علی حیدری/ یکی از مهم‌ترین نیازهای فطری انسان «امنیت» است؛ موضوعی که همواره نیاز مشترک انسان‌ها بوده و به پیدایش سکونتگاه‌ها در قالب شهرها و روستاهای امروزی منجر شده است و ساده‌ترین تعریف آن دور بودن از خطراتی است که منافع مادی و ارزش‌های معنوی را تهدید می‌کند و «تهدید» وضعیتی است که امنیت بشری را به خطر می‌اندازد. به عبارت دیگر، تهدید شرایطی را شامل می‌شود که در آن، خطر یا آسیب جدی، ارزش‌های اساسی و حیاتی یک بازیگر سیاسی را مورد هدف قرار می‌دهد. 
در میان انواع مختلف تهدید، تهدید نظامی از آشکارترین انواع تهدیدات است که به آن «تهدید سخت» نیز می‌گویند. این نوع تهدید در تاریخ تحولات جامعه بشری پیشینه‌ای طولانی دارد. شاخصه اصلی این دسته از تهدیدات به کارگیری زور است که از آن با عنوان «جنگ» یاد می‌شود. بر این اساس، تهدید نظامی به استفاده از زور برای دستیابی به اهداف در عرصه سیاست عملی دلالت دارد و در گفتمان سنتی از امنیت، کاربردی و تأثیرگذار است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی که به کوتاه شدن دست قدرت‌های استکباری از کشور انجامید و نظامی بر پایه دین و با محوریت مردم شکل گرفت، نظام برآمده از مردم‌سالاری دینی که مخالف حضور و دخالت بیگانگان در سرنوشت کشور بود و از دست یازیدن قدرت‌های استعماری به منافع ملت و کشور جلوگیری‌کرد، همواره مورد طمع و به تبع آن تهدید و تعرض قدرت‌های فرامنطقه‌ای قرار داشت. از تهدیدات امنیتی سال‌های آغازین پیروزی انقلاب تا تجاوز نظامی به سرکردگی رژیم بعث عراق به میهن اسلامی و تهدیدات نرم در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی همه و همه قطعه‌هایی هستند که جورچین توطئه‌های دشمنان انقلاب اسلامی و ملت بزرگ ایران را در طی 40 سال گذشته کامل می‌کنند.
نگاهی به چهار دهه پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و نظام اسلامی این واقعیت را نشان می‌دهد که در هر مقطعی که دشمن از رسیدن به اهداف خود ناامید شد، یا برای جلوگیری از حضور مردم در عرصه‌های پشتیبانی از نظام اقدام به تهدید علیه ملت بزرگ ایران کرده است؛ تهدیدهایی که فصل مشترک آنها حمله نظامی است، این تهدیدها به طور اعجاب‌انگیزی سبب اتحاد و یکپارچگی مردم و حمایت همه‌جانبه آنان از نظام جمهوری اسلامی شد؛ چرا که مردم با بصیرت و آگاهی به تجربه دریافته بودند که تنها راه پیروزی بر دشمن و بی‌اثر کردن تهدیداتش وحدت کلمه و پیروی از آرمان‌های امام راحل(ره) و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است.
در چنین شرایطی تجربه گرانسنگ دفاع مقدس زمینه بروز استعدادهای شگفت‌انگیزی در عرصه‌های نظامی و دفاعی شد که در توسعه صنایع مختلف نظامی دستاوردهای ارزشمندی را نصیب فرزندان ایران اسلامی کرد. یکی از این عرصه‌ها، عرصه موشکی جمهوری اسلامی ایران است که به یکی از عوامل بازدارنده در برابر تهدیدات دشمنان بدل شده است. اما در اوایل سال 94 بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از فرهنگیان خطاب به دشمنانی که ملت ایران را تهدید می‌کردند، به صراحت گفتند: «دوران بزن‌ و در رو تمام شده؛ این‌جور نیست که شما بگویید می‌زنیم و در می‌رویم؛ نخیر، پاهای‌تان گیر خواهد افتاد و ما دنبال می‌کنیم.» این سخنان حکایت از یک تغییر موازنه داشت که جمهوری اسلامی ایران را در جایگاه کشوری برخوردار از فناوری‌های پیشرفته نظامی با نیروهای مسلح متخصص، زبده و با ایمان قرار می‌داد و دشمنان به درستی مفهوم این پیام فرمانده را دریافت کرده و بی‌شک آن را در ترتیبات و معادلات نظامی خود لحاظ کردند؛              چرا که نوع مواجهه آمریکا و هم‌پیمانان اروپایی‌اش در برابر قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان طی سال‌های اخیر نشان‌دهنده این واقعیت است.
پس از اعلام خروج آمریکا از برجام برخی مقامات تازه‌کار آمریکایی به تهدید ضمنی جمهوری اسلامی پرداختند و برخی هم در داخل تلاش کردند با القای نگرانی از شرایط، تنها راهکار را کوتاه آمدن از مواضع در مسائلی همچون منطقه، محور مقاومت و... معرفی کنند که رهبر حکیم انقلاب در مراسم بزرگداشت بیست‌و‌نهمین سالروز رحلت امام خمینی(ره) فرمودند: «امروز جوانان ما توانسته‌اند به قدرت موشکی اوّل منطقه تبدیل بشوند. دشمن می‌داند که اگر یکی بزند، ده تا می‌خورَد. پس موشک، مایه‌ امنیّت و نقطه‌ قوّت است.» و با این موضع مقتدرانه، پیام روشنی به کسانی دادند که فکر می‌کردند جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران مرعوب تهدیدهای آنان
 خواهند شد.
نمونه عینی این واقعیت محقق شد؛ چرا که پس از حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به پایگاه تی‌فور و به شهادت رساندن چند نفر از نیروهای مستشاری سپاه، توانمندی ایران در موشک‌باران منطقه جولان به رخ صهیونیست‌ها کشیده شد و آنان را مستأصل کرد و قدرت هرگونه تحرک را از آنان گرفت؛ همان جایی که دشمن یکی زد و ده تا خورد...


 دکتر یدالله جوانی/ آرمان‌گرایی توأم با واقع‌بینی از الزامات دستیابی به اهداف متعالی و قرار گرفتن بر قله‌های عزت و افتخار است. ملت ایران با انقلاب اسلامی، بهترین آرمان‌ها و اهداف متعالی را هدف‌گذاری کرد. تشکیل جبهه حق و حرکت در مسیر عدالتخواهی با تحقق حاکمیت اسلام از مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی به شمار می‌آید. اما بدیهی است که حرکت در این مسیر پر فضیلت و سراسر نور، کار آسانی نبوده و با دشواری‌ها و سختی‌ها همراه است. این سختی‌ها و دشواری‌ها، همان واقعیات پیش‌ روی آرمان‌گرایان عدالتخواه و حقیقت‌جوی طالب کمال است.
واقعیت آن است که به محض شکل‌گیری جبهه حق، شیاطین و طاغوت‌ها در برابر آن جبهه باطل را با هدف مقابله پدید می‌آورند. بر همین اساس حسب سنت الهی و تجربه تاریخی، تقابل و جنگ میان جبهه باطل با جبهه حق همیشگی بوده، پایانی از طریق مذاکره و سازش میان آن دو ممکن نیست؛ زیرا این تقابل مبنایی، فکری و اعتقادی است.
خداوند متعال این واقعیت تغییرناپذیر را در آیه ۱۱۲ سوره مبارکه انعام این‌گونه بیان می‌دارد: «وَ کَذلِک جَعلنا لِکُلِّ نبیِّ عدواً شَیاطینَ الانسِ وَ الجِنِّ...»؛ این چنین در برابر هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم.
چرا خداوند واقعیت را این‌گونه قرار داده؟ برای آنکه عیار ایمان مدعیان عبودیت و بندگی مشخص شود. فلذا فرمود: «اَلّذینَ آمنواُ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ‌اللهِ وَ الّذینَ کَفَروُا یُقاتِلونَ فی سبیلِ الطَّاغوتِ».
بنابراین وجود دشمن برای ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی یک امر قطعی و تغییرناپذیر است. آمریکا که حضرت امام(ره) بحق آن را شیطان بزرگ نامیدند، دشمن اصلی ملت ایران، انقلاب اسلامی و نظام ولایی است. آمریکا طاغوت زمان و از لشکریان ابلیس در برابر جبهه حق است. اما در برابر این دشمن چه باید کرد؟ خداوند پاسخ می‌دهد: «اِنَّ الشّیطانََ لَکُم عَدوّ فَاتَّخذوُهُ عَدُوّا»؛ در حقیقت شیطان دشمن شماست، شما نیز آن را دشمن بگیرید.
وقتی آمریکا را دشمن گرفتیم؛ از او جز دشمنی، فتنه‌انگیزی، توطئه‌ کردن و فشار آوردن نباید انتظار دیگری داشته باشیم. از نظرگاه عقل و شرع باید در مقابل دشمن ایستاد و مبارزه کرد. بر همین اساس در اسلام جهاد، یعنی مبارزه با دشمنان دین در راه خدا جایگاهی بس ویژه دارد.
جهاد اصغر، جهاد اکبر و جهاد کبیر، انواع جهادها برای مبارزه با شیاطین جن و انس به اقتضای شرایط است. شرط موفقیت در امر جهاد با دشمن، شناخت نقشه‌ها، برنامه‌ها، سیاست‌ها و راهبردهای دشمن برای ضربه زدن است. ضربه زدن دشمن قطعی است؛ چگونگی این ضربه زدن را باید فهمید و با آن مقابله صحیح و بهنگام کرد.
یکی از معانی چهل ساله شدن انقلاب اسلامی آن است که ملت ایران به مدت چهل سال موفق به خنثی‌سازی توطئه‌های دشمنانش شده است. مگرنه این است که دشمنان و در رأس آنها آمریکایی‌ها، قصد داشتند انقلاب اسلامی را در هفته اول، ماه اول، سال اول و در نهایت دو دهه اول شکست دهند! از این پس نیز شرط شکست دادن دشمن ستمگر و مستکبر، شناخت نقشه او در اعمال دشمنی و ضربه زدن است. اکنون ترامپ با خروج از برجام نافرجام، با صراحت از واژه براندازی جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کند. البته ناگفته نماند که براندازی جمهوری اسلامی، هدف و سیاست تمامی رؤسای‌جمهور آمریکا طی چهل سال گذشته بوده است. اما سؤال این است که دولت کنونی آمریکا، چگونه می‌خواهد به این آرزو برسد و نقطه اصلی هدف از منظر آمریکایی‌ها
 چیست؟
یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌هایی که خداوند به ملت ایران داده، نعمت رهبری حکیم و دشمن‌شناس است؛ رهبری که نقشه‌های دشمنان را دقیق و بموقع برای امت خود افشا کرده، راه مقابله با آن را هم بیان می‌دارد.
رهبر معظم انقلاب همانند مقاطع گذشته در سه دهه اخیر، در مراسم بیست‌ونهمین سالگرد رحلت امام(ره) درباره نقشه دشمن فرمودند: «نقشه دشمن را هم می‌شناسیم، نقشه دشمن را کاملاً می‌دانیم چیست و آن نقشه را برای مردم افشا می‌کنیم و البته مردم ما خودشان خیلی چیزها را می‌دانند و می‌فهمند و حس می‌کنند.»
معظم‌له در ادامه از فشارهای سه‌گانه و نقطه هدف اصلی دشمن در این نقشه رونمایی کردند و فرمودند: «امروز نقشه دشمن این سه چیز است: فشار اقتصادی، فشار روانی و فشار عملی، هدف هر سه نوع فشارهای دشمن هم سیطره بر کشور عزیز ما ایران است. همچنان که بر بعضی از کشورهای بدبخت روسیاه منطقه سیطره و تسلط دارد.»
در واقع آمریکا با تمام دشمنی‌هایش، به گمان خود می‌خواهد همانند دوران پیش از انقلاب بر ایران سیطره و سلطه پیدا کند. او می‌خواهد ایران را به کشورهایی همانند عربستان، امارات، اردن، بحرین و دیگر کشورهای نگون‌بخت تحت سلطه تبدیل کند! اما چگونه می‌خواهد این کار را انجام دهد؟ از طریق فشارهای سه‌گانه‌ای که وارد می‌کند، از طریق این فشارها می‌خواهد نظام جمهوری اسلامی را با از بین بردن پشتوانه‌های مردمی‌اش، از سر راه سلطه خود بر ایران بردارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی فشارهای سه‌گانه را این گونه توضیح می‌دهند:
۱ـ «فشار اقتصادی تحریم است، جلوگیری از همکاری کشورها در زمینه‌های اقتصادی با ما است؛ این فشارها را وارد می‌کنند. نتیجه‌ای که آنها می‌خواهند از فشار اقتصادی بگیرند، این را درست توجه کنید! مسئله آنها از فشار اقتصادی و تحریم صرفاً زیر فشار قرار دادن دستگاه دولت و حکومت نیست؛ می‌خواهند ملت ایران را به ستوه بیاورند، به خیال خودشان؛ می‌گویند ملت ایران را به ستوه بیاوریم تا نظام اسلامی ناچار بشود، تسلیم زورگویی‌های ما بشود.»
۲ـ «و اما فشار روانی؛ این خیلی نکته حائز توجه و مهمی است. نقاط قوت جمهوری اسلامی را، نقاط قوتی که برای کشور و برای ملت مایه اقتدار و مایه تقویت است نشان کرده‌اند و آنها را در تبلیغات و برخوردها به عنوان نقاط چالش‌آفرین معرفی مي‌کنند؛ برای اینکه ملت ایران را نسبت به آنها دلسرد کنند.»
از منظر رهبر معظم انقلاب، دشمن به دنبال آن است برنامه هسته‌ای، برنامه موشکی و موقعیت منطقه‌ای جمهوری اسلامی را که هر یک نقطه قوت و اقتدار ملت ایران است با تبلیغات عامل چالش‌آفرین معرفی کرده، دست برداشتن از این عوامل اقتدار را، شرط برداشتن تحریم‌ها اعلام کند.
۳ـ «و اما فشار عملی، که [درباره] این هم فقط یک جمله به همه ملت عزیزمان عرض می‌کنم در سرتاسر کشور؛ فشار عملی‌شان عبارت است از اینکه در کشور آشوب ایجاد کنند، این برنامه قطعی آنها است که البته سر آنها به سنگ خواهد خورد، همچنان که تا حالا خورده است.
نقشه دشمن این است که از مطالبات مردمی سوءاستفاده کنند. ممکن است در یک شهری، در یک نقطه‌ای از کشور یک عده‌ای مطالبه‌ای داشته باشند، جمع بشوند، دنبال مطالباتند؛ مثلاً کارگرانی هستند، دنبال مطالبات کارگری‌‌اند، یا مردمی در یک شهری، دنبال مطالبات شهری خودشان هستند، دشمن در یک چنین مواردی نقشه می‌کشد، عوامل نفوذی خود را، در واقع اشرار و انسان‌های خبیثی را به تعداد معدودی در این اجتماعات وارد می‌کنند تا اجتماعات آرام مردم را تبدیل کنند به حرکت ضد امنیتی و حرکت آشوبگرانه تا به این وسیله کشور را و ملت را و نظام جمهوری اسلامی را بدنام کنند.»

صبح صادق با تبیین رهنمودهای مهم رهبر معظم انقلاب در مرقد مطهر امام(ره)، راهبرد آینده جمهوری اسلامی را بررسی می‌کند

 هادی محمدی/ رهبر معظم انقلاب همواره در طول سی سال گذشته و در فراز و نشیب‌ها و دشواری‌ها و پیروزی‌ها و پیشرفت‌ها، برای راهبری کشتی انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی،‌ بزرگ‌منشانه،‌ هم برای آحاد جامعه و هم برای مسئولان،‌ کلام و رهنمود نورانی و مشفقانه داشته‌اند و هیچ‌گاه کاستی و ضعف و گاه جفای برخی افراد، جریان‌ها و حکومتیان را همچون تنگ‌نظران قبیله‌ای به کار نگرفته، ولی برای دلالت و هدایت و اتمام حجت و تکامل اندیشه جامعه و کشور و در سایه تعلیمات نورانی و الهی،‌ به مسیریابی درست و استراتژی‌های مؤثر تبدیل کرده‌اند. امروز مسئله کلان کشور،‌ پاسخ روشن به چالش‌ها و نمایان کردن راه عقلانی در قبال دشمنی غرب و لایه‌های مورد اتکای آن در محیط داخلی، منطقه‌ای و جهانی است. سخنان رهبری معظم انقلاب در روزهای اخیر و به ویژه در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، یک مجموعه فشرده و گرانبها از تفکر اصولی و عقلانی و بهره‌مندی از تجربه و شاخص‌های مدیریت کلان و استراتژی در قبال دشمن و استکبار جهانی است. در این نوشتار و با تکیه بر بیانات معظم‌له، با ماهیت‌شناسی از مسئله خود با دشمن،‌ به آنالیز و تجزیه و تحلیل از برنامه آمریکا و غرب پرداخته و با بیان تجربیات عملی و درس‌های آن، به شاخص‌های استراتژی خودی در محیط داخلی و خارجی و مؤلفه‌های آن می‌پردازیم:

الف‌‌ـ ماهیت‌شناسی
 از مسئله ما و دشمن
یک امتداد هویتی و اصیل، نظام اسلامی و رهبری آن را به امام خمینی(ره) و امیرمؤمنان علی(ع) متصل می‌کند و بنابر شرح و توصیف رهبر معظم انقلاب، ویژگی‌های شخصیتی و شاکله فکری و رفتاری و خصوصیت‌های اصلی حضرت علی(ع) و حضرت امام خمینی(ره) با یکدیگر مطابقت دارند. «صلابت، ایستادگی و شدت به موازات لطافت و صفا و رقّت در شخصیت حضرت علی(ع) و امام خمینی(ره) همگون است. در مقابل دشمن،‌ تهدیدات و انحرافات و چالش‌ها با اقتدار و در مقابل مظلومان و خودی‌ها و مستضعفان با تواضع و رحمت و لطافت است. بر اساس همین معیار فکری و رفتاری است که حضرت امام خمینی(ره) «در مقابل رژیم طاغوتی و فاسد پهلوی و در مقابل آمریکا و در برابر تهدیدات و متجاوزان و فتنه‌ها،‌ پایدار و مستحکم است و حتی در قبال انحراف شاگرد و صحابی قدیمی خود با صلابت است، ولی برای مظلومین و مردم ضعیف، چشم‌گریان و لطافت دارد.» همانگونه که امیرمؤمنان علی(ع) با سه ویژگی شاخص‌ «اقتدار،‌ مظلومیت و پیروزمندی» شناخته می‌شود،‌ حضرت امام خمینی(ره) نیز آنگونه است. اینها معیارهای طراحی رفتاری برای امروز است. دشمن نیز در ادبیات و درک با تعلیمات الهی «ملت واحده» است و دارای سه لایه روشن در اندیشه امیرالمؤمنین است که به «قاسطین، مارقین و ناکثین» دسته‌بندی می‌شوند. دشمن اصلی که قاسطین می‌باشند،‌ از ظرفیت‌های «دنیاپرستان سست کمربند» ناکثین و نادانانی همچون مارقین بهره‌ می‌گیرند تا به هدف دشمنی خود دست یابند. امام خمینی(ره) ‌و رهبر معظم انقلاب نیز با همین سه لایه در دشمن‌شناسی روبه‌رو هستند. ارکان رفتاری دشمن نیز یکسان است که به اجزای آن در مباحث بعدی خواهیم پرداخت. همانگونه که دشمنی قاسطین برای براندازی ولایت و حکومت علی(ع) بود تا پادشاهی فاسد را جایگزین کند،‌ دشمنی استکبار نیز،‌ ریشه‌ای و برای براندازی نظام اسلامی و بازگرداندن هیمنه و سلطه خود بر کشور و ملت است. اگر تا به حال با صراحت بیان نمی‌کردند،‌ امروز سیاست‌های آمریکا و ترامپ، برای ذلت و تحقیر ملت و تسلیم کردن مردم و نظام در مقابل خواسته‌های استکباری است و جالب است که تئوری‌های مناسبات در روابط بین‌الملل، برای تبدیل دشمن به همکار یا دوست، ‌تنها به عنوان روشی فرسایشی و قرار گرفتن در دام مرگبار دشمن کاربرد دارد و شیفتگان غرب و ستون پنجم دشمن که همان ناکثین هستند، فقط برای دنیای قبیله‌ای و مادی و سیاسی خود در جمع دشمن، ‌بر ضرورت باقی‌ماندن برجام برای پیروزی در انتخابات سخن می‌گویند و گفتمان نافرجام دارند، خواسته‌های 12گانه و اعلام شده پمپئو و تأکیدات ترامپ که منتظر است تا با ابزار فشارهای گسترده «تحریمی، روانی و عملی» ملت و نظام ایران را به میز تسلیم و مذاکره بکشاند،‌ هرگونه تردید در ماهیت مسئله و دشمنی استکبار جهانی را برای هر ایرانی وطن‌پرست مرتفع می‌کند.

ب‌ـ بیان و تجزیه 
و تحلیل برنامه دشمن
آنچه از زبان و رفتار نتانیاهو و رژیم صهیونیستی،‌ ترامپ و آمریکا و غرب و برخی دیگر از شرکای منطقه‌ای آنها قابل درک و دسته‌بندی است، ‌اینکه برنامه دشمن دارای سه بخش «تحریم، ‌عملیات روانی و اقدامات اجرایی و عملی» ‌است و هدف از این سه بخش، سیطره و سلطه بر ایران است و همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند:‌
ـ ‌فشار و تحریم اقتصادی برای به ستوه آوردن ملت است تا تسلیم شوند.
ـ‌ فشار روانی بر روی نقاط قوت نظام جمهوری اسلامی متمرکز است تا آن را به چالش تبدیل کرده و ملت را دلسرد کنند (و محاسبات کلان کشور را تغییر دهند یا مسئله‌سازی فرعی و حاشیه‌سازی کنند و ظرفیت‌های ناکثین و مارقین را به کار گیرند)
پیشرفت، قدرت و حرکت علمی و فناوری دانشمندان ما را که آنان را عصبی کرده، شبهه‌ناک و تهدید و توان نظامی و موشکی ایران را که برای کشور امنیت تولید کرده و بر محاسبات و کینه‌ورزی آنها تأثیر گذاشته، عامل برهم‌زننده توازن، مسابقه تسلیحاتی، نگران‌کننده شرکای متجاوز و دیکتاتور خود در منطقه معرفی می‌کنند. عدالت‌خواهی بین‌المللی ایران را که نقطه قوت و تولیدکننده حضور و نفوذ و آبروست را مداخله‌گری نشان می‌دهند، حال آنکه حمایت از مظلومان فلسطین، یمن، بحرین و... و نابودی داعش و تروریسم وهابی در عراق، سوریه و... که نقطه قوت و قدرت ایران است را چالش نشان می‌دهند. با اینکه حمایت از مظلومان و مبارزه با تروریسم داعش، النصره و القاعده و توان نظامی و موشکی و هسته‌ای و علمی یک وجهه امنیت‌سازی نیز برای ایران دارد، اما از سوی ناکثین و دنیاپرست‌ها و شیفتگان غرب، هزینه‌ساز، غیرضروری و... و در یک همصدایی با دشمن مطرح می‌شود و این کمک‌کنندگان به جنگ روانی دشمن، بنا به توصیف و تعبیر رهبر معظم انقلاب، موجودات بد و حقیری هستند که موجب سرافکندگی آنهاست.
اگر درک صحیح و دلسوزانه از ماهیت خلع سلاح برجام و شیوه رفتاری آمریکا و غرب در سال‌های قبل با تفسیر جناحی تخطئه می‌شد، اکنون روشن است که برجام و برنامه تکمیلی برای بدعهدی و سپس افزون‌خواهی و برجام‌های جدید موشکی و منطقه‌ای و...، یک جاده یکطرفه برای براندازی است و نقشه راهی برای تسلیم‌پذیر کردن مردم و نظام در ایران است و اصرار بر گفتمان و روش‌های تعامل با آمریکا و غرب، یا مقدمه‌سازی برای برجام‌های جدید، فراتر از کج‌فهمی یا نادانی است و حاصل آن همانند رفتار خیانت‌بار حجاج‌بن‌یوسف و طلحه و زبیر خواهد بود.
آن‌گونه که رهبر حکیم انقلاب فرمودند، عده‌ای از دولت‌های خارجی به دنبال تحمیل شکل معیوبی از برجام هستند و ناکثین در داخل نیز چنین تبلیغ می‌کنند که «اگر آن را نپذیریم، باید منتظر جنگ باشیم» موضوعی که در واقع همان عملیات روانی دشمن برای تأثیر‌ سایه جنگ است. حال آنکه هدف دشمن از این پازل، «حذف قدرت ملی ایران است تا راحت‌تر و کم‌هزینه‌تر بر کشور و ملت و سرنوشت آن حاکم شوند.»
ـ فشار عملی، شامل مجموعه وسیعی از اقدامات است که تلاش‌های خرابکارانه، سایبری، ترور و ناامن‌سازی، آشوب‌سازی در داخل کشور است که از طریق نفوذی‌های خود، اعتراضات و مطالبات عادی در کشور را به یک پدیده ضد امنیتی تبدیل کنند، یا با طرح موضوعات فرعی و رسانه‌های داعش در داخل، جریان‌ دوقطبی‌سازی یا بن‌بست‌نمایی در داخل کشور را دامن برنند. این به معنای به چالش کشیدن انسجام ملی در مقابل دشمن است که یکی از مؤلفه‌های قدرت ملی محسوب می‌شود.
ترکیب سه بخش از اقدامات تحریمی، عملیات روانی و اجرایی، با بسیج تمام توان دیپلماتیک، اطلاعاتی، رسانه‌ای و مالی و تمامی شرکای آنان برای ایجاد یک نتیجه مؤثر و علیه ایران و از طریق یک «اتاق جنگ در وزارت خزانه‌داری آمریکا» و تمامی توان رژیم و لابی صهیونیستی در جهان دنبال می‌شود.
راهبردهای دشمن در حالی است که ترامپ دو سال بعد وارد کارزار انتخاباتی در آمریکا می‌شود و از یک سال بعد با موج جدیدی از بحران اقتصادی و رکود روبه‌روست و سیاست خارجی یکطرفه و اجبارساز آمریکا و ترامپ با به چالش کشیدن قواعد رفتاری در نظام بین‌الملل، کشورها و قدرت‌های جهانی را به واکنش واداشته و تا چند ماه بعد با انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره روبه‌روست و احتمال بر هم خوردن موازنه قدرت دوحزبی در ساختارهای قدرت آمریکا مطرح است و این در حالی است که در کنار مؤلفه‌های فوق، تمامی پارامترهای منطقه‌ای، برخلاف برنامه و پیش‌بینی یا تلاش‌های آنها در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یمن به پیش می‌رود.

ج‌ـ تجربه‌ها چه می‌گویند؟
دو روز پیش سخنگوی وزارت خارجه در پاسخ به ترامپ برای یک توافق جدید با ایران، اعلام کرد که وقتی آمریکا با زبان زور و تهدید و قلدری سخن می‌گوید، هیچ‌گونه مذاکره‌ای شکل نمی‌گیرد! این انشای اخلاقی نکته آشکاری دارد که درک از دشمنی آمریکا با ایران را نه بر اساس تجربه طولانی و موضوعی، بلکه بر اساس نظریه‌های فاقد اتکای عملی و تجربی، ریشه‌ای نمي‌داند و آن را قابل تغییر نیز می‌داند. بدیهی است که مواضع سیاست خارجی نمی‌تواند فلسفی بوده و امری ناممکن را آرزو کند. به همین دلیل جا دارد که به جای آرزومندی در رفتار سیاست خارجی، به تجارب انکارناپذیر و واقعی تکیه کرد تا بازی در سناریوی دشمن، موجب سرگردانی در اداره کلان کشور و بلاتکلیفی اقتصادی و از دست رفتن زمان و فرصت‌های گوناگون و فرسایش توان ملی نشود.
رهبر معظم انقلاب شش تجربه متکی به یک دوره حدود ۲۰ ساله با آمریکا را به عنوان نتیجه و سرفصل‌های ضروری برای هرگونه برنامه‌ریزی و اقدامات سیاست ملی و دیپلماتیک چنین مطرح کردند:
ـ با وجود بی‌اعتمادی ناشی از رفتار و ماهیت دشمنی آمریکا نسبت به ایران، به عده‌ای که توافق با آمریکا را فرصت اصلی و الزامی برای خروج از چالش و بحران می‌دانستند و به عنوان راه نجات و حلال مشکلات توصیف می‌کردند، تجربه برجام و بدعهدی‌های مکرر و نقض نهایی آن، این نتیجه را حاصل کرد که نباید با آمریکا مذاکره شود و نمی‌توان به چنین مذاکره‌ای دل بست یا سرنوشت کشور را موکول به آن کرد.
ـ تجربه دشمنی عمیق و ریشه‌ای آمریکا با ایران که عملاً و علناً در چهل سال گذشته به دنبال حذف مؤلفه‌های قدرت و براندازی در ایران بوده است.
ـ تجربه نتایج معکوس انعطاف در مقابل آمریکا که از اوایل دهه ۸۰ و قرار گرفتن در محور شرارت از سوی بوش پسر تا نادیده گرفتن بدعهدی‌ها و کارشکنی‌ها در اجرای برجام یا اجرای تعهدات هسته‌ای پیش از آغاز اجرای برجام از سوی آمریکا، نمونه‌های عملی و نتایج معکوس ثبت شده است. انعطاف در مقابل دشمن موجب گستاخی بیشتر او می‌شود.
ـ تجربه موفق ایستادگی در مقابل آمریکا که موجب عقب‌‌نشینی آمریکا می‌شود. ایستادگی در برابر شروط اولیه آمریکا برای مذاکره با ایران و نپذیرفتن هرگونه غنی‌سازی یا ایجاد بازدارندگی نظامی که طمع‌ورزی برای هرگونه ماجراجویی را متوقف کرده است. آنچه رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید داشته‌اند اینکه، حتی به رسمیت شناخته شدن غنی‌سازی هسته‌ای در ایران، حاصل مذاکره با آمریکا نبوده، بلکه در نتیجه مقاومت و ایستادگی در مقابل دشمن به دست آمده است.
ـ تجربه و آگاهی عملی از همراهی اروپا با آمریکا در سیاست‌های گوناگون جهانی در برابر ایران. اروپایی‌ها، هم به دلیل وابستگی‌های گوناگون مالی و اقتصادی و هم به دلیل سیطره آمریکا با اهرم‌های گوناگون بر اروپا، همواره در کنار آمریکا عمل کرده و لذا نمی‌توان اروپا را در پیکره مستقل یا ماهیت مستقل از آمریکا تصور کرد و به آن اعتماد کرد. رهبر معظم انقلاب، اعتنا به غرب را استثنائاً برای شرایط اضطرار یا همراه با تضمین‌های عملی و محکم امکان‌پذیر می‌دانند.
ـ تجربه گرانبهای گره نزدن مسائل کشور به مسائل و بازیگران خارجی و برجام، که امری تجربه شده و عقلانی است. امید به گشایش‌های اقتصادی، حداقل در دو سال و نیم پس از برجام و تکیه نکردن بر ظرفیت‌‌های بسیار بزرگ داخلی یا دیگر اولویت‌های سیاست خارجی و اقتصادی در جهان، نتایج معکوس و زیان‌باری داشته و در استدلال عقلایی نیز، نباید به امری که اختیار آن در دست ایران نیست، اتکا کرد.
این تجارب بزرگ و شش‌گانه باید شالوده و جوهره هر برنامه و اقدام ملی را شکل دهد. عدم توجه به آن، فرصت‌سوزی‌های ملی و به هدر دادن ظرفیت‌های گوناگون داخلی و خارجی تکرار خواهد شد.
آمریکا و شرکای صهیونیستی و سعودی آن معتقدند، افزایش و گسترش فشارهای تحریمی، هراس از سایه جنگ و آشوب‌سازی در داخل به موازات اقدامات عملی، در زمان کوتاهی ایران را به میز تسلیم مذاکره خواهد کشاند.
قرار گرفتن در سناریوهای دشمن و فقدان به‌کاربندی تجارب گذشته، یا تحرک مستقل ملی و فراملی، همان آرزویی است که دشمن برای ایران دارد تا با کمترین هزینه به آن برسد.

دـ چه باید کرد و کدام استراتژی باید دنبال شود؟
از نگاه رهبر معظم انقلاب و با تکیه به درک از ماهیت دشمن و تجارب گذشته و حال و اصول شناخت از تیپ‌بندی و لایه‌بندی دشمن که فصل مشترک تاریخی و جامعه‌شناختی از شرایط خود و دشمن است و مبتنی بر نگرش امامت و ولایت می‌باشد؛
1ـ نگاه و رفتار انقلابی‌، باید مبنای تفکر و عمل قرار گیرد.
2ـ انقلابی‌گری صرفاً در درون نظام و معیارهای آن، مصداق داشته و امکان‌پذیر است.
3ـ اشرافی‌گری، اعتماد به بیگانه و بی‌توجهی به طبقات ضعیف، آفت انقلاب و انقلابی‌گری است و اشرافی‌گری عین ارتجاع است.
4ـ اصل و اولویت در سیاست خارجی و اقتصادی، ‌ترجیح شرق به غرب، همسایه بد دور، کشورهایی که با ما وجه مشترک دارند نسبت به دیگران که وجه مشترکی نداریم است و باید رعایت شوند.
5ـ به‌کاربندی حاصل تجارب شش‌گانه که باید مبنای اصلی تمامی سیاست‌ها قرار گیرند.
6ـ در مقابل دشمن باید ایستادگی و مقابله کرد.
7ـ پرهیز از هیجان‌زدگی در مقابل حوادث و پرهیز از احساسات خالی از عقلانیت و تکیه بر تصمیمات شجاعانه و مبتنی بر محاسبات عقلانی.
8ـ تمرکز و رعایت اولویت‌های داخلی و خارجی، سیاسی، اقتصادی و... .
9ـ اعتماد به توانایی‌های مردم و خوش‌بینی ویژه به جوانان.
10ـ بی‌اعتمادی به دشمنان و پیشنهادهای آنان و بی‌‌اعتنایی به مواضع و رفتارهای نمایشی‌ آنها.
11ـ ایمان و اعتقاد راسخ به نصرت الهی، بر این اساس که مبنای عمل را احدی الحسنیین قرار داده که یا پیشرفت کرده و به نتیجه می‌رسیم یا حداقل به وظیفه خود عمل
‌ کرده‌ایم.
12ـ اهتمام به همبستگی و اتحاد ملت و مردود بودن هرچه که دوقطبی‌ساز و آشوب‌ساز است. این بدان معناست که راهبرد و مصالح انقلاب، کشور و مردم را با تکرار الگوهای‌ ذهنی و غربزده دچار خسارت‌های مکرر نکنیم و گفتمان شکست‌خورده و نافرجام ادامه نیابد. دو جبهه ناکثین و مارقین باید از فرصت‌دهی و ظرفیت‌سازی برای دشمن بر حذر داشته شده و مدیریت شوند.
13ـ حفظ ظرفیت و توانمندی‌های ملی، هسته‌ای، موشکی و دفاعی، منطقه‌ای و جلوگیری از ریسک‌پذیر کردن، معامله‌پذیر کردن یا فرسوده کردن آنها.
14ـ پاسخ قدرتمندانه به هر تهدید با تأکید رهبری بر؛ «یکی بزنند، ده تا خواهند خورد».
15ـ عدم پذیرش؛ «هم تحریم، هم محدودیت برجام» که خواب آشفته دشمن است و تعبیر نخواهد شد و استفاده از اهرم‌های مؤثر پاسخ و تأکید بر حق بازگرداندن فعالیت‌های تعطیل شده هسته‌ای، در صورتی که اروپا به شروط پنج‌گانه رهبری پایبند نباشد.
16ـ تشکیل ستاد مقابله با شرارت‌های دشمن در مرکز اقتصادی دولت و همراهی وزارت خارجه به موازات فعال شدن واقعی اقتصاد مقاومتی و بهره‌مندی از دیگر قطب‌های اقتصاد جهانی یا فرصت‌های دیگر و اجرای راهبرد «نگاه به درون و بهره‌مندی از فرصت‌های بیرون».
17ـ تأکید و استمرار سیاست عدالت‌‌خواهی بین‌المللی در عرصه‌های منطقه‌ای و دیگر عرصه‌ها که بهترین و اصلی‌ترین ابزار فرسایش دشمن و مقابله با تحریم‌های غیرقانونی و ضد بشری آمریکاست.
18ـ هم‌افزایی ملی با تکیه بر محور میراث امامت و ولایت و فعال کردن روح جهادی و انقلابی در مدیریت کلان کشور و به ‌ویژه دیپلماسی و سیاست خارجی و پرهیز از مدل آزمون و خطای نظریه‌های سیاسی فرسوده و آسیب‌ساز.
19ـ دستگاه‌های مسئول در نظام به موازات هوشیاری و شهامت مردم، ‌برای ناکام گذاشتن برنامه‌های آشوب‌سازی یا فتنه‌های جدید سیاسی ناکثین و مارقین، برنامه‌ریزی کرده و اقدام هوشمندانه و پیشدستانه به اجرا بگذارند تا طرح دشمن نقش بر آب شود.


بررسی شريان‌هاي نفوذ بيگانگان در ایران در گفت‌وگو با قاسم تبريزي پژوهشگر تاريخ معاصر
مهدي سعيدي/ جريان نفوذ بيگانه در عرصه‌هاي مختلف سياسي، فرهنگي و اقتصادي از چالش‌هاي مهم در دو قرن اخير بوده است. نفوذ سلطه‌گران و استعمارگران غربي در ايران ريشه در تاريخ معاصر دارد و فرآيند پر فراز و نشيبي را طي کرده است، استعمارگران غربي در مقطع پاياني دولت صفوي در ايران حضور و نفوذ پيدا کردند، در اين دوره نفوذ خود را در ابعاد و عرصه‌هاي مختلف رژيم گسترش دادند، نفوذ در دربار قاجاريه، نفوذ در ميان شبه‌روشنفکران وابسته، رسانه‌ها، تجار، محافل قدرت و ثروت و نهادهاي فرهنگي از جمله مصاديق نفوذ در اين دوره بود. در گفت‌وگویی با قاسم تبریزی پژوهشگر و کارشناس تاریخ به بخشي از ابعاد نفوذ در دوران قاجار و پهلوي پرداخته‌‌ایم که متن تلخيص شده آن تقديم خوانندگان محترم می‌شود.
*راهبرد نفوذ در تاريخ معاصر چگونه در دستور کار کشورهاي استعمارگر قرار گرفت؟
يکي از موضوعات مهم در عرصه سياست، فرهنگ، اقتصاد و حتي عرصه علمي، مسئله نفوذ است. نفوذ فقط مرتبط با مسائل اطلاعاتي‌ـ امنيتي نيست؛ بلکه ممکن است در عرصه رقابت سياسي يا ديگر موضوعات کشور نيز وجود داشته باشد، به طوري که اولين قدم قدرت‌هاي سلطه‌گر در کشورهاي هدف از طريق نفوذ برداشته مي‌شود. اگرچه مقدمه آن شناسايي است.
با نگاهي به تاريخ کشورمان متوجه خواهيم شد که چگونه کشورهايي مانند انگليس، بلژيک و هلند و ديگر کشورها در رابطه با ايران و حتي ديگر کشورهاي جهان از طريق نفوذ اقدام مي‌کردند. آنها در ابتدا مراکز شرق‌شناسي تأسيس مي‌کردند تا از اين طريق از کشورهاي شرقي خاورميانه، آسياي ميانه و هندوستان شناخت پيدا کنند. آنها در اين مرکز شرق‌شناسي شعبات عرب‌شناسي، ايران‌شناسي،‌ کُردشناسي و... را تشکيل داده بودند و در اين زمينه تقسيمات خاصي داشتند.
برخلاف آنچه در دانشگاه‌های ما مطرح می‌شود، مراکز ايران‌شناسي يا شرق‌شناسي، مراکز علمي نبوده‌اند، بلکه مراکز استعماري بوده و هستند و خواهند بود. تأسيس اولين مرکز شرق‌شناسي در انگلستان در دانشگاه نبود؛ بلکه در وزارت خارجه بود و معمولاً جاسوس‌هايي را به کشورها مي‌فرستادند تا شرق را بشناسند. آنها در ذيل اين مرکز، شعبه ایران‌شناسی را راه‌اندازي کردند و حتي در نيم قرن اخير اسلام‌شناسی و شيعه‌شناسي را نيز  به آن افزودند، هرچند با عنوان جهانگرد و ايرانگرد از آنها ياد مي‌شد.

*حرکت نفوذ از چه زماني آغاز شد؟
اينها از اواخر دوران تيموريان شروع به فعالیت کردند و سپس در دوره صفويه آن را گسترش دادند، تا جايي که «ژان شاردن» (1713ـ‌ 1643) فرانسوي براي انگلیسی‌ها کار می‌کرد. او در متن منتشر شده خاطراتش که 14 جلد است آورده است، برادران شرلي آمدند اما با مقاومت مواجه شدند و رفتند، اما او به عنوان تاجر طلا وارد ايران شد. اگر با ديد اطلاعاتي خاطرات او را مطالعه کنيم، نکات مهمي به دست خواهد آمد. مثلاً  او مدتي به ايران می‌آمد و بعد از مدتي به انگلستان بر‌می‌گشت. دوباره به بهانه آوردن طلا به ايران برمی‌گشت. همچنين او نقش مترجم را در دربار داشت. از سوی ديگر با ارامنه و خارجي‌هاي ساکن اصفهان ارتباط داشت. (بايد به اين نکته نيز اشاره کرد که مترجم شاه هم يک کشيش ايتاليايي بود، لذا وقتي سخني از مترجم به ميان مي‌آيد بايد مسئله نفوذ را مدنظر قرار داد.) او می‌گوید من يک بار که به اصفهان رفته بودم، دو هفته به ديدن حاکم اصفهان نرفتم و او مشکوک شد که چرا به ديدار او نرفته‌ام؟! پيغام دادم که من مريض هستم و در خانه يکي از مسيحيان استراحت مي‌کنم! اين نشان مي‌دهد که در آن زمان حکومت تا چه اندازه نسبت به حضور اين افراد در کشور مشکوک بوده است!
بعد از قضيه شاردن حضور و فعاليت جاسوس‌هاي انگليسي تا دوره مشروطه ادامه دارد، به طوري که خود انگليسي‌ها مي‌گويند بيش از 2000  سفرنامه از دوران قاجار دارند! حضرت امام(ره) هم اشاره مي‌کنند که خارجي‌ها ابتدا آمدند ايران را گشتند و معادن، آداب و رسوم ايران را شناسايي کردند، سپس شروع به تأسيس کنسولگري‌ها، سفارتخانه‌، مدرسه، بيمارستان‌ و فرستادن گروه‌های تبشيري کردند که همين جريان تبشيري يک جریان نفوذ از طرف استعمار است که خود آمريکايي‌ها و انگليسي‌ها آن را ايجاد کرده بودند و شناسايي را به صورت گسترده شروع کردند.
در اين راستا يکي از موضوعاتی که آنها بر آن متمرکز شدند موضوع نفوذ بود که اولين گام‌هاي آن در دوران فتحعلي شاه قاجار و با مسئله فراماسونري آغاز شد. برخي از رجال سياسي ايراني که از ايران به کشورهاي اروپايي سفر می‌کردند، عضو تشکيلات فراماسونري مي‌شدند و اين عضويت‌ها تا دوره ناصرالدين شاه ادامه داشت. لذا در ايران رجال سياسي ماسون وجود داشتند که مجري برنامه‌های انگلیسی‌ها بودند. 

*اولين تشکيلات ماسوني در ايران چگونه شکل گرفت؟
در دوره ناصرالدين‌شاه اولين تشکيلات فراماسونري با عنوان «فراموشخانه» را ملکم‌خان تأسيس کرد. از ويژگي‌هاي ملکم‌خان؛ مديريت قوي، اطلاعات قوي از فرهنگ غرب و قلم و بيان زيبا بود. نوشته‌هايي که بيش از ۱۲۰ سال از آن مي‌گذرد، اما وقتي الان خوانده می‌شود، خواننده تصور مي‌کند که يک نويسنده امروزي نوشته است! او از ارامنه اصفهان بود. پدرش ميرزا يعقوب کارمند سفارت روسيه است. لذا او از ۱۱ سالگي در اروپا درس خوانده بود. 
وقتي فراموشخانه را تأسيس مي‌کند سه دسته به اين تشکيلات مي‌پيوندند. يک دسته‌ جاسوس‌هاي انگليسي بودند که از پیش ماسون يا مرتبط با ماسوني‌ها بودند. دسته دوم شاهزاده‌ها و دولتمردان بودند و سومين دسته هم منورالفکرها يا تحصیلکردگانی بودند که فکر مي‌کردند تشکيلات فراماسونري سبب پيشرفت مي‌شود؛ زيرا ميرزا ملکم‌خان با شعار آزادي، برابري و برادري آمده بود و اين شعار آزادي از قيد تعصبات و تقيدات مذهبي را مطرح کرد. مباني ايدئولوژي تشکيلات فراماسونري اصالتاً اومانيسم بود. يعني اصالت انسان در برابر اصالت دين، خدا و مذهب است و اصل را بر انسان‌محوري قرار مي‌دهد. روشنفکران آن موقع فکر مي‌کردند که اين آزادي ايران را به اروپا تبديل خواهد کرد.
وقتي فراموشخانه تأسيس می‌شود، ملاعلي کني يکي از مجتهدان تهران، پيامي به ناصرالدين‌شاه مي‌دهد که اين فرد که به ايران آمده است چه چيزي به زبان می‌آورد؟ او وقتي ترقي و اصول آدميت را مطرح مي‌کند، يعني دين حضرت ختمي مرتبت ناقص است و او می‌خواهد چيز ديگري بگويد. اينکه مي‌گويد آزادي، منظورش آزادي از قيد اعتقادات ديني است؛ لذا ملاعلي کني به ناصرالدين‌شاه می‌گوید اگر جلوي اين تشکيلات را نگيري من آن را خواهم بست! تو اگر نگران حکومتت نيستي، من نگران اسلام و جامعه اسلامي هستم!
به هر صورت با فشار ملاعلي کني، فراموشخانه بسته می‌شود. پس از بسته شدن فراموشخانه بلافاصله «عباسقلي‌خان قزويني» که بعداً به آدميت مشهور می‌شود «جامع آدميت» يا «مجمع آدميت» را تشکيل می‌دهد. در اين تشکيلات ۳۰۰  نفر عضو مي‌شوند و به عنوان انجمن‌های مخفي شروع به فعاليت مي‌کنند و ديگر در مکان‌های عمومي فعاليت خود را ادامه نمي‌دهند و هر کدام با نام‌گذاري فرعي بر روي انجمن‌هاي خود به فعاليت مشغول مي‌شوند. ملکم‌خان با تهديد ملاعلي کني به اروپا می‌رود و از آنجا به فعاليت خود ادامه مي‌دهد و کار را مديريت مي‌کند و عباسقلي‌خان آدميت که پدر همان فريدون آدميت است، نشريات و جزواتش را در ايران منتشر می‌کند.
وقتي انقلاب مشروطه به وجود می‌آید، بلافاصله انگلیسی‌ها «لژ بيداري» را شکل می‌دهند. لژ بيداري در حقيقت از مشروطه تا پايان دوره رضاشاه حکومت را در دست داشت و برنامه‌ریزی فرهنگي، سياسي و همه امور دست اينها بود. وقتي چهره‌هاي اعضاي لژ بيداري مورد بررسي قرار مي‌گيرند، مشاهده مي‌شود افرادي مانند؛ سيدحسن تقی‌زاده، محمدعلي‌خان تربيت، حسين‌قلي‌خان نواب و... تا آخر در اين تشکيلات باقي ماندند و پس از سقوط رضاخان و مرگ محمدعلي فروغي، تشکيلات با مدیریت پسرش تا پيروزي انقلاب ادامه دارد. ولي از زماني که آمريکايي‌ها آمدند به او ميدان نمي‌دهند؛ لذا به تدريج فعالیت‌های لژ بيداري کم‌رنگ می‌شود.

*به جز لژهاي فراماسونري، خط نفوذ از چه طرق ديگري دنبال می‌شد؟
اين تشکيلات فراماسونري در حقيقت يک ابزار است. از سویی، انگلیسی‌ها در کنار اين‌گونه از تشکيلات، جريان‌سازي شبه‌ديني کردند. به واقع با هدف تفرقه‌افکني و تحريف به ايجاد فرق مذهبي بدلي رو آوردند! جرياناتي مثل «اسماعيليه آقاخانيه» را ايجاد کردند که هيچ ربطي هم به جريان اسماعيليه «حسنعلي‌شاه» ندارد؛ زيرا حسنعلي‌شاه حاکم کرمان و سيستان‌وبلوچستان بود و به دستور انگليسي‌ها به دنبال جدا کردن اين منطقه افتاد و يک سال و نيم به کشتار، جنايت و خيانت پرداخت، اما موفق نشد! جالب است بدانيد هر موقع نيروهاي ايران در زمان فتحعلي شاه مي‌رفتند او را دستگير کنند،‌ زودتر آن منطقه را ترک کرده بود! و معلوم می‌شد که اين جريان را انگليسي‌ها مديريت و هدايت می‌کنند! او وقتي که در کرمان  شکست می‌خورد به هندوستان می‌رود و در هندوستان امام فرقه اسماعيليه می‌شود؛ لذا اين افراد در هندوستان نيز در حقيقت ابزار انگليس بودند که البته هنوز هم هستند و در انگلستان دانشگاه و مرکز تحقيقات دارند. همچنين در ايران هم نفوذ داشتند و در زمان شاه هم امکاناتي به آنها داده شد که فرقه «شيخيه» را ايجاد کردند. 
فرقه شيخيه را هم هدايت کردند به سمت بابي‌گري! سيدکاظم رشتي وابسته به سياست انگليس‌ها بود و هنوز معلوم نيست اهل کجا بود. جالب است بدانيم که وقتي وهابي‌ها به کربلا حمله مي‌کنند به همه‌ جا حمله می‌کنند، به جز حوزه درس سيدکاظم رشتي! پس از آن بابي‌گري، ازلي‌گري، بهائي‌گري را داريم که همه آنها با حمايت بيگانگان و به طور خاص انگليسي‌ها در ايران قدرت يافتند. آخرين ديني هم که آنها درست کردند، دين کسروي بود که دوام نياورد. 
دراويش را هم مي‌توان جزء اينها به شمار آورد. ما شاهد ۸۶ قطب دراويش در دوره قاجار هستيم که دائم بين ايران و هندوستان در رفت و آمد بودند و عموماً هم موضوع جدايي دين از سياست را مطرح مي‌کردند. (البته سندي از برخی از آنها که در هندوستان بودند وجود ندارد، ‌زيرا اين مسائل براي زماني است که هندوستان در استعمار انگلستان بود) برای نمونه «انجمن صفي عليشاهي» را داريم که اينها فراماسونر هم بودند. يعني «انجمن اخوت» يک تشکيلات فراماسونري بود. پس از مرگ صفي عليشاه، عليخان ظهيرالدوله بر سر کار آمد، سپس عبدالله انتظام که رئيس شرکت ملي نفت بود به رياست اين انجمن منصوب شد و بقيه هم از مقامات ارتشي و امراي ارتش بودند. خود دراويش هم در دوره رضاشاه و محمدرضاشاه مرتبط با دربار بودند، ولي اسنادي از آنها منتشر نشد، اما تفکر و عملکرد آنها در جهت استعمار بود.

* حزب صهيونيسم چگونه شکل گرفت؟
يکي از اقدامات عجيبی که نشان‌دهنده فعاليت جريان‌هاي نفوذ در کشور است و کمتر مورد بررسي قرار گرفته، شکل‌گيري حزب صهیونيسم در ايران است. اگر کودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹ در نظر گرفته شود، پس از ۲۶ يا ۲۷ روز از آن کودتا، جريان صهيونيستي در ايران اعلام موجوديت کرد! پیش از آن سيدضياء و روزنامه شرق و رعد او وابسته به انگليس‌ها و صهيونيست‌ها بود، ولي به صورت رسمي (مطابق آنچه در اسناد و روزشمار تاريخ ايران منتشر شده در مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي علوم سياسي آمده است) حزب  صهيونيسم در اول فروردين۱۳۰۰ تأسيس شد. اين حزب در ابتدا نامه‌اي به امور خارجه می‌نویسد که ما حزب خارجه خود را تأسيس کرده‌ايم، ما را به رسميت بشناسيد. دو هفته بعد دوباره نامه‌اي به امور داخلي کشور(وزارت کشور) مي‌دهد و مي‌گويد؛ چرا ما را به رسميت نشناخته‌ايد؟! در حالي که ما در سراسر ايران شعبات خود را راه‌اندازي کرده‌ايم.
در سال ۱۳۰۲ در فرانسه کنگره صهیونیست‌ها برگزار می‌شود که رئيس آن يک ايراني است که تابعيت فرانسه را پذيرفته است. رئيس اين کنگره نامه‌ 12 صفحه‌اي براي دولت ايران ارسال مي‌کند و از دولت ايران مي‌خواهد در ايران محفل‌ها و تشکل‌هاي صهيونيستي تأسيس کند.

*درباره جاسوسي مستقيم دست‌نشانده‌های انگليسي در اين دوران نيز اسنادي ثبت شده است؟
حضور جاسوساني که مستقيم تحت تربیت دستگاه جاسوسي بريتانيا بوده و وارد ايران شدند نيز جريان مستقلي است که در بحث نفوذ بايد مورد توجه قرار گيرد. برای نمونه در اين دوره به «مان کي جي» جاسوس انگليسي برمي‌خوريم که از اوايل دوره ناصرالدين‌شاه به بهانه سرپرستي زرتشتيان به ايران مي‌آيد که اينها را سامان بدهد. بايد به ياد داشته باشيم که مجموعه «پارسيان هند» ابزار استعمار انگليس بودند. مان کي جي ارتباط فراوانی با رجال می‌گیرد و به اصطلاح با تشکيلات فراماسونري مرتبط می‌شود. 
بلافاصله پس از او «اردشير جي» در سال ۱۲۷۲ مي‌آيد و تا سال ۱۳۱۱ در ايران می‌ماند. او با بهائيان و فراماسونري‌ها و اکثر و رجال ارتباط دارد. او به «اردشير ريپورتر» هم معروف است، چون پدر او هم روزنامه‌نگار انگليسي‌ها در هندوستان و هم از زرتشتيان آنجا بود. بعد از او هم پسرش «اردشير شاپور ريپورتر» فعاليت می‌کنند تا انقلاب شکل می‌گیرد. اين فرد در عين حالي که جاسوس ام‌آي‌ 6 و در ايران فعال است، فعاليت‌هاي اقتصادي رانت‌خوارانه خود را نيز دنبال کرده و ثروتي بر هم مي‌زند. برای نمونه در سال ۱۳۵۳ روزنامه‌ها اعلام می‌کنند که شاپور ريپورتر در وارد کردن شکر ۳۰۰ ميليون تومان سوءاستفاده کرده است! با انتشار اين خبر او برای اعتراض نزد اسدالله علم مي‌رود و می‌پرسد به چه علت اين موضوع را رسانه‌اي کرده‌اند؟! وقتي همه استفاده می‌کنند من هم استفاده می‌کنم! علم هم مي‌گويد اعلي‌حضرت گفته است! (البته اين اقدام آمريکايي‌ها بود که مي‌خواستند به انگليسي‌ها ضربه بزنند) ريپورتر نيز نگاهي به علم می‌اندازد و به او مي‌گويد که مي‌خواهم خاطرات پدرم را چاپ کنم!! علم هم به او مي‌گويد صبر کن تا به اعلي‌حضرت بگويم! علم اين موضوع را به شاه می‌گوید. شاه در واکنش به اين پيشنهاد با اضطراب می‌پرسد براي چه مي‌خواهد خاطرات پدرش را چاپ کند؟! بعد از آن صحبت‌هايي مطرح مي‌شود که علم از چاپ آن کتاب منصرف مي‌شود. 

حجت‌الاسلام ابراهیم بهاری در گفت‌وگو با صبح صادق:
مجتبی برزگر/  ماه مبارک رمضان به روزهای پایانی خود نزدیک شده است و مومنان پس از یک ماه عبادت و بندگی، یک ماه ممارست بر روزه و تلاوت قرآن به استقبال عید سعید فطر می روند، امام آنچه در این میان می‌تواند مورد توجه و مورد نظر باشد این است که  ما چگونه  آثار و برکاتی که به واسطه ماه خدا در خود ایجاد کرده‌ایم را می‌توانیم برای تمامی سال حفظ کنیم، برای پاسخ به این پرسش و همچنین فهم دقیق‌تر و شناخت عمیق‌تر ماه مبارک رمضان باحجت‌الاسلام ابراهیم بهاری استاد حوزه و دانشگاه گفت وگو کردیم که مشروح آن در ادامه می‌آید.

* در ماه مبارک رمضان که درهای رحمت الهی گشوده است، چه دستاوردهایی برای انسان حاصل می‌شود؟
در ماه مبارک رمضان بنا بر نص صریح قرآن کریم و روایات مسلم شیعه برکات الهی بر انسان نازل می‌شود و انسان از وسوسه شیطان در امان می‌ماند که این یک دستاورد بسیار مهم برای انسان است که از گناه دور می‌شود و چه بسا این رفتار ترک گناه برای او ملکه ذهن شود، آنگاه به سمت معنویت پیشرفت کند. اینکه وجود انسان از آسیب‌های شیطانی در امان بماند، امر بزرگی است و چه حاصلی بالاتر از این موضوع که کسی برای رانندگی در یک جاده همه موانع موجود برایش کنار زده شده باشد و به سمت هدف با سرعت مطمئن و بی‌خطر حرکت کند و کسی برای او دردسر ایجاد نکند. ماه رمضان توانایی ضمانت تمامی عمر انسان را دارد، چه رسد به اینکه تصور کنیم مقدرات یک سال ورق می‌خورد. پس حاصل رمضان قابل احصا و شمارش نیست، فقط باید از ذات حق تعالی تشکر کرد برای این هدیه آسمانی که به ما ارزانی کرده است.

* برای حفظ دستاوردهای معنوی این ماه مبارک و باقی ماندن در مسیر تعالی و کمال باید چه رویکردی داشته باشیم؟
هر کسی به هر مقدار که از این ماه بهره‌مند می‌شود، وظیفه حفظ هم دارد؛ یعنی باید از آنچه در این ماه مبارک از اطاعت و بندگی نصیبش شده محافظت کند. در روایات متعدد به ما سفارش شده که مراقبت کنید آنچه از لطف الهی شامل حال‌تان شده قدر بدانید؛ یعنی اعمال ماه مبارک را ملکه ذهن کنید. مثلاً هفته‌ای دو روز در دوشنبه و پنج‌شنبه از باب استحباب روزه بگیرید، چون این عمل شما را در مسیر مراقبت رمضانی نگه می‌دارد، یا حتی خواندن بعضی از دعوات خاص این ماه در دل شب در طول سال از انسان خواسته می‌شود مانند مناجات خمس‌عشر که در همان مناجات اول که مناجات تائبین هست یادآور می‌شود که مراقبت کن با گناه لباس ذلت بر تنت پوشانده نشود که این عمل باعث مرگ قلب می‌شود؛ «الهی البستنی الخطایا ثوب مذلتی و...» پس معلوم می‌شود که برای بعد از ماه مبارک اگر بناست انسان معنویت و حاصل زحمات یک ماهه‌اش از بین نرود بر اساس قاعده اهل‌بیت(علیهم‌السلام) عمل کند تا شمیم دلنواز رمضان وجود او را بنوازد.

* با توجه به اینکه هدف روزه‌داری، تقوای الهی معرفی شده، برای حفظ و تقویت تقوای الهی چه باید بکنیم؟
پروردگار متعال روزه را باعث تقوای انسان می‌داند؛ یعنی قدرت پرهیزکاری انسان بالا می‌رود. در آیه ۱۸۵ سوره مبارکه بقره وقتی درباره وجوب روزه سخن به میان می‌آید، بلافاصله صحبت تقوای انسان مطرح می‌شود، معلوم می‌شود که روزه قدرت پرهیز انسان از گناه را تقویت می‌کند. آدمی زمانی که صاحب مصونیت‌سازی در برابر گناه شد، پاک می‌شود و ثمره پاک شدن پاک کردن هم هست؛ یعنی شخص به جایی می‌رسد که نه تنها خود پاک می‌شود، بلکه توانایی پاک کردن افراد و محیط را از گناه پیدا می‌کند. حال چه کنیم این تقوا را حفظ کنیم که قرآن کریم می‌فرماید: بر آن مداومت کنید که بهترین عمل را انجام می‌دهید. در آیه ۱۱۰ سوره مبارکه توبه اشاره دارد: «أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللهِ وَ رِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛ آیا کسی که بنیان مسجد را بر ترس از خدا و خشنودی او نهاده بهتر است، یا آن کسی که بنیان مسجد را بر کناره سیلگاهی که آب زیر آن را شسته باشد نهاده است تا با او در آتش جهنم سرنگون شود؟ و خدا مردم ستمگر را هدایت نمی‌کند.» دقت در این آیه شریفه نشان می‌دهد که اگر مداومت باشد، در مسیر خیر گره‌گشایی در کل سال است و اگر مراقبت نکنیم، عذاب سراغ انسان می‌آید.

* با توجه به اینکه حفظ، تثبیت و تحکیم دستاوردهای رمضان نتایج بسیار خوبی در اصلاح سبک زندگی فردی و اجتماعی دارد، متأسفانه برخی پس از ماه مبارک به زندگی عادی و روزمره باز می‌گردند و به مسائل معنوی کم‌توجهی می‌کنند، به نظر شما چرا این اتفاق می‌افتد؟
برگشتن به امور عادی زندگی بد نیست، آنچه بد و خطرناک است این است که آدمی از معنویت دل بکند و به زخارف دنیوی وابسته بشود. رمضان به انسان انفاق در مال و اخلاق و رفتار آموخته است. حال اگر آن را فراموش کنیم و دنیازده شویم و دنبال تکثیر ثروت از راه حلال برویم و فکر حل مشکلات اطرافیان‌مان را نداشته باشیم، باید منتظر سختی باشیم. این هم باز از بیانات قرآن کریم است که در آیات ۳۴ و ۳۵ سوره توبه می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللهِ وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بسیاری از حبرها و راهبان اموال مردم را به ناشایست می‌خورند و دیگران را از راه خدا باز می‌دارند و کسانی را که از زر و سیم می‌اندوزند و در راه خدا انفاقش نمی‌کنند، به عذابی دردآور بشارت ده»؛ «يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هَـذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ؛ روزی که در آتش جهنم گداخته شود و پیشانی و پهلو و پشت‌شان را با آن داغ کنند این است آن چیزی که برای خود اندوخته بودید، حال طعم اندوخته خویش را بچشید.» خداوند منان در آیات فوق با زبانی صریح روشن می‌کند که اهل به ظاهر تقوا اگر بروند و فقط فکر خود باشند، عذاب از همان اندوخته دنیایی نصیب آنان می‌کنیم، پس هشدار می‌دهد تقوای الهی را حفظ کنید که خیر بر شما ارزانی شود.

به بهانه حضور قوی تر و پرشورتر مردم در راهپیمایی روز قدس

اکثریت قاطع علمای شیعه در دوران غیبت کبری افزون بر اعتقاد به موضوع نیابت عام امام زمان(عج)، مسئله همراهی دیانت با سیاست را بیان کرده‌ و در این میان جمله شاخص «سیاست ما عین دیانت ماست» را از شهید آیت‌الله مدرس نقل کرده‌اند؛ اما شاید شهید مدرس هم نمی‌دانست روزی می‌رسد که عبادت و صیام مؤمنان شیعه در آخرین روز ماه مبارک رمضان روح سیاسی به خود می‌گیرد و مؤمنان روزه‌دار برای ادای تکلیف سیاسی و عبادی خود در راه‌پیمایی روز قدس شرکت کرده و نماز عبادی و سیاسی جمعه را با روحی سیاسی‌تر از همیشه تاریخ و با جنبه استکبارستیزی و مقابله با بزرگ‌ترین دشمنان جهان اسلام اقامه می‌کنند که اگر این امر نباشد و کسی بدون عذر در این حرکت شرکت نکند، شاید صیامش معنای واقعی صیام ندهد؛ چرا که در مقابل طاغوت زمان سکوت کرده و مسئله اصلی دین برپایی قسط است و قیام علیه ظلم.
روز قدس امسال با شکوه‌تر از هر سال دیگر همان‌طور که زعیم امت اسلام فرمودند، برگزار شد و ان‌شاء‌الله همان‌طور که بسیاری از راه‌پیمایان روزه‌دار در کلام و پیام‌های‌شان بود، برپایی نماز جماعت امت اسلام در قدس نزدیک است.