حسین عبداللهیفر/ نجفی با اصرار بر استعفا از شهرداری تهران رفت و علت آن بیماری اعلام شد. برخی اصلاحطلبان سخن از فشارهای بیرونی به میان آوردند و برخی دیگر این فشارها را به سمت حاکمیت بردند. در این میان علی مطهری با صراحت بیشتری اظهارنظر کرد و گفت: «دادستان نباید در ماجرای استعفای شهردار ورود میکرد.»
این در حالی است که اتفاقات بعدی در انتخاب جایگزین نجفی و مسائلی که در شورای شهر تهران پدید آمد، نشان داد که مسائل دیگری پشت پرده استعفای نجفی وجود داشته است. آنچه بیش از هر چیز بر ابهامات افزود، رأی ندادن شورا به محسن هاشمی برای نشستن بر صندلی شهرداری تهران بود. موضوعی که اختلاف میان جریانهای بیرون شورا را رسانهای کرد و عصبانیت دبیرکل کارگزاران را به دنبال داشت.
اینکه چرا رأی ندادن شورای شهر به محسن هاشمی بر مسائل پشت پرده استعفای نجفی و فشارهای بیرونی دلالت دارد، در ادلهای وجود دارد که در تحلیل رفتار شورای شهر عنوان شد. از جمله اینکه گفته شد، خروج هر یک از اعضای اصلاحطلب شورا، سبب ورود یک اصولگرا به شورا شده و به اصطلاح ترکیب یکدست بودن اصلاحطلبان را به هم میزند.
این نکته آنقدر برای اصلاحطلبان اهمیت داشته است که برای پایبندی به آن میثاق امضا کردهاند. محسن هاشمی اگرچه این میثاقنامه را امضا نکرده، اما با رفتن او فلسفه میثاق از بین میرود. این علت را هاشمی خود نیز در تحلیل رفتار شورا با وی مورد اشاره قرار داد و با کنایه گفت، دوستانش بیشتر اصرار دارند وی در شورا بماند.
تلاش برای جلوگیری از ورود چمران به شورای شهر بر اساس میثاقنامه اعضا در حالی در تحلیل رفتار این شورا ادعا میشود که با سوگندنامه آنها برای خدمت به مردم در تناقض آشکار قرار دارد. چنانکه کرباسچی در انتقاد به رفتار شورا میپرسد؛ سوگند اعضای شورای شهر برای خدمت مهمتر است یا میثاقنامه؟ اگر اصلاحطلبان نتوانند کارنامه موفقی در پایان چهار سال داشته باشند، آیا وفاداری آنها به میثاقنامه پاسخ قانعکنندهای به مردم خواهد بود.
تناقض رفتار این شورا وقتی آشکارتر میشود که مشاهده شده 17 نفر از اعضای اصلاحطلب این شورا به یک نیروی اصولگرا و یکی از معاونان قالیباف به عنوان نامزد شهردار تهران رأی میدهند.
ممکن است در تحلیل این رفتار به مسائل درونجریانی اصلاحات اشاره و گفته شود اصلاحطلبان متوجه مقصود کارگزارانیها شدهاند که هدفشان از فرستادن محسن هاشمی به شهرداری تهران، طرح نامزد کردن وی برای ریاستجمهوری است. اقدامی که میتواند با استفاده از ظرفیت هاشمی، زمینه موفقیت همزمان حزب حاکم در دولت فعلی را بر اصلاحطلبان و اصولگرایان فراهم کند. چنانچه چندی پیش یکی از رسانههای وابسته به اصلاحات در اقدامی زودهنگام از شکست احتمالی جهانگیری در مقابل فرزند هاشمی خبر داد. به ویژه آنکه کرباسچی هم خطاب به شورای شهر به موضوع کارآمدی اصلاحطلبان در اداره شهر تهران اشاره کرده و به تأثیر آن بر انتخابات بعدی تصریح میکند.
آنچه این رفتار را پیچیده میکند، این است که اصلاحطلبان نیز متوجه تأثیر شورای شهر تهران بر انتخاباتهای بعدی هستند؛ اما گویا تفاوت در شیوه کارآمد نشان دادن است. کارگزاران میخواهند با فرستادن مهره مورد نظرشان به شهرداری تهران، مسیر چهرهسازی برای انتخابات بعدی را در مجلس و ریاستجمهوری باز کنند؛ حال آنکه اصلاحطلبان میخواهند با فرستادن فردی دیگر هم خطر نقشه کارگزاران را دفع کنند و هم ناکارآمدی در شهرداری را به جریان رقیب ربط دهند. ضمن آنکه با این رأی میتوانند ادعا کنند برای خدمت به مردم منافع جناحی را لحاظ نمیکنند.