آیت‌الله بروجردی درصدد به خدمت گرفتن یک منشی محرر بود. فرد معمم خوش‌خطی را به او معرفی کردند. روزی که این فرد برای معارفه به خانه آقای بروجردی آمد، حاج آقا روح‌الله نیز آنجا بود. او رفت و بالاتر از جایی که آقای خمینی نشسته بود، جای گرفت. آیت‌الله بروجردی هم به معرفان این منشی گفت که او را نمی‌خواهم. گفت: «کسی که بالادست حاج آقا روح‌الله بنشیند، به درد من نمی‌خورد.»

جریان‌شناسی فکری‌ـ فرهنگی انجمن حجتيه‌ـ 1۷


 عبدالله نوری‌گلجایی/ ظهور انقلاب اسلامي در ايران و برملا شدن بسياري از افکار غلط انجمن حجتيه، از ‌‌جمله ناتواني در ايستادگي و مقابله با حکومت شاه و غيره، ديگر جايي براي بهانه‌‌تراشي‌هاي انجمن، باقي نمي‌گذاشت؛ از اين ‌‌رو، برخي اعضاي انجمن که از ‌‌نظر فکري و اعتقادي به انقلاب اسلامي نزديک بودند، تاب نياورده، از اين انجمن جدا شدند. از آن جمله مي‌توان به آقايان پرورش و طيب اشاره کرد. علاوه ‌‌بر ‌‌اين، بسياري از اين افراد نه ‌‌تنها از انجمن جدا شدند؛ بلکه بر ضد آن دست به افشاگری زدند و بسياري از انديشه‌‌ها، افکار و مواضع انجمن را که تا آن زمان براي بسياري از مردم مبهم بود، براي همگان آشکار کردند.

اعلامیه تعطيلي انجمن حجتيه
مواضع حمايت‌‌گونه انجمن حجتيه از انقلاب اسلامی در ماه‌هاي اول پيروزي با وجود ایجاد دلگرمی در بسياري از انقلابيون، دوام چندانی نياورد و با موضع‌گيري‌هاي تند بر ضد نظام در موضوعاتي مانند دفاع مقدس، جايگاه ولايت فقيه، تلاش براي به‌‌دست‌‌آوردن پست‌هاي کليدي و همچنين، بروز اختلافات بين افراد حجتيه و طرفداران دولت در سبزوار، كار به زد‌‌ و ‌‌خورد نظامي كشيد كه نتيجة آن كشته و زخمي ‌‌شدن عده‌اي از دو طرف بود. 
عملکرد انجمن سبب شد، افرادي که به انجمن خوشبين شده بودند، حمايت خود را از آن بردارند. در ‌‌نهايت، امام خميني(ره) که بارها به گروه‌هاي مخالف نظام اسلامي و به‌‌ خصوص انجمن حجتيه تذکر داده بودند، با روشن ‌‌شدن چهرة واقعي آنان براي اذهان عموم مردم بار ديگر، در عيد فطر سال 1362 فرمودند: «يك دستة ديگر هم كه تزشان اين است كه بگذاريد معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد، حضرت صاحب مگر براي چي مي‌آيد؟»(1)
انجمن حجتيه که خود را بسيار منزوي و ناکارآمد مي‌ديد، در پنجم مرداد سال ۱۳۶۲ با صدور اعلاميه‌‌اي به شرح زير اعلام تعطيلي کرد:
بسم‌‌الله الرحمن الرحيم؛ اعضاي محترم انجمن حجتية مهدويه، خدمتگزاران آستان مقدس حضرت بقيه‌الله‌ الاعظم‌ـ ارواحنا لتراب مقدمه ‌الفدا‌ءـ با ابلاغ سلام و تقديم مراتب مودّت به اطلاع مي‌‌رساند: روز سه‌شنبه ۲۱ تيرماه جاري (عيد سعيد فطر) رهبر عالي‌‌قدر انقلاب اسلامي حضرت نايب ‌الامام آيت‌‌‌الله‌العظمي امام خميني در بخشي از بيانات مبسوطة خويش فرمودند: يک دسته ديگر هم که تزشان اين است که بگذاريد که معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد، حضرت صاحب مگر براي چي مي‌‌آيد؟ حضرت صاحب مي‌‌آيد معصيت را بردارد ما معصيت کنيم که او بيايد؟ اين اعوجاجات را برداريد، اين دسته‌‌‌بندي‌ها را براي خاطر خدا اگر مسلميد و براي خاطر کشورتان اگر ملي هستيد، اين دسته‌‌‌بندي‌ها را برداريد. در اين موج خودتان را وارد کنيد و برخلاف اين موج حرکت نکنيد که دست و پاي‌تان خواهد شکست. در پي اين فرمايش، شايع شد که طرف خطاب و امر مبارک، اين انجمن است. اگر‌‌چه به ‌‌هيچ ‌‌‌وجه افراد انجمن را مصداق مقدمة بيان فوق نيافته و نمي‌‌يابيم و در ايام گذشته به ‌‌ويژه از زماني که حضرت ايشان با صدور اجازة مصرف انجمن از سهم امام اين خدمات ديني و فرهنگي را تأييد فرموده بودند، هيچ دليل روشن و شاهد مسلمي که دلالت بر صراحت معظم‌له، به تعطيل‌‌ شدن انجمن نمايد، در دست نبود؛ مع‌‌ذلک در مقام استفسار برآمديم. البته تماس مستقيم ميسر نبود. ليکن براي تحقيق از مجاري ممکنه و شخصيت‌‌هاي محترمه موثقه و بنا به قراين کافيه محرز شد که مخاطب معظم‌‌له اين انجمن مي‌باشد؛ لذا موضوع توسط مسئولان انجمن به عرض مؤسسة معظم و استاد مکرم حضرت حجت‌‌‌الاسلام والمسلمين آقاي حلبي رسيد و [ايشان] فرمودند: در چنين حالتي وظيفة شرعي در ادامة فعاليت نيست. کليه جلسه‌ها و برنامه‌ها بايد تعطيل شود. علي هذا همان‌‌‌گونه که بارها کتباً و شفاهاً تصريح کرده بوديم، بر‌‌اساس عقيدة ديني و تکليف شرعي خود، تبعيت از مقام معظم رهبري و مرجعيت، حفظ وحدت و يکپارچگي امت و رعايت مصالح عالية مملکت و ممانعت از سوءاستفادة دستگاه‌‌هاي تبليغاتي بيگانه و دفع غرض‌‌‌ورزي دشمنان اسلام را براي ادامة خدمات و فعاليت مقدم دانسته، اعلام مي‌‌داريم که از اين تاريخ تمامي جلسات و خدمات انجمن تعطيل مي‌‌باشد و هيچ‌يک از اعضاي انجمن مجاز نيستند، تحت عنوان اين انجمن کوچک‌‌ترين فعاليتي بکنند و اظهار‌‌نظر يا عملي مغاير تعطيلي نمايند که يقيناً در پيشگاه خداي متعال و امام زمان‌ـ سلام‌‌‌الله عليه‌ـ مسئول خواهند بود. با اين اميد که تلاش‌‌ها و کوشش‌هاي صادقانة انجمن در سي‌‌‌ سالة اخير مقبول ساحت قدس الهي و مرضي خاطر مقدس حضرت بقيه‌‌‌الله‌الاعظم‌ـ ارواحنا فداه‌ـ قرار گرفته باشد. از خداي متعال عزت و سربلندي مسلمانان به ‌‌ويژه شيعيان اثني‌‌عشري و ذلت و سرافکندگي کافران و منافقان و طول عمر امام امت و پيروزي رزمندگان اسلام را خواستاريم.» (انجمن خيرية حجتيه مهدويه، دوازدهم شوال ۱۴۰۳ قمري/ پنجم مردادماه ۱۳۶۲شمسي.(2)

تعطيلي غير از انحلال است
البته، در آن مقطع زماني، امام خميني(ره) نيز با بيان اينکه انجمن تعطيل شده است و نه منحل، اين حرکت را بي‌‌نتيجه دانستند. امام خميني بعدها و از جمله در «منشور روحانيت» به ‌‌صراحت دربارة انجمني‌ها سخن به ميان آوردند و از حضور آنها در عرصه‌هاي مختلف اعلام خطر کردند. حجت‌الاسلام والمسلمين محمد‌‌حسن رحيميان از اعضاي دفتر حضرت امام با بيان خاطره‌اي، ذکاوت و شناخت دقيق امام دربارة انجمن را ذکر مي‌کند:
در اوايل مردادماه ۱۳۶۲ بعد از سخنراني حضرت امام(ره) که در آن، بدون ذکر نام، انجمن حجتيه را مورد حمله قرار دادند، مضمون نامه‌اي که از سوي اين تشکيلات فرستاده شده بود، مبني بر اعلام تعطيلی فعاليت‌ها و جلسه‌هاي‌شان، به‌ عرض حضرت امام رسيد. قبل از قرائت متن، به عرض رسيد که انجمن حجتيه اعلام انحلال کرده است. وقتي متن قرائت شد که در آن، تعبير تعطيل به ‌کار رفته بود، با تبسّم فرمودند: تعطيل، غير از انحلال است، اينکه فايده ندارد. اگر فکر مي‌کنند، منظور، آنها هستند، اين ‌کار اثري ندارد. آنها که فاسد هستند، کار خودشان را مي‌کنند.(3)
نکتة مهمي که بسياري از افراد مدعي عدم فعاليت انجمن مطرح مي‌کنند، اين است که انجمن در سال 1362 به‌‌ طور رسمي تعطيل شده است؛ در‌‌ حالي‌‌ که حلقة مفقوده‌اي که در اينجا به چشم مي‌خورد، اين است که انجمن هيچ‌‌گاه ادعا نکرد که اين گروه منحل شده است و تنها مورد ادعاي آنها همان تعطيلي است. اما امام خميني به اين نکتة ظريف اشاره فرمودند که تعطيلي غير از انحلال است؛ از اين‌‌ رو، انجمن پس ‌از تعطيلي به‌‌ صورت مخفيانه و غير‌‌علني به فعاليت‌هاي خود ادامه مي‌دهد.(4)
به‌‌ علاوه، مرور اساسنامة انجمن حجتيه حاکی از این امر است که آنها نقطه پاياني براي فعاليت‌های خود متصور نیستند؛ چرا که «هدف انجمن ثابت و تا زمان ظهور امام زمان(عج) لايتغير خواهد بود.»(5) از سویی عده‌اي نيز معتقدند که انجمن تا رحلت امام(ره) خود را پنهان نگه داشت، اما پس‌از رحلت امام بار ديگر فعاليت‌هايش آغاز شد، به‌‌ طوري ‌‌که سال‌هاي ابتدايي دهة 1370 صرف تربيت نيروهاي جديد شد و در اواخر این دهة اين گروه باز به گسترش فعاليت خود همت گماشت.(6)
پی‌نوشت‌ها:
1ـ سيدروح‌‌الله موسوي خميني، صحيفة امام، ج17، ص534.
2ـ عماد‌‌الدين باقي، در شناخت حزب قاعدين زمان، تهران، دانش اسلامي، 1362، ص6ـ 4.
3ـ محمد‌‌حسن رحيميان، در ساية آفتاب، تهران، مؤسسة پاسدار اسلام، ۱۳۷۱، ص۲۲۹.
4ـ مصاحبة حضوري با کارشناسان وزارت اطلاعات.
5ـ عماد‌‌الدين باقي، همان، ص۷۳.
6ـ مصاحبة حضوري با کارشناسان وزارت اطلاعات.


بررسی اندیشه سیاسی صاحب جواهرـ ۳

 فتح الله پریشان/ رشد متوازن و مستحکم مکتب تشیع و تحولات اجتماعی تأثیرگذار ناشی از آن همچون تأسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی میراث و محصول مجاهدت‌های علمی و فقهی و مبارزات اجتماعی و سیاسی فقها، بزرگان و رهبران جهان شیعه است. قرن سیزدهم هجری در تاریخ فقه شیعه از این منظر از دو جنبه «علمی و فقهی» و «سیاسی‌ و اجتماعی» حائز اهمیت ویژه‌ای است. 
الف‌ـ از نظر علمی و فقهی؛ این قرن پر از برکات علمی و فرهنگی برای جهان تشیع، به ویژه برای حوزه‌های علمیه بود. در این دوره، جنبش و نهضت علمی نوینی که با برچیدن بساط مکتب اخباری‌ها پس از سال‌ها حکومت بلامنازع بر فقه شیعه به دست توانای علامة وحید بهبهانی در کربلا آغاز شده بود، از سوی شاگردان وی در نجف ترویج و تداوم یافت. این تلاش و مجاهدت‌های علمی در زمان شیخ محمدحسن نجفی، معروف به «صاحب جواهر» که افتخار شاگردی علامه بهبهانی را دارد، با تألیف کتاب «جواهرالکلام» به اوج خود رسید. شهرت و وسعت علمی وی و دیگر علمای نجف موجب شد طالبان علم از اقصی نقاط بلاد اسلامی متوجه نجف شوند.
امام خمینی(ره) درباره صاحب جواهر و جایگاه فقه جواهری فرموده‌اند: «صاحب جواهر چنان کتابی نوشته است که اگر صد نفر بخواهند بنویسند شاید از عهده برنیایند و این یک کاخ‌نشین نبوده است، یک منزل محقری داشتند و در یک اتاق‌شان به دالانی باز بوده است که از آن نسیم داغی می‌وزیده و ایشان مشغول تحریر جواهر بودند.(1)
 رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) دربارة مقام علمی و نوآوری صاحب جواهر می‌فرمایند: «ویژگی عمدۀ فقهای بزرگ از قبیل صاحب جواهر این بود که اندیشۀ رایج فقهی زمان خودشان را متحول کردند. صاحب جواهر از جمله افرادی بود که بر خلاف برخی از فقها به شهرت و اجماع در مسائل مختلف بسیار تکیه می‌کرد، در عین حال این مرد دارای افکار نو و جدیدی است.»(2)
ب‌ـ از نظر سیاسی و اجتماعی؛ صاحب جواهر و دیگر بزرگان علمی جهان تشیع در قرن سیزدهم توانستند با تألیف کتاب‌هایی، مانند جواهرالکلام و پرورش شاگردانی که به بلاد اسلامی گسیل شدند، تحول شگرفی را در جهان اسلام به وجود آورند. در این راستا، می‌توان نهضت تنباکو، جنبش مشروطیت و انقلاب اسلامی ایران را از برکات ارزشمند این نهضت علمی به رهبری صاحب جواهر دانست. همچنین عصر و زمانه وی از دوران‌های پرآشوب و بحران در سرزمین‌های اسلامی به شمار می‌آید. حوادث بسیاری در آن سده اتفاق افتاده که هر یک در شکل‌گیری شخصیت صاحب جواهر نقش بسزایی داشته است. مهم‌ترین آن حوادث عبارتند از:
1ـ درگیری‌های حکومت صفوی و عثمانی: کشور عراق به علت وجود عتبات مقدسة شیعه همیشه مورد توجه ایرانیان بوده و به دلیل اهمیت آن، چندین بار بین دو دولت صفویه و عثمانی دست به دست شده است. عمده‌ترین موارد اختلاف این دو کشور عبارت بودند از: توسعه‌طلبی امپراتوری عثمانی، مسائل ناشی از تعصبات دینی مردم ایران و عثمانی، اختلاف بر سر حاکمیت شهر سلیمانیه و آزار و اذیت زوّار و اتباع ایرانی در شهرهای کربلا، نجف و کاظمین. در یکی از این درگیری‌ها به علت غارت اموال زائران ایرانی و کشته شدن بسیاری از آنان که به دست سپاه عراق اتفاق افتاد، «محمدعلی میرزا» فرزند فتحعلی شاه قاجار به نبرد با سپاه عراق و عثمانی برخاست و شهر بغداد را محاصره کرد. مصلح شهیر، شیخ موسی کاشف‌الغطا، استاد صاحب جواهر، بین دو دولت وساطت کرد و بین آنها قرار صلح منعقد شد که در نتیجة آن بسیاری از ایرانیان به عتبات مقدسه هجرت کردند و اموال فراوانی به منظور تعمیر مشاهد مشرفه و حفاظت از آنها برای مراجع تقلید به سوی عراق سرازیر شد.(3)
2ـ فتنة هجوم وهابیّون: در شب نهم صفر 1221 هـ شهرها و روستاهای عراق، به ویژه کربلا و نجف هدف حمله شدید وهابی‌ها قرار گرفت. آنها بر اساس عقاید ضد شیعی با خشونت تمام به تخریب، قتل و غارت دست زدند و به گنبد و بارگاه امام حسین(ع) در کربلا خسارت وارد کردند. تعداد کشته‌شدگان این تهاجم وحشیانه را بین پنج تا بیست هزار نفر برآورد کرده‌اند. این حملات در شهر نجف جلوۀ دیگری داشت، بیشتر مردم نجف از ترس لشکرکشی وهابیون شهر را خالی کرده و به عشایر عراق پناهنده شدند؛ اما شیخ جعفر کاشف‌الغطاء به همراه دویست نفر از علما در شهر ماندند و از کیان اسلام و حرم امیرالمؤمنین علی(ع) دفاع کردند. پس از چهار روز مقاومت وصف‌ناپذیر آنها، سرانجام محاصرة شهر در هم شکست و وهابیون که از حمله به نجف طرفی نبسته بودند، وحشیانه به کربلا یورش بردند و به قتل و غارت آن دست زدند، در حالی که ساکنان این شهر مهم بیش از نجف بودند.(4)
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ منشور بیداری؛ امام خمینی(پیام امام امت به فرزندان فیضیه)؛ ص‏23؛ روزنامه اطلاعات، 13/دی/1373، به مناسبت صدوچهل‌ونهمین سالگرد ارتحال صاحب جواهر.
۲ـ آشنایی با فقه جواهری؛ دکتر عبدالله امیدی‌فرد؛ ص‏72.
۳ـ همان، ص‏۴۹ـ ۴۵.
۴ـ اندیشه سیاسی صاحب جواهر؛ سیدسجاد ایزدهی؛ ص‏18 ـ 17.



 شهاب زمانی/ بازگویی قصه پر غصه ریزش‌های انقلاب اسلامی سفری است به دل تاریخ معاصر که بی‌شک واجد درس‌ها و عبرت‌هایی برای زندگی حال و آینده همه انسان‌ها، به ویژه آنهایی است که دل در گرو انقلاب دارند. در این شماره، به زندگی سیاسی مهندس مهدی بازرگان از چهره‌های مشهور مخالف رژیم پهلوی در پیش از انقلاب و از همراهان چند سال اولیه انقلاب اسلامی نگاهی اجمالی می‌افکنیم.
مهدی بازرگان در سال 1286 در خانواده‌ای مذهبی در تهران متولد شد. پدرش از تاجران سرشناس بازار تهران بود. پس از اتمام تحصیلات متوسطه در مدرسه عالی دارالمعلمین، در سال 1306 نام وی در میان نخستین گروه محصلان ممتاز اعزامی دولت پهلوی به کشور فرانسه وجود داشت. او در مدرسه حرفه‌وفن شهر پاریس در رشته ترمودینامیک و نساجی تحصیل کرد و پس از هفت سال در سال 1313 به ایران بازگشت. زمینه‌های شکل‌گیری اندیشه اجتماعی و سیاسی مهندس بازرگان را باید در فضای خانواده مذهبی و بازاری، سر کلاس درس ابوالحسن‌خان فروغی، ادیب و سیاستمدار مؤسس دارالمعلمین، در انجمن کاتولیک پاریس، در لابه‌لای روزنامه‌های جمهوریخواه فرانسه و سرانجام پشت میز شرکت مهندسی تهران جست‌وجو کرد.
مهدی بازرگان در تشکیل جبهه ملی دوم و مبارزات سیاسی فعالیتی مؤثر داشت و در بهار سال 1340 نهضت آزادی ایران را پایه‌گذاری کرد که مخالفت با نظام شاهنشاهی از اهداف تأسیس آن ذکر شده است(۱) «شاه سلطنت کند، نه حکومت» اساسی‌ترین چارچوب فعالیت سیاسی نهضت آزادی و جبهه ملی بود و اعضای آن به پیروی از مصدق افتخار می‌کردند؛ به گونه‌ای که بازرگان در روز 27 اردیبهشت 1340 در معرفی مرام‌نامه نهضت آزادی در روز تأسیس آن می‌گوید: «ما مسلمانان ایرانی،‌ تابع قانون اساسی و مصدق هستیم.» این در حالی است که امام(ره) درباره اینکه راه جبهه ملی با انقلابیون متفاوت است، تأکید می‌کنند: «اینجانب نمی‌توانم از جبهه‌ای‌ها و نه از بزرگ‌شان اسمی ببرم و ترویج بکنم،‌ راه آنها با ما مختلف است.»(۲) 
اما چرا با وجود این تفاوت در اندیشه و نگاه، بازرگان مأمور تشکیل دولت موقت شد؟ حاج‌احمد خمینی درباره نظر امام(ره) در موضوع انتخاب بازرگان می‌گوید: «دوستان امام، ‌آقای مهندس بازرگان را برای نخست‌وزیری موقت انتخاب و پیشنهاد کردند. امام مخالف بودند، اما به واسطه احترام به نظر دوستان قبول کردند.»(۳) تصریح امام در حکم انتصاب بازرگان و تأکید بر آن در سخنرانی معارفه که «شورای انقلاب» پیشنهاد نخست‌وزیری وی را داده، شاید به همین علت بوده است. با این حال، امام(ره) به صراحت در سخنرانی خود در تاریخ «29/5/1359» با مسئولیت‌پذیری کامل به خطا بودن این انتخاب اشاره می‌کنند و علت آن را نداشتن تجربه در مدیریت امور اجرایی کشور می‌دانند. 
بازرگان ملی‌گرایی بود که به آمریکا دل ‌بسته بود و از این رو در تحلیل شخصیت وی نمی‌توان انتظار عملکرد انقلابی داشت. وی در مهر ماه 1357 در پاریس به امام(ره) تأکید می‌کند که «ایران سه رکن دارد؛ شاه، ارتش و آمریکا. به فرض که شاه برود با دو تای دیگر چه می‌کنید؟» تردید در موفقیت انقلاب و التقاط بین دموکراسی و اسلام که از اصرار وی بر پایبندی‌اش به «جمهوری دموکراتیک اسلامی» روشن می‌شود، از دولت موقت، دولتی به بیان امام ضعیف‌النفس ساخت که پای همراهی با انقلاب و امام را نداشت. نشانه‌های سخن امام(ره) درباره ضعیف‌النفس بودن دولت بازرگان که در تاریخ 15/12/1357 ایراد شد.
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی، سیاسی ایران؛ ‌رسول جعفریان؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی،‌ ص 208.
۲ـ صحیفه نور، ج 3، ص 439 (30/5/1357).
۳ـ پا به پای آفتاب؛ ‌امیررضا ستوده؛ ج 1، ص 101.

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی‌ـ قسمت پایانی

 دکتر سیامک باقری‌چوکامی/ قواعد و نظریه‌های علوم سیاسی نیز مانند روانشناسی و جامعه‌شناسی در نبرد نرم کمک چشمگیری به بازیگران جنگ نرم کرده است. در حقیقت عاملان جنگ نرم از قِبَل نظریه‌های علوم سیاسی برای راه‌اندازی و استمرار درگیری‌های نرم‌افزاری، به قواعد نظری و عملیاتی قابل توجهی دست یافتند و فهمیدند که با طی چه مراحلی می‌توان فرایند دموکراتیزه کردن دولت‌های ناهمسو را دنبال کرد؛ چگونه می‌توان دولت مقتدر مخالف را به دولت ورشکسته و ناکام تبدیل کرد و از این رهگذر رفتار آن را در سطوح داخلی و خارجی مدیریت کرد یا تغییر داد؛ بازیگران جنگ نرم بر اساس نظریه‌های صلح دموکراتیک به این موضوع دست یافتند که چگونه جوامع غیرلیبرال می‌توانند در مسیر لیبرالیزه شدن گام بردارند؛ چگونه می‌توان بحران مشروعیت، نفوذ، کارآمدی، توزیع و هویت ایجاد کرد تا از این طریق فروپاشی سیاسی رخ دهد؛ چگونه می‌توان منابع قدرت نرم را شناسایی کرد و به صورت هوشمندانه به کار برد.
یکی از نظریه‌های علوم سیاسی پر استفاده برای بازیگران جنگ نرم، نظریه جامعه باز پوپر است که متعاقب آن بنیاد سوروس سرمایه‌دار یهودی نیز با نام جامعه باز تأسیس شد تا مأموریت اجرای دیدگاه‌ها و نظریه‌های وی را برعهده گیرد.
پوپر و نظریه‌پردازی برای بازیگران جنگ نرم  
نظریه «جامعه باز و دشمنان آن» یکی از نظریه‌های پر استفاده به وسیله بازیگران جنگ نرم است. آثار و نوشته‌های کارل پوپر دو دسته‌اند؛ یک‌ـ «کتاب‌های جامعه باز و دشمنان آن»، «ناکجا‌آباد و خشونت»، «درس این قرن» و «زندگی سراسر حل مسئله است» که از جمله آثار سیاسی پوپر هستند. دوـ کتبی مانند «منطق اکتشاف علمی»، «شناخت عینی، برداشت تکاملی»، «حدس‌ها و ابطال‌ها» و «رشد شناخت علمی» که از جمله آثار علمی او می‌باشند. 
به طور کلی در آثار پوپر دو رویکرد قابل مشاهده است:
یک‌ـ رویکرد نظری و تئوریک: از رهگذر این رویکرد آثار وی ترویج‌دهنده گفتمان لیبرال و نئولیبرال است؛ در عین حال، پوپر فیلسوف دربار ملکه انگلیس و ایدئولوگ مورد علاقه انحصارات بزرگ سرمایه‌داری است و به شکلی صریح از نظم سرمایه‌داری، بی‌عدالتی اجتماعی و تجاوز امپریالیستی به ملل محروم دفاع می‌کند.(زرشناس، ۱۳۷۸، ص 54) بنیان نظام مورد نظر او نیز بر نسبیت‌انگاری، نفی تقدس و سرمایه‌سالاری و ارزش‌های غربی پایه‌گذاری شده است و از این منظر دیدگاه‌های پوپر به صورت ماهوی در برابر نظام دینی قرار می‌گیرد.
دو‌ـ رویکرد کاربردی و عملیاتی: پوپر با نظریه‌های خود سعی دارد شیوه‌هایی را در اختیار مخاطبان قرار دهد که بتوانند به صورت عملی به مهندسی اجتماعی مبادرت کنند. کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» ضمن طرح مباحث معرفتی و نظری، متکفل رویکرد روشی برای تحقق جامعه لیبرالی نیز است. کتاب جامعه باز مهندسی اجتماعی را این چنین معرفی می‌کند که در آن می‌توان حکومت را بدون توسل به روش‌های خشونت‌آمیز، انقلاب خونین یا کودتا و در صورتی که مردم از آن رضایت نداشته باشند از قدرت به زیر کشید.(پوپر، ۱۳۸۳، ص۱۳۲)
«تحرك اجتماعي» یکی دیگر از مفاهیم مورد علاقه پوپر است که برای بازیگران جنگ نرم از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. «در يك جامعة ‌باز، عدة كثيري از اعضاي جامعه تلاش مي‌كنند تا از لحاظ اجتماعي بالا روند و جاي ديگر اعضا را بگيرند.»(پوپر، ۱۳۷۷، ص،۳۸۰) پوپر آنچنان اين اصل را مهم مي‌داند كه مي‌گويد: «اين امر (تحرك اجتماعي) ممكن است به پديدارهاي مهم اجتماعي مانند پيكار و تنازع طبقاتي بينجامد.»(همان)
پوپر میان دو راه‏حل مهندسی اجتماعی اتوپیایی(Utopia) یا کل‏گرا و مهندسی اجتماعی تدریجی تنها دومی‏ را ممکن می‏داند. مهندسی اجتماعی تدریجی بدون‏ امکان انتقاد از اهداف و روش‏های آن، بی‏اثر است.(کارل پوپر، ۱۳۸۷، ص9)
به همین دلیل افکار او درباره ضرورت اصلاحات بنیادی تدریجی و حتی‌الامکان بدون خشونت و مبتنی بر مبانی لیبرالیسم و سکولاریسم، الهام‌بخش فعالیت‌های سیاسی و براندازی نرم یا به اصطلاح رنگی و تدریجی بازیگران جنگ نرم، از جمله بنیاد جرج سوروس شده است، به نحوی که سوروس، نام بنیاد خود را جامعه باز گذاشت.
سوروس و مجری جامعه باز
این مؤسسه در پوشش یک نهاد خیریه و غیرانتفاعی، امروز یکی از شرکای اقتصادی کودتاهای مخملی یا رنگی آمریکا در جهان شناخته می‌شود و شبکه گسترده نمایندگی‌های آن شامل مؤسسات ملی در ۵۰ کشور جهان، از خاورمیانه، اروپا، آفریقا تا ایالات متحده فعالیت می‌کند. هدف ظاهری این مؤسسه، ایجاد و حفظ ساختارها و نهادهای جامعه باز، کمک‌های انسان‌دوستانه، بهداشت عمومی، رعایت حقوق بشر و اصلاحات اقتصادی است، اما شبکه بین‌المللی آن به عنوان مجاری اقتصادی و امنیتی کودتاهای مخملی در کشورهای ناسازگار با آمریکا نقش ایفا می‌کند. 
بنیاد سوروس، با فعال کردن مراکز مطالعاتی در کشورهای مختلف و سپس با ارزیابی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شکست کشاندن دولت یا حکومت فراهم می‌کند. از سال ۱۹۹۵ تا امروز 130 میلیون دلار از ثروت سوروس هزینه دموکراسی‌سازی آمریکایی کشور روسیه شده که تا امروز نتیجه مطلوبی نداشته است. در انقلاب رز گرجستان که 23 نوامبر 2003 رخ داد، سوروس با اختصاص20 میلیون دلار به مخالفان دولت، نقش مهمی را ایفا کرد. پس از وقوع این کودتای مخملی، او با اعلام رضایت از این مسئله تصریح کرد که در سایر کشورهای آسیای میانه از این اقدامات حمایت خواهد کرد و به روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز گفت که مایل است انقلاب مخملی در کشورهای مستقل مشترک‌المنافع، مانند قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان تکرار شود.
سوروس تاکنون بیش از 40 میلیون دلار با هدف راه‌اندازی کودتاهای مخملی در این پنج کشور آسیای مرکزی سرمایه‌گذاری کرده و 5 میلیون دلار را نیز به اصلاحات در کشور ترکیه اختصاص داده است. بنابر روایت مستند ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، انقلاب نارنجی اوکراین در 31 دسامبر 2004، زیر نظر بنیاد جامعه باز و نهادهای وابسته به سوروس به وقوع پیوسته و این میلیاردر صهیونیست، همین نقش را در انقلاب لاله قرقیزستان در 24 مارس 2005 ایفا کرده است. 50 میلیون دلار از سرمایه سوروس، هزینه کودتای مخملی در اوکراین و قرقیزستان شد. بر اساس آمار رسمی، تا سال 2004، ثروت وی معادل ۷۰ میلیارد دلار برآورد شده است.
با اتمام مبحث «تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی»، از شماره آینده به یمن و مبارکی چهل سالگی انقلاب اسلامی، بحث جدیدی را با نگرشی نوین به «شناخت ماهیت، مبانی و شاخص‌های انقلاب اسلامی» به قلم دکتر عباسعلی عظیمی شوشتری آغاز خواهیم کرد.



در بیست‌ونهمین سالگرد ارتحال ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی(ره) نگاهی متأملانه به زندگی و زمانه ایشان و کار بزرگی که به انجام رساند، با نگارشی نرم و لطیف و روزآمد و به زبان نسلی که امام را ندیده و امروز با دنیایی از سؤال، شبهه و نیاز وارد حیات اجتماعی می‌شود می‌تواند در معرفی امام مفید فایده باشد. 
با این نگاه، واحد خاطرات و سفرنامه‌های مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی کتابی را با عنوان «الف لام خمینی» به قلم هدایت‌الله بهبودی در سال گذشته چاپ و به مخاطبان عرضه کرده است. این کتاب که زندگی و زمانه امام خمینی(ره) را تا پیروزی انقلاب اسلامی با نگاه و نگارشی دیگر بررسی کرده، در سی‌ویکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به عنوان یکی از پرفروش‌ها در کانون توجه مردم و به ویژه جوانان قرار گرفت. 
بهبودی در یادداشت ابتدایی خود چنین می‌نویسد: «کتاب «الف لام خمینی» با معرفی خاندان امام خمینی آغاز می‌شود و سیر زندگی روح‌الله را از تولد، نشو و نما، تحصیل در زادگاه، ادامه درس‌آموزی در اراک و مهاجرت به حوزه علمیه قم پی می‌گیرد.
می‌توان این زندگی‌نامه را به دو بخش کلی تقسیم کرد؛ اول، زندگی علمی حضرت روح‌الله خمینی در قم، که بیش از چهل سال از عمر ایشان را در بر گرفت. امام خمینی(ره) در این چهار دهه درس گرفت، درس داد، نوشت و ماترک چشمگیری از منشورات و شاگردان به جا گذاشت. دوم، زندگی سیاسی حضرت امام است که از اواسط سال 1341 شمسی آغاز می‌شود و با فراز و نشیب‌های فراوان، 16 سال بعد، به پیروزی نهضت اسلامی در سال 1357 می‌رسد.»
نویسنده در این یادداشت یادآور می‌شود: «گشت‌وگذار تاریخی در هر دو مقطع با دشواری روبه‌رو بوده است؛ دوره اول به دلیل نبودن اسناد و دوره دوم به علت فراوانی اسناد؛ چرا که تاریخ‌نگار برای یافتن روایت درست و رسیدن به حقیقت واقع می‌باید از مسیر پر پیچ و خم راستی‌آزمایی مدارک و یادهای به جای مانده عبور کند و در دام خبرها و خاطرات تبلیغی نیفتد.