بررسی مفهوم انتظار و منجیباوری در ادیان مختلف در گفتوگوی صبح صادق با حجتالاسلام عباسیان رئیس بنیاد مهدویت
مجتبی برزگر/ کسی که دانه نمیکارد، منتظر باران نیست. باران که میآید آلودگیها را با آمدنش میشوید و زمین تشنه، سیراب میشود و نفس تازه میکند. آب گوارای هستی تویی آقای من، وقتی که بیایی جهان پر از ظلم و بیعدالتی را از عدالت سیراب میکنی! تو بارانی هستی که با آمدنت جهان را شستوشو میدهی، تو یگانهای هستی که بیعدالتیها را ریشهکن میکنی و حکومت عدل را پایه میگذاری. مولای من! جهان امروز پر از ظلم، آدمکشی و فساد، رو به تباهی است. به نام آزادی مردم را به اسارت میبرند و به نام اسلام مسلمانان را به خاک و خون میکشند. آقای من! مردم جهان؛ مسیحی، یهودی، زرتشتی، مسلمان از شدت ظلم و فساد به ستوه آمدهاند و چشم به راه منجی هستند. خوب میدانیم که شما هم برای آمدنتان لحظهشماری میکنید و هر شب از خدا ظهورتان را میطلبید. اما بشر باید زمینههای آمدنتان را فراهم کند؛ چرا که به فرموده قرآن سرنوشت هر قومی به دست همان قوم است. پس قصد میکنیم تا به احترام ظهورتان قیام کنیم و برای آمدنتان گامی برداریم و چه سادهانگارند کسانی که میاندیشند تنها برای آمدنتان دعا و استغاثه کافی است. مگر نه آن است که «لیس للانسان الا ماسعی»...
این جملات، صحبتهای آغازینی بود که حجتالاسلام والمسلمین مرتضی عباسیان، رئیس بنیاد مهدویت در ابتدای گفتوگو با هفتهنامه صبحصادق مطرح کرد.
در ادامه مشروح این گفتوگو را بخوانید:
*در مقدمه قدری درباره فلسفه ظهور و در معنای کلی منجی و منجیباوری در ادیان و مکاتب گوناگون توضیح دهید.
اگر منظور از فلسفه همان چیستی، چرایی و چگونگی است، فلسفه ظهور را میتوان در این عبارت؛ «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا» در نظر گرفت. ظهور یعنی تحقق عدالت الهی در روی زمین که همه انبیا و اولیا در کتابهای آسمانیشان به آن بشارت دادهاند. همچنین در بیاناتشان بر موضوع عدالتخواهی که خواسته بشر است، تأکید کردهاند؛ چرا که ظهور خاستگاه فطری بشر در روی زمین است. از همان روز اول که انسان به دنیا آمد و از بهشت رانده شد. حضرت آدم صاحب دو فرزند شد؛ یکی دیگری را به قتل رساند، یا شیطان حضرت آدم و حوا را فریب داد. از همان ابتدا ظلم، ستم و خونریزی آغاز شد تا زمان پیامبران و ستمهایی که بشر به پیامبران و ائمه طاهرین وارد آورد، تا زمان ما که تاریخ گویای این است که انسانها در پی حکومت عدل هستند؛ حکومتی که در آن حقی از کسی ضایع نشود؛ جامعهای که در آن تبعیض و فساد نباشد، این جامعه؛ جامعه ظهور است. اگر منظور این است که ظهور چیست و چرا هست؛ ظهور عبارت است از آمال و آرزوی بشر یا آرمان شهری که در فلسفه غرب، افلاطون و ارسطو مطرح کردند.
*آيا اعتقاد به آمدن منجي در آينده مخصوص مسلمانان و به ويژه شيعيان است؟
اعتقاد به ظهور يك نجاتدهنده بزرگ آسماني و اميد به آينده روشن كه در آن، نگرانيها و هراسها مرتفع شود و به بركت ظهور يك شخصيت ممتاز الهي، همه تاريكيها از پهنه گيتي برچيده و ريشه ظلم، جهل و تباهي از روي كره زمين بركنده شود، يك باور عمومي ثابت است كه همواره، همه جا و همه زمانها، نزد تمام ملتها شايع و رايج بوده است. در كتابهاي مربوط به مذاهب به نامها و القاب مختلفي از منجي برميخوريم؛ براي نمونه در مذهب يهود: ماشيح؛ در مذهب مسيحيت: مسيح؛ در مكتب زرتشت: سوشيانس؛ در مكتب هندوها: ويشنو، كلكي يا كلكين؛ در مكتب بودا: بوداي پنجم ميتريه؛ در مذهب اسلام: مهدي، قائم. آنچه از تاريخ امتها استفاده ميشود، اين است كه مسئله عقيده به ظهور يك رهبر مقتدر الهي و آمدن مصلحي در آخرالزمان، به نام منجي موعود جهان، به قدري اصيل و ريشهدار است كه در اعماق دل ملتها و پيروان همه اديان الهي و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است، تا جايي كه در طول تاريخ بشريت، انسانها در فراز و نشيبهاي زندگي، با يادآوري ظهور چنين رهبر مقتدري، پيوسته خود را از یأس و نااميدي نجات ميدهند و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهاني در پايان جهان، لحظهشماري ميكنند.
*پیروان همه ادیان الهی به موضوع ظهور منجی و آخرالزمان نگاهی اعتقادی دارند، به نظر شما نقطه اشتراک این اعتقاد و باور در کجاست؟
وقتی در ادیان مختلف مطالعه کنیم با اشتراکاتی روبهرو میشویم. اول اینکه شخصی که به عنوان منجی مطرح شده از سوی خدا آمده و دوم اینکه او در روی زمین عدالت را برقرار و با ظلم و تبعیض مبارزه میکند. ما یک خدا و یک زمین داریم، پس همه اینها یکی هستند. چون قرار است بر روی زمین یک حکومت عدل برقرار شود و نه چند حکومت که یکی پس از دیگری بیایند، پس همه ادیان اعتقادشان بر حکومت عدل است. پس در نتیجه ما تعدد منجی نداریم؛ ما یک منجی داریم و از نظر ما شیعیان، آن وجود حضرت مهدی(عج) است.
*در تکمیل این بحث بفرمایید ديدگاه انجيل و مسيحيت درباره موعود چيست؟
انجيل به دست چهار نفر جمعآوري و به نام نويسندگان آن مشهور شده است. انجيل كنوني، مشتمل بر چهار انجيل متّي، مرقس، لوقا و يوحنا است. در متن برخي از آن بشارتها در انجيل آمده است:
۱ـ انجيل متي: «و فوراً بعد از مصيبت آن ايام، آفتاب، تاريك گردد و ماه، نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و قوتهاي افلاك، متزلزل گردد. آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پديدار گردد و در آن وقت، جميع طوايف زمين، سينهزني كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان، با قوّت و جلال عظيمي ميآيد.»
۲ـ انجيل مرقس: «عيسي، خطاب به حواريون گفت: «زنهار كسي شما را گمراه نكند؛ زيرا كه بسياري به نام من آمده، خواهند گفت كه من هستم و بسياري را گمراه خواهند کرد؛ امّا چون جنگها و اخبار جنگها را بشنويد، مضطرب مشويد؛ زيرا كه وقوع اين حوادث، ضروري است. ليكن هنوز انتها نيست؛ زيرا كه امتي بر امتي و مملكتي بر مملكتي خواهند برخاست و زلزلهها در جايها، حادث خواهد شد و اغتشاشها پديد ميآيد و اينها، ابتداي دردها ميباشد، اما شما از براي خود احتياط كنيد. ولي از آن روز و ساعت، غير از پدر، هيچ كس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بيدار شده و دعا كنيد؛ زيرا نميدانيد آن وقت كي ميشود در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح. مبادا ناگهان آمده، شما را خفته يابد.»
۳ـ انجيل لوقا: «و كمرهاي خود را ببنديد، چراغهاي خود را افروخته بداريد. خوشا به حال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد. پس شما نيز مستعد باشيد؛ زيرا در ساعتي كه گمان نميبريد، پسر انسان ميآيد.»
۴ـ انجيل يوحنا: «و بدو قدرت بخشيده است كه داوري هم بكند؛ زيرا كه پسر انسان است و از اين تعجب نكنيد؛ زيرا، ساعتي ميآيد كه در آن، جميع كساني كه در قبورند، آواز او را خواهند شنيد و بيرون خواهند آمد. لازم به ذكر است در انجيل و ملحقات آن، ۸۰ بار كلمه «پسر انسان» آمده است كه فقط ۳۰ مورد آن، با حضرت عيسي مسيح(ع) قابل تطبيق است؛ امّا ۵۰ مورد ديگر، از نجاتدهندهاي سخن ميگويد كه در آخرالزمان و پايان روزگار ظهور خواهد كرد.»
*آيا يهود ظهور منجي آخرالزمان را قبول دارد؟
در كتاب تورات و ملحقات آن، بشارتهاي فراوانی درباره آمدن موعود و ظهور مصلحي جهاني در آخرالزمان آمده كه به قسمتي از آن اشاره ميشود: الفـ بشارت ظهور در زبور داوود: در بيش از 35 بخش از مزامير صدوپنجاهگانه، نويد ظهور آن موعود امم و منجي عالم موجود است؛ زيرا شريران منقطع ميشوند؛ امّا متوكلان به خداوند، وارث زمين خواهند شد؛ چون كه بازوهاي شريران شكسته ميشود و خداوند، صديقان را تكيهگاه است. خداوند، روزهاي صالحان را ميداند و ميراث ايشان ابدي خواهد بود. صديقان وارث زمين شده، ابداً در آن ساكن خواهند شد؛ امّا عاصيان، عاقبت، مستأصل و عاقبت، شريران، منقطع خواهند شد. بـ بشارت ظهور در كتاب اشعياي نبي: در بخشي از اين كتاب، خداوند، قريبالوقوع بودن تحقّق عدالت خويش را وعده ميدهد و مؤمنان را به اجراي عدالت فرا ميخواند و ميگويد: انصاف را نگاه بداريد، عدالت را جاري کنيد؛ زيرا كه آمدن نجات من و منكشف شدن عدالت من، نزديك است. آنگاه انصاف، در بيابان ساكن خواهد شد و عدالت، در بوستان مقيم خواهد شد و عمل عدالت، سلامتي و نتيجه عدالت، آرامي و اطمينانِ خاطر خواهد بود تا ابدالآباد. قوم من، در مسكن سلامتي و در مساكن مطمئن و در منزلهاي آرامي ساكن خواهند شد. جـ بشارت ظهور در كتاب زكرياي نبي: در آن روز، يهوه(خدا) بر تمامي زمين پادشاه خواهد بود و اسم او واحد. دـ بشارت ظهور در كتاب دانيال نبي: امير عظيمي كه براي پسران قوم تو ايستاده، خواهد برخاست و چنان زمان تنگي خواهد شد كه از حيني كه امتي به وجود آمده تا امروز، نبوده و در آن زمان، هر يك از قوم تو كه در دفتر مكتوب ياد شود، رستگار خواهد شد و بسياري از آناني كه در خاك زمين خوابيدهاند، بيدار خواهند شد؛ امّا اينان به جهت حيات جاوداني و آنان به جهت خجالت و حقارت جاوداني. حكيمان، مثل روشنايي افلاك خواهند درخشيد و آناني كه بسياري را به راه عدالت رهبري ميکنند؛ مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد. امّا تو اي دانيال! كلام را مخفيدار و كتاب را تا زمان آخر، مهر كن. بسياري به سرعت تردد خواهند کرد و علم افزوده خواهد شد. خوشا به حال آنكه انتظار كشد! هـ بشارت ظهور در کتاب حیقوق نبي: اگر چه تأخير نمايد، برايش منتظر باش؛ زيرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد..؛ بلکه جميع امتها را نزد خود جمع ميکند.
*اعتقاد به ظهور موعود در فرهنگ و مذهب شیعه یک اصل خدشهناپذیر است. روح کلی حاکم بر این انتظار چیست؟
روح کلی حاکم بر انتظار، امید و کوشش به همراه پویایی است. ما اگر بخواهیم انتظار را تعریف کنیم، ارکانی را باید نام ببریم که عبارتند از اول؛ یک انسان منتظر، انسانی است که نسبت به وضع موجود خودش ناراضی است. رضایتش با ظهور امام زمان و برقراری حکومت عدل صرفاً جلب خواهد شد. در وهله دوم این شخص منتظر امیدوار است به وضع مطلوب برسد؛ چرا که مفهوم انتظار به معنای آمادهباش است، یعنی افضلالاعمال انتظار والفرج؛ انتظار بالاترین اعمال است. انتظار به معنای گوشهنشینی نیست؛ انتظار به معنای زمینهسازی است. انتظار یعنی با امید و تلاش برنامهریزی کردن و حرکت کردن و در یک جمله، روح حاکم بر انتظار، امید به آینده و جهانی پر از عدالت، مهربانی، برادری و محبت و دوستی.
*نگاههای انحرافی به موضوع ظهور که در طول تاریخ وجود داشته، چه تأثیری بر این موضوع مقدس گذاشته است؟
ما یک جادهای داریم که میتوانیم نام آن را جاده ظهور بگذاریم. وقتی ما از متن اصلی به حاشیه رانده میشویم و جادههای انحرافی را میرویم، هر چه در این مسیر تلاش میکنیم، به همان میزان از ظهور دور میشویم. نگاههای انحرافی چنین تأثیرات منفیای دارند! یکی از آسیبها و نگاههای انحرافی در ظهور، شتابزده عمل کردن است. برخی مدام به حالت گلهمندی میروند و یأس و ناامیدی در آنها شکل میگیرد. منشأ عجله کردن که انسان نمیداند ظهور جزء سنتهای الهی است و مانند سنتهای دیگر نیازمند زمینهسازی است. در این صورت، مردمی که به طور کاذب امیدوار به ظهورند، در طولانی شدن امر ظهور، دچار یأس و ناامیدی و خدایی ناکرده بیاعتقادی میشوند. یکی دیگر از آسیبها، تعیین زمان ظهور است. از امام باقر(ع) سؤال شد آیا برای ظهور وقتی معین است؟ حضرت فرمودند آنهایی که برای ظهور وقت تعیین میکنند، به دروغ این کار را انجام میدهند. از جمله آسیبهای دیگر، برداشتهای غلط از فرهنگ مهدویت است که این موضوع سبب میشود مردم برای آمدن چنین امامی تلاش نکنند.
*در حال حاضر، برخی افراد و گروهها به دنبال سوءاستفاده از احساس و اعتقاد مردم به موضوع انتظارند، در این میان وظیفه منتظران واقعی چیست؟
مهمترین عامل چنین مسئلهای جهل و ناآگاهی است. گفتنی است، برای اینکه جامعه و خودمان دچار چنین گرفتاریهایی نشویم، باید آگاهیمان را نسبت به مسئله انتظار و مهدویت بالا ببریم؛ چرا که امروزه گروهی به دنبال انحراف در مردم با تحریک احساسات هستند که ما باید در این مسیر معرفتمان را نسبت به امام زمان افزایش دهیم. گام دوم اطاعت از فرمایش و فرامین ائمه معصوم(ع) است. جریانهایی در عراق و ایران به راه افتاده و کسی میگوید من پسر امام زمان هستم که او اصالتاً اهل بصره است. وی همچنین خودش را «یمانی» معرفی میکند، در حالی که در عراق متولد شده است. در اینجا یکسری افراد به علت نداشتن اطلاع کافی به او گرایش پیدا کردند. به راستی، دلیل همه این انحرافات ناآگاهی است. اگر ما معرفتمان را نسبت به امام زمانمان تقویت کنیم، چنین اتفاقاتی نمیافتد. برخی شبهه ایجاد میکنند تا کسانی را که نسبت به امام زمان(عج) اعتقاد دارند، بیاعتقاد کنند.
دشمنان در برابر معارف شیعی و اعتقادات ما چهار هدف را دنبال میکنند: اولـ تخریب: چهره امام زمان را یک چهره خشن نشان میدهند. دومـ تحریف: حقیقت را تغییر داده و وارونه جلوه میدهند؛ برای نمونه تفسیر غلط از مفهوم انتظار ارائه میدهند که این هم به دلیل روایات ضعیف و بیتوجهی به آیات الهی است. سومـ انکار: اصل مهدویت و تشکیل حکومت حضرت مهدی را منکر هستند و میگویند این افسانه است. چهارمـ مسئله جایگزینی است، مانند همین جریان احمد اسماعیل بصری است که پدر و مادرش هیچکدام از سادات نیستند و متولد بصره است، اما خود را فرزند امام زمان معرفی میکند و میگوید من یمانی موعود هستم که کتابهایی هم در ردّ این جریانهای انحرافی هم بهائیت و هم این مدعی یمانی عراقی منتشر شده که از جمله میتوان به کتاب ره افسانه اشاره کرد.