امام خمینی(ره) فرمودند: با همه دولت‏ها باید رابطه داشته باشیم و این روابط باید هر روز محکم‌تر بشود. اینکه با همه دولت‏ها رابطه داشته باشیم؛ یعنى رابطه دوستانه، نه روابط بین ارباب و رعیت. ما استقلال خودمان را مى‏خواهیم حفظ کنیم و در دنیا زندگى کنیم و اسلام را پیش ببریم. باید به آنها بفهمانید این معنا را، که ما نمى‏خواهیم روابط‌مان مثل روابط زمان شاه باشد، ما روابط خاص اسلامى داریم که اسلام نه ظالم است و نه زیر بار ظلم مى‏رود.

 حمزه عالمی/ اندیشه، سیره و شخصیت امام خمینی(ره) نزد رهبر معظم انقلاب، به مثابه پشتوانه و منبع فکری انقلاب و جمهوری اسلامی است. از این رو، ایشان همواره به شرح و تفسیر مکتب امام خمینی(ره) توجه داشته و از دستاوردهای فکری امام(ره) برای حل مسائل پیش رو استفاده می‌کنند و همواره در صف اول مقابله با جریان‌هایی بودند که قصد عبور از تفکر امام را داشته اند و تلاش می‌کردند تفکر امام را مربوط به گذشته بدانند چنانچه ایشان می‌گویند: انقلاب عظیم اسلامی ما به ‏دست مردم به پیروزی رسید و ملت ایران عمق توانایی‏ها و ظرفیت فراوان خود را نشان داد؛ اما این ملت بدون امام و مکتب سیاسی او قادر به چنین کار بزرگی نبود. مکتب سیاسی امام میدانی را باز می‏کند که گستره‏ آن حتّی از تشکیل نظام اسلامی هم وسیع‏تر است. مکتب سیاسی‏ که امام آن را مطرح و برای آن مجاهدت کرد و آن را تجسم و عینیت بخشید، برای بشریت و برای دنیا حرف تازه دارد و راه تازه پیشنهاد می‏کند. چیزهایی در این مکتب وجود دارد که بشریت تشنه‏ آنهاست؛ لذا کهنه نمی‏شود. کسانی که سعی می‏کنند امام بزرگوار ما را به عنوان یک شخصیت متعلق به تاریخ و متعلق به گذشته معرفی کنند، در تلاشِ خود موفق نخواهند شد. امام در مکتب سیاسی خود زنده است و تا این مکتب سیاسی زنده است، حضور و وجود امام در میان امت اسلامی، بلکه در میان بشریت، منشأ آثار بزرگ و ماندگار است.(14/3/1383)
  نظر به گستره پردامنه این بحث، در اینجا نکاتی اجمالی درباره مکتب امام خمینی(ره) از دیدگاه رهبر معظم انقلاب ذکر می‌شود:
1ـ مقدمه ضروری در طرح مکتب امام از سوی رهبر معظم انقلاب، بیان صریح و درست این مکتب از سوی نخبگان فکری و سیاسی است. به‌گفته رهبر معظم انقلاب، مواضع حضرت امام(ره)، «بایستی به طور روشن و واضح‌ـ همان طور که خود او گفت، همان طور که خود او نوشت‌ تبیین شود.» نکته مهم از دیدگاه رهبری این است که نباید برای خوشامد دیگران و اینکه مخالفان امام هم جذب مکتب ایشان شوند، بخشی از این مکتب را مطرح کرد و بخشی دیگر را کنار گذاشت؛ چرا که طرح ناقص اندیشه و مکتب امام، یعنی پنهان کردن، پوشیده نگه داشتن یا کم‌رنگ کردن آن بخش از مواضع ایشان به‌صورت سلیقه‌ای، به معنای سلب هویت از امام(ره) است؛ در حالی که «هویت و شخصیت امام به همین مواضعی است که خود او با صریح‌ترین بیان‌ها، روشن‌ترین الفاظ و کلمات، آنها را بیان کرد.» (14/3/1389)
 در اینجا مسئله مهم رهبری، شناخت و صیانت از این مکتب و جلوگیری از تفاسیر انحرافی است. نکته مهم اینکه از نظر رهبر معظم انقلاب، مبانی اندیشه امام(ره) به‌ صورت روشن «در کلمات امام، در بیانات امام، در نامه‌های امام و به‌خصوص در وصیت‌نامه‌ امام‌ـ که کوتاه شده‌ همه آن مواضع است‌ـ منعکس است.» (14/3/1389)، بنابراین مقابله با تلاش‌هایی که برای تحریف مکتب امام صورت می‌گیرد، چندان دشوار نیست. 
2‌ـ دغدغه رهبر معظم انقلاب درباره بیان صریح و درست مکتب امام راحل، از این رو است که به اعتقاد ایشان، مکتب امام «یک راهنمای نظری و عملی است که کشور و ملت را به عزت و پیشرفت و عدالت می‌‌رساند» و در دوران پیش از رحلت ایشان، جمهوری اسلامی هر کجا موفقیّتی داشته است، به‌ سبب عمل کردن به آموزه‌های این مکتب بوده است. (14/3/1390) به‌ عبارت دیگر مکتب، امام خمینی(ره) نزد رهبر معظم انقلاب، شاخصی برای جلوگیری از انحراف در جهت‌گیری‌های انقلاب اسلامی است. از نظر رهبر حکیم انقلاب فقدان شاخص در هر انقلابی، سبب می‌شود اهداف و جهت‌گیری‌های اصلی آن انقلاب بعد از مدتی فراموش یا تحریف شوند، اما انقلاب اسلامی ایران به پشتوانه مکتب امام خمینی، از قطب‌نما و شاخصی برخوردار است که در صورت درک صحیح آن می‌تواند به اهداف واقعی خود در انقلاب اسلامی دست یابد. 
3‌ـ رهبر معظم انقلاب در جهت معرفی صحیح مکتب امام خمینی(ره)، خود پیشگام بوده و در همه سخنرانی‌هایی که در سالروز رحلت امام راحل دارند، به ابعاد گوناگونی از مکتب و اندیشه امام خمینی(ره) اشاره کرده‌اند. روش ایشان در معرفی مکتب امام، بیان ابعاد، مبانی و شاکله اصلی اندیشه ایشان است. معظم‌له مکتب امام(ره) را دارای دو بعد اصلی می‌دانند که از دل اسلام بیرون آمده‌اند. این دو بعد شامل معنویت و عقلانیت می‌شود. به اعتقاد ایشان عدالت نیز برآمده از این دو بُعد است. رهبر معظم انقلاب «اخلاص امام و انجام کار برای خدا»، «توکل، اعتماد و حسن ظن ایشان به خدا» و «استفاده از فرصت‌ها برای تقرّب به خدا»، «رعایت اخلاق اسلامی» را مظاهر معنویت امام راحل می‌دانند و «گزینش مردم‌سالاری برای نظام سیاسی کشور»، «سرسختی و عدم انعطاف او در مقابله‌ با دشمن مهاجم»، «تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت»، «تدوین قانون اساسی» و «تفهیم مردم به اینکه صاحبان اصلی کشور هستند» را مظاهر و نمودهای عقلانیت امام راحل بر می‌شمارند. معظم‌له همچنین «تکیه بر ضعفا و پابرهنگان»، «انتخاب مسئولان از میان مردم و عدم ملاک قراردادن وابستگی‌های شخصی در این زمینه»، «خطرناک دانستن تکیه به ثروت و قدرت برای کسب مسئولیت» و «توزیع خدمات نظام به اقصا نقاط کشور» در اندیشه امام را نمودهای عدالت در مکتب امام راحل بیان می‌کنند. (14/3/1390)
رهبر فرزانه انقلاب مبانی اندیشه امام خمینی(ره) را عبارت می‌دانند از: اول، اسلام ناب محمدی؛ یعنی اسلام ظلم‌ستیز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجدیدگان و مستضعفان که تحقق اسلام ناب با حاکمیت شریعت اسلامی مقدور است و از این رو امام خمینی، جمهوری اسلامی را مظهر اسلام می‌دانست. دوم، جاذبه و دافعه امام خمینی(ره) که مبتنی بر معیار اسلام بود. در این زمینه از نظر رهبر معظم انقلاب، تجلیل یا نفرت دشمنان از مواضعی که نیروهای انقلاب و نظام اتخاذ می‌کنند، نشان‌دهنده دوری یا نزدیکی مواضع آنان به اسلام و مکتب امام است. سوم، قرار دادن محاسبات معنوی در تصمیم‌گیری‌های خود و قرار دادن رضایت الهی به منزله هدف اصلی و سپس اعتماد به کمک و یاری خداوند که باید به پیروی از مکتب امام مورد توجه قرار گیرد. چهارمین مبنا در اندیشه امام(ره) نقش مردم در سرنوشت کشور است. (14/3/1389) رهبر معظم انقلاب در توضیح بیشتر این موضوع در سخنرانی دیگری می‌گویند: «افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردم‌سالارى و تکیه‌ به آرای مردم، جزء دین نمی‌بود و از شریعت اسلامى استفاده نمی‌شد، امام هیچ تقیدى نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان می‌کرد.»(14/3/1393)
 پنجم، جهانی دانستن نهضت و انقلاب اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره) که معنای آن آگاه‌سازی ملت‌های اسلامی نسبت به هویت و وظایف خود است.(14/3/1389)  رهبر معظم انقلاب افزون بر شرح مبانی و ابعاد مکتب امام خمینی(ره)، برخی از شاخصه‌های مکتب سیاسی امام را نیز مورد توجه قرار داده و آنها را عبارت می‌دانند از: «درهم‌تنیدگی معنویت با سیاست»، «اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم به‌معنای اعتقاد به کرامت انسان و تعیین‌کنندگی اراده انسانی»، «نگاه بین‌المللی مکتب امام و مخاطب قرار دادن بشریّت»، «پاسداری از ارزش‌ها که مظهر آن در تبیین ولایت فقیه تبلور می‌یابد» و «محوریت عدالت اجتماعی در همه برنامه‌های حکومت.»(14/3/1383)
بنابر آنچه گذشت، مکتب امام خمینی(ره) در بیان کلامی و بنان جهت‌دهی عملی رهبر معظم انقلاب، محتوای اصلی انقلاب و موتور محرکه نظام جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد و از نظر ایشان، مردم ایران این مکتب را درونی کرده و آن را عمیقاً پذیرفته‌اند (14/3/1393)
 بنابراین زنده نگه داشتن این مکتب و حرکت در مسیر آن، اسباب پیروزی و موفقیت جمهوری اسلامی ایران را فراهم می‌کند.

نگاهی به جایگاه مصلحت در اندیشه امام خمینی(ره)

 مهدي سعيدي/ يکي از مفاهيم مترقي در انديشه سياسي شيعه که در کلام سياسي حضرت امام(ره) تجلي بارزي پيدا کرده است، مسئله «مصلحت» است. مصلحت از متن دين سرچشمه گرفته و فقيهان به مناسبت‌هاي گوناگون در بسياري از باب‌هاي فقه از آن سخن گفته‌اند. 
عالمان شيعه در فقه از دو گونه حکم و مصلحت سخن گفته‌اند: احکام پايدار و ناپايدار و مصلحت پايدار و ناپايدار. احکام ثابت، مصلحتي پايدار دارند که زمان و مکان و جامعه‌اي ويژه را در بر نمي‌گيرند. احکام دگرگون‌شونده، مصلحتي ناپايدار دارند که در هر زمان و هر مکاني به گونه‌اي هستند. به اين دسته از احکام، احکام «حکومتي» نيز مي‌گويند. دستوراتي که از سوي پيامبر اسلام(ص) به صورت وحي به مردم ابلاغ شده است، همه مصلحتي پايدار دارند و دگرگوني در اين‌گونه احکام راه ندارد، مگر موضوع آن دگرگون شود يا در تزاحم با حکم اهمّ قرار گيرد. (۱)
در انتقاد به اعمال مصلحت در حکومت اسلامي گروهي به‌کارگيري شاخصه مصلحت را از سوي حکومت اسلامي، امري ناپسند و موجب فدا کردن دين در پاي حکومت و قدرت دانسته‌اند. دسته‌اي ديگر پذيرش اين موضوع را در انديشه سياسي ولايت‌فقيه امري پسنديده دانسته‌اند؛ ولي بر اين پندارند که به جدايي ساختاري نهاد دين از دولت و سکولاريزم و عرفي شدن حکومت اسلامي و فقه شيعي مي‌انجامد. اينان وانمود کرده‌اند به هر ميزان از مصلحت بهره ببريم، به همان اندازه از دين و شريعت جدا شده‌ايم؛ چرا که آنان مصلحت را مانع تحقق ارزش‌ها و آرمان‌ها، از جمله تحقق عدالت مي‌دانند.
حضرت امام(ره) برخلاف اين نظرات معتقد است: «مصلحت نظام، از امور مهمّه‌اي است که گاهي غفلت از آن موجب شکست اسلام عزيز مي‌گردد... مصلحت نظام و مردم؛ از امور مهمه‌اي است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمين را در زمان‌هاي دور و نزديک، زير سؤال ببرد و اسلام آمريکايي مستکبرين و متکبرين را با پشتوانه ميلياردها دلار توسّط ايادي داخل و خارج آنان پيروز گرداند.» 
به واقع، از منظر ايشان توجه به مصلحت، تدبيري براي تحقق ارزش‌ها از جمله عدالت است، نه آنکه در تضاد و مخالف با آنها باشد؛ زیرا تحقق ارزش‌ها و آرمان‌ها نيازمند اقتضائاتي است که بدون توجه به آن، نه تنها آرمان‌ها محقق نمي‌شود، که گاه نتيجه عکس داده و حاصل بی‌تدبیری، نابودي ارزش‌ها خواهد بود. حضرت امام(ره) تأکيد دارند: «در اسلام مصلحت نظام، از مسائلي است که مقدّم بر هر چيز است و همه بايد تابع آن باشيم.»(۲) زیرا بدون اين تقدم شاهد تزاحم ارزش‌ها و محقق نشدن عملي آنها خواهيم بود. 
از منظري ديگر، بايد توجه کرد مصلحت سازوکاری براي کارآمدي و خروج از بن‌بست در نظام اسلامي است؛ سازوکاری که دولت اسلامي را بالاتر از تراز دولت‌هاي مدرن امروزي قرار مي‌دهد که داعيه کارآمدي دارند. نباید فراموش کرد که کارآمدي نظام اسلامي به واقع در صورت تحقق اهداف حکومت اسلامي، همچون امنيت، عدالت و رفاهت محقق خواهد شد که مسئله مصلحت متضمن تحقق عملي آن است.
از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي، «مصلحت» امري مقدس است! از این رو مي‌فرمايند: «بعضي خيال می‌کنند که «مصلحت» در مقابل «حقيقت» است؛ در صورتي که مصلحت هم يک حقيقت است؛ کما اينکه حقيقت هم مصلحت است. اصلاً حقيقت و مصلحت از هم جدا نيستند. مصالحِ پنداري و شخصي است که بد است. وقتي مصلحت شخصي نيست، وقتي مصلحتِ مردم و مصلحتِ کشور است، اين می‌شود يک امر مقدّس، يک امر خوب، يک چيز عزيز؛ چرا ما بايد از آن فرار کنيم؟ لذا من اين را واقعاً مصلحت نمی‌دانم.»(4/12/۱۳۷۷)
رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي در نقد آرمان‌گرايي غيرواقع‌بينانه «مصلحت» را تبیین کرده و تأکيد دارند: «مصلحت هم شده يک اسم منفور؛ آقا مصلحت‌گرایی می‌کنند! خب، اصلاً بايد ملاحظه‌ مصلحت بشود. هيچ وقت نبايد گفت که آقا حقيقت با مصلحت هميشه منافات دارد؛ نه، خود حقيقت يکي از مصلحت‌هاست، خود مصلحت هم يکي از حقايق است. اگر مصلحت‌انديشىِ درست باشد، بايد رعايت مصلحت را کرد؛ چرا نبايد رعايت مصلحت را کرد؟ بايد مصالح را ديد.»(16/5/۱۳۹۱)
ايشان در اين باره به مثالي اشاره دارند که تأمل‌برانگیز است: «فرض بفرمایید از لحاظ موضع نظام، نسبت به فلان حرکت سياسي بلوک مثلاً طاغوت و مجموعه‌هاي استبدادىِ ديکتاتوري، معلوم است که ما مخالفيم، همراهي هم نمي‌کنيم، کمک هم نمی‌کنیم... معلوم است که موضع ما نسبت به برخي از جهات سیاسی‌ای که امروز در دنيا وجود دارند يا در منطقه وجود دارند، موضع روشني است؛ اما اين به هيچ وجه به معناي نفي کار ديپلماسىِ سنتىِ متعارف نيست؛  يعني کار ديپلماسي به جاي خودش بايد انجام بگيرد، منتها جهت‌گيري، اين جهت‌گيري است.»(همان)
مصلحت آنقدر مهم و مؤثر است که ولي فقيه را از اختيارات مطلقه برخوردار کرده است. مطلقه به معنای آنکه صاحب ولايت به احکام فرعيه الهي مقید نيست! نمونه‌اي از اين اطلاق اختيارات در اين رهنمود حضرت امام خميني(ره) آشکار مي‌شود: «در اموال مشروع، اگر ولي امر تشخيص داد که اين قدر که هست نبايد باشد، براي مصالح مسلمين مي‌تواند تصرّف کند... اين روشنفکرهاي ما نمي‌فهمند که ولايت فقيه يعني چه! يکي‌اش تحديد اين امور است. مالکيت را در عين حال که شارع مقدس محترم شمرده است، لکن ولي امر، مي‌تواند همين مالکيت محدودي که ببيند خلاف صلاح مسلمين و اسلام است، همين مالکيت مشروع را محدودش کند به يک حدّ معيني و با حکم فقيه، از او مصادره بشود.»(۳)
استاد شهيد مرتضي مطهّري نيز معتقد است: «اگر نيازهاي عمومي جامعه و يا ضرورت تعديل ثروت ايجاب کند که ماليات تصاعدي وضع شود، بايد اين کار انجام شود و يا اگر مصلحت جامعه اسلامي باشد، مي‌توان از يک مالک و يا گروهي سلب مالکيت کرد. حاکم اسلامي، براي مصلحتي بزرگ‌تر مي‌تواند چنين کارهايي را انجام دهد.»(۴) در زمینه ولايت اين مسئله روشن‌تر است. در فقه شيعه، هر جا از ولايت سخن به ميان آمده، از مصلحت نيز سخن رفته است، تا جايي که امام خميني(ره) مي‌نویسند: «اصل اوّلي در هر ولايتي اين است که مقيد به مصلحت باشد.»
نبايد فراموش کرد که مصلحت برای منافع فردي نيست؛ بلکه آنچه اعتبار و ارزش کليدي است، مصالح امت اسلامي است که تأمين آن مي‌تواند به مثابه اولويت اول جامعه اسلامي عمل کرده و تحقق ديگر آرمان‌ها و ارزش‌ها را براي مدتي متوقف کند.
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ «مصلحت نظام از ديدگاه امام خميني(ره)»، دوماهنامه حوزه،  شماره 85 و 86. 
۲ـ صحيفه نور، ج 21، ص 112.
۳ـ صحيفه نور، ج 10، ص 138.
۴ـ مرتضي مطهري؛ اسلام و مقتضيات زمان؛ انتشارات صدرا، ج۲، ص 86.

بازنمایی تأثیر صدور انقلاب اسلامی در قدرت منطقه‌ای ایران

 علی کریمیان/ انقلاب اسلامی ایران، بزرگ‌ترین دستاورد چند دهه مبارزات انقلابی ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، پیش از آنکه معطوف به زمان مشخص یا محدود به قلمرو جغرافیایی خاص باشد، یک نهضت جهانی و متعلق به همه ملل مسلمان و حتی غیر مسلمان است. همچنان که رهبر معظم انقلاب در تبیین انقلاب اسلامی و نهضت امام(ره) نیز می‌فرمایند: «یک نقطه از نقاط روشن خط امام، جهانی بودن نهضت است. امام نهضت را جهانی می‌دانست و این انقلاب را متعلق به همه ملت‌های مسلمان، بلکه غیر مسلمان معرفی می‌کرد.»(۱) امام خمینی(ره) در این باره می‌فرمایند: «نهضت برای اسلام نمی‌تواند محصور باشد در یک کشور و نمی‌تواند محصور باشد در حتی کشورهای اسلامی، نهضت برای اسلام، همان دنباله نهضتی انبیاست. نهضت انبیا برای یک محل نبوده است.»(۲)
صدور انقلاب اسلامی به منزله یکی از شعارهای مهم انقلاب، همیشه مورد توجه و تأکید امام راحل(ره) بوده است و دستاوردهای آن نیز اکنون در سراسر منطقه و برخی نقاط جهان دیده می‌شود. در منظومه فکری امام(ره)، صدور انقلاب به مدد سلاح و حرکت نظامی‌گری و کشورگشایی نیست؛ بلکه به دلیل ماهیت ایدئولوژیکی و دینی انقلاب اسلامی، فرآیندی طبیعی از جنس الهام‌گیری و الگوبرداری است. ماهیت این صدور در کلام نورانی رهبر معظم انقلاب به خوبی تبیین شده است: «بارها گفتیم، مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، مثل عطر گل‌هاى بهارى است؛ هیچ کسى نمی‌تواند جلوى آن را بگیرد؛ پخش می‌شود، همه جا می‌رود؛ نسیم روح‌افزا و روان‌بخشى است که همه جا را به خودى خود می‌گیرد.»(۳)
«صدور انقلاب» پیش از آنکه یک روند سیاسی یا فرآیند اجتماعی باشد، حرکتی فرهنگی است که به صدور پیام و رسالت و همچنین آرمان‌ها و ارزش‌های متعالی و جهان‌شمول انقلاب اسلامی در کشورها و جوامع مسلمان و حتی غیرمسلمان معتقد است. این موضوع به منزله یک راهبرد بلندمدت، حتی پیش از وقوع انقلاب و همزمان با آغاز نهضت امام(ره) همواره به صورت یک دغدغه و اولویت راهبردی مورد توجه و در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است. 
امام خمینی(ره) نظریه‌پرداز اصلی صدور انقلاب نه پس از انقلاب که پیش از انقلاب هم دغدغه صدور انقلاب را داشته‌اند. حال آنکه برخی با درک نادرست از صدور انقلاب و معنا و مفاهیم درونی و اهمیت و ضرورتی که در این مهم نهفته است، آن را پروژه‌ای متعلق به اوایل انقلاب می‌دانند! با تأمل در خاطرات مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی از یاران دیرین امام(ره)، می‌بینیم که آن حضرت حتی در اسفند سال 1341، انقلاب را به سه مرحله تقسیم کرده بودند: «شما بدانید که مبارزه ما سه مرحله دارد؛ نخست‌ـ اسلامی کردن ایران، دوم‌ـ اسلامی کردن کشورهای اسلامی، سوم‌ـ اسلامی کردن جهان. آن روز است که به مولایم مهدی (عج) عرض می‌کنم: جهان منتظر قدوم مبارک توست.» این نشان می‌دهد، صدور انقلاب به سال‌های اولیه انقلاب یا پس از آن و امروز منحصر نبوده؛ بلکه در آغاز نهضت امام(ره)، ریشه داشته و تا ظهور حضرت ولی عصر(عج) استمرار خواهد داشت. 
امروز جمهور یاسلامی ایران به برکت پایبندی به اصول انقلاب و آرمان‌های انقلاب و امام و رهبری و به مدد قدرت الهام‌بخشی و الگوسازی خود به بازیگری قدرتمند و مؤثر در سطح منطقه و فرامنطقه تبدیل شده است. جایگاه کنونی جمهوری اسلامی در منطقه و جهان اسلام که بنا بر اذعان دولت‌ها و قدرت‌های غربی، ایران را به یک قدرت بزرگ و تعیین‌کننده در معادلات منطقه‌ای و حتی جهانی تبدیل کرده و بنا به فرمایش امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) انقلاب اسلامی را «صاحب نفوذ»(۴) در منطقه کرده است، تنها یک پرده از صدور انقلاب اسلامی و برشی از آن است که در یک روند کاملاً متعارف، منطقی، معقول و داوطلبانه، همچون «نسیم رو‌ح‌افزا و روانبخش» صورت گرفته است.
رشد و گسترش کمی و کیفی مقاومت اسلامی در منطقه غرب آسیا و آفریقا و به طور کلی در جهان اسلام، و در کنار آن روند رو به رشد موفقیت‌آمیز حضور گروه‌های مقاومت اسلامی در معادلات میدانی و سیاسی سوریه، عراق، لبنان، یمن و برخی کشورهای دیگری، که در محافل سیاسی و رسانه‌ای غربی و عربی از آن تحت عنوان «نفوذ منطقه‌ای ایران» یاد می‌شود و اساساً نیز نمود عینی «نفوذ و قدرت منطقه‌ای ایران» است، موضوعی است که با یک رویکرد گفتمانی و دقیقاً در راستای پیشبرد و تحقق عینی، عملی و نظری صدور ارزش‌های انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته است.  
اینکه گفته می‌شود نفوذ یا قدرت منطقه‌ای ایران، جنسی کاملاً متفاوت از نظر معنایی و میدانی با سلطه‌طلبی غربی‌ها دارد، به معنای آن است که جنس نفوذ منطقه‌ای ایران که امروز دوست و دشمن بر آن اعتراف کرده و اذعان دارند و می‌خواهند آن را به موضوع منازعه و چالش علیه انقلاب اسلامی تبدیل کنند، از جنس خود «انقلاب» است؛ یعنی یک نفوذ سه وجهی مبتنی بر: 
1ـ فرهنگ و گفتمان دینی‌‌ـ مذهبی با تأکید بر وحدت امت اسلام و پرهیز از طایفه‌گرایی؛ 
2ـ فرهنگ سیاسی و الگوی مردم‌سالاری دینی؛ 
3ـ استکبارستیزی. 
این نفوذ که بخشی از فرآیند صدور انقلاب و در حقیقت یکی از برآیندهای آن است، با زور سرنیزه و از طریق لشکرکشی و استعمار ملت‌های دیگر یا طی سلسله عملیات‌های نظامی‌ـ اطلاعاتی یا ایجاد وابستگی‌های اقتصادی و سیاسی تحقق نیافته است. این نفوذ، کاملاً متعارف و مبتنی بر جاذبه‌های انقلاب است که دل‌های مشتاقان و آزادی‌خواهان و استکبارستیزان جهان اسلام را به خود جذب کرده است.  
در مجموع، صدور ارزش‌های انقلاب اسلامی از اهداف کلیدی و راهبردهای بلندمدت انقلاب اسلامی است که طی فرآیندی طبیعی حرکتی رو به جلو داشته و به مثابه یک «روند» اهتمام ویژه‌ای درباره آن وجود دارد و همواره در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است. نگاه امام راحل(رض) و رهبر معظم انقلاب اسلامی به اصل «صدور انقلاب اسلامی» تحت هیچ شرایطی نگاه آرمان‌گرایانه و غیرعملی و شعاری نیست؛ بلکه نگاهی کاملاً واقع‌بینانه و عملی است که تاکنون در مناطق گوناگونی از جهان و در بین ملت‌های مسلمان و آزادی‌خواه در ممالک اسلامی و غیراسلامی، امواج انقلاب را گسترانیده است.
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ خطبه‌‌های نمازجمعه در بیست‌ویکمین سالگرد رحلت امام خمینی، 14 خرداد 1389).
۲ـ صحیفه حضرت امام خمینی(ره)، جلد 10، ص 446.
۳ـ بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین، 6 آذر 1393.
۴ـ بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 3 خرداد ۱۳۹۷.



 حسین عبداللهی‌فر/تحریف حضرت امام خمینی(ره) موضوع جدیدی نیست؛ چراکه دشمنان انقلاب اسلامی از سال‌های پیش در تلاش بودند تا ایشان را متعصب و به اصطلاح خودشان بنیادگرای خشن و غیر منعطف نشان دهند. برخی از مخالفان ایشان در داخل نیز هر آنچه که خود می‌پسندیدند و منافع‌شان ایجاب می‌کرد، به ایشان نسبت می‌دادند؛ از این رو پیش‌بینی می‌شد ابعاد تحریف آن بزرگوار پس از ارتحال ایشان افزایش یابد. معظم‌له با پیش‌بینی این روند و ناکام گذاشتن تحریف‌گران راه‌هایی را برای مقابله با تحریفات پس از خودشان ارائه کرده بودند. 
شدت تحریف امام راحل(ره) در سال‌های اخیر سبب شد رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت بیست‌وششمین سالگرد ارتحال آن امام همام(ره) درباره تلاش برای تحریف شخصیّت و راه ایشان و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران هشدار داده و بگویند: «اگر شخصیّت امام تحریف شد، بد معرّفی شد، غلط معرّفی شد، همه‌ این خطرات بزرگ متوجّه ملّت ایران خواهد شد؛ اینجا است که خطر تحریف امام به ‌عنوان یک هشدار باید در گوش و چشم مسئولان کشور، صاحب‌نظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام، کسانی که علاقه‌ای به این راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان تلقّی بشود.»
درباره چیستی تحریف امام(ره) همین بس که به تعبیر رهبر معظم انقلاب درباره هر شخصیتی سه گونه تحریف ممکن است که متأسفانه هر سه نوع آن درباره حضرت امام(ره) صورت گرفته است. معظم‌له در این باره می‌فرمایند: «تحریف شخصیّت‌ها به این است که ارکان اصلی شخصیّت آن انسان بزرگ، یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا به ‌صورت انحرافی و سطحی معنا شود؛ همه‌ اینها برمی‌گردد به تحریف شخصیّت. شخصیّتی که الگو است، امام و پیشوا است، رفتار او، گفتار او برای نسل‌های بعد از خود او راهنما و رهنمود است، اگر تحریف شود زیان بزرگی به‌وجود خواهد آمد.»
اما اینکه تحریف امام راحل چگونه انجام گرفته، متأسفانه مصادیق بسیاری وجود دارد که برخی از مهم‌ترین موارد آن عبارتند از:1ـ تحریف شخصیت امام(ره)؛ 2ـ حذف جنبه‌های انقلابی شخصیت امام(ره)؛ 3ـ معرفی امام(ره) به منزله یک شخصیت صرفاً تاریخی محترم؛ 4ـ مخدوش‌سازی اصالت خانوادگی امام(ره)؛    5ـ معرفی امام(ره) بر اساس مواضع مقطعی وی؛ 6ـ بزرگ کردن برخی دیدگاه‌های امام(ره) و نادیده گرفتن برخی دیگر؛   7ـ نادیده گرفتن شاخصه‌های اصلی شخصیت امام(ره)؛  8ـ ساختن تصویری خلاف واقعیت از شخصیت و تفکر امام(ره)؛ 9ـ معرفی امام(ره) به صورت یک چهره خشن؛ 10ـ ارائه تصویری تک‌بعدی (صرفاً سیاسی) از امام(ره)؛  11ـ معرفی امام(ره) بر اساس سلایق شخصی و میل گروه‌های سیاسی؛ 12ـ کم‌رنگ‌سازی بخش‌هایی از مواضع امام(ره) که تند می‌دانستند؛ 13ـ ارائه اطلاعاتی فراتر از مکتوبات و صوت‌های موجود امام(ره)؛ 14ـ موقتی معرفی کردن روحیه سازش‌ناپذیری امام(ره)؛ 15ـ تحریف مکتب و اندیشه‌های امام(ره).
پرسش دیگری که درباره تحریف امام(ره) مطرح می‌شود، چرایی و انگیزه تحریف‌گران است که فهرست‌وار به مواردی از آنها اشاره می‌شود: 1ـ احساس منزلت نداشتن برخی انقلابیون سابق؛ 2ـ مرعوب فضای بین‌الملل شدن بعضی از یاران دیروز امام(ره)؛ 3ـ توجیه تاریخی برای پوشش تخلفات خویش؛ 4ـ تحمل نکردن رویش‌های انقلاب و چرخش نخبگان؛  5ـ برنتابیدن نظام مدیریتی مدنظر حضرت امام(ره)؛ 6ـ مانع دیدن مواضع امام(ره) بر سر راه اهداف خود؛ 7ـ کم‌رنگ کردن روحیه مبارزاتی امام(ره) برای رسیدن به دنیای خود؛ 8ـ وادارسازی رهبری به مشی سیاسی مورد نظر خویش؛ 9ـ تصویرسازی خلاف واقع از برخی گروه‌های سیاسی همسو با خود.
با توجه به این سخن رهبر معظم انقلاب اسلامی که «اگر راه امام(ره) را گم کنیم، سیلی خواهیم خورد» لازم است نیروهای انقلابی با بازخوانی دقیق و صحیح اصول امام خمینی(ره)، زنده نگه‌داشتن نام و یاد حضرت و سکوت نکردن یاران امام(ره) در برابر تحریفات و روند ایجاد شده ایستادگی کنند.