پروفسور برنارد لوئیس می‌نویسد: «در سال‌های آغازین برپایی جمهوری اسلامی، آیین اسلام، اساس اعلام شده هویت و وفاداری بود. هدف سیاست خارجی و همچنین سیاست دولت را به صورت کلی، تجدید حیات اسلام، تثبیت مجدد قدرت و عظمت اسلامی به وسیله توسعه دامنه انقلاب اسلامی و احیای اعتقاد و حقوق اسلامی، تشکیل می‌داد. آمریکا را به عنوان قدرتی که شاه و مزدورانش را حمایت و در امور داخلی ایران مداخله می‌کرد و مهم‌تر از آن، رهبری دشمن قدیم، غرب را به عهده داشت، نخستین و بزرگ‌ترین دشمن این برنامه می‌دانست.»

 علی کارگر/ جمهوری اسلامی ایران در حالی دهه چهارم انقلاب را به پایان می‌رساند که در بسیاری از زمینه‌ها به الگویی برای مسلمانان و کشورهای در حال ‌توسعه تبدیل شده است. توسعه را می‌توان یکی از اهداف همه کشورها دانست که مفهومی بسیار فراگیرتر از رشد اقتصادی دارد. امروزه رشد اقتصادی را با مؤلفه‌هایی چون؛ تولید ناخالص ملی، سرانه ملی و امثال آن می‌سنجند و توسعه را رشد در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... می‌دانند. البته، مفهوم توسعه با پیشرفت متفاوت است. رهبر معظم انقلاب مفهوم توسعه را برای جامعه ما کامل و جامع نمی‌دانند و از مفهوم پیشرفت استفاده می‌کنند. ایشان می‌فرمایند: «امروز توسعه، در اصطلاح‌های سیاسی و جهانی و بین‌المللی بحث رایجی است. ممکن است پیشرفتی که ما می‌گوییم، با آنچه امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده می‌شود، وجوه مشترکی داشته باشد‌ـ که دارد‌ـ اما در نظام واژگانی ما، کلمه پیشرفت معنای خاص خودش را دارد که با توسعه در نظام واژگانی امروز غرب، نبایستی اشتباه شود. آنچه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه غربی‌ـ با همان مختصات و با همان شاخص‌ها‌ـ نیست.»
از دیدگاه ایشان چهار عرصه کلی و اساسی برای پیشرفت وجود دارد؛ ‌1ـ عرصه تفکر و تعقل، 2ـ عرصه علم، 3‌ـ عرصه زندگی که شامل عدالت، امنیت، حکومت، رفاه و... می‌شود و 4ـ عرصه معنویت که از همه مهم‌تر است. 
با بررسی شاخصه‌های پیشرفت در هر عرصه درمی‌یابیم که در عرصه اول جامعه ایران باید به سمت یک جامعه متفکر حرکت کند که البته این حرکت از مجموعه نخبگان شروع شده و سپس به آحاد جامعه سرازیر می‌شود. در این شاخصه‌ که پایه حرکت هر جامعه‌ای است، ما با قوت‌ها و ضعف‌هایی مواجه هستیم، به گونه‌ای که در یک بررسی کلی می‌توان گفت، مردم در عرصه‌های مختلف اجتماعی و به‌ ویژه انتخابات تصمیم خود را بر اساس تعقل و تفکر اتخاذ می‌کنند و از نقش احساسات کاسته شده است. نامزدها لاجرم در انتخابات‌ها باید برنامه ارائه کنند و مناظره‌ها و سوابق اجرایی افراد در تصمیم مردم ملاک و معیار مهمی است؛ اما در حوزه نخبگانی گاهی اوقات بازی‌های سیاسی و جریانی بر تفکر و تصمیم صحیح مسئولان تأثیر گذاشته و منافع ملی فدای منافع حزبی و جریانی می‌شود.
در عرصه علم نیز در مقاطعی پیشرفت بسیار خوبی داشتیم تا جایی که سرعت پیشرفت علمی ایران 11 برابر متوسط سرعت پیشرفت علم در سراسر جهان شد. برخی شاخصه‌ها مانند توریسم‌درمانی روند معکوس یافت و در برخی علوم؛ نانوتکنولوژی، سلول‌های بنیادین، فناوری غنی‌سازی اورانیوم و علوم فضایی و... جزء ده کشور برتر جهان شدیم، اما نباید نادیده گرفت که فرار مغزها و تولید علم غیر بومی از چالش‌های جمهوری اسلامی ایران در عرصه تولید علم است. اگرچه در سال‌های اخیر سرعت تولید علم در ایران تا حدی کاهش یافته است؛ اما متوسط چهار دهه تلاش جامعه علمی کشور کارنامه قابل قبولی از ایران در این عرصه ارائه داده است.
در عرصه سوم که عرصه زندگی است، ما با سه وضعیت مختلف مواجه هستیم. در حوزه امنیت و استقلال سیاسی عملکردی کاملاً مثبت و قابل دفاع داریم، ‌به طوری که دوست و دشمن به این حقیقت معترفند. در حوزه آزادی و عدالت حرکت‌های مثبت و بسیار خوبی انجام شد که این حرکت در دهه اول انقلاب بسیار ملموس‌تر بود،‌ اما به نظر می‌رسد نیازمند ترمیم‌های اساسی است و در حوزه اقتصادی که متأسفانه عملکرد قابل قبولی نداشته‌ایم و باید تحولی بنیادین در این حوزه صورت گیرد.
در عرصه معنویت که از همه مهم‌تر است نیز شاهد روندی رضایت‌بخش هستیم. رویش‌های معنوی رخ داده در نسل‌های سوم و چهارم انقلاب با وجود هجمه شدید فرهنگی گویای این واقعیت بزرگ است. شهید حججی یک نمونه از این رویش‌هاست که غبار و توهم استحاله فرهنگی در جامعه را از بین برد. اگرچه معضلات فرهنگی عدیده‌ای در جامعه وجود دارد، اما با عمق یافتن معنویت، رویش‌های فرهنگی بر ریزش‌های فرهنگی غلبه یافته است.
در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت که جمهوری اسلامی ایران با اصلاح رویکرد و عملکرد خود در حوزه اقتصادی میتواند به الگویی تمام‌عیار برای علاقه‌مندان به ایران و همه کشورهای در حال ‌توسعه تبدیل شود.


 مهدي سعيدي/ انقلاب اسلامي اتفاقي در 22 بهمن ماه سال 1357 نبود که با سقوط رژيم پهلوي پايان يابد؛ بلکه سرآغاز انقلابي بود که براي تحقق کامل آن بايد فرآيند چند مرحله‌اي را گذراند و بر موانع و مشکلات آن فائق آمد. کمال و نهايت انقلاب اسلامي زماني حاصل خواهد شد که اهداف و آرمان‌هاي انقلاب و مطالبات ملت که خود را در شعارهايش تجلي داده بود، محقق شود. در رأس اين شعارها، استقلال، آزادي، عدالت، برابري، مبارزه با فقر و فساد و تبعيض قرار دارد که تا تحقق کامل آن هنوز فاصله بسيار است.
در اين ميان، وظيفه جامعه و به ویژه اقشار آگاه و مسئول و انقلابي، «فريضه مطالبه‌گري» است. پرسش‌گري و مطالبه‌گري جلوه سياسي فريضه امر به معروف و نهي از منکر است که اگر در جامعه اسلامي به فرهنگ عمومي بدل شود، خواهد توانست به مثابه موتوري قدرتمند در مسير تحقق آرمان‌هاي انقلاب اسلامي عمل کند. بر اين حقيقت بارها در کلام رهبر حکيم انقلاب اسلامي تأکيد شده است. از نگاه معظم‌له، «همه‌ همت ما بايد اين باشد که اين روحيه‌ مطالبه، خواستن و مدعا داشتن در زمينه‌هاي گوناگون را در نسل جوان کشورمان گسترش بدهيم. اگر اين شد، ممکن است به همه‌ آن مطالبات نتوان پاسخ داد، ليکن يقيناً آينده‌ خوب و يک افق روشن با چنين مطالباتي جلوي چشم است.» (17/7/۱۳۸۶) روحيه مطالبه‌گري است که مي‌تواند مانع آن شود که آفات دنياگرايي، کاخ‌نشيني و اشرافيت، عافيت‌طلبي، منفعت‌گرايي و... بر بدنه انقلاب و مسئولان عارض شود و انقلاب را به منجلاب محافظه‌کاري و ارتجاع و انحطاط بکشاند. 
روحيه مطالبه‌گري يکي از مهم‌ترين خصوصيت انديشه انقلابي‌گري است و در نظام اسلامي ايده‌آل بزرگ‌ترين انقلابيون، پيشگامان مطالبه‌گري در جامعه هستند. اينان آنچنان دغدغه رفع مشکلات ملت و تحقق آرمان‌هاي انقلاب و اسلام را دارند که با تيزبيني و هوشياري عيب‌ها، نقص‌ها، تنبلي‌ها و کاهلي‌ها را مي‌بينند و با پرسش‌گري و ايستادگي تا تحقق آرمان‌ها و رفع فسادها پيش مي‌روند؛ از این رو يکي از مهم‌ترين نشانه‌هاي سلامت جامعه اسلامي را بايد در دست داشتن پرچم مطالبه‌گري از سوی انقلابيون دانست. اين پرچم همواره بايد در دست انقلابيون برافراشته باشد و پيشگامي در تحول و اصلاح و تغيير بايد به نام نيروهاي ارزشي ثبت شود! نبايد اجازه داد انقلابي‌نمايان و ضدانقلابیون و آنان که از اصلاح، افساد را طلب مي‌کنند، ميدان‌دار اين عرصه شده و با شعارهاي پرطمطراق و دروغين افکار عمومي را فريفته و انقلاب را در مسير انحراف و ارتجاع و استحاله و براندازي قرار دهند.
رهبري از رسانه ملي چنين طلب دارند که «صداوسيما بايد برخورد با عوامل‌ داخلي و خارجي ايجاد ناامني، استقرار عدالت، لزوم‌ تربيت‌ معنوي جامعه‌ و تلاش‌ براي رفاه‌ و آبادي و پيشرفت‌ علمي را به عنوان‌ مطالبات‌ حقيقي مردم‌ از حکومت‌ مطرح‌ کند تا مردم‌ بدانند حکومت‌ در برابر آنها چه‌ وظايفي دارد.»
نکته اساسي در اين ميان آن است که بخش عمده‌اي از مشکلات اساسي امروز جامعه که اقشار گوناگون با آن درگير بوده و تاکنون مرتفع نشده‌اند، مشکلاتي است که رهبري معظم انقلاب اسلامي سال‌هاست مطالبه‌گر تحقق آن بوده‌اند. مطالبات ديروز رهبري، همان فهرست مشکلات امروز جامعه است که اگر در ميان مردم حاضر باشيم، آنها را از لسان ايشان خواهیم شنيد.
معظم‌له در آغاز سال 1384 فرمودند: «اينکه ما هر سالي را به نامي و با شعاري موسوم مي‌کنيم و سال را با اين نام و با اين شعار آغاز مي‌کنيم، صرفاً يک عمل تشريفاتي نيست. البته اسم‌ها مهم نيست؛ مهم مسماست؛ ليکن اين نامگذاري‌ها به ما و ملت و مسئولان نشان مي‌دهد که چه مي‌خواهيم و دنبال چه هستيم يا بايد به دنبال چه باشيم. ... اين شعارها در واقع مطالبات ملت از ما مسئولان است.» (1/1/۱۳۸۴)
کافي است مروري بر رهنمودهاي رهبر حکيم و فرزانه انقلاب در پيام‌هاي نوروزي ايشان در بيش از 35 سال گذشته بيندازيم تا معلوم شود چه محورهايي مورد تأکيد معظم‌له بوده است.
رهبر معظم انقلاب در سال 1370 که اوج دوران سازندگي کشور بود، مجاهدت عمومي براي سازندگي کشور را محور بيانات‌شان قرار دادند. در سال 1371، در آستانه انتخابات مجلس چهارم بر وحدت و يکپارچگي کشور تأکيد ورزيدند. 
کمک به طبقات محروم و تلاش براي تحقق عدالت در سال 1372، وجدان کارى و انضباط اجتماعي در سال 1373 و انضباط اقتصادى و مالى در سال ۱۳۷۴ شعار سال‌هاي دوران سازندگي بود. در سال‌هاي 1375 تا 1377 رهبري بر مبارزه با اسراف و زياده‌روي و ضرورت صرفه‌جويي و کنار گذاشتن اسراف تأکيد داشتند. سال 1378 مصادف شد با صدمين سال تولد بنيانگذار جمهوري اسلامي و به همين دلیل سال را به نام حضرت امام(ره) نامگذاري کردند تا فرصتي براي بازخواني انديشه و مشي و مرام ايشان در جامعه فراهم آيد و مسئولان کشور خود را با خصوصيات حضرت امام(ره) تطبيق دهند. سال 1379 سالي بود که هم آغاز و هم پايان آن به نام غدير مزين شده بود، از این رو فرصتي بود تا حکومت علوي به مثابه الگويي براي دولت جمهوري اسلامي مورد توجه قرار گيرد. بنابراین اين سال به نام سال اميرالمؤمنين علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) نامگذاري شد تا شعار عدالت بار دیگر بازخواني شود. سال 1380 هم در تداوم سال گذشته به نام سال رفتار علوي بود تا ارزش‌هاي علوي به رفتارهاي عملي جامعه اسلامي بدل شود. در اين سال، بر اقتدار ملي و اشتغال‌آفريني نيز تأکيد ويژه شد.
تقارن فروردین و اسفندماه سال ۱۳۸۱ با ماه محرم موجب شد سال به نام عزّت و افتخار حسينى مزين شود که مي‌توانست پيام‌آور استقامت و ايستادگي در برابر زياده‌خواهي استکبار جهاني باشد. در سال 1382 بر نهضت خدمت‌رساني به مردم تأکيد شد تا با اولويت يافتن کار و خدمت رسيدگي به محرومان محوريت يابد و کارآمدي نظام مشاهده و ملموس باشد. سال ۱۳۸۳ سال پاسخگويى سه قوه به ملت ايران بود تا موجب زنده ماندن روح پرسش‌گري در جامعه باشد و مسئولان را به فرهنگ پاسخگويي ملزم کند.
انتخاب عنوان همبستگى ملى و مشارکت عمومى براي سال 1384 در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري نهم، سال پيامبراعظم(ص) (۱۳۸۵)، اتحاد ملى و انسجام اسلامى(۱۳۸۶) و نوآوري و شکوفايي(۱۳۸۷) بخشي از شعارهاي مورد تأکيد رهبري در زمانه دولت نهم بود.
از سال 1388 تا به امروز تأکيد رهبري بر شعارهاي اقتصادي، به طور کامل مشهود و برجسته است و هر سال به يکي از مؤلفه‌هاي مورد نياز کشور در عرصه پيشرفت اقتصادي تأکيد ورزيده و تحقق آن از مسئولان مطالبه شده است.
سال 1388 سال اصلاح الگوى مصرف، سال 1389 سال همت مضاعف و کار مضاعف، سال 1390 سال جهاد اقتصادي، سال 1391 سال توليد ملى، حمايت از کار و سرمايه ‌ايرانى، سال 1392 سال حماسه سياسي و حماسه اقتصادي، سال 1393 سال اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملي و مديريت جهادي، سال 1394 سال دولت و ملت، همدلي و همزباني، سال 1395 سال اقتصاد مقاومتي؛ اقدام و عمل و سال 1396 سال اقتصاد مقاومتي؛ توليد و اشتغال!
مطالبات رهبري تنها به نامگذاري سال‌ها و تعيين جهت‌گیری‌های ساليانه خلاصه نمی‌شود، کافي است به ديدارهاي معظم‌له با دستگاه‌ها و نهادهاي گوناگون فرهنگي، اقتصادي، سياسي، نظامي و...، حتي تشکل‌هاي مختلف صنفي و اقشار گوناگون اجتماعي نگاهی بيندازيم تا با مطالبات رهبري در طول سال‌هاي اخير  بيشتر آشنا شويم. مطالباتي که در واقع مطالبه جامعه‌اي است که در چهل سالگي انقلاب اسلامي منتظرند تا به طور کامل تحقق يابند.

 مصطفی نظری/ موضوع سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب، در دستور کار استکبار جهانی به ویژه جریان صهیونیسم بین‌الملل بوده و هست. با توجه به قدرت نرم مکتب انقلاب اسلامی ایران در به چالش کشاندن مبانی و گفتمان استکباری و سلطه‌طلبانه غرب و صهیونیسم، راهبرد مقابله نظام استکبار با جمهوری اسلامی ایران، رویکردی امنیتی داشته و همواره در دستور کار سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی آن قرار داشته و به مثابه یک پرونده مفتوح دنبال شده است. بر این اساس، سران و سیاستمداران آمریکایی نیز انکار نمی‌کنند که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، براندازی آن را مانند یک هدف راهبردی و حیاتی در دستور کار داشته‌اند و بارها تأکید کرده‌اند که این هدف راهبردی با تغییر دولت‌ها در کاخ سفید و جابه‌جایی اولویت‌های سیاست خارجی این کشور، از دستور خارج نمی‌شود.  
طراحی و اجرای کودتاهای داخلی متعدد، دامن زدن به منازعات و مطالبات قومی و فرقه‌ای و حمایت از گروه‌های تجزیه‌طلب در مرزها، ایجاد آشوب و بلوا در شهرها، سازماندهی و به‌کارگیری گروهک‌های تروریستی و حمایت مالی و تسلیحاتی از آنها، تحمیل جنگ هشت ساله و حمایت آشکار و گسترده مالی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و سیاسی از دولت متجاوز صدام، ترور شخصیت‌های برجسته و کلیدی انقلاب و اعمال تحریم‌های سخت و چندبعدی تنها بخش کوچکی از فهرست طولانی راهبردهای سخت نظام سلطه و ایادی صهیونیستی‌اش علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی در طول دهه نخست انقلاب مکتبی ایران بوده است.
پس از ناکامی‌های پی در پی نظام سلطه در رویکرد سخت خود علیه جمهوری اسلامی ایران، در دهه دوم انقلاب اسلامی، نظام امپریالیستی غرب و جریان مخوف صهیونیسم بین‌الملل سازماندهی و تدارک تهاجم فرهنگی و اجرای انواع سناریوها و پروژه‌های براندازی نرم را در دستور کار قرار داد. در واقع در این مقطع تاریخی از انقلاب، نظام سلطه گونه‌های تلفیقی را به کار گرفت و با اختصاص بودجه‌های هنگفت و استفاده از تکنیک‌های ضد ارزشی صهیونیسم، مبانی انقلابی و ارزش‌های دینی را نشانه گرفت و بر اقدامات نرم و براندازی غیرخشونت‌آمیز تمرکز کرده و به اصطلاح براندازی در سکوت، براندازی خاموش، براندازی فرهنگی، استحاله از درون و براندازی نرم را به طور جدی‌تری در دستور کار خود قرار داد.  
اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، توان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ظرفیت مکتبی انقلابی آن در مدیریت بحران‌ها و دشمنی‌های بی‌امان نظام سلطه و به چالش کشاندن سناریوها و اقدامات براندازانه نرم و هوشمند امپریالیسم در طول چهار دهه گذشته بوده است. 
جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، با مدیریت حکیمانه امام خمینی(ره) رویکردش را در قبال دشمنان تا بن دندان مسلح خود، بر اساس اتکا به ظرفیت اعتقادی و ایدئولوژیک انقلابی تعریف کرد؛ به طوری که در این مقطع از انقلاب از حوادثی چون اشغال لانه جاسوسی آمریکا و تا پیروزی در جنگ تحمیلی هشت ساله، رمز پیروزی انقلاب اسلامی ایران چیزی جز «شعور دینی و عمل انقلابی» نبود؛ گفتمانی که توانست انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را در برابر توطئه­های بعدی نظام سلطه بیمه کند. 
هم‌اکنون که جمهوری اسلامی ایران در برابر هجوم همه‌جانبه نرم امپریالیسم جهانی قرار گرفته و صهیونیسم بین‌الملل تلاش می‌کند تا ارزش‌های انقلابی و شعور دینی جمعی ملت ایران را نابود کند، اصول و محوریت رهبری حکیمانه «امام خامنه‌ای» هم بر لزوم صیانت از شور انقلابی تداوم یافته و مهم‌ترین رویکرد جمهوری اسلامی ایران در مقابله با نبرد همه‌جانبه نرم نظام سلطه و حتی پیشبرد انقلاب و پیشرفت همه‌جانبه کشور آن هم در آستانه پنجمین دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها بر سه کلید واژه «حفظ روحیه انقلابی»، «انقلابی عمل کردن» و «انقلابی‌گری» تمرکز یافته است. 
اگر بخواهیم رمز پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم نظام مقدس جمهوری اسلامی را در چند کلمه خلاصه کنیم، شاخصه‌های پنجگانه انقلابی بودن از نگاه امام خامنه‌ای بهترین مصداق و تعبیر ممکنه است؛ آنجا که معظم‌له فرمودند: «پایبندی به مبانی و ارزش‌های اساسی انقلاب؛ هدف‌گیری آرمان‌های انقلاب و همّت بلند برای رسیدن به آنها، پایبندی به استقلال همه‌‌جانبه کشور؛ حسّاسیّت در برابر دشمن و عدم تبعیّت از او، تقوای دینی و سیاسی.»

 فرهاد مهدوی/ انقلاب اسلامی سرمایه‌های فراوانی دارد؛ انقلابی که سرمایه در حال حرکت آن در داخل و بیرون از کشور بیش از سرمایه راکد آن است. ما صاحب انقلابی هستیم که سرمایه‌اش از جنس اراده و ارادت است؛ انقلاب ما رکود و نزول ندارد و همواره در حال فتح قله‌های سخت و عبور از پیچ‌های دشوار هستیم. دشمن در این خیال است که با بستن مرزها و بانک‌ها بر جمهوری اسلامی، می‌تواند پس‌انداز انقلاب اسلامی را هم مصادره کند. انقلاب اسلامی اکنون صاحب بزرگ‌ترین گنج‌ها و ثروت‌ها در بسیاری از کشورهای جهان است که با کمترین سرمایه‌گذاری‌ها به دست آمده‌اند. انقلاب ما انقلاب محرومان بوده و توانسته است محرومان سراسر جهان را گرد خود جمع کند. امروز سود سهام انقلاب بیشترین سود را دارد و هر کسی در آن سرمایه‌گذاری کرده، عزیز و عزتمند شده است. سود سهام حزب‌الله لبنان و تبدیل آن از یک گروه کوچک به یک قدرت منطقه‌ای به دلیل سرمایه‌گذاری در بورس انقلاب بوده است.
 یکی از ابعاد و مؤلفه‌های سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی همراهی مردم با حکومت است. در منظومه ساختار‌شناسی انقلاب این مسئله آنقدر اهمیت دارد که همواره در حال حراست انقلاب اسلامی است. راهبرد حضرت امام(ره) این بود؛ قشرهایی را که در بسیاری از حکومت‌ها نقش و اهمیت نداشته‌اند، نقش‌های حساس بخشیدند. صاحبان اصلی انقلاب را همین اقشار فقیر، مستضعف کوخ‌نشین دانستند و برای آنها نیز وظایفی برشمردند.
هنگامی که با این  شاخصه انقلاب را با دیگر انقلاب‌های معاصر ارزیابی می‌کنیم، انقلاب اسلامی از نظر حیثیت اجتماعی و ابعاد مشروعیتی به ویژگی‌هایی متمایز می‌شود که اصولاً در دیگر انقلاب‌ها به منزله سرمایه اجتماعی نگریسته نمی‌شوند. ارزش حفظ‌‌شدگی انقلاب اسلامی اکنون برای مردم به گونه‌ای شده است که مردم در عرصه‌های گوناگون و دوره‌های سخت چهار دهه اخیر با بذل جان خود و فرزندان‌شان بر آرمان‌های آن استوار مانده‌اند. این رابطه مردم و حاکمیت از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) معمار کبیر انقلاب بر پایه‌های ذیل استوار است.

1ـ مسئولیت عامه مردم در حفظ و حراست از انقلاب: حضرت امام(ره) مردم را صاحب و پشتیبان انقلاب می‌دانند و از این رو تأکید دارند مسئولیت امروز برعهده مردم است. در این رهنمود، مسئولیت همگانی حفظ، حراست و اصلاح در پاسداری از انقلاب برای همه مردم فرض شده است و از آنجا که مردم خود را در مقابل کشور و انقلاب مسئول می‌دانند، همواره سعی دارند دستاوردهای آن را شکوفاتر کنند. انقلاب اسلامی و مسئولان باید همه دغدغه خود را صرف این کنند که خود را با نظام همراه کرده تا بتوانند انقلاب را پیش ببرند؛ زیرا هرگونه خمودگی، سستی و انحراف از مسیر انقلاب سبب بدبینی، ناامیدی و بی‌تفاوتی مردم خواهد شد و چنانکه این سرمایه در مسیر کاهش قرار بگیرد، دشمن در آن طمع کرده و با انواع توطئه‌ها و تزاویر آن را با بحران مواجه می‌کند.
در سال‌های پس از انقلاب، اشرافی‌گری برخی از مسئولان که با آرمان‌های امام(ره) و انقلاب فاصله دارند، سبب رنجش و نگرانی مردم شده و این موضوع انقلاب اسلامی را با یک چالش از درون مواجه کرده است که ضربات آن سنگین‌تر از تهاجمات نظامی دشمنان است. در این زمینه، باید فاصله‌ها و به اصطلاح نرده‌های بین مردم و مسئولان برای پای کار نگه داشتن مردم برداشته شود.
2ـ نقش پشتیبانی حکومت‌ها: در بسیاری از دولت‌ها، این نقش پشتیبانی به نیروهای خارجی و به طور عموم جبهه استکبار سپرده شده است تا کشورشان از هرگونه تعرض مصون باشد؛ اما همین مصونیت بدلی بیشترین صدمات را برای آن کشور دارد؛ زیرا سبب می‌شود استقلال کشور از دست برود، اما انقلاب اسلامی از ابتدا بر محوریت مردم حاکمیت خود را تثبیت کرده است و نقش پشتیبانی را به عهده مردم سپرده است که همین عامل موجب شده است در عرصه‌های گوناگونی که انقلاب تهدید شده، مردم پای کار بیایند و فتنه‌ها را خنثی کنند. در فتنه‌هایی مانند 18 تیر 78، فتنه 88 و حوادث دی ماه 96 مردم در مقام صاحبان و پشتیبانان اصیل انقلاب به میانه میدان آمدند و توانستند فضا را مدیریت کنند. در این زمینه نیز مسئولان باید وجهه همت خود را توجه به این ذخایر همیشگی کنند و به دنبال وابسته شدن به جریان‌های غربی برای حفظ و حراست از کشور نباشند؛ زیرا هر گونه وابستگی به قدرت‌های غربی پیامدهای سنگینی، چون از دست رفتن ماهیت انقلاب را به دنبال خواهد داشت و سرمایه‌های انقلاب را هدر خواهد داد.

3ـ پیوستگی سه ضلع حکومت: در بیانات امام خمینی(ره) همواره سه ضلع خدا، مردم و حکومت وجود دارد  و ایشان تأکید دارند، «با اراده ملت‌ها، اراده‌ای که تَبَع اراده خداست، اراده‌ای که برای خداست غیر ممکن‌ها ممکن می‌شود.» (صحیفه نور، ج11، ص323)؛ این نوع نگاه به حکومت در هیچ انقلابی سابقه نداشته است. از این دیدگاه برمی‌آید که نظام اسلامی اگر می‌خواهد در عرصه‌های دشوار به پیروزی برسد، باید رابطه خود را با خدا تقویت کند و اراده ملت را هم‌ راستا با اراده الهی قرار دهد و همه کارها برای رضایت خدا صورت گیرد.
امروزه، شاهد حرکت‌هایی برای ایجاد امید در دل‌های نگران مردم هستیم و اقدامات ائمه جمعه و جماعات، مقامات قضایی و مدیران اجرایی می‌تواند آسیب‌ها و فاصله‌ها را از میان بردارد و انقلاب به بالندگی بیشتر برسد.

4ـ صادرات انقلاب: صادرات ایدئولوژی انقلاب اسلامی و جذابیت حرف انقلاب بیشتر از صادرات کالاهای نفتی و غیر نفتی ماست. اگر در دوران طاغوت‌های گذشته انقلاب اسلامی صرفاً با صادرات طلای سیاه شناخته می‌شد، امروز انقلاب اسلامی با مروارید دین شناخته می‌شود و توانسته است در بسیاری از کشورها عاشقان و دلدادگان خود را کسب کند. این بعد مهم انقلاب که آمریکا آن را به رفتار امپراتوری‌گرایانه، نفوذ ایدئولوژیک یا هلال شیعی تعبیر می‌کند، الان می‌تواند قدرت جمهوری اسلامی را در بسیاری از قاره‌ها افزایش دهد. البته در سال‌های اخیر، برخی از مسئولان و جریان‌های کوته‌فکر نفوذ انقلاب اسلامی و حضور در کشورهای منطقه را که به منظور در دفاع از مردم محروم و مستضعف انجام می‌شود، زیر سؤال برده‌اند و خواهان نرده‌کشی میان مردم ایران و دلدادگان انقلاب در دیگر کشورها شده‌اند. گویا نمی‌دانند که آنها مدافعان انقلاب و سرمایه‌های دائم در حال رشد انقلابند.