نماینده ولی‌فقیه در آستانه ۱۲ اردیبهشت مطرح کرد

نماینده ولی‌فقیه در سپاه گفت: «مسئولان و کارکنان عقیدتی در سپاه شاخصه اصلی برای برنامه‌ها را باید اثربخشی قرار دهند، زحمات آنها در گذشته فوق‌العاده و شایسته تقدیر است.»
حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی‌صادقی در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق درباره موضوع عقیدتی‌ـ سیاسی در سپاه اظهار داشت: «در این زمینه اولین نکته این است که عقیده ریشه است و ریشه اگر محکم شد، همه چیز محکم می‌شود و اگر ریشه ضعیف شد، سبب سقوط و شکستن می‌شود.»
وی خطاب به مربیان و مسئولان عقیدتی‌ـ سیاسی در سپاه گفت: «درخواستم این است که به اهمیت کارشان توجه کنند؛ چرا که ریشه مربی از رب آمده و مربی‌گری کار خدایی است و یکی از مشاغلی به شمار می‌آید که در امر خدایی ریشه دارد و خدایی است.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه در ادامه افزود: «نکته دومی که در این زمینه وجود دارد، الزامات این موضوع است، مثل اینکه باید خودساخته باشند و به تعبیر زیبای امام علی(ع) در نهج‌البلاغه، کسی که می‌خواهد مربی دیگران باشد، اول باید مربی خودش باشد؛ تا کسی صالح نبود، نمی‌تواند مصلح باشد.» 
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی در ادامه گفت: «نکته سوم را به پاسداران عرض می‌کنم و آن، اینکه این کلاس‌های عقیدتی برای خدمت به شماست نه برای ارتقای رتبه و درجه، امیدوارم یک روزی برسد که اصلاً این بحث‌ها پاک شود که این کلاس را بگذرانید برای ارتقا، این را باور کنید که این کلاس‌ها و این موضوعات از غذایی که به شما می‌دهند، مهم‌تر است و به این کلاس‌ها اهمیت دهید.»
وی در پایان سخنان خود خطاب به مسئولان و کارکنان معاونت عقیدتی‌ـ سیاسی گفت: «ضمن عرض خسته نباشید و خداقوت در هر جایی که مشغول خدمت هستید، خواهشم این است که شاخصه اصلی برای اجرای برنامه‌های‌تان در این برهه اثربخشی باشد، زحماتی که در سال‌های گذشته این عزیزان کشیده‌اند، فوق‌العاده بوده و شایسته تقدیر است.»



در پنجمین بازديد فرمانده کل سپاه صورت گرفت

سردار سرلشکر جعفری، فرمانده کل سپاه به منظور بازدید از روند اقدامات انجام شده از سوی یگان‌های سپاه در احداث، اسکان دائم و همچنین خدمت‌رسانی در زمینه‌های دیگر به زلزله‌زدگان سرپل‌ذهاب به استان کرمانشاه سفر کرد.
وی ضمن بازدید از روستاهای زلزله‌زده در آیین تحویل 27 منزل مسکونی به زلزله‌زدگان روستاهای سرپل‌ذهاب تصریح کرد: «برادران عزیز ما از سپاه تهران خط احداث منازل دائمی در این منطقه را شکستند و نشان دادند که می‌توان ظرف مدت یک ماه منزل مسکونی ساخت.»
فرمانده کل سپاه افزود: «لطف، ایثار و ازخودگذشتگی در این مناطق موج می‌زند و امروز از مذاهب شیعه و سنی برای کمک به مردم این منطقه آمده‌اند و لطف خدا هم در پی همین ایثارها جاری می‌شود.»
وی با اشاره به عوامل موفقیت جمهوری اسلامی در مقابل تهدیدها و دشمنان، گفت: «اگر امروز جمهوری اسلامی در مقابل دشمنان ایستاده و آنها را شکست داده و هر روز شاهد پیروزی جدیدی است، مرهون همین ایثار و از خود گذشتگی‌هاست.»
فرمانده کل سپاه ادامه داد: «پیش از عید سپاه تهران 23 واحد مسکونی را به مردم این منطقه تحویل داد و امروز هم 27 باب منزل مسکونی به یاد لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) تحویل مردم این منطقه می‌شود.» 




دکتر یدالله جوانی/ روز یک‌شنبه هفته گذشته ساعت پنج بعدازظهر در حین حفاری در محدوده حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، جسدی کشف شد. با توجه به نزدیکی محل حفاری به محل دفن رضاخان، بلافاصله عکس‌هایی از این جسد در فضای مجازی با عنوان جسد رضاخان انتشار یافت. جریان سلطنت‌طلب که هر از چندگاهی در فضای سیاسی کشور فعال می‌شود، این فرصت را مغتنم شمرده، با پشتیبانی رسانه‌ای بیگانه و استفاده از فضای مجازی، تحریک افکار عمومی و جلب نظر جوانان به رضاخان به عنوان خادم ملت و کشور را در دستور کار قرار داد.
سالیانی است که غربی‌ها در راستای انقلاب‌زدایی از ایران و بدبین کردن جوانان نسبت به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران، با سیاه‌نمایی از وضعیت کشور و برجسته‌سازی مشکلات، به تطهیر رژیم گذشته روی آورده، رضاخان را پرچمدار توسعه و پیشرفت ایران معرفی می‌کنند. در داخل کشور هم کسانی به طرق گوناگون، رضاشاه را فردی خدمتگزار به کشور و مردم معرفی کرده، او را عامل پیشرفت ایران معرفی می‌کنند. نتیجه این نوع تبلیغات در سال‌های اخیر، موجب شده است تا بخشی از مردم و به ویژه جوانان از واقعیات مسائل تاریخی، به دور مانده و قضاوت‌های نادرست داشته باشند.
برخی از شعارها در اغتشاشات و ناآرامی‌های دی ماه ۹۶ و همچنین بخشی از مطالب منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی به دنبال اعلام خبر کشف جسدی که کالبد مومیایی شده رضاخان خوانده شد، نشان می‌دهد که صاحب‌نظران منصف و حقیقت‌گرا، باید بیشتر به بازخوانی واقعیت‌های تاریخی برای مردم همت گماشته، از گرفتار شدن عده‌ای به قضاوت‌های ناصحیحی تاریخی جلوگیری کنند.
جدای از این که جسد کشف شده متعلق به چه کسی است؛ با توجه به فضاسازی‌های سیاسی‌ـ تبلیغی به ویژه در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی، پاسخ به این پرسش مهم است که بر اساس منطق قرآن و آموزه‌های دینی، رضاخان مستحق لعن و نفرین است، یا به زعم عده‌ای باید از او تعریف و تمجید کرد و به روح او درود فرستاد؟
برای رسیدن به یک قضاوت درست تاریخی، باید چگونگی دست‌یابی رضاخان به قدرت سیاسی را بررسی کرد. رضاخان چگونه به قدرت رسید؟ مردم ایران در به قدرت رسیدن او چه نقشی داشتند؟ در پشت صحنه کودتای رضاخان در سوم اسفند ۱۲۹۹ که منجر به سقوط رژیم قاجار و بنیان منحوس رژیم پهلوی شد، کدام قدرت خارجی و با کدامین اهداف قرار داشت؟
کسانی که از خدمات رضاشاه می‌گویند و او را ستایش می‌کنند، به طور کلی نقش انگلیس در کودتای رضاخانی را نفی کرده، رضاشاه را عامل به ثبات رساندن کشور و برقرار کردن امنیت در آن دوران ناامنی و بی‌ثباتی معرفی می‌کنند. صادق زیباکلام که نقش مؤثری در تطهیر رژیم پهلوی از جنایت‌ها و خیانت‌های بی‌شمار دارد، در مناظره با خسرو معتضد در دانشگاه هنر اصفهان، ضمن اجتناب‌ناپذیر دانستن کودتای رضاخانی در آن وضعیت هرج‌ومرج‌گونه، با صراحت می‌گوید: «معتقدم که در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، روح دولت انگلستان خبر نداشت که چنین کودتایی اتفاق می‌افتد!»
البته نکته جالب توجه آنکه، آقای زیبا‌کلام در این مناظره با تأکید بر اینکه نباید به سخن مورخ استناد کرد، می‌گوید: «مورخ به طور ناخودآگاه دروغ می‌گوید.» آیا زیباکلام خود مصداق این گزاره‌ای که می‌گوید، نیست؟ آیا او با یک دروغ تاریخی به دنبال تحریف تاریخ معاصر و تطهیر رژیم پهلوی نیست؟برای قضاوت در این زمینه، باید به اسناد تاریخی و عقل تحلیلگر رجوع کرد. آیا از نظر عقلی می‌توان پذیرفت که رضاخان بدون پشتوانه مردمی و بدون حمایت یک قدرت خارجی در آن شرایط ایران، از طریق کودتا به قدرت برسد؟

درباره چگونگی دست‌یابی رضاخان به قدرت، سه دیدگاه وجود دارد:
۱ـ انگلیس نقشی در کودتا نداشت
تعداد بسیار کمی از پژوهشگران جدید، مانند «محمدعلی کاتوزیان»، «پیترآوری» و «صادق زیباکلام» می‌گویند، انگلیس هیچ نقشی در کودتای رضاخانی نداشت. این افراد به دلایل یا انگیزه‌های خاص معتقدند، رضاخان نظامی ماهری بود که توانست با تکیه بر اراده نظامی خود، قدرت را به دست گرفته و از تجزیه ایران جلوگیری کند.
۲ـ انگلیس نقش غیرمستقیم در کودتا داشت
عده‌ای هم مانند «نیکی کدی» و «جان فوران» معتقدند، انگلیس در طراحی کودتا نقشی نداشت، ولی به صورت غیر مستقیم و از طریق واداشتن احمدشاه به اخراج افسران بریگاد قزاق، به رضاخان در کودتا کمک کرد.
۳ـ انگلیس عامل اصلی کودتا بود
بسیاری از مورخان و پژوهشگران قدیم و جدید، با استناد به اسناد تاریخی و به ویژه اسناد منتشر شده در انگلیس، معتقدند انگلیس به دلیل شکست در اجرای قرارداد ۱۹۱۹، درصدد بود با طراحی و اجرای کودتا در ایران از طریق یک نیروی سرسپرده، به مطامع سیاسی و اقتصادی خود دست یابد. طبق بسیاری از اسناد به جا مانده، کودتا به دست رضاخان و با همدستی سیدضیاء‌الدین طباطبایی و برنامه‌ریزی افسر انگلیسی «آیرون ساید» طراحی و اجرا شد. درباره انتخاب رضاخان برای فرماندهی کودتای نظامی، اردشیر ریپورتر عامل و جاسوس انگلیس در ایران نقش مهمی داشت.
با وجود دلایل تاریخی بسیار مبنی بر نقش انگلیس در کودتا، انگلیسی‌ها به دلایل گوناگون، تلاش کردند نقش خود را پنهان کنند. بر همین اساس، رضاخان پس از کودتا، تلاش کرد تا خود را به تنهایی عامل اجرای کودتا معرفی کند. عبدالله مستوفی به نقل از شهید مدرس گفته است، این حربه ابزاری به منظور مصون ماندن انگلیس از اقدامات مداخله‌گرانه در آینده و مخدوش شدن چهره‌اش در میان مردم بود. مستوفی می‌گوید: «در یکی از همین روزها به دیدار سیدحسن مدرس رفته بودم. سید مخصوصاً از این شرایط خیلی عصبی بود و می‌گفت، انگلیسی‌ها حاضر بودند دو میلیون خرج کنند تا این وصله (کودتا) را از خود بِکَنند. این مرد (رضاخان) به رایگان تمامی این گناهان را به گردن گرفت و آنها را در این مخمصه بین‌المللی فارغ کرد که در آینده دولت ایران نتواند گله‌گذاری در این زمینه بنماید.»
در حالی‌که رضاخان با این کودتا زمینه سلطه ۵۷ ساله آمریکا و انگلیس را بر ایران فراهم کرد و با وجود دلایل بسیار عده‌ای نقش انگلیس را در کودتا نفی و تلاش می‌کنند از رضاخان یک چهره ملی و خدمتگزار کشور و مردم بسازند. این جماعت از ساختن راه، کشیدن خط ‌آهن، ساختن مدرسه و دانشگاه، نوسازی ارتش و امثالهم، به عنوان خدمات رضاخان یاد می‌کنند. بسیار روشن است که هر حکومتی از این نوع کارها می‌کند، کما اینکه الآن رژیم سعودی در عربستان، همین نوع کارها را در عین وابستگی به آمریکا و انجام جنایات و خیانت‌های بی‌شمار انجام می‌دهد.
بهترین نوع نگاه واقع‌بینانه نسبت به رضاخان را، در کلام حضرت امام خمینی(ره) می‌توان یافت. امام(ره) چهار سال پیش از مشروطه چشم به جهان گشودند و هنگام کودتای رضاخانی در سوم اسفند ۱۲۹۹، هجده ساله و در عنفوان جوانی به سر می‌بردند. بنابراین، ایشان دوران آشفتگی ایران و ناامنی را از نزدیک شاهد و ناظر بودند و چنانکه خود می‌فرمایند، در برابر خان‌هایی که منطقه را ناامن کرده بودند، ایستادگی کرده‌اند. دوران رضاخانی که دوران سرکوب آزادی‌خواهان، به ویژه روحانیت، کشف حجاب و مبارزه با ارزش‌های دینی و اسلامی است، دوران تکوین اندیشه‌های سیاسی حضرت امام خمینی(ره) نیز به حساب می‌آید. نخستین واکنش رسمی و آشکار امام(ره) به حکومت رضاخانی، سه سال پیش از سقوط دولت رضاخان با صدور یک اعلامیه انقلابی بود. حضرت امام(ره) در این اعلامیه، مردم و روحانیون را به قیام برای خدا و مبارزه با بدعت‌ها و ظلم‌های رضاخانی دعوت کرد. در دیدگاه امام(ره)، رضاخان عامل و مزدور انگلیسی‌ها بود که در ابتدای کار با ریاکاری مردم را فریب داد و پس از استحکام پایه‌های قدرتش، طبق نقشه بیگانه با دین، مذهب، روحانیت و حتی مظاهر و شعائر دینی مبارزه کرد.
ایشان رضاخان را این‌گونه توصیف می‌کنند: «ابتدا با ظاهری مقدس و علاقه به اسلام، علاقه به روضه‌‌خوانی حضرت سیدالشهداء، این‌طور علاقه را به او نشان دادند و او هم خوب عمل کرد… ابتدا با این سلاح وارد شد در کشور ما، یعنی آوردندش در کشور با قلدری، آنها را که در مراکز قدرت بودند کنار گذاشتند. آنها را با قلدری و نقشه شکست داد… نقشه دوم این بود که اسلام را هرچه می‌تواند قیچی کند… روحانیون را منزوی کردند و از هر جا هم که یک صدایی از آنها بلند می‌شد و یک قیامی می‌کردند آن را خفه می‌کردند.»
نکته کلیدی در نگاه امام(ره) نسبت به رضاخان، وابستگی او به انگلیس برای اجرای نقشه‌های اجانب است. آن عزیر سفر کرده در این زمینه می‌فرمایند: «در این عصر که من درک کردم و گمان دارم هیچ یک از آقایان درک نکرده‌اید، ابتلای رضاخان است که انگلیسی‌ها آن وقت رضاخان را آوردند و کودتا درست کردند و مسلط کردند.» اما نکته بسیار ظریف در نگاه تیزبین رهبر کبیر انقلاب اسلامی نسبت به رضاخان، خیانت‌های وی به کشور و ملت ایران است.
حضرت امام(ره) ضمن مقایسه رضاخان و پسرش با پادشاهان قجری، معتقد بودند شاهان قجر در این مملکت جنایت کردند، ولی رضاخان و محمدرضا شاه، با قرار دادن منابع کشور در اختیار بیگانگان و اجرای نقشه‌های آنان در راستای مبارزه با اسلام و مظاهر و شعائر دینی، به کشور و مردم خیانت کردند. امام(ره) در بیانی این خیانت دودمان پهلوی را، این‌گونه توصیف می‌کنند: «ایران در این مدتی که خودمان یادمان هست… این است که از آن اولی که رضاخان آمد در ایران کودتا کرد تا حالایی که بحمدالله غلبه حاصل شده در طول این پنجاه سال که شاید سخت‌ترین ایام بود بر ملت ایران، اینها اگر جنایتکارتر از همه سلاطین سابق نبودند، خیانتکارتر بودند. ممکن است کسی بود آغامحمدخان قاجار هم مثل آنها جنایتکار بوده، اما آغامحمدخان قجر مثل اینها خیانتکار نبود، در تاریخ نیست که محمدخان قجر برای مملکت، منابع مملکت خودش را داده باشد، جنایتکار بود؛ اما خیانتکار نبود.»

 علی قاسمی/  نوسانات صعودی نرخ ارز که از نیمه دوم سال گذشته شروع شد و پس از تعطیلات نوروز به اوج خودش رسید، دلایل متفاوتی داشت که در این یادداشت به عوامل تحریک‌زا نپرداخته و بیشتر بحث بر سیاست‌گذاری ارزی روزهای اخیر تمرکز دارد.
در فرآیند چند ماهه، بانک مرکزی برای مدیریت این وضعیت چند اقدام مانند افزایش نرخ سود بانکی، سپرده‌گذاری ارزی و برخورد با اخلالگران و... را در دستور کار قرار داد که کمتر با استقبال مواجه شد و تجربه نشان داده است نمی‌توان در برابر تقاضای سنگین ارزی بدون سامانه هوشمند چندان مقاومت کرد. در این میان، مهم‌ترین اقدام راه‌اندازی سامانه ارزی بود که سامانه ارزی جدید بانک مرکزی با عنوان نیما (نظام یکپارچه معاملات ارزی) با هدف تسهیل تأمین ارز، ایجاد فضای امن برای خریداران و فروشندگان ارز و تأمین ارز متقاضیان واقعی آغاز به کار کرد. این سامانه امکان مدیریت بازار ارز برای سیاستگذار و امکان فعالیت شفاف را برای متقاضیان ارز فراهم می‌کند. عملکرد چند روزه سامانه نشان می‌دهد، به چندین هزار فقره نیازهای ارزی با آرامش پاسخ داده و خریداران و فروشندگان ارز متناسب با نیازهای خود نسبت به انجام عملیات ارزی در محیط الکترونیک اقدام 
می‌کنند.
آنچه در این سیاست‌گذاری باید به آن توجه جدی داشت، این است که نباید پس از فروکش کردن تلاطم بازار ارز بار دیگر کار سامانه مورد بی‌مهری مسئولان قرار بگیرد و اعتمادی که حاصل شده، از بین برود که برخوردهای این‌چنینی بارها در حوزه سیاست‌گذاری کلان در طول سال‌ها دیده شده است. پس با این وضعیت باید کاری کرد که این سامانه قابل دفاع باشد و متقاضیان واقعی را شناسایی و مشکلات آنها را برطرف کنند که الحمدلله در این مدت کوتاه شاهد اقدامات خوبی بودیم و ضروری است بانک مرکزی با عملیات درست و منطقی تلاش کند تا اعتمادسازی کامل صورت بگیرد. اگر این سامانه به سمتی برود که مردم برای تأمین ارز خود به آن مراجعه کنند و مانع حضور دلالان ارزی در بازار شود، آن وقت می‌توان ارزیابی درستی از آن داشت. نکته‌ای که باید یادآور شویم، این است که اختصاص ارز برای کالاهای اساسی بدون وقفه تأمین شود تا بار تورمی جدیدی به مردم تحمیل نشود که اقدام به جای متولیان امر در خصوص تخصیص سه هزار میلیارد تومان یارانه مابه‌التفاوت ناشی از نرخ ارز برای کالاهای اساسی ستودنی است که بلافاصله صورت گرفت. هر چند جا داشت سامانه نیما از قبل اجرا می‌شد تا جلوی نوسانات ارزی سنگین گرفته می‌شد و دچار بحران ارزی نمی‌شدیم. این روش در دیگر کشورهای پیشرفته هم مدیریت می‌شود و اجازه نمی‌دهند دلالان سر خیابان خرید و فروش کنند؛ بلکه معاملات در شبکه پولی ثبت
 می‌شود.
علاوه بر موارد مذکور، هوشیاری ملت از القای جنگ روانی سنگین علیه نهادهای انقلابی در این برهه تلاطم ارزی بسیار حایز اهمیت است. در این راستا، جریان ضد انقلاب و رسانه‌های همسو با آنها تلاش فراوانی کردند تا این‌طور در جامعه القا کنند که بحران ارزی، ناشی از حضور نهادهای انقلابی در اقتصاد و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران است. این جریان همه تلاش خودش را کرد تا بین مردم و نهادهای انقلابی واگرایی ایجاد کند و بذر ناامیدی را در دل مردم بپاشد و به نوعی وانمود کند که عوامل این نابسامانی‌ها به دوش نیروهای مظلوم انقلابی است؛ در حالی که کارشکنی دشمنان منطقه‌ای، افزایش سفته‌بازی، چند صدایی در بین مسئولان و مشاوران اقتصادی دولت، سرکوب نرخ ارز در راستای تأمین مطامع سیاسی، نبود شفافیت در سیاست‌های متولی بازار ارز، آثار روانی حاصل از خروج آمریکا از برجام و افزایش تقاضا برای حفظ دارایی از سوی مردم و... عوامل تأثیرگذار در افزایش نرخ ارز بودند.

  علی حیدری/یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در تربیت انسان «امید» است که نقش سازنده‌ای در رشد مادی و معنوی انسان ایفا می‌کند. امید از شناخت به مبدأ و معاد سرچشمه می‌گیرد و اصل و اساس همه حرکت‌ها و تلاش‌های انسان و منشأ اصلاح امور جامعه برای رسیدن به سعادت است و اگر نباشد منشأ فساد و تباهی و شقاوت خواهد شد. به عبارت دیگر، امید را می‌توان حالتی روحی و روانی دانست که برانگیزاننده و محرک به کار و اقدام بوده و عامل مستقیم رفتارهای و تلاش‌های انسانی است.
در پرتو امید، صبر و انتظار معنا می‌یابد و شیرینی وصال و دیدار، خستگی انتظار را از تن می‌زداید. امید به آینده روشن، به انتظار زیبایی می‌بخشد و آن را قابل تحمل و بلکه دلنشین می‌کند. انتظار زمینه‌ساز تقویت معنوی و تکامل روحی فرد است. صبر برای وعده‌ای که محقق خواهد شد و شرط تحقق آن بسترها و زمینه‌هایی است که فراهم آوردن آن به طور طبیعی روح و جان انسان را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. 
در این میان انتظار فرج در خود روح امید و نیروبخشی دارد و از احساس سردرگمی، بیهودگی و نومیدی جلوگیری می‌کند. آینده روشن را در پیش چشمان منتظر به تصویر می‌کشد و قوت و توان مضاعف برای رسیدن به آن در وجود انسان به وجود می‌آورد. در این میان آنها که از انتظار می‌هراسند، به دنبال ناامید کردن مردم هستند و پرتو نومیدسازی، ایمان و باور قلبی منتظران را نشانه رفته‌اند، اما منتظران واقعی راه را می‌شناسند و از راهی که برگزیده‌اند باز نمی‌گردند...









  عزیز غضنفری/ عدالت از جمله موضوعاتی است که بالاتفاق، در همه مکاتب و از سوی همه اندیشمندان مورد توجه و بحث قرار گرفته است. در این موضوع آنچه محل اختلاف واقع شده، تفاوت دیدگاه در فهم و خوانش از عدالت، چیستی مصادیق عدالت و چگونگی استقرار و برپایی عدالت بوده است. عدالت از جهت گفتمانی از شاخصه‌های اصلی اسلام بوده و در زمره اصول مذهب شیعه تعریف می‌شود. پس از انقلاب اسلامی نیز از مفاهیم و موضوعاتی که همواره رهبران انقلاب بر فهم و اجرای آن اصرار داشته‌اند، عدالت بوده و از منظر امام و رهبر معظم انقلاب، سازمان یافتن نیروها و ابزارها برای دستیابی به عدالت و برپایی قسط ترسیم شده است.
دأب رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر همواره این بوده است که هرگاه موضوعی از سوی مسئولان و بخش نخبگانی جامعه مورد غفلت یا کم‌توجهی قرار گرفته، یا اینکه موضوعی از جهت گره‌گشایی از مسائل عمومی کشور حائز اهمیت بوده است، به صورت صریح و راه‌گشا در بیانات معظم‌له با هدف گفتمان‌سازی و نهادینه کردن آن در حوزه تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری مورد توجه و تمرکز قرار گرفته و جوانب مختلف موضوع شرح و بسط داده شده است. برای نمونه در سال‌های گذشته اقتصاد مقاومتی حسب اقتضائات و شرایط حساس و مهم حاکم بر کشور به مثابه مرکز ثقل راهبرد مدیریتی رهبر معظم انقلاب در نظر گرفته شده است. حال نکته آن است که مفهوم عدالت در همه سال‌های رهبری معظم‌له به طور مستمر از سوی ایشان مطرح و مطالبه شده است و ایشان جهت‌گیری‌های کشور را معطوف به اجرای عدالت دانسته‌اند. گذشته از اینها رهبر معظّم انقلاب بر اين باور پاى مى‌فشارند كه عده‌اى بايد مروّج فرهنگ «مطالبه عدالت» در جامعه شوند و در اين بين، دانشجويان را خطاب قرار داده، از آنان مى‌خواهند فكر عدالت‌خواهى را در ذهن مردم، در ذهن خانواده‌ها و در ذهن هر كسى كه در حوزه كار آنها قرار مى‌گيرد، نفوذ بخشند.
 از منظر رهبران نظام جمهوری اسلامی، عدالت آرمان و هدفی است که همه سیاست‌ها و اقدامات باید در این زمینه نقش بسترساز داشته باشند. نکته مهم آن است که هرچند چیستی و چرایی عدالت بخش مهمی از مطالعاتی است که باید در مفهوم عدالت مورد توجه قرار گیرد، اما مهم‌تر از چیستی و چرایی، استقرار و برپایی عدالت است که کاری بسیار سخت و طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد. بخشی از مظالمی که بر ائمه(ع) وارد ‌شده ناشی از اراده و اقدام امامان در برپایی عدالت در جامعه بوده است. استقرار و تحقق عدالت، به ایمان و باور عمومی در مردم و کارگزاران احتیاج دارد؛ عدالت برای اجرا‌ـ مطابق با فرموده‌های رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانی‌های خود(8/6/1384)‌ـ به همراهی عقلانیت و معنویت نیاز دارد؛ عدالت برای تحقق خود به پیشرفت در شاخص‌های اقتصادی و معیشتی جامعه بستگی دارد؛ چرا که در نبود ثروت و پیشرفت، عدالت به برابری در عقب‌ماندگی منجر می‌شود، این در حالی است که عدالت باید در برخورداری عادلانه از مواهب و منابع باشد. 
اما در بخش زمینه‌ها و لوازم برپایی عدالت در اسلام موضوع اصلی به وجود حکومت و رهبری آگاه و عادل برمی‌گردد؛ از منظر فلسفه نظام سیاسی در اسلام، بدون در نظر گرفتن جایگاه ولایت و رهبری نه حکومت اسلامی امکان تعین دارد و نه برپایی عدالت اجتماعی‌ـ که قرآن از آن به قسط تعبیر می‌کند‌ـ مجال تحقق می‌یابد. بنابراین نکته مهم آن است که هر چند اعتبار رهبری و ولی‌فقیه در حکومت اسلامی اتصاف به صفت عادل بودن است؛ اما در عین حال در نظر نگرفتن جایگاه رهبری و ولی‌فقیه در تحلیل‌ها و تمایلات عدالت‌خواهانه، عملاً نتیجه‌ای جز قربانی کردن عدالت نخواهد داشت. بنابراین مسئله امروز آنچنان که برخی از نحله‌های فکری زاویه‌دار از مکتب اسلام و امام مطرح می‌کنند، تقدم عدالت یا ولایت بر یکدیگر نیست؛ بلکه طبق آیه قرآن ارسال رسل و انزال کتب و معرفی امام اين است كه عدالت اجتماعی(قسط) تحقق یابد. در واقع، بدون ملحوظ داشتن زمینه‌های مبتنی بر امامت و ولایت، امکان وقوع عدالت اجتماعی نیز منتفی است.






روندشناسي صبح صادق از برنامه‌ها و سناريوهای دشمنان براي نااميدسازي مردم در پايان دهه چهارم انقلاب اسلامي
مهدي سعيدي/ تاريخ نافرجام انقلاب‌هاي جهان موجب شده تا نظريه‌هايي که از انسداد انقلاب‌ها و حتميت ارتجاع انقلابيون سخن مي‌گويند، خريدار بسياري در دهه‌هاي گذشته داشته باشند، به ویژه آنکه انقلاب‌ها به مثابه ابزاري براي عبور از سلطه نظام سرمايه‌داري در سده اخير همواره تهديدي براي اين نظام به شمار آمده‌اند. لذا نظريه‌پردازان ضد «انقلاب» چون؛ هانا آرنت، آلدوس هاکسلي، آرتور کستلر و جرج اورول و... همواره مورد حمايت دستگاه امنيتي و ايدئولوژيک نظام سلطه بوده و نظریه‌های آنها به مثابه سرنوشتي محتوم براي همه انقلاب‌ها تبليغ شده است! تا فرار از وضع نابرابر موجود نظام سلطه، ناممکن به نظر آيد!

شبکه‌سازی برای انقلاب‌هراسی
در بررسي سوابق عملکرد اين جريان فکري‌ـ فرهنگي‌ـ امنيتي به طور ويژه مي‌توان از جرج اورول نويسنده کتاب مشهور «1984» که در ايران با کتاب ديگرش «قلعه حيوانات» شهرت يافته، ياد کرد که در صدمين سال تولدش و بر پايه سندي سرّي كه مؤسسه تحقيقات امنيتي «رند» انتشار عمومي داد، وي جاسوس اينتليجنس سرويس و عضو ارشد دپارتمان پژوهش‌هاي اطلاعاتي (IRD) اين سازمان بوده است. اين سند گزارشي از پيشرفت يك عمليات جاسوسي آكادميك با اسم رمز «عمليات ارشاد واقعي در سراسر جهان» بود كه سال 1948 كليد خورده بود تا به شبكه‌سازي از هنرمندان، روشنفكران، رهبران مذهبي، سران اتحاديه‌هاي صنفي، متفكران و روزنامه‌نگاران بپردازد و پاي آنان را به عرصه «جنگ جاسوسان» (تعبير سرويس انگلستان از جنگ سرد) بكشاند. جرج اورول از نخستين كارگزاران اين پروژه پيچيده و چندجانبه به شمار مي‌رفت. اورول امتياز آثارش را به دپارتمان پژوهش‌هاي اطلاعاتي (IRD) فروخت و MI6 به سرعت آنها را از طریق مترجمان خود به 18 زبان جهان ترجمه كرد و سپس سازمان سيا امتياز نسخه سينمايي دو كتاب او را خريد! رمان‌هاي اورول از منظر يک ليبرال، هرگونه انقلابي‌گري را محکوم به شکست دانسته و هر شکل از «آرمان‌خواهي» و «آرمانشهرگرايي» و «انقلاب» را محکوم کرده و حاصل آن را حاکميت اقتدارگرايي و توتاليتاريسم مي‌دانند!
اين سناريو هرچند محصول فضاي دوقطبي جنگ سرد و ترس نظام سرمايه‌داري از گسترش مارکسيسم و شکل‌گيري حرکت‌هاي استقلال‌طلبانه و انقلاب‌هاي ضداستعماري پس از پايان جنگ جهاني دوم در جهان سوم بود که اغلب با گرايش‌هاي مارکسيستي و سوسياليستي به سرانجام ‌مي‌رسيد، اما براي مقابله با انقلاب اسلامي ملت ايران نيز به کار گرفته شد. پس از پيروزي انقلاب آثار اين جريان را جريان فرهنگي وابسته به غرب و مترجمان سکولار و افرادي چون عزت‌الله فولادوند به فارسي ترجمه کردند تا با ترسيم چشم‌اندازي تيره و ناکام براي انقلاب اسلامي از پايان زودهنگام آن سخن بگويند. فولادوند در همان ابتداي پيروزي انقلاب بر ترجمه آثار آرنت و اورول و گراهام گرين تمرکز مي‌يابد تا مخاطبان خود را که اغلب جوانان و تحصيلکردگان بودند، نسبت به انقلاب و آينده آن ناامید کند!
پیامدهای اين حرکت نرم را مي‌توان در رفتار وادادگان و از راه ماندگاني دنبال کرد که سال‌هاي بعد به ویژه در دوران دوم خرداد از قطار انقلاب پياده شدند و به طور رسمی از پايان انقلاب اسلامي و ضرورت سکولاريزاسيون سخن گفتند. برای نمونه «اکبر گنجي» اعتراف مي‌کند: «در همان‌ سال‌هاي 1358 و 1359 آقاي «عزت‌الله فولادوند» دو کتاب مهم از «هانا آرنت» ترجمه کرد؛ يکي کتاب «خشونت» و يکي کتاب «انقلاب». وقتي من اين دو کتاب را خواندم، فهميدم چه کار اشتباهي انجام داديم که «انقلاب» کرديم و به راه بسيار بدي گام گذاشتيم. آرنت در اين دو کتاب نشان مي‌دهد که خشونت چه چيز بدي است و انقلاب‌هاي کلاسيک کل‌گرايانه، مانند «انقلاب چين»، «انقلاب کوبا» و «انقلاب اسلامي ايران» که از روي «انقلاب فرانسه» کپي‌برداري شده‌اند، اساساً پدیده‌هایی هستند که مطلقاً شما را به دموکراسي نمي‌رسانند، شعار عدالت اجتماعي مي‌دهند، ولي عدالت اجتماعي نمي‌آورند و در يک دور باطل خشونت، شما را مي‌اندازند.»

روزشماري متوهمانه براي سرنگوني
«جمهوري اسلامي ایران به زودي سقوط خواهد کرد!»، «چند ماه بيشتر تا پايان عمر جمهوري اسلامي ایران باقي نمانده»، «جمهوري اسلامي ایران در سراشيبي سقوط افتاده است!» و ... تعابير متوهمانه‌اي است که در طول چهار دهه اخير بارها معاندان و دشمنان ملت ايران و رسانه‌هاي بيگانه با هدف نااميدسازي ملت ايران تکرار کرده‌اند! اين تعابير بيش از آنکه از حقيقتي در آينده سخن بگويد، بازتاب آرزوها و توهماتي است که دشمنان در سر پرورانده و در اتاق‌هاي فکرشان سناريوهاي تحقق آن را طرح‌ريزي و عملياتي کرده‌اند! اين اظهارات از زبان افراد متعددي از اردوگاه معاندان بيان شده است. برای نمونه در آبان ماه 1394 رئيس پليس ديوانه دبي در اظهارنظرهايش ضمن حمله شديداللحن به جمهوري اسلامي ايران، پيش‌بيني کرده که نظام جمهوري اسلامي به‌زودي سقوط خواهد کرد!
به واقع، آمريکايي‌ها پس از پيروزي انقلاب اسلامي معتقد بودند که جمهوري اسلامي ایران بيش از چند ماه دوام نخواهد آورد و خيلي زودتر از آنچه قابل تصور است، دچار فروپاشي و سرنگوني خواهد شد! آنان بر اين باور بودند که حتي نظام اسلامي اگر بتواند از پس مشکلات امنيتي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي ماه‌هاي اوليه بر‌آید، خيلي زود دوران «ترميدور» انقلاب فرا خواهد رسيد و نيروهاي نفوذي ليبرال که در همه نهادهاي کشور نفوذ داشتند و به طور رسمي‌تري دولت موقت را در کنترل داشته و پس از آن جايگاه رياست‌جمهور را در اختيار گرفتند، استحاله انقلاب را آغاز کرده و انقلابيون و روحيه انقلابي‌گري را به محاق خواهند برد! 
اما وقتي سناريوي نفوذ، اختلاف‌افکني، ترور، تجزيه‌طلبي، کودتا، تجاوز نظامي، تحريم و... ثمر نداد و با خودآگاهي انقلابيون، جريان وابسته ليبرال از عرصه قدرت حذف شد، راهي جز حمله مستقيم نظامي باقي نمانده بود که اين امر با نقش‌آفريني و به خدمت گرفتن رژيم بعثي عراق دنبال شد؛ حربه‌اي که پس از هشت سال، ناکارآمدي آن نيز آشکار شد! حتي انتظار فروپاشي نظام بر اثر مرگ رهبر انقلاب نيز نافرجام ماند و نظام اسلامي توانست با اقتدار کامل فقدان بنيانگذار و رهبر بي‌مانند خود را نيز پشت سر بگذارد و شاگرد خلف ايشان بر جايگاه زعامت جامعه اسلامي تکيه زند و بيعت همگاني را به همراه داشته باشد.
البته دشمني دشمنان پاياني نداشت و در ادامه سناريوهايي متعددي همچون تهاجم فرهنگي و تبديل آن به ناتوي فرهنگي و جنگ نرم فرهنگي، افزايش تحريم‌هاي همه‌جانبه اقتصادي، فتنه‌گري و ايجاد ناآرامي و اغتشاش در کشور از طريق نسخه‌های کودتاهاي رنگين و نافرماني مدني، تلاش براي گسترش نفوذ شبکه‌اي و... در دستور کار قرار گرفت که گمان مي‌رفت مي‌تواند زمينه‌ساز فروپاشي جمهوري اسلامي ایران از درون شود و انقلاب اسلامي را خيلي زودتر از رسيدن به چهل سالگي و پختگي سرنگون کند! رؤیای پريشاني که هيچ‌گاه تعبير نشد! و جمهوري اسلامي ایران روز به روز بر اقتدار خود افزود!

چهل سالگي انقلاب و سناریوهای دشمن
چهل سالگي انقلاب مقطع حساس و نماديني است که مدت‌هاست مورد توجه دشمنان انقلاب اسلامي قرار گرفته است. از سال‌ها قبل سناريوهاي مختلف و تلاش‌هاي گسترده‌اي صورت گرفته تا نگذارند اين نماد اقتدار کشور در کمال عظمت و شکوه محقق شود. اين نگراني به ویژه با به قدرت رسيدن ترامپ ديوانه با جديت بيشتري دنبال شد و ابزار تهديد سياسي‌ـ نظامي و تحريم‌هاي اقتصادي با شدت بيشتري در خدمت اين هدف به کار گرفته شد. مؤید اين نگراني اظهاراتی است که در ماه‌هاي اخير برخي شخصیت‌های شناخته شده سياسي استکبار جهاني بيان کرده‌اند. صريح‌ترين کلام در اين زمينه مربوط به «جان بولتن» افراطي جنگ‌طلبي است که در نشست گروهک تروريستي منافقين در پاريس در تابستان گذشته با عصبانيت اعلام کرد: «انقلاب اسلامي ايران نبايد به جشن چهل‌سالگي‌اش برسد!» وي با اشاره به تصميم دولت ترامپ براي بازبيني‌ سياست‌هايش در قبال ايران گفته بود: «نتيجه اين بازبيني در سياست و آنچه بسياري از ما در ايالات متحده به سمت آن حرکت مي‌کنيم، بايستي اين باشد که انقلاب سال 1979 آيت‌الله خميني تا جشن چهل ‌سالگي‌اش دوام نخواهد آورد.» امروز بولتون در جايگاه مشاور امنيت ملي رئيس‌جمهور آمريکا قرار گرفته است و تلاش دارد تا به هر نحو ممکن توهمات جاهلانه خود را محقق کند! در اين راستا ترفندها و برنامه‌هاي زيادي براي برهم ريختن جشن انقلاب اسلامي طرح‌ريزي شده است که مهم‌ترين آن فتنه‌گري و ايجاد آشوب و القای یأس و نااميدي است؛ سناريوهایی که متأسفانه برخی بازی‌خوردگان جاهل یا مغرض داخلی نیز با آن همسو شده‌اند!
الف‌ـ فتنه‌گري و ناآرام‌سازي: اولين اقدام در دستور کار که مرحله اول آن در ماه‌هاي اخير کليد خورده، ايجاد اغتشاش و ناآرامي است. اين ناآرامي‌ها با سوءاستفاده از برخي ناکارآمدي‌ها و تخلفات و خطاهايي صورت مي‌گيرد که متأسفانه در بخشي از نظام اداري کشور حاکم بوده و دود آن به چشم مردم مي‌رود! به فرموده رهبري، «دشمنان مانند مگس روي زخم ناشي از مشکلات و ضعف‌ها مي‌نشينند، بنابراين بايد زخم را خوب کنيد و نگذاريد به وجود آيد، چرا که اگر مشکل داخلي نداشته باشيم، تبليغات و فضاسازي بيگانه اثر نمي‌گذارد و آمريکايي‌ها هم نمي‌توانند هيچ غلطي بکنند.» (19/10/1396) 
دشمنان همواره مترصد فرصتي براي ايجاد آشوبند، همان‌طور که اين سناريو را به شکل ناقص و ابتري در دي ‌ماه سال گذشته عملياتي کردند! فشارهاي اقتصادي و تلاش براي بحراني کردن بازار و عرصه‌هاي اقتصادي نيز می‌تواند قراین و سناريوهاي سياسي باشد که دشمنان با هدف ايجاد نارضايتي و راه‌اندازي اعتراضات اجتماعي در سال 1397 دنبال می‌کنند. 
ب‌ـ القای یأس و نااميدي: رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي طی سخنان‌شان در صحن جامع رضوي در آغاز سال نو با تأکید بر اين حقيقت که «در اين چهل سال، اين پرچمِ برافراشته، چشم‌ها را، دل‌ها را در مجموعه‌ عظيمي از ملّت‌هاي منطقه به خود جلب کرده است» وضعيت شعارهاي اصلي نظامِ جمهوري اسلامي در اين مقطع حساس را پس از گذشت چهل سال از انقلاب بررسی کردند و با نگاهي واقع‌بينانه و اميدوارانه به افق‌هاي پيش روي جمهوري اسلامي تأکید داشتند: «من به شما عرض بکنم جوان‌هاي عزيز ما اين کشور را خواهند ساخت، بهتر از آن چيزي که در ذهن نسل قبلي‌ـ که نسل ما است‌ـ وجود داشته است.»
در مقابل اين نگاه مثبت به روند حرکت انقلاب اسلامي، امروز ديدگاه‌هاي متعددی وجود دارد که هر يک تلاش دارند با ادبيات و از منظري خاص با سياه‌نمايي و پراکندگي گرد یأس و نااميدي، روند انقلاب را ارتجاعي و واگرايانه ترسيم کرده؛ به نحوي که گويا انقلاب از آرمان‌هاي خود فاصله گرفته يا در مسير انحراف قرار داشته يا آنکه به بن‌بست و پرتگاه سقوط نزديک شده است! 
مديريت اين سياه‌نمايي با اردوگاه استکبار جهاني و صهيونيسم بين‌الملل است که از طریق رسانه‌هاي خود، جبهه ضد انقلاب، اپوزيسيون خارج‌نشين و دنباله‌های داخلی آن به منصه ظهور می‌رسد.
در درون جريان‌هاي داخلي نيز بخشي از اصلاح‌طلبان تندرو قرار دارند که سال‌هاست از پايان انقلاب اسلامي و جدايي جمهوري اسلامي از آرمان‌ها سخن گفته‌اند. اين جريان براي حل مشکلات و خروج کشور از بن‌بست از ضرورت نرماليزاسيون سخن مي‌گويند و تداوم روحيه انقلابي، ایستادگی و مقاومت را موجب فروپاشي اجتماعي‌‌ـ سياسي کشور ارزيابي مي‌کنند!

ضرورت تفکیک انقلابی‌نمایی از انقلابی‌گری
در اين روندشناسي و در مسير شناخت سناريوي سياه‌نمايي و نااميدسازي نبايد از اقدامات انقلابي‌نماياني که اين روزها بخشي از فضاي ذهني جامعه را مشغول خود کرده‌اند، غفلت ورزيد! يادآوري اين نکته ضروري است که يکي از آفات مهم جامعه انقلابي، ميدان‌دار شدن «انقلابي‌نمايان» و «انقلابيون بدلي» است؛ مدعياني که خود را انقلابي معرفي مي‌کنند، بدون آنکه به معناي واقعي انقلابي باشند. 
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدارشان در جمع اعضاي شوراي هماهنگي تبليغات اسلامی اين دو گروه را تفکیک کرده و فرمودند: «انقلابي‌نمايي غير از انقلابي‌گري است؛ انقلابي‌نمايي [يعني] آدم جوري عمل کند که کأنّه ما [انقلابي هستيم]؛ انقلابي‌گري کار سختي است؛ پایبندی لازم دارد، تدين لازم دارد.»(6/10/1396) 
بيانات رهبر حکيم انقلاب به مدعي و مدعياني اشاره دارد که اين روزها خود را پرچم‌دار انقلابي‌گري در جامعه معرفي مي‌کنند. اين افراد با دست گذاشتن بر برخی کمبودها و کاستي‌هايي که امروز در عملکرد برخی بخش‌های دستگاه قضايي وجود دارد، خود را مدافع حقوق مردم و عدالت معرفي مي‌کنند؛ در حالي که در پس اين ادعاها، منافع سياسي و جناحي‌شان نهفته است. وقتي به اصل ماجرا رجوع مي‌کنيم، متوجه مي‌شويم که درد ايشان نه معضلات عملکرد برخی بخش‌های دستگاه قضايي، بلکه پرونده فسادي است که براي همراهان و همفکران‌شان در دستگاه قضايي مفتوح شده و در حال بررسي است. اين افراد براي گريز از اجراي قانون لبه تيز تهاجمات خود را به سوي قوه قضائيه گرفته‌اند تا با فشار بر اين مجموعه، مانع تحقق عدالت شوند! 
سياست اين جريان امروز بزرگنمايي ضعف‌ها و معضلاتي است که کشور با آن درگير است و رساندن افکار عمومي به اين جمع‌بندي که کارگزاران موجود و جناح‌هاي سياسي حاکم از حل معضلات کشور ناتوان بوده و تنها ناجي امروز کشور و جامعه جريان احمدي‌نژاد و حلقه انحرافي نزديکان وي خواهد بود!
انقلابي‌نمايان در نقد عملکرد ديگران زبان تيز دارند؛ اما خود حاضر به پاسخگويي در قبال عملکردشان نيستند! و براي آنکه از جايگاه پاسخگويي خارج شوند، ژست اپوزيسيون به خود مي‌گيرند و آنچنان جنجال به پا مي‌دارند که گويا هيچ‌گاه خود اختيارات لازم را براي تحقق عدالت نداشته‌اند! اين در حالي است که به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامي، «نمي‌شود که انسان يک دهه همه‌کاره‌ کشور باشد، يک دهه‌ بعد تبديل بشود به مخالف‌خوان کشور.»
اين جريان مدعي در آخرين اقدام خود نامه‌اي سرگشاده به رهبر معظم انقلاب اسلامي ارسال کرده و در آن هيچ مجموعه‌اي از کارگزاران نظام از صداوسيما و شوراي نگهبان تا قواي سه‌گانه! نيست که به ناکارآمدي و فساد متهم نشده باشد. در واقع، اين نامه سخن تازه‌اي بيش از آنچه فرقه انحرافي طي ماه‌هاي اخير گفته و نوشته، ندارد و صورت‌بندي ديگري از همان ادعاهاست. جالب آن است که اين نامه بلافاصله با همراهي طيف افراطی و سکولار اصلاح‌طلب مواجه شد؛ برای نمونه، مصطفي تاج‌زاده در متني که در حساب تلگرامي خود منتشر کرده، به نامه يادشده واکنش نشان داده و آن را «گامي مثبت در جهت شفاف‌شدن صحنه سياسي و تقدس‌زدايي از قدرت» دانسته است. وي انتقادهاي مطرح‌شده در نامه را کمابيش همان انتقادات اصلاح‌طلبان دانسته که به گفته او در زمان رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد هم وجود داشت و خود احمدي‌نژاد هم از رانت‌هاي موجود بهره مي‌برد!

شجره طيبه انقلاب اسلامي
در وراي همه تلاش‌هاي دشمن براي هجمه به جمهوري اسلامي، اين نهضت الهي که مؤید به نصرت خداوند متعال و مستحضر به ايستادگي ملت ايران و تدبير و راهبري حکيم فرزانه انقلاب است، امروز در اوج اقتدار و عظمت خود قرار دارد و به فرموده امام خامنه‌اي: «اين را هم همه بدانند که جمهوري اسلامي قوي است؛ جمهوري اسلامي خيلي قوي است. دليل قوّت جمهوري اسلامي اين است که چهل سال است همه‌ دولت‌هاي مستکبرِ خبيثِ دنيا مي‌خواهند جمهوري اسلامي را نابود کنند و از بين ببرند و هيچ غلطي نتوانسته‌اند بکنند.»(29/11/1396)
البته اين به معناي چشم پوشيدن از ضعف‌ها، آسيب‌ها و ناکارآمدي‌ها نيست که بی‌شک هر نظام سياسي با مشکلاتی روبروست و با آنها دست و پنجه نرم مي‌کند! اما آنچه مهم است، داشتن نگاهي مثبت و رو به جلو است تا در پرتو آن با ديدن توانمندي‌ها، ظرفيت‌ها، موقعيت‌ها و موفقيت‌ها، توان کشور را براي حرکت در مسير پيشرفت و تعالي و ساختن تمدن اسلامي در دهه پنجم انقلاب اسلامي بسيج کند. تا بار دیگر خواب‌هاي آشفته چهل ساله دشمنان و بدخواهان برای فروپاشی انقلاب اسلامی را تعبیرناشدنی کنند.




 رضا اشرفي/ترکیه با محوریت حزب عدالت و ترکیه و ریاست‌جمهوری رجب طیب اردوغان در حالی در معادلات منطقه‌ای از جمله در سوریه و عراق تحرکات نظامی را ادامه می‌دهد و البته روابطش با اروپا و آمریکا نیز دورانی پر تنش را سپری می‌کند که در عرصه داخلی با تحولات تأمل‌برانگیزی همراه شده است. شاید بزرگ‌ترین شک سیاسی در باب ترکیه اظهارات اردوغان در باب انتخابات آتی این کشور باشد. رجب طیب اردوغان طی نشست خبری خود در شهر آنکارا، پایتخت ترکیه اعلام کرد که 24 ماه ژوئن (سوم تیر ماه) انتخابات زودهنگام برگزار خواهد شد. اردوغان هدف از این تصمیم خود را تحولات منطقه‌ای و لزوم از بین بردن ابهامات درباره آینده دولت مطرح کرده است. این در حالی است که وی در ماه اکتبر سال 2017 گفته بود قصد برگزاری انتخابات زودهنگام را ندارد و انتخابات پارلمانی و ریاست‌جمهوری ترکیه که سال 2019 برگزار می‌شود، برای نیم قرن دیگر سرنوشت این کشور را تغییر خواهد داد.
در همین حال بکر بوزداغ، معاون و سخنگوی نخست‌وزیری ترکیه گفت: «در تاریخ 24 ژوئن، صفحه جدیدی در دوران ترک‌ها ورق می‌خورد... برگزاری انتخابات زودهنگام (ریاست‌جمهوری) گامی برای خنثی‌کردن نقشه‌های کثیف علیه ترکیه است». وی اعلام کرد: «رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور فعلی ترکیه، نامزد مشترک احزاب عدالت و توسعه (آ.ک.پ)، حرکت ملی (م.ه.پ) و وطن خواهد بود.»
اما در واکنش‌ها به این تصمیم اردوغان، مخالفت و ابراز نگرانی آمریکایی‌ها قابل توجه است، چنانکه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا یک روز پس از اعلام رسمی برگزاری انتخابات پیش از موعد پارلمانی و ریاست‌جمهوری در ترکیه، از برگزاری این انتخابات در فضای قانون وضعیت فوق‌العاده و اضطراری انتقاد کرد.
«هیثر نوئرت» گفت: «در جریان وضعیت اضطراری، برگزاری یک انتخابات آزاد، منصفانه و شفاف مطابق با قوانین ترکیه و تعهدات بین‌المللی این کشور، کاری سخت خواهد بود.»
به دنبال کودتای نافرجام جولای 2016، وضعیت اضطراری و فوق‌العاده در ترکیه این کشور اعمال شده و از آن زمان این وضعیت تمدید شده است و حتی در این فضای پر التهاب اردوغان توانست همه‌پرسی تغییر قانون اساسی و تبدیل ساختار سیاسی از پارلمانی به ریاست‌جمهوری را تحقق ببخشد. 
حال این پرسش مطرح می‌شود که هدف وی از این اقدام چیست و چرا به دنبال برگزاری انتخابات زودهنگام است؟ 
در پاسخ به این پرسش پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره داشت که اردوغان پیش از این توانسته بود همه‌پرسی تغییر قانون اساسی و تبدیل نظام ترکیه از پارلمانی به ریاستی را اجرایی کند.
برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست‌جمهوری در ترکیه به معنای تعجیل در آغاز تغییر نظام سیاسی در این کشور و افزایش قابل توجه اختیارات مقام ریاست‌جمهوری است. پس از این انتخابات قرار است قانون اساسی جدید در ترکیه اجرایی شود و به همراه آن نظام ریاست‌جمهوری در این کشور استقرار یابد. در همه‌پرسی تغییر قانون اساسی و تغییر نظام حکومتی ترکیه از پارلمانی به ریاست‌جمهوری که در فروردین سال گذشته برگزار شد، اکثریت شکننده‌ای به آن رأی مثبت دادند (حدود 51 درصد رأی مثبت در برابر 49 درصد رأی منفی).
 بر اساس این قانون، اردوغان در حالی برای دو دوره پنج ساله دیگر می‌تواند در مسند قدرت باشد که جایگاه پارلمان و جریان‌های سیاسی در قدرت کاهش یافته و رئیس‌جمهور همه امور را به دست می‌گیرد. در اصل، جایگاه وی از یک مقام حاشیه‌ای به محوری تبدیل می‌شود. اردوغان با برگزاری انتخابات زودهنگام به دنبال تثبیت قدرت خود در ساختاری ریاستی است که شرایط را برای طرح‌های آینده وی فراهم می‌کند.
 البته، باید در نظر داشت که ائتلاف حزب حاکم با حزب اپوزیسیون حرکت ملی، موضوعی تازه است که مانورهای انتخاباتی تازه‌ای را نوید می‌دهد. حزب عدالت و توسعه که 16 سال است قدرت بلامنازع را در ترکیه در دست دارد، در انتخابات پیش رو با حزب راست‌گرا و ناسیونالیست حرکت ملی به رهبری باغچه ائتلاف تشکیل داده و قرار است در کارزارهای انتخاباتی جبهه‌ای واحد تشکل دهند. این نگاه مطرح است که ائتلاف عدالت و توسعه با حزب رقیبش پیام‌های روشن و آشکاری دارد؛ اینکه حزب حاکم پس از سال‌ها حکومت، این بار در شرایط خاص سیاسی و اقتصادی ترکیه درباره کسب اکثریت مطلق آرا تردید دارد.
اما به باور برخی کارشناسان، حزب حاکم برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست‌جمهوری پیش از زمان برگزاری انتخابات محلی (فروردین 1398) را مدنظر داشته است. به گفته این عده، تجربه نتایج همه‌پرسی سال گذشته نشان داده که دولت قصد دارد از تأثیر نتایج انتخابات شهرداری‌ها و شکست احتمالی نمایندگان حزب حاکم بر انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس بکاهد.
در این میان باید توجه داشت که اکنون شرایط ترکیه دوران حساسی را سپری می‌کند، از یک سو چالش‌های اقتصادی ترکیه ادامه دارد و از سوی دیگر در عرصه منطقه‌ای ترکیه با مسائل متعددی مواجه شده است. اروپا که سال‌ها ترکیه به دنبال عضویت در آن بوده به طور رسمی از عدم پذیرش ترکیه می‌گوید، روابط میان ترکیه و آمریکا بر سر مسائل منطقه با چالش مواجه است و در نهایت ترکیه به شدت تلاش دارد تا اهدافی را در سوریه محقق سازد که حضور نظامی در عفرین نمودی از آن است. 
در حالی که فضای ترکیه در قالبی امنیتی قرار گرفته، اردوغان با برگزاری انتخابات زودهنگام امید دارد تا آرای لازم برای برتری حزب عدالت و توسعه در پارلمان و پیروزی خود در انتخابات ریاست‌جمهوری را محقق کند، در حالی که همزمان به حذف جریان‌های مخالف می‌پردازد. پیروزی قاطع در این انتخابات مؤلفه‌ای خواهد بود تا اردوغان با نام داشتن پشتوانه مردمی از سیاست‌هایش به ادامه بازیگری نظامی در منطقه بپردازد و حتی اقدامات گسترده‌ای را که علیه کردها به نام امنیت ترکیه صورت می‌دهد، توجیه کند و استمرار بخشد. معرفی وی به سمت نماینده سه حزب بزرگ ترکیه به منزله آن است که وی امیدوار به پیروزی قاطع در انتخابات است که نتیجه آن اجرای ادامه روند سیاست‌های کنونی وی در عرصه داخلی و جهانی خواهد بود.
در مجموع می‌توان گفت، اقدام اردوغان در برگزاری انتخابات زودهنگام نه از روی قدرت، بلکه ناشی از هراس وی از آینده سیاسی خود است که سعی دارد در فضای امنیتی و بحرانی کنونی آن را تثبیت کند تا جلوی پیامدهای آینده روند حاکم بر ترکیه و منطقه که متزلزل‌کننده جایگاه سیاسی وی است را بگیرد. به هر حال ترکیه تا زمان برگزاری انتخابات دورانی حساس را سپری می‌کند؛ چرا که از یک سو اردوغان تلاش می‌کند تا موانع به قدرت رسیدن را برطرف کند و از سوی دیگر مخالفان حزب حاکم برآنند تا از ادامه 16 سال انحصار قدرت عدالت توسعه و شخص اردوغان جلوگیری کرده و حداقل سهمی در ساختار قدرت کسب کنند. روندی که البته با توجه به منافع برخی کشورهای غربی برای اعمال فشار بر ترکیه در معادلات منطقه‌ای از جمله در حوزه وضعیت پناه‌جویان و علاوه برآن روابط ترکیه با اروپا و آمریکا، این حساسیت‌ها افزایش بیشتری خواهد یافت.





بررسی نقش مردم و مسئولان در تحقق شعار سال-4
  محمدابراهیم میانجی/ در سه شماره گذشته به نقش مردم در تحقق شعار سال (حمایت از کالای ایرانی) پرداخته شد. به تفصیل درباره «کار پر تلاش و پر کیفیت در عرصه تولید»، «تعصب و عرق ملی نسبت به تولیدات داخلی»، «مصرف کالای تولید داخل»، «فرهنگ‌سازی در راستای مصرف کالای ایرانی»، «دوری از خرید و مصرف کالای خارجی دارای نمونه مشابه داخلی»، «مطالبه ارتقای ‌کیفیت تولیدات داخلی» و «تنفر از مصرف کالای قاچاق» به مثابه اقدامات محوری مردم در تحقق شعار سال، پرداخته شد. در این شماره به نقش حمایتی مسئولان از کالای ایرانی پرداخته می‌شود.
بی‌شک دستگاه‌های حاکمیتی، مسئولانُُ، دست‌اندرکاران و برنامه‌ریزان سهم مهم و تأثیرگذاری در حمایت از کالای ایرانی دارند. سخن به گزاف نگفته‌ایم اگر بگوییم، بیشترین سهم در حمایت از کالای ایرانی، برعهده مسئولان دولتی، قانونگذاران مجلس و مسئولان دستگاه قضایی است؛ چرا که زمینه‌سازی برای تولید، افزایش و تنوع تولیدات، مطالبه ارتقای کیفیت، بازاریابی برای عرضه تولیدات، فرهنگ‌سازی در جهت مصرف تولیدات و... در حیطه اختیارات و اقدامات دولت و دیگر دستگاه‌های حاکمیتی است. در یک تقسیم‌بندی می‌توان نقش دولت را در حمایت از کالای ایرانی به دو بخش مستقیم و غیر مستقیم تفکیک کرد‌.

حمایت‌های مستقیم دولت
 از کالای ایرانی
در خانواده بزرگ و پر جمعیت دولت در حمایت از کالای داخلی «مصرف» جایگاه ویژه‌ای دارد. دستگاه‌های اجرایی، ‌تقنینی و قضایی به نوعی از مصرف‌کنندگان بزرگ در کشور به شمار می‌آیند. بنابراین با توجه به اقتضای وضعیت کنونی کشور که جنگ تمام‌عیار و همه‌جانبه‌ اقتصادی علیه نظام اسلامی تدارک دیده شده است و در راستای تحقق شعار سال و مقابله با جنگ اقتصادی، ضروری است مسئولان در هر یک از نهاد‌های حاکمیتی (اجرایی،‌ تقنینی و قضایی) در حمایت از کالاهای ایرانی، همواره پیشگام باشند و ضمن تأمین مایحتاج مورد نیاز دستگاه‌ها، سازمان‌ها و نهادهای خود از کالاهای داخلی، باید از مصرف کالاهای وارداتی دارای نمونه مشابه داخلی نیز اجتناب کرده و مبّلغ مصرف کالای داخلی در سطح کارکنان و خانواده‌های آنان در سازمان  خود باشند.

مطالبه مقابله
 با مصرف کالای خارجی
رهبر معظم انقلاب با ابلاغ «سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف» در تاریخ 15 تیر 1389 به رؤسای قوای سه‌گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، نقش مهم و ویژه‌ای را برای آنها در تحقق این سیاست‌ها قائل شده و مطابق بند 5 این سیاست‌ها «پیشگامی دولت، شرکت‌های دولتی و نهادهای عمومی در رعایت الگوی مصرف» را خواستار شدند. معظم‌له در بند نخست این سیاست‌ها؛ «صلاح فرهنگ مصرف فردی، اجتماعی و سازمانی و مقابله با اسراف، تبذیر، تجمل‌گرایی و مصرف کالای خارجی» را در صدر موارد مورد انتظار بیان کرده و اقدام در این زمینه را مورد تأکید قرار دادند.

هیچ‌كس حق ندارد 
در اين وزارتخانه جنس خارجى مصرف كند
رهبر حکیم انقلاب با توجه به اهمیت موضوع ممنوعیت مصرف کالای خارجی در بدنه دولت در دوم شهریور سال 1391 و در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت فرمودند: «دولت خودش يك مصرف‌‌كننده‌‌ بسيار بزرگى است. شما از بنزين بگيريد تا وسایل گوناگون، يك مصرف‌‌كننده‌‌ بزرگ، دولت است... به مصرف توليدات داخلى هم اهميت بدهيد. در دستگاه شما، در وزارتخانه‌‌ شما، اگر كار جديدى انجام مي‌گيرد، اگر چيز جديدى خريده مي‌شود، اگر همين اقلام روزمره‌‌اى كه مورد نياز وزارتخانه است، تهيه مي‌شود، سعى كنيد همه‌‌اش از داخل باشد؛ اصرار بر اين داشته باشيد؛ خود اين، يك قلم خيلى بزرگ مي‌شود. اصلاً ممنوع كنيد و بگویید هيچ كس حق ندارد در اين وزارتخانه جنس خارجى مصرف كند.» 

ابلاغ ممنوعیت مصرف تولیدات غیر ایرانی در قوای سه‌گانه، دستگاه‌های حاکمیتی و دولتی
در همین زمینه هیئت دولت در اولین جلسه کاری خود در سال 1397 مصوبه ممنوعیت خرید و مصرف کالای خارجی دارای مشابه داخلی را به تصویب رساند و چندی بعد وزیر کشور این مصوبه را طی بخشنامه‌ای به معاونان این وزارتخانه و استانداران ابلاغ کرد. دولت در این بخشنامه با  یادآوری تأکیدهای مکرر رهبر معظم انقلاب، برای حمایت از کالای داخلی مؤلفه‌‌های تحقق این راهبرد را که شامل «ضرورت حمایت همه‌جانبه از مدیران بنگاه‌های داخلی، ارتقای کیفی کالاهای تولید داخل و قابل رقابت با کالای مشابه خارجی، حمایت جدی از تولیدات ملی و مصرف محصولات داخلی و ممنوعیت مصرف تولیدات غیرایرانی در قوای سه‌گانه، دستگاه‌های حاکمیتی و دولتی» می‌شد را ابلاغ کرد و استانداران سراسر کشور و معاونان وزارت کشور را موظف کرد ضمن رعایت دقیق ضوابط ابلاغی در تصویب‌نامه‌های موصوف، بر حسن اجرای آن در سطح تمامی رده‌های تابعه اقدام کنند.
بر اساس این ابلاغ دولت، در صورتی که دستگاه‌های اجرایی هزینه‌ای از محل وجوه دریافتی از بودجه عمومی یا دولتی بابت خرید کالاهای خارجی که مشابه داخلی دارند، انجام دهند، ذی‌حسابان دستگاه‌های اجرایی مکلفند از پرداخت اعتبار خرید کالاهای یادشده خودداری کنند.

کالای ایرانی
 در انتظار خانواده بزرگ دولت 
از دیگر مصادیق حمایت مستقیم دولت و دیگر دستگاه‌های حاکمیتی از کالای ایرانی مربوط به خرید و توزیع اقلام مصرفی بین کارکنان آنها است. اگر سازمان‌ها و نهاد‌های تحت امر دولت به صورت متمرکز در خرید اقلام مصرفی، حمایت از کالای ایرانی را مد نظر داشته و برای خانواده بزرگ سه میلیونی خود به صورت متمرکز خرید اقلام ساخت داخل را برنامه‌ریزی و مدیریت کنند، به یقین، یکی از مصادیق بارز و اساسی حمایت از کالای ایرانی در عمل تحقق پیدا خواهد کرد. سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی برای خرید کالای ایرانی در خانواده بزرگ دولت می‌تواند به رونق و افزایش تولید داخلی منجر شده و توسعه و رشد اقتصادی را به دنبال داشته باشد.
در کل کشور نزدیک به 3600 دستگاه اجرایی دولتی وجود دارد که بیش از سه میلیون نفر را در استخدام رسمی خود دارند. اگر اعتقادی به حمایت از کالای ایرانی در بدنه دولت وجود داشته باشد و اقدامی در این زمینه صورت گیرد، بی‌شک ثمرات آن به سرعت در بخش تولید و اشتغال کشور خود را نشان داده و روند افزایش تولید، ارتقای کیفیت و کاهش بیکاری را در اندک زمانی به بار خواهد آورد و خانواده‌های ایرانی از ثمرات آن بهره‌مند خواهند شد. 


 بهبود رتبه کارآفرینی ایران در سال ۲۰۱۸
بر اساس آمار منتشر شده از شاخص جهانی کارآفرینی، رتبه کارآفرینی ایران در سال ۲۰۱۸ با افزایش ۱۳ رتبه‌ای در میان ۱۳۷ کشور جهان به ۷۲ رسیده است. گزارش منتشر شده نشان می‌دهد، رتبه کارآفرینی ایران در منطقه منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) به ۱۱ رسیده است که در مقایسه با سال گذشته، سه رتبه بهبود یافته است. ایران ۷/۴ بهبود امتیاز را در سال ۲۰۱۸ تجربه کرده و از این منظر پنجمین کشور جهان در بهبود امتیاز است؛ اما متأسفانه، گلوگاه‌های موجود در اکوسیستم کارآفرینی کشور کماکان در وضعیت نامطلوبی به سر می‌برند.

فاصله ایران تا کشور در حال صنعتی شدن
مهندس نعمت‌زاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت یازدهم گفت: «برای کشورهای در حال صنعتی شدن دو شاخص کمی وجود دارد. معیار اول درآمد سرانه حاصل از صادرات صنعتی است که طبق معیار سازمان یونیکو باید به هزار دلار برسد. در حال حاضر، ‌این رقم در ایران 400 دلار است. معیار دوم نیز  سهم ارزش‌افزوده صنعتی کشور در تولید صنعتی جهان است که ‌این سهم نیز باید به 5/0 درصد افزایش یابد. در حال حاضر، سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی ایران حدود 2/0 درصد است.»

۹۹ درصد از صنعت نساجی کشور در اختیار بخش خصوصی
افسانه محرابی، مدیرکل دفتر صنایع نساجی و پوشاک اظهار داشت: «صنعت نساجی بسیار اشتغال‌زا بوده، به طوری که ۱۲ درصد از سهم اشتغال کل کشور مربوط به صنعت نساجی است که با توجه به ارزش‌افزوده بالا و سرمایه‌بری اندک نقش بسزایی در رشد اقتصاد کشور خواهد داشت.» وی افزود: «بالغ بر ۹۹ درصد از صنعت نساجی تحت پوشش بخش خصوصی بوده و مابقی واحدها که بسیار محدود است، زیر نظر بنیاد مستضعفان و حوزه‌های دیگر هستند.»

هزینه گران حمل کالا از مسیر ایران
مهرداد تقی‌زاده، معاون وزیر راه و شهرسازی گفت: «در حال حاضر، زمان سیر کالا از مسیر سنتی کانال سوئز در مقایسه با مسیر عبوری از کشور ایران حدود دو برابر است؛ اما هزینه‌های حمل کالا از این مسیرها نشان‌دهنده سه برابر بودن هزینه حمل از مسیر ایران است.» وی افزود: «پیش‌بینی می‌شود با اصلاح فرآیندها و انجام اقداماتی، همچون تعدیل عوارض حمل‌ونقلی، استانداردسازی تعرفه‌های ریلی و... می‌توان این هزینه را تا حد قابل قبولی در راستای افزایش توجیه‌پذیری مسیر ایران کاهش داد.»

پیمان‌سپاری ارزی یک نفع ملی است
حجت‌الاسلام غلامرضا مصباحی‌مقدم، عضو شورای فقهی بورس گفت: «بازگشت ارز حاصل از صادرات و پیمان‌سپاری ارزی یک نفع ملی است و نقدینگی مورد نیاز متقاضیان ارز را در کشور افزایش می‌دهد؛ همان‌طور که درگذشته تجربه موفقی بوده است؛ در عین حال، برای صادرکنندگان خوشایند است که محدود نشوند و درآمد ارزی که به دست می‌آورند، در خارج از کشور سرمایه‌گذاری کرده یا اقدام به تأمین موارد مورد نیاز کنند که می‌خواهد وارداتی داشته باشد. به عبارتی، این آزادی را صادرکنندگان می‌پسندند، اما این آزادی یک نفع
شخصی است.»










بررسی مفهوم انتظار و منجی‌باوری در ادیان مختلف در گفت‌وگوی صبح صادق با حجت‌الاسلام عباسیان رئیس بنیاد مهدویت
مجتبی برزگر/ کسی که دانه نمی‌کارد، منتظر باران نیست. باران که می‌آید آلودگی‌ها را با آمدنش می‌شوید و زمین تشنه، سیراب می‌شود و نفس تازه می‌کند. آب گوارای هستی تویی آقای من، وقتی که بیایی جهان پر از ظلم و بی‌عدالتی را از عدالت سیراب می‌کنی! تو بارانی هستی که با آمدنت جهان را شست‌وشو می‌دهی، تو یگانه‌ای هستی که بی‌عدالتی‌ها را ریشه‌کن می‌کنی و حکومت عدل را پایه می‌گذاری. مولای من! جهان امروز پر از ظلم، آدم‌کشی و فساد، رو به تباهی است. به نام آزادی مردم را به اسارت می‌برند و به نام اسلام مسلمانان را به خاک و خون می‌کشند. آقای من! مردم جهان؛ مسیحی، یهودی، زرتشتی، مسلمان از شدت ظلم و فساد به ستوه آمده‌اند و چشم به راه منجی هستند. خوب می‌دانیم که شما هم برای آمدن‌تان لحظه‌شماری می‌کنید و هر شب از خدا ظهورتان را می‌طلبید. اما بشر باید زمینه‌های آمدن‌تان را فراهم کند؛ چرا که به فرموده قرآن سرنوشت هر قومی به دست همان قوم است. پس قصد می‌کنیم تا به احترام ظهورتان قیام کنیم و برای آمدن‌تان گامی برداریم و چه ساده‌انگارند کسانی که می‌اندیشند تنها برای آمدن‌تان دعا و استغاثه کافی است. مگر نه آن است که «لیس للانسان الا ماسعی»...


این جملات، صحبت‌های آغازینی بود که حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی عباسیان، رئیس بنیاد مهدویت در ابتدای گفت‌وگو با هفته‌نامه صبح‌صادق مطرح کرد.
در ادامه مشروح این گفت‌وگو را بخوانید:
*در مقدمه قدری درباره فلسفه ظهور و در معنای کلی منجی و منجی‌باوری در ادیان و مکاتب گوناگون توضیح دهید.
اگر منظور از فلسفه همان چیستی، چرایی و چگونگی است، فلسفه ظهور را می‌توان در این عبارت؛ «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا» در نظر گرفت. ظهور یعنی تحقق عدالت الهی در روی زمین که همه انبیا و اولیا در کتاب‌های آسمانی‌شان به آن بشارت داده‌اند. همچنین در بیانات‌شان بر موضوع عدالت‌خواهی که خواسته بشر است، تأکید کرده‌اند؛ چرا که ظهور خاستگاه فطری بشر در روی زمین است. از همان روز اول که انسان به دنیا آمد و از بهشت رانده شد. حضرت آدم صاحب دو فرزند شد؛ یکی دیگری را به قتل رساند، یا شیطان حضرت آدم و حوا را فریب داد. از همان ابتدا ظلم، ستم و خونریزی آغاز شد تا زمان پیامبران و ستم‌هایی که بشر به پیامبران و ائمه ‌طاهرین وارد آورد، تا زمان ما که تاریخ گویای این است که انسان‌ها در پی حکومت عدل هستند؛ حکومتی که در آن حقی از کسی ضایع نشود؛ جامعه‌ای که در آن تبعیض و فساد نباشد، این جامعه؛ جامعه ظهور است. اگر منظور این است که ظهور چیست و چرا هست؛ ظهور عبارت است از آمال و آرزوی بشر یا آرمان شهری که در فلسفه غرب، افلاطون و ارسطو مطرح کردند. 

*آيا اعتقاد به آمدن منجي در آينده مخصوص مسلمانان و به ويژه شيعيان است؟
اعتقاد به ظهور يك نجات‌دهنده بزرگ آسماني و اميد به آينده روشن كه در آن، نگراني‌ها و هراس‌ها مرتفع شود و به بركت ظهور يك شخصيت ممتاز الهي، همه تاريكي‌ها از پهنه گيتي برچيده و ريشه ظلم، جهل و تباهي از روي كره زمين بركنده شود، يك باور عمومي ثابت است كه همواره، همه‌ جا و همه زمان‌ها، نزد تمام ملت‌ها شايع و رايج بوده است. در كتاب‌هاي مربوط به مذاهب به نام‌ها و القاب مختلفي از منجي برمي‌خوريم؛ براي نمونه در مذهب يهود: ماشيح؛ در مذهب مسيحيت: مسيح؛ در مكتب زرتشت: سوشيانس؛ در مكتب هندوها: ويشنو، كلكي يا كلكين؛ در مكتب بودا: بوداي پنجم ميتريه؛ در مذهب اسلام: مهدي، قائم. آنچه از تاريخ امت‌ها استفاده مي‌شود، اين است كه مسئله عقيده به ظهور يك رهبر مقتدر الهي و آمدن مصلحي در آخرالزمان، به نام منجي موعود جهان، به قدري اصيل و ريشه‌دار است كه در اعماق دل ملت‌ها و پيروان همه اديان الهي و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است، تا جايي كه در طول تاريخ بشريت، انسان‌ها در فراز و نشيب‌هاي زندگي‌، با يادآوري ظهور چنين رهبر مقتدري، پيوسته خود را از یأس و نااميدي نجات مي‌دهند و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهاني در پايان جهان، لحظه‌شماري مي‌كنند.

*پیروان همه ادیان الهی به موضوع ظهور منجی و آخرالزمان نگاهی اعتقادی دارند، به نظر شما نقطه اشتراک این اعتقاد و باور در کجاست؟
وقتی در ادیان مختلف مطالعه کنیم با اشتراکاتی روبه‌رو می‌شویم. اول اینکه شخصی که به عنوان منجی مطرح شده از سوی خدا آمده و دوم اینکه او در روی زمین عدالت را برقرار و با ظلم و تبعیض مبارزه می‌کند. ما یک خدا و یک زمین داریم، پس همه اینها یکی هستند. چون قرار است بر روی زمین یک حکومت عدل برقرار شود و نه چند حکومت که یکی پس از دیگری بیایند، پس همه ادیان اعتقادشان بر حکومت عدل است. پس در نتیجه ما تعدد منجی نداریم؛ ما یک منجی داریم و از نظر ما شیعیان، آن وجود حضرت مهدی(عج) است.

*در تکمیل این بحث بفرمایید ديدگاه انجيل و مسيحيت درباره موعود چيست؟
انجيل به دست چهار نفر جمع‌آوري و به نام نويسندگان آن مشهور شده است. انجيل كنوني، مشتمل بر چهار انجيل متّي، مرقس، لوقا و يوحنا است. در متن برخي از آن بشارت‌ها در انجيل آمده است:
۱‌ـ انجيل متي: «و فوراً بعد از مصيبت آن ايام، آفتاب، تاريك گردد و ماه، نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و قوت‌هاي افلاك، متزلزل گردد. آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پديدار گردد و در آن وقت، جميع طوايف زمين، سينه‌زني كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان، با قوّت و جلال عظيمي مي‌آيد.»
۲‌ـ انجيل مرقس: «عيسي، خطاب به حواريون گفت: «زنهار كسي شما را گمراه نكند؛ زيرا كه بسياري به نام من آمده، خواهند گفت كه من هستم و بسياري را گمراه خواهند کرد؛ امّا چون جنگ‌ها و اخبار جنگ‌ها را بشنويد، مضطرب مشويد؛ زيرا كه وقوع اين حوادث، ضروري است. ليكن هنوز انتها نيست؛ زيرا كه امتي بر امتي و مملكتي بر مملكتي خواهند برخاست و زلزله‌ها در جاي‌ها، حادث خواهد شد و اغتشاش‌ها پديد مي‌آيد و اينها، ابتداي دردها مي‌باشد، اما شما از براي خود احتياط كنيد. ولي از آن روز و ساعت، غير از پدر، هيچ كس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بيدار شده و دعا كنيد؛ زيرا نمي‌دانيد آن وقت كي مي‌شود در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح‌. مبادا ناگهان آمده، شما را خفته يابد.»
۳‌ـ انجيل لوقا: «و كمرهاي خود را ببنديد، چراغ‌هاي خود را افروخته بداريد. خوشا به حال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد. پس شما نيز مستعد باشيد؛ زيرا در ساعتي كه گمان نمي‌بريد، پسر انسان مي‌آيد‌.»
۴ـ ‌انجيل يوحنا: «و بدو قدرت بخشيده است كه داوري هم بكند؛ زيرا كه پسر انسان است و از اين تعجب نكنيد؛ زيرا، ساعتي مي‌آيد كه در آن، جميع كساني كه در قبورند، آواز او را خواهند شنيد و بيرون خواهند آمد. لازم به ذكر است در انجيل و ملحقات آن، ۸۰ بار كلمه «پسر انسان» آمده است كه فقط ۳۰ مورد آن، با حضرت عيسي مسيح(ع) قابل تطبيق است؛ امّا ۵۰ مورد ديگر، از نجات‌دهنده‌اي سخن مي‌گويد كه در آخر‌الزمان و پايان روزگار ظهور خواهد كرد.»

*آيا يهود ظهور منجي آخرالزمان را قبول دارد؟
در كتاب تورات و ملحقات آن، بشارت‌هاي فراوانی درباره آمدن موعود و ظهور مصلحي جهاني در آخرالزمان آمده كه به قسمتي از آن اشاره مي‌شود: الف‌ـ بشارت ظهور در زبور داوود: در بيش از 35 بخش از مزامير صدوپنجاه‌گانه، نويد ظهور آن موعود امم و منجي عالم موجود است؛ زيرا شريران منقطع مي‌شوند؛ امّا متوكلان به خداوند، وارث زمين خواهند شد؛ چون كه بازوهاي شريران شكسته مي‌شود و خداوند، صديقان را تكيه‌گاه است. خداوند، روزهاي صالحان را مي‌داند و ميراث ايشان ابدي خواهد بود. صديقان وارث زمين شده، ابداً در آن ساكن خواهند شد؛ امّا عاصيان، عاقبت، مستأصل و عاقبت، شريران، منقطع خواهند شد. ب‌ـ بشارت ظهور در كتاب اشعياي نبي: در بخشي از اين كتاب، خداوند، قريب‌الوقوع بودن تحقّق عدالت خويش را وعده مي‌دهد و مؤمنان را به اجراي عدالت فرا مي‌خواند و مي‌گويد: انصاف را نگاه بداريد، عدالت را جاري کنيد؛ زيرا كه آمدن نجات من و منكشف شدن عدالت من، نزديك است. آنگاه انصاف، در بيابان ساكن خواهد شد و عدالت، در بوستان مقيم خواهد شد و عمل عدالت، سلامتي و نتيجه عدالت، آرامي و اطمينانِ خاطر خواهد بود تا ابدالآباد. قوم من، در مسكن سلامتي و در مساكن مطمئن و در منزل‌هاي آرامي ساكن خواهند شد. ج‌ـ بشارت ظهور در كتاب زكرياي نبي: در آن روز، يهوه(خدا) بر تمامي زمين پادشاه خواهد بود و اسم او واحد. دـ بشارت ظهور در كتاب دانيال نبي: امير عظيمي كه براي پسران قوم تو ايستاده، خواهد برخاست و چنان زمان تنگي خواهد شد كه از حيني كه امتي به وجود آمده تا امروز، نبوده و در آن زمان، هر يك از قوم تو كه در دفتر مكتوب ياد شود، رستگار خواهد شد و بسياري از آناني كه در خاك زمين خوابيده‌اند، بيدار خواهند شد؛ امّا اينان به جهت حيات جاوداني و آنان به جهت خجالت و حقارت جاوداني. حكيمان، مثل روشنايي افلاك خواهند درخشيد و آناني كه بسياري را به راه عدالت رهبري مي‌کنند؛ مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد. امّا تو ‌اي دانيال! كلام را مخفي‌دار و كتاب را تا زمان آخر، مهر كن‌. بسياري به سرعت تردد خواهند کرد و علم افزوده خواهد شد. خوشا به حال آنكه انتظار كشد! ه‍‌ـ بشارت ظهور در کتاب حیقوق نبي: اگر چه تأخير نمايد، برايش منتظر باش؛ زيرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد..؛ بلکه جميع امت‌ها را نزد خود جمع مي‌کند.

*اعتقاد به ظهور موعود در فرهنگ و مذهب شیعه یک اصل خدشه‌ناپذیر است. روح کلی حاکم بر این انتظار چیست؟
روح کلی حاکم بر انتظار، امید و کوشش به همراه پویایی است. ما اگر بخواهیم انتظار را تعریف کنیم، ارکانی را باید نام ببریم که عبارتند از اول؛ یک انسان منتظر، انسانی است که نسبت به وضع موجود خودش ناراضی است. رضایتش با ظهور امام زمان و برقراری حکومت عدل صرفاً جلب خواهد شد. در وهله دوم این شخص منتظر امیدوار است به وضع مطلوب برسد؛ چرا که مفهوم انتظار به معنای آماده‌باش است، یعنی افضل‌الاعمال انتظار والفرج؛ انتظار بالاترین اعمال است. انتظار به معنای گوشه‌نشینی نیست؛ انتظار به معنای زمینه‌سازی است. انتظار یعنی با امید و تلاش برنامه‌ریزی کردن و حرکت کردن و در یک جمله، روح حاکم بر انتظار، امید به آینده و جهانی پر از عدالت، مهربانی، برادری و محبت و دوستی. 

*نگاه‌های انحرافی به موضوع ظهور که در طول تاریخ وجود داشته، چه تأثیری بر این موضوع مقدس گذاشته است؟
ما یک جاده‌ای داریم که می‌توانیم نام آن را جاده ظهور بگذاریم. وقتی ما از متن اصلی به حاشیه رانده می‌شویم و جاده‌های انحرافی را می‌رویم، هر چه در این مسیر تلاش می‌کنیم، به همان میزان از ظهور دور می‌شویم. نگاه‌های انحرافی چنین تأثیرات منفی‌ای دارند! یکی از آسیب‌ها و نگاه‌های انحرافی در ظهور، شتاب‌زده عمل کردن است. برخی مدام به حالت گله‌مندی می‌روند و یأس و ناامیدی در آنها شکل می‌گیرد. منشأ عجله کردن که انسان نمی‌داند ظهور جزء سنت‌های الهی است و مانند سنت‌های دیگر نیازمند زمینه‌سازی است. در این صورت، مردمی که به طور کاذب امیدوار به ظهورند، در طولانی شدن امر ظهور، دچار یأس و ناامیدی و خدایی ناکرده بی‌اعتقادی می‌شوند. یکی دیگر از آسیب‌ها، تعیین زمان ظهور است. از امام باقر(ع) سؤال شد آیا برای ظهور وقتی معین است؟ حضرت فرمودند آنهایی که برای ظهور وقت تعیین می‌کنند، به دروغ این کار را انجام می‌دهند. از جمله آسیب‌های دیگر، برداشت‌های غلط از فرهنگ مهدویت است که این موضوع سبب می‌شود مردم برای آمدن چنین امامی تلاش نکنند. 

*در حال حاضر، برخی افراد و گروه‌ها به دنبال سوءاستفاده از احساس و اعتقاد مردم به موضوع انتظارند، در این میان وظیفه منتظران واقعی چیست؟
مهم‌ترین عامل چنین مسئله‌ای جهل و ناآگاهی است. گفتنی است، برای اینکه جامعه و خودمان دچار چنین گرفتاری‌هایی نشویم، باید آگاهی‌مان را نسبت به مسئله انتظار و مهدویت بالا ببریم؛ چرا که امروزه گروهی به دنبال انحراف در مردم با تحریک احساسات هستند که ما باید در این مسیر معرفت‌مان را نسبت به امام زمان افزایش دهیم. گام دوم اطاعت از فرمایش و فرامین ائمه معصوم(ع) است. جریان‌هایی در عراق و ایران به راه افتاده و کسی می‌گوید من پسر امام زمان هستم که او اصالتاً اهل بصره است. وی همچنین خودش را «یمانی» معرفی می‌کند، در حالی که در عراق متولد شده است. در اینجا یکسری افراد به علت نداشتن اطلاع کافی به او گرایش پیدا کردند. به راستی، دلیل همه این انحرافات ناآگاهی است. اگر ما معرفت‌مان را نسبت به امام زمان‌مان تقویت کنیم، چنین اتفاقاتی نمی‌افتد. برخی شبهه ایجاد می‌کنند تا کسانی را که نسبت به امام زمان(عج) اعتقاد دارند، بی‌اعتقاد کنند. 
دشمنان در برابر معارف شیعی و اعتقادات ما چهار هدف را دنبال می‌کنند: اول‌ـ تخریب: چهره امام زمان را یک چهره خشن نشان می‌دهند. دوم‌ـ تحریف: حقیقت را تغییر داده و وارونه جلوه می‌دهند؛ برای نمونه تفسیر غلط از مفهوم انتظار ارائه می‌دهند که این هم به دلیل روایات ضعیف و بی‌توجهی به آیات الهی است. سوم‌ـ انکار: اصل مهدویت و تشکیل حکومت حضرت مهدی را منکر هستند و می‌گویند این افسانه است. چهارم‌ـ مسئله جایگزینی است، مانند همین جریان احمد اسماعیل بصری است که پدر و مادرش هیچ‌کدام از سادات نیستند و متولد بصره است، اما خود را فرزند امام زمان معرفی می‌کند و می‌گوید من یمانی موعود هستم که کتاب‌هایی هم در ردّ این جریان‌های انحرافی هم بهائیت و هم این مدعی یمانی عراقی منتشر شده که از جمله می‌توان به کتاب ره افسانه اشاره کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی


نماینده ولی‌فقیه در سپاه، پاسداری از انقلاب اسلامی را باور و عملی پیش‌برنده که هرگز ایستایی و توقف ندارد، توصیف و تأکید کرد: «تنها کسانی می‌توانند در این راه موفق باشند که در صحنه و میدان جهاد اکبر پیروز شده باشند.»
به گزارش صبح صادق، مراسم تجلیل از پاسداران نمونه نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی‌صادقی، نماینده ولی‌فقیه در سپاه و جمعی از معاونان، مدیران و کارکنان برگزیده نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه در سالن اجتماعات شهید محلاتی برگزار شد.
نماینده ولی‌فقیه در سپاه در این مراسم با اشاره به شکل‌گیری و فلسفه وجودی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفت: «پاسداری یک شغل نیست، بلکه رسالتی دینی است که حقیقت آن عبادت مجاهدانه است.»
وی افزود: «پاسداری به معنای در مقام انجام تکلیف برآمدن و گام برداشتن در راه و مسیر ولایت‌مداری است که گذر از آن با استقامت و تحمل سختی‌ها و ناملایمات همراه است.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه با بیان اینکه پاسداران در همه احوال و وضعیت‌ها باید در تلاش مجاهدانه برای حمایت از دین اسلام و پیروی از مسیر سعادت‌بخش ولایت باشند، اظهار داشت: «پیام ‌رسای امام حسین(ع)‌ـ بزرگ پاسدار کربلا‌ـ این بود که در راه حمایت از دین خدا از همه چیز بگذریم و این درس بزرگی برای پاسداران است که در مسیر پیش رو، با بصیرت نسبت به انقلاب، دشمن‌شناسی و شناخت کافی نسبت به تکلیف و رسالت مهمی که بر دوش دارند، گام برداشته و استقامت و صبر نیز داشته باشند.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه مهم‌ترین شاخص الگوگیری از ولایت را تبعیت دانست و اظهار داشت: «برجسته‌ترین مصداق تبعیت از ولایت، قمربنی‌هاشم، حضرت اباالفضل(ع) و حضرت علی‌اکبر(ع) هستند که شاخص و الگوی حقیقی برای پاسداران اسلام و انقلاب هستند.»
حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی با اشاره به برگزاری مراسم تجلیل از پاسداران نمونه نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه اظهار داشت: «پاسداران نمونه کسانی هستند که در ویژگی و خصوصیات دینی و انقلابی از جمله بصیرت دینی، ولایت‌مداری، روحیه جهادی و انقلابی و صداقت و شجاعت پیشتاز هستند و از الگوهای دینی بهره بیشتری برده‌اند. پاسدارانی نظیر شهید میثمی، شهید همدانی و شهید حججی نمونه بارز آنها هستند.»
وی افزود: «پاسداری یک فرهنگ و روحیه است که به درون انسان برمی‌گردد؛ یک روز ظهورش شهید «همت» است، زمانی شهید «همدانی» و در زمانی دیگر شهید «حججی» که نمونه بارز فرهنگ و روحیه پاسداری است.»
حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی پاسداری از انقلاب اسلامی را  باور و عملی پیش‌برنده که هرگز ایستایی و توقف ندارد، توصیف و تصریح کرد: «تنها کسانی می‌توانند در این راه موفق باشند که در صحنه و میدان جهاد اکبر پیروز شده باشد.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه در پایان با تبریک به پاسداران نمونه و برگزیده نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه و با تأکید بر اینکه پاسداری از انقلاب اسلامی حد توقف ندارد، گفت: «باید پاسداری را تا رسیدن به سرمنزل مقصود که همان خداوند متعال است، ادامه دهیم و در این مسیر ثابت‌قدم بوده و استقامت و پایداری داشته باشیم.»
در پایان این مراسم با حضور نماینده ولی‌فقیه در سپاه، افزون بر تجلیل از جمعی پاسدار نمونه نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه، از خانواده شهید مدافع حرم «حجت‌الاسلام محمدعلی قلی‌زاده» تجلیل شد.


نگاهی به سی‌وششمین جشنواره جهانی فیلم فجر

 آرش فهیم/  از چهار سال پیش، دو بخش ملی و بین‌المللی جشنواره فیلم فجر از هم تفکیک شدند؛ بخش ملی که شامل فیلم‌های ایرانی است، طبق روال و همزمان با دهه فجر برگزار می‌شود و بخش جهانی، در قالب یک جشنواره مستقل، اردیبهشت ماه و با نمایش آثار خارجی و چند فیلم ایرانی به مرحله اجرا می‌رسد. هدف از چنین تفکیکی، افزایش نفوذ و وجهه جشنواره فجر، به منزله مهم‌ترین رویداد سینمایی ایران در سطح جهان بوده است. استدلال مدیران جشنواره فجر این است که چون در دهه فجر، توجه همه به فیلم‌های داخلی معطوف می‌شود، بنابراین بخش بین‌الملل جشنواره در حاشیه قرار می‌گرفت و تحت تأثیر بخش ملی، برنامه‌های آن به چشم نمی‌آمد. پس بخش بین‌الملل این جشنواره از سال 93 به استقلال رسید تا اتفاقات و برنامه‌های آن بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
اما اتفاقی که افتاده، این است که بخش مهمی از فضای جشنواره جهانی را نیز فیلم‌های ایرانی در بر گرفته است؛ یعنی وقتی به جدول نمایش آثار این جشنواره نگاهی می‌اندازیم، می‌بینیم که گروهی از فیلم‌های بازمانده از جشنواره ملی فجر همراه با تعدادی از فیلم‌هایی که قبلاً به نمایش درآمده بودند، این جدول را پر کرده‌اند؛ اما نکته قابل توجه این است که باز هم توجه مردم و رسانه‌ها، بیش از آثار خارجی حاضر در این جشنواره به فیلم‌های ایرانی جلب شده است. مسئله دیگر، باری به هر جهت بودن فیلم‌های داخلی حاضر در جشنواره جهانی فیلم فجر است. با توجه به حضور مهمانان خارجی در این گردهمایی، اصولاً باید فیلم‌هایی برای نمایش در این جشنواره انتخاب می‌شد که نماینده واقعی فرهنگ و هنر ایران باشند؛ اما آثار داخلی بدون هیچ معیار و ملاک مشخصی به این جشنواره راه یافته‌اند؛ یعنی مدیران جشنواره جهانی فجر، هر فیلم بازمانده از جشنواره ملی فجر یا آثاری را که به تازگی تولید آنها تمام شده است، به فهرست نمایش‌های این جشنواره افزوده‌اند. در سال‌های گذشته هم این اتفاق افتاده بود؛ برای نمونه، فیلم «دلم می‌خواد» بهمن فرمان‌آرا پس از اینکه از جشنواره فیلم فجر رد شد، به جشنواره جهانی راه یافت؛ فیلمی که پس از آن نیز اصلاً مجوز اکران عمومی نگرفت!
امسال هم شاهد آثاری از سینمای ایران در این جشنواره هستیم که بسیاری از آنها فیلم‌هایی ضعیف و فاقد محتوای قابل توجهی هستند. مانند فیلم جدید کمال تبریزی با عنوان «مارموز» که به زحمت می‌توان آن را به منزله یک فیلم سینمایی پذیرفت، چه برسد به اینکه نماینده سینمای ایران در یک جشنواره جهانی باشد. «مارموز» یک بسته تصویری، از مجموعه شوخی‌های فضای مجازی است. کمال تبریزی که روزگاری یک فیلمساز صاحب سبک شناخته می‌شد و آثار درخشانی، چون «لیلی با من است» را در کارنامه خود ثبت کرده بود، با فیلم «مارموز» به ورطه یک فیلم فارسی سطح پایین و مبتذل سقوط کرد. متأسفانه، جشنواره جهانی فیلم فجر هم به جای اینکه فرهنگ و هنر یا حداقل محتوای خوب را معیار قرار دهد، دوستی و رفاقت را ملاک پذیرش آثار قرار داده است؛ یعنی فیلم «مارموز» به این دلیل به جشنواره جهانی فیلم فجر راه یافته که کمال تبریزی، دوست صمیمی رضا میرکریمی، دبیر این جشنواره است! 
اما مشکل دیگر جشنواره جهانی فیلم فجر، رویکرد خنثی و منفعل است. در حالی که مراسم و جشنواره‌های سینمایی مطرح در جهان، همه یک مرامنامه یا استراتژی تهاجمی دارند، جشنواره جهانی فیلم فجر، هنوز هم در نوعی سرگردانی به سر می‌برد. جشنواره‌هایی چون کن و برلین و مراسمی مانند اسکار، با اتخاذ راهبردهای بین‌المللی توانسته‌اند ایدئولوژی و مقاصد خود را به جهان تحمیل کنند؛ به همین دلیل هم بسیاری از فیلمسازان جوان در جهان، از جمله در کشور ما سعی می‌کنند براساس شاخصه‌های دیکته شده در این جشن‌ها و جشنواره‌ها فعالیت کنند تا شاید کارشان دیده شود و جایزه بگیرند. اما جشنواره جهانی فیلم فجر، هویت و سیاست‌گذاری منسجمی ندارند؛ به همین دلیل هم برخلاف جایگاه جریان‌ساز و تأثیرگذار جمهوری اسلامی ایران در جهان، جشنواره سینمایی رسمی این نظام، این گونه نیست. البته امسال بخشی با عنوان «زیتون‌های زخمی»(پنجره‌ای به تحولات روز جهان اسلام) طراحی شد که آثاری درباره فلسطین، سوریه، یمن، میانمار و... در آن به نمایش درآمد. به جز این بخش، دیگر فیلم‌هایی که طی 10 روز در جشنواره جهانی فیلم فجر اکران شد، آثاری خنثی و بدون محتوای استراتژیک بودند. برای نمونه، در بخش‌های اصلی جشنواره، عمدتاً آثاری از کشورهای قزاقستان، ترکیه، سوئد، فرانسه و... روی پرده رفت که مضامینی معمولی و خنثی داشتند. 
بخش‌های فرعی سی‌وششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، به جز بخش زیتون‌های زخمی که معرفی شد، به این شرح بود: مروری بر آثار سینمای ایتالیا، مروری بر آثار سینمای گرجستان، با جشنواره‌های فیلم کوتاه آلمان، نمایش فیلم‌های کلاسیک مرمت شده، فانوس خیال (نمایش‌های نیمه شب فیلم‌های نوآور در گونه‌های متفاوت سینمایی) و... . از همین اسامی کاملاً واضح است که در این بخش‌ها، هیچ گونه نوآوری و جریان‌سازی دیده نمی‌شود. مقصود ما این نیست که چنین فیلم‌ها یا بخش‌هایی در محافل سینمایی ایران نباید وجود داشته باشد، بلکه منظور این است که مهم‌ترین جشنواره سینمایی نظام جمهوری اسلامی که هم ملقب به فجر است و هم عنوان جهانی را یدک می‌کشد، باید بودجه، امکانات و فضای خود را برای مسائلی هزینه کند که در اولویت سیاست خارجی ما هستند. برای نمونه، در سینمای کشورهای آمریکای لاتین، فیلم‌های بسیاری علیه آمریکا و نظام سلطه جهانی ساخته می‌شود؛ جای این آثار در جشنواره جهانی فیلم فجر کجاست؟ آیا بهتر نبود در کنار سینمای گرجستان و فیلم‌های نوآر و... بخش‌هایی را به آثار هنرمندان ضدصهیونیست سطح جهان اختصاص داد؟ 
امسال الیور استون، فیلمساز هالیوودی که منتقد دولت آمریکاست، به ایران سفر کرد و در نشست‌های خود، در نقد سیاست‌های سلطه‌گرانه غرب سخن گفت؛ اما این یک سؤال جدی است که چرا بخشی به نمایش فیلم‌های انتقادی این کارگردان اختصاص نیافت؟
خلاصه اینکه، جشنواره جهانی فیلم فجر تنها زمانی می‌تواند با جشنواره‌هایی، چون کن و برلین یا مراسمی، مانند اسکار رقابت کند و در سطح سینمای جهان جریان‌ساز باشد که مأمن و محل خودنمایی فیلم‌ها و فیلمسازهای ضد استعماری و استکبارستیز و انقلابی جهان بشود.


  مصطفی محمدحسینی/  «دژ مستحکم»، «سنگر اسلامی»، «امر مهم»، «فریضه وحدت‌آفرین و دشمن‌شکن»، «نماز پرصلابت جمعه»، «فریضه الهی»، «نماز وحدت‌بخش» تعابیر زیبایی از حضرت امام(ره) برای وصف نماز جمعه است. با پیروزی انقلاب اسلامی، نماز جمعه یکی از محورهای مهم سیاست داخلی و خارجی کشور بود و با توجه به اینکه حلقه ارتباطی رهبر انقلاب و مردم بود و رسانه‌ها با کثرت امروزی موجود نبودند، نقش هدایت‌گری نماز جمعه در دهه‌های اول و دوم انقلاب بسیار برجسته‌تر بود و مردم خطوط فکری و هدایتگری انقلاب را از این سنگر دریافت می‌کردند. اما اثرگذاری و نفوذ کلام ائمه جمعه سبب ناامیدی و خشم دشمنان شد و آنها را بر آن داشت که در یک سیاست استکباری در چند مرحله تقابل فعال با نمایندگان رهبری را در دستور کار قرار دهند: 
1ـ دشمنان با استفاده از منافقین در ایام ابتدای انقلاب به تهدید و ترور ائمه جمعه پرداختند و در این مرحله شهدای محراب سیداسدالله مدنی‌تبریزی، سیدمحمدعلی قاضی‌طباطبایی، سیدعبدالحسین دستغیب، محمد صدوقی، اشرفی‌اصفهانی که در محراب نماز جمعه به شهادت رسیدند، تقدیم به راه نورانی انقلاب اسلامی شدند.
 2ـ مرحله بعدی این تهاجم زمانی بود که توپخانه تبلیغاتی اصلاح‌طلبان علیه ائمه جمعه فعال شد و کسانی را که مقابل رفتارهای ضد ارزشی جریان اصلاحات آمریکایی می‌ایستاد، مورد حمله قرار می‌داد. البته این حمله که از سال 76 شروع شده است با گذشت 20 سال هنوز هم ادامه دارد؛ این مرحله از ترور شخصیتی شاید سخت‌تر از مرحله قبل، یعنی ترور و حذف فیزیکی باشد.
 3ـ مرحله سوم این تهاجم در شرایط فعلی است که حتی بخشی از دولت، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در یک فضای همراستا درصدد تخریب ائمه جمعه وارد شده‌اند. حتی در یکی از جلساتی که اصلاح‌طلبان داشتند اینگونه برنامه‌ریزی کردند که فیلتر تلگرام را به ائمه جمعه نسبت دهند تا واکنش منفی علیه آنها شکل بگیرد.
اکنون ائمه جمعه برای مقابله با حجم انبوه تهدیدات به یک حرکت جدید نیاز دارند؛ حرکتی که به سخنان آنها نفوذ ببخشد و شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌هایی که تاکنون علیه آنها بوده‌ است را نیز با خود همراه سازد.
در ماه‌های گذشته برخی از ائمه جمعه در ابتکارهایی جالب توانستند فضای اجتماعی پیام‌رسان‌ها را در اختیار خود قرار دهند. اگر به حجم انبوه مطالب درباره ائمه جمعه تبریز، آمل و... در شبکه‌های اجتماعی نظری بیندازیم، متوجه خواهیم شد که می‌توان موج معکوس را هم علیه دشمن ایجاد کرد.
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدجلیل مرتضوی امام جمعه آمل در این چند جمله خلاصه نمی‌شود؛ «روحانیت باید برای مردم آبرو بگذارد و برای مشکلات مردم دق کند»، «گرانی‌ را احساس می‌کنم» و «حق نداریم به مردم مثل میوه نگاه کنیم» او اقدامات تحسین‌برانگیز دیگری هم دارد که بارها در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.
امام جمعه آمل در اقدامی تحسین برانگیز با حضور در جمع مردمی که به حق مطالبه اصلاح وضعیت اقتصادی دارند، سخنرانی کرد.
* من با لات‌ها هم ارتباط دارم، من می‌گویم همه خوب هستند، شما حرف ما را بد تعبیر نکنید. در تاکسی، کوچه، خیابان، بازار... روحانی اگر برای جوانان وقت بگذارد، جوان را درک کند، او را بفهمد، جوان اهل رفاقت است و رفیق می‌شود.
* من برای خواستگاری جوان رفتم پیش پدر یک دختری و آبرو گذاشتم که در نهایت وصلت صورت گرفت. برای رضایت گرفتن از خانواده مقتول رفتم به یک شهرستان و استان دیگر و آبرو گذاشتم تا رضایت گرفتم، اینها را وظیفه خود می‌دانم.
* من دانشگاه و حوزه بندرگز دبیر شورای حوزه علمیه استان گلستان بودم و دبیر هم بودم. هم دانشگاه تدریس می‌کردم، هم حوزه، ولی وقتی رهبر معظم انقلاب فرمودند امام جمعه، باید آخوند باشد، همه چیز را کنار گذاشتم و الآن فقط یک آخوند هستم و امام جمعه.
* امام جمعه آمل تیم فوتسالی تشکیل داده که برای نهاد نماز جمعه است، چندین بار زندان رفته و با زندانی‌ها هم‌غذا و هم‌صحبت شده‌ است.
* حجت‌الاسلام آل‌هاشم امام جمعه تبریز هم با رفتارهای امروزی خود جایگاه ویژه‌ای در میان جوانان یافته است. او می‌گوید:‌ در بین جوانان عزیزمان، خیلی از عزیزان هستند که یا ورزشکار هستند، یا طرفدار ورزش. برای مثال همین تیم تراکتورسازی تبریز علاقه‌مندان پرتعدادی دارد که ما نباید این جوانان را از دست بدهیم؛ چرا که اینها فرزندان این ملت هستند و هیچ ایرادی ندارد که یک روحانی در استادیوم حضور پیدا کند و جوانان حاضر در استادیوم را به حضور در نماز جمعه تشویق کند.
امروز با توجه به اینکه رسانه‌های جمعی در حال مشاهده کاهش اقتدار و در حال از دست دادن مرکزیت خود هستند، اما شاهد قدرت گرفتن رسانه‌هایی هستیم که افراد با هزینه زمان و ثروت خود مروّج  و مبلّغ می‌شوند و این بهترین فرصت است برای ابتکار و خلاقیت در یک  سنگر مهمی که کارهای دشواری پیش رو دارد.
به تازگی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه درصدد بر آمده است که ائمه جمعه برخی از استان‌ها را تغییر دهد؛ این روند ضمن اینکه یک رویکرد مناسب برای ایجاد حرکت، جوانگرایی و روزآمد بودن در قبال تحولات است، می‌تواند این ساحت مقدس را به مانند یک سرمایه ارزشمند برای اسلام و قرآن حفظ کند.
با توجه به شناختی که از حجت‌الاسلام علی اکبری وجود دارد، این امید هست که فضاهای جدید ائمه جمعه بار دیگر پل ارتباطی خوبی برای جوانان و ساختارهای سیاسی‌ـ مذهبی باشد؛ زیرا حاج‌علی اکبری که با چهره‌ خندانش شناخته می‌شود، در جایگاه یک روحانی ساده‌زیست، در فضای مدیریتی، به اخلاق‌مداری و تفکر سیستمی منبعث از دیدگاه‌های شهید بهشتی(ره) ملتزم بوده و در ادوار مدیریتی مختلف، دو ویژگی روزآمدی و ابتکار را دارا می‌باشد، هر چند که همواره از حضور رسانه‌ای پرهیز داشته است.

گزارش خبری‌ـ تحلیلی صبح صادق از نحوه مواجهه آمریکا با توافق هسته‌ا‌ی
 امین پناهی/  خروج از برجام یا ماندن بر سر آن را می‌توان یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های دولت آمریکا پس از تصدی دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری آمریکا دانست؛ فردی که در تبلیغات انتخاباتی خود چنین می‌گفت که اگر انتخاب شود برجام را پاره خواهد کرد، اما اکنون پس از 15 ماه از تصدی  پست ریاست‌جمهوری آمریکا هنوز هیچ تصمیم جدی‌ای در این باره اتخاذ نکرده است.
ترامپ برای اولین بار چند ماه پس از شروع دوره ریاست‌جمهوری‌اش درباره برجام سخنرانی می‌کند و در حالی که همه منتظرند تصمیم خود را در این باره بیان کند، اما او به یکسری صحبت‌ها علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌پردازد و اظهارنظر درباره برجام را عملاً به کنگره می‌سپرد. هر چند او به گزارش‌های رسمی، از جمله آژانس بین‌المللی انرژی اتمی توجهی ندارد و پایبندی ایران به مفاد برجام را تأیید نمی‌کند. این در حالی است که نیکی هیلی تلاش می‌کند تا آژانس را به تأیید پایبند نبودن ایران به برجام مجبور کند، هر چند این تلاش‌ها مدتی تأیید آژانس بر فعالیت‌های ایران را به تعویق می‌اندازند، اما نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد.
در عین حال ایالات متحده آمریکا در برجام باقی می‌ماند و روز به روز تلاش می‌کند تا چنین القا کند که که آمریکا هیچ‌چیزی در قبال توافق اتمی به ‌دست نیاورده ‌است. او بارها از توافق اتمی انتقاد کرده و آن را «مایه شرمساری»، «بدترین توافق»، یا «توافقی یک‌طرفه» توصیف می‌کند. او در 22 دی ماه 96 بار دیگر تعلیق تحریم‌های هسته‌ای ایران را برای مدت چهار ماه تمدید می‌کند و اعلام می‌کند که شاید این آخرین باری باشد که این تعلیق تحریم‌ها تمدید می‌شود. 
اما سؤال اینجاست که در طول این دوره 120 روزه دولت‌های غربی طرف توافق به دنبال چه چیزی بوده و تمدید توافق را مشروط به چه چیزی خواهند کرد؟ البته این روزها بار دیگر شاهد آن هستیم که ترامپ در گفت‌وگوهایی که با همتایان اروپایی خود دارد تلاش می‌کند تا نظر آنها را همسو با خود برای سیاست‌هایی که در قبال ایران پیش گرفته است، جلب کند. خواسته اصلی ترامپ ایجاد فضایی است که طی آن بتواند ایران را به مذاکرات جدید مجبور کند.

رؤیای برجام‌های جدید
در واقع، دولت‌های غربی پس از آنکه در برجام توانستند صنعت هسته‌ای ایران را بدون هیچ هزینه‌ای به ورطه تعطیلی بکشانند، حالا تمام تلاش خود را برای کشاندن جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره درباره توانمندی موشکی و موضوعات منطقه‌ای، یا به بیان بهتر برجام دو و سه و... به کار گرفته‌اند. باید گفت این یک تحلیل نیست؛ بلکه چیزی است که سران کشورهای غربی آن را به صراحت اعلام کرده‌اند. شاهد آن بودیم که این صحبت‌ها برای اولین بار از سوی امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه مطرح شد. او همچنین در جهت لزوم ریشه‌کنی ناامنی گزینه روی میز خود را تحریم‌های جدید می‌داند. هر چند این صحبت‌ها در همان زمان با واکنش دستگاه دیپلماسی کشورمان روبه‌رو می‌شود، اما ادامه این صحبت‌ها نشان‌دهنده آن است که پرداختن به این موضوع رویه جدید دولت‌های غربی است. در واقع، طرف‌های غربی مذاکرات می‌کوشند تا اجرای کامل برجام را مشروط به مذاکرات جدید درباره موضوع موشکی ایران و احتمالاً متوقف کردن این صنعت و مانیتورینگ آن و همه آن چیزی که در موضوع هسته‌ای انجام شد، در موضوع موشکی نیز انجام دهند.
اما باید دانست که برخلاف آنچه دولت‌های غربی تصور می‌کنند بین دید مردم ایران نسبت به فناوری هسته‌ای که آن هم با اما و اگرهایی همراه بوده و است، نوع نگاه‌شان به صنعت موشکی متفاوت است و قطعاً خود مردم اجازه آنکه دیپلمات‌های ایرانی بر سر موشک‌ها مذاکره کنند را نخواهند داد. 
از سوی دیگر پس از عقد قرارداد برجام و عدم پایبندی آمریکا در اجرای مفاد آن و عدم اجازه به دولت‌های اروپایی برای همکاری با ایران مردم نسبت به دولتمردان آمریکا و سیاست‌های اعلامی آنها بی‌اعتمادتر شده‌اند. نکته جالب توجه آن است که بسیاری از کسانی که مدافع برجام و سیاست‌های دولت در مذاکره با گروه 1+5 بودند، حالا به این نتیجه رسیده‌اند که برجام هیچ کارکرد مؤثری برای مردم نداشته است و تنها موجبات از بین رفتن صنعت هسته‌ای ایران را فراهم آورده است. 
البته، در کنار همه اینها محمدجواد ظریف در سخنرانی‌هایش در محافل مختلف درباره توان دفاعی کشور هم آب پاکی را روی دست طرف‌های غربی می‌ریزد و اعلام می‌کند با توجه به تجربه تلخی که از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران داریم، نمی‌توانیم توان دفاعی خود را توسعه ندهیم و این یعنی هرگونه مذاکره بر سر موضوعات دفاعی اقدامی نشدنی است.
اما یک نکته مهم در این باره آن است که کشورهای حوزه خلیج‌فارس که جمعیت و قوای نظامی بسیار ناچیزی نسبت به ایران دارند، در بخش نظامی و خرید تسلیحات چند ده برابر ایران هزینه می‌کنند و انبارها را پر از سلاح می‌کنند، پس در چنین شرایطی اگر کسی از توافق بر سر موضوعات موشکی و دفاعی کشور حرفی به میان آورد به معنای آن است که یا دشمن را نشناخته، یا هیچ غیرتی بر روی ملت و ملیت خود ندارد.
این در حالی است که رئیس‌جمهور در روز ارتش بار دیگر تأکید کرد که به هیچ عنوان از حق خود برای ساخت و خرید سلاح و تقویت بنیه دفاعی کشور کوتاه نخواهیم آمد و برای فعالیت‌های نظامی منتظر اجازه هیچ کشوری نخواهیم بود.

گزینه‌های پیش‌روی ترامپ
با توجه به آنکه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است که به هیچ عنوان پای میز مذاکره نخواهد رفت، دو راه پیش روی غرب و به ویژه دونالد ترامپ وجود خواهد داشت؛
اولین راهی که ترامپ می‌تواند انتخاب کند، خروج از برجام است که در آن صورت از منافع عظیم آن بی‌بهره خواهد ماند. هر چند ایران بارها اعلام کرده به دنبال سلاح هسته‌ای نیست؛ اما فعالیت نکردن آزمایشگاه‌ها و نیروگاه‌های هسته‌ای ایران سوپاپ اطمینانی برای آمریکا در عدم دستیابی به علوم پیشرفته هسته‌ای است.
از سویی، وزیر خارجه آمریکا گفته است: «با توجه به عدم اصلاح برجام بعید به نظر می‌رسد که ترامپ در ۱۲ مه در برجام بماند.» این به معنای آن است که با توجه به آنکه جمهوری اسلامی اراده‌ای برای از سر‌گیری مذاکرات ندارد، احتمالاً ترامپ از برجام خارج خواهد شد.
البته در مقابل او سخنان محمدجواد ظریف نیز قابل توجه است. وزیر خارجه کشورمان در واکنش به احتمال خروج ترامپ گفته است: «دولت ترامپ هیچ وقت در برجام نبوده است. آنها در ۱۵ ماه گذشته سعی کردند مطمئن شوند که ایران از منافع اقتصادی برجام بهره‌مند نشود. اگر ما تصمیم به خروج از برجام بگیریم، این موضوع توسط برجام و در نگاه جامعه بین‌المللی کاملاً قابل توجیه خواهد بود.» در واقع ظریف پیش‌دستی کرده و موضوع خروج ایران را از برجام مطرح می‌کند که البته خود این موضوع می‌تواند برگ برنده ایران در مقابل غرب باشد.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که برجام تنها یک توافق بین ایران و آمریکا نیست؛ بلکه یک توافق با امضای هفت کشور است. این به معنای آن است که به جز ایران و آمریکا کشورهای دیگری نیز از این توافق سود می‌برند. کشورهای اروپایی که البته در بازی جدید آمریکا نقش پلیس خوب را بازی می‌کنند، شاید خیلی مایل نباشند که منافع‌شان را که حاصل برجام است، از دست بدهند. منافعی همچون فروش هواپیما و ورود کالاهای لوکس و بازار برخی محصولات که می‌توانند آنها را به قیمت گزاف در ایران به فروش برسانند؛ از این رو تلاش می‌کنند دولت آمریکا را برای ماندن در این توافق قانع کنند، اما ترامپ در این میان با کسب امتیازاتی از این دولت‌ها می‌پذیرد که در توافق باقی بماند.

مقابله به مثل برجامی
در جریان انتخابات آمریکا زمانی که ترامپ گفته بود در صورت پیروزی برجام را پاره خواهد کرد، رهبر معظم انقلاب فرمودند: «اگر آنها برجام را پاره کنند ما آن را آتش خواهیم زد.» و این یعنی اینکه اگر آمریکا از برجام خارج شود، جمهوری اسلامی هم در آن باقی نخواهد ماند؛ چرا که باقی ماندن بر این توافق بیش از پیش به ضرر ایران خواهد بود، یعنی در حالی که طرف غربی دیگر به مفاد آن پایبند نیست، اما برای ایران محدودیت‌هایی ایجاد خواهد کرد که نتواند به فعالیت‌های هسته‌ای خود ادامه دهد.
هر چند دولت آمریکا به خوبی می‌داند که ماندن در برجام برایش پر سودتر از خروج از آن است. البته نه آنکه بخواهد به صراحت چنین چیزی را اعلام کند؛ بلکه به احتمال زیاد سخنرانی پیش روی ترامپ تقریباً عاقبت برجام را همچنان در هاله‌ای از ابهام نگاه خواهد داشت.
حال باید منتظر بود و دید که ترامپ درباره برجام چه تصمیمی خواهد گرفت...