سریال «آنام» داستان زندگی زنی کهنسال را روایت میکند که پس از حدود 30 سال متوجه میشود دخترش زنده است. او به عنوان خدمتکار وارد زندگی دختر خود میشود، اما بر سر دوراهی اینکه مادر بودن خود را فاش کند، یا اینکه اجازه دهد آرامش زندگی دخترش حفظ شود، دچار چالش میشود. زن جوان وقتی میفهمد این خدمتکار، مادر واقعیاش بوده که مرگ، مادر را در آغوش گرفته است.
ملودرامهای خانوادگی، با شخصیتهای متعدد و در قسمتهای طولانی، یکی از قالبهای مطمئن و امتحان پس داده برای جذب مخاطب انبوه تلویزیونی هستند. تجربه سالهای گذشته نشان داده است که هرگاه یک مجموعه با تعداد قسمتهای بالا به کشمکشهای احساسی و خانوادگی یا روابط انسانی پر تنش پرداخته به موفقیت رسیده است. نمونه بارز چنین آثاری در گذشته، سریال «سالهای دور از خانه» بود که بین مردم ما به نام «اوشین» شناخته میشد. این سریال در دهه 60 توجه بخش عمده مردم کشور ما را به خودش جلب کرد؛ چرا که هم روایتگر داستانی طولانی بود و هم دشواریهای زندگی یک زن را به نمایش گذاشته بود. عبور این زن از بحرانهای مختلف و سختیهای زندگی برای مردم ایران در آن دوران، ملموس و الهامبخش بود. سریالهای ایرانی هم که در این قالب ساخته شدهاند، اغلب به توفیق رسیدهاند. به ویژه اگر شخصیت محوری آنها یک زن رنج کشیده باشد که زندگیاش به دلیل ظلم دیگران آسیب دیده باشد، قطعاً محبوبیت بالایی پیدا میکند.
«آنام» تجربه جدیدی در تولید چنین آثاری است که باز هم نتیجه داده است، هر چند که موضوع و چارچوب اصلی روایت این سریال، براساس یک کلیشه شکل گرفته است. در حوزه نمایش نیز نمایشنامه «دایره گچی قفقازی» نوشته برتولت برشت منبع الهام بسیاری از نمایشها شده است. داستان این نمایشنامه همان ماجرای آشنای دو زن است که هر دو مدعی مادری یک طفل هستند و بر سر تصاحب او با هم به تقابل میپردازند. مادر واقعی، برای نجات فرزندش، از خودگذشتگی میکند و دست از تقابل برمیدارد و...
پیشتر در تلویزیون ایران، سریالهای بسیاری با الهام از این نمایشنامه تولید شده بود، مجموعههایی مانند «مدینه» و «روزهای زندگی» که از قضا پس از 20 سال همزمان با «آنام» بازپخش شدند. در این سریال که با کارگردانی جواد افشار تولید شده است نیز مضمون محوری داستان، ازخودگذشتگی است. تکاندهندهترین لحظات سریال مواقعی است که مارال به دخترش که 30 سال از او دور بوده رسیده، اما برای حفظ زندگی او راز خود را فاش نمیکند. حتی تا دم مرگ نیز مادر بودن خود را نزد فرزندش ابراز نمیکند تا نکند خللی در روحیه وی ایجاد شود. این سریال، به خوبی مفهوم ارزش مادری را تجسم بخشیده است؛ یعنی هم مادرها با تماشای آن قدر و ارزش خود و فرزندشان را بهتر درک میکنند و هم فرزندان، جایگاه مقدس مادر را بیش از پیش درمییابند.
«آنام» جزو سریالهای متکی بر احساساتگرایی مفرط و به اصطلاح سانتیمانتالیسم است. این رویکرد از ابتدا که مشخص میشود قهرمان این سریال، یعنی مارال از دخترش دور افتاده است و حالا به او رسیده بر فضای درام سیطره مییابد و هر چه جلوتر میرود پررنگتر میشود. قسمتهای آخر، بازی با احساسات مخاطب به اوج میرسد. این سریال میتوانست با وصال مارال و آرزو به پایان برسد، اما استراتژی سازندگان سریال این بود تا با پایانبندی تراژیک، تأثیرگذاری کار خود و ماندگاری آن در ذهن مخاطب را افزایش دهند.
اما دیگر ویژگی سریال «آنام» وجود اتفاقات متنوع و مختلف در آن است. به طور طبیعی سریالی که قرار است 60 قسمت بینندهاش را با خود همراه کند، نمیتواند به یک خط روایی بسنده کند؛ بلکه باید ماجراهای مختلفی را تدارک ببیند. هر چه تنوع این ماجراها بیشتر و پیوند آنها با قصه اصلی مستحکمتر باشد، بار درام سریال نیز بیشتر میشود. در این سریال، تنوع در داستان رعایت شده است، به طوری که هم فضای روستایی را در آن میبینیم و هم شهری، هم از گذشته برای ما حکایت میشود، هم از زمان حال، هم خانواده ثروتمند وجود دارد هم فقیر، هم انسانهای شرور در آن حضور دارند و هم انسانهای نیک، هم مسائل اقتصادی در آن مطرح میشود و هم ماجراهای عاشقانه و اجتماعی و اخلاقی. اما یکی از نقاط ضعف فیلمنامه در این سریال، نبودن پیوند حیاتی روایتهای متکثر در آن است، برای نمونه مثلث عشقی ایجاد شده برای کاراکتر آفرین، چندان جدی نیست و به نظر میرسد که فقط برای بالا بردن جذابیت و زمان سریال به داستان اصلی افزوده شده است. به طوری که اگر ماجراهایی که بین محمدعلی، آفرین و بهنام پیش میآید را از این سریال جدا کنیم، هیچ خللی پیش نمیآید، فقط سرعت داستان بیشتر میشود و زمان سریال نیز کاهش مییابد.
توجه به موضوعات اقتصادی روز جامعه یکی از مزیتهای سریال «آنام» است. اینکه در این سریال به خطر برخی از خرابکارهای اقتصادی در دامن زدن به مشکلات و بیکاری پرداخته شده، بخش جسارتآمیز این سریال است. اما میشد در این زمینه بیشتر کار شود. تقلیل دادن اقدامات تخریبی «کبیر» به عنوان یک مفسد اقتصادی به انتقامگیری شخصی، اشتباه بود و باید نیتهای مالی هم به اهداف کبیر اضافه میشد تا بار محتوایی و کارکرد اجتماعی و فرهنگی آن افزایش مییافت. همچنین طرح مسئله فاصله طبقاتی در این سریال، ناتمام باقی مانده است. به هر حال، سریال آنام یکی از محصولات صداوسیماست و در همه زمینهها باید مؤلفههای انقلابی و عدالتخواهانه را در نظر میگرفت. بر این اساس باید نگاه منبعث از تفکر انقلابی هم درباره فاصله طبقاتی در این سریال جاری میشد.
در مجموع، سریال «آنام» در جذب مخاطب و کسب رضایت بینندگان خود و همچنین طرح برخی از مضامین اخلاقی و اجتماعی، سریال موفقی ارزیابی میشود، اما چنین سریالهایی باید از ظرفیت جذابیت خود بیشتر بهره ببرند و به لحاظ محتوایی در ترسیم مسائل استراتژیک، سیاسی و به ویژه سبک زندگی، غنیتر شوند.