علی‌اکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بین‌الملل، درباره مواضع ضد ایرانی ترامپ در خصوص حضورش در کشور سوریه، گفت: امروز تمام مردم دنیا به حرف‌های نامربوط و توخالی ترامپ عادت دارند و سخنان رئیس‌جمهور آن کشور به واسطه تناقض‌گویی‌ها و حرف‌های غیرمنطقی‌اش خریداری ندارد. ایران از هدف خود که پیشرفت در حوزه علمی است دست نخواهد کشید و در کنار کشورهای منطقه و در خط مقدم مقاومت همگام و همراه خواهد بود.

نگاهی به وظیفه مردم و مسئولان برای حمایت از کالای ایرانی

  احمدرضا هدایتی/حدود هشت سال پیش در تاریخ 15/6/89 برای اولین بار، رسماً رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته) بذر «اقتصاد مقاومتی» را در زمین اقتصادی کشور کاشتند، البته ایشان چند سال قبل از آن، در اقدامی هوشمندانه با طرح شعارهای مرتبط با موضوعات مختلف اقتصادی و فرهنگی، بسترهای لازم را با طرح شعارهایی مانند؛ «نوآوری و شکوفایی» در سال ۱۳۸۷ آغاز و با شعار «اصلاح الگوی مصرف» در سال ۱۳۸۸ و شعار «همت مضاعف و کار مضاعف» در ابتدای سال ۱۳۸۹، فراهم کرده بودند.
پس از آن تاکنون نیز، ایشان پیوسته تلاش کرده‌اند تا فرایند تحقق مهم‌ترین اولویت جامعه، یعنی «اقتصاد مقاومتی» را گام‌به‌گام و متناسب با اوضاع کشور، در قالب شعارهای جدید سالیانه یا در سخنرانی‌ها و جلسات مختلف با مردم و مسئولان ترسیم، پیگیری و مطالبه کنند.
با اینکه طی این سال‌ها، بذر اقتصاد مقاومتی جوانه زده و تا حدودی رشد کرده است، اما با گذشت نزدیک به 10 سال از طرح اولین شعارهای اقتصادی سال و دیگر رهنمودها و راهبردهای اعلام شده از سوی رهبری در این زمینه، متأسفانه هنوز نهال «اقتصاد مقاومتی» به ثمر نرسیده و در حد شایسته بارور نشده است.
البته در طول عمر با برکت انقلاب اسلامی، در برخی مقاطع دستاوردهای علمی و عملی کشور با اتکا به منابع و توان داخلی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب (نیروهای درونزا)، با رشد خارق‌العاده و جهشی همراه بوده و این خود بیانگر «خواستن، توانستن» و شعار «ما می‌‌توانیم» است، اما با وجود دستاوردهای مورد اشاره در عرصه‌های مختلف، روند رشد اقتصادی و پیشرفت صنایع در کشور، به دلایل مختلف همواره با فراز و فرود همراه بوده است. 
به طور حتم به همین دلیل است که امسال نیز بار دیگر و برای دهمین سال متوالی، رهبر معظم انقلاب شعار سال را با موضوع «حمایت از کالای ایرانی»، به این راهبرد مهم که ضامن شکوفایی اقتصادی کشور و ارتقای وضعیت معیشتی مردم و به تبع آن، بهبود وضعیت فرهنگی جامعه و ارتقای امنیت کشور است، اختصاص دادند. 
اما شاید این سؤال مطرح شود که با توجه به اقدامات صورت گرفته، علت رشد بطئی این نهال 9 ساله چیست؟
در موضوع تولید ملی و حمایت از کالای ایرانی، کاستی‌ها و نواقص موجود در حدی است که رهبر معظم انقلاب، موفقیت در این عرصه را مشروط به مشارکت همگانی اعلام می‌کنند، بنابراین باید ببینیم که چه مؤلفه‌هایی در این زمینه نقش دارند و سهم هر یک از آنها چیست؟
بی‌شک در این رابطه، اولین و مهم‌ترین نقش را دولت به معنای عام آن (شامل دستگاه‌های مختلف وابسته به قوای سه‌گانه) بر عهده دارد و ساماندهی امور تجاری و جلوگیری از واردات بی‌رویه (اعم از قاچاق و غیرقاچاق) انواع کالاهای وارداتی به‌ خصوص وسایل تجملی یا محصولات و کالاهای ساده و مصرفی که دارای تولید مشابه در داخل کشور هستند، مهم‌ترین آنها به ‌شمار می‌روند.
همچنین رفع خلأ‌های قانونی و ایجاد ثبات در قوانین و مقررات اقتصادی، تقویت و توسعه سیستم کنترلی و نظارتی و مقابله جدی با فساد اداری و نیز حل مشکل کم‌کاری و کُندی روند امور و رفع نواقص فنی در برخی از دستگاه‌ها و نیز تعدیل و عادلانه‌سازی هزینه‌های سنگین دولتی مانند مالیات، عوارض و ارزش افزوده یا سود بالای تسهیلات بانکی و سایر عوامل مشابه، از دیگر موضوعاتی هستند که ساماندهی آنها باید مورد توجه جدی مسئولان محترم قرار 
گیرد.
برای نمونه وقتی طراح اولین خودروی تمام الکترونیکی کشور در مواجهه با بی‌مهری و کم‌لطفی مسئولان ذی‌ربط برای قرار گرفتن این خودرو در خط تولید، عصبانیت و نارضایتی خود را با پرتاب خودروی نمونه‌سازی شده به دره و مهاجرت به خارج از کشور و اجرای این طرح ایرانی در یک کشور دیگر بروز می‌دهد، نباید در معیوب بودن نظام اداری و ضرورت اصلاح و ساماندهی آن تردید کرد. 
این مورد؛ تنها نمونه‌ از این دست نیست، حدود ۱۰ سال پیش در جریان برگزاری یک نمایشگاه ویژه مخترعان و مبتکران در مجلس شورای اسلامی، شاهد گلایه مخترعی بودم که ناامید از دریافت تسهیلات 30 میلیون تومانی برای تولید اختراعش، مجبور شده بود، امتیاز اختراع خود را با دریافت مبلغ 300 میلیون تومان، برای همیشه به یک شرکت چینی بفروشد.
همین چند روز قبل نیز رسانه ملی در جریان یک گزارش خبری، از مصائب یک مبتکر دیگر ایرانی که پس از شش سال انتظار و طی مراحل مختلف برای تصویب طرح تولید اولین دستگاه تولید علوفه اُرگانیک (با کمترین میزان مصرف آب)، حالا با مشکلات جدید دیگری مانند؛ سهم‌خواهی واسطه‌های ظاهراً نامرتبط با دستگاه دولتی برای مشارکت در سود تولید و حتی تهدید مبنی بر واردات کالای مشابه در صورت تن ندادن به خواسته آنان دست به گریبان شده، پرده
 برداشت.
در این زمینه نیز اگرچه بنیاد ملی نخبگان از سال‌ها پیش گام‌های مهمی را برای رفع این نقیصه برداشته است، اما هنوز ظرفیت‌های تخصصی لازم در ادارات و اعتماد و همت لازم در محیط دانشگاه برای به ثمر رساندن ایده‌ها و طرح‌های جدید استادان و دانشجویان و اطمینان و ریسک‌پذیری لازم در سرمایه‌گذاران و تعامل و همکاری شایسته بین صنعتگران با نخبگان و متخصصان برقرار نشده و تضمین کافی برای تجاری‌سازی و مهم‌تر از آن، حفظ مالکیت معنوی دستاوردهای علمی و پژوهشی مخترعان و مبتکران وجود ندارد.
دومین گروه اثرگذار در این عرصه، سرمایه‌گذارانی هستند که مسئولیت تولید کالا و ارائه خدمات را برعهده دارند و به طور طبیعی مهم‌ترین نقش آنها تولید کالا و ارائه خدمات با بهترین کیفیت و توأم با خلاقیت و نوآوری و منصفانه‌ترین قیمت است، اما مسئولیت این گروه نیز تنها به این دو عامل محدود نمی‌شود؛ بلکه خدمات پس از فروش را نیز شامل می‌شود.

 محمد قلی‌یان/ پس از حوادث دی ماه سال گذشته ، بر آن شدیم تا به بررسی  ابعاد و پشت پرده اغتشاشات پرداخته و نقش بیگانگان و سرویس‌های اطلاعاتی خارجی بویژه آمریکا را مورد بررسی قرار دهیم که ادامه این بحث در ذیل می‌آید.
18ـ دامن زدن به اختلافات قومی‌ـ مذهبی: «دینا رورابکر»، قانونگذار مجلس نمایندگان آمریکا و خطابه‌نویس رئیس‌جمهور اسبق آمریکا، «رونالد ریگان» در یادداشتی از به کارگیری دکترین ریگان برای براندازی نظام حاکم ایران، با دامن زدن به اختلافات قومی‌ـ مذهبی در این کشور حمایت کرده است. وی که پیشتر به طور علنی از براندازی نظام ایران حمایت کرده بود، در یادداشتی در «نشنال‌اینترست» با اشاره به اغتشاشات اخیر در برخی شهرهای ایران، خواستار آن شده که دولت‌ آمریکا قاطعانه از کسانی که به خیابان‌ها می‌آیند، حمایت کند. 
19‌ـ ایده پرده آهنین: او می‌نویسد: «وقتی من برای رئیس‌جمهور ریگان درباره مخالفان شوروی خطابه می‌نوشتم، از مخاطرات موجود برای کسانی که در برابر ظلم در آن سوی «پرده آهنین» قیام می‌کردند، آگاه بودیم. اما لازم بود آنها بدانند که تنها نیستند و دنیای بیرونی از شجاعت آنها در مواجهه با حبس و حتی مرگ احتمالی با خبر می‌شود.»
20‌ـ دکترین ریگانی: «رورابکر» همچنین نوشته است: «ما به یک دکترین ریگانی برای ایران نیاز داریم‌ـ به طور خاص لازم است از کردها، آذری‌ها، بلوچی‌ها، عرب‌ها و ایرانیان مخالف نظام حاکم حمایت کنیم تا نظام‌های جدیدی بر مبنای حق تعیین سرنوشت خود یا یک ساختار سیاسی فدرال شکل بگیرند.» این قانونگذار آمریکایی با اشاره به نزدیک شدن موعد تصمیم‌گیری ترامپ درباره رفع تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران، ذیل برجام پیش‌بینی کرده، «تظاهرات‌ها در ایران» تأثیر عمیقی بر تصمیم‌گیری رئیس‌جمهور آمریکا برای خروج از این توافق خواهند گذاشت.
21‌ـ دوران جنگ سرد با ایران: هنری کیسینجر وزیر خارجه اسبق آمریکا نیز می‌گوید باید با ایران همانند شوروی دوران جنگ سرد عمل کرد و یک حوزه نفوذ برای این کشور به رسمیت شناخت، تا در صورت بیرون آمدن از آن حوزه، با تهران مقابله کرد. وی که در دولت «ریچارد نیکسون» و تا دو سال پیش از انقلاب اسلامی در این سمت بود و برای شرکت در نشست «چالش‌های جهانی و راهبرد امنیتی ایالات متحده» در کمیته نیروهای مسلح سنا حاضر شده بود.»
22ـ پیچیدگی برخورد با منسجم‌ترین کشور منطقه: کیسینجر می‌گوید: «اگر پایگاه‌های قدرت سابق داعش به‌ اشغال سپاه پاسداران یا شبه‌نظامیان شیعه تحت فرمان آن درآید، کمربند نفوذ ایران از تهران تا بغداد و دمشق و بیروت کشیده خواهد شد و مدل ایرانی جهادی‌گرایی، جایگزین مدل داعش خواهد شد؛ نتیجه اینها، احیای امپراتوری ایران است.» با درنظر گرفتن این مطلب، اصلی‌ترین چالش فعلی منطقه، ایران است. ایران، هم از نقطه‌نظر تاریخی و هم از منظر سیاسی، همیشه منسجم‌ترین کشور منطقه بوده؛ ایران تنها کشور منطقه است که طی دوران کشورگشایی مسلمانان، توانست زبان و فرهنگ تاریخی خود را حفظ کند. تأثیرگذاری این روزهای ایران، ناشی از ظهور این کشور در چشمان رهبران منطقه به عنوان یک کشور در آستانه هسته‌ای شدن پس از امضای برجام است.
23‌ـ مبارزه با قدرت انقلابی: کیسینجر در ادامه می‌نویسد: «این کشور از یک سو در قالب نظام سازمان ملل و تحت محدودیت‌ها و تکلیف‌های این سازمان به عنوان یک کشور دارای حق حاکمیت شناخته می‌شود و از سوی دیگر، با شناساندن خود به قدرتی انقلابی، به نظم جهانی موجود حمله‌ور شده است. استفاده از این ظرفیت است که باعث شده نائبان ایران در یمن، لبنان و عراق، دولت‌های موجود کشورهای خود را یا تضعیف کنند، یا به نهاد زیرمجموعه خود بدل کنند.»

 سید فخرالدین موسوی/  محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات 14 فروردین 97 از دیدارهای عیدانه خود با برخی از چهره‌های سیاسی، از جمله معاون اول دولت اعتدال، اسحاق جهانگیری خبر می‌دهد و در این باره در صفحه شخصی خود در اینستاگرام می‌نویسد: «از آقای جهانگیری خواستم برای آینده کشور هر چه زودتر از دولت جدا شود.» این جمله می‌تواند سیاست‌گذاری جریان اصلاح‌طلب را نشان دهد که عبارت است از جدا کردن راه خود از دولت و فرار از پذیرش هزینه عملکرد دولت اعتدال در پنج سال اخیر؛ گرایشی که نشانه‌های آن را می‌توان به سادگی در همین روزهای اندک منتشر شدن رسانه‌های اصلاح‌طلب پیش از نگارش این یادداشت در سال 97 کاملاً مشاهده و دنبال کرد.
«عبدالله ناصری» فعال سیاسی اصلاح‌طلب در مصاحبه با روزنامه «آرمان» گفت: «این تفاهم یا سوءتفاهم در جامعه مخصوصاً میان کنشگران و نخبگان ایجاد شده که آقای روحانی حرف‌های خوبی می‌زند، اما پیگیری یا فعل و انفعال خاصی را در ارتباط با این حرف‌های خوب نمی‌بینند... تحلیل من این است که آقای روحانی برخلاف رؤسای جمهور قبلی حتی آقای احمدی‌نژاد، برای وزرای خود وقت نگذاشته و وارد کارهای ریز و درشت وزارتخانه‌ای نشده و ارزیابی از توانمندی و کار درون وزارتخانه‌ای ندارد. بالاخره این گلایه‌ای است که از آقای روحانی بوده و در هیچ کدام از رؤسای جمهور پس از انقلاب سابقه نداشته که رئیس‌جمهور برای وزرا و استانداران خود وقت گفت‌وگوی اختصاصی نمی‌گذارد.»
روزنامه «همدلی» در گزارشی اقتصادی نوشت: «دلار را باد می‌برد و سیف و بانک مرکزی را خواب! این جمله، نخستین واکنش رسانه‌های مجازی به افزایش قابل توجه نرخ ارز در ایام نوروز بود. همان روزهایی ‌که از بازار خبر رسید دلار قیمت پنج هزار و 100 تومان را نیز رده کرده است تا بازار اظهارنظرها درباره قیمت ارز در چهارراه‌ استانبول بار دیگر به داغی سال‌های گذشته شود. شاید نزدیک به پنج سال پیش که داستان مهیج طلا و ارز در چهارراه‌ استانبول روایت می‌شد، کمتر کسی فکر می‌کرد که در سال‌های نه چندان دور، ترس دلار از گرانی‌های خاطره‌ساز اینچنین بریزد تا مردم و فعالان اقتصادی در آرزوی بازگشت نرخ دلار به چهار هزار تومان باشند.»
روزنامه «شرق» می‌نویسد: «شوک فتوحات جدید قله‌های دلار آن‌ هم در روزهای نیمه‌تعطیل آغازین سال ۹۷، خبر از سالی سخت برای اقتصاد ایران می‌دهد. اقتصاد هنوز در شوک دلار پنج‌هزار تومانی بود که در روز بعدش توانست رکورد قیمت پنج‌هزار و ۱۰۰ تومانی را آن‌ هم در حرکت یک‌ضرب روزانه در تابلوی صرافی‌ها به ثبت برساند... راه‌حلی که دولت برای بازگرداندن ثبات به بازار ارز در نظر گرفته است، به‌عنوان یکی از پیش‌پاافتاده‌ترین راه‌حل‌ها است.»
روزنامه «آفتاب یزد» در گزارشی با عنوان «بی‌تابی دلار در تعطیلات» نوشت: «بازار ارز ماه‌هاست که با نوسانات بسیاری مواجه است. این امر منجر به افزایش غیرقابل پیش‌بینی قیمت دلار شده و کار به جایی رسیده که دلار در بازار آزاد تا ۵۲۰۰ تومان و حتی بالاتر نیز معامله می‌شود. با وجود انتقادات گسترده کارشناسان اقتصادی و مردم نسبت به روند صعودی افزایش قیمت ارز، همچنان دولت و بانک مرکزی در تلاش برای انکار این حقیقت هستند و این در حالی است که عملاً وضعیت بازار ارز گواه چیز دیگری است. کارشناسان عوامل مختلفی را برای افزایش قیمت ارز لحاظ کرده‌اند که در این بین، نوع مدیریت بانک مرکزی به‌عنوان متولی و سیاست‌گذار اصلی بازار ارزی کشور طی هفته‌های اخیر بسیار قابل توجه است.»
جملاتی که تنها بخشی از انتقادات این روزهای اصلاح‌طلبان به دولت است که البته حکایت سال 97 نیست و از ماه‌ها قبل و به ویژه پس از حوادث دی ماه سال گذشته شدت بیشتری گرفته است و اصلاح‌طلبان تلاش می‌کنند با افزایش نارضایتی‌ها از دولت و عملکرد دولتمردان راه خود را از آنها جدا کنند، اما آیا به واقع چنین چیزی ممکن است؟ 
 پرسشی که پاسخ آن با سرنوشت اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده از جمله انتخابات مجلس در سال 98 گره خورده است و بی‌تردید این جریان در ماه‌های آینده تلاش خود برای مثبت شدن پاسخ این پرسش و تمییز قائل شدن افکار عمومی میان جریان اصلاح‌طلب و دولتی که اصلاح‌طلبان تمام قد پشت آن و عملکردش ایستادند و از آن حمایت کردند، دو چندان خواهند کرد؛ اما عملاً  این امکان وجود دارد که چنین اتفاقی رخ دهد و آیا واقعاً اصلاح‌طلبان در عملکرد این دولت سهمی ندارند؟ نگاهی به بافت دولت اعتدال و سهم جریان اصلاحات از صندلی‌های تصمیم‌گیری و مدیریتی این دولت پاسخ روشنی به مسئله خواهد داد، نشستن اسحاق جهانگیری از چهره‌های اصلاح‌طلب بر کرسی معاون اولی که سابقه حضور در کابینه دولت اصلاحات را دارد و به گفته خود در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم نیز به عنوان کاندیدای اصلاح‌طلبان وارد کارزار انتخاباتی شده و به نفع حسن روحانی از صحنه انتخابات کنار رفت، به تنهایی روشن خواهد کرد که جریان اصلاحات اگرچه در تلاش است با بازی با کلمات و کار رسانه‌ای و تیترهای ریز و درشت به افکار عمومی بقبولاند که سهمی در عملکرد دولت مستقر ندارد؛ اما واقعیت این است که نقش قابل توجهی از مدیریت و منابع قوه مجریه در اختیار این جریان است و ساده‌اندیشی است که این‌گونه تصور شود مردم روزهای گذشته و شرایط امروز را با چند انتقاد یا چند کناره‌گیری و... فراموش کنند  و سهم جریان اصلاحات در عملکرد دولت را نادیده بگیرند.

 باقر عبدالرضایی/ امروزه اهمیت رسانه و تأثیری که رسانه‌های خرد و شبکه‌های خبری و ماهواره‌ای و اینترنتی بر توسعه ارتباطات دارند، موجب شده به منزله یک چالش در گسترش و کاهش بحران‌ها مورد توجه قرار بگیرند. رسانه‌ها نقش قابل توجهی در شتاب‌دهی، کنترل و هدایت بحران در مسیر منافع قدرت‌هایی دارند که به آنها وابسته‌اند. آنچه اهمیت دارد اینکه معاندان نظام اسلامی درصددند از قبل مشکلات موجود ماجراجویی کرده و برای رسانه‌های وابسته به نظام سلطه خوراک تبلیغاتی تهیه کنند. مطالعات نشان می‌دهد که رسانه‌ها در تولید نارضایتی ذهنی تأثیرگذارند، اما بخشی از متن تأثیرگذار از سوی جریان‌های سیاسی داخلی تولید می‌شود که نتوانسته‌اند به لحاظ اعتقادی خود را با آموزش‌های دینی  منطبق کنند و از این نظر مسیر ناهمگون با انقلاب اسلامی را در پیش گرفته‌اند؛ لذا درصدند تا از طریق دامن زدن به منازعات، گسل‌های اجتماعی را فعال و نارضایتی‌ها را تشدید کنند. 
در همین حال آسیب‌هایی در حوزه مدیریت بحران وجود دارد که شناخت ناکافی از شرایط بحران کشور و غفلت از مرحله پیش، حین و پس از بحران و بی‌توجهی به آموزش از آن جمله‌اند. رسانه‌ها می‌توانند برقرارکننده پیوند میان دست‌اندرکاران مدیریت بحران و افکار عمومی در رد گیری، کمک‌ها و رافع مخاطرات مردم در بحران باشند. هم اینکه هوشیار و حساس کردن مردم و مقامات و آموزش برای آمادگی و مواجه شدن در مراحل بعد از  بحران از وظایف و ویژگی‌های آنهاست. اندیشمندان علوم ارتباطات اذعان ‌دارند که مدیران بحران برای واپایش و تعامل با رسانه‌های حرفه‌ای مراحل زیر را مد نظر داشته باشند:
1ـ مدیران بحران باید واقعیت را با مردم در میان بگذارند و از ذکر مواردی که پایه و اساس درستی ندارند به شدت پرهیز کنند.
2ـ با ویژگی‌های رسانه و نوع تعامل با آنها آشنایی داشته باشند. 
3ـ کوتاه و هدفمند صحبت کنند و اولویت رسانه‌ها را برای تولید متن متناسب با شرایط بحران بشناسند. 4ـ اعتمادبه‌نفس داشته و پاسخگو بوده و با حضور مستمر در صحنه بحران کنترل خود را حفظ کنند.
 5ـ از زبان ساده و عامیانه استفاده کنند. 6ـ مواظب فریب رسانه‌ها باشند.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد، رسانه‌ها در برخورد با بحران و ناآرامی‌های ناشی از آن به چند دسته پرسش می‌پردازند؛ یک دسته پرسش‌هایی است که معطوف به واقعیت بوده و سمت و سوی آن هم‌افزایی در حل بحران و منعکس‌کننده واقعیت‌هاست، دیگری احساسی و مبتنی بر داده‌های عملیات روانی می‌باشد که جهت‌گیری آنها ایجاد نشاط و سرزندگی و کم اهمیت جلوه دادن شرایط برای استمرار جریان عادی امور است، که رسانه‌های غیر همسو هم تلاش می‌کنند برای تولید نارضایتی آنها را در مسیر منافع جناحی و جریانی خود هدایت کنند. دسته آخر از نوع چالشی است که هدف اصلی علت‌یابی و برآورد تمهیدات برای تقابل است و ضرورت دارد مدیران بحران مراقبت لازم را نسبت به پرهیز از سیاسی‌کاری، اتهام‌زنی یا متهم‌یابی در این مرحله داشته باشند.
راهکارها:
ـ مرجعیت رسانه‌ای نباید تضعیف شود و رکود سیاسی در زمینه اعمال قدرت برای تقابل با بحران در بعضی حوزه‌ها باید ترمیم شود.
ـ حوزه اجرایی با پردازش ایده‌های جدید قدرت تجزیه و تحلیل و حل بحران را داشته باشد.
ـ توجه به خواسته‌های مشروع مردم و رسیدگی به مشکلات آنها در اولویت قرار گیرد.
ـ ترویج سواد رسانه‌ای به خصوص برای مدیرانی که واپایش بحران با آنهاست، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.
در این راستا آموزش و تعامل سازنده مدیران رسانه‌های همسو و توجه به تغییرات اتفاق افتاده در حوزه رسانه‌ها باید مد نظر قرار گیرد.

 مهدی فرهادی/ در ادامه سلسله مطالب مربوط به موضوع جنگ سایبری در سال گذشته و پس از آشنایی با مفهوم این جنگ و اهداف و سیاست گذاری‌های آن به درس‌هایی  از جنگ سایبری اشاره شد که به ادامه بحث در این ستون - که پیشتر در صفحه چهار قرار داشت - پرداخته می‌شود.
17ـ حمله به شریان‌های اقتصادی به منظور ایجاد شوک‌های اقتصادی، کمبود کالا، قحطی، فاسد کردن کالاها و حتی برهم زدن قراردادها؛ کما اینکه در حمله سایبری گسترده‌ای که سال 91 به وزارت نفت صورت گرفت، یک ویروس با حمله به مادربُردهای رایانه‌های این وزارتخانه، همه اطلاعات رایانه‌ها را پاک کرده بود. درباره آن حمله، گفته شده بود که ستاد حمل‌ونقل سوخت و سامانه هوشمند سوخت، هدف بوده که در عمل، این حمله ناکام ماند و دفع شد و در نهایت مشکلی در این سامانه و سوخت‌رسانی به خودروها در جایگاه‌‌ها ایجاد نشد.
18ـ عملکرد ویروس‌ها در جنگ‌های سایبری پیچیده است. ویروس‌ کامپیوتری، نرم‌افزاری است که دائماً از خود کپی می‌گیرد و آنها را در فایل‌ها و برنامه‌های دیگر قرار می‌دهد. این فایل‌ها پس از وارد شدن به کامپیوتر اقدامات غیرمنتظره‌ای انجام می‌دهند. همچنین یک ویروس می‌تواند مجوز دسترسی به دستگاه را از طریق شبکه و بدون احراز هویت فراهم کند. ویروس همیشه خود را به یک فایل اجرایی یا فایلی که طراحی شده تا با برنامه‌ای خاص باز شود، وصل می‌کند. او همیشه برای فعال شدن به اجرا شدن برنامه میزبانش نیاز دارد و اگر این اتفاق نیفتد، ویروس همیشه خفته خواهد ماند.
19ـ یکی از روش‌های جنگ سایبری که موفقیت‌هایی به دنبال داشته، به‌کارگیری تروجان‌ها بوده است. تروجان، برنامه مخربی است که به صورت یک نرم‌افزار جالب به نظر می‌رسد. برخلاف ویروس‌ها، تروجان‌ها تکثیر نمی‌شوند؛ ولی به‌‌ اندازه ویروس‌ها مخرب هستند. تروجان ابتدا به قسمت‌های گوناگون نفوذ می‌کند، سپس راهی برای آسیب به آنها پیدا خواهد کرد.
20ـ دكتر «رندال آر ديپرت» كارشناس سایبری از جنگ سایبری به یک جنگ سرد سایبری نام می‌برد که دارای شکل سرد، ولی در اثر مانند جنگ گرم است. وی می‌گوید: «براي نمونه در قوانين جنگ سنتي مواردي مانند كشتن يا مجروح كردن اهداف انساني يا نابودي ساختارهاي فيزيكي مشخصاً بيان شده است؛ اما هيچ قانون يا محدوديتي براي صدمات سايبري يا نرم كه به اهداف انساني و ساختارهاي فيزيكي «به صورت شيء» صدمه نمي‌زند، وجود ندارد. در حالي كه تخريب عمدي يا منحرف كردن داده‌ها يا الگوريتم‌ها هم مي‌تواند به انسان‌ها، ماشين‌ها يا محيط زيست زيان وحشتناكي وارد كند. زياني كه گريبان سيستم‌هاي كاملاً غيرنظامي را مي‌گيرد و در دوره‌هاي طولاني زماني به جمعيت يك كشور صدمه مي‌زند.» ديپرت مي‌گويد: «من پيش‌بيني مي‌كنم كه آنچه ما امروز با آن مواجهيم، يك جنگ سرد سايبري طولاني است كه مشخصه‌اش وارد آمدن خسارت‌هاي محدود، ولي مكرر به سيستم‌هاي اطلاعاتي است. اين در حالي است كه ملت‌ها، شركت‌ها و... اين سلاح‌ها را آزمايش کرده و احساس مي‌كنند كه اين سلاح‌ها راهي به سوي دست يافتن به نوعي توازن است.»
21ـ تسلیحات سایبری یکی دیگر از نگرانی‌ها در زمینه فضای مجازی است. «بروس اشنایر» می‌گوید جاسوسی سایبری میان آمریکا، چین و ملل دیگر در دهه‌ اخیر بسیار شایع بوده است. او همچنین نگران است که جنجال رسانه‌ای ناشی از حملات اخیر به ترویج نوعی ملی‌گرایی در اینترنت و ترغیب به رقابت بر مبنای تسلیحات سایبری منجر شود که این مسئله می‌تواند آثار جانبی منفی را برای اینترنت و کاربران آن رقم بزند. وی چنین می‌گوید: «ما به قابلیت‌های طرف مقابل واقف نیستیم. ترس ما از این است که آنها از ما قوی‌تر باشند؛ از این رو فقط برای رعایت جانب احتیاط، توان بیشتری را صرف می‌کنیم.»