«در قضیه فلسطین دست‌های اینها (آمریکا و رژیم صهیونیستی) بسته است، با این کار هم بلاشک ضربه بزرگ‌تری خواهند خورد و دنیای اسلام در مقابل اینها خواهد ایستاد؛ قطعاً دشمن نمی‌تواند در قضیه فلسطین، موفقیت مورد نظر خودش را پیدا کند و فلسطین آزاد خواهد شد؛ تردیدی نیست که فلسطین آزاد خواهد شد.» ۱۵/۹/۱۳۹۶

«کالین کاول» استاد سابق دانشگاه بحرین در گفت‌وگوی اختصاصی با بصیرت
امیرمحمد اسماعیلی/ در حال حاضر شخصیت‌های متعدد مذهبی و سیاسی بحرین در زندان‌ به سر می‌برند و هیچ حزب سیاسی مخالف حکومت حق فعالیت ندارند. در این کشور آزادی‌بیان آزادی اجتماعات اعتراضی و آزادی مذهب وجود نداشته و علاوه بر آن فعالان سیاسی متعددی در تبعید به سر می‌برند. نکته بغرنج موجود در بحرین این است که این کشور از نعمت بزرگی به نام دستگاه قضایی مستقل محروم می‌باشد. دستگاه قضایی حاکم در بحرین بر گرفته از دستگاه قضایی ایالت متحده بوده و این نشان‌دهنده متزلزل بودن پایه‌های رژیم آل‌خلیفه است. 
دکتر کالین کاول در حال حاضر دانشیار علوم سیاسی در دانشگاه «بلوفیلید» در غرب ایالت ویرجینیا می‌باشد که قبلاً نیز رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه مذکور بود. وی همچنین استادیار رشته علوم سیاسی در دانشکاه «هولیوک» در ایالت ماساچوست است. دکتر کالین کاول در مصاحبه‌ای با پایگاه خبری‌ـ تحلیلی بصیرت به ابعاد مختلف تحولات اخیر بحرین پرداخته است. این مصاحبه به زبان انگلیسی در بخش انگلیسی این پایگاه خبری منتشر شده و ترجمه آن پیش روی شما است. 

* بعضی از تحلیلگران بر این باورند که حکم صادر شده علیه شیخ عیسی قاسم مغایر با عدالت بوده و از آن مانند نقطه‌ای تاریک در تاریخ معاصر بحرین یاد می‌کنند. نقطه نظر حضرت‌عالی درباره وقایع رخ داده اخیر و عواقب آن در بحرین چیست؟ 
سال گذشته حامدبن‌عیسی آل‌خلیفه تابعیت شیخ عیسی قاسم، رهبر اصلی مذهبی بحرین را طبق حکم سلطنتی به شماره ۵۵/۲۰۱۶ باطل کرد. از اتهامات وارده به شیخ قاسم می‌توان به رواج فرقه‌گرایی، خشونت، پولشویی، و تأمین منافع بیگانگان اشاره کرد. شیخ قاسم در مسجد امام صادق(ع) بزرگ‌ترین مسجد شیعیان بحرین که در روستای «دیراز» محل سکونت وی واقع شده، به سخنرانی می‌پرداخت. پادشاه شاه بحرین در اقدامی همچنین دو انجمن بزرگ بحرین به نام‌های انجمن بیداری اسلامی (تاویا) و انجمن اسلامی ال ریسالت که توسط شیخ قاسم اداره می‌شد را منحل کرد. 
کمتر از یک ماه بعد از این اقدام در تاریخ ۱۷ جولای سال ۲۰۱۶ پادشاه بحرین انجمن اسلامی الوفاق که از آن به عنوان بزرگ‌ترین تشکل مخالف حکومت دیکتاتوری پادشاه بحرین یاد می‌شود را منحل کرد. به دلیل اتهامات وارده به شیخ عیسی قاسم وی به یک‌سال حبس تعلیقی و پرداخت جریمه نقدی محکوم شد. علاوه بر آن محل سکونت وی به دست نظامیان بحرینی احاطه و قوانین عبور و مرور امنیتی در زادگاه او وضع شده است. همچنین اینترنت و آنتن تلفن همراه بارها در محل سکونت وی مختل یا محدود می‌شود. علاوه بر آن مکالمات تلفنی نیز شنود می‌شود. جرم عیسی قاسم این است که وی معتقد است؛ شهروندان بحرینی باید حاکم کشورشان را انتخاب کنند و به عبارت دیگر او حامی آزادی حقوق بشر و باورهای ابتدایی دموکراتیک است که متأسفانه در بحرین جرم محسوب می‌شود. شیخ قاسم به دلیل پایبندی به عقایدش در محاصره آل‌خلیفه به سر می‌برد و طرفداران وی بیرون محل سکونت او در اعتراض به رژیم آل‌خلیفه تجمع‌های اعتراضی برپا می‌کنند و بعضاً هم توسط نیروهای امنیتی دستگیر می‌شوند. همان‌گونه که گفته شد ابطال حق شهروندی ایشان، سرکوب جنبش خواستار آزادی و ساکت کردن عقاید وی همگی نقض بندهای مصوب منشور حقوق شهروندی است. همچنین ناقض بندهای مختلف کنوانسیون بین‌المللی حقوق شهروندی و سیاسی است. 

* بعضی از سیاستمداران رژیم آل‌خلیفه این اقدامات را همسو با حفظ امنیت و قدرت حاکمیت می‌دانند، آیا این ادعا مورد قبول است؟
این ماهیت هر حکومتی است که از قدرت خود محافظت کند و فرقی ندارد چه نوع رژیمی باشد. اظهار عقیده سیاسی و اجتماعی از سوی مردم نشان‌دهنده ثبات یک رژیم است. شخصیت‌های متعدد سیاسی و مذهبی در حال حاضر در زندان‌های آل‌خلیفه به سر می‌برند و هیچ حزب سیاسی مخالف حکومت حق فعالیت ندارد. آزادی بیان، آزادی اجتماعات اعتراضی و آزادی مذهب در این کشور وجود ندارد و افزون بر آن، فعالان سیاسی متعددی در خارج از کشور در تبعید به سر می‌برند. 

* نقش بریتانیا در وقایع اخیر بحرین را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
بریتانیا چه پیش و چه پس از استقلال بحرین در سال ۱۹۷۱ نقش بسزایی در تبیین سیاست‌های خارجی این کشور ایفا ‌کرده است. همانند ایالات متحده که در جنگ جهانی دوم تأثیر بسزایی بر سیاست‌های خارجی بریتانیا داشت؛ اما این آمریکا است که نقش کلیدی در شبه‌جزایر عربی و خلیج‌فارس ایفا کرده است و بریتانیا تنها در مقام ناظر بر اجرای این سیاست‌ها در کشورهایی که قبلاً تحت استثمار این کشور بودند، ایفای نقش می‌کند. به تازگی رژیم آل‌خلیفه به دلیل ترس از دست دادن حمایت آمریکایی‌ها، بریتانیا را مجاب به ساخت پایگاه نظامی جدیدی در این کشور کرده و در این راستا هزینه‌های زیادی را متحمل شده است. آنها تنها به امید ایجاد موازنه بین حمایت آمریکا و بریتانیا دست به این عمل زده‌اند. 

* نظر شما درباره وضعیت حقوق بشر در بحرین چیست؟ 
بنده از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ در بحرین زندگی کردم. در سال ۲۰۰۱ طی یک همه‌پرسی منشور مبارزاتی ملی به منظور خاتمه دادن به شورش‌های دهه ۱۹۹۰ به تصویب رسید و هدف از آن بازگرداندن نظام مبتنی بر قانون اساسی بود؛ اما شخصاً شاهد ناتوانی نظام سلطنتی بحرین در اجرای قوانین ابتدایی، نظیر آزادی بیان و انجمن‌های سیاسی بودم. اقدامات رژیم آل‌خلیفه، نظیر اعمال محدودیت بر فعالیت‌های سیاسی، زندانی کردن فعالان سیاسی و برچیدن احزاب سیاسی و همچنین حمله به رهبران مذهبی این کشور به شورش و اعتراضات مردمی در فوریه سال ۲۰۱۱ منجر شد. هنگامی که عربستان سعودی برای سرکوب اعتراضات مردمی، نیروهای ضد شورش‌ خود را به بحرین اعزام کرد، مشخص شد که بحرین با رهبری آل‌خلیفه جزئی از قلمرو عربستان سعودی است. در نتیجه این گونه نتیجه‌گیری شد که نه تنها آل‌خلیفه، بلکه آل‌سعود تحت قیمومیت قدرت‌های برتر جهان، یعنی آمریکا و انگلیس هستند. پیرو گزارش کمیسیون مستقل تحقیق و تفحص بحرین در نوامبر ۲۰۱۱ تلاش شد تا از اعمال نامناسب و خصمانه آل‌سعود پرده برداشته شود؛ اما با وجود این هیچ وقت این امر محقق نشد. گفته‌های توماس پین کماکان پس از ۲۴۱ سال از انتشار مقاله معروفش، این حقیقت را بیان می‌کند: 
«دولت‌های پادشاهی ابتدا به دست افراد بی‌دین و مشرک روی کار آمدند و بعد اسرائیلی‌ها از آن الهام گرفتند. آن موفق‌ترین ابداعی بود که شیطان برای ترویج بت‌پرستی و شرک به وجود آورد.»


   مهدي سعيدي/ يکي از مؤلفه‌هاي مهم در حفظ هويت انقلاب اسلامي، مراقبت و جلوگيري از تحريف تاريخ آن است. انقلاب اسلامي در مراحل مختلف خود از مبارزات قبل از پيروزي تا فرارسيدن زمانه غلبه بر نظام طاغوت و تا دوران تشکيل نظام جمهوري اسلامي و در ادامه استقرار و تثبيت و بسط اقتدار و اختيارات، با حوادث تلخ و شيريني مواجه بوده که نسل امروز بايد از آنها آگاه باشد.
اتفاقاً يکي از مهم‌ترين سناريوهاي دشمنان براي مقابله با جمهوري اسلامي ایران تلاش براي بازخواني تحريف شده تاريخ انقلاب اسلامي و به تعبيري جابه‌جايي جايگاه شهيد و جلاد است که به طور خاص هويت و باورهاي نسل جوان امروز اين سرزمين را نشانه رفته است. اين سناريو البته از همان فرداي وقوع حادثه شکل مي‌گيرد و آنهايي که حقايق تاريخي به مثابه سندي براي رسوايي سياسي آنهاست تلاش مي‌کنند تا حقايق را آن‌گونه که خود مي‌پسندند و منافع‌شان تأمين می‌شود، نقل کنند، اما شاهدان عيني و نزديکي حوادث کمتر اجازه فريب افکار عمومي و تحريف حقيقت را مي‌دهد. با فاصله گرفتن از حوادث و تغيير شرايط اجتماعي‌ـ سياسي و به دليل فراموشي و ضعف حافظه تاريخي مردم و در گامي فراتر تغيير نسل‌ها، بستر براي بازسازي تاريخي حوادث مطابق با مصالح سياسي فراهم مي‌آيد و نسل‌هاي بعدي با قرائت‌هاي مختلفي از تاريخ مواجه مي‌شوند که اگر اهل بصيرت و تحقيق نباشند، حاصل آن سردرگمي و عدم تشخيص حق و باطل خواهد بود. براي مقابله با اين سناريو بايد تلاش کرد تا تاريخ صحيح تحولات و حوادث سياسي‌ـ اجتماعي را به موقع و با اسناد و مدارک ثبت کرد تا بديهيات امروز، به شبهات فردا تبديل نشود!
ساخت «مستند قائم مقام» را که به زندگي سياسي مرحوم آيت‌الله منتظري اختصاص دارد، مي‌توان اقدامي مؤثر در بازخواني صحيح تاريخ معاصر دانست که کوششي از جانب جوانان انقلابي و مبتني بر راهبرد «آتش به اختيار» به شمار مي‌آيد. اين مستند تلاش دارد تا ماجراي فراز و فرود يکي از شخصیت‌های سياسي تأثيرگذار در تحولات انقلاب اسلامي را مورد بررسي قرار دهد و حقيقت ماجرا را براي نسل امروز بازگو کند. در اين مستند که مبتني بر اسناد مسلّم و متقن تاريخي ساخته شده است، کساني در برابر دوربين قرار گرفته‌اند که بخشي از آنها از نزديکان آيت‌الله منتظري به شمار مي‌آيند. 
آغاز اکران خصوصي اين مستند با حواشي فراوانی همراه شده است و نکته جالب در اين ميان آن است که جرياني سياسي که سال‌ها مدعي آزادي بيان و شفاف‌سازي تاريخي است، در جايگاه تقابل با اين مستند قرار گرفته و تخريب آن را هدف قرار داده است. بخشي از اين منتقدان حتي هنوز مستند را که به صورت عمومي اکران نشده، نديده‌اند! اما در مقام نقد و تخريب آن برآمده‌اند! بخشي تيم سازنده مستند را خطاب قرار داده و آنها را به جواني و ناپختگي، انتساب به خانواده‌اي خاص و انتساب به جرياني خاص متهم کرده‌اند تا به این وسيله از اثرگذاری اين مستند بکاهند و آن را بي‌اعتبار و تحريف شده جلوه دهند!
مسير خطاي در پيش گرفته شده در حالي است که فارغ از تعلقات و منافع حزبي مي‌توان چنين توليداتي را مورد نقد و بررسي قرار داد و نقاط ضعف و قوت آن را در فضايي به دور از سياسي کاري بررسي کرد تا به طور دقيق‌تري وزن يک مستند تاريخي مشخص شود! جنجال‌آفريني تنها مانعي براي فهم حقيقت خواهد بود، ضمن آنکه نسل جوان را نیز در پرداختن به تاريخ گذشته محتاط خواهد کرد. 
فارغ از انتقاداتي که به هر مستند يا اثري که به بررسي تاريخي انقلاب اسلامي مي‌پردازد، مي‌توان داشت، بايد به اين حقيقت توجه کرد که بايد اجازه داد تا چنين آثاري بيش از پيش ساخته و توليد شود؛ چرا که مي‌تواند نسل امروز جامعه را با نسل ديروز پيوند بزند و تاريخ و هويت تاريخي ايشان را مورد بازخواني قرار دهد و حاصل آن دل‌مشغولي و افزايش تعلقات به تاريخي باشد که پدران و مادران‌شان خلق کرده‌اند.

 استخدام برای سرپوش گذاشتن بر تخلفات!
پس از انتخاب مستشاران دیوان محاسبات در سال گذشته، دو نفر از این مستشاران محل خدمت خود را ترک کرده و یکی از آنها به عضویت هیئت مدیره یکی از بانک‌های دولتی درآمده و دیگری نیز به سمت معاون پارلمانی یکی از وزارتخانه‌ها منصوب شده است و اخباری نیز به گوش می‌رسد که احتمال انتصاب عده‌ای دیگر از مستشاران در سازمان‌های دیگر وجود دارد؛ این درحالی است که با توجه به وظایف سنگین و مهم مستشاران دیوان محاسبات، انتخاب آنها و نظارت بر عملکرد آنها نباید تداعی هیچ‌گونه شائبه و شبهه را در افکار عمومی به واسطه نوع تعامل آنها با دستگاه‌های اجرایی ایجاد کند.

نابودی داعش، حاصل برجام؟!
روزنامه «آرمان» در یادداشتی با نام «برجام و پیروزی بر داعش» نوشت: «پیروزی بر داعش در بخش مهمی حاصل گشایش‌های اقتصادی و سیاسی ناشی از برجام بوده است.» 
دستاورد تقریباً هیچ برجام، اصلاح‌طلبان را متوهم کرده است. بر همین اساس هر اتفاق مهمی که رخ می‌دهد، با دلایل واهی و بعضاً خنده‌دار آن را به برجام نسبت می‌دهند. این گفته که «نابودی داعش، حاصل گشایش‌های اقتصادی و سیاسی برجام است»، بیشتر به طنز شبیه است. کاملاً واضح و مبرهن است که نابودی داعش حاصل رشادت‌های مدافعان حرم است. امروز به برکت خون شهدای مدافع حرم و فتح‌الفتوح رزمندگان مقاومت اسلامی، ملت‌های مظلوم منطقه نابودی داعش در عراق و سوریه را جشن می‌گیرند.

اروپا را قانع کنیم!
روزنامه «شرق» در یاددشتی با نام «اروپا را به سمت آمریکا هل ندهیم» نوشت:«اگر ایران در مورد مسئله موشکی خود در رایزنی با اروپا که هم‌اکنون مذاکرات مفصلی در جریان است، نگرانی‌ها و نیازهای امنیت ملی خود را مطرح و مذاکره کند، نیاز به ابراز مواضعی نیست که موجب شود اروپا را با دست خود به سوی آمریکا و تندروهای این کشور و اسرائیل و عربستان سوق دهد.»این روزنامه اصلاح‌طلب مدعی شده است که کشورهای دیگر در منطقه در سکوت کامل در حال فعالیت در حوزه دفاعی و نظامی هستند، این در حالی است که در خردادماه سال جاری بزرگ‌ترین قرارداد تسلیحاتی جهان به امضای دونالد ترامپ و ملک سلمان پادشاه سعودی رسید. ارزش این قرارداد که تاکنون در سطح قراردادهای تسلیحاتی جهان نمونه نداشته است، ۱۱۰ میلیارد دلار برآورد شده است. به نظر شما این اتفاق در سکوت کامل انجام شد؟! چندی پیش «ریچارد هاویت» (تهیه‌کننده سند راهبردی اتحادیه اروپا درباره روابط با ایران) گفته بود: «توافق هسته‌ای (برجام) یک نقطه عطف بود؛ هرچند که همه مشکلات ما با ایران درباره اسرائیل، دموکراسی و حقوق ‌بشر حل نشده است... نیروهایی در داخل ایران، در حال اعمال فشار بر حاکمیت هستند و ما امیدواریم گزارش ما نیز سبب پیشرفت در این زمینه شود.»

برجام نقشه راه نرمال‌سازی ایران!
یکی از اندیشکده‌های معروف آمریکا، در زمان ریاست‌جمهوری «باراک اوباما»‌ـ رئیس‌جمهور سابق آمریکا‌ـ پروژه «نرمال‌سازی ایران» را پیشنهاد کرد. براساس این پروژه آمریکا باید سلسله اقداماتی را درباره ایران اجرا کند. اولین مورد آن بحث هسته‌ای و از بین بردن دستاوردها و پیشرفت هسته‌ای ما بود، به طوری که مقامات آمریکایی با اجرای برجام تأکید کردند که واشنگتن توانست بدون شلیک حتی یک گلوله، برنامه هسته‌ای ایران را از بین ببرد. محدود کردن و توقف فعالیت‌های موشکی، قطع حمایت ایران از محور مقاومت، پذیرفتن اینکه ایران نباید قدرت منطقه‌ای باشد، پذیرفتن شروط غرب در مسئله حقوق بشر و در نهایت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی.  در حقیقت برجام نه به عنوان دلیلی برای لغو تحریم‌ها، بلکه نقشه راهی برای نرمال‌سازی ایران است. به همین دلیل است که تاکنون تقریباً و تحقیقاً هیچ دستاوردی برای ایران نداشته است.


گروه‌های مقاومت فلسطین به دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا برای حمله به سفارت این کشور هشدار دادند.
شاخه‌های نظامی گروه‌های مقاومت فلسطین در بیانیه‌های جداگانه‌ای اعلام کردند: «صرف نظر نکردن ترامپ از دستور خود سبب خواهد شد که منافع آمریکا در سرزمین فلسطین اشغالی به خطر بیفتد.» شاخه‌های نظامی مقاومت فلسطین اعلام کردند: «دستور ترامپ عواقب ناگواری برای دولت آمریکا در پی خواهد داشت و جرقه انتفاضه را 
خواهد زد.»
شاخه نظامی کمیته‌های مقاومت مردمی فلسطین در بیانیه‌های خود اعلام کردند: «اگر سفارت آمریکا به قدس اشغالی منتقل شود، این سفارتخانه در تیررس شاخه نظامی کمیته‌های مقاومت مردمی فلسطین قرار 
خواهد گرفت.»
گردان‌های «شهدای مسجدالاقصی» هم تشکیلات خودگردان فلسطین را ناکارآمد توصیف کردند و افزودند: «تشکیلات خودگردان فلسطین باید منحل شود و همه توافق‌نامه‌هایی نیز که با رژیم اشغالگر قدس امضا شده است، باید لغو شود.»

نکته: چوپانى به مقام وزارت رسید، او هر روز بامداد برمى‌خاست و کلید برمى‌داشت و در خانه پیشین خود می‌گشود و ساعتى را در خانه چوپانى خود مى‌گذراند، سپس از آنجا بیرون مى‌آمد و به نزد امیر مى‌رفت.
شاه را خبر دادند که وزیر هر روز صبح به خلوتى مى‌رود و هیچ کس را از کار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند که در آن خانه چیست؟ روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه درآمد. وزیر را دید که پوستین چوپانى بر تن کرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانی می‌خواند.
امیر گفت: «اى وزیر! این چیست که مى‌بینم؟» وزیر گفت: «هر روز بدین جا مى‌آیم تا ابتداى خویش را فراموش نکنم و به غلط نیفتم، که هر که روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.»
امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون کرد و گفت: «بگیر و در انگشت کن؛ تاکنون وزیر بودى، اکنون امیرى»!
نظر: در جامعه امروز ما یقه‌سفیدها و جریان‌های رانتی بسیاری دیده می‌شوند که راه صد ساله را در ثروت‌اندوزی و رشد مدیریتی یک شبه طی می‌کنند، این افراد که به واسطه ارتباط‌هایی که پیدا کرده‌اند، بسیاری از افراد و جریان‌های فاسد را به خود پیوند داده‌اند و با فراموش کردن گذشته خود در صدد بر می‌آیند که نه تنها خود را در فساد بیشتر غرق کنند؛ بلکه شخصیت‌های برجسته را نیز به این ورطه بکشانند. حال اگر کسی از این جریان‌ها نقد کند و گذشته پر محنت‌شان را یادآور شود و خیانت‌های آنان را گوشزد کند، در معرکه‌گیری جریان‌های فاسد مورد هجمه قرار 
می‌گیرد.

لایحه مشکوک دولت در سکوت خبری!
همزمان با شناسایی قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، لایحه دولت آقای روحانی برای منع حمایت ایران از جبهه مقاومت، در مجلس شورای اسلامی در دست بررسی است.
لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم که ذیل دستور FATF تنظیم شده است، مانع حمایت ایران از قدس مظلوم و جبهه مقاومت و حتی برخی از دستگاه‌ها و مقامات داخلی خواهد شد.
این لایحه ناقض اصل ۱۵۴ قانون اساسی است و اگر قرار است ایران به این کنوانسیون ملحق شود، یک حق تحفظ روشن درباره جبهه مقاومت باید در آن درج شود.
کشف قطعه آمریکایی
 در موشک یمنی
بررسی سازمان ملل درباره حمله موشکی یمن به فرودگاه بین‌المللی ریاض در ۱۳ آبان نشان می‌دهد که موشک استفاده شده در این حمله، دارای یک قطعه آمریکایی بوده
 است.
به نوشته «فارین‌پالیسی» اینکه چگونه یک قطعه آمریکایی در موشک یمنی استفاده شده، معمایی است که کارشناسان سازمان ملل اکنون برای حل آن در تلاش هستند.
مناظره توئیتری کمک مستشاری ایران در یمن
مصطفی تاج‌زاده؛ اصلاح‌طلب و محکوم فتنه نوشت: «یمن در اشغال داعش نیست، حرم ندارد و هم مرز اسرائیل هم نیست که به اصطلاح آقایان عمق استراتژیک جمهوری اسلامی محسوب شود. اعلان کمک مستشاری ایران در یمن توسط سردار جعفری در شرایطی که ترامپ در پی اثبات دخالت سپاه در امور داخلی کشورهای دیگر است، چه معنا و چه لزومی دارد؟»  مهدی محمدی، فعال سیاسی اصولگرا پاسخ وی را این‌گونه داد: «قصه آنقدر بيخ پيدا كرده كه تاجزاده هم توئيت كرده ايران در يمن چه مي‌كند؟! نگران بن‌سلمان شده‌اند. پاي چند صد هزار در ميان است يا مجاني خدمات مي‌دهند؟ در يمن هستيم چون ابزار بازدارنده در مقابل احمق‌ترين و وحشي‌ترين دشمن ماست. مسلماني جاي خود كه ظاهراً وجه مشترك ما و تاجزاده نيست.»

  رسول سنائی‌راد/  دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور جنجالی‌ آمریکا که با تصمیمات متعارض و نامتعادل شهرتی بهم زده، در سخنرانی خود در روز چهارشنبه 15 آذر ماه شهر قدس را پایتخت فلسطین اشغالی اعلام و دستور داد تا سفارت آمریکا به این شهر منتقل شود.
جالب‌ اینکه او مدعی شده است از صلح حمایت می‌کند و از تشکیل دو دولت در این سرزمین، چنانچه دو طرف در مذاکرات آن را بپذیرند هم حمایت خواهد کرد. 
هر چند این تصمیم ترامپ در واقع بیان دوباره تصمیم نمایندگان کنگره آمریکا در سال 1995 است که در اوج مذاکرات فلسطینی‌ها با اشغالگران فلسطین خواستار انتقال سفارت آمریکا به قدس شده بودند؛ مصوبه‌ای که نوعی جانبداری آشکار آمریکایی‌ها از اشغالگران و فراهم کردن زمینه ایستادگی آنان بر خواسته‌های ظالمانه خود بود؛‌ اما رؤسای‌جمهور قبلی آمریکا با توجه به پیامدهای خطرناک آن، از پیگیری عملی این مصوبه کنگره که برآمده از لابی صهیونیست‌ها و اعلام جانبداری صریح از طرف صهیونیستی بود، خودداری کرده بودند.
احتمالاً یکی از دلایل مسکوت ماندن این مصوبه، تنها ماندن آمریکا در اجرای آن بود؛ چرا که هیچ یک از دولتمردان دارای حداقل عقل و خرد سیاسی حاضر به دنباله‌روی از آن نبوده و از این رو موجب انزوای آمریکا در جهان می‌شد که هزینه‌ای سنگین برای این تصمیم معطوف به منافع صهیونیستی به شمار می‌آمد.
اصلی‌ترین دلیل این همراهی نکردن هم به ماهیت رژیم صهیونیستی برمی‌گردد که بر اثر گرایش‌های بدخیم آپارتایدی‌اش هیچ حقوق و احترامی برای پیروان دیگر ادیان قائل نبوده و در صورتی که زمینه حاکمیت خود را به عنوان پایتخت بر قدس شریف محتمل بداند، به تخریب آثار مذهبی دیگر ادیان و انزوا و آواره کردن پیروان آنها از این شهر مقدس تردیدی به خود راه نخواهد داد. همان‌گونه که تاکنون شهرک‌سازی‌های خود را به قیمت غصب خانه‌های ساکنان اصلی و جایگزین کردن صهیونیست‌های مهاجر با وجود مخالفت‌های جهانیان دنبال کرده است. 
از این رو تصمیم ترامپ در واقع اهانت آشکار به احساسات مسلمانان و مسیحیان و حمایت از آپارتاید صهیونیستی به شمار می‌آید که با خودبرترپنداری نژادپرستانه، ‌نه تنها محرومیت، بلکه نابودی و حذف دیگران را لازمه بقای خود می‌‌پندارد. 
با توجه به همین ویژگی و سابقه سیاه رژیم آپارتاید صهیونیستی است که کلیه کشورها از کانادا و انگلیس در صف متحدان معمول آمریکا تا جمهوری اسلامی ایران به منزله حامی همیشگی مظلومان فلسطینی، با این تصمیم ترامپ به مخالفت برخاسته‌اند که اگرچه نوع و میزان آن متفاوت است؛ اما جملگی فقدان عقلانیت و منطق غلط این تصمیم ترامپ را نشان می‌دهد. اگرچه نتانیاهو، نخست‌وزیر افراطی رژیم صهیونیستی از این تصمیم استقبال و آن را نوعی اعتراف به این دانسته است که قدس پایتخت فلسطین اشغالی است و بخشی از هر مذاکرات در آینده خواهد بود. در واقع، تنها این جریان افراطی حاکم بر فلسطین اشغالی است که از خوش‌خدمتی ترامپ به خود، ‌استقبال و آن را به منزله برگه‌ای برای هر نوع مذاکره احتمالی قرار داده است. 
پس از مواجه شدن این تصمیم نابخردانه با مخالفت‌ها و ابراز تأسف‌های گسترده در سطح جهان و واکنش تند کشورهای اسلامی،‌ وزیر خارجه آمریکا، ‌ساعاتی پس از امضای دستور اجرایی انتقال سفارت از سوی ترامپ، اعلام کرد که این موضوع تا شش ماه دیگر به تعویق افتاده است که خود حاکی از وجود مخالفت‌‌ها و اشتباه دانستن آن در درون حاکمیت آمریکا با نگاه به ابعاد و پیامدهای خطرناک آن است.  
  اما چه عواملی مشوق یا ترغیب‌کننده رئیس‌جمهور کاسب کار و کاباره‌ای آمریکا در اتخاذ این تصمیم جنجالی و احمقانه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان به عوامل زیر اشاره کرد:‌
1ـ بدهی ترامپ به صهیونیست‌ها برای توازن در معادلات سیاسی و امنیتی بین رژیم صهیونیستی و دولت‌های عربی که پیش از این با قراردادهای سنگین نظامی و غیر نظامی به ارزش واقعی بیش از 500 میلیارد دلار، گویا قدرت آنها افزایش یافته و در این میان باید سهم رژیم صهیونیستی جبران می‌‌شد. در واقع، این تصمیم ترامپ نوعی خوش‌خدمتی به صهیونیست‌ها و دادن سهم مناسب از دوشیدن گاوهای شیری به سگ نگهبان و ترسناک برای حمله‌ها و پارس کردن‌ها در شرایط ضروری در منطقه غرب آسیا است. 
2ـ نگرانی از آینده معادلات منطقه‌ای با شکست داعش و رسوایی و ضعف تروریست‌های تکفیری که تاکنون ابزار مناسب آمریکا و متحدان عربی و عبری آن برای جنگ نیابتی در منطقه و فرسایش مقاومت به حساب می‌آمدند و رژیم صهیونیستی را در حاشیه‌ای امن قرار داده بودند. با شکست تروریست‌ها و مجال مقاومت برای بازسازی و تمرکز بر مهار غده سرطانی صهیونیسم که مشوق رژیم صهیونیستی و حامیان آنها به بازگشت به خط مذاکره خواهد بود، ‌از الآن ترامپ با اهدای این برگه موجب شد تا نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی آن را اعتراف به پایتختی قدس برای اشغالگران تلقی و اعلان کند که این موضوع بخشی از هر مذاکرات سیاسی در آینده خواهد بود. 
3ـ نفوذ بیش از حد صهیونیست‌ها در کاخ سفید که نقش گسترده جرالد کوشنر، داماد صهیونیست ترامپ در سیاست‌های مربوط به منطقه غرب آسیا و ارتباطات خاص وی با رژیم صهیونیستی و لابی‌گری‌های پیدا و پنهان با برخی رژیم‌های وابسته منطقه‌ای آمریکا و در رأس آن آل‌سعود، ‌نماد این نفوذ نحس و خطرناک است که خروجی آن تصمیماتی غیر منطقی و از این دست است .
4ـ وجود اختلاف در جهان اسلام و زخم‌های عمیق جنگ و ستیز بین کشورهای اسلامی و نزاع‌های قدرت‌طلبانه داخلی آنها که متأسفانه چندین سال است موضوع فلسطین را به سایه انداخته و از اولویت در جهان اسلام دور کرده است. اگر فلسطین مسئله اول جهان اسلام بود، ‌کاسب کاباره‌ای چون ترامپ هیچ‌گاه به خود اجازه چنین گستاخی احمقانه‌ای را نمی‌داد. در واقع، اختلاف در جهان اسلام زمینه‌ساز این تصمیم نابخردانه شده که تاکنون هیچ یک از رؤسای‌جمهور آمریکا حاضر به پذیرش ریسک آن نبوده‌اند. 
5ـ این اقدام ترامپ که به تعبیر سید مقاومت سیدحسن نصرالله یک بالفور جدید است،‌ پیامد خیانت برخی سران کشورهای اسلامی به آرمان فلسطین است که با داشتن روابط پیدا و پنهان با رژیم صهیونیستی به موجودیت غاصبانه‌اش رسمیت داده و بیشرمانه مردم مظلوم فلسطین را به صهیونیست‌ها فروخته‌اند؛ اما غافل از آنکه این رژیم نماینده جریان استعماری و استثماری هژمون‌‌گرا و سلطه‌طلب غرب و ابزار این جریان ظالمانه در منطقه غرب آسیا است که برای حفظ سلطه و تاراج منابع در این منطقه به کمتر از ضعف و اطاعت رژیم‌های منطقه‌ای قائل نبوده و از این رو فرسایش قدرت کشورها را اگر در سوریه و عراق به وسیله تروریست‌های تکفیری دنبال می‌کردند، در آینده باز همچون گذشته از رژیم صهیونیستی برای فرسایش قدرت کشورهای اسلامی و دوشیدن رژیم‌های وابسته خویش بهره خواهند برد. خیانت به آرمان فلسطین در واقع به قیمت خیانت به همه جهان اسلام و منزلت و منافع همه مسلمانان است. 
اما روی دیگر این اشتباه راهبردی ترامپ را باید شکل‌گیری نوعی شناخت و هوشیاری و رقم خوردن شرایط جدیدی دانست که می‌تواند وقایع و روندهای مبارکی را نیز رقم بزند؛ وقایع و روندهایی، چون
1ـ قرار گرفتن موضوع فلسطین و قدس شریف در رأس مسائل جهان اسلام؛
2ـ ایجاد وحدت و همگرایی در جهان اسلامی حول مسئله فلسطین؛
3ـ خیانت‌بار محسوب شدن هرگونه رابطه پیدا و پنهان از سوی دولت‌ها و دولتمردان کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی و تشدید انزوای این رژیم منحوس در منطقه؛
4ـ آشکار شدن روند حمایت طرفداری محض آمریکا از رژیم صهیونیستی و بی‌اعتباری ادعای میانجی‌گری آنان بین صهیونیست‌ها و فلسطینی‌‌ها؛
5ـ اثبات بی‌نتیجه بودن هرگونه مذاکره با رژیم صهیونیستی و بازگشت فلسطینی‌ها به انتفاضه و مبارزه جهادی برای نیل به حق موجودیت و حیات خود.
بنابراین تصمیم احمقانه و اشتباه بزرگ ترامپ نه موجب تقویت رژیم صهیونیستی، بلکه سبب ضعف بیشتر آن و نزدیک‌تر شدن زوال و نابودی آن به حول و قوه الهی خواهد شد و چه بسا موجب بازگشت برخی سلفیون فریب‌خورده و لغزیده به دامن تکفیری‌ها به سمت جهاد و مبارزه واقعی برای آزادسازی قدس از چنگ صهیونیست‌ها نیز شود که به قول امام موسی صدر که خطاب به یاسر عرفات هشدار داده بود؛ ای ابوعماد شرف قدس اجازه نخواهد داد که این شهر به دست غیر مؤمنان آزاد شود، وقایع اخیر فرصتی برای پالایش و بازگشت به هویت اسلامی‌ـ جهادی واقعی برا‌ی آزادسازی قدس به دست مؤمنان و رسوایی خائنان در جهان اسلام خواهد شد. 
با همین نگاه و تحلیل است که حضرت امام خامنه‌ای در دیدار مسئولان نظام و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، ادعای دشمنان اسلام درباره اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی را ناشی از ناتوانی و عجز آنها دانسته و تأکید فرمودند: «دنیای اسلام بلاشک در مقابل این توطئه می‌ایستد و صهیونیست‌ها با این کار ضربه بزر‌گ‌تری می‌خورند و فلسطین عزیز بدون تردید، سرانجام آزاد خواهد شد.»