رسول سنائی‌راد/ حصر سه نفر از عوامل فتنه ۸۸ که با اعمال محدودیت‌هایی در اسکان، تردد و فعالیت‌های سیاسی‌ـ اجتماعی، از جمله دیدار و گفت‌وگوی سیاسی از اواخر سال ۸۹ اعمال شده، نتیجه فراخوان ضد انقلابی ۲۵ بهمن ماه سال ۸۹ به بهانه حمایت از قیام‌های مردمی آن مقطع تاریخی در برخی کشورهای اسلامی و در رأس آن مصر و تونس بود که به سرنگونی سران دیکتاتور این کشورها انجامید. در حالی که برگزاری مراسم پرشکوه ۲۲ بهمن فرصت مناسبی برای حمایت حاکمیت و مردم از موج بیداری اسلامی محسوب می‌شد که در امتداد انقلاب اسلامی نیز قابل تعریف بود، اما گروه‌ها و اشخاصی که در فتنه‌انگیزی و آشوب‌های انتخاباتی سال قبل (۸۸) نقش محوری داشتند به تصور فراهم بودن زمینه احیای آشوب‌ها، با الهام‌گیری از موج جنبش‌های مردمی در جهان اسلام، یا به عبارتی شبیه‌سازی و بازسازی آشوب‌ها، فتنه را که پس از حماسه بزرگ مردمی در ۹ دی و همچنین ابراز برائت آشکار مردم از فتنه‌گران در ۲۲ بهمن همان سال، به محاق رفته بود، مجدد کلید زدند.
این فراخوان که بوی آشوبگری می‌داد و در فاصله سه روز پس از مراسم ملی و مردمی ۲۲ بهمن، تلاش سیاسی برای القای دو قطبی بودن جامعه یا امتداد اختلافات داخلی و آشوب محسوب می‌شد، نظام را نگران امنیت ملی کرد؛ چرا که اصرار بر فراخوان و شکل‌دهی به اجتماعاتی که ذیل تابلوی این احزاب، گروه‌ها و اشخاص و در قالب شبه‌اپوزیسیون یا اعتراض انجام می‌شد، قدرت‌نمایی و در صورت امکان تداوم آشوب‌ها و فتنه را پیام می‌داد.
با این تخلف و فراخوان غیر قانونی، اجتماعات پراکنده‌ای در شهر تهران صورت گرفت که اگرچه جزیره‌ای ولی پرشدت و خشن از همان ابتدای شکل‌گیری جهتی براندازانه و مخالفت آشکار با نظام داشت و به کشته شدن یک دانشجوی کرد و زخمی شدن چند نفر دیگر و اختلالات ترافیکی سنگین در شهر تهران انجامید و تکرار همان قانون‌شکنی‌های فتنه سال قبل را تداعی می‌کرد. جالب اینکه تنها پیامی که از این اجتماعات صادر نمی‌شد، حمایت از بیداری اسلامی بود.
نوع اقدامات خشن و شعارهای ساختارشکنانه موجب شد تا برخی شخصیت‌های سیاسی که از نتیجه انتخابات هم دلخور بوده و تا پیش از این سکوت پیشه کرده بودند، هم به این ساختارشکنی‌ها اعتراض کنند که در رأس آنان مرحوم هاشمی‌رفسنجانی و آقای ناطق‌نوری قرار داشتند.
در چنین وضعیتی شورای عالی امنیت ملی کشور تصمیم به حصر چند نفر از افراد مؤثر در این فتنه‌انگیزی‌ها گرفت که مواضع و اقدامات آنان محرک‌ ایجاد ناامنی و آشوب بود.
حفظ امنیت یک وظیفه بدیهی و ضروری حاکمیت به شمار می‌آید که در بحث ابزار حفظ آن حتی اجبار هم برای حاکمیت مشروعیت دارد. لذا صیانت از امنیت و جلوگیری از بازگشت ناامنی‌های سال ۸۸ و سابقه قانون‌شکنی و اقدامات ساختار‌شکنانه فتنه‌گران موجب اعمال این حصر شد که البته به معنای دائمی بودن آن نبوده و نیست؛ بلکه نوعی مدیریت وضعیت به نفع ثبات و آرامش جامعه و حفظ امنیت ملی است که با تغییر وضعیت به ویژه تنبه حصرشدگان و فاصله‌ گرفتن آنان از اقدامات بی‌ثبات‌ساز و اخلال‌گری علیه امنیت و آرامش جامعه به پایان می‌رسد. همان‌گونه که پیش از این نیز حصر مرحوم آقای منتظری برداشته شد.
در ارتباط با محصوران فتنه نیز نظام، اصل را بر رأفت و برخورد کریمانه گذاشته و اگرچه ظلم بزرگ این افراد در سال ۸۸ قابل فراموشی نیست و خساراتی به نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد آورده‌اند که جبران آن به سادگی میسر نمی‌شود، اما چون عامل اصلی دو فتنه‌ای که در قالب انقلاب رنگی دنبال می‌شد، استکبار و دشمنان بیرونی بودند که از مدعیان تقلب در انتخابات استفاده ابزاری کردند، رأس‌ فتنه بیرونی تلقی شده و این مدعیان بازیچه سناریوی خطرناک متصل به آنان محسوب می‌شوند.
اما در این میان حصر این افراد بهانه‌ای برای کاسبی عده‌ای از سیاست‌بازان و بازیگران سیاسی بوده که با اتخاذ ژستی حمایتی، با رندی شرایط خروج آنان را از حصر مختل کرده‌اند؛ چرا که حصر آنان منوط به تنبه حصرشدگان و کنار گذاشتن رویه و روحیه قانون‌گریزی و آشوب‌طلبی یا منزوی شدن و نداشتن زمینه شورشگری و تحریک‌پذیری است؛ یعنی چنانچه نظام، آزادی حصرشدگان را موجب سوء‌استفاده آنان و القای ضعف نظام نداند، به برداشتن حصر منتهی خواهد شد. اما چنانچه برداشته شدن حصر به معنی ضعف نظام تلقی شده و لجاجت برای تداوم فتنه‌گری مشهود باشد، منطق و شرایط رفع حصر منتفی است.
در عین بدیهی بودن موارد فوق ما شاهد استفاده ابزاری از حصر در رقابت‌های سیاسی‌ـ انتخاباتی، مناسبت‌ها و اجتماعات سیاسی یا فضای رسانه‌ای هستیم که در واقع نوعی کاسبی با اهداف چندگانه ذیل می‌باشد:
۱ـ سوء‌استفاده از این بهانه برای ابراز وجود و عرض اندام و کسب شهرت سیاسی؛
۲ـ ابراز مخالفت با نظام و گرفتن ژست معترض و اپوزیسیون علیه نظام؛
۳ـ جلب نظر و حمایت بدنه حامی حصرشدگان و کسب پایگاه اجتماعی.
از این رو گروه‌های ذی‌نفع، هرگاه زمزمه‌هایی برای آزادسازی و رفع حصر دریافت ‌می‌دارند، با پدید آوردن فضایی احساسی و مطالبه‌گرانه به دنبال تحریک حصرشدگان و حامیان آنان از یک‌سو و تحریک نیروهای انقلابی و مخالفان محصوران از سوی دیگر هستند تا فضا و شرایط برداشته شدن حصر را مختل و زمینه کاسبی خود را حفظ کنند. آنچه میدان این کاسبی و معرکه‌گیری را فراهم می‌آورد، مسلط بودن احساسات و هیجان و همچنین غفلت از مصلحت‌ها و منافع بزرگ‌تر و همچنین اخلاق مولد عزت و آرامش در جامعه دینی و حکومت اسلامی است.

 دکتر یدالله جوانی/ با اطمینان خاطر و به یقین می‌توان گفت 9 دی یکی از یوم‌الله‌های انقلاب اسلامی و تاریخ پر فراز و فرود ملت ایران است. حماسه مردمی 9 دی در سال 1388، تمامی محاسبات و معادلات دشمنان و فتنه‌گران را بر هم زد. هدف راهبردی فتنه‌ای که در سال 88 در ایران اسلامی،‌ با طراحی خارجی و بازیگران داخلی به اجرا درآمد، جداسازی مردم از نظام، ولایت و جریان انقلاب بود؛ توطئه خطرناکی که جز مردم ایران هیچ عامل و نیرویی قادر به خنثی‌سازی آن نبود. در حالی که بیگانگان و فتنه‌گران به طرح و نقشه خود برای رسیدن به اهداف در اوج امیدواری قرار داشتند؛ به ناگاه مردم ایران با خلق حماسه‌ای پرشکوه، خودجوش و ماندگار در 9 دی، انقلاب اسلامی و نظام ولایی را از خطرناک‌ترین موقعیت و شرایط رهایی بخشیدند. فتنه‌گران تصور می‌کردند با ادعای تقلب در انتخابات و متهم کردن نظام به انجام این تقلب در فریب اذهان عموم، موفق عمل کرده‌اند. فتنه‌گران با چنین تصوری، ‌به دنبال کشاندن مردم به خیابان‌ها، ‌با شعار دفاع از حقوق مردم و رأی آنان بودند، اما مردمی که جریان فتنه به دنبال رو در رو قرار دادن آنها با نظام بود؛ به صورت منسجم، قاطع و پر شور، در مقابل فتنه‌گران ایستادند و نقشه آنها را نقش بر آب کردند. طراحان خارجی این نقشه شیطانی و بازی‌خوردگان داخلی، هرگز تصور نمی‌کردند مردم ایران با یک چنین حضور حماسی در صحنه، به صورت صریح، شفاف و قاطع،‌ از نظام، ولایت و انقلاب دفاع کرده و به کودتای مخملی پایان دهند. اما مردم ایران اسلامی با بهره‌گیری از عبرت‌های تاریخی و از روی تکلیف دینی و انقلابی، فریب فتنه‌گران را نخورده و با هدایت‌های الهی، طی یک حضور هوشمندانه و بهنگام در صحنه، ضربه نهایی را به فتنه‌گران وارد آوردند. پدیده 9 دی را از زوایای مختلف می‌توان واکاوی کرد. یکی از عوامل مؤثر در شکل‌گیری و پدیدآیی حماسه 9 دی، جنایات و هتک حرمت‌ها در روز عاشورای سال 88 از سوی جریان فتنه بود. جنایات و هتک حرمت‌های جریان فتنه در روز عاشورا، مردم را متوجه عمق خطری کرد که اساس اسلام ناب و انقلاب اسلامی و نظام ولایی را نشانه رفته بود. حوادث و وقایع پدید آمده در روز عاشورای 88، از خطای محاسباتی دشمن حکایت می‌کرد. دشمن به دنبال بهره‌گیری از فرصت محرم و تاسوعا و عاشورا برای ضربه زدن به نظام اسلامی بود، لکن محرم و عاشورا به عامل شکست نقشه دشمن تبدیل شد. خطای محاسباتی دشمن خارجی و فتنه‌گران داخلی را ‌باید در «پروژه محرم سبز» تحلیل کرد. در نقشه از پیش طراحی شده بر اساس الگوی کودتای مخملی، فتنه‌گران قصد داشتند با کشاندن مردم به خیابان‌ها و استمراربخشی به اردوکشی‌های خیابانی، نظام اسلامی را وادار به تسلیم،‌ عقب‌نشینی و ابطال نتیجه انتخابات کنند. میرحسین موسوی یکی از بازی‌خوردگان فتنه 88 در داخل کشور برای پیاده‌سازی کودتای مخملی، در اولین بیانیه خود در روز شنبه 23 خرداد؛ اعلام کرد که «تسلیم نتیجه انتخابات نخواهد شد» و برای رسیدن به هدف‌ «موج عقلانیت سبز» را ادامه خواهد داد. منظور موسوی از «موج عقلانیت سبز»، گسترش روزافزون تظاهرات، راه‌پیمایی‌ها، تجمعات، تحصن‌ها و اعتصابات با نماد رنگ سبز در سراسر کشور در مقابل نظام بود. وی و همراهانش براساس همین نقشه، درخواست مجوز برای راه‌پیمایی کرده و از هر فرصتی برای مقابله با نظام بهره‌ بردند. تحرکات و رفتارهای ساختارشکنانه این جریان در روزهای 25 خرداد، 30 خرداد، روز قدس، 13 آبان و 16 آذر،‌ همگی در این راستا بود. فتنه‌گران که تصور می‌کردند در کمتر از یک ماه به زعم خود با راه انداختن «موج عقلانیت سبز»، به نتیجه خواهند رسید،‌ با هوشمندانه عمل کردن نظام در بن‌بست استراتژیک قرار گرفتند. سردمداران جریان فتنه گمان می‌کردند که محرم و مجالس عزاداری در این ماه و به ویژه دسته‌های عزاداری روزهای تاسوعا و عاشورا را می‌توانند به یک جنبش ضدنظام تبدیل کنند. بر همین اساس آنان پروژه‌ای را با عنوان «پروژه محرم سبز» نیز تعریف کردند.
نقش جریان ضد انقلاب خارج‌نشین، شبکه‌های ماهواره‌ای، ‌رسانه‌های غربی و صهیونیستی و همچنین فضای مجازی در تبلیغ برای این پروژه بسیار چشمگیر است. یکی از وبلاگ‌نویسان فتنه سبز در راستای تبلیغ پروژه محرم سبز در وبلاگ خود می‌نویسد: «اگر روزهای نامبرده‌ـ 13 آبان و 16 آذر‌ـ ، فقط یک روز بودند، الان با دو ماه محرم و صفر روبه‌رو هستیم که می‌توانیم از آن به سود جنبش سبز و مردم ایران استفاده کنیم.» آقای سازگارا از فعالان خارج‌‌نشین فتنه سبز در برنامه «گفت‌وگوی روزانه» شبکه VOA آمریکا، درباره این پروژه می‌گوید: «... اما نکته چهارمی که می‌خواستم بگویم مسئله محرم است و تظاهرات تاسوعا و عاشورا است. فرصت کمی داریم، بنابراین از امروز و فردا تا روز اول محرم، اصل بحث ما غیر از یک مرور کوتاه روی خبرها، روی‌ آکسیون بزرگ محرم متمرکز خواهد شد. به هر حال آنچه مسلم است این است که، تمرینی که روز 16 آذر شد، نشان داد در سطح کشور با تنوع تاکتیک‌ها و پراکندگی، همه ملت می‌توانند هماهنگ باشند. در ده شب اول محرم و با پرچم سبز یاحسین و عزاداری برای شهدای جنبش سبز و شهدای عاشورا، می‌توانیم در سطح کشور حرکت داشته باشیم؛ ولی روز نهم و روز دهم محرم، یعنی روز تاسوعا و عاشورا شنبه و یک‌شنبه ششم و هفتم دی‌ماه، ما یک مسیر واحد را در هر شهر قرار است اعلام کنیم که همه ملت آنجا برویم و جمعیت میلیونی خود را در کل کشور نشان دهیم و همه ملت یکپارچه و یکصدا به دنبال خواست خودشان باشند.»
تکرار پر حجم مطالب مشابه در رسانه‌های هوادار جریان فتنه،‌ نشان می‌داد که فتنه‌گران چگونه به دنبال سوءاستفاده از مجالس عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) برای مقابله با نظام اسلامی هستند. اما برخلاف تصور طراحان پروژه محرم سبز، رفتارهای ساختارشکنانه و حرمت‌شکنی‌ها در روز عاشورا از سوی طرفداران جریان فتنه،‌ این جریان را در شرایط سخت‌تر و بن‌بست‌های جدید قرار داد. وقایع روز عاشورا، پرده‌ها و نقاب‌ها را کنار زد و چهره‌ واقعی جریان فتنه را به نمایش گذاشت.
صبح روز عاشورا در حالی که توده‌های عظیم مردم عزادار همانند سال‌های گذشته، در قالب هیئت‌ها و دسته‌های عزاداری مشغول عزاداری،‌ نوحه‌خوانی و سینه‌زنی بودند، هواداران جریان فتنه با هدایت رسانه‌های بیگانه مانند صدای آمریکا و بی‌بی‌سی فارسی، در خیابان آزادی و انقلاب‌، دست به جنایت و حرمت‌شکنی زدند. به استناد فیلم‌ها و تصاویر، برخی از رفتارهای ساختارشکنانه و حرمت‌شکنانه جریان فتنه سبز در روز عاشورای سال 88 عبارت است از:
ـ راه انداختن کارناوال‌ها با خودروها و بوق زدن به سبک مراسم عروسی؛
ـ سوت‌زدن‌ها، کف زدن‌ها و هلهله کردن‌ها به همراه پایکوبی و شادمانی؛
ـ سر دادن شعارهایی چون؛ «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «مرگ بر جمهوری اسلامی» و توهین به مقدسات؛
ـ حمله کردن به عزاداران حسینی با چوب و سنگ؛
ـ آتش زدن تعدادی از خیمه‌های عزاداری در مسیر؛
ـ وارد کردن خسارت به اموال عمومی، آتش زدن سطل‌های زباله،‌ آتش زدن وسایل نقلیه شخصی مردم مانند موتورسیکلت‌ها و خودروها؛
ـ حمله و آسیب رساندن به عده‌ای از مأموران نیروی انتظامی.
در اغتشاشات روز عاشورا با تیراندازی‌های مشکوک، چندنفر کشته شده و عده‌ای نیز مصدوم شدند. مردم عزادار با دیدن این صحنه‌ها، به کمک عوامل انتظامی شتافتند. اغتشاشگران با دیدن توده‌های عظیم مردم، فرار را بر قرار ترجیح داده و به این صورت پروژه محرم سبز با شکست مواجه شد.
خطاهای محاسباتی دشمن در عاشورای 88، همان دلایل و عوامل شکست پروژه محرم است؛ دلایلی چون: 
1‌ـ بی‌اعتقادی جریان فتنه به فلسفه عزاداری؛
2‌ـ ماهیت حزب‌اللهی هیئت‌های مذهبی؛
3ـ دل‌های ناپاک و سیاه آشوبگران؛
4‌ـ تناسب نداشتن رفتارهای فتنه‌گران با اقتضائات عزاداری.
بازیگران داخلی فتنه 88،‌ نه تنها حرمت‌شکنی‌های روز عاشورا را محکوم نکردند؛ بلکه دفاع از این حرمت‌شکنی‌ها را پیشه خود ساختند. واکنش‌های مراجع عظام تقلید، علما و شخصیت‌های مذهبی و سیاسی نسبت به این رفتارهای حرمت‌شکنانه‌ و آگاه شدن مردم نسبت به آنچه در روز عاشورا رخ داد، زمینه‌های یک خروش ملی را در روز 9 دی (دو روز پس از عاشورا) علیه جریان فتنه آمریکایی‌ـ صهیونیستی فراهم کرد.
اما نکته بسیار مهم،‌ آن است که عاشورا شاخص حق‌طلبی و حرکت در صراط مستقیم است. بنابراین صاحب این روز، یعنی حضرت امام حسین(علیه‌السلام)، اجازه نمی‌دهد تا ناپاکان سیه‌دل و فتنه‌افروز، از این روز برای مقاصد شوم خود استفاده کنند. اصل خطای محاسباتی دشمن در عاشورای 88، به همین نکته ظریف برمی‌گردد. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب در وصف حماسه عظیم و ماندگار 9 دی می‌فرمایند: «در شرایط کنونی‌ـ که شرایط غبارآلودگی فضاست‌ـ این حرکت مردم اهمیت مضاعفی داشت؛ کار بزرگی بود. هر چه انسان در اطراف این قضایا فکر می‌کند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین‌بن‌علی(علیه‌السلام) را می‌بیند. این کارها، کارهایی نیست که با اراده امثال ما انجام بگیرد، این کار خداست،‌ این دست قدرت الهی است.»

علی قاسمی/ تحریم یک ابزار قوی در سیاست خارجی آمریکا است که در هر مقطعی که کار با جنگ و سیاست پیش نرفت از تحریم و اعمال سیاست‌های تحریمی استفاده می‌کنند؛ در حالی‌ که تحریم‌های آمریکا علیه ایران از همان سال‌های ابتدایی انقلاب برای محدود کردن قدرت راهبردی ایران طراحی و پیاده‌سازی شد؛ اما موضوع برنامه هسته‌ای و موشکی جمهوری اسلامی ایران بهانه‌های جدیدتری بود که تحریم‌های گسترده و از قول آنها فلج‌کننده با نام «تحریم‌های هوشمند» با هدف محدود کردن ظرفیت غنی‌سازی ایران و اجبار ایران به ترک برنامه‌های موشکی به اجرا گذاشتند. شکست آمریکایی از یک‌سو و گسترش روزافزون برنامه‌های هسته‌ای سبب شد که مدل آمریکایی‌ها در مواجهه با ایران تغییر یابد. در همین راستا اوباما سه ماه پیش از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری در ایران در پیام نوروزی خود به ایرانیان اعلام کرد: «می‌خواهم با رهبران ایران صریح صحبت کنم.» روند عقب‌نشینی‌های آمریکا در آستانه انتخابات با سرعت بیشتری دنبال شد. به‌ طوری که 20 خرداد سال 88 درحالی‌که تنها دو روز به برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران مانده بود، اوباما به رهبر معظم انقلاب نامه می‌نویسد و در نامه خود به ‌صراحت اعتراف می‌کند که بدون جمهوری اسلامی مسائل منطقه و بین‌الملل حل نخواهد شد. آمریکا که الگوی فشار را بستر رفتار با ایران هسته‌ای قرار داده بود، سرانجام چرخش نشان داد و در نهایت اوباما به طور رسمی اعلام کرد، خواستار گفت‌وگوی مستقیم با ایران است. این رویه عقب‌نشینی و تغییر الگوی رفتار تا روز انتخابات دنبال شد. پس از شمارش آرا و آشکار شدن مشارکت 85 درصدی و نیز میزان آرای فرد منتخب، قاعدتاً همه‌چیز باید به سمت تغییر الگوی غرب پیش می‌رفت؛ اما نشد. حرف‌های «رابرت گیتس» وزیر دفاع وقت آمریکا (رئیس اسبق سازمان سیا) در ایام فتنه، دلیلی بر مدعای ما در پیوند میان تحریم‌ها و دوره فتنه را می‌رساند. «در حال حاضر به دلیل شکاف‌های عمیق در ایران پس از انتخابات، تحریم مؤثرتر از گذشته است. ما در 30 سال گذشته چنین شکاف‌هایی را ندیده بودیم. مخالفان به تدریج سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی را هدف گرفته‌اند. اکنون باید تحریم‌ها را تشدید کرد.» علاوه بر اینکه خود آمریکایی‌ها از فضای فتنه به این نتیجه رسیده بودند که باید تحریم‌ها تشدید شود، از توصیه ایرانی‌های مرتبط با فتنه هم برای تشدید تحریم‌های فلج‌کننده بهره بردند. «جان هانا» مشاور امنیت ملی دیک چنی بعد از ملاقات با برخی از شخصیت‌های نزدیک به رهبری جنبش سبز در اروپا، یک ماه بعد از ماجراجویی فتنه‌گران در روز قدس در 28 مهر سال 1388 روزنامه «لس‌آنجلس تایمز» می‌نویسد: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا‌ـ که در میان آنها بعضی حضور داشتند‌ـ شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد، تحریم ضعیف یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را می‌دهد که با وضعیت جدید، خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن!» پس از آن در ماه‌های بعدی، کشورهای غربی، کمپینی هماهنگ علیه برنامه هسته‌ای راه انداختند و با طرح اتهامات جدید علیه ایران، خواستار وضع قطعنامه تحریمی جدیدی علیه ایران شدند. سرانجام، قطعنامه تحریمی 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد، در 25 خرداد سال 1389 با شدیدترین تحریم‌های اقتصادی علیه ایران به تصویب رسید. آمریکا پیش از آن هیچ‌گاه برای حقوق بشر علیه ایران تحریم وضع نکرده بود و دلایل تحریم‌ها متمرکز بر حمایت از تروریسم، مسئله موشکی و هسته‌ای بود؛ اما بعد از فتنه ۸۸ مسئله حقوق بشر به تحریم‌ها اضافه شد. پس وضعیتی که فتنه‌گران در کشور ایجاد کردند سبب سنگین‌ترین تحریم‌های غرب علیه کشور در همه ابعاد شد و آمریکا توانست با اجماع جهانی تحریم‌ها را از هسته‌ای و موشکی به تحریم‌های اقتصادی، نظامی و سیاسی تعمیم دهد.