علی حیدری/ چند روز پیش بود که کنگره آمریکا در ادامه طرح عملیات روانی خود علیه جمهوری اسلامی ایران، طرحی موسوم به «قطعنامۀ شفافیت دارایی کادر رهبری ایران»، موسوم به «اچ آر ۱۶۳۸» را با ۲۸۹ رأی موافق و ۱۳۵ رأی مخالف به تصویب رساند که اگر این طرح به تصویب سنا برسد و رئیس‌جمهور آمریکا نیز آن‌ را امضا کند، وزارت خزانه‌داری آمریکا اطلاعاتی را درباره اموال و دارایی‌هایی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تحت کنترل رهبری و مسئولان جمهوری اسلامی ایران قرار دارند، منتشر خواهد کرد.
یکی از نمایندگان جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا به کمیته امور مالی این مجلس گفته است: «ما اطلاعاتی در دست داریم دال بر اینکه ۷۰ تا ۸۰ نفر از رهبران سیاسی و نظامی ایران یک‌سوم اقتصاد ایران را کنترل می‌کنند. آنها ثروت‌های هنگفتی جمع‌آوری کرده‌اند.» آمریکایی ها  نتوانسته‌اند انگیزه خود را از ارائه چنین طرحی پنهان کنند؛ لذا در یکی از بندهای این طرح آورده‌اند: «ایران به حمایت از گروه‌های تروریستی در سراسر جهان، به ‌ویژه از طریق نیروی قدس ادامه داده است. این گروه‌ها، شامل حزب‌الله لبنان، چندین گروه شبه‌نظامی شیعه‌ عراقی، حماس و جهاد اسلامی فلسطینی می‌شوند.»
تجربه دشمنی‌های آمریکا با ملت ایران نشان داده است که این طرح نیز یکی از هزاران توطئه علیه نظام اسلامی در طول این سال‌هاست. انتخاب عبارت «دارایی‌های رهبری» برای طرح دوباره و چندباره موضوع نفوذ جمهوری اسلامی ایران در کشورهای منطقه و به چالش کشیدن حمایت‌های ایران از گروه‌های مقاومت حاکی از وحشت آمریکا و غرب از حضور و نفوذ معنوی ایران در بین ملت‌های مسلمان منطقه تحت راهبردهای کلان رهبر معظم انقلاب طی سال‌های اخیر بوده است؛ نفوذی که تأثیر آن را در شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه به وضوح دیده‌اند و خودشان اذعان می‌کنند که نه تنها راهبردهای‌شان علیه جمهوری اسلامی ایران ناکام مانده، بلکه ایران به نزدیکی مرزهای رژیم صهیونیستی رسیده و خواب راحت را از آنان سلب کرده است.  
دشمنان مردم ایران که دشمنی‌شان با اسلام به اثبات رسیده و این روزها مغلوب مقاومت ملت‌های اسلامی به رهبری ولی امر مسلمین و مرجعیت شیعه هستند، چنگ بر رخ آفتاب می‌کشند، اما نمی‌دانند با به کار بردن این تعابیر نمی‌توانند چهره درخشان رهبر امت اسلام را مخدوش کنند. آنها نمی‌دانند که اصولاً منش حكومت ولايت فقيه از اين نسبت‌هاي ناروا به دور است. ولی‌فقیه نسبت به جان و مال و ناموس مردم اختیار دارد، همان اختیاری که اولیای الهی داشتند. اما هیچ‌گاه از این قدرت و اختیار برای منافع شخصی‌اش بهره نمی‌گیرد. به همین دلیل هم عالی‌ترین شخصيت نظام جمهوری اسلامی زندگي ساده و بی‌آلایشی همچون دیگر مردم جامعه را براي خود برگزيده است. البته اين مسئله‌ای نيست كه از ديد ملت بزرگ ایران دورمانده باشد.
ما هم معتقدیم رهبر معظم انقلاب دارایی‌های فراوانی دارند، اما ثروت و دارایی ایشان در تعریف دشمن با تعریف ما تفاوت بسیاری دارد. ایشان سرمایه‌هایی دارند که دشمنانش از دیدن و درک آنها عاجزند. ما معتقدیم؛ «امام خامنه‌ای ثروتمندترین رهبر دنیاست؛ چرا که میلیون‌ها سرباز جان برکف دارد که تا پای جان تحت فرمانش هستند و خونی که در رگ‌های‌شان است و هستی‌ و آبروی‌شان، همه از آن اوست که با این همه دارایی، ویلا ندارد، بیت دارد. خانه‌اش به جای فرش، عرش دارد و گلیم و چند تکه آسمان. همه چیز ساده است مثل خانه زهرا(س)، مثل خیمه حسین(ع). حسینیه امام خمینی(ره) دارد و چفیه دارد و عصایی که چوبش از شجره طوباست و دست مجروحی که ریشه در کف‌العباس دارد.»

«پاتریک کاکبرن»، نویسنده انگلیسی با اشاره به تندروی و بی‌پروایی بلندپروازانه بن‌سلمان که به شکست‌های وی در عرصه داخلی و خارجی منجر شده، نسبت به استمرار شکست‌های وی در حوزه‌های اقتصاد و سیاست هشدار داد.
کاکبرن در مقاله‌ای در روزنامه ایندیپندنت چاپ لندن با اشاره به شکست بن‌سلمان در حمایت از گروه‌های تروریستی در سوریه و اتخاذ مواضع بسیار تند وی علیه ایران، سیاست‌های منطقه‌ای او را شکست‌خورده دانست و گفت: «یمن در گذشته حیاط خلوت آل‌سعود بود؛ اما اکنون به نمایش رسوایی و شکست آنها تبدیل شده است! آنها هزاران نفر را به قتل رسانده و با محاصره شدید، کشور را در آستانه نسل‌کشی در اثر قحطی و گرسنگی قرار داده‌اند؛ اما پایتخت یمن به جولانگاه مخالفان آن تبدیل شده است. آنها در محاصره قطر نیز شکست خوردند و این کشور بدون هیچ مسامحه‌ای در برابر آنان ایستاد. ریاض، قطر را به اتهام حمایت از تروریسم محاصره کرد؛ اما دنیا می‌داند که بزرگ‌ترین پشتیبان گروه‌های تروریستی ریاض بوده است!» کاکبرن در ادامه بی‌پروایی افراطی بن‌سلمان را تلویحاً به نوعی جنون تشبیه و تأکید کرد: «نکته مهم و خطرناک‌تر این است که بن‌سلمان هر قدر در سیاست‌های خود شکست می‌خورد؛ به جای بازبینی و اصلاح رویه، تندروی بیشتر و لجاجت را در دستور کار قرار می‌دهد. از ایران تا قطر و یمن شما شاهد این سیاست هستید. قطعاً کشورهای دیگر بر سر یک طرح شکست‌خورده مجدداً قمار نمی‌کنند و دوست ندارند در کنار یک شکست‌خورده بمانند.» این نویسنده و تحلیلگر بریتانیایی در ادامه با اشاره به بازداشت شاهزادگان انگلیسی به اتهام فساد و اخاذی بن‌سلمان از آنان، از تشدید اختلافات در دربار آل‌سعود خبر داد و پیش‌بینی کرد با تداوم شکست‌های بن‌سلمان در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی ممکن است نزاع درون‌درباری تشدید شده و به سقوط نظام حاکم منتهی شود.

معاونت دانش و پژوهش نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آخرین روز از هفته پژوهش در مراسمی با حضور دریادار علی فدوی فرمانده این نیرو اقدام به برگزاری مراسم رونمایی از مجموعه هفت جلدی کتاب‌های تجربه‌نگاری خود کرد.
در این مراسم دریادار فدوی پس از رونمایی از این هفت جلد کتاب، از زحمات معاونت دانش و پژوهش و اقدامات دانشی در سطح نیروی دریایی سپاه قدردانی کرد. همچنین ناوسالار پاسدار نقی پوررضایی معاون دانش و پژوهش این نیرو در گزارشی از این مجموعه هفت جلدی گفت: «هدف از چاپ و نشر این کتب گفتمان‌سازی و فرهنگ‌سازی موضوع تجربه‌نگاری است.» وی در توضیح محتوای این کتاب‌ها افزود: «این کتب شامل تجربیات دانشی و شیوه‌های خلاقانه در حوزه‌های تخصصی نیروی دریایی سپاه در بخش‌های عملیات دریایی، آفند و پدافند در دریا، مخابرات و جنگ الکترونیک، بهداری رزم دریایی و تعمیرات و نگهداری است و شامل تجربیات ارزشمند فرماندهان و رزمندگان نیروی دریایی سپاه است که تدوین و چاپ شده است و می‌تواند مرجعی برای تولید دانش بومی در این حوزه‌ها باشد.»


   محمد صرفی/ اگرچه دولت باراک اوباما، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا مدعی بود که برخلاف دولت‌های پیشین به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران نیست؛ اما راهبرد عملی دولت وی در همین راستا بود. با پایان دوره اوباما و روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ، نقاب پیشین کنار رفته و واشنگتن بارها به طور رسمی و آشکارا اعلام کرده است که رویکرد تغییر رژیم در ایران را دنبال می‌کند.
نخستین بار «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه آمریکا خواستار تغییر رژیم در ایران شد. وی در سخنانی در یک نشست استماع درباره بودجه سال آینده وزارت خارجه در کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، خواستار حمایت از عناصری در داخل ایران با هدف گذار صلح‌آمیز در حکومت ایران شد.
آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور کمترین محبوبیتی بین مردم کشورمان ندارند و نمی‌تواند برای رسیدن به اهداف خود روی آنها حساب کنند. حداکثر توانایی آنها، جنجال‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران، جاسوسی و مشارکت در عملیات‌های خرابکارانه است. این گروه‌ها به دلایل مختلف قادر به ایجاد موج اجتماعی و فراگیر نیستند. 
در چنین وضعیتی آمریکایی‌ها دریافته‌اند که باید رویکرد «تغییر از درون» را دنبال کنند. آنها بارها با حسرت از فتنه 88 به مثابه فرصتی کم‌نظیر که می‌توانست به براندازی جمهوری اسلامی ایران منجر شود، یاد کرده‌اند. آنان به شکلی ریاکارانه اوباما را متهم به کم‌کاری در این زمینه و بهره‌برداری نکردن از این فرصت متهم می‌کنند. حال آنکه بررسی رویدادهای سال 88 به روشنی نشان می‌دهد، دولت وقت آمریکا از تمام ابزار و امکانات خود در راستای حمایت از فتنه‌گران بهره برد. 
شواهد گویای این موضوع است که آمریکایی‌ها اکنون با تحلیل وقایع سال 88 و بررسی چرایی به نتیجه نرسیدن فتنه‌گران، درصدد رفع موانع تحقق راهبرد خود هستند. یکی از مسائلی که در بیشتر تحلیل‌های آنها تکرار شده، تأکید بر این موضوع است که همراهی نکردن توده‌های مردم با فتنه 88 یکی از اصلی‌ترین دلایل ناکامی آن است. آنان معتقدند؛ فتنه 88 در سطح سیاسی باقی ماند و به همین دلیل طبقات فرودست جامعه با آن همراهی نکردند و اساساً دغدغه آنان نبود. 
برهمین اساس بود که دقیقاً پس از فتنه 88 روند اعمال تحریم‌ها شدت و سرعتی فزون‌تر یافت و تبدیل به محور راهبردی واشنگتن شد. هدف اصلی و واقعی آنها از این تحریم‌ها آن بود که مردم را از نظر اقتصادی و معیشتی تحت فشار گذاشته و زمینه را برای رو در رو کردن آنان با نظام فراهم کنند. از همین رو بود که دور جدید تحریم‌هایی که خودشان آنها را تحریم‌های فلج‌کننده می‌نامیدند، درست در اولین سالگرد فتنه 88 علیه ایران اعمال شد.
واشنگتن به درستی می‌داند که فشارهای بیرونی به تنهایی قادر به تأمین اهداف آنها در رابطه با جمهوری اسلامی نیست و این فشارها نقش بسترسازی برای فعال کردن گسل‌های خفته درونی را بازی می‌کنند. نگاهی به راهبردهای ارائه شده از سوی تحلیلگران و اندیشکده‌های آمریکایی که توصیه‌های خود را به دولت ترامپ ارائه کرده‌اند، نشان می‌دهد آنها رویکردی چندوجهی را در پیش گرفته‌اند. اعمال فشار اقتصادی از طریق تحریم، ناامیدسازی مردم از نظام و آینده، تحریک قومیت‌ها و مذاهب، تلاش برای هم‌افزایی اعتراضات صنفی و اجتماعی و تبدیل آنها به شورش‌های سیاسی از جمله ابعاد این رویکرد است. با گذشت بیش از هشت سال از حوادث سال 88 آنان هنوز هم خواب فتنه را می‌بینند؛ بنابراین مقابله با این راهبرد هم مانند خود آن نیاز به رویکردی جامع و چند وجهی دارد که مردم و مسئولان باید نسبت به آن هوشیاری لازم را داشته باشند.


   امیرحسین جوان/ در جامعه دینی با نظام ولایی، فتنه خسارت‌بارترین پدیده است؛ چرا که به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، فتنه آن فضای غبارآلودی است که در آن تشخیص حق از باطل مشکل می‌شود. سؤال این است که آیا می‌توان فتنه‌های در حال شکل‌گیری را از قبل پیش‌بینی کرد؟ اساساً فتنه قابل پیش‌بینی است، یا خیر؟ اگر فتنه قابل پیش‌بینی است، نشانه‌های آن چیست؟ چه کسانی و چگونه فتنه‌ها را پدید می‌آورند؟ و در کنار این قبیل سؤالات، این سؤال مطرح است که آیا می‌توان جلوی وقوع فتنه‌ها را گرفت؟ اگر پاسخ مثبت باشد، چگونه می‌توان فتنه‌های در حال شکل‌گیری را 
خنثی کرد؟
نگارنده معتقد است که، فتنه یک پدیده اجتماعی است. پدیده‌های اجتماعی قابل پیش‌بینی هستند و فتنه را هم می‌توان همانند دیگر پدیده‌های اجتماعی پیش‌بینی کرد. پدیده‌های اجتماعی برای شکل‌گیری و پدیدآیی، به علل، عوامل، زمینه‌ها و بسترها نیاز دارند. بنابراین با شناخت درست این علل و زمینه‌ها، می‌توان با اقدامات درست و بهنگام و ایجاد تغییر در روندها، از پدیدآیی یک حادثه یا واقعه اجتماعی جلوگیری به عمل آورد، یا در شکل‌گیری آن تسریع کرد.
برای شناخت علل کلی و زمینه‌های شکل‌گیری فتنه‌ها، می‌توان فتنه‌های بزرگ تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی را بررسی کرد. اهمیت این موضوع بسیار زیاد است. در تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی، فتنه‌ها بیشترین ضربه‌ها را وارد ساختند و خسارات‌ سنگینی بر جای گذاشتند. فتنه جنگ جمل، فتنه خوارج و فتنه ۸۸، سه فتنه بزرگی بودند که با ریشه‌یابی آنها و دستیابی به علل و زمینه‌های شکل‌گیری‌شان، می‌توان به فرمول شکل‌گیری فتنه دست یافت. خداوند متعال جامعه دینی را، یک جامعه متحد و منسجم می‌خواهد و جعل ولایت، برای وحدت‌بخشی به چنین جامعه‌ای است.
بر همین مبنا طبق آموزه‌های دینی، نظام امت و امامت، نظام سیاسی مطلوب و پذیرفته شده در اسلام است. کارویژه فتنه در یک جامعه دینی با محوریت ولایت، جلوگیری از شکل‌گیری امت در اطراف امام، یا برهم زدن وحدت امت از طریق ایجاد اختلاف و چنددستگی است. بنابراین اختلاف‌آفرینی در جامعه‌ای که در رأس آن پیامبر، یا امام معصوم یا ولی‌فقیه قرار دارد، از نشانه‌های شکل‌‌گیری فتنه است. اختلاف‌آفرینان، همان کسانی هستند که فتنه‌ها را پدید می‌آورند. در جامعه اسلامی، حاکم اسلامی دارای شرایط که از مشروعیت الهی برای حاکمیت برخوردار است، پرچمدار هدایت، پیشبرد جامعه و حل مشکلات است. حال اگر کسانی در برابر حاکم اسلامی، با ادعای حق‌طلبی و دفاع از حقوق مردم دست به تحریکات بزنند، این تحرکات و تحریکات، از نشانه‌های اولیه شکل‌گیری فتنه است. فتنه‌گران دارای رویکرد‌های قدرت‌طلبانه و دنیاگرایانه هستند؛ لکن این هدف را پشت شعارهای جذاب و مردم‌پسندی چون؛ دفاع از حق، دفاع از مظلوم، دفاع از عدالت، مبارزه با ظلم، فساد، تبعیض و بی‌عدالتی پنهان می‌کنند. با توجه به این توصیف، کسانی می‌توانند فتنه‌انگیزی کنند که در جامعه و در میان مردم، یک سابقه موجه و خوب داشته باشند.
مردم از هر کسی شعارهای حق‌طلبی و عدالت‌طلبی را به راحتی نمی‌پذیرند. آنگاه که افرادی با سابقه موجه و از خواص جبهه‌ حق، در گذر زمان استحاله شده و دچار انحراف شوند، از استعداد ایجاد فتنه در جامعه برخوردار می‌شوند. در جنگ جمل عوامل اصلی فتنه، دارای ویژگی‌هایی بودند. زبیر در زمان پیامبر(ص) به گونه‌ای درخشید که لقب «سیف‌الاسلام» را از رسول خدا(ص) گرفت. طلحه دیگر عامل محوری در جمل، کسی بود که به دلیل درخشش و خدمت به اسلام و مسلمین، پیامبر اکرم(ص) از او با عنوان «طلحه خیر» یاد کردند. در فتنه ۸۸ نیز داستان همین‌گونه است. کسانی فتنه ۸۸ را به راه انداختند که در انقلاب اسلامی دارای سابقه مثبت بودند و مردم آنان را افرادی انقلابی، مسلمان و وفادار به امام(ره) می‌دانستند. بنابراین افراد فتنه‌گر، معمولاً کسانی هستند که در حافظه مردم به دلیل سوابق عملکردی، مثبت ارزیابی می‌شوند. اما چون تغییرات در آدم‌ها، بعضاً برای همگان به هنگام فهم نمی‌شود، این افراد در صورت تغییر، قدرت فتنه‌انگیزی پیدا می‌کنند. فتنه‌گر  در جامعه با ادعای دفاع از مردم و حقوق آنان، در نهایت در مقابل ولایت می‌ایستد.
در سال ۸۸، آقایان موسوی و کروبی با آن سابقه موجه، با شعار دفاع از حقوق و رأی مردم در مقابل نظام، قانون و ولایت ایستادند. اکنون افراد دیگری با سابقه موجه، به دلیل انحرافات در مسیر فتنه‌گری به حرکت درآمده‌اند؛ کسانی که خود را صاحب تشخیص درست در همه موضوعات دانسته، با شعار دفاع از حقوق مردم حتی در اموری بر ولایت پیشی می‌گیرند. این افراد در نهایت به مقابله با رهبری خواهند پرداخت. در چنین شرایطی راه جلوگیری از فتنه، بصیرت‌افزایی و بالا بردن سطح آگاهی مردم نسبت به اهداف فتنه‌گران است. برای خنثی‌سازی فتنه یا کاهش خسارت فتنه، باید استراتژی فتنه‌گران را که مبتنی بر دروغ و نیرنگ شکل گرفته، با بصیرت‌افزایی از صحنه خارج کرد.

  محمدرضا مرادی/ دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در سخنرانی چندی پیش خود در کاخ سفید، قدس را پایتخت فلسطین اشغالی اعلام کرد و به دولتش دستور داد مقدمات کار برای انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس را فراهم کنند. این تصمیم ترامپ با محکومیت‌های جهانی مواجه شد. حتی متحدین نزدیک آمریکا نیز مخالفت خود را با این تصمیم ترامپ اعلام کردند. نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل در شورای امنیت نیز قطعنامه حمایت از قدس را وتو کرد تا به نوعی ترامپ نشان دهد که قصد عقب‌نشینی از تصمیم خود را ندارد؛ اما مخالفت‌ها با این تصمیم ترامپ به همین‌جا ختم نشد و مجمع عمومی سازمان ملل به صورت قاطع در برابر این تصمیم ترامپ ایستاد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیش‌نویس قطعنامه مخالفت با تغییر وضعیت قانونی قدس را تصویب کرد. بر اساس این قطعنامه، 128 کشور به این پیش‌نویس رأی مثبت و 9 کشور رأی مخالف دادند و 35 کشور نیز رأی ندادند. این قطعنامه تأکید می‌کند که هرگونه اقدام با هدف تغییر بافت شهر قدس، باطل و بی‌اثر است. این قطعنامه بر ضرورت لغو هرگونه تصمیمی که با هدف تغییر بافت شهر قدس صورت می‌گیرد، تأکید دارد. همچنین به‌ رسمیت شناختن قدس به پایتختی اسرائیل از سوی آمریکا طبق این قطعنامه محکوم شد. این قطعنامه در حالی تصویب شد که آمریکا در نشست شورای امنیت، قطعنامه‌ پیشنهادی مصر درباره قدس را وتو کرد. در قطعنامه پیشنهادی مصر به شورای امنیت تأکید شده بود مسئله قدس باید از طریق مذاکرات حل شود و هرگونه تصمیم و اقدامی که به تغییر ماهیت، موقعیت، یا ترکیب جمعیتی بیت‌المقدس منجر شود، هیچ وجهه قانونی ندارد، فاقد ارزش و اعتبار است و باید مطابق قطعنامه‌های شورای امنیت به حالت اول بازگردد.
اما نکته مهم در این باره انزوای آمریکا در سازمان ملل است. آمریکا، کانادا، جمهوری چک، رژیم صهیونیستی، جزایر مارشال، میکرونزی، نائورو، پالائو و پاناما تنها بازیگرانی بودند که به این قطعنامه رأی منفی دادند. در واقع همان‌طور که ملاحظه می‌شود حتی متحدین نزدیک آمریکا مانند؛ انگلیس و فرانسه نیز در این مسیر با آمریکا همراهی نکردند. این بزرگ‌ترین ضربه ترامپ به وجهه آمریکا می‌تواند تعبیر شود؛ چرا که سازمان ملل اساساً یک سازمان آمریکایی است و نفوذ دلارهای این کشور سبب شده است که اقدامات و تصمیمات این سازمان همه در راستای منافع آمریکا اتخاذ شود؛ اما تلاش ترامپ برای معرفی کردن قدس به پایتختی اسرائیل موجب شد که وجهه آمریکا در این سازمان بیش از پیش مخدوش شود.  تصویب این قطعنامه در حالی است که نماینده آمریکا در سازمان ملل در اقدامی عجیب و در آستانه برگزاری نشست فوق‌العاده مجمع عمومی سازمان ملل در‌باره اقدام ترامپ راجع به قدس، خطاب به تمام کشورهای شرکت‌کننده در این نشست اعلام کرد؛ هرکس علیه اسرائیل رأی بدهد، باید منتظر واکنش آمریکا باشد! بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نیز پیش از رأی‌گیری و حتی پیش از تصویب قطعنامه مجمع عمومی درباره قدس موضع‌گیری کرد و سازمان ملل را «خانه دروغ» نامید. وی در بیانیه‌ای که از سوی دفترش منتشر شد، گفت: «با این قطعنامه مخالفت می‌کنیم و با کشورهایی که به این قطعنامه رأی نداده‌اند به خوبی رفتار خواهیم کرد.» با این حال روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» در این باره نوشت، این اقدام خشم علیه اسرائیل و سیلی محکمی به ترامپ بود. شبکه تلویزیونی سی.ان.ان. نیز در واکنش به تصویب این قطعنامه اعلام کرد که اسرائیل و آمریکا درباره بیت‌المقدس در عرصه سیاست خارجی منزوی ماندند. نکته مهم در جریان تصویب قطعنامه این است که به نظر می‌رسد آمریکا نفوذ و جایگاه سابق خود را از دست داده و حتی با زبان زور و تهدید نیز نتوانست مانع از تصویب این قطعنامه شود؛ البته هر چند تصمیمات مجمع عمومی ضمانت اجرایی ندارد و تنها در شورای امنیت باید این قطعنامه تصویب شود؛ اما این اقدام نشان از تنها ماندن ترامپ در موضوع فلسطین است و این مسئله نشان‌دهنده این است که شاید باید منتظر ظهور دوران جدیدی بود، دورانی که آمریکا جایگاه خود را از دست داده و دیگر نمی‌تواند به عنوان تنها قدرت برتر در عرصه بین‌المللی نقش تعیین‌کنندگی داشته باشد.


در مطالعه موردی اقتصاد چین مشخص شد

 محمد نوری/ در یک نگاه کلان اقتصادی، اگر کشوری بخواهد در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گیرد و اقتصاد خود را مقاوم کند تا در برابر تکانه‌های شدید اقتصادِ جهانی دچار چالش نشده و از هم نپاشد، ‌باید در دو حوزه اقدام متناسب با وضعیت خود داشته باشد و دو اصل اساسی را ملاک عمل خود برای مقاوم‌سازی بنیان اقتصاد قرار دهد؛ یکی از این اصول موضوع تولید است و دیگری مصرف.
برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در امر تولید بیشتر به دولتمردان بازمی‌گردد و مصرف و امور مربوط به آن بیشتر در حوزه مردم که مصرف‌کننده تولیدات هستند، تعریف می‌شود. با این مقدمه مختصر می‌توان به این نتیجه رسید که اگر در کشوری موضوع تولید و مصرف در سطح دولتمردان و مردم خوب مدیریت و سیاست‌گذاری شود، می‌توان انتظار اقتصاد رشدیافته و مقاومی را در آن کشور داشت.
با این توصیف، پرسشی که در این باره مطرح می‌شود اینکه؛ آیا با این استدلال (مدیریت تولید و مصرف) نمونه‌ای در جهان وجود دارد که توانسته باشد اقتصادی رشدیافته و مقاوم در مقابل نوسانات اقتصادی جهان برای خود فراهم کند؟
در پاسخ به این پرسش می‌توان ادعا کرد یکی از کشورهایی که در دهه‌های اخیر به رکن اساسی تولید ملی خود در مسیر پیشرفت و مقاوم‌سازی توجه داشته و حجم بالایی از برنامه‌های اقتصادی و فرهنگی‌اش را بر مدار تقویت تولید ملی تنظیم کرده و در کنار آن مصرف داخلی خود را نیز به نحو شایسته مدیریت کرده،  کشور چین است.

چین در سال 2050 یکه‌تاز 
عرصه اقتصاد جهان
چین کشوری است که ارزش تولیدات آن در نیم قرن گذشته، یعنی در سال 1960 تنها 10 درصد کشور آمریکا بوده است، این در حالی است که هم‌اکنون و با وجود رکود جهانی حدود 14 درصد از کل صادرات جهان را به خود اختصاص داده است. این کشور در حال حاضر و با توجه به یک معیار که در محاسبات اقتصادی مورد استفاده قرار می‌گیرد، اقتصاد اول جهان و مبتنی بر معیاری دیگر اقتصاد دوم جهان است. اگر تولید ملی چین را با معیار ارزش تولید ملی بر مبنای دلار آمریکا محاسبه کنیم، چین با حدود 11 هزار میلیارد دلار در رتبه دوم جهان است و بر مبنای دلار برابری قدرت خرید (PPP)، این کشور با حدود 5/19 هزار میلیارد دلار تولید در صدر کشورهای جهان قرار گرفته است. 
این کشور از زمان اصلاحات اقتصادی 1979 به بعد به طور متوسط نرخ رشدی حدود 9 درصد را تجربه کرده است. این میزان گاهی به 16 درصد در سال نیز رسیده است. پیش‌بینی می‌شود این کشور در سال 2050 با حدود 60 هزار میلیار دلار (PPP) تولید داخلی، اقتصاد اول جهان با فاصله زیاد از اقتصادهای بعدی (یک و نیم برابر اقتصاد آمریکا) باشد.

چرایی رشد پرشتاب 
اقتصاد چین
اما آنچه سبب شد، چین فقیر و عقب‌مانده به چین پیشرفته امروزی تبدیل شود،‌ به طوری که محصولات تولیدی آن به سراسر جهان از آمریکا تا اروپا، آسیا و آفریقا صادر می‌شود، سیاست‌هایی است که ضمن آن از تولید ملی حمایت شده و مصرف تولیدات مدیریت شده است. پشتیبانی از تولید ملی و تقویت آن از سوی دولتمردان چینی و مدیریت مصرف در داخل کشور را می‌توان اصلی‌ترین عوامل مقاوم شدن اقتصاد چین دانست؛ عواملی که موارد مشابه و حتی دقیق‌تر از آن در سیاست‌های ابلاغی اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر حکیم انقلاب آمده است.
با اصلاحات اقتصادی که در اواخر دهه 1970 میلادی در چین اتفاق افتاد، فرایند توسعه اقتصادی چین مسیری جدید را تجربه کرد. در این مسیر، استفاده بهینه از ظرفیت‌های درونی مقدمه‌ای شد برای بهره‌برداری مناسب از فرصت‌های بین‌المللی. به این ترتیب نظامی اقتصادی شکل گرفت که براساس ویژگی‌های بومی کشور چین ایجاد شده، سابقه مشابهی در جهان برای آن وجود نداشت. این نظام متضمن برنامه‌ها و اقداماتی در سطح حاکمیتی و مردمی بود که در نهایت سبب تقویت تولیدات چینی شد.

10 سال مذاکره
 برای تقویت اقتصاد ملی
برخی معتقدند که یکی از عوامل اصلی پیشرفت اقتصادی در چین باز شدن درهای این کشور به روی اقتصاد جهانی بود؛ اما واقعیت این است که با تدابیر درست دولتمردان چینی، حضور این کشور در عرصه بین‌المللی و جهانی حضوری کاملاً هوشمندانه، برنامه‌ریزی شده و بموقع بوده است. دولتمردان چینی‌ زمانی درخواست خود را برای ورود به سازمان تجارت جهانی (WTO) ارائه کردند که تولید ملی چین نسبت به دهه‌های پیشتر، رشد چشمگیری یافته بود. از سوی دیگر سیاستمداران اقتصادی چین برای اینکه کشورشان به بازار مصرف تولیدات دیگر کشورها تبدیل نشود، مذاکراتی 10 ساله‌ را با کشورهای عضو این سازمان آغاز کردند تا ورودشان به این سازمان کمکی برای تقویت اقتصاد ملی کشورشان باشد.
به یقین می‌توان ادعا کرد پیشرفت اقتصادی چین ناشی از الگویی بومی بر مبنای ظرفیت‌های درونی و متناسب با فرهنگ و ساختار اقتصادی و اجتماعی‌اش بوده است، نه سیاست‌های سازمان‌ها و نهاد‌های بین‌المللی نظیر سازمان تجارت جهانی، برای نمونه چین هرگز سیاست آزادسازی اقتصادی اعم از تجارت خارجی کاملاً آزاد و آزاد گذاشتن قیمت‌ها را آن‌گونه که صندوق بین‌المللی پول می‌خواست، اجرا نکرد.

نقش محوری مردم چین
 در توسعه اقتصادی 
در کنار برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری دولتمردان چین برای تقویت تولید ملی، نوع نگاه مردم چین به اقتصاد و عملکرد آنها نیز عامل مهمی در راستای پیشرفت و توسعه اقتصادی این کشور محسوب می‌شود. فرهنگ مصرفی مردم چین نیز همراستا با برنامه‌های دولتمردان برای تقویت تولید ملی عمل می‌کند. مردم چین نسبت به مصرف تولیدات داخلی کشور خود تعصب خاصی دارند و مصرف کالای خارجی را تقبیح می‌کنند. در کنار این فرهنگ مصرفی، مردم چین اهل صرفه‌جویی بوده و اسراف نمی‌کنند. حتی در سال‌های اخیر که آنها صاحب یکی از بزرگ‌ترین و پیشرفته‌ترین اقتصادهای جهان شده‌اند، باز هم فرهنگ صحیح مصرف را فراموش نکرده‌اند. مصرف تولیدات داخلی و دوری از اسراف برای دستیابی به یک اقتصاد مقاوم از اهم واجبات است که لزوم توجه به آن در بین مردم کشور ما به شدت احساس می‌شود.
اگر بخواهیم راهی که دولتمردان چینی برای مقاوم‌سازی اقتصاد خود طی کرده‌اند را ملاک عمل قرار دهیم،‌ چاره‌ای نیست جز آنکه در دو حوزه، اقدام و عمل مناسبی داشته باشیم؛‌ اول اینکه دولتمردان و سیاست‌گذاران عرصه اقتصادی کشور نسبت به حمایت از تولید ملی، که همان شاخصه کلیدی در اقتصاد مقاومتی است، تعصب داشته باشند و از تضعیف آن به هر نحو جلوگیری کنند و از سوی دیگر مردم نسبت به مصرف تولیدات داخلی متعصب باشند و با خرید و حمایت از کالاهای داخلی، بستر را برای تبدیل شدن به قدرت اقتصادی در عرصه بین‌المللی ایجاد و حفظ کنند.

همسر شهید مدافع حرم، ابوالفضل نیکزاد

 احسان امیری/ متولد دوم تیرماه سال 1363 در تهران و فرزند آخر خانواده بود. 23 ساله بود که با دختری 22 ساله از اقوام، ازدواج کرد و «علی» حاصل زندگی مشترک‌شان است. پسرشان «علی» دو سال‌ونیمه بود که پدر داوطلبانه و بعد از پیگیری‌های فراوان برای دفاع از حریم عقیله بنی‌هاشم، راهی سوریه می‌شود و بعد از یک ماه جهاد خالصانه در 23 تیرماه سال 1395 به دست تروریست‌های تکفیری به شهادت می‌رسد. خانم اعظم ملاطایفه، همسر شهید مدافع حرم، پاسدار بسیجی ابوالفضل نیکزاد می‌گوید؛ نحوه آشنایی ما کاملاً سنتی بود، آقاابوالفضل از اقوام من است و آن‌طور که بعدها خودش تعریف می‌کرد، وقتی به سن ازدواج رسیده بود، خانواده نظرش را پرسیده بودند که من را پیشنهاد داده بود و 25 دی ماه سال 1385 به خواستگاری آمد. مثل همیشه ساده و مرتب بود. از یک‌سری از خط قرمزهای خود صحبت کرد و گفت: «درباره کارم خیلی از من سؤال نکن؛ اما بدان که مثل بقیه زندگی عادی نخواهی داشت، شرایط کاری‌ام ایجاب می‌کند گاهی سفر یا مأموریت باشم، حتی اگر جنگی پیش بیاید و نیاز باشد می‌روم.» درباره شهادت هم همان روز گفت: «‌شهادت را دوست دارم.» آقاابوالفضل اعتقاد داشت آدم مؤمن باید زیرک باشد... و شهادت، یک معامله هوشمندانه با پروردگار و معامله‌ای سودمندانه برای بنده‌ها است و می‌خواهم مرگم را خودم انتخاب کنم. در تمام امور زندگی حساب‌ شده عمل می‌کرد؛ از مسائل کوچک گرفته تا بزرگ. می‌دانستم درباره مسئله‌ای که صحبت می‌کند، در موردش مطالعه و تحقیق کرده است. ویژگی خاص همسرم، مسئولیت‌پذیری بود. سوریه رفتن او هم از همان مسئولیت‌پذیری نشئت می‌گرفت.  همیشه می‌گفت: «نباید بگذاریم اسم شهدا از بین برود و باید یادشان را زنده نگه داریم.» اگر جایی می‌رفتیم برای هدیه، کتاب شهدا می‌برد یا در کلاس زبان درباره شهدا به انگلیسی کنفرانس می‌داد. فکر می‌کرد به هر شکلی باید رسالتش را انجام دهد که درباره این کلاس اعتقاد داشت که ابزار در اینجا، زبان انگلیسی است. تمام کارهایش برنامه‌ریزی و فکر شده بود و برای خودش مسیری داشت. همیشه می‌گفت: «من چشم‌انداز 5 ،10، 15 و 20 ساله دارم.» دوست داشت ادامه تحصیل دهد و دکتری بگیرد و نماینده مجلس شود، حتی برای روزهای نمایندگی هم برنامه داشت.  بعد از پیگیری‌های یک‌ساله، با وجود مخالفت‌هایی که هم از جانب محل کار و هم از طرف مادر و بقیه خانواده‌اش بود، بالاخره روز 24 خرداد سال 1395 مصادف با هفتم ماه رمضان داوطلبانه عازم سوریه شد؛ اما چون یکدفعه کارش جور شد، نتوانستم خوب با او وداع کنم. پیش از رفتن یک جمله به من گفت: «سعی کن خودت در زندگی تصمیم‌گیرنده باشی.» بعد از رفتن آقاابوالفضل ما ساکن منزل پدرم شدیم. سعی می‌کرد هر شب تماس بگیرد، با علی هم صحبت می‌کرد. شب آخر پیش از شهادت دیرتر تماس گرفت و گفت: «مسئولیت جدید دارم، ممکن است که روزهای آینده نتوانم تماس بگیرم یا اینکه دیر شود، خیلی منتظر تماس من نباش به خدا توکل کن و نگران نباش.» فردا شبش حالم بد شده بود. بعداً متوجه شدم که همان شب به شهادت رسیده بود. فردای آن روز برادرش زنگ زد و بعد از احوالپرسی شماره پدرم را خواست. شک کردم. دور از دید بقیه گوشی را با  خودم به پارکینگ خانه بردم و دوباره با او تماس گرفتم و پرسیدم «اتفاقی افتاده؟» مکثی کرد و تنها یک جمله گفت: «ابوالفضل به آرزوش رسید.»

 مهدی امیدی/ با وجود گذشت هشت سال از فتنه سال 88 و حماسه بزرگ 9 دی، هنوز هم به جز یک فیلم، اثر سینمایی درخوری درباره این بخش مهم از تاریخ کشورمان ساخته نشده است، در حالی که جریان‌های معاند به طور دائم مشغول تولید محتوا درباره وقایع آن دوره هستند. 
هر سال به محض فرارسیدن خرداد و نزدیک شدن به سالگرد صدور «دروغ بزرگ»، دژخیم رسانه‌ای وابسته به استکبار، امواج پی‌درپی خود را روانه آسمان ایران می‌کنند. با این حال در جبهه فرهنگی داخل، فقط چند فیلم مستند تولید می‌شود که نمایش آنها هم به جشنواره عمار محدود است. هر چند که این فیلم‌های مستند نیز در جای خود زیبا و قابل تحسین هستند؛ اما معمولاً مخاطب محدودی دارند؛ ولی فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی، هم گستره مخاطب وسیع‌تری دارند و هم مؤثرتر هستند. انتظار می‌رود که هر سال در مناسبت سالگرد 9 دی، یک فیلم سینمایی یا سریال مرتبط با این مناسبت به نمایش دربیاید. هم‌اکنون نیز سه فیلم سینمایی با مضمون فتنه سال 88 در انتظار اکران است. این سه فیلم عبارتند از: «عصبانی نیستم»، «ماه گرفتگی» و «آشغال‌های دوست داشتنی» اما این فیلم‌ها، چه می‌گویند؟
عصبانی نیستم که مدتی است در صدر مباحث سینمایی کشور قرار دارد و هر روز خبری درباره اکران یا لغو اکران آن در رسانه‌ها منتشر می‌شود، یکی از آثاری است که لقب «حامی فتنه» دارد؛ البته گفته می‌شود که بخش‌های مرتبط با فتنه از این فیلم پاک‌سازی شده است؛ اما فیلم سینمایی یک ارگانیسم و کل واحد است که حذف چند نما یا دیالوگ، نمی‌تواند محتوای اصلی یک فیلم را از بین ببرد یا معکوس کند. «عصبانی نیستم» که فقط یک‌بار در سی‌ودومین دوره جشنواره فیلم فجر در سال 92 به نمایش درآمد، روایت یک دانشجوی ستاره‌دار است که با غضب دانشگاه و جامعه مواجه می‌شود. او که از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده است، به یکی از همکلاسی‌های خود علاقه‌مند می‌شود و تصمیم به ازدواج با یکدیگر می‌گیرند؛ اما چون یک دانشجوی ستاره‌دار است و در پرونده‌اش حکم اخراج ثبت شده، امکان اشتغال نمی‌یابد. در نسخه اصلی این فیلم، صحنه‌هایی چون ریختن رنگ سبز روی خودروی یکی از استادان به دست این دانشجو و حضور بر سر قبر کشته‌شدگان فتنه و روشن کردن شمع برای آنها دیده می‌شود؛ ولی یکی از نکات خطرناک درباره «عصبانی نیستم» این است که دانشجوی ستاره‌دار و اخراجی در این فیلم، یک کرد است. انتخاب یک جوان کرد به عنوان فردی سرکش و سرکوب شده در جامعه ایران، دقیقاً در جهت تجزیه‌طلبی و ایجاد اختلافات قومی است. تفرقه میان قشرها و اقوام، یکی از محورهای اصلی فتنه در ایران بوده است. به همین دلیل هم حتی در صورت حذف بخش‌های مرتبط با فتنه، باز هم محتوای اصلی فیلم، تغییر عمده‌ای نمی‌کند.
فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی» هم درباره خیالبافی‌های یک زن کهنسال در یکی از شب‌های پرآشوب پس از انتخابات سال 88 است. این زن، بی‌خبر از همه جا، عده‌ای از آشوبگرها را که از دست نیروهای نظامی فرار می‌کنند، به منزل خود پناه می‌دهد. همچنین دختر پیرزن نیز یکی از فعالان جنبش سبز است. به خاطر شایعه بازرسی منزل افرادی که روی در خانه آنها علامت‌گذاری شده، زن کهنسال به تکاپو می‌افتد تا هر وسیله‌ای که نشان یا معنایی سیاسی دارد را از خانه‌اش خارج کند.
فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی» نیز یک اثر تحریف‌آمیز درباره حقایق سال 88 است. این فیلم به هیچ وجه بر منشأهای ایجاد فتنه اشاره نمی‌کند و در مقابل، چهره‌ای مثبت و خوب از فتنه‌گران و آشوب‌طلب‌ها نمایش می‌دهد.
سال گذشته و در سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر، همه منتظر نمایش تازه‌ترین فیلم سینمایی درباره فتنه سال 88 بودند؛ اما فیلم «ماه‌گرفتگی» موجب ناامیدی شد. چون علاوه بر اینکه از نظر ساختاری، کار قابل دفاعی نیست، در محتوا نیز بسیار مغشوش و متناقض است. این فیلم سعی کرده تا به طور بی‌طرفانه و خنثی به حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری بپردازد؛ ولی در عمل، فیلم هیچ اشاره‌ای به حقایق و مسائل مهم فتنه نمی‌کند و حتی در بخش‌هایی از فیلم، شبهاتی مطرح می‌شود.
در مجموع، تولید نشدن محصولاتی برای پاسداشت حماسه 9 دی در سینمای ایران، نگران‌کننده است. این در حالی است که از سال 88 ناگفته‌های بسیاری مانده است که می‌توان آنها را در قالب آثار سینمایی بازگو، افشا و درباره آنها روشنگری کرد. به طور طبیعی، نهادهای دولتی حوصله و انگیزه پرداختن به چنین مضامینی را ندارند و خود فیلمسازها باید به صورت آتش به اختیار وارد این‌گونه معرکه‌ها شوند.

روایتی از حضور شهید خوش لفظ در دیدار فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی با رهبر فرزانه انقلاب

 رحیم مخدومی/ سال گذشته توفیق دیداری نصیبم شد با علمدار انقلاب، در جوار شهیدِ خوش‌بخت و اقبال؛ علی خوش‌لفظ. برای اولین بار بود او را می‌دیدم و برای اولین‌ بار عنایت فراتر از ویژه‌ حضرت آقا را به فردی. از دیدار که برگشتم، یادداشت‌هایی نوشتم. تصمیم داشتم کل آن را در سالگرد آن دیدار شیرین منتشر کنم؛ اما خبر شهادت آن شهید خوش‌بخت، بخش مربوط به او را جلو انداخت:
«از دو تا صندلی موجود در اتاق دیدار، یکی پیکر مجروح او را به دوش گرفته بود. یکی هم در انتظار آقا لحظه‌شماری می‌کرد. از دو-سه نفر، اولی بودم که وارد اتاق شدم. سلام و علیکی کردم و نشستم به انتظار آقا. 
هر از گاه سرفه‌های ریز ریز او در زیر ماسک، توجهم را جلب می‌کرد. معلوم بود پیش از همه آمده. ظاهرش شبیه همه بود! خیلی‌هایی که این روزها ماسک می‌زنند؛ به خاطر آلوده نشدن از هوا، از دیگران، یا آلوده نکردن هوا، یا دیگران...، چه می‌دانستم جنس این یکی با همه‌ ماسکی‌های عالم فرق دارد! حتماً باید یک جنس‌شناس می‌آمد، مثل کارشناس کارکشته‌ سنگ‌های فراقیمتی می‌ایستاد جلوی جنس، فارغ از همه‌ میهمانان، زُل می‌زد به چشمانِ او؛ به چشمانی که زیر ماسک گمنام‌تر شده بود. عاشقانه و شیدایی به طرب می‌آمد از تماشایش. لحظاتی بی‌هیچ حرف و سخنی فقط تماشا می‌کرد؛ تماشا و تماشا! لحظاتی هم شاعرانه وصفش می‌کرد: «آقای خوش‌لفظ، خوش‌معنا، خوش‌زخم، خوش‌رفیق...»
و آغوشی می‌گشود برای او که در نظر ما مثل همه بود. آن هم نه یک بار، نه دو بار، چندین بار؛ در آن حدود یک ساعت نشست صمیمانه!
مگر که بود این در نقاب ماسک پنهان گشته؟!
رفته بودیم گزارشی بدهیم از تازه‌های نشر و مثلاً فعالیت‌مان. در میان ما یکی پیدا شده بود که تمام سلول‌هایش فعالیت ناب بود؛ بی‌هیچ گزارشی.
خاطرم هست یکی گفت: آقا شفاعت...
آقا که با عبای پیچیده به خود متواضع‌تر از همیشه نشان می‌داد، نگذاشت کلامش اقامه شود:
ما چه کسی هستیم که شفاعت کنیم؟
و بعد انگشت اشاره‌شان را گرفتند سمت همان کسی که با ماسک نشسته بود؛ آقای خوش‌لفظ و گفتند «اینها باید شفاعت کنند.»
در شگفت مانده بودم چه رمز و رازی در این توجه ویژه نهفته است؟ نکند آقای خوش‌لفظ قرار است همین روزها شهید شود؟! اگرچه او همین حالا هم شهید زنده بود.
اینکه از بدو جلسه تا انتها برای یک نفر این همه آغوش باز کنی، سوای از دلبری و دلدادگی چه پیامی را به چه کسانی می‌خواست برساند؟
جلسه و بحث‌ها که آغاز شد، آقا با نشاط و شادابی، نسخه‌شان برای شعار مأیوس‌کننده‌ «نمی‌‌توانیم و نمی‌شود» یک کلام بود و ختم کلام: «بروید کار کنید تا بشود.» راز آن آغوش گشودن‌ها و جان کلام دیدار ۱۶ دی سال ۱۳۹۵ اصلاً همین بود.
کسی که پیش از سبز شدن پشت لبش وارد کارزار جهاد شده و تا حالا هم که جسم درب و داغانش را به محضر ایشان رسانده بود... تا حالا هم که ۳۰ سال از تحمل زجر دردهای کارزارش می‌گذشت، در وسط میدان بود، آغوش گشودن داشت.
همین رمز و راز طرب و سرمستی رهبر معظم انقلاب بود برای مرد عمل، علی خوش‌لفظ.

بررسی ریشه های فتنه و نحوه مواجهه با فتنه‌گران در گفت و گوی صبح صادق با حجت الاسلام ذوالنوری
مجتبی برزگر/ نتیجه همه انقلاب‌های رنگین یا سقوط یا ضعف و فروپاشی از درون است و این هنر رهبری نظام بود که با درایت و صبر مسائل را تبیین کردند تا در نهایت مردم خود به مقابله با فتنه برخاستند. فتنه 88 یک کودتای مدرن بود و فتنه‌گران حقیقت خود را با شعارهای‌شان نشان دادند و به اسلام، ولایت فقیه، حضرت امام(ره) و امام حسین(ع) توهین کردند. اگر 9 دی اتفاق نمی‌افتاد، نظام جمهوری اسلامی ایران به نظامی غیر مردمی متهم می‌شد و اقتدارش تضعیف شده و جریان فتنه شرایط خود را تحمیل می‌کرد. مردم در 9 دی بصیرت و اقدام بهنگام خود را نشان دادند و با وجود خسارات زیادی که فتنه وارد کرد، آن را به فرصت تبدیل کردند. با توجه به اینکه عده‌ای اصرار دارند از فتنه نامی برده نشود، پاسخ به پرسش‌ها، شبهات و جلوگیری از غفلت‌های احتمالی و البته بصیرت، گره‌گشای جامعه ما در مواجهه با تهدیدات است. قطعاً دشمن دست از فتنه‌گری برنمی‌دارد و در ابزارهایش تجدیدنظر می‌کند، تا نظام را با چالش‌های جدید مواجه کند. پس جریان روشنگری نسبت به نقشه‌های جدید دشمن یک جریان همیشگی و مستمر است. حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی ذوالنوری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی است که فتنه 88 و اهمیت 9 دی را مثل همیشه به طور شیوا و شفاف برای ما موشکافی ‌کردند. مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

* مقدمه بحث را با واکاوی ریشه‌های داخلی و خارجی فتنه آغاز کنیم؛ فتنه 88 از کجا شکل گرفت و چگونه آتش آن شعله‌ور شد؟
استکبار جهانی و فتنه پس از یک مبارزه طولانی (بیش از 30 سال)، زمانی که نتوانستند انقلاب و نظام اسلامی را ساقط کنند، با اقدامات امنیتی، جنگ سخت، تحریم و تهاجم فرهنگی و روش‌های مختلف سعی کردند با نفوذ و تغییر از درون اقدام کنند؛ همان چیزی که در جنگ‌های نرم مثل انقلاب مخملی و انقلاب گل سرخ و انقلاب چه و چه اتفاق افتاد و فتنه 88 را بر همین اساس طراحی کردند. سرمایه ملی نظام که رمز بقا و دوام نظام است را هدف قرار دادند. در روابط بین‌الملل هم القا کردند که مردم به نظام اعتماد ندارند و نظام اعتبار ندارد، طراحی پیچیده‌ای شده بود که در نتیجه می‌خواستند نظام را ساقط
کنند.
تشکیل کمیته صیانت از آرا معنایش همین بود. وقتی از قبل انتخابات گفتند تقلب می‌شود، کاملاً همراهی و همنوایی جبهه داخل و اتاق فکر نظام سلطه را در مراحل متعدد شاهد بودیم. حالا بخواهند بگویند سران فتنه فریب خورده‌اند، یا بگویند ساده‌لوح بوده‌اند، یا به این موضوع توجه نکردند، یا می‌خواهند بگویند اگر می‌دانستند انتهایش به اینجا کشیده می‌شود این مسیر را نمی‌رفتند، چطور بود که مردم وقتی دست بیگانه را دیدند متوجه ماجرا شدند! اما آقایان فتنه‌گر که تمام جریان‌های ضد انقلاب و مخالف ملت ما را منسجم کردند و با حوادث پس از انتخابات اینها را وارد میدان عقده‌گشایی و انتقام‌گیری از نظام کردند.
به هر حال چند نفر انسان بی‌گناه در این حادثه کشته شد، اینجا نمی‌شود به نقش سردمداران و رهبران و مدیران و سیاسیونی که در آوردن مردم به خیابان و در این زمینه نقش‌آفرین بودند، بی‌توجه بود. مملکت حدود 9 ماه درگیر مشکلات خیابانی اختلافات بود و تمام توپخانه‌های دشمن را برای ریختن آتش روی نظام خوراک‌دهی کردند. با 9 ماه آشوب و اغتشاش خیابانی خطوط قرمز نظام را هدف قرار دادند. از داخل برخی از سیاسیون و آقازاده‌ها به بیگانه پیغام و علامت دادند که نظام در حال سستی و زوال است. اگر فشار تحریم را بیشتر کنید چیزی باقی نمی‌ماند. لذا اگر مردم ما از سال 88 تا امروز بار تحریم‌ها را به دوش می‌کشند، فتنه‌گران و فتنه‌آفرینان با گرایی که از داخل به خارج داده شد، در این موضوع نقش دارند و باید در پیشگاه ملت و خدا پاسخگو باشند. آنها حیثیت نظام را در افکار عمومی و مجامع بین‌المللی مورد خدشه قرار دادند، به مقدسات مردم توهین کردند، باعث آسیب فرهنگی و اجتماعی، مالی و اقتصادی به مردم شدند، بنابراین نقش بیگانه کاملاً مشهود است. کسی از سران کشورهای غربی و عربی و رژیم صهیونیستی نداریم که در پشتیبانی از فتنه اعلام موضع نکرده باشد.
همانطور که مردم این علائم را می‌دیدند و نسبت به فتنه انزجار پیدا می‌کردند، آیا سردمداران فتنه اینها را نمی‌دیدند که اعلام برائت کنند و خط خودشان را جدا کنند؟ من باید اینجا یک اشاره‌ای هم به بحث داخل داشته باشم؛ مردم ما در این بحث چند گروه بودند؛ یک گروه که سفت و سخت طرفدار نامزد پیروز انتخابات بودند در لایه‌های مختلف. یک گروه که طرفدار برخی از نامزدهای معمولی بودند، اینها هم آدم‌های معمولی بودند نه مغرض، ولی در این میان کسانی بودند که تحت تأثیر رسانه‌های بیگانه قرار داشتند و خوراک‌شان را از آنها می‌گرفتند، شعار تقلب و ابطال را از قبل آماده کرده بودند. آنها به هر حال آتش‌بیار معرکه شده بودند. یک عده مردمی بودند که برای‌شان تفاوتی نمی‌کرد، نزاع می‌کردند و در حال به هر نتیجه‌ای که می‌رسیدند، رأی می‌دادند. لذا پس از انتخابات هم وقتی این اختلافات پیش آمد یک عده القا کردند که تخلف و تقلب شده است. مردم بیچاره که این وسط نقشی ندارند. به آنها القا شد که شأن رأی‌شان را از بین برده‌‌اند و احساسات‌شان را جریحه‌دار کردند که این دروغ بود چون ما برای بررسی اینکه تقلب شده یا نه سازوکار داریم و راه بن‌بست هم نداریم، ولی آقایان کروبی و ‌موسوی در شعارهای تبلیغاتی‌شان گفتند که ما آمده‌ایم قانون را زنده کنیم و محقق کنیم. برخلاف همه مسائل قانونی آمدند و درگیری‌های خیابانی و اردوهای خیابانی را به پا کردند.
بنابراین قانون نقض شد. لذا مردمی که فکر می‌کردند رأی‌شان ابطال شده و می‌خواستند از حق‌شان دفاع کنند بدون توجه به اینکه دارند آنها را به مسیر غیر قانونی می‌کشانند آمدند کف خیابان، اما وقتی کم‌کم موضوع برای‌شان روشن شد و دست های پشت پرده عیان شد، کشته سازی‌ها رو شد و بسیاری از موضع‌گیری‌های سران ضد انقلاب و دشمنان را دیدند، اینجا احساس کردند که میتینگ‌ها، راه‌پیمایی‌ها، آشوب‌ها یک اعتراض انتخاباتی نیست، بلکه پیوندی میان یک جریان داخلی و خارجی برای براندازی نظام است؛ لذا اینجا خیلی از کسانی که حتی طرفدار نامزدی غیر از نامزد پیروز بودند خودشان احساس کردند از احساسات‌شان سوءاستفاده شده است؛ از این رو خودشان را کنار کشیدند چون پیوند فتنه‌گران را با سران فتنه دیدند. اینجا بود که تکلیف خودشان را روشن کردند، کنار رفتند تا حادثه عاشورای بعد از انتخابات. آن جمعیتی که در ۹ دی به کف خیابان‌ها آمدند که رسانه‌های مختلف جهان تخمین 40 میلیون نفر را به صورت پراکنده در کل کشور در شهرهای مختلف دنیا داشتند هشتم،‌ نهم و دهم دی در برخی از شهرها بود.
لذا بخواهیم بگوییم همه شرکت‌کنندگان در انتخابات بودند، در حقیقت برخی از مردم که در جبهه معترض آمده بودند وقتی پیوند ضد انقلاب و دشمنان داخلی و خارجی را دیدند پشیمان شدند و آمدند جبران کردند. وقتی مردم پیوند سردمداران فتنه و فتنه‌گران را با بیگانگان دیدند و خط حمایت صریح بیگانگان و ورود مداخله‌گرانه‌شان در امور داخلی کشور را مشاهده و حمایت سردمداران کاخ سفید، نظام سلطه، صهیونیسم بین‌الملل و نظام‌های غربی و رژیم‌های مرتجع را به صورت آشکار از فتنه‌گران دیدند، حتی آنهایی که معترض انتخابات بودند، خط‌شان را از فتنه جدا کردند و همان‌ها بودند که در کنار سایر مردم  انقلابی، حادثه 9 دی را خلق کردند؛ یعنی مردم در این پیچ تاریخی بموقع عمل کردند و آخرین میخ را بر تابوت فتنه‌گران کوبیدند.
* با توجه به اینکه انقلاب‌های رنگی در منطقه اتفاق افتاد، آیا کشور ما مصداق انقلاب رنگی است؟
انقلاب‌های رنگی چند ویژگی دارد؛ 1‌ـ بومی نیست و اتاق فرمانش خارجی است و کسانی که چشم طمع به آن کشور دارند و منافع نامشروع برای خودشان تعریف کرده‌اند، عوامل پنهان و آشکار هستند. 2‌ـ از جهت فکری از دلدادگان آن بیگانگان در داخل به عنوان سیاهی لشکر استفاده می‌کنند. 3ـ نظامی را حاکم می‌کنند که همگام با منافع نامشروع‌شان باشد و اراده آنها در رقم زدن سرنوشت مردم دخالت داشته باشد. 4‌ـ یکپارچگی و وحدت اکثریت مردم را در کشور ندارد، ولی اگر نگاه کنید می‌توانید پیدا کنید که با منافع درازمدت و استقلال آن کشور منافات دارد. اگر این تفاسیر را در خصوص انقلاب اسلامی بررسی کنید متوجه می‌شوید که چیزی از این مؤلفه‌ها درباره انقلاب اسلامی وجود نداشته، بلکه کلاً نقاط مقابلش اتفاق افتاده است. انقلاب منشأ خارجی نداشت و با محوریت امام(ره) و روحانیت و مردم بود. با فرهنگ بیگانه نبود، بلکه در مقابل فرهنگ و نفوذ بیگانه و اعتلای فرهنگ داخلی و بومی پیش رفت. اما اینکه حادثه فتنه 88 از مصادیق انقلاب رنگی بود، بله، کاملاً بود. کافی است به نظریه جرج سوروس، یا به نظریه فوکویاما نگاه کنید، یا به نظریه‌ هانتینگتون مراجعه داشته باشید، مجموعه‌ای از این عوامل را خواهید دید و متوجه می‌شوید که غالب این اصول جنگ نرم و انقلاب رنگی در فتنه 88 بوده است.
1ـ نفوذ بیگانگان بود.
2ـ می‌خواستند کشور را به دو دسته تقسیم کنند و نمادهای مختلف و رنگ‌های مختلف داشته باشند. مثلاً رنگ سبز را که نماد مذهبی بود بر گردن سگ انداختند و آدم‌های بی‌حجاب این نماد را به لجن کشیدند. 
3ـ تکیه بر دروغ و تقلب هم بود و در تمام انقلاب‌های رنگی، برنده بحق انتخابات را غاصب معرفی کرده‌ و به زور فرد دیگری را حاکم کرده‌اند. یکی از نمادهای انقلاب‌های رنگی مانورهای جمعیتی است تا مردم را به خیابان بکشند. 
4ـ اصل دیگر، سپر قرار دادن نخبگان است؛ نخبگانی که دل در گرو زرق و برق کشورهای مداخله‌گر دارند و اینها را به عنوان یک نماد تأثیرگذار در میان مردم قرار می‌دهند.
5ـ اصل دیگر مرعوب کردن حاکمان است و بیان اینکه حاکمان در برابر مردم قرار گرفته‌اند تا عقب‌نشینی کنند. 
6ـ اصل بعدی بی‌انگیزه کردن مدافعان و نیرو‌های در اختیار نظام حاکم است، مثل نیروهای مسلح. فضایی را ایجاد می‌کنند که این نیروها در موضع ترحم قرار بگیرند. معمولاً این کارها را در انقلاب‌های رنگی انجام می‌دهند.
7ـ اصل دیگر دروغ‌پردازی، شایعه‌سازی و کشته‌سازی است. مثل مورد ندا آقاسلطان و آن پسر بچه‌ای که به دروغ گفتند در درگیری‌ها کشته شده است، در حالی که چند ماه قبل در تصادف کشته شده بود. لذا تمام این عوامل را می‌شود در فتنه دید؛ عواملی که اشتراکاتی با انقلاب‌های رنگی داشت.

* در 9 دی مردم، محور بودند، برای اینکه این حضور مردمی را در دیگر عرصه‌های سیاسی مثل موضوع برجام هم داشته باشیم چه باید کرد؟
نگاه من با خیلی از تعریف‌های دیگری که درباره مردم و حضورشان دارند، متفاوت است. اگر من نظرم را بگویم خیلی‌ها جبهه می‌گیرند. حرف من این است که مردم ممکن است در مقطعی اشتباه کنند، اما چون عنود نیستند و دشمنی ندارند و دلسوزند ممکن است در اثر تبلیغات اشتباه کنند، اما به محض اینکه متوجه اشتباه‌شان می‌شوند، خودشان می‌آیند و جبران می‌کنند. مثلاً مردمی که بنی‌صدر را انتخاب کردند، وقتی دیدند که اشتباه بوده، شهید رجایی را انتخاب کردند که گزینه صددرصد مخالف او بود؛ لذا در این موضوع دو عامل مهم وجود داشت؛ یکی رهبری که مرعوب نشد و ایستاد و دومین عامل مردم بودند که ایستادند و آنهایی هم که رفته بودند، برگشتند. 

 دکتر یدالله جوانی/ با اطمینان خاطر و به یقین می‌توان گفت 9 دی یکی از یوم‌الله‌های انقلاب اسلامی و تاریخ پر فراز و فرود ملت ایران است. حماسه مردمی 9 دی در سال 1388، تمامی محاسبات و معادلات دشمنان و فتنه‌گران را بر هم زد. هدف راهبردی فتنه‌ای که در سال 88 در ایران اسلامی،‌ با طراحی خارجی و بازیگران داخلی به اجرا درآمد، جداسازی مردم از نظام، ولایت و جریان انقلاب بود؛ توطئه خطرناکی که جز مردم ایران هیچ عامل و نیرویی قادر به خنثی‌سازی آن نبود. در حالی که بیگانگان و فتنه‌گران به طرح و نقشه خود برای رسیدن به اهداف در اوج امیدواری قرار داشتند؛ به ناگاه مردم ایران با خلق حماسه‌ای پرشکوه، خودجوش و ماندگار در 9 دی، انقلاب اسلامی و نظام ولایی را از خطرناک‌ترین موقعیت و شرایط رهایی بخشیدند. فتنه‌گران تصور می‌کردند با ادعای تقلب در انتخابات و متهم کردن نظام به انجام این تقلب در فریب اذهان عموم، موفق عمل کرده‌اند. فتنه‌گران با چنین تصوری، ‌به دنبال کشاندن مردم به خیابان‌ها، ‌با شعار دفاع از حقوق مردم و رأی آنان بودند، اما مردمی که جریان فتنه به دنبال رو در رو قرار دادن آنها با نظام بود؛ به صورت منسجم، قاطع و پر شور، در مقابل فتنه‌گران ایستادند و نقشه آنها را نقش بر آب کردند. طراحان خارجی این نقشه شیطانی و بازی‌خوردگان داخلی، هرگز تصور نمی‌کردند مردم ایران با یک چنین حضور حماسی در صحنه، به صورت صریح، شفاف و قاطع،‌ از نظام، ولایت و انقلاب دفاع کرده و به کودتای مخملی پایان دهند. اما مردم ایران اسلامی با بهره‌گیری از عبرت‌های تاریخی و از روی تکلیف دینی و انقلابی، فریب فتنه‌گران را نخورده و با هدایت‌های الهی، طی یک حضور هوشمندانه و بهنگام در صحنه، ضربه نهایی را به فتنه‌گران وارد آوردند. پدیده 9 دی را از زوایای مختلف می‌توان واکاوی کرد. یکی از عوامل مؤثر در شکل‌گیری و پدیدآیی حماسه 9 دی، جنایات و هتک حرمت‌ها در روز عاشورای سال 88 از سوی جریان فتنه بود. جنایات و هتک حرمت‌های جریان فتنه در روز عاشورا، مردم را متوجه عمق خطری کرد که اساس اسلام ناب و انقلاب اسلامی و نظام ولایی را نشانه رفته بود. حوادث و وقایع پدید آمده در روز عاشورای 88، از خطای محاسباتی دشمن حکایت می‌کرد. دشمن به دنبال بهره‌گیری از فرصت محرم و تاسوعا و عاشورا برای ضربه زدن به نظام اسلامی بود، لکن محرم و عاشورا به عامل شکست نقشه دشمن تبدیل شد. خطای محاسباتی دشمن خارجی و فتنه‌گران داخلی را ‌باید در «پروژه محرم سبز» تحلیل کرد. در نقشه از پیش طراحی شده بر اساس الگوی کودتای مخملی، فتنه‌گران قصد داشتند با کشاندن مردم به خیابان‌ها و استمراربخشی به اردوکشی‌های خیابانی، نظام اسلامی را وادار به تسلیم،‌ عقب‌نشینی و ابطال نتیجه انتخابات کنند. میرحسین موسوی یکی از بازی‌خوردگان فتنه 88 در داخل کشور برای پیاده‌سازی کودتای مخملی، در اولین بیانیه خود در روز شنبه 23 خرداد؛ اعلام کرد که «تسلیم نتیجه انتخابات نخواهد شد» و برای رسیدن به هدف‌ «موج عقلانیت سبز» را ادامه خواهد داد. منظور موسوی از «موج عقلانیت سبز»، گسترش روزافزون تظاهرات، راه‌پیمایی‌ها، تجمعات، تحصن‌ها و اعتصابات با نماد رنگ سبز در سراسر کشور در مقابل نظام بود. وی و همراهانش براساس همین نقشه، درخواست مجوز برای راه‌پیمایی کرده و از هر فرصتی برای مقابله با نظام بهره‌ بردند. تحرکات و رفتارهای ساختارشکنانه این جریان در روزهای 25 خرداد، 30 خرداد، روز قدس، 13 آبان و 16 آذر،‌ همگی در این راستا بود. فتنه‌گران که تصور می‌کردند در کمتر از یک ماه به زعم خود با راه انداختن «موج عقلانیت سبز»، به نتیجه خواهند رسید،‌ با هوشمندانه عمل کردن نظام در بن‌بست استراتژیک قرار گرفتند. سردمداران جریان فتنه گمان می‌کردند که محرم و مجالس عزاداری در این ماه و به ویژه دسته‌های عزاداری روزهای تاسوعا و عاشورا را می‌توانند به یک جنبش ضدنظام تبدیل کنند. بر همین اساس آنان پروژه‌ای را با عنوان «پروژه محرم سبز» نیز تعریف کردند.
نقش جریان ضد انقلاب خارج‌نشین، شبکه‌های ماهواره‌ای، ‌رسانه‌های غربی و صهیونیستی و همچنین فضای مجازی در تبلیغ برای این پروژه بسیار چشمگیر است. یکی از وبلاگ‌نویسان فتنه سبز در راستای تبلیغ پروژه محرم سبز در وبلاگ خود می‌نویسد: «اگر روزهای نامبرده‌ـ 13 آبان و 16 آذر‌ـ ، فقط یک روز بودند، الان با دو ماه محرم و صفر روبه‌رو هستیم که می‌توانیم از آن به سود جنبش سبز و مردم ایران استفاده کنیم.» آقای سازگارا از فعالان خارج‌‌نشین فتنه سبز در برنامه «گفت‌وگوی روزانه» شبکه VOA آمریکا، درباره این پروژه می‌گوید: «... اما نکته چهارمی که می‌خواستم بگویم مسئله محرم است و تظاهرات تاسوعا و عاشورا است. فرصت کمی داریم، بنابراین از امروز و فردا تا روز اول محرم، اصل بحث ما غیر از یک مرور کوتاه روی خبرها، روی‌ آکسیون بزرگ محرم متمرکز خواهد شد. به هر حال آنچه مسلم است این است که، تمرینی که روز 16 آذر شد، نشان داد در سطح کشور با تنوع تاکتیک‌ها و پراکندگی، همه ملت می‌توانند هماهنگ باشند. در ده شب اول محرم و با پرچم سبز یاحسین و عزاداری برای شهدای جنبش سبز و شهدای عاشورا، می‌توانیم در سطح کشور حرکت داشته باشیم؛ ولی روز نهم و روز دهم محرم، یعنی روز تاسوعا و عاشورا شنبه و یک‌شنبه ششم و هفتم دی‌ماه، ما یک مسیر واحد را در هر شهر قرار است اعلام کنیم که همه ملت آنجا برویم و جمعیت میلیونی خود را در کل کشور نشان دهیم و همه ملت یکپارچه و یکصدا به دنبال خواست خودشان باشند.»
تکرار پر حجم مطالب مشابه در رسانه‌های هوادار جریان فتنه،‌ نشان می‌داد که فتنه‌گران چگونه به دنبال سوءاستفاده از مجالس عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) برای مقابله با نظام اسلامی هستند. اما برخلاف تصور طراحان پروژه محرم سبز، رفتارهای ساختارشکنانه و حرمت‌شکنی‌ها در روز عاشورا از سوی طرفداران جریان فتنه،‌ این جریان را در شرایط سخت‌تر و بن‌بست‌های جدید قرار داد. وقایع روز عاشورا، پرده‌ها و نقاب‌ها را کنار زد و چهره‌ واقعی جریان فتنه را به نمایش گذاشت.
صبح روز عاشورا در حالی که توده‌های عظیم مردم عزادار همانند سال‌های گذشته، در قالب هیئت‌ها و دسته‌های عزاداری مشغول عزاداری،‌ نوحه‌خوانی و سینه‌زنی بودند، هواداران جریان فتنه با هدایت رسانه‌های بیگانه مانند صدای آمریکا و بی‌بی‌سی فارسی، در خیابان آزادی و انقلاب‌، دست به جنایت و حرمت‌شکنی زدند. به استناد فیلم‌ها و تصاویر، برخی از رفتارهای ساختارشکنانه و حرمت‌شکنانه جریان فتنه سبز در روز عاشورای سال 88 عبارت است از:
ـ راه انداختن کارناوال‌ها با خودروها و بوق زدن به سبک مراسم عروسی؛
ـ سوت‌زدن‌ها، کف زدن‌ها و هلهله کردن‌ها به همراه پایکوبی و شادمانی؛
ـ سر دادن شعارهایی چون؛ «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «مرگ بر جمهوری اسلامی» و توهین به مقدسات؛
ـ حمله کردن به عزاداران حسینی با چوب و سنگ؛
ـ آتش زدن تعدادی از خیمه‌های عزاداری در مسیر؛
ـ وارد کردن خسارت به اموال عمومی، آتش زدن سطل‌های زباله،‌ آتش زدن وسایل نقلیه شخصی مردم مانند موتورسیکلت‌ها و خودروها؛
ـ حمله و آسیب رساندن به عده‌ای از مأموران نیروی انتظامی.
در اغتشاشات روز عاشورا با تیراندازی‌های مشکوک، چندنفر کشته شده و عده‌ای نیز مصدوم شدند. مردم عزادار با دیدن این صحنه‌ها، به کمک عوامل انتظامی شتافتند. اغتشاشگران با دیدن توده‌های عظیم مردم، فرار را بر قرار ترجیح داده و به این صورت پروژه محرم سبز با شکست مواجه شد.
خطاهای محاسباتی دشمن در عاشورای 88، همان دلایل و عوامل شکست پروژه محرم است؛ دلایلی چون: 
1‌ـ بی‌اعتقادی جریان فتنه به فلسفه عزاداری؛
2‌ـ ماهیت حزب‌اللهی هیئت‌های مذهبی؛
3ـ دل‌های ناپاک و سیاه آشوبگران؛
4‌ـ تناسب نداشتن رفتارهای فتنه‌گران با اقتضائات عزاداری.
بازیگران داخلی فتنه 88،‌ نه تنها حرمت‌شکنی‌های روز عاشورا را محکوم نکردند؛ بلکه دفاع از این حرمت‌شکنی‌ها را پیشه خود ساختند. واکنش‌های مراجع عظام تقلید، علما و شخصیت‌های مذهبی و سیاسی نسبت به این رفتارهای حرمت‌شکنانه‌ و آگاه شدن مردم نسبت به آنچه در روز عاشورا رخ داد، زمینه‌های یک خروش ملی را در روز 9 دی (دو روز پس از عاشورا) علیه جریان فتنه آمریکایی‌ـ صهیونیستی فراهم کرد.
اما نکته بسیار مهم،‌ آن است که عاشورا شاخص حق‌طلبی و حرکت در صراط مستقیم است. بنابراین صاحب این روز، یعنی حضرت امام حسین(علیه‌السلام)، اجازه نمی‌دهد تا ناپاکان سیه‌دل و فتنه‌افروز، از این روز برای مقاصد شوم خود استفاده کنند. اصل خطای محاسباتی دشمن در عاشورای 88، به همین نکته ظریف برمی‌گردد. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب در وصف حماسه عظیم و ماندگار 9 دی می‌فرمایند: «در شرایط کنونی‌ـ که شرایط غبارآلودگی فضاست‌ـ این حرکت مردم اهمیت مضاعفی داشت؛ کار بزرگی بود. هر چه انسان در اطراف این قضایا فکر می‌کند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین‌بن‌علی(علیه‌السلام) را می‌بیند. این کارها، کارهایی نیست که با اراده امثال ما انجام بگیرد، این کار خداست،‌ این دست قدرت الهی است.»

 مهدي سعيدي/ واگرايي از ملت و انقلاب، مسيري بود که از فرداي پيروزي انقلاب برخي افراد و جريان‌هاي سياسي کليد زدند. آنهايي که تاب حرکت و همراهي با ملت را نداشتند، آنها که سهم‌خواهانه از انقلاب طلبکار شده بودند، آنهايي که آرمان‌هاي انقلاب را تأمين‌کننده منافع خود نمي‌يافتند، خرج خود را به تدريج از انقلاب و انقلابيون جدا کردند، يا به گوشه‌اي خزيدند، يا آنکه به مانع‌تراشي در مسير انقلاب مشغول شدند و از قطار انقلاب جا ماندند. در طول چهار دهه گذشته نيز در بزنگاه‌هاي مختلف شاهد ريزش‌هاي انقلاب بوده‌ايم که هرچند همواره با هزينه‌هاي فراواني براي کشور همراه بوده، اما به لطف رويش‌هاي دوچندان انقلاب، دنباله‌هاي مطلوب اين انحراف پوشيده شده است.
اوج ريزش‌ها و واگرايي‌هاي يک جريان سياسي از خط انقلاب و ملت را مي‌توان در انتخابات رياست جمهوري سال 1388 و فتنه ايجاد شده در آن ماجرا مشاهده کرد. يک جريان سياسي که با همه همت خود براي به دست گرفتن قدرت به ميدان آمده بود، وقتي با جواب منفي اکثريت مردم مواجه شد، بر طبل بي‌قانوني و ايجاد آشوب و بلوا کوفت و با زير سؤال بردن انتخابات، خواهان ابطال رأي ملت شد! ايستادگي نظام و در رأس آن رهبر معظم انقلاب پاي رأي و حقوق ملت کافي بود که اين جريان زياده‌خواه خود را به عنوان اپوزيسيون و بيرون از نظام تعريف کرده و هجمه بي‌سابقه‌اي را عليه انقلاب و نظام و مسئولان کشور آغاز کند.
اما انحراف از خط ملت تنها به نپذیرفتن نتايج انتخابات و ايجاد آشوب و بلوا ختم نشد! بلکه پس از آنکه کودتاي مخملي ناکام ماند و نظام اسلامي توانست وضعيت پايتخت را سامان داده و آشوب‌ها را مهار کند، بخشي از افراد خودفروخته، فرار را بر قرار ترجيح داده و راهي کشورهاي بيگانه شدند تا با پول دريافتي از اجانب، به هجمه عليه جمهوري اسلامي ایران و مسئولان آن و تخريب آرمان‌ها و باورها و مقدسات ملت انقلابي ايران مشغول باشند و در کنار بخشي ديگر که پيش از آن از کشور خارج شده بودند، تيم‌هاي رسانه‌ای ضد انقلاب را تکميل کنند.
کافي است سری به پایگاه‌های خبری ضد انقلاب همچون جرس، روزآنلاين، ايران امروز، خبرنامه گويا، راديو فردا، راديو زمانه، خودنويس، کلمه، امروز و... و رسانه‌هاي ماهواره‌اي چون بي‌بي‌سي فارسي، صداي آمريکا و... در کنار صفحات شخصي اين افراد در شبکه‌هاي اجتماعي فيس‌بوک و توئیتر و گوگل‌پلاس و... بزنیم تا حجم توهين‌ها و ساختارشکني‌هاي اين افراد در چهار سال گذشته براي اذهان عمومي آشکار شود.
اين جريان خيلي زود به نقطه پایان رسيد و وقتي بر چاشني خشونت افزود، حداقل هواداران اغواشده خود را از دست داد و آنها نيز از صفوف فتنه‌گران جدا شدند و حماسه نهم دي ماه 88، پاياني بر اين الگوي واگرايي بود. نتايج انتخابات خرداد ماه 92 نيز سند محکمي بود که بيش از پيش دروغ بزرگ تقلب را آشکار کرد و نشان دادن که نظام انتخاباتي در ايران آنچنان استوار است که حتي کمترين اختلاف رأي نيز در سلامت و مصونيت کامل مورد احترام خواهد بود و اين حادثه کافي بود تا اين جريان مغبون سوداي بازگشت به عرصه سياست را در سر بپروراند!
اکنون بيش از هشت سال از حوادث تلخ سال 1388 مي‌گذرد، اما آثار و پیامدهای فتنه‌گري آنهايي که انتخابات باشکوه ملت ايران را به سخره گرفتند و کشور را وارد آشوب و بلوا و درگيري کردند، در خاطر اين ملت به قوت باقی مانده است. طبيعي است، آنهايي که خود را ملزم به رعايت قانون نمي‌دانند و حاضر نيستند تسليم رأي ملت در انتخاباتي با حضور 40 ميليون رأي‌دهنده شوند، صلاحيت لازم براي رسيدن به قدرت را از دست خواهند داد. اما از سويي ديگر نظام اسلامي اصل را بر مدارا و رأفت اسلامي گذاشته است و دکترين «جذب حداکثري و دفع حداقلي» راهبرد اصلي نظام اسلامي است. اصلي برآمده از آموزه‌هاي اسلامي و سنت‌هاي ديني که روند آن بدون قاعده و نظم و الزامات خاص خود نخواهد بود.
بی‌شک در اولين گام اظهار ندامت و پشيماني، آنهايي که سرمايه‌هاي ملي را مصروف زياده‌خواهي خود کرده‌اند، قرار دارد. چطور کسي که مدعي تقلب و عدم سلامت انتخابات در کشور بوده و با اقداماتي خلاف قانون اساسي، نهادهاي کليدي نظام را زير سؤال برده و رأي ملت را بي‌اعتبار خوانده، امروز خواهد توانست بدون ابراز ندامت و پشيماني در پيشگاه ملت، فعاليت سياسي خود را از سر بگيرد و خود را به رعايت قانون ملزم بداند؟! اظهار ندامت، برائت و جدايي، مسير را براي بازگشت هموار خواهد کرد.
از سويي ديگر گاه برخي خطاها، محروميت‌هايي هميشگي را به همراه خواهد داشت. بی‌شک کساني که در سوابق سياسي خود مخالفت با قانون اساسي و ايجاد آشوب و بلوا را به ثبت رسانده‌اند، هرچند با توبه و بازگشت از بخشي از حقوق سياسي برخوردار خواهند بود، اما به یقین سپردن امور کليدي به آنها مبتني بر منطق عقل و شرع ممکن نخواهد بود. ضمن آنکه برخي از آنها در کارنامه خود جرائمي دارند که پيش از هر چيز بايد به آن جرائم رسيدگي شود. 
از سوي ديگر بايد در اردوگاه اصحاب فتنه نيز طيف‌بندي کرد. همه آنهايي که به نحوي در فضاي سال 1388 نقش آفریدند، وضعيت يکساني ندارند. برخي جايگاه مؤثر و رهبري در تحريک افکار عمومي و ايجاد اغتشاش و آشوب را بر عهده داشتند و برخي ديگر با سکوت و حمايت‌شان همراهي کردند و برخي نيز غفلت‌زده تبعيت کردند. مطابق اين طيف‌بندي همه اين افراد عملکرد يکساني ندارند و مي‌توان با نگاه رأفت اسلامي بخش عمده‌اي از اين افراد را مشمول بخشش اسلامي قرار داد. در اين باره کلام رهبر حکيم انقلاب اسلامي در باب طرح آشتي ملي همچون هميشه فصل‌الخطابي در اين زمينه خواهد بود. معظم‌له در این باره فرموده‌اند: «ملّت متّحد است، ملّت مجتمع است... چرا مي‌گوييد آشتي؟ مگر قهرند که بيايند با هم آشتي کنند؟ اين تعبيرات را روزنامه‌ها پَروبال مي‌دهند، متوجه نيستند که اشکال ايجاد مي‌کند. وقتي شما مي‌گوييد آشتي، مثل اين است که يک قهري وجود دارد؛ [در حالي ‌که] قهري وجود ندارد. بله، مردم ما با آن کساني که به روز عاشورا اهانت کردند، قهرند. ملت با آنهايي که روز عاشورا، با قساوت، با لودگي، با بي‌حيايي آمدند جوان بسيجي را در خيابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اينها آشتي هم نمي‌کنيم و با آن کساني که با اصل انقلاب بدند، مي‌گويند اصل نظام هدف ما است، مي‌گويند انتخابات بهانه ما است؛ که البتّه آنها عده‌ معدودي‌اند، عده کمي‌اند؛ در مقابل اقيانوس عظيم ملّت ايران آنها يک قطره‌اند؛ چيزي نيستند.»

 فتح‌الله پریشان / یکی از مسائل و مباحث مهم این روزهای کشورمان بحث درباره نحوه مواجهه نظام با حصر بازی‌خوردگان فتنه عمیق سال 1388 است. هفته گذشته روزنامه‌های موسوم به اصلاحات از قول دبیر محترم شورای عالی امنیت ملی خبر از گشایش‌هایی درباره محصوران دادند. البته حصر از حیث حقوقی یک قرار تأمینی و امر موقتی است که باید آغاز و پایانی داشته باشد و بالاخره همان طور که در روزی برقرار می‌شود روزی نیز باید به اتمام برسد. از این رو، استعبادی ندارد که این موضوع مورد بررسی شورای عالی امنیت ملی که مهم‌ترین نهاد تصمیم‌گیر در مسئله امنیت و منافع ملی کشور است و در آن همه گروه‌ها و سلیقه‌ها عضویت دارند، قرار گیرد که اتفاقاً خودش متولی صدور این حکم در بهمن سال 1389 بوده و رئیس‌جمهور محترم امروز نیز در آن روز عضو آن جلسه بوده است. 

آیا حصر به دلیل اعتراض فتنه‌گران بود؟
یکی از شیطنت‌هایی که برخی‌ها در حوزه رسانه‌ای و سیاسی مرتکب می‌شوند این است که با هدف سایش و کاهش از عظمت حماسه ملی 9 دی که با قیام مردم عزیز و خداجوی تهران و سایر استان‌ها و شهرهای کشور حاکمیت نظام و انقلاب را به مسیر اول خود بازگرداند و تثبیت کرد، می‌خواهند این گونه القا کنند که حصر به دلیل اعتراض محصوران و به عبارت دیگر نقش‌آفرینی آنها در فتنه 88 به وقوع پیوست. 
این سوءاستفاده ناشیانه از حافظه تاریخی ملت ایران در حالی صورت می‌گیرد که هنوز زمان زیادی از تاریخ حصر بازیگران داخلی فتنه که در 25 بهمن سال 1389 بود، سپری نشده است و اسناد و صورت جلسه این تصمیم‌گیری از سوی شورای عالی امنیت ملی وجود دارد و افراد مؤثر و شرکت‌کننده در آن جلسه که اتفاقاً از همه گروه‌ها و سلیقه‌های آن روز در قرائت حوادث پس از انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری در آن حضور داشته‌اند، الآن نیز در قید حیات هستند.
اساساً موضوع حصر سه نفر از عمال و بازی‌خوردگان داخلی فتنه 88، یعنی میرحسین‌موسوی و همسرش زهرا رهنورد و مهدی کروبی هیچ ارتباطی به نقش‌آفرینی آنها در فتنه 88 که با قیام 9 دی مردم شکست خورد، ندارد. البته این حق تحقیق و بررسی تخلفات و اتهامات آنها در فضای آن ایام که مشحون از توهین به نظام اسلامی و مسئولان کشور و زیر سؤال بردن ارزش‌ها و هنجارهای اسلامی و ملی در یک همنوایی و همگرایی آشکار با دشمنان قسم‌خورده این کشور بود، برای نظام اسلامی محفوظ است.
طبعاً اینکه تاکنون از این حق استفاده نشده، یا قرار تأمینی حصر به دادگاه و رسیدگی حقوقی به وضعیت و جزای محصوران اتفاق نیفتاده، در کلان امر به دلیل ملاطفت اسلامی نظام بوده و چه بسا امروز نیز که شورای عالی امنیت ملی با ادله و قرائنی که از وضعیت جسمی و سلامت فتنه‌گران محصور دارد و همچنین در نظر گرفتن مصالح کلان کشور و همین مرحمت نظام اسلامی به این نتیجه رسیده‌اند که مقدمات رفع حصر و ایجاد گشایش‌هایی برای محصوران را فراهم کنند که نباید امر بر کسی مشتبه شود که نظام اسلامی ‌هراسی یا ملاحظه‌ای از کسی یا کشور و سازمان بین‌المللی دارد و این کار را به آن دلایل می‌خواهد انجام دهد.

فتنه 88 و طراحی خارجی
اما در اینجا لازم است به ویژه به مخاطبان جوانی که آرام آرام وارد حوزه اجتماع شده و شرایط سنی آنها در ایام فتنه 88 اجازه درک مسئله را به آنها نمی‌داد عرض کنیم که فتنه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1388، یکی از مهمترین چالشهای سیاسی‌ـ اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران در نیمه دوم دهه 80 شمسی بود که طی آن چند نفر از شخصیتهای سیاسی که سابقه انقلابی نیز داشتند، به تقابل صریح با قانون اساسی جمهوری اسلامی برخاستند و با طرح ادعاهای غیر قانونی با بسیج هواداران خود علیه نظام اقدام کردند.
 از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، فتنه 88 یک برنامه طراحی شده از سوی دشمنان برای براندازی جمهوری اسلامی ایران بود که حداقل 10 تا 15 سال پیش آن را طراحی کرده بودند. معظم‌له در این باره می‌فرمایند: «من در همين فتنه 88 به بعضى دوستان قرائن و شواهد را نشان دادم؛ حداقل از ده سال، پانزده سال قبل از آن، برنامه‌ريزى وجود داشت.» (بيانات در ديدار دانشجويان و جوانان استان قم‌، 4/8/1389) 
دشمن با استفاده از مهره‌های فریب‌خورده داخلی، طرح پیچیده‌ای را در فتنه 88 دنبال می‌کرد که به بیان رهبر معظم انقلاب حتی اشغال کشور را نیز در دستور کار داشت. ایشان در این‌باره می‌فرمایند: «فتنه، فتنه‌ بزرگى بود. من به شما عرض كنم؛ چند سالى كه بگذرد، آن وقت قلم‌هاى بسته شده‌ آگاهان بين‌المللى روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممكن است من آن روز نباشم، اما شماها هستيد؛ خواهيد شنيد، خواهيد خواند كه چه توطئه‌ بزرگى پشت فتنه‌ سال ۸۸ بود. اين فتنه خيلى چيز مهمى بود، قصدشان خيلى قصد عجيب و غريبى بود؛ در واقع مي‌خواستند ايران را تسخير كنند. این‌هایی كه عامل فتنه بودند‌ـ توى خيابان، يا بعضى از سخنگويانشان‌ـ اغلب ندانسته وارد اين ميدان شده بودند؛ اما دست‌هایی اينها را هدايت مي‌كرد، نمي‌فهميدند.»(12/8/1389)

چرا حصر؟
برخلاف برخی تصورات، رویارویی سران فتنه در برابر نظام و حوادث تلخ سال 88 و وقوع حماسه پرشکوه مردم در نهم دی‌ ماه آن سال به حصر سران فتنه نینجامید و آنها در بقیه روزهای سال 88 و در 11 ماه اول سال 89 به اقدامات سوء خود ادامه دادند که البته نظام اسلامی هم آنها را تحمل میکرد. تدبیر نظام این بود که مردم و به ویژه رأی‌دهندگان به نامزدهای شکست‌خورده نسبت به روند تحولات سیاسی کشور آگاهی لازم را یافته و از آنها فاصله بگیرند که ریزش شدید بدنه اجتماعی نماد آن بود. اما در ماه‌های پایانی سال 89 سران فتنه متأثر از حرکت بیداری اسلامی در منطقه و در راستای راهبرد دشمنان نظام اسلامی تلاش کردند سناریویی را در کشور پیاده کنند که بعدها نمونه آن در سوریه دیده شد و همین اقدام خائنانه آنها برای تبدیل عرصه کشور به جنگ و درگیری داخلی و باز کردن پای گروه‌های تروریستی و تکفیری نظیر داعش به ایران که اگر سستی نشان داده می‌شد می‌توانستند جنایات بزرگی را خلق کنند، شورای عالی امنیت ملی برای خنثی‌سازی این فتنه بزرگ در داخل و ممانعت از پیوند آن به فتنه بزرگ منطقه غرب آسیا تصمیم به حصر فتنه‌گران و بازیگردانان داخلی فتنه گرفت.
حادثه روز 25 بهمن ‌ماه سال 89 را که در پی فراخوان موسوی و کروبی طراحی شد و به اجرا درآمد، می‌توان نقطه اوج هماهنگی سران داخلی فتنه با بیگانگان تلقی کرد؛ چرا که در این روز قدرت‌های استکباری با هدایت عوامل جاسوسی خود برای صدور بیانیه درخواست تجمع و انتخاب زمان و مکان آن و پوشش گسترده رسانه‌ای و پس از آن حمایت آشکار و علنی در قبل و بعد از تجمع می‌خواستند به زعم خود با مدل‌سازی حوادث در ایران، مسائل مصر و تونس را تحت‌الشعاع قرار دهند؛ زیرا پس از اوج‌گیری نهضت‌های انقلابی مردم مصر، تونس و... آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها به شدت در منطقه دچار بحران و سردرگمی شده بودند. این نگرانی اگر چه از یک بعد به ناتوانی در حفظ عوامل دست‌نشانده در کشورهای منطقه معطوف بود، اما نگرانی اصلی آنها اوج‌گیری حرکت‌های انقلابی بود که همگی نشان از الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران داشت و این امر و پیامدهای آن می‌توانست بزرگ‌‌ترین تهدید برای منافع نظام سلطه باشد. به چالش کشیده شدن نقطه کانونی بیداری اسلامی، یعنی ایران فرصت ذی‌قیمتی برای  نظام سلطه بود. 
فراخوان ‌موسوی و کروبی برای کشاندن مردم به خیابانها در 25 بهمن 89 اگر چه با پشتیبانی و حمایت شخص رئیس‌جمهور آمریکا و دیگر سران کاخ سفید همراه شد، اما برخلاف تصور و برنامه‌ریزی آنها با اقبال مردم در داخل مواجه نشد. در آن روز و در حالی‌که هنوز معدود مزدوران فتنه در کوچه پس‌کوچه‌های غرب تهران در حال فرار بودند، کلینتون وزیر خارجه آمریکا در شام روز 25 بهمن پشت دوربین خبرنگاران قرار گرفته و حمایت آمریکا را از آرمان‌های آنها اعلام و تأکید کرد: «آنچه ما امروز در ایران شاهد هستیم، نشانه شجاعت مردم ایران است.» رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا نیز پس از تجمع محدود فتنه‌گران با صدور بیانیه‌ای ضمن حمایت از آنها، اقدامات حمایت‌آمیز گذشته آمریکا از فتنه‌گران را کافی ندانسته و تأکید می‌کند: «یکی از راه‌هایی که ما از طریق آن می‌توانیم و باید از مردم ایران حمایت کنیم، این است که ‌از تمام راه‌ها و ابزار موجود برای تحریم ایران استفاده کنیم.» در بررسی چرایی این دور تحرکات به چند نکته می‌توان اشاره کرد:
1ـ نگرانی از انفعال و سرخوردگی باقی‌مانده هواداران فتنه؛
2ـ نگرانی برای از دست دادن اعتماد بیگانگان به عنوان یک اپوزیسیون اثرگذار؛
3ـ بهره‌گیری از فضای تحولات منطقه‌ای برای ایجاد تحرک در هواداران؛
4ـ مستندسازی برای محکومیت ایران در عرصه‌های بین‌المللی به ویژه نهادهای حقوق بشری از طریق به خشونت کشاندن اجتماعات؛
5ـ جلوگیری از برخوردهای احتمالی نظام اسلامی با سران فتنه؛
6ـ انتقال مدیریت فتنه از ایران به خارج از کشور برای جلوگیری از برخوردهای احتمالی؛
7ـ خنثی‌سازی آثار حضور شکوهمند مردم در صحنه 22 بهمن 89؛
8ـ جلوگیری از الهام‌بخشی نظام اسلامی برای مردم منطقه؛
9ـ ممانعت از سازمان‌یابی طیف‌های معتدل اصلاح‌طلب که مایل به حضور و عمل در چارچوب اهداف نظام اسلامی بودند.
اما برخلاف تصور و برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته، اقدام دستگاه‌های ذیربط نظام اسلامی برای حصر سران فتنه، فتنه‌ای عظیم را از کشور دور کرد که البته در فاصله کمی از آن و مبتنی بر همان سناریو در سال بعد در سوریه به اجرا درآمد که هنوز مردم این کشور با آثار آن درگیرند.

رئیس سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور در گفت‌وگو با صبح صادق
 حسن ابراهیمی/ حجت‌الاسلام گواهی گفت: «سازماندهی بسیج اساتید و نخبگان حوزه‌های علمیه، شناسایی فرصت‌ها و تهدیدهای پیش روی حوزه، برنامه‌ریزی برای ارتقا روحیه انقلابی و بصیرت سیاسی حوزویان و جذب روحانیون انقلابی در دستگاه‌های نظام چهار مأموریت کلان سازمان جدید بسیج اساتید، طلاب و روحانیون است که در کنار این باید خوراک فکری برای دیگر اقشار بسیج هم تولید شود.»
حجت‌الاسلام عبدالعلی گواهی رئیس سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور در گفت‌وگو با صبح صادق در خصوص ساختار و مأموریت‌های جدید این سازمان گفت: «در تحولات سازمانی، اخیراً مجموعه بسیج طلاب، بسیج اساتید حوزه‌های علمیه و تیپ امام صادق(ع) در قالب سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور شکل گرفت که مأموریت‌های جدیدی نیز به آن واگذار شده است.»
وی درباره مأموریت‌های این سازمان گفت: «اولین اولویت مأموریتی ما سازماندهی و توسعه بسیج اساتید است که متأسفانه تا یک سال گذشته در حوزه‌های علمیه بسیج اساتید نداشتیم و این از تأکیدات نماینده محترم ولی فقیه در سپاه بود که فرمودند چنین مجموعه‌ای باید فعال شود.»
حجت‌الاسلام گواهی افزود: «امروز در چهار استان قم، تهران، خراسانات و اصفهان بسیج اساتید و نخبگان حوزه‌های علمیه و مراکز حوزوی تشکیل شده تا متناسب با نیاز انقلاب این عزیزان تحت آموزش‌هایی قرار بگیرند و بر این اساس به تولید خوراک و محتوا بپردازند، در قم برای سومین سال متوالی و برای مابقی استان‌ها برای اولین بار در مشهد همایشی را برای اعضا این مجموعه برگزار کردیم و کمیته‌های مختلفی با هدف پرورش نخبگان و اساتید حوزه‌های علمیه متناسب با نیازهای انقلاب اسلامی تشکیل شد.»
وی افزود: «تصمیم داریم اگر توفیق باشد تا آخر سال تا ده استان بسیج اساتید را گسترش دهیم و استان‌هایی که حوزه‌های علمیه قوی‌تری دارند در اولویت قرار گرفته‌اند.»
رئیس سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون دومین هدف از شکل‌گیری این سازمان را شناسایی فرصت‌ها و تهدیدات در حوزه‌های علمیه دانست و گفت: «نکته بسیار مهمی است که تهدیدها و فرصت‌های موجود را احصا کنیم؛ در حوزه‌های علمیه فضا و فرصت‌ بسیار زیاد است و جوان‌های فعال پر انرژی می‌آیند مشغول تحصیل می‌شوند و برخی از آنها به دلیل فضای فشرده درسی از مسائل و موضوعات انقلاب اسلامی غافل می‌شوند و در حقیقت روحانیت یکی از اقشاری است که باید از انقلاب اسلامی صیانت و حراست کند، که این خود یک آسیب محسوب می‌شود، یا مثلاً نفوذی که رهبر معظم انقلاب مطرح کردند که این نفوذ عملاً در حوزه‌ها هم هست و حوزه‌ها هم از این نفود مبرا نیستند و خود حوزه‌های علمیه باید نسبت به این مسئله حساس باشند؛ چرا که ممکن است افرادی با چراغ خاموش ورود پیدا کنند و آسیب‌هایی را به حوزه‌ها بزنند؛ لذا شناخت این آسیب‌ها و تهدیدات و ایفای نقش واقعی حوزه در دفاع از انقلاب اسلامی برای ما مهم است.»
گواهی افزود: «برنامه‌ریزی هدفمند برای ارتقای روحیه انقلابی و جهادی و بصیرت سیاسی روحانیون، طلاب و استادان و نخبگان بسیجی متناسب با انتظارات رهبر معظم انقلاب یک نکته بسیار مهم است. بصیرت‌بخشی و روحیه انقلابی و جهادی و حفظ این روحیه نیاز امروز حوزه‌ها است و الآن باید با حدت و شدت جلو برویم؛ چرا که تهدیدات بیشتر شده و به دقت و برنامه‌ریزی برای این موضوع نیاز داریم. 
وی در ادامه موضوع بعدی اهداف این سازمان را تعامل سازنده با حوزه‌های علمیه برای فراهم کردن زمینه‌های بهره‌مندی از توان و تخصص فضلا و طلاب بسیجی در راستای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی دانست و گفت: «ما تعداد زیادی طلبه و روحانی مجرب داریم که باید زمینه اشتغال این عزیزان را در دستگاه‌های مختلف نظام فراهم کنیم؛ لذا در جلسات مستمر، هم در سطح برادران و هم خواهران دنبال این هستیم تا روحانیون تحصیلکرده و دارای وجهه انقلابی را که آماده خدمت‌رسانی هستند، جذب دستگاه‌های مختلف کشور کنیم.»
رئیس سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور با اشاره به مسئله تولید علم و موضوعاتی همچون علوم انسانی‌ـ اسلامی افزود: «برای کمک به این موضوع، یکی از کارها و وظایفی که برای خودمان تعریف کردیم این است که حمایت از پایان‌نامه‌هایی که در این چهار موضوع مأموریتی که من در طلیعه صحبتم بیان کردم را در دستور کار قرار دهیم. این امر با هماهنگی و تفاهم بین مدیران حوزه‌های علمیه و نماینده محترم ولی‌فقیه در سپاه محقق شده است. الآن با مدیریت حوزه علمیه قم تفاهم‌نامه امضا شده و قرار است در آینده نزدیک با حوزه خراسانات هم توافقاتی داشته باشیم. اصفهان، تهران و حوزه‌های علمیه خواهران هم در برنامه کاری ما مورد توجه هستند.»
گواهی درباره برگزاری همایش‌های مشترک با حوزه‌های علمیه نیز گفت: «ما در سال چند همایش را مشترک با شورای مدیریت حوزه‌های علمیه سراسر کشور، چه در سطح خواهران و چه در سطح برادران و با حضور فرماندهان زیر مجموعه سازمان و مدیران محترم حوزه برگزار می‌کنیم.»
وی افزود: «برنامه همکاری با سایر اقشار بسیج را هم داریم که برای نمونه در تفاهم‌نامه‌ای بین بسیج اساتید طلاب و روحانیون با بسیج دانشجویی جلسه مشترک بسیج طلاب و بسیج دانشجویی داشتیم که برای اولین بار در سراسر کشور اتفاق افتاد. هرچه بتوانیم این دو قشر طلبه و دانشجو را به هم نزدیک‌تر کنیم و از نزدیک در گفت‌وگوها و جلسات با هم مراوده داشته باشند، یقین داشته باشید که به بقا و دوام دانشگاه انقلابی و حوزه انقلابی کمک می‌کند.»
رئیس سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون با بیان اینکه تفاهم‌نامه‌هایی هم با بسیج زنان داشته‌ایم، در توضیح گفت: «اخیراً دو هزار نفر از طلاب و روحانیون خواهر را با همکاری بسیج جامعه زنان در هفته بسیج در کارهای مشاوره‌ای به کار گرفتیم و این روند ادامه‌دار خواهد بود.»
وی با اشاره به اینکه مطالبه رهبر معظم انقلاب اسلامی از طلاب و روحانیون پس از انقلابی‌گری و دفاع از انقلاب و اسلام، انجام خدمات اجتماعی به خصوص در مناطق کم‌برخوردار و محروم است، افزود: «امروز کنار هر گروه جهادی برای مناطق کم‌برخوردار و محروم یک روحانی قرار می‌گیرد تا بخش عمده مباحث محرومیت فرهنگی را مدیریت و محرومیت‌زدایی کنند، می‌دانیم که بخش محرومیت‌زدایی فرهنگی هم اهمیت زیادی دارد.»
رئیس سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور درباره حضور طلاب و روحانیون بسیجی در کمک به زلزله‌زدگان استان کرمانشاه هم گفت: «در این موضوع چیزی حدود 1000 نفر از طلاب و روحانیون جدای از گروه‌های خودجوش مردمی در منطقه حاضر شدند و در کنار خدمات اجتماعی، مشاوره‌ای، کمک‌های نقدی و غیر نقدی، امر کفن و دفن و... را ساماندهی کردند. حتی برخی حوزه‌های ما متولی تهیه چند کانکس شدند و آنها را تهیه کردند و به مناطق زلزله‌زده فرستادند و از این دست کارها به همت حوزه‌های سراسر کشور انجام شده است.»
وی در ادامه بحث خود گفت: «با تأکید نماینده محترم ولی‌فقیه در سپاه قصد داریم در آینده نزدیک با صحبت‌هایی که در هلال‌احمر داشتیم حدود هزار نفر از روحانیون و طلاب را برای امداد و نجات و رسیدگی به امور آسیب‌دیدگان در سوانح و بلایای طبیعی سازماندهی کنیم و آموزش دهیم. الآن این عزیزان غیر سازمانی حضور دارند، اما بنا داریم آموزش‌های لازم را ارائه بدهیم، کتابی هم در این راستا در بحث کمک‌های اولیه و نحوه کار در سوانح برای طلاب با کمک پژوهشگاه امام صادق(ع) در دست تهیه داریم.

واکاوی ابعاد فتنه 88 و حماسه 9 دی در گفت‌وگو با زاکانی و زارع‌فومنی

 حسن فلاح/ مدیریت رهبر معظم انقلاب مهم‌ترین عامل آفرینش حماسه 9 دی و مهار فتنه 88 بود. ایشان با  آشکارسازی ماهیت فتنه و با بهره‌گیری از قدرت مردمی نظام، انرژی و ظرفیت جامعه را به جریان انداختند و با مدیریت مردمی و انقلابی بساط فتنه را برچیدند. درس حماسه 9 دی 88 این بود که برای حل مشکلات کشور نباید به دیگران، به ویژه غرب امید بست. امروز کشور نیازمند سیاستمداران انقلابی و معتقد به قدرت درونی نظام است؛ سیاستمدارانی که با دل و جان به دنبال پیاده‌سازی منویات رهبری هستند. سیاستمدارانی بصیر و آینده‌نگر و افرادی که رفتار دشمن را پیش‌بینی می‌کنند. در حقیقت حماسه 9 دی مظهر تحقق دو مؤلفه حیات‌بخش نظام، یعنی نقش رهبری و مردم‌سالاری دینی بود. این روز تجلی نور الهی در دل مردم ایران است. به بهانه تبیین ابعاد مختلف فتنه 88، گرامیداشت حماسه 9 دی و تجدید میثاق مردم با رهبر فرزانه انقلاب با دکتر علیرضا زاکانی نماینده سابق مجلس و حجت‌الاسلام محمد زارع‌فومنی دبیرکل حزب مردمی اصلاحات و مدیر مسئول روزنامه صدای اصلاحات همکلام شدیم.  مشروح این گپ‌وگفت را در ادامه بخوانید.*چه عواملی در ناکام ماندن توطئه انقلاب رنگی سال 88 در کشورمان تأثیرگذار بود؟
زاکانی: تدابیر رهبر حکیم انقلاب؛ بصیرت و عمق اعتقادات ملت رشید ایران و رشادت و فداکاری فرزندان بسیجی انقلاب، سه عامل کلیدی و تأثیرگذار در ناکام ماندن این توطئه بود.
زارع‌فومنی: 9 دی تبلور انقلابی بودن و ولایتمداری ملت شریف ایران بود که ثابت کردند تا آخر پای رهبری و نظام و خط امام(ره) ایستاده‌اند و با تمام قوا از این انقلاب دفاع خواهند کرد. به نظر من 9 دی نقطه عطفی بود بر تجدید میثاق مردم با آرمان‌های انقلاب اسلامی! از روز نهم دی باید به یک روز ملی اسلامی یاد کرد که مردم ولایتمدار و گروه‌ها و جناح‌های مختلف به صحنه آمدند؛ به همین‌ دلیل برخلاف عده‌ای، بنده 9 دی را متعلق به جریانی خاص نمی‌دانم؛ چرا که دشمنان در این فتنه به دنبال ایجاد مشکل برای نظام و انقلاب ما بودند که بحمدالله با بصیرت و آگاهی مردم همه نقشه‌های شوم آنها نقش برآب شد. رژیم صهیونیستی، آمریکا و متحدانش می‌خواستند این انقلاب را از بین ببرند، اما درایت رهبر حکیم انقلاب و هوشیاری همه جریان‌ها و گروه‌ها تمام رؤیای‌شان را به کابوس مبدل کرد. مردم در 9 دی از انقلاب و رهبر معظم انقلاب دفاع کردند و به دشمنان انقلاب گفتند اگر اختلافی هم وجود دارد داخلی است و به شما ربطی ندارد. همان‌طوری که می‌دانید دشمن برای ضربه زدن به انقلاب از دسیسه‌های مختلفی استفاده می‌کند که البته در میدان فتنه‌انگیزی سال 88 با تمام قوا حضور داشت؛ از انقلاب‌های رنگی گرفته تا توطئه‌های مختلف. اما تا الان به پشتوانه عزم راسخ مردم و تدابیر به‌هنگام رهبری این نظام مقدس و انقلاب از این امتحان سربلند بیرون آمده است.

* بصیرت و بینش سیاسی مردم تا چه میزان در شناخت و مقابله با فتنه‌های مختلف مؤثر بوده است؟
زاکانی: انقلاب اسلامی محصول بصیرت و معرفت مردم عزیز ایران بود که پس از پیروزی در مواجهه با موانع و چالش‌های مختلف عمق این معرفت و بصیرت بیشتر شد، به ویژه در سال ۸۸ که با آشکار شدن بی‌اساسی ادعای تقلب، تغییر روند این ادعاها و اتهامات به آشوب و شعارهای ضدانقلابی، حمایت‌های دشمنان اسلام و ملت ایران به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی از آشوبگران و مقابله آتش‌افروزان در برخورد با مقدسات جامعه چهره قانون‌شکنان را بیش از بیش به مردم نشان داد و همین امر پایه‌ای شد که پرونده آنها در ۹ دی ۸۸ بسته شود.
زارع‌فومنی: به نظر من درک بموقع زمان و توجه به سخنان ولی‌فقیه و آرمان‌های مقدس حضرت امام(ره) سبب شده هر روز بر صلابت ایران اسلامی افزوده شود. بنده معتقدم یکی از جاهایی که دشمن نتوانسته به آن ضربه بزند پیوند مستحکم مردم با رهبری و انقلاب بوده است. اعتقاد دارم همه جناح‌ها به این انقلاب پایبند هستند. مگر آنهایی که واقعاً دشمن انقلاب و خط نظام و رهبری هستند. من معتقدم این نظام برپایه مردم‌سالاری دینی بنا شده و مردم هم این بصیرت لازم را در بینش سیاسی خودشان دارند، چون بارها در راه‌پیمایی‌ها و حضور مؤثر در صحنه‌های تأثیرگذار سیاسی، ‌اجتماعی و فرهنگی در جهان،‌ نظام ما را به اوج خودش رساندند. مردم باید آگاهی داشته باشند؛ چرا که فتنه‌ها و توطئه‌ها پایان ندارد. امروز وظیفه ما ترویج و آموزش علم دشمن‌شناسی است؛ زیرا امروز دشمن با لایه‌های پنهان قصد ضربه به ایران را
دارد.

* عوامل و دست‌نشانده‌های دشمن چگونه در فتنه 88 دخیل بودند و چرا عده‌ای در داخل اهداف آنها را دنبال می‌کردند؟
زاکانی: نظام سلطه به رهبری آمریکا از سال‌ها پیش طراحی و مقدمه‌چینی این کار را به صورت‌های مختلف از جمله حضور مستقیم در ایران و ارائه آموزش‌های خاص داشتند، تا جایی که کیان تاجبخش گفت که با مأموریت از بنیاد سوروس در سال ۷۹ به ایران آمده و بنای سازماندهی گروه‌ها، تضعیف اعتقادات و باورهای مردم و فرصت‌یابی برای آشوب و سرنگونی نظام اسلامی را دنبال می‌کرده، یا منافقین شیوه‌های مختلف میدانداری و جنایتکاری را تعلیم داده و پیاده‌سازی کرده بودند که این مهم در بستر قدرت‌طلبی و بی‌تقوایی سران فتنه داخلی رخ نمود و پیوستگی این عوامل، فتنه‌ای در ابعاد جهانی را علیه ملت ایران رقم زد.
زارع‌فومنی: متأسفانه عده‌ای اسیر تبلیغات دشمن شده بودند و معمولاً وقتی فضا آلوده بشود،‌ مشخص می‌شود چه کسانی بصیرت دارند، پای انقلاب هستند و چه کسانی اپوزیسیون می‌شوند! همان‌طور که اشاره کردید عده‌ای در داخل اهداف دشمن را دنبال می‌کردند. دشمنان در طول این انقلاب به دنبال ضربه زدن به این نظام هستند. بالاخره یک‌سری آدم خودفروخته هم در داخل دارند که با لباس‌ها، جناح‌ها و گروه‌های مختلف یا افراط‌گر یا تفریط‌گر به میدان فتنه‌انگیزی می‌آیند، دانسته یا ندانسته اقدام به توسعه فتنه علیه انقلاب می‌کنند تا این نظام و انقلاب را از بین ببرند؛ به همین جهت از هر نقطه ضعفی، سوء‌استفاده می‌کنند. باید بدانیم که دشمن هیچ‌گاه دلش برای ما نسوخته است. ما باید سعی کنیم وحدت را در جامعه بیشتر کنیم تا بتوانیم به اهداف مقدس انقلاب دست پیدا کنیم. 

* چرا 9 دی 88 به وقوع پیوست؟ و چرا عده‌ای به دنبال نادیده گرفتن این حماسه بزرگ مردمی هستند؟
زاکانی: شناخت دقیق مردم از عمق دروغگویی و خیانت‌ سران داخلی فتنه، بی‌آبرویی‌ها و آشوبگری‌های هشت ماهه ضد انقلاب پس از انتخابات، شعارهای ساختارشکنانه و جنایت‌های عده‌ای قلیل در این ایام به ویژه در 13 آبان، 16 دی، آشکار شدن پیوستگی آشوبگران با ضد انقلاب و دشمنان خارجی انقلاب اسلامی و مردم ایران و فراتر از همه معلوم شدن حقد و کینه مزدوران در عاشورای حسینی و آتش‌افروزی آنها علیه مقدسات مردم و هتک حرمت آنها به اهل بیت(ع) دلایل اصلی نهم دی و قیام یکپارچه مردم علیه قدرت‌طلبان داخلی، ضد انقلاب و دشمنان خارجی بود. افرادی که نتوانستند به مقاصد شوم خود در هشت ماه التهاب‌آفرینی و قانون‌شکنی و جنایتکاری برسند، برای پاک کردن خاطره تار‌یخی مردم ایران از آن همه کینه‌توزی و خیانت به دنبال فراموشی ۹ دی هستند تا از غفلت نسبت به ابعاد فجایع آن دوران بهره گرفته و دوباره مقاصد شوم خود را در قالبی دیگر، یا به بهانه‌ای متفاوت دنبال کنند؛ لذا به شدت با یادآوری یوم‌الله ۹ دی مخالفند.
زارع‌فومنی: طولانی شدن مدت درگیری‌ها و کشمکش‌های جناحی و سیاست‌بازی‌های گروهی، مردم را خسته کرده بود و طبیعتاً می‌بایست واکنش نشان می‌دادند؛ چرا که فتنه‌گران پای‌شان را فراتر گذاشته بودند و به مقدسات و رهبری و امام(ره) توهین می‌کردند و طبیعی بود که مردم انقلابی و مسلمان ما واکنش نشان بدهند و لذا دشمنان انقلاب فهمیدند نمی‌توانند به راحتی با انقلاب طرف بشوند و این انقلاب را از بین ببرند. چرا برخی می‌خواهند این موارد را در داخل نادیده بگیرند و البته منافع‌شان در سردادن شعار مرگ بر آمریکا نیست و می‌گویند اسرائیل و آمریکا را علناً، لعن نکنید! من معتقدم همه جناح‌ها به ویژه اصلاح‌طلبان حضور پررنگی در این تجدید میثاق داشتند تا از انقلاب دفاع کنند. 

* در عملکرد برخی جریان‌های سیاسی به ویژه در مواجهه با مردم و آرای آنها دوگانگی وجود دارد؛ هرجا رأی مردم به نفع آنها باشد، می‌پذیرند و هرجا مخالف آنها باشد زیربار خواست مردم و قانون نمی‌روند، تحلیل شما در این باره چیست؟
زاکانی: وقتی هدف وسیله را توجیه کرد و سیاست اصیل اسلامی و برخاسته از مبانی اعتقادی جای خود را به سیاست‌بازی و نگاه ابزاری به آن برای کسب قدرت به هر طریق به برخی افراد داد، آن‌وقت برای دکانداران عرصه سیاست همه چیز مباح خواهد شد و راحت می‌توان دروغ گفت و تهمت زد و حتی آدم کشت و فراتر از آن با دشمن همکاری کرد و آبروی نظام اسلامی را برد و زحمات یک ملت و تلاش‌های یک امت را لگدکوب کرد، اینجا شهوت قدرت‌طلبی سبب می‌شود تا همه چیز برای تأمین آن محک خورده و مورد قبول یا رد قرار گیرد. اینجا اگر برای مردم قانون به نفع بود آن‌ را می‌ستایند، ولی اگر مردم نظر دیگری داشتند و قانون مانع بود باید مردم را با چوب پوپولیست‌گرایی زد و قانون را با بهانه‌گیری شکست. اساس دنیاطلبی و وابستگی است که این نگاه دوگانه را مجاز می‌کند که صد تأسف این امر گریبانگیر برخی از افراد صاحب منصب و جریانات سیاسی شد.
زارع‌فومنی: اینکه برخی به دنبال منافع شخصی، جریانی و گروهی هستند، یک موضوع طبیعی است، بالاخره برخی از جریان‌ها به دنبال حاکمیت هستند. ما یک میثاق ملی به نام قانون اساسی داریم، وقتی قانون اساسی به ما اجازه اعتراض می‌دهد و قوانینی را برای ابراز اعتراضات در نظر گرفته، طبعاً ما باید تابع قانون باشیم، وقتی قانون اساسی را پذیرفتیم، باید همه بندهای آن را نیز بپذیریم. بعضی‌ها وقتی به نفع‌شان بشود و وقتی قدرت دارند آرا خوب بوده و همین که آن آرا و نظر مردم و قانون به نفع دیگری باشد بلافاصله موضع‌گیری کرده و علیه قانون صحبت می‌کنند. من معتقدم دشمن در این جریان‌ها نفوذ کرده و به دنبال ایجاد انحراف است. چه آن افرادی که با انقلاب‌های رنگی این اهداف را دنبال کردند و چه کسانی که با انحراف و... اینکه قانون را فصل الخطاب بدانند، قبول ندارند و اینها کسانی نیستند که از این نظام و انقلاب دفاع کنند. مردم با هیچ کس عقد اخوت نبسته‌اند، هرکس به انقلاب و راه امام(ره) و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب پایبند باشد مردم از او دفاع کرده‌اند.

*دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران از توطئه و دشمنی دست برنخواهند داشت؛ در چنین حالتی وظیفه جریان‌ها و گروه‌ها و اقشار مختلف مردم چیست؟
زاکانی: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک به یک دهه آمریکایی‌ها با جنگ سخت در قالب نفوذ در ارکان مسئولیت‌ها، شورش‌های داخلی، حمله مستقیم در طبس، کودتا، جنگ تحمیلی نتیجه‌ای نگرفتند و از سال ۶۷ با اعلام جنگ نرم، اعتقادات و ارکان نظام را نشانه رفتند و در دهه 70 با الگوی هانتینگتون جنگ بین مسئولان انتخابی و انتصابی را دنبال کردند، در دهه 80 در ایام فتنه با شیوه جین‌شارپ به دنبال شکستن صفوف متحد ملت و رو در رو قرار دادن مردم همه چیز را تمام شده می‌دانستند که با حضور مردم در ۹ دی سال ۸۸ همه آرزوهای باطل ضد انقلاب رنگ باخت و پس از آن ایام هم با جنگ اقتصادی و تحریم به دنبال انتقام از ملت ایران بودند و سپس با تشدید نفوذ در ارکان کشور و ایجاد زمینه فعال کردن گسل‌های مختلف و تحمیل فرسایش سرمایه‌های اجتماعی نظام اسلامی به دنبال واژگونی این کانون الهام‌بخش در منطقه و جهان بودند و با پیوست التهاب‌آفرینی منطقه‌ای در کشورهای پیرامونی و تسری آن به ایران آرزوها و خیال‌های بزرگی را علیه اسلام و مسلمانان به ویژه مردم ایران پیگیری می‌کردند که همه توطئه‌ها با هدایت‌های امامین انقلاب اسلامی و حضور آگاهانه و مجاهدت مردم نقش برآب شد و امروز دست برتر از آن ملت‌های مسلمان به ویژه مردم عزیز ایران است؛ لذا نباید از مکر دشمن غافل شد و با تعمیق معرفت و ایمان، بسط بصیرت و هوشیاری، استحکام بافت درونی جامعه و خودکفایی و استقلال در همه ابعاد آن و ارتقای آمادگی‌های دفاعی مانع از توطئه‌های جدید شد، یا این توطئه‌ها را به فرصت برای انقلاب مبدل کرد.
زارع‌فومنی: متأسفانه برخی از انقلابیون و مسئولان هم به این قضایا توجه ندارند، الآن فضای مجازی، رسانه‌ها، ماهواره‌ها و شبکه‌های ضد انقلاب به شدت در حال تخریب این انقلاب و نظام بوده و افراد معاند از آنها دفاع می‌کنند؛ مسئولان باید آگاه باشند. همان‌طور که مردم ما دشمن را خوب شناختند، آنها هم باید دشمن را خوب بشناسند و بصیرت پیدا کنند. در ایام فتنه خیلی‌ها بصیرت داشتند و بسیاری هم به تعبیر رهبر معظم انقلاب، رفوزه شدند. امروز ما باید برای مقابله با حربه‌های دشمنان، دشمن‌شناسی را تمرین کنیم و در برابر آن توطئه‌ها پادزهری را بیابیم و در برابر این توطئه‌ها با جلب رضایت مردم و ارائه عملکرد مناسب، مردم را راضی نگه داریم؛ چرا که دشمنان با توطئه‌ها و جریان‌سازی‌های غلط می‌کوشند نظام را به انحراف بکشند و مردم را ناراضی کنند. باید بدانیم این انقلاب با درایت رهبری و کسانی که می‌توانند به این نظام کمک کنند، مطمئناً به اهدافش می‌رسد. به نظر من 9 دی الگوی خوبی برای دفاع از نظام و انقلاب بود؛ ما باید سعی کنیم اختلافات را کنار بگذاریم، وحدت داشته باشیم و یکدیگر را تخریب نکنیم و تریبون دشمنان نشویم. تا می‌توانیم باید دست دشمنان را با تحول در مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کوتاه کنیم. ما باید دشمن‌شناسی و بصیرت‌افزایی را به دشمنان بیاموزیم. 

* الگوی مردمی 9 دی برای دفاع از انقلاب و اسلام، چگونه می‌تواند مردم را وارد نقش‌آفرینی در دیگر عرصه‌های مورد نیاز کشور کند؟
زاکانی: نقش مردم از ابتدای انقلاب تاکنون بی‌بدیل و فوق تصور بوده است. حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب با هدایتگری، انگیزه‌بخشی و به میدان آوردن این ظرفیت الهی توانستند انقلاب را به پیروزی برسانند و تا کنون آن را حفظ کرده‌اند. توان مردم بر هر کار به ظاهر نشدنی غلبه می‌کند؛ لذا باید این ظرفیت عظیم را در قالب مردم‌سالاری دینی نهادینه کرد تا هم اراده و خواست ملت متجلی شود و هم توان مردم در همه عرصه‌ها به ظهور برسد تا شاهد استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت معنوی و مادی ایران شویم و از این وضعیت نابسامان که با امید به دشمن یا دامن زدن به سودجویی‌های شخصی و گروهی ایجاد شده است عبور کرده و با تکیه به اسلام ناب محمدی، تدابیر والای رهبری و پتانسیل بالای مردمی در بستر ظرفیت‌های بیکران ایران اسلامی تلاش و مجاهدت کنیم تا جامعه اسلامی الگو و نمونه را که در آن رفاه مادی مردم در کنار رشد معنوی آنها مهیا می‌شود، بسازیم.