سیدحسین نقوی‌حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: سازمان اطلاعات سپاه در جلسه این کمیسیون درباره اغتشاشات اخیر گزارشی ارائه داد مبنی بر اینکه در تهران کمتر از ۰۰۲ نفر بازداشت شدند و تقریباً همه آنها در همان ساعات و روزهای اول آزاد شدند. در این گزارش شرح مفصلی از بهره‌برداری کشورهای معاند و در رأس آنها آمریکا، منافقین، سلطنت‌طلب‌ها و دیگر گروه‌های ضد انقلاب از فضای مجازی برای ایجاد بحران و اغتشاش در کشور ارائه شد.

بازنگاه صبح صادق به الزامات دفاع از قبله اول مسلمین و پیام محوری کنفرانس بین‌المجالس اسلامی در تهران


 محمدرضا مرادی/ مسئله فلسطین به عنوان طولانی‌ترین پرونده بین‌المللی همواره همچون ابزاری در دست ارتجاع عرب برای دادوستد و همچنین فریب افکار عمومی جهان اسلام مطرح بوده است. در واقع، خیانت کشورهای عربی به آرمان مردم فلسطین سبب شده است تا مقاومت فلسطین نتواند در طول هشت دهه گذشته به طور کامل به اهداف خود دست یابد. آمریکا نیز در جایگاه مؤثرترین کشور غربی در پرونده فلسطین در حالی که با نقاب حمایت از برقراری صلح در این مسئله نقش داشته، اما همواره فعالیت‌های خود را بر مبنای دفاع از منافع رژیم صهیونیستی هماهنگ کرده است. اکنون پس از گذشت هشت دهه دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا بزرگ‌ترین اقدام را درباره فلسطین انجام داد و موجی از اعتراض‌ها علیه این اقدام وی در جهان به راه افتاد؛ اقدامی که می‌تواند سرنوشت فلسطین را مشخص کند. برگزاری کنفرانس بین‌المجالس کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در تهران با موضوع فلسطین بهانه‌ای برای بررسی این موضوع شد. در این نوشتار اقدام ترامپ و همچنین خیانت کشورهای عربی و به ویژه عربستان بررسی می‌شود و در ادامه با بررسی محورها و بیانیه پایانی این نشست، الزامات دفاع از فلسطین نیز واکاوی خواهد شد.

اقدام ترامپ 
درباره قدس
دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا چهارشنبه 15 آذرماه مهم‌ترین گام خود را در مسیر منافع صهیونیست‌ها برداشت و با اعلام شهر بیت‌المقدس به پایتختی رژیم صهیونیستی موجی از محکومیت‌ها و اعتراض‌ها را به راه انداخت. قدس همواره برای مردم فلسطین و جهان اسلام اهمیت و جایگاهی فراتر از یک شهر را داشته و به همین دلیل حتی رژیم صهیونیستی نیز تاکنون جرئت اقدام عملی برای اشغال این شهر نداشته است. این اقدام در حالی صورت گرفت که ترامپ بارها اعلام کرده بود که به دنبال یکسره کردن مسئله فلسطین خواهد بود، این در حالی است که به دلیل ریسک بالای این مسئله رؤسای‌جمهور پیش از وی از دست زدن به این اقدام خودداری می‌کردند؛ چرا که با توجه به مشروعیت نداشتن رژیم صهیونیستی و همچنین تضعیف امنیت این رژیم در اوضاع کنونی و همچنین از دست رفتن مشروعیت بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر آن در بین ساکنان سرزمین‌های اشغالی، واکنش مردم فلسطین می‌تواند طومار این رژیم را برای همیشه در هم بپیچد. تنها در سال 1995 بود که تندروهای جمهوریخواه در کنگره آمریکا به انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس رأی دادند، ولی هیچ رئیس‌جمهوری در آمریکا طی این 22 سال، انجام این امر را به ‌صلاح نمی‌دانست؛ چرا که این اقدام در تقابل با حقوق بین‌الملل بود و سرنوشت بیت‌المقدس باید از طریق مذاکره تعیین می‌شد نه اینکه به صورت یکجانبه تعیین تکلیف شود. اقدام ترامپ به‌ نوعی شلیک به مذاکرات سازش بود و حتی در صورت تداوم این مذاکرات، آمریکا نقش خود را از دست داد. این اقدام ترامپ با محکومیت قاطع جهانی مواجه شد و حتی انگلیس و فرانسه دو متحد نزدیک آمریکا نیز این اقدام را محکوم کردند.
مجمع عمومی سازمان ملل نیز با برگزاری جلسه‌ای با آرای قاطع، تصمیم رئیس‌جمهور آمریکا درباره وضعیت شهر بیت‌المقدس را محکوم کرد. به جز آمریکا و رژیم صهیونیستی، چند کشور نه چندان معروف شامل توگو، پالائو، نائورو، میکرونزی، جزایر مارشال، هندوراس و گواتمالا علیه پیش‌نویس قطعنامه رأی دادند. افزون بر این، در جریان نشست سران کشورهای اسلامی که در شهر استانبول ترکیه برگزار شد، شرکت‌کنندگان در پایان با صدور بیانیه‌ای از جامعه جهانی خواستند تا قدس شرقی را به پایتختی دولت فلسطین به رسمیت بشناسد. مردم فلسطین نیز با تشدید انتفاضه خود اقدامات مسلحانه زیادی علیه نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی انجام دادند و فلسطین در جهان اسلام بار دیگر به عنوان مهم‌ترین مسئله در دستور کار قرار گفت. در واقع تیری که ترامپ به سوی فلسطین شلیک کرد، به سپر دفاعی مردم این کشور برخورد کرد و اینک به سمت رژیم صهیونیستی برگشته است.

خیانت عربستان 
در مسئله فلسطین
اما آمریکا در مسیر اعلام قدس به پایتختی فلسطین توانسته بود رضایت پنهانی ارتجاع عرب را به دست آورد. در این میان عربستان به دلیل روابط راهبردی با آمریکا جایگاه ویژه‌ای دارد. از منظر تاریخی، روند همگرایی این کشور با آرمان‌ فلسطین از ابتدای ‌اشغال فلسطین تا دهه 1970 که به تأسیس سازمان کنفرانس اسلامی انجامید، آغاز شد. این روند همگرایی پس از دهه 1980 تا 2006 به یک دوران رکود بدل شد که عربستان سعی در به رسمیت شناختن مشروط رژیم صهیونیستی داشت. برای نمونه ملک فهد پادشاه اسبق عربستان در دهه 80 میلادی با اجرای طرح هشت ماده‌ای خود به صورت تلویحی اسرائیل را به رسمیت شناخت. از سال 2006 تا 2015 عربستان در رقابت با جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی روابط پنهانی داشت. با جنگ‌های 33 روزه، 22 روزه و 51 روزه و پیروزی‌های محور مقاومت، عربستان به سمت به‌رسمیت شناختن عملی رژیم صهیونیستی و ایجاد روابط پنهان و آشکار با این رژیم حرکت کرد. با روی کار آمدن ملک سلمان عربستان با عبور از مرحله حساسیت‌سنجی جهان عرب،‌ عملاً در مسیر عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی گام برداشت و از سال 2015 تاکنون و پس از تصویب برجام و پیروزی‌های نیروهای مقاومت در بحران‌های منطقه‌ای، روابط این دو رژیم در راستای دشمنی مشترک با جمهوری اسلامی ایران به سمت راهبردی‌تر شدن سوق یافت، به گونه‌ای که عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان در مصاحبه با فرانس 24 از نقشه راه ایجاد روابط با این رژیم سخن گفت که اوج خیانت عربستان درباره قدس است. پس از اقدام ترامپ و مصوبه پارلمان رژیم صهیونیستی یکپارچه و متحد اعلام کردن قدس، این مسئله به این معناست که دولت فلسطین حتی در صورت رضایت سران رژیم صهیونیستی نهایتاً در کرانه باختری و غزه تشکیل خواهد شد و فلسطینیان در دولت آینده در اداره قدس نقشی نخواهند داشت. در واقع این طرح در ادامه توطئه و طرحی است که عربستان پیشنهاد داده است. روزنامه نیویورک‌تایمز در این باره اعلام کرد، «محمدبن‌سلمان» ولی‌عهد عربستان به «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین پیشنهاد داده است تا شهرک «ابودیس» در اطراف قدس را به پایتختی فلسطین انتخاب کند. این پیشنهاد «محمدبن‌سلمان» در راستای طرح «جان کری» وزیر خارجه آمریکا موسوم به «قدس بزرگ» که سال 2014 میلادی مطرح شد، به ابومازن پیشنهاد شده است. کری در این طرح به فلسطینی‌ها پیشنهاد داده بود که شهرک «ابودیس» به پایتختی فلسطینی‌ها انتخاب شود. وی مدعی بود که این طرح باهدف پایان دادن به درگیری صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها و ایجاد صلح میان آنها مطرح شده است. کری با اطلاق نام «قدس بزرگ» به این طرح درصدد بود اینگونه وانمود کند که ایجاد پایتخت فلسطین در هر کجای قدس امکان‌پذیر است. آمریکایی‌ها با این طرح می‌خواستند قدس شرقی و غربی را نادیده بگیرند و زمینه را برای تعیین قدس یکپارچه به پایتختی رژیم صهیونیستی مهیا کنند. آمریکایی‌ها طرحی را که سال 2014 ناکام ماند، با زبان «محمد سلمان» عربستانی به محمود عباس القا کردند و او را به گونه‌ای برای پذیرش آن تحت فشار قرار دادند. در واقع، مصوبه جدید پارلمان رژیم صهیونیستی نیز تأیید قانونیِ همان طرح محمدبن‌سلمان است. خیانت بزرگ عربستان به مسئله فلسطین سبب شد روابط پنهانی این دو رژیم آشکار شود.

 مسئله‌ اساسی
 اتحاد جهان اسلام
خیانت عربستان درباره فلسطین را رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر نیز مورد تأکید قرار دادند. حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در دیدار میهمانان شرکت‌کننده در سیزدهمین اجلاس بین‌المجالس کشورهای اسلامی، با تأکید بر اینکه جهان اسلام باید در مسائل اساسی با صراحت و با صدای بلند سخن و موضع خود را بگوید، «فلسطین» و «اتحاد دنیای اسلام» را از جمله موضوعات اساسی برشمردند و گفتند: «بدون تردید فلسطین یک مجموعه و تاریخ «از بحر تا نهر» است و قدس نیز پایتخت آن است و امکان هیچ خدشه‌ای بر این حقیقت، وجود ندارد.» ایشان، اقدام اخیر آمریکا درباره قدس را «غلط زیادی» دانستند و گفتند: «آنها قادر به انجام چنین کاری نخواهند بود و تلاش‌های آنها به سرانجام نخواهد رسید.» رهبر معظم انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: «دولت‌هایی که در منطقه به آمریکایی‌ها کمک و با رژیم صهیونیستی همکاری می‌کنند تا با برادران مسلمان ستیز کنند، مرتکب خیانت صریح می‌شوند، همانند کاری که سعودی‌ها انجام می‌دهند.»

شکست 
طرح سازش
محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از شخصیت‌های فلسطینی است که همواره در مسیر سازش با آمریکا و رژیم صهیونیستی حرکت کرده است. در واقع، وی با رد کردن گزینه مقاومت اعتقاد داشت که از طریق مذاکره و راه‌حل سیاسی می‌توان طرح دو دولت و تشکیل کشور فلسطین به پایتختی قدس را عملی کرد. اما این اقدام ترامپ تیر خلاصی به تمام تصورات وی از سازش با غرب بود،  تا آنجا که محمود عباس اقدامات رئیس‌جمهور آمریکا را «سیلی قرن» توصیف کرده و گفته است که با توجه به اینکه آمریکا بیت‌المقدس را پایتخت سرزمین‌های اشغالی می‌داند، هیچ طرح صلحی را از این کشور نخواهد پذیرفت.

کنفرانسی برای مقابله
 با طرح سعودی‌ـ صهیونیستی
در این میان برگزاری کنفرانس بین‌المجالس کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در تهران اقدامی مناسب و تأثیرگذار بود. سیزدهمین کنفرانس رؤسای مجالس کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اسلامی 26 دی ماه در تهران برگزار شد.  شرکت‌کنندگان در این کنفرانس در بیانیه 13بندی ضمن استقبال از شکست داعش در عراق و سوریه، تصمیم یکجانبه رئیس‌جمهور آمریکا در شناسایی قدس به پایتختی رژیم صهیونیستی را محکوم کرده و این اقدام را تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی دانستند. در واقع، در این بیانیه 13بندی 4 بند به مسئله فلسطین و اقدام اخیر دونالد ترامپ اختصاص یافت.
چنانچه در بند 5 بیانیه پایانی تأکید شده است تصمیم یکجانبه رئیس‌جمهور آمریکا در شناسایی قدس به پایتختی رژیم صهیونیستی را قویاً محکوم می‌کنیم و این اقدام را به منزله تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی و تجاوزی تمام‌عیار به حقوق حقه مردم فلسطین و همچنین اقدامی باطل و پوچ که احساسات مسلمانان، مسیحیان و تمامی انسان‌های آزاده در سراسر جهان را برانگیخت، بر می‌شماریم. در بند 6 نیز اعضای حاضر در نشست اعلام کردند، حمایت و پشتیبانی خود را نسبت به رفع چالش‌های مداوم مردم فلسطین اعلام می‌کنیم و تا هنگامی که حقوق مردم فلسطین، و به ویژه حق بازگشت و تأسیس دولت مستقل فلسطین به پایتختی قدس شریف، محقق نشود، مقاومت را در تمامی اشکال حق مشروع فلسطینیان می‌دانیم و بالاخره در بند 8 آمده است، تا زمانی که دولت ایالات متحده از تصمیم اشتباه خود مبنی بر انتقال سفارت آمریکا به قدس عقب ننشیند، از اعضایی که به صورت سیاسی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی در ارتباط هستند، درخواست داریم روابط خود را به حالت تعلیق درآورند.

الزامات دفاع
 از مسئله فلسطین
هرچند برگزاری این نشست می‌تواند اقدامی مناسب و در واقع پاسخی محکم به طرح ترامپ درباره فلسطین باشد، اما تا زمانی که اقدامی عملی در این زمینه صورت نگیرد نمی‌توان انتظار تأثیرگذاری زیادی داشت. برای دفاع از فلسطین باید الزامات و بایدهایی را مورد توجه قرار داد:
در درجه اول کشورهای اسلامی باید مرز خود با ارتجاع عرب و رژیم‌های پادشاهی حامی رژیم صهیونیستی را مشخص کنند؛ چرا که تا وقتی کشورهای اسلامی مانند عربستان، امارات و بحرین به دنبال برقراری روابط با رژیم صهیونیستی باشند نمی‌توان شعارهای این کشورها را در موضوع فلسطین جدی گرفت. این در حالی است که عربستان با وجود واقع شدن اماکن مقدس مسلمان در این کشور می‌تواند نقشی بزرگ در اتحاد جهان اسلام علیه رژیم اشغالگر قدس ایفا کند، اما دقیقاً برخلاف این نقش به دنبال تفرقه جهان اسلام در جهت تأمین امنیت صهیونیست‌ها حرکت می‌کند. 
دومین الزام این است که کشورهای اسلامی برای دفاع از مردم فلسطین باید از ظرفیت بزرگ خود در سازمان ملل و به ویژه مجمع عمومی بیشترین بهره را ببرند. اقدام اخیر کشورهای مجمع عمومی در مخالفت قاطع با اقدام ترامپ می‌تواند نقطه شروع مناسبی برای فشارهای بیشتر بر رژیم صهیونیستی باشد. علاوه بر این سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت و مجمع عمومی آن در مقطع کنونی نقش کلیدی در مخالفت با تصمیم اخیر آمریکا دارند. لازم است هیئت‌های نمایندگی کشورهای اسلامی در سازمان ملل به طور فعال در مباحثات شرکت کنند.
افزون بر این موارد کشورهای اسلامی می‌توانند با پیوستن به جنبش تحریم کالاهای صهیونیستی فشار اقتصادی بالایی را بر رژیم صهیونیستی وارد کنند. در حال حاضر این جنبش در اروپا و دیگر مناطق به صورت فزاینده در حال گسترش است.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود دفاع از فلسطین را وظیفه همه دانستند و تأکید کردند: «نباید تصور شود که مقابله با رژیم صهیونیستی فایده‌ای ندارد؛ بلکه به اذن و لطف خداوند، مجاهدت‌ها در مقابل رژیم صهیونیستی به نتیجه خواهد رسید، همان‌گونه که جریان مقاومت نسبت به سال‌های قبل، پیشرفت کرده است.» ایشان افزودند: «صهیونیست‌ها، روزی شعار «از نیل تا فرات» را می‌دادند، اما اکنون برای محافظت از خود مجبور به دیوارکشی شده‌اند.» بر این اساس فعالیت‌های رسانه‌ای در راستای تأثیرگذاری مقابله با رژیم صهیونیستی باید گسترده‌تر شود. در شرایط کنونی دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی در مناطق مختلف به دنبال ایجاد و القای این گزاره هستند که مقابله با اسرائیل تنها فشارها بر مردم فلسطین را افزایش خواهد داد، در حالی که این اقدام در راستای ناامید کردن کشورهای حامی فلسطین طراحی شده است. بنابراین اقدامات رسانه‌ای در مورد حمایت از فلسطین باید با قوت بیشتری پیگیری شود.
رهبر حکیم انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر لزوم هم‌افزایی کشورهای اسلامی، خاطرنشان کردند: «نباید اجازه داد اختلافات و جنگ و خونریزی در دنیای اسلام که عامل اصلی آن نیز آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها هستند، زمینه‌ساز حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی شود.» طبق این سخنان تفرقه در جهان اسلام بزرگ‌ترین هدیه و حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی است. در واقع در شش سال گذشته که کشورهای اسلامی سرگرم مبارزه با تروریسم داعش و دیگر گروه‌های تروریستی بودند، صهیونیست‌ها بیشترین بهره را از این موضوع کسب کردند. برخی کارشناسان معتقدند اساساً یکی از دلایل و اهداف تشکیل گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه تضعیف این کشورها با هدف تأمین امنیت رژیم صهیونیستی بوده است. بنابراین همکاری بیشتر کشورهای اسلامی و دوری از تفرقه می‌تواند سبب فرو ریختن دیوار امنیتی این رژیم شود.
در پایان نیز سازمان همکاری اسلامی می‌تواند با همکاری جنبش عدم تعهد و همچنین دیگر نهادهای بین‌المللی با رصد تحرکات رژیم صهیونیستی و آمریکا در مسئله قدس نسبت به برگزاری جلسات و نشست‌های اضطراری اقدام کند. خروجی این جلسات و نشست‌ها نیز باید به اقدام و عمل مناسب منجر شود. 


 عزیز غضنفری/ وضعیت جبهه اصولگرایی در شماره 833 در همین ستون بررسی شد. در این مطلب درباره جناح اصلاح‌طلبی نکاتی ارائه خواهد شد. مفروض این نوشتار آن است که پس از انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری دو جریان مهم و ریشه‌دار کشور در دوران آشفتگی و بی‌نظمی گفتمانی و تشکیلاتی به سر می‌برند و بر آن هستند که برای خروج از چنین وضعی چاره‌ای بیابند و ترتیباتی اتخاذ کنند.
جبهه اصلاح‌طلبی پس از انتخابات پرفرازونشیب سال جاری، مجموعه‌ای از چالش‌ها و تکانه‌های سیاسی را پیش‌روی خود دیده است و با روش‌های گوناگون می‌کوشد از اوضاعی که در آن گرفتار آمده است، رهایی یابد. اکنون شاید بزرگ‌ترین دغدغه اصلاح‌طلبان نه در برابر اصولگرایان که در برابر طیف معروف به اعتدال است و مهم‌ترین نگرانی آنان نه در حوزه تشکیلاتی که در عرصه هویتی آشکار شده است. آنها خود بارها گفته‌اند هر چند دولت راه بازگشت جریان اصلاح‌طلبی به قدرت سیاسی را هموار کرده است؛ اما از دو جنبه چالش‌هایی را نیز برای آنها به وجود آورده که اعتبار سیاسی جریان اصلاح‌طلبی را مخدوش کرده است. آنها معتقدند، از یک سوتشریک مساعی و اتخاذ سازوکارهای همگرایی تاکتیکی با دولت کنونی، هویت اصلاح‌طلبی را دچار ابهام و تناقض کرده است؛ از دیگر سو عملکرد نه چندان موفق دولت در حل مسائل اقتصادی و ناتوانی در پاسخگویی به مطالبات معیشتی مردم برای اصلاح‌طلبان نیز مسئله ایجاد کرده است و خواسته یا ناخواسته هزینه خطاهای دولت به پای جریان اصلاحات نوشته خواهد شد. تا امروز هم ماندن جریان اصلاحات به پای دولت و هم رهیدن از عرصه همراهی با دولت، آثار اجتماعی و سیاسی برای اصلاح‌طلبان به همراه داشته باشد.
از این رو، اصلاحات راهبرد همراهی و ناسازگاری با دولت را توامان در پیش گرفته و در حال بازتعریف هویتی و تشکیلاتی خود است. پیگیری شعار تقدم استراتژی بر ایدئولوژی که نشانه فهم معرفتی متفاوت و جهت‌گیری متمایز دولت کنونی از دیگر جریان‌های سیاسی است، اصلی است که بازیگران و گروه‌های سیاسی جریان اصلاحات معتقدندجبهه اصلاح‌طلب، هویت و ایدئولوژی خود را قربانی بده و بستان‌های سیاسی نمی‌کند! نکته دیگر که نشانه‌ای بر آشفتگی این جریان است، ذکر این مطلب است که احزاب اصلاح‌طلب نگران آنند که پیوند حزب کارگزاران سازندگی با دولت کنونی و محوریت پیدا کردن این حزب به منزله گروه اصلی و تأثیرگذار در دولت، انشقاق گفتمانی و تشکیلاتی را در جریان اصلاح‌طلبی به وجود آورد و هیچ بعید نیست این حزب در توافق با برخی دیگر از گروه‌های سیاسی نزدیک به دولت، ترتیبات سیاسی دیگری را بنیان نهند؛ در چنین وضعیتی است که برخی تحلیلگران معتقدند پایه‌گذاری حزب اتحاد ملت‌ـ که ترکیبی از بازیگران سیاسی احزاب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین بود‌ـ واکنش و احساس خطری بود که این افراد به قدرت گرفتن و محور شدن حزب کارگزاران در خلأ احزاب قوی اصلاح‌طلبی پیدا کرده بودند. 
حال که نمایی از آشفتگی و بی‌نظمی در جریان اصلاح‌طلبی مشخص شد، می‌توان سناریوهایی را از وضعیتی که در آینده پیش روی جریان اصلاح‌طلبی است، ترسیم کرد:
1ـ اعتبارزدایی گفتمانی: برخی بر این تصور هستند که الیگارشیک شدن اصلاح‌طلبی (با انتصاب‌ها و سازوکارهای خانوادگی و تنظیم فهرست‌های رفاقتی و طرح موضوعاتی، مانند ژن خوب)، ناکارآمدی دولت در عرصه اقتصادی و عدم تأثیرگذاری برجام و شعار تعامل با جهان در حوزه سیاست خارجی بر زندگی مردم، می‌تواند استمرار قدرت سیاسی جریان اصلاح‌طلبی و اعتدال‌گرایی را به نقطه انقطاع از مردم برساند.  
2‌ـ پایان دوره کاتالیزوری: برخی از اصلاح‌طلبان راهبرد جدایی از دولت را آغاز کرده‌اند و مدعی هستند، با چنین وضعی که در دولت کنونی حکم‌فرماست، باید به صورت عاجل مسیر جدایی را در پیش گرفت؛ چرا که ضعف‌های دولت به پای اصلاح‌طلبی نیز نوشته می‌شود. آنها معتقدند، دوران ایفای نقش کاتالیزوری از سوی دولت برای بازگشت جناح اصلاح‌طلب به قدرت سیاسی به پایان رسیده است. اما آیا مردم فراموش می‌کنند حامی دولت و آقای روحانی چه کسانی بوده‌اند؟

 محمد قلی‌یان/یکی از برنامه‌های راهبردی آمریکا برای مقابله با ایران ایجاد اغتشاش و کاهش نفوذ ايران در منطقه و جهان است؛ به همین دلیل برنامه‌های متعددی را برای ایجاد نارضایتی و براندازی در ایران دنبال می‌کند. در اغتشاشات دی ماه 96 رسانه‌ها، اتاق‌های فکر و سران آمریکا به صراحت از برنامه‌های براندازانه خود علیه ایران سخن به میان آوردند.
1‌ـ وبگاه آمریکایی «استراتژیک کالچر» در مطلبی تحت عنوان «چه کسی یا چه چیزی ناآرامی‌ها در ایران را تغذیه کرد؟» این موضوع را بررسی کرده و نوشته است: «دو تئوری درباره ناآرامی‌های حادث شده در ایران وجود دارد: تئوری اول اعتماد نداشتن به دولت و نارضایتی گسترده از سوءمدیریت اقتصادی است. تئوری دوم، دست‌های پنهان خارجی است که می‌تواند تکرار سناریوی کودتای 1953 در ایران و سقوط دولت دکتر محمد مصدق باشد که سازمان‌های CIA و MI-6 بریتانیا آن را طراحی و اجرا کرده بودند. گفتنی است، همه مشاوران ترامپ رویکرد خصمانه‌ای نسبت به ایران دارند.
2‌ـ گزارش‌ها حاکی از آن است که ترامپ یک تعهد شخصی به شلدون آدلسون، میلیاردر صهیونیستی (طراح اصلی انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس) برای مقابله با ایران و توافق هسته‌ای دارد. بی‌شک، درباره ناآرامی‌های ایران، ترامپ غم معترضان یا دموکراسی را نداشت؛ در مقابل قصد وی آن بود که از ناآرامی‌ها در ایران برای از بین بردن یا حداقل تضعیف توافق هسته‌ای استفاده کند. 
3‌ـ ترامپ در طول مدت ناآرامی‌ها، پنج بار از معترضان حمایت کرد؛ حمایتی که به بهانه حمایت از دموکراسی در ایران، اما برای تحت فشار قرار دادن حکومت ایران و تضعیف موقعیت بین‌المللی آن انجام شد.
4‌ـ عذرا کوهن واتنیک، مدیر سابق برنامه‌های اطلاعاتی شورای امنیت ملی آمریکا اظهار داشت، کاخ سفید قصد دارد از جاسوسان آمریکایی برای «تغییر رژیم» در ایران استفاده کند.
5‌ـ آقای تیلرسون اولین بار در آوریل ۲۰۱۷ از بازنگری جامع سیاست آمریکا در قبال ایران صحبت کرد. وی حدود دو ماه بعد در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان گفت، آمریکا به دنبال انتقال مسالمت‌آمیز قدرت در ایران است. وی افزود، واشنگتن اقداماتی را برای رویارویی با «سلطه‌گری» ایران در دست بررسی دارد.
6‌ـ مایک پمپئو، مدیر جدید سازمان سیا در ماه ژوئن 2017 دستور تشکیل یک نیروی ضد ایران در این سازمان زیر نظر مایکل دی آندریا مشهور به «آیت‌الله مایک» یا «شاهزاده تاریکی» را، که متخصص برجسته امور خاورمیانه است و به دین اسلام نیز گرویده است، صادر کرد.
7‌ـ نیویورک‌تایمز در مقاله‌ای که در ماه ژوئن سال ۲۰۱۷، (۱۲ خرداد ۱۳۹۶) منتشر کرد، از فردی صحبت می‌کند که «مایکل دی آندریا» نام دارد. به او لقب‌های «شاهزاده تاریکی» و «آیت‌الله مایک» را داده‌اند و «مسئول اجرای یکی از سیاست‌های جدید و مهم دولت آمریکا علیه ایران است.» مایکل دی آندریا شهرت و سابقه‌ای فوق‌العاده دارد، شاید هیچ یک از کارمندان سیا به اندازه او در تضعیف القاعده نقش نداشته‌اند. وی هنگامی که ناظر بر شکار اسامه‌بن‌لادن و مدیر برنامه حمله‌های تهاجمی آمریکا با پهپاد بود، به «شاهزاده تاریکی» معروف شد. سیا عملیات تهاجمی با پهپاد را تحت رهبری آقای دی آندریا به یمن گسترش داد و بسیاری در سیا، او را یکی از عوامل اصلی در تضعیف و فلج کردن القاعده می‌دانند. مأمورانی که تحت هدایت «آیت‌الله مایک» کار کرده‌اند، نقشی اساسی در شهادت عماد مغنیه، از فرماندهان نظامی حزب‌الله لبنان در فوریه ۲۰۰۸ میلادی داشته‌اند. سیا با همکاری صهیونیست‌ها با بمبی که در خودرو کار گذاشته شده بود، آقای مغنیه را در دمشق به به شهادت رساند.

 احمدرضا هدایتی/ هفته گذشته یک بار دیگر رئیس‌جمهور ابله، بی‌ادب و نژادپرست آمریکا، اوج خباثت و دشمنی سردمداران صهیونیست این کشور با انقلاب اسلامی و مردم بزرگ ایران اسلامی را به نمایش گذاشت، وی در جملاتی سخیف و زیاده‌خواهانه درباره برجام، تعلیق مجدد برخی تحریم‌ها علیه ایران در آینده را، مشروط به گنجاندن چهار بند جدید در آن کرد و متکبرانه گفت: «هر طرح قانونی که من درباره برجام امضا می‌کنم، باید شامل چهار مؤلفه باشد: اولاً، باید از ایران بخواهد اجازه بازرسی‌ از مراکز نظامی و تمامی نیروگاه‌های مورد درخواست بازرسان بین‌المللی را بدهد. دوماً، باید ضمانت کند ایران هرگز حتی به تملک سلاح هسته‌ای نزدیک هم نمی‌شود. سوماً، برخلاف این توافق هسته‌ای مفاد آن طرح نباید تاریخ انقضا داشته باشد. سیاست من این است که تمامی مسیرهای ایران برای دستیابی به بمب، نه برای ده سال، بلکه برای همیشه بسته شوند. چهارماً، این طرح باید به صراحت ـ برای اولین بار ـ در قوانین آمریکا ذکر کند که موشک‌های دوربرد و برنامه‌های تسلیحات اتمی، جدانشدنی هستند و ساخت و آزمایش موشک‌ از سوی ایران باید مشمول تحریم‌های شدید شود.»
این شروط همراه با تحریم‌های جدید علیه چند شخصیت دیگر ایرانی، این واقعیت را نشان می‌دهد که از نظر یانکی‌ها، (با برجام یا بدون برجام) قرار نیست که تحریم‌های ظالمانه و غیرانسانی غرب، به این زودی‌ها از سر ایران برداشته شود، در واقع آمریکایی‌ها می‌گویند، لزوماً هرکس با ما (شما بخوانید برده و فرمانبر ما) نباشد، حتماً علیه ماست و باید به هر شکل ممکن و از طریق اقدامات گوناگون، از جمله تحریم مجازات شود.
حال این پرسش مطرح است که؛ اگر قرار باشد جمهوری اسلامی ایران دائم به بهانه‌های واهی، مانند فعالیت‌های هسته‌ای، آزمایش‌های موشکی، حقوق بشر، از حقوق خود محروم و تحریم و تهدید شود، چرا باید اینقدر بر اجرای برجام اصرار بورزد؟
اصولاً وقتی کشوری مانند آمریکا، پشیزی ارزش و اعتبار برای دیگر کشورها و حتی جایگاه سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی قائل نمی‌شود و فقط در راستای منافع خودش، رأساً هر حکمی را که بخواهد علیه دیگران صادر می‌کند، چرا ما باید از این نظام ظالمانه تبعیت کنیم؟
صرف‌نظر از وجود صدها زرادخانه سلاح‌های کشتار جمعی در اروپا و آمریکا چطور ممکن است ادعای دروغین آمریکایی‌ها و دیگر همپالگی‌هایش درباره فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، موجب نگرانی جامعه جهانی (بخوانید، آمریکا و برخی دولت‌های پرمدعای اروپایی) شود، اما وجود صدها کلاهک هسته‌ای واقعی که در یک منطقه ملتهب، در اختیار رژیم اشغالگر قدس قرار دارد موجب نگرانی نباشد؟
این همه گویای این نکته است که؛ فعالیت‌های هسته‌ای و اتهامات مشابه آن، فقط و فقط بهانه‌هایی هستند برای جلوگیری از تداوم اقتدار، استقلال و پیشرفت ایران اسلامی و بدیهی است که تنها راه برون‌رفت از این وضعیت منفعلانه، چیزی نیست جز تمرکز بر تقویت و توسعه مؤلفه‌های قدرت کشور در زمینه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که بنا به توصیه‌های مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته)، در اوضاع فعلی «اقتصاد مقاومتی» در رأس این مؤلفه‌ها قرار دارد.
ذکر مجدد این نکته نیز ضروری است که؛ در هر صورت، پایبندی ایران به تعهدات دو یا چندجانبه تا وقتی منطقی است که طرف‌های مقابل نیز به تعهدات‌شان پایبند باشند، اما حالا که آمریکا قصد دارد به نقض تعهداتش ادامه بدهد، به یقین خروجش از این توافق برای ایران بهتر است و حداقل، مسئولان کشور را از بلاتکلیفی برای تصمیم‌گیری درباره برگشت به وضعیت پیش از برجام یا ادامه همکاری با اروپا (بدون حضور آمریکا) یا استفاده از گزینه‌های دیگر رها و کمک خواهد کرد.
بی‌شک چنین اتفاقی، ضمن منزوی کردن آمریکایی‌ها نزد افکار عمومی جهان، امکان تصمیم‌گیری دیگر کشورها برای همکاری با ایران را نیز تسهیل می‌کند، بنابراین به ‌نظر می‌رسد، از این پس دولتمردان کشورمان باید به‌ طور جدی از اصرار بر حضور آمریکایی‌ها در این توافقنامه اجتناب کنند.