علی‌اکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بین‌الملل درباره رویکرد جمهوری اسلامی ایران در آینده گفت: باید قدرت موشکی و منطقه‌ای را به کوری چشم آمریکا حفظ کنیم، تقویت هسته‌ای در حوزه‌هایی که محدودیت ندارد انجام شود، ادامه مذاکرات براساس شرایطی که رهبر معظم انقلاب فرمودند، ادامه یابد و اروپایی‌ها باید تضمین دهند که نفت ما را می‌خرند و مشکلات بانکی رفع می‌شود. آمریکا نیز باید از منطقه برود و منطقه را به اهلش واگذار کند.


  مجتبی ذبیحی/  «ایماژی که جامعه جهانی از فضای سال 88 گرفت، این تصور را برایش به وجود آورد که در ایران انگار چیزی تغییر کرده است و جمهوری اسلامی پشتوانه قبلی را در جامعه خود ندارد. در همین شرایط بود که این تصور در آمریکایی‌ها پدید آمد که در این شرایط می‌توانند سازوکاری را تنظیم کنند که یا منجر به ساقط شدن اصل جمهوری اسلامی یا تغییر رفتارش شود. من فکر می‌کنم تا نتوانیم این ایماژ از کشور خودمان را در دنیا تغییر دهیم، مخالفان ما در نظام جهانی پروژه خودشان را دنبال خواهند کرد.» این عبارات بخشی از مصاحبه اخیر دکتر محمدجواد کاشی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) با روزنامه «اعتماد» است. 
آنچه وی بر آن تصریح کرده، اگرچه نکته‌ای بدیهی است؛ اما در عین حال، بسیار مهم و گویا است. درواقع، همان‌گونه که دکتر کاشی در ادامه‌ مصاحبه‌اش نیز درصدد است تا ریشه‌ مشکلات کشور را درونی بداند. این نکته که تأکید بر این گزاره‌ نظری در روابط بین‌الملل است؛ «سیاست خارجی نتیجه‌ سیاست داخلی است»، نشان می‌دهد عمده‌ مسائل و مشکلات کشور ریشه‌ درونی داشته و اگر هم سیاست نظام جهانی در قبال ما مبتنی بر تشدید فشار است، این سیاست بر مبنای پیام‌هایی است که از فضای داخل کشور به بیرون ارسال می‌شود. حال بر اساس این می‌توان گفت، مهم‌ترین مسئله‌ای که در داخل کشور، زمینه‌ساز ‌تغییر نکردن شیوه‌ دشمنان نظام شده است، انعکاس صداهای دوگانه و متعدد از درون کشور برای حل مسائل، به ویژه مسائل حوزه سیاست خارجی است. اکنون با توجه به مسائل و مشکلات اقتصادی‌ـ معیشتی کشور، برای حل این مسائل، به ویژه در حوزه سیاست خارجی شاهد دو نوع نگاه و راه‌ حل هستیم؛ راه‌ حلی که در عین تلاش برای تعامل سازنده با نظام بین‌الملل و تلاش برای حل مشکلات اقتصادی، از هرگونه تغییر رفتار نظام پرهیز می‌کند و راه‌حل دیگری که در عین تلاش برای حل مشکلات اقتصادی، رفع تحریم‌ها و... خواهان تغییر رفتار در برخی حوزه‌ها است. 
انسجام طرفداران نگاه دوم و موفقیت آنها در تألیف این مسئله به صورت شعار و گفتمان و حتی فراتر از این، غلبه نسبی آن در حوزه‌ سیاست خارجی کشور، این امیدواری را نزد دشمنان ایجاد کرد که به امید تغییر رفتار ایران، فشارها و تحریم‌ها را تشدید کنند. در واقع، نقض مکرر روح و جسم برجام از سوی آمریکا و در نهایت، خروج این کشور از برجام به خوبی گویای آن است که برخلاف برخی دیدگاه‌ها در داخل کشور که در زمان تلاش برای انعقاد برجام، درصدد بزک چهر‌ه‌ کریه آمریکا بودند و حتی هنوز هم آمریکا را راه‌ حل مسائل کشور می‌دانند، سیاست این کشور در قبال جمهوری اسلامی ایران، همچنان معطوف به تغییر است؛ اعم از تغییر رفتار و تغییر نظام. 
بنابراین، این پرسش مطرح می‌شود که در مقابله با این وضعیت چه باید کرد؟ به عبارتی، حال که مشخص شده پاشنه در برای کشورمان در قضیه رفع تحریم‌ها، همچنان همانند سابق می‌چرخد، راه ‌حل صحیح مواجهه با این قضیه چیست؟ به نظر می‌رسد، مهم‌ترین و دقیق‌ترین مسئله‌ای که در نحوه‌ مواجهه با آمریکا باید در دستور کار مسئولان کشور قرار گیرد، حفظ انسجام درونی و پرهیز از اختلاف، چند صدایی و انعکاس پیام ضعف به خارج است. به عبارت دیگر، باید از درون کشور، پیام عظمت به خارج منعکس شود؛ یعنی این‌گونه به طرف مقابل گوشزد شود که اگرچه جمهوری اسلامی ایران حاضر به تعامل سازنده با جهان، ایجاد تصویر مثبت و مطلوب از خود، رفع تحریم‌های ظالمانه‌ بین‌المللی و... است؛ اما هیچ‌گاه این مسائل را به تغییر رفتار خود منوط نمی‌کند؛ زیرا تجربه نیز نشان داده است هرگونه خوش‌بینی نسبت به آمریکا، نتیجه نداده و در کیفیت رویارویی آن با کشورمان تغییری ایجاد نکرده است. به عبارت دیگر، آمریکا همان آمریکا است، سیاستش تشدید فشار بر ایران است و فرقی نمی‌کند ایران در مقابل آن نرمش نشان دهد یا ندهد. 


  حسین عبداللهی‌فر/  امسال و کم‌تر از یک ماه مانده به سالگرد حادثه هفت تیر که به شهادت شهید بهشتی و 72 نفر از یارانش منجر شد، خبر کشته شدن «محمدرضا کلاهی‌صمدی» عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی منتشر شد. خبری که پس از 27 سال می‌تواند تسکینی بر دل‌های بسیاری از داغداران و دوست‌داران آن شهدای والامقام به ویژه خانواده معزز آنها باشد؛ به ویژه آنکه بنا به گزارش‌های رسمی پلیس هلند، نامبرده در یک تصادف ساختگی از سوی قاچاقچیان مواد مخدر به هلاکت رسیده و جسد ناپاکش در میان شعله‌های آتش سوخته است.
کلاهی عامل نفوذی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و خالق یک جنایت بزرگ کشور طعم جان دادن در میان شعله‌های آتش را چشید و پس از سال‌ها زندگی با نام مستعار و فرار به عراق، آلمان و هلند به هلاکت رسید؛ اما داستان کلاهی‌ها و نفوذی‌های منافقین، به دلیل تقصیرها و اعتمادهای بی‌حد و حصر و عبرت‌هایی که باید گرفته می‌شد، همچنان ادامه داشته و قربانی می‌گیرد.  
نخستین درس عبرتی که کلاهی داشت، ناشی از کوتاهی‌هایی بود که در زمینه‌های حفاظتی و اطلاعاتی نسبت به وی صورت گرفت. کلاهی از خانواده‌ای بدسابقه و ضدانقلاب، با خواهری که عضو سازمان چریک‌های فدایی خلق بود و برادری با سابقه گروهکی وارد حزب جمهوری اسلامی شده بود و رفتارهای مشکوکی از او سر می‌زد که اگر مورد توجه قرار می‌گرفت، شاید کار به اینجاها نمی‌کشید. این در حالی بود که نه تنها کسی نپرسید چرا او با صمیمی‌ترین دوستانش حاضر به گرفتن یک عکس یادگاری نشد و هرگز به کسی اجازه نداد آدرس محل زندگی‌اش را بداند، بلکه آنقدر به او اعتماد ‌شد که اجازه داشت سالن جلسات را شخصاً بررسی حفاظتی کرده و در پوشش همین اعتماد پای ستون‌ها را حفاری کند. 
کلاهی اگر چه جنایت هولناکی را رقم زد و سرمایه‌های انسانی ارزشمندی را از نظام نوپای اسلامی گرفت؛ اما اگر مایه عبرت می‌شد، از حوادث تلخ بزرگ‌تری جلوگیری می‌کرد؛ ولی باز هم اعتماد اضافی به یک نیروی مشکوک دیگر سبب شد تا فرد دیگری از همین قماش به نام «کشمیری» بتواند با انفجار دفتر ریاست‌جمهوری، شهیدان رجایی و باهنر را از این ملت
 بگیرد.
درس‌ نگرفتن از این «اعتمادهای اضافی» سال‌ها بعد در بیت قائم مقام رهبری هم حادثه آفرید و این بار به جای کشته شدن تعدادی از مسئولان، حادثه‌ای خلق کرد که اگر مدیریت نمی‌شد، می‌توانست انحرافات بسیار بزرگی در مسیر آرمان‌های انقلاب اسلامی ایجاد کند. عجیب این بود که در این حادثه نیز پای منافقین در میان بود و اعتماد نامتعارف و دفاع آقای منتظری از آنها به اندازه‌ای از حد گذشته بود که وی حاضر شد به حمایت از آنها در مقابل امام امت(ره) بایستد.
تأسف‌آور این است که عبرت نگرفتن از عوامل مشکوک و اعتماد بی‌حد و مرز به آنها سبب شده است امروز هم نظام و ملت در این راه قربانی بدهند و هزینه بپردازند. آخرین مصداق اعتماد بیش از حد به یک فرد مشکوک در جریان انحراف دولتی زحمتکش و خدمتگزار صورت گرفت که هنوز سخن گفتن از میزان خسارت و تعداد قربانیان آن زود است.  
تأسف‌آورتر این است که در این پرونده نیز به فردی اعتماد بیش از حد صورت گرفته که از جنبه‌های بسیاری مظنون بوده است. خانواده‌ای معلوم‌الحال، گرایش‌هایی مجهول، افکاری مغشوش، سوابقی منفی، همسری با سابقه نفاق و بسیاری موارد مشکوک دیگر که متأسفانه مورد توجه قرار نگرفته و از همه مهم‌تر مورد نهی مقام ولایت، هم پیش از ورود به قدرت در دولت نهم و هم در پایان این دولت که اگر مورد توجه قرار می‌گرفت، شاید هم حال و روز اعتمادشونده و هم اعتمادکننده بهتر از این بود و احتمالاً مردم و کشور در وضعیت دیگری قرار داشتند.


   حسن خدادی/ نظام‌های سیاسی در جوامع بر مبنای اصول‌ کلی نوشته و نانوشته زیست می‌کنند و همین اصول کلی در نظام تصمیم‌گیری و اجرا، تعیین‌کننده است. به عبارتی، اجزای نظام‌های سیاسی حق تخطی از آن را ندارند. گروهی از اندیشمندان در مقام نظر برای دولت‌ها به نمایندگی از نظام‌های سیاسی کشورها، اصول و چراغ راهنمایی را در نظر گرفتند. برای نمونه، گروهی از نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل معروف به واقع‌گرا منافع ملی را چراغ راهنمای کشورها در زمینه سیاست خارجی می‌دانند. امام خامنه‌ای در جایگاه تعیین‌کننده راهبردها و سیاست‌های کلان نظام جمهوری اسلامی در سالیان گذشته و همچنین در دیدار اخیر خود با مسئولان نظام در ماه مبارک رمضان، مؤلفه‌هایی را برای تصمیم‌گیری و اجرای همه مسئولان در نظر گرفتند که در ادامه با عنایت به بیانات ایشان این مؤلفه‌ها را بررسی خواهیم کرد.
مؤلفه‌های کلیدی در نظام تصمیم‌گیری و اجرا
رهبر معظم انقلاب در سالیان گذشته با اشاره به سه مؤلفه کلان «آرمان‌ها و اهداف نظام جمهوری اسلامی»، «راهبردهای عمومی و کلان» و «واقعیات»، وظیفه همه مسئولان و دولت جمهوری اسلامی ایران را مد نظر قرار دادن این سه مؤلفه در نظام تصمیم‌گیری سیاست خارجی به ویژه برجام می‌دانند.
۱ـ آرمان‌ها و اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران/ پایبندی به آرمان‌ها و اهداف انقلاب لازمه بقای هر ایدئولوژی انقلابی است. در غیر این‌صورت هیچ ایدئولوژی، مکتب و انقلابی پایدار نمی‌ماند و قلب به چیز دیگری می‌شود. همچنین است اگر از انقلاب اصول کلیدی چون استکبارستیزی را بردارند: «ولیکن طبق سنّت الهی، یک وظایفی بر عهده‌ ما است؛ هرگز این نتیجه‌ قطعی که پیشرفت و نصرت الهی نسبت به جمهوری اسلامی است، نباید ما را از وظایف‌مان غافل کند. یک وظایفی بر عهده‌ ما است که اگر این وظایف را انجام ندهیم، نمی‌توانیم به آن نتایج مطمئن باشیم؛ باید وظیفه‌مان را انجام بدهیم.»(2/3/۱۳۹۷)
۲ـ راهبردهای عمومی و کلان/ یکی از آرمان‌ها و اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران دفاع از مظلوم است. رهبر معظم انقلاب دفاع از مظلوم را نه تنها یک هدف می‌دانند؛ بلکه آن را راهبرد عمومی و کلان نظام جمهوری اسلامی هم می‌دانند، آنجا که می‌فرمایند: «ما در شکست دشمن شک نداریم؛ بنده هیچ تردیدی ندارم. هرکسی که با معارف اسلامی آشنا باشد می‌داند که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم»، «وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه»‌؛ یا همین آیه‌ای که تلاوت کردند که «وَ مَا النَّصَرُ اِلّا مِن عِندِ الله»، اینها مسلّم است و در این تردیدی نیست. می‌دانیم که شکست می‌خورند؛ می‌دانیم که سرنوشت رئیس‌جمهور کنونی هم بهتر از سرنوشت اَسلافش ـ بوش و نئوکان‌ها و دور و بری‌های ریگان و بقیّه ـ نخواهد بود؛ این هم مثل همان‌ها در تاریخ گم خواهد شد و جمهوری اسلامی سربلند باقی خواهد ماند؛ در این هیچ تردیدی نداریم»(2/3/۱۳۹۷)
۳ـ واقعیات/ یکی از دوگانه‌انگاری‌هایی که چالش فکری مهمی برای برخی از تحلیلگران ایجاد کرده است، مفهوم واقعیت و آرمان است. رهبر معظم انقلاب لزوم درکنار هم بودن آرمان و واقعیت را چنین گوشزد می‌کنند: «مقدّمه‌ لازمِ هر تصمیمی این است که ما به تجربه‌های گذشته‌ خودمان مراجعه کنیم: من جرّب المجرّب حلّت به النّدامة؛ اگر از تجربه‌ها درس نگرفتیم، قطعاًً ضرر خواهیم کرد. باید تجربه‌ها را در مقابل چشم خودمان بگذاریم، ملاحظه کنیم و از این تجربه‌ها درس بگیریم. چند تجربه در مقابل ما است؛ من چهار پنج‌ تجربه‌ واضح را که عرض بکنم، همه تصدیق خواهید کرد؛ اینها در مقابل ما است. اینها، هم برای تصمیم‌گیری امروز ما مهم است، هم برای آیندگان مهم است؛ هم برای آن کسانی که در آینده می‌خواهند مواجه بشوند با مجموعه‌ کارهای گوناگون و جمهوری اسلامی را ان‌شاءالله با قدرت پیش ببرند مهم است.»(2/3/۱۳۹۷)

مظلومیت‌های ایران را منعکس کنید
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه، دیپلماسی رسانه‌ای اگر زمانی نقش مکمل داشت، امروز یقیناً ضلع دوم دیپلماسی رسمی است، تصریح کرد: «رسانه‌های خارجی مستقر در ایران می‌توانند با ارائه تصویری درست از پیشینه عمیق فرهنگی و فعالیت‌های فرهنگی‌ـ هنری گسترده و متنوع امروز کشور، برای وجه باطنی و تمدنی ایران، فرصت‌سازی کنند.»
 سیدعباس صالحی، بر ضرورت توجه بیشتر به دیپلماسی رسانه‌ای برای پیشبرد اهداف کشور تأکید کرد و گفت: «دیپلماسی رسمی بدون دیپلماسی رسانه‌ای فاقد کارکردهای لازم است. در واقع انعکاس واقعیات امروز ایران در رسانه‌های بین‌المللی مکمل دیپلماسی رسمی کشور و نوعی فرصت‌سازی فرهنگی محسوب می‌شود و اگر این جزء دیپلماسی را جدی نگیریم، قطعاً شاهد اثرات منفی در دیپلماسی رسمی کشور خواهیم بود.» صالحی در همین زمینه به 17 هزار شهید ترور، 400 حمله شیمیایی با 50 هزار کشته و زخمی، استفاده‌های متعدد از سلاح‌های مخرب نظیر 189 حمله به مناطق کشور و 135 حمله موشکی به تهران در سال 66 اشاره کرد و یادآور شد: «این انتظار می‌رود که رسانه‌های مستقر، مردم کشورهای خود را در جریان این مظلومیت‌ 40 ساله قرار دهند.» 
گلستان، ترکمانچای و برجام
علی‌اکبر ولایتی در نشست «تجربه ماندگار» گفت: «یک اشکال برجام نداشتن متن فارسی بود که احساس حقارت به انسان دست می‌داد. حتی عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای هم با آن متن ذلت‌بار نسخه فارسی داشتند، اما درباره برجام این موضوع انجام نشد.» 
عضو هیئت عالی نظارت بر برجام تصریح کرد: «رهبر [معظم] انقلاب درباره همه اینها بارها تذکر دادند و گفتند از مقامات آمریکایی تضمین مکتوب بگیرید، اما متأسفانه مسئولان کشور این کار را انجام ندادند.» ولایتی افزود: «در سال 82 نیز عده‌ای مانند زمان امضای برجام عجله داشتند. سال 82 که همه صنعت هسته‌ای متوقف شد، همزمان با حمله آمریکا به عراق بود که عده‌ای در داخل با جنگ روانی یا دفاع روانی می‌گفتند حمله آمریکا نزدیک است و تعجیل کردند.» وی، یادآور شد: «در دوره ملی شدن صنعت نفت بایکوت شدیم. دکتر مصدق به آمریکا خوش‌بین بود و رفت تا از حق ایران دفاع کند اما ترومن(رئیس‌جمهور وقت آمریکا) آب پاکی را روی دست مصدق ریخت.» وی افزود: «بعدها ترومن یک میانجی به نام هریمن را به ایران فرستاد و دکتر مصدق در نطق مجلس گفت که هریمن کسی نیست که اعتبار خود را از بین ببرد. مثل همان خوش‌بینی که برخی دوستان امروز ما به کری و اوباما داشتند و می‌گفتند زیر حرف‌شان نمی‌زنند!»

جنایت ۲۰۳۰
حسینعلی حاجی‌‌دلیگانی در جلسه صبح چهارشنبه گذشته مجلس در تذکری گفت: «در جریان پیگیری موضوع ۲۰۳۰ دولت گفت این امر لغو شد، اما اخبار رسیده حاکی از این است که این سند به صورت جسته و گریخته در برخی مدرسه‌ها اجرا می‌شود و یکی از آنها در مدرسه غرب تهران بروز کرد.»

نشان درجه یک هنری
جنجال‌ها درباره اهدای نشان درجه یک هنری به معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی این پرسش را پیش آورد که اساساً چگونه او یک شبه از مدیریت یک موزه کوچک جهشی چشمگیر داشت و در جایگاه معاونت هنری، به بالاترین مقام اجرایی در حوزه‌های هنری اعم از موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی تبدیل شد؟ در شرایطی که بسیاری از هنرمندان برجسته فاقد هر سطح نشان هنری هستند، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی با چه انگیزه‌ای به این شخص اصرار می‌کرده که به او حتماً نشان درجه یک هنری بدهد؟! این ارتقای آسانسوری محصول چیست؟

پشت‌پرده تحرکات
یک تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: «ذهنیت عارف این است که هر اتفاقی در مجلس می‌افتد، اصلاح‌طلبان گردن او می‌اندازند، بنابراین تحرکاتش را در مجلس زیاد کرده تا بگوید مشکل من نیستم.» ناصر ایمانی گفت: «این تحرکات عارف بیشتر نوعی دفاع از خود است، نه آنکه او برنامه‌ای برای انتخابات ریاست‌جمهوری دارد. اصلاح‌طلبان فشار زیادی بر محمدرضا عارف وارد می‌کنند، چراکه کم‌کاری و نقاط ضعف فراکسیون امید را از چشم رئیس فراکسیون می‌بینند و خیلی صریح و آشکار می‌گویند عارف انتظارات جریان اصلاحات را برای مدیریت این تفکر سیاسی در مجلس و هماهنگی با دولت برآورده نکرده است.»

غایبان بزرگ مجمع
حجت‌الاسلام غلامرضا مصباحی‌مقدم درباره دلیل حاضر نشدن سران قوا در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام و ارتباط این موضوع با حضور محمود احمدی‌نژاد گفت: «آقای علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی چندی پیش در جلسه مجمع حضور یافت؛ ولی من نمی‌دانم چرا آقایان روحانی و آملی‌لاریجانی در جلسات مجمع حضور پیدا نمی‌کنند.» وی در پاسخ به اینکه آیا اعضا به حضور احمدی‌نژاد در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام انتقادی دارند، اظهار داشت: «اعضا نسبت به مواضع آقای احمدی‌نژاد انتقاد دارند و حتی هفت، هشت نفر از اعضا نسبت به مواضع او در جلسه‌ای که آقای احمدی‌نژاد غایب بودند، سخن گفتند و انتقاداتی را مطرح کردند؛ ولی در حضور خودشان کسی چیزی نگفته است.»

احمدی‌نژاد تمام شد
ابراهیم فیاض گفت: «زمانی که احمدی‌نژادی‌ها از کسب ۳۷ میلیون رأی در انتخابات صحبت می‌کردند، خودم از الهام پرسیدم «اینکه احمدی‌نژاد می‌گوید اول مشایی می‌آید؛ اما ردّ صلاحیتش می‌کنند، بعد دوباره با حکم حکومتی برمی‌گردد و ۳۷ میلیون رأی می‌آورد؛ عقلی است یا شهودی؟» الهام گفت: «شهودی است از جایی به آنها خبر می‌دهند!» به عبارت دیگر می‌گویند «ما وصلیم» یا ادعا می‌کنند «امسال سال ظهور است»؛ در حالی که زمانی می‌گفتند دولت ما دولت ظهور است! «احمدی‌نژاد هنوز مردم ایران را نشناخته است. مردم ایران به خاتمی رأی دادند؛ اما به ناطق‌نوری رأی ندادند. مردم ایران به روحانی رأی دادند؛ اما به سعید جلیلی رأی ندادند. سعه صدر و قاعده تمدنی ایرانی‌ها به شدت بالاست. احمدی‌نژاد دیگر پایگاه مردمی ندارد. احمدی‌نژاد تمام شد، فاتحه مع صلوات و در آینده نیز هیچ خبری از او نخواهد بود.»