عبدالله نوریگلجایی/ پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، برخي گروهها در لباس دين و مذهب در جامعه فعاليت داشتند؛ اما در مقابل طاغوت و ستمکاران زمان خويش سر تعظيم فرود آورده بودند و همواره براي تحقق اهداف حکومت جور قدم بر ميداشتند. گاهي نيز قدم را از اين فراتر نهاده، به شدت با افراد انقلابي و مبارزان با حکومت پهلوي مخالفت ميکردند. انجمن حجتيه نیز از جمله این گروهها بود که در مقابل نهضت امام خميني(ره) ايستادگي و مخالفت ميکرد و همواره اين عمل خود را ناشي از جوهرة فکري خويش ميدانست و معتقد بود، در زمان غيبت امام عصر(عج) ورود به عرصة سياست اشتباه است و موجب لطمهزدن به دين ميشود. به اعتقاد این گروه، فقط با معصوم(ع) ميتوان وارد اين عرصه شد. افزون بر اين، آنها بهطور مبنايي با شيوة مبارزاتي امام(ره) مشکل داشتند.1
چند ماه مانده به پيروزي ملت ايران، انجمن حجتيه که انقلاب اسلامي ايران را کاملاً محققشده ميديد، مباني و اصول فکري خود دربارة سياست را کنار نهاد و از حمايت سلطنت پهلوي دست برداشت. در این راستا، شيخمحمود حلبي چند ماه پيش از انقلاب، در شهريور 1357 مواضع خود را دربارة سياست تغيير داد و با انقلاب همراه شد؛ تا جایی که در برخي سخنرانيهاي خود از ايستادگي مردم ايران در مقابل طاغوت به رهبري امام خميني(ره) حمايت کرد. با وجود تأييد انقلاب اسلامي از سوی انجمن، باز هم پذيرفتن آرمانها و اهداف انقلاب اسلامي براي اين گروه آسان نبود و انجمن حجتيه در شرايط و حوادث گوناگون پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، عملکردي متفاوت داشت که در ادامه و طی چند شماره آتی به آن اشاره خواهد شد.
چنددستگي اعضاي انجمن حجتيه
انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) طاغوت زمان خويش را به زبالهدان تاريخ فرستاد و در عرصههاي گوناگون، اسلام ناب محمدي را، که ماهيت اصيل انقلاب اسلامي است، به همگان معرفي کرد. بسياري از نيروهاي جوان و انقلابي که در گروههاي متفاوت فعاليت داشتند و بهنوعي از مسير انقلاب اسلامي دور بودند، به صف جريان حاميان امام(ره) و انقلاب پيوستند که از جملة آنان ميتوان بسياري از اعضاي انجمن حجتيه را نام برد؛ به گونهاي که اين افراد بهدليل نداشتن شناخت صحيح از انقلاب اسلامي همراه انقلاب نبودند؛ اما با آشکار شدن ماهيت مبارزاتي حضرت امام(ره)، داوطلبانه به صف انقلاب پيوستند. اين در حالي بود که برخي از اين اعضا به ادلة گوناگون، همچنان بر مواضع خود پافشاري ميکردند. بر همين اساس، نيروهاي تربيتشده در انجمن حجتيه به چند دسته تقسيم شدند و هر يک مسير خود را از ديگري جدا کردند.
برخي مانند آقاي پرورش، دكتر صادقي استاد دانشگاه الهيّات مشهد، عبدالكريمي استاد دانشگاه مشهد، مهندس مصحف و بسياري ديگر به انقلاب پيوستند. از ميان آنها، برخی جوانان چند سالي با انجمن همراه بودند، اما سرانجام به صف انقلابيون پيوستند. عدهای، مانند آقاي طيب كه مسئوليت برگزاري مراسم سخنرانيها را در تهران برعهده داشت، نه فقط به انقلابيون پیوستند؛ بلكه در مقابل انجمن هم ايستاد.2
دستة دوم در برابر انقلاب بيتفاوت ماندند. گروهي که در ظاهر متدين بودند و خود را مروج دين اسلام و مذهب تشيع ميدانستند، با ظهور انقلاب اسلامي در مقابل ارزشهاي دين در عرصههاي گوناگون سکوت کردند و شعار اسلام غير از انقلاب را سر دادند. اين گروه از افراد انجمن حجتيه اغلب از بازارياني بودند که در ظاهر متدين بودند و در بسياري از مراسمهاي ديني، هزينههاي بسیاری را تقبّل ميکردند؛ ولي با انقلاب اسلامي و نهضت ضد استبدادي امام خميني(ره) که برضد رژيم پهلوي صورت گرفته بود، همراه نشدند و بهنوعي ادعاي بيطرفي کردند.3
دستة سوم، از انقلاب انتقاد کردند و به صف مخالفان از نوع مذهبي پيوستند.4 برخي افراد به دلايل گوناگون، ازجمله کسب منفعتهاي شخصي و همچنين نوعي دينداري در ساية عافيت، نهتنها به جمع انقلابیون نپیوستند؛ بلکه به شدت از انقلاب انتقاد کردند و با مخالفان انقلاب همراه شدند. بیشتر اين افراد از گروه مسئولان ارشد انجمن حجتيه بودند و در شمار گردانندگان انجمن قرار داشتند.5
مخالفان که بيشتر از گردانندگان و اعضاي اصلي انجمن حجتيه بودند، در طول حيات فعاليت خود در انجمن حجتيه، وابستگي شديدي به رژيم سابق داشتند و همکاريهاي متنوعی با ساواک انجام ميدادند و با اين کار مسير حرکت انجمن را مدیریت ميکردند و به دیگر اعضا خط ميدادند. بر همين اساس، نه تنها با رژيم سابق مشکلي نداشتند، بلکه با روي کار آمدن هر رژيم ديگري به شدت مخالفت ميکردند.
نگاه دوگانه به انجمن حجتيه
انجمن حجتيه که نهضت حضرت امام(ره) را مشروع نميدانست، با مشاهده بارقههای پیروزی، تغيير رويکرد داد و از انقلاب اسلامي حمايت کرد. با تغيير موضع انجمن، بسياري از انقلابيون که از عقايد و عملکرد انجمن، در سالهاي پیش از انقلاب اسلامي آگاهي داشتند، از اين تغيير موضع استقبال نکردند. افزودن متمم به اساسنامة انجمن نيز موجب تغيير نگرش آنان به انجمن حجتيه نشد؛ زيرا انجمن حجتيه با مطرحکردن موضوعاتي، مانند اسلام فقاهتي و نه اسلام ولايتي و بر پاية ولايت فقيه، عملاً سعي در تضعيف نظرية انقلاب اسلامي داشت؛ به گونهای که ميکوشيدند انقلاب را از درون متزلزل کنند.6
به اين دليل، اعضاي انجمن حجتيه به نوعی خطرناك معرفي و براي جلوگيري از نفوذ آنان در مراكز و پستهاي گوناگون دولتي، تبليغات گستردهاي علیه آنان آغاز شد. اين اعتراضات كه بيشتر در پوشش دفاع از انقلاب صورت ميگرفت، به مرور به حذف شمار فراواني از چهرههاي مذهبي با سابقه منجر شد. به تبع، برخي سوابق برخوردهاي منفي رهبران انجمن با جريان انقلاب، تجربهاي براي موضعگيري بر ضد آنان شد. اين در حالي بود که بسياري از اعضاي انجمن حجتيه سالها پیش از انقلاب اسلامي، از اين انجمن جدا شده و افرادي بسيار متعهد و انقلابي بودند. اگرچه افرادي مانند مرحوم علياکبر پرورش، مهندس مصحف و دکتر صادقي که سالها پیش از انقلاب به صف انقلابيون پيوستند،7 ولي آنها نيز در شرايط و مواقع گوناگون، با اتهامزني روبهرو شدند، به گونهای که عدهاي با برچسبزني، سعي در خارج کردن آنها از صف انقلابيون خط امام(ره) داشتند. عباس سليمينمين در اينباره چنين ميگويد: «در مورد برخوردهاي پس از انقلاب با عناصر انجمن حجتيه نيز بايد تفکيکي انجام دهيم... اکثر عناصر لاية سوم و پایینی انجمن حجتيه افراد متعهد، متدين و حتي مخالف رژيم بودند که توسط لايههاي بالايي با توجيهات ديني، اغفال شده بودند. بسياري از اين عناصر، از سالها قبل از پيروزي انقلاب بهتدريج از انجمن جدا شده و به جريان مبارزه و نهضت امام خميني(ره) پيوستند. طبعاً اين عده به خوبي قابل جذب در جريان انقلاب بودند، اما متأسفانه صرفِ داشتن سابقة فعاليت در انجمن حجتيه موجب شد تا در اوايل انقلاب با بسياري از اين عناصر برخوردهاي تند و افراطي صورت بگيرد. به نظر من با اين قشر ميبايست يک برخورد جذبي صورت ميگرفت.»8
بنابراين، با نگاه واقعبينانه، با تفکيک نيروهايي که پس از انقلاب همچنان با انجمن حجتيه همکاري داشتند و افرادي که از اين انجمن جدا شده بودند و به صف انقلابيون پيوسته بودند، فرصتي دست ميداد تا از آنان براي خدمت به انقلاب و نظام اسلامي به بهترين شکل بهره گرفته شود. همانگونه كه رهبر معظم انقلاب فرمودند: «در ميان افرادي كه در انجمن هستند، عناصري انقلابي، مؤمن، صادق، دلسوز براي انقلاب، مؤمن به امام و ولايت فقيه و در خدمت كشور و جمهوري اسلامي پيدا ميشود، همچنان كه افراد منفي، بدبين، كجفهم، بياعتقاد و درحال نقزدن و اعتراض هم پيدا ميشود.»9
پینوشتها:
ـ سيدضياءالدين عليانسب و سلمان علوينيک، جریانشناسی انجمن حجتيه ـ قم ـ وثوقـ ص 16.
2ـ سخنراني شهيد هاشمينژاد در اواسط سال 1360.
3ـ همان.
4ـ رسول جعفريان، جريانها و سازمانهاي مذهبيـ سياسي ايران، ص 461.
5ـ سخنراني شهيد هاشمينژاد در اواسط سال، 1360.
6ـ محمود صدري (استاد جامعهشناسي دانشگاه تگزاس و عضو پيشين انجمن حجتيه، با عنوان «انجمن حجتيه پساز انقلاب»، برنامة گفتوگومحور «افق» تلويزيون فارسي صداي آمریکا VOA، 10 بهمن 1392.
7ـ رسول جعفريان، جريانها و سازمانهاي مذهبيـ سياسي ايران، همان، ص 461.
8 ـ مصاحبه با عباس سليمينمين، «گذشته و حال انجمن حجتيه»، باشگاه انديشه، دسترسي در:
www.bashgah.net، 6/4/1392.
9ـ سيدضياءالدين عليانسب و سلمان علوينيک، همان، ص 188.