه ظهور رسید و به تبع آن احیای روحیه مقاومت و ضدصهیونیستی که به رگ‌های جهان اسلام تزریق کرد، محور مقاومت به منزله عاملی فرهنگ‌ساز مطرح شد.
4ـ حوزه نظامی: از آنجا که محور مقاومت به منظور دفاع در برابر استکباری که افزون بر اقدامات تبلیغاتی اسلام‌ستیز و ایران‌ستیز، وارد مرحله نظامی در قالب گروه‌های تکفیری نیز شده است، ناگزیر از تشکیل و تقویت گروه‌های مدافع حریم ارزش‌های اسلامی شده و در مقابل برنامه‌های مخرب غرب و به ویژه آمریکا و حتی برنامه‌های تجزیه‌طلبانه و مخالف داخلی و منطقه‌ای نیز در صورت نیاز در حوزه‌های مختلف در قالب گروه‌های گوناگون صف‌آرایی می‌کند. از این جمله می‌توان به گروه‌های فاطمیون و زینبیون در سوریه و حشدالشعبی در عراق، حزب‌الله در لبنان و انصارالله در یمن اشاره کرد.
به طور کلی، در طول تاریخ جبهه‌های زیادی در راستای جنگ و خونریزی تشکیل شده است و افراد بسیاری را به خاک و خون کشیده و امیدهایی را در گوشه و کنار جهان به ناامیدی بدل کرده است. در این جبهه‌ها که می‌توان به جبهه‌هایی که در تاریخ جنگ‌های جهانی اول و دوم تشکیل شدند، اشاره کرد، توسعه‌طلبی‌های سرزمینی و منفعت‌های کلانی که از قبل این کشت و کشتارها نصیب کشورهایی با سیاست‌های توسعه‌طلبانه شده است، حرف اول را می‌زند و در این بستر، جان و مال افراد و حق حیات سرزمین‌ها محلی از اعراب نخواهد داشت. این در حالی است که محور مقاومت با صیانت جانی و سرزمینی از کشورهای اسلامی و تشکیل سازوکار‌های تعاملی بین دولت‌های اسلامی و احیای فرهنگ ایثار و شهادت و روحیه ضد صهیونیستی و ایجاد گروه‌های نظامی در راستای اهداف تخریبی دشمنان داخلی و خارجی، امیدها را دوباره در این جهان پرآشوب زنده کرده است و مسیر مقاومت و بیداری را هر روز گسترده‌تر از دیروز می‌کند که فرصت نفس کشیدن و زندگی را به کشورهای اسلامی و کشورهای مظلومی که مورد ظلم واقع شده‌اند، هدیه داده است.
اما شاید بتوان مهم‌ترین دستاورد نبرد با داعش را افزایش اقتدار و توان بازدارندگی محور مقاومت دانست. در واقع در وضعیت کنونی، قدرت محور مقاومت به رهبری ایران مانع از هرگونه اندیشه تقابل‌جویانه با این محور شده است. در واقع، می‌توان گفت تا پیش از فتنه سیاه تکفیر، شاید مؤثرترین و بهترین و پای کارترین نیروی محور مقاومت پس از ایران، حزب‌الله بوده است؛ اما در این چند سال نیروهایی به توان محور مقاومت اضافه شدند که اگر نگوییم بالاتر، در کمترین ارزیابی در ردیف حزب‌الله قرار می‌گیرند. تعداد این گروه‌ها به ده‌ها مورد می‌رسد. برخی از این گروه‌ها اگر قرار بود در شرایط عادی تشکیل و سازماندهی شوند، بی‌شک به زمانی حداقل 20 ساله نیاز بود.

   محمدرضا بلوردی/ موضوع عادی‌سازی روابط بین رژیم صهیونیستی و دولت‌های عربی در چند سال اخیر همه زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی را شامل شده است و دیگر همچون گذشته طرح این‌گونه مباحث موضوع جدیدی به شمار نمی‌آید؛ چرا که حاکمان کشورهای عربی خود در پی نزدیکی به صهیونیست‌ها هستند و فراموش کرده‌اند که این رژیم اساس شرارت و تروریسم در خاورمیانه است و سبب چند دستگی کشورهای عربی شده است؛ اما با وجود همه تحولاتی که در زمینه عادی‌سازی روابط بین رژیم صهیونیستی و دولت‌های عرب حاصل شده است، در سطح مردمی هنوز چیزی عوض نشده است؛ از نگاه ملت‌های عرب، رژیم صهیونیستی غاصب سرزمین فلسطین و عامل ویرانی خاورمیانه به شمار می‌آید.
در همین راستا، بنیامین نتانیاهو در سخنرانی که در کنست رژیم صهیونیستی داشت، تصریح کرد که دیگر رهبران عرب مانعی برای گسترش روابط رژیم صهیونیستی با همسایگان خود به حساب نمی‌آیند؛ بلکه مانع اصلی ملت‌های عرب و افکار عمومی عربی هستند. از نگاه نتانیاهو در چند سال اخیر افکار عمومی عربی تحت تأثیر افکار و اندیشه‌های اشتباهی قرار داشته‌اند که نتیجه آن ضدیت با رژیم صهیونیستی بوده است. 
هرچند سخن گفتن مقامات صهیونیست از ضرورت عادی‌سازی سیاسی بین رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی هم موضوع جدیدی نیست؛ اما آنچه در سخنان اخیر نتانیاهو جلب توجه می‌کند، این است که رژیم صهیونیستی و مقامات آن دیگر هیچ ترس و نگرانی از جانب رهبران و پادشاهان عرب ندارند؛ بلکه نگرانی آنها از شهروندان و ملت‌های عرب است که این خود مایه ننگ و خفت و خواری این رهبران است؛ چرا که دیگر ابهتی برای آنها باقی نمانده است.
در این میان، می‌توان گفت سخنانی که رهبران سیاسی صهیونیستی مطرح می‌کنند، نشان‌دهنده نگرش و رویکردهای صهیونیست‌ها و هدف‌گذاری‌های آتی آنها است و اینکه آنها در تلاش هستند خود را به ملت‌های عرب نزدیک کنند. هرچند تردیدی نیست برای تحقق این هدف صهیونیست‌ها، رهبران عرب خود پیشگام شده و برای محقق کردن اهداف صهیونیست‌ها وارد عمل می‌شوند.
در راستای این نوع از تلاش‌های صهیونیست‌ها، به تازگی برخی از رهبران عرب کشورهای حوزه خلیج‌فارس در تلاشند تا رژیم صهیونیستی را هم‌پیمان خود معرفی کنند که باید برای مقابله با دشمنان مشترک با آن همکاری کرد. حتی برخی از مسئولان و از جمله حمد‌‌بن‌عیسی آل‌خلیفه، پادشاه بحرین، مدعی شده است رژیم صهیونیستی اولین حامی ملت‌های عرب است. همچنان که عبدالعزیز آل‌شیخ، مفتی کل عربستان سعودی در چند روز گذشته در سخنانی تأکید کرد، جنگ با صهیونیست‌ها و کشتن آنها در محدوده مسجدالاقصی شرعاً جایز نیست. این مفتی سعودی در مقابل جنبش حماس را گروهی تروریستی توصیف کرده است که جز شر برای مردم فلسطین چیزی نداشته است و آنچه در قالب تظاهرات اعتراضی در بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی در حمایت از مسجدالاقصی و نوار غزه صورت گرفته است، چیزی جز عوام‌فریبی نیست. از نگاه این مفتی سعودی، کمک به ارتش رژیم صهیونیستی برای اقدام علیه مقاومت اسلامی لبنان هم جایز است؛ چرا که نیروهای مقاومت «رافضی» هستند و برای مقابله با آنها «ضرورت‌ها موارد ممنوعه را مجاز می‌کند.»
تردیدی نیست که طرح این‌گونه سخنان آشکارا گامی در جهت تحقق اهداف صهیونیستی برای عادی‌سازی روابط با ملت‌های عرب و تغییر نگاه آنها نسبت به رژیم صهیونیستی است که با استقبال طرف مقابل هم مواجه شده است و «ایوب قرا»، وزیر ارتباطات رژیم صهیونیستی از مفتی عربستان برای سفر به تل‌آویو دعوت کرد.
یکی دیگر از ابزارهای رژیم صهیونیستی برای نزدیک شدن به ملت‌های عرب، رسانه‌ها هستند و در سال‌های اخیر که شبکه‌های اجتماعی گستردگی قابل توجهی پیدا کرده‌اند، صفحات متعددی ایجاد شده که در آنها تلاش می‌شود تصویر بهتری از رژیم صهیونیستی به مخاطبان عرب ارائه شده و تصویر قالبی که در ذهنیت آنها شکل گرفته، تغییر کند.

 آزمون‌های استخدامی صوری است
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: «استخدام‌ها بر طبق سناریویی از پیش تعیین شده‌اند؛ در استخدام‌ها نیروهایی جذب و وارد دولت می‌شوند که خاستگاه دولتی داشته و گرایش‌های آنها با دولت یکی باشد و به عبارت دیگر این استخدام‌ها سیاسی هستند.» حاجی‌دلیگانی افزود: «بسیاری از این استخدامی‌ها برای تبدیل عضویت نیروهایی است که قبلاً بر اساس علاقه مسئولان و گرایش‌های سیاسی مستخدمین به صورت قراردادی در ادارات صورت گرفته است.»
96 درصد مردم 
از اقتصاد ناراضی‌اند
در یک نظرسنجی که پس از گزارش 100 روزه رئیس‌جمهور و از طریق یک کانال پرمخاطب تلگرامی انجام شده، ۸۶ درصد کاربران وضع معیشتی مردم در دولت دوازدهم را بدتر از پیش ارزیابی کرده‌اند، 10 درصد معتقد بوده‌اند که وضعیت‌شان تغییری نکرده و تنها چهار درصد گفته‌اند که وضع‌شان بهتر شده است.
روزنامه صهیونیستی داخلی؟!
روزنامه «همدلی» که معمولاً برای کسب مخاطب سعی می‌کند با تیترها و مطالب شاذ، خود را معروف کند به بهانه مسابقات کشتی «هولوکاست» را تأیید و با کنایه‌ای به رئیس‌جمهور سابق، سیاست رسمی کشور را تخطئه کرد. این روزنامه به بهانه باخت علیرضا کریمی، پهلوان کشورمان برای جلوگیری از رویارویی با حریف صهیونیست، تیتر زد: می‌بازیم؛ چون سیاستمداران ما افسانه می‌بافند! 
با توجه به مواضع چند روزنامه دیگر درباره برجام موشکی، به نظر می‌رسد صهیونیست‌ها در ایران روزنامه زده‌اند!  
انگلیس همدست سعودی در یمن
رهبر حزب مخالف کارگر در انگلیس در پیامی سکوت نخست‌وزیر این کشور در برابر ریاض را همدستی وی در رنج مردم یمن توصیف کرد. «جرمی کوربین» رهبر حزب مخالف کارگر در انگلیس با اشاره به تداوم فروش تسلیحات از سوی کشورش به عربستان و حمایت از ریاض در فجایع یمن در پیامی توئیتری در این باره اعلام کرد: «سکوت ترزا می در جریان سفرش به عربستان سعودی درباره محاصره یمن و نقش انگلیس در این جنگ، همدستی او در رنج مردم یمن را نشان می‌دهد.» وی ادامه داد: «محاصره (یمن) باید پایان یافته و فروش تسلیحات ما به عربستان سعودی تا انجام یک تحقیقات مستقل باید به تعلیق درآید.»
چرا سینا؟
سیدرضا قزوینی، روزنامه‌نگار عراقی نوشت: «چرا بیشتر عملیات‌های تروریستی و ناامنی‌های چند سال اخیر در مصر در منطقه سینا رخ داده است؟ چرا قاهره و اسکندریه و دمیاط با آن اهمیت و وجود مراکز مهم و جمعیت بالا و... کانون اصلی عملیات گروه‌های افراطی نیستند؟ اسرائیل در نیم قرن گذشته توجه ویژه‌ای به سینا داشته است.» گفتنی است؛ حمله به مسجد‌الروضه در صحرای سینا روابط امنیتی میان مصر و رژیم صهیونیستی را تقویت کرده و مصر از صهیونیست‌ها خواسته است برای نظارت بر این منطقه نیروهای بیشتری به سينا بفرستند.
ریشه‌های نفرت‌پراکنی بن‌سلمان
حمیدرضا ترقی، فعال سیاسی اصولگرا گفت: «توهین ولی‌عهد عربستان، نشانگر عزت و محبوبیت رهبر معظم انقلاب در جهان اسلام بوده و ابراز علاقه شخصیت‌های جهان اسلام به رهبری انقلاب حسادت بن‌سلمان را برانگیخته است. رهبر معظم انقلاب، مسبب هدر رفتن هزینه میلیاردها دلاری عربستان و آمریکا برای بی‌ثبات‌سازی منطقه هستند.» وی افزود: «تحریک ایران به واکنش احساسی، هدف آل‌سعود از بالا بردن سطح لفاظی‌ها است.»


   دکتر مهدی حنطه/  رئیس‌جمهور شامگاه هفتم آذرماه، گزارش ۱۰۰ روزه دولت دوازدهم را از طریق گفت‌وگوی زنده تلویزیونی ارائه داد. جنبه اقتصادی این گزارش از زوایای مختلف قابل تبیین و تحلیل است که به برخی از آنها به صورت خلاصه اشاره می‌شود:
1‌ـ برنامه ششم توسعه کشور از ابتدای سال ۹۶ برای اجرا به دولت ابلاغ شده و از این رو باید نسبت اقدامات برنامه‌های ۱۰۰ روزه ریاست‌جمهوری با برنامه ششم توسعه و همچنین برنامه دولت دوازدهم مشخص شده، تقدم و اولویت این برنامه‌ها نزد مردم عیان شود. به نظر می‌رسد دولت دوازدهم در ارتباط با برنامه ششم توسعه و اجرایی کردن آن، نظرات خاص خود را دارد.
2‌ـ آمار رشد اقتصادی که در سال‌های اخیر ارائه می‌شود، همواره محل بحث و تحلیل بوده است. با عنایت به اینکه مهم‌ترین نکته درباره رشد اقتصادی، مستمر بودن و کیفیت‌دار بودن رشد است، به نظر می‌رسد رشد اقتصادی سال‌های گذشته به طور عمده متأثر از افزایش فروش نفت و مشتقات مربوطه بوده و ناشی از ظرفیت‌های واقعی اقتصاد ایران نبوده است.
3‌ـ رئیس‌جمهور در این گفت‌وگو تحول در نظام بودجه‌ریزی را لازمه استمرار رشد اقتصادی دانست. شایان ذکر است، تغییر از نظام بودجه‌ریزی سنتی و متناسب با دخل و خرج به نظام بودجه‌ریزی عملیاتی، حداقل از برنامه چهارم توسعه به مثابه یک تکلیف اساسی برای دولت‌ها مطرح بوده که متأسفانه عملیاتی نشده است. اگر دولت دوازدهم اراده جدی بر اجرای بودجه‌ریزی عملیاتی، احصای فرایند انجام فعالیت و همچنین قیمت تمام شده خدمات داشته باشد، می‌‌توان آن را یک تحول اساسی و مثبت پس از ۱۱۰ سال بودجه‌ریزی در ایران تلقی کرد.
4‌ـ در این گزارش به قطعی شدن موافقت دریافت 1/23 میلیارد دلار فاینانس خارجی اشاره شد. فاینانس پروژه‌ها یا تأمین مالی آنها، به شرطی مطلوب است که نرخ بهره آنها از حد متعارف بالاتر نبوده، به نحوی که برای اقتصاد ایران توجیه اقتصادی داشته باشد. فاینانس یا استقراض از خارج از کشور به معنای بدهکار کردن مردم به خارجی‌ها در سال‌های آینده است؛ بنابراین انتظار می‌رود که این فاینانس‌ها در پروژه‌های اولویت‌دار و دارای توجیه اقتصادی اعمال شود و مسائلی همچون بحران بدهی‌ها که از دولت سازندگی برای دولت موسوم به اصلاحات به ارث ماند، پیش نیاید که در این صورت به اهداف مورد نظر نخواهیم رسید.
5ـ نرخ ارز که دماسنج مناسبات ایران با خارج از کشور به شمار می‌آید، در ماه‌های اخیر رشد محسوسی داشته است. فعالان اقتصادی و به ویژه صادرکنندگان از جمله مدافعان افزایش نرخ ارز در راستای افزایش صادرات هستند؛ اما این تحلیل گرچه در نگاه ظاهری صحیح است؛ ولی همزمان و از یک دوره خیلی کوتاه به ضد خود تبدیل شده، واردات را با قیمت‌های بالاتر موجب می‌شود. آقای روحانی افزایش نرخ ارز را اقدام دولت ندانسته که در این صورت این سؤال مطرح می‌شود که جایگاه دولت در مدیریت شناور نرخ ارز در این باره چگونه تعبیر می‌‌شود؟ اقدام هوشمندانه دولت در مدیریت بازار نرخ ارز، افزایش بهره‌وری و چابک‌سازی فعالیت‌ها، از جمله اقداماتی هستند که افزایش تصنعی نرخ ارز را منتفی کرده، موجب کاهش تورم خواهد شد. در مجموع انتظار می‌رود دولت دوازدهم، فراتر از اقدامات متعارف و با درک و فهم هوشمندانه مناسبات اقتصادی داخل و خارج از کشور و همچنین نقض عهد مکرر نظام سلطه در حوزه حذف تحریم‌ها، سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی را به طور جدی و فراتر از شعارهای مرسوم، عملیاتی کند تا ثمره این اقدامات در زندگی واقعی مردم لمس شود.


اسرائیل جرئت ترور سردار سلیمانی را ندارد
روزنامه رأی‌الیوم نوشت: «هر چند اسرائیل سردار قاسم سلیمانی را تهدید به ترور کرد؛ ولی ترور این سردار ایرانی که اسرائیل و مزدورانش را سردرگم کرده، به معنای به خطر افتادن همه منافع صهیونیست‌ها است. دوران حمله اسرائیل به ارتش یک کشور و فلج کردن آن تمام شده است. ایران هم‌پیمانانی در لبنان، عراق، سوریه، فلسطین و یمن دارد که پاسخ حمله اسرائیل را با عملیات انتقام‌جویانه در سراسر جهان خواهند داد. ایران دیگر نیازی به پایگاه نظامی ندارد و به تهدیدهای اسرائیل نیز اهمیتی نمی‌دهد؛ زیرا نیروهای ایرانی اینک در شمال و شرق مرزهای اسرائیل
 مستقرند.»
هیچ‌ کسی اندازه من
 «فلسطینی» نکشته است
«موشه یعلون» وزیر سابق جنگ رژیم صهیونیستی اعلام کرد؛ هیچ کسی در کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) پیدا نمی‌شود که اندازه او عرب و فلسطینی کشته
 باشد.
 در میان افکار عمومی رژیم صهیونیستی شایع بوده که «ایهود باراک» وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی، رکورد این زمینه را در اختیار دارد.

جنگ با ایران به محو شدن عربستان منجر می‌شود
هافینگتون‌پست نوشت: «محمد
‌بن‌سلمان نباید فراموش کند که همان کسانی صدام را به زیر کشیدند که زمانی او را به جنگ با ایران تشویق می‌کردند. بن‌سلمان نمی‌داند که جنگ با ایران می‌تواند باعث ایجاد هرج‌و‌مرج در خاورمیانه شود؛ هرج‌و‌مرجی که به ناپدید شدن عربستان سعودی منجر شود. او همچنین نمی‌داند آمریکایی‌هایی که امروز وی را برای جنگ تشویق می‌کنند، می‌توانند مانند پرونده عراق، باز هم کنترل اوضاع را از دست بدهند و آن روز، کل شبه‌جزیره عربستان بر روی طبقی دیگر از طلا، به ایران پیشکش خواهد شد. متأسفانه کشورهای عربی از تاریخ درس نمی‌گیرند و همیشه از خشونت، وحشی‌گری و نفرت فرمان می‌گیرند.


نکته: عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی پرسید: چه می‌نویسی؟ عالم لبخندی زد و گفت: مهم‌تر از نوشته‌هایم، مدادی است که با آن می‌‌نویسم. می‌خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید. 
عالم گفت؛ پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آنها را به دست آوری.
اول: می‌توانی کارهای بزرگی کنی؛ اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می‌کند و آن دست خداست!
دوم: گاهی باید از مدادتراش استفاده کنی، این سبب رنجش می‌شود؛ ولی نوک آن را تیز می‌کند. پس بدان رنجی که می‌برى از تو انسان بهتری می‌سازد!
سوم: مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست! 
چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می‌آید!
پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می‌گذارد؛ پس بدان هر کاری در زندگی‌ات مى‌كنى، ردی از آن به جا مى‌ماند؛ پس در انتخاب اعمالت دقت کن!
نظر: گزارش 100 روزه اول دولت دوم روحانی در حالی اتفاق افتاد که مردم نه تنها نکته جدیدی در آن ندیدند؛ بلکه اشکالات و نقص‌های فراوانی را در آن مشاهده کردند، مانند اول، گفته شد آسیب‌های اجتماعی نظیر طلاق، اعتیاد و حاشیه‌نشینی رشد منفی دارد. دوم، گفته شد 650 هزار نفر به طور متوسط شغل سالیانه ایجاد شده است. سوم، آقای روحانی در بخشی از گزارش خود از خصوصی‌سازی حرف زد و گفت؛ صندوق‌های بازنشستگی باید خصوصی شوند؛ اما او از طرفی می‌گوید ما بخش خصوصی نداریم. چهارم، او در این حوزه فقط بر گسترش فضای مجازی و احقاق حقوق شهروندی و مبارزه با فساد تأکید کرد. پنجم، روحانی همچنین تأکید کرد که تورم نیز تک‌رقمی است. مروری بر این سخنان تکراری رئیس‌جمهور حکایت از آن دارد که وی به دنبال کارهای بزرگ برای نظام نیست و از هرگونه انتقاد نیز به شدت آشفته می‌شود، دولت به دنبال آن نیست که اشتباهات گذشته خود را پاک کند، دولت بدون توجه به مشکلات مردم فقط رشد و کاهش آمارها را نشان می‌دهد و در آخر هم دولت تا کنون اثر مثبتی از خود برجای نگذاشته است.

  مهدي سعيدي/ پايان ايام محرم و صفر و فرارسيدن ماه ربيع، سرآغاز فصلي نو در جهان اسلام است که در نيمه آن سالروز ميلاد مسعود خاتم‌النبیین(ص) قرار دارد. هرچند در بين فرق اسلامی درباره اين روز اختلاف‌نظر وجود دارد، اما اين اختلاف در تاريخ نبايد موجب شود که اصل توجه به وجود مبارک پيامبر اکرم(ص) کم‌رنگ شود. بحمدالله به برکت وجود مصلحان و بزرگمرداني چون حضرت امام خميني(ره) سال‌هاست که اين ايام «هفته وحدت» ناميده مي‌شود و اين تهديد به فرصتي براي تجلي حقيقي اسلام محمدي(ص) بدل شده است.
واقعيت آن است که هر چه مي‌گذرد ضرورت «دکترين وحدت» در جهان اسلام آشکارتر می‌شود. صف‌بندي‌هاي ناصواب، برخاسته از سناريوي چندين سده‌ استعمارگران و بيگانگاني است که صدها سال است چشم طمع به منابع و ثروت‌هاي سرزمين‌هاي اسلامي دوخته‌اند! سناریوی انگليسي «اختلاف ‌بينداز و حکومت کن»، حربه‌اي نيست که تنها جهان اسلام از آن زخم خورده باشد؛ بلکه تمام سرزمين‌هاي استعمارزده از قاره سرخ و سياه و زرد، با تمام وجود اين داغ را بر پيکره خود احساس می‌کنند و بسياري از اين جوامع هنوز نتوانسته‌اند از اين گرداب رهايي يابند!
جامعه انساني بدون صف‌بندي و تکثر حيات نمي‌يابد؛ اما جبهه‌بندی‌های ساختگي‌ـ که ايجاد اختلاف بين شيعه و سني از جمله آن است‌ـ با اين هدف دنبال مي‌شود که صف‌بندي‌هاي حقيقي در جهان شکل نگيرد. جبهه‌بندي حقيقي اين عالم تقابل اردوگاه بندگان خدا و اردوگاه بندگان شيطان و نفس اماره است که در قالب دوگانه‌هايي چون؛ جبهه عدالت‌خواهان و جبهه زياده‌خواهان، اردوگاه استضعاف و اردوگاه استکبار، جبهه اسلام ناب محمدي(ص) و جبهه اسلام آمريکايي و... قابل تشريح است. اما شيطان‌صفتان با اغواي آدميان در تلاشند تا نظم جهان را آن طور که منافع‌شان تأمین مي‌شود، چينش کنند!
نگاه‌هاي بصير به خوبي مي‌بينند که امروز اين صف‌بندي‌هاي جعلي چگونه جهان اسلام را در آتش «جنگ‌هاي نيابتي» فرو برده است و منفعت آن را دشمنان حقيقي اسلام و بشريت کسب مي‌کنند. قلب‌هاي سليم و عقل‌هاي تربيت يافته در مکتب نبوي(ص) در پس نقش‌آفريني «تسنن آمريکايي» و «تشيع انگليسي» که تکفير و انتحار و جنايت و اختلاف را به ابزاري براي تخريب مکتب پیامبر اعظم(ص) بدل ساخته‌اند، دست‌هاي آلوده صهيونيسم بين‌الملل و اليگارشي يهود را مشاهده مي‌کنند و فريب تصويرسازي فريبنده رسانه‌هاي غربي را نخواهند خورد!
وحدت، تأکید بر مشترکات است، بيش از آنکه مفترقات برجسته شود. در اين نگاه قرار نيست تکثر و تنوع که بنيان شکل‌گيري زندگي اجتماعي بشر است، ناديده گرفته شود؛ بلکه قرار است آرمان‌ها و ويژگي‌هاي مشترک و مشکلات پيش‌ روی حرکت جامعه بهتر ديده شود و درک کردن اين حقيقت که؛ راه عبور از مشکلات تجميع همه توان‌ها و قدرت‌هاست؛ لذا بايد بهانه‌هاي کوچک و نامعلوم را که گاه سال‌ها موجب جدايي و افتراق است، به فراموشي سپرد و به افق‌هاي پيش رو توجه کرد.
در عرصه داخلي نيز بيش از پيش ضرورت همگرايي و وحدت حول محور آرمان‌هاي نظام اسلامي، رهبري، قانون اساسي و منافع ملي احساس مي‌شود و فعالان و گروه‌هاي سياسي بايد در اين مسير تلاش کنند و با هر ندايي که جامعه را متشتت و واگرا مي‌خواهد، مقابله کنند. از اين منظر، آنهايي که منافع حزبي و جناحي خود را در دوقطبي‌سازي جامعه و ايجاد اختلاف و تنش مي‌يابند و بر طبل سياه‌نمايي و ناامیدی می‌کوبند، آنهایی که برای دستمالی قیصریه را به آتش می‌کشند! و جامعه را چندپاره می‌کنند، آنهایی که تاب تحمل قانون هرچند بد و پرخطا را ندارند و به بی‌قانونی و هرج‌ومرج دعوت می‌کنند، آنهایی که ادعای مردم را دارند، اما در برابر رأی و انتخاب ملت تسلیم نبوده و آن را بی‌اعتبار می‌شمارند و امثالهم، جریان‌هایی هستند که ضرورت وحدت را به معنای واقعی درک نکرده‌‌اند و نمی‌فهمند که اولین کسی که از وحدت سود خواهد برد، خودشان هستند!  ماه ربيع متعلق به رحمت‌للعالمين(ص) است؛ دردانه‌ای که به فرموده امير سخن در نهج‌البلاغه؛ خداوند متعال ايشان را فرستاد تا گنجينه‌هاى خرد را در ميان انسان‌ها برانگيزاند: «و يثيروا لهم دفائن العقول». عقل هدايت يافته در مکتب محمد مصطفی(ص)، عقل بصيرت يافته‌اي است که به سادگي بر ضرورت «وحدت» به مثابه دکترين رهايي‌بخش جهان اسلام برای غلبه بر استکبار جهاني شهادت خواهد داد.

   دکتر یدالله جوانی/ انقلاب اسلامی، انقلابی هدفمند با اصول، مبانی و آرمان‌های مشخص است. سعادت نوع بشر بر روی کره خاکی از طریق تمدن‌سازی اسلامی و رسیدن به حیات طیبه، آرمان‌ نهایی انقلاب اسلامی است. این آرمان، آرمان تمامی انبیای الهی، ادیان توحیدی و مصلحان موحد در طول تاریخ می‌باشد. برای رسیدن به چنین آرمانی، نقشه راه لازم است. نقشه راهی که در سنجش موقعیت، برآورد وضعیت و جلوگیری از ایجاد انحراف در مسیر، کمک‌کننده و هدایتگر باشد. این نقشه راه را رهبر معظم انقلاب چندین سال پیش، با تبیین مراحل پنج‌گانه انقلاب اسلامی برای تحقق آرمان‌های آن ترسیم کردند. شکل‌گیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن، ساخت نظام اسلامی، ساخت دولت اسلامی، ساخت جامعه اسلامی و ساخت تمدن اسلامی و رسیدن به حیات طیبه، مراحل پنج‌گانه تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی هستند. اکنون انقلاب اسلامی با پشت سر گذاشتن مراحل اول و دوم، در مرحله ساخت دولت اسلامی قرار دارد. بدیهی است که ساخت جامعه اسلامی به طور کامل در گرو ساخت دولت اسلامی به معنای دقیق کلمه است. در تبیین مراحل پنج‌گانه فرایند انقلاب اسلامی از سوی رهبر حکیم انقلاب اسلامی، دولت اسلامی دولتی است که خط‌مشی تمامی مدیران، کارگزاران و مسئولان آن، اسلامی باشد. معظم‌له در بیانی می‌فرمایند، آن دولتی اسلامی است که در آن فساد نباشد، رانت‌خواری، خاصه‌‌خواری، پارتی‌بازی، رشوه و حیف و میل بیت‌المال نباشد. در این کلام منظور از دولت، قوه مجریه نیست و دولت به معنای عام، یعنی تمامی قوای سه‌گانه، دستگاه‌ها و سازمان‌های حکومتی و وابسته به حاکمیت، مورد نظر است. بسیار روشن است که با این توصیف از دولت اسلامی، با گذشت نزدیک به چهار دهه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و عبور از مرحله اول، هنوز دولت اسلامی در ایران ساخته نشده است و جریان انقلاب در مرحله سوم از مراحل پنج‌گانه، دچار مشکلات و موانعی شده است. نیروهای انقلابی باید برای عبور از این مرحله بسیار مهم و تعیین‌کننده برای مراحل بعدی، تلاش جدی و هوشمندانه‌ای داشته باشند. توقع و انتظار از داشتن یک جامعه کاملاً اسلامی، پیش از ساخت دولت اسلامی، توقع و انتظاری نابجا است. هنگامی می‌توان انتظار داشت که جامعه و آحاد مردم در تمامی حوزه‌ها، طبق اسلام و شریعت عمل کنند که، حاکمان، کارگزاران، مسئولان و دولتمردان، همگی رفتار و عملکردشان اسلامی باشد. تأکیدهای پی‌درپی رهبر معظم انقلاب بر حفظ تفکر، اندیشه، روحیه و عمل انقلابی در کشور، برای تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی است. آرمان‌هایی که بدون عبور از مراحل ذکر شده، تحقق پیدا نخواهد کرد. تحقق این آرمان‌ها، یعنی تحقق واقعی، عینی و عملی نظام جمهوری اسلامی.
طبق تعاریف و نقشه راه از دیدگاه رهبر حکیم انقلاب، تحقق نظام جمهوری اسلامی به معنای درست آن، مستلزم رعایت بایدها و نبایدهایی است. این بایدها و نبایدها، اگر به مثابه چراغ راهنمای تمامی مسئولان نظام جمهوری اسلامی، مورد توجه جدی قرار گیرد، سرعت انقلاب برای عبور از مرحله ساخت دولت اسلامی شتاب خواهد گرفت، اگر سالیان طولانی در مرحله دولت‌سازی در حال در جا زدن هستیم، دلیل اصلی آن نادیده گرفتن همین بایدها و نبایدها از سوی مجموعه کارگزاران نظام در سطوح مختلف است. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار با هزاران نفر از بسیجیان سراسر کشور به مناسبت هفته بسیج، با اشاره به «سخن نو» انقلاب اسلامی برای بشریت فرمودند: «سخن نو انقلاب اسلامی این بود که جوامع انسانی می‌توانند به پیشرفت‌های مادی و عملی دست یابند و همزمان رضایت پروردگار را کسب و ارزش‌های الهی را حفظ کنند.» ایشان شروط تحقق چنین جامعه‌ای را که از آرمان‌های انقلاب اسلامی به شمار می‌آيد، این‌گونه مورد تأکید قرار دادند: «تحقق چنین جامعه‌ای و دستیابی به پیشرفت‌های مادی و اهداف والای معنوی، نیازمند بایدها و نبایدهایی است.» از منظر معظم‌له؛ «بی‌عدالتی، استبداد، فاصله طبقاتی و فساد عملی و فکری و غرق شدن در شهوات»، از مصادیق برجسته و اصلی نبایدها می‌باشد. همچنین، «اخلاص، احساس وظیفه، تلاش و مجاهدت، کار و جلب رضایت خدا»، از بایدها می‌باشد. نکته بسیار قابل توجه آنکه، طی ۳۸  سال گذشته، پیشرفت‌های بزرگ و موفقیت‌های چشمگیر، در حوزه‌هایی به دست آمده که این بایدها و نبایدها به صورت جدی مورد توجه بوده است، اکنون مشکلات عمده کشور در حوزه‌هایی است که، به این بایدها و نبایدها توجه چندان جدی نمی‌شود. به تحقیق افزایش روحیه مطالبه‌گری عمومی، بالا بردن سطح نظارت‌ها و فعال‌تر شدن دستگاه‌های نظارتی، جدی‌تر شدن امر مبارزه با فساد، بصیرت‌افزایی صحیح در جامعه برای انتخاب مسئولان در سطوح مختلف بر اساس معیارها و ملاک‌های دینی و عقلانی در هر یک از  انتخابات، می‌تواند به رعایت دقیق این بایدها و نبایدها در اداره کشور کمک کند.