حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در جلسه‌ درس خارج فقه با اشاره به سالروز ولادت با سعادت حضرت علی‌اکبر(ع) و روز جوان، ضمن دعا برای جوانان، آنان را به ثبات قدم در صراط مستقیم و تلاش و استقامت در راه صحیح توصیه کردند: «بعضی‌ها جوانی‌های خوبی داشتند، امان از پیری‌شان؛ پیر که شدند هیچ. این [جوانی‌ها] را سعی کنید [نگه دارید]. این ثبات قدم و استقامت در راه صحیح یک چیز خوبی است.»




  عزیز غضنفری/ عدالت از جمله موضوعاتی است که بالاتفاق، در همه مکاتب و از سوی همه اندیشمندان مورد توجه و بحث قرار گرفته است. در این موضوع آنچه محل اختلاف واقع شده، تفاوت دیدگاه در فهم و خوانش از عدالت، چیستی مصادیق عدالت و چگونگی استقرار و برپایی عدالت بوده است. عدالت از جهت گفتمانی از شاخصه‌های اصلی اسلام بوده و در زمره اصول مذهب شیعه تعریف می‌شود. پس از انقلاب اسلامی نیز از مفاهیم و موضوعاتی که همواره رهبران انقلاب بر فهم و اجرای آن اصرار داشته‌اند، عدالت بوده و از منظر امام و رهبر معظم انقلاب، سازمان یافتن نیروها و ابزارها برای دستیابی به عدالت و برپایی قسط ترسیم شده است.
دأب رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر همواره این بوده است که هرگاه موضوعی از سوی مسئولان و بخش نخبگانی جامعه مورد غفلت یا کم‌توجهی قرار گرفته، یا اینکه موضوعی از جهت گره‌گشایی از مسائل عمومی کشور حائز اهمیت بوده است، به صورت صریح و راه‌گشا در بیانات معظم‌له با هدف گفتمان‌سازی و نهادینه کردن آن در حوزه تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری مورد توجه و تمرکز قرار گرفته و جوانب مختلف موضوع شرح و بسط داده شده است. برای نمونه در سال‌های گذشته اقتصاد مقاومتی حسب اقتضائات و شرایط حساس و مهم حاکم بر کشور به مثابه مرکز ثقل راهبرد مدیریتی رهبر معظم انقلاب در نظر گرفته شده است. حال نکته آن است که مفهوم عدالت در همه سال‌های رهبری معظم‌له به طور مستمر از سوی ایشان مطرح و مطالبه شده است و ایشان جهت‌گیری‌های کشور را معطوف به اجرای عدالت دانسته‌اند. گذشته از اینها رهبر معظّم انقلاب بر اين باور پاى مى‌فشارند كه عده‌اى بايد مروّج فرهنگ «مطالبه عدالت» در جامعه شوند و در اين بين، دانشجويان را خطاب قرار داده، از آنان مى‌خواهند فكر عدالت‌خواهى را در ذهن مردم، در ذهن خانواده‌ها و در ذهن هر كسى كه در حوزه كار آنها قرار مى‌گيرد، نفوذ بخشند.
 از منظر رهبران نظام جمهوری اسلامی، عدالت آرمان و هدفی است که همه سیاست‌ها و اقدامات باید در این زمینه نقش بسترساز داشته باشند. نکته مهم آن است که هرچند چیستی و چرایی عدالت بخش مهمی از مطالعاتی است که باید در مفهوم عدالت مورد توجه قرار گیرد، اما مهم‌تر از چیستی و چرایی، استقرار و برپایی عدالت است که کاری بسیار سخت و طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد. بخشی از مظالمی که بر ائمه(ع) وارد ‌شده ناشی از اراده و اقدام امامان در برپایی عدالت در جامعه بوده است. استقرار و تحقق عدالت، به ایمان و باور عمومی در مردم و کارگزاران احتیاج دارد؛ عدالت برای اجرا‌ـ مطابق با فرموده‌های رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانی‌های خود(8/6/1384)‌ـ به همراهی عقلانیت و معنویت نیاز دارد؛ عدالت برای تحقق خود به پیشرفت در شاخص‌های اقتصادی و معیشتی جامعه بستگی دارد؛ چرا که در نبود ثروت و پیشرفت، عدالت به برابری در عقب‌ماندگی منجر می‌شود، این در حالی است که عدالت باید در برخورداری عادلانه از مواهب و منابع باشد. 
اما در بخش زمینه‌ها و لوازم برپایی عدالت در اسلام موضوع اصلی به وجود حکومت و رهبری آگاه و عادل برمی‌گردد؛ از منظر فلسفه نظام سیاسی در اسلام، بدون در نظر گرفتن جایگاه ولایت و رهبری نه حکومت اسلامی امکان تعین دارد و نه برپایی عدالت اجتماعی‌ـ که قرآن از آن به قسط تعبیر می‌کند‌ـ مجال تحقق می‌یابد. بنابراین نکته مهم آن است که هر چند اعتبار رهبری و ولی‌فقیه در حکومت اسلامی اتصاف به صفت عادل بودن است؛ اما در عین حال در نظر نگرفتن جایگاه رهبری و ولی‌فقیه در تحلیل‌ها و تمایلات عدالت‌خواهانه، عملاً نتیجه‌ای جز قربانی کردن عدالت نخواهد داشت. بنابراین مسئله امروز آنچنان که برخی از نحله‌های فکری زاویه‌دار از مکتب اسلام و امام مطرح می‌کنند، تقدم عدالت یا ولایت بر یکدیگر نیست؛ بلکه طبق آیه قرآن ارسال رسل و انزال کتب و معرفی امام اين است كه عدالت اجتماعی(قسط) تحقق یابد. در واقع، بدون ملحوظ داشتن زمینه‌های مبتنی بر امامت و ولایت، امکان وقوع عدالت اجتماعی نیز منتفی است.






یک جامعه‌شناس اصلاح‌طلب گفت: «آینده ایران این است که ما یک صورت‌بندی جدیدی به ویژه در سه تا چهار سال آتی خواهیم داشت. نزدیک انتخابات، یعنی 1400 تقریباً با یک پوست‌اندازی از اصولگراهای بیشتر و اصلاح‌طلبان کمتر رو‌به‌رو خواهیم بود؛ به همین دلیل آینده سیاسی ایران می‌تواند به دست اصولگراها بیفتد، چون اصولگراها امکان پوست‌اندازی بیشتری پیدا کردند تا اصلاح‌طلبان.» تقی آزاد ارمکی افزود: «برخی اصلاح‌طلبان به قدرت رسیده فکر می‌کنند که نباید اجازه پوست‌اندازی دهند، ولی از میان اصولگرایی ضعیف یک نیروی جدیدی از آنها دارد بیرون می‌آید. من فکر می‌کنم که در آینده شاید میل به اصولگرایی در عرصه انتخابات بیشتر شود. با وضعیت فعلی باید از حضور یک دولت اصلاح‌طلب بعدی ناامید بود! حتی اگر نیروی جدیدی از اصلاح‌طلبان به صحنه بیاید، با وضعیتی که امروز شاهد آن هستیم، از اینکه دولت آینده نیز اصلاح‌طلب باشد، باید ناامید بود؛ چون جامعه معتقد است با اینکه اختیارات به دست شما بود، اما نتوانستید از عهده بسیاری از مشکلات برآیید.»

نردبان را هُل می‌دهند
سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت دهم گفت: «یأس‌پراکنی در جامعه و بیان توهماتی چون به بن‌بست رسیدن جمهوری اسلامی نه ‌تنها هنر و حرف تازه‌ای نیست، بلکه تکرار تمنیات و بافته‌های ذهنی درباریان سلطنتی پس از پیروزی انقلاب، یعنی 39 سال پیش و آمال و آرزوهای منافقین و دیگر عناصر معاند است. باید توجه داشته باشیم که مردم ما به این ریزش‌ها عادت کرده‌اند؛ چرا که مع‌الاسف در مقاطع مختلف بزرگانی داشته‌ایم که در میانه راه نتوانستند راه خود را ادامه دهند و پیمان خود را نقض کرده‌اند. به هر حال فردی که زمانی رئیس‌جمهور یا نماینده مجلس یا نخست‌وزیر بوده، اساس نظام را هدف قرار می‌دهد، مرتکب نوعی ظلم و جفا در حق کشور و مردم شده است، چرا که چنین فردی از نردبان نظام بالا رفته و حال هم‌آوا با معاندان شده است. فاعتبروا یا اولی‌الابصار.»

اگر سپاه نبود
آیت‌الله جنتی در دومین روز «گردهمایی رؤسای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی سراسر کشور» در مشهد گفت: «اگر سپاه نبود، امام (ره) را کشته بودند، تمام نیرو‌های انقلاب را قتل عام کرده بودند، حوزه‌های علمیه به کلی از بین رفته بود و کشور هم تجزیه و آشوب می‌شد. آمریکا نیز زودتر از همه برمی‌گشت، حکومت می‌کرد و انتقام می‌گرفت که چشم‌های جاسوس‌های ما را بستید. آمریکا می‌آمد انتقام‌گیری می‌کرد از بچه‌های انقلابی و دیگران و همه قدرت کشور را به دست می‌گرفت و اوضاع کشور ۱۰۰ درجه بدتر از زمان شاه می‌شد. ما هرچه داریم اول از همه از خدا و سپس از بسیج و حزب‌الله است.»

گزارش تردیدناپذیر
حجت‌الاسلام منتظری، دادستان کل کشور، در اختتامیه پانزدهمین همایش سراسری رؤسای کل دادگستری و دادستان‌های سراسر کشور با اشاره به مشاهده آثار نفوذ دشمن، گفت: «دشمن حتی در بین حوزه‌های علمیه هم برای نفوذ تلاش و برنامه دارد بنده به اعتبار مسئولیت در دادگاه ویژه می‌بینم که گزارش‌های تردیدناپذیری در این رابطه ارائه می‌شود؛ در شهر مقدس قم عده‌ای روحانی‌نما در قالب تشکل‌هایی، تشکیل جلسه می‌دهند و موضوع جلسه این آقایان این است که چگونه موضوع ولایت فقیه را از قانون اساسی و نظام حذف کنیم.» وی تصریح کرد: «دشمن ستون خیمه انقلاب، یعنی ولی فقیه را هدف گرفته و نهاد‌هایی نظیر قوه قضائیه، سپاه و نیروی انتظامی را که در راستای اهداف و سیاست‌های تعیین شده رهبری حرکت می‌کنند، هدف گرفته است و تلاش دارد این ارکان را به انحای مختلف با دروغ‌سازی و صحنه‌سازی مورد هجمه قرار دهد.»






  حسین عبداللهی‌فر/ نجفی با اصرار بر استعفا از شهرداری تهران رفت و علت آن بیماری اعلام شد. برخی اصلاح‌طلبان سخن از فشارهای بیرونی به میان آوردند و برخی دیگر این فشارها را به سمت حاکمیت بردند. در این میان علی مطهری با صراحت بیشتری اظهارنظر کرد و گفت: «دادستان نباید در ماجرای استعفای شهردار ورود می‌کرد.»
 این در حالی است که اتفاقات بعدی در انتخاب جایگزین نجفی و مسائلی که در شورای شهر تهران پدید آمد، نشان داد که مسائل دیگری پشت پرده استعفای نجفی وجود داشته است. آنچه بیش از هر چیز بر ابهامات افزود، رأی ندادن شورا به محسن هاشمی برای نشستن بر صندلی شهرداری تهران بود. موضوعی که اختلاف میان جریان‌های بیرون شورا را رسانه‌ای کرد و عصبانیت دبیرکل کارگزاران را به دنبال داشت. 
اینکه چرا رأی ندادن شورای شهر به محسن هاشمی بر مسائل پشت پرده استعفای نجفی و فشارهای بیرونی دلالت دارد، در ادله‌ای وجود دارد که در تحلیل رفتار شورای شهر عنوان شد. از جمله اینکه گفته شد، خروج هر یک از اعضای اصلاح‌طلب شورا، سبب ورود یک اصولگرا به شورا شده و به اصطلاح ترکیب یکدست بودن اصلاح‌طلبان را به هم می‌زند.
این نکته آنقدر برای اصلاح‌طلبان اهمیت داشته است که برای پایبندی به آن میثاق امضا کرده‌اند. محسن هاشمی اگرچه این میثاق‌نامه را امضا نکرده، اما با رفتن او فلسفه میثاق از بین می‌رود. این علت را هاشمی خود نیز در تحلیل رفتار شورا با وی مورد اشاره قرار داد و با کنایه گفت، دوستانش بیشتر اصرار دارند وی در شورا بماند. 
تلاش برای جلوگیری از ورود چمران به شورای شهر بر اساس میثاق‌نامه اعضا در حالی در تحلیل رفتار این شورا ادعا می‌شود که با سوگندنامه آنها برای خدمت به مردم در تناقض آشکار قرار دارد. چنانکه کرباسچی در انتقاد به رفتار شورا می‌پرسد؛ سوگند اعضای شورای شهر برای خدمت مهم‌تر است یا میثاق‌نامه؟ اگر اصلاح‌طلبان نتوانند کارنامه موفقی در پایان چهار سال داشته باشند، آیا وفاداری آنها به میثاق‌نامه پاسخ قانع‌کننده‌ای به مردم خواهد بود. 
تناقض رفتار این شورا وقتی آشکارتر می‌شود که مشاهده شده 17 نفر از اعضای اصلاح‌طلب این شورا به یک نیروی اصولگرا و یکی از معاونان قالیباف به عنوان نامزد شهردار تهران رأی می‌دهند. 
ممکن است در تحلیل این رفتار به مسائل درون‌جریانی اصلاحات اشاره و گفته شود اصلاح‌طلبان متوجه مقصود کارگزارانی‌ها شده‌اند که هدف‌شان از فرستادن محسن هاشمی به شهرداری تهران، طرح نامزد کردن وی برای ریاست‌جمهوری است. اقدامی که می‌تواند با استفاده از ظرفیت هاشمی، زمینه موفقیت همزمان حزب حاکم در دولت فعلی را بر اصلاح‌طلبان و اصولگرایان فراهم کند. چنانچه چندی پیش یکی از رسانه‌های وابسته به اصلاحات در اقدامی زودهنگام از شکست احتمالی جهانگیری در مقابل فرزند هاشمی خبر داد. به ویژه آنکه کرباسچی هم خطاب به شورای شهر به موضوع کارآمدی اصلاح‌طلبان در اداره شهر تهران اشاره کرده و به تأثیر آن بر انتخابات بعدی تصریح می‌کند.
آنچه این رفتار را پیچیده می‌کند، این است که اصلاح‌طلبان نیز متوجه تأثیر شورای شهر تهران بر انتخابات‌های بعدی هستند؛ اما گویا تفاوت در شیوه کارآمد نشان دادن است. کارگزاران می‌خواهند با فرستادن مهره مورد نظرشان به شهرداری تهران، مسیر چهره‌سازی برای انتخابات بعدی را در مجلس و ریاست‌جمهوری باز کنند؛ حال آنکه اصلاح‌طلبان می‌خواهند با فرستادن فردی دیگر هم خطر نقشه کارگزاران را دفع کنند و هم ناکارآمدی در شهرداری را به جریان رقیب ربط دهند. ضمن آنکه با این رأی می‌توانند ادعا کنند برای خدمت به مردم منافع جناحی را لحاظ نمی‌کنند.





حسن خدادی/ یکی از دغدغه‌های امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) که در سخنرانی‌های گوناگون به ویژه در چند سال اخیر بر روی آن تأکید ورزیده‌اند، مسئله‌ «علوم عقلی» است. این مسئله به قدری جدّی است که رهبر معظّم انقلاب بار دیگر در هفته اخیر در دیدار دست‌اندرکاران همایش ملی حکیم طهران (مرحوم آقاعلی مدرس‌زنوزی) نیز شخصاً برای هدایت و راهبری دست‌اندرکاران این عرصه جلسه‌ای برگزار کردند تا راه و چاه را برای افسران جبهه فرهنگی کشور به ویژه پژوهشگران حوزه علمیه معلوم کنند.
از دیدگاه معظم‌له، علوم عقلی جهت‌دهنده و فکرساز هستند و مسیر و مقصد حرکت جامعه را تعیین می‌کنند. می‌توان گفت، یکی از دلایل مهم تأکید ایشان بر علوم عقلی در حوزه‌های علمیه این است که ایران کشوری در حال توسعه است و برای پیشرفت و توسعه به سبک اسلامی خود، الگوی کاملی لازم است که مقصد و مسیر براساس آن روشن می‌شود. تعیین این الگو و معیارها و شاخصه‌های توسعه بر عهده علوم عقلی است. چگونگی تفسیر هستی‌شناسانه از انسان و اینکه او را موجودی تک ساحتی یا دو بعدی بدانیم، تأثیر عمیقی بر نظام اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد و بر همین اساس الگوی توسعه تعیین می‌شود.
بدیهی است که از مهم‌ترین مقدمات پیش‌برندگی در علوم عقلی این است که محقق، بر نظریه‌های گذشتگان جمود نداشته باشد تا بتواند در فضایی باز و بدون تعصب تحقیق علمی خود را انجام دهد. چنانچه نظریه‌های ارائه شده در هر علمی به منزله پیش‌فرض تلقی شود، راه هر گونه رشد علمی بسته می‌‌شود. همان گونه که گذشت، رهبر معظم انقلاب در این باره می‌‌فرمایند: «از جمله‌ خصوصیّات مرحوم آقا علی مدرّس این است که ایشان نقّاد ملّاصدرا است؛ یعنی به همین اندازه، ایشان فلسفه را پیش برده، یعنی حرف‌هایی دارد در نقد ملّاصدرا؛ این کار بایستی انجام بگیرد؛ اشاره به نقدِ ملّاصدرا نمی‌خواهم بکنم، [بلکه] می‌خواهم عرض بکنم بحثِ نقّادی و بحث حرفِ نو به میان آوردن و به‌اصطلاح نوآوری در علوم عقلی، یک مسئله بسیار مهمّی است»(3/2/1397)
 همچنین از دیدگاه رهبر معظم انقلاب مقصود از نواندیشی و پیش‌برندگی علمی در علوم عقلی صرفاً ارائه‌ چند نظریه‌ در کنار نظریه‌های دیگران نیست. از دیدگاه ایشان، هدف اصلی این حرکت باید رسیدن به مرجعیت علمی در علوم عقلی باشد، یعنی به جایی برسیم که حرف اول را در جهان علم بزنیم و دیگران به سراغ ما بیایند و استفاده ببرند. به طور حتم گام اول در رسیدن به این مرجعیت علمی در علوم عقلی این است که در کنار حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها هم به این جریان اضافه بشوند و این مسئله نیازمند ایجاد یک نگاه خاص به علوم عقلی در همه سطوح‌ـ‌ استادان و دانشجویان‌‌‌ـ است. متأسفانه، در فضای کنونی علمی کشور ما و به ویژه در دانشگاه‌ها که علم بیشتر حالت تقلیدی دارد، پیش‌برندگی این علوم بسیار دشوار شده است.
از سویی دیگر، از آنجا که نواندیشی و پیش‌برندگی علمی در باب علوم عقلی و دوری از جمودگرایی، نیازمند ساختارشکنی است، این امر افزون بر داشتن معلومات گسترده، نیازمند جرئت و شجاعت علمی است: «البته برای نوآوری علمی‌ـ که در فرهنگ معارف اسلامی از آن به اجتهاد تعبیر می‌‌شود‌ـ دو چیز لازم است: یکی قدرت علمی و دیگری جرئت علمی. البته قدرت علمی چیز مهمی است... قدرت علمی، لازم است؛ اما این کافی نیست. ای بسا کسانی که از قدرت علمی هم برخوردارند، اما ذخیره‌ انباشته‌ علمی آنها هیچ جا کاربُرد ندارد؛ کاروان علم را جلو نمی‌برد و یک ملت را از لحاظ علمی به اعتلا نمی‌رساند. بنابراین جرئت علمی لازم است.»(9/12/1379)
انجام چنین کار بزرگی، یعنی پیش‌برندگی علوم عقلی متناسب با نیازها و فرهنگ ایرانی و اسلامی، باید به دست جوانان مؤمن حوزوی و دانشگاهی انجام شود. رهبر معظم انقلاب با تأکید بر اینکه پژوهشگران جوان حوزوی و دانشگاهی بهره‌ کافی هوش را دارند و می‌توانند چنین کاری را انجام دهند، می‌فرمایند: «به ‌هر ‌حال دعوت جوان‌های ما به علوم عقلی، بسیار مهم است؛ توجّهِ حوزه‌ها به علوم عقلی و به خصوص فلسفه، خیلی مهم است.»(3/2/1397)




حامیان دروغگوی بازداشت مرتضوی
پس از دستگیری و بازداشت سعید مرتضوی در حرکتی عجیب،‌ اصلاح‌طلبان با  تحریف می‌خواهند موضوع را به ‌نام خود مصادره کنند، این در حالی است که اگر نگاهی به مستندات تاریخی بیندازید، یا حتی از نمایندگان حاضر مجلس نهم بپرسید، اعلام می‌کنند که دوم‌ خردادی‌ها حتی در تحقیق‌ و تفحص از قوه‌ قضاییه و همچنین رسیدگی به تخلفات مرتضوی هیچ کمکی نکردند و حتی در تلاش برای سنگ‌اندازی بودند. علیرضا زاکانی، رئیس کمیته تحقیق درباره حمایت‌های رهبری می‌گوید: «در این راه رهبر معظم انقلاب از ما حمایت کردند، ایشان هم در دیدار با قضات مستقیماً از ما حمایت کردند، هم در دیدار با آقای شاهرودی و هم از طریق آقای حجازی این حمایت صورت گرفت که ما این حق را داریم از قوه‌ قضاییه تحقیق ‌و تفحص کنیم.» وی می‌افزاید: «در این قضیه واقع امر این است که دوم‌ خردادی‌ها نمی‌توانند دروغگویی خود به ملت برای تقلب و تخلفات خود را کتمان کنند. در بحث کهریزک برای حق‌خواهی محکم ایستادیم و بعد میزان تخلف و دخالتش را مشخص کردند، با فرجه‌ای که به او دادند و نامه عذرخواهی که نوشت، به دو سال زندان محکوم شد که اخیراً هم برای گذراندن دوران محکومیت به زندان رفت. آقای مرتضوی از آن دست آدم‌هایی است که هم کار خوب داشته و هم بد؛ یعنی نمی‌شود سیاه‌‌وسفید به وی نگاه و از آن سوءاستفاده کرد، اما بنده از ابتدا به قاعده‌ای پایبند بوده و هستم و آن، این است که همان‌طور که افراد باید برای عملکرد خوب خود مورد تشویق قرار بگیرند، برای کار بد باید تنبیه شده و پاسخگو باشند.» 

نفوذی‌های صهیونیست در تیم رئیس‌جمهور سابق
لیلا زند، عضو جنبش آمریکایی ضد جنگ «رهپویان آشتی»، یک جنبش ضد جنگ قدیمی در انگلستان (شهر آکسفورد) است که سابقه آن به سال ۱۹۱۴ می‌رسد. او که به عنوان رابط این سازمان با کاسمی و نایاک شناخته می‌شود، در جریان دیدار محمود احمدی‌نژاد در سپتامبر سال ۲۰۰۸ با ۱۵۰ فعال صلح و ضد جنگ در آمریکا با کمک رستم پورزال از سازمان‌دهندگان اصلی این دیدار بودند. او با ارتباطاتی که با دفتر رئیس‌جمهور ایران و ظاهراً شخص اسفندیار رحیم‌مشائی پیدا کرد، پس از آن دیدار چندین هیئت از فعالان صلح و ضد جنگ آمریکایی و بریتانیایی را به ایران آورد. لیلا زند در جریان برگزاری دومین همایش ایرانیان خارج از کشور (مرداد ۱۳۸۹) در سالن اجلاس سران، از شخصیت‌های کلیدی همکار تیم مشائی برای دعوت و حضور ایرانیان خارج از کشور در همایش بود. اما نکته تأمل برانگیزی که درباره لیلا زند وجود دارد، سفر و اقامت یک ساله او در سرزمین‌های‌ اشغالی به همراه همسرش، محمود کریمی حکاک است. به گزارش روزنامه صهیونیستی «جروزالم‌پست»، محمود کریمی‌حکاک، کارگردان تئاتر و تهیه‌کننده و شاعر، در سال ۲۰۱۰ به مدت یک سال به همراه همسر و دختران دوقلوی خود در شهر حیفا در سرزمین‌های اشغالی زندگی کرد. او در این یک سال در دانشگاه تل‌آویو درسی به نام «ایران امروز» به دانشجویان این رژیم تدریس می‌کرد. این شبکه گسترده که با عباس عدالت نیز متصل بوده به دنبال تغییر فکر سیاستگذاران و سیاستمدارن و مدیران دولتی ایران بوده است.