دکتر یدالله جوانی/ سالروز میلاد حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) را به درستی روز پاسدار نامیده‌اند تا معرف جنس و هویت پاسداران باشد. امام حسین(ع) مظهر تمامی ارزش‌ها و فضیلت‌هایی چون؛ جهاد، ایثار، شهادت، آزادگی، عدالت‌خواهی، ظلم‌ستیزی، مظلوم‌پناهی، حقیقت‌جویی، شجاعت و صلابت بود. پاسداران انقلاب اسلامی در حقیقت و واقعیت، پرچمداران و نمادهای امروزین تمامی این ارزش‌های هویت‌بخش به مکتب‌ عاشورا هستند. پاسداران انقلاب اسلامی از زمان هویت‌یابی با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران زمین، با عملکرد خود نشان دادند که ریشه در عاشورا و مکتب سیدالشهداء(علیه‌السلام) دارند. آری، جنس پاسداران انقلاب اسلامی، از جنس شهدای کربلا و یاران باوفای امام حسین(ع) است. بنابراین اگر نسل امروز بخواهد، سپاه و پاسداران آن را به درستی بشناسد، باید با داستان کربلا و هویت سپاه امام حسین(ع) به درستی آشنا شود. جوانان ایران‌زمین و دیگر جوانان در امت اسلامی، اگر بخواهند به رمز و راز این جمله تاریخی حضرت امام خمینی(ره) که فرمودند: «ای کاش من هم یک پاسدار بودم»، پی ببرند و آگاه شوند، راهی جز آشنایی با هویت و شناسنامه پاسداران ندارند؛ هویت و شناسنامه‌ای که تجلی‌بخش تمامی فضیلت‌های عاشوراییان در عصر حاضر است. سپاه با برخورداری از چنین پاسدارانی، به گونه‌ای درخشید که رهبر کبیر انقلاب اسلامی با ملاحظه و مشاهده حماسه‌‌آفرینی‌های این نهاد انقلابی و عاشورایی در دوران جهاد و شهادت، با صراحت فرمودند: «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود.» پاسداران در گذر زمان چهل ساله انقلاب اسلامی، نشان دادند که پایبند و وفادار به تمامی ارزش‌هایی هستند که هویت‌بخش سپاه است. طی چهل سال گذشته، پاسداران انقلاب اسلامی هرگز لباس مقدس جهاد را از تن جدا نکرده‌اند و در لوای این لباس مقدس، عزت و استقلال ملت ایران را حفظ کرده‌اند. مردان سپاه در دهه چهارم انقلاب اسلامی، از پیشکسوتانی چون سردار شهید همدانی تا پاسداران جوانی چون شهید حججی، با نثار خون خود در راه اعتلای اسلام و حفظ عزت مسلمین و تأمین امنیت ملت ایران، نشان دادند که پاسداران دارای ثبات قدم در صراط مستقیم الهی هستند.
حضور مستمر پاسداران در عرصه جهاد و شهادت طی چهل سال گذشته، سپاه را مایه آرامش ملت و تمامی آزادیخواهان عالم، به ویژه در منطقه راهبردی غرب آسیا کرده است. امروز ملت‌های منطقه و به ویژه مردم عراق، سوریه، لبنان، فلسطین اشغالی، با نقش‌آفرینی پاسداران در مسیر خنثی‌سازی توطئه‌های قدرت‌های شیطانی علیه امت مسلمان، به خوبی آشنا هستند. آقای ترامپ چندی پیش، تصریح کرد که ایالات متحده آمریکا در ۱۷ سال گذشته، هفت تریلیون دلار (معادل هفت هزار میلیارد دلار) در جنگ‌های غرب آسیا هزینه کرده، لکن هیچ دستاوردی نداشته است. آمریکایی‌ها بر اساس برآوردهای دقیق خود، نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شکست‌های راهبردی خود در منطقه را، یک نقش اساسی و بی‌بدیل می‌دانند. همین نقش‌آفرینی‌های پاسداران در عرصه جهاد و شهادت و تلاش شبانه‌روزی آنان برای حفظ انقلاب اسلامی و تأمین استقلال، عزت و امنیت ملت ایران، آمریکا‌یی‌ها را بر آن داشته تا با تمام توان سپاه و پاسدارانش را تحت فشارهای همه‌جانبه قرار دهند. تحریم بخش‌هایی از سپاه و قرار دادن فرماندهانی از این نهاد مردمی و انقلابی در فهرست تحریم‌ها، نشانه‌هایی آشکار از خصومت دشمنان و تلاش آنان برای تضعیف سپاه است. اما در این میان، تلاش دشمنان برای تخریب سپاه در فضای جنگ نرم، از اهمیت بالایی برخوردار است. دشمنان ملت ایران درتلاشند، با تخریب پایگاه‌های مردمی سپاه و پاسدارانش، قدرت آن را به چالش بکشانند.  
جمع‌بندی آمریکایی‌ها در سال‌های اخیر، آن است که برای شکست انقلاب اسلامی، فرو ریختن جمهوری اسلامی و بازگرداندن سلطه خود بر ایران، راهی جز تضعیف سپاه ندارند. آنان سپاه و پاسداران را، نماد اقتدار و ایستادگی ملت ایران در برابر خود یافته‌اند. بر اساس چنین برآوردی، برای تخریب و تضعیف سپاه برنامه‌ریزی کرده و قدرت رسانه‌ای خود را در این راستا فعال کرده‌اند. بر اساس همین نقشه شیطانی است که رئيس‌جمهور آمریکا در پیام نوروزی و منافقانه خود به ملت ایران تحت پوشش تبریک نوروزی، بر سپاه‌ستیزی تمرکز کرده، تلاش می‌کند سپاه را در نقطه مقابل منافع مردم ایران معرفی کند، دشمنان بر این اعتقادند که تنها راه فرو ریختن سپاه یا تضعیف سپاه در ایران، متهم کردن سپاه و پاسداران به فساد است. بدیهی است که هوشمندی ملت ایران در برابر چنین نقشه شیطانی، تنها راه خنثی‌سازی این نقشه است. متأسفانه در داخل کشور هم، برخی از گروه‌ها یا افراد سیاسی که سپاه را مانع اصلی بر سر راه دستیابی به امیال خود می‌بینند، خواسته یا ناخواسته به پیاده‌سازی نقشه دشمنان علیه سپاه و پاسداران روی آورده‌اند. از دشمنان انتظاری جز چنین دشمنی‌هایی علیه ملت ایران و نمادهای اقتدارآفرین و عزت‌بخش این ملت نیست، اما هم قدم و هم داستان شدن عده‌ای در داخل با دشمن و همنوا شدن آنان تعجب برانگیز است. اما همگان باید بدانند سپاه و پاسدارانش، بر اساس هویت و شناسنامه‌ای که دارند، با ثبات قدم و بر تن داشتن همیشگی لباس مقدس جهاد، لحظه‌ای از تداوم رسالت پاسداری غفلت نخواهند کرد.

حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر حاجی صادقی


نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: «امروز شهدای مدافع حرم ما جنگ با استکبار و غده سرطانی رژیم صهیونیستی را به مرزهای آنها برده‌اند و صهیونیست‌ها می‌گویند ایران سبب شده است سنگ فلسطینی‌ها امروز به موشک تبدیل شود که ما نمی‌توانیم جلوی آن را بگیریم و اعتراف می‌کنند که اگر رهبر ایران وعده می‌دهد که ما در 25 سال آینده نابود می‌شویم، این وعده محقق می‌شود.»
حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی‌صادقی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم یادواره شهدای مدافع حرم نیروی هوافضای سپاه در سخنانی، اظهار داشت: «عاشورا و نهضت امام حسین(ع) یک فرهنگ است که موجب بقای اسلام شد و همه ما مدیون امام حسین(ع) هستیم و فلسفه وجود سپاه و بسیج هم برگرفته از نهضت امام حسین(ع) است.»
وی افزود: «در آینده عظمت کار این شهدا، مشخص خواهد شد و شما جواب همسنگران آنها را خواهید دید.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه با بیان اینکه امام حسین(ع) به قیمت بقای دین اسلام به میدان رفت، عنوان کرد: «شهدای عزیز ما هم با هدف بقای انقلاب اسلامی به میدان رفتند و اگر امروز انقلاب ما 40 ساله است و استکبار روز به روز عقب‌نشینی می‌کند و رژیم صهیونیستی نگران اصل موجودیت خود شده و لرزه بر اندام دشمنان افتاده، به برکت اقدامات همین شهداست.»
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی با بیان اینکه برای اولین دفعه در طول تاریخ اسلام با پیروزی انقلاب اسلامی، نظام ولایی چهار دهه عمر کرده است، گفت: «اگر نظام جمهوری اسلامی با شجاعت در دهان استکبار جهانی می‌زند، به برکت خون شهداست. امروز شهدای مدافع حرم ما جنگ با استکبار و غده سرطانی رژیم صهیونیستی را به مرزهای آنها برده‌اند و صهیونیست‌ها می‌گویند اگر روزی ما با سنگ فلسطینی‌ها مواجه بودیم، امروز ایران سبب شده سنگ فلسطینی‌ها به موشک تبدیل شود که ما نمی‌توانیم جلوی آن را بگیریم و خود صهیونیست‌ها اعتراف می‌کنند که اگر رهبر ایران وعده می‌دهد که ما در 25 سال آینده نابود می‌شویم، این وعده محقق می‌شود.»
وی پیروزی جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت را نتیجه پیروی از مکتب امام حسین(ع) دانست و عنوان کرد: «ما نخواهیم گذاشت حرکت توفنده انقلاب به دست دشمنان کُند شود. سپاه در مقابل همه توطئه‌های استکبار و بعضی از حکومت‌های بدبخت منطقه با تمام وجود ایستاده است و ان‌شاءالله آنچه را که این شهدا مقدماتش را فراهم کردند، یعنی فتح بیت‌المقدس را محقق می‌کند.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه با اشاره به اقدامات عربستان در منطقه و حمایت از گروه‌های تروریستی، تصریح کرد: «آیا این افسوس نیست که از منابع مسلمانان و کسانی که تأمین‌کننده منابع مالی مستکبران هستند، اقداماتی برای خاموش کردن چراغ اسلام رخ می‌هد؟»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «پاسداران انقلاب بصیر و صبور هستند؛ اما جنایات دشمنان یادشان نمی‌رود و جبهه استکبار خواهد دید که ما چگونه انتقام این شهدا را خواهیم گرفت.»

جانشین فرمانده سپاه خطاب به صهیونیست‌ها

سردار حسین سلامی در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه هفته گذشته تهران خطاب به صهیونیست‌ها تأکید کرد: «ما شما را خوب می‌شناسیم، شما بسیار آسیب‌پذیر هستید، شما نه عمق و نه عقبه دارید، شما به اندازه یک عملیات بیت‌المقدس ما هستید، هر نقطه‌ای از سرزمین تحت اشغال‌تان تقاطع آتش از شمال و از غرب است، این پدیده جدید است. شما راهی برای فرار ندارید و در دهان اژدها زندگی می‌کنید.» جانشین فرمانده کل سپاه در این باره خاطرنشان کرد: «جبهه مقاومت بسیار مقاوم‌تر از گذشته است، فکر نکنید جنگ‌های جدید مانند جنگ سال 2008، 33 روزه و 51 روزه است، این تصور باطلی است. دیده‌اید که جبهه مقاومت وقتی با تکفیری‌ها می‌جنگد، چگونه آنها را جارو می‌کند و چگونه علف‌های هرز را از سر راه برمی‌دارد. شما هرگز قوی‌تر از آنها نیستید. شرارت‌های‌تان زیاد شده است.» وی خطاب به صهیونیست‌ها ادامه داد: «گوش کنید، هر جنگی اتفاق بیفتد، مطمئن باشید محو شما را به همراه خواهد داشت، کوچک‌ترین هدف موجودیت شماست. کوچک‌تر از آن هدفی نیست. شما نمی‌توانید دومینوی اشغال سرزمین را وقتی که سربازان و شهروندان‌تان فرار می‌کنند، تحمل کنید. شما راه فراری جز ریختن به دریا ندارید. به پایگاه‌های هوایی‌تان اعتماد نکنید. آنها در دسترس هستند و زود از کار می‌افتند.» سردار سلامی تصریح کرد:‌ «به آمریکا، ‌انگلیس و فرانسه دل نبندید، آنها وقتی می‌رسند که شما نیستید،‌ مانند رسیدن یک آمبولانس برای یک فردی که مُرده است و فقط می‌تواند او را تا قبرستان مشایعت کند. پس مراقب رفتارتان باشید. محاسبات خطرناک نکنید.»

   مهدي سعيدي/ تعاملات اصلاح‌طلبان و دولت اعتدال در سال جديد در وضعيت بغرنجي قرار گرفته است. اصلاح‌طلبان از آنجا که مواجهه با شوراي نگهبان و عبور از نظارت‌هاي قانوني را براي ورود به عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي سخت مي‌ديدند و از سوي ديگر نامزد توانمند با صلاحيت در تراز رياست‌جمهوري که توان رأي‌آوري داشته باشد، در اردوگاه خود نمي‌يافتند، در انتخابات سال 96 بار دیگر به حمايت از روحاني رضايت دادند تا شايد در فرصت چهار ساله امکان تغيير وضعيت به نفع خود را بيابند! اما عملکرد چندماهه دولت دوازدهم چشم‌انداز روشن و مثبتي را پيش روي آنان متصور نکرده است! 
افزايش روزافزون مطالبات مردمي از دولت براي رفع مشکلات کشور، نااميدي زودهنگام رأي‌دهندگان از توان دولت براي حل مشکلات کشور در حالي که هنوز دولت دوازدهم يک‌ساله نشده است! (بخشي از اين نااميدي خود را در اعتراضات خياباني دي ماه سال گذشته نشان داد)، ناکامي دولت در ايجاد ثبات در اقتصاد کشور و هرج‌ومرج در بازار ارز و رشد بي‌رويه قيمت دلار و... موجب شده است تا هزينه حمايت از دولت روحاني روز به روز افزون شود! سياست‌هاي فرهنگي‌ـ اجتماعي دولت و به طور خاص مسئله فيلترينگ شبکه‌هاي اجتماعي خارجي که دولت اين روزها مصمم به اجرايي کردن بخشي از آن شده است نيز سياستي است که به مذاق اصلاح‌طلبان خوش نيامده و به چالشي ميان اين دو تبديل شده است. موضوع تا آنجا ادامه يافته که اصلاح‌طلبان با صراحت از به بن‌بست رسيدن سياست‌هاي جاري دولت سخن مي‌گويند و به دو راهي حمايت از روحانی يا عبور از وی قرار بگيرند.
اصلاح‌طلبان به خوبي آگاهند که در سال‌هاي پاياني دولت آقاي روحاني حمايت از او و دولتش احتمالاً سبب ريزش بخش‌هايي از پايگاه اجتماعي اين جريان خواهد شد. با وجود اين، چاره‌اي جز حمايت از او ندارند. اگر اصلاح‌طلبان از حمايت آقاي روحاني دست بردارند، گرفتار وضعيتي به مراتب بدتر از امروز خواهند شد که به تعبير تاج‌زاده موجب شرمندگي اين جريان در تاريخ خواهد شد! اين تعبير به خوبي نشان مي‌دهد، تداوم حمايت از روحاني نه يک انتخاب آزادانه، بلکه ضرورتي تحميلي است که گريبانگير اصلاح‌طلبان شده و گريزي از آن وجود ندارد؛ وگرنه شعار «روحاني پشيمانيم» تا عمق راهبردي اين اردوگاه رسوخ کرده که جرئت بر زبان آوردن آن وجود ندارد! اين وضع موجب شده است اصلاح‌طلبان با جديت بيشتري به سمت سياست «حمايت انتقادي» سوق يابند. در اين رويکرد چنين مطرح می‌شود که حمايت اصلاح‌طلبان از دولت آقاي روحاني به معناي چشم بستن بر نقاط ضعف دولت نيست. آنان بايد درباره ضعف‌هاي دولت تذکر لازم را به صورت خصوصي يا علني به رئيس‌جمهور بدهند؛ در عين حال که نبايد از حمايت از آقاي روحاني دست بکشند. اتخاذ همزمان اين دو رويکرد موجب می‌شود که چراغ اميد همچنان در بين هواداران روشن مانده و ريزش پايگاه اجتماعي اين جريان با حداقل شيب ممکن صورت پذيرد! در اين ميان، البته خرده تاکتيک‌هاي رسانه‌اي نيز به کار خواهد آمد، از جمله آنکه تلاش دارند وضعيت کنونی اصولگرايان را به مراتب نااميدکننده‌تر از وضعيت اصلاح‌طلبان نشان دهند تا از هرگونه جذب آرا به وسیله سبد رقيب جلوگيري کنند!
اما آنچه در اين ميان تأمل‌برانگیز است، آن است که زمان براي اتخاذ سياست «حمايت انتقادي» گذشته و اصلاح‌طلبان پس از پنج سال حمايت کامل از دولت اعتدال به اين سادگي نمي‌توانند خرج خود را از سفره دولت اعتدال جدا کرده و ژست انتقادي بگيرند؛ چرا که در بخش عمده عملکردها اين جريان نيز به طور مستقيم و غيرمستقيم نقش‌آفرين بوده است. افکار عمومي نيز چنين باوري ندارد و تفاوتي بين اصلاح‌طلبان و اعتدال نمي‌بيند و از عنوان دولت اعتدال همان اصلاح‌طلبان را تداعي مي‌کند. از نگاه ايشان، اصلاح‌طلبان امروز بايد مسئوليت به روي کار آمدن آقاي روحاني را بپذيرند و در قبال وضع نابسامان اقتصاد کشور پاسخگو باشند، نه آنکه با طفره رفتن از پاسخگويي خود را مطالبه‌گر جلوه دهند!
با این وصف اصلاح‌طلبان در وضعيت متناقضي گير افتاده‌اند که به اين سادگي امکان خروج از آن برای‌شان وجود ندارد!


صبح صادق از بسته اهداف و سناریوهای جدید آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران رمزگشایی می‌کند
  محمد صرفی/  یکی از اصلی‌ترین و البته دشوارترین وظایف تحلیلگران سیاسی و سیاستمداران  تحلیل و پیش‌بینی است. تحلیلگران و سیاستمداران با در نظر گرفتن شرایط و متغیرهای مختلف دست به پیش‌بینی می‌زنند و بر اساس این پیش‌بینی‌هاست که انتخاب‌ها انجام می‌شود و واقعیت‌ها شکل می‌گیرد.
  
پیش‌بینی‌ها در عالم سیاست
 باردیگر پیش‌بینی‌ها متفاوت است، مسابقه اسب‌دوانی، پیش‌بینی‌ها درباره اسب برنده تأثیری بر مسابقه و نتیجه آن ندارد، اما در عالم سیاست پیش‌بینی‌ها تأثیر انکارناپذیری بر نتایج دارند و بر نحوه شکل‌گیری مسائل سیاسی اثر می‌گذارند. تحلیلگران سیاسی در سطوح کلان و بالا دست به تصمیم‌سازی زده و بلاواسطه زمینه تصمیم‌گیری سیاسی را فراهم می‌کنند و در سطوح خرد و اجتماعی، با تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های خود به نحوه نگرش و تحلیل جامعه شکل داده و عملاً بر سیاست تأثیر می‌گذارند. این موضوع در جامعه‌ ایرانی که تقریباً هر کسی با هر سطح سواد و در هر جایگاهی خود را در امور سیاسی صاحب ‌نظر و تحلیل می‌داند و از گعده‌های چند دقیقه‌ای در تاکسی گرفته تا جمع‌های خانوادگی و محیط‌های کاری و دوستانه و ... تحلیل مسائل سیاسی، گل سرسبد مباحث و گفت‌و‌گوهاست، کار تحلیلگران حرفه‌ای دشوارتر می‌شود.
یکی از موضوعات که اکنون پیش‌بینی آن بسیار حائز اهمیت است نحوه رفتار دولت آمریکا درباره برجام است که تنها سه هفته تا موعد دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا برای خروج از برجام یا اصلاح آن باقی مانده، برخی رخدادهای دیگر همچون حمله آمریکا با همراهی انگلیس و فرانسه به سوریه و نوسانات ارزی داخلی و... بر پیچیدگی صحنه رویارویی آمریکا و جمهوری اسلامی ایران افزوده است و این پیچیدگی کار تحلیلگران را برای پاسخ به پرسش کوتاه و ساده؛ «چه خواهد شد؟» سخت‌تر کرده است. این نوشتار می‌کوشد با روشن کردن برخی زوایای تاریک و مبهم صحنه و طرح چند پرسش و پاسخ جزیی‌تر، به یافتن پاسخ این پرسش عمومی کمک کند. 

آمریکا چه می‌خواهد؟
دانستن اینکه هر یک از طرف‌ها و بازیگران اصلی صحنه چه هدف یا اهدافی را دنبال می‌کنند، نقش مهمی در تحلیل و پیش‌بینی رفتار آنان دارد. دولت ترامپ در جایگاه اصلی‌ترین تصمیم‌گیر در صحنه سیاست آمریکا در عرصه دیپلماسی و برخی اهداف اختصاصی چند طرح و هدف عمومی درباره ایران دارد که این دو حیطه در مواردی با یکدیگر تعارض داشته و ناهماهنگ هستند. ترامپ پیش از رسیدن به کاخ سفید در اغلب سخنرانی‌های خود از دخالت‌های صورت گرفته در خاورمیانه انتقاد کرده و گفته بود، دلیلی ندارد این همه در این منطقه هزینه کنیم، بنابراین باید نیروهای خود را خارج کنیم و هزینه‌ها را کاهش دهیم؛ سیاستی که نام آن را «اول آمریکا» گذاشته بود. نزدیکی به روسیه و حل مشکلات با این کشور، یکی دیگر از سیاست‌های اعلامی ترامپ بود، اما روند حوادث و تصمیم‌سازی‌ها برای کاخ سفید، نتایج دیگری به ارمغان آورد. 

از سیاست خروج تا تجاوز
دهم فروردین ماه در حالی که ایرانیان طبق سنت باستانی نوروز در تعطیلات طولانی خود بودند و اغلب رسانه‌ها و مطبوعات کشور نیز منتشر نمی‌شدند، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در «اوهایو» برای گروهی مهندس و مکانیک و کارگران دستگاه‌های سنگین سخنرانی‌ای در زمینه زیرساخت‌های آمریکا ایراد ‌کرد که در میانه آن از مرزهای کشورش فراتر رفت و به خاورمیانه پرداخت و گفت؛ آمریکا طی سال‌های اخیر هفت تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده و در مقابل چیزی به دست نیاورده و عملاً این پول هنگفت هدر رفته است. 
ترامپ در این سخنرانی به طور غیرمنتظره‌ای گفت: «ما داریم بر داعش غلبه می‌کنیم و به زودی از سوریه خارج می‌شویم،‌ بگذارید حالا بقیه به این موضوع رسیدگی کنند. خیلی زود... خیلی زود... ما صد درصد آنچه برخی به آن می‌گویند خلافت یا سرزمین را خیلی زود پس می‌گیریم و از آنجا خارج می‌شویم و به کشورمان بازمی‌گردیم؛ ‌جایی که به آن تعلق داریم و می‌خواهیم آنجا باشیم.» البته این سخن برای آنان که سخنرانی‌های تبلیغاتی ترامپ در زمان رقابت‌های انتخاباتی را به یاد دارند، چندان عجیب نبود، اما کسانی که خروج آمریکا از سوریه به هیچ عنوان برای‌شان خوشایند نبود، می‌دانستند که رگ خواب ترامپ کجاست؛ تقابل با باراک اوباما در هر زمینه‌ای! و بازی را عوض کردند. 
ناگهان یک هفته پس از اعلام موضع ترامپ درباره خروج از سوریه، اعلام شد که ارتش سوریه به شهر دوما در غوطه شرقی حمله شیمیایی کرده است. غول بی‌منطق و ویرانگر رسانه‌ای غرب حتی اجازه طرح این پرسش ساده و تعیین‌کننده را نداد که؛ وقتی 95 درصد غوطه شرقی آزاد شده و آخرین گروه تروریست‌ها نیز قرار بود از دوما خارج شوند، اساساً چه نیاز و دلیلی وجود دارد که حکومت سوریه‌ـ با آن همه تبلیغات منفی رسانه‌های مسلط غرب بر افکار عمومی جهان علیه آن و طرح اتهامات حقوق بشری‌ـ دست به چنین کار احمقانه‌ای بزند؟!
پاسخ چرایی اینکه چنین فرقی داده نشده ساده است، چون نباید اجازه داد ترامپ حتی به فکر عملی کردن تصمیم خود برای خروج از سوریه بیفتد. کلاه‌سفیدها که پارسال برنده جایزه اسکار در بخش مستند شده بودند، این بار نیز با کارگردانی سازمان اطلاعات مخفی انگلیس(MI6) فیلم دیگری را بازی کردند، هر چند این بار آنقدر عجله کرده و ناشیانه بازی کردند که به‌زودی ماجرا لو رفت و مشخص شد، اساساً هیچ حمله‌ای در کار نبوده است! مقاله رابرت فیسک تحلیلگر و روزنامه‌نگار مشهور انگلیسی در این باره جالب و خواندنی است. 
البته پیش از لو رفتن، نمایش انگلیسی کار خود را کرد و بهانه را به دست ترامپ داد. بیش از یکصد موشک به سوریه شلیک شد و آنقدر این حمله از منظر نظامی بی‌ارزش بود که حتی این نظریه قوت گرفت که همه برنامه‌ها از پیش با روسیه هماهنگ شده و برای آنکه پس از آن همه رجزخوانی ترامپ، وجهه او حفظ شود، صرفاً موشک‌ها شلیک شده‌اند! 

پیام موشکی به ایران؟!
اما در این میان برخی تحلیلگران نظر دیگری دارند و معتقدند پیام این موشک‌های سه‌جانبه، خطاب به ایران بود که غرب حضور شما را در سوریه تحمل نمی‌کند. آمریکایی‌ها در بعد منطقه‌ای چند هدف را در قبال ایران دنبال می‌کنند، اهدافی چون:
1ـ تضعیف نقش ایران در سوریه با ایجاد اختلاف میان تهران و مسکو؛
2ـ دور نگه داشتن نیروهای مقاومت از مرزهای جنوبی سوریه و منطقه جولان؛
3ـ ایجاد مانع و تأخیر در یکسره شدن کار تروریست‌های سوری با حمایت‌های نظامی، سیاسی و تبلیغاتی؛
4ـ  بیرون راندن ایران از سوریه (و عراق) چه در صحنه میدانی و چه سیاسی؛
5ـ تضعیف و انحلال نیروهای بسیج منطقه (فاطمیون، زینبیون، حیدریون و بسیج مردمی سوریه)؛
6ـ مهار اقتصادی‌ـ سیاسی حزب‌الله لبنان و خلع سلاح آن؛
7- ایجاد اختلال و قطع کریدور زمینی ایران، عراق، سوریه و لبنان.
به طور عمده علت جنجال آمریکا علیه برنامه موشکی ایران نیز از این موضوع ناشی می‌شود که این قدرت بازدارنده به مثابه یک پشتوانه و ذخیره قدرت برای دستاوردهای منطقه‌ای ایران به شمار می‌آید؛ قدرتی که همچون چتری محافظ مانع از تهدید و دیکته کردن مواضع آمریکا و متحدانش به محور مقاومت است.
تحلیلگران غربی معتقدند نقطه شروع و عزیمت آمریکا برای مقابله با قدرت منطقه‌ای ایران، سوریه است و هرگز نباید میدان را به نفع تهران خالی کرد. 
اهداف هفت‌گانه که ذکر آن رفت فوق ایده‌آل به نظر می‌رسند، اما آمریکا برای رسیدن به آنها چه اهرم‌هایی را در اختیار دارد؟ موشک‌پراکنی اخیر نشان داد دست آمریکایی‌ها در میدان عمل بسیار کوتاه و خالی است و اهرم مؤثری برای تحقق اهداف خود ندارند. آمریکایی‌ها هنوز خود را درباره تجارب شکست خورده قبلی سرزنش می‌کنند. نشریه آتلانتیک بهمن ماه سال 95 در تحلیلی نوشت: «برای مثال جنگ عراق در 2003 برای گسترش دموکراسی [ البته از نوع آمریکایی آن!] به ایران بود، اما در عوض حکومت دینی ایران به عراق گسترش پیدا کرد!» 
فارن افرز هم در تحلیلی می‌نویسد، از بین بردن محور مقاومت ناممکن است و نمی‌توان آن را به عقب بازگرداند. همچنین حمایت‌های اجتماعی مهمی در پشت نهادها و جنبش‌های نظامی این محور وجود دارد که بسیاری از آنها مشتاق نبرد و جان دادن برای اهداف خود هستند. بدون شناخت این حقایق اعمال فشار بیشتر بر ایران و محور مقاومت با توجه به اینکه آنها دهه‌ها تحت نبرد یا وضعیت جنگی به سر برده‌اند، دستاورد کمی دارد.

در جست‌وجوی گورباچف!
آمریکایی‌ها که پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، سرمست از این پیروزی خود را حاکم و یکه‌تاز بلامنازع جهان می‌دانستند، احتمالاً تصور نمی‌کردند رویارویی آنها با جمهوری اسلامی ایران چنین حیثیتی و تنگاتنگ شود. ادبیات تحلیلی و رسانه‌ای آنان در این زمینه جالب و قابل توجه است و بی‌پرده این موضوع را اعلام می‌کنند که باید با همان راهبردی که شوروی را شکست دادیم، گورباچف ایران را یافته و این کشور را هم از پا درآوریم. 
نشریه آتلانتیک در این باره می‌نویسد: «درباره برخورد با ایران موفقیت‌آمیزترین کتاب راهنمایی که دونالد ترامپ می‌تواند قرض بگیرد، همان کاری است که آمریکا در چند دهه برای مهار، مقابله و در نهایت شکست اتحاد جماهیر شوروی انجام داده است. جرج کنان نویسنده اصلی کتابی درباره این سیاست می‌گوید؛ شاخصه اصلی هر سیاستی در آمریکا باید مهار بلندمدت، صبورانه، قاطع و هوشمندانه با هدف مقابله با روس‌ها با استفاده از نیروی تقابلی راسخ، در هر مقطعی باشد که نشانه‌هایی از تجاوز به منافع یک جهان صلح‌آمیز و باثبات مشاهده می‌شود.»
«مایکل لدین» یکی از تصمیم‌سازان مشهور و ضدایرانی آمریکا به تازگی در نشستی در مؤسسه هادسون در این باره گفت: «ما بايد با آنها (مخالفان داخلی جمهوری اسلامی) به طور مستقيم صحبت کنيم؛ يعني عده‌اي به ايران بروند، يا با آنها در جاي ديگري ملاقات کنند و ببينند خواسته‌هاي آنها چيست و هم به طور غير مستقيم، يعني از طريق راديو و تلويزيون با آنها صحبت کنيم و ارتباط داشته باشيم. تکان‌دهنده‌ترين موضوع براي من درباره رويکرد دولت ترامپ درباره ايران اين است که آنها برنامه‌ها و افراد خود را در اين زمینه تغيير نداده‌اند و همان برنامه‌ها و افراد هستند که خيلي مؤثر و کارآمد نيستند. به نظر من دولت ترامپ بايد افراد بهتري را براي اين منظور منصوب کند. اگر به تاريخ شوروي نگاه کنيد، مي‌بينيد که اين مسئله درباره شوروي خيلي تأثیرگذار بود.» 
«ريچارد گلدبرگ»، کارشناس ارشد و متخصص امور ایران در بنياد دفاع از دموکراسي‌ها در همین نشست گفت: «ما مي‌توانيم به تکامل سياست آمريکا در قبال شوروي تا فروپاشي نهايي شوروي نگاه کنيم. در واقع مقايسه‌هاي زيادي در اين خصوص با وضعيت ايران مي‌شود و مقالات بسیاری در اين زمینه نوشته شده است. سه مؤلفه کليدي دولت ريگان در استراتژي آنها براي فروپاشي شوروي و تغيير صلح‌آميز و پايان کمونيسم وجود داشت؛ اول، جنگ سياسي و ايدئولوژيک، دوم جنگ اقتصادي و سوم بازدارندگي قوي نظامي بود. ما بايد همه اين مؤلفه‌ها را با هم داشته باشيم. شما نمي‌توانید فقط روي يکي از آنها تکيه کنيد. در رابطه با ايران، برجام را مي‌توان از سه جهت با دوران جنگ سرد و شوروي ارتباط داد؛ يکي تنش‌زدايي بود، ديگري مهار بود و استراتژي نهايي که دولت ريگان درباره شوروي اتخاذ کرد، پيروزي بود. برجام حکم تنش‌زدايي را دارد. ما همان انتقادات را که از سياست تنش‌زدايي با شوروي وجود داشت، درباره ايران تحت برجام شاهديم.»

تنها ابزار واقعی آمریکا
با وجود سر و صدای زیاد آمریکایی‌ها، اکنون تنها ابزار عملی و کاربردی آنها علیه جمهوری اسلامی ایران جنگ اقتصادی است. این جنگ را باید فراتر از تحریم دانست؛ چرا که دامنه آن بسیار وسیع‌تر است. پرداختن به تمام ابعاد و جوانب آن‌ـ که بسیار ضروری و مهم است‌ـ مقاله مبسوط دیگری را می‌طلبد. مارک دوبوویتز، مدیر بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها می‌گوید، تکمیل‌کننده حمله موشکی به سوریه، بمباران اقتصادی ایران است. وی هفته گذشته نیز در مقاله مشترکی با ریچارد گلدبرگ که «وال‌استریت ژورنال» آن را چاپ کرده است به کاخ سفید توصیه می‌کند برای توقف بشار اسد، ایران را تحریم کنید. 
با در نظر گرفتن تمام اهداف، شرایط و متغیرهای فوق می‌توان در پاسخ به پرسش کوتاه و نخست این نوشتار به موارد زیر توجه کرد:
1‌ـ آمریکا راهبرد فشار بر ایران را افزایش خواهد داد که این افزایش فشار در صحنه عمل عمدتاً به صورت تحریم و ممانعت از بهره‌مندی ایران از اندک فواید اقتصادی برجام خواهد بود. میزان عمل واشنگتن در این زمینه به ارزیابی آنها از پاسخ و واکنش ایران بستگی دارد. هر چه این پاسخ ضعیف‌تر ارزیابی شود، شدت عمل آنها بیشتر خواهد بود. 
2‌ـ هدف آمریکا از طرح تهدید خروج از برجام، افزایش فشار بر ایران است، نه نابودی برجام. اساساً آمریکا دست به اقدامی که برجام را به طور کامل از میان ببرد، نخواهد زد. خروج آمریکا از برجام و اعمال برخی تحریم‌ها در کنار پایبندی ایران به برجام و ادامه آن با اروپایی‌ها (برجام بدون آمریکا) یکی از گزینه‌های جدی روی میز است.
3‌ـ اختلاف‌افکنی میان سیاستمداران ایرانی جزو اولویت‌های اصلی آمریکایی‌هاست. این برنامه با زیرکی خاصی دنبال می‌شود. حمایت از یک جریان و معرفی جریان مقابل به عنوان نیروی متخاصم و مانع از تحقق اهداف جریان نخست، از جمله تاکتیک‌های مورد استفاده است. ‌
4‌ـ نوسانات ارزی که آمریکایی‌ها در ایجاد آن دخیل هستند و آشوب‌های دی ماه سال گذشته، کاخ سفید را امیدوار کرده است که با افزایش فشار اقتصادی می‌توان زمینه براندازی سیاسی را فراهم کرد. فعال کردن هسته‌های خرابکار و تروریستی همچون منافقین با دلارهای سعودی در راستای تکمیل این پروژه است.
5‌ـ تمام موارد پیش گفته با انضمام و پشتیبانی یک برنامه رسانه‌ای و تبلیغاتی پر حجم دنبال خواهد شد که محورهای اصلی آن عبارتند از:
الف‌ـ ناامیدسازی مردم نسبت به نظام و انقلاب و ناکارآمد جلوه دادن سیستم؛
ب‌ـ معرفی نهادهای انقلاب‌ـ در رأس آنها سپاه‌ـ به عنوان مانع رفع مشکلات اقتصادی کشور؛
ج‌ـ طرح و پمپاژ مسائل فرعی و حاشیه‌ای برای انحراف اذهان از مسائل اصلی و دشمنی‌های خارجی (موضوعات اخیری همچون؛ گشت ارشاد، کشور شدن قم و...)؛
د‌ـ معرفی ارتباط و مذاکره (سازش) با آمریکا به مثابه یگانه راه‌حل مشکلات کشور؛
ه‌ـ دوگانه‌سازی میان حل مشکلات اقتصادی کشور و قدرت و فعالیت‌های منطقه‌ای.

عامل تعیین‌کننده
تصمیم‌سازان و تحلیلگران غربی با وجود انضباط کاری و جدیت فراوان، در تحلیل و پیش‌بینی مسائل ایران با چند مشکل عمده مواجه هستند. نکته نخست آنکه اغلب منابع آنها برای تحلیل فضای ایران، ایرانیان مهاجر هستند که گرایش ضد جمهوری اسلامی این گروه، باعث می‌شود ایران و مسائلش را همیشه از دریچه خصومت نگریسته و از درک واقعیات آن عاجز باشند. 
‌ـ نکته دوم و مهم‌تر جایگاه ولی‌فقیه در شکل‌دهی به پرسش «چه خواهد شد؟» است. تحلیلگران غربی برای هر دو کشور ایران و شوروی سابق از واژه رهبران استفاده می‌کنند، اما واژه‌ها در اینجا نمی‌توانند حامل معنای واقعی باشند. یکی از عوامل اصلی شکست و فروپاشی شوروی اعتماد و دل بستن رهبران آن به آمریکایی‌ها بود. همچنین اغلب آنان عملاً نسبت و اعتقادی به ارزش‌های ایدئولوژیک خود نداشتند و پیوندی میان آنان و توده‌های مردم برقرار نبود؛ موضوعی که «اوبی شاه بندر» کارشناس بخش امنيت بين‌المللي انديشکده «آمريکاي نوين» در نشست مؤسسه «هادسون» به آن اشاره کرده و از آن به عنوان مزیت خاص ایران نام می‌برد و اگرچه قادر به درک چرایی آن نیست، اما با اشاره به نفوذ فراسرزمینی ولایت فقیه می‌گوید: «وقتي آيت‌الله[العظمی] خامنه‌اي دستور مي‌دهد، فرق نمي‌کند آن جنگجو بحريني، يا عراقي يا افغانی باشد، در هر حال آنها در ميدان نبرد دستورهاي آيت‌الله[العظمی] خامنه‌اي را چنان اطاعت مي‌کنند که گويا وحي منزل و دستور مستقيم خداست.» آمریکایی‌ها حق دارند از چنین انقلابی تا سر حد جنون عصبانی باشند و تمام توان و مهارت خود را برای مهار و براندازی آن به کار گیرند، حتی اگر همیشه شکست بخورند. 




نماینده ولی‌فقیه در سپاه در جمع کارکنان سازمان فرهنگی خانواده
حسن ابراهیمی/  در اهمیت خانواده پاسداران و نیروهای مسلح همان بس که فرمانده معظم کل قوا در دیدار اخیرشان، خطاب به فرماندهان نیروهای مسلح فرمودند که سلام ایشان را به خانواده‌های خود برسانند. ایشان یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت نیروهای مسلح کشور را وجود چنین همسرانی دانستند. سازمان فرهنگی خانواده سپاه همایش و کارگاه‌هایی تخصصی را با حضور مسئولان این مجموعه برگزار کرد که افتتاحیه این برنامه به سخنرانی نماینده ولی‌فقیه در سپاه مزین شد. آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی در این جمع است.

تقوا
فرمانده معظم کل قوا در دیدار اخیرشان با فرماندهان نیروهای مسلح فرمودند که کل رجب، شعبان و رمضان عید است. این فصل، فصل عید است، اما برای چه کسی؟ برای بندگان صالح خدا که از فرصت‌ها استفاده می‌کنند، این فصل، فصل تقرب است، مخصوصاً برای کسانی که می‌خواهند به دیگران قوت و نیرو بدهند. اگر می‌خواهید با روحیه جهادی، انقلابی، فعال و تأثیرگذار باشید، اول خودتان رابطه‌تان را با خدا درست کنید. همه چیز اینجاست. 

دشمنی‌ها جدی است
در اینجا چند مسئله را می‌گویم که خیلی روشن است. اول اینکه انقلاب اسلامی و اسلام دشمن دارد، دشمنی که موجودیت خود را با انقلاب اسلامی در خطر نابودی می‌بیند. ما امروز یک جبهه‌ای مقابل خودمان داریم که به این جمع‌بندی رسیده که؛ یا باید انقلاب اسلامی بمیرد، یا او می‌میرد؛ لذا از دشمن نباید غفلت کرد.
دوم اینکه دشمن به خواب نرفته و مأیوس هم نشده و فعال است و هرچه بتواند انجام می‌دهد، هر روز دارد عملیات می‌کند. سوم اینکه مؤثرترین و کارآمدترین حمله دشمن، حمله فرهنگی است و علت هم مشخص است؛ چرا که در صحنه‌های دیگر طرفی نبسته و نتوانسته به جایی برسد. تجربه صدر اسلام هم به او می‌گوید که این جواب می‌دهد. دردناک است که بگویم دشمنان ما می‌دادند، همان‌طور که در صدر اسلام، اسلام و اهل بیت(ع) را جز مسلمانان نکشتند، (البته پشت صحنه کس دیگری بود، اما هنرپیشه و روی صحنه مسلمانان بودند.) دشمن الآن به این جمع‌بندی رسیده است که انقلاب اسلامی ایران نابود نمی‌شود مگر به دست خود انقلابیون و فقط راهش همین است. می‌خواهند مرگ انقلاب را از طریق خود انقلابی‌ها فراهم کنند. 

خانواده هدف دشمن
نکته بعدی که روشن است اینکه تجربه ثابت کرده که دشمن اگر نتواند خود نیروهای سنگرنشین انقلاب را مقابل انقلاب قرار بدهد، از راه خانواده و بستگان وارد می‌شود. واقعاً عجیب و شگفت‌آور است. تأثیری که خانواده، همسر و فرزندان در تغییر و تبدیل آدم‌ها داشته‌اند در تاریخ هم مشهود است. البته مثبت و منفی داشت، مثل همسر جناب زهیر و همسران مردان کوفی. دشمن می‌داند خانم‌ها نقش کارگردانی دارند و آقایان نقش هنرپیشگی. 

ای کاش جنگ سخت بود!
من فقط بگویم که ای کاش به جای این جنگ نرم، همان جنگ سخت بود. بمب و موشکش آژیر داشت و همه می‌فهمیدند. می‌خورد صدا می‌داد. خرابی را می‌دیدیم و تلفاتش افتخار بود. ولی این جنگ بر عکس است. 
باید برای خودمان اعلام وضعیت فوق‌العاده بکنیم، مخصوصاً شما که امر خانواده را بر عهده دارید. وضعیت فوق‌العاده یعنی چی؟ یعنی باید پناهگاه آماده کرد، جاهایی آماده کرد که خانواده شکار نشوند. پیشروی دشمن غوغا است. خاکریز همین گوشی‌های دست بچه‌های ما شده است. جنگ است و دشمن فعال.

راهکار قرآن
حال چه باید کرد؟ از قرآن بهره بگیریم، قرآن در این مسئله می‌گوید اول به این توجه کنید که او دشمن است. با او معامله دشمن بکنید. امروز یکی از مشکلات این است باور نداریم که این دشمن است، مثلاً همین تلگرام دشمن است؛ ولی باور نداریم. خود دشمن و پیشروی‌هایش را باید دقیق دید. 
دومین نکته این است که در برابر دشمن نباید منفعل بود و نباید فکر کرد همه چیز از دست رفته، ما می‌توانیم و این امکان را داریم که این جنگ را به فرصت تبدیل کنیم. فطرت انسان‌ها با ماست و با دین خداست. ما خدا داریم. باید روحیه جنگی و جهادی داشته باشیم. قبول کنیم جنگ است و شب روز با تمام قدرت باید در میدان باشیم.

توجه به اثربخشی فعالیت‌ها
نکته بعد توجه به اثربخشی در کارها و برنامه است. بر این اساس باید حتماً برنامه داشته باشیم و بعد از شناخت دقیق وضعیت خود و دشمن راهبردهای لازم را اتخاذ کنیم. باید برای هر آسیبی برنامه داشته باشیم. باید امیدوار باشیم و باور داشته باشیم که کارهای ما اثر دارد. یأس یعنی مرگ و بی‌تحرکی و درجا زدن، فکر کنید که اگر این کارها را نمی کردید چه می‌شد؟
نکته بعد توجه به نوآوری و ابتکار در روش‌ها است، به توسعه کار فردی و موردی هم باید توجه داشته باشیم، باید روی تک‌تک افراد کار کرد.

امر به معروف و نهی از منکر
احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر هم خیلی مهم است. در جنگ نرم و شبیخون فرهنگی رهبر معظم انقلاب نسخه را در همان جا که این شبیخون را مطرح کرده‌اند، ارائه دادند، نسخه همان احساس مسئولیت همگانی در امر به معروف و نهی از منکر است که واقعاً معجزه می‌کند.

مفهوم قرآنی استرس
نکته مهمی که می‌گویم این است که اهتمام ویژه و بیشتری به فرزندان و فضاهای آموزشی داشته باشید. الآن سند 2030 حذف نشده و مخفیانه و زیرپوستی و خزنده محتوای آن در حال القا است. در مقابل باید به فرزندان جاذبه‌ها و شیرینی‌های دین را چشاند. دین نیامده زندگی را تلخ کند؛ بلکه آمده تا زندگی را به کام ما شیرین کند. خدا ترسناک نیست. قرآن می‌گوید انسان با هر چیز منهای خدا مساوی است با چیزی که ما به آن می‌گوییم استرس. «مَعیشَه ضَنْکًا» معنایش همین استرس است. 

زیر چتر قرآن و ولایت
اما نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که اگر بچه‌ها و خانواده‌ها را در پناه قرآن و ولایت ببریم، دیگر لازم نیست نگران هیچ تهاجمی از دشمن باشیم. این عین سخن پیامبر(ص) است. نکته آخر هم استفاده از روحانیون آگاه، عالم و اثرگذار است. نمایندگی با همه ظرفیتش در این جنگ در کنار فرماندهی حضور دارد.
و پایان سخنم این است که این سخن را هم همیشه بزرگان فرموده‌اند که شما دنبال این باشید که خدا را نشان مردم دهید نه خودتان را، خدا خودش شما را نشان می‌دهد.




سرلشکر موسوی در همایش تجلیل از مدافعان حرم
فرمانده ارتش با بیان اینکه قضاوت‌های ناصحیح درباره سپاه تازگی ندارد، تصریح کرد: «از روز نخست ایجاد سپاه، شاهد سخنان خصمانه درباره آن بوده‌ایم، هستیم و خواهیم بود.»
امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران طی سخنانی در همایش تجلیل از مدافعان حرم که به مناسبت میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار در سازمان بسیج برگزار شد، اظهار داشت: «یکی از توفیقات و افتخارات این سرباز این است که سال‌هاست خداوند توفیق داده تا عضویت بسیج را داشته باشم و هر سال که به شهرستان می‌روم، پایگاه محله وظایف بنده را طلب می‌کند و بابت آن توضیح می‌دهم.»
وی ادامه داد: «خواست قلبی بنده این است و چندین بار هم قبل از اینکه فرمانده ارتش بشوم، گفتم اگر از خودم بپرسید که دوست داری چه مسئولیتی داشته باشی، می‌گویم دوست دارم جانشین فرمانده بسیج باشم.»
سرلشکر موسوی با بیان اینکه خودم را در حد نفر اول بسیج نمی‌دانستم و همیشه دوست داشتم جانشین بسیج باشم، اظهار داشت: «همیشه گفته‌ام اگر لباس ارتش را کنار بگذارم، می‌روم و در پایگاه بسیج محله خود خدمت می‌کنم.»
وی حضور خود در مراسم گرامیداشت روز پاسدار را حضوری نمادین دانست و اظهار داشت: «این حضور، علاوه بر اینکه برای هم‌افزایی مدنظر رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) است که بیش از بیش قوت گرفته است، یک علّت دیگر نیز دارد و آن، اینکه این حضور، تودهنی به دشمنان سپاه و بسیج است که گاهی در ذهن‌شان یک جدایی‌هایی خلجان می‌کند و فکر می‌کنند می‌توانند خللی را بین دژ مستحکم انقلاب که سپاه و ارتش و دیگر نیروهاست، وارد کنند.»
وی ادامه داد: «این حضور، حضوری نمادین برای پاسخگویی به این حرکات است؛ همچنین پاسخ به کسانی است که با حرف خود، مسیر دشمنان را پی می‌گیرند.»
فرمانده ارتش با بیان اینکه قضاوت‌های ناصحیح درباره سپاه تازگی ندارد، تصریح کرد: «از روز نخست ایجاد سپاه، شاهد سخنان خصمانه درباره آن بوده‌ایم، هستیم و خواهیم بود.»
سرلشکر موسوی ادامه داد: «دشمن باید دشمنی کند و از او انتظار دیگری نمی‌رود. از روز اول انقلاب، همواره خط مقدم مبارزه با دشمنان انقلاب، سپاه بوده و معلوم است که باید علیه آن موضع بگیرند.»
وی افزود: «از روز نخست هرجا که کار گره خورده است، بسیج قد علم کرده و آن گره را باز کرده است و طبیعی است دشمنان علیه آن موضع بگیرند.»
وی با بیان اینکه قضاوت اشتباه دیگر این است که سپاه را با ارتش‌های معمول جهان مقایسه می‌کنند، تصریح کرد: «سپاه، یک ارتش دیگر نیست؛ بلکه همان‌طور که از نام آن برمی‌آید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و وظیفه پاسداری از انقلاب را دارد.»
وی به تأسیس سپاه به دستور امام(ره) اشاره کرد و آن را مصداق شجره طیبه‌ای دانست که هر روز میوه‌های خود را نشان می‌دهد.






به بهانه راه‌یابی فیلم جدید جعفر پناهی به کن



 آرش فهیم/ جشنواره‌های غربی دیگر به کلیشه‌هایی کسل‌کننده تبدیل شده‌اند؛ همه چیز در آنها پیش‌بینی‌پذیر، تکراری و بدون نوآوری شده است. محافلی چون اسکار و گلدن گلوب و جشنواره‌هایی چون کن، برلین و ونیز حالا دیگر دچار نوعی «ابتذال سیاسی» شده‌اند و صدایی جز ناقوس مرگ فرهنگ و هنر در آنها شنیده نمی‌شود. هر چند که ردّ پای دیدگاه‌ها و مقاصد سیاسی و ایدئولوژیک همواره در چنین جشنواره‌هایی شنیده ‌شده، اما طی یک دهه اخیر، ایدئولوژی‌زدگی و سیاست‌پیشگی به قدری در آنها پررنگ شده است که دیگر نمی‌توان اعتبار چندانی برای آنها قائل شد. به گونه‌ای که هر اتفاقی در این جشنواره‌ها با نوعی شک و تردید همراه است؛ یعنی وقتی یک فیلم یا هنرمند به این همایش‌ها راه پیدا می‌کند یا موفق می‌شود، همه با خود می‌گویند که «حتماً توطئه‌ای در کار است.» متأسفانه یا خوشبختانه، جشنواره‌های سینمایی غربی به قدری «رو» بازی می‌کنند که دیگر کسی آنها را باور ندارد و بسیاری از مردم، چنین برنامه‌هایی را به چشم یک نقشه و فرآیند منفعت‌طلبانه در عرصه سیاسی می‌دانند.
سال‌هاست که جشن‌ها و جشنواره‌های غربی، درهای خود را به روی بسیاری از سینماگران بسته‌اند و صرفاً روی چند اسم خاص متمرکز شده‌اند! در روزگاری نه چندان دور، نام‌های دیگری چون مجید مجیدی، سیدرضا میرکریمی و... نیز در این جشنواره‌ها دیده می‌شد و همین عامل، سبب تلطیف و تعدیل نگاه‌ها نسبت به آنها می‌شد؛ اما چند سالی است که در اسکار، فقط نام اصغر فرهادی را می‌بینیم و در کن و برلین نیز همه راه‌ها به جعفر پناهی و چند اسم خاص دیگر ختم می‌شود. 
جشنواره کن سال‌هاست که موضع خصمانه‌ای با ایران پیدا کرده است. البته پیش از این هم فیلم‌هایی از کشورمان در این گردهمایی حضور می‌یافتند و جوایزی را هم دریافت می‌کردند، اما از حدود 10 سال گذشته، همراه با دولت فرانسه، جشنواره سینمایی وابسته به این دولت نیز رویکرد ضدایرانی آشکاری را در پیش گرفت؛ به گونه‌ای که از اواسط دهه 80 شمسی، هر سال حداقل یک فیلم علیه کشورمان در این رویداد به نمایش درآمد. البته تا پیش از این هم ایران پای ثابت کن بود، اما از این زمان، فقط فیلم‌های سیاسی با محتوای توهین به ایران، ارزش‌های مذهبی یا تخریب حاکمیت ملی پذیرفته شد. این جریان از سال 86 با انیمیشن «پرسپولیس» کلید خورد؛ انیمیشنی که تصویری به شدت سیاه و تحریف شده از ایران نمایش می‌داد. پس از آن هم در سال‌های بعد، آثاری چون «کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره»، «یک خانواده محترم» و... در کن به نمایش درآمد؛ اما اوج سیاست‌ورزی این جشنواره در مواجهه با ایران، سال گذشته رخ داد؛ وقتی فیلمی از یک کارگردان ناشناخته به نام محمد رسول‌اف که فیلم‌هایش به دلیل آماتور بودن هیچ‌گاه در ایران دیده نشده بودند، به بخش مسابقه کن راه یافت و همه را حیرت‌زده کرد. این فیلم با وجود نداشتن جنبه‌های هنری و تکنیکی، چون از فرقه ضاله بهائیت حمایت می‌کرد، به این جشنواره راه یافت! از قضا در همین دوره (هفتادمین جشنواره کن در سال 2017) تبلیغ رژیم صهیونیستی نیز چاشنی جشنواره کن شد. در این دوره از کن، وزیر فرهنگ و ورزش رژیم اشغالگر قدس به عنوان مهمان ویژه حضور یافت؛ فردی که به دست راست بنیامین نتانیاهو مشهور بود. او نیز از این فرصت استفاده کرد و لباسی را در صحن عمومی جشنواره به تن کرد که تصویر قدس شریف روی آن ترسیم شده بود. تا آنجا که رسانه‌‌های رژیم صهیونیستی، این حرکت را تبلیغی برای پنجاهمین سالگرد اشغال شهر قدس به دست این رژیم توصیف کردند. همچنین در این سال‌ها، تعداد قابل توجهی فیلم با گرایش به تبلیغ همجنس‌گرایی در این جشنواره حضور یافت.
در ادامه همین مسیر، امسال فیلمی دیگر از جعفر پناهی، محکوم سیاسی و امنیتی در ایران به این جشنواره راه یافت. هنوز اطلاعی از کیفیت و محتوای این فیلم در دست نیست و کسی این فیلم را ندیده است؛ اما با توجه به سبک و سیاق و آثار قبلی پناهی، این فیلم هم اثری نه چندان قابل توجه خواهد بود. بیانیه غیررسمی جشنواره کن به این صورت است: «چون جعفر پناهی به نمادی سینمایی علیه نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده، بدون هیچ ممانعتی باید فیلم‌های او در این جشنواره پذیرفته شده و جایزه هم بگیرد، حتی اگر این فیلم‌ها از نظر هنری، حرفی برای گفتن نداشته باشند!»
با این حال، جعفر پناهی را می‌توان نمادی برای از دست رفتن اعتبار هنری این‌گونه جشنواره‌ها نیز دانست. فیلم‌های پناهی شاید هیچ دستاورد فرهنگی و سینمایی برای ایران نداشته باشند و در مقابل هیچ لطمه‌ای هم به قدرت و جایگاه تثبیت شده جمهوری اسلامی ایران وارد نکنند؛ اما سبب می‌شوند باور به سیاسی بودن جشنواره‌های غربی  برچسب توهم توطئه زد.
البته نوع مواجهه جشنواره‌هایی، چون کن با سینمای ایران از یک جنبه نیز خطرناک است. این جشنواره‌ها با نوع گزینش خود این پیام را به فیلمسازان ایرانی می‌دهند که برای راه یافتن به سطح جهان و مقبول واقع شدن در جشنواره‌ها، باید از راه و مرام امثال پناهی پیروی کنند. چیزی که می‌توان آن را برقراری نوعی «آپارتاید سینمایی» نیز دانست؛ یعنی هر فیلمی که علیه ایران نباشد، بایکوت می‌شود، حتی اگر ارزش‌های هنری والایی داشته باشد.
راه مقابله با جریان‌سازی ضدایرانی جشنواره کن، اقدام متقابل علیه آنهاست؛ یعنی همایش‌هایی چون جشنواره جهانی فیلم فجر، جشنواره مقاومت، جشنواره عمار و دیگر جشنواره‌های سینمایی در ایران نیز باید سهمی را برای هنرمندان مغضوب از سوی دولت‌های غربی قائل شوند. اگر سواحل کن به مأمنی برای رژیم صهیونیستی و جریان‌های ضد ایرانی تبدیل شده‌اند، جشنواره‌های سینمایی ما نیز باید به محلی برای حمایت از جبهه مقاومت و خودنمایی هنرمندان مخالف خوان در غرب تبدیل شوند. 










  مجید ترابی/ «رقابت» یکی از اجزای لاینفک و گریزناپذیر زندگی آدمی است که در هر عرصه‌ای می‌توان شواهدی از وجود آن را یافت. اقتصاد نیز یکی از مهم‌ترین عرصه‌های جولان «رقابت» است که به شکل‌های گوناگونی، همچون رقابت در جلب مشتری و فروش، رقابت در افزایش کیفیت، رقابت در افزایش شعب، رقابت در تنوع محصولات و... خود را نشان می‌دهد. چنین رقابتی در بیشتر موارد، تولیدکنندگان، فروشندگان و بازیگردانان عرصه اقتصاد را وارد اقیانوسی از رقابت‌ها، درگیری‌ها و نبردهای جانکاه می‌کند که نتیجه‌ای جز خونین شدن این اقیانوس ندارد و حاصل آن رخت بربستن حس همکاری، همیاری و آرامش در محیط اقتصادی کشور است. 
از سال 2005 و با انتشار کتاب «استراتژی اقیانوس آبی»، چنین بازار پرتلاطم و پرالتهابی، اقیانوس قرمز نام گرفت. این کتاب نوشته پروفسور «چان کیم» و پروفسور «رنه مابورن» بود که در کمتر از یک سال میلیون‌ها نسخه از آن به چهل و یک زبان دنیا ترجمه و فروخته شد و در بسیاری از کشورها بهترین کتاب استراتژی و تجارت نام گرفت.
حال سؤال اینجاست که چگونه می‌توان این رقابت مخرب در اقتصاد را از بین برد و در عرصه بین‌الملل، حرفی برای گفتن داشت؟
به زعم نویسندگان کتاب «استراتژی اقیانوس آبی»، بازار جهانی از دو اقیانوس تشکیل شده است؛ اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز.
اقیانوس‌های قرمز معرف صنایع و فضاهای شناخته‌شده‌ای هستند که امروز وجود دارند. نبرد و رقابت از مشخصه‌های اصلی این بازار است که در آن هر تولیدکننده سعی می‌کند بر اساس اصل تنازع بقا، با تلاش فراوان و به دور از هر نوع خلاقیت، سهم خود را از تقاضای موجود در بازار به دست آورد. در مقابل این محیط، اقیانوس آبی قرار دارد. اقیانوس آبی صنایع و فضاهای ناشناخته‌ای هستند که در حال حاضر وجود ندارند و از طریق خلق و تسخیر بازارهای جدید و بی‌اثر کردن رقابت حاصل می‌شود.   از شاخصه‌های مهم استراتژی اقیانوس آبی، نوآوری در ارزش است؛ یعنی نوآوری با وضعیت قیمت، مطلوبیت و هزینه همسو است. همچنین در چنین فضایی، گسترش محصولات و خدمات مکمل و نیز تعریف جدید از گروه مشتریان اتفاق می‌افتد.
آنچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه چگونگی حمایت از کالای ایرانی در آغاز سال جاری بیان کرده و بر چهار اصل «برنامه‌ریزی برای افزایش تولید»، «ارتقای کیفیت کالاها»، «انطباق با نیازهای روز و سلایق مردم»، «ارزان تمام شدن و رقابت‌پذیر کردن کالاهای ایرانی با اجناس خارجی» تأکید کردند، حرکت برای رسیدن به چنین فضایی است. نمونه جهانی چنین رویکردی، کشور چین است. اقتصاد چین در سال‌های اخیر سعی کرد با ایجاد شبکه‌ای‌ گسترده‌ از بازاریابان حرفه‌ای، از اقتصاد جهان شناخت کافی حاصل کند و با مطالعات دقیق آنها، نیازهای روز مردم و سلایق تک‌تک قومیت‌ها و نژادها در نقاط مختلف جهان را احصا کند (انطباق با نیازهای روز و سلایق مردم) و در گام بعد با تولید انبوه کالاهای مورد نیاز (افزایش تولید) با نازل‌ترین قیمت (ارزان تمام شدن و رقابت‌پذیری) به نیاز مشتریان خود در اقصی نقاط دنیا پاسخ دهد. حتی به تازگی این کشور برای حفظ مزیت رقابتی خود در بازار جهانی، افزایش کیفیت و برندسازی را نیز در دستور کار خود قرار داده است.  استراتژی اقیانوس آبی به تولیدکنندگان می‌آموزد که باید بین هزینه‌های تولید یک کالا و ارزشی که آن کالا برای مشتری دارد، تعادل وجود داشته باشد و نباید یکی از آنها را بر دیگری ترجیح داد. این در حالی است که در اقیانوس قرمز، تولیدکنندگان بین دو عامل ارزش و هزینه، یکی را انتخاب می‌کنند و قادر به ایجاد تعادل بین آنها نیستند. 
در پایان باید گفت، تولیدکنندگان ما باید برای موفقیت در عرصه داخلی و خارجی، مرزهای بازار خود را بازسازی کنند و به خلق منابع و تقاضاهای جدید بپردازند و در تولیدات خود ارزش قابل ارائه به مشتری را افزایش دهند. بی‌شک، در چنین شرایطی حضور در صحنه رقابت بین‌المللی سهل و آسان می‌شود.



 رضا اشرفي/ حضور دونالد ترامپ در كاخ سفيد به گونه‌اي به معناي اختلاف با اتحاديه اروپا است. البته اين به معناي مطلق نيست؛ زيرا هر طور كه نگريسته و تفسير شود، كشورهاي ليبرال به واسطه زيربناهاي ارزشي و هنجاري در دو عرصه داخلي و بين‌المللي اشتراكات انكارناپذیری با يكديگر دارند. اتفاقاً به همين واسطه است كه برخي از حضور ترامپ در كرسي رياست‌جمهوري آمريكا و بعضي از مواضع آن تعجب مي‌كنند.
 ديدگاه ترامپ درباره ناتو و پير و ناكارآمد خواندن آن، مخالفت پيدا و پنهان رئيس‌جمهور فعلي آمريكا با «اتحاديه» اروپا و حمايت از برگزيت و حتي تأكيد بر اينكه ديگر كشورهاي اروپايي بايد دست به چنين كارهايي بزنند، حمايت ترامپ از ملي‌گرايان تندروی اروپايي در انتخابات‌هاي گوناگون اروپايي و همچنين حس مشترك اين دست از افراط‌گرایان و ضد اتحاديه‌گرايان با ترامپ، تنها چند نمونه از اختلافات آمريكا با اتحاديه اروپا است. 
به ویژه آنکه ساختار سياسي آمريكا با برخي از عملكردهاي اروپايي، همچون استقلال ارز منطقه‌اي يورو كه مي‌تواند در مقابله با دلار آمريكايي باشد، با اين اتحاديه مشكل و زاويه دارد؛ اما تا پيش از ترامپ كمتر رئيس‌جمهوري تا اين اندازه با ارزش‌هاي سياسي ليبرال‌محور اروپا زاويه داشته است. تا حدي كه آنگلا مركل، ‌صدراعظم آلمان به طور مستقيم به آمريكا هشدار داد كه واشنگتن بايد به ارزش‌هاي غربي در سطوح گوناگون احترام بگذارد.  
به ویژه آنکه برخي از سياست‌هاي دولت ترامپ با سياست‌هاي روسيه در حوزه اروپا هماهنگ‌تر است. در اين زمينه مي‌توان به گرايش‌های سياسي ضد اتحاديه‌گرايي برخي از احزاب اروپايي اشاره كرد كه در فرانسه،‌ آلمان،‌ ايتاليا، انگليس،‌ اتريش، هلند و... به قدرت رسيده يا به آن نزديك شده‌اند. به هر رو، روسيه از اروپايي ضعيف حمايت مي‌كند؛ زيرا راحت‌تر مي‌تواند سياست‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي خود را دنبال كند. در همین حال، سیاست‌های ترامپ در قالب اقتصادی از جمله در اعلام تعرفه برای ورود کالاهای اروپایی به آمریکا و لغو بسیاری از توافقات تجارت آزاد میان اروپا و آمریکا و فضاسازی‌های منفی ترامپ در صحنه جهانی عملاً هزینه‌های مادی و معنوی بسیاری برای اروپا به همراه داشته است. 
البته باید در نظر داشت که برخی از کشورهای اروپایی، مانند فرانسه و انگلیس به بهانه تهدید بودن آمریکا برای امنیت اروپا و جهان رویکرد تقویت توان نظامی خود را در پیش گرفته‌اند و بودجه نظامی آنها افزایش چشمگیری داشته‌ است. 
با وجود اين، اختلافات دولت ترامپ و اتحاديه اروپا را نمي‌توان به معناي جدايي آنها دانست؛ اما به هر حال زمينه‌هاي شكاف وجود دارد و روسيه به همراه ديگر كشورهاي ضد هژمون مي‌توانند در اين زمينه سرمايه‌گذاري سياسي لازم را داشته باشند؛ به ویژه آنکه اروپا از نظر اقتصادي به روسيه و همچنين چين نيازمند است؛ در حالي كه ترامپ قصد دارد وارد جنگ اقتصادي با چين و ديگر كشورها، حتي اروپا شود. 
در چنين شرايطي، برخي از كشورهاي اروپايي با اشراف به اين مسئله كه بايد شكاف‌هاي داخلي غرب را به هر شكل پر كنند، به دنبال اختلافات آمريكايي‌ـ روسي يا شايد بتوان گفت غربي‌ـ شرقي هستند. تازه‌ترين نمونه اين مسئله را مي‌توان در ديدگاه اخير ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا مشاهده كرد. وي در اقدامي تحريك‌آميز كه مي‌تواند گسترش ناتو به شرق را در خود داشته باشد، تأكيد كرده است: «اتحادیه اروپا باید آغوش خود را برای پذیرش اعضای جدید از سمت منطقه بالکان غربی باز کند.» اين موضوع مي‌تواند روسيه را حساس كند، به ويژه كه بسياري از كشورها در شرق اروپا و حوزه خارج نزديك روسيه، هويت سياسی‌ـ اجتماعي روسي دارند. 
از سوی ديگر، ديده مي‌شود كه سناريوهاي خاصي از سوي اروپا در حال پياده‌سازي است كه مي‌تواند آمريكا را در مقابل روسيه قرار داده و با سرپوش گذاشتن اختلافات در حوزه غرب،‌ دولت آمریکا را به اروپا نزديك كند. آن چيزي كه ترور اسكريپال و دخترش در انگليس نام گرفت، نمونه بارز اين مسئله است؛ زيرا به راحتي آمريكا را به نفع لندن و حتي اروپا وارد كارزار كرد. همچنين بهانه استفاده از سلاح شيميايي در دوماي سوريه كه در هيچ كجا به تأييد علمي و ميداني نرسيد، رفتار همساني را بين آمريكا، انگليس و فرانسه ايجاد كرد كه سبب‌ساز حمله موشكي موضعي، مقطعي و دست چندمي شد.
درست است كه اين حمله ارزش سياسي و ميداني نداشت؛ اما به هر حال توانست فرانسه و انگليس را در كنار آمريكا و در مقابل روسيه، ‌ايران و ديگر كشورهاي ضدهژمون قرار دهد. به ویژه آنکه منبع اصلي ادعاي حمله شيميايي را فرانسه مستندسازي كرد و مورد استقبال انگليس قرار گرفت تا دولت هيجاني ترامپ را وارد حمله موشكي به سوريه كند. فرانسه و انگلیس که برای حل بحران‌های داخلی به ویژه در حوزه اقتصادی با چالش‌های بسیاری مواجه هستند، برآنند تا با حضور در معادلات نظامی جهان منابع اقتصادی جدیدی را کسب کنند. همراهی آنها با آمریکا در غرب‌ آسیا و مقابله با روسیه در حالی فضای امنیتی را بر این کشورها حاکم می‌کند و اولویت شهروندان‌شان را از اقتصاد تغییر می‌دهد که می‌تواند مؤلفه‌ای برای اقدامات آنها به منظور فروش سلاح در جهان باشد. کشورهای عربی با ادعای ایران‌هراسی و نیز جنگ یمن اقدام به خریدهای گسترده تسلیحاتی از کشورهای غربی می‌کنند که در این میان سهم فرانسه و انگلیس از دیگر کشورها بیشتر بوده است. جالب توجه در رفتار کشورهای عربی آن است که آنها در توجیه رقابت تسلیحاتی خود نامی از حمایت از فلسطین علیه رژیم صهیونیستی نمی‌برند و ایران و یمن را محور بهانه‌های خود قرار داده‌اند. 
در نهایت، از اين منظر و با توجه به اينكه با شكست داعش و تروريست‌ها در منطقه،‌ شكست سناريوها و منافع غربي را به همراه داشته، در آينده بايد منتظر سناريوهاي بيشتري از اين دست در منطقه باشيم كه البته لزوماً به معناي جنگ جديد نيست؛ اما به هر شكل غرب به سمتي پيش مي‌رود كه فشار به قدرت‌هاي ضد هژمون منطقه‌اي و بين‌المللي را افزايش دهد. اکنون میان برخی کشورهای اروپایی و آمریکا با محوریت مقابله با ملی‌گرایی داخلی، رویارویی با روسیه، تقابل با اسلام با محوریت جبهه مقاومت به مؤلفه همگرایی مبدل شده و برآنند تا راهکاری واحد را برای مقابله با این وضعیت اجرا کنند. هر چند که دامنه اختلافات میان طرفین نشان می‌دهد، خارج از این محورها اختلافات به قوت خود باقی است و هر روز می‌تواند زمینه‌ساز چالش در مناسبات طرفین شود. 

بررسی نقش مردم و مسئولان در تحقق شعار سال-3
  محمدابراهیم میانجی/ در دو شماره گذشته با توجه به اهمیت پرداختن به موضوع شعار سال و در راستای تبیین و توضیح محتوای آنچه در تحقق شعار سال 97 مورد انتظار است، مطالبی ارائه شد. کار پرتلاش و پرکیفیت در عرصه تولید، تعصب و عرق ملی نسبت به تولیدات داخلی، مصرف کالای تولید داخل و فرهنگ‌سازی در راستای مصرف کالای ایرانی از جمله اقدامات محوری مردم بود که در تحقق شعار سال به آن پرداخته شد. در این شماره به برخی دیگر از مصادیق حمایت مردم از کالای ایرانی اشاره می‌شود.

۵ـ۱ـ پرهیز از خرید و مصرف کالای خارجی دارای مشابه داخلی
با نگاهی به تاریخ اقتصادی کشورهای پیشرفته و در حال توسعه و پیشرفت، مشخص می‌شود که همه آنها در مقطعی از تاریخ حیات اقتصادی خود، ضمن کنار گذاشتن سیاست اقتصادی درهای باز، به حمایت و مصرف کالای داخلی رو آورده‌اند. در واقع، این کشورها در مقاطع زمانی خاص با مصرف متعصبانه کالاهای داخلی از تولیدکنندگان داخلی خود حمایت تمام‌عیار کرده، سپس برای اجرایی شدن سیاست‌های مبادله‌ تجاری اقدام کرده‌اند. در همین زمینه اگر مردم با توجه به ثمرات بلندمدت گرایش به سمت مصرف تولیدات داخلی، از خرید و مصرف کالای خارجی دارای مشابه داخلی اجتناب کنند، قدم در مسیر اصلاح اقتصادی کشور گذاشته و روند بهبود وضعیت اقتصادی را به نظاره خواهند نشست.
پرهیز از خرید و مصرف کالای خارجی دارای مشابه تولید داخل، مسیر رسیدن به توسعه و پیشرفت است؛ چرا که اگر مردم کالای وارداتی مصرف نکنند و به جای آن از تولیدات داخلی استفاده کنند، رسیدن به توسعه و پیشرفت دور از دسترس نخواهد بود.
نشریه فرانسوی بلومبرگ در گزارشی می‌نویسد: «بر اساس یک نظرسنجی، ۵۰ درصد از مردم فرانسه حاضرند برای اینکه کالاهای ساخت کشور خودشان را بخرند در حدود پنج تا ده درصد پول بیشتری هم بپردازند.» بلومبرگ تصریح می‌کند: «این در حالی است که کالاهای تولید شده در فرانسه بین 15 تا 20 درصد گران‌تر از کالاهای مشابه تولید شده در کشوری مانند چین است؛ اما مردم فرانسه می‌دانند برای حفظ اشتغال در کشورشان باید از تولیدات داخلی و ملی خود حمایت کنند و مصرف‌کننده آنها باشند!»

۶ـ۱ـ مطالبه ارتقای‌ کیفیت تولیدات داخلی
اگر در یک جامعه فرهنگ مطالبه‌گری نهادینه شود و مردم آن جامعه با آگاهی از حقوق خود نسبت به تحقق آنها از مسیر قانونی اقدام کنند، به طور حتم آن جامعه مسیر رشد و کمال را طی خواهد کرد. مطالبه‌گری عبارت است از اراده عمومی مردم برای متقاعد کردن مسئولان و دست‌اندرکاران برای احقاق حقوق‌شان. مطالبه‌گری در عرصه‌‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... بروز می‌کند. اکنون یکی از دلایل کم‌توجهی به تولیدات داخلی کشور را کیفیت نامناسب برخی محصولات داخلی مطرح می‌کنند که اگر مردم کشور به صورت منطقی و معقول نسبت به ارتقای کیفیت برخی محصولات تولید داخل،‌ مطالبات خود را از دست‌اندرکاران داشته باشند،‌ به طور حتم روند بهبود کیفیت در تولیدات داخلی با شتاب بیشتری آغاز شده و به سرانجام خواهد رسید که یکی از پیامدهای این اقدام عمومی مردم، حرکت تولید‌کنندگان به سمت کاهش اشکالات و معایب کالای تولیدی و ارائه تولیدات با کیفیت خواهد بود که در نتیجه آن افزایش گرایش و اقبال مردم به مصرف تولیدات داخلی رقم خواهد
 خورد.
شاید برخی کالاهای ایرانی در مقایسه با مشابه خارجی‌ کیفیت مناسبی نداشته باشند، اما بی‌شک با حمایت مردم و مطالبه ارتقای کیفیت آنها، می‌توان به تقویت آنها کمک کرد و در این زمینه در سطح جهانی حرفی برای گفتن داشت، چنانکه برخی از تولیدات ایرانی مانند فرش دستباف، خشکبار، پارچه و... در اکثر کشورهای پیشرفته جهان جایگاه ویژه و ممتازی به خود اختصاص داده‌اند.

۷ـ۱ـ تنفر از مصرف کالای قاچاق
قاچاق کالا پدیده شومی است که صدمات فراوانی را بر پیکر اقتصاد ملی کشور وارد کرده و بر میزان و کیفیت تولیدات داخلی نیز اثر مستقیم گذاشته است. قاچاق یکی از عوامل تأثیرگذار در تعطیلی واحدهای تولیدی و پیرو آن بروز بیکاری و فقر در جامعه است که این عوامل خود مولد آسیب‌های اجتماعی بسیاری همچون؛ شکاف طبقاتی، تجمل‌گرایی، نداشتن خودباوری، گسترش روحیه مادی‌گرایی و... در جامعه می‌شود.
در کشورهای گوناگون گرایش به مصرف کالای قاچاق شدت و ضعف دارد. برای مسئولان و دست‌اندرکاران عرصه اقتصادی برنامه‌ریزی و اقدام در جهت چرخش مردم از مصرف کالاهای قاچاق به کالاهای غیرقاچاق و تولید داخل از اهمیت بالایی برخوردار است. البته، این موضوع به تغییر در دانش، نگرش، رفتار مردم، بافت فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و... نیازمند است که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد. ولی بیشتر دست‌اندرکاران و مسئولان دلسوز اقتصادی کشور با توجه به لطمات سنگین پدیده قاچاق بر اقتصاد سالم و تولید محور کشور، بر مبارزه جدی با این پدیده نامیمون اقتصادی اتفاق‌نظر داشته و سعی در برخورد قاطع با آن دارند. ناگفته نماند که این خواستن و تحقق الزامات برخورد با پدیده قاچاق، نیمی از راه مبارزه با قاچاق کالا در کشور است و نیمی دیگر از آن مربوط به مردم است، که مصرف‌کننده کالای
 قاچاق هستند.
اگر مردم جامعه نسبت به این موضوع اطلاع حاصل کنند که مصرف محصولات خارجی قاچاق عامل اصلی بیکاری جوانان کشور و به تبع آن بروز مشکلات و ناهنجاری‌های اجتماعی دیگر است، شاید در گرایش به استفاده از کالای قاچاق تجدیدنظر کنند. در حال حاضر بیش از 25 میلیارد دلار کالای قاچاق بدون پرداخت مالیات و تعرفه‌های گمرکی وارد کشور می‌شود که این میزان از کالای قاچاق معادل بودجه ایجاد 650 هزار شغل در سال است که علاوه بر زیان‌های جبران‌ناپذیری که به اقتصاد ملی وارد می‌کند، پیامدهای سیاسی و اجتماعی دیگری نیز بر جامعه دارد.
از سوی دیگر، مصرف کالای قاچاق می‌تواند سلامت مردم را نیز در معرض خطر قرار دهد و بعضاً صدمات جبران‌ناپذیری را در حوزه سلامت بر جامعه تحمیل کند، چنانکه در خصوص ورود قاچاق لوازم آرایشی به کشور اخبار فراوانی در خصوص فاسد و غیر بهداشتی بودن آنها اعلام می‌شود و مصرف‌کنندگانی که دچار آسیب شده‌اند، ابراز ندامت می‌کنند که دیگر سودی ندارد.




نگاه مقایسه‌ای صبح صادق به اپلیکیشن‌های پیام‌رسان ایرانی

  مصطفی محمدحسینی/  یکی از کاربران تلگرام نوشته بود، وقتی میگی خارجی‌ها اطلاعات‌تون رو می‌برن، میگن ما که اطلاعات مهمی نداریم. وقتی می‌گیم از داخلی استفاده کنین، میگن اطلاعات‌مون رو می‌برن! ولی ما این را نمی‌گوییم، ما معتقدیم چه در استفاده از پیام‌رسان‌های داخلی یا خارجی آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد، حریم خصوصی و رضایتمندی کاربران است. در ماه‌های اخیر تلگرام در هفت کشور مختلف به دلیل اختلالات امنیتی، فرهنگی و اقتصادی با مشکلاتی روبه‌رو شده است و در همین روزها در کشور ما تب تلگرام در میان نهادها، سازمان‌ها، شرکت‌ها و محافل خصوصی برای ساماندهی به پیام‌رسان‌ها بالا گرفته است. در این زمینه برای جایگزینی تلگرام، پیام‌رسان‌های مختلفی در کشور راه‌اندازی شده است که در ادامه به آنها پرداخته می‌شود.

اهمیت امنیت 
در پیام‌رسان‌های داخلی
امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در زمینه حفظ حریم خصوصی و امنیت مردم در پیام‌رسان‌ها فرموده‌اند: «مسئولان باید امنیت و حریم داخلی مردم و کشور را حفظ کنند. تعرض به امنیت و حریم داخلی مردم «حرام شرعی» است و نباید انجام شود.»
محرمانگی داده‌ها، جامعیت داده‌ها و قابلیت دسترسی داده‌ها سه اصل در ارتباطات شبکه‌ای است؛ به عبارتی، در بحث پیام‌رسان‌ها، ما هنگامی می‌توانیم به یک پیام‌رسان لقب ایمن بدهیم و آن را پیام‌رسان مطمئن بدانیم که این پیام‌رسان، اول؛ محرمانگی و خصوصی بودن پیام‌های ما را حفظ کند. دوم؛ پیام‌های ارسالی ما را گیرنده به همان صورتی که فرستنده ارسال می‌کند، دریافت کند. به عبارت دیگر پیام در حین انتقال دچار تغییر یا خرابی نشود. سوم؛ این اطمینان وجود داشته باشد که کاربران پیام‌رسان، به درستی به تمامی سرویس‌هایی که برای آنها فراهم شده است دسترسی داشته باشند.
به منظور آشنایی مخاطبان در ادامه بین برخی پیام‌رسان‌های داخلی مقایسه‌هایی صورت گرفته است.

بله
اپلیکیشن «بله» یک پیام‌رسان ایرانی با خدماتی متفاوت است. اصلی‌ترین ویژگی این پیام‌رسان ارائه خدمات مالی است که در بستر خود به کاربران ارائه می‌دهد. این پیام‌رسان یکی از زیرمجموعه‌های بانک ملی ایران به حساب می‌آید که افزون بر قابلیت گفت‌وگو، می‌تواند پرداخت‌های آنلاین شما را انجام دهد. انتقال پول، خرید آنلاین، درخواست پول، خرید شارژ، پرداخت قبوض و غیره از جمله اموری است که از طریق پیام‌رسان بله قابل انجام و پیگیری است. اغلب به واسطه بات‌های نوشته شده ویژگی‌های خاصی برای بله مقدور می‌شوند تا بله مطابق خاستگاهش، در تبادلات مالی خوب ارزیابی شود و همچنین، شباهت خاصی به تلگرام و بات‌‌های فعال بر بستر آن پیدا کند.

امنیت
اپلیکیشن بله را می‌توان امن‌ترین پیام‌رسان ایرانی معرفی کرد. این برنامه چند کاره، در هنگام ارسال بسته‌های داده‌ای، کل Packet ارسالی را با استفاده از پروتکل‌های رمزنگاری معروف رمزنگاری کرده و از این نظر بدون داشتن کلید ارتباط، به هیچ وجه نمی‌توان به متن پیام دسترسی داشت.

آی‌گپ
پیام‌رسان «آی‌گپ» یکی از اپلیکیشن‌هایی است که به خوبی می‌تواند جای خالی تلگرام را پر کند. این برنامه قابلیت ارسال فایل را نیز دارد و برای استفاده از کاربرانش خود هیچ هزینه‌ای دریافت نمی‌کند. پیام‌رسان آی‌گپ به جز اندروید و آی‌او‌اس روی سیستم‌عامل‌های ویندوز و لینوکس نیز نصب می‏شود تا ارتباطی بدون حد و مرز را به شما ارائه دهد.
این برنامه از قابلیت‌های مختلفی پشتیبانی می‌کند و بسیار شبیه به تلگرام طراحی شده است. بنابراین برنامه آی‌گپ می‌تواند یکی از بهترین برنامه‌های جایگزین تلگرام باشد. ضمناً این برنامه با سیستم عامل‌های اندروید، آی‌اواس و ویندوز سازگاری دارد.

امنیت
طبق توضیحاتی که برای این اپلیکیشن ارائه شده، ظاهراً آی‌گپ از سیستم رمزگذاری AES256 برای افزایش امنیت پیام‌های ارسالی مخاطبان خود استفاده می‌کند. این پیام‌رسان نیز در بررسی‌های صورت گرفته تمام پیام ارسالی را رمزنگاری می‌کند و از این رو هکر به محتوای پیام بدون دسترسی به کلید رمزنگاری دسترسی نخواهد داشت. طبق بررسی‌ها امنیت پیام‌ها در پیام‌رسان آی‌گپ با پروتکل رمزنگاری AES256 تأمین می‌شود که همان پروتکل رمزنگاری متقارن به کار رفته در تلگرام است.

سروش
پیام‌رسان «سروش» هم یک اپلیکیشن ایرانی است، که علاوه بر امکان چت فردی و گروهی، امکانات دیگری همچون تماس صوتی، ایجاد کانال‌های تعاملی، پرداخت قبض، خرید شارژ آسان و پرداخت پول را به کاربران خود می‌دهد. برای سروش می‌توان تم‌های مختلفی ساخت و از تم‌های ساخت شده موجود نیز استفاده کرد. اپلیکیشن سروش افزون بر اندروید، روی سیستم عامل‌های آی‌اواس، ویندوز، لینوکس و MacOS نیز قابل نصب است و هر کسی با هر سیستم عاملی می‌تواند از آن استفاده کند.
اپلیکیشن سروش شبیه‌ترین برنامه به تلگرام است که در آن به شما اجازه ساخت گروه، کانال و مواردی از این دست داده می‌شود. سروش امکانات بسیاری دارد و از نظر تعداد کاربران ایرانی نیز در صدر محصولات ارتباطی قرار می‌گیرد.
اپلیکیشن سروش با رتبه ممتازش در فهرست الکسا، محبوب‌ترین و پرکاربردترین نر‌م‌افزار وطنی لقب  گرفته است؛ پیام‌رسانی که با قابلیت‌هایی مانند پرداخت درون برنامه‌ای، پرداخت قبض، خرید شارژ، کانال‌های تعاملی و دسته‌بندی شده (که می‌توان مطالب‌شان را لایک کرد یا روی‌شان کامنت گذاشت) تا حد زیادی منحصربه‌فرد شده است. 

امنیت
سروش در زمینه رمزنگاری پیام‌ها از پروتکل‌های نسبتاً مطرحی استفاده کرده که تاکنون شکسته نشده و در وضعیت خوبی به سر می‌برند. این پیام‌رسان کل محتوای پیام ارسالی را رمز کرده و فقط گیرنده و فرستنده پیام می‌توانند به محتوای آن دسترسی داشته باشند.

بیسفون
«بیسفون» زیبایی و سادگی را در کنار هم دارد و با ظاهری مدرن ممکن است نتوانید تشخیص دهید که از یک آپ ایرانی استفاده می‌کنید. امکان برقراری تماس صوتی در بیسفون وجود دارد. جالب‌تر‌ین بخش بیسفون قسمت عمومی آن است که می‌توانید چند صفحه برگزیده و مهم را انتخاب کنید و پست‌های آنها را مشاهده کنید، ولی نمی‌توانید پست گذاشته یا پستی را لایک کنید. امکان ساختن گروه هم در بیسفون وجود دارد و با استفاده از این امکان می‌توانید به راحتی به صورت گروهی با دوستان خود چت کنید. در کل، بیسفون در کلاس جهانی تولید شده و توانسته ترکیب مناسبی از زیبایی و کارایی را در اختیار شما بگذارد و امکاناتی نظیر استیکرهای متنوع و زیبای فارسی در کنار محیطی جذاب، می‌تواند شما را در جایگزینی آپ‌هایی چون وایبر و واتس‌آپ همراهی کند.
به این دلیل که بیسفون زیرمجموعه‌ یکی از اپراتورهای تلفن همراه در کشورمان است، همواره کم بودن هزینه‌هایش برای کاربرانش را در شعارهایش تکرار کرده است. یکی از ویژگی‌هایی که مدیران این نرم‌افزار بر آن تأکید دارند، بهره‌مندی بیسفون پلاس از پروتکل اختصاصی این اپلیکیشن وطنی است.

امنیت
این پیام‌رسان نیز در بخش امنیت می‌تواند تا حدودی نیازهای کاربران را رفع کند. البته در بررسی‌های انجام شده از سوی برخی منابع، چنین به نظر می‌رسد که این پیام‌رسان دارای یک سری ضعف‌های امنیتی باشد که به سرعت قابل حل است.

ایتا
پیام‌رسانی ایرانی که در سال ۹۶ معرفی شد. این پیام‌رسان شباهت بسیاری به پیام‌رسان تلگرام دارد. دیگر ویژگی این اپلیکیشن، امکان ایجاد و راه‌اندازی ربات‌های هوشمند است که همانند اپلیکیشن محبوب ایرانی‌ها، یعنی تلگرام، کاربران می‌توانند نسبت به راه‌اندازی ربات اقدام کرده و با این قابلیت بسیاری از نیازهای تجاری یا غیر تجاری خود را مرتفع کنند.

امنیت
به یقین امنیت ایتا به معنای فنی آن چیزی نیست که به این سادگی‌ها به خطر بیفتد؛ چرا که شرکت‌های قدرتمند و بزرگی پشت آن هستند. به طور حتم برنامه ایتا و همه پیام‌رسان‌های داخلی برای ۹۵ درصد کاربران بدون مشکل خواهد بود.
البته درباره این اپلیکیشن‌ها شایعاتی وجود دارد، ولی قطعاً نرم‌افزارهای خارجی نیز مشکلاتی دارند که نمی‌توان آن را انکار کرد.