رضا اشرفي/ شرق آسیا این روزها دورانی مهم را سپری میکند که شاید تا پیش از این چندان مشابه آنها دیده نشده است. یکی از این امور مربوط به شبهقاره کره است. رهبر کره شمالی به همراه ۹ مقام ارشد این کشور در دیداری بیسابقه پس از عبور از مرز دو کره با رئیسجمهور کره جنوبی دیدار و گفتوگو کرد. «کیم جونگ اون» رهبر جوان کره شمالی به همراه مقامات ارشد این کشور با عبور از مرز مشترک دو کره با «مون جائه این» رئیسجمهور کره جنوبی اولین دیدار رسمی خود را برگزار کرد. «کیم جونگ اون» نخستین رهبر کره شمالی است که از سال ۱۹۵۳، یعنی پایان جنگ دو کره، از کره جنوبی دیدار میکند.
اما اتفاق مهم دیگر در روابط میان هند و چین بوده است. نارا ندرا مودی، نخستوزیر هند در سفری کم سابقه به کشور همسایه شرقی و رقیب قدیمی، یعنی چین رفته است. پکن و دهلینو دو رقیب در حوزههای سیاسی و اقتصادی در منطقه به شمار میروند و سفر نخستوزیر هند به چین با وجود این رقابتها و اختلافات از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نخستوزیر هند در سفر خود به چین، طی توقف ٢٤ ساعته در شهر «ووهان»، با «شی جی پینگ» رئیسجمهور چین دیدار و درباره روابط فیمابین گفتوگو کرد. این گفتوگوها در حالی صورت میگیرد که علاوه بر اختلافات تاریخی میان دو کشور، در ماههای اخیر مناقشه دو طرف بر سر یک منطقه مرزی واقع در رشته کوههای «هیمالیا» بالا گرفته بود.
یکی از اولین و در عین حال اساسیترین اختلافات دهلی نو و پکن به اختلاف در مناطق مرزی دو کشور مربوط است. بر همین اساس نیز در جریان دیدار اخیر رهبران چین و هند دو طرف توافق کردند برای جلوگیری از بروز تنشهای مرزی تماس مداوم میان نیروهای نظامی برقرار شود.
بررسی آنچه در شبهجزیره کره و نیز مناسبات هند و چین میگذرد نشان میدهد که کشورهای این منطقه به دنبال پایان دادن به چالشهای پیش رو هستند تا در کنار اهداف اقتصادی زمینه را برای مقابله با بحرانسازی خارجی در منطقه فراهم کنند. دخالتها و اختلافافکنیهایی که از سوی کشورهایی مانند آمریکا در روابط این کشورها صورت گرفته از یک سو براقتصاد آنها تأثیر منفی داشته و از سوی دیگر رقابت منطقهای را ایجاد کرده و میرود منطقه را به انبار باروت مبدل کند.
اما رقابت هند و چین تنها به حوزه اقتصادی باقی نماند و همزمان با افزایش فاصله اقتصادی میان آنها، دو کشور رقابتهای خود را طی یک دهه گذشته در مسائل سیاسی منطقه تشدید کردهاند. اگر اختلاف مرزی هند با چین به مناطق شرقی هند مربوط است، اما در حوزه سیاسی مناطق غربی هند به میدان رقابت با چین تبدیل شده است. هند به شدت نسبت به افزایش تمایل چین برای نفوذ در پاکستان و افغانستان نگرانی دارد و نزدیکی پکن به اسلامآباد و کابل را در راستای محدودسازی خود ارزیابی میکند.
هندیها پاکستان را مهمترین رقیب و دشمن خود در سیاست خارجی میدانند؛ لذا دهلی نو نگران است که در صورت اتحاد استراتژیک میان پکن و اسلامآباد در آینده، در محاصره رقبای متحد شرقی و غربی قرار گرفته و فرصت تنفس برای دهلی نو محدود شود. اکنون چين و پاکستان دو متحد قوی که در راستای تقويت مناسبات تجاری و اقتصادی خود گام برمیدارند، پروژه «دالان اقتصادی چينـ پاکستان» را به سرعت پیش میبرند و قرار است این طرح اقتصادی با احداث شبکههای حملونقلی مدرن، تولید نیروگاههای انرژی و ایجاد مناطق ویژه اقتصادی، زیرساختهای کشور پاکستان را به سرعت مدرن کند و اقتصاد آن کشور را قوت ببخشد.
هندیها به این تحرکات چین در پاکستان به دیده تهدید نگاه میکند. البته ریشه این بدبینیها به مواضع چین در مقابل پاکستان برمیگردد و از دهه 1960 که موضوع عضویت هند در گروه تأمینکنندگان هستهای به صورت جدی مطرح شد، چین همواره اعلام کرده اگر قرار باشد هند به عضویت سازمان منع سلاح هستهای یا گروه تأمینکنندگان هستهای درآید، پاکستان نیز باید عضو همین سازمانهای مشابه شود. پیوند سیاسی چین و پاکستان متأثر از اختلافات دو کشور با هند حتی سبب شد تا در تابستان 2017 همزمان با اوج اختلافات اسلامآباد با واشنگتن، وزیر خارجه چین اعلام کند که همان اهمیتی که اسرائیل برای آمریکا دارد، پاکستان نیز دارای همان اهمیت برای چین است.
بر این اساس به نظر میرسد جدای از اختلافات تاریخی و مرزی پکن با دهلی نو، اما برای چین نزدیکی به پاکستان در مقابل نزدیکی بیشتر آمریکا به هند تفسیر میشود و در این شرایط چین تلاش دارد تا بخشی از رقابت بینالمللی خود با ایالات متحده را از طریق حمایت از پاکستان نشان دهد.
در دوران ترامپ سیاست آمریکا در شرق آسیا به جای رویکرد تعاملی در قالب تنشآفرینی و برهمزدن همگراییهای منطقهای تدوین و اجرا شد. بحرانسازی در روابط کرهشمالی با کرهجنوبی و دیگر کشورهای منطقه، دامن زدن به اختلافات چین و ژاپن، تحریک کشورهای حاشیه دریای چین علیه پکن، تقویت تسلیحاتی تایوان و میزبانی از رئیس این منطقه، دامن زدن به اختلافات میان هند و چین، حمایت از رفتارهای غیرانسانی بودائیان میانمار علیه مسلمانان و تحریک هند و پاکستان که به تشدید اختلافات مرزی طرفین منجر شد، از جمله رفتارهای بحرانساز آمریکا در شرق آسیا بوده است.
مجموعه این رفتارها درحالی صورت گرفت که آمریکا همزمان تلاش کرده با ادعای آمادگی برای مذاکره با کره شمالی و نیز حمایت از ژاپن و کشور حتی همسایه دریای چین و نیز تقویت موضع هند در برابر پاکستان، به باجگیریهای سیاسی و اقتصادی در منطقه بپردازد که محور آن را فروش تسلیحات نظامی تشکیل میداد؛ فرآیندی که از یک سو زمینهساز هزینههای نظامی سنگین برای کشورهای این منطقه و نیز تشدید اختلافات امنیتی و مرزی این کشورها شده که حاصل آن نابسامانیهای اقتصادی و تهدید سرمایهگذاری داخلی و خارجی در شرق آسیا میشود. براین اساس، کشورهای منطقه برای مقابله با این فرآیند و تهدیدهای احتمالی آن در قالب روابط دوجانبه و اتحادیههای منطقهای برای حل اختلافات گام برداشتهاند. رویکرد دو کره برای حل اختلافات و پایان دادن به شش دهه التهاب جنگ، تأکید ژاپن بر همگرایی با چین و کره شمالی، اقدامات چین و هند برای حل اختلافات مرزی برای توسعه اقتصادی با سفر مودی به پکن، گامهای هند و پاکستان برای حل اختلافات و نیز تأکید اتحادیه آسهآن بر همکاریهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی، برگزاری رزمایش نظامی مشترک پیمان شانگهای با حضور هند و پاکستان از جمله اقدامات منطقهای برای مقابله با رفتارهای بحرانساز آمریکا در منطقه قلمداد میشود.
حرکت دو کره و هند و چین را میتوان اقداماتی درونی برای مقابله با این وضعیت دانست که نشئت گرفته از بلوغ سیاسی منطقه برای مقابله با طراحیهای مخالفان ثبات منطقه است و این رفتارها ارتباط چندانی با جنجالسازیها و اعمال فشارهای آمریکا ندارد.