وحيد شفيعي/ بهمن 1357 يکي از پرحادثهترين مقاطع تاريخي اين سرزمين است که با شتابگيري انقلاب اسلامي هر روز و هر ساعت آن با حوادث مختلفي همراه بوده است. يکي از حوادث مهم و تأثیرگذار در روند انقلاب، انتخاب دولت موقت به فرمان حضرت امام(ره) و با محوريت مهندس مهدي بازرگان بود که درباره اين واگذاري امور به وي اختلافنظرات مختلفي وجود داشت. در همین ایام بود که حضرت امام(ره) طی یک مصاحبه مطبوعاتی در مدرسه رفاه اعلام کردند: «شورای انقلاب حکومت موقت تعیین خواهد شد و حکومت موقت، موظف خواهد بود که مقدمات رفراندوم را تهیه کند. همچنین قانون اساسی که تدوین شد، به آرای عمومی گذاشته میشود.» ایشان دولت بختیار را غیر قانونی اعلام کردند و گفتند: «کاری نکنید که مردم را به جهاد دعوت کنم.»
در پی جلسه اعضای شورای انقلاب با حضور امام خمینی(ره)، به پیشنهاد اعضا و موافقت امام(ره)، مهندس مهدی بازرگان برای نخستوزیری دولت موقت انتخاب شد. مهندس بازرگان درباره انتخابش به نخستوزیری دولت موقت اظهار داشت: «در پی تشکیل جلسه شورای انقلاب در روز 14/11/57، آقای (امام) خمینی(ره) ما را مخاطب قرار داده، پرسیدند برای نخستوزیری چه کسی را تعیین کنیم؟ آقای مطهری بود یا یکی دیگر از روحانیون شورای انقلاب که مرا پیشنهاد کرد. در هر حال نظر عموم روی من رفت و اگر کسی موافقت نداشت، حرفی نزد. آیتالله خمینی(ره) تبسم و اظهار خوشوقتی کرده، گفتند به این ترتیب خیالم از دو طرف راحت شد. ظاهراً منظور ایشان از دو طرف، ملیون و روحانیون بود.»
از جمله وظايف اين دولت، ايجاد زمینه براي برگزاري رفراندوم جمهوري اسلامي، برگزاري انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسي و همهپرسي قانون اساسي بود. از جمله وظايف ديگر آن برگزاري شرايط انتخابات در دوران انتقال بود. مرحوم اکبر هاشميرفسنجاني در کتابش درباره مأموریتهای دولت انقلاب چنين ميگويد: «در اين ايام، ضرورت تشکيل دولت بر کسي از انقلابيون پوشيده نبود؛ زيرا از يک طرف امام(ره) از روز اول ورودشان، روي تشکيل نهادهاي رسمي اصرار داشتند و نميخواستند کشور همينطور و مثلاً با يک گروه انقلابي و بدون برنامه، اداره بشود و از طرف ديگر، پيشبيني سقوط قريبالوقوع رژيم سلطنتي، نيازهاي زيادي از قبيل اداره امور جاري کشور، برگزاري رفراندوم تغيير نظام، تدوين قانون اساسي و... را در پي داشت، که ميبايست براي آنها برنامهريزي و سازماندهي صورت ميگرفت. به همين دليل امام(ره) به مهندس بازرگان مأموریت دادند که دولت موقت را تشکيل دهد.»
مرحوم آيتالله مهدويکني نيز در خاطراتش درباره زمينههاي تشکيل دولت موقت چنين نقل ميکند: «چند روز پيش از پيروزي انقلاب امام دستور تشکيل دولت موقت را صادر کردند. امام(ره) به محض ورود به تهران به بهشتزهرا تشريف آوردند. فرمودند من به پشتيباني اين ملت، دولت تعيين ميکنم و من توي دهن اين دولت ميزنم و همانجا با توجه به پشتيباني مردم و پذيرش عمومي، زمينه را براي تشکيل دولت موقت آماده کردند. ظاهراً ايشان دو سه روز بعد از تشريففرمايي، مجلسي تشکيل داد و طي حکمي آقاي مهدي بازرگان را به عنوان رئيس دولت موقت و نخستوزيري انتخاب کردند. البته آقاي مهندس بازرگان اول متمايل نبود.»
غلامرضا نجاتي نيز در کتاب «خاطرات بازرگان شصت سال خدمت و مقاومت» به این موضوع چنین اشاره ميکند: «آنچه مسلم است، ريشه اين انتخاب بازرگان به سمت نخستوزيري را بايد در دوره قبل از پيروزي انقلاب اسلامي جستوجو كرد. زماني كه امام خميني(ره) از عراق به پاريس منتقل شد، رجال و فعالان سياسي در راستاي مبارزه با حكومت پهلوي به ديدار ايشان رفتند و مذاكرات مختلفي را در آنجا انجام دادند. مهندس بازرگان نيز كه مبارزات سياسي خود را از سالهاي دهه 1320 شمسي شروع كرده و تا سال 1357 با گرايشهای مذهبي به طرق مختلف آن را ادامه داده بود، با هدف همگامي با مبارزات امام خميني(ره) در پاريس به ملاقات ايشان رفت. در اين ديدار، امام(ره) با اشاره به اوضاع سياسي كشور كه به صورت روزافزوني در جهت تضعيف حكومت پهلوي حركت ميكرد، به بازرگان گوشزد کرد كه بايد به فكر تشكيل مجلس و هیئت دولت باشيم و از وي خواست كه افراد مورد اعتماد و مسلمان را شناسايي و براي تحقق اين ايده معرفي كند. بازرگان نيز با كمك و رايزني افراد ديگري، فهرستي از فعالان سياسيـ انقلابي را تهيه و به حضرت امام(ره) ارائه كرد.»
علي جنتي نيز در اين باره ميگويد: «... پس از آن، آقاي بازرگان دولت موقت را تشکيل داد و کار خود را شروع کرد. طبیعتاً از همان روزهاي اول، جمع ما و کساني که آقاي بازرگان را از قبل ميشناختند و به تفکرات ليبراليستي ايشان و بعضي از کسانيکه در نهضت آزادي فعاليت ميکردند، آگاهي داشتند، با انتخاب آقاي بازرگان براي نخستوزيري مخالف بودند؛ اما به هر حال تعبدي که نسبت به امام(ره) و حرکت امام(ره) وجود داشت، دهانها را بسته بود و هيچکس جرئت نميکرد اعتراض کند.»
علياکبر ناطقنوري يکي ديگر از شخصيتهاي دوران انقلاب است که نميتواند در خاطراتش از ابراز نظر درباره بازرگان صرفنظر کند. وي مينويسد: «نگاه اوليه امام اين بود که از روحانيت کسي مسئوليت اجرايي نگيرد و شايد تحليل ايشان اين بود که عدهاي در داخل و خارج نگويند که اين همه سروصدا براي اين بود که خود آقايان به پست و ميز برسند و نظر امام(ره) اين بود که روحانيت نظارت بر امور بکند و تا زمان بنيصدر اين نگاه بود... وقتي دولت موقت انتخاب شد، عليرغم اينکه آمريکاييها خود را باخته بودند، خيلي نگران نبودند و اين يک فرصتي براي ما شد، والّا چه بسا ممکن بود که يک برخورد تند و خشني بکنند، البته معلوم نبود بتوانند کاري کنند. به نظر بنده در آن شرايط، انتخاب اين آقايان بهترين گزينه بود و اين، هوشياري امام(ره) را ميرساند؛ اگرچه ما از آنها خيلي خسارت ديديم. در روي کار آمدن بازرگان، آقاي مطهري و بهشتي نقش داشتند، اما کسيکه اين انتخاب امام(ره) را تا آخر قبول نداشت و شجاعانه نقطهنظراتش را به امام(ره) ميگفت، مرحوم ربانيشيرازي بود.»
خواندن نظرات ابوالفضل توکليبينا، از ياران قديم امام خميني(ره) و از اعضاي حزب مؤتلفه اسلامي در اين باره نيز خالي از لطف نيست. وي در خاطراتش ميگويد: «بايد اذعان کرد که بعضي از دوستان ما که مهندس بازرگان را براي نخستوزيري دولت موقت پيشنهاد کرده بودند، بيش از حد نسبت به او و دوستانش خوشبين بودند؛ در حاليکه امام خميني(ره) بعدها اظهار کرد که از اول با انتخاب وي براي رياست دولت موقت مخالف بوده است. با تمام اين احوال، واگذاري دولت موقت به اين گروه، به روشني نشان داد که نهضت آزادي با نظام اسلامي نميتواند مطابقت داشته باشد و آنها ولايت فقيه را که استمرار ولايت امام معصوم(ع) است، قبول نداشتند. البته اگر اين آقايان در مواجهه با رهبري، مواضع درستي را اتخاذ کرده بودند، شايد کارشان به اينجا نميکشيد... نکته مهم اين بود که حضرت امام(ره) در حکم نخستوزيري بازرگان، بر اين نکته تأکید ورزيد که منصب نخستوزيري به شخص بازرگان داده ميشود، نه به تشکيلات نهضت آزادي. با اين همه، وقتي وي به نخستوزيري رسيد، دائم در تلويزيون سخنراني ميکرد و حرفهاي نيشدار بر زبان ميراند. مردم هم حرفهاي نيشدار او را درباره امام(ره) تحمل نميکردند. امام(ره) نيز در مواقعي نهيب ميزد و ميفرمود؛ دولت بايد انقلابي عمل کند.»
وي معتقد است: «با تمام اين احوال وقتي انقلاب به پيروزي رسيد، مردم خود از آن پاسداري کردند و دولت موقت که دولت ناکام و ضعيفي بود، نتوانست به وظايف خود عمل کند. به طور کلي، رئيس دولت، يعني شخص آقاي بازرگان، يک شخص انقلابي نبود و هيچگاه نيز خواستار سرنگوني شاه نگرديد. او تنها به انتخابات آزاد راضي بود و بس. پيداست که چنين نخستوزيري نميتواند دولتي ايدهآل براي امام(ره) و مردم انقلابي برپا کند. با توجه به اين احوال و گرايش آمريکاييها به يک دولت مورد قبول مردم، حضرت امام(ره) از موقعيت استفاده کرد. با تيزبيني خاص خود، به طور موقت دولت بازرگان را بر سر کار آورد. بعد هم به محض اينکه بازرگان در الجزاير با برژينسکي ملاقات کرد، دولت موقت را برکنار نمود.»
توکليبينا ادامه ميدهد: «به نظر من همانطور که آمريکاييها هم بعداً اقرار کردند، حضرت امام(ره) با انتخاب بازرگان، آمريکاييها را بازي داد و به آنها تک خال زد؛ زيرا آنان تصور میکردند با روي کار آمدن دولت موقت در ايران، منافعشان از بين نميرود و به روال قبل باقي خواهد ماند.»
محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران در تحلیل خود از انتخاب دولت موقت معتقد است: «اگر امام(ره) در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمیگذاشت، شاید انقلاب به ثمر نمیرسید، بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را به کار گرفت که آمریکا احساس خطر نکند.»
مواضع علي مطهري نيز شنيدني است. وي در يك برنامه تلويزيوني گفت: «من فكر ميكنم معرفي مهندس بازرگان برای سمت نخستوزير دولت موقت به امام، يك تدبير حكيمانه از سوي شهيد مطهري بود و به نظر انتخاب خوب و درستي هم بود. من معتقدم سران انقلاب به گونهاي آمريكا را فريب دادند. آمريكا به اين وسيله خيلي زود از حمايت رژيم شاه دست برداشت و احساس كرد كساني دولت آينده را تشكيل ميدهند كه با غرب رابطه معقولي خواهند داشت. به همين دليل بود كه انقلاب ما با كمترين تلفات به پيروزي رسيد. به نظرم اگر اين تدبير نبود، انقلاب با اين سرعت به پيروزي نميرسيد...»
فرزند شهيد مطهري افزود: «روز آخر حيات پدر، سر سفره ناهار همراه با آقاي لاريجاني خدمت ايشان بوديم. آنجا من گفتم آقاي بازرگان در مصاحبههاي اخير خود به نوعي نسبت به امام(ره) با كنايه صحبت كرده كه ايشان جوياي اصل صحبت آقاي بازرگان شدند. من جمله ايشان را بيان كردم كه استاد مطهري فرمودند خودت شنيدي، يا از ديگران به گوشت رسيده؟ گفتم خودم شنيدهام! ايشان در جواب فرمودند: امام(ره) هم زياد از دست ايشان راضي نيست و ما تصميم داريم ظرف دو، سه روز آينده ايشان را بركنار كنيم و يك دولت انقلابي را روي كار بياوريم. به همين دليل من فكر ميكنم اگر عمر شهيد مطهري به دنيا بود، مسائل به شكل ديگري رقم ميخورد.»