دکتر یدالله جوانی/ عده‌ای در داخل کشور،‌ تلاش می‌کنند تا جریان انقلاب و نیروهای حزب‌اللهی را، ‌مخالف فضای مجازی معرفی کرده، این‌گونه القا کنند که اینها معتقد به بستن فضای مجازی بر روی مردم هستند. به یقین چنین اتهامی به نیروهای انقلابی،‌ بی‌اساس بوده و کذب محض است. هیچ نیروی انقلابی و حزب‌اللهی، چنین نگاهی ندارد. در داخل کشور نسبت به فضای مجازی، ‌دو دیدگاه و دو نوع طرز تفکر وجود دارد:
الف‌ـ در یک دیدگاه، اعتقاد بر این است که با توجه به ویژگی‌ها و مختصات فضای مجازی، این فضا باید از سوی دولت به صورت صحیح و منطقی مدیریت شود.
ب‌ـ در دیدگاه دیگر، اعتقاد بر این است که فضای مجازی مدیریت‌بردار نیست و مردم باید بتوانند آزادانه و به دلخواه خود، ‌از این فضا بهره‌برداری کنند. در این دیدگاه، ‌هر نوع اعمال محدودیت در فضای مجازی، ‌نقض حقوق شهروندی تلقی شده و با آن مخالفت می‌شود. آقای روحانی رئیس‌جمهور کشور در نخستین «اجلاس ملی گزارش پیشرفت‌ها و راهکارهای رفع موانع تحقق حقوق شهروندی»، پس از گزارش آذری‌جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: «وزیر جوان کابینه دوازدهم فعالیت‌های ارزشمندی را در زمینه ارتباطات داشته است. فکر می‌کنم بخش مهمی از حقوق شهروندی مردم در زمینه ارتباطات، ‌دسترسی به ارتباطات آسان، ارزان، ‌امن و با حفظ حریم خصوصی است.» آقای روحانی با اشاره به اینکه آقای جهرمی در جایی است که فشار زیادی وجود دارد و ایستادگی کردیم برای اینکه مردم بتوانند ارتباط سهلی داشته باشند، ‌گفت: «وزیر ما همین‌ جا به مردم قول می‌دهد که دستش روی دکمه فیلترینگ نخواهد رفت.»
یک برداشت و آن هم برداشت اولیه از سخنان رئیس‌جمهور، آن است که در فضای مجازی، هیچ محدودیتی را نباید اعمال کرد. در این دیدگاه،‌ وظیفه اصلی دولت در حوزه فضای مجازی، ‌ایجاد زیرساخت‌ها، تجهیزات،‌ امکانات و سازوکارهای ارتباطات سهل و آسان برای مردم است. در این دیدگاه محتوای انتشار یافته در فضای مجازی،‌ نیاز به مدیریت (رصد،‌ کنترل و در صورت لزوم محدودسازی) ندارد.
حال سؤال این است که کدام یک از دو دیدگاه صحیح است؟
برای دستیابی به پاسخ صحیح، باید به دو نکته اساسی توجه داشت:
۱ـ محتوای انتشار یافته در فضای مجازی، از سوی چه کسانی تولید می‌شود. مدیریت اصلی و کلان فضای مجازی به لحاظ سخت‌افزاری، نرم‌افزاری و محتوا در دست چه کسانی است؟
۲ـ رویکرد مسئولان در نظام جمهوری اسلامی در حوزه فضای مجازی، باید معطوف به مصالح و منافع جامعه و مردم باشد، یا معطوف به رضایت آنها؟
در پاسخ به پرسش اول باید گفت، مدیریت کلان فضای مجازی در دست آمریکایی‌هاست و محتوای این فضا را هم، آنان مدیریت می‌کنند. بیشترین تولیدات در فضای مجازی، در راستای اهداف، سیاست‌ها و راهبردهای کسانی است که این فضا را مدیریت می‌کنند. اما در خصوص نکته و سؤال دوم باید گفت، در کشور دو دیدگاه و رویکرد کاملاً متفاوت وجود دارد. نوع نگرش‌ها و دیدگاه‌ها در خصوص مدیریت یا عدم مدیریت محتوایی فضای مجازی، متأثر از این دو رویکرد است. در یک رویکرد، مصالح و منافع جامعه و مردم بر رضایت آنان ترجیح دارد و در رویکرد دیگر، اولویت با رضایت است.   ادامه در صفحه‌آخر
کسانی که بر آزاد گذاشتن فضای مجازی بدون هیچ‌گونه اعمال مدیریت محتوایی تأکید دارند، رویکرد آنان معطوف به جلب رضایت مردم است.اما کسانی که معتقد به اعمال مدیریت محتوا در فضای مجازی هستند، رویکردشان معطوف به مصالح و منافع جامعه و مردم است. حال کدام یک از این رویکردها، عقلانی و مدبرانه است؟ برای رسیدن به پاسخ صحیح، یک مثال راه‌گشاست. پزشک در تجویز دارو، منافع بیمار را بر رضایت او ترجیح می‌دهد، یا رضایت او را بر منافعش مقدم می‌دارد؟ یا چرا پدر و مادر وقتی کودک خردسال کارد برنده را برمی‌دارد، به زور و برخلاف رضایت کودک، کارد را از دستش می‌گیرند؟ پاسخ روشن است.
پزشک و پدر و مادر، همواره منافع را بر رضایت ترجیح می‌دهند. آیا در فضای مجازی، همه محتواها با منافع و مصالح جامعه و مردم در سنین و سطوح مختلف، همسویی دارد؟ آیا همه محتواها برای مردم و به ویژه جوانان اعم از دختر و پسر مفید است؟ اگر نیست که به یقین همین‌طور است؛ چرا برخی از مسئولان معتقد به کنترل و اعمال مدیریت محتوایی نیستند؟ دلیل آن روشن است.
آنان رضایت مردم را به دلیل رأی‌شان بر منافع مردم ترجیح می‌دهند! از این گروه مسئولان و نخبگان سیاسی، باید پرسید که آیا شما، در خانواده خود و برای تربیت فرزندان خود هم، رضایت آنان را بر منافع‌شان ترجیح می‌دهید؟ جالب است بدانیم که آقای اوباما رئيس‌جمهور پیشین آمریکا، با صراحت اعلام کرد من و همسرم، تا دخترمان به سن ۱۸ سالگی نرسد، به او اجازه عضویت در فیس‌بوک را نمی‌دهیم! چرا آقای اوباما و همسرش در قبال فرزندشان چنین رویکردی دارند؟ چون آنان منافع و مصالح فرزندشان را، بر رضایتش ترجیح می‌دهند. به راستی چرا برخی از مسئولان در جمهوری اسلامی، همان نگاهی را که به فرزندان خود دارند و منافع فرزندان‌شان را بر رضایت آنان ترجیح می‌دهند، به جوانان جامعه ندارند؟ پاسخ روشن، ولی تلخ است؛ چون این قبیل مسئولان و نخبگان سیاسی، رأی آنان را در رضایت‌شان می‌بینند.

در چهارمین همایش ملی مدیریت جهادی مطرح شد


چهارمین همایش ملی مدیریت جهادی با شعار «مدیریت جهادی لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی و پیشرفت» در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما برگزار شد.
به گزارش صبح صادق، سردار محمدحسین سپهر، معاون هماهنگ‌کننده نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه و دبیر کل این همایش، طی سخنانی گفت: «راهبرد دینی و جهادی رهبر معظم انقلاب مبنی بر مدیریت جهادی و در اوج قرار گرفتن کشور و مقابله با چالش‌های درونی فقط با مدیریت جهادی امکان‌پذیر است.»
وی افزود: «براساس منظومه فکری رهبر معظم انقلاب تنها راه برون‌رفت از مشکلات مدیریت جهادی است و تنها با این نوع از مدیریت می‌توان بر مشکلات فائق آمد و از بن‌بست‌ها بیرون رفت.»
سردار سپهر ادامه داد: «بر اساس آموزه‌های دینی ما، اگر تلاش و کوشش مجاهدین در راه خدا باشد، خداوند وعده کرده است که نصرت و پیروزی را نصیب آنها کند. امروز تفکر جهادی و حضور انقلابی در تمام عرصه‌ها می‌تواند ما را موفق کند.»
دبیر کل چهارمین همایش ملی مدیریت جهادی گفت: «ما در دوران دفاع مقدس با دست خالی در مقابل دشمن ایستادیم و پس از آن هم با اتکا به مدیریت جهادی توانستیم در عرصه سازندگی کشور و تولید علم موفقیت‌هایی به دست آوریم.»
سردار سپهر خاطرنشان کرد:« ما در حال شناسایی ده هزار مدیر جهادی در کشور هستیم و هر ساله برای قدردانی از اقدامات آنان این همایش را برگزار می‌کنیم و از مدیران برتر تجلیل به عمل می‌آوریم.»
مدیریت جهادی همزاد با اقتصاد مقاومتی است
محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت و رئیس سازمان برنامه و بودجه در این همایش طی سخنانی اظهار داشت: «اگر به اهداف این گردهمایی توجه کنیم، هدف آن تحقق تقویت کار جهادی و مدیریت جهادی است.»
وی با ابراز اینکه «رشد 8 درصدی در اقتصاد جزء تعهداتی است که ما به رهبر معظم انقلاب داده‌ایم و باید محقق شود»، عنوان کرد: «رهبر معظم انقلاب این سیاست‌ها را با توجه به وضع موجود ابلاغ کرده‌اند؛ از سوی دیگر ما باید بتوانیم در افق 1404 در جایگاه نخست منطقه قرار بگیریم.»
نوبخت با اظهار اینکه امروز جز با یک مدیریت اقتصادی و جهادی نمی‌توان عمل کرد، گفت: «مدیریت جهادی این نیست که ما فقط به‌میزان ساعات مشخصی کار کنیم؛ بلکه باید از دانش مدیریت و بهره‌وری نیز استفاده کنیم.»
سخنگوی دولت در پایان عنوان کرد: «مدیریت جهادی مدیریتی همزاد با اقتصاد مقاومتی است و مردم ما نباید احساس کنند که مدیران‌شان با آنها فاصله دارند.»
وزیر صنعت، معدن و تجارت هم در این همایش طی سخنانی گفت:‌ «همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند، مدیریت جهادی لازمه همه دستگاه‌های کشور در همه زمان‌ها است.»
وی ادامه داد: «مدیریت دارای دو مؤلفه مادی و معنوی و روابط متقابل است؛ اما تفاوت مدیریت جهادی با دیگر مدیریت‌ها وجود اصل معنویت و اجر اخروی آن است. ما معتقدیم، رزمندگان ما در دفاع مقدس هدف خود را اجر اخروی می‌دانستند و در این مدیریت مرگ، شهادت است.»


اختتامیه سومین جشنواره رسانه‌ای «ابوذر» به همت سازمان بسیج رسانه با حضور مدیرن رسانه و جمعی از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران رسانه ملی، مطبوعات و خبرگزاری‌ها  27 دی ماه در تالار سوره حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.
به گزارش صبح صادق، در این دوره از جشنواره رسانه‌ای ابوذر بیش از 14 هزار اثر از همه نقاط کشور در هفت محور که شامل آزاداندیشی، مسائل صنفی خبرنگاران، مبارزه با آسیب‌های اجتماعی، تولید ملی و اقتصاد مقاومتی، عمل انقلابی، مبارزه با تروریسم و موضوع آزاد در قالب‌های مصاحبه، خبر، یادداشت، فیلم، عکس و کلیپ داوری شد که 23 اثر، برترین آثار این دوره شناخته شدند.
گفتنی است، در این جشنواره اثر محمد نوری دبیر سرویس اقتصادی هفته‌نامه صبح صادق در بخش «تولید ملی و اقتصاد مقاومتی» جزء آثار برتر جشنواره شناخته و مورد تقدیر قرار گرفت.


  علی قاسمی/ کمیسیون تلفیق در حین بررسی لایحه بودجه، تهاتر 110 هزار میلیارد تومان از بدهی‌های دولت به پیمانکاران، پیمانکاران به بانک‌ها و بانک‌ها به بانک مرکزی را به تصویب رساند. مرکز پژوهش‌های مجلس در راستای بهبود و کارایی بیشتر مصوبه کمیسیون تلفیق، بسته پیشنهادی خود را به کمیسیون تلفیق ارائه کرد. تفاوت‌ اصلی بسته مرکز پژوهش‌های مجلس با مصوبه کمیسیون تلفیق، انتشار اوراق تسویه خزانه در همه روش‌های تهاتری است و اینکه مبلغ را هم 100 هزار میلیارد تومان پیشنهاد داده است. در این تهاتر بزرگ، 50 هزار میلیارد تومان بدهی بانک‌های غیر دولتی به بانک مرکزی با طلب نهادهای عمومی غیر دولتی و شرکت‌های دولتی یارانه‌بگیر از دولت تسویه خواهد شد. همچنین، 40 هزار میلیارد تومان از بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی با طلب اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی و تعاونی از دولت و مؤسسات دولت تهاتر می‌شود. در ادامه نیز 10 هزار میلیارد تومان از بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی با طلب اشخاص حقیقی خصوصی و تعاونی‌ها از شرکت‌های دولتی یارانه‌بگیر و طلب آنها از دولت تهاتر خواهد شد. افزون بر آن، وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی موظف شدند گزارش عملکرد این بند را در پایان هر فصل به‌ صورت مکتوب به دیوان محاسبات کشور، کمیسیون‌های برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی ارائه کنند. نظارت بر حسن اجرای این تبصره، برعهده دیوان محاسبات کشور است. تهاتر بدهی‌های دولت به پیمانکاران با بدهی‌های بانک‌ها به بانک مرکزی در شرایط فعلی روش خوبی است؛ اما با توجه به نبود شفافیت و انضباط در خزانه‌داری دولت، این اقدام بسیار سخت است و پس از چند سال وضعیت فعلی بار دیگر تکرار خواهد شد. برای عمل بهتر به این مصوبه، یک سری ملاحظات اساسی نیاز است که بدون رعایت و عمل به آنها کار پیچیده و مشکل می‌شود. ‌از آنجا که بدهی‌های دولت به پیمانکاران، بدهی‌های پیمانکاران به بانک‌ها و بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی دقیقاً با هم همخوانی ندارند و برای همگرا کردن این بدهی‌ها یک حجم عظیم عملیات حسابداری، شناسایی و تهاتر لازم است و از سوی دیگر نظام مالی دولت هم آنچنان شفاف نیست؛ چون آمار بدهی‌های دولت از 250 هزار میلیارد تومان تا 700 هزار میلیارد اعلام شده، در این وضعیت تهاتر خیلی سخت است و برای حل آن باید جلسات متعددی بین بانک‌ها، دولت و بانک مرکزی تشکیل شود تا بدهی‌ها و مطالبات شناسایی و متناسب با آن تهاتر انجام شود. گفتنی است، نقش دیوان محاسبات هم در این امر بسیار حساس و راه‌گشا خواهد بود تا بتواند به وظیفه خطیر خودش خوب عمل کند. برخی از کارشناسان حرفه‌ای بانکی معتقدند، به جای این روش، بانک مرکزی 100 هزار میلیارد تومان به دولت بدهد، دولت این پول را به پیمانکاران طلبکار از دولت بدهد و پیمانکاران به بانک‌ها بدهند و بانک‌ها هم مبلغ دریافتی را به جای بدهی خود به بانک مرکزی پس دهند. با این کار دیگر لازم نیست جلسات متعددی گذاشته شود تا حساب‌ها بررسی و همگرا شود. آنها بر این باورند که این روش  برای تسویه بدهی‌ها ساده‌تر از روش تهاتر است.
 در نهایت باید گفت، تهاتر بدهی دولت، بانک‌ها و بانک مرکزی با بایسته‌ها و ملاحظات گفته شده اتفاق خوبی است؛ چرا که بانک‌ها هم اکنون به بانک مرکزی بدهکارند و حساب‌شان قرمز است، از این رو تهاتری که صورت می‌گیرد به حجم بدهی‌ها اضافه نمی‌کند، بلکه بدهی‌ها را جا‌به‌جا و وضعیت آن را روشن می‌کند. از سویی با اجرای این مصوبه، بخش قابل توجهی از مشکلات بخش خصوصی و تعاونی در زمینه مطالبات از دولت حل خواهد شد. این کار سبب می‌شود تسویه‌حساب پیمانکاران با دیگر اشخاص خصوصی که در زنجیره تأمین آنها هستند، مهیا شود و در حقیقت بخش قابل‌توجهی از اقتصاد می‌تواند از مزایای آن بهره‌مند شود. تسویه بدهی‌های بانکی نیز می‌تواند امکان تأمین مالی مجدد پیمانکاران از طریق نظام بانکی را فراهم کند.

فلسطین مواضع جمهوری اسلامی و هدایت‌های امام خامنه‌ای را می‌ستاید

   محسن فخری/ «نامه اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین به رهبر انقلاب اسلامی» خبری است که بیست‌وهشتم دی ماه بر روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت؛ همین یک جمله ساده بدترین خبر ممکن برای مثلث ارتجاع، آمریکا و صهیونیست است؛ مثلثی که میلیون‌ها دلار هزینه می‌کند؛ آبروی سیاسی خود را به بازی می‌گیرد و به هر اقدامی دست می‌زند تا ایران به منزله رأس و رهبر مقاومت را زمین‌گیر کند؛ اما نتایج هر بار وخیم‌تر می‌شود، تروریست‌ها را به سوریه و عراق می‌فرستند تا نفوذ ایران در منطقه را هدف قرار دهند؛ اما نتیجه آن قدرتمندتر شدن محور مقاومت و نزدیکی بیشتر ملت‌ها و دولت‌های مقاومت در منطقه می‌شود؛ تلاش می‌کنند سناریوی آشوب و فتنه و تروریسم را در ایران پیاده کند که با حضور مردم ایران مفتضحانه شکست می‌خورد؛ تلاش می‌کند با سناریو و نمایش استعفا و گروگان‌گیری لبنان را در مقابل ایران قرار دهد، اما نتیجه آن همکاری و وحدت بیشتر در این کشور و نزدیکی ایران و لبنان می‌شود. تلاش می‌کند میان نیروهای مقاومت اختلاف‌اندازی کند و به خیال خود نیروهای اهل سنت در فلسطین را در برابر ایران قرار ‌دهد؛ اما نتیجه می‌شود نامه سراسر مهر اسماعیل هنیه به رهبر معظم انقلاب که در فرازی از آن آمده است: «بنده به نقش بزرگ حضرت‌عالی در هدایت جمهوری اسلامی و فرماندهان مؤمن آن برای رویارویی با پروژه تمام‌کردن مسئله فلسطین و همچنین به بیانات‌تان برای خیزش امت و پرهیز از پرتگاهی که حاکمان نفاق و توطئه به آن‌سو سوق می‌دهند، ایمان عمیق دارم؛ تمامی مردم پایدار فلسطین مواضع ثابت و ارزشمند جمهوری اسلامی در مسئله فلسطین و قدس و حمایت از مقاومت مردمی فلسطین با انواع کمک‌ها را می‌ستایند... بی‌شک، ایران با هدایت‌های بزرگوارانه رهبر معظم انقلاب اسلامی، برتری بزرگی در تقویت مجاهدین و ریشه‌دار کردن گزینه مقاومت و مبارزه در فلسطین داشته و خواهد داشت.» ماجرایی که تا آزادی قدس و پیروزی نهایی ملت‌های منطقه ادامه خواهد داشت.

  محمدرضا مرادی/ شکست‌های منطقه‌ای و همچنین چالش‌های درونی سبب شده است که عربستان به دنبال تعریف کردن زمین بازی جدیدی برای تأثیرگذاری بر فرایند تحولات منطقه باشد. در این میان انتخابات پارلمانی عراق که ۱۵ ماه مه سال ۲۰۱۸ (۲۵ اردیبهشت سال ۹۷) برگزار می‌شود، می‌تواند مهم‌ترین عرصه برای بازیگری عربستان و همچنین مقابله با نفوذ ایران باشد. اهمیت این انتخابات در این است که نخستین رقابت گروه‌های سیاسی عراق در دوران پساداعش بوده و از این رو ساخت جدید سیاسی عراق از طریق این انتخابات می‌تواند عینیت یابد. به همین دلیل علاوه بر گروه‌های داخلی، بازیگران خارجی نیز به دنبال تأثیرگذاری بر روند برگزاری انتخابات با هدف تعیین جایگاه خود در عراق جدید هستند. 
عربستان از سال 2003 به بعد که شیعیان در عراق به قدرت رسیدند، همواره به دنبال کارشکنی و دخالت در این کشور بوده است؛ چرا که قدرت گرفتن شیعیان در عراق و همچنین ثبات در این کشور را به معنای افزایش نفوذ ایران تلقی کرده است؛ بنابراین در جریان حمله داعش به عراق، ریاض با حمایت از عشایر سنی و همچنین تروریست‌های داعش در عراق به دنبال تجزیه این کشور برآمد؛ اما شکست این طرح‌ها سبب شده است تا عربستان نوع دخالت خود در عراق را تغییر دهد و به دنبال نفوذ نرم در عراق باشد. از این رو این کشور از یک جنبه به دنبال آن است تا با مشارکت در بازسازی عراق زمینه را برای حضور خود در بخش‌های سنی‌نشین عراق فراهم کند. علاوه بر این برخی شخصیت‌های سکولار مانند «ایاد علاوی» در عراق نیز به ابزار نفوذ عربستان در عراق تبدیل شده است. سفر مقتدا صدر، رهبر جریان صدر به عربستان نیز دقیقاً در قالب طرح عربستان برای نفوذ در انتخابات پارلمانی عراق است. عربستان در وضعیت کنونی که نتوانسته است در عرصه نظامی به اهداف خود در عراق برسد، انتخابات پارلمانی را یکی از بهترین فرصت‌ها برای تحقق منافع خود می‌داند.
اهداف عربستان در عراق بیشتر معطوف به نقش و جایگاه ایران در این کشور است. در واقع ریاض به دنبال آن است تا از تداوم اتحاد راهبردی ایران و عراق جلوگیری کند و به نوعی این اتحاد را با چالش‌هایی مواجه کند. از سوی دیگر عربستان به خوبی می‌داند که عراق با ثبات و مبتنی بر انتخابات می‌تواند به مثابه الگویی در منطقه معرفی شود و این مسئله هم بر شیعیان بحرین و هم بر شیعیان شرق عربستان تأثیرگذار خواهد بود. این امر به معنای ایجاد تهدیدی جدی برای بقای آل‌سعود خواهد بود که از هرگونه انتخاباتی واهمه دارد و هیچ حزب سیاسی در این کشور مجوز فعالیت ندارد؛ بنابراین عربستان در انتخابات پارلمانی در درجه اول سعی خواهد کرد که از برخی شخصیت‌های شیعی واگرا به عنوان ابزار نفوذ خود استفاده کند. از سوی دیگر ریاض در انتخابات اخیر به دنبال آن است که روی گروه‌های مخالف ایران سرمایه‌گذاری کند تا این گروه‌ها بتوانند جایگاه مناسبی در پارلمان آینده عراق داشته باشند. این مسئله می‌تواند کمیسیون‌های مخالف ایران در پارلمان عراق را تقویت کند. از سوی دیگر ریاض همزمان با انتخابات سعی دارد با استفاده از ابزار بازسازی روابط خود با عشایر سنی، عراق را مستحکم کند. سال گذشته برخی خبرگزاری‌های عراقی اعلام کردند که عربستان به نیروهای عشایر سنی عراق که علیه دولت مرکزی می‌جنگند ماهیانه 20 هزار دلار حقوق پرداخت می‌کند. علاوه بر این در سال گذشته فعالان عراقی اعلام کرده‌اند که نمایندگان دستگاه اطلاعاتی عربستان با پرداخت مبالغ سرسام‌آوری به 9 عشیره عراقی، آنها را وادار به بیعت با رهبر گروهک تروریستی داعش کردند. پیش از این نیز مقامات امنیتی دولت مرکزی عراق، اطلاعاتی از دست داشتن برخی تجار و نهادهای به ظاهر خیریه در عربستان سعودی و اردن در جمع‌آوری پول برای فریفتن عشایر اهل سنت در عراق پرده برداشتند؛ بنابراین بخشی از عشایر اهل سنت عراق همچنان یکی از ظرفیت‌های عربستان برای نقش‌آفرینی در عراق هستند. در کل ابزارهای نفوذ عربستان برای تأثیرگذاری بر آینده عراق گروه‌های سکولار، نقش‌آفرینی در بازسازی عراق و اتحاد با قبایل سنی است.


 محمد نوری/ امروزه موضوع بیکاری و افزایش نرخ آن به چالشی عظیم در بیشتر کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است، به طوری که در تمامی کشور‌ها کاهش نرخ بیکاری و توسعه فعالیت‌های شغلی یکی از اهداف کلان توسعه اقتصادی به شمار می‌رود. برای برون‌رفت از این وضعیت، کشورها به تناسب وضعیت و امکاناتی که در اختیار دارند، طرح و برنامه‌های خاصی را برنامه‌ریزی و اجرا می‌کنند که ایران هم از این قاعده مستثنا نیست.
تجربه اقدامات صورت گرفته در ایران نشان می‌دهد شیوه دولت‌های گذشته (هفتم و هشتم، نهم و دهم) برای اشتغال‌زایی و مقابله با بیکاری کاملاً شبیه به هم بوده و تنها تفاوت آن در چگونگی تبلیغات برنامه‌های اشتغال‌زایی از سوی این دولت‌ها بوده است، تبلیغاتی که گاهی شائبه انتخاباتی بودن آنها به شدت احساس می‌شد.

اشکالات عمده طرح‌های اشتغال‌زایی
طی دو دهه گذشته در کشور شاهد اجرای برنامه‌های اشتغال‌زایی کوتاه مدت، ضربتی و مقطعی بودیم که عمر فعالیت آنها محدود به دوران فعالیت دولت‌ها بوده است و این یکی از اشکالات عمده موجود در طرح‌های اشتغال‌زایی بوده است. دولت‌ها به جای تکمیل طرح‌ها و برنامه‌های سال‌های پیش و رفع موانع تحقق آنها، صورت مسئله را پاک کرده و مسئله جدیدی برای برون‌رفت از این معضل اقتصادی طرح می‌کردند که عمر آنها در هشت سال زمامداری‌شان، کفایت برنامه‌ریزی و اجرای مفید و مؤثر طرح و برنامه جدید را نمی‌داد. دولت یازدهم و دوازدهم هم از این قاعده مستثنی نبوده و ادامه‌دهنده روش غلط دولت‌های گذشته است.
ریشه مشکلات بیکاری فزاینده
دولت یازدهم در زمینه ایجاد اشتغال و کم کردن نرخ رشد بیکاری توجه ویژه‌ای به روستاها داشته است؛ چرا که معتقدند شناخت مسائل مربوط به روستا‌ها به این دلیل دارای اهمیت است که ریشه تمام مشکلات و مسائل مانند فقر، نابرابری در حال رشد، رشد سریع جمعیت و بیکاری فزاینده در مناطق شهری و روستایی را ناشی از بی‌توجهی به روستاها می‌دانند.
در همین زمینه دولت یازدهم در سال ۹۴ طرح صنعتی شدن روستا‌ها را در دستور کار خود قرار داد و در همین راستا طرح «یک روستا یک محصول و هر خانه یک کارخانه» را دنبال کرد؛ اما به نتیجه مطلوبی دست نیافت. از اواخر سال ۹۵ طرح «اشتغال روستایی» که به نوعی تکرار همان طرح پیش بود را با تغییرات جزئی دنبال کرد. این طرح با برداشت 5/1 میلیارد دلار از محل صندوق توسعه ملی و پرداخت آن به روستاییان برای اشتغال روستایی و عشایری، در دستور کار دولت قرار گرفت که به نظر می‌رسد با واقعیت موجود در روستاها تنظیم نشده است و احتمال انحراف منابع در تسهیلات اعطایی وجود دارد.

وام اشتغال یا بدهکارِ بیکار
اینکه دولت برای کاهش نرخ بیکاری و ایجاد اشتغال در کشور، بدون برنامه‌ریزی همه‌جانبه، مبالغی به عنوان وام اشتغال به روستاییان پرداخت کند و روستاییان نیز با این پول هر کاری که دل‌شان بخواهد انجام دهند، به جز ایجاد اشتغال و کارآفرینی، نتیجه‎ای جز این ندارد که روستایی بیکار، تبدیل به روستایی بیکارِ بدهکار شود.
با نگاهی به تجربیات گذشته همچون طرح خوداشتغالی، طرح ضربتی اشتغال، طرح یک روستا یک محصول و هر خانه یک کارخانه، طرح اشتغال روستایی و طرح بنگاه‌های زودبازده که بابت آنها برداشت‌هایی از صندوق توسعه ملی صورت گرفته است، روشن می‌شود که این اقدامات نه تنها اشتغالی ایجاد نکرده، بلکه سبب رشد تورم در جامعه نیز شده است. همچنین به واسطه چنین طرح‌هایی، وام‌گیرندگان به جای ایجاد اشتغال، بدهکار نظام بانکی نیز شدند.

طرح اشتغال فراگیر دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها
دولت در ادامه اقدامات گذشته، طرح دیگری را در دستور کار قرار داده است؛ در این طرح دولت از طریق بانک مرکزی ۲۰ هزار میلیارد تومان برای اجرای طرح اشتغال فراگیر دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها و مراکز آموزش‌عالی اختصاص داده است. قرار است در این طرح متقاضیان برای دریافت تسهیلات اشتغال دانش‌آموختگان در پایگاه اینترنتی کارا ثبت نام رسمی می‌کند؛ البته در این ثبت نام طرح ناکام اشتغال روستایی نیز ضمیمه طرح اشتغال فراگیر دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها و مراکز آموزش‌عالی شده است تا هر دو طرح آغاز مشترکی داشته باشند تا شاید این همراهی امید توفیق این دو طرح را افزایش دهد. 

اعطای تسهیلات خُرد؛ 
اتلاف منابع مالی
این در حالی است که ایجاد اشتغال چه در سطح روستا‌ها و چه در سطح دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها و مراکز آموزش‌عالی بیش از آنکه نیاز به اعطای وام داشته باشد، نیازمند تدبیر و برنامه‌ریزی مناسب در حمایت از کار و اشتغال موجود دارد. کارشناسان بازار کار معتقدند؛ چالش‌های اشتغال‌زایی در حوزه روستا، بیشتر از پرداخت تسهیلات، به تأمین بازار محصولات روستاییان و بنگاه‌های مرتبط و از بین بردن موانع و فرایندهای کسب‌وکار نیازمند است. برای ایجاد اشتغال اعطای تسهیلات بانکی به صورت خُرد و کوچک، اتلاف منابع مالی دولت است. دولت باید در کنار اعطای وام‌های کلان به طرح‌های اشتغال چه در روستا و چه در سطح دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها، باید نظارت کافی در هزینه‌کرد این تسهیلات در ایجاد اشتغال کند.

افزایش نقدینگی
 موجب ایجاد تورم
همان‌طور که درصد بسیاری از مبالغ در طرح‌های اشتغال در دولت‌های گذشته وارد بازار یا گردونه نقدینگی یا صرف خرید کالاهای لوکس شد، تسهیلات اعطایی در این طرح نیز به نظر کارشناسان به همان دلایل به اشتغال پایدار منجر نمی‌شود. تجربه نشان داده است وام‌های پرداختی برای ایجاد اشتغال صرف خرید کالاهای مصرفی و لوکس یا ساخت‌وساز می‌شود. بسیاری از کارشناسان، درست استفاده نکردن از تسهیلات از سوی بنگاه‌ها را زمینه‌ساز افزایش نقدینگی و به‌تبع آن تورم قلمداد می‌کنند؛ درحالی‌که گفته می‌شود این فرایند قرار است به ایجاد اشتغال دائم و پایدار منجر شود؛ اما پیش‌بینی‌ها حکایت از موضوع دیگری دارد. 
تجربه نشان داده است که تا دولت دست از تصدی‌گری‌های بی‌مورد خود در اقتصاد بر ندارد، از واردات بی‌رویه و غیر ضرور جلوگیری نکند، برنامه مدون و بلندمدتی برای اشتغال پایدار نداشته باشد و خلاصه اینکه وضعیت را به نحوی سامان ندهد که اقتصاد کشور در یک روند مستمری، رشد‌های مثبت اقتصادی را تجربه کند؛ این طرح‌ها جواب نمی‌دهد. وقتی واحدهای تولیدی نمی‌توانند با تولیدات خارجی رقابت کنند، واردات بی‌رویه حیات آنها را تهدید می‌کند و دولت‌ها نیز حمایت عملی برای توسعه فعالیت‌های تولیدی ندارند، شغل چگونه ایجاد می‌شود؟

قاسم غفوری/ عراق یکی از کانون‌های اصلی تحولات غرب آسیا شناخته می‌شود؛ به ویژه اینکه این کشور در صفوف اول مبارزه با تروریسم بوده و نقشی مهم در حذف داعش داشته است. نکته قابل توجه آنکه این روزها عراق با شدت انفجارها و روزهای خونین همراه شده است؛ چنانکه زنجیره‌ای از انفجارها این تصور را در اذهان ایجاد کرده که عراق دوباره در حال بازگشت به دوران ناامنی است.
 با توجه به اینکه با آزاد‌سازی موصل و الانبار پایان حیات داعش در عراق عنوان شد، این سؤال مطرح می‌شود که ریشه این انفجارها چیست و چه اهدافی در ورای آن دنبال می‌شود؟ 
بخشی از این انفجارها در ادامه حیات تروریسم در عراق ریشه دارد که از شکست‌های سنگین این گروه‌ها نشئت گرفته است. تجربه نشان می‌دهد، گروه‌های تروریستی زمانی که با شکست‌های سنگین مواجه می‌شوند، برای پنهان‌سازی شکست و البته دادن روحیه به بازماندگان این گروه‌ها اقدام به کشتار مردم بی‌دفاع می‌کنند. آنها با انفجارهای خونین برآنند تا ضمن ایجاد فضای رعب و وحشت، نارضایتی مردمی از ساختار حاکمیت و نیروهای مسلح را رقم زده؛ در حالی که همزمان برآنند با قدرت‌نمایی پوسته‌ای نیرو جذب کنند. 
نکته دیگر آنکه آمریکا در مرزهای سوریه به دنبال اجرای سناریویی جدید به نام تجزیه این کشور با ادعای ایجاد ارتش کردی است. رفتاری که به طور حتم منطقه را با بحران مواجه خواهد کرد. این سناریو مطرح است که آمریکا با حمایت از مهره‌هایش در داخل عراق به دنبال بحران‌سازی حاشیه‌ای برای انحراف افکار عمومی از آن چیزی است که در سوریه می‌گذرد.
نکته دیگر درباره انفجارهای عراق اوضاع سیاسی و اجتماعی حاکم بر این کشور است. عراق اکنون در آستانه دو تحول مهم است؛ اولاً، ورود به عرصه بازسازی ویرانه‌های برجای مانده از جنایات تروریست‌ها. ثانیاً، زمینه‌سازی برای برگزاری انتخابات پارلمانی که در اردیبهشت ۹۷ برگزار می‌شود. 
همزمان با اعلام زمان شروع نام‌نویسی جریان‌های سیاسی، ائتلاف‌های بسیاری برای حضور در انتخابات شکل گرفته است؛ در حالی که از یک‌سو همگان بر لزوم برگزاری انتخابات در زمان مقرر تأکید دارند و از سوی دیگر مردم به دنبال انتخاب جریان‌هایی هستند که خواهان استقلال و پیشرفت کشور باشند. آنها نمی‌خواهند اشتباهاتی را که در دوره گذشته روی داده و برخی جریان‌های وابسته به بعثی‌ها و آنانی که از سوی دشمنان عراق و حامیان تروریسم حمایت می‌شوند، در فضای سیاسی عراق دوباره تکرار کنند. 
بر اساس این به صراحت می‌توان گفت، آنانی که بازسازی عراق و وجود کشوری مقتدر در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی و همچنین استمرار روند مردم‌سالاری در عراق را مغایر با اهداف و منافع خود در آن کشور و منطقه می‌بینند، به دنبال به تأخیر انداختن انتخابات یا کارشکنی در روند انتخابات هستند. هدف آنها این است که با ایجاد فضای رعب و وحشت و البته همزمان حمایت از برخی جریان‌های وابسته به خود، زمینه‌ساز هراس مردم از ادامه روند مردم‌سالاری در کشورشان شده و آنها را به سمت انتخاب جریان‌هایی، همچون وابستگان به بعثی‌ها سوق دهند. طراحان این تئوری آنانی هستند که در اجرای توطئه برگزاری همه‌پرسی تجزیه‌طلبانه در اقلیم کردستان عراق دچار شکست شده‌اند و اکنون برآنند انتقام این شکست را از انتخابات آتی عراق بگیرند؛ ترکیبی از جریان‌های داخلی با حمایت‌های سعودی و آمریکا که چند پاره‌سازی و عدم برقراری ثبات و امنیت در عراق را راهکار تحقق اهداف خود در عراق و منطقه می‌دانند. 
باید در نظر داشت که رژیمی مانند سعودی که هیچ انتخابات آزادی در آن برگزار نشده، مردم‌سالاری عراق را الگویی منفی برای جامعه خود می‌بیند؛ از این رو با بحران‌سازی سعی دارد ضمن پنهان‌سازی اهمیت مشارکت مردم عراق در انتخابات، این انتخابات را به مؤلفه‌ای برای شکست خوردن دموکراسی در کشورهای عربی مبدل کند.
آنها قصد دارند چنان القا کنند که از یک‌سو مسیر دموکراسی در نهایت به شکست ختم می‌شود و ملت‌های عربی نباید به سمت مردم‌سالاری و خواسته‌های دموکراتیک حرکت کنند و از سوی دیگر نیز چنان وانمود می‌کنند که دموکراسی یعنی آنچه کشورهای غربی مطرح می‌کنند و هیچ کشوری بدون خواست آنها نمی‌تواند به چنین مؤلفه‌هایی دست یابد. در مقابل اینها مردم و جریان‌های عراقی قرار دارند که در کنار اصل بازسازی کشور، تأکید دارند که با برگزاری انتخابات می‌توانند ضمن حرکت در تحقق مردم‌سالاری با تشکیل دولتی قوی و مردمی بر چالش‌های داخلی و خارجی پیروز شوند. از سوی دیگر، این انتخابات می‌تواند جایگاهی مهم برای عراق در میان کشورهای عربی ایجاد کند. که بسیاری از آنها به دلیل حاکمیت پادشاهی، انتخابات برگزار نمی‌کنند. 
 بر اساس این، آنچه این روزها عراق به آن نیاز دارد، ادامه اتحاد و همگرایی است که با تکیه بر اصول وحدت‌ساز و فتوا و راهنمایی مراجع دینی همواره حلال مشکلات این کشور بوده و حتی توانسته است به حیات داعش که سال‌ها بزرگ‌ترین قدرت‌ با پیشرفته‌ترین سلاح‌ها از آن حمایت می‌کرد، پایان دهد؛ از این رو انفجارهای خونین عراق در ماه‌های مانده تا انتخابات به طور حتم ادامه خواهد یافت؛ چرا که دشمنان عراق برآنند تا از یک‌سو مانع مشارکت گسترده مردم در انتخابات شوند و از سوی دیگر افکار عمومی را از رخدادی بزرگ به نام تحقق مردم‌سالاری بدون الگوی آمریکایی منحرف کنند. چنانکه در انتخابات دور گذشته نیز این سیاست را اجرا کردند و پس از ناکامی در آن به ایجاد شکاف‌های سیاسی در قالب سهم‌خواهی‌ها روی آوردند. عملکردی که اکنون نیز مراحلی از آن شروع شده است و نپذیرفتن برخی گروه‌های سیاسی برای حضور در انتخابات یا اقدام حزب دموکرات عراق با محوریت بارزانی که از تحریم انتخابات گفته، نمودی از آن است. 


بازنگاه صبح صادق به الزامات دفاع از قبله اول مسلمین و پیام محوری کنفرانس بین‌المجالس اسلامی در تهران


 محمدرضا مرادی/ مسئله فلسطین به عنوان طولانی‌ترین پرونده بین‌المللی همواره همچون ابزاری در دست ارتجاع عرب برای دادوستد و همچنین فریب افکار عمومی جهان اسلام مطرح بوده است. در واقع، خیانت کشورهای عربی به آرمان مردم فلسطین سبب شده است تا مقاومت فلسطین نتواند در طول هشت دهه گذشته به طور کامل به اهداف خود دست یابد. آمریکا نیز در جایگاه مؤثرترین کشور غربی در پرونده فلسطین در حالی که با نقاب حمایت از برقراری صلح در این مسئله نقش داشته، اما همواره فعالیت‌های خود را بر مبنای دفاع از منافع رژیم صهیونیستی هماهنگ کرده است. اکنون پس از گذشت هشت دهه دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا بزرگ‌ترین اقدام را درباره فلسطین انجام داد و موجی از اعتراض‌ها علیه این اقدام وی در جهان به راه افتاد؛ اقدامی که می‌تواند سرنوشت فلسطین را مشخص کند. برگزاری کنفرانس بین‌المجالس کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در تهران با موضوع فلسطین بهانه‌ای برای بررسی این موضوع شد. در این نوشتار اقدام ترامپ و همچنین خیانت کشورهای عربی و به ویژه عربستان بررسی می‌شود و در ادامه با بررسی محورها و بیانیه پایانی این نشست، الزامات دفاع از فلسطین نیز واکاوی خواهد شد.

اقدام ترامپ 
درباره قدس
دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا چهارشنبه 15 آذرماه مهم‌ترین گام خود را در مسیر منافع صهیونیست‌ها برداشت و با اعلام شهر بیت‌المقدس به پایتختی رژیم صهیونیستی موجی از محکومیت‌ها و اعتراض‌ها را به راه انداخت. قدس همواره برای مردم فلسطین و جهان اسلام اهمیت و جایگاهی فراتر از یک شهر را داشته و به همین دلیل حتی رژیم صهیونیستی نیز تاکنون جرئت اقدام عملی برای اشغال این شهر نداشته است. این اقدام در حالی صورت گرفت که ترامپ بارها اعلام کرده بود که به دنبال یکسره کردن مسئله فلسطین خواهد بود، این در حالی است که به دلیل ریسک بالای این مسئله رؤسای‌جمهور پیش از وی از دست زدن به این اقدام خودداری می‌کردند؛ چرا که با توجه به مشروعیت نداشتن رژیم صهیونیستی و همچنین تضعیف امنیت این رژیم در اوضاع کنونی و همچنین از دست رفتن مشروعیت بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر آن در بین ساکنان سرزمین‌های اشغالی، واکنش مردم فلسطین می‌تواند طومار این رژیم را برای همیشه در هم بپیچد. تنها در سال 1995 بود که تندروهای جمهوریخواه در کنگره آمریکا به انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس رأی دادند، ولی هیچ رئیس‌جمهوری در آمریکا طی این 22 سال، انجام این امر را به ‌صلاح نمی‌دانست؛ چرا که این اقدام در تقابل با حقوق بین‌الملل بود و سرنوشت بیت‌المقدس باید از طریق مذاکره تعیین می‌شد نه اینکه به صورت یکجانبه تعیین تکلیف شود. اقدام ترامپ به‌ نوعی شلیک به مذاکرات سازش بود و حتی در صورت تداوم این مذاکرات، آمریکا نقش خود را از دست داد. این اقدام ترامپ با محکومیت قاطع جهانی مواجه شد و حتی انگلیس و فرانسه دو متحد نزدیک آمریکا نیز این اقدام را محکوم کردند.
مجمع عمومی سازمان ملل نیز با برگزاری جلسه‌ای با آرای قاطع، تصمیم رئیس‌جمهور آمریکا درباره وضعیت شهر بیت‌المقدس را محکوم کرد. به جز آمریکا و رژیم صهیونیستی، چند کشور نه چندان معروف شامل توگو، پالائو، نائورو، میکرونزی، جزایر مارشال، هندوراس و گواتمالا علیه پیش‌نویس قطعنامه رأی دادند. افزون بر این، در جریان نشست سران کشورهای اسلامی که در شهر استانبول ترکیه برگزار شد، شرکت‌کنندگان در پایان با صدور بیانیه‌ای از جامعه جهانی خواستند تا قدس شرقی را به پایتختی دولت فلسطین به رسمیت بشناسد. مردم فلسطین نیز با تشدید انتفاضه خود اقدامات مسلحانه زیادی علیه نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی انجام دادند و فلسطین در جهان اسلام بار دیگر به عنوان مهم‌ترین مسئله در دستور کار قرار گفت. در واقع تیری که ترامپ به سوی فلسطین شلیک کرد، به سپر دفاعی مردم این کشور برخورد کرد و اینک به سمت رژیم صهیونیستی برگشته است.

خیانت عربستان 
در مسئله فلسطین
اما آمریکا در مسیر اعلام قدس به پایتختی فلسطین توانسته بود رضایت پنهانی ارتجاع عرب را به دست آورد. در این میان عربستان به دلیل روابط راهبردی با آمریکا جایگاه ویژه‌ای دارد. از منظر تاریخی، روند همگرایی این کشور با آرمان‌ فلسطین از ابتدای ‌اشغال فلسطین تا دهه 1970 که به تأسیس سازمان کنفرانس اسلامی انجامید، آغاز شد. این روند همگرایی پس از دهه 1980 تا 2006 به یک دوران رکود بدل شد که عربستان سعی در به رسمیت شناختن مشروط رژیم صهیونیستی داشت. برای نمونه ملک فهد پادشاه اسبق عربستان در دهه 80 میلادی با اجرای طرح هشت ماده‌ای خود به صورت تلویحی اسرائیل را به رسمیت شناخت. از سال 2006 تا 2015 عربستان در رقابت با جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی روابط پنهانی داشت. با جنگ‌های 33 روزه، 22 روزه و 51 روزه و پیروزی‌های محور مقاومت، عربستان به سمت به‌رسمیت شناختن عملی رژیم صهیونیستی و ایجاد روابط پنهان و آشکار با این رژیم حرکت کرد. با روی کار آمدن ملک سلمان عربستان با عبور از مرحله حساسیت‌سنجی جهان عرب،‌ عملاً در مسیر عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی گام برداشت و از سال 2015 تاکنون و پس از تصویب برجام و پیروزی‌های نیروهای مقاومت در بحران‌های منطقه‌ای، روابط این دو رژیم در راستای دشمنی مشترک با جمهوری اسلامی ایران به سمت راهبردی‌تر شدن سوق یافت، به گونه‌ای که عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان در مصاحبه با فرانس 24 از نقشه راه ایجاد روابط با این رژیم سخن گفت که اوج خیانت عربستان درباره قدس است. پس از اقدام ترامپ و مصوبه پارلمان رژیم صهیونیستی یکپارچه و متحد اعلام کردن قدس، این مسئله به این معناست که دولت فلسطین حتی در صورت رضایت سران رژیم صهیونیستی نهایتاً در کرانه باختری و غزه تشکیل خواهد شد و فلسطینیان در دولت آینده در اداره قدس نقشی نخواهند داشت. در واقع این طرح در ادامه توطئه و طرحی است که عربستان پیشنهاد داده است. روزنامه نیویورک‌تایمز در این باره اعلام کرد، «محمدبن‌سلمان» ولی‌عهد عربستان به «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین پیشنهاد داده است تا شهرک «ابودیس» در اطراف قدس را به پایتختی فلسطین انتخاب کند. این پیشنهاد «محمدبن‌سلمان» در راستای طرح «جان کری» وزیر خارجه آمریکا موسوم به «قدس بزرگ» که سال 2014 میلادی مطرح شد، به ابومازن پیشنهاد شده است. کری در این طرح به فلسطینی‌ها پیشنهاد داده بود که شهرک «ابودیس» به پایتختی فلسطینی‌ها انتخاب شود. وی مدعی بود که این طرح باهدف پایان دادن به درگیری صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها و ایجاد صلح میان آنها مطرح شده است. کری با اطلاق نام «قدس بزرگ» به این طرح درصدد بود اینگونه وانمود کند که ایجاد پایتخت فلسطین در هر کجای قدس امکان‌پذیر است. آمریکایی‌ها با این طرح می‌خواستند قدس شرقی و غربی را نادیده بگیرند و زمینه را برای تعیین قدس یکپارچه به پایتختی رژیم صهیونیستی مهیا کنند. آمریکایی‌ها طرحی را که سال 2014 ناکام ماند، با زبان «محمد سلمان» عربستانی به محمود عباس القا کردند و او را به گونه‌ای برای پذیرش آن تحت فشار قرار دادند. در واقع، مصوبه جدید پارلمان رژیم صهیونیستی نیز تأیید قانونیِ همان طرح محمدبن‌سلمان است. خیانت بزرگ عربستان به مسئله فلسطین سبب شد روابط پنهانی این دو رژیم آشکار شود.

 مسئله‌ اساسی
 اتحاد جهان اسلام
خیانت عربستان درباره فلسطین را رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر نیز مورد تأکید قرار دادند. حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در دیدار میهمانان شرکت‌کننده در سیزدهمین اجلاس بین‌المجالس کشورهای اسلامی، با تأکید بر اینکه جهان اسلام باید در مسائل اساسی با صراحت و با صدای بلند سخن و موضع خود را بگوید، «فلسطین» و «اتحاد دنیای اسلام» را از جمله موضوعات اساسی برشمردند و گفتند: «بدون تردید فلسطین یک مجموعه و تاریخ «از بحر تا نهر» است و قدس نیز پایتخت آن است و امکان هیچ خدشه‌ای بر این حقیقت، وجود ندارد.» ایشان، اقدام اخیر آمریکا درباره قدس را «غلط زیادی» دانستند و گفتند: «آنها قادر به انجام چنین کاری نخواهند بود و تلاش‌های آنها به سرانجام نخواهد رسید.» رهبر معظم انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: «دولت‌هایی که در منطقه به آمریکایی‌ها کمک و با رژیم صهیونیستی همکاری می‌کنند تا با برادران مسلمان ستیز کنند، مرتکب خیانت صریح می‌شوند، همانند کاری که سعودی‌ها انجام می‌دهند.»

شکست 
طرح سازش
محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از شخصیت‌های فلسطینی است که همواره در مسیر سازش با آمریکا و رژیم صهیونیستی حرکت کرده است. در واقع، وی با رد کردن گزینه مقاومت اعتقاد داشت که از طریق مذاکره و راه‌حل سیاسی می‌توان طرح دو دولت و تشکیل کشور فلسطین به پایتختی قدس را عملی کرد. اما این اقدام ترامپ تیر خلاصی به تمام تصورات وی از سازش با غرب بود،  تا آنجا که محمود عباس اقدامات رئیس‌جمهور آمریکا را «سیلی قرن» توصیف کرده و گفته است که با توجه به اینکه آمریکا بیت‌المقدس را پایتخت سرزمین‌های اشغالی می‌داند، هیچ طرح صلحی را از این کشور نخواهد پذیرفت.

کنفرانسی برای مقابله
 با طرح سعودی‌ـ صهیونیستی
در این میان برگزاری کنفرانس بین‌المجالس کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در تهران اقدامی مناسب و تأثیرگذار بود. سیزدهمین کنفرانس رؤسای مجالس کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اسلامی 26 دی ماه در تهران برگزار شد.  شرکت‌کنندگان در این کنفرانس در بیانیه 13بندی ضمن استقبال از شکست داعش در عراق و سوریه، تصمیم یکجانبه رئیس‌جمهور آمریکا در شناسایی قدس به پایتختی رژیم صهیونیستی را محکوم کرده و این اقدام را تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی دانستند. در واقع، در این بیانیه 13بندی 4 بند به مسئله فلسطین و اقدام اخیر دونالد ترامپ اختصاص یافت.
چنانچه در بند 5 بیانیه پایانی تأکید شده است تصمیم یکجانبه رئیس‌جمهور آمریکا در شناسایی قدس به پایتختی رژیم صهیونیستی را قویاً محکوم می‌کنیم و این اقدام را به منزله تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی و تجاوزی تمام‌عیار به حقوق حقه مردم فلسطین و همچنین اقدامی باطل و پوچ که احساسات مسلمانان، مسیحیان و تمامی انسان‌های آزاده در سراسر جهان را برانگیخت، بر می‌شماریم. در بند 6 نیز اعضای حاضر در نشست اعلام کردند، حمایت و پشتیبانی خود را نسبت به رفع چالش‌های مداوم مردم فلسطین اعلام می‌کنیم و تا هنگامی که حقوق مردم فلسطین، و به ویژه حق بازگشت و تأسیس دولت مستقل فلسطین به پایتختی قدس شریف، محقق نشود، مقاومت را در تمامی اشکال حق مشروع فلسطینیان می‌دانیم و بالاخره در بند 8 آمده است، تا زمانی که دولت ایالات متحده از تصمیم اشتباه خود مبنی بر انتقال سفارت آمریکا به قدس عقب ننشیند، از اعضایی که به صورت سیاسی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی در ارتباط هستند، درخواست داریم روابط خود را به حالت تعلیق درآورند.

الزامات دفاع
 از مسئله فلسطین
هرچند برگزاری این نشست می‌تواند اقدامی مناسب و در واقع پاسخی محکم به طرح ترامپ درباره فلسطین باشد، اما تا زمانی که اقدامی عملی در این زمینه صورت نگیرد نمی‌توان انتظار تأثیرگذاری زیادی داشت. برای دفاع از فلسطین باید الزامات و بایدهایی را مورد توجه قرار داد:
در درجه اول کشورهای اسلامی باید مرز خود با ارتجاع عرب و رژیم‌های پادشاهی حامی رژیم صهیونیستی را مشخص کنند؛ چرا که تا وقتی کشورهای اسلامی مانند عربستان، امارات و بحرین به دنبال برقراری روابط با رژیم صهیونیستی باشند نمی‌توان شعارهای این کشورها را در موضوع فلسطین جدی گرفت. این در حالی است که عربستان با وجود واقع شدن اماکن مقدس مسلمان در این کشور می‌تواند نقشی بزرگ در اتحاد جهان اسلام علیه رژیم اشغالگر قدس ایفا کند، اما دقیقاً برخلاف این نقش به دنبال تفرقه جهان اسلام در جهت تأمین امنیت صهیونیست‌ها حرکت می‌کند. 
دومین الزام این است که کشورهای اسلامی برای دفاع از مردم فلسطین باید از ظرفیت بزرگ خود در سازمان ملل و به ویژه مجمع عمومی بیشترین بهره را ببرند. اقدام اخیر کشورهای مجمع عمومی در مخالفت قاطع با اقدام ترامپ می‌تواند نقطه شروع مناسبی برای فشارهای بیشتر بر رژیم صهیونیستی باشد. علاوه بر این سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت و مجمع عمومی آن در مقطع کنونی نقش کلیدی در مخالفت با تصمیم اخیر آمریکا دارند. لازم است هیئت‌های نمایندگی کشورهای اسلامی در سازمان ملل به طور فعال در مباحثات شرکت کنند.
افزون بر این موارد کشورهای اسلامی می‌توانند با پیوستن به جنبش تحریم کالاهای صهیونیستی فشار اقتصادی بالایی را بر رژیم صهیونیستی وارد کنند. در حال حاضر این جنبش در اروپا و دیگر مناطق به صورت فزاینده در حال گسترش است.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود دفاع از فلسطین را وظیفه همه دانستند و تأکید کردند: «نباید تصور شود که مقابله با رژیم صهیونیستی فایده‌ای ندارد؛ بلکه به اذن و لطف خداوند، مجاهدت‌ها در مقابل رژیم صهیونیستی به نتیجه خواهد رسید، همان‌گونه که جریان مقاومت نسبت به سال‌های قبل، پیشرفت کرده است.» ایشان افزودند: «صهیونیست‌ها، روزی شعار «از نیل تا فرات» را می‌دادند، اما اکنون برای محافظت از خود مجبور به دیوارکشی شده‌اند.» بر این اساس فعالیت‌های رسانه‌ای در راستای تأثیرگذاری مقابله با رژیم صهیونیستی باید گسترده‌تر شود. در شرایط کنونی دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی در مناطق مختلف به دنبال ایجاد و القای این گزاره هستند که مقابله با اسرائیل تنها فشارها بر مردم فلسطین را افزایش خواهد داد، در حالی که این اقدام در راستای ناامید کردن کشورهای حامی فلسطین طراحی شده است. بنابراین اقدامات رسانه‌ای در مورد حمایت از فلسطین باید با قوت بیشتری پیگیری شود.
رهبر حکیم انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر لزوم هم‌افزایی کشورهای اسلامی، خاطرنشان کردند: «نباید اجازه داد اختلافات و جنگ و خونریزی در دنیای اسلام که عامل اصلی آن نیز آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها هستند، زمینه‌ساز حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی شود.» طبق این سخنان تفرقه در جهان اسلام بزرگ‌ترین هدیه و حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی است. در واقع در شش سال گذشته که کشورهای اسلامی سرگرم مبارزه با تروریسم داعش و دیگر گروه‌های تروریستی بودند، صهیونیست‌ها بیشترین بهره را از این موضوع کسب کردند. برخی کارشناسان معتقدند اساساً یکی از دلایل و اهداف تشکیل گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه تضعیف این کشورها با هدف تأمین امنیت رژیم صهیونیستی بوده است. بنابراین همکاری بیشتر کشورهای اسلامی و دوری از تفرقه می‌تواند سبب فرو ریختن دیوار امنیتی این رژیم شود.
در پایان نیز سازمان همکاری اسلامی می‌تواند با همکاری جنبش عدم تعهد و همچنین دیگر نهادهای بین‌المللی با رصد تحرکات رژیم صهیونیستی و آمریکا در مسئله قدس نسبت به برگزاری جلسات و نشست‌های اضطراری اقدام کند. خروجی این جلسات و نشست‌ها نیز باید به اقدام و عمل مناسب منجر شود. 

جاسوسی صنعتی (بخش ششم)


  محمدحسین مصطفوی/
تحت قانون‌های ظالمانه تحریم‌های ثانویه، شرکت‌ها و کشتی‌های ذیل به دلیل همکاری با ایران یا کمک به برنامه هسته‌ای یا موشکی ایران تحریم شده‌اند. ادعاهای آمریکا در تحریم هر یک از این شرکت‌ها متفاوت است؛ اما فصل مشترک همه آنها خصومت آمریکا با ایران و انقلاب اسلامی است. برخی از شرکت‌های تحریم شده عبارتند از:

مید اویل آسیا (Mid Oil Asia)
مید اویل آسیا به سبب حمایت مادی از شرکت ملی نفتکش ایران بر اساس دستور اجرایی 13645 هدف قرار گرفته است. وزارت خزانه‌داری آمریکا ادعا می‌کند، شرکت ملی نفتکش ایران، با نقض قوانین بین‌المللی از مید اویل آسیا مستقر در سنگاپور برای پرداخت‌های ضروری خود استفاده می‌کرد. میدل اویل آسیا نیز برای انتقال پول از شرکتی در مصر استفاده کرده است. شرکت ملی نفتکش ایران اطمینان حاصل کرده است که اسناد این پرداخت به نام کشتی‌ها یا ایران، کشور مالک آنها اشاره نمی‌کند.

سینگا تانکرز
 (Singa Tankers)
سینگا تانکرز مستقر در سنگاپور هم بر اساس همان دستور تحریم شده است. وزارت خزانه‌داری آمریکا ادعا می‌کند، «شرکت ملی نفتکش ایران از سینگا تانکرز نیز برای پرداخت‌های فوری خود استفاده کرده است. سینگا تانکرز از هزینه‌های مربوط به حمل یک تانکر در سپتامبر 2013، پول در اختیار ایران قرار داد. در موردی جداگانه، سینگا تانکرز از طرف شرکت ملی نفتکش، پول در اختیار یک بانک خارجی غیر ایرانی قرار داد. دقت شد تا به جزئیات این انتقال به ویژه نام کشتی یا ملیت ایرانی مالکان کشتی اشاره نشود.»
ذکریا مریتایم
 (Siqiriya Maritime)
شرکت ذکریا مریتایم دیگر شرکتی است که هدف قرار گرفته است. کشتی‌های زیر جزء املاکی شناسایی شده‌اند که شرکت مذکور در آنها منافع دارد: آنتم، جفنا و اودیسا.

شرکت فرلند
 (Ferland Company Limited)
شرکت فرلند هم تحریم شده است. وزارت خزانه‌داری آمریکا ادعا می‌کند، «نمایندگان شرکت فرلند و شرکت ملی نفتکش ایران در انتقال کشتی به کشتی نفت ایران در مارس 2013 شرکت داشتند. شرکت فرلند معاملات فریبکارانه را برای شرکت ملی نفتکش ایران یا از طرف این شرکت تسهیل کرد؛ وزارت خزانه‌داری قبلاً بر اساس فرمان اجرایی 13608 تحریم‌هایی را برای شرکت فرلند تصویب کرده بود. این فرمان اجرایی دورزنندگان تحریم‌های خارجی را هدف قرار می‌دهد و به این سبب درباره شرکت فرلند اجرا شده بود که این شرکت معاملاتی را برای شرکت ملی نفتکش ایران یا معاملات از طرف این شرکت را تسهیل کرده بود.» وزارت امور خارجه آمریکا نیز بر اساس «قانون تحریم‌های ایران» تحریم‌هایی را بر ضد شرکت فرلند تصویب کرده بود.

ویتالی سوکولنکو 
(Vitaly Sokolenko)
ویتالی سوکولنکو، مدیرعامل شرکت فرلند است که در اودسای اوکراین قرار دارد. وزارت خزانه‌داری آمریکا مدعی است، «سوکولنکو در دلالی برای فروش نفت خام ایران دست داشت و به همین سبب براساس دستور اجرایی 13645 تحریم شده است. وی همچنین به سبب اقدام برای شرکت فرلند یا از طرف آن بر اساس دستور اجرایی 13608 تحریم شده بود.» وزارت خارجه آمریکا همچنین پنج شرکت ایرانی را تحریم کرد که ادعا می‌کند؛ به طور مستقیم در تهیه کالا، خدمات و فناوری برای دولت ایران شرکت داشتند. وزارت خزانه‌داری مدعی است، در این موارد از لحاظ مالی به توانایی ایران برای غنی‌سازی اورانیوم، احداث رآکتور تحقیقاتی آب سنگین و توسعه قابلیت‌های موشک بالستیک ایران کمک می‌کنند یا خطر کمک مالی به این توانایی ایران را دارند. قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل، غنی‌سازی اورانیوم، احداث رآکتور تحقیقاتی آب سنگین و توسعه قابلیت‌های موشک بالستیک ایران را ممنوع کرده‌اند.

شرکت ساخت فناوری ایواز
 (Eyvaz Technic Manufacturing Company)
آمریکا ادعا می‌کند، «شرکت ساخت فناوری ایواز در تهیه اقلام حساس برای استفاده در برنامه سانتریفیوژ ایران دخیل بوده است، زیرا از سال 2008 اجزای مفید در آبشارهای سانتریفیوژ به ویژه اتصالات را برای شرکت الکتریک کالا تولید کرده است. الکتریک کالا شرکتی در ایران است که به سبب فعالیت در زمینه برنامه ممنوعه غنی‌سازی اورانیوم، بر اساس قطعنامه 1737 شورای امنیت تحریم شد. ایوار قطعات دیگر مفید برای آبشارهای سانتریفیوژ را نیز تولید کرده است که عبارتند از پمپ‌های خلأ که آنها نیز برای شرکت الکتریک کالا و شرکت‌های دیگر دخیل در برنامه هسته‌ای ایران تولید شده‌اند.

شرکت اکتشاف
 و تولید مواد خام هسته‌ای 
وزارت خزانه‌داری آمریکا ادعا می‌کند، شرکت اکتشاف و تولید مواد خام هسته‌ای زیرمجموعه‌ای از سازمان انرژی اتمی ایران است که بر اکتشاف، استخراج و عملیات فراوری معدنی در ایران نظارت دارد. شرکت اکتشاف و تولید مواد خام هسته‌ای تا نوامبر 2012 از عملیات مستمر در زمینه کانی اورانیوم در معدن گچین حمایت و بودجه آن را تأمین کرد. شرکت اکتشاف و تولید مواد خام هسته‌ای تا ژوئیه 2013 از شرکتی صوری برای تولید اقلام مورد نیاز سازمان انرژی اتمی ایران استفاده می‌کرد.

شرکت مارو صنعت
 (Maro Sanat Company)
وزارت خزانه‌داری آمریکا مدعی است، «شرکت ایرانی مارو صنعت برای «شرکت سوخت رآکتورهای هسته‌ای ایران» فعالیت می‌کرده است تا اقلام ضروری را برای سازمان انرژی اتمی ایران تأمین کند. شرکت سوخت رآکتورهای هسته‌ای ایران مسئولیت تأسیسات تبدیل اورانیوم ایران، شرکت ساخت سوخت و نیز شرکت تولید زیرکونیوم را به عهده دارد. شرکت سوخت رآکتورهای هسته‌ای ایران با شرکت مارو صنعت تماس گرفت تا این شرکت مقادیر زیادی زیروکونیوم سیلیکات به دست آورد. ایران از زیروکونیوم سیلیکات می‌تواند برای تولید زیروکونیوم با درجه غیر هسته‌ای به منظور روکش‌کاری سوخت IR-40 و قطعات داخلی دیگر استفاده کند. زیروکونیوم سیلیکات با درجه غیر هسته‌ای همچنین می‌تواند در برنامه موشکی ایران استفاده شود. تلاش‌های مارو صنعت برای به دست آوردن مقادیر زیادی زیرکونیوم سیلیکات می‌توانست کمک زیادی به توانایی ایران برای رآکتور IR-40 این کشور کند.»   

دکتر سیدمحمد مرندی تحلیلگر مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با صبح‌صادق
مجتبی برزگر/ با فرارسیدن موعد 120 روزه تمدید تعلیق تحریم‌های ایران، وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که این کشور تعلیق این تحریم‌ها را در چارچوب موافقتنامه هسته‌ای تمدید کرده است. در این میان گروهی این اقدام را نشان‌‌دهنده ناتوانی آمریکا در برابر استحکام برجام معرفی کردند و گروهی دیگر دلیل این تمدید را انتفاع آمریکا از سند برجام دانستند. اما در پس این تمدید، تناقض دیگری رخ داد؛ وزارت خزانه‌داری آمریکا در بیانیه‌ای از اضافه شدن نام پنج شخص و دو مؤسسه ایرانی به فهرست تحریم‌های این کشور خبر داد. به عبارتی، یک بار دیگر آمریکا همزمان با تأیید برجام، تحریم‌های جدیدی علیه کشورمان وضع کرد. به تعبیر دکتر سیدمحمد مرندی استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بین‌الملل؛ مقامات آمریکایی‌ چه دموکرات و چه جمهوریخواه به خوبی می‌دانند که برجام محصول هر دو حزب است و جز این توافق بهتری نمی‌توانستند با ایران به دست بیاورند؛ چراکه اغلب اهداف آنها در برجام تحقق یافته است، بدون اینکه دستاوردی برای طرف مقابل، یعنی ایران داشته باشد. برخی دولتمردان و رسانه‌های به ظاهر حامی دولت مدعی بودند که برجام ابزاری در دست ایران برای لغو تحریم‌هاست، اما همان‌طور که منتقدان نیز با دلایل متقن تأکید داشتند؛ اکنون برجام صرفاً ابزاری در دست آمریکا با هدف افزایش فشار بر ایران است. در ادامه مشروح گفت‌وگوی ما با دکتر مرندی از نظرتان می‌گذرد.

* موضوع ما بررسی راهبرد آمریکا در تمدید سریالی تعلیق تحریم‌ها و اعمال تحریم‌های جدید است؛ اگر نکته‌ای در این باره دارید، بفرمایید.
فکر نمی‌کنم راهبرد آمریکا در زمان اوباما با ترامپ چندان فرقی کرده باشد. در این میان تنها ترامپ شتاب را کمی بیشتر کرده و تلاش بیشتری می‌کند تا ایران بهره‌ای از شرایط پس از برجام نبرد، یا به امتیازات حداقلی برسد. اوباما هم همین مسیر را دنبال می‌کرد، اما با یک سرعت کمتر و اجماع‌سازی بهتر. البته این را بدانید که تصمیم آمریکا از ابتدا همین بود که برجام را اجرا نکند. ایران به تعهداتش عمل کند و در مقابل به حداقل‌ها اکتفا کند. 

* براساس برجام قرار بود تحریم‌های ظالمانه لغو شود؛ چرا هنوز بسیاری از آنها پابرجاست؟
به نظر من آمریکایی‌ها از برجام سوءاستفاده کرده‌اند و طبیعتاً به تعهدات‌شان هم عمل نکرده‌اند. از همان روز اول که برجام تصویب شد، خزانه‌داری آمریکا افراد جدید، شرکت‌ها و مؤسسات جدید را به فهرست تحریم‌ها اضافه کرد و پس از آن قانون تحریم‌های جدید یا به قول خودشان جلوگیری از قدرتمندتر شدن ایران را مجدد تصویب کردند که خلاف برجام بود و ترامپ هم قوانینی همچون محدودیت برای مهاجران ایرانی و تحریم‌های جدید موشکی و تسلیحاتی را در کنگره و سنا امضا کرد که همه با برجام تناقض داشتند. ولی شاید از همه مهم‌تر این بود که آمریکایی‌ها در پشت پرده به بانک‌ها، مؤسسات مالی و بیمه‌های بین‌المللی و دیگران فشار می‌آوردند که با ایران هیچ‌گونه همکاری نداشته باشند. برخی از این بانک‌ها و مسئولان بانکی در دیدار با مقامات ایرانی به این نکته اشاره می‌کردند. بنابراین آمریکایی‌ها با تهدید و ایجاد هراس، مانع می‌شدند تا کشورها با ایران همکاری کنند و این نقض برجام است. به هر حال سازوکارهای قوی که آمریکا را وادار کند به برجام پایبند باشد، وجود ندارد؛ یعنی در واقع سند برجام آن طور که آمریکایی‌ها خواسته‌اند و شرایط برای‌شان ایجاب می‌کرده، نوشته و امضا
 شده است.

* رئیس‌جمهور آمریکا تعلیق برخی از تحریم‌ها را امضا می‌کند، ولی هر بار به بهانه‌های جدید اشخاص و سازمان‌هایی را تحریم می‌کند، تحلیل شما از این سیاست دوگانه
 چیست؟
به نظر من آمریکایی‌ها تمایل دارند تا از برجام خارج نشوند و از مزایای آن بهره ببرند و ایران را وادار کنند تا به تعهداتش همچنان پایبند باشد. از سوی دیگر بتوانند عملاً با نقض مداوم برجام مانع آن بشوند که ایران از برجام بهره ببرد و این بحثی است که در پرسش‌های قبلی پاسخ دادم. آمریکا و ترامپ هرچند ماه یک بار تهدید می‌کنند به اینکه آمریکا از برجام خروج می‌کند، تا با ایجاد این هراس، شرکت‌ها و تاجران به سمت ایران نیایند. تمام تلاش‌شان این است ایران نتواند به وضعیت عادی اقتصادی برسد. از یک سو ایران به تمام تعهداتش عمل کرده و از سوی دیگر آمریکایی‌ها هرجا توانسته و خواسته‌اند به کمک ایادی شیطانی‌شان، به تعهدات‌شان عمل نکرده و اجازه نمی‌دهند دیگران هم به تعهدا‌ت‌شان به درستی عمل کنند.

* با این وضعیت و تهدیدهای مکرر آمریکا به خروج از توافق هسته‌ای، سرنوشت برجام را چطور ارزیابی می‌کنید؟
خیلی راحت نمی‌توانیم آینده را پیش‌بینی و قضاوت کنیم؛ ولی به هر حال ارزش برجام امروز کمتر از یک سال پیش است و یک سال پیش ارزش آن کمتر از دو سال پیش از آن بود؛ یعنی در واقع ارزش برجام رو به کاهش است و بهره‌ای که ایران می‌برد، هر روز محدودتر می‌شود. به عبارتی، آینده این معاهده رو به زوال است و در نهایت امکان شکست برجام وجود دارد؛ ولی اینکه آمریکایی‌ها فکر می‌کنند ایران از برجام بهره محدودی می‌برد و آمریکا همیشه می‌تواند بهره کامل را ببرد، این طور نخواهد بود؛ زیرا اگر برجام لغو شود، دست ایران کاملاً باز می‌شود. بنابراین، کارت‌های بسیار زیادی در دست ایرانیان خواهد بود تا با آنها بازی کنند. این به نظر من مسئله و موضوعی است که دولتمردان ایرانی باید به آمریکا و اروپا تفهیم کنند که اگر فراتر از این بروند و برجام برای ما فایده‌ای نداشته باشد و شکست بخورند، ایران در حوزه هسته‌ای و دیگر عرصه‌ها و حوزه‌ها که از نظر آمریکایی‌ها قابل قبول نیست، بیش از پیش سرمایه‌گذاری خواهد کرد.  اصلاً مسئولان ما باید از این اتفاق و روش،‌ مانند چماق استفاده کنند، به جای اینکه آمریکایی‌ها از تحریم‌ها مانند چماق استفاده کنند. ادامه این مسیر سبب می‌شود ما مسیر دیگری در پیش بگیریم و آن موقع کار آمریکایی‌ها خیلی سخت‌تر 
خواهد بود. 
* سناریوهای محتمل پس از اقدام اخیر ترامپ را چطور تحلیل می‌کنید؟
پس از تمدید موقت، تعلیق تحریم‌ها در صورتی که آمریکا برجام را نقض کند، دو سناریو را می‌توان تصور کرد: سناریوی اول این است که ایران به طور کامل از برجام خارج شود و فعالیت‌های هسته‌ای خود را از سربگیرد. در این وضعیت براساس مکانیسم ماشه، تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران نیز بازخواهد گشت.
سناریوی دوم هم این است که ایران و دیگر کشورهای امضاکننده برجام بدون آمریکا، این توافق را ادامه دهند که به گفته مونیز این وضعیت به انزوای بیشتر آمریکا در جهان منجر می‌شود. در این وضعیت، برجام به شکل ناقص به حیات خود ادامه می‌دهد و هر چند تحریم‌های شورای امنیت بازنخواهد گشت، تحریم‌های آمریکا به شکل یکجانبه اعمال
 خواهد شد. 
با توجه به هراس شرکت‌ها و مؤسسات غیرآمریکایی از مجازات مالی دولت آمریکا، در این شرایط بهره‌مندی ایران از برجام به پایین‌‌ترین حد خواهد رسید؛ اما به طور کلی سناریوی اول، یعنی تمدید تعلیق تحریم‌ها محتمل‌تر است؛ اما ترامپ برای پوشاندن خلف وعده‌های خود در زمینه لغو برجام، تلاش خواهد کرد تحریم‌های غیر هسته‌ای علیه ایران به بهانه‌هایی، همچون فعالیت‌های موشکی، اقدامات بی‌ثبات‌کننده منطقه‌ای ایران و حمایت از تروریسم یا اقدامات حقوق بشری را تشدید کند. بر اساس این، احتمالاً پس از تمدید تعلیق‌ تحریم‌های هسته‌ای، بلافاصله تحریم‌ها علیه صداوسیما را با جنجال و هیاهو اعلام خواهد کرد.

* در شرایط فعلی با توجه به بدعهدی‌ها و نظر به ناامید شدن از رونق اقتصادی از خارج، وظیفه دولت ابتدا در بعد سیاست خارجی و سپس در زمینه اقتصادی چیست؟
در حال حاضر، همه قبول دارند که اقتصاد مقاومتی تنها راه حل مشکلات است. امروز اقتصاد ما در وضعیت عادی نیست، حتی در شرایط عادی اقتصاد لیبرال بهره ناچیزی دارد و اکثریت جامعه به ویژه کشورهایی که به اندازه کشورهای غربی ثروت لازم را جمع نکرده باشند، اکثریت جامعه از این نوع اقتصاد بهره نخواهند برد و فاصله طبقاتی زیاد می‌شود و در بلندمدت اقتصاد لیبرال ضررهای زیادی به بدنه جامعه وارد خواهد کرد؛ اما به هر حال در جامعه‌ای مانند ما که در شرایط عادی نیست، حکومت باید تجمل‌گرایی از جمله واردات کالاهای لوکس را کنار بگذارد و سیاست‌های عدالت‌محور را دنبال کند. اگر فاصله طبقاتی کاهش پیدا کند و مردم زندگی متعادلی داشته باشند، آن‌گاه فشارهای اقتصادی راحت‌تر پذیرفته
 می‌شود.
 اگر با مسیر لیبرالی ادامه بدهیم و فاصله طبقاتی بیشتر شود و بسیاری از مردم عادی بهره بسیار اندکی از شرایط اقتصادی ببرند، آن موقع شرایط نگران‌کننده و چالش‌ها بیشتر خواهد شد؛ بنابراین باید به طورکل مسیر را تغییر
 دهند.


در گردهمایی فرهنگ‌یاران پاسدار در بوشهر

 حسن ابراهیمی/ ششمین کنگره سراسری شعر فرهنگ‌یاران پاسدار هفته گذشته در شهر بوشهر برگزار شد. معاونت فرهنگی و تبلیغات سپاه تا پیش از این با هدف شناسایی، ساماندهی و حمایت از شاعران پاسـدار، ارتقای فرهنگ شعر و شعرخوانی در سپاه و بهره از این ظرفیت بالقوه، اقدام به برگزاری پنج کنگره شعر سراسری کرده بود که طی آن از سال‌های 1391 تاکنون پانصد شاعر پاسدار شناسایی و در قالب چهار کنگره شعر، آثار آنها عرضه شده است.

ادوار کنگره شعر پاسدار
کنگره اول در تیرماه سال 1391 برگزار شد. در این دوره 89 شاعر پاسدار از استان‌های مختلف و رده‌های مختلف سپاه با 320 اثر حضور یافتند. در کنگره دوم 194 شاعـر پاسـدار و خانـواده‌های آنهـا و همچنین سربازان با 701 اثر در قالب‌های مختلف شعری حضور پیدا کردند. در مراسم اختتامیه این دوره از کتاب گلچین اشعار کنگره اول با عنوان «گلگشتی در اشعار شاعران پاسدار» رونمایی شد.
14 دی‌ماه 1392 شهر شاعرپرور شیراز و سپاه فجر استان فارس، میزبان سومین کنگره شعر پاسدار بود. در این دوره 242 شاعر شامـل؛ 183 نفر پاسدار شاغل، 11 نفر بازنشسته، 11 نفر همسر پاسـدار، 26 نفر فرزند پاسدار و 11 نفر سرباز اشعار خود را به دبیرخانه کنگره ارسال کردند که در آیین اختتامیه، از کتاب «حماسه بیداران» رونمایی شد و نفرات برگزیده جوایز خود را دریافت کردند.    
در چهارمین کنگره شعر پاسدار 200 شاعر پاسدار 559 قطعه شعر خود را به دبیرخانه کنگره ارسال کردند که از این میان، 150 نفر شاغل، 18 شاعر بازنشسته، 8 همسر پاسدار، 18 فرزند پاسدار و 6 نفر از شاعران سرباز بودند.
آیین اختتامیه چهارمین کنگره شعر پاسدار، پنجم آذر همزمان با روز بسیج مستضعفین 1393 به میزبانی نیروی دریایی سپاه و به پاس جانفشانی شهیدان والامقام این نیرو در رویارویی با شیطان بزرگ آمریکا در آب‌های نیلگون خلیج‌فارس و در جزیره ابوموسی برگزار شد. شاعران برتر پاسدار در میان مردم خونگرم این جزیره به شعرخوانی پرداخته و جوایز خود را دریافت کردند. در این مراسم از کتاب گلچین اشعار چهارمین کنگره شعر پاسدار با عنوان «دریادلان عاشق»، رونمایی شد.

رویکرد جدید از کنگره پنجم
چهار کنگره شعر پاسدار از سال 1391، فرصت مغتنمی بود برای واکاوی درونی و ظهور ظرفیت شعر پاسدار که طی آن چندین هزار قطعه شعر از 500 شاعر ولایی بروز و ظهور یافت و حاصل این تبلور، چهار کتاب ارزشمند از دریای خروشان احساس پاسداران در قالب‌های مختلف به چاپ رسید.
از سال 1394، در رویکرد جدید برنامه‌ریزی برای استفاده مطلوب‌تر از ظرفیت فرهنگ‌یاران پاسدار برنامه‌ریزی شد و در این راستا برگزاری پنجمین کنگره شعر برنامه‌ریزی شد. در این کنگره که با مشارکت سازمان فرهنگی خانواده پاسداران برگزار شد، فراخوان کنگره با عنوان بررسی زندگی حضرت صدیقه‌طاهره، فاطمه‌زهرا(س) و ابعاد شخصیتی آن حضرت برگزار شد.
276 شاعر فرهنگ‌یار پاسدار در این فراخوان شرکت داشتند که اشعار خود را در 751 قطعه شعر به دبیرخانه کنگره ارسال کردند. در این کنگره از کتاب پنجمین کنگره شعر فرهنگ‌یاران پاسدار با عنوان «ریحانه مستور» رونمایی شد.

کنگره ششم در بوشهر
کنگره ششم هم هفته گذشته، یعنی 26 و 27 دی در بوشهر با حضور 220 شاعر از کارکنان شاغل با عضویت‌های مختلف در سپاه برگزار شد.
فراخوان این کنگره در هفت بخش؛ راهکار آتش به اختیار در جبهه مؤمن و انقلابی، مدافعان حرم پاسداران حریم ولایت، هجو جاهلیت مدرن و حقوق بشر آمریکایی، امام خمینی(ره) تمایزبخش اسلام ناب و اسلام آمریکایی، شیعه انگلیسی زمینه‌ساز خشونت داعشی، جهاد کبیر و فرجام برجام و رونق اقتصادی، اشتغال و تولید؛ مطالبه مردم و رهبری انجام شد. 
در این دوره علاوه بر شعرسرایی بخش شعرخوانی هم افزوده شده بود که شرکت‌کنندگان این بخش با ارسال ویدئوی اجرای دکلمه و خوانش شعرهای خود در این بخش شرکت کردند. مراسم اختتامیه این برنامه به میزبانی سپاه امام صادق(ع) استان بوشهر و همکاری منطقه دوم نیروی دریایی و معاونت فرهنگی و تبلیغات سپاه در استان بوشهر برگزار شد.
در آیین اختتامیه ششمین کنگره شعر پاسدار علاوه بر برگزاری کارگاه توانمندسازی برای شاعران، مراسم شعرخوانی شب‌شعر دریایی، رونمایی از کتاب ششمین کنگره شعر پاسدار و نیز شعرخوانی و اهدای جوایز به شاعران و شعرخوانان برتر انجام شد.
در مراسم اختتامیه که در تالار مهمانسرای شهدای خلیج‌فارس منطقه دوّم نیروی دریایی سپاه در بندر بوشهر برگزار شد، سردار حسین محبى مسئول معاون فرهنگى و تبلیغات سپاه، سردار على رزمجو فرمانده سپاه امام صادق(ع) بوشهر، حجت‌الاسلام دشتى امام جمعه موقت بوشهر حضور داشتند.
در این مراسم علاوه بر اهدای جوایز و اعلام اسامی نفرات برتر از مجموعه «شعر تازه‌دم» و نماهنگ آفتابگردان‌ها با شعرى از محمدحسین انصارى‌نژاد و صداى ساسان نوذرى و چند نماهنگ دیگر رونمایی شد. بازدید از منزل شهید رئیس‌علی دلواری در شهر دلوار و گشت دریایی همراه با شعرخوانی روی دریا از برنامه‌های جانبی این کنگره بود که در روز اول انجام شد.

برگزیدگان کنگره ششم
بر این اساس در کنگره ششم به ترتیب؛ در بخش مدافعان حرم هادى ملک‌پور نفر اول شد و حمزه اولاد و حسن اسماعیلى به طور مشترک نفرات سوم معرفی شدند، این بخش نفر برگزیده دوم نداشت، اما هیئت‌ داوران اثر عقیل نجار را در این بخش شایسته قدردانی دانست.
در بخش آتش به اختیار على حبیبی نفر اول و محمود یوسفى نفر دوم شد و کسی رتبه سوم را دریافت نکرد. در بخش هجو جاهلیت مدرن و حقوق بشر آمریکایی نیز شهرام شاهرخى نفر اول و احمد مسرور نفر سوم شد. این بخش نفر برگزیده دوم نداشت. در بخش امام خمینى(ره) تمایزبخش اسلام ناب محمدى و اسلام آمریکایی بهبود صادقیان‌نژاد نفر اول، على احدى نفر دوم و معرفت‌الله حاتمى نفر سوم شدند.
در بخش شیعه انگلیسی زمینه‌ساز خشونت داعشى تنها نام میثم رنجبر در جایگاه نفر اول معرفی شد. در بخش جهاد کبیر و فرجام برجام هم روح‌الله قناعتیان نفر اول، جعفر غفاریان نفر دوم و حسن صیاد نفر سوم شناخته شدند. در بخش رونق اقتصادى، اشتغال و تولید؛ مطالبه مردم و رهبرى هم تنها نام ایوب پرندآور برای نفر اول بیان شد.
بنا به نظر هیئت‌ داوران در بخش ویژه دکلمه شعر هم هادى قاسمى نفر اول، میثم رنجبر نفر دوم و على حبیبی نفر سوم اعلام شدند و مهدى عالى‌زاده نیز شایسته قدردانی دانسته شد.


به بهانه دهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر

 مهدی امیدی/ دهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در حالی از سوم بهمن آغاز می‌شود که این جشنواره مطابق با فضای حاکم بر هنرهای تجسمی، در جهت «هنر برای هنر» کار می‌کند.
هنرهای تجسمی، یکی از عرصه‌هایی است که جریان‌های غیر انقلابی طی سال‌های اخیر آن را تسخیر کرده‌اند؛ به گونه‌ای که امروز، وضعیتی مشابه آنچه پیش از انقلاب در این حوزه جریان داشت، غالب شده است. در آن دوران هنر، محلی برای خودنمایی تازه به دوران رسیده‌های بورژوامسلک بود. بي‌هويتي، پوچ‌گرایی، ابتذال و مردم‌گريزي، اصلی‌ترین ویژگی‌های هنرهای تجسمی در آن زمانه بود. این هنرها در گالری‌های سرد و ساکت منجمد شده بودند و نسبتی با گذشته و حال جامعه نداشتند؛ اما پیروزی انقلاب اسلامی این فضا را نیز شعله‌ور کرد. دمیده شدن روح انقلاب در کالبد هنرهای تجسمی سبب شد تا فضایی متفاوت در این عرصه رقم بخورد. برای اولین بار هنرهای تجسمی از گالری‌ها و دیوار نمایشگاه‌ها بیرون آمدند و به متن جامعه راه یافتند. در شرايطي كه تا آن موقع، هنرهاي تجسمي به قشر خاصي محدود مي‌شدند، به لطف انقلاب، نسل جديدي از هنرمندان جوان در دل مبارزات و جنگ روييدند كه سبب آشتي نسبي مردم با اين‌گونه هنرها شدند. در اثر اين اتفاقات، برای نمونه نقاشي با نقش بستن بر معابر و خيابان‌ها، پيوندي نو با جامعه پيدا كرد. برخلاف دوران پیش كه محتوای بیشتر آثار، به مناسبات غیراخلاقی، افسردگي و بيهودگي آلوده بود، با پيروزي انقلاب، مضاميني عالي و متعالي، همچون ازخودگذشتگي، شهادت، اتحاد مردم، عدالت‌خواهي و آزادي و آزادگي تجلي يافت؛ اتفاقي كه با درگرفتن جنگ تحميلي بيشتر خود را نشان داد. هنر از نمادهایی چون مجسمه «هیچ» پرویز تناولی به آثاری درباره شهدا و قیام مردم رسید.
با این حال، طی سال‌های اخیر، این فضا باز هم رو به عقب حرکت کرده است و باز هم گالری‌ها به اشغال آثاری درآمده‌اند که خالی از رنگ و رنج مردم و عاری از روح معنویت هستند. 
مسعود شجاعی طباطبایی، کاریکاتوریست مطرح کشورمان در این باره می‌گوید: «طی سال‌های اخیر، شاهد هجمه جریان متضاد با ارزش‌های انقلاب اسلامی به هنرهای تجسمی هستیم، به طوری که برخی از گالری‌ها و نگارخانه‌های ما تبدیل به مستعمره فکری غرب شده‌اند. در برخی از حراجی‌های هنری هم به‌ طور علنی آثاری عرضه می‌شود که ضد دین هستند.»
جشنواره هنرهای تجسمی فجر هم که رویدادی دولتی برای این عرصه محسوب می‌شود، در تسخیر این جریان قرار دارد. این جشنواره با اینکه به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می‌شود، حداقل نسبت را با این تحول عظیم تاریخی دارد. نه تنها هیچ بخشی با مضامینی، چون مقاومت، مدافعان حرم و مبارزه با استکبار وجود ندارد؛ بلکه در میان آثار پذیرفته شده نیز حداقل اثری با چنین موضوعاتی دیده می‌شود. این در حالی است که امروز همه جشنواره‌های معتبر هنری در سطح جهان، با هدف جریان‌سازی در راستای منافع ملی خود کار می‌کنند. اگر دوسالانه کاریکاتور ایران، اعتبار و نفوذ بالایی در بین کاریکاتوریست‌های جهان دارد، به این علت است که این جشنواره در کنار هنر، اهداف ارزشی و انقلابی هم دارد. 
نکته تأمل‌برانگیز این است که حتی متولیان و برگزارکنندگان این جشنواره نیز به رویکرد خود معترف هستند. جمشید حقیقت‌شناس، دبیر هنری دهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در نشست خبری این جشنواره گفته بود: «در این چند ساله سعی کرده‌ایم رویکرد زیباشناسانه و هنرمندانه به مفهوم ذات هنر داشته باشیم تا رویکرد ارزشی.»
این سخن با واکنش سیداحسان باقری، مدیر خانه عکاسان ایران روبه‌رو شد و او در یادداشتی درباره این حرف‌های دبیر هنری جشنواره تجسمی فجر نوشت: «سال‌هاست قرار است در جشن پیروزی این انقلاب که در واقع پیروزی حاکمیت ارزش‌های فرهنگی و دینی این مرزوبوم بوده است، جشنواره‌های هنری داشته باشیم و هنر زاییده این ارزش‌ها را به نظاره بنشینیم؛ اما ظاهراً هنوز بعد از گذشت این همه سال اصل قضیه فراموش شده و این جشنواره‌ها هدف خویش را همچنان گم کرده و به شعارهای نمایشی غربی که در خود غرب نیز به آن عمل نمی‌شود، چنگ می‌زنند! چطور می‌شود در سالگرد پیروزی انقلاب ـ بخوانید پیروزی ارزش‌ها ـ جشنواره هنر برگزار کرد و آنگاه از رویکرد زیباشناسانه و هنرمندانه به مفهوم ذات هنر دم زد؟! و از توجه به ارزش‌ها تبری جست؟ چطور می‌شود با بودجه‌ای که از خزانه بیت‌المال به نهادی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد داده می‌شود تا هنر برخاسته از ارزش‌های این مرز و بوم را حمایت کند، دم از هنر برای هنر زد؟ در کجای جهان حکومتی حاضر می‌شود هزینه‌های یک جشنواره هنری را از جیب مردم بپردازد و برگزارکنندگان جشنواره داد بزنند که ما به ارزش‌های مورد احترام مردم بی‌توجهیم؟!»
این در حالی است که طی سال‌های اخیر نسل جدیدی از هنرمندان متعهد در عرصه تجسمی ظهور کرده‌اند. با این حال، نهادهای خصوصی و دولتی و جشنواره‌هایی که این مراکز برگزار می‌کنند، علاقه چندانی به توجه به این هنرمندان ندارند.

نگاهی به اهداف و آثار سفر نتانیاهو به هند

   مهدی پرچمی‌پور/ هفته گذشته نتانیاهو، رئیس رژیم صهیونیستی به همراه هیئتی متشکل از برخی وزیران کابینه این رژیم و 150 بازرگان یهودی که عده‌ای از آنها رؤسای شرکت‌های بزرگ صهیونیستی بودند، برای سفری شش روزه، اراضی اشغالی را به مقصد هند ترک کرد. منابع رسمی صهیونیستی هدف از این سفر را که با مخالفت‌ها و اعتراض‌های مردمی مواجه شد، توسعه روابط تجاری و نظامی دولت جعلی اسرائیل با هند اعلام کردند. اما با توجه به سطح روابط راهبردی رژیم صهیونیستی و دولت هند، جا دارد تا به اهداف و ابعاد این مناسبات از دیدگاه مقامات صهیونیستی نگریسته شود.

پیشینه روابط
رابطه هندوستان با رژیم غاصب اسرائیل در دهه‌های گذشته فرازونشیب بسیاری را طی کرده است. هند طی سالیانی دراز در همه مجامع بین‌المللی علیه رژیم صهیونیستی رأی می‌داد و تمایلی به بهبود روابط با آن نداشت. اما با پایان جنگ سرد، دهلی نو در سیاست راهبردی خود، تغییراتی داد. در واقع، اگر در گذشته، صهیونیست­‌ها اغلب ابزار و متحد استعمار بریتانیا شناخته می‌شدند و با آنها برخورد احتیاط‌آمیزی می‌شد، پایان جنگ سرد فرصتی را برای تغییر مسیر سیاست خارجی هند فراهم کرد و با افتتاح سفارت رژیم جعلی اسرائیل در دهلی در سال ۱۹۹۲ این نگاه تقویت شد. در این میان قدرت‌گیری حزب «بهاراتیا جاناتا بی‌جی‌پی» در هند و توجه بیشتر به اهداف ملی هند موجب توجه بیشتر به رژیم صهیونیستی شد. چنانکه روابط دو سویه از زمان به قدرت رسیدن «نارندرا مودی» در سال 2014 میلادی نزدیک‌تر شد. در واقع، سفر وزیر دفاع هند در ژوئن ۲۰۱۴ به اراضی اشغالی فلسطین و فراهم کردن زمینه لازم برای دیدار سران دو طرف در حاشیه مجمع عمومی در سپتامبر ۲۰۱۴ موجب توجه به همکاری در زمینه مسائل امنیتی، فناوری و جاسوسی شد. 

دکترین پیرامونی و رابطه با هند
اگر در طرف هندی رابطه با رژیم صهیونیستی تحت تأثیر سیاست‌های خاورمیانه‌ای هند و متأثر از موضوع فلسطین بود، طرف صهیونیستی از دیرباز مترصد برقراری و تحکیم هر چه بیشتر این رابطه بود. سران صهیونیستی برای برقراری مناسبات همه‌جانبه با هند دلایل بیشتری داشتند و ذیل دکترین پیرامونی که راهبردی هوشمندانه است، ‌به دنبال برقراری رابطه با دولت­‌های غیر عرب حاشیه‌­ای و همچنین اقلیت‌­ها و گروه‌های قومی پیرامون اراضی اشغالی با هدف تأمین حاشیه‌­ای امن و دیپلماتیک برای رژیم غاصب صهیونیستی هستند. 

بسترهای توسعه روابط
 رژیم صهیونیستی و دولت هند
الف‌ـ ابعاد سیاسی و ژئوپلیتیک
مودی و حزب وی از گذشته نگاهی مثبت به گسترش روابط با رژیم صهیونیستی داشته‌اند. از این نگاه تلاش برای رابطه دو رژیم غیرمسلمان با همسایگان مسلمان همکاری را ضرورتی راهبردی می‌بخشد. همچنین «مودی» با تغییر سیاست سنتی این کشور در پشتیبانی از مسئله فلسطین، روابط با هر دولت را مستقل و جدا می‌داند. در بعد دیگر، از نگاه تل‌آویو گسترش روابط با هندوستان جدا از خروج از انزوای منطقه‌ای و اعراب و توجه صرف به روابط با آمریکا و اتحادیه اروپا می‌تواند نوعی هم‌پیمانی میان هند و رژیم صهیونیستی را فراهم کند. در همین راستا است که نتانیاهو در جریان دیدار از هند، این کشور را یک قدرت جهانی نامید. 
ب‌ـ ابعاد نظامی‌ـ امنیتی
تسلیحات نظامی رژیم صهیونیستی به مثابه اهرمی برای آغاز روابط یا تسهیل‌کننده مناسبات، نقشی اساسی در روابط خارجی این رژیم با دولت‌ها ایفا کرده است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در جایگاه حامی اصلی هند از یک سو و از سویی، مذاکرات آشکار(مادرید) و محرمانه(اسلو)، محذورات هند را برطرف کرد و انقلابی در روابط دو طرف در حوزه قراردادهای نظامی و خریدهای تسلیحاتی به وجود آورد. تسلیحات ارزان، پیشرفته، فارغ از تعهدات سیاسی، تحویل سریع و بی‌قید و شرط، خدمات و پشتیبانی مطلوب و کارآمد، رژیم صهیونیستی را به مهم‌ترین شریک دهلی نو در کمتر از یک دهه تبدیل کرد. 
در این میان تلاش هند برای به دست آوردن آخرین فناوری‌ها و نیاز مقامات صهیونیستی به گسترش بازار تولیدات خود موجب شد این رژیم منبع فناوری نظامی هند مطرح شود و دومین تأمین‌کننده دفاعی هند باشد. از این نظر عملاً به رژیم جعلی اسرائیل به چشم یک ابرقدرت فنّاوری نگریسته شد.
در همین راستا در سال‌های اخیر توجه به توسعه سامانه‌های نظامی قدیمی هند و تلاش هند برای مدرنیزه‌سازی صنایع داخلی و تسلیحات مورد نیازش در رقابت با پاکستان (با صد میلیارد دلار بودجه)، برتری در مقابل پاکستان، تهدیدات مشترک راهبردی منطقه‌ای و مبارزه با تروریسم و گروه‌­های جهادی اسلامی، دغدغه‌های همسوی امنیت سایبری و مسائل امنیت ملی، توسعه مشترک محصولات دفاعی و انتقال فناوری از سرزمین‌های اشغالی و... موجب انعقاد مجموعه‌ای از موافقت‌نامه‌ها بین هند و رژیم صهیونیستی در زمینه دفاعی و امنیتی شده است. گفته می‌شود رژیم صهیونیستی هر سال یک میلیارد دلار تجهیزات نظامی به هند می‌فروشد.
ج‌ـ ابعاد اقتصادی
هندوستان تا سال 2050 بخش مهمی از تولید ناخالص جهانی را به دست خواهد آورد. جذابیت بازار یک میلیارد نفری هند برای رژیم صهیونیستی در کنار تمایل مقامات هندی به‌ ادامه رشد اقتصادی و انباشت ثروت در هندوستان از طریق رویکرد همگن به فناوری‌های رژیم صهیونیستی و آمریکا، سبب گسترش دامنه همکاری‌های اقتصادی بین دو طرف شده است. حضور شرکت‌های هندی در اراضی اشغالی در حوزه‌های فنّاوری برتر، اکتشاف گاز هند در برخی از میدان‌های فراساحلی و مشارکت در کنسرسیوم‌ها و جست‌وجوی منابع جدید در رژیم صهیونیستی، بومی‌سازی فنّاوری‌های صهیونیستی در بازار هند، توجه به نقش جمعیت شاغل هندی در اراضی اشغالی و... موجب شده هند به بزرگ‌ترین شریک اقتصادی رژیم غاصب صهیونیستی در قاره آسیا تبدیل شود و رشد فزاینده تجارت بین رژیم صهیونیستی و هند از حدود ۲۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۲ به بیش از ۴ میلیارد در وضعیت کنونی برسد و افزایش آن به 15 میلیارد دلار در سال در چشم‌انداز همکاری دوجانبه قرار گیرد.

اهداف رژیم صهیونیستی
 در رابطه با دولت هند 
استراتژی‌ای که بن­گوریون با نام «دکترین پیرامونی» بنیان نهاد را کابینه‌های مختلف در رژیم اشغالگر قدس ادامه دادند، به طوری که برای همه رؤسای کابینه‌های بعدی نیز ارتباط با کشورهای پیرامون اراضی اشغالی، راهبردی اساسی تلقی می‌­­شد. به همین منظور، ارتباطات میان این کشورها با ترکیه، ایران(حکومت پهلوی) و سپس اتیوپی و مهم‌­ترین کشور آسیایی، یعنی هند با جدیت تمام در دستگاه نفوذ و دیپلماسی رژیم صهیونیستی پیگیری می‌شد. برخی از اهداف مبنایی و زیربنایی رژیم صهیونیستی برای برقراری رابطه با مقامات هندی در این وضعیت را می‌توان به صورت زیر برشمرد: 
1ـ خروج از انزوای سیاسی  
پذیرش و مقبولیت منطقه‌ای و همگانی همواره یکی از مهم­‌ترین نگرانی‌­های رژیم غاصب صهیونیستی در عرصه سیاست خارجی بوده است. از این رو، ارتباط موفق با هندی‌­ها و بهره‌گیری از این ظرفیت در تنظیم مناسبات با جهان اسلام و جهان عرب، می‌توانست اوضاع سیاسی و دیپلماتیک این رژیم را به گونه دیگری رقم بزند. پس از بهبود و توسعه روابط و در اندک زمانی، هند به مهم‌ترین دوست و عقبه‌ای قابل اتکا در شرق و رژیم صهیونیستی نیز به معتمدترین دوست دولت هند در خاورمیانه مبدل شد و جای خالی حکومت پهلوی، متحد قدیمی رژیم صهیونیستی را پر کرد.
2ـ نفوذ در بدنه شرقی اسلام و دور کردن هند از اعراب و مسلمانان
مقامات صهیونیستی در ابتدای دوران تأسیس رژیم جعلی اسرائیل بر این گمان بودند که هند در میان دولت‌های غیر اسلامی، بهترین گزینه برای خروج از انزوا و نفوذ در شرق جهان محسوب می­شود. برای رژیم غاصب صهیونیستی بسیار مهم بود که همزمان هند را به دلیل جمعیت عظیم، تنوع مذهبی، بازار مصرف فوق‌العاده و ارتباطات شخصی با رهبران این کشور از جهان اسلام و جهان عرب جدا و به متحدی راهبردی برای خود مبدل کند. 
3ـ ایجاد پایگاه دریایی در اقیانوس هند
این نکته بدیهی است که رژیم صهیونیستی از فقدان عمق استراتژیک رنج می‌برد و به همین دلیل، سران جانی آن براساس دکترین پیرامونی تلاش می‌کنند از فضاهای مختلف پیرامونی خود برای جبران این نقیصه بهره‌برداری کنند. انعقاد پیمان‌نامه‌­های راهبردی و همکاری‌های نظامی با کشورهایی مانند ترکیه به منظور بهره‌گیری از آسمان این کشور و هند برای دسترسی به پایگاه‌های دریایی در دستور کار این رژیم قرار دارد. جستن متحدان و حامیانی در خارج منطقه راهبردی غرب آسیا و انعقاد پیمان‌های امنیتی با کشوری مانند هند با ملاحظه موانع تردد، مانورهای گسترده، مأموریت‌های خارج از محیط مدیترانه و لزوم در اختیار داشتن پایگاه‌های پشتیبانی برای ناوگان دریایی در مواقع اضطراری، از هر نظر برای مقامات صهیونیستی اهمیت حیاتی دارد.
از سوی دیگر، تکیه به پایگاه دریایی در هند و امکان تردد زیردریایی‌های رژیم صهیونیستی به این منطقه، قدرت مانور و پاسخ به حملات متعارف و نامتعارف احتمالی را توسعه می‌داد. افزون بر آن با توجه به مسدود شدن راه‌های هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی از سوی کشورهای غرب آسیا به سوی آسیا، اقیانوس هند و داشتن پایگاهی برای تردد ناوها و کشتی‌ها و حتی هواپیماهای صهیونیستی در راستای اهداف نظامی، امنیتی تجاری و بازرگانی بسیار ضروری به نظر می‌­رسد.
چشم‌انداز روابط رژیم صهیونیستی و هند 
روابط بین هند و رژیم صهیونیستی صرفاً به حوزه‌های نظامی و فناوری منحصر نمی‌شود؛ بلکه تعمیق و توسعه آن به دیگر حوزه‌ها نیز دیده می‌شود. اگر چه در گذشته رهبران هند از بیم برانگیخته شدن دشمنی کشورهای عربی از علنی کردن روابط با مقامات صهیونیستی نگران بودند، اما امروز با کلید خوردن سناریوی عادی‌سازی روابط دول عربی با رژیم جعلی اسرائیل دیگر چنین مسئله‌ای کمتر مصداق دارد. افزون بر این، با به قدرت رسیدن نارندرا مودی و حزب او (بهاراتیا جاناتا) که با حمایت پشت پرده صهیونیسم بین‌الملل صورت گرفت، اوضاع تغییریافته و بسترهایی برای تغییر نگرش هند در قبال رژیم صهیونیستی و توسعه مناسبات دوجانبه در سطوح راهبردی ایجاد شده است.
البته، بخشی از این امر با پروژه داعش و تغییر جایگاه رژیم صهیونیستی در غرب آسیا ارتباط دارد که مهم‌ترین وجه آن ایجاد شکاف در جبهه سنی و شیعه و برقراری اتحادهایی میان رژیم صهیونیستی و دول عربی خودفروخته نظیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی علیه محور مقاومت به مثابه مهم‌ترین تهدید بود. به ‌علاوه، با تبلیغات و عملیات روانی و دیپلماتیک جریان صهیونیسم بین­‌الملل، هند و رژیم صهیونیستی ارزش‌ها و اهداف و نیز دشمن مشترکی (بیداری اسلامی) دارند که انگیزه‌ای برای توسعه همکاری دوجانبه شده است.