دادگاه بحرین آخرین جلسه از محاکمه شیخ‌علی سلمان، دبیرکل جمعیت الوفاق، بزرگ‌ترین جریان معارض رژیم آل‌خلیفه را برگزار و اعلام کرد، ۳۱ خرداد علیه وی حکم صادر خواهد کرد. شیخ‌علی سلمان که هم اکنون آخرین سال از محکومیت چهار ساله پیشین خود را در زندان سپری می‌کند، با پرونده‌سازی جدید متهم شده است که در اوایل انقلاب ۱۴ فوریه در سال ۲۰۱۱ با جاسوسی برای قطر به توطئه با این کشور برای براندازی رژیم آل‌خلیفه همکاری کرده است. 




 رضا اشرفي/ترکیه با محوریت حزب عدالت و ترکیه و ریاست‌جمهوری رجب طیب اردوغان در حالی در معادلات منطقه‌ای از جمله در سوریه و عراق تحرکات نظامی را ادامه می‌دهد و البته روابطش با اروپا و آمریکا نیز دورانی پر تنش را سپری می‌کند که در عرصه داخلی با تحولات تأمل‌برانگیزی همراه شده است. شاید بزرگ‌ترین شک سیاسی در باب ترکیه اظهارات اردوغان در باب انتخابات آتی این کشور باشد. رجب طیب اردوغان طی نشست خبری خود در شهر آنکارا، پایتخت ترکیه اعلام کرد که 24 ماه ژوئن (سوم تیر ماه) انتخابات زودهنگام برگزار خواهد شد. اردوغان هدف از این تصمیم خود را تحولات منطقه‌ای و لزوم از بین بردن ابهامات درباره آینده دولت مطرح کرده است. این در حالی است که وی در ماه اکتبر سال 2017 گفته بود قصد برگزاری انتخابات زودهنگام را ندارد و انتخابات پارلمانی و ریاست‌جمهوری ترکیه که سال 2019 برگزار می‌شود، برای نیم قرن دیگر سرنوشت این کشور را تغییر خواهد داد.
در همین حال بکر بوزداغ، معاون و سخنگوی نخست‌وزیری ترکیه گفت: «در تاریخ 24 ژوئن، صفحه جدیدی در دوران ترک‌ها ورق می‌خورد... برگزاری انتخابات زودهنگام (ریاست‌جمهوری) گامی برای خنثی‌کردن نقشه‌های کثیف علیه ترکیه است». وی اعلام کرد: «رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور فعلی ترکیه، نامزد مشترک احزاب عدالت و توسعه (آ.ک.پ)، حرکت ملی (م.ه.پ) و وطن خواهد بود.»
اما در واکنش‌ها به این تصمیم اردوغان، مخالفت و ابراز نگرانی آمریکایی‌ها قابل توجه است، چنانکه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا یک روز پس از اعلام رسمی برگزاری انتخابات پیش از موعد پارلمانی و ریاست‌جمهوری در ترکیه، از برگزاری این انتخابات در فضای قانون وضعیت فوق‌العاده و اضطراری انتقاد کرد.
«هیثر نوئرت» گفت: «در جریان وضعیت اضطراری، برگزاری یک انتخابات آزاد، منصفانه و شفاف مطابق با قوانین ترکیه و تعهدات بین‌المللی این کشور، کاری سخت خواهد بود.»
به دنبال کودتای نافرجام جولای 2016، وضعیت اضطراری و فوق‌العاده در ترکیه این کشور اعمال شده و از آن زمان این وضعیت تمدید شده است و حتی در این فضای پر التهاب اردوغان توانست همه‌پرسی تغییر قانون اساسی و تبدیل ساختار سیاسی از پارلمانی به ریاست‌جمهوری را تحقق ببخشد. 
حال این پرسش مطرح می‌شود که هدف وی از این اقدام چیست و چرا به دنبال برگزاری انتخابات زودهنگام است؟ 
در پاسخ به این پرسش پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره داشت که اردوغان پیش از این توانسته بود همه‌پرسی تغییر قانون اساسی و تبدیل نظام ترکیه از پارلمانی به ریاستی را اجرایی کند.
برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست‌جمهوری در ترکیه به معنای تعجیل در آغاز تغییر نظام سیاسی در این کشور و افزایش قابل توجه اختیارات مقام ریاست‌جمهوری است. پس از این انتخابات قرار است قانون اساسی جدید در ترکیه اجرایی شود و به همراه آن نظام ریاست‌جمهوری در این کشور استقرار یابد. در همه‌پرسی تغییر قانون اساسی و تغییر نظام حکومتی ترکیه از پارلمانی به ریاست‌جمهوری که در فروردین سال گذشته برگزار شد، اکثریت شکننده‌ای به آن رأی مثبت دادند (حدود 51 درصد رأی مثبت در برابر 49 درصد رأی منفی).
 بر اساس این قانون، اردوغان در حالی برای دو دوره پنج ساله دیگر می‌تواند در مسند قدرت باشد که جایگاه پارلمان و جریان‌های سیاسی در قدرت کاهش یافته و رئیس‌جمهور همه امور را به دست می‌گیرد. در اصل، جایگاه وی از یک مقام حاشیه‌ای به محوری تبدیل می‌شود. اردوغان با برگزاری انتخابات زودهنگام به دنبال تثبیت قدرت خود در ساختاری ریاستی است که شرایط را برای طرح‌های آینده وی فراهم می‌کند.
 البته، باید در نظر داشت که ائتلاف حزب حاکم با حزب اپوزیسیون حرکت ملی، موضوعی تازه است که مانورهای انتخاباتی تازه‌ای را نوید می‌دهد. حزب عدالت و توسعه که 16 سال است قدرت بلامنازع را در ترکیه در دست دارد، در انتخابات پیش رو با حزب راست‌گرا و ناسیونالیست حرکت ملی به رهبری باغچه ائتلاف تشکیل داده و قرار است در کارزارهای انتخاباتی جبهه‌ای واحد تشکل دهند. این نگاه مطرح است که ائتلاف عدالت و توسعه با حزب رقیبش پیام‌های روشن و آشکاری دارد؛ اینکه حزب حاکم پس از سال‌ها حکومت، این بار در شرایط خاص سیاسی و اقتصادی ترکیه درباره کسب اکثریت مطلق آرا تردید دارد.
اما به باور برخی کارشناسان، حزب حاکم برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست‌جمهوری پیش از زمان برگزاری انتخابات محلی (فروردین 1398) را مدنظر داشته است. به گفته این عده، تجربه نتایج همه‌پرسی سال گذشته نشان داده که دولت قصد دارد از تأثیر نتایج انتخابات شهرداری‌ها و شکست احتمالی نمایندگان حزب حاکم بر انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس بکاهد.
در این میان باید توجه داشت که اکنون شرایط ترکیه دوران حساسی را سپری می‌کند، از یک سو چالش‌های اقتصادی ترکیه ادامه دارد و از سوی دیگر در عرصه منطقه‌ای ترکیه با مسائل متعددی مواجه شده است. اروپا که سال‌ها ترکیه به دنبال عضویت در آن بوده به طور رسمی از عدم پذیرش ترکیه می‌گوید، روابط میان ترکیه و آمریکا بر سر مسائل منطقه با چالش مواجه است و در نهایت ترکیه به شدت تلاش دارد تا اهدافی را در سوریه محقق سازد که حضور نظامی در عفرین نمودی از آن است. 
در حالی که فضای ترکیه در قالبی امنیتی قرار گرفته، اردوغان با برگزاری انتخابات زودهنگام امید دارد تا آرای لازم برای برتری حزب عدالت و توسعه در پارلمان و پیروزی خود در انتخابات ریاست‌جمهوری را محقق کند، در حالی که همزمان به حذف جریان‌های مخالف می‌پردازد. پیروزی قاطع در این انتخابات مؤلفه‌ای خواهد بود تا اردوغان با نام داشتن پشتوانه مردمی از سیاست‌هایش به ادامه بازیگری نظامی در منطقه بپردازد و حتی اقدامات گسترده‌ای را که علیه کردها به نام امنیت ترکیه صورت می‌دهد، توجیه کند و استمرار بخشد. معرفی وی به سمت نماینده سه حزب بزرگ ترکیه به منزله آن است که وی امیدوار به پیروزی قاطع در انتخابات است که نتیجه آن اجرای ادامه روند سیاست‌های کنونی وی در عرصه داخلی و جهانی خواهد بود.
در مجموع می‌توان گفت، اقدام اردوغان در برگزاری انتخابات زودهنگام نه از روی قدرت، بلکه ناشی از هراس وی از آینده سیاسی خود است که سعی دارد در فضای امنیتی و بحرانی کنونی آن را تثبیت کند تا جلوی پیامدهای آینده روند حاکم بر ترکیه و منطقه که متزلزل‌کننده جایگاه سیاسی وی است را بگیرد. به هر حال ترکیه تا زمان برگزاری انتخابات دورانی حساس را سپری می‌کند؛ چرا که از یک سو اردوغان تلاش می‌کند تا موانع به قدرت رسیدن را برطرف کند و از سوی دیگر مخالفان حزب حاکم برآنند تا از ادامه 16 سال انحصار قدرت عدالت توسعه و شخص اردوغان جلوگیری کرده و حداقل سهمی در ساختار قدرت کسب کنند. روندی که البته با توجه به منافع برخی کشورهای غربی برای اعمال فشار بر ترکیه در معادلات منطقه‌ای از جمله در حوزه وضعیت پناه‌جویان و علاوه برآن روابط ترکیه با اروپا و آمریکا، این حساسیت‌ها افزایش بیشتری خواهد یافت.





  محمد رضا مرادی/ عربستان از زمان روی کار آمدن تیم جدید، یعنی ملک سلمان با تغییرات زیادی مواجه شده است. تغییراتی که بن‌سلمان، شاهزاده جوان و ولی‌عهد عربستان ترسیم کرده است و سعی دارد با استفاده از آن مسیر رسیدن به قدرت را برای خود هموار کند؛ اما برخی حوادث در ریاض نشان‌دهنده این است که بافت اجتماعی عربستان به هم خورده و همین مسئله ممکن است چالش‌هایی را برای ولی‌عهد سعودی به همراه داشته باشد. حوادث هفته گذشته ریاض یکی از این چالش‌ها است. شنبه هفته گذشته منابع محلی عربستان از شنیده شدن صدای تیراندازی در نزدیکی قصر سلطنتی محله «الخزامی» در ریاض خبر دادند. طبق معدود گزارش‌های منتشر شده، ساکنان محله‌هایی که نزدیک به  کاخ سلطنتی بودند، محله‌های خود را تخلیه کردند. حتی برخی شبکه‌ها از زخمی شدن ملک سلمان، پادشاه سعودی خبر دادند و تأکید کردند محمدبن‌سلمان و پدرش را به مکانی نامعلوم منتقل کرده‌اند و شایعاتی شبیه به اینها در رسانه‌ها و فضای مجازی دست به دست ‌شد. حتی شایعه انتقال بن‌سلمان به پایگاه نظامی سلطنتی به دست نیروهای آمریکایی و بلک واتر هم نقل ‌شد. عده‌ای می‌گفتند آمریکایی‌ها در حال اعزام نیروهای خود به محل هستند. حتی برخی رسانه‌ها از بسته شدن حریم هوایی ریاض به‌روی تمام پروازهای تجاری و نظامی و پرواز بالگردهای وابسته به گارد ویژه بن‌سلمان خبر دادند؛ اما با وجود این، رئیس پلیس ریاض اعلام کرد، دلیل تیراندازی، نزدیک شدن یک پهپاد اسباب‌بازی به قصر سلطنتی بن‌سلمان بوده است! اما سؤال مهم این است که واقعاً در ریاض چه اتفاقی افتاد؟ در این زمینه سناریوهای متعددی را می‌توان گمانه‌زنی کرد:
ـ کودتا: بسیاری از تحلیلگران اعلام کردند، مخالفان بن‌سلمان موفق به سازماندهی شبکه‌ای شده‌اند و این کودتا را طراحی کرده‌اند. مهم‌ترین اظهار نظر در این زمینه از جانب «مجتهد» افشاگر سعودی بود. وی اعلام کرد، به قصر پادشاهی با خودروهایی حمله شده که خمپاره‌اندازهای 50 میلی‌متری حمل می‌کردند. هویت مهاجمان، هدف‌شان و تعداد قربانیان حمله هنوز نامشخص است. مجتهد چند ساعت بعد  اضافه کرد: «هدف حمله شخص محمدبن‌سلمان ولی‌عهد عربستان بوده است. هفت تن از طرفین در این درگیری کشته شده‌اند، مهاجمان گریخته‌اند.»
ـ ساختگی بودن ماجرا: برخی دیگر از کارشناسان معتقدند، این حمله را بن‌سلمان طراحی کرده است و هدف از آن به دست آوردن بهانه لازم برای قلع و قمع کامل مخالفان بوده است. در این زمینه نگاه‌ها به سمت ترکیه می‌رود. کارشناسان معتقدند، کودتای سال 2016 در ترکیه در واقع به نوعی با هماهنگی اردوغان رئیس‌جمهور این کشور صورت گرفت تا بهانه لازم برای پاکسازی مخالفان را پیدا کند. در عربستان نیز دستگیری شاهزاده‌ها، کودتا علیه «بن نایف» ولی‌عهد سابق و اصلاحات اخیر سبب شکل‌گیری طیفی از مخالفان در درون جامعه سنتی و قبایل عربستان شده است و به همین دلیل بن‌سلمان بهترین راهکار را انجام یک حمله ساختگی با هدف متقاعد کردن قبایل عربستان در جهت دستگیری و حذف مخالفان دیده است.
‌ـ عادی بودن ماجرا: در این میان، برخی نیز بر سخنان رئیس پلیس ریاض تأکید کرده و معتقدند اساساً اتفاقی در عربستان نیفتاده و این یک امر عادی است.
اما کدام سناریو به واقعیت نزدیک‌تر است؟ برای پاسخ به این پرسش می‌توان به اظهارات کاربران و رسانه‌ها توجه کرد. «مجتهد» به صراحت از کودتا سخن گفته است. عباس ابوصفوان؛ کارشناس امور کشورهاي شوراي همکاري خليج‌فارس در گفت‌وگوي تلفني با شبکه العالم نیز اعلام کرد اگر اين حادثه عمليات ساده‌اي بود، نيازي نبود به اين مطلب اشاره شود که سلمان‌بن‌عبدالعزيز در کاخ پادشاهي حضور ندارد! ديلي ميل هم نوشت، تيراندازي شديد نزديک کاخ سلطنتي عربستان، موجب بروز نگراني درباره برپايي کودتا در اين کشور شده است. به نظر می‌رسد، حوادث ریاض آنگونه که دولت این کشور اعلام کرده، تنها یک اشتباه و حادثه عادی نبوده است. اما درباره اینکه این مسئله کودتا بوده یا نه، نمی‌توان با قطعیت تحلیل کرد. اما آنچه مشخص است، افزایش روز به روز مخالفت‌های داخلی علیه بن‌سلمان است که همین مسئله خود می‌تواند چالش‌های بیشتری را برای ولی‌عهد سعودی به همراه داشته باشد.






  قاسم غفوری/ مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، هفته گذشته برای دیداری رسمی راهی آمریکا شد. بر اساس گزارش‌های منتشر شده، دونالد ترامپ و ملانیا در ضیافت شامی میزبان رئیس‌جمهور فرانسه و همسرش بودند. پیشتر اعلام شده بود رئیس‌جمهور آمریکا و ملانیا، همسر ترامپ پیش از این از رئیس‌جمهور فرانسه و بریجیت، همسر او برای شرکت در یک ضیافت شام در عمارت باشکوه «مونت ورنون» در ایالت ویرجینیا دعوت به عمل آورده‌اند. این عمارت متعلق به جرج واشنگتن، اولین رئیس‌جمهور تاریخ آمریکا بوده است. گفتنی است، عمارت مونت ورنون نمادی از روابط ویژه میان فرانسه و آمریکا شناخته می‌شود.
 استقبال از مکرون در چنین مکانی نشان می‌دهد، آمریکا می‌خواهد فرانسه را یکی از متحدان خود معرفی کند که در عرصه‌های متعدد نقاط اشتراک دیدگاهی دارند. حال این سؤال مطرح می‌شود که هدف مکرون از این سفر چیست و دو طرف چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟ 
بسیاری بر این عقیده‌اند که بخش عمده‌ای از سفر مکرون را اهداف اقتصادی تشکیل می‌دهد. اوضاع داخلی فرانسه، چندان مطلوب نبوده، چنانکه اعتراض‌ها به سیاست‌های اقتصادی مکرون به شدت افزایش یافته و حتی به تظاهرات خیابانی کشیده است. وی در حالی قدرت را در دست گرفت که مدعی مقابله با بحران اقتصادی بود و ادعا داشت می‌تواند مشکلات کشور را رفع کند، حال آنکه کارنامه یک سال ریاست‌جمهوری وی نشان می‌دهد، عملاً این امر محقق نشده و فرانسه همچنان در چالش اقتصادی به سر می‌برد.
مکرون تلاش دارد با ارتقای همکاری‌ها با آمریکا، توافقات اقتصادی میان دو طرف برقرار کند تا از آن برای بهبود اقتصاد خود بهره گیرد. نکته دیگر هماهنگی میان دو کشور در قبال تحولات جهانی است. روند تحولات نشان می‌دهد، دو کشور درباره تحولات جهانی به ویژه در حوزه خاورمیانه نقاط اشتراکی دارند. برای نمونه، پیشتر اعلام شده بود که توافق‌نامه هسته‌ای ایران یکی از محورهای گفت‌وگو میان دونالد ترامپ و امانوئل مکرون خواهد بود. نکته‌ای که در این عرصه باید به آن توجه داشت، آن است که فرانسه تلاش دارد با ادعای تلاش برای حفظ آمریکا در برجام، از ایران به ویژه در حوزه اقتصادی امتیاز بگیرد و جایگاه جهانی فرانسه را ارتقا بخشد. البته وی با همراهی با آمریکا در زمینه مخالفت با توان موشکی و دفاعی و نقش منطقه‌ای ایران سعی در حفظ همگرایی با آمریکا نیز دارد؛ چنانکه به تازگی فرانسه در کنار آمریکا و انگلیس دست به موشک‌باران سوریه زدند که در اصل اقدامی علیه روسیه و ایران بوده است. فرانسه نیز مانند آمریکا، ایران و جبهه مقاومت را مغایر با منافع خود در منطقه می‌بیند؛ از این رو به دنبال حذف ایران از معادلات منطقه است و در این راه نیز نیم نگاهی به منابع مالی کشورهای عربی دارد. 
به هر تقدیر می‌توان گفت، محور سفر مکرون را بیش از هر چیز اهداف اقتصادی در قالب روابط دوجانبه، ادامه همکاری آمریکا و اتحادیه اروپا و نیز نقش‌آفرینی جهانی تشکیل می‌دهد. این امر زمانی بیشتر آشکار می‌شود که فرانسه تلاش دارد با رویکرد به آمریکا و ایفای نقش بحران‌ساز در خاورمیانه فروش تسلیحات به کشورهای عربی را محقق کند که درآمدهای بسیاری برای آن به همراه خواهد داشت. مکرون که در اجرای سیاست داخلی ناکام بوده، چشم به سیاست خارجی دوخته است. در بخش منطقه‌ای رویکرد به آلمان برای رسیدن به وضعیتی جدید برای اروپا را در پیش گرفته و در عرصه فرامنطقه‌ای نیز همگرایی با آمریکا و البته بازیگری در معادلات جهانی، نظیر بحران غرب آسیا را محور قرار داده است، چنانکه فرانسه در کنار همراهی با آمریکا و انگلیس در موشک‌باران سوریه، بر اقدام نظامی در سوریه نیز تأکید و سعی در افزایش حضور نظامی در منطقه دارد.




نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ 11
  عبدالله عبادی/  شرق آفریقا از جمله مناطق مهم قاره آفریقا است که از دهه 1960 میلادی مورد توجه عربستان سعودی قرار گرفت و دولتمردان این کشور در راستای تبلیغ آیین ضاله وهابیت توجه خاصی به این منطقه نشان دادند.
پیشینه ورود وهابیت به کشور تانزانیا به اواخر دهه 1960 میلادی باز می‌گردد که طی این سال‌ها برخی از مبلّغان وهابی در زنگبار و دارالسلام به تبلیغ این فرقه پرداختند. در سال 1970 م با ورود پروفسور مالک (فردی پاکستانی‌الاصل) از شاگردان ابوالعلاء مودودی به این کشور جمعیت وهابیون تانزانیا تأسیس شد. شیخ مالک که از استادان دانشگاه دارالسلام به شمار می‌رفت، پس از ایجاد این انجمن فعالیت‌های تبلیغی خود را آغاز کرد و با گردهم آوردن گروهی از همفکران خود، در صدد اشاعه عقاید وهابیت برآمد.
او حملات خود را متوجه باکواتا (شورای عالی مسلمانان تانزانیا) کرد و آن را دست‌نشانده مسیحیان نامید و خواهان دستیابی بیشتر مسلمانان به مقامات سیاسی و مدیریتی شد. اقدامات او موجب تشنج و ناآرامی‌هایی در محافل مسلمانان شد؛ به دلیل اقدامات افراطی او و همفکرانش در مرتد خواندن طریقت‌های متصوفه قادریه و شاذلیه و اعتراض به جشن میلاد پیامبر(ص) که بزرگ‌ترین مراسم دینی مسلمانان این کشور است، موجی از خشم و نفرت علیه وهابیان در سراسر تانزانیا به راه افتاد. به دنبال این رویدادها دولت تانزانیا از شیخ مالک خواست ظرف 24 ساعت خاک این کشور را ترک کند.
پس از اخراج شیخ مالک، فعالیت وهابیان تا مدتی دچار رکود شد، اما برخی از شاگردان شیخ کارهای او را ادامه کردند. در سال‌های بعد رهبران وهابی چند نفر از دانش‌آموزان مستعد را شناسایی و به عربستان اعزام کردند. پس از بازگشت این دانش‌آموزان از عربستان، وهابیت در تانزانیا قدرت بیشتری پیدا کرد و این مبلّغان با سکونت در شهرهای مختلف، شروع به تبلیغ وهابیت در میان مسلمانان کردند.
در این سال‌ها بسیاری از مصری‌ها، سودانی‌ها و عمال سعودی نیز در پوشش معلمان قرآن و مدرسان مدارس اسلامی وارد این کشور شده و وهابیت را تبلیغ کردند. در این میان تأسیس دفتر رابطه العالم الاسلامیه در دارالسلام و آغاز به کار دیگر سازمان‌های وابسته به آن، موجب گسترش دامنه فعالیت مبلّغان وهابی در مناطق گوناگون این کشور شد.
سپس اقدام به تأسیس سازمان انصارالسنه در دارالسلام کردند که از آن زمان تاکنون به طور رسمی در راستای تبلیغ وهابیت تبلیغ می‌کند. آنها همچنین دفاتر و شعبه‌هایی در دیگر شهرهای کشور از جمله موروگورو، دودوما، آروشا و تانگا دارند. وهابی‌ها دو مسجد بزرگ در دارالسلام و ده‌ها مدرسه و مسجد در شهرهای زنگبار، تانگا و کیگوما، آروشا و موانزا دارند. 
در حال حاضر اهداف راهبردی وهابیان در این کشور بر مبارزه با طریقت‌های صوفیه از یک سو و شیعیان از سوی دیگر استوار شده است. آنها با چاپ کتاب، جزوه و نشریات مختلف و توزیع آن در شهرهای عمده تانزانیا فعالیت می‌کنند. با این حال گرایش عمومی در میان مسلمانان اهل سنت تانزانیا و به ویژه طریقت‌های قادریه و شاذلیه، بیزاری از این فرقه ضاله و مخالفت با حضور آنها در این کشور است.
گفتنی است، در حال حاضر چند سازمان بزرگ وابسته به رابطه العالم الاسلامیه در این کشور فعالیت دارند که برخی از آنها، از جمله بنیاد الحرمین از سال 1998 میلادی به بعد با محدودیت‌های دولت و نیروهای امنیتی روبه‌رو شده‌اند.
 در مجموع می‌توان گفت وهابیت با وجود سرمایه‌گذاری‌های هنگفت و فعالیت‌های فراوان تبلیغی، توفیق چندانی در تانزانیا به دست نیاورده است و عوامل آن را می‌توان در چند امر خلاصه کرد: اول؛ تندروی در تبلیغ وهابیت و ایجاد درگیری با مسیحیان و دیگر مسلمانان. دوم؛ مخالفت علنی و افراط در تبلیغ علیه طرق صوفیه. سوم؛ ورود به جرم، قتل و انفجار، از جمله انفجار سفارت آمریکا در سال 1998 میلادی که طالبان مسئولیت آن را بر عهده گرفت.
نکته دیگر اینکه با نفوذ وهابیان در تانزانیا، به تدریج القاعده نیز در این کشور فعال شد و براساس گزارش‌های سازمان سیا چند سازمان خیریه اسلامی وابسته به عربستان سعودی در تانزانیا از حامیان القاعده به شمار می‌روند. چند نفر از مأموران عالی‌رتبه القاعده از سال 1993م فعالیت‌های خود را در این کشور آغاز کردند و با حمایت برخی از مسلمانان زنگباری از جمله خلفان محمد خمیس که در جوانی در اردوگاه‌های طالبان افغانستان آموزش دیده بود، با تأسیس چند شرکت، اقدام به ورود سلاح به تانزانیا کردند.
حمله به سفارت آمریکا در دارالسلام در سال 1998 م به دست خلفان محمد خمیس و زنگباری الاصل دیگری انجام شد و بمب‌های استفاده شده نیز به دست یکی از اعضای مصری القاعده ساخته شده بود. در جریان این حمله 11 نفر کشته و 85 نفر زخمی شدند و سپس برخی از مسلمانان دستگیر و فعالیت چند مؤسسه وابسته به عربستان (از جمله بنیاد الحرمین) نیز متوقف شد.
بنیاد الحرمين سازمانی است كه در سال 1991 ميلادي مطابق با 1412 قمري گروهي از علماي سعودي در رياض عربستان با هدف تبليغ اسلام و كمك به نيازمندان در سراسر جهان آن را بنيان گذاشتند. رياست اجلاس عمومي اين سازمان در اختيار «دكتر شيخ صالح عبدالعزيز آل الشيخ» وزير شئون اسلامي و تبليغات و ارشاد اسلامي عربستان بود كه اين امر به روشني نشان‌دهنده دخالت دولت سعودي در خط‌مشي سياسي سازمان است.
در واقع سنگ بناي الحرمين را در سال 1988 م يك عربستاني به نام عقيل العقيل در شهر «كويته» نزديك «كراچي» پاكستان گذاشت. چهار سال از زندگي او در پاكستان، وقف تبليغ اسلام و كمك به مبارزۀ افغان‌ها عليه اتحاد جماهير شوروي شد و اين زماني اتفاق افتاد كه عقيدۀ جهادي و جنبش‌هاي برخاسته از آن به وجود آمدند. 
در ساختار سازمان الحرمين، كميسيون‌هايي با وظايف مختلف تعریف شده بود که كميته‌هاي تبليغي را در زیرمجموعه خود داشتند و آن کمیته‌ها در نقاط مختلف جهان، از جمله آفريقا، اروپا، آسيا و آمريكاي شمالي فعاليت می‌کردند. رواج آموزشگاه‌هايي در سطح متوسطه براي مطالعات علوم اسلامي در شرق آفريقا به ويژه در پايتخت‌هاي تانزانيا و كنيا و نيز در شهرهاي تانگا، موشي و مومباسا در اين دو كشور، از اقدامات اين سازمان بود.
 سازمان اطلاعاتی آمریکا در گزارشی درباره عملیات تروریستی القاعده در تانزانیا هشدار داده و یادآور شده است که جزیره زنگبار در حال حاضر یکی از مراکز اصلی تجمع القاعده و افراد وابسته به آن در شرق آفریقا به شمار می‌رود.





خبرگزاری مهر: «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا در دیدار با همتای فرانسوی خود گفته است، گفت‌وگوها درباره ایران امیدبخش بوده و حالا ترامپ امید دارد که بتواند با همراهی فرانسه، اقدامی «قدرتمند» علیه ایران انجام دهد. رئیس‌جمهور آمریکا گفت: «فکر می‌کنم گفت‌وگوهای بسیار پرمحتوایی درباره ایران داشتیم. احتمالاً بیش از هر چیزی دیگر. امیدواریم کاری انجام دهیم، اما این کار باید با قدرت انجام شود. ببینیم چه می‌شود. می‌توانیم خیلی زود دست‌کم بین خودمان به توافقی دست پیدا کنیم. فکر می‌کنم به دستیابی به فهمی از یکدیگر بسیار نزدیک شده‌ایم.»

 ۴۰ سال است ایران منافع آمریکا را تهدید می‌کند
خبرگزاری فارس: «جان سالیوان» با وجود انتقاد از توافق هسته‌ای و بیان اینکه آمریکا خواهان توافقی قدرتمندتر است، گفت: «ایران باید به مفاد هسته‌ای این توافق پایبند بماند.» سالیوان افزود: «کشورهای گروه 7 بر پیام خود به ایران برای پایبندی به عرف بین‌الملل و رعایت کامل تعهدات هسته‌ای این کشور ذیل برجام، تأکید کردند. هدف رئیس‌جمهور ترامپ در کل این فرآیند تقویت برجام، البته در صورتی که قابل تقویت باشد و حفاظت از آمریکا و منافع این کشور است که بیش از ۴۰ سال است از سوی رژیمی که در تهران است، در معرض تهدید قرار گرفته است.»

 ترامپ می‌خواهد اطمینان حاصل کند که برجام بهتر می‌شود
خبرگزاری ایرنا: سخنگوی کاخ سفید گفت: «رئیس‌جمهور آمریکا می‌خواهد اطمینان حاصل کند که توافق هسته‌ای برجام بهتر می‌شود.» «سارا هاکوبی سندرز»، سخنگوی کاخ سفید به درخواست‌های مقامات کشورهای اروپایی درباره حفظ توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 واکنش نشان داد. «سندرز» در گفت‌وگو با شبکه خبری «فاکس‌نیوز» تأیید کرد، ترامپ با مکرون و مرکل درباره برجام گفت‌وگو خواهد کرد. وی گفت: «ترامپ این نکته را به روشنی بیان کرده که توافق هسته‌ای ایران را دوست ندارد و می‌خواهد اطمینان حاصل کند که این توافق بهتر خواهد شد.»

 باید چارچوب بهتری ایجاد کنند
خبرگزاری تسنیم: سناتور باب کورکر، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، در مصاحبه با این شبکه گفت: «رهبران فرانسه، آلمان و انگلیس باید چارچوب بهتری برای توافق با ایران ایجاد کنند.»
او درباره آینده توافق هسته‌ای ایران گفت: «به نظرم موضوع به «بند غروب» (بندی که بر اساس آن برخی از محدودیت‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران پس از 10 سال لغو می‌شود) مربوط می‌شود. شما می‌دانید که ما در تعامل با رهبران انگلیس، آلمان و فرانسه برای رسیدگی به موضوع آزمایش‌های بالستیک ایران و همچنین موضوع بازرسی‌ها هستیم. آنچه رئیس‌جمهور ترامپ می‌خواهد شاهد روی دادن آن باشد، مقابله با بند‌های غروب است که حقیقتاً پس از ده سال سبب می‌شود ایران رها شود و فرار کند.»