دکتر سیامک باقری- فتحالله پریشان/ کمتر از یک هفته به ضربالاجل دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در موضوع تعیین تکلیف فرایند اجرای برجام زمان باقی است. در همین راستا، تحلیل چگونگی مواجهه آمریکا و سایر کشورهای 1+5 به ویژه کشورهای غربی و اروپایی با برجام، از موضوعاتی است که فراوانی زیادی داشته و به دلیل ارتباط با حوزههای مختلف سیاست داخلی، سیاست بینالملل و به ویژه مبادلات مالی و اقتصادی از سوی افراد و نهادهای مختلفی رصد و پیگیری میشود.
به دلایل مختلف از جمله تطور آنی نظرات شخص ترامپ و تنوع رفتاری وی با زاویه دید اقتصادی و نگاه کاسبکارانه به برجام، در کنار تیم افراطی و تندرویی که در هفتهها و ماههای اخیر به کاخ سفید راه یافته و تنها فصل مشترکشان با ترامپ و یکدیگر ضدیت با جمهوری اسلامی ایران و جانبداری از رژیم صهیونیستی و وهابیت در منطقه است، حدس و گمانهزنی تحلیلی درباره آینده برجام کار سادهای نبوده و به دقت فراوان و دیدن تمام جوانب امر نیازمند است.
اساساً در سیاست، قطعی حرف زدن اولین و مهمترین خطاست؛ چرا که همواره ورود متغیرهای جدید معادلات سیاسی را تغییر داده و شرایط جدیدی را خلق میکند. برای نمونه در فضای ناامیدی که از مدتها قبل، از سوی رسانههای غربی و صهیونیستی در بحث بقا یا خروج آمریکا از برجام ایجاد شده، جمعه گذشته اظهارات پیشبینیگونه «مارک میدوز»، نماینده کنگرهِ نزدیک به رئیسجمهور ترامپ، مبنی بر تمدید برجام به مدت کوتاه، کورسوی امیدی در دقیقه نود برای حامیان توافق هستهای با ایران بوده که تقریباً به این نتیجه رسیدهاند که ترامپ از برجام خارج خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران تاکنون به تمام تعهدات خود عمل کرده و به بیان وزیر خارجه کشورمان، آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در 11 مرحله آن را تأیید کرده است، اما طرفهای غربی برجام و مشخصاً آمریکا نه تنها به بخش زیادی از تعهدات خود عمل نکرد، بلکه بندهای مهم آن را نقض و از اواخر تابستان 1396 با طرح اصلاح یا خروج از این توافقنامه، شرایط فروپاشی برجام و بیثباتی در مراودات مالی و بانکی را برای کشورهای اروپایی به منظور بهرهمندی ایران از مزایای اندک برجام کلید زده است. در این شرایط اتحادیه اروپا تاکنون در برابر نقضهای پی در پی آمریکا سیاست سکوت را پیشه کرده و به جز دو سفر رئیسجمهور فرانسه و صدراعظم آلمان به واشنگتن برای متقاعدسازی رئیسجمهور آمریکا برای باقی ماندن در برجام، نه تنها گام جدی دیگری در رفع موانع بهرهمندی ایران از برجام از سوی آنها برداشته نشده، بلکه پس از ضربالاجلی که رئیسجمهور آمریکا برای اتحادیه اروپا در خصوص اصلاح برجام تعیین کرد، برخی از رسانهها، خبر از نشستهای رسمی میان مقامات اروپایی و آمریکایی با هدف بررسی نقایص برجام و تلاش برای اصلاح آن را نیز دادهاند.
بنابراین، با توجه به روند اجرایی برجام، ادعاهای جدید ترامپ و رفتارشناسی اروپاییها، چند سؤال مهم مطرح میشود؛ اول اینکه، چشمانداز برجام چگونه خواهد بود؟ دوم اینکه، سناریوهای کاخ سفید در قبال برجام و نحوه مواجهه اروپاییها با آن سناریوها چگونه ارزیابی میشود؟ و سوم اینکه، جمهوری اسلامی ایران در هر وضعیتی چگونه عمل خواهد کرد و چه سناریویی دارد؟
روندشناسی رفتار برجامی آمریکا
لازمه گمانهزنی سناریوهای آمریکا در زمینه برجام، روندیابی رفتار برجامی کاخ سفید است. رصد رفتار آمریکا از زمان امضای برجام تا اجرا و اکنون پس از حدود 16 ماه از این توافقنامه، ضمن اینکه حقایق عبرتآموزی را برای ناظران این موضوع روشن میکند، چشمانداز آینده این توافقنامه را نیز روشن خواهد کرد. اگر به اولین روز پس از امضای برجام برگردیم، کسی از دولتمردان دولت یازدهم و اصحاب رسانهای طرفدار آن باورشان نمیشد که امروز برجام با چالش فروپاشی روبهرو شود. در آن روز همه موافقان برجام بر این باور بودند که این توافقنامه فتحالفتوح روابط ایران با جهان بوده و به مثابه آفتاب تابانی خواهد بود که تمام یخهای روابط را آب خواهد کرد. اگرچه این کلیشه ذهنی تا چند ماه مانع از شنیده شدن صداهای نقض برجامی در دوره اوباما بود، اما وقتی تمدید قانون ایسا(قانون تحریمی ثانویه که در سال 1995 علیه ایران تصویب شده بود) از سوی مجلسین کنگره آمریکا تصویب شد و اوباما آن را امضا و قانونی کرد، تلنگری هرچند کوچک به حامیان برجام وارد شد، در عین حال واکنش در قبال نقض آشکار برجام، از یک موضع دیپلماتیک فراتر نرفت. نباید تردید کرد که چنین موضعگیریهایی در برابر نقضهای کوچک و بزرگ دوره اوباما بر رفتارهای دوره بعد از اوباما بیتأثیر نبوده است. در حقیقت بخشی از علل رفتارهای تند ترامپ و تیم او در کاخ سفید و حتی نمایندگان سنا و کنگره آمریکا را باید در کمّ و کیف واکنش دیپلماسی دولت یازدهم به نقضهای برجام در دوره اوباما جستوجو کرد؛ زیرا امام عظیمالشأن ما به فرزندان انقلاب آموخته بود که «اگر ما یک قدم سست کنیم، آنها یک قدم جلو میآیند. اگر یک قدم ما عقب برویم، آنها ده قدم جلو میآیند.»(صحیفه امام، ج 15، ص 28)
روزگار توافقنامه برجام با روی کار آمدن ترامپ، وخیمتر شد. روند نقضهای آشکار و مکرر برجام از سوی ترامپ و اعلام اینکه برجام «احمقانهترين توافق در تاريخ»، «بدترين توافق ممکن»، «مايه شرمساري» است، چشمانداز حیات برجام را با تردیدهای جدی روبهرو کرد. در چنین وضعیتی تصویب و امضای قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم معروف به کاتسا که تحلیلگران از آن به «مادر تحریمها» یا «سیاهچاله تحریمها» یاد کردند و بسیاری از مسئولان آن را نقض آشکار و فاحش دانستند، برای موجودیت برجام، چالش بزرگی ایجاد کرد. این چالش در کنار طرح اصلاح برجام یا خروج از آن از سوی ترامپ، آینده این توافقنامه را در هالهای از ابهام فرو برد.
با همه فراز و نشیبها و تلاطمهایی که تاکنون برجام به خود دیده، دولت آمریکا دو سناریوی مشخص را پیش روی این توافقنامه قرار داده است:
1ـ خروج از برجام
پیشینه سناریوی خروج را میتوان در مخالفتهای جمهوریخواهان در دوران مذاکرات برجامی و تبلیغات انتخاباتی ترامپ ردیابی کرد. پس از روی کار آمدن ترامپ و غلبه جمهوریخواهان در کنگره آمریکا زمینههای عینی طرح خروج فراهم شد. نگاهی به این پیشینه و استدلالهای طراحان خروج، به این نکته رهنمون میکند که این سناریو خواسته اصلی ترامپ و طراحان و حامیان آن نبوده، بلکه انتظار و مطالبه اصلی و حقیقی آنها اصلاح برجام، رفع نواقص و نابودسازی قدرت هستهای ایران برای ابد است. از آنجا که خواسته یا مطالبه اصلاح برجام مسیر هموار و قابل پذیرشی نداشته، سناریوی خروج در اولویت سیاستهای اعلامی قرار گرفته است. در واقع، بهترین گزینه و انتخاب بین اصلاح و خروج، برای ترامپ، تیم او و صهیونیستها اصلاح برجام است. اما انتخاب بین عدم اصلاح و خروج، گزینه خروج نوعی پذیرش از جنس «سیاست سزارینی» تلقی میشود؛ زیرا به طور حتم میدانند که ایرانیها به اتفاق در قبال آن واکنش نشان خواهند داد و خروج از برجام راه بازگشت به برنامههای هستهای ایران را باز خواهد گذاشت.
افزون براین، به زعم مقامات آمریکا سناریوی خروج، واکنش اروپاییها را هم برمیانگیزد. به همین دلیل همه تلاشها، ترفندها و فشارهای کاخ سفید و صهیونیستها از جمله طرح سنگین کردن هزینه خروج برای طرفها دیگر برای این است که همه را متقاعد کنند تا به اصلاح مورد نظرشان تن دهند. تاکنون نیز این سیاست تاحدودی درباره اروپاییها جواب داده است. مقامات کاخ سفید با این سیاست انتظار دارند جامعه ایران نیز (اعم از مسئولان، نخبگان و توده مردمی) دچار اشتباه محاسباتی شوند. به زعم آنها شرطی مطرح کردن خروج به موازات فشارهای اقتصادی و سیاسی، میتواند مسئولان، نخبگان و مردم را به یک محاسبه سود و زیانی برساند که ادامه رفتار یا موضع نظام در زمینههای مختلف داخلی و منطقهای به نفع آنها نیست و هیچ راهی جز مذاکره برای پذیرش محدودیتهای مورد نظر در زمینه اصلاح برجام وجود ندارد.
2ـ سناریوی اصلاح
ادعای اصلی ترامپ و تیم او برای اصلاح برجام این است که ایران پس از پایان بازه زمانبندی شده در این توافقنامه به یک کشور هستهای تبدیل خواهد شد. نيکي هيلي، نماينده آمريکا در سازمان ملل به طور شفاف گفته است: «بعد از ده سال، محدوديتهاي اورانيوم، سانتريفيوژهاي پيشرفته و ساير محدوديتهاي هستهاي به پايان ميرسند و ظرف کمتر از ده سال آنها فرصت خواهند داشت توانمنديهاي خودشان را به طرق مختلف، ارتقا دهند. بنابراين، برجام توافقي بسيار معيوب و محدود است.» اهمیت این موضوع به حدی است که در یکی از بخشهای اصلی دکترین هستهای جدید رئیسجمهور آمریکا نیز تأکید شد: «بسیاری از محدودیتهای کلیدی برجام علیه برنامه هستهای ایران تا سال 2031 به پایان میرسند. این باعث میشود زمان تولید مواد هستهایِ غنی شده تا سطح تسلیحاتی برای ایران، برای تولید سلاح اتمی کوتاه شود.»
(۲۹ /6/ ۱۳۹۶) به طور کلی برای سناریوی اصلاح سه حالت پیشبینی میشود:
یکـ طرح اصلاح گسترده در برجام؛ با توجه به روند مواضع اروپاییها و تأکیدی که تاکنون بر حفظ اصل برجام داشتهاند و خطر و تهدیدنمایی که از ناحیه ترامپ احساس میکنند، اروپاییها دنبال اصلاح گسترده در برجام هستند. این موضوع به نوعی در سفر مکرون به آمریکا مطرح شد تا دو ماه روی چنین طرحی کار شود تا چهار شرط ترامپ در آن گنجانده شود. ترامپ در روز 22 دی ماه که تعلیق تحریمهای ایران را تمدید کرد، با شرطگذاری برای کشورهای اروپایی و قانونگذاران کنگره آمریکا خواستار تهیه طرحی برای «اصلاح نقایص برجام» شده بود.
دوـ آمریکا بدون تمدید تعلیق تحریمها در برجام میماند؛ در این سناریو آمریکا بدون اعلام رسمی خروج، در برجام میماند، اما تعلیق تحریمها را نه تنها تمدید نمیکند، بلکه به نوعی تحریمها را باز میگرداند. تعیین اولتیماتوم و ضربالاجل برای ایران، نیز توجیهی برای اعلام پایبند نبودن ایران به این توافقنامه است تا کنگره آمریکا را وادار به بازگرداندن تحریمها کند. اگرچه این گزینه از نظر آمریکاییها بسیار محتمل است، اما احتمال همراهی اروپاییها با این حالت به دلیل نداشتن منطق درست و مخالفت اجماعی در ایران، ضعیف است.
سهـ شرطگذاری مجدد برای ایران و انعقاد توافق ثانویه؛ ترامپ با واگذاری تصمیمگیری به کنگره تلاش دارد تا زمان بخرد و از رهگذر این فرصت زمانی، سیاست کجدار و مریز خود را اثربخش کرده و جامعه ایران و اروپاییها را به پذیرش اصلاح برجام وادار کند، اما اروپاییها تلاش میکنند ضمن حفظ برجام، با شرطگذاری جدید که خارج از شروط درخواستی آمریکا نیست، زمینههای برجام مکمل یا توافق ثانویه را فراهم کنند. بوریس جانسون، وزیر خارجه انگلیس اعلام کرد: «کشورهای اتحادیه اروپا، تا زمانی که این اقدامات به موازات برجام انجام شوند و لطمهای به بنیانهای آن نزنند با آمریکاییها همراه هستند.» موضعگیری موگرینی نیز اثباتکننده مدعای فوق است: «ما اروپاییها با آمریکا دغدغه و نگرانیهای مشترکی داریم، از جمله در ارتباط با وضعیت منطقه و برنامه موشکهای بالستیک ایران که با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل در تناقض است. از این رو، ما همچنان مصرانه خواهان اجرای برخی تحریمهای هدفمند و محدودیتها [علیه ایران] هستیم؛ اما این موضوعات نباید با برجام تداخل پیدا کند و باید به نحوی مقتضی و در جایی مناسب مورد رسیدگی قرار گیرد. لغو یک توافق هستهای سودمند، ما را برای بحث درباره موضوعات دیگر در جایگاه بهتری قرار نمیدهد، بلکه برعکس»
بنابراین، با نگاه آیندهپژوهانه و مبتنی بر دادههای گذشته و موجود این نتیجه حاصل میشود که ایالات متحده آمریکا در کوتاهمدت به سوی «خروج رسمی از برجام» نمیرود و در صورت نتیجه نگرفتن راهحلهای اشاره شده و فراهم شدن زمینههای لازم، خروج از برجام مبتنی بر دکترین فروپاشی از درون از طریق فشارهای بیرونی اعلام خواهد شد. در این راستا، معرفی ایران به عنوان مسبب اصلی بر هم خوردن توافق هستهای، مهمترین برنامه آمریکا برای توجیه خروج خود از برجام است.
بازی اروپاییها در برجام
بررسی مواضع سه کشور اروپایی 1+5 تاکنون نشاندهنده تأکید آنها بر حفظ برجام است. در عین حال، اروپاییها قدمی جدی برای رفع موانعی که آمریکاییها پیش روی برجام گذاشته و بهرهمندی اقتصادی ایران از برجام را تضعیف کردهاند، برنداشته است. چنانکه آقای ظریف خواستار گامهای عملی اروپا در حمایت از برجام شد و در موضعگیری دیگری اظهار داشت: «هنوز نمیتوانیم در انگلیس یک حساب بانکی باز کنیم.»(17/7/ ۱۳۹۶) با این وصف، روندشناسی مواضع و رفتار اروپاییها سه سناریوی کلان را نشان میدهد.
الفـ سناریوی حفظ برجام و زمینهسازی برجامهای 2 و 3
حفظ برجام براساس تعهدات زمانی ذکر شده در این توافقنامه اصل محوری برای اروپاییها به شمار میآید. از نظر کشورهای اروپایی 1+5 برجام یکی از اقدامات بسیار راهبردی در مهار توانمندی هستهای(اقتدار ملی) ایران است. به اعتقاد سه کشور اروپایی 1+5 امکان مهار و محدودسازی محورهای اساسی اقتدار ملی ایران به صورت یکجا و همزمان ممکن نیست و بهترین وضعیت مهار همراه با تضعیف ایران در زمینههای هستهای، موشکی، نفوذ منطقهای و حقوق بشر به صورت گام به گام است. از این رو، باید بر حفظ برجام تأکید کرده و از آن الگویی برای برجامهای 2، 3 و 4 بسازیم. بر همین مبنا، اروپاییها در واکنش به شروط چهارگانه ترامپ از دو گزینه پذیرش تمام و کمال شروط چهارگانه آمریکا یا پذیرش بخشی از شروط آنها، گزینه دوم را عملی میدانند.
شواهد حاکی است، اروپاییها بخشی از شروط ترامپ را پذیرفتهاند. از جمله آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه و ترزا می نخستوزیر بریتانیا با صدور بیانیهای مشترک اعلام کردند: «در حالی که ما از حفظ برجام حمایت میکنیم، نگرانی خود را درباره برنامه موشکهای بالستیکی ایران و فعالیتهای منطقهای این کشور که مغایر مصالح امنیتی اروپا است، بیان میکنیم. ما آمادهایم در این زمینه در همکاری تنگاتنگ با آمریکا و دیگر شرکای ذینفع اقدامات مناسبی را انجام دهیم.»(۲۸/7/۱۳۹۶) در روزهای اخیر نیز صدر اعظم آلمان ضمن تصریح اینکه توافق هستهای نباید لغو شود، تأکید کرد چارچوب مذاکرات برجام باید گسترش یابد. ولی درباره اینکه چگونه این چارچوب باید گسترش یابد، سخنی نگفت؛ ولی میتوان حدس زد که یکی از راهها فراهم کردن دور جدید مذاکرات برای این موضوع است. مکرون هم گفت: «امیدوارم با ترامپ به یک توافق جدید بلندمدت با ایران دست یابیم. (در توافق جدید) باید چهار موضوع را پوشش دهیم. اولین موضوع ممانعت از هرگونه فعالیت هستهای ایران تا سال ۲۰۲۵ است. این امر پس از برجام امکانپذیر شده است. موضوع دوم اطمینان خاطر از این است که ایران در بلندمدت هم برنامه هستهای نخواهد داشت. مورد اساسی سوم متوقف کردن فعالیتهای موشکی بالستیک ایران در منطقه است و موضوع چهارم دستیابی به یک راه حل سیاسی برای مهار ایران در منطقه، یمن، سوریه، عراق و لبنان است.» بنابراین موضع هر یک از سه کشور فوق، مؤید آمادگی آنها به همراهی با بخشی از مطالبات ترامپ در قبال برجام و فراهم کردن خط دیپلماسی برجام 2، 3 و 4 است.
بـ سناریوی 1+4
دومین سناریوی متصور و محتمل اروپاییها در قبال برجام، متقاعد کردن ایران به پر کردن خلأ آمریکا در صورت خروج از برجام است. به بیان دیگر، اروپاییها از هم اکنون به دنبال زمینهسازی این باور هستند که برجام منهای آمریکا نیز امکانپذیر است. چنانکه آقای ظریف نیز تأکید کرد، «اروپا وعده ادامه برجام حتی بدون آمریکا را داده است.» «فعلاً اروپاییها تأکید بر این دارند که در هر شرایطی برجام را اجرا خواهند کرد.»
جـ سناریوی 2025
مواضع کشورهای اروپایی در زمینه برجام بیانکننده نگاه موقتی به این توافقنامه است. از نظر آنها، برجام فعلی بهترین توافق است؛ چون در یک بازه مشخص برنامههای هستهای ایران را به صورت کاملاً راستیآزمایی شده فریز و مهار کرده است. پس از انقضای این زمان، فرصت مغتنمی است که میتوان بر سر ادامه برجام به جای اعلام پایان برجام پس از 2025 گفتوگو کرد. برای نمونه، طرح «چشمانداز مذاكرات هستهاي جديد با ايران بعد از سال ۲۰۲۵» از سوی «امانوئل مکرون» رئيسجمهور فرانسه در حاشيه نشست مجمع عمومي سازمان ملل در ديدار با رئيسجمهور کشورمان، مؤید این مدعا است. سخنگوي وزارت خارجه فرانسه نیز به نقل از مکرون گفت: «رئيسجمهور [امانوئل مکرون] روز ۲۹ آگوست خاطرنشان کرد که توافق وين را ميتوان با همکاري براي دوران پس از سال ۲۰۲۵ و همکاريهاي ضروري درباره استفاده [ايران] از موشکهاي بالستيک تکميل کرد. در حقيقت، تأکید مقامات آمريکايي درخصوص «بند غروب آفتاب» و تأکید فرانسه درباره «تصميمگيري براي برجامِ پس از 2025» دو روي يک سکه است و هدف اصلي دائمي کردن توافق هستهاي و اضافه کردن محدودسازی توان موشکي و قدرت منطقهاي ايران به مفاد برجام است، منتهی آمریکاییها در تلاشند تا این هدف را از هم اکنون تحمیل کنند؛ زیرا به اعتقاد آنها پس از پایان انقضای زمان برجام، قادر به مهارسازی ایران نخواهند بود. برخلاف این رویکرد، اروپاییها، معتقدند سناریوی ترامپ، بر هم زننده بازی برجام است و باید با در پیش گرفتن سیاست صبر و انتظار و به صورت تدریجی و در یک بازی بلندمدت به هدف دائمی کردن تعهدات ایران در برجام رسید.
برجام و سناریوهای ایران
برای مقابله با سناریوهای مطرح شده، جمهوری اسلامی ایران باید به دقت این سناریوها را مورد بررسی موشکافانه قرار دهد و راهکارهای هوشمندانه و قاطعانهای را اتخاذ کند. مبتنی بر بررسیهای اجمالی که اشاره شد و همچنین در نظر گرفتن موضع اخیر مارک میدوز، اقدام ترامپ از سه حالت خارج نیست؛ خروج از برجام، تن دادن به روند اصلاحی پیشنهادی اروپا یا تعلیق و تعویق کوتاهمدت مجدد.
به طور مسلم ایران نیز برای برخورد با هر یک از آنها راهبردها و سناریوهای گوناگونی را با توجه به همه جوانب امر در نظر دارد که میتوان به طور کلی به دو راه حل مقابله به مثل و مقابله به اقتضای شرایط اشاره کرد و به نظرات و گزینههایی که در سطح جامعه در زیر هر یک از آنها مطرح است، نگاهی افکند.
الفـ مقابله به مثل؛ معتقدان این راه حل میگویند باید وفق شرایط و تعهدات و مفاد برجام عمل کرد. در برجام و تأیید آن در قطعنامه 2231 شورای امنیت آمده است، اقدام در عمل به برجام به صورت تناظری است، یعنی هر بندی ایران عمل کرد، غرب نیز باید به بندی که مشخص شده عمل کند. اکنون که آمریکاییها میخواهند زیر میز برجام بزنند، باید ما نیز از آن خارج شویم. برخی از افراد دارای روحیه انقلابی و ارزشی و همچنین برخی در بدنه دولت البته با زبانی دیگر به این گزینه توصیه میکنند. آنها معتقدند، آمریکاییها با اعمال قانون جامع تحریمی کاتسا، کلیت جامعه ایرانی را در محاصره اقتصادی و سیاسی قرار داده و قصد دارد اهداف خود را در پرتو عنوانی امروزیتر به نام قرارداد و توافق به ما تحمیل کند. در حالی که ما در موقعیت برتر منطقهای و دانشی در حوزه هستهای و غیره هستیم و لزومی به همراهی و حفظ برجامی که «تقریباً هیچ» دستاوردی برای ما نداشته، نداریم.
بـ مقابله به اقتضا؛ شاید این عنوان خیلی هم گویا نباشد، اما منظور این است که نگاه ما به سیاست نباید صفر و صدی باشد و باید به همه گزینهها فکر کرد و هدف دیپلماسی همین است که از همه زمینهها برای حفظ منافع کشور بهره بگیرد و تا آنجا که اصول اساسی سیاست و مشی کشور زیر سؤال نرفته، باید به گزینههای کم هزینهتر فکر کرد. در این راستا، میتوان به برخی از نگاههایی که در سطح جامعه، نخبگان و دولت وجود دارد، اشاره کرد:
1ـ مقابله با منطق برجامی و شکایت به مجامع قانونی؛ معتقدان به این گزینه میگویند، میشود با منطق برجام با برهمزنندگان آن مقابله کرد. برجام خود نحوه مواجهه با خاطی و سازوکار برخورد با برهمزنندگان برجام را مشخص کرده است. ایران در این زمینه خود را محق میداند و جهان این استدلال را میپذیرد؛ از این رو تداوم برجام به همراه شکایت به مجامع مشخص شده در برجام باید پیگیری شود. توصیهکنندگان این راه نتیجه آن را انزوای سیاسی آمریکا و خارج شدن حربه اجماع از دست آمریکا میدانند.
2ـ پذیرش اصلاح برجام؛ این نظر با نظرات انتقادی مواجه بوده و معتقد است در این صورت آمریکاییها و اروپاییها خواستار افزایش روند بازرسیها و تعلیق فعالیتهای موشکی و نفوذ منطقهای ما خواهند شد.
3ـ گزینه تداوم برجام منهای آمریکا؛ برخی در داخل معتقدند چنانچه راههای فوق نتیجه نداد، میتوان به ادامه برجام منهای آمریکا اندیشید. از منظر آنها، اروپاییها این توان را دارند. البته همانگونه که گفته شد اروپاییها نیز به این بازی تمایل دارند؛ اما عملکرد آنها در دو سال گذشته نمیتوان به اروپاییها در این زمینه اعتماد کرد. از این رو جمهوری اسلامی ایران باید دیپلماسیای را دنبال کند که طرحی به نام برجام منهای آمریکا به منزله یک گزینه خوب در برنامه اروپاییها تصور نشود و اساساً در دستور کار مسئولان کشور هم قرار نگیرد. رسوخ گزینه برجام منهای آمریکا در دستگاه سیاستگذاری ایران، یعنی وارد شدن در یک بازی پیچیده بین اروپا و آمریکا که باخت را برای ایران رقم خواهد زد. اساساً روابط بینالملل عرصه پیچیده و عدم اطمینانی است و به هیچ وجه نمیتوان در دیپلماسی با کشورهایی که سابقه استعماری دارند، خوشبین بود. خوشبینی در ماجرای برجام اکنون باید همه را هوشیار کرده باشد. بنابراین بازی برجام منهای آمریکا به معنای قرار دادن همه امتیازهای خود در سبد اروپاییها و وارد شدن در چرخه امتیازدهی و خسارت مطلق است. ضمن اینکه اساساً برجام منهای آمریکا وجود نخواهد داشت؛ زیرا خود اروپاییها به دلیل بنبستی که سالها پیش در مذاکرات با ایران رسیدند، پیشنهاد ورود آمریکا را دادند. این گزینه بازگشت به نقطه شروع با اروپایی است که به تنهایی قادر به تصمیمگیری نیست.
نتیجهگیری
به نظر میرسد، نتیجه نهایی گزینه فوق با خروج چندان تفاوت ماهوی ندارد و تنها رعایت سازوکارها و بازی با قواعدی است که حریف طراحی و در آن زمین بازی میکند و منتظر است با کوچکترین بهانه زمینه درگیرسازی ایران با مجامع بینالمللی و اعمال فشار اجماعی و بیشتر بر ایران را فراهم کند؛ از این رو باید در این بازی پیچیده، ضمن هوشمندی تمام و کمال حداقل به اقدامات مهم زیر توجه داشت:
1ـ بیان مواضع شفاف و محکم از داخل ایران به صورت اجماعی در قبال سناریوی ترامپ؛ دولت باید مواضع جمهوری اسلامی ایران را به صورت صریح و با پاسخ معتبر اعلام کند. نبود تهدید معتبر به منزله نقطه ضعف ایران تلقی خواهد شد و و نتیجه پیامدی آن افزایش فشارها خواهد بود. تهدید معتبر نه تنها بر رفتار آمریکا اثربخش است؛ بلکه در فعالتر کردن اروپا نیز کارآمد است و میتواند آنها را با موضع فعالتری در مقابل فشار بر آمریکا وارد بازی کند.
2ـ یکصدایی در رسانهها و مواضع؛ خروجی تحلیلها و اظهار نظرات رسمی باید یک صدا تولید کند و آن، وحدت و دفاع از حقوق ملت ایران است. تصویرسازی متشتت و متفرق از داخل در رسانهها دشمن را دچار اشتباه محاسباتی برای فشار بیشتر به ایران میکند که باید از آن اجتناب کرد.
3ـ مردود شمردن رویکرد ختم همه راه حلها در مذاکره با اروپا؛ پذیرش این رویکرد، یعنی وارد شدن در یک بازی دیگر بدون دستاورد مثبت میانمدت و درازمدت. همان طور که متولیان سیاست خارجی ایران میدانند، مسئله دیپلماسی عرصه بسیار پیچیدهای است؛ از این رو باید بازی پیچیدهای را برای سناریوی اروپایی در کنار برنامه مواجهه با سناریوی آمریکاییها طراحی کرد. از این حیث اروپاییها باید عملاً نشان دهند که مخالف جدی و عملی با حرکتهای ترامپ هستند، آنها باید با هر نوع شرط و شروط ترامپ مخالفت کنند. پذیرش هر یک از شروط ترامپ از سوی اروپا به منزله نقض برجام است. اروپاییها میدانند که هیچ گاه نمیتوانند به جای آمریکا تصمیم بگیرند یا جبران تعهدات آمریکا در برجام را داشته باشند. اگر آنها به طور واقعی همه تعهدات و الزامات برجام را میپذیرند، باید عملاً شرایط التزام به آن را نیز فراهم کنند. آنها باید به وضوح نشان دهند که نه تنها بر تعهدات خودشان در برجام پایبند هستند؛ بلکه باید اثبات کنند که خیالهای درازمدتی نیز برای دائمی کردن برجام را ندارند.
4ـ از منظر ما و با توجه به خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران در شرایط خطیر کنونی، خروج آمریکا از برجام میتواند زمینه خروج ایران را فراهم کرده و برجام را عملاً از حیز انتفاع بیندازد؛ چرا که سیاستگذاریهای مثلث متخاصم غربیـ عبریـ عربی مرتجع، برجام مکمل یا ثانویه را چیزی جز گرفتن باقیمانده برگهای برنده ما مانند قدرت موشکی و نفوذ منطقهای ایران تحلیل نمیکنند و ایران بدون این مؤلفههای قدرت را به مثابه لقمه راحتالحلقومی میدانند که میتوانند برای همیشه از شر آن راحت شوند. اگر همگان گوش به ندای رهبر عزیزمان بدهیم، ایستادگی و مقاومت بار دیگر باطلالسحر بافتههای دشمنان خواهد بود و گامی دیگر برای عبور از پیچ تاریخی. انشاءالله