خداوند در سوره نحل فرموده است: «من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ماکانوا یعملون.»
در این آیه کریمه به بیان تساوی مرد و زن در سیر به سوی حق تعالی و کمالات الهی و انسانی تصریح شده و به آن دو مژده داده شده است که اگر این حرکت را آغاز کنند، خدای متعال به آنها حیات طیبه عطا میکند؛ اما این عطا از سوی حق تعالی در برابر کار و عملی است که انجام میدهند. انجام دادن آن کار مقید به یک قید است و آن قید ایمان به خدای متعال است. اگر همان عمل و کار را انسانی که قلب او خالی از ایمان است انجام دهد، موفق به دریافت عطای خدای متعال، یعنی حیات طیبه نمیشود.
شایسته بودن کار یک ویژگی است که با تفسیرهای مختلف تغییر میکند و انسانها در تفسیر جمله کار شایسته با یکدیگر اختلافنظر دارند. انسان برای رسیدن به حیات طیبه باید بداند که به کدام یک از این نظرها عمل کند و کدام یک از این نظرها معیار صحیح است.
حق تعالی به صورت صحیح در قرآن کریم در سوره بقره آیه 216 فرموده است: «و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی أن تُحِبّوا شیئاً و هو شَرٌّ لکم»، خدای متعال در قرآن کریم اعمالی را به عنوان عمل صالح مورد اشاره قرار داده و اعمالی را هم نکوهش کرده است. حق تعالی به همه بندگان خود اعلام کرده است که غیر از معیارهایی که در کتاب و کلام خود در اختیار آنها گذاشته است، بندگان او به هیچ قیمتی حق ندارند از معیارهای الهی تجاوز کنند و خودشان مصداق کار شایسته و صالح و کار ناشایست و شر را تعیین کنند. به موجب همین آیه کریمه، اگر کسی مدعی شد بندگی خدا خود را پذیرفته است، چنانچه بخواهد کاری انجام دهد که در قیامت بتواند از خدای خود درخواست پاداش خوب کند، حتماً باید در تشخیص کار خوب از خدای خود یا از کسانی که از قرآن کریم یا از فرمایشات معصومین(ع) اطلاع دارند، معیارها را سؤال کند. حدیثی از امام صادق(ع) نقل شد که آن حضرت فرمودند: «آنچه ما خاندان به عنوان کار خوب یا کار بد برای مسلمین نقل میکنیم، از خودمان نیست، بلکه ما از پدرانمان و آن بزرگواران هم از جدمان نقل میکنند. آن بزرگوار هم از وحی حق تعالی نقل میکند و احکام، اختراع ایشان نیست.»
تنها کتاب آسمانی مورد اعتماد و تنها کتاب آسمانی که سالم به دست امت آن باقی مانده قرآن کریم است. کتابهای آسمانی دیگر سالم نیست و معلوم نیست که متن آن همان متنی باشد که بر پیامبران آن زمان مانند حضرت عیسی(ع) یا موسی(ع) نازل شده بود.
پس یکی از نکاتی که مورد اختلاف بین علمای اسلام و شیعه نیست، این است که ما نمیتوانیم با تشخیص خود یا دیگران که مستند به کلام حق تعالی و اولیای او نباشد، ادعا کنیم که این کار خوب و صالح و شایسته است. یکی از محرمات فقهی این است که انسان بدون اطلاع، بگوید این عمل از دید حق تعالی صالح است،
دین مقدس اسلام به اندازهای دارای کمال است که خدای متعال اعلام فرموده، بعد از این دین، آیین دیگری که الهی و مورد قبول حق تعالی باشد خلق نکرده است؛ بنابراین دین مقدس اسلام انتها ندارد و اعتبارش تمام نمیشود. اعتبار کتاب مقدس آن هم دائمی است و انتها ندارد و همیشه حجیت دارد و قابل تمسک است، البته شیطان به عزت حق تعالی قسم یاد کرده و کمر بسته است که بندگان خدای متعال را گمراه کند.
ممنوعیت پذیرش
خواستههای نفسانی
خدای متعال به صورت اجمالی به بندگان خود فرموده است: «گمان نکنید هر چیزی را که شما خوب دانستید اگرچه با پیشنهاد شیطانتان باشد، خوب است و هر چیزی را که بد دانستید که ترک کنید بد است، اگرچه با پیشنهاد شیطانتان باشد. شما حق اینکه از سوی نفس اماره چیزی را بپذیرید، ندارید، در حالی که نفس اماره به جای اینکه مطیع حق تعالی و خدای خود باشد، مقلد شیطان باشد. اگر انسان این وضعیت را در زندگی خود دنبال کند و پشت سر بگذارد، شکی نیست به جای اینکه سعادتمند شود، جهنمی میشود؛ زیرا شیطان جلودار است و او را به هر جایی که ضلالت و گمراهی است، میبرد. چیزهای بد را تزیین میکند و در چشم فرد خوب نشان میدهد و چیزهای خوب را تقبیح میکند و به چشم او زشت جلوه میدهد که انجام ندهد. در قرآن کریم خدای متعال میفرماید؛ «انها لکبیره» نماز برای انسانهایی که روحشان پاکیزه نیست و آلوده است، سنگین است. «الا علی الخاشعین.» خاشعین کسانی هستند که روحشان، پاکیزه است و آن را آلوده نکردهاند.
برای اینکه انسان گرفتار نشود و احساس ضعف در مقابل نفس و غرایز خود نکند از اول باید خود را کنترل کند. به فرموده امیرالمؤمنین(ع) انسان باید در کارهای جایز نفس خود را ریاضت دهد که در مواردی که باید جلوی نفس را بگیرد، مرتکب خلاف نشود، یعنی قدرت داشته باشد که جلودار نفس خود باشد.
این تفکر که جوان باید از عمر خود لذت ببرد، او را به جهنم خواهد برد؛ اما اگر کسی برخلاف این نظر تصمیم بگیرد که به نفس خود، به موجب خواستهها و پیشنهادهای آن، لذت ندهد و تصمیم بگیرد که نفس همیشه از او ناراضی باشد، تنها در مدت کوتاهی تحمل سختی خواهد کرد. با جا افتادن این برنامه در وجود انسان و در کارهای او ادامه مسیر راحت است. خدای متعال انسان را خلق کرده و برای انسان، کسب کمالات انسان الهی را هدف قرار داده است.
اختیار، از بزرگترین نعمتها
خدای متعال به انسان اختیار داده است تا مانند فرشتهها تکبعدی نباشد. فرشتگان به خدای خود عرض کردند: «اگر تسبیح و تقدیس و عبادت میخواهی ما برایت انجام میدهیم، چرا میخواهی انسان خلق کنی؟ خدای متعال جواب کامل داد؛ اما این جواب قابل فهم برای فرشتگان نبود. حق تعالی فرمود: «انی اعلم مالا تعلمون.» من چیزی میدانم که شما نمیدانید. شما قادر به درک این نیستید که این مخلوق من تا کجا میتواند خود را برساند. «انی جاعل فی الارض خلیفه.» منظور از ارض، کره خاکی نیست، بلکه منظور ما سوی الله است. جانشین، موجودی است که بندگان حق تعالی قادر به شناخت آن هستند، در حالی که فرشتگان چنین توانایی ندارند.»
عقل میگوید که خلفای حق تعالی باید دارای صفات خاصی متناسب با شرایط زمان و افراد جامعه خود باشند. مرتباً افراد جامعه بیشتر میشوند، فکرشان قویتر میشود و ادیان آسمانی توسعه پیدا میکنند؛ تا جایی که حکمت حق تعالی اقتضا میکند که آیینی تحویل پیامبر(ص) خود بدهد که با طولانی شدن زمان و افزایش رشد فکری مردم و توسعه علوم، کمبودی وجود نداشته باشد. ائمه(ع) به این دنیا آمدند و در میان مردم از بیان واقعیتها کوتاهی نکردند.