آیت‌الله عباس اخوان استاد حوزه و دانشگاه گفت: برخی از مخالفان حضور امام زمان(عج) و رسیدگی ایشان به شیعیان را قبول ندارند، در حالی که در روایات متعدد آمده؛ ایشان همانند خورشید هستند که از ورای ابر نورافشانی کرده و مردم از روشنایی نور ایشان مستفیض می‌شوند، به طوری که حضرت بقیه‌الله(عج) در این باره می‌فرمایند: ما از اعمال شما شیعیان مطلع هستیم و آنها را تأیید می‌کنیم و چیزی بر ما پوشیده نیست.

بهترین هدیه خدا به انسان

با اندک توجهی در نعمت‌هایی که خدا به انسان ارزانی داشته، به روشنی می‌توان به این مطلب دست یافت که همه نعمت‌ها از زیبایی و ارزش خاص بالایی برخوردار هستند؛ چرا که این نعمت‌ها در جهت رفاه و آسایش انسان هستند، تا اینکه انسان روزگار را به سختی و مشقت نگذراند.
درباره ارزش‌گذاری نعمت‌هایی که در اختیار انسان است، این سؤال مطرح می‌شود که کدام یک از جایگاه برتری برخوردارند؟
برای جواب این سؤال خوب است کارایی نعمت‌هایی را که در اختیار انسان است، مطالعه کنیم. بعضی از نعمت‌ها که در اختیار انسان قرار داده شده، با توجه به اهمیت و فواید فراوانی که دارند بیشترین استفاده‌‌ آنها مختص به زندگی دنیایی است. خدای سبحان در سوره مباركه «الرّحمن» فهرستی از موجودات جهان آفرینش و مجموعه‌هایی از نعمت‌های مادی و معنوی خود را بیان می‌فرماید؛ از دنیا و آخرت، از انسان و فرشته و جنّ، از آفرینش انسان و سیر كمالی او، از بهشت و سعادت‌های ابدی، از نعمت‌های ظاهری و باطنی و... .
 از این رو در حوزه‌های گوناگون انسانی مواردی در روایات و آیات وارد شده که بهترین نعمت معرفی شده است و در اینجا به چند نمونه اشاره می‌کنیم:
1 ـ حوزه هدایت انسان
«الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ»؛ خداى رحمان، قرآن را یاد داد. انسان را آفرید، به او بیان آموخت. (الرحمن/ ص4‌ـ 1)
این آیات نورانی نشان‌دهنده این نكته است كه قرآن كریم، اولین و مهم‌ترین و پربارترین نعمت الهی است؛ زیرا انسان، تنها در سایه تعلیم خداوند و دریافت و تلقّی قرآن، به كمال نهایی خویش می‌رسد و تا قرآن نباشد، كسی به مقام انسانیّت راه نمی‌یابد.
2 ـ حوزه بدن و جسم
یکی از برترین نعمت‌هایی که خداوند متعال در اختیار انسان نهاده است، نعمت «سلامتی و صحت جسم و جان» است. چنانکه مولای متقیان علی(ع) نیز در این باره چنین فرموده‌اند: «اَلصِّحَّةُ اَفضَلُ النِّعَمِ»؛ سلامتى بهترین نعمت است.
3 ـ آخرت
در بیانی از حضرت رسول(ص) نیز آمده است: «الموت تحفه المومن»؛ هیچ هدیه‌ای برای انسان بهتر از هدیه مرگ نیست، چرا که انسان تمام وجودش از مرگ لذت می‌برد و بعد از مرگ اولیا و انبیا را می‌بیند و با آنها محشور می‌شود.
 4 ـ حوزه راهنمایی و ارشاد
امام صادق(ع) مى‌فرمايد: «وقتى خداوند عقل را آفريد، فرمود: قسم به عزت و جلالم! موجودى را نيافريدم كه برمن از تو عزيزتر باشد.» (شيخ مفيد، الاختصاص، ص 243)
پيامبر(ص) می فرماید: «يا عَلىُّ اَلْعَقْلُ مَا اكْتُسِبَتْ بِهِ الْجَنَّةُ وَ طُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحْمنِ»؛ اى على! عقل چيزى است كه با آن، بهشت و خشنودى خداوند مهربان به دست مى‌آيد.(من لايحضره‌الفقيه، ج ۴، ص ۳۶۹، ح ۵۷۶۲)
پيامبر(ص) می‌فرماید: «مَثَلُ الْعَقْلِ فِى الْقَلْبِ كَمَثَلِ السِّراجِ فى وَسَطِ الْبَيْتِ؛» عقل در دل، همانند چراغ در ميان خانه است.(علل الشرايع، ص ۹۸، ح ۱)
عقل را نیز مي‌توان بهترين هديه خداوند به انسان دانست. توضيح اينكه خداوند نعمت‌هاي فراواني ارزاني انسان داشته، در بين اين نعمت‌ها، نعمت عقل از جايگاه ويژه و خاصي برخوردار است. به همين جهت است كه در جاي جاي روايات، اين نعمت را به ویژه به خداوند نسبت داده و هديه الهي دانسته است با اينكه تمام نعمت‌ها از آن اوست، در واقع اين يك نوع اضافه تشريفي به خداوند متعال است و کار عقل راهنمایی و ارشاد است.

بهترین نعمت
بهترین نعمت، نعمت ولایت است؛ چون همه نعمت‌ها در سایه ولایت معنا و مفهوم می‌یابد حتی نعمت توحید؛ چه اینکه از امام باقر(ع) چنین وارد شده است: «به وسیله ما خدا بندگی می‌شود و به وسیله ما خدا شناخته می‌شود و به وسیله ما توحید خداوند متعال تحقق می‌یابد و حضرت محمد(ص) حجاب خدای متعال است.»
تحقق بندگی به وسیله اهل بیت(ع) هم مربوط می‌شود به آن عبادت و معرفتی که خود اینها نسبت به خدای متعال دارند و هم به وساطتِ ایشان در این امر برای دیگران، زیرا وسیله هدایت همه خلایق به سوی خدا اینها هستند. بنابراین هر موحدی که در عالم یافت شود، به برکتِ وجود ایشان به توحید نایل شده و به همین دلیل حضرت محمد(ص) را حجاب خدا نامیده‌اند.
ولي و سرپرست حقيقي انسان خداي متعال است و پس از خداوند، انبيا و جانشينان معصوم آنها بر انسان به اذن الهي ولايت دارند. قرآن كريم در اين زمينه می‌گوید: «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون.» (مائده/ ص55) مراد از الذين آمنوا در اين آيه حضرت علي(ع) است كه پس از پيامبر(ص) خليفه و جانشين بلافصل او در امر ولايت است. در زمان غيبت معصوم نيز، فقيه عادل جامع‌الشرايط، ولي و سرپرست مؤمنان است.
از پاره‌اي از احاديث در ذيل بعضي از آيات مربوط به نعمت استفاده مي‌شود، مهم‌ترين و عظيم‌ترين و مؤثرترين نعمت خداوند به خلق، نعمت ولايت اهل بيت(عليهم‌السلام) است.
اصبغ‌بن‌نباته از اميرالمؤمنين(ع) نقل مي‌كند كه حضرت فرمودند: «چه مي‌شود گروهي را كه سنت پيغمبر را تغيير دادند و از وصي او اعراض كردند، آيا نمي‌ترسند از نزول عذاب الهي؟ سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْراً وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَار»ِ؛ آيا نمي‌بيني كساني را كه نعمت‌هاي خدا را به كفر تبديل كردند و قوم خود را به نابودي كشاندند. (ابراهيم، ص 28)
 آنگاه فرمودند، آن نعمتي كه خداوند بر بندگانش نازل كرده است، ماييم و به وسيله ما در قيامت رستگار مي‌شوند. (اصول كافي، ج 1، ص 217)
مراد بزرگ‌ترين نعمت خداوند بر خلقش مي‌باشد و آن ولايت ما اهل بيت(ع) است. در ذيل آيه «وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً» از امام كاظم(ع) سؤال شد، مراد از نعمت ظاهري و باطني چيست؟
حضرت فرمودند: مراد از نعمت ظاهري امام ظاهر و مراد از نعمت باطني امام غایب است. راوي تعجب كرد كه مگر در بين شما ائمّه، امامي هست كه غایب شود؟ فرمود: «نِعَمَ يغيبُ عَن اَبصار ِ النّاسِ شِخصُه و لا يغيبُ عَن قُلوبِ المُؤمِنينَ ذِكرُهُ و هو الثاني عَشَرَ مِنّا» (بحار، ج51، ص 150)
امام كاظم(عج) اين سخن را زماني فرمود كه هنوز امام زمان(عج) متولد نشده بود و اين امر به خاطر آماده كردن مردم و آگاه كردن آنها از آمدن آن امام غایب است.
اين احاديث ثابت مي‌كند اهل بيت(ع) عموماً و امام زمان (عج) خصوصاً، نه تنها نعمت‌ هستند؛ بلكه بزرگ‌ترين نعمت خداوند بر خلقند؛ چرا كه خداوند به وسيله آنها به ديگران نعمت مي‌دهد. بي انصافي است كه كسي آب و نان و زمين و آسمان، باد و باران، سلامتي و عاقبت، پدر و مادر و غيره را نعمت بداند امّا دين، ولايت اهل بيت و امام معصوم را نعمت نداند!! نعمت بزرگي كه شكر فراواني نياز دارد و شكر آن چيزي جز محبت و اطاعت از ايشان نيست.
ولايت نعمتي گرانسنگ است كه درك و هضم آن و خود را در مسير هدايت ولایي قرار دادن، سبب مي‌شود انسان در صراط مستقيم قدم بگذارد و صراط مستقيم آخرش بهشت و رضوان الهي خواهد بود.

 در فرهنگ قرآن، اخلاق و عقاید از یکدیگر جدا نیستند و معمولاً به دنبال هر پیام عقیدتی، نتیجه‌ای اخلاقی بیان می‌شود. راز و رمز این ظرافت در تنیدگی اخلاق، توحید و کرامت انسانی در قرآن است و از این رو مکتب تربیتی قرآن افزون بر مکتب‌های تربیتی دیگر ادیان که گزاره‌های اخلاقی را به نتایج دنیوی یا اخروی متکی می‌کند، دو روش دیگر را در اخلاق ارائه می‌کند که حتی دیگر مکاتب توحیدی چنین ویژگی‌ای ندارند. اولی اخلاق بر مبنای کرامت انسانی و تأکید بر عزت و شرافت جوهرة انسانی که هر کس آن را شناخت، هرگز به ذلت گناه آلوده نمی‌کند. قال امیرالمؤمنین علی(ع): «من کرُمت علیه نفسه، لم یهنها بالمعصیه» و دومی که آن را اخلاق خواص می‌نامیم، به دنبال ذوب شدن اَنانیت و هوای نفس انسان در جهاد با نفس و تمکن انسان در انس با توحید حاصل می‌شود.
توضیح آنکه انسان گاه خود را در محضر مولایی می‌بیند که در گرامیداشت او از هیچ چیز فروگذار نکرده است؛ نعمت‌های زمینی و آسمانی، مادی و معنوی را از همه طرف برای او فراهم کرده و با درک چنین مقامی بسیار ناسپاس باید باشد که کرامت انسانی خود را در برابر گناه خوار و ذلیل کند؛ از این رو یوسف‌وار در برابر گناه فریاد بر می‌آورد: «مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوایَ»؛ هرگز تن به گناه نمی‌دهم و به او پناه می‌برم که او پروردگار من است و مرا در مقام کرامت انسانی قرار داده است. گاه با طی منازل سلوک به جایی می‌رسد که دیگر خودی نمی‌بیند و همه چیز خود را در پای محبوب قربانی کرده است.
در این مقام، همة گزاره‌های اخلاقی رنگ توحیدی به خود می‌گیرد و اگر زشتی بد است، چون محبوب نمی‌پسندد و اگر بنده در دلِ خود جز به خوبی‌ها نمی‌اندیشد، چون قلب مؤمن ظرف انوار بهترین طلعت‌ها است و ظرف و مظروف ‌باید با هم تناسب داشته باشند.
«إن لله فی‌الأرض أوانی، ألا و هی القلوب»؛ به درستی که در روی زمین برای خداوند ظرف‌هایی است، هان که آن ظرف‌ها قلوب انسان‌های مؤمن است.


 کبری فرشچی/ ماجرای گشت ارشاد و برخورد با بدحجابان انگار همیشه داغ است و هر از چند گاه با یک حادثه تازه و انتشارش در شبکه‌های اجتماعی به مدد بهره‌گیری رسانه‌های غربی از تکنیک برجسته‌سازی تا مدت‌ها نقل محافل می‌شود و چالشی بزرگ در حوزه زنان و خانواده ایجاد می‌کند. اما حکایت حجاب و عفاف زن ایرانی از آن حکایت‌هایی است که ریشه‌هایش به دوران هخامنشیان باز می‌گردد و گواهش حکاکی‌های نقش بسته بر روی سنگ‌های تخت جمشید و دیگر بناهای تاریخی‌ است تا اثبات کند زن ایرانی حتی پیش از مسلمان شدنش حجاب و عفاف را سرلوحه پاکدامنی خود قرار داده بود. به همین دلیل هم است که هنوز و همچنان حجاب به منزله مطالبه‌ای عمومی مطرح می‌شود. بر همین اساس سال 1384 بود که حجاب و عفاف در قالب قانون نشست و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی مصوبه‌ای جامع در این حوزه پا به عرصه وجود گذاشت. مصوبه گسترش فرهنگ حجاب و عفاف تکلیف قانونی 26 دستگاه را در این حوزه روشن کرده است، اما ما فقط با وظایف یک دستگاه و در یک بخش آشنا هستیم؛ 
گشت ارشاد.
حالا دیگر مصوبه عفاف و حجاب وارد 13 سالگی خود شده است. طرح راهكارهاي اجرايي گسترش فرهنگ عفاف و حجاب 13 دي 1384 به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيد، بر اساس این طرح 26 وزارتخانه، سازمان و دستگاه اجرايي موظف به اجراي اصولي براي گسترش فرهنگ حجاب و عفاف شدند. پیگیری این مصوبات در ابتدا به دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی از زیرمجموعه‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی سپرده شد؛ اما پس از چند سال و مشاهده عملکرد نامطلوب دستگاه‌ها در این زمینه، در سال 87 نظارت این طرح به وزارت کشور واگذار شد و تا به امروز نیز این مسئولیت برعهده این وزارتخانه است.

حجاب بانوان نوک پیکان 
تغییر ارزش‌ها 
برای تسلط بر هر جامعه‌‌ای ابتدا باید به سراغ تغییر ارزش‌های آن جامعه رفت و در آن نفوذ کرد. جامعه ایران جامعه‌ای مسلمان و سنتی است و حجاب نه فقط یک دستور دینی، بلکه نمادی از ارزش‌های جاری در جامعه است. از سوی دیگر زن ایرانی قلب کانون خانواده است و در شکل‌گیری ساختار ارزشی خانواده و جامعه نقشی اساسی دارد. همه اینها دلایل مستند و مستدل را برای هدف گرفتن حجاب زن ایرانی به عنوان نخستین دژ در برابر نفوذ و تغییر باورها و ارزش‌های جامعه برای تسلط نهایی فراهم می‌کند. در این مسیر اگرچه قوانین مصوبی داریم، اما کم‌کاری دستگاه‌ها برای اجرای این قوانین و مصوبه‌ها و مسئولیت‌هایی که در قبال نهادینه کردن فرهنگ و باور به حجاب در مردم داشته‌اند موجب شده تا امروز به شرایطی برسیم که نمادی از توفیق برنامه‌های نفوذ در جامعه است و بار کم‌کاری همه دستگاه‌های مسئول در این حوزه بر دوش یک دستگاه افتاده است؛ نیروی انتظامی و گشت ارشاد.

26 دستگاه مسئول 
در گسترش حجاب و عفاف 
بازخوانی مصوبه 427 شورای عالی انقلاب فرهنگی در گسترش عفاف و حجاب می‌تواند توجیه‌کننده برجسته شدن عملکرد گشت ارشاد باشد. 
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با 21 وظيفه، وزارت بازرگاني با 13 وظيفه، سازمان صداوسيما با 31 وظيفه، نيروي انتظامي با 21 وظيفه، سازمان جوانان با 14 وظيفه، وزارت آموزش‌و‌پرورش با 21 وظيفه، وزارت علوم با 17 وظيفه، مركز زنان و خانواده با 6 وظيفه، وزارت ارتباطات با 8 وظيفه، سازمان تربيت‌بدني با 18 وظيفه، شهرداري با 10 وظيفه، وزارت بهداشت با 17 وظيفه، ستاد امر به معروف و نهي از منكر با 11 وظيفه، سازمان بهزيستي با 5 وظيفه، وزارت امورخارجه با 10 وظيفه، وزارت كار با 5 وظيفه، مجلس شوراي اسلامي با 7 وظيفه، وزارت كشور با 11 وظيفه، سازمان مديريت و برنامه‌ريزي با 9 وظيفه، قوه ‌قضائيه با 5 وظيفه، وزارت مسكن با 9 وظيفه، سازمان ميراث فرهنگي با 11 وظيفه، بسيج با 6 وظيفه، وزارت راه با 7 وظيفه و سازمان تبليغات اسلامي با 12 وظيفه، سازمان‌ها و نهادهايي هستند كه در مصوبه 427 شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي گسترش عفاف و حجاب نام و وظايف‌شان ذكرشده است. 
اما اگر به سراغ عملکرد این دستگاه‌ها برویم، وضعیت عفاف و حجاب در جامعه خود گویای کارنامه نامقبول عملکرد آنهاست؛ کارنامه‌ای که بار مسئولیت نیروی انتظامی را در این حوزه سنگین‌تر کرده است. 

ایستاده در غبار 
حجاب بیش از هر موضوعی، فرهنگی است و چنانچه به عنوان یک باور در اذهان زنان و دختران جامعه جای بگیرد، اساسی‌ترین گام در گسترش فرهنگ حجاب و عفاف برداشته شده است؛ چرا که تغییر باورهای افراد به سادگی امکانپذیر نیست. 
به همین دلیل هم در مصوبه حجاب و عفاف بیشترین وظایف بر عهده دستگاه‌های فرهنگ‌ساز جامعه، یعنی صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و وزارت علوم گذاشته شده است. 
اگر وزارت آموزش و پرورش و دستگاه تعلیم و تربیت را در رأس هرم تعمیق باور و ارزش‌های اسلامی از جمله حجاب و عفاف بدانیم، می‌بینیم آموزش و پرورش، هم در اصلاح وضعیت حجاب و انتقال این هنجار به فرزندان و هم در تضعیف و سست شدن این هنجار در بین نوجوانان و جوانان سهم چشمگیری دارد. به خصوص اینکه مردم و خانواده‌ها با اعتماد به دستگاه تعلیم و تربیت بخش مهمی از وظیفه انتقال فرهنگ و ارزش‌ها را به عهده این سازمان 
می‌گذارند. 
در ادامه این فرآیند وزارت علوم نیز عملکرد قابل قبولی نداشته تا جایی که بسیاری از خانواده‌ها معتقدند فرزندان‌شان بعد از دانشگاه دچار انحطاط ارزشی شده‌اند. اما کم‌کاری‌ها تنها به دستگاه تعلیم و تربیت خلاصه نمی‌شود. 
تمام ماجرا این است که اگر هر یک از این 25 دستگاه به وظایف خود عمل می‌کردند، عفاف و حجاب به گشت ارشاد گره نمی‌خورد و وضعیت حجاب در جامعه بسامان‌تر از اوضاع فعلی بود. در چنین وضعیتی است که در‌می‌یابیم عملکرد نیروی انتظامی در گسترش فرهنگ حجاب و عفاف حتی قابل قدردانی است، به خصوص در وضعیتی که همه خود را کنار کشیده‌اند. 


بهشت را در زیر پایش گذاشته‌اند، اما در برابر حقوقی که دارد دریایی از مسئولیت را هم باید بر شانه‌های نحیف و زنانه‌اش حمل کند. مادری نقشی است که گستره وسیعی از مسئولیت‌ها را در برمی‌گیرد و نتایج این مسئولیت‌ها در قالب یک انسان به جامعه ورود می‌یابد تا هنر مادران را به منصه ظهور برساند. 
در مقدمه فصل اول کتاب با عنوان «اهمیت و جایگاه مادری» بر این موضوع تأکید شده است: «برای دستیابی به دیدگاه اسلامی درباره‌ مادری، پیش از هر چیز لازم است جایگاه و ارزش آن را در این مکتب مشخص کنیم. رهیافت ما در این مسئله، یک شیوه‌ مقایسه‌ای و بررسی جایگاه مادری در مکاتب فلسفی غرب، فمینیسم، ادیان آسمانی و اسلام است. بنابراین، ابتدا ملاک ارزشمندی را در مکاتب فلسفی گوناگون بررسی می‌کنیم؛ آن‌گاه مادری را بر اساس آن می‌سنجیم. در گام بعد با ذکر دیدگاه نحله‌های مختلف فمینیستی، جهت‌گیری آنها را نسبت به مقوله‌ مادری به دست می‌آوریم. در پایان نیز با بیان ملاک ارزشمندی از دیدگاه اسلام و تطبیق آن بر نقش مادری و همچنین بررسی گزاره‌هایی که درباره‌ آن در منابع دینی وجود دارد، جایگاه آن را نشان می‌دهیم.»
نرگس خدامی نویسنده این کتاب در فصل نخست به مباحثی چون؛ «ارزش مادری در اندیشه فلاسفه غرب»، «ارزش مادری در ادیان آسمانی»، «مادری در اندیشه فمینیسم»، «مادری در معاهدات بین‌المللی»، «کنوانسیون حقوق کودک»، «جایگاه مادری در اسلام»، «آثار مادری»، «زمینه‌های تکوینی مادری» و «اولویت مادری» پرداخته است. 
فصل دوم به مسئولیت‌های مادری می‌پردازد؛ «در تبیین مسئولیت‌های مادر برخی دیگر از مسئولیت‌ها شامل «پاکدامنی»، «حضانت»، «محبت و مراقبت»، «تربیت و آداب تربیت» و «انفاق» است.» 
 «بدیل‌های مادری» و «وظایف دیگران در برابر مادر»، موضوعات دیگری هستند که خدامی به آنها می‌پردازد.
کتاب «اهمیت و جایگاه مادری، حقوق و مسئولیت‌ها» به قلم نرگس خدامی و به کوشش معاونت پژوهش مرکز تحقیقات زن و خانواده در سال 1394 با شمارگان 3000 نسخه در 142 صفحه منتشر شده است.

 زهرا چیذری/ خانواده کوچک‌ترین واحد هر جامعه‌ای است، اما سنگ بنای بزرگ‌ترین عمارت‌ها هم از یک آجر کوچک گذاشته شده است. اما در جامعه ایرانی‌ـ اسلامی خانواده جایگاهی ممتازتر دارد و رک رکین و شالوده جامعه را تشکیل می‌دهد. زن و مرد و فرزند وقتی در حوزه خانواده قرار می‌گیرند، معنا و هویتی تازه می‌یابند. مادر، پدر، خواهر و برادر همه بخش مهمی از هویت ماست که در کانون خانواده و در کنار دیگر اعضا معنا می‌یابد، به خصوص اینکه ما در جامعه‌ای با دیدگاه‌های اصیل و افق دید گسترده و معناداری نسبت به خانواده زندگی می‌کنیم و مسلمان بودن در کنار ایرانی بودن موجب شده تا این نهاد زیربنایی جامعه تقدسی ویژه یابد.
در اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی ایران هم خانواده از جایگاه بالایی برخوردار است. قوانین و مصوبات متعددی با هدف تحکیم بنیان خانواده تصویب شده است و سیاست‌های کلی خانواده هم سال 95 در 16 بند از سوی رهبر معظم انقلاب به سران قوا ابلاغ شد. اما با تمام اینها از آنجا که خانواده ایرانی‌ـ اسلامی مرکز ثقل جامعه ماست، این نهاد مقدس و زیربنایی نوک پیکان تهاجم‌های فرهنگی قرار گرفته است. بدخواهان ایران و ایرانی به درستی دریافته‌اند تزلزل بنیان خانواده تزلزل بنیان‌های جامعه است.
در این صفحه بنا داریم تا به خانه و خانواده شما بیاییم، دل به دل‌تان بدهیم و دغدغه‌های مرتبط با خانواده ایرانی‌ـ اسلامی را مورد بررسی قرار داده و پاسخگوی شبهات این حوزه باشیم. در صفحه زندگی هر هفته میهمان شما هستیم.

دوست‌یابی یکی از نگرانی‌های همیشگی خانواده‌ها برای فرزندان نوجوان و جوان‌شان است که حالا با فراگیر شدن فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی این چالش جدی‌تر از گذشته خودنمایی می‌کند. به ویژه اینکه بسیاری از خانواده‌ها سواد رسانه‌ای کافی ندارند و بر فضای مجازی مسلط نیستند و همین مسئله هم نگرانی آنان را در ارتباط با دوستان مجازی فرزندان‌شان بیشتر می‌کند. این چالش وقتی جدی می‌شود که نوجوانان و جوانان به سراغ دوستی با جنس مخالف خود می‌روند. حال این پرسش مطرح می‌شود که در برابر چالش ارتباطات مجازی نوجوانان و جوانان باید چه کنیم؟
با ورود فضاي مجازي به جامعه انبوهي از تهديدها و لغزش‌هاي اخلاقي و انحرافات رفتاري نیز به جامعه هجوم آورده‌اند. نمونه‌ای از این هجوم را می‌توان در کانال‌های دوست‌یابی و ارتباط با جنس مخالف مشاهده کرد. 
 اگر علاقه‌ای بین جوانان وجود دارد، به جای ارتباطات مجازی و دوست‌یابی‌های این چنینی باید از طريق خانواده‌ها و خود فرد بسيار شفاف و منطقي در قالب خواستگاري و پیشنهادهای منطقي صورت پذيرد و به جاي ايجاد روابط شخصي مخفي و فساد‌انگيز، روابط مشروع زناشويي بين آنها برقرار شود تا در سايه آن سلامت جامعه و تحكيم بنياد خانواده را شاهد باشيم. در واقع، دوست‌یابی‌های مجازی موجب تخريب فكري و احساسي جوانان می‌شود و آنان را به توهم و خيال‌پردازي سوق مي‌دهد و وقت آنها را با اين‌گونه رفتار ها تلف مي‌كند. خانواده‌ها باید به نيازهاي عاطفي فرزندان خود توجه ويژه كنند؛ زیرا این توجه موجب می‌شود تا فرزندان كاستي‌هاي عاطفي نداشته باشند و در نتیجه به سادگی به گداي محبت تبديل نمی‌شوند تا با اندك الفاظ فريبنده از مسير درست منحرف شوند.
دکتر مجید ابهری، رفتارشناس اجتماعی
 و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی


همان‌گونه که سهل در جنگ بدر، احد، خندق و تمامی نبردهای زمان پیامبر(ص) شرکت کرد و رشادت‌هایی به ‌یاد ماندنی از خود به یادگار گذاشت، چنانکه مورخان وی را در کنار حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از هشت رزمنده جنگجوی مقاوم احد می‌دانند، پس از دوران رسول اکرم(ص) نیز در کنار امیرالمؤمنین نیز جانفشانی کرد. 
وی از جمله سرداران آن حضرت در جنگ صفین بود. امام(ع)، سهل را به فرماندهی بصری‌ها برگزید. همچنین در مواقعی که جنگ سخت می‌شد، امام(ع) سهل را به کمک مسلمانان می‌فرستاد. مثلاً در نبرد سختی که میان سپاهیان امام علی(ع) و معاویه رخ داد، قسمتی از لشکر امام علی(ع) عقب‌نشینی کرد و سهل که فرمانده ‌سواران مدینه بود، با رشادت تمام ایستاد و به امر امام به سوی دشمن تاخت تا اینکه کسانی که عقب‌نشینی کرده بودند  دوباره بازگشتند. 
در جنگ صفین پس از مکر عمروعاص و پیش آمدن ماجرای حکمیت گروهی از یاران امام علی(ع) که پس از آنکه با فشار بر امام علی(ع) وی را به صلح وادار کرده بودند تازه فهمیدند که حکمیت چیزی جز مکر عمروعاص نبوده و خواهان آن بودند که پیمان‌نامه لغو شود و دوباره به جنگ بپردازند. امام علی(ع) نقض پیمان‌نامه را پس از آنکه پیمان بسته شده بود درست نمی‌دانست. در این هنگام میان سپاه امام اختلاف افتاد. سهل‌بن‌حنیف خطاب به لشکریان گفت، ای مردم ما در روز حدیبیه سعی می‌کردیم صلحی که میان پیامبر(ص) و مشرکان بسته شده بود برقرار نشود. سهل با یادآوری صلح حدیبیه بی‌بصیرتی برخی از مسلمانان در مخالفت با پیامبر(ص) در آن روز و مقایسه جایگاه امام علی(ع) با پیامبر(ص) از لشکریان می‌خواهد که تابع رأی امام(ع) باشند. 
سهل‌بن‌حنیف مدتی نیز ازجانب امام علی(ع) حاکم فارس بود. پس از نابسامانی ممالک اسلامی به دلیل جنگ‌های داخلی مردم برخی مناطق شورش کردند. مردم فارس نیز طغیان کردند و امام علی(ع) ابن زیاد را به جای سهل‌بن‌حنیف به فارس فرستاد و ابن‌زیاد فارس را آرام کرد. 
سهل پس از اینکه از صفین به کوفه بازگشت، در سال 37 و به روایتی در سال 38 به دلیل کهولت سن چشم از جهان فرو بست.
امام(ع) تأثر خود را از این واقعه با جمله «لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ»؛ اگر کوهی مرا دوست بدارد هر آینه از هم بپاشد)، بیان کرد.
از دست دادن افراد با ایمان و مخلص همچون سهل‌بن‌حنیف در آن ایام دشوار طغیان معاویه و دنیاطلبی بسیاری از مسلمانان برای امام علی(ع) بسیار سخت و غم‌انگیز بود. امام با درک اوضاع زمانه می‌دانست که افرادی چون سهل در میان مسلمانان‌ اندکند.
به روایتی امام(ع) خود بر سهل نماز خواند. آمده است که در هنگام تشییع سهل هر بار گروهی می‌آمدند و می‌گفتند که نماز نخوانده‌اند و امام(ع) فرمود که آنان بر سهل نماز بخوانند. به روایتی امیرالمؤمنین علی(ع) در هنگام تشییع سهل شش بار تکبیر گفت. وقتی دلیلش را پرسیدند، امام(ع) فرمود برای آنکه سهل از شرکت‌کنندگان در جنگ بدر بود. امام(ع) این‌گونه فضیلت سهل را برای دیگران بیان کرد.  
اهمیت اشخاص در اتخاذ سیاست‌هایی که مسلمانان با آن روبه‌رو بودند نشان می‌دهد با وجود اینکه سهل‌بن‌حنیف از انصار بود، اما با درک شرایط حساس همیشه مواضعش طبق سیاست‌ها و آموزه‌های پیامبر(ص) و جانشین برحق وی بود. به نظر سهل نسبت به رسالت پیامبر(ص) معرفت مناسبی داشته است.  تعدد شخصیت‌هایی چون سهل در آن جامعه باعث می‌شد سمت و سوی جامعه اسلامی به جبهه حق و امامت علی(ع) مایل‌تر باشد و می‌توانست از بسیاری از کج‌فهمی‌ها و اختلافات و جنگ‌های داخلی که از دوری از آموزه‌های پیامبر ناشی شده بود، جلوگیری کند. گفته می‌شود سهل در امر تقسیم بیت‌المال نیز نقش داشته است که نشان پاکدستی و سلامت نفس او بوده است.