رضا اشرفي / پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات رياستجمهوري سال 2016 بسياري را شگفتزده كرد. تيم هيلاري كلينتون به همراه هواداران، خود را آماده كرده بودند تا در پايان رأيگيري و اعلام نتيجه انتخابات جشن شادي برپا كنند؛ اما اين اتفاق نيفتاد و آنچه اعلام شد، اين بود كه جهان بايد چند سالي را با دونالد ترامپ سر كند. رئيسجمهوري كه هنوز بسياري معتقدند با مشكلات جدي شخصيتي مواجه است و بسياري از تصميماتش غيرمتعارف و حتي دور از شأن فضاي سياسيـ اجتماعي آمريكا و حتي جهان است.
اين در حالي است كه دونالد ترامپ از سوي مردم آمريكا انتخاب شده و نماينده آمريكا به شمار میاید و هر آنچه كه انجام ميدهد نماد و نشاني از تفكر و متن اجتماعي مردم آمريكا است. با توجه به اينكه وي يكي از ثروتمندان آمريكا است و پيش از اين نشان داده كه راه و رسم اقتصاد را ميداند، برخي چشم انتظار اين بودهاند كه وي بتواند به لحاظ اقتصادي آمريكا را تغيير دهد. به ویژه كه آمريكا و به طور كل نظام سرمايهداري از سال 2008 با بحران مالي و مشكلات جدي اقتصادي مواجه بوده است.
دونالد ترامپ براي اين كار بهترين راه را در اختلافافكني بينالمللي ديده است تا از طريق برافروختن جنگها يا دستكم ايجاد دشمنيها و بحرانسازي منطقهاي در حوزههاي مختلف، دست به فروش اسلحه بزند. آمارها هم نشان ميدهد كه ميزان فروش اسلحه آمريكا در طول يكسال گذشته با افزايش همراه بوده است و طيفي كه در اين كشور مشغول ساخت اسلحه هستند از بزرگترين طرفداران فعلي وي به حساب ميآيند. ترامپ «از 20 ژانويه تا نوامبر سال 2017 اقدام به فروش حدوداً 50 میلیارد دلار تسلیحات نظامی به ديگر کشورهای جهان کرده كه ميزان آن در سال 2016 حدود 33 میلیارد دلار بود.»
البته برخي از آمارهاي ديگر نشان ميدهد كه اقتصاد آمريكا با رشد نسبي همراه بوده است؛ اما مسئله اساسي اين است كه تصميمات و رويكردهاي سياسي ترامپ در حوزه بينالملل با مشكلات جدي همراه بوده و به ميزان شدت افول هژموني اين كشور افزوده است، به گونهاي كه بسياري از كشورهاي جهان، حتي در مواردي در اروپا، سعي دارند خود را از آمريكا جدا كرده و اعلام كنند كه در سياستهاي جهاني با آن همراه نيستند.
البته اين بياعتباري سياسي از ابتدا در داخل شكل گرفت، به طوری كه بسياري از سياستمداران به دليل شخصيت ترامپ از پذيرش پستهاي سياسي امتناع كردند و برخي نيز كه پذيرفته بودند به مرور استعفا دادند، به گونهاي كه هنوز برخي از پستهاي سياسي اين كشور خالي است! مسائل مختلفي به اين موضوع دامن زده است كه يكي از مهمترين آنها اتهامات جنسي و آزار زنان است كه به وي نسبت داده ميشود.
از سوي ديگر رويكردهاي خرد و كلان ترامپ در عرصه بينالمللي به ميزان بياعتباري آمريكا افزوده است، در حالي كه دولت ترامپ سعي دارد به شيوههاي مختلف از افزايش قدرت چين بكاهد، از ابتدا به بحرانسازي در حوزه آسياـ پاسيفيك پرداخته است. در اين زمينه، حتي گمانه رويارويي هستهاي با كره شمالي شكل گرفت كه البته امري محال است. با اين وجود دولت آمريكا سعي دارد با زنده نگه داشتن اين بحران بهرههاي لازم را هم از متحدان آمريكا و هم مخالفان آن در حوزه شرق آسيا ببرد. اين بحران وقتي به سياستهاي روسيه گره ميخورد از پيچيدگي بيشتري برخوردار ميشود. اگر چه برخي معتقد بودند كه ترامپ آمريكا را به روسيه نزديك ميكند؛ اما به دلايل مختلف از جمله دشمني ذاتي اين دو، چنين پيشبيني به وقوع نپيوسته است و حتي ترامپ به تحريم عليه مسكو اقدام كرده است. سياستي كه نميتواند خارج از رويكردهاي آمريكا در شرق اروپا، غرب آسيا و جنوب آمريكا باشد.
در حالي كه حوزه غرب آسيا و شمال آفريقا به همراه برخي ديگر از مناطق جهان به بحث اسلام و اسلامهراسي گره خورده است. اين موضوع بيش از هر منطقه در حوزه غرب آسيا، به ویژه در بحرانهاي چند سال اخير از جمله سوريه گره خورده است. برخي از تحليلگران بر اين عقيده هستند كه آمريكا براي منطقه خاورميانه برنامهای مشخص ندارد؛ اما نگاهي به عملكرد ترامپ در خاورميانه نشان ميدهد كه در سال 2017 ميزان دخالت واشنگتن در اين منطقه افزايش پيدا كرده است و اين دولت در آینده براي كردهاي منطقه، برنامه بحرانساز دارد.
البته مهمترين تغييري كه نسبت به دولت اوباما در اين حوزه ديده ميشود به رژيم صهيونيستي مربوط است. ترامپ آمريكا را به شدت به سياستهاي این رژیم متصل كرده و با اتحاد پيدا و پنهان اين رژيم با عربستان سعودي در حال پيادهسازي سياستهاي ضد اسلاميـ مقاومتي است. در همين راستا سياست دو دههاي انتقال سفارت به بيتالمقدس را تأييد كرده است تا اسلام را بيش از گذشته تحت فشار قرار دهد. تهديدي كه با اتحاد مسلمانان، تظاهرات، مخالفتها و انتفاضه عليه اين تصميم ميتواند به فرصتي براي دنياي اسلام تبديل شود. در این میان برخی بر این عقیدهاند که ترامپ شکست خورده در داخل و خارج برای آنکه در کارنامه خود برگ برندهای داشته باشد، اقدام به اعلام پایتختی قدس کرده، هر چند که نوع واکنشهای جهانی به این تصمیم، عملاً تحقق این هدف را در ابهام قرار داده است.