محمدحسین صفارهرندی با اشاره به توصیه صنعت نشر و کتاب در دوران پس از انقلاب، مقایسه دوره انقلاب اسلامی و زمان دیکتاتوری پهلوی را ناجوانمردانه دانست. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه ما به دیکتاتوری و سانسور متهم می‌شویم، افزود: از مدعیان این حرف‌ها باید پرسید، چرا کتبی که در زمینه نقد غرب وجود دارد، نباید به دست مردم برسد؟ مدعیان روشنفکری اجازه دهند غرب آنطور که هست، به داخل معرفی شود و واقعیات آن را سانسور نکنند.

گزارش خبری‌ـ تحلیلی صبح صادق از همراهی نهادها و سازمان‌ها برای تحقق شعار سال
  امین پناهی/ نامگذاری هر سال سنت حسنه‌ای است که رهبر معظم انقلاب به منظور جهت دادن به سیاست‌های دستگاه‌ها و نهادهای گوناگون صورت می‌دهند. با نگاهی به نامگذاری‌هایی که معظم‌له در یک دهه اخیر اعلام کرده‌اند، درمی‌یابیم که ایشان توجه ویژه‌ای به مسئله اقتصاد، معیشت و رفاه اجتماعی داشته‌اند. در واقع تلاش ایشان همواره توجه به مسئله اساسی بوده که هر چند در ابتدا خیلی ضرورت آن بر همگان مبرهن نبوده، اما پس از گذشت چندین سال همگان دریافته‌اند که سیاست رهبر حکیم انقلاب ترسیم مسیری بود که اگر درست می‌پیمودیم، بسیاری از مشکلات امروز را نداشتیم. 
در سال جدید، شاهد یک رویه جدید در نامگذاری بودیم. در سال‌های گذشته این نامگذاری بیشتر متوجه مسئولان بود، ولی در سال جدید علاوه بر مسئولان اجرایی متوجه هر فرد، مجموعه یا نهادی است که قصد تهیه کالایی را دارد.
البته باید گفت، اجرای این سیاست ابتدا باید از درون دولت شروع شود و نهادهای دیگر نیز باید در اجرای آن پیش‌قدم باشند. هر چند باید اراده قوی برای اجرای این سیاست وجود داشته باشد و الّا با شعار و تبلیغات خشک و خالی هیچ چیزی عاید تولیدکنندگان و به تبع آن عامه مردم نخواهد شد. 
در برخورد با نام‌های سال با اعمالی مواجه هستیم که برخی از آنها بیش از آنکه برای رسیدن به هدف مفید باشند، می‌توانند مضر واقع شوند؛ اما در این باره سعی داریم به برخی اقدامات نهادهای گوناگون حاکمیتی اشاره کنیم.
شاید بتوان گفت سپاه، ارتش، بسیج و به طور کلی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران جزء اولین نهادهایی بودند که به نامگذاری سال جاری از سوی رهبر معظم انقلاب واکنش نشان داده و خرید کالاهای خارجی را که در بازار نمونه داخلی آن موجود است، ممنوع اعلام کردند.
ارتش جمهوری اسلامی در پیامی که به مناسبت گرامیداشت روز جمهوری اسلامی صادر کرده بود، این چنین بیان کرده است «در این مسیر، ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز تدبیر رهبر معظم انقلاب در حمایت از کالای ایرانی را سرلوحه برنامه‌ریزی‌های خود قرار داده است.»
سردار سرلشکر رحیم صفوی، دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا نیز در حاشیه بزرگداشت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، خبر از صدور دستورالعمل ممنوعیت خرید کالای خارجی در نیروهای مسلح را داد. او با بیان اینکه نیروهای مسلح جمعیت بزرگی در کشور هستند، گفت: «اگر نیروهای مسلح، کارمندان دولت و خانواده آنها کالای ایرانی مصرف کنند، نقطه تحولی در حمایت از کالای ایرانی صورت می‌گیرد.»
بسیج جامعه پزشکی و بسیج دانشجویی نیز جزء نهادهایی بودند که به این نامگذاری واکنش نشان داده و بر اجرای هر چه بهتر این سیاست با به‌کار‌گیری همه توان تأکید کردند.
اما دولتی‌ها هم از این قافله عقب نمانده و در اعلام پیروی و حمایت از سیاست مستتر در این نامگذاری از یکدیگر پیشی گرفتند. 
دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران آمادگی خود را برای حمایت از فعالان اقتصادی و تسهیل گسترش پیوندها و ارتباطات اقتصادی و تجاری در سطحی گسترده در جهان اعلام کرد. 
وزیر صنعت، معدن و تجارت هم که او را می‌توان مخاطب خاص پیام رهبر معظم انقلاب در شروع سال دانست، پیامی خطاب به معظم‌له صادر و تأکید کرد: «نام امسال براى همه صنعتگران و كارآفرينان و سرمايه‌گذاران ايرانى نويدبخش افقى روشن است. بي‌شك اكسير حيات‌بخش اقتصاد ايران در حال حاضر و تا آخر، توجه همگان به افزايش وزن و كيفيت توليد ملى ايران اسلامى است.» وی همچنین در بخش دیگری از پیام خود چنین گفته است: «اينجانب به عنوان سرباز كوچك ملت ايران در نگهبانى از توليد صنعتى و معدنى و گسترش آن با به‌كارگيرى سياست‌هاى مناسب توليدى و تجارى اين پيام اميدآفرين را لبيك گفته و اطمينان مي‌دهم وزارت صنعت، معدن و تجارت در چارچوب سياست‌هاى كلان نظام در اقتصاد مقاومتى براى تحقق اين امر از هيچ كوششى فروگذار نخواهد كرد.»
در همین حال، بیانیه‌ای از سوی مجلس با امضای 150 نفر از نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی صادر و در آن تأکید شده است: «حمایت از کالاهای ایرانی و تولید ملی مستلزم حرکتی سه‌‌جانبه است تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان کالاهای ایرانی اعم از دولت، مجلس و نهادهای دیگر هر کدام وظایفی برعهده دارند. تحقق شعار امسال و انجام آن منوط به انجام این وظایف در اسرع وقت است.»
البته در این میان جریان‌های سیاسی نیز در کنار مسئولان برای حمایت از تولید ملی به میدان آمدند و اعلام کردند هر کاری که بتوانند برای تحقق آن انجام خواهند داد. اما در ادامه به اظهارنظرهای دو گروه از آنها اشاره می‌شود.
جمنا که تشکل اصلی اصولگرایی در انتخابات 96 بود، در بیانیه‌ای که به مناسبت آغاز سال 97 و نامگذاری سال جدید صادر کرد، ضمن تأکید بر ضرورت بسیج شدن تمامی منابع و امکانات و دعوت از شهروندان برای استفاده از تولیدات ملی، برای صاحبان تریبون، نخبگان و سیاسیون جامعه نیز توصیه‌ای داشته و از آنان خواسته است؛ «ضمن به‌کارگیری تمامی مساعی خویش جهت اصلی کردن این راهبرد و ممانعت از طرح مسائل فرعی و حاشیه‌ای، در راستای تبیین ضرورت مصرف کالاهای ایرانی و نتایج رونق تولید ملی کوشش کنند.»
سخنگوی شورای سیاست‌گذاری اصلاحات نیز در این باره گفت: «مسئولان نباید به شعار اکتفا کنند و رسانه‌ها هم هر روز با فردی مصاحبه کنند و چند بنر هم از بیانات مقام معظم رهبری در خیابان‌ها نصب شود، اما کار عملی انجام نشود. کار عملی حمایت از تولیدکننده و کارگر برای تولید خوب و بعد هم تشویق مردم برای خرید اجناس داخلی است.» 
در حالی که گمرک کشور و مرزهای گمرکی کشور را می‌توان مرزهای مبارزه افزایش بی‌رویه کالای خارجی در بازار داخلی دانست، رئیس کل گمرک ایران هم با اشاره به بیانات معظم‌له درباره حمایت از کالای ایرانی و توجه ایشان به سامانه‌های الکترونیکی گمرک، سال 97 را سالی حساس برای گمرکات دانست و ابراز امیدواری کرد تا بتوانند در این مسیر به خوبی گام بردارند.
اینها تنها نمونه‌ای از صدها اظهارنظر مسئولان کشور بود. علاوه بر اینها می‌توانیم به حمایت دانشگاه آزاد اسلامی، صداوسیمای جمهوری اسلامی، وزارت کشور، شهرداری‌های شهرهای مختلف و غیره اشاره کرد که دستور ممنوعیت استفاده از کالاهای خارجی را صادر کرده‌اند. 
اما این پایان ماجرا نیست. به این معنا که تنها حمایت کلامی از کالای ملی نه مدنظر رهبر معظم انقلاب است که این سال را به این نام مزین کرده‌اند و نه مردمی که به دنبال رونق اقتصاد مملکت این دستور را با جان و دل پذیرفته‌اند و نه تولیدکنندگانی که در میان تمام دشواری‌ها خواسته‌اند با پرداختن به تولید ملی به کشور و مردم‌شان خدمت کنند. حمایت از کالای ایرانی باید در عمل اتفاق بیفتد؛ یعنی نه تنها نهادهای مختلف به خصوص دولت، مجلس و نهادهای مختلف بخواهند مایحتاج زیرمجموعه‌های خود را از تولیدات داخلی تأمین کنند؛ بلکه باید در ابتدای امر و در ابتدای مسیر رفع موانع تولید تلاش کنند و از سوی دیگر واردات کالاهایی را که مشابه داخلی دارند، کنترل کنند.
در این میان شاید بتوان گفت، دولت، مجلس و قوه قضائیه بیشترین سهم را دارند. مجلس به عنوان قوه قانونگذار کشور وظیفه دارد با قانونگذاری و در مواردی اصلاح قوانین موجود راه را بر تولیدکنندگان هموارتر کرده و البته دست دولت را برای حمایت از تولیدکننده بازتر کند. دولت نیز وظیفه دارد تا جایی که قانون به او اجازه داده از هیچ حمایتی نسبت به تولیدکننده و محصول تولیدشده دریغ نکند و قوه قضائیه نیز به عنوان قوه ناظر تلاش کند تا با تخلفاتی که در نهایت به ضرر تولید داخل تمام می‌شود مقابله کرده و راه هرگونه تهدید تولید داخلی را سد کند.
و باید دید که آیا نهادهای مختلف با عمل به وعده‌های خود می‌توانند گام‌های اساسی در این مسیر بردارند و مسئله حمایت از کالای ایرانی را یک بار برای همیشه با جدیت دنبال کنند؟

  مهدي سعيدي/ بيماري‌هاي فرهنگي‌ـ اجتماعي، بيماري‌هايي خزنده‌اند که قدرت همه‌گیری داشته و خيلي زود مي‌توانند بخش‌هاي سالم جامعه را نيز به خود آلوده کنند. اين بيماري‌ها مي‌توانند بسترساز رشد ديگر بيماري‌ها شوند و جامعه را در مسيري قرار دهند که ديگر امکان نجات آن وجود نداشته باشد و به فروپاشي اجتماعي و استحاله هويت فرهنگي بينجامد! درمان چنين بيماري‌هاي مهلکي نيازمند هوشمندي نخبگان و رهبران جامعه، عزم عمومي و تلاشي همه‌جانبه و اقدام بموقع است. 
يکي از مهم‌ترين و اثرگذارترين اين بيماري‌ها، رشد خوي اشرافي‌گري در ميان مسئولان کشور است که مي‌تواند بدنه جامعه را نيز دچار بيماري کند! اشرافي‌گري در دنياطلبي و حب دنيا ريشه دارد و چه خوب اميرالمؤمنين(ع) گوشزد مي‌کند که «حب الدنيا رأس کل خطيئه»! دنياگرايي سرآغاز انحراف در زندگي بشر و تداوم آن عامل تقويت جبهه طاغوت در مقابل جبهه حق و راه و مرام انبيا و اوليای الهي است. سرمنشأ همه ظلم‌ها و جورهاي تاريخ بشر دنياگراياني بوده‌اند که همه توان خود را برای بهره‌برداري خودخواهانه و انحصارگرايانه از مواهب الهي قرار داده‌اند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي ساليان متمادي است که نسبت به خطر رشد خوي اشرافي‌گري در جامعه و به ویژه در ميان مسئولان انذار داده‌اند که در ماه‌هاي اخير اين هشدارها دو چندان شده است. آخرين بار معظم‌له در جمع مديران و کارکنان وزارت اطلاعات تأکيد داشتند: «مسئولان در نظام اسلامي نمي‌توانند اين تصور را داشته باشند که چون مسئولان در کشورهاي ديگر از امکانات گوناگون برخوردارند، پس در نظام اسلامي نيز چنين مواردي مباح است»؛ چرا که «در جمهوري اسلامي ما با نام اسلام به‌ دنبال حکومت پيامبر اسلام(ص) و اميرالمؤمنين(ع) هستيم.» 
رشد اشرافي‌گري در جامعه و به طور ويژه نزد مسئولان نظام اسلامي، پیامدها و آثار تخريب‌کننده‌اي در جامعه اسلامي خواهد گذاشت که مي‌تواند به بلايي براي کشور و عاملي براي انحراف جامعه اسلامي و ارتجاع به گذشته بدل شود. خوي اشرافي ضمن آنکه در تعارض با عدالت به مثابه رکن اصلي جامعه است و همچنين عاملي براي ايجاد شکاف بين مردم و مسئولان، در حوزه سبک زندگي نيز به عاملي مؤثر براي سوق دادن جامعه به سمت و سوي ارزش‌هاي غربي و فاصله گرفتن از الگوي سبک زندگي اسلامي‌ـ ايراني
است.در شرح اين واقعيت تلخ بايد گفت، شيوع آفت اشرافي‌گري تنها نزد مسئولان باقي نخواهد ماند، بلکه به مثابه بيماريِ واگيردار و مهلکي است که جامعه اسلامي را نيز در بر خواهد گرفت! به واقع، وقتي اشرافي‌گري در قلّه‌هاي جامعه به ‌وجود آمد، خيلي زود سرريز به بدنه اجتماعي خواهد شد و آنگاه شاهد خواهيم بود که رقابت و مسابقه براي برخورداري بيشتر به فرهنگ عمومي و ارزشي در جامعه تبديل شده و همه توان جامعه را چشم و هم‌چشمي و رقابت کثيفي خواهد گرفت که جامعه اسلامي را به قهقرا خواهد برد. اولين قرباني در اين ميان نيز اخلاق و معنويت است و جامعه با فاصله گرفتن از ارزش‌هاي اخلاقي در منجلاب مفاسد و بيماري‌هاي گوناگونی غرق خواهد شد.
اشرافي‌گري شاخصي مستقل و بي‌تأثير در ديگر ابعاد زندگي نيست؛ بلکه هنجار و ارزشي از يک سبک زندگي غيراسلامي است که منظومه ارزش‌هاي ديگري را نيز در کنار خود قرار داده است. در حقیقت، رواج خوي اشرافي‌گري، رونق و گسترش ضدارزش‌هايي چون مدگرايي، مصرف‌گرايي، خودبرتربيني، تبعيض و فاصله طبقاتي، تبرج، اباحي‌گري و ولنگاري و... را به همراه خواهد داشت و حاصل آن تغيير سبک زندگی اسلامي‌ـ ايراني و جايگزيني سبک زندگي غربي خواهد بود.
اشرافي‌گري را مي‌توان عامل اسراف و از بين رفتن سرمايه‌هاي مادي جامعه دانست. مؤلفه اصلي اشرافي‌گري مصرف‌گرايي و هزينه‌کرد بي‌رويه براي اموري است که جزء ضروريات زندگي به شمار نمی‌آید! در پس اين خلق‌وخوي تغيير ذائقه و سيري‌ناپذيري کاذب وجود دارد که ناخواسته بخش عظيمي از سرمايه کشور را صرف اموري خواهد کرد که تأثيري در پيشرفت و توسعه کشور نخواهد داشت! نکته اساسي در اين ميان آن است که خوي اشرافي‌گري معمولاً با نوعي ازخودباختگي و بي‌هويتي فرهنگي همراه است و در نگاه بيمارگونه خود اولويت را در خريد کالاي غيرايراني مي‌بيند. اين‌چنين مسئولاني ناخواسته در صف حاميان واردات بي‌رويه کالاهاي غيرضرور و مصرفي و تجملي خارجي قرار مي‌گيرند! که متأسفانه آثار آن را در برخي تصميم‌گيري‌هاي غلط اقتصادي مي‌توان مشاهده کرد.حال که مسئله استفاده از کالاي ايراني و حمايت از توليد کالاي ملي به اولويت کشور در عرصه اقتصاد بدل شده است، بايد توجه داشت که تنها مسئولاني توانايي تحقق آن را دارند که خوي اشرافي‌گري به آفت زندگي‌شان بدل نشده باشد! که اگر چنين است، بايد از مسئوليت در اين امر کنار گذاشته شوند، چرا که صلاحيت داشتن چنين مسئوليت مقدسي را ندارند!


 آفت تحول‌خواهی
«علی تاجرنیا» فعال اصلاح‌طلب و از نمایندگانی که در جریان‌های مجلس ششم استعفا کرد، طی یادداشتی  نوشته است: «تغییرات باید از دفتر رئیس‌جمهور آغاز گردد تا دولتی کارآمد و جدی ادامه کار دهد. رفتن به سمت نیروهای میانسال و کسانی که دارای تجربه اجرایی بوده و به شعارهای رئیس‌جمهور باور دارند، لزوم این مسئله را نشان می‌دهد. آنچه در نزدیکان رئیس‌جمهور مشاهده می‌شود، این است که آنها به دنبال استمرار دادن دولتی هستند که بعد از آقای روحانی نیز در آن حضور داشته باشند. در حالی که این نگاه برای کار جدی و تحول‌خواهانه آفت محسوب می‌شود.»

قواعد مباحثه را نمی‌دانند
«محمدرضا خبّاز» فعال اصلاح‌طلب و از اعضای حزب اعتماد ملی درصدد توجیه وضعیت شکننده و اختلاف‌برانگیز اصلاح‌طلبان برآمده و گفته است: «آنچه درباره شهرداری تهران و شورای شهر در میان اصلاح‌طلبان جریان دارد، از جنس مباحثه است و نه مجادله و این کار پسندیده‌ای است که البته امیدواریم منتج به یک تصمیم قابل قبول شود تا در اثر یک انتخاب اصلح مردم از آسایش نسبی بیشتری برخوردار شوند. سخنان این عضو حزب اعتماد ملی نشان می‌دهد، یا معنای مباحثه را نمی‌داند یا معنای اختلاف را! هرچند که دبیر کل حزب متبوعش با همین روش نظام را در سال 88 تا حد براندازی سوق داد.»

احمدی‌نژاد طعمه اصلاح‌طلبان
رفتارهای احمدی‌نژاد مورد سوء‌استفاده جریان اصلاح‌طلب قرار گرفته است. روزنامه «شرق» در سرمقاله خود که به قلم سردبیر این نشریه نوشته شده، درباره احمدی‌نژاد می‌گوید: «بیچاره احمدی‌نژاد، ذهن تحلیلگری ندارد و تلاش می‌کند با طرح‌ و توطئه‌های سیاسی جسد پروژه سیاسی‌اش را احیا کند. او بیش از هرکس در پاسخ به این پرسش مبهوت مانده است که چرا صدایش فراتر از محله نارمک نمی‌رود.» این در حالی است که همین روزنامه، چند هفته قبل با انتشار یادداشتی مطوّل از «سعید حجاریان» تأکید کرد، احمدی‌نژاد و گفتمان او به این زودی ما را رها نخواهد کرد! حجاریان در آن یادداشت همچنین نوشته بود: «پس از دولت روحانی نیز همچنان با گزاره «دوره احمدی‌نژاد» مواجه‌ هستیم. چه سکان دولت در دست اصلاح‌طلبان باشد، چه در دست اصولگرایان. در واقع اصلاح‌طلبان از یکسو با واقعیتی محض و مورد اشاره اصولگرایان به نام بی‌تأثیری احمدی‌نژاد مواجهند و از سوی دیگر تمایل دارند برای شکل‌دادن به اعتراض ظالمانه و سیاه‌نمایی بیشتر از او و برخی عملکردهایش به عنوان طعمه استفاده کنند.»

معلق بین زمین و هوا
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران با بیان اینکه یک چهارم از عمر شورا گذشته، از بلاتکلیفی پایتخت گله کرده و گفته است: «این افتخار نیست که مجموعه شهرداری که باید به مردم خدمت کند، توسط اعضای شورای شهر تهران بین زمین و هوا معلق بماند یا احیاناً، فردی انتخاب شود که توانایی شخصی لازم را برای مدیریت شهر و قدرت هماهنگی با دولت، قوه قضائیه و دستگاه‌های مختلف نظام برای حل مشکلات شهر را نداشته باشد.»گفتنی است یک سال از عمر شهرداری تهران زمان کمی نیست. قالیباف توانست در هشت ماه نخست حضور خود در ساختمان بهشت، یعنی از مهر سال 1384 تونل رسالت را افتتاح کند. تونلی که در عرض هشت سال 40 درصد آن در زمان سه شهردار قبلی پیشرفت پروژه داشت؛ در عرض هشت ماه این تونل تکمیل و افتتاح شد. راه‌اندازی خدمات 137 یکی دیگر از اقدامات مدیر جهادی تهران در همان ماه‌های نخست بود.

   محمدباقر عباسی /  اقتدار روز افزون جمهوری اسلامی و ناتوانی دشمنان برای مقابله به مثل در حوزه‌های نظامی سبب شده است که دشمن در حوزه‌های آسیب‌پذیر که با وابستگی‌هایی مواجه بوده، برای ضربه زدن به کشور اسلامی‌مان سرمایه‌گذاری کند. قطع روابط، تحریم‌های اقتصادی در قالب قطعنامه‌های گوناگون، محدودیت‌های اقتصادی و افزایش بیمۀ تجارت با هدف ایجاد فشارهای سخت اقتصادی بر مردم و ممانعت از پیشرفت و خودکفایی کشور برخی از محورهای این برخورد است. این نبردِ بی‌منتها سبب نام‌گذاری سال‌های 1388 تاکنون در حوزۀ اقتصادی با راهبردهای ذیل شده است: اصلاح الگوی مصرف، همت مضاعف و کار مضاعف، جهاد اقتصادی، تولید ملّی، حمایت از کار و سرمایۀ ایرانی، حماسۀ اقتصادی، اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل، اقتصاد مقاومتی؛ تولید‌ـ اشتغال و نیز حمایت از کالای ایرانی. امروزه، حوزۀ تهدیدها از تغییر و تحولات بسیار گسترده‌ای بهره‌مند‌ است و حوزۀ اقتصاد از جمله حوزه‌های جدید جنگ است. 
اهداف اصلی برپایی جنگ اقتصادی از سوی دشمن را می‌توان در چهار هدف بیان کرد: 1ـ کاهش توان مقاومت ملّی، 2ـ کسب تسلط اقتصادی، 3ـ واپایش جریان‌های اقتصادی و 4ـ کاهش توان بازسازی، نوسازی و توسعۀ ملّی.
تحول‌های عملیاتی رخ‌داده، طی سال‌های پس از جنگ سرد، سبب افزایش دقت و در عین ‌حال اثر اقدام‌های خصمانۀ اقتصادی شده است. مهم‌ترین تحول عملیاتی در برپایی جنگ اقتصادی در دورۀ پس از جنگ سرد را می‌توان در تغییر نظام هدف‌گیری جنگ اقتصادی دانست. به‌ عبارت‌ دیگر، در جنگ اقتصادی نوین، مؤلفه‌هایی متفاوت از نظام اقتصادی مورد هجوم قرار می‌گیرند. بخش‌هایی از اقتصاد در زمرۀ اهداف دشمنان برای اعمال آسیب قرار دارند. این بخش‌ها در الگوهای سنتی جنگ اقتصادی مدنظر نبوده‌اند. جنگ مالی نمونه‌ای از اقدامات جنگ اقتصادی هوشمند است. به هر حال، همزمان با توسعۀ الگوی هوشمند جنگ اقتصادی بر شدت راهبردی بودن آثار ناشی از جنگ اقتصادی افزوده می‌شود. اگرچه اثر اولیۀ جنگ اقتصادی، زیان اقتصادی است، ولی اثر ثانویه و کلیدی این است که اجرای جنگ اقتصادی می‌تواند موجب کاهش توان ملّی و کسب اجماع جهانی برای تحرک‌های آتی شود.
حمایت از کالای ایرانی موضوع مهم و کاربردی است. جهاد در حوزۀ اقتصاد به معنای این است که باید با حرکت و روحیۀ انقلابی و جهادی وارد میدان اقتصادی شویم. حرکت باید الهی، مخلصانه و فی سبیل‌الله باشد و همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی در بازدید از نمایشگاه کالای ایرانی فرمودند: «کارگر ایرانی یکی از بهترین کارگرهای دنیاست و تکیه به بیرون مرزها غلط اندر غلط است.» اقتصاد مقاومتی از راهکارهای کاربردی مقابله با تهدیدها و جنگ اقتصادی دشمنان است.

 نامه محرمانه‌ رهبری
علی لاریجانی در آیین افتتاح دانشکده دین و رسانه در قم، گفت: «خیلی سال پیشتر که وزیر فرهنگ و ارشاد بودم، حضرت آیت‌الله[العظمی] خامنه‌ای نامه‌ای محرمانه برای من نوشتند که حاوی دغدغه بزرگ ایشان برای عرصه فرهنگ بود. در آن نامه سخن این بود که ایران با توجه به پشتوانه انقلاب اسلامی و مبانی دینی قوی باید صاحب نهضت و مکتبی در عرصه هنر باشد.» وی افزود: «رسیدن به آن نقطه کسانی را می‌خواهد که هم رسانه و هم هنر را بشناسند. این دانشکده در ابتدا با چنین هدفی راه‌اندازی شد.» 
اعتراض ندا به روحانی
حزب ندای ایرانیان در نامه‌ای به حسن روحانی رئیس‌جمهور بر ضرورت بهبود جوانگرایی در عرصه مدیریت کشور تأکید کرد. در نامه این حزب تأکید شده است که هنوز سازوکار ویژه‌ای برای تحقق وعده‌ جذب دستیاران جوان به ‌دور از تأثیرات منفی روابط شخصی به نهادهای ذی‌ربط ابلاغ نشده
 است. 
قهر و استعفا در دولت!
برخی وزرا مانند آقایان آخوندی و قاضی‌زاده‌هاشمی به دلیل مشکلات بودجه‌ای و اعتباری یا اختلاف‌نظر با روحانی در مسائل اجرایی مدتی است، بحث استعفا و کناره‌گیری از دولت را مطرح کرده‌اند و به نظر می‌رسد اگر بخواهد تغییری در ترکیب اعضای کابینه صورت گیرد همچنان براساس چارچوب معیارهای قبلی خواهد بود. به عبارت دیگر، هرچند نوعاً گرایش دولت دوازدهم به اصلاح‌طلبان بیشتر است، اما تأکید روحانی به عدم وابستگی صریح و روشن افراد کابینه به جناح‌های موجود کشور است و احتمالا تغییراتی که در کابینه دولت دوازدهم هم اتفاق خواهد ‌افتد از داخل جریان اعتدال خواهد بود.

نکته: مولوی در دفتر سوم مثنوی حکایت می‌کند، برای ارباب لقمان، خربزه‌ای به عنوان هدیه آوردند. ارباب خربزه را قطعه قطعه کرد و جز یکی، همه را به لقمان داد. لقمان آن قطعه‌ها را می‌خورد و مرتب به تحسین خربزه و شیرین بودن آن لب گشوده، با اشتیاق و میل می‌خورد. ارباب که خوشحال شده بود، در پایان کار شروع کرد به خوردن سهم خود از خربزه. اما همین که قاچ خربزه را در دهان گذاشت، دریافت که مثل زهر تلخ است. «چون بِخُورد از تلخی‌اش آتش فروخت/ هم زبان شد آبله، هم حلق سوخت»ارباب لقمان با تعجب از لقمان پرسید: «این زهر را و این خربزه تلخ را چگونه با رغبت میل کردی؟» لقمان که به حق سزاوار لقب «حکیم» بود، در جواب حکیمانه‌ به وی گفت:شرمم آمد که یکی تلخ از کَفَت/  می ننوشم ای تو صاحب معرفت/ چون همه اجزایم از انعام تو/ رسته‌اند و غرق دانه دام تو/ گر ز یک تلخی کنم فریاد و داد/ خاک صد ره بر سر اجزام باد
نظر: این حکایت در مقام طعن و اعتراض به آن دسته از انسان‌هایی است که در نعمت‌ها غرق بوده‌اند و هنگامی که اندک سختی‌ای به آنها می‌رسد، آه و ناله و فریادشان بلند می‌شود. خداوند تبارک و تعالی نعمت‌های بی‌شمار خود را، از جمله نعمت‌های معنوی و مادی به سرزمین ایران عطا کرده است. با این حال، همواره در بین برخی از مسئولان کشور نگاه منفی به شرایط کشور موج می‌زند و هرگز به نعمات و توانایی‌های کشور و الطاف الهی در برهه‌های زمانی گوناگون که ملت ایران سرفراز و پیروز بیرون آمده است، نگاهی انداخته
 نمی‌شود.

   دکتر یدالله جوانی/ ایران در راهبردی‌ترین منطقه جهان، یعنی غرب آسیا قرار دارد و دارای موقعیتی فوق‌العاده مهم است. منطقه، یک محدوده جغرافیایی است که دارای اشتراکات تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی بوده، تغییر و تحول در هر بخش آن، بر بخش‌های دیگر تأثیرگذار است. غرب آسیا سه قاره مهم آسیا، اروپا و آفریقا را به هم پیوند می‌زند.
آبراه‌های مهم جهان شامل خلیج‌فارس، دریای عمان، دریای عرب، دریای سرخ و مدیترانه در این منطقه قرار دارد. وجود تنگه‌های استراتژیک، مانند تنگه هرمز، جبل‌الطارق، بسفر، داردانل و باب‌المندب در این منطقه، باعث شده گردش اقتصادی جهان به این تنگه‌ها وابسته باشد. در جهان ۱۴ نقطه استراتژیک وجود دارد که هفت نقطه آن در منطقه غرب‌ آسیا قرار دارد. از نظر مذهبی اکنون ۹۳ درصد جمعیت این منطقه را مسلمانان تشکیل می‌دهند. از نظر اقتصادی، ذخایر اصلی نفت و گاز جهان در این منطقه قرار دارد و بر همین اساس، روز‌به‌روز وابستگی دیگر کشورها و به ویژه اروپا به این منطقه در تأمین انرژی مورد نیاز بیشتر می‌شود.
همین نکات موجب شده، آمریکا‌یی‌ها برای سلطه بر جهان، به این منطقه نگاه ویژه‌ای داشته باشند. آنان سلطه بر غرب آسیا را، شرط لازم برای سلطه بر جهان و حفظ ابرقدرتی خود ارزیابی کرده‌اند. در طول تاریخ قدرت‌های استکباری به این منطقه، با همین برآورد نگاه‌ کرده، برای تسلط بر منطقه تلاش کرده‌اند. بنابراین منطقه آسیا طی ۵۰۰ سال گذشته و به ویژه در یکصد سال اخیر، عرصه رقابت‌های جدی میان قدرت‌های برتر جهان بوده است. با وقوع انقلاب اسلامی و پدیدآیی جمهوری اسلامی ایران در  این منطقه، یک تحول تاریخی بزرگ رخ داد. پس از چند صد سال با وقوع انقلاب اسلامی، یک نیروی منطقه‌ای و بومی بسیار قدرتمند، در برابر نفوذ و سلطه بیگانه به نام جبهه مقاومت با محوریت ایران در این منطقه راهبردی شکل گرفته است.
اکنون منطقه غرب آسیا، صحنه رویارویی دو نیروی متفاوت و با ویژگی‌های خاص است. سرنوشت این رویارویی، نظم آینده جهان و سمت‌وسوی حرکت تاریخ در هزاره سوم را مشخص می‌کند. آمریکایی‌ها با کمک متحدان اروپایی، صهیونیستی و عربی خود شامل حکومت‌های خاندانی چون آل‌سعود، تلاش می‌کنند سلطه از دست رفته خود را در این منطقه بازیابند. ایران با کمک‌ ملت‌های منطقه و جریان مقاومت، تلاش می‌کند به نفوذ بیگانه در منطقه پایان داده و با وحدت‌بخشی به مسلمانان، تمدن نوین اسلامی را پی‌ریزی کرده، جهان اسلام را در جایگاه واقعی خود در نظام بین‌الملل بنشاند. تمامی آنچه طی چهل سال گذشته در منطقه بین ایران و آمریکا رخ داده، بر سر چنین آینده‌ای است. اکنون پرسش این است که، آینده منطقه چگونه خواهد بود؟ سرنوشت این نبرد استراتژیک چگونه رقم خواهد خورد؟ پیروز این منطقه، کدام نیرو و طرف می‌باشد؟
در پاسخ باید با صراحت و قاطعیت گفت، پیروز این نبرد استراتژیک و تاریخی، ملت‌های بیدار شده مسلمان هستند. آری با انقلاب اسلامی، ملت‌ها بیدار شده و با بیداری اسلامی، اکنون یک جبهه مقاومت قدرتمند در منطقه در برابر نفوذ بیگانه و عوامل و حکومت‌های فاسد وابسته به بیگانه شکل گرفته است. ایران و متحدان جمهوری اسلامی ایران در این منطقه، طی چهل سال گذشته همواره پیروز نبردهایی بوده‌اند که یک طرف آن آمریکا یا متحدانش بوده است. نبرد با گروهک‌های تروریستی و تکفیری چون داعش؛ یکی از پیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین این صحنه‌های درگیری در هفت سال گذشته، در دو کشور عراق و سوریه بوده است. سرنوشت این درگیری‌ها را، در این جمله ترامپ می‌توان یافت که گفت، آمریکا طی ۱۷ سال گذشته هفت تریلیون دلار خرج جنگ‌های خاورمیانه کرده، لکن دستاوردی نداشته است. اکنون نفوذ راهبردی ایران در دل ملت‌های منطقه که با حضور جمهوری اسلامی ایران در عراق، سوریه، لبنان و... همراه شده، به یک کابوس وحشتناک برای آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها، برخی از دولت‌های اروپایی و دولت‌های مرتجع عربی در منطقه تبدیل شده است. اکنون دغدغه اصلی جبهه استکبار با محوریت آمریکا، تثبیت این نفوذ و حضور است.  
آنان به درستی دریافته‌اند که، تثبیت نفوذ و حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه، تحولات بزرگی را در منطقه و جهان در پی خواهد داشت. بر همین اساس آمریکایی‌ها با تمام توان، یک جبهه ضد ایران را تشکیل داده، درصددند با انواع و اقسام فشارها، به قدرت و نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران پایان دهند. آیا آنان موفق می‌شوند؟ آیا آمریکایی‌ها موفق به تحمیل اراده خود به ملت ایران، از طریق برجام‌های موشکی و منطقه‌ای خواهند شد؟ برجام‌هایی که هدف راهبردی‌شان، مهار قدرت دفاعی و پایان‌بخشی به نفوذ منطقه‌ای ایران است. آیا آنان موفق خواهند شد منطقه را از این طریق، دوباره تحت سیطره خود درآورند و علاوه بر احیای سلطه خود، پایه‌های حکومت‌های لرزان رژیم صهیونیستی، آل‌سعود و دیگر دولت‌های مستبد را مستحکم کنند؟
دلایل فراوانی وجود دارد که بر شکست قطعی آمریکا در منطقه دلالت دارد. بر اساس همین دلایل قطعی، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی درباره سرنوشت این نبرد و آینده منطقه می‌فرمایند: «آمریکایی‌ها بایستی از منطقه غرب آسیا بیرون بروند؛ آنکه باید پایش قطع بشود از اینجا آمریکا است، نه جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی خود ما هستیم. ما اهل اینجا هستیم، خلیج‌فارس خانه ما است. غرب آسیا خانه ما است. اینجا خانه ما است، شما بیگانه‌اید، شما از راه دور آمده‌اید، شما اهداف خباثت‌آمیز دارید، شما می‌خواهید فتنه ایجاد کنید. شما باید بروید و بدانید، آمریکایی‌ها و بقیه کسانی که مثل آنها هستند، از این منطقه پای‌شان قطع خواهد شد.»



  علی حیدری/ 19بهمن سال 1395 بود که برای نخستین بار رئیس دولت اصلاحات موضوع «آشتی ملی» را مطرح کرد. بهانه طرح این موضوع، تهدیدهای دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا بود که تازه روی کار آمده بود و اینکه نیاز به وحدت و انسجام در داخل وجود دارد! همان موقع بحث‌های فراوانی درباره این موضوع در بین سیاسیون و برخی رسانه‌ها در گرفت، تا اینکه در ۲۹ بهمن همان سال رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم تبریز با بی‌معنا دانستن این تعبیر و انتقاد از پر و بال دادن به آن در روزنامه‌ها، گفتند: «مگر مردم با هم قهر هستند که بخواهند آشتی کنند؟ قهری وجود ندارد، البته مردم ما با کسانی که در سال ۸۸ به روز عاشورای حسینی اهانت کردند و با قساوت و لودگی و بی‌حیایی، جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر هستند و با آنها آشتی هم نمی‌کنند.»
پس از مدتی شخصیت‌های مطرح و رسانه‌های جریان اصلاحات موضوعی را با عنوان «گفت‌وگوی ملی» طرح کرده و شروع به مباحثه درباره آن کردند، تا اینکه در نیمه دوم سال 13۹۶ اقدام به فضاسازی بیشتری در این باره کردند. آغازگر این ایده جریان کارگزاران بود که پس از آن به جریان اصلاحات هم سرایت کرد و به زبان‌های مختلف تلاش شد تا گفت‌وگوی ملی ضرورت اجتناب‌ناپذیر شرایط امروز کشور قلمداد شود. 
نفس گفت‌وگو در چارچوب‌ مشخص نظام جمهوری اسلامی مانند قانون اساسی به عنوان میثاق ملی، التزام به ولایت و تبعیت از رهبری و در نظر گرفتن منافع ملی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی به مثابه امری وحدت‌بخش نه تنها نکوهیده نیست؛ بلکه می‌تواند به تحقق اهداف و آرمان‌های نظام و انقلاب اسلامی کمک کند. گفت‌وگوهای اثربخش که هدف آنها هماهنگی و برداشتن گام‌های بزرگ برای حل مشکلات و نارسایی‌ها در عرصه‌های مختلف به ویژه در حوزه اقتصادی به مثابه مهم‌ترین خواسته مردم باشد، اساساً در هر جامعه‌ای مورد استقبال است؛ اما زمانی که جریانات و افراد انگشت‌شماری در راستای مقاصد جزئی سیاسی که دغدغه مردم نیست، به جای هم‌اندیشی و گفت‌وگوی ملی برای برون‌رفت از مشکلات، هدف خود را در اصول اساسی مثل اصلاح قانون اساسی و تجدیدنظر در ارزش‌های قانونی و شرعی اعلام می‌کنند، دیده تردید را به سمت خود می‌چرخانند و این سؤال را به ذهن متبادر می‌کنند که آیا امروز مشکلات و دغدغه‌های مردم از جنس مطالبات آنهاست که به نام مردم در جامعه پمپاژ می‌کنند؟!
متأسفانه تجربیات گذشته در تمکین نکردن برخی جریان‌های سیاسی به قانون و رأی ملت که باعث شد شیرینی مشارکت بالای مردم در انتخابات به کام همه تلخ شود و چهره نظام اسلامی را در صحنه بین‌المللی خدشه‌دار کند و زمینه تشدید تحریم‌ها را فراهم آورد، به اضافه رابطه برخی جریان‌های سیاسی با غرب و «سفارش فشار بر جمهوری اسلامی» در قالب اعتماد به آمریکا باعث تضعیف اعتماد عمومی به این جریان‌ها شده و هیچ تضمینی وجود ندارد که به نام برخی چهره‌های رادیکال، حتی پیگیر اهداف و منافع آمریکا در داخل کشور باشند! کسانی مثل «مصطفی تاجزاده» که آش موضع‌گیری‌های حاشیه‌ساز وی این روزها چنان شور شده که اعتراض همفکرانش را نیز به همراه داشته است. 
از سوی دیگر طرفداران این ایده وقتی پای میز مذاکره با طرف‌های غربی می‌نشینند، کفه سبک ترازو را داشته و به طرف مقابل امتیاز می‌دهند، اما وقتی قرار بر وزن‌کشی در بین جریان‌های سیاسی داخلی است، همواره ادعا می‌کنند که دست برتر را دارند و فقط خود را نماینده تام و تمام مردم می‌دانند و با الفاظ و عناوین ساختگی جریان‌های رقیب را تضعیف و تخریب می‌کنند.            روشن است این جریان به فرض انجام گفت‌و‌گو هم به لوازم و چارچوب‌های آن پایبند نخواهد بود.  
بنابراین صرف طرح گفت‌وگوی ملی بدون تبیین چیستی، چرایی، چگونگی و ضرورت امروز آن راه‌گشا نیست و باید، هم موضوعات و هم الزامات آن مشخص شود. در این صورت روشن خواهد شد که آیا خواسته‌ها و مطالبات در سازوکارهای قانونی کشور پیش‌بینی شده است یا خیر؟لذا اگر هدف از طرح موضوع گفت‌وگوی ملی، تقویت وحدت و هماهنگی بیشتر برای حل مشکلات کشور و ملت در اوضاع حساس کنونی باشد، می‌توان به آن فکر کرد؛ اما اگر مقصود این جریان سیاسی همان آشتی ملی مورد نظر خودش است که این بار با الفاظ متفاوت مطرح می‌شود و هدف آن اهداف سیاسی جریانی مانند رفع حصر و... است، به یقین راه به جایی نخواهد برد؛ چرا که سازوکار این موضوع بارها از سوی مسئولان عالی نظام اعلام شده، اما هیچ‌گونه اقدام مثبتی که نشان‌دهنده وجود اراده برای حل آنها باشد، مشاهده نشده است.