دکتریدالله جوانی/ در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی، فتنه‌ها آنگاه شکل گرفته‌اند که برخی از خواص جبهه حق با سابقه خوب و بعضاً درخشان؛ دچار انحراف شده و این انحراف، از دید مردم و عمدتاً هواداران پنهان مانده است. فتنه جمل، از فتنه‌های خسارت‌بار در دوران امیرمؤمنان علی(ع) است که بر همین اساس پدید آمد. طلحه به لحاظ عملکرد، از سوی پیامبر اسلام(ص) عنوان «طلحه خیرٌ» را به خود اختصاص داد و زبیر، به دلیل مجاهدت‌های ستودنی در جنگ‌های متعدد علیه مشرکان و کفار، به «سیف‌الاسلام» شهرت یافت. اما در گذر زمان این دو نفر با چنین سوابق درخشانی‌، اسیر هواهای نفسانی و روحیه دنیاگرایی و قدرت‌طلبی شدند،‌ بر همین اساس برای رسیدن به خواسته‌های خود به سبب انحرافی که پیدا کرده بودند؛ در مقابل حضرت علی(ع) ایستادند و با کمک دیگران فتنه پرخسارت و خونبار جمل را پدید آوردند. بیشتر فتنه‌های تاریخی اینچنین پدید آمد‌ه‌اند. با داشتن بصیرت و شناخت به روز از خواص، می‌توان جلوی پدید آمدن بسیاری از فتنه‌ها را در جامعه اسلامی گرفت. عبارت کوتاه و پر معنای حضرت امام خمینی(ره) مبنی  بر «ملاک حال فعلی افراد است»؛ یک جمله راهبردی برای جلوگیری از فتنه‌انگیزی‌ها، با شناخت دقیق افراد در لحظه است. در سال 1388 و فتنه‌ای که پدید آمد؛ برای عده‌ای باورکردنی نبود که افرادی چون موسوی، کروبی، خاتمی ‌و دیگر افراد مشابه با سابقه حضور در انقلاب و مسئولیت‌های مهم در جمهوری اسلامی،‌ اینچنین با دشمنان خارجی علیه نظام همراه شوند. به یقین فتنه 88، آخرین فتنه علیه نظام و ملت ایران نخواهد بود و دشمنان، برای فتنه‌انگیزی‌های جدید تلاش می‌کنند. برای جلوگیری از پدیدآیی فتنه‌ها، باید افراد فتنه‌گر و همراه شده با دشمن را شناخت. در سال 88، فتنه زمانی پدید آمد که افراد با سابقه طولانی حضور در قدرت،‌ برای بازگشت مجدد به قدرت سیاسی، استفاده از هر ابزار، شیوه و روشی چون تخریب،‌ سیاه‌نمایی،‌ لجن‌پراکنی، تهمت و ایستادن در مقابل قانون را، ‌تحت پوشش دفاع از عدالت و حقوق مردم برای خود جایز دانستند. بر همین اساس، با دروغ بزرگ «تقلب» طبق نقشه کودتاهای مخملی، تلاش کردند تا بخشی از مردم را در مقابل نظام قرار دهند. البته زمینه‌‌سازی‌ها برای گفتن آن دروغ بزرگ خسارت‌بار، از سال 84 شروع شده بود و در ماه‌های منتهی به انتخابات سال 88 به اوج رسید. ایجاد تردید در سلامت انتخابات،‌ یکی از اقدامات زمینه‌ساز در آن دوران بود. رهبر معظم انقلاب چون دیده‌بانی هوشیار و تیزبین،‌ به نقد اقدامات زمینه‌ساز فتنه در آن دوران همت گماشتند، لکن بیانات،‌ رهنمودها و هشدارهای معظم‌له، به درستی از سوی همگان مورد توجه قرار نگرفت. اکنون و با گذشت نزدیک به یک دهه از فتنه 88، نشانه‌های پدیدآیی فتنه‌های جدید بر اساس فرمول فتنه و نکات پیش‌گفته، در حال خودنمایی است. افرادی مشابه فتنه‌گران سال 88، به شکلی دیگر در حال زمینه‌سازی برای پدید آوردن فتنه‌های جدید هستند. بدیهی است که در این وضعیت هم، ‌رهبری برای جلوگیری از وقوع فتنه‌های جدید، ‌هشدارهای لازم را به همگان بدهند. بیانات رهبر حکیم و بصیر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی سراسر کشور در روز چهارشنبه ششم دی‌ماه، از این منظر بسیار تأمل‌برانگیز است. در این دیدار معظم‌له، چند موضوع مهم را مورد توجه قرار دادند و با توجه به هر یک از موضوعات،‌ رهنمودهای ارزشمندی را بیان داشتند. سیاه‌نمایی‌ها، ‌تخریب‌ها، ‌هوچی‌گری‌ها، جنجال‌ها و تهمت‌های یک گروه خاص که در گذشته در قدرت بودند، ‌از جمله موضوعاتی بود که در این دیدار مورد نقد صریح و قاطع ایشان قرار گرفت. 
معظم‌له در بیانات خود با اشاره به اینکه دشمنان با انواع جنگ‌های اقتصادی،‌ فرهنگی،‌ سیاسی و تبلیغاتی و دروغ‌پردازی‌های فراوان به دنبال «ناامید کردن،»، «بدبین کردن» و «سلب اعتماد‌به‌نفس» مردم هستند؛ ‌فرمودند: «متأسفانه در داخل هم گروهی همین کار دشمن را دارند انجام می‌دهند؛ حالا بعضی‌ها می‌فهمند که چه کار دارند می‌کنند، بعضی‌ها نمی‌فهمند و می‌کنند؛ درست همان کار دشمن [است]: ناامید کردن مردم، متهم کردن این و آن، دروغ‌های شاخدار دشمن‌ساز را به جای راست وانمود کردن و قلمداد کردن در ذهن مردم.»
رهبر حکیم انقلاب بی‌تقوایی و انگیزه‌های سیاسی را عامل اصلی این نوع رفتارهای دشمن‌پسند دانستند و افزودند: «آن کسانی که کار دشمن را دارند در داخل انجام می‌دهند تقوا ندارند، دین اینها سیاسی است،‌ به جای اینکه سیاست‌شان دینی باشد،‌ دین‌شان سیاسی‌کاری است. سیاست ما باید دینی باشد، نه اینکه دینداری‌مان را در جهت سیاسی‌کاری و در جهت اهداف پست و حقیر سیاسی حرکت بدهیم؛ اینها این‌جور هستند؛‌ اینها تقوا ندارند؛ همان کار دشمن را می‌کنند برای اینکه فلان جناح را تقویت کنند،‌ فلان جناح را بکوبند، فلان کس را بالا ببرند، فلان کس را پایین بیاورند.»
حضرت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) درباره ماهیت،‌ ویژگی‌ها و جایگاه این افراد در گذشته و حال جمهوری اسلامی ایران فرمودند: «کسانی که همه امکانات مدیریتی یا امروز دست‌شان است یا دیروز دست‌شان بوده، فرقی نمی‌کند،‌ آن وقت به قول فرنگی‌مآب‌ها نقش اپوزیسیون به خودشان می‌گیرند. این کسانی که کشور در اختیارشان است یا در اختیارشان بوده،‌ اینها دیگر حق ندارند علیه کشور حرف بزنند، موضع [بگیرند]؛ باید موضع مسئولانه [بگیرند]، باید پاسخگو باشند. بنده‌ای که امکانات در اختیارم است،‌ نمی‌توانم مدعی باشم،‌ [بلکه] باید پاسخگو باشم و جواب بدهم که چه کار کردم با این امکانات. به جای اینکه پاسخگویی کنند، بیایند نقش مدعی را ایفا کنند علیه این،‌ علیه آن حرف بزنند؛ این نمی‌شود، مردم قبول نمی‌کنند این را، حالا ممکن است کسی خیال کند که در مردم تأثیر می‌گذارد؛ نه مردم آگاهند،‌ می‌فهمند،‌ نمی‌پذیرند این حالت را.» رهبر معظم انقلاب با اشاره به تفاوت میان انقلابی‌نمایی و انقلابی‌گری و فراز و فرودها از آغاز مبارزات امام تاکنون فرمودند: «امام فرمودند که ملاک حال فعلی افراد است؛ ‌معنای این حرف چیست؟ امام حکیم بود؛ معنایش این است که هیچ‌کس ضمانت درست ماندن تا دم مرگ را ندارد، باید مراقب خودش باشد؛‌ حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است. ما در این چهل،‌ پنجاه سال بعد از شروع نهضت امام‌ـ از سال 40، 42 به این طرف‌ـ چه چیزها دیدیم! بالارفتن‌ها، پایین آمدن‌ها، تندی‌ها، کندی‌ها، افراط‌ها، تفریط‌ها، چیزهای عجیبی دیدیم در این مدت! خیلی باید مواظب خویش باشیم.»

در بیانیه سپاه به مناسبت سالروز حماسه 9 دی تأکید شد
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای با پاسداشت حماسه ماندگار 9 دی، وحدت، هوشمندی و هوشیاری ملی در مقابل نقشه‌های دشمن برای فتنه‌آفرینی‌های جدید و مرزبندی بین «انقلابی‌نمایی» و «انقلابی‌گری» را از درس‌ها و عبرت‌های فتنه 88 دانست.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «با گذشت هشت سال از فتنه 88 و حماسه بزرگ 9 دی، بازخوانی درس‌ها و عبرت‌های این رخدادهای مهم و تأثیرگذار در روند تکاملی انقلاب و پیش‌روندگی افتخارآمیز ملت ایران همچنان یکی از ضرورت‌های انکارناپذیری به شمار می‌رود که در صورت غفلت از آن بایستی در انتظار پدیدآمدن توطئه‌ها و فتنه‌های پیچیده‌تر علیه نظام و میهن اسلامی بود.»
این بیانیه افزوده است: «در شرایط خطیر کنونی که به رغم روشنگری‌های مستمر، جبهه متحد ضد انقلاب داخلی و خارجی تحت راهبردهای پنهان و آشکار مثلث پلید آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس با همراهی ارتجاع منطقه، خط تحریف حقایق تاریخی و تطهیر چهره اصحاب فتنه و یاغیان علیه نظام را دنبال می‌کنند و با عملیات روانی گسترده در پی وارونه‌سازی واقعیات و القای نشانه‌های غلط و انحرافی هستند، هوشمندی و تیزبینی در مسدود کردن روزنه‌های امید و آرزوهای شوم آنان از اولویت‌های امروز دلسوزان انقلاب و هر ایرانی علاقه‌مند به استقلال و عظمت ایران اسلامی محسوب می‌شود.»
در ادامه این بیانیه، حماسه 9 دی پاسخی قاطع، تاریخی و انقلابی به فتنه‌گران و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آنان توصیف و با تأکید بر لزوم ارائه سیاهه‌ جنایات و خسارت‌های جریان فتنه علیه انقلاب و ملت ایران، مانند وضع تحریم‌های ظالمانه و گستاخ شدن دشمنان خارجی در تقابل با جمهوری اسلامی تصریح شده است: «حماسه تاریخ‌ساز 9 دی 88 که عرصه نمایش بصیرت و پایبندی ملت ایران به آرمان‌های انقلاب اسلامی و بیعت «امت» با «امام» و «نه» بزرگ به دشمن و هتاکان به عاشورای حسینی بود، بر آحاد ایرانیان تأکید می‌کند اعمال فتنه‌گران و نیات پلید حامیان آنان به مانند آینه‌ای شکسته هر روز برابر تردیدکنندگان این جنایت و خیانت بزرگ و فراموش‌ناپذیر قرار گیرد تا آنانی که با شیوه‌های فریبنده و نوین در پی مهندسی فتنه‌های جدید برای ضربه زدن به ایران اسلامی و متوقف ساختن حرکت رو به جلوی انقلاب در فراسوی مرزهای کشور هستند را ناکام سازد.»
این بیانیه با تأکید بر اهمیت ارائه تعریفی دقیق و درست از «انقلابی‌گری» و مرزبندی آن با «انقلابی‌نمایی» و لزوم مقابله هوشمندانه با عوامل و بسترهای ایجاد «اختلاف داخلی» در کشور خاطرنشان کرده است: «جای بسی حیرت است در شرایطی که «وحدت» و یکپارچگی ملت برابر دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران بیش از هر زمان دیگری لازمه عبور کشور از چالش‌ها و تنگناهای ناشی از سناریوهای خصومت‌ورزی و کینه‌توزی‌های نظام سلطه و استکبار است، عده‌ای تحت تأثیر پروپاگاندای آمریکایی‌ـ صهیونیستی در ایجاد دوقطبی‌های کاذب و نیز امیال شخصی، جناحی و فرقه‌ای با برجسته‌سازی مشکلات و بی‌تدبیری برخی دستگاه‌ها، در حال حساسیت‌زدایی حافظه تاریخی کشور نسبت به فتنه 88 و خسارت‌های سنگین آن بوده و برخلاف حماسه نهم دی ماه در آرزوی فتنه‌آفرینی‌های جدید هستند.»
سپاه در پایان بیانیه با تجلیل از ملت بصیر، مؤمن، انقلابی، عاشورایی و ولایتمدار ایران اسلامی به عنوان حماسه‌سازان نهم دی ماه و تعظیم به مقام شامخ شهیدان و جانبازان جبهه مقاومت و مقابله با فتنه 88 و تأکید بر لزوم وفاق، یکدلی، هوشمندی و هوشیاری ملی در برابر توطئه‌ها و نقشه‌های فتنه‌گون نوین دشمن و بدخواهان میهن اسلامی، آورده است: «به فضل الهی ملت ایران با تأسی به رهنمودها و هشدارهای مقام عظمای ولایت و رهبری امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) و یادآوری تجربه تاریخی و مصونیت‌ساز فتنه 88 و حیله‌گری‌های جدید سردمداران سلطه و صهیونیسم جهانی برای تحمیل خطای محاسباتی و ایجاد شکاف و تزلزل در اعتماد متقابل مردم و نظام، تحرکات دشمنان داخلی و خارجی برای فتنه‌سازی‌های آینده را رصد [کرده] و با عمل به وصیت معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) در «پشتیبانی از ولایت فقیه» اجازه نخواهد داد به مملکت آسیبی برسد.»


  محمدرضا بلوردی/ نگاه حاکمان جدید عربستان سعودی به مسائل منطقه‌ای و رویکرد آنها در دامن زدن به رقابت با جمهوری اسلامی ایران و تلاشی که برای به اصطلاح محدودسازی و منزوی کردن رقیب انجام می‌دهند،‌ سبب شده است تا این کشور نقشی اساسی در بی‌ثبات‌سازی منطقه داشته باشد. در همین راستا این کشور در آغاز از تروریست‌های فعال در سوریه حمایت کرد، سپس تجاوز به یمن را شروع کرد و در ادامه هم اقداماتی چون محاصره قطر و اعمال محدودیت‌ علیه جنبش حماس را در پیش گرفت. ‌به تازگی هم در تلاش است تا قضیه فلسطین را به نفع صهیونیست‌ها حل‌وفصل کند.
در ابتدای ماه جاری میلادی اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه، محمدبن‌سلمان، ولی‌عهد عربستان، معامله‌ای با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین انجام داده است، با این مضمون که شهر «ابو دیس» در حومه قدس به پایتختی فلسطین برگزیده شود و قدس هم به صهیونیست‌ها واگذار شود. تنها چند روز پس از انتشار اخباری در این زمینه بود که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا هم اعلام کرد، قدس را به پایتختی اسرائیل به رسمیت می‌شناسد. 
در همین راستا، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، نیز اعلام کرد که اقدام اخیر ترامپ بخشی از برنامه‌ای است که هدف نهایی آن پایان دادن به آرمان فلسطینیان است. او با اشاره‌ای غیر مستقیم به سیاست‌های سعودی‌ها گفت: «متأسفانه برخی از روشنفکران و نخبگان سیاسی منطقه با مطرح کردن صلح منطقه‌ای، روند عادی‌سازی روابط با دشمن صهیونیستی را دامن می‌زنند.»
روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز هم با اشاره به طرح عربستان نوشت: «محمدبن‌سلمان طرحی را ارائه کرده است که در آن از اسرائیل جانبداری شده است و هیچ رهبر فلسطینی نمی‌تواند آن را بپذیرد.» چرا که در طرح ولی‌عهد سعودی، فلسطینیان تسلط محدودی بر اراضی خود دارند و شهرک‌های اسرائیلی مستقر در کرانه باختری هم به حال خود باقی می‌مانند و قدس شرقی هم دیگر به فلسطینیان تعلق ندارد، همچنان که از حق بازگشت آوارگان فلسطینی نیز سخنی به میان نیامده است. تنها مبالغی با نام غرامت به تشکیلات خودگردان داده می‌شود و در مقابل حفظ شهرک‌های اسرائیلی در کرانه باختری مناطقی از سینا به نوار غزه اضافه خواهد شد. 
در کنار مسئله فلسطین ملاحظه می‌شود که یکی از کشورهایی که سعودی‌ها روی آن تمرکز کرده‌اند، لبنان است؛ کشوری که بخشی از محور مقاومت است و سعودی‌ها در تلاش هستند تا با برهم زدن اوضاع سیاسی آن و تضعیف مقاومت اسلامی لبنان، جای پای خود را محکم کنند؛ موضوعی که در بحث وادار کردن سعد حریری به استعفا از نخست‌وزیری لبنان کاملاً آشکار شد و حریری بلافاصله پس از بازگشت به لبنان از استعفای خود عقب‌نشینی کرد. در همین زمینه روزنامه نیویورک‌تایمز تحقیقی در زمینه اعمال فشار سعودی‌ها در لبنان انجام داده و از نگرانی محافل لبنانی نسبت به برنامه بلندمدت عربستان برای بی‌ثبات‌سازی اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی مستقر در لبنان پرده برداشته است. 
براساس آنچه مسئولان لبنانی و دیپلمات‌های غربی اعلام کرده‌اند، در ماجرای سعد حریری و زمانی که نخست‌وزیر لبنان در ریاض تحت اقامت اجباری قرار داشت، عربستان سعودی در تلاش بود تا گروه‌هایی شبه‌نظامی را علیه حزب‌الله و در مناطقی مثل اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی ایجاد کند. 
پایان سخن اینکه، مواضع عربستان در تقابل با مقاومت اسلامی در لبنان و در جریان ماجرای حریری و تأکیدی که این کشور بر مباحثی مثل خلع سلاح حزب‌الله و خارج کردن آن از دولت داشت، نشان‌دهنده اهدافی است که دقیقاً در راستای اهداف رژیم صهیونیستی می‌باشد و در مقابل سیاست‌ها و اقدامات عربستان در لبنان این رژیم هم اعلام کرد که از مواضع عربستان در قبال لبنان حمایت می‌کند و وزارت خارجه آن هم از سفارت‌‌خانه‌های خود در کشورهای مختلف درخواست کرد که از روندی که سعودی‌ها علیه حزب‌الله و ایران در پیش گرفته‌اند، حمایت کنند.

نماینده ولی‌فقیه در سپاه

نماینده ولی‌فقیه در سپاه گفت: «امروز درباره برخی باید دید که اینها در مسیر حرکت می‌کنند و در حرکت‌شان ضوابط را رعایت می‌کنند یا نه، البته در برابر این افراد با دو گروه منحرف مواجه هستیم؛ برخی می‌گویند از اول نباید از فلانی حمایت می‌کردید و دیگرانی هم هستند که تنها راه توجیه کارهای او را پیش گرفته‌اند.»
به گزارش خبرنگار صبح صادق، حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی در محفل انس و مودت بازنشستگان ستاد نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه با بیان اینکه امام خمینی(ره) همواره دغدغه عاقبت بخیری داشتند، گفت: «اگر بخواهیم یک مسیر را طی کنیم تا به هدف برسیم، دو شرط دارد؛ اول اینکه در مسیر حرکت کنیم که اگر جز این باشد حتی اگر تندتر هم برویم، فقط از هدف دورتر می‌شویم. دوم اینکه مسیر را باید با ضوابط و شرایط آن طی کنیم.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه انسان‌ها در زمینه شغل خود دو دسته‌اند، افزود: «در برخی رابطه‌ای بین شغل و شاغل وجود ندارد؛ مانند نجار و بقال که فرد تا زمانی که در مغازه است مشغول می‌شود؛ اما در نوع دوم پیوند ارگانیک بین شغل و شاغل وجود دارد که پاسداری و روحانیت این‌گونه است.»
وی افزود: «پاسداری شغل نیست؛ بلکه تکلیف و مأموریتی است که با شاغل عجین است و تا لحظه‌ای که پاسدار حیات دارد، الزامات پاسداری را باید رعایت کند.»
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی سه محدودیت را برای پاسداران برشمرد و افزود: «اولین محدودیت شرع است و واجبات و محرمات.»
وی افزود: «دومین حریم عرف است؛ یعنی برخی اقتضائات برای شغل روحانی و پاسدار در جامعه وجود دارد که عرف نمی‌پذیرد برخی رفتارها از این افراد سر بزند.» 
نماینده ولی‌فقیه در سپاه افزود: «این‌طور نیست که وقتی فرد از سپاه جدا شد، دیگر به خیلی چیزها پایبند نباشد، خیلی‌ها در محله ما را به عنوان پاسدار می‌شناسند. پس از جدا شدن از سپاه نیز همچنان ما پاسدار هستیم و مردم به ما این نگاه را دارند.»
وی تأکید کرد: «یک پاسدار اگر پس از بازنشستگی مسئولیتی نداشته باشد، تنها به دلیل اینکه در بین مردم پاسدار شناخته می‌شود، برایش تکلیف و مسئولیت است که ضوابط و مسائل را رعایت کند.»
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی افزود: «سومین حریمی که پاسداران دارند، مسائل سازمانی است که باید در دوران اشتغال رعایت کنند. عمده این مسائل در دوران تعهد سی ساله خدمت است و انجام مأموریت‌های پاسداران در دوران خدمت به رعایت این ضوابط منوط است.»
وی در ادامه تأکید کرد: «وقتی عزیزی بازنشسته می‌شود، بسیاری از این الزامات برداشته می‌شود؛ ولی آن اساس پاسداری و ضوابط اصلی پاسداری باقی می‌ماند و این معیارها تا انتهای عمر باقی است و باید رعایت شود که بحمدالله ما در این زمینه در نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه کمترین مشکل را داریم.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه از معیارهای همیشگی یک پاسدار به انقلابی‌گری، پیروی از ولایت فقیه و پاسداری از انقلاب اسلامی اشاره کرد و افزود: «این معیارها به تداوم نیاز دارد و خوشبختانه سابقه نیروهای بازنشسته نمایندگی ولی‌فقیه نشان داده است، به طور عمومی همگی بر این امور واقفند و همواره بر این پیمان باقی مانده‌اند.»
وی افزود: «ما امروز بیش از پنج هزار نفر بازنشسته پاسدار و روحانی داریم که حضور نداشتن اینها که یک نسل با تجربه بودند، برای ما خسارت است. الآن می‌توان گفت که یک نسل کامل جا‌به‌جا شده و مسئولیت‌ها در اختیار نسل بعدی است.»
وی در پایان سخنان خود با گرامیداشت یوم‌الله 9 دی، افزود: «فتنه 88 پدیده تلخی در تاریخ انقلاب بود که خواص باید در روز قیامت پاسخگو باشند؛ اما در ماجرای 9 دی مردم روسفید بودند که با الطاف الهی مانع انحراف انقلاب شدند.»

رمزگشایی امام خامنه‌ای از علت رفتار کسانی که در داخل کار دشمن را انجام می‌دهند
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در سراسر کشور، با اشاره به تلاش بی‌وقفه‌ آمریکا برای شبهه‌پراکنی و گرفتن «امید و اعتماد‌به‌نفس ملت»، از همراهی خواسته یا ناخواسته‌ برخی افراد با دشمن به‌ شدت انتقاد کردند و با یادآوری تحلیل‌ها و تبلیغات پوچ چهل ساله‌ دشمن برای شکست یا تضعیف جمهوری اسلامی ایران تأکید کردند: «به فضل الهی و با اتکا به هوشیاری و ایستادگی مردم، همچون گذشته بینی دشمنان را به خاک می‌مالیم و با تلاش مضاعف مسئولان برای حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم، راه پیشرفت و سرافرازی را با اقتدار ادامه خواهیم داد.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی با گرامیداشت سالگرد حماسه‌ مردمی نهم دی سال ۱۳۸۸، گفتند: «تبلیغ در اسلام کاملاً در جهت مخالف با پروپاگاندای غربی‌ها است که با هدف رسیدن به پول و قدرت انجام می‌شود و در آن، فریب افکار عمومی، دروغ‌گویی و بازیگری نیز جایز است.»
ایشان، دادن امید و اعتمادبه‌نفس به مردم و تبیین فرصت‌ها و تهدیدها و شناساندن دوست و دشمن را از الزامات تبلیغ در اسلام دانستند و خاطرنشان کردند: «امروز مهم‌ترین هدف جنگ نرم دشمن، گرفتن امید و اعتمادبه‌نفسِ ملت ایران است.»
رهبر حکیم انقلاب اسلامی، تأکید کردند: «البته امروز جنگ، جنگ نظامی نیست؛ زیرا آنها جنگ نظامی نمی‌کنند و غلط هم می‌کنند اگر بخواهند جنگ نظامی کنند.»
ایشان جنگ نرم دشمن را خطرناک‌تر از جنگ نظامی دانستند و در بیان علت اصلی دشمنی با نظام اسلامی افزودند: «انقلاب اسلامی در طول چهل سال گذشته، ساختار و فرمول غلط قدرت حاکم بر دنیا را تغییر و نشان داده است که یک ملت می‌تواند نه سلطه‌گر باشد و نه سلطه‌پذیر، نه زور بگوید و نه زیر بار هیچ زورگویی برود.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی با یادآوری انواع توطئه‌ها و فشارها اعم از جنگ و تحریم، تهدید و تهمت، نفوذ و ایجاد اختلاف داخلی برای مقابله با ملت ایران گفتند: «ملت ایران چهل سال مقتدرانه ایستادگی کرده و توانسته است بر همه‌ این توطئه‌ها فائق آید و از هفت‌خوانی عبور کند که دیگر ملت‌ها از یک خوان آن نیز نتوانستند عبور کنند.»
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای با تأکید بر استمرار دشمنی‌ها با ملت ایران، یادآور شدند: «مهم این است که در هر دوره‌ای طراحی و نقشه‌ دشمن در عرصه‌های مختلف را بفهمیم و براساس آن، پیشگیری، دفاع خوب یا حمله‌ پیشدستانه انجام دهیم.»
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، مهم‌ترین طراحی جبهه مقابل در مقطع فعلی را ناامید کردن مردم به آینده و گرفتن اعتمادبه‌نفس آنان از طریق بزرگ‌نمایی مشکلات و ضعف‌ها و کاستی‌ها دانستند و افزودند: «امروز در فضای مجازی، هزاران توپخانه در حال شلیک به سمت ملت ایران است و اگر گفته می‌شود باید مراقب فضای مجازی بود از این جهت است که دشمن نتواند از این فضا برای هدف قرار دادن هویت و موجودیت ملت و نظام اسلامی استفاده کند.»
امام خامنه‌ای؛ «انتشار آمارهای بی‌پایه، ادعاهای دروغ، تخریب چهره‌های مورد قبول مردم و انکار موفقیت‌های انقلاب اسلامی» را برخی از اقدامات در فضای مجازی برای بدبین کردن مردم به ‌ویژه جوانان و نوجوانان برشمردند و خاطرنشان کردند: «متأسفانه برخی افراد بی‌تقوا در داخل با متهم کردن افراد و دستگاه‌ها و تلاش برای صحیح جلوه دادن دروغ‌های شاخدار بیگانگان، همان کار دشمن را انجام می‌دهند.»
ایشان افزودند: «این افراد به ‌جای آنکه سیاست خود را «دینی» کنند، برای رسیدن به اهداف پَست و حقیر سیاسی، دین خود را با سیاسی‌کاری همراه کرده‌اند.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «این افراد، بی‌ملاحظه و بدون در نظر گرفتن خدا و دین و انصاف، در جهت اهداف دشمن سخن می‌گویند و به قیمت ناامید کردن مردم و نسل جوان، دشمن را شاد می‌کنند.»
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای افزودند: «کسانی که دیروز همه‌ امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه‌ امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون [را] بازی کنند و علیه کشور سخن بگویند؛ بلکه باید پاسخگو باشند، ضمن آنکه مردم آگاه هستند و این‌گونه رفتارها در آنان تأثیرگذار نخواهد بود.» رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با اشاره به خدمات مهم همه مدیران جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تاکنون، تأکید کردند: «البته در کنار این خدمات، صدماتی هم بوده است که باید از خدمات سپاسگزاری شود و صدمات هم مورد نقد منصفانه و مسئولانه و عاقلانه قرار گیرند، نه نقد همراه با فحاشی و تهمت؛ چراکه نقد و نقدپذیری واجب است، اما تهمت و لجن‌پراکنی حرام است.»
ایشان خاطرنشان کردند: «اینکه فردی مکرر، دستگاه‌ها یا قوای مختلف را مورد حمله و تهمت قرار دهد، هنر نیست؛ زیرا هر کودکی می‌تواند با یک سنگ، شیشه‌ای را بشکند، هنر آن است که انسان خدا را در نظر داشته باشد و منطقی حرف بزند و از سخن گفتن برای هوای نفس و جهات شخصی و دستیابی به قدرت پرهیز کند؛ چرا که خداوند بابت هر سخنی از انسان سؤال و [او را] مؤاخذه خواهد کرد.»
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای با تأکید بر اینکه «انقلابی‌نمایی» به جز «انقلابی‌گری» است، گفتند: «انقلابی‌گری کار سختی است؛ زیرا پایبندی و تدین لازم دارد و نمی‌شود که انسان در یک دهه همه‌کاره‌ کشور باشد و در دهه‌ بعد، تبدیل به مخالف‌خوان کشور شود.»
ایشان با یادآوری سخنان حکیمانه‌ امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه؛ «میزان، حال فعلی افراد است»، خاطرنشان کردند: «همه باید مراقب باشیم؛ زیرا هیچ‌کس ضمانت درست ماندن تا لحظه‌ مرگ را ندارد.»
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان‌شان وظیفه‌ مهم دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ها را در پاسخگویی به شبهات ایجادشده از جانب دشمن خاطرنشان کردند و افزودند: «نباید جوان ما احساس گیجی و حیرت کند و باید شبهات را برطرف و ذهن‌ها را قانع و آسوده کرد.»
ایشان هوشیاری در مقابل روش‌های مختلف دشمن از جمله نفوذ در دستگاه‌های تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر را کاملاً ضروری دانستند و گفتند: «باید نقشه‌ دشمن را درک کرد و چاپلوسی، ابراز محبت‌ها و ارادت‌ها و دعوت او برای دست دادن و گفت‌وگو را جدی نگرفت.»


  محمدرضا مرادی/ امارات و عربستان در سه سال اخیر بیش از هر زمان دیگری روابط خود را با یکدیگر مستحکم کرده‌اند؛ اما در پشت پرده این روابط به اصطلاح گرم، نقاط اختلاف بسیاری بین دو کشور وجود دارد که نشان‌دهنده پتانسیل‌های شکاف بین دو کشور است. موضوع اول، مربوط به جنگ یمن است. عربستان و امارات از فروردین سال ۱۳۹۴ به یمن حمله کرده و در سه سال گذشته بیش از 15 هزار یمنی را به شهادت رسانده‌اند. با وجود ائتلاف این دو کشور در حمله به یمن، تضاد منافع دو کشور سبب درگیری بین نیروهای تحت امر دو کشور در یمن شده است. به تازگی امارات به طور رسمی با برقراری پرواز هوایی از ابوظبی به جزیره تحت تصرف سقطری یمن و اعطای تابعیت اماراتی به ساکنان این جزیره، از نقش نظامی خود در ائتلاف عربی برای اجرای نقشه اشغال برخی جزایر یمن سوءاستفاده کرد. گفته می‌شود این اقدام، خشم عربستان را که مایل است این منطقه را در حوزه امنیت ملی خود قرار دهد، برانگیخته است. در ژوئن سال 2016، اختلافات عربستان و امارات در یمن بالا گرفت و به‌ دنبال آن، مقامات ابوظبی از سطح همکاری خود با ائتلاف سعودی علیه یمن تا حدود بسیاری کاستند. اختلافات میان عربستان و امارات از آنجا آغاز شد که منصور هادی خالد بحاح، نخست‌وزیر دولت فراری و مستعفی خود را که البته مورد حمایت مقامات امارات بود، از کار برکنار کرد. پس از برکناری وی، فردی به نام ژنرال‌الأحمر به جای بحاح در پست نخست‌وزیری قرار گرفت که به سرسپردگی به عربستان سعودی معروف بود. این اقدام منصور هادی، خشم مقامات ابوظبی را برانگیخت و موجب شد آنها به سهم‌خواهی در قبال نقش‌آفرینی خود در قالب ائتلاف سعودی، روی آورند. روزنامه رأی الیوم نیز به تازگی در گزارشی اعلام کرد، اختلافات در سیاست خارجی امارات و عربستان به نوع رویکرد طائفه‌ای عربستان بازمی‌گردد؛ زیرا ریاض ائتلاف‌های خود را براساس اصول طائفه‌ای به ویژه در یمن پایه‌ریزی می‌کند. عربستان در یمن از حزب الاصلاح اخوانی و از عبدربه منصور هادی (رئیس‌جمهور مستعفی یمن) از منظر طائفه‌ای حمایت می‌کند؛ در حالی که امارات ائتلاف‌های خود را براساس رویکرد سکولاری پایه‌ریزی می‌کند و این امر نداشتن حمایت قوی امارات از سرنگونی دولت سوریه به ریاست بشار اسد و نیز روابط مستحکم امارات با عبدالفتاح السیسی رئیس‌جمهور مصر را تفسیر می‌کند. در وضعیت کنونی نیز دو کشور در یمن دچار تضاد منافع شده‌اند.
موضوع دوم، دیدگاه دو کشور درباره ترکیه است. ترکیه با حمایت از اخوان‌المسلمین سبب شده است تا امارات نسبت به این مسئله خشمگین شود، چرا که امارات به دلیل وجود جمعیت انبوه اخوانی در این کشور از قدرت گرفتن این گروه به شدت هراس دارد. در این وضعیت عربستان و ترکیه روابط خود را در مسیر همگرایی و نزدیکی قرار داده‌اند که این مسئله می‌تواند به یکی از مسائل اختلافی ابوظبی و ریاض تبدیل شود.  سفر اخیر نخست‌وزیر ترکیه به عربستان نشان‌دهنده نزدیکی پرشتاب روابط بین ریاض و آنکارا است. نکته قابل توجه این است که نزدیکی روابط ترکیه و عربستان در زمانی صورت می‌گیرد که روابط ترکیه و امارات در اوج تنش قرار دارد. تنش در روابط دو کشور بعد از حمله شدید رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه به عبدالله‌بن‌زاید، وزیر خارجه امارات به دلیل مطلب توئیتری وی، به اوج رسید. عبدالله‌بن‌زاید در توئیتر خود خیرالدین پاشا، فرمانده نظامی عثمانی و حاکم وقت شهر مدینه منوره را به سرقت آثار اسلامی و انتقال آن به ترکیه و کشتار ساکنان این شهر متهم کرد. اردوغان در پاسخ به این مطلب توئیتری عبدالله‌بن‌زاید گفت: «ای بیچاره که به ما بهتان میزنی، وقتی فخرالدین پاشا از شهر مدینه منوره دفاع می‌کرد، جد تو کجا بود؟»
علاوه بر دو موضوع فوق رقابت‌های منطقه‌ای امارات و عربستان نیز بسیار مهم است؛ چرا که محمدبن‌زاید در سمت ولی‌عهد ابوظبی سعی دارد تا در جهان عرب، امارات را کشوری موفق و الگو معرفی کند در حالی که محمدبن‌سلمان نیز دقیقاً به دنبال این هدف است. این مسائل سبب خواهد شد که در آینده روابط دو کشور به مراحل تنش نیز وارد شود.

محمدابراهيم ميانجي/ تنوع‌بخشی به منابع درآمدهای دولت، اِعمال یک سیاست استراتژیک در اقتصاد کشور و مدیریت کلان آن است. با تنوع‌بخشی به درآمدها، امکان دستیابی باثبات‌تر و انعطاف‌پذیرتری به اهداف و کارکردهای مدیریت مالی کشور فراهم می‌شود. در این میان، یکی از مواردی که می‌توان با تنوع‌بخشی به آن درآمد مناسبی برای دولت کسب کرد،‌ مالیات است. با توجه به تأکید سیاست‌های اقتصاد مقاومتی بر کاهش اتکای بودجه کشور به درآمدهای نفتی، یکی از راهکارهای تحقق این موضوع، توجه به درآمدهای مالیاتی است. دولت در این زمینه افزون بر برنامه‌ریزی برای کاهش فرار مالیاتی، دریافت مالیات از سپرده‌های بالای بانکی را در دستور کار قرار داده است.

لزوم بازنگری
 در قانون مالیات‌ها
باید پذیرفت که بخش قابل توجهی از افرادی که مشمول پرداخت مالیات در کشور هستند، به شیوه‌های گوناگون از پرداخت مالیات فرار می‌کنند. باید با شناسایی زمینه‌های فرار مالیاتی و افرادی که در این زمینه اقدام غیر قانونی مرتکب می‌شوند (قانون‌دانان قانون‌گریز) بر تنوع مالیاتی افزود و با بازنگری در قانون مالیات‌ها، افزون بر مسدود کردن راه‌های فرار مالیاتی، زمینه تقویت نظام مالیاتی فراهم شود؛ چرا که انجام این مهم راهکار افزایش درآمد مالیاتی کشور است.

انواع مالیات
مالیات‌ها عموماً به دو گروه مالیات‌های مستقیم و مالیات‌های غیر مستقیم تقسیم می‌شوند که هر یک هم انواع گوناگونی دارد.  مالیات‌های مستقیم مالیات‌هایی هستند که به صورت مستقیم از درآمد یا دارایی اشخاص حقیقی یا حقوقی دریافت می‌شود و شامل انواع زیر است:  مالیات بر درآمد: شامل مالیات بر درآمد املاک، مالیات بر درآمد مشاغل، مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی و مالیات بر درآمد اتفاقی.
مالیات بر دارایی: شامل مالیات بر ارث و مالیات حق تمبر.
مالیات‌های غیر مستقیم: مالیات‌هایى هستند که پرداخت‌کننده آن مشخص و معین نبوده و تحقق مالیات به یک قسمت از فعالیت‌هاى اقتصادى و عملیات افراد بستگی داشته و قابلیت انتقال آنها بسیار زیاد باشد. این نوع مالیات‌ها عبارتند از:
مالیات بر واردات: مالیات بر حقوق گمرکی، مالیات بر سود بازرگانی، مالیات بر حق ثبت سفارش کالا، مالیات بر واردات اتومبیل و مالیات بر حق ثبت. مالیات بر مصرف و فروش: مالیات بر فرآورده‌های نفتی، مالیات بر تولید الکل طبی و بهداشتی، مالیات بر فروش سیگار، مالیات بر اتومبیل، مالیات بر نقل و انتقال اتومبیل و مالیات بر ارزش‌افزوده.

اخذ مالیات
 از سپرده‌های مردم
این اولین باری نیست که دولت موضوع اخذ مالیات از سپرده‌های مردم در بانک‌ها را مطرح می‌کند. سال گذشته علی طیب‌نیا، وزیر وقت امور اقتصادی و دارایی دولت یازدهم به صراحت موافقت خود را با دریافت مالیات از سپرده‌های بانکی اعلام کرد. او معتقد بود، نرخ سود سپرده‌های بانکی با توجه به تورم بسیار بالا است و بنابراین پول بدون زحمتی که از این طریق برای صاحبانش به دست می‌آید، باید مشمول اخذ مالیات شود.
دولتمردان معتقدند، افرادی که سپرده‌های بالایی را در نظام بانکی دارند و آنها را به گردش درنمی‌آورند، باید مالیات بدهند. نرخ سود بانکی مدت‌ها است که در کشور به رقیبی برای سرمایه‌گذاری در کار و تولید تبدیل شده است. با اجرایی شدن این برنامه افزون بر کسب درآمد برای دولت، روند سرمایه‌گذاری در کار و تولید رو به رشد خواهد بود. 

اخذ مالیات از سپرده
 در سایر کشورها
مطالعه قوانین مالیاتی اعضای گروه ۲۰ نشان می‌دهد به جز عربستان همه کشورهای عضو این گروه‌ـ که هشت کشور صنعتی عضو آن بیش از نیمی از اقتصاد جهان را دارند‌ـ سود سپرده‌های بانکی در آنها یا مشمول مالیات تکلیفی است یا جزء درآمد مشمول مالیات محسوب می‌شود. در دیگر کشورهای غیر عضو گروه 20 نیز سوئیس 35 درصد، ایرلند 41 درصد، نیوزیلند 33 درصد و افغانستان 20 درصد از سپرده‌های بانکی مالیات اخذ می‌کنند.

مخالفان اخذ مالیات
 از سپرده‌های بانکی 
مسئولان دولتی کار ساماندهی اطلاعات سپرده‌های بانکی را آغاز کرده و جلساتی را هم با بانک‌های دولتی و خصوصی برگزار کرده‌اند تا به یک جمع‌بندی و اجماع برای اخذ اطلاعات لازم از حساب‌های بانکی برسند؛ چرا که یکی از مخالفان اصلی اخذ مالیات از سپرده‌های بانکی، بانک‌ها هستند. بانک‌ها نگرانند که این موضوع برای‌شان دردسرساز شده و به خروج بیش از گذشته منابع‌شان منجر شود. همه اینها در شرایطی است که اکنون هم نظام بانکی با مشکل خروج سپرده‌ها مواجه است و همین امر هم سبب شده است هر طرحی در این رابطه با شک و تردیدهای خاص خود در نظام بانکی همراه باشد.
قرار بر این است که از طریق بانک‌ها، اطلاعات مربوط به سپرده‌ها به سازمان مالیاتی ارائه شود. بانک‌ها نگران اجرای ناهماهنگ این موضوع هستند و دغدغه دارند که مبادا برخی از بانک‌ها اطلاعات سپرده‌ها را به سازمان مالیاتی ندهند و در مقابل، سپرده‌های بیشتری را جذب کرده و رقابتی نابرابر را رقم بزنند؛ به همین دلیل، همه بانک‌ها این نکته را مطرح می‌کنند که در صورت ارائه هماهنگ این اطلاعات به سازمان، مشکلی با اجرای این طرح ندارند.

کدام سپرده‌های بانکی
 باید مالیات بدهند؟
یک مقام مسئول در سازمان امور مالیاتی در این زمینه اذعان کرده است، دریافت سود از سپرده‌های بانکی هنوز به صورت جدی مطرح نشده است و هر اقدامی که قرار باشد انجام گیرد، باید تأیید مجلس را داشته باشد. وی گفته است: «قرار نیست دریافت مالیات از سپرده‌های بانکی بدون هیچ مقدمه‌ای اجرایی شود، بلکه به طور قطع نظام بانکی و سازمان امور مالیاتی، به صورت شفاف برنامه خود را اعلام خواهند کرد؛ بنابراین مردم نگران نباشند.» به گفته این مقام مسئول، به طور قطع دریافت مالیات از سپرده‌های بانکی، مشمول سپرده‌های خرد که جنبه پس‌اندازی برای گذران زندگی را دارد، نخواهد شد.
آن طور که از فحوای کلام مسئولان سازمان امور مالیاتی برمی‌آید، سپرده‌های بالای ۵۰۰ میلیون تومان در مرحله اول، مشمول دریافت مالیات می‌شوند و جای نگرانی برای سپرده‌گذاران خرد نیست. به همین دلیل اکنون سازمان امور مالیاتی، تفاهم‌نامه‌هایی را با بانک‌ها طراحی کرده که بتواند بر مبنای آن، شرایط را برای اجرای موفق این طرح فراهم کرده و شاید هم تضامین لازم را بگیرد. البته این موضوع باید مد نظر دولتمردان و دست‌اندرکاران مالیاتی کشور باشد که این نوع مالیات گرفتن نباید به ایجاد فشار مالیاتی به بخش تولید و مردم منجر شود. ضروری است معافیت‌های مالیاتی در این زمینه شامل سالمندان، معلولان و بازنشستگان شود و هدف متعالی این نوع مالیات، که همان حمایت از سرمایه‌گذاری در بخش واقعی تولید است، فراموش نشود.

 قاسم غفوری/ اواخر سال 2010 در تونس جوانی به نام «محمدبوعزیزی» اقدام به خودسوزی کرد. شاید کمتر کسی گمان می‌کرد این اقدام زمینه‌ساز تحولاتی بزرگ در تونس و بسیاری از کشورهای عربی شود. تحولاتی که با نام‌های بیداری اسلامی، بهار عربی، بیداری عربی، بیداری ملت‌ها، دگرگونی در غرب آسیا و شمال آفریقا شناخته شده است. سرنگونی بن‌علی در تونس، مبارک در مصر، قذافی در لیبی، عبدالله‌صالح در یمن در کنار حرکت‌های گسترده مردمی در مراکش، بحرین و عربستان زمینه‌ساز تحولات پرشتابی در کشورهای عربی و حتی صحنه جهانی شد. شروع این حرکت‌ها در حالی هفتمین سالگرد خود را سپری می‌کند که بررسی کارنامه مذکور بیان‌کننده فراز و فرودهای بسیاری است که می‌تواند چراغ راهی برای آینده تحولات باشد. 
این تحولات از دو منظر تبیین می‌شود. بخشی از این فرایند برگرفته از صحنه داخلی هر یک از این کشورها است. در تونس به منزله محور اصلی این تحرکات تا حدودی اوضاع مناسب‌تر از دیگر کشورها بوده است؛ به‌گونه‌ای که دولت و پارلمان این کشور بر اساس اصل مشارکت همگانی شکل گرفته و تا حدودی جریان‌های سیاسی توانسته‌اند چارچوب سیاسی و امنیتی را محقق کنند؛ اما نکته مهم آنکه نبود روند نظارتی در پیگیری اهداف قیام مردمی موجب شده است برخی تحولات به دوران بن‌علی یا همان دوران دخالت‌های خارجی در تونس بازگردد. اعلام مصونیت و حتی ایجاد شرایط برای حضور دوباره نزدیکان بن‌علی در ساختار قدرت و از سوی دیگر حرکت در مسیر روابط با رژیم صهیونیستی و وابستگی به غرب از جمله این رفتارها است. با اوج‌گیری مسئله قدس پس از اعلام پایتختی آن برای رژیم صهیونیستی از سوی ترامپ اعتراض‌های مردمی گسترده‌ای در تونس علیه روابط با این رژیم آغاز شده که خود نشان‌دهنده اراده ملی در مسیر بیداری اسلامی است. 
در مصر نیز در حالی مبارک سرنگون شد که حکومت مرسی و جریان اخوان بر استمرار بحران‌های کشور دامن زده و در نهایت در سال 2013 ارتش با کودتا قدرت را در دست گرفته و السیسی فرمانده ارتش در مسند ریاست‌جمهوری قرار گرفت. اکنون مصر هر چند دچار اعتراض‌های مردمی چندانی نیست؛ اما بحران‌های امنیتی از جمله در صحرای سینا چالش‌هایی را برای این کشور ایجاد کرده است. السیسی در پرتو سیاست پاندولی بازی حساسی را میان شرق، یعنی روسیه و چین و غرب، یعنی اروپا و آمریکا آغاز کرده و سعی دارد به تأمین منافع داخلی و حضور در معادلات منطقه بپردازد. رفتاری که نوعی پارادوکس را در سیاست‌هایش ایجاد کرده؛ چرا که برای نمونه از یک سو تحت روابط با روسیه به سمت سوریه گرایش یافته است؛ در حالی که در قالب روابط با غرب و کشورهای عربی همچون عربستان باید راه دوری از سوریه را برود. 
در لیبی پس از حذف معمر قذافی با وجود وعده‌های گسترده غرب برای حل بحران لیبی، در نهایت این کشور نه تنها روی آرامش ندیده؛ بلکه گرفتار جنگ داخلی شده و عملاً لیبی به چندین منطقه تقسیم شده است. هر چند اکنون غرب شعار حمایت از افرادی همچون خلیفه حفتر و دولت ملی را سر می‌دهد؛ اما در عمل لیبی در حال سوختن در آتشی است که غرب و برخی کشورهای عربی برای منافع خود به پا کرده‌اند. 
در بحرین نیز مردم با تکیه بر اصل وحدت و رهنمودهای مرجعیت دینی با محوریت آیت‌الله شیخ‌عیسی‌قاسم قیامی سراسری را رقم زدند و تا به امروز توانسته‌اند در حرکتی مسالمت‌آمیز آن را ادامه دهند. هر چند آل‌خلیفه سیاست تبعید و کشتار را اجرا و حتی علمای دینی همچون شیخ‌علی‌سلمان را بازداشت و آیت‌الله شیخ‌عیسی‌قاسم را بازداشت خانگی کرده و با ادعای دخالت ایران سعی در پنهان‌سازی ماهیت مردمی قیام بحرین دارد؛ اما حرکت رو به جلوی ملت بحرین همچنان ادامه دارد. 
در یمن نیز در حالی سال 2011 مردم عبدالله صالح را سرنگون کردند که اقدامات منصور هادی، جانشین وی موجب شد ملت با آسیب‌شناسی اشتباهات گذشته در سال 2014 دور جدید قیام را آغاز کند که نتیجه آن تحقق توافق‌نامه صلح و مشارکت شد. حرکت مردمی یمن برای استقلال و آزادی واقعی موجب شد دشمنان این سرزمین با محوریت سعودی‌ـ آمریکایی سیاست بحران‌سازی در این کشور را در پیش گیرند که نتیجه نهایی آن تجاوز گسترده ائتلاف سعودی‌ـ آمریکایی به یمن از فروردین 1394 بوده که تا به امروز ادامه دارد. در نقطه مقابل با وجود جنایت‌ها و کشتارهای گسترده ائتلاف مذکور ملت یمن در کنار مقاومت در برابر متجاوزان توان نظامی خود را تقویت کردند و توانستند موشک‌های دوربردی بسازند که عربستان و امارات را هدف قرار داده و توازن قوا را تغییر دهند. 
در عربستان نیز حرکت مردمی با سرکوب‌گری گسترده همراه بود و حتی سعودی اقدام به اعدام شیخ‌باقر النمر از علمای بزرگ جهان اسلام کرد. به توپ بستن و نابودسازی منطقه عوامیه از جمله اقدامات سعودی است. با همه این تفاسیر، سعودی نتوانسته است در برابر ایستادگی مردم مقاومت کند و در نهایت به برخی اصلاحات اجتماعی و تغییر برخی قوانین روی آورده که برخی آزادی‌ها برای زنان نمودی از آن است. هر چند ادعا می‌شود این آزادی‌ها برگرفته از سیاست‌های بن‌سلمان برای رسیدن به قدرت است؛ اما باید دانست که همین رویکرد بن‌سلمان نشئت گرفته از ناتوانی سعودی در برابر مطالبات مردمی است که از روی اجبار آنها را به امتیازدهی وادار کرده است. 
به هر ترتیب، در جمع‌بندی تحولات کشورهای مذکور می‌توان گفت در طول این هفت سال، کشورهایی مانند بحرین و یمن که حرکت در مسیر مقاومت را در پیش گرفته‌اند، توانسته‌اند گام‌های بسیاری برای رسیدن به استقلال و آزادی واقعی بردارند و کشورهایی، مانند لیبی، مصر و تونس که چشم به بیرون از مرزها یعنی غرب و برخی کشورهای عربی نظیر عربستان داشته‌اند، نتوانسته‌اند به اهداف خود دست یابند و مسیر حرکت بیداری اسلامی آنان با انحرافاتی همراه شده است؛ به‌گونه‌ای که غرب تلاش کرده است این روند را نشانه شکست بیداری اسلامی یاد بداند و چنان نشان دهد که بیداری اسلامی نابود شده و دیگر ملت‌ها نباید به دنبال اسلام و اجرای آن باشند، حال آنکه تحولات بحرین و یمن نشان می‌دهد بیداری اسلامی پویایی و توان بالایی برای تحقق اصل آزادی و استقلال واقعی ملت‌ها دارد و با حرکت صحیح در این مسیر می‌توان به اهداف بزرگی دست یافت.


امروزه جاسوسی اقتصادی دیگر یک فعالیت پنهانی یا مرموز نیست که دولت‌ها از آن آگاهی نداشته باشند؛ اما از آنجا که اکنون اقتصاد به مثابه یک صحنه نبرد شکل گرفته، جاسوسی در این حوزه نیز به عنوان یک اصل پذیرفته شده مورد تأیید همگان است.
یکی از مفاهیم مهم مرتبط با جاسوسی اقتصادی، اطلاعات اقتصادی است. به گفته سازمان اطلاعات امنیتی کانادا، اطلاعات اقتصادی سیاست یا اخبار اقتصادی مربوط به تجارت است که شامل اطلاعات فناورانه، اطلاعات مالی، اطلاعات تجاری اختصاصی و اطلاعات دولتی می‌شود؛ اطلاعاتی که به دست آوردن آنها از سوی ذی‌نفعان خارجی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، می‌تواند به بهره‌وری نسبی یا به موقعیت رقابتی بهتر اقتصاد کشور در حال جمع‌آوری اطلاعات کمک ‌کند.
کسانی که کار جاسوسی اقتصادی انجام می‌دهند، به طور خاص، این نوع از اطلاعات را هدف قرار داده‌اند. در ژاپن، وزارت صنعت و تجارت بین‌الملل، شرکت‌های خارجی دارای فناوری پیشرفته را که احتمال دارد، محصولات مهمی در آینده نزدیک تولید کنند، شناسایی می‌کند. این وزارتخانه اطلاعات حیاتی را در اختیار شرکت‌های ژاپنی قرار می‌دهد و آنها را به سمت خرید شرکت‌های خارجی از طریق شرکت‌های پوششی، عملیات استخدام با هویت جعلی یا با شیوه‌های آشکار هدایت می‌کند. در یک نمونه دیگر، شرکتی در آمریکا یک قرارداد مناقصه مربوط به ساخت دستگاه‌های الکترونیکی بین‌المللی را از دست داد.
اندکی بعد، این شرکت باخبر شد که یک سازمان اطلاعاتی اروپا به نحوی اطلاعات مربوط به قیمت‌گذاری آن را شنود کرده است. آن سازمان اروپایی این اطلاعات مهم را به شرکت دیگری داده است که این شرکت در نهایت آن مناقصه را برده است.
آژانس امنیت ملی آمریکا هیچ وقت با بوئینگ یا دیگر شرکت‌های آمریکایی تماس برقرار نمی‌کند، بلکه این کار را از طریق سازمان سیا انجام می‌دهد که وظیفه تمرکز بر اطلاعات دولت آمریکا را به عهده دارد؛ اطلاعات تجاری به وزارت تجارت داده می‌شود. این کار را بخش اطلاعات C.I.A انجام می‌دهد. این اطلاعات به شرکت‌های آمریکایی کمک می‌کند تا قراردادهایی را از طريق رانت اطلاعاتي و سرقت اطلاعات مناقصه‌هاي بين‌المللي به خود اختصاص بدهند.
از زمان پایان جنگ سرد، شکل جاسوسی اقتصادی خارجی به طور چشمگیری با افزایش تنوع روبه‌رو بوده است. بر اساس گزارشی که در سال 1994 درباره دستاورد خارجی شرکت‌های آمریکایی دارای فناوری حساس و فعالیت‌های جاسوسی علیه آنها به کنگره ارائه شد، اعلام شد که سازمان جاسوسی یکی از متحدین، یک عملیات جاسوسی ترتیب داده است که طی آن به یک کارمند دولت آمریکا پول پرداخت شده تا اسناد محرمانه مربوط به اطلاعات نظامی آمریکا را به دست آورد. سپس معلوم شد که اتباع آن کشور، در آمریکا، در حال به سرقت بردن یک فناوری مهم آمریکایی بودند که در تولید لوله‌های توپ مورد استفاده قرار می‌گرفت. 
جیمز وولسي، رئیس سابق سازمان سیا از سال 1993 تا سال 1995 بوده است. به نظر او سرویس‌های آمریکایی فقط در یک سری موارد خاص فعالیت‌های اقتصادی شرکت‌های دیگر را زیر نظر می‌گیرند و عملیات شنود و جاسوسی انجام می‌دهند.
او می‌گوید اگر دوستان اروپایی ما در جذب بازارهای جهان سوم از روش‌های نادرست استفاده نمی‌کردند و بر اساس لیاقت‌شان سهمی در بازار را در اختیار می‌گرفتند، دیگر لازم نبود ما به جمع‌آوری اطلاعات درباره آنها بپردازیم.
در سال 1994 کشور برزیل یک مناقصه بین‌المللی ترتیب داد. هدف این طرح پوشش کامل راداری در منطقه آمازون بود. این معامله راهبردی ارزشی معادل ۱/۴ میلیارد دلار داشت. در این مناقصه رقیب شرکت آمریکایی رایتئون، شرکت فرانسوی تامسون بود.
سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا به یک شرکت آمریکایی کمک کردند که یک شرکت اروپایی را از میدان به در کند و یک قرارداد بزرگ ۱/۴ میلیارد دلاری را نصیب خود سازد.
جالب اینکه شرکتی که این قرارداد را به دست آورد خود یکی از سازندگان و طراحان شبکه اشلون نیز بوده است.
برای نمونه در مذاکرات حساس اقتصادی آمریکا با ژاپن در سال 1995 بر سر واردات خودرو‌‌های لوکس مذاکرات شرکت‌‌های ژاپنی با ایستگاه سیا در توکیو و تیم‌‌های شنود ملی سازمان امنیت ملی آمریکا شنود می‌شد و در اختیار مذاکره‌کنندگان تجاری این کشور قرار می‌گرفت.
بر اساس اسناد منتشر شده انگلیس، جاسوسان آلمان در زمان جنگ جهانی دوم تحت پوشش کارکنان شرکت زیمنس فعالیت می‌کردند. آژانس امنیت ملی آمریکا یکی از سازمان‌های دولتی آمریکا است که زیر نظر وزارت دفاع آمریکا اداره می‌شود. این سازمان در نوامبر سال 1952 و با دستور هری ترومن، رئیس‌جمهور وقت، تشکیل شد و وظیفه رسمی آن نظارت بر فعالیت‌های مخابراتی، ارتباطاتی و ماهواره‌ای و کشف رمز در آمریکا است. «جیمز بامفورد» نویسنده‌ای که به مدت 25 سال درباره آژانس امنیت ملی تحقیق کرده، می‌گوید: «در نظر آنهایی که از همه چیز مطلع هستند، حروف اختصاری NSA به معنای No Such Agency (چنین سازمانی وجود ندارد!) است و آنهایی که در داخل سازمان هستند، حروف اختصاری NSA را به صورت Never Say Anything (هیچ‌گاه چیزی نگو!) تفسیر می‌کنند.»
گفتنی است، NSA مخفف عبارت National Security Agency (آژانس امنیت ملی آمریکا) است.
شرکت‌های امنیتی رایانه‌ای صهیونیستی معمولاً یک دفتر مرکزی در آمریکا دارند، در حالی که تحقیق بر روی نرم‌افزارها و تهیه آنها در سرزمین‌های اشغالی انجام می‌گیرد. شرکت‌های صهیونیستی معمولاً دوره زندگی کوتاهی دارند و پس از مدتی یک شرکت بزرگ‌تر آنها را به قیمتی گزاف خریداری می‌کنند. این امر سبب می‌شود از یک سو صاحبان صهیونیست آن پول کلانی به دست آورند و از سوی دیگر مدیران صهیونیست و نرم‌افزارهای تولید موساد در شرکت مادر ادغام می‌شوند. برای نمونه شرکت «آر‌اس‌ای» (RSA) در سال 2005 یک شرکت صهیونیستی به نام «کیوتا» (Cyota) را به مبلغ 145 میلیون دلار خریداری کرد.

صبح صادق از اهداف و پیامدهای اجرای سند جدید امنیت ملی آمریکا رونمایی ‌می‌کند

 هادی محمدی/ انتشار سند امنیت ملی آمریکا که تیم امنیتی ترامپ آن را تهیه کرده و شاخص تفکر افراطی و انجیلی آنها بر محتوای سند پیشنهادی اثر گذاشته و آن را در برخی ویژگی‌ها با سندهای پیشین در دوره ریاست‌جمهوری اوباما و قبل از آن متمایز کرده، ‌از زوایای مختلف قابل توجه است. محتوای این سند 55 صفحه‌ای که از نمونه‌های پیشین حجیم‌تر است و به جای محتوای انشایی و مفهومی، با دسته‌بندی موضوعی و گاه مصداقی همراه شده، در برخی موارد با دیدگاه‌های ترامپ متفاوت است. به همین دلیل نمی‌توان این سند منتشر شده را مبنای قضاوت نهایی از رفتار سیاست‌های امنیتی و خارجی آمریکا قرار داد و باید این محتوا را با نگاه و رفتار ویژه ترامپ که در یک سال گذشته، تجربه‌‌ای از آن در دست داریم،‌ تلفیق کرد و سپس مورد قضاوت قرار داد. سند جدید امنیت ملی آمریکا برخلاف نمونه‌های پیشین آن که تلاش می‌کرد اهداف و جوهره اصلی سیاست‌های آمریکا را در پوششی از مفاهیم فریبنده و شیک قرار دهد، ناشیانه به عریان کردن روح سلطه‌طلب، استعماری،‌ یکجانبه آمریکا که حتی برای شرکای خویش حقوق متعادلی در نظر ندارد و به جز خود، هیچ حقوقی برای دیگر کشورها و ملت‌ها قائل نیست و کرنش دیگران را «رابطه‌ای منصفانه» و عادلانه می‌داند،‌ بیان شده است. از سوی دیگر این سند نشان می‌‌دهد که با وجود،‌ حرص و ولع سلطه بر جهان و سیاست‌های تهاجمی نظامی‌گری آشکار،‌ در سندهای پیشین به راهبرد بازدارندگی و مهار و پرهیز از گزینه‌های جنگی و مستقیم تأکید دارد و با اصرار جدی بر نوعی ناسیونالیسم تهاجمی و آمریکایی، شرایط انزوای جهانی را برای خود دامن خواهد زد. این رویکرد ناسیونالیستی تهاجمی و افراطی، در همه زمینه‌ها و به ویژه اقتصادی،‌ امنیتی و دیپلماتیک و... رویه‌ها و چارچوب‌های رفتاری آمریکا در تعامل با دیگر قدرت‌ها و بازیگران را بر هم زده و به دنبال ایجاد نظم و رویه‌های جدید تعاملی با جهان است و موجب سردرگمی بسیاری از شرکای آمریکا می‌شود. برای نمونه، به جای تعامل و مسئولیت‌پذیری با شرکای اروپایی، به تقسیم تعهدات با ادبیات ناسیونالیستی پرداخته و با اصرار بر گزینه‌های بازدارنده در قبال روسیه و چین در اروپا، از یک‌سو توافقات موشکی میانبرد را به خطر انداخته و از سوی دیگر در روابط اقتصادی با روح ناسیونالیسم آمریکایی ‌و افراطی،‌ شرکای اروپایی را در فضای نگرانی امنیتی و یا عدم توازن در مناسبات اقتصادی قرار داده است. 
این سند در عین حال که مملو از لفاظی‌های نظامی است، ولی نشان می‌دهد که گزینه نظامی و تولید جنگ در شرایط فعلی، ‌در دستور ساختارهای تصمیم‌گیری آمریکا نیست. به ویژه اینکه تأکید دارد که در هیچ جنگ تضمین‌کننده‌ای در پیروزی آمریکا وارد نمی‌شود و مرحله فعلی را برای بازسازی گسترده نظامی و تسلیحاتی آمریکا و با نسل‌های جدیدی از سلاح و به ویژه توان هسته‌ای به عنوان ستون فقرات راهبرد بازدارندگی تعیین کرده است. این رویکرد تسلیحاتی که ماهیت جنگ سردی دارد،‌ بر فضای مسابقه تسلیحاتی در جهان آثار خود را به جای می‌گذارد. از نگاه این سند امنیتی، تنها آمریکا حق نفوذ و تسلط بر حوزه‌های منطقه‌ای و جهانی را دارد و حوزه‌های نفوذ برای دیگر قدرت‌های جهانی یا منطقه‌ای را تحمل نمی‌کند. این رویکرد اگرچه از قبل نیز به نحوی وجود داشت، ولی بیان عریان آن، فضای امنیتی در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را دچار تنش‌های جدید خواهد کرد که از هم‌اکنون باید مرزهای اروپایی روسیه یا محیط امنیتی چین در جنوب شرق آسیا و غرب آسیا با ایران را، با دوره‌ای جدید از تنش و ناامن‌سازی و هرج و مرج و نابسامانی امنیتی و سیاسی بیش از پیش تصور کرد. این رویکرد موجب شده تا چینی‌ها، سند امنیت آمریکا را امپریالیستی و روسیه از زبان پوتین؛ این سند امنیتی را «ستیزه‌جویانه و جنگ‌افروز» توصیف کنند. 

 تصویری از محتوای
 سند امنیت ملی آمریکا
سند امنیت ملی آمریکا را که سه برابر حجم سندهای پیشین است، خانم «دینا پاول» در تیم امنیتی کاخ سفید تنظیم کرده و با یک مقدمه و چهار بخش به مهم‌ترین رویکردها و ارزیابی‌ها و رهیافت‌های آمریکا پرداخته است. برخی نشانه‌ها در سند نشان می‌دهد که ترامپ با محتوای ارائه شده در اجزای سند کاملاً‌ موافق نیست و لذا می‌توان انتظار داشت که حاصل جمع تعامل رویکردهای سند امنیت ملی و رویکردهای ترامپ را در سیاست‌های امنیتی آمریکا شاهد باشیم. 
حفاظت از مرز و سرزمین و فرهنگ و ارزش‌های آمریکایی، توسعه اقتصادی و ارتقای رفاه آمریکایی، حفظ صلح با تکیه بر قدرت و زور و تقویت و توسعه نفوذ آمریکا در جهان، ‌چهار بخش اصلی این سند را تشکیل می‌دهد. اگرچه این سند و جزئیات آن باید در فرصتی دیگر و گسترده‌تر مورد بحث قرار گیرد، ولی تلاش این است تا برخی نکات مهم و پیامدهایی که بر جای می‌گذارد را بیان کنیم. این سند با تکیه بر مفهوم و منطق «اول آمریکا» نوعی یکجانبه‌گرایی مطلق را در تمامی عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی به نمایش می‌گذارد که نوع جدیدی از تعاملات و قواعد رفتاری و منطق مناسباتی را برخلاف رویه‌های گذشته،‌ پایه‌گذاری خواهد کرد. لحن این سند اگرچه تهاجمی است، ولی به خوبی از آسیب‌پذیری‌های آمریکا و افول قدرت آن حکایت می‌کند و قلدری ناسیونالیستی تهاجمی و یکجانبه‌گرایی مطلق و مهار و بازدارندگی‌ فعال را برای دوره بازسازی قدرت کامل آمریکا تجویز می‌کند.
این سند با تأکید بر ضرورت بازنگری در سیاست‌های دو دهه گذشته آمریکا و فساد ساختارها و نهادهای حاکم در آمریکا، ‌جبران ضعف‌ها و آسیب‌پذیری‌ها و پاسخگویی در قبال تحولات ژئوپلیتیک منطقه‌ای و جهانی و بروز قدرت‌های جدید یا قدرت‌یابی قدرت‌های سابق را از طریق بازدارندگی فعال، ‌ناسیونالیسم تهاجمی و یکجانبه‌گرایی مطلق در تمامی عرصه‌ها امکان‌پذیر می‌داند. در بخش اول سند به دلیل اینکه اینترنت را یک اختراع آمریکایی دانسته، معتقد است باید صرفاً فرهنگ آمریکایی را ترویج کند، یا اینکه با وجود پرداخت بیش از 25 درصد از هزینه‌های سازمان ملل، این سازمان کاملاً در رویکردهای آمریکایی همراه تلقی نمی‌شود. در بخش دوم سند اگرچه از ائتلاف و اتحادهای آمریکا با شرکای خود سخن می‌گوید، ولی راهبرد «اول آمریکا» رؤیای تعاملی آمریکا را در شرکای این کشور دچار شوک می‌کند. فضای روابط بین‌الملل را رقابتی معرفی می‌کند، ولی یکجانبه‌گرایی مطلق و عدم پذیرش حقوق دیگران و حوزه‌های آنان، منطق رقابتی بودن تعاملات را زیر سؤال می‌برد. این بخش معتقد است تهاجم اقتصادی به آمریکا و تجارت ناعادلانه با کشورها و به ویژه چینی‌ها فرصت‌های اقتصادی آمریکا را زیر پا گذاشته که باید جبران شوند. همچنین تأکید دارد که چینی‌ها در حال سرقت از همه حوزه‌های آمریکا بوده و حتی دانشجویان آنها،‌ دانش و فناوری را در علوم استراتژیک از آمریکا می‌ربایند. توصیه این سند آن است که برای تأمین امنیت و اقتصاد آمریکا،‌ بخش خصوصی آمریکا باید با وزارت دفاع وارد تعامل جدی شده و با تهدیدات بالا مقابله کنند، یا در بخش مربوط به انرژی، تصریح دارد که تا چند سال بعد آمریکا به عنوان صادرکننده، بر این حوزه مسلط خواهد شد. این گزاره معانی متعددی در بردارد که مؤلفه‌های زیادی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. مثلاً با صادرکننده شدن آمریکا، اهمیت ژئوپلیتیکی و امنیتی خلیج‌فارس تغییر خواهد کرد و مؤلفه‌های امنیتی در آن برجسته خواهند شد. در دهه‌های متوالی، ‌همواره انتقال امن انرژی و تضمین امنیت رژیم صهیونیستی دو هدف اصلی در راهبردهای آمریکا بوده که با این گزاره،‌ مسئله‌ای به نام انتقال امن انرژی جایگاهی نخواهد داشت. مضافاً اینکه مدیریت قیمت‌های انرژی هم از فضای فعلی خارج می‌شود که آمریکا آن را در سقف قیمتی معینی و بیش از آنچه امروز هست قرار خواهد داد؛ چرا که شرکای آمریکا با شوک قیمتی آسیب خواهند دید و صادرکنندگان دیگر انرژی مثل ایران و روسیه، نباید از قیمت‌های جدید زیاد بهره‌مند شوند. سال‌های پیش‌رو، از نگاه سلطه انرژی توسط آمریکا، دوره انتقالی است، یا مرحله تسلط کامل آمریکا و یا تبدیل شدن به صادر‌کننده عمده، ‌نیازمند چند سال زمان می‌باشد. 
در بخش مربوط به حفظ صلح و تکیه بر قدرت، سه سطح‌ تهدید را مطرح می‌کند که چین و روسیه در آن سطح اول را شامل می‌شوند و آنها متهم به تلاش برای تغییر نظم لیبرالی و آمریکایی در جهان هستند. سطح دوم را ایران و کره شمالی تشکیل می‌دهد که با لیستی از اتهامات روبه‌رو هستند. در این سند 17 بار نام ایران در کنار کره شمالی به عنوان تهدید مطرح شده است. سند تأکید دارد که ایران به دنبال اخراج آمریکا از خاورمیانه است و چین به دنبال حذف آمریکا در جنوب شرق آسیا و روسیه به دنبال ابرقدرتی سابق است.  
روس‌ها متهم به بلندپروازی بوده و از احتمال درگیری به دلیل اشتباه محاسباتی با روس‌ها سخن گفته می‌شود که سوریه و اوکراین یا حوزه دریای بالتیک می‌تواند،‌ به عنوان جغرافیای آن باشد. در این بخش ایران حامی اصلی تروریسم و تروریسم دولتی و متهم به توسعه موشک‌های بالستیک و تلاش برای از سرگیری توان هسته‌ای و دستیابی به سلاح هسته‌ای از راه‌های دیگر و دیکتاتوری در داخل کشور است. نفوذ منطقه‌ای ایران محور مهمی در اتهامات آمریکا علیه ایران است که هم شرکای آمریکا و هم هژمونی آمریکا را هدف قرار داده است. 
در سطح سوم تهدید از گروه‌های داعش و القاعده و سنی‌ مذهب نام می‌برد. 
سند امنیتی جدید معتقد است که رقبای آمریکا، ‌بدون سلاح‌های هسته‌ای، برای آمریکا در حوزه‌های سایبری و غیر هسته‌ای تهدید راهبردی محسوب می‌شوند که باید با آن مقابله شود و در همین ارتباط بر روی توان سایبری ایران و تهدید برای آمریکا، ‌مانور شد و حتی در مراکز مطالعاتی آمریکا در این زمینه مقدمه‌سازی شده و احتمالاً‌ در کنگره علیه ایران اقدامات جدیدی در پیش خواهد بود. 
با اینکه این سند بخشی از پاسخ در قبال تهدیدات را دیپلماسی می‌داند، ولی ساختار وزارت خارجه آمریکا نیمه‌تعطیل است و وزیر خارجه نیز محور اصلی تحرکات دیپلماتیک آمریکا نیست؛ از این رو می‌توان نتیجه گرفت که دیپلماسی دفاعی و نظامی و اطلاعاتی، ‌از جمله اهرم‌های بازدارندگی و اصلی آمریکا خواهند بود. اصرار بر «اول آمریکا» ‌و «یکجانبه‌گرایی مطلق» و «ناسیونالیسم تهاجمی» به این معناست که رفتار و بازی سیاسی آمریکا با دیگران؛ حاصل جمع صفر دارد و به اصطلاح چیزی به نام بازی بردـ‌ برد دیگر وجود نخواهد داشت (هرچند که پیشتر نیز سیاست‌های یکسویه در منطقه آمریکا وجود داشت) این بحث از این نظر مهم است که جذابیت‌‌های شکلی یا تبلیغ شده برای تعامل با آمریکا نه تنها در قبال ایران،‌ بلکه با دیگر بازیگران و قدرت‌ها و حتی شرکای آمریکا، دستخوش منطق و شرایط جدید خواهد شد و زمینه‌های تک‌روی و انزوا یا تنش‌سازی و بی‌اعتمادی نسبت به آمریکا را افزایش خواهد داد. این بخش از سند نکته مهمی دارد؛ چرا که معتقد است آمریکا در فضای مستمر رقابت شدید با رقبای خود به سر می‌برد، ولی در جنگ‌های برابر یا تضمین نشده وارد نخواهد شد. به همین دلیل با تکیه بر نوسازی گسترده در ارتش آمریکا،‌ تسلیحات مدرن، افزایش نیرو و ارتقای آمادگی و تکیه بر جنگ‌های نامتقارن،‌ خود را برای «جنگ‌های بزرگ» آماده می‌کند. این بحث نیز معانی و پیامدهای زیادی در بردارد و اگرچه دوره بازسازی توان آمریکایی را با کمترین اتکا بر گزینه نظامی سپری خواهد کرد، ولی سطح تنش‌های امنیتی را خواهد افزود و نگرانی از جنگ‌های بزرگ در آینده را برای کشورهای رقیب، تقویت خواهد کرد. 
در بخش سوم این سند، بر کارکرد سلاح‌‌های هسته‌ای و مدرن شده آمریکایی به منزله بازدارندگی راهبردی تکیه شده و آن را در همراهی با 30 کشور شریک آمریکا دنبال می‌کند و به نوسازی و تقویت توان هسته‌‌ای اصرار دارد. این مسئله با سرعت موجب می‌شود توافقات هسته‌ای با روسیه در گذشته، ‌دستخوش تزلزل شده و مسابقه تسلیحات هسته‌ای و مدرن از سوی قدرت‌های بزرگ در دستور کار قرار گیرد. سلاح‌های مدرن هسته‌ای و موشک‌های ترایدنت از هم‌اکنون در دستور کار آمریکا، انگلیس و فرانسه است و روسیه نیز در اولین واکنش‌ها،‌ بر آغاز این تلاش تأکید کرده است. بدیهی است که این رویکرد نیز فضای تنش‌‌های امنیت بین قدرت‌ها را در کنار مؤلفه‌های دیگر،‌ شدت خواهد بخشید که از یک ناحیه برای ایران فرصت و از ناحیه‌ای دیگر تهدید به شمار خواهد رفت. در سیاست‌های بازدارندگی و مهار در این سند،‌ تأکید و اصرار ویژه‌ای بر تحریم‌های اقتصادی است تا دشمنان آمریکا از مدیریت این کشور خارج نشوند. گزینه‌های اقتصادی و چندجانبه در اولویت رفتار مهار آمریکا برای قدرت‌های رقیب و کشورهای ناهمسوست. این به آن معناست که‌ همان‌گونه که در یک سال گذشته،‌ ترامپ از سیاست‌های تحریم علیه ایران، روسیه، چین و کره شمالی استفاده پر تعداد کرده،‌ از این پس نیز این سیاست‌ها با بهانه‌های گوناگون استمرار می‌یابد. معنای عملی این سیاست آن است که در محیط داخلی،‌ امید به تعامل و مذاکره با آمریکا و لغو تحریم‌ها، از مرز یک رؤیا و کابوس فراتر نمی‌رود و دولت آقای روحانی در یک نقطه عطف گفتمانی و مدیریتی قرار دارد. اگرچه حمایت از اصلاح‌طلبان در این سند یا بودجه جدید آمریکا،‌ عنوان تکراری در سیاست‌های آمریکاست، ولی باید محیط داخلی،‌ عامل اجماع‌سازی در مقابل آمریکا و معیار جدیدی از رفتار و فعالیت سیاسی از سوی اصلاح‌طلبان شود. 
در محیط بین‌المللی نیز تکیه بر سلاح تحریم اقتصادی برای مهار و بازدارندگی رقبا،‌ پیش از اینکه برای آمریکا فرصت‌سازی کند، می‌تواند‌ به عامل و ضریب جدیدی برای آمریکاگریزی و زمینه‌هایی برای همگرایی کشورهای هدف آمریکا، ‌یعنی روسیه، ‌ایران، چین و... تبدیل شود تا سازوکارها و اهرم‌های بین‌المللی آمریکا برای تحریم را بی‌اثر و با آن مقابله کنند. 
در فصل چهارم که به توسعه نفوذ آمریکا اختصاص یافته،‌ نفوذ و سهم اقتصاد و امنیت محور را دنبال می‌کند تا به اصطلاح، ارزش‌های آمریکایی را گسترش دهد. به همین منظور در نگاه منطقی به حوزه‌های ژئوپلیتیک در جهان،‌ برای هر یک، ‌تجویزها و رویکردهایی را نشان داده است. در این بخش با تکیه بر راهبرد یکپارچه‌سازی منطقه‌ای، تغییر در موازنه قدرت منطقه‌ای را مبنای اثرگذاری‌های جهانی می‌داند و ایران و کره شمالی را تهدید‌هایی بر می‌شمارد که به دنبال تغییر در موازنه قدرت منطقه‌ای هستند. 
نکته جالب در نگاه منطقه‌ای این است که از ساحل شرقی آمریکا تا اقیانوس آرام و جنوب شرق آسیا و هند و غرب آسیا را یک منطقه معرفی کرده و هند را تکیه‌گاه اصلی و مهم برای پیشبرد راهبرد آمریکا در این منطقه معرفی می‌کند. همچنین نظامی‌گری چین و کره شمالی را که اقدامات متعددی دنبال کرده‌اند، تهدید می‌داند و روابط راهبردی با هند، ‌استرالیا، ژاپن و کره جنوبی را، ‌تضمین مقابله و بازدارندگی می‌داند. اولویت راهبردی آمریکا در این منطقه را جنگ نمی‌داند و بر سیاست مهار و بازدارندگی تأکید می‌کند. با اینکه با پذیرش چین واحد در مقابل چین عقب‌نشینی می‌کند، ولی بر استمرار در روابط دفاعی و نظامی با تایوان اصرار می‌ورزد.
در اروپا،‌ مشکل اصلی را روسیه می‌داند که به دنبال بر هم زدن روابط آمریکا با اروپا و تسلط بر اروپاست. همچنین چین را در مسیر تسلط بر زیرساخت‌های اروپایی می‌داند و با تأکید بر ماده 5 منشور ناتو،‌ حمایت از هم‌پیمانان آمریکا را بر خود واجب می‌داند، ولی در عین حال به پرداخت 2 درصد از GDP کشورهای عضو تا سال 2024 اصرار می‌ورزد. این رویکرد آمریکا نیز آرامش و امنیت اروپایی را همچون عرصه‌های اقتصادی  دستخوش تنش خواهد کرد و اگر پیمان موشکی میان‌برد روسیه و آمریکا، دچار شرایط جدید یا نقض شود،‌ بحران امنیتی در اروپا حاکم و کشورهای اروپایی را با نگرانی‌های جدید روبه‌رو می‌کند. 
هرگونه واگرایی اروپا با آمریکا به دلیل رویکردهای هزینه‌ساز و نگران‌کننده برای ایران یک فرصت است و باید منتظر واکنش‌های روسی و چینی در این حوزه باشیم. 
در بخش خاورمیانه‌ای معتقد است، اگر در گذشته فلسطین[رژیم صهیونیستی] و اسرائیل محور اساسی مشکلات این منطقه قلمداد می‌شد،‌ اکنون با عادی‌سازی کشورهای عربی،‌ رژیم صهیونیستی‌ مشکل منطقه نیست و ایران چالش و دشمن اصلی است؛ چرا که از نگاه آمریکا، ایران حامی تروریسم، بی‌ثبات‌کننده امنیت منطقه‌ای، برهم‌زننده امنیت رژیم صهیونیستی و شرکای آمریکا و همچنین برهم‌زننده هژمونی آمریکایی است که با توان موشکی بالستیک و نفوذ شرورانه! در منطقه، به دنبال راه‌های جدیدی برای دستیابی به سلاح هسته‌ای است که باید با تمامی آنها مقابله کرد.
این سند خاورمیانه مطلوب را این‌گونه توصیف می‌کند که «پایگاه امن تروریست‌های اسلامگرا نباشد، ‌ثبات امنیت انرژی بهم نخورد و هیچ قدرت مسلط و دشمن آمریکا در آن حاکم نباشد.» جالب است که سند تأکید دارد، با واقع‌بینی به اوضاع غرب آسیا و خاورمیانه می‌نگرد؛‌ چرا که دموکراسی‌سازی به نتیجه نرسیده و خروج و رها کردن منطقه نیز بی‌حاصل بوده است؛ از این رو برای مهار تهدیدات ایران دستور کار جدید خود را تسهیل در دستیابی به صلح جامع در فلسطین،‌ تداوم حضور نظامی در منطقه و حفظ توازن قوا و کمک به شرکا به منظور سامانه موشکی در مقابل ایران می‌داند. 
با توجه به رفتارهای یک سال گذشته ترامپ و محتوای سند امنیت ملی آمریکا، ‌می‌توان درک کرد که اقدام ترامپ در زمینه قدس،‌ بخشی از یک جورچین بزرگ‌تر است که با گام‌های جدید تکمیل خواهد شد. جوهره این بخش از سیاست‌‌های آمریکایی اگرچه شباهت زیادی با سیاست‌های گذشته این کشور دارد، ولی با قربانی کردن و عبور از قضیه فلسطین و عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، ائتلاف منطقه‌ای برای دشمنی فعال با ایران را در دستور کار دارد که وزارت خارجه آمریکا اصرار دارد که تأکید کند، ‌این ائتلاف برای فشار نظامی به ایران نیست و عمدتاً دیپلماتیک است. این به معنای آن است که سیاست‌های گذشته آمریکا در عرصه داخلی و منطقه‌ای علیه ایران با شدت و جدیت جدید کاخ سفید استمرار خواهد یافت و اگرچه به دلیل فقدان تضمین پیروزی علیه ایران در یک جنگ،‌ هدف‌گذاری نکرده‌اند،‌ ولی از اهرم‌های گوناگون به سیاست تقابلی ادامه خواهند داد.
 اصرار آمریکا‌یی‌ها برای باقی ماندن در شمال سوریه و حتی پذیرش خطر درگیری محاسبه نشده با روسیه،‌ تقویت مجدد گروه‌های تروریستی و ساماندهی گروه‌های جدید مسلح و کارشکنی ‌در مسیر مذاکرات سوچی، تلاش‌های گسترده برای اثرگذاری در روندهای پساداعش در عراق و انتخابات پارلمانی و نفوذ در بیشتر فهرست‌های فراکسیون‌های حزبی، اصرار برای حضور پایگاهی در عراق و برنامه‌ریزی برای استقرار سامانه ضدموشکی جدید در حاشیه خلیج فارس، فروش گسترده تسلیحات به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، تکیه بر سیاست‌های تنش‌ساز دیپلماتیک کشورهای عربی با ایران و...، از جمله اقدامات آمریکاست که ضرورت بازبینی و تکامل راهبردهای خودی در عرصه‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی و تاکتیک‌های جدید را با فوریت مطرح می‌کند. اگرچه تا به حال نیز آمریکا طیف وسیعی از طرح‌های غیرقانونی و جنایتکارانه و مداخله‌گرانه را در قبال ایران و منطقه دنبال کرده و هیچ یک به سرانجام و اهداف خود نرسیده، ولی باید تأکید کرد که شکست برنامه‌های آمریکایی در گرو تلاش، ‌هوشمندی و اقدام مؤثر و سریع مسئولان کشورمان است.   


سردار سلامی

جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: «۹ دی لیله‌القدر انقلاب و باطل‌السحر فتنه‌های دشمنان داخلی و خارجی بود که از هزاران ماه برای انقلاب درس‌آموزتر است.»
سردار حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پنجمین یادواره شهدای قرآنی(سوره‌های سرخ) با بیان اینکه این ستارگان قرآنی نمونه‌های مجسم قرآن هستند، اظهار داشت: «اینها کسانی بودند که راه آرامش، امنیت، اعتبار و آبرو را برای ما گشودند و ما را به قله‌های رفیع افتخار رساندند و ما را سربلند کردند.»
وی با اشاره به اینکه شهدای قرآنی مصادیق روشن خروج از ظلمات جهل و ورود به وادی ایمن نور هستند، اظهار داشت: «این شهدا نه تنها تبلور قرآن هستند؛ بلکه خود عامل به آن و آیه‌ای از آیات قرآن هستند. آنها زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌خورند.»
جانشین فرمانده کل سپاه گفت: «9 دی ماه سال 88 یک شکوه بی‌نظیر و یک حماسه بی‌بدیل شکل گرفت که ملت ایران در آن با دو بال آگاهی و ایمان و بصیرت چشم فتنه را کور کرد و آرزوهای قبیله شیطان از آمریکا تا رژیم صهیونیستی و انگلیس و مزدوران داخلی را به گورستان سپرد و نشان داد در دفع آرزوهای دشمنان یک ملت هنرمند و حماسه‌آفرین است.»
جانشین فرمانده کل سپاه با اشاره به اینکه 9 دی روز آزمایش بزرگ و حاصل درس‌ها و عبرت‌هایی بود که ملت بزرگ ایران آموخته بود، گفت: «ملت ما آموخته بود اگر امام مسلمین را در محراب تنها بگذاریم، حادثه غم‌انگیز ضربت خوردن امام علی(ع) تکرار می‌شود. ملت ایران از تاریخ آموخته بود اگر امام خویش را در صحنه جهاد تنها بگذاریم، ماجرای تنها گذاشتن امام حسن(ع) تکرار می‌شود و ابعاد عظیم آن حادثه را از ذهن خود گذرانده بود و می‌دانست که اگر امام حسین(ع) تنها و کم سپاه باشد، اصحابش شهید می‌شوند و کودکان حرم در میان تیغ‌های بیابان پابرهنه خواهند بود.»
وی افزود: «ملت ایران آموخته بود تنها راه سعادت مسلمانان، تبعیت از ولی امر مسلمین است. ملت ما همه‌جا با پیروی از فرمان امام خویش صحنه‌هایی از جهاد ساخته بود تا شکست‌هایی برای بزرگ‌ترین امپراتوری‌ها ثبت شود. همین شهدا نشانه‌های یک پیروزی عظیم در برابر ائتلافی از قدرت‌های تاریخ در فضای نابرابری قدرت هستند.»
جانشین فرمانده کل سپاه با اشاره به اینکه در فتنه بزرگ 88 سیاست دنیای استکبار و حس شهرت‌طلبی کسانی که می‌رفتند دستاوردهای نظام را به پای بیگانگان ذبح کنند، میدان سختی برای انقلاب ساخته بودند، گفت: «در 9 دی و در دریای مواج انسان‌های شیفته اسلام، این فتنه از بین رفت. 9 دی لیله‌القدر انقلاب و باطل‌السحر فتنه‌های دشمنان داخلی و خارجی بود که از هزاران ماه برای انقلاب درس‌آموزتر است.»
وی افزود: «نظام ما پس از 9 دی دوباره بالنده شد و رشد کرد و زبانه‌های نفوذ ما تا شرق مدیترانه امتداد یافت و حل معادلات به ما گره خورد. همه سیاست‌های دشمن بر اساس تحریم و عملیات روانی و ارعاب و تهاجم شکست خورد.»
جانشین فرمانده کل سپاه خاطرنشان کرد: «در پرتو انقلاب اسلامی نیروهای قدرتمندی در عراق، سوریه و یمن شکل گرفته و کاملاً صحنه وارونه شده و موازنه قوا تغییر یافته است. دشمنان ما امروز می‌بینند اقتدار ما هزاران کیلومتر از مرزها فاصله گرفته است و تلاش می‌کنند راهی از درون بگشایند؛ اما ملت ایران از تهدید فرصت می‌سازد و در تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها استادانه عمل می‌کند.»

گزارش صبح صادق از اقدامات قرارگاه جهادی سپاه استان تهران در مناطق زلزله‌زده کرمانشاه
 حسن ابراهیمی/ دو روز پس از وقوع زلزله در استان کرمانشاه سازمان بسیج سازندگی سپاه سیدالشهداء(ع) استان تهران در منطقه حضور یافته و با تشکیل قرارگاه جهادی سپاه سیدالشهداء(ع) به طور فعال در امر کمک‌رسانی و امداد اولیه به مردم زلزله‌زده روستاهای حومه دشت سر پل ذهاب درگیر می‌شود.  خبرنگار صبح صادق که با کاروان رسانه‌ای روابط عمومی سپاه سیدالشهداء(ع) به مناطق زلزله‌زده رفته، در گزارشی به این اقدامات اشاره می‌کند.

 خدمت‌رسانی 
به 1700 نفر از زلزله‌زدگان
سرهنگ عبدالله اصغری، مسئول بسیج سازندگی سپاه حضرت سیدالشهداء(ع) در این باره می‌گوید: «برای حادثه‌ای به این بزرگی باید برنامه‌ریزی دقیقی صورت می‌گرفت، سپاه‌های ۳۲ استان کشور پای کار آمدند و در نهایت، هفت روستا با جمعیت بالغ بر ۱۷۰۰ نفر به سپاه حضرت سیدالشهداء(ع) محول شد.»

 توزیع غذای گرم
 میان زلزله‌زدگان
به گفته سرهنگ اصغری پس از انجام اقدامات اولیه در زمینه امدادرسانی، قرارگاه جهادی سپاه سیدالشهداء(ع) فرایند بازسازی و اسکان موقت اهالی روستاهای تحت پوشش خود را در دستور کار قرار داد و با هماهنگی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص)، احداث سکوی استقرار کانکس‌های اسکان موقت را آغاز کرد که توانست با همت متخصصان مجرب و عوامل اجرایی زبده در همان ابتدا بالغ بر 125 سکو را به منظور نصب کانکس اسکان موقت آماده کند.»
وی می‌افزاید: «تاکنون قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) بیش از 250 کانکس در روستاهای تحت پوشش این قرارگاه نصب کرده و در اختیار مردم منطقه گذاشته است. البته بنا به اعلام روابط عمومی سپاه سیدالشهداء(ع) 150 کانکس اسکان موقت که اهدایی مردم بوده نیز نصب و در اختیار هموطنان زلزله‌زده منطقه گذاشته شده است.»
سرهنگ سعید ادیبی، مسئول اجرایی سپاه حضرت سیدالشهداء(ع) هم درباره اقدامات قرارگاه سازندگی سپاه استان تهران می­گوید: «مأموریت اول این قرارگاه جهادی، خارج کردن اجساد قربانیان از زیر آوار و نجات و مداوای مجروحان حادثه‌دیده و همچنین جمع‌آوری احشام زیر آوار مانده و دفن آنها بود که با هماهنگی دامپزشکی استان صورت گرفت. البته اسکان اضطراری هموطنان مصیبت‌زده از اقدامات اساسی و محوری این قرارگاه جهادی در این مرحله از فعالیت امدادرسانی خود بود.»
وی خاطرنشان می‌کند: «در مرحله بعدی، قرارگاه جهادی سپاه سیدالشهداء(ع) با کمک واحد بسیج دانشجویی سازمان بسیج سازندگی، کار سرشماری و آمارگیری دقیق از تعداد خانواده‌­ها و تعداد نفرات فوتی و مجروح و نیز افراد سالم را در دستور کار خود قرار داد که گامی اساسی در امر امداد و تسریع هر چه بیشتر کمک‌رسانی به مردم منطقه بود. البته در این میان با راه‌اندازی آشپزخانه سیار، سه هزار بسته غذای گرم در میان خانواده‌های زلزله‌زده توزیع و پخش شد.»
سرهنگ ادیبی می‌گوید: «احداث سرویس­های بهداشتی و مدارس موقت جزء اساسی‌ترین دغدغه­‌های ما بود که به یاری خدا صورت گرفت و طی مراسمی صمیمانه و باشکوه کانکس مدرسه افتتاح شد.»
سید عقیل هاشمی، مدیر روابط عمومی سپاه سیدالشهداء(ع) استان تهران نیز از برگزاری اردویی جهادی با همراهی اهالی رسانه به مناطق زلزله‌زده سر پل ذهاب طی هفته گذشته خبر داد و عنوان داشت: «از اصلی‌ترین برنامه این اردوی جهادی‌ـ رسانه‌­ای گفت‌وگوی مستقیم و دوستانه اهالی رسانه با مسئولان و عوامل زحمتکش این قرارگاه جهادی بود که طی آن برنامه­ها، اقدامات و خدمات عمرانی و حمایتی ارائه شده به مردم مصیبت‌زده منطقه انعکاس یافت.»
هاشمی در تشریح برنامه‌­های این اردو می‌افزاید: «بازدید اهالی رسانه از روستاهای زلزله‌زده حومه منطقه سر پل ذهاب اصلی‌ترین محور اردوی جهادی و رسانه‌­ای قرارگاه سازندگی سپاه سیدالشهداء(ع) بود. طی این بازدیدها، خدمات انجام شده و در حال انجام برای مردم مصیبت‌زده این مناطق از سوی قرارگاه سازندگی سپاه استان تهران مورد توجه اهالی رسانه قرار گرفت. گفت‌وگوی صمیمانه خبرنگاران و گزارشگران با مردم زلزله‌زده و شنیدن مشکلات مردم از دیگر برنامه­‌های جالب و مؤثر این بازدید بود.»
مدیر روابط عمومی سپاه سیدالشهداء(ع) در حاشیه این اردوی جهادی و رسانه‌ای از حضور خودجوش و افتخاری یکی از خیرین مدرسه‌ساز کشور و سرپرست و حامی تیم شناگران جانباز و معلول آب‌های سرد و آزاد کشور و جهان در تیم اعزامی رسانه‌های استان تهران به مناطق زلزله‌زده روستاهای سرپل ذهاب خبر داد. 
هاشمی با بیان اینکه حضور این خیّر انقلابی، اصحاب رسانه و مسئولان تیم اعزامی سپاه را غافلگیر کرد، افزود: «آقای سلیمانی که یکی از رزمندگان بسیجی هشت سال دفاع مقدس بوده و سال‌ها در دوران جبهه و جنگ جان‌فشانی کرده است، اکنون نیز بنا به اقتضای زمان در عرصه جهادی دیگری وارد میدان شده است و با حضور در مناطق زلزله‌زده و اهدای 50 میلیون ریال هدیه به کودکان و برپایی جنگ‌های شاد برای کودکان روستایی سرپل ذهاب، اوقات شاد و مفرحی را برای کودکان زلزله‌زده فراهم کرد و لبخند را بر لبان اهالی روستا نشاند که این اقدام خداپسندانه و شاد کردن دل غمدیده مردمان زلزله‌زده جهاد فرهنگی محسوب می‌شود.»
به گفته مدیر روابط عمومی سپاه استان تهران، اجرای برنامه­های شاد و مفرح از سوی گروه اعزامی هنرمندان بسیج سپاه سیدالشهداء(ع) استان تهران برای کودکان و دانش‌آموزان روستاهای زلزله‌زده که با مدیریت معاونت روابط عمومی سپاه سیدالشهداء(ع) استان تهران برگزار شد، از مهم‌ترین و در خور توجه‌ترین برنامه‌های این اردوی جهادی و رسانه‌ای بود.
هاشمی در این باره خاطرنشان کرد: «برپایی جنگ‌های شادی برای کودکان افزون بر ایجاد اوقات خوش برای کودکان نور امید و همیاری را در دل دیگر اهالی نیز روشن کرد و پیام‌ رسای جهادگران از طریق تریبون جنگ‌های شادی به گوش تمامی اهالی روستا رسید که ما تا آخرین لحظه در کنار تک‌تک خانواده‌های زلزله‌زده خواهیم ماند و آنها را تنها نخواهیم گذاشت.


دکتر ساسان شاه‌ویسی در گفت‌وگو با صبح‌صادق
مجتبی برزگر/ بودجه سال ۹۷ یکی از موضوعاتی است که این روزها محور گفت‌وگوها و مباحث فراوانی است. پیشتر این موضوع در قالب‌های گوناگون بررسی شد؛ اما در این شماره خبرنگار هفته‌نامه صبح‌صادق با دکتر ساسان شاه‌ویسی، کارشناس مسائل اقتصادی کشور در زمینه بررسی تطبیقی بودجه سال 97 با شاخصه‌های اقتصاد مقاومتی و مسائل کلان کشور گفت‌وگو کرده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:* در ابتدا مقدمه‌ای درباره مقایسه تطبیقی بودجه سال 97 با شاخصه‌های اقتصاد مقاومتی و مسائل کلان کشور بفرمایید.

اگر تنظیم بودجه سال آینده کل کشور در چارچوب اقتصاد مقاومتی باشد، به طور قطع ما را از رکود خارج می‌کند و می‌تواند سطح معیشت مبتنی بر رفاه عادلانه را حاکم کند. رویکردهای برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت مبتنی بر درآمد هزینه است که شامل اجرای برخی طرح‌های مشخص در مقاطع معین می‌شود که منسوخ شده و ناکارآمدی آن به اثبات رسیده است. متأسفانه، در حال حاضر آنچه نص صریح اسناد ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب به منزله سیاست‌های کلی و در حوزه اقتصاد مقاومتی و بخش مالی است، در لایحه بودجه سال آینده دیده نمی‌شود. از سویی شفافیت مالی و اصلاح مالی در سیاست‌گذاری‌ها مهم است و از همه مهم‌تر متعادل کردن بودجه و برنامه‌های پنج‌ ساله و به ویژه برنامه ششم است که باید جهت‌گیری حرکت کلی آن را معین کرد. براساس اقتصاد مقاومتی، اقتصاد ما باید درون‌زا باشد، در واقع کارکردها و قابلیت‌های تولید ملی صیانت از نیروهای انسانی باشد و دانشی کردن بنیان‌های اقتصادی نیز صورت گیرد. در لایحه پیشنهادی بودجه رویکردهای دانش‌بنیانی به‌درستی تألیف و تقویم نشده است. در این لایحه، هنوز تنظیم بودجه بر اساس عملکردها و واقعیات اقتصاد ایران نیست که منظور هم واقعی‌کردن درآمدها و هم واقعی کردن هزینه‌هاست. سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی اصرار دارد که درآمدهای بدون نفت و نفتی با کارکرد بنیادین اقتصادی در بودجه لحاظ شود. اگر قرار باشد ۱۱۱ هزار میلیارد تومان درآمدهای نفتی داشته باشیم، این اندازه صرف‌نظر از نرخ دلار و برابری نرخ نفت پیشنهادی ۵۰ دلار به بیش از نیمی از بودجه  تخصیصی امسال خواهد رسید که بیان‌کننده وابستگی بیشتر درآمدهای دولتی به نفت است. بحث دیگر هم ساماندهی سیاست‌های مالی و مالیاتی و انتشار بدهی است، صرف‌نظر از سازوکاری که اوراق می‌تواند برای دولت درآمد داشته باشد، یک بدهی بلندمدت است و درعین حال تورم مزمن را با خودش حمل می‌کند و از سویی رقیب قدرتمند بخش خصوصی و مردمی اقتصاد خواهد بود. برداشت دولت از سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی عیار تدوین بودجه براساس اقتصاد مقاومتی است که این برداشت، روند قابل قبولی ارائه نمی‌کند. بودجه کارکردهای خود را دارد که شامل صادرات، نرخ رشد صادرات، نرخ رشد اقتصادی، اشتغال، نرخ تورم و جذب سرمایه‌گذاری می‌شود؛ اما باید از بودجه سالیانه استانداردسازی، مردمی کردن اقتصاد، واردات راهبردی و درون‌زا کردن اقتصاد ملی را مطالبه کنیم. اینکه ما به اقتصاد بین‌المللی وصل باشیم، الزام راهبردی است؛ اما این رویکرد باید مبتنی بر درون‌زایی باشد که عموماً برون‌گرایی نسبت به درون‌گرایی اقتصاد ملی متقدم شده است. متأسفانه، خروج از رکود تورمی مطرح شد؛ اما دچار رکود مزمن شدیم و امروز هم لایحه بودجه سعی دارد رکود را به رونق تبدیل کند، البته این بار با تورمی کردن شدید اقتصاد. نرخ ارز 3500 تومان تعیین شده است که اثر فزاینده در ارزش پول ملی و نرخ تورم دارد؛ اما با نرخ واقعی ارز و نرخ مبادله‌ای تناسب چندانی ندارد. آیا قرار است 60 هزار میلیارد بودجه عمرانی برای سال آینده پیش‌بینی کنیم و صرفاً ۱۵ هزار میلیارد آن را تخصیص دهیم؟ مهم‌ترین چالش بر اثر فاصله گرفتن از سند چشم‌انداز بیست ساله و الزامات سیاست کلی که کارکردهای آن تعریف شده است و همچنین مشخصاً مطالبات مردم و رهبری در محاسبات بودجه، این است که بحران تحقق اهداف و فاصله‌دار شدن دهک‌های درآمدی را بیشتر خواهد کرد.

* روح کلی حاکم بر بودجه ۹۷ چقدر با شاخصه‌های اقتصاد مقاومتی مطابقت دارد؟
اقتصاد کلان برآیند عرضه و تقاضای کل بوده و زمانی از ثبات برخوردار است که با موقعیت مالی پایدار، نرخ تورم پایین، نرخ بیکاری در نزدیکی بیکاری طبیعی و... ظاهر شود. جنبه‌های ثبات کلان اقتصادی تاب‌آوری، می‌تواند در کسری مالی دولت، نرخ تورم و بیکاری و همچنین بدهی خارجی بیان شود. در واقع، بودجه دولت سیاست‌های مالی دولت است که از ابزارهای اصلی آن در بی‌اثر کردن مخاطرات به شمار می‌رود. موقعیت مالی پایدار و مناسب اجازه می‌دهد مالیات و مخارج برای مقابله با اثرات منفی مخاطرات تعدیل شوند. بیکاری و تورم افزون بر سیاست‌های مالی تحت تأثیر سیاست‌های پولی و سیاست‌های طرف عرضه بوده و در ارتباط با تاب‌آوری اقتصادی هستند؛ زیرا یک اقتصاد یا نرخ تورم و بیکاری بالا در مواجهه با مخاطرات، هزینه بالایی را متحمل می‌شود؛ در حالی که اقتصاد با سطوح پایین تورم و بیکاری در مقابل مخاطرات تاب‌آوری بیشتری داشته و هزینه رفاهی کمتری را متحمل خواهد شد. کشوری با بدهی بالای خارجی در مقابل مخاطرات نمی‌تواند منابع چندانی را برای مقابله با مخاطرات صرف کند؛ بنابراین در بی‌اثر کردن مخاطرات توانایی چندانی نخواهد داشت. بر اساس این، برخورداری دولت از موقعیت مالی بهتر، داشتن ابزارهای لازم به منظور افزایش اشتغال، کاهش نرخ تورم و همچنین برخورداری از تراز مثبت خارجی، می‌تواند به تاب‌آور شدن اقتصاد در شرایط بروز بحران منجر شود؛ اما باید به این نکته توجه کرد که ثبات کلان اقتصادی تنها به مفهوم ثبات‌بخشی به اقتصاد از سوی دولت از طریق اعمال سیاست‌های پولی و مالی مناسب نیست و در بسیاری از مواقع به‌کارگیری رفتار یا سیاستی اشتباه از سوی دولت (به جز سیاست‌های پولی و مالی) به بی‌ثباتی منجر می‌شود؛ از این رو در بسیاری از موارد تنظیم اقدامات و سیاست‌های دولت با در نظر گرفتن این نکته که نرخ تورم، نرخ ارز، بیکاری و... تغییر نکند، خود به ثبات در اقتصاد منجر می‌شود. یادآوری این موضوع مهم است که ثبات اقتصاد کلان به مفهوم ثابت بودن اقتصاد در یک نقطه و تغییر نکردن نرخ بیکاری، تورم و نرخ ارز نیست؛ بلکه ثبات به مفهوم منطقی بودن نوسانات این متغیرهاست که تحت تأثیر و سیاست‌های منطقی و با ثبات دولت است. در صورتی که بی‌ثباتی و فضای بی‌اعتمادی بر جامعه حاکم باشد، فعالیت‌های اقتصادی مختل می‌شود و نابازارها به وجود می‌آید. اختلال فعالیت‌های اقتصادی به این معنا است که متغیرهای اقتصادی واکنش منظم و طبیعی (مطابق تئوری) نسبت به تغییرات در دیگر متغیرها از خود نشان نمی‌دهند. در نتیجه ابزارهای سیاست‌گذاری و تنظیم فعالیت‌های اقتصادی، قدرت اثرگذاری خود را از دست می‌دهند. در فضای عدم اطمینان، فعالان اقتصادی افق بلندمدتی را برای خود متصور نیستند، در نتیجه سرمایه‌گذاری در تولید که نیازمند اطمینان از آینده و ثبات در فضای کلان اقتصادی است، کمرنگ می‌‌شود هر چند که شرایط مساعد در زمینه نرخ سود و منابع مالی لازم برای سرمایه‌گذاری مهیا باشد. در چنین فضایی منابع مالی به صورت نقد یا به سمت انواع دارایی‌های با قابلیت نقدینگی بالا جریان یافته و همین امر سبب افزایش تقاضا و قیمت برای چنین دارایی‌هایی خواهد شد. چنین وضعیتی نه تنها بر فضای فعالیت‌های اقتصادی تأثیر می‌گذارد که در مرحله اول زندگی و آسایش افراد را تهدید کرده و احساس ناامنی را افزایش می‌دهد؛ بلکه سبب می‌شود بسیاری از افراد متخصص و نخبه که می‌توانند در دیگر کشورها فعالیت کنند، به خارج از کشور مهاجرت کرده و به این ترتیب سرمایه انسانی در داخل کشور کاهش می‌یابد.

* از زمانی که موضوع اقتصاد مقاومتی مطرح و اصول کلی آن اعلام شده، دولت‌ها در برنامه‌ریزی‌های کلان چه میزان به این مهم توجه کرده‌اند؟
بررسی سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی که رهبر معظم انقلاب در تاریخ 29 بهمن ماه 1392 در قالب 24 بند ابلاغ کردند. نشان می‌دهد این سیاست‌ها فقط برای شرایط کنونی کشور نیست؛ بلکه تدبیر بلندمدتی برای اقتصاد کشور و رسیدن به اهداف بلند اقتصادی است. نکته دیگر اینکه همه قوا و دستگاه‌ها درباره سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی وفاق دارند. گفتنی است، محورهای حاکم بر سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغی عبارتند از: حفظ ماهیت و هویت اقتصاد، توانمندسازی و افزایش کارایی مدیریت و نظام اداری، اصلاح زمینۀ فعالیت فعالان اقتصادی، احترام به محصولات ساخت داخل، تأکید بر فعالیت‌های دانش‌بنیان، پایین آوردن درجۀ آسیب‌پذیری کشور در جریان مبادلات با خارج، سلامت اقتصادی، جلب مشارکت عموم مردم، تقویت توانمندی و بازدهی نیروی کار، استفاده از حداکثر ظرفیت‌های تولید و حمایت از تکمیل زنجیره‌های تولید دارای مزیت و حمایت از فعالیت‌ها و بخش‌های آسیب‌پذیر، جلوگیری از تعطیل شدن واحدهای تولیدی کشور، توجه به زندگی مردم جامعه، تقویت روحیۀ خودباوری وخوداتکایی و حداکثر کردن استفاده از امکانات و تجهیزات موجود در کشور.
اما متأسفانه نگاه حاکم بر بخش اقتصادی دولت اجازه نمی‌دهد که به اقتصاد مقاومتی توجه شود و همچنان چشم امیدها به غرب، اروپا و... است!

* با توجه به همزمانی اجرای برنامه ششم توسعه، برنامه بودجه ۹۷ با اصول این برنامه چقدر مطابقت و همخوانی دارد؟
تدوین بودجه سنواتی باید مبتنی بر برنامه ششم توسعه کشور با رویکرد اقتصاد مقاومتی و ایجاد ظرفیت اقتصادی و رشد بهره‌وری از طریق اصلاحات نهادی پیگیری شود که به همین منظور در چارچوب تبیین سیاست‌های اجرایی آن براساس مبانی و ادبیات موضوع و ترتیبات اصلاحی کارکرد نهادها در کشور، مطالعاتی انجام شده و با مشخص کردن سهم هر یک از برنامه‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت، می‌توان اصلاح ساختارها و نهادها را در بهبود روند توسعه‌ای کشور شناسایی و ارزیابی کرد و روند کاهش آسیب‌پذیری کشور و افزایش درجه استحکام و تاب‌آوری اقتصاد ملی را براساس شاخص‌های مرتبط و مناسب رصد کرد. از سویی، نظام برنامه‌ریزی و به ویژه ساختار تنظیم و تصویب بودجه و نظام بودجه‌ریزی کشور با وجود برخی اصلاحاتی که در سال‌های اخیر در آن صورت گرفته، کماکان مشکلات فراوانی دارد که لاینحل ماندن آنها صدمات جبران‌نا‌پذیری در تحقق برنامه‌های مورد نظر دولت در کشور دارد. حکمرانی خوب برای اقتصادی که می‌خواهد از جنبه‌ مقاومت اقتصادی سریع، بجا و روان عمل کند، کاملاً حیاتی و ضروری است. حکمرانی ابعاد گسترده‌ای دارد؛ برای نمونه مقررات اقتصادی و نیز رعایت حقوق مالکیت از جمله مصادیق آن است. بدون رعایت سازوکار حکمرانی‌ خوب، کوچک‌ترین شوک نامطلوب به بی‌نظمی اقتصادی و اجتماعی منجر شده و موجبات سلب آسایش مردم را فراهم می‌کند. در این وضعیت اثرات آسیب‌پذیری اقتصادی، خود را بیشتر نمایان می‌کند. شاخص آزادی اقتصادی در جهان، شامل متغیری است که بر ساختار قانونی و امنیت اقتصادی ناشی از رعایت حقوق مالکیت تمرکز دارد. این متغیر به منزله یکی از عوامل تعیین‌کننده حکمرانی مطلوب قابل استفاده است. این شاخص، مشتمل بر نشانگرهای ذیل است:
۱ـ استقلال دستگاه قضایی و قضاوت؛
۲ـ استقلال دادگاه‌ها (و بی‌طرفی آنها)؛
۳ـ صیانت از حقوق مالکیت معنوی؛
۴ـ میزان دخالت نظامیان در قانون‌گذاری؛
۵ـ یکپارچگی نظام حقوقی و قانون‌گذاری.
معمولاً کشورهای آسیب‌پذیر از این شاخص امتیاز کمتری کسب می‌کنند؛ اگرچه برخی کشورها، نظیر سنگاپور در حکمرانی مطلوب رتبه نسبتاً بالایی دارند. توسعه اجتماعی یکی دیگر از اجزای مهم مقاومت اقتصادی به شمار می‌آید. این شاخصه نشان می‌دهد، روابط اجتماعی در جامعه تا چه حد توسعه یافته است که این توسعه‌یافتگی سبب می‌شود دستگاه اقتصادی کشور بدون واهمه از ناهنجاری‌های اجتماعی، بتواند برنامه‌های اقتصادی خود را اجرا کند.

گفت‌وگو با سیدرسول منفردزاده، دبیر اجرایی جشنواره فیلم عمار
مهدی امیدی/  هشتمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار، به مناسبت بزرگداشت حماسه 9 دی از ششم دی در تهران و برخی دیگر از شهرستان‌ها آغاز شده و تا 15 دی ادامه خواهد داشت. این جشنواره اگرچه با موضوع فتنه 88 کار خود را آغاز کرد، اما هر سال، موضوعات و برنامه‌های جدیدی به آن اضافه شد. امسال هم با توجه به وضع موجود در کشور، مسائل اجتماعی در صدر توجه جشنواره عمار قرار گرفته است. برای آگاهی از جزئیات هشتمین دوره جشنواره عمار با سیدرسول منفردزاده، دبیر این جشنواره گفت‌وگو کردیم.

* هشتمین دوره جشنواره عمار چه تفاوت‌هایی با دوره‌های پیشین این جشنواره دارد؟
موضوع ویژه این دوره از جشنواره «کار و کارگر» است؛ فیلم‌هایی که نمایش‌دهنده زحمات این قشر زحمتکش هستند و از این طریق سعی می‌کنیم به ستایش و قدردانی از کارگرها بپردازیم. فیلم‌هایی که دارای این موضوع هستند در قالب یک بسته ویژه در اکران‌های مردمی عمار به نمایش درخواهند آمد. بخشی از فراخوان جشنواره همچنین به موضوع ویژه کار اختصاص دارد که در این بخش، خاطرات نخستین درآمد مالی مردم در فیلم‌ها به تصویر کشیده می‌شود. سعی داریم یک برنامه تلویزیونی نیز با همین موضوع تولید و پخش کنیم.

* دیگر موضوعات مورد توجه در جشنواره عمار چیست؟
در این دوره هم مانند دوره‌های گذشته، بیشتر آثار در بخش مستند هستند. البته امسال 250 اثر در قالب داستانی هم به دبیرخانه رسیده است. به لحاظ موضوعی نیز «مدافعان حرم» اکثریت است. همچنین نقد درون‌گفتمانی و توجه به مشکلات و معضلات اجتماعی نیز دیگر موضوعی است که بیشترین آثار را در بر می‌گیرد. «ملت قهرمان» هم دیگر موضوعی است که با استقبال زیادی مواجه شده است. در این بخش، فیلم‌هایی با موضوع مردم عادی که زندگی قهرمانانه‌ای دارند به نمایش در‌می‌آید. این موضوع، به یک ژانر در جشنواره عمار تبدیل شده است.

* چه ویژگی‌ای جشنواره عمار را از دیگر جشنواره‌های سینمایی متمایز می‌کند؟
مهم‌ترین شاخصه برنامه‌های این جشنواره مردمی بودن و اکران‌های مردمی آن است. مردمی بودن به این معنا که اولاً، موضوع آثار جشنواره، مسائل مبتلابه و رایج میان مردم است و این جشنواره سعی دارد بازتاب‌دهنده مطالبات مردم باشد. ثانیاً، فیلم‌های جشنواره عمار به جای اینکه صرفاً در سینماها و برای عده‌ای خاص به نمایش در بیاید، در قالب اکران‌های مردمی و در تمام نقاط کشور، حتی روستاهای دوردست و محروم هم به نمایش در می‌آیند. درواقع، خود مردم هستند که فیلم‌های جشنواره را در محل‌های مختلف، از جمله در مدارس، مساجد، دانشگاه‌ها، پار‌ک‌ها، منازل، پایگاه‌های بسیج و... اکران می‌کنند. برخی حتی بلیت هم برای نمایش فیلم‌ها می‌فروشند. برای نمونه، سال گذشته بدون اینکه دبیرخانه جشنواره عمار فراخوانی را منتشر کند، یک دانش‌آموز در شهرستان صومعه‌سرا اقدام به اکران فیلم «یتیم‌خانه ایران» در مسجد کرد و به مدت یک روز سه میلیون تومان بلیت فروخت. الآن جشنواره عمار نزدیک به ۲۰ هزار اکران مردمی در سراسر کشور دارد که فیلم‌ها را به صورت فعال یا نیمه‌فعال نمایش می‌دهند و هر سال چندین هزار اثر به جشنواره ارسال می‌شود. جشنواره عمار با ایده مردمی بودن سعی کرده است، کاری کند که همه مردم ایران بتوانند به مخاطبان سینما افزوده شوند. حتی یک پله بالاتر، مردم می‌توانند در اکران فیلم‌ها نیز نقش داشته باشند. چند روز پیش جوانی در اردل(چهارمحال‌وبختیاری) اکران صدوهفتمین فیلمش را جشن گرفت.

* یکی دیگر از برنامه‌های جشنواره عمار، «سینما سیار» است، لطفاً درباره آن توضیح دهید.
اولویت ما در «سینماسیار» مناطق محرومی است که برد رسانه‌ها به آنجا نمی‌رسد و از سویی مردم این مناطق هم خودشان را در رسانه و سینما نمی‌بینند و توجه چندانی به سینما ندارند. تلاش ما برای تقویت سینما سیار، این است که مردم مناطق دورافتاده از رسانه‌های انقلاب، نسبت به قابلیت‌های سینما، از جمله توان انعکاس مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آشنا شوند. سینما سیار در کردستان و کرمانشاه فعالیت‌های خوبی انجام داده است و سبب شده حدود ۲۰۰ پخش‌کننده برای اکران‌های مردمی نام‌نویسی کنند. برای نمونه در استان‌های کردستان و کرمانشاه، یک سینما سیار در ۱۲ شهرستان و تعدادی روستا جابه‌جا شد تا فیلم‌ها برای مردم نمایش داده شود و البته جذب اکران‌کننده نیز از میان مردم ادامه داشت.

* برنامه جشنواره عمار برای فیلمسازها چیست؟
تمرکز اصلی این جشنواره بر هنرمندان جوان است. فیلمسازهای مستعدی که ایده‌ها و دغدغه‌های خوبی دارند، اما جایی برای عرضه استعداد و هنر خود ندارند. این جشنواره با نمایش فیلم‌های کوتاه و مستند آنها سعی دارد با انگیزه بخشیدن به آنها زمینه را برای رشدشان فراهم کند. حتی بخشی با عنوان «فیلم ما» در این جشنواره ایجاد شده که در آن مردم عادی می‌توانند با تولید فیلم از طریق تلفن همراه خود در این جشنواره شرکت کنند.