علی حیدری/ از صبح امروز تا همین الآن که قلم به دست گرفته‌ام تا سرمقاله را به رشته تحریر درآورم، سه خبر در بین انبوه خبرهایی که با توجه به نوع حرفه و کار خود با آنها سروکار داریم، متمایز از بقیه بوده‌اند؛ 
خبر اول، نتایج نظرسنجی مشترک دانشگاه «مریلند» و مرکز نظرسنجی «ایران‌پُل» بود که نشان می‌داد اکثریت قاطع مردم ایران با وجود داشتن مطالبات اقتصادی و معیشتی، با سیاست‌های کلی نظام موافقند و خواستار تغییر نظام سیاسی ایران نیستند، انتقاد از سیاست خارجی ایران در سوریه و عراق از حمایت گسترده عموم جامعه ایران برخوردار نیست، 85 درصد مردم ایران دیدگاه «بسیار نامطلوبی» به دولت آمریکا دارند، در حالی که نگرش کمتر از یک درصد مردم ایران نسبت به آمریکا «بسیار مطلوب» است. 
خبر دوم اینکه بر اساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل شاخص «امید به زندگی» در مردم ایران طی چهار دهه اخیر رشد خیره‌کننده‌ای داشته و با پشت سر گذاشتن ۸۲ کشور، در ایران از ۱۸۰ کشور جهان بیشتر شده است؛ یعنی امید به زندگی در ایرانی‌ها پیش از پیروزی انقلاب، 54 سال بوده که این رقم در آخرین گزارش توسعه انسانی 2016 به بیش از 75 سال رسیده است و ایران طی چهار دهه اخیر از نظر رشد امید به زندگی جزء 10 کشور اول جهان است.
خبر سوم هم البته در عمق کمتری از نظر وسعت زمانی نسبت به دو خبر قبلی این بود که سازمان ملل در گزارشی موسوم به «دورنمای وضعیت اقتصادی جهان»، از بهبود وضعیت اقتصادی ایران طی سال‌های اخیر خبر داده و اعلام کرده است رشد اقتصادی ایران در نتیجه توسعه صادرات نفت و گاز در سال 2016 به ۵/۱۲ درصد رسید و در سال 2017 نیز کشورمان رشد اقتصادی ۳/۵ درصدی را تجربه کرد که رقم قابل توجهی است و پیش‌بینی می‌شود در نتیجه بهبود شرایط پولی و افزایش ارتباطات خارجی در سال‌های 2018 و 2019 این رشد بالای 5 درصد باقی بماند.
نقطه مشترک این خبرها که مستند به گزارش‌های رسمی مجامع و مراکز معتبر علمی و بین‌المللی هستند، موفقیت‌ها و پیشرفت‌هایی است که جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه گذشته در عرصه‌های گوناگون کسب کرده و خط بطلانی است بر تبلیغات و عملیات روانی دشمنان علیه نظام اسلامی و ملت بزرگ ایران. شاید بتوان این نوع خبرها را شکل دیگری از «خبر خوب» نامید، موضوعی که امروز به یکی از دغدغه‌های اهالی رسانه تبدیل شده است.
 واقعیت این است که دشمنان ملت ایران که در طول چهل سال گذشته هیچ یک از ترفندها و توطئه‌های‌شان برای براندازی نظام جمهوری اسلامی نتیجه‌ای نداشته و در سال‌های اخیر متحمل شکست‌های بزرگی در منطقه شده‌اند که آنها را ناشی از حضور و نفوذ جمهوری اسلامی ایران می‌دانند، می‌کوشند با کتمان و وارونه‌انگاری حقیقت و با بهره‌گیری از قدرت رسانه‌ای خود، جلوی درک حقایق انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند جمهوری اسلامی از سوی جوانان ایرانی را گرفته و با واقعیت‌پنداری دروغ‌های خود برای آنان، در پشتوانه‌های مردمی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی خدشه و خلل وارد کنند.
یافته‌های جدید مراکز علمی درباره وضعیت و رویکرد مردم ایران به مثابه واقعیت‌هایی است که ملت ایران با آنها زندگی می‌کنند و در طول چهار دهه گذشته مجموعه باورها و رفتارهای آنان بوده است؛ اما اذعان به آنها از سوی مراکز و مراجعی خارج از ایران مهر تأییدی بر حرکت صحیح نظام اسلامی است که در مسیر رو به کمال خود دستاوردهای بزرگی را در ابعاد گوناگون نصیب جامعه می‌کند. البته این به معنای نفی نقاط ضعف‌هایی که ریشه‌های داخلی و بیرونی دارد، نیست که دور از چشم مردم و مسئولان نبوده و با همت همگانی برطرف خواهد شد.


هفتمین همایش مشترک مسئولان و هادیان سیاسی نیروهای مسلح، هفته گذشته در ستاد فرماندهی ناجا به میزبانی معاونت سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی برگزار شد.

توجه به قرآن
 در تحلیل‌های سیاسی
به گزارش خبرنگار صبح صادق رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا در این همایش گفت: «ما باید در تحلیل‌های سیاسی خود با توجه به قرآن، کلام خدا را مبنای تحلیل‌های سیاسی خود قرار دهیم.»
حجت‌الاسلام والمسلمین غلامرضا صفایی افزود: «در قرآن برای فرد، جامعه و امت دشمنانی برشمرده شده است که با توجه به تأکید قرآن و دین اسلام بر دشمن‌شناسی، تفکیک این دشمنان اهمیت فراوانی دارد.»
وی افزود: «دشمن فرد شیطان است، دشمن خارجی کفار و منافقین هستند و دشمن داخلی هم منافقین و نفوذی‌ها، کسانی که در قلب‌های‌شان مرض است و ناامنی در شهرها ایجاد می‌کنند؛ به تعبیر امروز اراذل و اوباش و کسانی که سخنان بی‌اصل و اساس می‌گویند و شایعه‌پراکنی می‌کنند.»

عملکرد ما باید به افزایش رضایتمندی مردم منتج شود
فرمانده نیروی انتظامی در این همایش گفت: «میزان مقبولیت و محبوبیت پلیس نزد مردم در حال ارتقا است و همه تلاش خود را برای افزایش رضایتمندی مردمی به کار خواهیم گرفت.» سردار حسین اشتری با اشاره به ناآرامی‌های اخیر، افزود: «نیروی انتظامی در حوادث اخیر با اقتدار توأم با خویشتنداری ظاهر شد. پلیس در ناآرامی‌های اخیر در عین هوشیاری با کیاست عمل کرد و بار دیگر هوشمندی، آمادگی و بصیرت نیروهای مسلح را به رخ دشمنان کشید.»
وی اضافه کرد: «عملکرد نیروی انتظامی، سپاه و ارتش به افزایش رضایت‌مندی مردمی از نیروهای مسلح و نظام منتج می‌شود.»

توجه به آمارهای دقیق
 در تحلیل‌ها
معاون سیاسی نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه در این همایش با اشاره به آمار دقیق در تحلیل‌های سیاسی برای متقن بودن تحلیل‌ها، گفت: «زمانی که از آمارهای دقیق استفاده شود، می‌توان تحلیل دقیق و آینده‌بینانه‌ای داشت و مسائل را آسیب‌شناسی کرد.»
وی افزود: «برخی از آمارهای اغتشاشات اخیر بر همین اساس به خوبی قابل تحلیل است، برای نمونه عمده حاضران در اغتشاشات زیر 35 سال بودند؛ اما هسته اصلی شروع‌کننده زنان میان‌سالی بوده‌اند که در دهه 60 جوان و نوجوان بودند و در فعالیت‌های منافقین شرکت داشتند.»

از وضعیت دانلود
 به وضعیت آپلود برگردیم
عضو شورای عالی فضای مجازی در این همایش گفت: «وظیفه هادیان تولید مناسب برای نیروهای مسلح و مخاطب جهانی است و این تولید مناسب مانند یک بسته‌بندی خوب است. باید توجه کرد مخاطب کیست و محتوای مناسب تولید
کرد.»
وی افزود: «بزرگ‌ترین نگرانی من این است که تمدن اسلامی و ایرانی ما در آینده نزدیک دفن شود؛ چون ما نمی‌توانیم این را در قالب‌های جدید و متناسب با مخاطب جهانی بسته‌بندی کنیم و در اختیار مخاطبان قرار دهیم. اگر در گذشته ملتِ بارگزاری و آپلود بودیم، امروز شدیم ملت دانلود و بارگیری و باید دوباره ملت آپلود شویم و تولید و بارگزاری کنیم.»

مزیت انرژی و سرمایه انسانی برای کشور قدرت اقتصادی ایجاد می‌کند
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در این همایش گفت: «انرژی و سرمایه انسانی دو مزیت مهم اقتصاد ایران است که توجه به مصرف بهینه انرژی و استفاده از نخبگان و نیروی انسانی متخصص می‌تواند اقتصاد ایران را به رشد مطلوبی برساند.»
وی یکی از ظرفیت‌های مهم کشور را نفت و گاز دانست و در توضیح آن گفت: «روی هم رفته در مجموع ذخایر نفت و گاز ایران اولین کشور است؛ اما مهم بهره‌برداری درست از این منابع است. ما نرخ بهره‌وری مصرف پایینی داریم که این خود ضرر اقتصادی است.»
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: «اگر سیاست‌گذاری‌هایی که در حوزه کاهش شدت مصرف تدوین شده بود، درست اجرا می‌شد، با صرفه‌جویی مازاد تولید خود را صادر می‌کردیم که برآورد می‌شود سالیانه صد میلیارد دلار درآمد جدید داشتیم که الآن از این درآمد محرومیم.»

زمان و شرایط در منطقه 
به نفع جبهه مقاومت است
کارشناس ارشد مسائل بین‌الملل و منطقه در این همایش گفت: «امروز ما برای کار در منطقه زمان داریم و شرایط به نفع ماست؛ اما آمریکایی‌ها دیگر زمان ندارند و شرایط هم برای آنها خیلی بد است.»
دکتر سعدالله زارعی اظهار داشت: «منطقه ما به یک نقطه تحول اساسی رسیده و تحولات و اقدامات سر جمع در نقطه حساسی است. آمریکایی‌ها به طور مشخص با مواضعی که اتخاذ می‌کنند و رفت‌وآمدهایی که دارند و تلاشی که برای ایجاد جبهه جدید دارند، نشان می‌دهند واقعاً شرایط منطقه برای آنها عادی نیست و احساس می‌کنند باید یک کار و تغییر اساسی صورت دهند.»
وی ادامه داد: «آنها می‌خواستند هر امتیازی که می‌شود بدهند تا منطقه شرق سوریه را داشته باشند و مانع از اتصال ایران به سوریه از طریق عراق بشوند و سوریه بدون پشتوانه بماند و اگر با آمریکا نیست ضد آنها هم نباشد؛ اما اقدامات زمینی سپاه در سوریه کل این نقشه را به هم
 ریخت.»

  محمدرضا بلوردی/  از سال 2011 و با شروع بحران در سوریه، این کشور درگیر جنگ با گروه‌های تروریستی مسلحی بوده است که با حمایت قدرت‌های خارجی سراسر خاک این کشور را در می‌نوردیدند. در چنین فضایی، رژیم صهیونیستی فرصت را مغتنم شمرده و به شکل پیوسته‌ای بخش‌هایی را در خاک سوریه هدف قرار می‌داد. در همین زمینه، روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» در گزارشی به نقل از بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد، در شش سال گذشته تل‌آویو ده‌ها حمله هوایی علیه سوریه انجام داده است.
 اما پس از پایان کار گروه‌هایی، مانند داعش و پیروزی‌های پی‌درپی‌ که نظام سوریه و همپیمانان آن در مقابل گروه‌های مسلح به دست آورده‌اند، موضع دمشق در مقابل تجاوزهای گاه‌به‌گاه صهیونیست‌ها تغییر کرده و سوریه تهدید کرده است توان ضربه زدن به اهدافی در عمق رژیم صهیونیستی و از جمله مراکزی، مانند فرودگاه بن گوریون را دارد و برای این کار هم از موشک‌های دقیق اسکاد استفاده خواهد کرد. این تهدید دمشق با واکنش تل‌آویو روبه‌رو شده و نخست‌وزیر این رژیم از ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه درخواست کرد وارد موضوع شده و از بشار اسد بخواهد از اجرای این‌گونه تهدیدها خودداری کرده و نیز از سامانه ضد موشکی پیشرفته اس 400 که در سوریه مستقر است، استفاده نشود. 
در سال‌های اخیر تل‌آویو، ریاض و واشنگتن همه تلاش‌ خود را به کار گرفتند تا با حمایت از گروه‌های تروریستی فعال در سوریه به جنگ داخلی در این کشور دامن بزنند؛ اما به لطف پایداری ملت و دولت سوریه و نیز حمایت همپیمانان آن و به طور خاص ایران، روسیه و حزب‌الله این تلاش‌ها به شکست انجامیده است. اکنون هم نگرانی رژيم صهیونیستی این است که حمایت ایران و مقاومت اسلامی از سوریه به اعمال محدودیت‌هایی علیه این رژیم منجر شود؛ به ویژه اینکه تهران و حزب‌الله به صراحت اعلام کرده‌اند برای یاری رساندن به ملت فلسطین و احقاق حقوق غصب شده آنها آمادگی کامل دارند.
آنچه سبب نگرانی بیشتر صهیونیست‌ها می‌شود، پیروزی‌های قابل توجهی است که سوریه با حمایت ایران، حزب‌الله و دیگر نیروهای مقاومت در مقابل گروه‌های تروریستی مورد حمایت محور مقابل مقاومت محقق کرده‌اند. ضمن اینکه ملت فلسطین و گروه‌های مقاومت فلسطینی و در رأس آنها حماس و جهاد اسلامی در مقابل جنایات صهیونیست‌ها پایداری بی‌نظیری از خود نشان داده و با وجود محدودیت‌هایی که با آن مواجه هستند، بر مبارزه با اشغالگران تأکید می‌کنند.
در مبحث تحقق بازدارندگی دمشق در مقابل صهیونیست‌ها، ذکر این نکته لازم است که با وجود روابط مناسبی که بین تل‌آویو و مسکو وجود دارد، روسیه به این موضوع نیز واقف است که هرگونه تضعیف سوریه ـ به منزله یک همپیمان راهبردی ـ در نهایت به نفع پروژه صهیونیستی‌ـ آمریکایی خواهد بود که به دنبال سیطره بر کل منطقه خاورمیانه است. 
در چنین فضایی، به نظر می‌رسد سوریه هم تصمیم گرفته است در مقابل تجاوزهای رژیم صهیونیستی واکنش نشان دهد و نسبت به اقداماتی که نقض آشکار قوانین بین‌المللی است، ساکت نماند. ضمن اینکه همین قوانین بین‌المللی به دمشق اجازه می‌دهد در مقابل این تجاوزها واکنش نشان دهد. از سوی دیگر، دمشق به خوبی می‌داند که بازدارندگی نظامی تنها سلاح و ابزاری است که رژیم صهیونیستی را به عدم تجاوز وادار می‌کند و تجربه هم این را ثابت کرده است؛ تجربه‌ای که ناکامی رژيم صهیونیستی در جنگ 33 روزه خود علیه مقاومت اسلامی لبنان در سال 2006 بهترین نمونه آن است.
با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان به این نتیجه رسید که در شرایط کنونی بازدارندگی نظامی سوریه در مقابل رژیم صهیونیستی بهترین راه تلقی می‌شود؛ زیرا مانع تداوم تجاوزهای رژیم صهیونیستی به سوریه می‌شود و ضربه‌ای به قدرت‌های حامی و همپیمانان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تل‌آویو به شمار می‌آید.

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی‌ـ قسمت نودودوم

 دکتر سیامک باقری‌چوکامی/ اگرچه جنگ اقتصادی از نظر ابزار و منطق اعمال جنگ نیمه‌سخت به شمار می‌آید؛ اما از نظر هدف کارکردهای جنگ نرم را دارد؛ زیرا در فشارهای اقتصادی تلاش می‌شود جامعه حریف متقاعد به همراهی با سیاست‌های عامل فشار اقتصادی شود. آنچه در این بین انتظار می‌رود، شکسته شدن اراده حریف در برابر فشارهای تحریمی است.
عاملان جنگ اقتصادی از این رهگذر سه هدف کلان را مدنظر دارند. گاهی اوقات از طریق تغییر نگرش و شکسته شدن عزم و اراده تلاش دارند ملت و نظام را در تقابل هم قرار دهند و این‌گونه رژیم ناهمسو را تغییر داده و دگرگون کنند. گاهی وقت‌ها به جای تغییر رژیم به دنبال تغییر یا اصلاح رفتار حریف هستند و زمانی که تغییر دوگانه موصوف ممکن نبود، با تغییر نگرش‌ها و هزیمت اراده‌ها، مهار قدرت حریف دنبال می‌شود.
در طراحی جنگ نرم اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران، هر سه هدف دنبال می‌شود. کاوشی در مواضع مقامات آمریکایی نشان می‌دهد، هر سه هدف در جنگ اقتصادی علیه ایران منظور شده است. موضع تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا در کنگره این کشور مؤید ادعای فوق است: «سیاست ما در قبال ایران این است که هژمونی و استیلای ایران را عقب برانیم، توانایی آنها در تولید تسلیحات اتمی را مهار کنیم و از عناصری در داخل ایران حمایت کنیم که به انتقال مسالمت‌آمیز حکومت منجر می‌شود.»( www.bbc.com)
تحلیل نویسنده نشریه «فارن‌افرز» درباره گزینه‌های پیش روی سیاست خارجی آمریکا علیه ایران دلیل دیگری بر این موضوع است. او می‌نویسد: «اول، تلاش برای کنترل و محدود کردن ایران با استفاده از تحریم‌های بین‌المللی گسترده و ایجاد ائتلاف با دولت‌های عرب منطقه به رهبری عربستان سعودی (و اتحادی جداگانه با اسرائیل)؛ دوم، تلاش برای به ثمر رساندن سیاست تغییر حکومت در ایران و سوم، ایجاد انگیزه‌هایی برای حفظ توازن قدرت در منطقه.» با توجه به این تحلیل و موضع تیلرسون، تمدید تحریم داماتو یا ایسا، تحریم کاتسا و دیگر تحریم‌های دنباله‌دار و زنجیره‌ای معنادار می‌شود. از این رو، به زعم مقامات آمریکایی و طراحان تحریم‌ها، فشارهای اقتصادی زمانی بر رفتار تصمیم‌گیران، تصمیم‌سازان و حتی جامعه هدف تأثیرگذار خواهد شد که از صافی‌ها یا محافظ‌های نگرشی و قضاوتی آنها عبور کند. برای این منظور از تکنیک‌های مختلفی بهره گرفته می‌شود که برخی از آنها عبارتند از:

1ـ مرعوب‌سازی
اولین هدف‌گذاری در تحریم‌ها، هراس‌افکنی در جامعه حریف و مرعوب‌سازی کارگزاران و نخبگان است. البته برای این منظور همواره عاملان فشار اقتصادی، عملیات تبلیغی و روانی را نیز چاشنی فشارهای اقتصادی می‌کنند. در هر صورت گفته می‌شود، هر چه افراد تحريم‌ها را مؤثرتر تصور كنند، ارزيابي‌شان از اوضاع اقتصادي و سياسي كشور نيز وخيم‌تر خواهد بود. ترس از این موضوع ممکن است توده‌ها را در برابر دولت یا کارگزاران و نخبگان به دنبال چاره‌جویی بکشاند.

2ـ مشروع‌سازی اعمال تحریم‌ها
شگرد دیگر جنگ اقتصادی نوین، اتهام‌زنی علیه بازیگر حریف به نقض قواعد بین‌المللی و متهم کردن آن به دخالت در کشورهای دیگر، حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر برای مشروع جلوه دادن اقدامات تحریمی علیه آن کشور است. در واقع، عاملان جنگ نرم اقتصادی با مقصر معرفی کردن بازیگر حریف در اعمال فشارها، تلاش می‌کنند جامعه هدف به جای مقاومت در برابر فشارها و حمایت از سیاست‌های دولت متبوع علیه آن شورانده شوند.

3ـ تخریب آستانه تحمل جامعه
غرب به خوبی می‌داند که آماج اصلی فشارهای تحریمی، توده‌های مردم است؛ یعنی آسیب‌پذیرترین اقشار در جریان تحریم‌های اقتصادی مردم هستند. به همین دلیل، در چند سال اخیر شاهد تحریم‌هایی هستیم که به صورت مستقیم وضعیت مردم را هدف قرار داده‌اند. فشار ناجوانمردانه آمریکایی‌ها در تحریم داروها در همین راستا ارزیابی می‌شود. به همین دلیل، رهبر معظم انقلاب در تعلیل آن تأکید فرمودند: «فشارها براى اين است كه مردم را به ستوه بياورند، مردم را دچار مشكلات كنند، تا از نظام جمهورى اسلامى دل ببُرند؛ رابطه قلبى آنها با نظام جمهورى اسلامى قطع شود.»(7/4/1391)

4ـ مشروط‌سازی
مرعوب‌سازی و دیگر موارد فوق شرط لازم تغییر رفتار به شمار می‌آید. شرط کافی، مشروط‌سازی است. مشروط‌سازی به دو صورت سلبی و ایجابی دنبال می‌شود. اعلام اینکه در صورت تغییر نکردن رفتار، تحریم‌ها ادامه خواهد یافت، نوعی مشروط‌سازی سلبی است. چنانکه بخشی از مواضع مقامات آمریکا از همین جنس است. برای نمونه، «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد: «اگر ایران رفتار خود را تغییر ندهد، آنگاه آمریکا آماده است تحریم جدیدی را علیه ایران وضع کند.» یا یکی دیگر از مقامات گفت: «تحریم‌های غیر هسته‌ای ایران تا زمانی که این کشور به فعالیت‌های منطقه‌ای مخالف نظر آمریکا ادامه دهد، باقی خواهد ماند.»
مشروط‌سازی ایجابی زمانی است که به جامعه هدف باغ سبز نشان داده می‌شود؛ یعنی مشروط‌سازی به صورت دادن وعده گشایش اقتصادی به شرط دست کشیدن از رفتار خاص انجام گیرد. در همین راستا، ماشین تبلیغاتی مخالفان تلاش می‌کند همه کمبودهای معیشتی و اقتصادی را با موضوع تحریم‌ها گره بزند؛ چنانکه در سال‌های گذشته این اتفاق رخ داد.

5ـ اشتباه محاسباتی
اشتباه محاسباتی نتیجه و محصول گام‌های فوق است؛ زیرا وقتی تحریم‌ها به همراه پروپاگاندا رعب ایجاد کرد و اکثراً احساس وخیم شدن اوضاع اقتصادی را از این ناحیه ارزیابی کرده و به موازات آن وعده‌های بازیگر تحریم‌کننده را به صورت مشروط ادراک کنند، در چنین شرایطی اولویت‌ها و ارجحیت‌های مردم و حتی نخبگان دستکاری شده، برداشته شدن تحریم‌ها را اصلی‌ترین اولویت خود می‌پندارند.
بنابراین، با توجه به فرآیند موصوف، مقامات آمریکایی انتظار دارند فشارهای اقتصادی و سیاسی، نخبگان و مردم را به یک محاسبه سود و زیانی برساند که ادامه رفتار یا موضع نظام در زمینه‌های گوناگون داخلی و منطقه‌ای به نفع آنها نیست و هیچ راهی جز مذاکره برای پذیرش محدودیت‌های مورد نظر در زمینه‌های برنامه‌های موشکی، عمق استراتژیک، اصلاح برجام و رعایت حقوق بشر نیست. در این زمینه، «آدام زوبین» قائم‌مقام وزیر خزانه‌داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی و مسئول تحریم‌های ایران تصریح می‌کند: «ایران باید در «همه حوزه‌ها» تغییر محاسبه بدهد.» به اعتقاد او این تحریم‌ها ابزاری برای مجازات یا بروز سرخوردگی نیستند. هدف از این تحریم‌ها در کنار دیگر ابزار اعمال فشار بر ایران به منظور ایجاد تغییر در محاسبات راهبردی‌اش در زمینه حمایت از تروریسم و اقداماتی که به بی‌ثباتی منطقه منجر می‌شود، آزمایش موشک‌های بالستیک و رعایت حقوق بشر است. درست همان‌گونه که تحریم‌هایی که اکنون لغو شده‌اند، کمک کردند ایران در محاسبات خود در زمینه برنامه هسته‌ای تغییراتی ایجاد کند و اگر ایران چنین تغییراتی را ایجاد کند، در نتیجه این تحریم‌ها نیز سرانجام یک روز لغو خواهند شد.»
بررسی راهبردها و تاکتیک‌های دشمنان، به ویژه سران زیاده‌خواه آمریکا این قرینه بزرگ را به رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌دهد که معظم‌له، مهم‌ترین طراحی جبهه مقابل در مقطع فعلی را ناامید کردن مردم از آینده و گرفتن خودباوری آنان از طریق بزرگ‌نمایی مشکلات و ضعف‌ها و کاستی‌ها بدانند.(6/10/1396)


امیر محبیان در گفت‌وگو با صبح‌صادق مطرح کرد

  مجتبی برزگر/ جمهوری اسلامی ایران در طول نزدیک به چهار دهه، در عرصه‌‎های مختلفی چون؛ جنگ، تحریم و بحران‌های مالی بین‌المللی، توانسته توانایی و کارآمدی خود را در حفظ ثبات، امنیت و اعتماد عمومی ثابت کند و در حال حاضر نیز در منطقه آشوب‌زده غرب آسیا، جزیره‌ ثبات و امنیت است. این شرایط، تصویر سکویی را برای پرش و حرکت به سمت پیشرفت همه‌جانبه نشان می‌دهد که نه تنها ایران را به یک اقتصاد پویا و رقابت‌پذیر تبدیل می‌کند؛ بلکه آینده این سرزمین را نیز تضمین می‌کند. اما در این میان، چالش‌های موجود در حوزه مدیریت سیاسی و اقتصادی مانع تحقق کامل شعارها و آرمان‌های انقلاب اسلامی در بخش اقتصادی و به تبع آن اجتماعی شده است و به نظر می‌رسد این بخش می‌تواند با بهره‌گیری از سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، انقلاب اقتصادی را در کشور پدید آورد. روایت‌ها و داستان‌های بسیاری از فداکاری‌های مسئولان و مردم در سال‌های نخست انقلاب اسلامی وجود دارد؛ مسئولانی که جزئی از مردم و در کنار مردم بودند و در خدمت‌رسانی با یکدیگر رقابت می‌کردند. فرماندهان و رزمندگانی که حتی حاضر به دریافت حقوق نبودند، یا تنها بخشی از حقوق و مزایای خود را برای نیازهای اولیه زندگی دریافت می‌کردند و مابقی را به خزانه می‌سپردند. این داستان واقعی از اعتماد و اطمینان کامل به نظام اداری کشور بود که پاکی و خلوص شرط اول آن بود. در نگاهی واقع‌بینانه شاید اقلیتی چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی به فکر منافع خود بودند و از هر حربه‌ای برای افزایش ثروت و قدرت بهره می‌بردند، اما نگاه اکثریت به گونه‌ای دیگر بود و بخش سیاه، سفید و خاکستری در جامعه به مانند امروز وجود نداشت. نوع نگاهی که سبب شده در رسیدن به برخی آرمان‌های انقلاب با موانعی روبه‌رو شویم. در آستانه جشن چهل سالگی انقلاب این آسیب‌ها را با دکتر امیر محبیان استاد دانشگاه و نظریه‌پرداز حوزه سیاسی و اجتماعی به گفت‌وگو نشستیم. مشروح این مصاحبه در ادامه از نظرتان می‌گذرد.* انقلاب اسلامی در طول چهار دهه‌ای که از عمر آن می‌گذرد دستاوردهای مهم و بزرگی داشته است، اما سؤال این است که در آستانه ورود به دهه پنجم انقلاب اسلامی مهم‌ترین چالش‌های نظام اسلامی را چه می‌دانید؟
در وضعیت فعلی، با توجه به اهداف عالی انقلاب اسلامي كه اكنون نظام را در سراسر منطقه يك عامل مؤثر منشأ تحولات معرفی كرده، ضروري است بنيادهاي مديريت اجرایی كشور براي تطبيق خود با رويكرد انقلابي كه لازمه رسیدن به اهداف بالاتر است، تغيير كند. به بيان ديگر، آنچه در حال حاضر از مديريت اجرايي در سطوح مختلف شاهد هستيم این است که توانايي لازم را براي اثبات كارآمدي نداریم و در مواردي مهم چالش ناكارآمدي در حال آسيب زدن به مشروعيت نظام است. نظام اسلامي در جهت آرمان‌هاي بزرگ و الهي شكل گرفته و رويكردهاي بوروكراتيك حاضر به اعتماد و رضايت عمومي كه شرط ضروري حمايت مردمي است، آسیب‌ می‌زند. توده‌هاي مستضعف عاملان و پيشگامان براندازي نظام ستمگر سلطنتي و سبب و عامل اصلي پي‌ريزي نظام اسلامي بوده‌اند و در طول انقلاب هم با جان خود از اين انقلاب و كشور دفاع كرده‌اند، اما ظهور يك طبقه جديد مترف و فاقد آرمان‌هاي مردمي و انقلابي در ميان مديران سبب ظهور شكاف‌هاي جدي در سطح جامعه و بروز یأس در ميان حاميان انقلاب شده و مي‌شود. به نظر مي‌رسد طبقه جديد مديران دنیاگرا و بی‌كفايت كه دغدغه‌هاي‌شان با توده‌هاي مستضعف همخواني ندارد، در حال تبديل كردن فرصت‌ها به تهديد است. ترديدي نيست كه وظيفه عاملان اجرايي به ويژه مديران حل مسئله است، نه طرح مسئله! بيان مستمر مسائل در تريبون‌هاي عمومي بدون حل آنها آن ‌هم از سوي مسئولان ذی‌ربط جز ايجاد يأس در ميان مردم حاصلی ندارد. از اينجاست كه معتقدم هر مدير بي‌كفايتي كه ضعف او موجب پيدايش نارضایتی می‌شود، در مسير براندازي گام برمی‌دارد. فارغ از آنكه چه شعاري بر زبان دارد؛ چرا که در عمل با ناراضي تراشي در حال تخريب پايه‌هاي انقلاب و محبوبيت آن بين حاميان اصلي‌اش، يعني توده‌هاي مستضعف است. كنار زدن اين مديران و استقرار مديران توانمند كه قادر به حل مسائل باشند، به ضرورت امروزه ما مبدل شده است.

* در حال حاضر، مهم‌ترین مشکلات مردم در حوزه اقتصادی است. برای برطرف کردن خلأها و انجام کارهای بر زمین مانده در این عرصه چه باید کرد؟
ده‌ها سال است كه براساس تجربيات جهاني، همه دريافته‌اند دولت بزرگ خود به مسئله تبديل شده و عملاً قادر به حل مسائل نخواهد بود. نكته‌اي كه افزون بر اسناد بالادستي، همواره مورد تأكيد سران نظام هم بوده است. اما متأسفانه تاكنون هر دولتي آمده، از اين راهبرد تخطي كرده و به طور مستمر شاهد رشد سرطان‌گونه دولت‌ها هستيم؛ به گونه‌اي كه اكنون دولت و حجم غول‌آسای آن خود به مسئله اول تبديل شده است. تجربه ثابت كرده است، دولت‌ها قادر نيستند به تنهایی شغل ايجاد كرده يا مشكلات را از سر راه بردارند. تنها راه به رسميت شناخته شده، اتكا به منابع مردمي و بهره‌گيري از ظرفيت عظيم آنهاست. بدنه دولت حجيم و غول‌آسا به دلیل نيازهاي هزينه‌اي آن همه منابع را مي‌بلعد؛ در همين حال تنبل و ناكارآمد هم هست؛ اما همين بدنه خود را با امكانات ملي در برابر بخش خصوصي به عنوان رقيب مطرح كرده و اجازه رشد به آنها را نمي‌دهد؛ زيرا ما به جاي خصوصي‌سازي بازار، فقط بنگاه‌ها را خصوصي كرده‌ايم و عملاً بنگاه‌هاي خصوصي در بازار تحت كنترل دولت امكان رقابت را از دست داده و ظرفيت‌هاي‌شان تحقق نمي‌يابد. از اين رو ضروري است كوچك‌سازی و چابك‌سازي دولت به منزله يك ضرورت حياتي دنبال شود. با فعال شدن ظرفيت‌هاي مردمي خواهيم ديد مشكلات اقتصادي مهمي، چون بيكاري كه خود ام‌المسائل است، راحت‌تر حل خواهد شد.

* برخی مشکلات در جامعه وجود دارد. برخی دیگر به دلیل نوع فضاسازی‌ها و تبلیغات و عملیات روانی دشمن به «احساس مشکل» تبدیل شده است؛ مانند احساس تبعیض، احساس بی‌عدالتی و...،‌ مسئولان برای رفع این مشکلات چه باید بکنند؟
در سياست به دليل آنكه بيش از عقل با احساس توده‌ها تعامل برقرار مي‌شود، وزن اثرگذاري احساس اگر بيش از واقعيت نباشد، كمتر نيست. از اين‌رو، نبايد احساس‌ها را ناديده گرفت. اما احساس به دوگونه شكل مي‌گيرد؛ نخست بر پايه واقعيت‌ها و ديگر بر پايه اوهام. ضد انقلاب مي‌كوشد با سياه‌نمايي، اوهام را مبناي تحليل و احساس مردم كند. اين‌گونه از اوهام را با نماياندن واقعيت مي‌توان برطرف کرد. به عبارتي، صداقت و واقعيت راهكار مقابله با كذب و وهم است؛ اما نوعي ديگر از احساس كه مبتني بر واقعيت است؛ بايد جدي گرفته شود؛ زيرا راه حل رفع احساس بي‌عدالتي، اجراي عدالت است و راه رفع احساس ناكارآمدي، كارآمدي است. حكمرانان در قبال احساس‌هاي مبتني بر وهم به روشنگري روي مي‌آورند و در قبال احساس‌هاي مبتني بر واقعيتي كه از نقص و ضعف حكايت مي‌كند، به اصلاح دست می‌زنند.

* بعضی از مسئولان و مدیران اجرایی کشور بیش از آنکه اقدام و عمل داشته باشند، خودشان در جایگاه نقد می‌نشینند که در برخی مواقع پیامدهای خاص خود را دارد. برای اصلاح این فرهنگ چه باید کرد؟
اين نكته مهمي است كه معمولاً به آن توجه نمي‌شود. فلسفه استخدام نیرو آن است كه فرد به منظور حل مسئله به کار گرفته شده است؛ حالا در هر سطحي كه باشد؛ از جمله رئيس‌جمهور،‌ کارمند یا کارگر ساده. هر دو بايد مسئله‌اي را حل كنند؛ اما اگر مسئله را حل نكنند، عملاً فلسفه وجودي خود را زير سؤال برده‌اند و ثابت كرده‌اند كفايت لازم را براي آن جايگاه نداشته‌اند. متأسفانه، در كشور ما بدفهمي بزرگی در همه سطوح وجود دارد و آن، اين ‌است كه افراد فكر مي‌كنند طرح مسئله همان حل مسئله است. اين تفكر غلط كه در سطوح پايين مسخره‌آميز است، در سطوح عالي بسيار به کار گرفته مي‌شود. ابتدا در سطح عادي مثالي را مطرح مي‌كنم تا روشن شود. فرض كنيد بر بام خانه شما برف آمده و شما كارگري را به کار مي‌گيريد و به او مزدي را پيشنهاد مي‌دهيد كه در قبال آن برف‌روبي كرده و مشكل شما را حل كند؛ حالا او بيايد و با ديدن برف بگويد اينجا برف زيادي آمده و بايد برف‌ها پارو شود؛ سپس بدون پارو كردن از شما تقاضاي وجه كند. طبعاً شما وجهي نخواهيد داد؛ زيرا او فقط مطلبي را گفته كه شما می‌دانستید و مشكلي را حل نكرده است؛ اما در سطح بالا مي‌شنويد كه برای نمونه مسئول محيط‌زيست مي‌گويد هوا به شدت آلوده است و بايد آلودگي‌ها را رفع كرد يا مسئول اقتصادي مي‌گويد بايد مشكل گراني و بيكاري رفع شود! اين مشابه سخن همان برف‌روبي است كه برفي نروبيده است. اين مسئول هم بي‌کفايت است و هم به دلیل ناراضي‌تراشي، نمونه كلاسيك يك برانداز است كه مردم را ناراضي كرده است که باید با مسئولان بي‌كفايت با قاطعيت برخورد شود.

صبح‌صادق شاخصه‌های دولت‌ انقلابی را واکاوی می‌کند

 دکتر یدالله جوانی/ دولت انقلابی از چه شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی برخوردار است؟ با گذشت نزدیک به چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی، چه ضرورتی دارد که دولت، انقلابی باشد؟ تفاوت دولت انقلابی با دولت غیر انقلابی در چیست؟ پاسخ به این پرسش‌ها بسیار مهم و تعیین‌کننده است. اهمیت پاسخ‌ دادن به این نوع پرسش‌ها، از آن نظر است که دیدگاه‌های متفاوتی در کشور نسبت به اصل انقلاب و تداوم انقلابی‌گری در میان مسئولان، نخبگان و جریان‌های فکری سیاسی وجود دارد. دیدگاهی انقلاب را تمام شده تلقی کرده و آن را، محدود به شرایط خاص زمانی می‌داند. دیدگاه دیگری بر استمرار حرکت انقلاب و ضرورت تداوم داشتن تفکر و روحیه انقلابی در کشور تأکید دارد. در این دیدگاه تأکید بر آن است که باید تمامی قوای سه‌گانه، دستگاه‌ها، نهادها و سازمان‌ها، همگی انقلابی باشند. در این دیدگاه، انقلابی‌گری تنها راه‌حل مشکلات کشور، عبور از موانع و تحقق بخشیدن به آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی به شمار‌ می‌آید. بر همین اساس در این دیدگاه تأکید بر آن است که دولت باید انقلابی باشد. رهبر معظم انقلاب، پرچمدار این دیدگاه است و همواره بر تداوم تفکر و روحیه انقلابی‌گری در کشور تأکید دارند. در این نوشتار شاخصه‌های دولت انقلابی از منظر رهبر حکیم انقلاب بررسی می‌شود.

تعریف انقلاب از دیدگاه رهبر معظم انقلاب
در حالی که عد‌ه‌ای انقلاب را به همان تحول بهمن ماه سال ۱۳۵۷ خلاصه کرده و آن را تمام شده تلقی می‌کنند؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی و عمده صاحب‌نظران در حوزه انقلاب اسلامی، از انقلاب به یک حرکت مستمر یاد می‌کنند. معظم‌له در تاریخ ۲۴/۶/۱۳۸۱ در دیدار با فرماندهان سپاه، در تعریف انقلاب می‌فرمایند: «انقلاب یک حرف و یک حرکت دفعی نیست؛ یک حرکت مستمر است و اقتضائاتش در زمان‌های مختلف، متفاوت است. کسانی که با انقلاب دشمنی می‌کنند، با آنچه در بهمن ماه ۱۳۵۷ اتفاق افتاد دشمن نیستند، آن که گذشت و رفت، آنها با یک موجود زنده حی و حاضر، دشمن و مخالفند، پس انقلاب تداوم و حضور دارد، انقلاب زنده و پویاست.»
ایشان در تعریف دیگری از انقلاب، خصوصیت در حرکت بودن انقلاب را این‌گونه توصیف می‌کنند: «انقلاب پیش‌رونده و پیش‌برنده است، حفظ انقلاب یعنی حفظ همین حالت پیش‌روندگی و پیش‌برندگی.»

رابطه انقلاب با جمهوری اسلامی 
عده‌ای معتقدند با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال ۱۳۵۷ و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران و در سال ۱۳۵۸، انقلاب به نظام تبدیل شد. در این دیدگاه جمهوری اسلامی جایگزین انقلاب شده و دوران انقلابی‌گری پایان یافته است، اما دیدگاهی که از انقلاب به یک حرکت مستمر یاد می‌کند، بین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تفاوت قائل است و بین این دو، رابطه‌ای خاص برقرار می‌کند. رهبر معظم انقلاب درباره رابطه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی چنین فرموده‌اند: «اگر فرض ما این است که جمهوری اسلامی را توأم و آمیخته با انقلاب اسلامی فهمیدیم و قبول کردیم، پس بایستی فرض ما بر این باشد که دشمن و تهدید برای این انقلاب که مثل روح در کالبد این جمهوری وجود خواهد داشت، همواره متصور خواهد بود و نیرویی که از انقلاب باید دفاع کند، همیشه لازم است.»
از دیدگاه ایشان رابطه انقلاب با جمهوری اسلامی، رابطه روح با کالبد است. بر اساس چنین نگاهی معظم‌له، بر حفظ هویت انقلابی جمهوری اسلامی تأکید دارند. به اعتقاد ایشان دشمنان به دنبال تهی کردن جمهوری اسلامی از همین هویت و روح انقلابی هستند. به عبارتی، دشمن با جمهوری اسلامی انقلابی (جهت‌‌گیری‌ها، سیاست‌ها، اهداف و...) مخالف است.

دولت انقلابی کدام دولت است؟
دولت انقلابی، دولتی است که تمامی افرادش؛ انقلابی باشند، انقلابی فکر کنند و انقلابی عمل کنند. دولت انقلابی دولتی است که، به آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی از بن دندان اعتقاد داشته باشد و برای تحقق آنها، سیاست‌گذاری کند و هر نوع اقدام لازم را در چارچوب موازین به عمل آورد.
با این نگاه، برای دولت به معنای قوه مجریه در این یادداشت سه حالت متصور است؛ ۱ـ دولت انقلابی، ۲ـ دولت غیر انقلابی، ۳ـ دولت با رویکردهای ضد انقلابی.
دولت اگر انقلابی نباشد، الزاماً ضد انقلاب نیست؛ بلکه می‌تواند رویکردهای غیر انقلابی داشته باشد، البته یک دولت از جهت رویکردها و خط‌مشی‌ها، ممکن است در حوزه‌هایی انقلابی، در حوزه‌هایی غیر انقلابی و در مواردی هم رفتارها و مواضع ضد انقلابی داشته باشد. بر همین اساس تعیین شاخصه‌های دولت انقلابی یک ضرورت است. با این شاخصه‌ها می‌توان، جهت‌گیری‌ها و رویکردهای یک دولت و دولتمردان آن را از حیث انقلابی بودن یا انقلابی نبودن، مورد ارزیابی و سنجش قرار داد.

شاخصه‌های دولت انقلابی
برای دولت انقلابی دو شاخصه را می‌توان مورد توجه و تبیین قرار داد. الف‌ـ شاخصه‌های کلان، ب‌ـ شاخصه‌های خرد.
الف‌ـ شاخصه‌های کلان
شاخصه‌های کلان در واقع همان شاخصه‌های اصلی و کلی انقلابی‌گری است.
رهبر حکیم انقلاب در مراسم سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) در تاریخ ۱۴/۳/۱۳۹۵، به پنج شاخصه‌ انقلابی‌گری، انقلابی بودن، انقلابی ماندن و انقلابی عمل کردن اشاره و آنها را تشریح کردند. این شاخصه‌ها، شاخصه‌های یک دولت انقلابی است. دولت با این شاخصه‌ها می‌تواند نقش مهمی در ساختن دولت اسلامی داشته باشد. ساختن دولت اسلامی، شرط لازم برای ساختن جامعه اسلامی و رسیدن به تمدن اسلامی یا حیات طیبه به مثابه آرمان اصلی انقلاب اسلامی محسوب می‌شود.
این پنج شاخصه‌ اصلی انقلابی‌گری عبارتند از:
۱ـ پایبندی به مبانی و ارزش‌های اساسی اسلام و انقلاب؛
۲ـ هدف‌گیری آرمان‌های انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها؛
۳ـ پایبندی به استقلال کشور؛
۴ـ حساسیت در برابر دشمن و نقشه دشمن و تبعیت نکردن از آن؛
۵ـ تقوای دینی و سیاسی.
هرگاه دولت اعم از رئيس‌جمهور و تک‌تک اعضای کابینه، به همراه تمامی کارگزاران و مدیران دارای مسئولیت در قوه مجریه مانند رؤسای سازمان‌ها، استانداران، فرمانداران، بخشداران، سفرا، رؤسای دانشگاه‌ها و دیگر مؤسسات و شرکت‌های دولتی، از ویژگی‌های پنج‌گانه فوق برخوردار بودند، می‌توان گفت، چنین دولتی انقلابی است.
ب‌ـ شاخصه‌های خرد
شاخصه‌های خرد در واقع از همان پنج شاخصه‌ اصلی انقلابی‌گری نشئت می‌گیرد. این شاخصه‌ها با توجه به جایگاه قوه مجریه و رئيس‌ آن در اداره کشور و همچنین امکانات در اختیار، می‌تواند در حوزه‌های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علم و فناوری و... تعیین و تبیین شود. اما در این نوشتار بر اساس اصل اختصار، مهم‌ترین این شاخصه‌ها عبارت است از؛
۱ـ پرچمداری از گفتمان انقلاب اسلامی
در جامعه گفتمان‌های متعددی از سوی جریان‌های فکری‌ـ سیاسی دنبال می‌شود؛ لکن دولت جمهوری اسلامی، باید پرچمدار گفتمان انقلاب اسلامی باشد. این گفتمان باید در شعارها، مواضع و عملکردهای دولت جلوه‌گر باشد. رهبر حکیم انقلاب در همین زمینه در دیدار با رئيس‌جمهور و اعضای دولت در تاریخ ۵/۶/۱۳۹۴ می‌فرمایند: «به نظر من کاری که علی‌العجاله باید کرد این است که در اتخاذ مواضع انقلابی، باید صراحت داشت، یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم.»
۲ـ کارآمدی
کارآمدی به معنای توانایی در انجام وظایف تعریف شده، یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های دولت انقلابی است. دولت باید بتواند در راستای وظایف، مشکلات کشور و مردم را حل کند و به نیازهای اساسی و معقول جامعه پاسخ دهد. دولت باید سازوکارهای لازم برای پیاده‌سازی سیاست‌های کلی نظام در حوزه سیاست خارجی، سیاست داخلی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را فراهم سازد. هم‌اینک بخش عمده‌ای از نارضایتی‌ مردم، به این دلیل است که احساس می‌کنند، مسئولان توانایی حل مشکلات کشور را ندارند. دولت انقلابی، یک دولت کارآمد برای پیشبرد کشور و حل مشکلات است. حل مشکلات اقتصادی و ایجاد اشتغال با حمایت از تولید داخلی، یکی از عرصه‌های آزمون کارآمدی دولت است.
۳ـ عدالت‌گرایی
عدالت از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی است. دولت انقلابی، دولتی است که در تمامی حوزه‌های عمل رویکردی عدالت‌محور داشته باشد. دولت انقلابی، دولتی است که تمامی مسئولان و کارگزاران و مدیرانش، با تبعیض، رانت، خاصه‌خواری، رشوه‌گیری و هر نوع فساد دیگری که بر ضد عدالت باشد، مبارزه کنند.
۴ـ قانون‌گرایی
دولت انقلابی، دولت قانون‌گرا است. بسیاری از مشکلات در کشور، ریشه در قانون‌گریزی‌ها و دور زدن قانون دارد. قانون باید ملاک و معیار عمل دولت باشد. دولت در وضع آیین‌نامه‌ها، مقررات و دستور‌العمل‌ها و اتخاذ سیاست‌های اجرایی در حوزه‌های مختلف، باید تابع سیاست‌های کلی نظام باشد.
اکنون بسیاری از مشکلات کشور، ریشه در بی‌اعتنایی‌ به سیاست‌های کلی نظام دارد. برای نمونه در بحث اقتصاد مقاومتی یا مسائل فرهنگی، دولت سیاست‌های کلی نظام را به صورت جدی مورد توجه قرار نمی‌دهد. سیاست‌های کلی قانون و ستاره راهنما برای عمل دولتمردان است. دولت انقلابی، دولتی است که تمام همتش را برای پیاده‌سازی سیاست‌های کلی نظام به کار بندد.
۵ـ مردمی بودن
دولت انقلابی، دولت مردم‌دار، مردم‌یار و مردم‌باور است. مردم را باید باور کرد و خدمتگزار آنها بود. حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، خود را خدمتگزار مردم دانسته و می‌دانند. هر کارگزار و مسئول در یک دولت انقلابی، باید از چنین روحیه خدمتگزاری برخوردار باشد.
۶ـ شایسته‌سالاری
دولت انقلابی، دولت خاندان‌سالار، قوم‌سالار، جناح‌سالار و قبیله‌‌سالار نیست، در یک دولت انقلابی، انتخاب افراد برای واگذاری مسئولیت‌ها، بر اساس شایستگی‌‌ها، تجارب و توانمندی‌ها است.
۷ـ ولایتمدار و متدین
دولت انقلابی، دولتی است که تابع ولایت باشد و تک‌تک‌ اعضای آن افراد مؤمن و پایبند به احکام اسلامی باشند. مسئول ولایتمدار تمام تلاش خود را در مسیر نصرت ولایت متمرکز می‌کند. بدیهی است که اگر مسئولان در کشور این‌گونه باشند، بسیاری از مشکلات کشور به سرعت حل می‌شود. امروز تمام همت رهبر عزیز انقلاب بر حل مشکلات مردم و کشور در حوزه‌های گوناگون است. ولایتمداری به معنای واقعی کلمه، کمک به ایشان برای پیشبرد کشور و حل مشکلات مردم است.
۸ـ استکبارستیزی و مظلوم‌پناهی
از شاخصه‌های مهم دولت انقلابی، داشتن رویکرد جدی در راستای مبارزه با استکبار جهانی و حمایت از مظلومان و مستضعفان است. اکنون آمریکا مصداق اصلی استکبار است. دولت انقلابی باید تمام‌قد، هوشمندانه و مقتدرانه در مقابل آمریکا بایستد و از منافع ملی در برابر زیاده‌خواهی‌های آمریکا دفاع کند. دولت انقلابی باید با تمام وجود در کنار مستضعفان و از جمله ملت مظلوم فلسطین بایستد.
۹ـ ساده‌زیستی
دولت انقلابی دارای رویکرد اشرافی، تجمل‌گرایی و عافیت‌طلبی نیست. دولت انقلابی دولتی است که تمامی اعضایش دارای زندگی ساده و در سطح اقشار جامعه باشند. این ویژگی‌، مردمی بودن دولت را به نمایش گذاشته و اعتماد مردم را به دولت روزافزون می‌کند.
۱۰ـ تفکر و روحیه جهادی
سبک مدیریتی دولت انقلابی، جهادی است. بدون مدیریت جهادی نمی‌توان کشور را به پیش برد و مشکلات مردم را با توجه به محدودیت منابع و امکانات از یک‌طرف و توطئه‌ها و فشارها و تحریم‌های دشمنان از طرف دیگر، حل کرد.
بنا بر آنچه گفته شد، اگر دولتی ۱۰ شاخصه مذکور را داشته باشد، به یقین یک دولت انقلابی خواهد بود. چنین دولتی دارای رویکردهای معطوف به ارزش‌ها و خدمتگزاری‌ به مردم است. در چنین رویکردهایی، مصالح اسلامی و منافع ملی، بر منافع فردی، حزبی و باندی مرجّح است. در چنین رویکردهایی، حرکت‌ها بر مبنای اصول و در راستای تأمین منافع ملی و تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی طرح‌ریزی و انجام می‌شود.  

 سعدالله زارعی/ هیچکس نمی‌تواند در این تردید کند که وضع منطقه غرب آسیا پیش و پس از «انقلاب اسلامی ایران»‌ تفاوت بنیادی ماهوی دارد. این مقاله در پی آن است که این تفاوت را در آستانه ورود انقلاب ایران به چهلمین سال پیروزی خود تبیین نماید. 

وضع منطقه غرب آسیا 
پیش از انقلاب ایران 
وقتی سخن از منطقه غرب آسیا می‌کنیم، منطقه‌ای در حد فاصل هند تا سواحل شرقی دریای مدیترانه را در بر می‌گیرد. پیش از پیروزی انقلاب ایران، ‌این منطقه بخشی اساسی از قلمرو نظام دوقطبی به حساب می‌آمد و کشورهای آن میان دو ابرقدرت آمریکا و شوروی تقسیم شده بود و البته بیشتر کشورهای آن به طور کامل در یک بلوک بود و بعضی نیز با هر دو بلوک ارتباط داشتند. کشورهای ایران، افغانستان،‌ پاکستان،‌ عربستان، یمن شمالی، یمن جنوبی،‌ قطر، کویت، امارات، ‌بحرین، عمان، سوریه، لبنان، ‌اردن، رژیم صهیونیستی، ترکیه و قبرس به طور کامل در یکی از دو بلوک قرار داشتند و در این میان هند و عراق از هر دو بلوک تبعیت می‌کردند و در واقع هیچ کشور بزرگ یا کوچکی نبود که استقلالی ‌داشته و تابع دو بلوک نباشد. در این میان اکثر کشورهای این حوزه عضو جنبش عدم تعهد، هم بودند که در سال 1334 با شعار عدم عضویت در بلوک‌بندی‌های نظامی جهانی رایج با پیشنهاد نهرو، ‌ناصر، تیتو و سوکارنو تأسیس شده بود و برای خود تشخصی را دنبال می‌کرد اما حتی همین مقدار فاصله از دو ابرقدرت نیز از سوی بنیانگذاران و سایر اعضا زیر پا گذاشته شد، هند، مصر، یوگسلاوی و اندونزی که بنیانگذار این جنبش بودند و وابستگی نظامی شدیدی به آمریکا یا شوروی پیدا کردند و ترکیه، عراق، ایران و پاکستان رسماً‌ بخشی از پیمان نظامی ناتو بودند. پس در حد فاصل 1324 زمان پایان جنگ جهانی دوم تا 1357 که انقلاب ایران به پیروزی رسید،‌ هیچ کشور،‌ دولت و ملت مستقلی در منطقه غرب آسیا و حتی فراتر از آن نداشتیم و سیطره دو بلوک به طور کامل بر این منطقه اعمال می‌شد. 
اعمال قدرت شوروی و آمریکا در این منطقه حد و حصر نداشت و جنبه‌های سیاسی، ‌اقتصادی، ‌فرهنگی، ‌نظامی،‌ امنیتی، ‌آموزشی و تربیتی و تکنولوژیک زندگی مردم را شامل می‌شد. دخالت این دو کشور در شئون مردم منطقه به گونه‌ای بود که هیچکس باور نداشت که در این منطقه اتفاقی بیفتد و دست آمریکا یا شوروی و یا هر دو در آن نباشد. 
انقلاب اسلامی در این فضا شروع به پیدایی کرد و هر دو ابرقدرت و توابع آنان در منطقه برای عدم تحقق آن دست به کار شدند و اقدامات مشترکی را علیه آن به اجرا گذاشتند. کاملاً معلوم بود که پیروزی انقلابی که نه تنها به هیچ کدام از دو بلوک وابسته نبود بلکه نفی هر دو را فریاد می‌کرد تا چه حد برای شوروی و آمریکا که دنیا را در چارچوب نظامی سیاسی، ‌اقتصادی و نظامی مشخص و توافق شده مدیریت می‌کردند، خطرناک و بحران آفرین به حساب می‌آمد. 

وضع منطقه غرب آسیا 
پس از انقلاب ایران 
انقلاب اسلامی ایران با سرعت بسیار زیاد و طی زمانی یک ساله به پیروزی رسید. این انقلاب تحت تعالیم شناخته شده حضرت امام خمینی(ره) مخالفت با نظام مستقر جهان را در دستور کار خود قرار داد اما نه به این معنا که به طور فیزیکی به جنگ آنان برود و یا در تدارک مواجهه‌ای امنیتی نظامی با آن باشد. در واقع حضرت امام(ره) می‌دانست که انقلاب اسلامی یا باید رنگ و انگ وابستگی به آمریکا یا شوروی و یا هر دو را بپذیرد که اگر می‌پذیرفت فلسفه وجودی خود را از بین می‌برد و یا باید از آنان مستقل می‌بود که در این صورت باید خود را آماده دشمنی آنان می‌کرد کما اینکه بعدها با انواعی از توطئه‌های آنان مواجه گردید. حضرت امام(ره) بر اساس آموزه قرآنی «نه شرقی، ‌نه غربی،‌ جمهوری اسلامی» را انتخاب کرد، ‌نه شرقی نه غربی برخلاف شعار جنبش عدم تعهد که فقط سیطره نظامی دو بلوک را مردود می‌شمرد و البته به آنان هم نایل نگردید، ‌خروج از دو بلوک در همه ابعاد را مدنظر قرار داد و بر آن پای فشرد و در واقع انقلاب اسلامی «مقاومت» در برابر بلوک‌های استعماری را هدف قرار داد که البته اگر چه ماهیتاً‌ روشی دفاعی به حساب می‌آمد اما درعین حال چون بر هم زننده سیره مطلق ابرقدرت‌ها بر منطقه بود،‌ روشی تهاجمی هم به حساب آمد. اما «جمهوری اسلامی»‌ بیانگر نوع خاصی از حکومت بود که تاکنون وجود نداشت و با مدل‌ها، ادبیات و نظام‌های سیاسی تحت سیطره غرب و شرق قابل تعریف و شناسایی نبود. جمهوری اسلامی در واقع ترکیب «مردم» و «دین» بود که بعدها حضرت امام خامنه‌ای(دامت‌برکاته) آن را در کلمه «مردم‌سالاری  دینی» قابل تعریف دانستند. کاملاً واضح بود که بیش از «نه شرقی، نه غربی» ، «جمهوری اسلامی،» که از تأسیس یک نظام سیاسی متمایز خبر می‌داد، برای آمریکا و شوروی و سایر رژیم‌های ادغام شده در یکی از این دو غیر قابل تحمل بود.

تأثیر الگوی 
«جمهوری اسلامی»
جمهوری اسلامی از متن دین برخاست و توسط بزرگ‌ترین رهبر دینی معاصر هدایت شد و از تمام ظرفیت استوار دین بهره جست و از این رو سرنوشت و سرگذشت آن با هر نظام سیاسی دیگر که صرفاً‌ بر بنیان‌های سیاسی و اقتضائات زمانی بنا شده است متفاوت گردید. این نظام دینی اگرچه با حجم گسترده‌ای از توطئه‌ها و دشمنی‌های خارجی و داخلی مواجه گردید، خط و جهت خود را در دست نداد. انقلاب‌های دیگر نظیر انقلاب‌های فرانسه و شوروی که جنبه جهانی داشتند و انقلاب‌های الجزایر، هند و چین که جنبه داخلی داشتند در فاصله کوتاهی پس از پیروزی دچار انحراف اساسی شدند و به خطی که توسط رهبران آن ترسیم شده بود وفادار نماندند. انقلاب فرانسه سه سال پس از پیروزی، انقلاب اکتبر روسیه چهار سال پس از پیروزی، انقلاب چین هفت سال پس از پیروزی و انقلاب الجزایز سه سال پس از پیروزی به رهبران خود پشت کردند و به وضع قبل از پیروزی بازگشتند اما رهبری انقلاب اسلامی،‌ امروزه در چهل سالگی پس از پیروزی و با وجود آنکه نزدیک به 30 سال از رحلت آن می‌گذرد، هنوز در بین مردم و مسئولان نظام «عزیز» ‌است و خطوط راهبردی تعیین شده توسط او محفوظ مانده است. امروز رهبر معظم انقلاب بیش از همه بر لزوم حفظ خطوط ترسیم شده توسط امام(ره) تأکید دارد و این در دنیا بی‌سابقه است. بنیانگذار انقلاب اسلامی در ایران به عنوان رهبری الهی شناخته می‌شود و از این رو گذر زمان نمی‌تواند غباری بر راه او بنشاند. رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه‌ای«دامت‌برکاته» در این خصوص می‌فرماید: «شخصیت امام با هیچ‌کدام از رهبرهای دنیا قابل مقایسه نیست؛ او را فقط با پیامبران و اولیاء و معصومان می‌توان مقایسه کرد،‌ او شاگرد و دنباله‌رو آنان بود و به همین خاطر نمی‌توان با رهبرهای سیاسی دنیا مقایسه‌اش کرد.» رهبری امام(ره) در رهبری بعد از امام با قوت امتداد پیدا کرد و از نظر رهبر پس از امام هیچ چیز مهم‌تر از ادامه راه امام نیست. ایشان رمز این ایستادگی بر راه امام را بدین‌گونه تبیین فرموده است: 
«خدا را شکر می‌کنیم که با همه وجودمان سخن او را باور کریم و پشت سر او حرکت کردیم و متوقف نشدیم و در نیمه راه، ‌او را رها نکردیم.»
بر این اساس انقلاب اسلامی در داخل «سرزمین مادری» خود مستحکم شد و طوفان‌ها نتوانست هویت و قدرت آن را کاهش دهد. اگر بخواهیم مهم‌ترین دلیل توجه مردم دنیا به انقلاب اسلامی و نظام بر آمده از آن را برشمریم بدون شک استقامت انقلاب در درون خانه خود بود. اگر این انقلاب در درون ایران و از سوی مردم و مسئولان آن با سؤال و امتناع مواجه می‌گردید، دیگران در حقانیت و ماندگاری آن تردید می‌کردند و به آن نمی‌پیوستند. 

دستاوردهای منطقه‌ای 
شعار «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» یک استراتژی اساسی بود که حوزه سیاست خارجی و محیط منطقه‌ای ایران را نیز پوشش می‌داد. نه شرقی نه غربی در جنبه سیاست خارجی به معنای عادی‌سازی منطقه از سیطره و سلطه ابرقدرت‌ها و سیاست‌های آنان بود. از این رو امام(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ‌درنگ نکرد و ملت‌ها را به مقابله با آمریکا و شوروی و رژیم صهیونیستی فراخواندند و لاینقطع بر آن تأکید می‌کردند. ‌«قطع کامل سلطه اجانب از منطقه» به عنوان یک هدف راهبردی دنبال شد و به زودی موجی بزرگ در منطقه به راه افتاد که رهبران رژیم اسرائیل از آن به «زلزله» یاد کردند. 
در این میان آمریکا و به طور کلی غرب انواعی از اقدامات را برای تداوم سیطره بر منطقه به اجرا گذاشتند، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و جنگ 1982 علیه لبنان دو نمونه از اقدامات تعجیلی آنان علیه انقلاب اسلامی بود. پس از آن نیز تهاجم نظامی به طور جدی دنبال شد که جنگ‌های افغانستان، عراق، لبنان ، فلسطین و یمن در حد فاصل سال‌های 2001 تا 2017 بر این اساس دنبال گردید. اما در یک ارزیابی منصفانه و مبتنی بر واقعیات منطقه و اعترافات مهاجمین، ‌انقلاب اسلامی و جنبش‌ها و دولت‌هایی که از آن الگو گرفتند بر ماشین جنگی و سیاست‌های تهاجمی غرب پیروز شدند.
یکی دیگر از دستاوردهای منطقه‌ای انقلاب اسلامی به بن‌بست کشاندن طرحی بود که از سوی غرب و عوامل آن برای بازگرداندن منطقه به وضع پیش از انقلاب ایران دنبال می‌شد. مثلاً در حد  فاصل 1357 تا امروز انواعی از نقشه‌ها برای تسلیم کامل فلسطین به رژیم اسرائیل دنبال ‌شد و انواعی از پیمان‌ها به امضا رسید اما امروز با حمایت‌های انقلاب اسلامی بیش از سال 1357 فلسطین در کانون توجه قرار داشته و توانسته است همه‌پیمان‌ها و اتحادها را درهم شکند. 
یکی دیگر از دستاوردهای انقلاب اسلامی در محیط منطقه‌ای تبدیل شدن به «واقعیت غیر قابل انکار» و «نظامی غیر قابل حذف» در معادلات منطقه‌ای بود. یک زمان غرب نمی‌خواست وجود جمهوری اسلامی را در ایران بپذیرد اما امروز به این اعتراف رسیده است که ایران مؤثرترین قدرت منطقه‌ای است. نظام با حفظ اصول خود فاصله از حذف در ایرن تا پذیرش در منطقه را طی کرده و این دستاوردی استراتژیک به حساب می‌آید و صد البته این وضعیت بدون تدارک لازم از سوی رهبری انقلاب اسلامی صورت نگرفته است. اگر نفوذ جدی منطقه‌ای جمهوری اسلامی نبود، ‌غرب با اعمال فشار اقتصادی می‌توانست انقلاب اسلامی را در خانه خود شکست دهد و به پایان برساند اما امروز وقتی غرب در صدد بر می‌آید حلقه فشار اقتصادی علیه ایران را تنگ‌تر کند، این فشار در محیط منطقه‌ای می‌شکند. امروزه نه تنها چین، ‌هند و روسیه سیاست تنگ کردن حلقه فشار بر ایران را نمی‌پذیرند بلکه کشورهایی نظیر پاکستان،‌ عراق، ترکیه و... هم این اقدام غرب را نمی‌پذیرند و با همکاری جدی با ایران راه تحقق سیاست محدودسازی ایران را سد می‌کنند. همان کشورهایی که پیش از انقلاب اسلامی بخش‌هایی از نظام دوقطبی و به خصوص بخش‌هایی از نظام‌های متحد آمریکا را تشکیل می‌دادند، امروز در مواجهه اقتصادی آمریکا با ایران به مشکل واشنگتن تبدیل شده‌اند. چین، هند، پاکستان، عراق و ترکیه امروز استقرار نظام جمهوری اسلامی را یک ضرورت تلقی می‌کنند و از قضا بعضی از آنان از جمله پاکستان،‌ عراق و ترکیه در تأمین امنیت خود و مواجهه با خطرات منطقه‌ای به کمک ایران چشم دوخته‌اند. 
ایران امروز برای همه آنان آورده امنیتی و اقتصادی دارد پس تعجبی ندارد که مثلاً‌ ترکیه بار بخشی از رفع فشار اقتصادی آمریکا و اروپا علیه ایران را بر دوش بکشد. با این وصف اگر در آغاز راه،‌ حرکت نظام جمهوری اسلامی با انواعی از موانع مواجه بود،‌ امروز اقدام علیه این انقلاب با انواعی از موانع مواجه است. 
کمی به اطراف بنگریم امروز همه کسانی که در ابتدای انقلاب به آمریکا کمک می‌کردند تا نظام برآمده از انقلاب اسلامی در ایران را از بین ببرند امروز خود در وضعی قرار گرفته‌اند که باید برای حفظ نظام‌شان به آنان کمک شود. امروز عربستان در محیط منطقه‌ای خود از سوی مردم یمن، مردم بحرین،‌ مردم عراق و حتی مردم استان شرقی خود احساس تهدید می‌کند و با یک جنگ پرهزینه دست و پنجه نرم می‌کند، ترکیه از سوی عراق، سوریه و مرزهای شمالی خود احساس تهدید می‌کند و سال‌هاست در یک جنگ داخلی پرشدت با کردهای خود درگیر است، رژیم صهیونیستی از غرب خود از سوی جنبش‌های انقلابی مسلح فلسطینی از شمال از سوی جنبش انقلابی مسلح حزب‌الله از شمال شرق خود از سوی جنبش‌های ضد صهیونیستی مستقر در سوریه و از شرق میانی خود از سوی جنبش‌های فلسطینی در وضع تهدید پر شدت قرار دارد. کما اینکه خود آمریکایی‌ها در منطقه احساس نیروهایی را دارند که در دریا و خشکی از سوی دشمنان خود در محاصره قرار گرفته‌اند و باید هزینه‌های سرسام‌آوری را برای رفع آن بپردازند یا از منطقه غرب آسیا خارج شوند. 


خوانش دستاوردها و واکاوی چالش‌های پیش‌روی انقلاب در گفت‌وگو با محمد هاشمی‌ و جواد منصوری

 حسن فلاح/  کسانی که در تظاهرات سال‌های پایانی نظام شاهنشاهی شرکت می‌کردند، دیگر تحمل آن نظام را نداشتند و استبداد پهلوی هم جایگزینی برای عرضه به منظور خاموش کردن خشم ملت ایران در آستین نداشت. انقلاب اسلامی پیروز شد و مردم وارد عصر جدیدی در جمهوری اسلامی شدند. فداکاری‌ها و جانفشانی‌‌های مثال‌زدنی بیشتر مردم در اوایل انقلاب و در جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، نویدبخش جامعه‌ای آرمانی بود که ملتش برای رسیدن به آن، از جان و سرمایه خود مایه ‌گذاشتند. اکنون که به پایان دهه چهارم انقلاب اسلامی نزدیک می‌شویم، بحث‌های جدیدی درباره موضوعات کلان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته و رویکردهای متفاوتی نسبت به آن در کارنامه جمهوری اسلامی وجود دارد. بی‌گمان در کنار شناخت موفقیت‌ها و دستاوردهای عظیم انقلاب اسلامی، می‌توان با نگاهی آسیب‌شناسانه ضمن رصد موفقیت‌ها و تقویت آنها، آسیب‌ها و بازخوردهای منفی خروجی نظام را شناسایی و رفع کرد. به هر روی، آنچه در آستانه دهه پنجم جمهوری اسلامی ایران وجود دارد، مجموعه‌ای از راه‌های رفته و نرفته است که کارنامه این نظام را تشکیل می‌دهد. به همین بهانه، گفت‌وگویی را با «محمد هاشمی‌رفسنجانی» عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام و دکتر «جواد منصوری» پژوهشگر تاریخ معاصر و معاون سابق وزیر امور خارجه داشتیم که به نکات قابل توجهی اشاره کرده‌اند. مشروح این مصاحبه در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

* بفرمایید نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) چه اهداف و آرمان‌های اصیلی داشت؟ به عبارت دیگر، مردم برای به دست آوردن چه اهدافی علیه رژیم طاغوت قیام کردند؟
محمد هاشمی: اهداف و آرمان‌های مردم در شعار سه‌گانه‌ «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» تقسیم شده بود و اصلاً خواست امام(ره) هم همین بود. وقتی نظام به همه‌پرسی گذاشته شد، عده‌ای به دنبال یک پسوند و پیشوند برای جمهوری اسلامی بودند که امام(ره) فرمودند «جمهوری اسلامی»، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. بنابراین آرمان‌ها «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود؛ برای اینکه می‌خواستند در ایران اسلامی، ارزش‌های اسلامی نهادینه شود.
جواد منصوری: به نظر من، شاه در چهاردهم آبان سال 57 در پیام رادیو و تلویزیونی خودش دقیقاً به این پرسش پاسخ داد. آنجایی که گفت من صدای انقلاب شما مردم ایران را شنیدم و قبول دارم که در این کشور ظلم، فساد، تبعیض، بی‌عدالتی و بی‌قانونی کردیم، بنابراین متن این سخنرانی شاه در آن زمان، چرایی انقلاب و اهداف انقلاب، یعنی ضرورت حاکمیت قانون و عدالت و حاکمیت دین در کشور را بیان می‌کرد. جالب است که شاه می‌گوید من قول می‌دهم از این به بعد به برقراری و نهادینه کردن مذهب اثنی‌عشری در کشور توجه داشته باشم. حضرت امام(ره) فرمودند، ما می‌خواهیم اسلام را نهادینه کنیم و بحث حاکمیت اصول دین و اخلاق مدنظر ماست. از سوی دیگر، نکته حائز اهمیت این است که مردم باید به اشکال گوناگونی خودشان در حکومت نقش داشته باشند.

* نظام اسلامی از ابتدای تشکیل تا امروز که حدود چهل سال از عمر آن می‌گذرد، به کدام یک از اهداف مورد نظر امام(ره) و مردم نائل شده و در چه عرصه‌هایی به اهداف خود رسیده است؟
محمد هاشمی: اول در حوزه استقلال. البته استقلال را به چند مفهوم می‌توان تفسیر کرد؛ استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی یا خودکفایی و خوداتکایی اقتصادی، علمی و همچنین بعد فرهنگی که می‌تواند از زوایای گوناگون قابل بررسی باشد. آنچه به نظر من مطرح بوده، بحث استقلال سیاسی است؛ زیرا رژیم ستمشاهی به طور صددرصد به قدرت‌های بیگانه وابسته بود و بسیاری از منابع و منافع کشور را در اختیار بیگانگان قرار داده بود و به نظام سلطه جهانی وابستگی کامل داشت، به گونه‌ای که هویدا در خاطرات خود می‌گوید: «وزارت مسکن تعدادی واحد مسکونی آن زمان ساخته بود برای وزارتخانه؛ شاه تصمیم می‌گیرد این واحدهای مسکونی را به این وزارتخانه ندهد و در اختیار وزارتخانه دیگری قرار دهد و وزیر گزارش می‌دهد برای این تغییر با یکی از سفرای خارجی صحبت شد گفتند ایرادی ندارد!!» از نظر محصولات استراتژیک، مانند گندم، هویدا در مصاحبه‌اش می‌گوید که می‌توانیم به اندازه 32 روز گندم مردم را تولید کنیم. از نظر صنعت و فناوری هم وابسته بودیم. بنابراین مراد از استقلال، استقلال سیاسی از شرق و غرب بود. بعدها شاهد بودیم که شعار «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» نیز به یکی از شعارهای معروف تبدیل شد. در زمینه استقلال سیاسی تا حدود زیادی به آرمان‌های انقلاب رسیدیم؛ زیرا امروز دولت جمهوری اسلامی یکی از دولت‌های مقتدر منطقه شناخته می‌شود و به شرق و غرب وابستگی ندارد؛ لذا سیاست‌های خودش را دنبال می‌کند. البته با مانع‌تراشی‌ها و دشمنی‌هایی روبه‌رو بوده؛ ولی در مجموع به این هدف رسیده‌ایم. درباره آزادی هم می‌توان گفت که خوشبختانه از سلطه آمریکا و نظام ستمشاهی و استبدادی مبتنی بر شکنجه و ظلم خارج شدیم که خواست اصلی امام(ره) و انقلابیون حکومت جمهوری اسلامی بود؛ بحمدلله در همان دو سال اول انقلاب، دولت جمهوری اسلامی مستقر شد. همه ارکان نظام در ساختار منظم و منسجمی شکل گرفتند؛ ولی آن خلأیی که هنوز به آن نرسیده‌ایم، زیربنای فکری مکتب تشیع و اهل ‌بیت(ع) است که باید ارزش‌های این مکتب در جامعه ما ساری و جاری شود. ما از نظر مذهبی نتوانستیم به همه آرمان‌های انقلاب دست پیدا کنیم. البته این یک مسیر طولانی است و به نسل‌ها تلاش نیاز دارد. در واقع، در این قسمت به اندازه استقلال، پیشرفت نداشته‌ایم و مشکلاتی وجود دارد. متأسفانه، تهاجم فرهنگی آثار منفی در جامعه ما گذاشته است که امیدواریم با تلاش جوانان با استعداد و پویا بر این مکر دشمن فائق آییم.
جواد منصوری: آنچه به یقین در بحث استقلال می‌توان گفت و فکر می‌کنم همه افراد اعم از موافقان و مخالفان و حتی ضد انقلاب نظر مشترکی دارند، این است که توانستیم کشور را از زیر سلطه خارجی‌ها دربیاوریم و حتی توانستیم دستاوردهای زیادی در روابط خارجی برسیم؛ به گونه‌ای که امروز گفته می‌شود ایران قادر است برنامه‌های قدرت‌ها در منطقه را به هم بریزد و برنامه‌های خودش را پیاده کند. این نشانه‌ای از قدرت منطقه‌ای ایران است.

* امروز و در آستانه آغاز دهه پنجم از عمر جمهوری اسلامی، چه ضرورت‌های اساسی وجود دارد که مردم و مسئولان باید برای رسیدن به آن تلاش کنند؟
جواد منصوری: شهید مطهری یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در یک سخنرانی به این پرسش پاسخ داد. ایشان فرمود در یک کشور باید قانون و همین طور عدالت حاکم شود و محرومیت از بین برود. چنانچه فاصله بین مسئولان و مردم ایجاد شود و عدالت و قانون در کشور نباشد، این نظام قطعاً سقوط می‌کند. متأسفانه، با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی و دستاوردهایی که داشتیم، امروز با بی‌عدالتی، فاصله طبقاتی، عدم حاکمیت قانون، نبود شایسته‌سالاری و عدم مسئولیت در کشور روبه‌رو هستیم و اگر قرار است به مسئولیت انقلابی خودمان عمل کنیم، باید این موارد در نظر گرفته شود.

* چالش‌های اساسی بر سر راه رسیدن به آرمان‌های انقلاب در کدام عرصه‌ها وجود دارد و چگونه باید با آنها مقابله شود؟
محمد هاشمی: وقتی نظام جمهوری اسلامی تشکیل شد، جهان به دو قطب شرق و غرب تقسیم شده بود و ما در یک جهان دوقطبی بودیم. با پیروزی انقلاب اسلامی و استقلال ایران اسلامی، قطب سومی به نام جمهوری اسلامی و اسلام ناب محمدی در جهان ظهور کرد که این مخالفت‌های زیادی هم در جوامع غربی و هم در جوامع شرقی ایجاد کرد. به تدریج قطب شرق از مسیر خودش عدول کرد و به وضع دیگری گرفتار شد؛ اما غربی‌ها همچنان در برابر جمهوری اسلامی ایستادند. در این زمینه یکی از مواردی که جزء آرمان‌های انقلاب و خواسته‌های امام(ره) بود، مخالفت با دولت نامشروعی به نام اسرائیل بود. الآن جهان غرب، مانند آمریکا و برخی از کشورهای دیگر اروپایی موذیانه عمل می‌کنند و اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی قد علم می‌کند که اینها چالش‌های مهم در برابر جمهوری اسلامی هستند. می‌دانید در گذشته اعراب یا کشورهای به اصطلاح اسلامی، مانند عربستان، مصر و... در برابر جمهوری اسلامی نبودند و یا حداقل مخالفتی هم نداشتند. اما در سال‌های اخیر، جاهلیت عربی به سردمداری عربستان سعودی به عنوان مخالف در برابر جمهوری اسلامی به آمریکا و اسرائیل پیوسته‌اند. پس چالش‌ها، دولت استکباری آمریکا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب هستند که اوضاع منطقه را ناامن کردند و انرژی زیادی از کشورهای منطقه صرف آنها می‌شود. متأسفانه یک نوعی برادرکشی و گروه‌های تروریستی، از جمله داعش به وجود آمدند که اینها در برابر اسلام ناب شیعی قرار گرفتند؛ البته این چالش‌ها، در حوزه‌های گوناگون فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... تبلور پیدا کرده است. این صف‌آرایی حق و باطل خودش را نشان داده و طبیعی است در این عرصه انرژی زیادی از ما و بسیاری از کشورهای دیگر می‌گیرد که می‌تواند صرف تولید و اقتصاد شود. این جاهلیت مدرن، جزء چالش‌های تأثیرگذار امروزی است.
جواد منصوری: اولین و اصلی‌ترین چالش، پایبند نبودن مسئولان به برنامه و نظام کشور است. متأسفانه، برخی مسئولان کشور هیچ پایبندی به برنامه ندارند. دوم چالش فراگیر نشدن علم و فناوری در همه صحنه‌های کشور، البته در برخی موارد تولید علمی کردیم؛ اما در زمینه علمی و تکنولوژی عقب‌ماندگی جدی در کشور دیده می‌شود و درباره کاربردی کردن آن هم مشکل داریم؛ البته برخی ارگان‌ها و نهادها برای پیشبرد کارشان یک سری تولیدات علمی و فناوری داشته‌اند.

* دشمنان با شیوه‌های رسانه‌ای و عملیات روانی خود می‌کوشند پس از چهار دهه از سقوط رژیم فاسد شاهنشاهی برخی چهره‌ها را تطهیر و مطرح کنند؛ هدف از این اقدام چیست و چرا صورت می‌گیرد؟
محمد هاشمی: به هر حال حرکت‌های ایذایی در برابر نظام جمهوری اسلامی بسیار زیاد است، هم از نظر روانی و هم از نظر تحریم اقتصادی و تهاجم فرهنگی. همه اینها یک هدف دارند و آن، تضعیف نظام جمهوری اسلامی است یا اگر بتوانند تغییر نظام! به همین دلیل، در این چهل سال انقلاب دولتمردان آمریکایی دو واژه «براندازی» و «تغییر رفتار» را درباره ایران به کار بردند که هدف‌شان تضعیف نظام و جدا کردن مردم از نظام و اگر بتوانند ساقط کردن نظام بود؛ اما یقیناً نمی‌توانند در برابر جمهوری اسلامی به اهداف شوم‌شان برسند. 
جواد منصوری: به طور معمول، دشمن باید دشمنی کرده و انحراف ایجاد کند. یکی از انحرافات این است که چهره‌های ضد انقلاب و ضداسلام را موجه کند و به تدریج اینها الگو بشوند و در جامعه نفوذ کرده نیروهای اصیل و انقلابی حذف بشوند؛ این یکی از کارهای جدی دشمن است. حذف نیروهای انقلابی در جریان است و گاهی ضد انقلابی‌ها با یک توجیهاتی در کشور موقعیت‌های بالایی را پیدا می‌کنند.