محمد نوری/ امروزه موضوع بیکاری و افزایش نرخ آن به چالشی عظیم در بیشتر کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است، به طوری که در تمامی کشورها کاهش نرخ بیکاری و توسعه فعالیتهای شغلی یکی از اهداف کلان توسعه اقتصادی به شمار میرود. برای برونرفت از این وضعیت، کشورها به تناسب وضعیت و امکاناتی که در اختیار دارند، طرح و برنامههای خاصی را برنامهریزی و اجرا میکنند که ایران هم از این قاعده مستثنا نیست.
تجربه اقدامات صورت گرفته در ایران نشان میدهد شیوه دولتهای گذشته (هفتم و هشتم، نهم و دهم) برای اشتغالزایی و مقابله با بیکاری کاملاً شبیه به هم بوده و تنها تفاوت آن در چگونگی تبلیغات برنامههای اشتغالزایی از سوی این دولتها بوده است، تبلیغاتی که گاهی شائبه انتخاباتی بودن آنها به شدت احساس میشد.
اشکالات عمده طرحهای اشتغالزایی
طی دو دهه گذشته در کشور شاهد اجرای برنامههای اشتغالزایی کوتاه مدت، ضربتی و مقطعی بودیم که عمر فعالیت آنها محدود به دوران فعالیت دولتها بوده است و این یکی از اشکالات عمده موجود در طرحهای اشتغالزایی بوده است. دولتها به جای تکمیل طرحها و برنامههای سالهای پیش و رفع موانع تحقق آنها، صورت مسئله را پاک کرده و مسئله جدیدی برای برونرفت از این معضل اقتصادی طرح میکردند که عمر آنها در هشت سال زمامداریشان، کفایت برنامهریزی و اجرای مفید و مؤثر طرح و برنامه جدید را نمیداد. دولت یازدهم و دوازدهم هم از این قاعده مستثنی نبوده و ادامهدهنده روش غلط دولتهای گذشته است.
ریشه مشکلات بیکاری فزاینده
دولت یازدهم در زمینه ایجاد اشتغال و کم کردن نرخ رشد بیکاری توجه ویژهای به روستاها داشته است؛ چرا که معتقدند شناخت مسائل مربوط به روستاها به این دلیل دارای اهمیت است که ریشه تمام مشکلات و مسائل مانند فقر، نابرابری در حال رشد، رشد سریع جمعیت و بیکاری فزاینده در مناطق شهری و روستایی را ناشی از بیتوجهی به روستاها میدانند.
در همین زمینه دولت یازدهم در سال ۹۴ طرح صنعتی شدن روستاها را در دستور کار خود قرار داد و در همین راستا طرح «یک روستا یک محصول و هر خانه یک کارخانه» را دنبال کرد؛ اما به نتیجه مطلوبی دست نیافت. از اواخر سال ۹۵ طرح «اشتغال روستایی» که به نوعی تکرار همان طرح پیش بود را با تغییرات جزئی دنبال کرد. این طرح با برداشت 5/1 میلیارد دلار از محل صندوق توسعه ملی و پرداخت آن به روستاییان برای اشتغال روستایی و عشایری، در دستور کار دولت قرار گرفت که به نظر میرسد با واقعیت موجود در روستاها تنظیم نشده است و احتمال انحراف منابع در تسهیلات اعطایی وجود دارد.
وام اشتغال یا بدهکارِ بیکار
اینکه دولت برای کاهش نرخ بیکاری و ایجاد اشتغال در کشور، بدون برنامهریزی همهجانبه، مبالغی به عنوان وام اشتغال به روستاییان پرداخت کند و روستاییان نیز با این پول هر کاری که دلشان بخواهد انجام دهند، به جز ایجاد اشتغال و کارآفرینی، نتیجهای جز این ندارد که روستایی بیکار، تبدیل به روستایی بیکارِ بدهکار شود.
با نگاهی به تجربیات گذشته همچون طرح خوداشتغالی، طرح ضربتی اشتغال، طرح یک روستا یک محصول و هر خانه یک کارخانه، طرح اشتغال روستایی و طرح بنگاههای زودبازده که بابت آنها برداشتهایی از صندوق توسعه ملی صورت گرفته است، روشن میشود که این اقدامات نه تنها اشتغالی ایجاد نکرده، بلکه سبب رشد تورم در جامعه نیز شده است. همچنین به واسطه چنین طرحهایی، وامگیرندگان به جای ایجاد اشتغال، بدهکار نظام بانکی نیز شدند.
طرح اشتغال فراگیر دانشآموختگان دانشگاهها
دولت در ادامه اقدامات گذشته، طرح دیگری را در دستور کار قرار داده است؛ در این طرح دولت از طریق بانک مرکزی ۲۰ هزار میلیارد تومان برای اجرای طرح اشتغال فراگیر دانشآموختگان دانشگاهها و مراکز آموزشعالی اختصاص داده است. قرار است در این طرح متقاضیان برای دریافت تسهیلات اشتغال دانشآموختگان در پایگاه اینترنتی کارا ثبت نام رسمی میکند؛ البته در این ثبت نام طرح ناکام اشتغال روستایی نیز ضمیمه طرح اشتغال فراگیر دانشآموختگان دانشگاهها و مراکز آموزشعالی شده است تا هر دو طرح آغاز مشترکی داشته باشند تا شاید این همراهی امید توفیق این دو طرح را افزایش دهد.
اعطای تسهیلات خُرد؛
اتلاف منابع مالی
این در حالی است که ایجاد اشتغال چه در سطح روستاها و چه در سطح دانشآموختگان دانشگاهها و مراکز آموزشعالی بیش از آنکه نیاز به اعطای وام داشته باشد، نیازمند تدبیر و برنامهریزی مناسب در حمایت از کار و اشتغال موجود دارد. کارشناسان بازار کار معتقدند؛ چالشهای اشتغالزایی در حوزه روستا، بیشتر از پرداخت تسهیلات، به تأمین بازار محصولات روستاییان و بنگاههای مرتبط و از بین بردن موانع و فرایندهای کسبوکار نیازمند است. برای ایجاد اشتغال اعطای تسهیلات بانکی به صورت خُرد و کوچک، اتلاف منابع مالی دولت است. دولت باید در کنار اعطای وامهای کلان به طرحهای اشتغال چه در روستا و چه در سطح دانشآموختگان دانشگاهها، باید نظارت کافی در هزینهکرد این تسهیلات در ایجاد اشتغال کند.
افزایش نقدینگی
موجب ایجاد تورم
همانطور که درصد بسیاری از مبالغ در طرحهای اشتغال در دولتهای گذشته وارد بازار یا گردونه نقدینگی یا صرف خرید کالاهای لوکس شد، تسهیلات اعطایی در این طرح نیز به نظر کارشناسان به همان دلایل به اشتغال پایدار منجر نمیشود. تجربه نشان داده است وامهای پرداختی برای ایجاد اشتغال صرف خرید کالاهای مصرفی و لوکس یا ساختوساز میشود. بسیاری از کارشناسان، درست استفاده نکردن از تسهیلات از سوی بنگاهها را زمینهساز افزایش نقدینگی و بهتبع آن تورم قلمداد میکنند؛ درحالیکه گفته میشود این فرایند قرار است به ایجاد اشتغال دائم و پایدار منجر شود؛ اما پیشبینیها حکایت از موضوع دیگری دارد.
تجربه نشان داده است که تا دولت دست از تصدیگریهای بیمورد خود در اقتصاد بر ندارد، از واردات بیرویه و غیر ضرور جلوگیری نکند، برنامه مدون و بلندمدتی برای اشتغال پایدار نداشته باشد و خلاصه اینکه وضعیت را به نحوی سامان ندهد که اقتصاد کشور در یک روند مستمری، رشدهای مثبت اقتصادی را تجربه کند؛ این طرحها جواب نمیدهد. وقتی واحدهای تولیدی نمیتوانند با تولیدات خارجی رقابت کنند، واردات بیرویه حیات آنها را تهدید میکند و دولتها نیز حمایت عملی برای توسعه فعالیتهای تولیدی ندارند، شغل چگونه ایجاد میشود؟