حسين معيني/ پنجم بهمن سال ۱۳۵۸ به فاصله يکسال پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اولين انتخابات رياستجمهوري در ايران برگزار شد. اين انتخابات در حالی برگزار شد که دولت موقت مهندس مهدي بازرگان استعفا داده و مديريت نظام به شوراي انقلاب محول شده بود.
گمانهزنيها درباره نامزدهای احتمالي اين انتخابات که نظام جمهوري را رسميت ميبخشيد، از ماهها پیش آغاز شده بود، اما در چهارم دي ماه ۱۳۵۸ بود که براي اولين بار روزنامه کيهان در گمانهزنيهاي خود درباره نامزدهای احتمالي از بنيصدر، قطبزاده، بازرگان و غلامحسين صديقي به عنوان داوطلبان شرکت در انتخابات رياستجمهوري نام برد.
از آن پس گروههاي سياسي وارد ميدان رقابت شدند و با انتشار بيانيههايي، نامزد منتخب خود را به مردم معرفي کردند و ضمن برشمردن اوصاف و شايستگيهاي او، خواستار حمايت مردم از نامزد مورد نظرشان براي پيروزي در انتخابات شدند. ابوالحسن بنيصدر، وزير اقتصاد و دارايي نيز در همين ايام به صورت تلويحي اعلام کرد که ظرف چند روز آينده، رسماً دست به فعاليت انتخاباتي خواهد زد. روزنامههاي مختلف آن زمان به ويژه کيهان و اطلاعات در يک ماه منتهي به برگزاري انتخابات، پر از آگهيها، مصاحبهها و گزارش ميتينگهاي تبليغاتي نامزدهاي متعدد اولين انتخابات رياستجمهوري بودند.
در روز نهم ديماه خبر رسيد که سيداحمد مدني و ابوالحسن بنيصدر هر دو ستادهاي انتخاباتيشان را راهاندازي کردهاند. ستاد انتخاباتي بنيصدر که به صورت دفتري براي هماهنگي شروع به کار کرد، فرداي آن روز با انتشار بيانيهاي اعلام کرد: «بدون توهين به ديگر نامزدها، تنها برنامهها و اصول و عقايد و نظرات و شخصيت بنيصدر را به همگان معرفي ميکنيم.»
در همين روزها بود که جامعه مدرسين حوزه علميه قم هم پس از چند نشست، ابوالحسن بنيصدر را نامزد رياستجمهوري اعلام کرد. البته بعدها مشخص شد که اين توافق اوليه بوده و بخشي از جامعه مدرسين با اين نظر موافق بودهاند و بالاخره پس از رايزنيهاي فراوان، از نظر اول خود عدول کرده و به نامزدي جلالالدين فارسي ابراز تمايل کردند. بازار شعارهاي انتخاباتي داغ شد و بنيصدر مهمترين برنامههاي خود را ایجاد وحدت ملي، بازسازي اقتصاد، تأمین امنيت و معنويت برشمرد.
جامعه روحانيت مبارز نيز در تاريخ ۱۲ دي ۵۸ بنيصدر را نامزد مورد حمايت خود معرفي کرد و در بيانيهاي دلايل خود را براي حمايت از وی اينگونه برشمرد:
۱ـ رئيسجمهور بايد در برابر تمام مواد قانون اساسي جمهوري اسلامي خاضع و به اجراي آن ملتزم باشد.
۲ـ انقلاب اسلامي ايران مکتبي است و طرز تفکر رئيسجمهور بايد مکتبي باشد.
۳ـ به مراعات ضوابط اسلامي در انتخاب همکاران خود ملتزم باشد.
۴ـ از هرگونه گرايش که با روح اسلام سازگار نيست، مبرا باشد.
۵ـ در برابر اعمال تخريبي تبهکاران و دشمنان انقلاب اسلامي که به امنيت و تماميت ارضي ايران لطمه وارد ميکنند، داراي موضع باشد.
۶ـ از اعمال روشهاي مستبدانه در برابر نمايندگان ملت به دور باشد و از رهنمودهاي امام امت الهام بگيرد.
اين مسئله نشان ميداد که جامعه روحانيت مبارز با حزب جمهوري اسلامي اختلافاتي دارد و به اين دليل بود که از نامزدي بنيصدر حمايت میکرد. در اين ميان، آيتالله مهدوي کني دبيرکل جامعه روحانيت مبارز نسبت به اين انتخاب نظر خوشي نداشت و به حسن حبيبي ديگر نامزد انتخاباتي متمایل بود و او را براي رياستجمهوري فرد صالحي ميدانست. با اين توصیف، نظر او در اقليت قرار داشت و البته مخالفتهاي خود را با بنيصدر بروز نميداد.
صادق خلخالي اولين حاکم شرع پس از انقلاب، از اولين کساني بود که آمادگي خود را براي حضور در انتخابات رياستجمهوري اعلام کرده بود، اما مدتي بعد به نفع بنيصدر کنار رفت. وي در تاريخ ششم دي ماه ۵۸ در گفتوگو با روزنامه کيهان گفت: «براي نشان دادن اتحاد و هماهنگي و جلوگيري از هرگونه توطئه، اينجانب به نفع جناب آقاي بنيصدر کنارهگيري ميکنم و به همه افرادي که به اينجانب لطف و مرحمت دارند، عرض ميکنم که با قاطعيت رأي خود را به جناب بنيصدر بدهند.» شوراي مرکزي ستاد فدائيان اسلام نيز به پيروي از خلخالي از بنيصدر حمايت کرد. اما خلخالي با فاصله اندکي در يک اظهارنظر رسمي گفت: «در وضع فعلي که هرجومرج مصنوعي به وسيله ايادي خودفروخته و وابسته به ايالات متحده آمريکا و صهيونيسم بينالمللي در کشور هر روز گسترش مييابد، با توجه به قاطعيت فوقالعاده مجدداً کانديداتوري خود را اعلام ميکنم.»
در همين روز خلخالي بار ديگر تغيير موضع داد و در مصاحبه با روزنامه کيهان گفت: «من هيچکس را در مقابل خودم براي احراز اين پست قبول ندارم، ولي به حکم اجبار بنيصدر را مورد تأييد قرار ميدهم و به احتمال ۹۰ درصد بنيصدر رئيسجمهور خواهد شد، ليکن مدت زيادي در اين پست دوام نخواهد يافت؛ چرا که يکصدم قاطعيت مرا ندارد.»
در مقابل بنيصدر، جلالالدين فارسي نامزد مورد اقبال حزب جمهوري اسلامي بود، اما بخت با او يار نبود؛ چرا که ۱۰ روز مانده به برگزاري انتخابات خبري درباره او منتشر شد که سرنوشت سياسياش را تغيير داد. خبر از اين قرار بود که جلالالدين فارسي اصالتاً افغاني است، بنابراين طبق قانون حق نامزدي براي انتخابات رياستجمهوري ايران را ندارد. در پي انتشار اين خبر موجي از نگراني در ميان حاميان حزب جمهوري اسلامي پديد آمد و آنها به فکر چاره افتادند. اين چنين بود که در روز ۲۵ دي ماه ۵۸ خبر احتمال کنارهگيري فارسي به دلیل شبهه قانون اساسي و ايرانيالاصل نبودن او مطرح شد. اين مسئله حزب جمهوري اسلامي را با وضعيت دشواري مواجه کرد. از سویی ميديدند که رقيب اصلي انتخاباتي آنان، يعني ابوالحسن بنيصدر از حمايت گستردهای برخوردار است و از سوي ديگر فکر نميکردند بتوانند جايگزين مناسبي را براي فارسي انتخاب کنند. با کنار رفتن جلالالدين فارسي، شانس دکتر حسن حبيبي افزايش يافت و جامعه مدرسين حوزه علميه قم و صدوقي و مدني از او حمايت کردند.
به این ترتيب، ابوالحسن بنيصدر وزير وقت دارايي، داريوش فروهر، حسن ابراهيم حبيبي وزير وقت علوم و آموزش، کاظم سامي که رياست سازمان شير و خورشيد را برعهده داشت، صادق طباطبايي خواهرزاده امام موسي صدر و برادر همسر احمد خميني، مسعود رجوي رهبر سازمان مجاهدين خلق، محمد مکري اولين سفير جمهوري اسلامي ايران در شوروي سابق، صادق قطبزاده رئیس وقت راديو و تلويزيون، احمد محسن استاندار وقت خوزستان و دريادار احمد مدني اولين وزير دفاع پس از انقلاب به عنوان نامزدهای شاخص اولين دوره انتخابات رياستجمهوري مطرح شدند، که از اين ميان مسعود رجوي رهبر سازمان مجاهدين خلق (منافقين) به دليل مخالفت علني با قانون اساسي و اعلام عدم تقيد به آن، از شرکت در رقابت بازماند و از انتخابات کنارهگيري کرد.
در روز ۵ بهمن ۱۳۵۸ ميليونها ايراني پاي صندوقهاي رأي حاضر شدند تا اولين رئیسجمهور تاريخ ايران را انتخاب کنند. در اين انتخابات که 4/67 درصد واجدان شرايط در آن شرکت کردند، در مجموع ۱۴ ميليون و ۱۵۲ هزار و ۸۸۷ رأي از مردم اخذ شد که از اين تعداد، ابوالحسن بنيصدر با کسب ۱۰ ميليون و ۷۵۳ هزار و ۷۵۲ رأي و با شکست سيداحمد مدني که پس از وي در جايگاه دوم قرار داشت، به عنوان نخستين رئيسجمهوري اسلامي ايران انتخاب شد. بعد از بنيصدر و مدني، حسن حبيبي رتبه سوم را کسب کرد و پس از او به ترتيب محمد صادق طباطبايي، کاظم سامي، صادق قطبزاده و داريوش فروهر رتبههاي چهارم تا هفتم را در کسب آراء از آن خود کردند.
بنيصدر دانشآموخته رشته اقتصاد از دانشگاههاي فرانسه بود. او که ۲۰ سال از عمر خود را در فرانسه گذرانده بود، در بهمن ۱۳۵۷ با پرواز انقلاب به تهران آمد و پس از آن از طريق مصاحبهها و مناظرههاي سياسي متعددي که گزارش آنها هر روز در روزنامه انقلاب اسلامي متعلق به خودش منتشر ميشد، به شخصیتی شاخص تبديل شد.
بنيصدر روز ۱۵ بهمن ۱۳۵۸ سوگند رياستجمهوري خورد و کار خود را در اين سمت رسماً آغاز کرد. در مراسم تنفيذ رياستجمهوري، امام خميني تأکيد کرد: «من از آقاي بنيصدر ميخواهم که مابين قبل و بعد از رياستجمهوري در احوال روحي ايشان تفاوتي ايجاد نشود. تنفيذ و نصب اينجانب و رأي ملت مسلمان ايران محدود است به عدم تخلف ايشان از احکام مقدسه اسلام و تبعيت از قانون اساسي.»
رياستجمهوري بنيصدر تنها ۱۷ ماه طول کشید. او در طول دوران رياستجمهوري همکاري چنداني با نهادهاي انقلابي نداشت و از سوی افراد مختلف مورد انتقاد بود و کندي و کارشکنيهايي که در جبهههاي جنگ تحميلي رخ ميداد، آرام آرام محبوبيت او را در ميان مردم کاهش داد. عملکرد ضعیف بنيصدر در ارتباط با جبههها، در اواخر دوره رياستجمهوري سبب شد تا امام(ره) طي حکمي وي را از سمت فرماندهي کل نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران برکنار کند. امام(ره) ۱۰ روز پس از اين حکم، در پي مصوبه مجلس مبني بر بیکفایتی سياسي بنيصدر، وي را از مقام رياستجمهوري نيز عزل کرد. اين حکم در پاسخ به نامه هاشميرفسنجاني، رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي صادر شد.
بنابراین، بنيصدر که پنجم بهمن ۱۳۵۸ اولين رئیسجمهور ايران انتخاب شده بود، ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ با حکم امام از فرماندهي کل قوا برکنار شد، به این ترتیب که اول تير ۱۳۶۰ به دنبال تصويب طرح بیکفايتی سياسي در مجلس شوراي اسلامي در روز پیش از آن و به حکم امام خميني (ره) از رياستجمهوري عزل شد و هفتم مرداد ۱۳۶۰ از ايران گريخت.