فتح‌الله پریشان/ مرور پدیده‌ها و تحولات سیاسی در دو سطح منطقه‌ای و جهانی با رویکرد سیاسی، ‌اقتصادی، تبلیغاتی و نظامی هیئت حاکمه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد که سیاست‌ورزی خاصی از نوع ترامپی آن را شاهد هستیم. سیاست‌ورزی ترامپ دارای شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی است که می‌توان «مسئله‌سازی» و تلاش برای حل یا تضعیف آن با هدف سودآور کردن تحولات و مسائل برای آمریکا و بهره‌برداری اقتصادی و سیاسی از آن را از محوری‌ترین ویژگی‌های آن دانست.  اتخاذ این سیاست در مقابل ایران و ائتلاف مقاومت در منطقه غرب آسیا با حفظ کانون‌های مناقشه و منازعه و تضعیف و کنترل مدیریت شده آنها با هدف پول درآوردن است. اگر به نحوه مواجهه آمریکا با داعش و گروه‌های تروریستی نگاهی بیفکنیم، در مقطعی شاهد بودیم که آمریکایی‌ها همانند زمان ایجاد این گروه‌ها از آنها حمایت نکردند، به عبارت دیگر، ترامپ منتقد اوباما در موضوع تأسیس و ایجاد داعش معتقد بود آمریکا در زمان اوباما نتوانسته متناسب با هزینه‌های ایجاد از آنها کسب درآمد کند. لذا ترامپ گفت چرا ما باید هزینه‌های حیثیتی و اطلاعاتی و مالی امنیت‌سازی برای اعراب را بپردازیم و کشورهای عربی محصول آن را بچینند. از نظرگاه رئیس‌جمهور کازینودار جدید، عرب‌ها باید هزینه امنیت‌سازی آمریکا را بپردازند. کاهش حمایت از گروهک‌های تروریستی‌ـ تکفیری در کنار دومینوی پیروزی‌های جبهه مقاومت موجب شد شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس احساس تهدید کنند، ‌بنابراین امارات 10 میلیارد دلار، عربستان 450 میلیارد دلار و قطر 8 میلیارد دلار بابت انواع پیمان‌های نظامی و منطقه‌ای و فروش تسلیحاتی به آمریکا پرداختند. این، نمونه‌ای از حفظ کانون‌های مناقشه و تضعیف مدیریت شده آن برای بهره‌برداری سیاسی اقتصادی از سوی ترامپ است. این موضوع امروز در دو حوزه دیگر در حال پیگیری است؛ یکی در حوزه تحولات هسته‌ای و مسائل پیرامون برجام با جمهوری اسلامی ایران و دیگری در حوزه تحولات سوریه و کردهای دموکراتیک خلق شمال این کشور. طرح ایجاد نیروی 30 هزار نفری برای حمایت از کردها که به حمله ترکیه به شمال سوریه منجر شد، از اهرم‌های فشار در این زمینه به شمار می‌آید. تحولات این منطقه، هم پیچیده است و هم برای آینده منطقه بسیار مهم و تعیین‌کننده است؛ لذا به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها در راستای کاسبی از آن، چندین سناریو را برای وجوه مختلف مسائل و واکنش‌های احتمالی دیگر بازیگران منطقه‌ای به ویژه ترکیه، سوریه، ‌روسیه و ایران در نظر گرفته‌اند. اما در موضوع ایران و برجام، آمریکایی‌ها به دنبال نابودسازی برجام اما به دست ایران هستند. راهی که برای آن در نظر گرفته‌اند، ‌افزایش فشارها بر جمهوری اسلامی ایران برای برهم زدن برجام و به تبع آن، ‌متهم‌سازی ایران است. آمریکایی‌ها برجام را نه بد می‌دانند نه خوب، ترامپ معتقد است می‌شود با برهم زدن صورت مسئله برجام هسته‌ای و نگارش مجدد آن، به همراه برجام‌های جدید، ‌آن را به وسیله تازه‌ای برای بهره‌گیری سیاسی و به تبع آن بهره‌برداری اقتصادی، ولو اینکه مدت‌ها بعد ثمر دهد، تبدیل کرد. ترامپ صرف مسدودسازی راه‌های انتفاع ایران از برجام را برای آمریکا «درآمد» می‌داند و لذا از یک سو با فشارهای دوجانبه به کشورها و شرکت‌ها و تأیید تعلیق‌های 120 روزه، تکلیف کشورها و شرکت‌های متمایل به گشایش روابط و مناسبات اقتصادی با ایران را روشن نمی‌کند و از سوی دیگر با مشوق‌های جدید آنها را به تحریم و قطع رابطه اقتصادی با ایران وادار می‌کند. این در حالی است که سیاست رسمی ایران بارها اعلام شده و آن، این است که جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه زیر بار برجام جدید یا تجدیدنظر در برجام هسته‌ای نخواهد رفت. موضعی که باید از سوی همه مسئولان به ویژه مسئولان دیپلماسی خارجی کشور روشن و واضح اعلام و اعمال شود.


استفان والت، نظریه‌پرداز حوزه روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه هاروارد در «فارین پالیسی» نوشت: 
«بدون شک، دونالد ترامپ درباره خاورمیانه یک راهبرد مشخص و همیشگی دارد؛ مقابله و مخالفت دائمی با ایران.» وزیر خارجه ایالات متحده، وزیر دفاع، سفیر این کشور در سازمان ملل و البته خود دونالد ترامپ، به طور دائم تمامی فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را محکوم می‌کنند. (در ماه فوریه، پس از آزمایش‌های موشکی بالستیک ایران، ترامپ گفت: «این کشور با آتش بازی می‌کند.») در ماه اکتبر، کاخ سفید اعلام کرد، سیاست رسمی ایالات متحده چیزی جز حرکت جهت‌دار برای خنثی‌سازی نفوذ و ثبات ایران در خاورمیانه نیست.
به نظر می‌رسد ترامپ و هم‌پیمانانش این دیدگاه را پذیرفته‌اند که ایران یک هژمون بالقوه در خاورمیانه است و بر این منطقه تسلط دارد.
تسلطی که به طور ویژه برای نظارت بر خلیج‌فارس غنی از نفت است. این منطقه سبب شده ترامپ از حمایت کم نظیر عربستان سعودی، برای پیشبرد اهداف خود برخوردار شود. حمایتی که خواه به صورت ضمنی و خواه به صورت عملی بارها و بارها به نمایش گذاشته شده است.
تلاش‌های دیپلماتیک و سازمان‌یافته شاهزاده محمدبن‌سلمان در منطقه و تلاش‌های آشکار وی برای دخالت در سیاست داخلی لبنان، از جمله همین موارد است. ترامپ نیز برای فشار بر ایران اعلام کرده است که تمدید تعلیق تحریم‌های توافق هسته‌ای را در ماه اکتبر به راحتی امضا نخواهد کرد.
کاخ سفید باید از قدرت آمریکا برای حفظ توازنی سخت و از طرفی جلوگیری از تلاش‌های بیش از حد برای تغییر وضعیت موجود و همچنین جلوگیری از تبدیل کشوری به قدرت مسلط منطقه و در عین حال کمک به قدرت‌های کوچک محلی برای اختلافات خود، استفاده کند.
فضا را این چنین کنترل کردن سبب تأمین امنیت شاهراه نفتی در خلیج‌فارس، کاهش علاقه در این منطقه برای دستیابی به سلاح هسته‌ای و علاقه نداشتن به تسلیح نیروهای نیابتی می‌شود.
نکته این است که مبارزه‌ای تمام‌عیار برای مقابله با هژمونی ایران غیرضروری است. متأسفانه شانس کمی وجود دارد که دونالد ترامپ این را بفهمد و رویکردی عاقلانه اتخاذ کند.


  دکتر یدالله جوانی/ ثبت افتخارات بزرگ تاریخی در پرونده هویتی یک ملت‌، دارای ارزش ذاتی است. انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، آورده‌های بسیار بزرگ و ارزشمندی را برای ایران و مردم این سرزمین کهن داشته است. هرچند وجود پاره‌ای از مشکلات و ضعف‌ها در داخل کشور، این دستاوردهای ارزشمند را تحت‌الشعاع قرار داده، لکن از نظر تاریخی و از منظر صاحب‌نظران و کارشناسان، ‌ارزش این دستارودها انکارناپذیر است. تصور جهان و منطقه بدون وجود رژیم صهیونیستی در مقطع کنونی با توجه به روند تحولات در جهان و غرب‌ آسیا، تصور درست و در حال تحققی است. رژیم صهیونیستی، به عنوان یک غده سرطانی در جهان اسلام و منطقه، با رؤیای حکومت نیل تا فرات، می‌توانست استقلال، منافع و عزت بسیاری از ملت‌های مسلمان و از جمله ملت ایران را برای یک دوره طولانی تاریخی پایمال کند. این رژیم براساس یک نقشه طراحی شده از سوی استعمارگران و سلطه‌گران غربی، در جهان اسلام پدید آمد تا جهان اسلام را برای همیشه تحت نفوذ و سلطه خود درآورد و مانع وحدت و قدرت‌یابی آن شود. تعصب و پافشاری اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها بر تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و حفظ موجودیت ‌آن، به همین نقشه و هدف راهبردی‌ برمی‌گردد. غرب هویت‌یابی، ‌انسجام و پیشرفت مسلمانان را،‌ با اهداف تمدنی خود که همانا استیلای بر جهان است، در تعارض می‌بیند. بر همین اساس، سیاست غرب در دهه‌های اخیر در جهان اسلام و به ویژه در منطقه فوق‌العاده راهبردی غرب آسیا، سیاست تفرقه‌افکنی، فرقه‌سازی، ایجاد جنگ‌های داخلی، جلوگیری از پیشرفت و اعمال سلطه از طریق حکومت‌های فاسد، غیرمردمی و دست‌نشانده بوده است. رژیم کودک‌کش صهیونیستی، نقش مهمی را در پیاده‌سازی این سیاست‌های غربی، در منطقه و جهان اسلام برعهده دارد. این رژیم از زمان پیدایش تاکنون، بیشترین نقش را در پیشبرد اهداف دولت‌های غربی در منطقه ایفا کرده است. اکنون فلسفه وجودی این رژیم، زیر سؤال رفته و حیاتش رو به پایان است. قدرت و استیلا از طریق سرکوب،‌ فلسفه وجودی و عامل بقا‌ی این رژیم جعلی است. قدرت رژیم صهیونیستی با برهم خوردن موازنه قوا در منطقه، کاربرد گذشته را ندارد. بر همین اساس، نگرانی اصلی سردمداران رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم، ادامه حیات و بقا است. اکنون رژیم صهیونیستی در تنگناهای شدید استراتژیکی قرار گرفته و آینده خود را با روندهای موجود در منطقه در خطر جدی می‌بیند. مقاومت قدرتمند در منطقه، ‌به کابوس رژیم صهیونیستی تبدیل شده است و هر نوع تلاش از سوی رژیم صهیونیستی و حامیان اروپایی، آمریکایی و منطقه‌ای این رژیم برای نابودی یا تضعیف مقاومت، در عمل موجب تقویت جبهه مقاومت ضدصهیونیستی شده است. اما از جنگ‌‌های 33 روزه، 22 روزه، 8 روزه و 51 روزه گرفته، تا جنگ‌های نیابتی از طریق ایجاد گروهک‌های تروریستی، هیچ‌یک نه تنها نتوانست مقاومت را نابود کند؛ بلکه به توسعه قدرت مقاومت منجر شد. جمهوری اسلامی ایران پرچمدار محور مقاومت در منطقه است. توسعه قدرت جبهه مقاومت و روندهای موجود، نویدبخش نابودی رژیم صهیونیستی در آینده نه چندان دور است. ایده شکل‌گیری مقاومت در منطقه و در جهان اسلام علیه رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم به ویژه شیطان بزرگ، یعنی آمریکای جنایتکار، ریشه در تفکر، آرا و اندیشه‌های امام خمینی‌(ره) دارد؛ همو که با صراحت،‌ راهبرد محو اسرائیل غاصب از صفحه روزگار را،‌ مطرح کرد. این ایده در تفکر،‌ آرا و اندیشه‌های خلف صالح آن عزیز سفر کرده استمرار یافت و اکنون‌،‌ نابودی رژیم صهیونیستی، از هر زمان دیگری دست‌یافتنی‌تر شده است. یکی از مهم‌ترین اهداف راهبردی غرب، از تلاش برای محدودسازی قدرت منطقه‌ای ایران، جلوگیری از فرو ریختن رژیم صهیونیستی است. آیا غرب و به ویژه آمریکا در مهار نفوذ رو به گسترش ایران در منطقه موفق خواهد بود. بسیاری از کارشناسان، ‌دوران نفوذ غرب و آمریکا در منطقه را‌ پایان‌یافته ارزیابی می‌کنند. چندی پیش اندیشکده کارنگی، در گزارشی در همین باره نوشت: «آمریکا در جایگاه یک ابرقدرت در حال افول، در وضعیت فقدان بازنگری در راهبرد خویش، در محدود کردن نفوذ منطقه‌ای ایران ناتوان خواهد بود.»
آری گسترش نفوذ منطقه‌ای ایران؛ یعنی تقویت جبهه مقاومت و در تنگنا قرار گرفتن بیشتر رژیم صهیونیستی. نتیجه قطعی این روند تغییرناپذیر، به حول و قوه الهی، نابودی رژیم صهیونیستی خواهد بود. نابود کردن یک چنین رژیمی با آن همه رذایل و جنایت‌های ضد بشری، یک افتخار بزرگ تاریخی برای ملت ایران است. این افتخار بزرگ، عامل مهمی در سرافرازی ایرانیان در آینده خواهد بود. این واقعیت در سخنان عبدالله صفی‌الدین نماینده حزب‌الله در ایران که در همایش «آزادی مسجدالاقصی در سپهر پیروزی محور مقاومت»، سخنرانی کرد، اینچنین بیان شد: «طرح نابودی رژیم صهیونیستی در تاریخ به اسم جمهوری اسلامی ایران ثبت شده است. اسرائیل قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ‌های بسیاری علیه فلسطین و لبنان راه‌اندازی کرده بود و ارتش این رژیم به اسطوره شکست‌ناپذیری معروف بود؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی، معادله به هم خورد. پیروزی انقلاب اسلامی به منزله زلزله‌ای برای رژیم صهیونیستی بود... . ایده تشکیل مقاومت اسلامی ایده امام خمینی(ره) بود. برخی از جریان‌ها به فکر سازش بودند که امام خمینی فرمودند، اسرائیل باید از بین برود. تا آن زمان هیچ‌کس به این مسئله اشاره نمی‌کرد و بیشتر به فکر مذاکره بودند. نابودی اسرائیل حقیقت است و در مرحله‌ای از طرح نابودی اسرائیل هستیم که دوسوم آن را طی کردیم. ما با ایستادگی و مقاومت،‌ [باید] تحمل خودمان را بالا ببریم. اسرائیل تمام شده است و نمی‌تواند ادامه حیات بدهد.» 
هیئتی به نمایندگی از نماینده ولی‌فقیه در سپاه با سرپرستی حجت‌الاسلام والمسلمین حیدر مصلحی با حضور در منزل شهید مدافع حرم مهدی حیدری از این خانواده تفقد به عمل آوردند.
حجت‌الاسلام والمسلمین مصلحی در این دیدار در ابتدا درباره منزلت و مقام شهید سخن گفتند و با تبریک و تسلیت به خانواده شهید حیدری از طرف نماینده ولی‌فقیه در سپاه برای این خانواده آرزوی صبر و توفیقات روزافزون کرد.
گفتنی است؛ شهید مهدی حیدری از شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) از نیروهای نمایندگی ولی‌فقیه در قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) بود که در ۲۱ دی ماه سال گذشته در سوریه و در جریان مبارزه با گروه‌های تروریستی و تکفیری به آرزوی دیرینه خود رسید و به خیل عظیم شهدا پیوست.
پیکر شهید حیدری حدود پنج ماه به میهن بازنگشت و خانواده صبور و مقاوم این شهید بزرگوار در آرزوی دیدار مجدد با این رزمنده دلاور بودند که بالاخره با انجام آزمایش‌های تخصصی پزشکی، پیکر شهید حیدری شناسایی شد و به وطن بازگشت و پیکر پاکش در امامزاده طاهر خیرآباد ورامین مدفون شد.

سردار وحیدی درباره تلاش‌های مقامات آمریکایی برای مذاکره درباره مسائل منطقه و موشکی گفت: این تلاش‌های مذبوحانه‌ به جایی نمی‌رسد؛ چرا که دیگران حق ندارند در مسائل منطقه دخالت کنند و به ایران بگویند که چکار کند.
سردار احمد وحیدی وزیر اسبق دفاع، با اشاره به اقدامات جریانات تروریستی در منطقه اظهار داشت: «قدرت‌های غربی با حمایت و پشتیبانی از داعش تلاش می‌کردند داعش در عراق و سوریه شکست نخورد و بعد از اینکه شکست خورد، یکی از جاهایی که نیروهای داعش را منتقل می‌کنند افغانستان و آسیای میانه است.»

  محمدرضا مرادی/ حمایت آمریکا از کردها در شمال سوریه سبب شده است تا ترکیه به نوعی امنیت خود را با تهدید مواجه ببیند؛ چرا که وجود بیش از 20 میلیون کرد در خاک این کشور می‌تواند نقطه شروع بحران امنیتی بسیار بزرگی به شمار رود. از این رو، ترکیه از هرگونه تلاش کردها ـ چه در عراق و چه در سوریه ـ در مسیر خودمختاری و فدرالی ممانعت کرده است. به تازگی آمریکا اعلام کرد که تصمیم گرفته است یک نیروی امنیت مرزی متشکل از 30 هزار نفر را در مرزهای میان ترکیه و عراق و در طول رود فرات در سوریه به طول 820 کیلومتر مستقر کند که فعالیت‌های آن با نیروهای کرد دموکراتیک سوریه (FDS) و واحدهای حفاظت از مردم کرد (YPG) هماهنگ خواهد بود. هرچند وزیر خارجه آمریکا این موضوع را تکذیب کرد؛ اما بهانه لازم برای تجاوز نظامی ترکیه به سوریه فراهم شد. پیش از این ترکیه بارها از احتمال حمله به شمال سوریه خبر داده بود. 
به همین دلیل روز جمعه(29 دی) ارتش ترکیه عملیات نظامی خود را با نام «شاخه زیتون» با گلوله‌باران شدید مواضع کردها در شهر عفرین و مناطق اطراف آن آغاز کرد. در این عملیات حدود 22 هزار نفر از تروریست‌های موسوم به ارتش آزاد نیز در عملیات زمینی حضور دارند که با پشتیبانی 72 جنگنده ارتش ترکیه و حملات توپخانه‌ای گسترده مسئولیت نابود کردن شبه‌نظامیان کُرد را برعهده ‌دارند. تاکنون بیش از 400 نفر از کردها و 300 نفر از نیروهای نظامی ترکیه بنابر اعلام رسانه‌های کردی کشته و 181 غیر نظامی نیز به دست ارتش ترکیه کشته شده‌اند.
در درجه اول، هدف ترکیه از این حمله مقابله با طرح‌های استقلال‌طلبانه کردها و تهدیدات آن برای ترکیه بود؛ اما اهداف دیگری نیز از سوی رسانه‌های ترکیه برای عملیات شاخه زیتون اعلام شده است که از جمله آنها می‌توان به پاک‌سازی منطقه‌ای به شعاع 30 کیلومتر از مرز خود با سوریه، جلوگیری از تشکیل یک کریدور کردی و تثبیت دستاوردهای عملیات پیشین «سپر فرات»، ممانعت از قطع شدن دسترسی مستقیم و مرز مستقیم ترکیه با سوریه از سوی کردها، ایجاد زمینه و مکانی مناسب برای بازگرداندن و استقرار صدها هزار پناه‌جوی سوری که به ترکیه ‌گریخته‌اند، جلوگیری از مسیر نفوذ شبه‌نظامیان (پ.ک.ک) به داخل خاک ترکیه و جلوگیری از یکپارچگی و ارتباط بین (پ.ک.ک) و یگان‌های مدافع خلق (ی.پ.گ) و ممانعت در راه تشکیل ارتش 30 هزار نفری کرد سوری و تجهیز آن از سوی آمریکا اشاره کرد.
اما نکته مهم در این باره به نیات و اهداف ترکیه در سوریه برمی‌گردد. این حمله را می‌توان مصداق بارز تجاوز به خاک سوریه دانست و دمشق می‌تواند این مسئله را از طریق نهادهای بین‌المللی پیگیری کند. علاوه بر این هرچند اهداف ترکیه از عملیات شاخه زیتون به صورت کلی مقابله با کردها بیان شده است؛ اما نباید فراموش شود که آنکارا به دنبال هدفی بزرگ‌تر و راهبردی‌تر است. ترکیه در شش سال گذشته با حمایت از برخی گروه‌های مخالف نظام سوریه هزینه‌های بسیاری برای تأمین اهداف خود متحمل شده و در نهایت جز شکست، رهاورد دیگری برای ترکیه به همراه نداشته است. در وضعیت فعلی نیز که بحران سوریه در مرحله پساداعش قرار دارد و مذاکرات سیاسی به زودی در «سوچی» برگزار خواهد شد، آنکارا به این نتیجه رسیده که هیچ برگ برنده یا ابزاری برای چانه‌زنی سیاسی در مذاکرات سیاسی در اختیار ندارند؛ بنابراین سعی دارد با اشغال شهر عفرین از یک طرف این ابزار را در اختیار بگیرد و از سوی دیگر نباید فراموش کرد که ترکیه اگر بر شهر عفرین مسلط شود، نمی‌توان به سادگی انتظار خروج این کشور از سوریه را داشت؛ چرا که ترکیه در ادامه می‌تواند خروج خود را به خروج نیروهای نظامی روسیه و ایران مرتبط کند و به این وسیله به حضور خود به نوعی مشروعیت ببخشد. در واقع ترکیه با اشغال عفرین به دنبال ماندن در سوریه است و به راحتی حاضر نخواهد بود نیروهای خود را به عقب براند. به ویژه اینکه اردوغان اعلام کرده است که نیروهای نظامی ترکیه پس از عفرین به سمت شهر «منبج» حرکت خواهند کرد. این مسئله می‌تواند به بهانه‌ای برای دیگر کشورها در جهت اشغال بخش‌های دیگری از خاک سوریه تبدیل شود.

 محمد نوری/ با نگاهی به تاریخ شکل‌گیری اجتماعات بشری، همواره محصولات کشاورزی اصلی‌ترین منبع تأمین نیاز اولیه بشر، یعنی غذا معرفی شده است؛ به همین دلیل این عرصه پس از پیدایش و گسترش جوامع انسانی، نقش مهم و اساسی را در رفع نیاز افراد جامعه و تولید محصولات و ملزومات مورد نیاز و نیز تبادلات تجاری بین جوامع برعهده داشته است. 
پس از افزایش قیمت نفت بعد از سال 1352 و بالا رفتن درآمد ایران، موضوع واردات، به ویژه واردات محصولات کشاورزی به طور سرسام‌آوری رو به افزایش گذاشت و دولت‌های وقت با تکیه بر درآمد نفت، هر روز به بخش کشاورزی بی‌توجه‌تر شده و در نتیجه واردات محصولات کشاورزی، به بهانه تقویت عرصه صنعت در داخل کشور، افزایش چشمگیری یافت که متأسفانه این بی‌توجهی به بخش کشاورزی نه تنها سبب از بین رفتن کشاورزی در ایران شد؛ بلکه کشور نیز در مسیر صنعتی شدن قرار نگرفت و جز صنایع مونتاژ، صنعت دیگری در کشور ایجاد نشد. این در حالی است که کشاورزی به ‌قدری حائز اهمیت است که بسیاری از صاحبنظران بخش اقتصادی و دفاعی، کشاورزی را یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های ایجاد و حفظ استقلال و امنیت پایدار و با ثبات برای کشورها تلقی کرده و عاملی مهم و تأثیرگذار در معادلات بین‌المللی به شمار می‌آورند. با توجه به این مهم، جایگاه بخش کشاورزی در روند رشد و توسعه اقتصادی بررسی می‌شود.

جایگاه کشاورزی
 در اسناد بالادستی
سند چشم‌انداز بیست ساله نظام جمهوری اسلامی به منزله سند بالادستی برای تحقق برنامه‌ها و فعالیت‌های مورد انتظار است که در آن جامعه ایرانی در افق چشم‌انداز بیست ساله، کشور برتر منطقه بوده و دارای ویژگی‌هایی، از جمله برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، به دور از فقر، تبعیض و بهره‌مندی از محیط زیست مطلوب و پایدار خواهد بود که در این سند کشاورزی ایران در مقایسه با رقبای منطقه‌ای خود، توانایی رساندن کشور به اهداف چشم‌انداز را دارد. 
سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی با هدف تأمین رشد پویا و بهبود شاخصه‌های اقتصاد مقاومتی و دستیابی به اهداف سند چشم‌انداز بیست‌ ساله و با رویکردی جهادی، انعطاف‌پذیر، فرصت‌ساز، مولد، درون‌زا، پیشرو و برون‌گرا تهیه و برای اجرا ابلاغ شده است. در راستای تحقق اهداف بلند این سیاست‌ها،‌ کشاورزی از جایگاه مهم و استراتژیکی برخوردار است و می‌تواند در مسیر تحقق اهداف بلند سیاست‌های اقتصاد مقاومتی نقش تأثیر‌گذاری ایفا کند.

قابلیت بخش کشاورزی
 در رشد اقتصادی
بخش کشاورزی با داشتن زیر بخش‌های چهارگانه زراعت، دامپروری، شیلات و جنگل‌داری یکی از مهم‌ترین بخش‌های اقتصاد کشور به شمار می‌آید. این بخش با وجود اهمیت اقتصادی، اجتماعی و امنیتی فراوانی که دارد، ولی به اندازه کافی و لازم مورد توجه مسئولان، ‌برنامه‌ریزان و دست‌اندرکاران عرصه اقتصادی کشور قرار نگرفته است. کشاورزی در ایران با داشتن ویژگی‌های بسیار، از جمله چهار فصل بودن، توانایی زیادی برای تبدیل شدن به موتور محرکه اقتصاد در چارچوب اقتصاد مقاومتی و جایگزینی نفت را دارد. با گسترش فعالیت‌های کشاورزی در بخش‌های گوناگون، از جمله زراعی، باغی، مرتع‌داری، جنگل‌کاری، دامداری و دامپروری، زنبورداری، پرورش طیور و آبزیان و دیگر جانداران موردنیاز صنعت کشاورزی و ایجاد تنوع در محصولات این بخش، می‌توان موجبات رشد اقتصادی کشور را فراهم کرد.
با تشدید تحریم‌های ظالمانه دشمن علیه نظام اسلامی در سال 91، بیشتر بخش‌های اقتصاد کشور رشد منفی را تجربه کرد‌ند و این در حالی بود که بخش کشاورزی رشدی معادل 3/6 را نشان می‌داد. این موضوع نشان‌دهنده ظرفیت مناسب این بخش برای مقاوم‌سازی اقتصاد داخلی و کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت است که تحریم آن محور تحریم‌های ظالمانه دشمنان این نظام و انقلاب است.

بخش کشاورزی
 موتور محرک صنعت
بخش کشاورزی در صورتی که مورد توجه قرار گیرد و از ظرفیت‌های موجود در آن استفاده شود، می‌تواند با ایجاد صنایع بالادستی، صنایع پایین‌دستی و صنایع تبدیلی وابسته به خود، صنعت کشور را به حرکت درآورد. بخش کشاورزی با ایجاد صنایع بالادستی، مانند صنایع تولید ماشین‌آلات کشاورزی، صنایع تولید تجهیزات آبیاری نوین، صنایع تولید تجهیزات دامداری و دامپروری، صنایع تولید کود شیمیایی و سموم دفع آفات نباتی و... می‌تواند موجب پویایی و تحرک صنعت در کشور شود یا با ایجاد صنایع پایین‌دستی، مانند صنعت تولید پارچه و پوشاک، صنعت تولید کاغذ، بخش تولید خوراک دام و طیور و دیگر موارد مشابه و همچنین صنایع تبدیلی، مانند صنایع تولید کنسانتره، کنسرو و کمپوت و نیز صنایع واسطه‌ای، مانند صنعت بسته‌بندی، انبارداری و سردخانه‌ای، حمل‌ونقل و توزیع و نگهداری، سهم مهمی در ایجاد اشتغال و نیز تولید ثروت ملی ایفا کند.
روند رو به رشد 
بخش کشاورزی
با رواج و گسترش استفاده از فناوری‌های نوین در حوزه کشاورزی،‌ حضور سرمایه‌گزاران در این بخش افزایش یافته و گرایش جوانان به فعالیت در حوزه کشاورزی بیشتر شده است. رویکرد مناسبی در این حوزه برای استفاده بهینه از منابع و امکانات در حال شکل‌گیری است؛ به گونه‌آی که یک میلیون هکتار طرح توسعه آبیاری نوین در سطح کشور برنامه‌ریزی و اجرا شده و سرمایه‌گذاری‌های موجود در بخش کشاورزی صورت گرفته است که آینده خوبی را در بخش کشاورزی نوید می‌دهد. مسئولان و دست‌اندرکاران به این مهم رسیده‌اند که بخش کشاورزی نجات‌دهنده اقتصاد کشور است و باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
افزایش سهم صادرات محصولات کشاورزی در سال‌های گذشته می‌تواند مؤید این نکته باشد. ارزش صادرات محصولات کشاورزی و صنایع غذایی از ۶/۵ میلیارد دلار در سال 94 به ۷/۵ میلیارد دلار در سال 95 رسید و به این ترتیب سهم این گروه از کل صادرات غیر نفتی کشور در سال گذشته به حدود 13 درصد رسیده است که روند رو به رشدی را نشان می‌دهد؛ هر چند که به تقویت نیاز دارد.

توسعه صادرات
 محور کشت‌وکار
به اعتقاد برخی کارشناسان بخش کشاورزی، راهکارهای توسعه و رونق صادرات محصولات کشاورزی و غذایی اجرایی شدن ماده 33 قانون برنامه ششم و تخصیص حداقل 20 درصد منابع صندوق‌های حمایت از بخش کشاورزی به منظور تسهیلات برای صادرات این بخش، اختصاص بودجه مناسب برای توسعه صادرات این بخش، کاهش محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها در صادرات، واگذاری امور اجرایی حوزه صادرات غیر نفتی به تشکل‌های تولیدی و صادراتی، به ویژه در بخش کشاورزی و نیز تشکیل شورای عالی توسعه صادرات غیرنفتی است که موجبات پویایی این بخش و دیگر بخش‌های اقتصادی کشور را فراهم می‌کند.

 رضا اشرفي/ امانوئل مکرون وقتي در انتخابات پيروز شد، جوان‌ترين رئيس‌جمهور فرانسه لقب گرفت. وي سعی داشت زيرمجموعه فكري و عملي هيچ يك از احزاب پيشين فرانسه نباشد، اگرچه گرایش‌های سوسياليستي در او هويدا بود. با وجود اين نه از سياست‌هاي محافظه‌كاران حمايت مي‌كرد و نه از سوسياليست‌ها پيروي داشت، اما خود حزبي را به نام «فرانسه به پيش» تأسیس كرد و در كمترين زمان ممكن بيشترين آرای مردمي را به دست آورد و در مرحله دوم انتخابات توانست ماري لوپن، نماينده راديكال و ملي‌گراي فرانسه را پشت سر بگذارد.
مردم فرانسه به اين دليل به او رأی دادند كه از سياست‌هاي دولتمردان پيشين خود خسته و نااميد شده بودند، چون نمايندگان هيچ یک از احزاب فرانسه نتوانسته بودند خواسته‌هاي شهروندان را برآورده كنند، بخصوص كه نظام سرمايه‌داري در دوران بحران اقتصادي به سر مي‌برد و كار چنداني از دست دولتمردان برنيامد. در چنين وضعیتی مکرون به سمت اقتصاد آزاد پيش رفت، اما از آنجا كه خود پيشتر علقه‌هاي سوسياليستي داشت سعي كرد اين بخش را نيز فراموش نكند و راه ميانه را ناديده نگرفت. از سوی ديگر چون رقيب انتخاباتي وي يك تندروي ضد اتحاديه اروپا، ضد مهاجران، ضد اسلام و... بود، توانست با تندروي بر موج مخالفت كرسي رياست را به دست بگيرد. مكرون در مدتی كوتاه كرسي‌هاي پارلمان را به دست آورد تا در رويكردي يكدست و با خيالي آسوده‌تر برنامه‌هاي خود را دنبال كند. 
طي مدت اخير كه وي رياست را به دست دارد چند نقش او بيشتر مورد توجه است. ابتدا اينكه با همه‌پرسي خروج انگليس از اتحاديه اروپا كه البته هنوز وضعيت نامشخصي دارد،‌ سعي كرده به لحاظ رهبري در اتحاديه نقش پررنگ‌تري را ايفا كند. از دير زمان بين فرانسه و آلمان در نقش‌آفريني اتحاديه اروپا رقابت وجود داشته است. طي سال‌هاي گذشته آلمان از نظر اقتصاد برتر و برنامه‌هاي آنجلا مركل، صدراعظم اين كشور، كه با مشكلات رؤسای فرانسه همراه نبود، باعث شد تا پاريس تا حدودي به حاشيه برود. 
مكرون اگرچه در دوره مبارزات انتخاباتي و همچنين پس از پيروزي سعي داشته تا به ميزان همكاري و همفكري خود با آلمان بيفزايد، اما نبايد فراموش كرد كه همواره سعي داشته نقش پررنگ‌تري‌ نسبت به قبل ايفا كند و حتي آلمان را پشت سر بگذارد. که تاكنون موفق به اين كار نشده اما با وجود مشكل پيش آمده در تشكيل دولت آلمان و انتخاب نهايي صدراعظم،‌ فرانسه اميدوار است كه بتواند پررنگ‌تر ظاهر شود. 
البته گرايش رهبري در اتحاديه اروپا يا دست‌كم رفتار سياسي مستقلانه كه بتواند اتحاديه اروپا و همچنين ديگر كشورهاي جهان را تحت تأثیر قرار بدهد، مختص مكرون نيست؛ زيرا پيش از اين ژنرال دوگل توانسته بود چنين نقشي را بازي كند. حال مكرون با تقليد از دوگل سعي دارد تا غرور ملي فرانسوي‌ها را بازگرداند. اين مسئله سبب مي‌شود تا شهرونداني را كه به ملي‌گرايي لوپني گرايش پيدا كرده‌اند، به سمت خود جذب كند. مكرون در صورت موفقيت قادر خواهد بود تندروی ملي‌گرايانه لوپن را تا حدودي خنثي كند و بار ديگر آن را از دور رقابت‌هاي انتخاباتي فرانسه به عقب براند. 
نمونه‌هايي از اينگونه نقش‌آفريني مكرون تاكنون نمود بيروني پيدا كرده است كه مهم‌ترين آن نقش‌آفريني در حل بحران لبنان و سعودي‌ها بود. زماني كه سعودي‌ها، نخست‌وزير لبنان را گروگان گرفته بودند و وي را به اتخاذ مواضع خاص مجبور مي‌كردند و تمامي راه‌هاي خروج از اين بحران را بسته بودند، مكرون، حريري را به شكل علني به فرانسه دعوت كرد تا معضل ممنوع‌الخروجی وي را از رياض حل كند. 
در جدیدترین اقدام مكرون در پي بحران شكل گرفته در منطقه عفرين سوريه وزير امور خارجه خود را مأمور كرده تا با همتاي تركيه‌اي خود وارد مذاكرات دوسويه در خصوص اين بحران شود. از آنجا كه فرانسه در سوريه منافع تاريخي داشته، در حال حاضر سعي دارد ميزان نقش و نفوذ خود را در آن بازآفريني كند. البته، فرانسه در سياست خارجي منطقه‌ای خود به سوريه و تركيه بسنده نكرده، بلكه حوزه‌هاي مختلف را در اين منطقه در نظر دارد كه بعد از اين بيشتر از آن شنيده خواهد شد. باید در نظر داشت که فرانسه نیم‌نگاهی نیز به برجام و نقش ایران در منطقه دارد و سعی دارد تا با رویکردی میانه و البته جانبدارانه در همراهی با آمریکا و برخی کشورهای عربی و صهیونیست‌ها در کنار امتیازگیری از ایران از این موضوع برای باج‌گیری از کشورهای عربی نیز بهره گیرد. ناگفته نماند که مکرون علاقه‌مند است تا با حضور پررنگ در بيرون از مرزهاي خود و تقويت غرور ملي فرانسوي در صورت كاستي در داخل، توان دفاع از عملكرد خود را در دوره بعدي انتخابات داشته باشد.

نگاهی به سریال «سایه‌بان»

 مهدی امیدی/ سریال «سایه‌بان» نمایشی درباره رکود اقتصادی و وضعیت اجتماعی نامتوازن طبقات مختلف جامعه است. این سریال به کارگردانی برادران محمودی هر چند در برخی لحظات اغراق‌آمیز و گاهی کشدار و کند است؛ اما در مجموع تصویری آشنا و نزدیک به واقع از زندگی مردم در جنوب شهر تهران را ترسیم کرده است. 
مهم‌ترین ویژگی این سریال برخورداری از قهرمانی مردمی است. «سهراب» کاراکتری خاکستری است که نقاط ضعف و قوت را با هم دارد؛ اما آنچه او را به قهرمان این سریال بدل کرده، مواجهه فعال و تأثیرگذارش در برابر شکست‌ها و مشکلات است. همین عامل هم سبب شده که دردهای طبقات مستضعف جامعه در این سریال بدون افتادن به ورطه سیاه‌نمایی و یأس‌آفرینی، بیان شود.
نمایش طبقه کارگر در سینما و تلویزیون همیشه توام با سوءاستفاده از رنج‌های این قشر زحمتکش بوده است. بسیاری از فیلمسازان که خود زندگی مرفه و بی‌دردی دارند با بهره از مشکلاتی که در این بخش از جامعه وجود دارد، پُز روشنفکری می‌دادند و از این طریق به جشنواره‌های خارجی راه پیدا می‌کردند. معمولاً هم در فیلم‌های کارگرمحور، نه ردی از ریشه معضلات به چشم می‌خورد و نه راهی برای نجات از بحران و نه حتی امیدی! القای یأس و بن‌بست، ویژگی مشترک فیلم‌هایی است که به «سیاه‌نمایی» متهم شدند.
اما «سایه‌بان» نشان داد که می‌توان درون خانه و خانواده و با یاران درد دل کرد، نه اغیار! این سریال با دستمایه قرار دادن زندگی یک کارگر، توانست هم بخشی از زمینه‌ها و عوامل به وجود آمدن مشکلات اقتصادی را نمایش دهد و هم روح امید و سازندگی را در بین اقشار ضعیف تقویت کند و هم اینکه راهکارهایی برای حل گره‌های زندگی این اقشار نشان داد. نکته مهم این است که «سایه‌بان» به جای تخریب روحیه و امید مردم، راهی را نشان داد که مطابق با شعار سال هم هست؛ کارگاه مبل‌سازی که «سهراب» در آن کار می‌کند اگرچه ورشکسته و رو به تعطیلی بود؛ اما با تکیه بر تولید داخلی و شکوفایی خلاقیت نیروها، توانست احیا شود. بزرگ‌ترین نقطه قوت محتوایی این سریال، معنا کردن مفهوم اقتصاد مقاومتی، بدون هیچ‌گونه شعار و سطحی‌زدگی است.
سریال «سایه‌بان» همه مفاهیم اقتصادی و اجتماعی خود را جذاب و دراماتیک نمایش داده است. این سریال ادعای آنهایی که معتقدند نمایش ندادن فضاهای لوکس و زندگی مرفه موجب کاهش جذابیت فیلم می‌شود را رد می‌کند. چون جذابیت آن متکی به ورود به زندگی مردم عادی و نمایش مسائل خاص زندگی آنها است. فضای حاکم بر این سریال، کاملاً بومی است، یعنی هم سبک زندگی شخصیت‌های سریال، ایرانی است و هم روحیات و رفتارهای آنها خاص مردم این سرزمین است، حتی برخلاف بسیاری دیگر از آثار، دکور و شکل و شمایل خانه و مسکن آدم‌ها در این مجموعه نیز ملی است. برای نمونه، می‌توان به کارکرد حیاط اشاره کرد؛ کاراکترهای سریال هم موقع درد دل با یکدیگر و هم خلوت و تفکر، به حیاط می‌روند که نقش مهم این بخش از خانه در سبک زندگی سنتی را نشان می‌دهد. ایرانیان تنها مردم جهان هستند که حاضرند خون خود را به طور رایگان به دوستان و نزدیکان خود اهدا کنند. ما تنها مردم جهان هستیم که در وقت گرفتاری و بدون گرفتن هیچ سند و بهای دیگری، حاضر می‌شویم همه سرمایه زندگی خود را برای رفع گرفتاری دوستان‌مان هزینه کنیم. «سایه‌بان» سریال تلخی است؛ اما زشت و سیاه نیست؛ زیرا همین زیبایی و روشنایی ذهن و قلب مردم را حتی در اوج گرفتاری نشان می‌دهد.
کند بودن ریتم سریال با محتوای آن، یعنی تأثیر رکود اقتصادی بر زندگی مردم مطابقت دارد؛ یعنی فرم تصویری سریال هم استعاره از وضعیت اجتماعی کنونی ما است. رکودی که حتی دامن آدم‌های مرفه در این داستان را هم گرفته است. آرمان و خانواده‌اش اگرچه در شمال تهران زندگی می‌کنند و به ظاهر ثروتمند هستند؛ اما این خانواده نیز گرفتاری‌های خود را دارند. با این حال برخی لحظات، ضرباهنگ سریال بیش از حد کاهش می‌یافت. به ویژه بخش‌هایی از سریال که در گرجستان می‌گذشت، خیلی سرد، کسل‌کننده و بی‌روح بود. مانند زندگی بسیاری از مهاجران و غربت‌نشینان. همچنین صحنه‌هایی که در قالب اسلوموشن (حرکت آهسته) و در مواقع ملتهب سریال به نمایش درمی‌آمد، هیچ کارکردی نداشتند و به ارتقای حس و زیبایی‌شناسی کار کمکی نکردند. دو سه قسمت انتهایی نیز چنگی به دل نمی‌زدند. انتخاب پایان باز برای سریالی با مضمونی تلخ، یک اشتباه راهبردی از سوی سازندگان «سایه‌بان» بود. بهتر است پایان‌بندی چنین آثاری به گونه‌ای تنظیم شود که موجب تخلیه روانی و آسودگی مخاطب شود، نه اینکه نتیجه داستان، سرگردانی و باقی ماندن مخاطب در تعلیق و اضطراب باشد.


صبح صادق در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی، دستاوردها، آسیب‌ها و چشم‌انداز روشن آن را تبیین می‌کند

 عزیز غضنفری/ در آستانه آغاز چهل سالگی انقلاب اسلامی قرار گرفته‌ایم و مناسب است به این بهانه از راه‌های پرفرازونشیبی که در این سال‌ها رفته‌ایم و از آنچه به آرزوی دست یافتنش نشسته‌ایم سخن بگوییم. انقلاب اسلامی هر چند خود بزرگ‌ترین حادثه زمانه بود؛ اما با این وجود نقطه شروع تحولات خیره‌کننده‌ای در محیط سیاسی ایران، منطقه و نظام بین‌الملل شد که تا هم اینک نیز از انقلاب اسلامی و آثار و پیامدهای آن سخن گفته می‌شود. انقلاب اسلامی ایران در این چهل سال عملکردها و دستاوردهایی نیز به همراه داشته است.
انقلاب مردم ایران از روزی که حادث شد تا امروز، در بستری از چالش‌ها و موانع به پیش رفته است، اما در عین حال کارنامه‌ای نیز برای ارائه و ارزیابی در اختیار می‌گذارد. انقلاب اسلامی راه‌های فراوانی را طی کرده و عملکردهایی نیز داشته، اما هنوز راه‌های طی نشده فراوانی نیز پیش رو دارد. در نوشتار پیش رو ابتدا از دستاوردها و کارکردهای انقلاب به اختصار نام می‌بریم و در ادامه به مسیر و قله‌ای که در پیش داریم و به الزاماتی که برای حرکت و رسیدن به مقصد نیازمندیم، نگاهی هر چند مجمل خواهیم انداخت تا در پرتو آن به راه‌های نرفته نیز بیندیشیم. 

الف‌ـ راه‌های رفته
1‌ـ‌ ایجاد نظم معنوی و اخلاقی در جهان
شاید یکی از مهم‌ترین پیامدهای انقلاب اسلامی پی‌ریزی سازوکارهای دینی و هویتی جدید در ساخت نظام بین‌الملل بود. به نظر می‌رسد انقلاب اسلامی حاصل یک تغییر پارادایم از مدرنیته به نظم مبتنی بر اخلاق و عقلانیت بود. مؤلفه‌هایی نظیر اسلام، معنویت، تشیع، روحانیت، مبارزه با فساد، استبداد و استکبار و... توانسته است مجموعه‌ای از اخلاقیات را در محیط سیاسی ایران و در سطحی دیگر در منطقه و نظام بین‌الملل به وجود آورد. انقلاب اسلامی درست زمانی رخ داد که بشر از بازگشت معنویت به پیکره سیاست و اجتماعیات ناامید شده بود.
شاید نگاهی کوتاه به برخی نظریات در این زمینه برای درک بهتر موضوع راه‌گشا باشد. میشل فوکو، فیلسوف مشهور فرانسوی و نظریه‌پرداز پسامدرنیسم که در جریان انقلاب اسلامی ایران به تهران و قم سفر کرد و از نزدیک تحولات مربوط به انقلاب اسلامی را دید، معتقد بود؛ زبان، شکل و محتوای انقلاب اسلامی ایران امری عارضی، اتفاقی و تصادفی نیست؛ بلکه در حقیقت این رهبری مذهبی بود که با تکیه بر موضع مقاومت و «انتقاد از استبداد» که خاستگاهی اساسی در تفکر شیعه دارد، توانست در دل ایرانیان نفوذ کند. به بیان وی، ملت ایران قصد تجربه معنویت‌گرایانه در سیاست داشتند؛ همان موضوعی که فوکو از آن به ‌«روح انقلاب ایران» یاد می‌کند.  
مبتنی بر این قبیل تحلیل‌ها گزاف نیست اگر گفته شود، اساسی‌ترین نمود و نماد انقلاب اسلامی در گستراندن روح اخلاق و معنویت بود، آن هم در شرایط و زمانی که اساساً جایگاه دین و معنویت در سپهر سیاست به کلی انکار می‌شد.
2‌ـ نظام‌سازی معطوف به مردم‌سالاری دینی 
 دادن حق انتخاب به مردم برای تعیین سرنوشت خود و جامعه از امتیازات و نقاط قوت انقلاب اسلامی محسوب می‌شود؛ چرا که در طول تاریخ ایران که همواره قدرت‌های استبدادی مستقر بوده‌اند، اساساً رأی و نظر مردم کمترین جایگاه واقعی را نداشت، اما اینک بر اساس ترتیبات قانونی پیش‌بینی شده در نظام جمهوری اسلامی همه مسئولان کشور با نقش مستقیم و غیر مستقیم مردم تعیین می‌شوند و رهبری نظام که خود با همین سازوکار دموکراتیک به این جایگاه رفیع دست‌یافته، اذعان دارد که من صادقانه مردم‌سالاری دینی را پذیرفته‌ام. جمهوری اسلامی با همه سختی‌ها و هزینه‌هایی که قواعد و لوازم مردم‌سالاری برایش داشته، اما در عین حال ذره‌ای و لحظه‌ای از این «اساس مطلوب» خود را بی‌نیاز ندانسته است. اما نکته مهم این است که از یک سو باید مؤلفه‌های مردم‌سالاری روز به روز تقویت شوند و از دیگر سو با اتخاذ روش‌ها و سازوکارهای مناسب نهادی و ساختاری نقایص این موضوع برطرف شده و اصلاحات لازم در آن اعمال شود. 
3‌ـ استقلال و عزت ملی
استقلال سیاسی یکی از مهم‌ترین موضوعات مربوط به حاکمیت و سیاست خارجی هر کشوری است. در استقلال سیاسی آنچه مهم است، وابسته نبودن به قدرت‌های بیرونی و تصمیمگیری مبتنی بر مصالح و منافع مردم است. بر این اساس، استقلال سیاسی به معنای مستقل بودن هیئت حاکمه‌ یک کشور از نفوذ بیگانگان و اتخاذ تصمیمات سیاسی بر اساس منافع ملی کشور است. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ایران در طول تاریخ خود، کمتر طعم استقلال سیاسی را چشیده بود و عمدتاً به قدرت‌های استکباری خارجی به ویژه انگلیس و بعد هم آمریکا وابسته بود. بررسی و رصد شاخصه استقلال در روندهای تاریخی کشور ایران در دوره‌های مختلف سلسله شاهان گذشته قصه پر غصه و اسفباری است که تمایل به مرور تاریخ ایران بزرگ در برخی مقاطع خاص را به تنفر تبدیل میکند. در ذیل تنها به گوشه‌ای از پایمال شدن استقلال و عزت ملت ایران در آن دوران اشاره می‌شود:
‌ـ انعقاد معاهده گلستان و ترکمنچای پس از جنگ ایران و روسیه و جدا شدن بخشی از ایران؛
ـ انعقاد معاهده پاریس و جدایی افغانستان از ایران؛
ـ امضای قرارداد ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ و تقسیم ایران به دو حوزه نفوذ روسیه و انگلیس بدون اجازه دولت مرکزی ایران؛
ـ امضای قرارداد رژی؛ انحصار خرید توتون و تنباکو برای انگلیسی‌ها؛
ـ امضای قرارداد رویترز و واگذاری منابع روزمینی و زیرزمینی به مدت ۲۵ سال به انگلیسی‌ها؛ 
نداشتن استقلال سیاسی و وابستگی به قدرت‌های غربی صرفاً پیامدهای هویتی و ایدئولوژیک برای ملت ایران در بر نداشت؛ بلکه بی‌کفایتی و خودباختگی حکام مقهور قدرت غرب، پیامدهای ناخوشایند امنیتی و اقتصادی را برای کشور به بار آورد. از دوره احمدشاه قاجار و آغاز جنگ اول جهانی که به ایران تهاجم نظامی شد و به روایت مستندات قطعی تاریخی بیش از 9 میلیون نفر از جمعیت ایران جان خود را از دست دادند تا دوره محمدرضاشاه پهلوی، ایران همواره عرصه تاخت‌وتاز قدرت‌های خارجی بوده است و این در حالی بود که سران رژیم‌های شاهنشاهی انگیزه، اجازه و توان مقابله با ظالمانی که علیه ملت ایران ظلم می‌کردند را نداشتند. 
اما اینکه امروز جمهوری اسلامی ایران از حیث استقلال سیاسی و امنیت در چه جایگاهی قرار دارد، به توضیح و تحلیل نیاز ندارد. مردم به چشم خود مشاهده می‌کنند که همه تصمیمات کشور در داخل کشور گرفته می‌شود. این را نیز باید اضافه کرد که استقلال آنگونه که امروزه عده‌ای مطرح می‌کنند، به معنای قطع روابط با جهان و عدم نقش‌آفرینی در مناسبات سیاسی و اقتصادی جهان نیست؛ بلکه مقصود اصلی در استقلال؛ یعنی اینکه فرآیند تصمیم‌سازی‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و اعمال اقدامات بر اساس شرایط و اقتضائات داخلی صورت گیرد و نه اجبار و تحمیل و خواست قدرت‌های خارجی. موارد و نشانگانی نظیر؛ استقلال در تعیین سرنوشت سیاسی مردم، استقلال در حفظ تمامیت ارضی کشور، ترسیم خطوط کلی نظام از سوی رهبر معظم انقلاب پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، توانمندی منطقه‌ای و ارتقای ایران در جایگاه یک قدرت معتبر جهانی، رویکرد توامان در وابسته نبودن به بیگانه و ارتباط با دول جهان با حفظ سه اصل عزت، حکمت و مصلحت و توانمندی در رشد علمی و استقلال در بومی‌سازی فناوری‌های نوین مورد نیاز انقلاب برخی از مظاهر و تجلیات استقلال واقعی ملت ایران پس از انقلاب اسلامی است.
4ـ امنیت پایدار در منطقه‌ای پرتنش
حوزه امنیت که با توانمندی دفاعی و اقتدار نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران گره خورده است، موضوع مطلوب دیگری در ساختار نظام اسلامی است که در رویکردی مقایسه‌ای با رژیم طاغوت اساساً قابل قیاس نیست و باید آن را با کشورهای توسعه‌یافته و در رقابت نزدیک با مدعیان امنیت و اطلاعات در جهان مقایسه کرد. 
پیشرفت‌های نظامی در کشور به ‌ویژه در صنایع دفاعی، به گونه‌ای است که علاوه بر تأمین تمامی نیازمندی‌های نیروهای مسلح در حوزه‌های گوناگون، ایران به یکی از صادرگنندگان تجهیزات نظامی تبدیل شده است. اقتدار منطقه‌ای انقلاب اسلامی همه تهدیدات نظامی علیه ایران را از اعتبار ساقط کرده و همگان می‌دانند که انقلاب اسلامی دیگر آن ایرانی نیست که هر وقت اراده کردند اشغالش کنند و یا علیه دولت قانونی‌اش کودتا ترتیب دهند؛ در هر حال امنیت جمهوری اسلامی ایران در منطقه پرآشوب و پر تنش غرب آسیا در سایه رویکرد انقلابی تأمین شده است و برای استمرار امنیت راهی جز اتخاذ رویکردهای انقلابی‌گری باقی نمانده است.
5‌ـ دستاوردهای خیره‌کننده علمی در سال‌های سخت تهدید و تحریم
عقب‌ماندگی ایران در بخش علمی و فناوری در دوران پیش از انقلاب، برای ایرانیانی که از سابقه فرهنگی و تمدنی دیرینه خود مطلع بودند، بسیار آزاردهنده بود؛ اما انقلاب اسلامی توانست، از دام نمی‌توانیم و نداشتن اعتمادبه‌نفس برهد. غلبه بر این عقب‌ماندگی، عبور از مرزهای دانش و دستیابی به پیشرفته‌ترین فناوری‌ها با هدف ایجاد تمدن نوین اسلامی، از افتخارات انقلاب اسلامی است. در سال‌های اخیر رهبر معظم انقلاب با تمرکز بر تولید علم در ایران و مطرح کردن موضوعاتی چون جنبش نرم‌افزاری و جهاد علمی و حمایت همه‌جانبه از این موضوع مهم زمینه‌های خوبی را برای پیشرفت در عرصه علوم و فنون نوین نظیر سلول‌های بنیادین، نانو، هسته‌ای، هوافضا، موشکی و... در سطح کشور مهیا کردند و زمینه‌های کسب رتبه‌های برتر جهان و متوسط سرعت رشد علمی یازده برابر جهان را فراهم آوردند. یکی از علل تشدید فشارهای غربی‌ها بر ایران در توافقاتی مانند برجام همین رشد تحیربرانگیز علمی و مهار پیشرفت‌های انقلاب اسلامی است. 
6‌ـ تفسیر مترقیانه از آزادی
یکی از مزیت‌های مهم در جمهوری اسلامی ایران، در زمینه آزادی، توجه به ابعاد متعالی‌تر این موضوع است که همانا آزادگی انسان به معنای کلی و توجه دادن فرد به رهایی از قیود مادّی است. این خوانش از آزادی هنر و کارویژه انقلاب اسلامی بود. این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است و اندیشمندان غربی منتقد مدرنیته، در سالهای پس از جنگهای جهانی، فقدان این بُعد از آزادی را در وقوع بحرانهای دوره مدرن مؤثر دانستند. آنان با تشکیل مکاتب فکری انتقادی سعی کردند از ارزشهای انسانی در مقابل سیطره تکنیک دفاع کنند و البته هنوز نتوانستهاند پاسخ مناسبی به فراموش شدن ابعاد روحی و معنوی انسان در سایه سیطره فناوری ارائه دهند و شکلگیری انواع عرفانهای غیرالهی، ماسونی و شیطانپرستی در غرب، نتیجه همین خلأ است. در حالی که جمهوری اسلامی ایران، زمینه توجه به ابعاد متعالی آزادی و رهایی انسان از سیطره تکنیک و عقل مادی را فراهم کرد. 

ب‌ـ امیدهای آینده
1ـ پیشرفت در اقتصاد
اوضاع اقتصادی جامعه و بررسی شاخص‌ها نشان می‌دهد که در عرصه‌های گوناگون نظیر صنعت و معدن،‌ نفت و گاز، سدسازی، راه و حمل‌ونقل و برخی از امور زیربنایی و زیرساختی اقدامات اساسی صورت گرفته است؛ اما با این حال تا رسیدن به وضعیت مطلوب و پایدار در اقتصاد، راه‌های طی نشده فراوانی وجود دارد. باید اذعان کرد که کاستی‌ها و نارضایتی‌های کنونی در بخش اقتصادی و معیشتی این خطر را به همراه دارد که عملکرد و کارکرد ناموفق و نارضایت بخش نظام در حوزه اقتصادی، به پشتوانه تئوریک و دینی نظام خدشه وارد کند و در حقانیت ارزش‌های بنیادین شبهه و تردید به وجود آورد.    
اهمیت مسائل اقتصادی از این نظر است که اولاً، با نیازهای اولیه افراد جامعه برای زنده ماندن و زندگی کردن ارتباط دارد. ثانیاً، فراگیرترین نیازها و مطالبات اجتماعی است. ثالثاً، اکنون کانون نارضایتی جامعه است؛ (وقایع اخیر کشور خاستگاه اقتصادی داشت و این یک زنگ خطر است)؛ رابعاً، این ناکارآمدی اقتصادی اثر فرساینده روی دیگر هنجارها و ارزش‌های مطلوب جمهوری اسلامی ایران در حوزه فکری و فرهنگی و سبک زندگی دارد. خامساً، تمرکز فشارها و تهدیدهای دشمن در مقابله با جمهوری اسلامی ایران نیز در اقتصاد متمرکز شده است؛ لذا محوریت اقتصاد و حل مسائل معیشتی مردم باید در اولویت همه سطوح جامعه قرار بگیرد.
2ـ فرهنگ اسلامی‌ـ ایرانی مبنای هویت ملی
از خدمات انقلاب اسلامی در گسترش اخلاق و فضیلت‌های معنوی در داخل ایران و حتی در سطح منطقه نباید بی‌تفاوت گذشت؛ اما در عین حال هنوز با جامعه و نظام فرهنگی ایده‌آل فاصله داریم و اینجا یکی از جاهایی است که امید داریم در آن سامان پیدا کند. از آنجا که فرهنگ و هویت اسلامی‌ـ ایرانی روح جامعه انقلابی است و در حقیقت نقش موتور محرکه را در جامعه ما بر عهده دارد، لازم است در حفظ و تقویت آن در جامعه کوشید و از دیگر سو اجازه نداد افکار و اندیشه‌هایی که روح انقلاب را از انقلاب جدا می‌کنند، بر مقدرات فرهنگی کشور تسلط یابند. واقعیت آن است که مؤلفه‌های ملی و دینی هویت ایرانی، در طول تاریخ این مرز و بوم، به میزان چشمگیری در یک راستا نقش‌آفرین بوده‌اند؛ اما امروز بر اثر برخی اقدامات نادرست داخلی و تبلیغات سهمگین بخش خارجی تصور مغایرت بین اسلامیت و ایرانیت در رفتار برخی از نسل‌های جدید جامعه به وجود آمده است؛ بنابراین از آفاتي كه به شدت جامعه را تهديد مي‌كند، تهاجم فرهنگي است؛ چرا كه تا زماني كه فرهنگ ملي در جامعه حاكم است، نظام سلطه جهاني در پيشبرد اهداف خود در عرصه استحاله فرهنگي توفيقي به دست نمي‌آورد. اشاعه اسلام غیر سیاسی، اسلام التقاطی و اسلام لیبرالیستی، از جمله آفاتی است که در کمین انقلاب اسلامی است و باید با هوشیاری و تدبیر با این فکر به مقابله برخاست. پیشنهاد می‌شود به طور مشخص و با قید فوریت، نظام در بخش فرهنگی نحوه مواجهه با اقتضائات جهانی شدن و روش‌های نوین اطلاع‌رسانی را در دستور کار قرار دهد.
3ـ ترویج روحیه جهادی در مدیریت کشور 
درباره اقتصاد مسائل گوناگونی را می‌توان بیان کرد؛ اما یک نقطه کانونی در اقتصاد، مسئله مدیریت عالی و ارشد اقتصاد است. در حوزه اقتصاد همواره از وجود ظرفیت‌های مثبت روزمینی و زیرزمینی صحبت شده است، اما این ظرفیت‌ها کمتر فعلیت یافته‌اند. بر اساس تجارب جمهوری اسلامی ایران طی این 40 سال این سؤال مطرح است که چه کسی یا کسانی تاب تحمل بار سنگین حل مسائل اقتصادی و به حرکت درآوردن لوکوموتیو اقتصاد کشور را دارند؟چه جریان یا کسانی می‌توانند همه ظرفیت‌ها و استعدادها را برای شکوفایی اقتصاد فعال کنند؟ 
بی‌تردید و مبتنی بر تجارب متعدد و متنوع در چهار دهه از عمر نظام اسلامی، ایجاد تغییر و تحول در حوزه اقتصاد به مثابه پاشنه آشیل نظام و دولت‌های جمهوری اسلامی به بیان رهبر معظم انقلاب نیازمند شناخت و احصای دردها و آسیب‌ها در این ساحت و مهم‌تر از آن نسخه‌پیچی درست و متعهدانه و مجربانه برای درمان است؛ یعنی از نظر مدیریتی و نیز از نظر سیاسی باید ظرفیتی شانه زیر بار این مسئولیت بدهد تا بتواند همه ظرفیت‌ها را بسیج کند و حداکثر اعتماد نظام را جلب کند. باید کسانی بیایند برای تغییر در اقتصاد که قادر باشند نیروهای توانمند را به کار گیرند و ضمن بهره‌گیری از تجارب غربی‌ها و دیگر ملت‌ها، شخصاً روحیه توسعهگرایی نداشته باشند. 

تجربه‌ها و الزامات
‌1ـ راهی که در مسیر انقلاب پشت سر گذاشته‌ایم و برتری‌هایی که به آن دست یافته‌ایم باید برای مردم و کارگزاران تولید اعتمادبه‌نفس کند تا اینگونه به امیدهای آینده انقلاب و راه‌های طی نشده‌ای که پیش روی کشور است، دست یابیم. انقلاب اسلامی در استقرار نظم مبتنی بر اخلاق و معنویت، استقلال سیاسی، امنیت و مردم‌سالاری، آزادی مترقیانه که زیر بنای سطوح دیگر توسعه و کارکردهای دیگر نظام سیاسی است، به مراحل قابل قبول و کارنامه‌ای قابل دفاع رسیده است. باید مبتنی بر همین تجارب موفق، در دیگر حوزه‌ها که با عدم یا ضعف موفقیت روبه‌رو بوده‌ایم، ورود علمی و متعهدانه داشته باشیم و پنجه در پنجه مشکلات بیندازیم. 
2‌ـ باید مراقبت کرد نظام اسلامی در دام توسعه ناموزون یا عدم هماهنگی انواع توسعه گرفتار نشود. اگر به این مهم توجه نشود، جامعه به سمت عدم تعادل سوق پیدا خواهد کرد. در این بخش تأکید بر آن است که همه ابعاد پیشرفت باید در حد و اندازه‌ای که دارند مورد توجه قرار گیرند.
3‌ـ دمیدن بر اختلافات درونی برای کشور چالش‌های مضاعفی به وجود می‌آورد و امکانات و فرصت‌های کشور را هدر می‌دهد. این موضوع باید کنترل شود و تنها در جلسات کارشناسی برای رسیدن به بهترین راه‌حل انجام شود و به عرصه عمومی جامعه کشیده نشود. اساساً کارکرد احزاب و گروه‌های سیاسی در جهان سیاست، مدیریت حل‌وفصل اختلافات و کاستن از سطوح منازعه است و نه دامن زدن به آنها. مردم باید حاکمیت را گوش شنوای خود و احزاب را مدافعان راستین حقوق خود بپندارند.
4‌ـ از ديگر چالش‌هاي انقلاب در اوضاع فعلی، ايجاد خوش‌بيني افراطي نسبت به دشمنان درجه يك انقلاب با زدن اتهاماتی مانند توهم توطئه به نیروهای ارزشی است؛ خسارت‌های نظام اسلامی از چنین خوش‌بینی‌ها و اعتماد کردن‌ها به دشمن، بسیار خسارت‌آمیز بوده است. در موضوع برجام اگر طرف مقابل به تعهدات خود پایبند نیست و مدام نقض ‌پیمان می‌کند، بخشی از علل ماجرا به ایجاد روحیه خوش‌بینی و اعتماد به دشمن متخاصم برمی‌‌گردد.
5‌‌ـ از ديگر آفاتي كه انقلاب را تهديد مي‌كند، نفي كامل دستاوردهایی است كه تاکنون داشته‌ایم و در عين حال سياه جلوه دادن وضعيت موجود و آینده و بزرگنمايي مشكلات جامعه بوده است. امروز متأسفانه ایجاد روحیه سیاه‌نمایی و القای روحیه ناامیدی به یکی از مشکلات کنونی کشور تبدیل شده است. دهه فجر انقلاب فرصت مغتنمی است تا مصادیق امیدواری که به فرموده رهبر معظم انقلاب کم هم نیستند، یادآوری شوند.

در همایش «آزادی مسجدالاقصی در سپهر پیروزی مقاومت» تأکید شد

 حسن ابراهیمی/  دانشگاه عالی دفاع ملی در هفته گذشته میزبان جمعی از فعالان سیاسی و نظامی در حوزه قدس شریف بود. سفیران کشورهای فلسطین، سوریه، عراق و نمایندگان حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی و جمعی از مسئولان سیاسی و نظامی کشورمان در همایشی تحت عنوان «آزادی مسجدالاقصی در سپهر پیروزی مقاومت» جمع آمدند تا زوال رژیم صهیونیستی در آینده نزدیک و روند آن را بررسی کنند. در ادامه بخش‌هایی از مباحث مطرح شده در این همایش را می‌آوریم.

عملکرد رژیم صهیونیستی
 در دو مقطع
سردار «اسماعیل قاآنی» جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه اظهار داشت: «تأسیس رژیم صهیونیستی در حوزه عملکرد و رفتار در هفتاد سال گذشته به دو مقطع قابل تقسیم است؛ یکی مقطع پیش از انقلاب اسلامی و دیگری مقطع پس از انقلاب اسلامی.»
وی با بیان اینکه اشغالگری و تجاوزهای گسترده رژیم صهیونیستی مربوط به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است، افزود: «پیشروی این رژیم نامشروع با پیروزی انقلاب و قوت گرفتن مقاومت، کُند و در جاهایی نیز به طور کامل متوقف شده است.» وی در ادامه بیان کرد: «مسیری که جمهوری اسلامی ایران پرچمدار آن بوده و همواره از آن پشتیبانی کرده است، مسیر مقاومت است و روز به روز بر طرفداران جبهه مقاومت افزوده می‌شود.»

تسلیح کرانه باختری
 برای فروپاشی رژیم صهیونیستی
سردار سرتیپ «احمد وحیدی» رئیس دانشگاه عالی دفاع ملی و فرمانده سابق نیروی قدس سپاه در این همایش با بیان اینکه ایران در مقام پرچمدار محور مقاومت امروز مورد توجه ملل انقلابی است، افزود: «برخی در منطقه عربستان را ناجی خوبی می‌پنداشتند؛ اما با روشن شدن ماهیت این کشور، شاهد به آتش کشیده شدن عکس برخی از رهبران منطقه در دست مردم بودیم.»
وی بیان داشت: «اگر ملت فلسطین امروز مسلح شود و به پا خیزد و ارتش آزادی‌بخش فلسطین شکل بگیرد، اراده این ملت است که سرنوشت فلسطین را تعیین خواهد کرد؛ چراکه ملت فلسطین انگیزه الهی و شجاعت دارد و برای آب و خاک خود می‌جنگد.» وی ادامه داد: «همه چیز آماده است تا همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، برای تسلیح کرانه باختری تلاش کرد؛ تلاش در این راستا به طور حتم فروپاشی رژیم صهیونیستی را در پی خواهد داشت.»

اگر ایران نبود، 
سوریه از دست رفته بود
«علی‌اکبر ولایتی» مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بین‌الملل در این همایش با اشاره به سؤال برخی افراد درباره چرایی حضور مستشاری ایران در سوریه و عراق گفت: «اگر کمک ایران نبود، سوریه ظرف چند هفته از بین می‌رفت. به یقین پیشگیری هزینه‌اش کمتر است و از طرفی اثرش نیز بیشتر است و اگر طرح «تجزیه شمال عراق» عملی می‌شد، امروز ما شاهد حضور سربازان صهیونیستی در کنار مرزهای خود بودیم، پس عقل می‌طلبد پیش از رسیدن دشمن به مرزها اقدام کنیم.»
وی تصریح کرد: «امروز آمریکایی‌ها در شرق فرات 30 هزار نیرو آماده کرده‌اند، از این رو کار در منطقه غرب آسیا حساس و ظریف است. آمریکایی‌ها امروز رجز می‌خوانند؛ اما توان درگیری ندارند، می‌خواهند داعش را به افغانستان ببرند و از آنجا به سمت شرق حرکت دهند تا بتوانند جبهه جنوبی روسیه را تحت فشار قرار دهند، در حالی که داعش در افغانستان با طالبان مواجه شده است.»

نابودی رژیم صهیونیستی به نام ایران ثبت شده است
«سیدعبدالله صفی‌الدین» نماینده حزب‌الله لبنان در ایران در این همایش اظهار داشت: «ایده تشکیل مقاومت اسلامی متعلق به حضرت امام راحل بود؛ برخی از جریان‌ها در فلسطین بیشتر به فکر سازش بودند که امام خمینی(ره) فرمودند اسرائیل باید از بین برود.»
نماینده حزب‌الله لبنان در ایران در ادامه افزود: «طرح نابودی اسرائیل در تاریخ به اسم جمهوری اسلامی ایران ثبت شده است. اسرائیل پیش از پیروزی انقلاب اسلامی جنگ‌های زیادی علیه فلسطین و لبنان راه‌اندازی کرده بود و ارتش این رژیم به اسطوره شکست‌ناپذیر معروف بود که معادله با پیروزی این انقلاب فرق کرد.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «اعلام قدس به پایتختی رژیم صهیونیستی از سوی ترامپ روحیه دادن به مقامات صهیونیستی بود که نابودی اسرائیل بیشتر به دلیل همین اشتباه ترامپ است.»

آزادی قدس شریف نیازمند تلاش مسلمانان است
«صلاح الزواوی» سفیر فلسطین در ایران در این همایش اظهار داشت: «پروژه‌ای که صهیونیسم از 300 سال قبل به دنبال اجرای آن است و تلاش می‌کند آن را به انجام برساند، پروژه اسرائیل بزرگ است.»
وی گفت: «ما در راه آزادی فلسطین شهید و مجروح زیادی دادیم، البته در این میان اشتباهات زیادی داشتیم که امیدواریم این اشتباهات تکرار نشود. مهم‌ترین اشتباه ما دودستگی و اختلافات داخلی است که دشمن صهیونیستی از این اختلافات سوءاستفاده می‌کند.»
الزواوی با اشاره به اینکه صهیونیست‌ها طرح اسرائیل بزرگ را ادامه می‌دهند، اظهار داشت: «حضرت امام خمینی(ره) در مقابل این طرح صهیونیست‌ها ایستادند و ما را راهنمایی کردند. در ادامه نیز رهبر معظم انقلاب راه ایشان را ادامه می‌دهند.»

ایران‌هراسی
 برای انحراف از مسئله قدس
کاظم جلالی، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در این همایش با اشاره به انتقال سفارت آمریکا به قدس شریف، اظهار داشت: «به نظر من این اقدام غیر مسئولانه آمریکا به هیچ وجه دور از انتظار نبود؛ تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها طی پنج سال اخیر از فعال شدن دیپلماسی پنهان آمریکا و رژیم صهیونیستی در قبال دولت‌های مرتجع عربی حکایت داشت. این دیپلماسی پنهان به نحوه خزنده‌ای چند محور عمده را در دستور کار قرار داده بود که مهم‌ترین آن ایران‌هراسی است.»

موج مبارزه با رژیم صهیونیستی در آمریکا پدیدار خواهد شد
«سعدالله زارعی» رئیس پژوهشکده اندیشه‌سازان نور در این همایش اظهار داشت: «اقدام ترامپ در زمینه قدس اقدامی کاملاً متهوّرانه بود؛ تا جایی که بنیامین نتانیاهو اعلام کرد ارزش اقدام ترامپ به اندازه ارزش اعلامیه بالفور است.»
زارعی با تأکید بر اینکه یکی از جنبه‌های ماندگاری رژیم صهیونیستی حمایت خارجی بود، بیان داشت: «حمایت خارجی از رژیم صهیونیستی دچار رخنه شده و مسئله اسرائیل به یک مسئله اختلافی تبدیل شده است. همچنین ادامه بقای رژیم صهیونیستی در بسترهای سیاسی و اجتماعی دستخوش سؤال شده و زیر پای این رژیم نیز خالی شده است که این موج به آمریکا نیز خواهد رسید.»

لزوم بازدارندگی دیپلماتیک جهان عرب در مقابل آمریکا
«خالد قدومی» نماینده جنبش حماس در ایران در این همایش اظهار داشت: «کل فلسطین به اشغال رژیم صهیونیستی درآمده است؛ مشکل فقط قدس، مسجدالاقصی و مقدسات نیست، فلسطین سرزمین اشغال شده است و نباید در این سرزمین جایی برای اشغالگران متصور شد.» وی در ادامه گفت: «از کدام قدس سخن می‌گویید؟ آیا می‌دانید مساحت قدس شرقی 11 درصد بیشتر نیست، مساحت قدس غربی 82 درصد و 4 درصد نیز منطقه ممنوعه است؟ این همه شهید و تخریب خانه و کاشانه فقط برای 11 درصد است!»
قدومی گفت: «حکومت فلسطین باید فوری از مذاکرات عقب‌نشینی کرده و وحدت و آشتی ملی را هر چه سریع‌تر تحقق بخشد. جهان عرب و اسلام نیز باید اقدامات بازدارنده دیپلماتیک را در قبال آمریکا افزایش دهند.»

200 میلیارد دلار کمک آمریکا
 به رژیم صهیونیستی
«ناصر ابوشریف» نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران در این همایش اظهار داشت: «حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی بر اساس آیات قرآنی طرح فساد و سلطه‌طلبی بر روی زمین است. وی گفت: «همان‌طور که گفته شد، حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی از سال 1948 شروع شده است که از آن زمان تاکنون آمریکا 200 میلیارد دلار به صورت مستقیم کمک مالی کرده است؛ یعنی برای هر اسرائیلی سالیانه 500 دلار پرداخت کرده است. این حمایت مالی نشان‌دهنده عمق رابطه آمریکا و رژیم صهیونیستی است.»

بازنگاه صبح صادق به ریشه‌ها و تبعات طرح مسئله نقد معصوم از منظر فقهی و عقلی


 مهدی عامری/  طبق آیه شریفه «لقد کان لکم فی رسول‌الله أسوه حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیراً» (احزاب/ 21) حضرت رسول(ص) الگوی کامل بشر در تمام ابعاد انسانی است. زندگی فردی و اجتماعی، عبادت و معنویت، اخلاق و منش او و تمام بخش‌های زندگی ایشان سرمشق مؤمنان و انسا‌ن‌های آزاده است. 
ریشه این اسوه بودن، به عصمت ایشان و ارتباط خاص ایشان با پروردگار برمی‌گردد. طبق اعتقاد قاطبه علمای شیعه، انبیا و امامان قبل و بعد نبوت و امامت، از هرگونه گناه و خطا و سهو و نسیان معصوم هستند و در رفتار و گفتار آنها نه تنها کذب و گناه راه ندارد؛ بلکه اشتباه و فراموشی نیز از ایشان به دور است. به همین دلیل است که می‌توان با طیب خاطر و آرامش روانی کامل، جان و زندگی خویش را برای رسیدن به خوشبختی و رستگاری به ایشان سپرد و مطمئن بود که مسیر درست موفقیت همین راه است. اصولاً اگر چنین نبود و انبیا عصمت نداشتند، فلسفه ارسال رسولان الهی محقق نمی‌شد و غرض و هدف از بعثت انبیا نقض می‌شد که نتیجه آن نقض حکمت الهی است که چون امری محال است، پس در واقع حکمت خداوند اقتضا می‌کند برای نیل به مقصود رسالت انبیا، ایشان معصوم هم باشند.
بر این مبنا قول و فعل پیامبر(ص) حجت بوده و یکی از مهم‌ترین منابع استنباط احکام است. جنبه‌های گوناگون زندگی حضرت رسول(ص) چون چراغ روشنی است که تمسک و توسل به آنها، انسان را تا اوج کمال سوق می‌دهد. از این رو، هم یک فرد عادی جامعه می‌تواند و باید به ایشان تأسی کند و هم یک حکمران و مسئول جامعه باید از این منبع فیض الهی توشه بردارد.
البته، روشن است در این راه کسی به گرد پای حضرت رسول(ص) هم نخواهد رسید، چه آنکه مقامات معنوی ایشان به حدی است که ملائک مقرب الهی نیز در آن عرصه بال و پرشان دود می‌شود؛ اما تلاش مؤمنان باید چنین باشد که تا حد امکان خود را به سیره ایشان نزدیک و نزدیک‌تر کنند.
پیامبر(ص) رسالت هدایت مردم را بر عهده دارد و در این مهم، با رأفت و سعه‌صدر می‌کوشد تا حتی به جاهلان و معاندانی که قلب‌شان سنگ شده نیز راه را نشان دهد.
در این باره ماجراهای متعددی از سیره ایشان نقل شده که حضرت در برابر بدی‌ها و نامهربانی‌ها با احسان و خوبی واکنش نشان می‌دادند. مشهور است که روزی خاتم رسولان از کوچه‌ای عبور می‌کرد، فردی از پنجره خانه طشتی از خاکستر بر سر مبارک آن حضرت ریخت؛ در این حال، دشمنان پیامبر خندیدند و فریاد زدند و اشعار بدی را خواندند و منتظر واکنش پیامبر شدند؛ ولی با شگفتی مشاهده کردند آن حضرت به آرامی خاکسترها را از خود دور کرد و ضمن پاک کردن جامه خویش با مهربانی به مردم نگریست!
روزهای بعد، این عمل تکرار شد و هر بار آنان با شکیبایی، بردباری و ملایمت پیامبر مواجه شدند. یک روز که پیامبر(ص) از کوچه عبور می‌کرد، مشاهده کرد چیزی بر سرش ریخته نشد، از جوانی پرسید: این فردی که بر سرم خاکستر می‌ریخت، کجاست و چه وضعی دارد؟ چواب پاسخ داد: او اکنون در بستر بیماری به سر می‌برد. رسول اکرم(ص) به عیادت وی رفت و از حالش جویا شد و برای شفایش دعا کرد. بار سنگین خجالت و شرمساری بیش از بیماری، او را اذیت می‌کرد؛ در حالی که به شدّت می‌گریست و ابوجهل را به عنوان محرّک رفتار بد خویش معرّفی می‌کرد، لحاف را از روی خود کنار زد و خطاب به پیامبر عرض کرد: می‌خواهم مسلمان شوم؛ آیا لیاقت آن را دارم؟ رحمت عالمیان با مهربانی فرمود: آری! در این حال، فردی که به بهترین انسان روی زمین آزار می‌رساند، اسلام آورد و عهد کرد تا آخر عمر در کنار پیامبر باشد و با دشمنان اسلام و قرآن مبارزه کند.
این‌گونه رفتارها در برابر ناسزا گفتن، اهانت کردن و گاه سنگ انداختن و آزار رساندن به ایشان، بارها مشاهده و در تاریخ ثبت شده است. همین‌گونه رفتارها از دیگر ائمه، از جمله امام حسن مجتبی(ع) نیز گزارش شده است. همان‌گونه که خود ایشان فرموده‌اند، یکی از اهداف بعثت ایشان تتمیم و تکمیل مکارم اخلاق بوده است و خود ایشان قبل از تبلیغ و ترویج آن، عامل به این مکارم اخلاقی بوده است.
در مواجهه با واکنش‌های ائمه آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، شرح صدر و صبوری و رحمت ایشان است و این نکته را نباید از نظر دور داشت که همین فضایل اخلاقی است که باید از رفتار ایشان الگوبرداری شود. این برداشت کاملاً نادرستی از این‌گونه روایات است که چون پیامبر در برابر رفتارهای نادرست جاهلان و افراد خاطی واکنش بزرگ‌منشانه نشان می‌داد، پس می‌شود به پیامبر و معصوم حتی اهانت کرد و ناسزا گفت!
شبیه همین برداشت را برخی درباره انتقاد به پیامبر و ائمه(ع) نیز مطرح کرده‌اند! که چون عده‌ای در برابر رسول خدا لب به اعتراض و انتقاد می‌گشودند، پس می‌شود در حضور معصوم هم نقادی کرد! 
در این زمینه ضمن تکرار پاسخ فوق، باید معنای دقیق «می‌شود» را تبیین کرد. گاه «می‌شود» در معنای تکوینی به کار می‌رود، یعنی اگر کسی بخواهد به پیامبر انتقاد کند و حتی ناسزا بگوید، طبق طبیعتش می‌تواند سخن بگوید! از آنجا که دنیا بر اساس نظام سبب و مسببات خلق شده، معجزه و نفرین و در برابر طبیعت با ولایت تکوینی عمل کردن امری استثنا و در برخی مواقع است. با این معنا «می‌شود» یعنی طبق خلقت طبیعی توانایی سخن گفتن و ناسزا گفتن در افراد وجود دارد. 
اما آیا کاربرد «می‌شود» به معنای تشریعی یا اخلاقی و یا کلامی هم در این باره صحیح است؟ یعنی طبق استدلالات کلامی می‌توان نقدی به معصوم وارد کرد؟ 
چنانکه در معنای عصمت گذشت، کسی که چنین عصمتی را بپذیرد، نقد معصوم اصلاً برایش بی‌معنا و غیرقابل تصور است! اگر قرار باشد معصومی مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرد به این معناست که آن فرد منتقد، عصمت را به معنای دیگری تنزل داده است! 
در نقد، شخص منتقد این ادعا را دارد که از فردی که مورد انتقاد قرار می‌گیرد، یا در آن موضوع علم بیشتری دارد و یا حداقل همان اندازه علم دارد، چرا که اگر علم و تخصصی در این باره نداشت، یقینا لب به انتقاد نمی‌گشود و اگر چنین کند نشان از ضعف اوست! اگر از این مطلب چشم‌پوشی شود، شخص منتقد از آن نظر که در رفتار و گفتار فرد مقابل خود نقص یا خللی دیده به خود اجازه انتقاد داده است که معصوم از همه این امور بری است.
درباره حضرت رسول(ص)، قرآن می‌فرماید ایشان حرفی جز سخن خدا نمی‌گوید؛ «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ»؛ اگر پیامبر بعضى گفتارهاى ساختگى را به ما نسبت دهد، قطعاً او را با قدرت (و به قهر) مى‏گرفتیم. سپس رگ قلبش را قطع مى‏كردیم. (حاقه/ 44 و 45) یا در سوره نجم می‌فرماید که جز وحی از دهان پیامبر(ص) بیرون نمی‌آید. اگر کسی متفطن این مقام نبوی باشد، چگونه به خود اجازه نقد رسول خدا را می‌دهد که نقد ایشان در واقع نقد خداست! 
از آنجا که معصوم علم کل است و از باب وجوب سؤال از اهل ذکر، گاه رفتار یا گفتار معصوم برای برخی قابل فهم نیست و برای رفع جهالت خویش یا حتی اطمینان قلبی، پرسشی از پیامبر یا امام معصوم(ع) مطرح می‌کند و از آنجا که پیامبر و امام وظیفه هدایت بشر را بر عهده دارند باید به آن پرسش پاسخ دهند. 
نکته مهم دیگر آن است که طبق آنچه از روح کلی اسلام برمی‌‌آید، برای هدایت و به سعادت رساندن انسان‌ها نمی‌توان به زور و استبداد متوسل شد؛ بلکه باید با لحاظ اختیار انسان، راه و چاه را به او نشان داد. اصولاً این‌گونه که از روایات برمی‌آید چه بسا استبداد رأی از گناهان کبیره باشد و عصمت پیامبر و امام را مخدوش کند. لذا اگر پیامبر در برابر سخنان غلط و بی‌پایه برخی افراد مستبدانه برخورد نمی‌کند و به تخریب‌ها و اهانت‌ها و انتقادات افراد گوش می‌دهد، از باب جواز دادن به آنها نیست؛ بلکه این مسئله‌ به خلق و خوی عظیم پیامبر برمی‌گردد. که اولاً، ایشان اسوه اخلاقی است و رحمت للعالمین است و شرح صدر ایشان زبانزد است؛ لذا این فضیلت‌های اخلاقی پیامبر، جواز هتاکی‌های طرف مقابل را صادر نمی‌کند. 
ثانیاً، پیامبر باید بر بستر اختیار و فطرت بشری رسالت خویش را انجام دهد؛ لذا این به معنای به رسمیت شناختن آزادی و دوری پیامبر از استبداد است و لذا نمی‌توان باز از آن جواز هتاکی و انتقاد بیرون کشید که چه بسا با سوء اختیار صورت گرفته باشد. 
نهایت اینکه آنچه مهم است الگوبرداری از رفتار پیامبر(ص) است که حاکمان جامعه اسلامی باید در برابر افراد جامعه شرح صدر و رأفت داشته باشند و با اخلاق خوش و رحیمانه با مردم برخورد کنند و تحمل نقد و حتی تخریب را داشته باشند. یقیناً این به معنای پذیرش رفتارهای مجرمانه و هتاکانه نیست، آنچه اهمیت دارد وظیفه حاکم جامعه اسلامی است که باید اسوه‌اش پیامبر مکرم باشد. 
از سوی دیگر یکی از وظایف حاکم جامعه اسلامی هدایت افراد و نشان دادن راه سعادت و بهشت به آنان است، چنانکه پیامبر(ص) در این مسیر چنان به خود سختی می‌داد و بر هدایت مردم حریص بود که خداوند به ایشان فرمود: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلّا يَكُونُوا مُوْمِنِينَ»؛ شايد تو از غصه و غم و اندوه خود را تلف مى‌كنى و مى‌كشى، براى اينكه اين كفار و مشرکان ايمان نمى‌آورند. (شعرا/ 3)
گمراهی و ضلالت هر فردی برای حاکم جامعه اسلامی باید گران باشد، همان‌گونه که پیامبر اعظم این اسوه حسنه این چنین بود. حاکمی که با این تفکر حکومت کند که بهشت بردن مردم، وظیفه حکومت نیست، یقیناً با سیره پیامبر(ص) فاصله بسیاری دارد و به همین دلیل است که در روایاتی که مواجهه مردم با پیامبر را بازگو می‌کنند به جای آنکه سعه صدر نبوی را سرمشق خود قرار دهد، طرف منتقد و هتاک را الگو قرار می‌دهند و به گونه‌ا‌ی سخن می‌گوید که از سخنانش بوی جواز نقد معصوم به مشام می‌رسد! 
در واقع، خواص و فرهنگ‌سازان جامعه اسلامی باید به گونه‌ای مردم را تعلیم دهند که نقد معصوم برای آنها، عملی مذموم و ناشایست تلقی شود، چرا که این عمل، یا از نقص ایمان ناشی می‌شود، یا از نقص معرفت نسبت به معصوم و یا از لجاجت و عناد که اینها همگی اموری ناپسند و شایسته درمان است. اگر از کلام شخصی هم چنین برداشت شود که انتقاد به معصوم را ترویج کرده یا حتی آن را امری ممدوح جلوه دهد، او نیز به این آفات گرفتار است و یا در بهترین حالت در ارائه مطلب موفق نبوده است و معلوم نکرده از چه منظری بیان داشته که در زمان معصوم نیز می‌شود نقد انجام داد!
اگر شخصی از پیامبر این‌گونه پرسش کند که آیا فرمایشی که می‌کنید از جانب خداست، یا نظر شخصی خود شماست؟ یا از روی لجاجت و عناد قصد دارد این گونه سخن بگوید که پیامبر حرف‌هایی نادرست هم می‌زند، یا آنکه قصدش دشمنی نیست، اما از جایگاه رسول خدا اطلاع ندارد و رفعت مقام او را درک نمی‌کند که در هر صورت کارش مذموم است. البته ممکن است چنانکه گذشت پیامبر(ص) به همین فرد هم روی خوش نشان دهد و با او مماشات کند، به طوری که با بدتر از آن نیز چنین کرد. 
به هر ترتیب، سخنرانان هنگامی که سخن می‌گویند باید دقیق باشند و حیثیت بحث خود را مشخص کنند تا به خصوص در فضای سیاست‌زده سخنان‌شان حاشیه درست نکند!

کارگردان مستند «تنها میان طالبان» در گفت‌وگو با صبح صادق

 امین نوری/  «محسن اسلام‌زاده»  مستندساز و تدوین‌گری است که توانسته در حوزه‌های مهمی که مورد نیاز انقلاب اسلامی است آثاری تولید کند. او که متولد سال 1359 در مشهد است، آثاری  همچون؛ «تنها میان طالبان»، «اسرار زندان ابوسلیم»، «اهل سنت ایران»، «به دنبال صلح»، «روز ناتمام من»، «فرمانده» و... را در کارنامه فعالیت‌های هنری خود دارد؛ مستندهایی که توانسته افتخاراتی را هم برای او در جشنواره‌های بین‌المللی داشته باشد.
وی که بیشتر در حوزه جهان اسلام، نقد درون‌گفتمانی و انقلاب اسلامی و... به تولید آثار مستند پرداخته، در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه‌ای با جوانان مستندساز انقلابی هم حضور داشته است. در ادامه با او همراه شدیم تا ضمن شناخت بیشتر از او و آثارش و صحبت درباره دیدار مستندسازان با رهبر معظم انقلاب، گذری هم بر مستندسازی انقلاب و نقد درون‌گفتمانی داشته باشیم. در ادامه توجه شما را به این گفت‌وگو جلب می‌کنیم.
*پیش از هر صحبتی کمی درباره آثارتان توضیح دهید.
مستند «تنها میان طالبان» در ژانر مستند بحران یک اتفاق مهم و تقریباً منحصر‌به‌فرد بود. این مستند برای اولین بار در نهمین دوره جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت روی پرده رفت و در بخش مستند نیمه‌بلند، تندیس شهید آوینی را از آن خود کرد. همچنین برنده بهترین فیلم بخش مستند دوازدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «ماربیا» شد. در فهرست فروش شرکت پخش فیلم اسپرسو در انگلستان قرار گرفت. در سال ۲۰۱۷ برابر اعلام نظر هیئت داوران، متشکل از مارگریت روریسون، شیلا ویلسون و دنی لونتال جایزه بهترین فیلم بلند مستند را در جشنواره بین‌المللی فیلم آتن دریافت کرد. همچنین در بخش مسابقه جشنواره‌های آسیاپاسیفیک ۲۰۱۶، حقوق بشر میلان ایتالیا ۲۰۱۷،  اسماعیلیه مصر ۲۰۱۷ و تین لاین ایالت تگزاس آمریکا ۲۰۱۷ شرکت داشت.
مستند «اسرار زندان ابوسلیم» با موضوع زندانی به همین نام در دوران حکومت دیکتاتوری معمر قذافی ساخته شد.
مستند «اهل سنت ایران» هم بیش از دو میلیون بازدید در یوتیوب داشته ‌است. 
مستند «به دنبال صلح» را نیز در سوریه و لبنان تولید کردم که ۲۴ شهریور ۱۳۹۴ با حضور بهروز افخمی در حوزه هنری رونمایی شد.
«روز ناتمام من» و «فرمانده» هم آثار دیگر بنده بود که در جریان ساخت آنها در ۸ فروردین ۱۳۹۴ در نزدیکی تکریت در یکی از آخرین عملیات‌های پاکسازی داعش از این منطقه، بر اثر انفجار یک گلوله آر‌پی‌جی مجروح شدم. مستند «آقای دادستان» را هم درباره شهید لاجوردی ساختم و مستند دیگری هم با موضوع عملیات نیروی زمینی سپاه برای هلاکت یکی از اشرار با نام «قصر قند» تولید کردم و همچنین چند اثر دیگر...

*لطفاً درباره اثر مهم و تأثیرگذار «تنها میان طالبان» بیشتر توضیح دهید و بفرمایید چرا برای تولید چنین اثری اقدام کردید؟
جرقه تولید «تنها میان طالبان» در عید سال 1390 که برای ساخت مستندی درباره شهدای کنسولگری به افغانستان سفری داشتیم، در ذهنم کلید خورد. در واقع، موضوع طالبان آنجا برای من جذاب شد. برای اینکه بتوانم از القاعده یا طالبان مستند تهیه کنم، تقریباً چهل ماه پیگیری کردم و چند سفر به افغانستان داشتم، تا اینکه در سال 1393 پس از 40 ماه پیگیری توانستم به میان طالبان بروم و یک کار خوب را بسازم. حدود 15 روز میان آنها بودم و این کار را در پاییز 1394 در جشنواره سینما حقیقت رونمایی کردیم.

*درباره طالبان و چیستی و چرایی ظهور و بروز این گروه بگویید و اینکه چرا به سمت این گروه رفتید؟
ما مرز مشترک زیادی با افغانستان داریم و در منطقه ما هم گروه‌های جهادی بسیاری حضور دارند که تأثیر‌گذارند، مانند القاعده طالبان و دیگر گروه‌های تکفیری و غیر تکفیری یا جهادی که سلاح دست‌شان است و دارند می‌جنگند. این دو دلیل کافی است برای اینکه ما هر گروه را کامل بشناسیم و مسائل آن را کامل بدانیم تا بتوانیم درست در مقابل‌شان عمل کنیم. در واقع، عقاید و پایبندی‌های این گروه‌ها و علت جنگ را باید بشناسیم.
افغانستان در چهار دهه اخیر، هم در داخل جنگ داشته و هم در کشورهای همسایه و حتی کشورهای فرامنطقه‌ای تأثیر داشته است. یکی از صاحب‌نظران آمریکایی که آمده و فیلم را در جشنواره دیده بود، می‌گفت برای من مهم است که ما مالیات می‌دهیم و ارتش‌های‌مان در افغانستان هستند، ببینیم آنجا چه خبر است و حرف طالبان چیست. ما دنبال تعریف یا تکذیب و تکفیر کسی نبودیم، فقط به دنبال شناخت  آنها بودیم، برخلاف رسانه‌های غربی که نگاه خاص خودشان را دارند که سلطه‌جویانه و امپریالیستی است و هر کسی را همان‌طوری که خودشان می‌خواهند با عدم صداقت تعریف می‌کنند. ما به شناخت نیاز داریم و این خیلی خوب است که یک مستندساز بتواند بین طالبان برود و از نزدیک حرف‌های آنها را بشنود و قرائنی که در تحقیقات به آن رسیده است را روایت کند. من به این نتیجه رسیدم که جنگ طالبان و آمریکا یک جنگ صوری نیست؛ بلکه یک جنگ تمام‌عیار و واقعی است. طالبان برعکس القاعده و داعش یک گروه تکفیری نیست، طالبان داعیه جهاد خارج از مرزهای افغانستان ندارد و به دنبال ائتلاف با کسی خارج از افغانستان نیست، تنها به دنبال حکومت افغانستان است و می‌جنگد و سیستم خیلی قدرتمندی هم دارند، به طوری که توانسته‌ است در دو سال اخیر پس از خبر مرگ «ملامحمد عمر» و کشته شدن «ملااختر محمد» سیستم خود را حفظ کند. طالبان بزرگ‌ترین دشمن تکفیری‌های باقی‌مانده از داعش یا منتقل شده از داعش در افغانستان است. عقاید آنها به مکتب دیوبندی هند برمی‌گردد. تمامیت‌خواه هستند؛ هم تمامیت سیاسی و هم تمامیت ارضی.

*مستندی هم درباره اهل سنت ایران دارید، بفرمایید با چه نگاهی این مستند را ساختید؟
نگاه من مبنی بر نزدیکی مذاهب و وحدت بود، با همین نگاه در جهان اسلام کار می‌کنم. در عراق از اهل سنت ضد داعش فیلم می‌سازم. این به عنوان یک سند است که داعش دشمنان بسیاری در اهل سنت دارد که قابل کتمان نیست. اولین دشمن و اولین قربانی‌های داعش در عراق اهل سنت بودند. در همه جا در ایران هم به دنبال وحدت هستیم. می‌خواهیم هم خود اهل سنت را نشان بدهیم که در رسانه‌های ما خیلی به آنها توجه نشده و هم شهدای این طیف را. در ایران خیلی‌ها اهل سنت را از نزدیک ندیده‌اند و تصور اشتباهی درباره آنها دارند، ما سعی کردیم هم عقاید آنها را نشان بدهیم و هم تعداد آنها را و هم شکوه عظمت نمازها و هم مفاخر و شهدای آنها را.
*درباره موضوع دیدار با مستندسازها و پیام امام خامنه‌ای پس از این دیدار توضیح دهید.
بحث ما در مستندهای اجتماعی و انتقادی این است که ما در حال حاضر باید در زمینه مشکلات اجتماعی و اقتصادی کمتر به دنبال نگاه جنجالی و ژورنالیستی و یک مدل نگاه افشاگرایانه باشیم. به عبارتی، اگر مسئله و مشکلی را می‌بینیم، باید اطلاع‌رسانی کرده و تا رفع آن مشکل، آن را پیگیری کنیم؛ بعضاً باید ارائه راهکار هم داشته باشیم. در واقع، اینکه امام خامنه‌ای تاکید کردند و بچه‌ها را تشویق و ترغیب کردند که وارد حوزه نقد مسئولان و نقد عملکردها بشوند، خیلی اهمیت دارد. البته باید تقوا هم داشت و خدا را در نظر گرفت. نباید استفاده سیاسی و تندروی شود و در مردم ناامیدی ایجاد شود.

*نقش جریان مستندسازی در بیان مشکلات و ارائه راهکار‌ها و تأثیر آن در ساخت تمدن اسلامی با توجه به مراحل انقلاب چقدر لازم و ضروری است؟
کسی این موضوع را کتمان نمی‌کند که ما مشکلات بسیار زیادی، به ویژه در بحث‌های اجرایی کشور داریم. وقتی شخصیت اول کشور که خودشان جزء منتقدان وضع موجود هستند، آنهایی را که برای همین آب و خاک هستند، به انتقاد سازنده و ارائه راهکار و پیشنهادها در این حوزه تشویق و ترغیب می‌کنند، این بزرگ‌ترین و ارزشمند‌ترین نگاهی است که می‌توان در انقلاب اسلامی داشت. انتقاد سازنده و ارائه راه حل را نمی‌توان در یک فضای بسته انجام داد. این یعنی دست جوان مؤمن انقلابی مستندساز را باید باز گذاشت تا ببیند و نقد کند. الآن یک ظرفیت جوانی در کشور داریم که می‌تواند تأثیرگذار باشد و این مهم است. منِ مستندساز اگر حس کنم که می‌توانم تأثیر داشته باشم؛جدی‌تر کار می‌کنم.
در حال حاضر، بنده پروژه‌ای با همکاری آقای دکتر عبدالملکی در دست تولید دارم که بحث تجربیات موفق کشورهایی است که در زمینه اقتصادی مشکلاتی مانند ما داشتند، ولی توانستند این مشکلات را رفع کنند. اینکه آنها چه کرده‌اند و ما باید به دور از فضای شعارزدگی و یک فضای جنجالی چه اقداماتی انجام دهیم، نیازمند بررسی است.
امروز در کشور ظرفیت چند صد مستندساز انقلابی را داریم که هر یک در حوزه‌های گوناگون اثری ساخته‌اند. الآن هم که حرف ما خریدار دارد، می‌توانیم بحث و صحبت کنیم و در جشنواره‌های گوناگون جهانی حضور یابیم و تأثیر بگذاریم. باید برویم و این فرصت را مغتنم بشماریم و جدی‌تر و محکم‌تر برای حل مشکلات به دور از سیاست‌زدگی و باندبازی و جناح‌بازی‌ها، یک نگاه اصلاح‌گرایانه و مستقل داشته باشیم.

*از حال و هوای دیدار بگویید.
دیدار صمیمانه و خیلی خوب بود؛ ولی متأسفانه تعداد کمی از بچه‌ها توانستند خدمت امام خامنه‌ای شرف‌یاب شوند و خیلی‌ها این چند روز اظهار ناراحتی می‌کنند که نتوانستند بیایند. خیلی دوست داشتم در این جلسه سرشار از امید و شادی همه بچه‌های مستندساز انقلابی  حضور داشتند. خیلی تجربه خاص و جلسه پر انرژی بود و انگیزه‌های خود من را بسیار زیاد کرد و یک‌سری سؤال‌ها و بحث‌ها هم بود که جواب گرفتم. اینکه چه مدلی کار کنیم و بحث انتقاد چطور باشد، گله‌هایی هم مطرح شد و انتقاد شد که در تلویزیون جمهوری اسلامی این آثار خوب پخش نمی‌شود. صحبت‌های مفصلی شد و بحث انقلابی ماندن هم خیلی مهم بود. اینکه خود من که درگیر جشنواره رفتن هستم، بدانم چطور باید عمل کنم و چه مدلی باشم.
مستندساز نباید خود را در قالب‌های سلبریتی ببرد؛ باید باصفا و صمیمت بین مردم بماند و خدا را مدنظر قرار دهد. دنبال شهرت هم نباشد. باید با تمام قوا پیش به جلو حرکت کند و دغدغه‌اش حل مشکلات و تروج انقلاب و روایت مشکلات و معضلات و ارائه راهکارها باشد.

*جمع‌بندی کلی و رهاورد شما از این دیدار چیست؟  
مهم‌ترین نکته برای من این است که ایشان پس از دیداری که با ما داشتند، پیامی صادر کردند و اجازه دادند فیلم این دیدار منتشر شود. این موضوع نشان‌دهنده اهمیت ماجرا برای ایشان و کشور است. آقا برخی از این مستندها را یا از تلویزیون یا از جاهای دیگر دیده بودند و حساب ویژه‌ای روی مستندسازها باز کرده بودند که این‌گونه رفتار کرده‌اند.

* از نگاه شما؛ مهم‌ترین موضوعی که باید به آن پرداخته شود، چیست؟
نمی‌توان یک موضوع را بیان کرد. موضوعات مهم بسیاری داریم؛ ولی من در سه دسته آنها را بیان می‌کنم: اول، روایت تاریخ انقلاب اسلامی که دشمن و جریان‌های غیر انقلابی و لیبرال روی آن سرمایه‌گذاری کرده و از ساده‌دلی برخی مسئولان حزب‌اللهی سوءاستفاده می‌کنند. تحریف دهه ۶۰ در اینجا رخ می‌دهد. 
دوم، عدالت اجتماعی و مشکلات اجتماعی است که دلسوزان انقلابی با نگاه انقلابی و غیر سیاه باید دنبال این باشند که درد اجتماع و حرف مردم منعکس شود و دنبال راهکار هم باشیم و فرهنگ‌سازی کنیم. جامعه ما باید از یأس و ناامیدی خارج شود. ما به امید نیاز داریم تا بتوانیم مشکلات‌مان را حل کنیم. این مشکلات را خیلی‌ها داشتند و توانستند حل کنند.
روایت اتفاقات پیرامونی هم سومین موضوع مهم است. آقا فرمودند: «داعش رفت و نابود شد؛ اما دشمن زمینه‌هایی در جاهای دیگر به وجود می‌آورد تا این غده سرطانی سر دربیاورد.» از این رو روایت اتفاقات پیرامونی برای کسی که ادعای تمدن‌سازی دارد نمی‌تواند مهم نباشد. نباید مصرف‌کننده رسانه‌های غربی باشیم باید خودمان از نزدیک ببینیم که چه خبر است و در جشنواره‌ها و رسانه‌های خارجی حاضر شویم و تحلیل کنیم و صحبت کنیم، دنیا دنبال «جور دیگر باید دید» است که جوان مؤمن و انقلابی مستندساز می‌تواند مصداق این امر باشد.