حسین عبداللهیفر/ برخی اصلاحطلبان میگویند سالها پیش این روزهای احمدینژادیها را پیشبینی میکردند و به همین دلیل با وی مخالف بودند. عجیب آنکه آنها فتنه 88 را با همین ادعا توجیه کرده و آن را اقدامی برای پیشگیری از بدرفتاریهای امروز احمدینژاد توصیف میکنند! عجیبتر این است که آنها اذعان برخی از اصولگرایان به این را که احمدینژاد یک پای فتنه بوده، ناکافی دانسته و خواستار توبه حامیان احمدینژاد شدهاند؛ این در حالی است که اولاً، خودشان هنوز بابت حمایت از پای اصلی فتنه از نظام و مردم عذرخواهی
نکردهاند.
ثانیاً، حتی اگر ادعای آنها درباره آینده احمدینژاد درست هم باشد، چگونه وقتی خودشان اجازه برخورد با کسانی را که سالها از جرمشان میگذرد، نمیدهند، با احمدینژاد به دلیل رفتارهای این روزهایش برخورد کردهاند!
ثالثاً، اگر اصلاحطلبان قادر به پیشبینی دقیق آینده احمدینژاد بودند، چگونه در همین سال 96 نتوانستند رفتار این روزهای دولت فعلی را پیشبینی کنند و هنوز چند ماه از انتخابات نگذشته، از چرخش نامزد خود سخن به میان میآورند و امروز نقش خود را در وضعیتی که اتفاقاً اساس بدرفتاری احمدینژادیها شده، انکار میکنند.
رابعاً، اگر ادعای پیشگویی اصلاحطلبان درست باشد، چرا فقط رفتار احمدینژاد را که از همان ابتدا با وی مخالف بودند، پیشبینی کرده و قادر نبودند عاقبت بدرفتاریهای خود در مجلس ششم و هفتم، تحصن و استعفای دستهجمعی، ماجرای 18 تیر و کوی دانشگاه و... را پیشبینی کنند که خود زمینه هرگونه رفتار نامتعارف دیگران شده و امروز انحرافیها در مقایسه رفتار خود با اصلاحطلبان، وزن اقداماتشان علیه نظام را ناچیز میدانند.
وقتی اصلاحطلبان خود چنین سابقه دفاعناپذیری دارند و نقش امروز خود را نیز در بروز این وضعیت که احمدینژادیها بر موج نارضایتی ناشی از آن سوار شدهاند، نمیپذیرند، به دنبال لاپوشانی خطاهای گذشته و امروز خود خطاهای احمدینژاد را بزرگنمایی کرده و هر عمل و سخن وی را با آب و تاب منعکس
میکنند.
در این زمینه این سؤال مطرح است که آیا پیشگویی اصلاحطلبان از این روزهای احمدینژاد، دلیلی بر حقانیت آنهاست و متقابلاً کسانی که این روزها را پیشبینی نکردهاند، گواهی بر ناحق بودن آنهاست؟
واضح است که اصلاحطلبان میخواهند با این بهانهها رفتارهای غلط خود را توجیه کنند؛ چرا که احمدینژاد در سال 88 با 24 میلیون رأی رئیسجمهور منتخب مردم بود، حتی اگر عدهای آینده وی را بسیار روشن پیشبینی میکردند، حق برخورد با وی و برهم زدن نتیجه انتخابات را به بهانه تقلب نداشتند؛ زیرا اگر قرار بود پیشبینیها و پیشگوییها از آینده افراد، مبنای تعامل با وی قرار گیرد، در هر انتخاباتی کسانی که به نامزد پیروز رأی ندادهاند،
میتوانند برخی چیزها از جمله موفق نشدن در حل مشکلات اقتصادی کشور و معیشت مردم را بهانه قرار داده و از پذیرش نتیجه انتخابات سر باز زنند. به ویژه آنکه متأسفانه بیشتر نامزدهای پیروز انتخابات در زمان مسئولیت و پس از آن، با اتخاذ مواضع نادرست یا اقدامات
نامتعارف نشان دادهاند که پیشبینی مخالفان آنها غلط نبوده و بسیاری از تحلیلها درباره آنها درست بوده است؛ از این رو با نهایت تأسف و تقبیح رفتارهای غلط رئیس دولت نهم و دهم باید گفت، احمدینژاد اولین و آخرین فردی نیست که با هر توجیهی که دارد هم منافع عمومی و هم مصالح شخصی خود را زیر پا گذاشته و با اقدامات هنجارشکنانه خود بستر سوءاستفاده مخالفان خود و دشمنان ملت ایران را فراهم
کردهاند.