علی‌‌محمد ذوالفقاری، معاون توسعه مشارکت‌های مردمی کمیته امداد با بیان اینکه بیش از یک‌ونیم میلیون خانوار تحت حمایت این نهاد هستند، گفت: این خانوارها غالباً شامل زنان سرپرست خانوار، سالمندان و ایتام می‌شود. وی با بیان اینکه اعتبار 75 درصد از خدمات کمیته امداد از محل کمک‌های دولتی تأمین می‌شود، ابراز داشت: مشارکت مردمی فقط 25 درصد از منابع مالی مورد نیاز برای حمایت از مددجویان را شامل می‌شود.


  محمدحسین مصطفایی/  اگر شما هم خبر خاکسپاری پری دریایی! را دیده یا شنیده باشید آن هم همراه با عکس، تعجبی در ذهن شما شکل می‌گیرد و شاید ماه‌ها بعد بر اثر جست‌وجوی یک کاربر اینترنتی متوجه شوید که تصویر دیده شده مربوط به یک صحنه از فیلم هالیوودی است که ادعا شده جسدش را دریا به ساحل چابهار آورده است! 
نقل‌کننده این خبر می‌گوید: «این پری بعد از غسل و کفن در چابهار به خاک سپرده شد!» تصاویر تأثیرگذار این خبر به نحوی است که هر چند همه می‌دانند پری شخصیت داستان‌های تخیلی و قصه‌هاست؛ اما سبب شد برخی ماجرا را جدی بگیرند.
دو هزار کیلو گوشت سگ به سوسیس تبدیل شد! یکی دیگر از شایعاتی است که با تصاویر الحاق شده به آن سبب ایجاد بدبینی و عدم اعتماد جامعه ‌شد. در متن این خبر کذب آمده است: «مأموران نیروی انتظامی مشهد به دستان صاحبان کارخانه‌ای که از گوشت سگ سوسیس تولید می‌کردند، دستبند زدند.» وقتی همه عکس‌های این خبر را بررسی کردیم، مشخص شد عکس متهم‌ها مربوط به یک خبر حوادثی است. خبر دستگیری سه سارق در اصفهان که چهار سال پیش در پایگاه‌ها منتشر شد. عکس‌های سلاخ‌خانه مربوط به کشتارگاهی است که بدون اخذ مجوز از وزارت بهداشت، گوسفند ذبح می‌کرد و ماجرای عکس سگی که سلاخی شده بود، مربوط به دو سال پیش است و خبر دستگیری مردی که حیوان آزار بود؛ مردی که لاشه این حیوان بخت برگشته را به این حال و روز درآورده
 است.
شایعات، طرز تفکرات و نگرش‌ها درباره اشارات سطحی هستند که بدون داشتن تأییدیه رسمی انتشار می‌یابند. بخشی از گفت‌وگوهای مردم نقل یا رد شایعاتی است که در روز شنیده‌اند. در روزهای اخیر شایعاتی، مانند مرگ بقایی، کشف جسد رضاخان، استعفای وزیر ارتباطات، اخراج احمدی‌نژاد از مجمع، بازداشت احمدی‌نژاد و... در فضاهای رسانه‌ای و غیر رسانه‌ای کشور منتشر شده است که ضمن آنکه تأییدیه رسمی نداشته‌اند، باور تکذیب شایعه برای مردم هم اندکی دشوار است. مردم فکر می‌کنند آنچه می‌گویند باید به واقعیت بپیوندد؛ به همین دلیل است که پس از تکذیب شایعه پذیرش ردّ آن امکان‌پذیر نیست و شایعه می‌تواند تاریخ یک کشور و حتی سرنوشت یک ملت را تغییر دهد.
یکی از عوامل مهم شناسایی منبع شایعه این است که «چه کسی از شایعه سود می‌برد؟» در گذشته سرعت و شدت شایعات بسیار کمتر از امروز بود و شاید ماه‌ها طول می‌کشید که یک شایعه در سراسر کشور منتشر شود؛ اما اکنون شایعه سرعتی بیش از اخبار رادیو و تلویزیون گرفته است که دو عامل «اهمیت» و «ابهام» نقش گسترده‌ای در ایجاد شایعه دارند. این به آن معنا است که هرچه یک موضوع اهمیت داشته باشد و درباره آن ابهام، یعنی عدم شفافیت مطرح باشد، خوراک شایعه فراهم می‌شود. از سوی دیگر،‌ نبود شفافیت یا سانسور درباره یک شیء یا موضوع مهم می‌تواند جامعه‌ای را با بیماری شایعه مواجه کند، بنابراین با حاصل‌ضرب اهمیت در ابهام میزان و عمق شایعه آشکار می‌شود.
انگیزه‌های شایعه‌پراکنی عبارتند از: ایجاد ناامیدي، ایجاد وحشت و هراس، ایجاد بدبینی و تنفر، انحراف مسیر اخلاقی، ایجاد غرور بی‌جا، انگیزه‌هاي اقتصادي، انگیزه‌هاي اعتقادي، انگیزه‌هاي نظامی و انگیزه‌های سیاسی.

مراحل شکل‌گیری
 یک شایعه 
1‌ـ تعدیل و تسطیح: فرآیند تعدیل به این معناست که شایعه در مسیر حرکت خود فشرده‌تر، مختصرتر و کوتاه‌تر می‌شود؛ یعنی برخی از جزئیات آن، که عموماً برای درک درست اصل حادثه مورد نیازند، حذف می‌شود. این حذف در اثر تکرار متوالی پیام ادامه می‌یابد و نکات اصلی شایعه خلاصه و کوتاه می‌شود. شایعه دارای داستان می‌شود، داستانی که زمینه‌های زیادی هم برای بیان و نقل حوادث درباره آن وجود دارد.
2ـ فرآیند برجسته‌سازی: در مقابل حذف برخی جزئیات، جزئیات دیگری پررنگ شده و بر روی آن تأکید بیشتری می‌شود؛ به گونه‌ای که در بیان شایعه، داستان یا خبر به شکلی بازگو می‌شود که هیچ گونه شباهتی به اصل داستان ندارد؛ برای نمونه داستان مساوی شدن دربی دو تیم پایتخت‌نشین همواره با این شایعه مواجه است که آنها با هم ساخت و پاخت کرده‌اند که مساوی شوند یا بازی نکنند.
3ـ همانندسازی: هر کسی یک روایت از شایعه را نقل می‌کند، آن را با زبان خود و اعتقاد و فرهنگی که دارد، هم‌آوا می‌کند و به افراد و جریان‌های دیگری هُل می‌دهد و این سناریوی زنجیره شایعه با روایت‌های متفاوت تکرار می‌شود.

دسته‌بندی
 انواع شایعه 
1ـ شایعه‌های خزنده: برخی از شایعه‌ها به آرامی منتشر می‌شوند و به دلیل ارتباطات انسانی میان فردی شکل می‌گیرد. این نوع از شایعه در جمع‌های فامیلی، کارمندی و سازما‌‌ن‌ها دیده می‌شود و گاهی هم کاربردهای سیاسی و اجتماعی دارد.
2ـ شایعه‌های تند و سریع: این گونه از شایعه‌ها از طریق رسانه‌ها به سرعت جنبه اجتماعی می‌گیرند، قبلاً در قالب پیامک بود؛ اما اکنون ماهواره‌ها، رادیوهای بیگانه و تلویزیون‌ها جزء رسانه‌های در خدمت این نوع از شایعات هستند.
3ـ شايعات دلفيني: شايعاتی هستند كه به تناسب‌ زمان آشكار می‌شوند و بلافاصله پس از تأثیرگذاری براي مدتي پنهان مي‌شوند و دوباره با ايجاد زمينه و انگيزه، خود را آشكار مي‌كنند. به گفته «پستمن» اين شايعات، شايعات غواصي هستند. در اين نوع شايعه از آنچه در گذشته اتفاق افتاده، در زمان‌هايي كه كاربرد آن اقتضا مي‌كند استفاده مي‌كنند. گاهي مطالبي را آشكار و گاهي مطالبي را پنهان می‌کنند. به تعبير «پستمن» مانند نمكي هستند كه بر روي زخم پاشيده مي‌شوند و در طول تاريخ هميشه زنده هستند و كاربرد دارند. شايعات دلفيني زمان مشخصي ندارند و هرگاه زمينه آن فراهم شود، قابل خودنمايي هستند. شایعات دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی در مواقع گوناگون از این نوع است و با توجه به اینکه در هر سال چند موضوع مشخص مطرح می‌شود، نیازمند تدابیری است که می‌توان به راحتی در یک طیف گسترده پیش از بالا آمدن با آن مقابله کرد.
4ـ شایعه‌های شناور: شایعاتی شناورند که با توجه به موقعیت منتشر می‌شود. این شایعه مخفی است، البته تا زمانی که موقعیت آن فراهم شود.
همان‌گونه که گفته شد، شایعه ضد آرامش است و نوعی از بی‌اعتمادی اجتماعی و مقابله با آرامش کشور را دامن می‌زند؛ اما با این حال، راهکار مقابله با شایعه افزایش سواد مردم نسبت به اخبار و اطلاعات و اعتماد نکردن به مراجع نامعتبر است.

 مهدی فرهادی/ اگر نگاهی به گذشته داشته باشیم، شاهد خواهیم بود که هر سال متوسط سرعت اینترنت و ارتباطات موبایلی افزایش پیدا می‌‌کند و به این ترتیب موبایل‌های هوشمند ما به ابزارهایی قدرتمندتر تبدیل می‌شوند. هرچه رسانه‌های کوچکی، چون موبایل قدرتمندتر می‌شود، باید انتظار این مسئله را داشته باشیم که نقش رسانه‌های بزرگی، چون رادیو، تلویزیون و روزنامه‌ها نیز کوچک‌تر یا محدودتر شود و این به معنای کاهش اقتدار دولت‌ها و حکومت‌ها و افزایش قدرت رسانه‌هایی است که صاحبان بدون شناسنامه دارند. در انتخابات آمریکا شاهد قدرت‌یابی رسانه‌هایی، چون موبایل و شبکه‌هایی، همچون توئیتر بودیم. براساس نتایج یک نظرسنجی که مرکز تحقیقاتی پیو 2016 (Pew Research Center) انجام داده، حدود 44 درصد بزرگسالان آمریکایی اخبار و اطلاعات مربوط به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را از شبکه‌های اجتماعی دریافت کرده‌اند.
این موضوع نشان می‌دهد: 
1ـ خط مقدم مبارزه برای رسیدن به کاخ سفید تغییر کرده است. اگر در گذشته مردم منتظر پخش برنامه‌ها در ساعت و کانال خاصی بودند، اکنون این انتظار پیام صفر شده و همه اطلاعات در دسترس است. اجتماعات و سخنرانی‌های انتخاباتی همچنان مهم هستند؛ اما امروزه مردم، بیشتر اطلاعات و اخبار خود را از شبکه‌های اجتماعی در بستر اینترنت به دست می‌آورند.
2ـ برخلاف گذشته که پیام‌ها از طریق رسانه‌های جمعی با تردید و انفعال مخاطبان مواجه می‌شد، در پیام‌رسانی مبتنی بر اینترنت و شبکه اجتماعی، مردم از دوستان خود پیامی دریافت می‌کنند که بسیار متقاعدکننده‌تر از پیامی است که از کمپین‌های انتخاباتی نامزدها می‌شنوند. به دلیل همین موضوع است که انتخابات به شدت قطبی شده آمریکا بر اثر شبکه‌های اجتماعی یک آرایش متفاوت داشت؛ در حالی که بیشتر مطبوعات سنتی (حتی برخی مطبوعاتی که در گذشته از جمهوریخواهان حمایت می‌کردند) به صورت یکپارچه حمایت خود را از جناح رقیب ترامپ، یعنی دموکرات‌ها و هیلاری کلینتون اعلام کرده و تلاش خود را برای پیروزی او به کار گرفته بودند، شبکه‌های اجتماعی اینترنتی نقش پر رنگ خود را با قاطعیت اثبات کرده و عامل بزرگ پیروزی ترامپ بودند. آن هم در شرایطی که بخش بزرگی از هم‌حزبی‌های او اعلام کردند به ترامپ رأی نخواهند داد!
3ـ در شبکه‌های اجتماعی برخلاف گذشته، که صرفاً در مکان‌های بسته، تلویزیون‌ها یا روزنامه‌ها منتشر می‌شد، در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری سال‌های اخیر در آمریکا کاربران بسیاری از شبکه‌های اجتماعی با مشاهده ویدئوهای زنده یا ضبط شده، برای نامزدهای انتخابات، فرصت تعامل با رأی‌دهندگان را به وجود می‌آوردند؛ فرصتی که در گذشته به این شکل در فرآیند انتخابات وجود نداشت. 
4ـ شبکه‌های اجتماعی هزینه مالی انتخابات را به شکل محسوسی کاهش می‌دهد. در انتخابات 2017  شرکت‌های آماری اعلام کردند مردم آمریکا در مجموع بیش از 1284 سال زمان صرف خواندن محتوای شبکه‌های اجتماعی دونالد ترامپ کرده‌اند، در حالی که کسب همین مقدار توجه از طریق تبلیغات تجاری هزینه‌ای بالغ بر 380 میلیون دلار خواهد داشت. یکی از مواردی که ترامپ را در رقابت با کلینتون نگه داشته، استفاده فوق‌العاده از فیس‌بوک و به ویژه ارائه محتوای ویدئویی است.
5ـ برجسته شدن افراد و شخصیت‌هایی که در گذشته در انتخابات‌های پیشین نقش نداشتند؛ اما شبکه‌های اجتماعی این فرصت‌ها را در اختیار آنها قرار داد که به مثابه ستارگانی در عالم سیاست مطرح شوند. شبکه‌های اجتماعی در انتخابات آمریکا نظرات شخصی برخی از رأی‌دهندگان را نیز در کانون توجه عموم مردم قرار دادند؛ مانند شخص عکاسی که نامه‌ای به ترامپ را بر روی فیس‌بوک قرار داد و نامه او یکی از پرخواننده‌ترین مطالب تاریخ فیس‌بوک شد یا شهروندی که هنوز مشخص نبود به چه کسی رأی می‌دهد و هنگامی که در مناظره دوم بین کلینتون و ترامپ، پرسشی درباره سیاست‌های بخش انرژی پرسید، به ستاره‌ای در اینترنت تبدیل شد.

واکاوی پروژه نفوذ در سازمان محیط زیست‌ـ ۲


 محمدرضا فرهادی/ کاووس سیدامامی با تأسیس مؤسسه‌ای با عنوان میراث پارسیان که متشکل از هشت جاسوس آمریکایی بوده در داخل ایران مبادرت به جاسوسی کرده است. مؤسسه حیات وحش پارسیان که مدیریت آن برعهده کاووس سیدامامی بوده، در گزارش عملکرد این مؤسسه برای سال 94، اعلام کرده بود که جرج شالر معاون مؤسسه پنترا به ایران سفر کرده و دو هفته در شهرهای مختلف کشورمان تردد داشته است.
مؤسسه‌ای که شالر معاون آن است، تحت مدیریت شخصی به نام فِرِد لانا است. وی، علاوه بر این مؤسسه، ریاست مؤسسه‌ای که تحت پوشش محیط زیست از سوی محمد‌بن‌زاید ولی‌عهد امارات متحده عربی تشکیل شده، را نیز عهده‌دار است.
جرج شالر در پروژه‌ای  که تحت عنوان حفاظت از یوزپلنگ آسیایی از طریق مؤسسه کاووس سیدامامی راه‌اندازی شده بود، «مشاور خارجی و همکار پروژه» معرفی شده است و در جریان سفرش به ایران، به استان‌های یزد، سمنان و... سفر کرده است. شالر در سفر دو هفته‌ای به ایران، به مناطق مختلفی از جمله مناطق حساس و امنیتی در استان‌های مرکزی نیز سفر کرده بود.
یکی دیگر از افرادی که پشتیبانی این مؤسسه را در اختیار داشته، مراد طاهباز است که در تیم هشت نفره سیدامامی نیز حضور فعالی داشته و دارای تابعیت سه‌گانه ایرانی‌ـ آمریکایی‌ـ کانادایی است. مراد طاهباز، عضو هیئت مدیره مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان است. مؤسسه‌ای خصوصی که با روی کار آمدن معصومه ابتکار، از آبان 1392 یکی از شرکای پروژه حفاظت از یوز شناخته شد و خزانه‌دار آن به عنوان مدیر جدید این پروژه دولتی منصوب شد. عملکرد انحصاری او در حوزه حفاظت از یوزپلنگ تاکنون انتقادات بسیاری را به همراه داشته و شبهاتی را مبنی بر ایجاد رانت به وجود آورده است؛ مؤسسه‌ای که همتای آمریکایی آن با نام مؤسسه حیات وحش پارسیان در سال 2010 در آمریکا تأسیس شد.
شاه‌مهره سازمان اطلاعات آمریکا چگونه دستگیر شد؟
 دی ماه سال گذشته حسب گزارش کتبی یکی از نهاد‌های امنیتی که به دادسرای شهید مقدس ارجاع شد، به موجب دستورات قضایی و با آغاز تحقیقات انجام شده، مشخص شد متهمان پرونده با هدایت افسران اطلاعاتی سیا و موساد مأموریت‌های سه‌گانه‌ای را شامل موضوعات زیست‌محیطی، نفوذ در جامعه علمی ایران و جمع‌آوری اطلاعات از اماکن حساس و حیاتی کشور، از جمله پایگاه‌های موشکی کشور، دنبال می‌کرده‌اند. 
در تحقیقات انجام شده برخی متهمان به انجام سفر‌های متعدد به سرزمین‌های اشغالی از جمله به منظور شرکت در کنفرانس منارید که با حضور افسر اطلاعاتی موساد در رژیم صهیونیستی برگزار شده، اقرار و اذعان کرده‌اند که هدف کلی پروژه مشترک سازمان سیا و موساد، ایجاد بحران در برخی از حوزه‌های زیست‌محیطی ایران بوده و اطلاعات جمع‌آوری شده از طریق عوامل پنهان به آمریکا انتقال می‌یافته و در همین راستا دو نفر از افسران سازمان اطلاعات آمریکا با هویت معلوم در پوشش‌های مختلف به ایران و برخی از استان‌های کشور سفر کرده‌اند که از جمله اهداف آنها، ایجاد مؤسسه‌ای در قالب فعالیت‌های زیست‌محیطی بوده و طبق اسناد موجود، این مؤسسه حدود یک دهه پیش در ایران با طراحی آمریکایی‌ها برای تحقق اهداف مدنظر سرویس‌های اطلاعاتی سازمان سیا و موساد و جمع‌آوری اطلاعات طبقه‌بندی شده در حوزه‌های دفاعی و موشکی کشور ایجاد شده است.
حسب محتویات پرونده، یکی از متهمان اصلی، با مشخصات اختصاری م. ط دارای تابعیت سه‌گانه ایرانی، آمریکایی و انگلیسی و عضو و پشتیبان مالی مؤسسه ایرانی حیات وحش بوده و همچنین دیگر عضو مؤثر و مدیر این مؤسسه کاووس سیدامامی دارای تابعیت مضاعف کانادا و از مرتبطان اصلی افسر اطلاعاتی آمریکا در ایران بوده، به نحوی که این افسر اطلاعاتی در سفر به ایران در منزل کاووس سیدامامی استقرار می‌یافته است. گفته می‌شود در واقع این شبکه در پوشش اجرای پروژه‌های علمی و زیست‌محیطی نسبت به جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز اقدام می‌کرده است.
طبق تحقیقات انجام شده اعضای این شبکه در برخی از مناطق راهبردی کشور تعدادی دوربین در ظاهر برای رصد امور زیست‌محیطی نصب کرده بودند که در واقع پوششی برای رصد فعالیت‌های موشکی کشور بوده و تصاویر و اطلاعات ثبت شده را برای بیگانگان ارسال می‌کرده‌اند.
پس از بازداشت کاووس سیدامامی و ارائه اسناد و اطلاعات موجود به وی در فرآیند تحقیقات، وی از بازجوی خود برای پاسخ به پرسش‌ها، فرصتی درخواست می‌کند که مورد پذیرش قرار می‌گیرد، اما پس از مراجعه متهم به محل نگهداری خود در بازداشتگاه، با تدارک مقدمات، در سرویس بهداشتی اقدام به خودکشی می‌کند.


 سید فخرالدین موسوی/ «آقای خاتمی تصور نکند اگر در جلسات خصوصی حرفی می‌زند، کسی حرف‌های او را نمی‌فهمد یا نمی‌شنود! موضع‌گیری‌هایش و تمام مسائلی که بیان می‌‌کند همه به گوش نظام می‌رسد! در جلسات خصوصی مطالبی را علیه نظام مطرح می‌کنند که نشان می‌دهد از ۸۸ به این سو تغییر نکرده و بر مواضع خود اصرار دارند.» این جملات ساده محمدرضا ترقی، عضو حزب مؤتلفه اسلامی در پاسخ به این پرسش که «چرا وضعیت آقای خاتمی تغییر نکرده و راه آشتی آنها با نظام چیست؟» با تفسیری فرامتنی، به تیترهای عجیبی در رسانه‌های اصلاح‌طلب تبدیل شد! روزنامه اعتماد «شنود اصلاحات» را بر صفحه اول خود قرار داد و نوشت: «قصه امروز و ديروز نيست. اصلاح‌طلبان به دشمن انگاشته‌شدن عادت كرده و از شنود شدن واهمه ندارند. با هر كدام‌شان كه حرف مي‌زني مي‌گويد كاش محتواي جلسات و اظهارات ما بي‌كم‌وكاست يا دگرگوني منتقل شود. اصرار دارند كه ما چيزي از كسي پنهان نداريم و در جلسات خصوصي نيز همان حرف‌هايي را مي‌زنيم كه پشت تريبون... براي اصلاح‌طلبان اما فرقي نمي‌كند كه ابزاري براي شنود استفاده شده باشد يا يكي از خودي‌ها غيرخودي از آب درآمده و حرف‌هاي مهم را جايي بزند كه نبايد؛ تأكيد مي‌كند كه خفا و عيان‌شان يكي است.»
 این روزنامه در مصاحبه با محمدرضا خاتمی و با تیتر «اصلاح‌طلبان از شنود استقبال مي‌كنند» سعی می‌کند ماجرا را به سال‌های پیش نیز بسط دهد و به نقل از وی مدعی می‌شود: «بناي اصلاح‌طلبان هميشه بر اين موضوع بوده است كه همواره در حال شنود هستند. اين شنود محدود به جلسات نيست؛ بلكه محل كار، محل زندگي و حتي اتومبيل‌هاي اصلاح‌طلبان شنود مي‌شود... نزديك به ١٥ سال پيش آقاي خاتمي مشغول ساخت يك آپارتمان بودند. پس از آنكه بنايي اين پروژه به پايان رسيد، تجهيزات شنود پشت پريز‌هاي اين آپارتمان پيدا شد. پس از اين اتفاق، گزارش آن طي يك نامه رسمي به رئیس قوه قضائيه اطلاع داده شد تا پيگيري‌هاي قضايي صورت پذيرد.» خطی که روزنامه «آرمان امروز» نیز با تیتر «تکرار رسوایی شنود» آن را دنبال کرد و به نقل از جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران با حمله به محمدرضا ترقی نوشت: «رئیس دولت اصلاحات مثل آقای ترقی نیست و چیز پنهانی ندارد، آقای ترقی هم در رفتار خود تجدیدنظر و سعی کند مثل رئیس دولت اصلاحات، که ظاهر و باطنش یکی است، باشد تا نگران مطالبی که در پنهان می‌گوید نشود.» این روزنامه نیز برای انجام مأموریت خود به منظور گسترش دادن موضوع شنود به نقل از عباس عبدی نوشت: «دو ملاقات با آقای رئیس دولت اصلاحات داشتم؛ ملاقات اول یک ماه بعد از انتخاب او در سال ۱۳۷۶ است که می‌نویسد با او در ساختمان ریاست‌جمهوری ملاقات کردم؛ ولی برای صحبت با من رادیو را روشن و صدای آن را بلند کرد. گفتم که طبعاً به محل کارش اعتماد ندارد، بعداً درست می‌شود. ملاقات دوم در زمستان ۱۳۷۹ در کاخ سعدآباد انجام شد که به‌ گفته آقای عبدی رفته بود که بگوید نامزد دور دوم ریاست‌جمهوری نشود که باز هم صدای رادیو را روشن و بلند کرد و در واقع همه چیز همان موقع دستگیرم شد که اوضاع چگونه است.» روزنامه «شرق» از دیگر رسانه‌های اصلح‌طلب بود که به این موضوع پرداخت و تحت عنوان‌ «چه كسي از شنود گفت» بدون اشاره به اینکه برخی افراد چه می‌گویند که از شنیده شدن صحبت‌های‌شان واهمه دارند، به نقل از «مجید انصاری» از چهره‌های اصلاح‌طلب نوشت: «من به‌ کرات مي‌بينم در جلسه‌اي وزير، مسئول عالي‌رتبه قضائي، نمايندگان مجلس يا مقامات نشسته‌‌اند و به دور‌و‌بر خود نگاه مي‌کنند، آهسته يا در گوشي صحبت مي‌کنند و مي‌ترسند که آنجا شنود شود.» یا به قول از محمدرضا تابش نوشت: «شنيدم که در بعضي جاها برگه‌هاي امضا‌شده هم هست که ضابطان خودشان مي‌توانند اقدام به شنود کنند؛ بايد اين رويه‌ها را بررسي کنيم تا رايج نشود.» تا با طرح این موضوع آن هم بر اساس شنیده‌ها القای این موضوع را که فضای امنیتی در کشور حاکم است، کامل کنند؛ اما در مقابل این فضاسازی رسانه‌ای که از یک سو اتهام شنود غیرقانونی را به دستگاه امنیتی وارد می‌کنند و از سوی دیگر سعی می‌کنند تصویر دلخواه خود از رئیس دولت اصلاحات را ارائه دهند، دو مورد بسیار قابل توجه است:
اول پاسخ محمدرضا ترقی به حواشی ساخته شده برای مصاحبه‌اش است. او در توضیح ماجرا گفت، من مسئله شنود را مطرح نکردم؛ بلکه این رسانه‌های اصلاح‌طلب بودند که چنین ادعایی را مطرح کردند. وی افزود: «منظور من این بود که اين‌طور نيست كه برخي تصميم‌گيري‌ها كه در جلسات خصوصي اينها مطرح مي‌شود و براي نظام مشكل‌ساز است، به بيرون درز نكند. تصور نكنند كه نمي‌شود يك تحليل واقعي از تصميمات پشت پرده اصلاح‌طلبان داشت. بحث شنود اصلاً نيست. نيازي هم به شنود اين‌جور جلسات نيست؛ از بين خودشان افرادي هستند كه مسائلي را به ‌راحتي بيرون مي‌آورند و در جلسات و محافل ديگري مي‌گويند كه منتقل مي‌شود.»
دوم خبری که به صورت اتفاقی و چندی قبل از طرح مسئله شنود، در فضای رسانه‌ای کشور مطرح شد. عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه‌ «جوان» در یادداشتی افشا کرد: «برخی از بزرگان اصلاحات به رهبری نامه نوشتند که ما می‌دانیم [در انتخابات۸۸] تقلب نشده است، رهبری از آنها خواست که دو کار انجام دهند؛ یکی اینکه وقتی می‌گویید تقلبی نشده، همین که به من نوشته‌اید را به مردم بگویید و دومین خواسته این بود که شعارهای ساختارشکنی که در خیابان‌های تهران داده شده را بیایید و بگویید که اینها از ما نیستند.» موضوعی که البته هرگز اتفاق نیفتاد و انتظار برای تحقق آن نیز بیهوده به نظر
 می‌رسد.


  احمدرضا هدایتی/ مسابقه نابرابر بین افزایش حقوق و رشد تورم، اگرچه همزمان با جنگ تحمیلی به‌شکل غیررسمی و شاید در ابتدا به‌صورت نامحسوس آغاز شد، اما با وجود گذشت چند دهه از پایان جنگ تحمیلی، این مسابقه ظالمانه همچنان استمرار یافته و قرار نیست به سادگی پایان پذیرد.
البته این رقابت پیوسته با فراز و فرود همراه بوده است؛ اما به ‌نظر می‌رسد در جریان این مصاف نابرابر، برخی از اقشار، از جمله بازنشستگان و به‌ ویژه بازنشستگان پیش از ابلاغ «نظام هماهنگ حقوقی» در سال 1373، بیشترین آسیب را متحمل شده‌اند.
براساس این طرح، قرار بود نظام پرداخت حقوق کارمندان دولت بر اساس یک‌سری قوانین جدید و متناسب با نوع مشاغل و نیز نرخ رشد تورم، یکسان‌سازی، محاسبه و پرداخت شود، اما گویا در جریان اجرای این قانون سهم بازنشستگان قبل از سال 73 به‌طور کامل و حتی ایجاد تعادل و توازن بین حقوق پرداختی به شاغلان و بازنشستگان پس از اجرای این قانون نیز به فراموشی سپرده شد.
از آن سال تاکنون (یعنی طی 23 سال گذشته) بازنشستگان و پیشکسوتان عزیز، همواره در تلاش بوده و هستند تا این تبعیض آشکار و ظالمانه را به گوش مسئولان محترم برسانند، اما با اینکه طی این سال‌ها، دست بسیاری از آنها از دنیا کوتاه شده، هنوز مشکل موردنظر و به ویژه «اختلاف حقوق بازنشستگان قبل و بعد از نظام هماهنگ» که گاهی در یک شغل یکسان به حدود دو برابر می‌رسد، حل نشده است.
این در حالی است که این گروه (یعنی بازنشستگان پیش از سال 73) از پاداش پایان خدمت نیز محروم بوده و از این بابت نیز چیزی دریافت نکرده‌اند.
همان‌گونه که اشاره شد، در طول 23 سال گذشته بسیاری از بازنشستگان مورداشاره، دارِ فانی را وداع گفته و از دنیا رفته‌اند و لذا حال این شبهه ایجاد شده است که آیا واقعاً مسئولان محترم، با دادن وعده‌های چندساله برای رفع تدریجی و پلکانی مشکل حقوق کسانی که معلوم نیست تا چند سال دیگر در قید حیات باشند، در پی وقت‌کشی برای حذف تدریجی صورت‌مسئله هستند؟
چگونه می‌توان پذیرفت، در کشوری که قیمت کالا و خدمات برای همه اقشار یکسان است، یک گروه  آسیب‌پذیر به علت غفلت مسئولان ذی‌ربط، از مزایای یک قانون بی‌بهره باشند، در حالی‌که منابع لازم برای ترمیم حقوق مسئولان و مدیران به سادگی تأمین و پرداخت می‌شود؟
آیا کسانی که بعضاً حقوق چند ده میلیونی دریافت کرده یا از وضعیت مالی خوبی برخوردارند، می‌توانند وضعیت یک بازنشسته یا کارگر را درک کنند که باید با حقوق حدود یک میلیون تومانی، هزینه‌های سنگین، اجاره خانه، دارو و درمان، پوشاک، خوراک، رفت‌وآمد، تحصیل و ازدواج فرزندان و بسیاری از دیگر هزینه‌ها را تأمین کند؟ 
به‌ راستی مسئولان بزرگوار نمی‌دانند که برخلاف تصور عمومی، هزینه خانواده‌ها پس از بازنشستگی به دلایل گوناگون، مانند بیکاری فرزندان، هزینه ازدواج فرزندان و هزینه‌های جانبی پس از آن یا افزایش بیماری‌ها و امثال آن، افزایش می‌یابد؟
بی‌توجهی مسئولان به این شکل این شائبه را ایجاد کرده که این بی‌توجهی ناشی از آسودگی خاطر آنهاست؛ چرا که شاید درباره آینده حقوقی خود چنین دغدغه‌ و نگرانی را نداشته باشند.