حسین عبداللهیفر/ از هفته گذشته تا روزهای اخیر بسیاری از رسانههای اصلاحطلبان نسبت به سکوت اصولگرایان در موضوع بستنشینی برخی از مسئولان دولت دهم جنجال به راه انداخته و از نگاه خود این سکوت را تحلیل میکنند. از جمله دلایلی که اصلاحطلبان برای سیاست سکوت اصولگرایان برشمردهاند، عبارتند از:
۱ـ برخی میگویند که سکوت اصولگرایان به این دلیل است که چیزی برای گفتن ندارند. مستند این ادعا آن است که احمدینژاد از خود آنهاست و این در حالی است که اصولگراها از اواخر دولت نهم و ابتدای اصرار وی بر معاون اولی مشائی فاصله خود را علنی کردهاند و از آن طرف هم احمدینژاد از همان ابتدا خود را به جناح اصولگرا وابسته نمیدانست و بعضاً مجلس هفتم را از مجلس ششم بدتر معرفی میکرد.
۲ـ برخی دیگر از اصلاحطلبان میگویند این سکوت از روی شرمندگی است و انسان شرمنده هر چه نگوید بهتر است از آنچه بگوید؛ چرا که سکوت نوعی عذرخواهی است.
۳ـ عدهای هم این سکوت اصولگرایانه را مصلحتاندیشانه و حکمتآمیز خوانده و میگویند آنها نمیخواهند با واکنشهای تند خود به تکمیل پازل احمدینژاد کمک کنند و در واقع راه مهار وی را اقدامات حساب شده میدانند نه جنجالی که به اهداف وی در غوغاسالاری کمک کرده و آب به آسیاب دشمن بریزند.
اما سکوت اصولگرایان دلایل دیگری نیز دارد که اصلاحطلبان نفع خود را در سکوت نسبت به آن نمیدانند. از جمله این دلایل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۴ـ یکی دیگر از دلایل سکوت اصولگرایان این است که با وقوف بر فواید این هیاهوها برای اصلاحطلبان در واقع نمیخواهند اهداف آنها را محقق کنند. به نظر میرسد عصبانیت و فریاد اصلاحطلبان از سکوت اصولگراها نیز به همین امر برمیگردد. از نگاه اصلاحطلبان احمدینژاد با شناختی که از اصلاحطلبان دارد به واکنشهای آنها پاسخ نمیدهد، اما هرگونه واکنش اصولگرایان را با عصبانیت پاسخ میدهد. به هر اندازه که دامنه و ابعاد جدال احمدینژاد با نهادهای حاکمیتی و اصولگراها بیشتر شود بهره اصلاحطلبان بیشتر میشود.
۵ـ علت دیگر سکوت اصولگرایان خنثی کردن اهداف احمدینژادیها از دست زدن به اقدامات نامتعارف و راهاندازی هیاهوی تبلیغاتی است که با اهداف چندگانهای نظیر؛ فشار به دستگاه قضایی برای جلوگیری از ادامه محاکمه وابستگان احمدینژاد یا حداقل سیاسی نشان دادن روند رسیدگی به تخلفات احتمالی گذشته صورت میگیرد. به این ترتیب به هر اندازه که این رفتارها و اقدامات رسانهای انعکاس وسیعتری یابد آنها را به مقصود خویش نزدیکتر میکند.
۶ـ دلایل دیگری نیز وجود دارد که به انواع بهرههایی مربوط میشود که اصلاحطلبان از این جدال میبرند. از نگاه اصولگرایان یکی از فواید این سر و صداها پوشش تبلیغاتی است که اصلاحطلبان برای انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی و مشکلات مردم به مسائل حاشیهای و کاملاً بیهوده به آن نیاز دارند. مروری بر تیترهای درشت رسانههای وابسته به اصلاحات در این ایام نشان میدهد، در حالی که بخش وسیعی از کشورمان درگیر خرابیهای ناشی از زلزله بوده و نارساییهایی فراوان در این زمینه وجود دارد، اما بستنشینی، نماهنگها و نامههای احمدینژاد با آب و تاب منعکس شده و حامیان دیروز وی مقصر اصلی این اقدامات معرفی میشوند.
۷ـ حکمت دیگر سکوت اصولگراها اینگونه روشن میشود که آنها معتقدند یکی از زمینههای اصلی هیاهوی احمدینژاد وضعیت نامناسب اقتصادی و موفقیت نیافتن دولت مورد حمایت اصلاحطلبان است و آنها برای فرار از پاسخگویی و پنهان داشتن نقش خود در ایجاد این غائله به اینگونه جنجالآفرینیها نیاز دارند. ابعاد این نیاز زمانی روشنتر میشود که شرایط اصلاحطلبان در نحوه ادامه تعامل خود با دولت و تلاش برای جداکردن راه خود که با طرح فشار به جهانگیری برای استعفا جدیتر شده، درک شود.