علامه شهید مرتضی مطهری می‌گوید: در هر نهضت، مراحل دشوار اولیه بر دوش افراد مؤمن، مخلص و فداکار است، اما همین که نهضت به بار نشست، سر و کله افراد فرصت‌طلب پیدا می‌شود و تدریجاً مهم‌ترین عرصه‌ها را اشغال نموده و انقلابیون مؤمن و فداکار اولیه را از میدان به در می‌کنند. بنابراین، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت‌طلبان فاجعه به بار می‌آورد. کما اینکه در انقلاب مشروطه چنین اتفاقی افتاد و استبداد را به دنبال داشت و مبارزه با این وضعیت یکی از شرایط اصلی ادامه یک نهضت در مسیر اصلی است. 


 دکتر عباسعلی عظیمی‌شوشتری/ عبور فرد، سازمان یا یک پدیده اجتماعی از مرز چهل سالگی حاکی از بلوغ و پختگی آن و غلبه بر موانع و مشکلات در مسیر پیشرفت و رشد روزافزون است. انقلاب اسلامی ایران از فردای پیروزی با انبوهی از گرفتاری‌ها، چالش‌ها، مشکلات و موانع‌ روبه‌رو شد، به گونه‌ای که منحنی طراحی و تحمیل چالش‌ها و آسیب‌رسانی‌ها به انقلاب اسلامی از خارج و داخل برای خُرد و خم کردن آن همواره سیر صعودی داشته است. اما انقلاب اسلامی متکی بر همان عوامل مستحدثه انقلاب، یعنی حمایت و پشتیبانی مردمی، ایدئولوژی اسلامی به مثابه نقشه راهنمای انقلابیون و راهبری‌های امام خمینی(ره) و پس از ایشان جانشین خلف ایشان امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) تاکنون توانسته است از سد همه موانع و هزینه‌تراشی‌ها که عمق و حجم برخی از آنها پتانسیل زمین‌گیر‌سازی برخی انقلاب‌ها و نظام‌های سیاسی بزرگ جهان را داشت، بگذرد و صراط پیشرفت و بقای خود را تضمین کند.

بازگشت مجدد به راهبرد نخ‌نما
اکنون با تغییراتی که در هیئت حاکمه آمریکا روی داده و فردی مانند ترامپ قدرت را در این کشور به دست گرفته و فرصتی برای گردهمایی تمام ورشکستگان از مسئولان سابق و نئوکان‌های افراطی لاحق آمریکا در کاخ سفید ایجاد شده که تنها فصل مشترک‌شان ضدیت با ایران اسلامی است، مجدداً دکترین کلان تغییر رژیم جمهوری اسلامی در وهله اول و مهار و کنترل ایران در صورت موفق نشدن آن در رفتار سیاسی حاکمان آمریکا مجال بروز و ظهور پیدا کرده است، به گونه‌ای که برخلاف عرف دیپلماتیک و قواعد حقوق بین‌الملل برخی از مسئولان سبکسر آمریکایی حتی سخن از فروپاشی جمهوری اسلامی و پایان انقلاب اسلامی پیش از آغاز جشن پیروزی چهل سالگی انقلاب به میان می‌آورند. 
دشمنان انقلاب به سردمداری آمریکا برای رسیدن به رؤیای خیالی خود بیکار هم ننشسته‌اند و دست به طراحی جنگ ترکیبی علیه جمهوری اسلامی ایران؛ از ایجاد تردید در مبانی انقلاب اسلامی و زدودن ارزش‌های اسلامی و جابه‌جایی هنجارها و ایستارهای انقلاب اسلامی در ساحت نرم تا تحمیل جنگ تمام‌عیار اقتصادی و به نقطه جوش رساندن فشارها و تحریم‌ها تا بی‌ثبات‌سازی و ایجاد ناامنی اجتماعی را در دستور کار و برنامه‌ریزی خود در مواجهه جدید با انقلاب اسلامی قرار داده‌اند.
اگرچه این قبیل تلاش‌هایِ به تعبیر قرآن «هباء منثورا»ی دشمنان تازگی ندارد و همزاد انقلاب اسلامی بوده و چه بسا درگیر شدن با آنها و خروج پیروزمندانه از دل بحران‌ها و فتنه‌ها به تجارب ماندگار و مؤلفه‌های قدرت ملی و اقتدار فراملی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده که دشمنان با استیصال کامل معترفند دیگر نمی‌دانند با انقلاب اسلامی چه کنند! اما انقلاب اسلامی و نظام مبتنی بر آن با وجود سپری شدن چهار دهه از عمر آن با مشکلات و چالش‌هایی در حوزه‌های مختلف مواجه است؛ مشکلاتی که طمع خصم را نیز برمی‌انگیزد و به همین دلیل باید ضمن توجه کامل به آنها درصدد اصلاح و رفع آنها برآمد.
برای نمونه با توجه به تغییر نسلی که اتفاق افتاده و به تعبیر رایج امروز نسل‌های سوم و چهارم انقلاب وارد حوزه فعالیت‌های اجتماعی و مدیریت‌های آن می‌شوند، یکی از زمینه‌هایی است که دشمنان برای آن برنامه‌ریزی مفصلی کرده‌اند. استفاده از تغییر ذائقه نسل جدید و فاصله‌ای که دشمنان احساس می‌کنند این نسل از حیث معرفتی به مبانی و شاخصه‌های انقلاب اسلامی دارد، مطمح‌نظر و مورد طمع دشمنان قرار گرفته تا در کنار انقلابیون خسته، بریده، واداده از این نسل هم یارگیری کند و هدف چهل ساله خود را در براندازی یا تغییر نظام به منصه ظهور برساند.
برای مقابله با این هدف شوم، چهل سالگی انقلاب اسلامی فرصت مغتنمی است برای بازخوانی و تبیین مبانی، ماهیت، اهداف و شاخصه‌های انقلاب اسلامی با رویکرد جدید، تا هم حافظه تاریخی و تحلیلی نسل جدید تقویت شود و هم راه‌های نفوذ و فتنه‌آفرینی دشمن مسدود شود.
ضرورت شناخت 
و تقویت مبانی نظری انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جریان‌های مختلفی در نظام سیاسی کشور به ویژه در قوای مجریه و مقننه زمام امور را در دست گرفتند که هر یک نسبت به مبانی، ماهیت، اهداف و جامعه آرمانی انقلاب اسلامی، برداشت‌های خود را داشتند و امور اجرایی و تقنینی کشور را در راستای همین برداشت‌های خود اداره می‌کردند. از سوی دیگر، ترسیم مسیر اقتصادی و پیشرفت کشور بر اساس شاخص‌های برنامه توسعه سازمان ملل و جامعه مدنی و اولویت دادن به نگرش‌های لیبرالی با عنوان توسعه سیاسی از سوی برخی از این جریانات، اساس استمرار حرکت انقلابی کشور را با ابهام روبه‌رو کرده بود.
در مقابل، تبیین‌هایی از انقلاب اسلامی ارائه شد که ادامه روند سازندگی را جز در چهارچوب اصول انقلاب اسلامی، صحیح نمی‌دانستند. با این توصیف و با وجود دیدگاه‌های متعدد و رقیب، هنوز یک بررسی جامع و همه‌جانبه در خصوص تبیین دقیق مبانی، اصول و ماهیت انقلاب اسلامی صورت نگرفته، یا کارهای انجام شده اتقان کافی ندارد. همین امر موجب شد که رهبر معظم انقلاب در سخنانی در دانشگاه امام حسین(ع) فرمودند: «باید این انقلاب را درست بشناسید. یکی از کارهای مهم شما جوانان عزیز این است که مبانی نظری انقلاب را عمیقاً بشناسید. ما کسانی را دیدیم که با احساسات وارد این میدان شدند، بدون تکیه‌گاه نظرىِ مستحکم؛ با یک تندباد سرنگون شدند، راه‌شان عوض شد. آن کسانی می‌توانند در این حرکت و در این مسیر محکم بایستند که شناخت عمیقی از مبانی نظری انقلاب داشته باشند.»
بنابراین مسائلی که ما در این پژوهش ـ که به صورت سلسله مقالاتی در این ستون و به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی ارائه خواهد شد ـ با آنها روبه‌رو هستیم این است که اولاً، نسبت به ماهیت انقلاب اسلامی، مبانی و اصول آن ابهاماتی وجود دارد. ثانیاً، تعریف جامعی از جامعه آرمانی انقلاب اسلامی ارائه نشده است. ثالثاً، شاخص‌های انقلاب اسلامی در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به طور دقیق تبیین نشده‌اند. رابعاًً، ماهیت و چگونگی استمرار حرکت انقلابی نظام جمهوری اسلامی به عنوان دستاورد انقلاب اسلامی، با دیدگاه‌های متفاوت روبه‌رو است. و از آنجا که رهبر معظم انقلاب تنها راه‌حل مشکلات کشور را استمرار حرکت انقلابی و انقلابی عمل کردن می‌دانند، باید نسبت به چگونگی استمرار این حرکت نیز تحقیقات گسترده‌ای ارائه کرد. در مقابل:
الف‌ـ کسانی هستند که معتقدند انقلاب اسلامی برای دستیابی به جمهوری اسلامی بود و دیگر نباید به عقب بازگشت و از انقلابی ماندن سخن گفت. باید با بررسی اهداف انقلاب اسلامی این موضوع به طور دقیق بررسی شود که آیا واقعاً هدف انقلاب اسلامی همین امر بوده است؟
ب‌ـ عده‌ای که تعداد آنها نیز کم نیست و در دستگاه‌های اجرایی و تقنینی نیز حضور فعال دارند، حرکت انقلاب اسلامی را برای توسعه و پیشرفت اقتصادی می‌دانند و قائلند برای این منظور باید شاخص‌ها و مدل‌های توسعه سازمان ملل را مد نظر داشت و بر اساس چارچوب‌های جهانی و روش‌های اقتصادی و سیاسی مرسوم عمل کرد و لذا عمل انقلابی را مناسب روند توسعه نمی‌دانند.
بنابراین مسئله ما روشن شدن دقیق ماهیت، مبانی نظری و اصول بنیادین انقلاب اسلامی‌، شاخص‌های اساسی آن در حوزه‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، شاخص‌های جامعه آرمانی انقلاب اسلامی  و نحوه استمرار حرکت انقلابی نظام جمهوری اسلامی است. 
برای این منظور ابتدا به مفهوم‌شناسی انقلاب اسلامی و تفاوت آن با دیگر انقلاب‌ها و سپس مبانی نظری و اصول اساسی انقلاب اسلامی، شاخص‌های جامعه آرمانی، انسان آرمانی و مبانی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و در نهایت شاخص‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انقلاب اسلامی بر اساس آیات و روایات، دیدگاه‌های امامین انقلاب و نظرات دیگران و همچنین قانون اساسی جمهوری اسلامی خواهیم پرداخت.

بررسی اندیشه سیاسی صاحب جواهرـ ‌4

 فتح الله پریشان/ پژوهشگران علوم سیاسی و محققان دولت را به گونه‌های متفاوتی طبقه‌بندی کرده‌اند. هر چند به سبب ماهیت یکسان دولت‌ها در صحت این طبقه‌بندی‌ها تردید شده است. همه دولت‌ها از چهار شاخصه بنیادی مردم،‌ سرزمین، حکومت(سازمان) و حاکمیت برخوردارند؛ از این رو باید حکومت‌‌ها را‌ـ که یکی از اجزای تشکیل‌دهنده دولت و سازمان اداره‌کننده دولت محسوب می‌شود‌ـ طبقه‌بندی کرد، زیرا طبقه‌بندی دولت‌ها براساس وسعت (سرزمین) و عده جمعیت در ماهیت دولت‌ها مؤثر نیست؛ ‌اما سازمان دولت‌ـ حکومت‌ها‌ـ علل متمایز‌کننده دولت‌ها از یکدیگر است.(1)
به همان اندازه که طبقه‌بندی حکومت‌ها امری دشوار است، طبقه‌بندی دانشمندان از حکومت‌ها نیز با کاستی‌هایی همراه است. به هر حال، در تقسیم‌بندی و طبقه‌بندی حکومت‌ها،‌ به دست آوردن معیار صحیح مهم است. یکی از مهم‌ترین معیارهای طبقه‌بندی تئوری دولت‌ها [حکومت‌ها] بر مبنای منبع مشروعیت قدرت سیاسی است. معیار صاحب جواهر برای تقسیم انواع حکومت‌ها، مشروعیت قدرت حاکم و هدف حاکمان از اعمال حاکمیت است. معیار دوم صاحب جواهر به ملاک دوم ارسطو در تقسیم حکومت‌ها شبیه است. در اندیشه سیاسی مرحوم محمدحسن نجفی سه نوع حکومت قابل تصور است که در هر نوع حکومتی، رابطه مردم و حکومت متفاوت است. ملاک اول صاحب جواهر این است که حکومت و ولایت به ائمه معصوم(علیهم‌السلام) تعلق دارد و تنها در صورتی غیر ائمه حق حکومت دارد که از طرف ائمه(ع) مأذون باشد.(2) ملاک دوم صاحب جواهر در تقسیم حکومت، هدف حکومت‌هاست، برای نمونه آیا هدف‌ـ ولو به طور جزئی‌ـ در راستای اعتلای کلمه حق است یا نه؟
1ـ حکومت عادل؛ صاحب جواهر حکومت امام معصوم(ع) و حکومت مأمون از جانب ائمه(ع) را حکومت «امام عادل»، «سلطان الحق»، «امام الحق»، «دوله الحق» و «امام متقی»‌ می‌نامد.(3) در حکومت عادل، قبول مسئولیت برای قضات، ‌سیاست و غیر ذلک را جایز و بلکه راجح و بهتر می‌داند؛ چون قبول مسئولیت سبب معاونت بر نیکی و تقوا و خدمت می‌شود و در صورتی که برای قبول مسئولیت یک نفر باشد یا سلطان حق بر فردی تکلیف کند،‌ بر همان فرد قبول مسئولیت واجب می‌شود:‌ «الولایه للقضاء او النظام و السیاسه... او غیر ذلک او علی الجمیع من قبل السلطان العادل او نائبه جایزه قطعاً راجحه لما فیها من المعاونه علی البر و التقوی... ربما وجبت عیناً کما اذا عینه امام الاصل... هذا کله فی الولایه من العادل و قد یلحق به نائبه العام فی هذا الزمان.»(4)
قبول ولایت در یکی از امور قضایی، حکومتی، سیاسی و مانند اینها از سوی حاکم عادل به طور قطع جایز است؛ بلکه اولی است به دلیل اینکه در این امور معاونت بر کارهای خیر و نیک وجود دارد. اما اگر امام عادل اصلی (معصوم (ع)) به طور مشخص فرد خاصی را برای انجام کاری معین کند، ‌بر او واجب (عینی) می‌شود. مطلب فوق درباره قبول ولایت از جانب امام عادل (معصوم) بود و به امام معصوم، نایب عام او در این زمان(غیبت) ملحق می‌شود. 
2ـ حکومت اهل حق؛ در نظریه سیاسی صاحب جواهر، سلاطینی که مأذون ائمه(ع) نیستند؛ اما بر جامعه مسلمان و حق حکومت می‌رانند و قصد آنها یا حداقل روند حکومت آنها به تقویت اسلام منجر می‌شود، اگرچه خود جائر هستند و غاصب محسوب می‌شوند؛ ‌اما همکاری با آنها جایز است. حکومت‌گرانی که بر شیعیان حکومت می‌کنند،‌ گویا همکاری با آنها در کارهای مباح مکروه نیست؛ و‌لی همکاری نباید به حدی برسد که به صورت یاران و انصار آنها درآیند،‌ هر چند بعید نیست که طلب بقا و استمرار حکومت آنها حرام هم نباشد، به ویژه وقتی که همکاری موجب تقویت حق و عزت آنها شود.(5)
3ـ حکومت طاغوت؛ صاحب جواهر حکومت غیر مأذون از جانب ائمه(ع) را به طور کلی حکومت طاغوت می‌نامد.(6) معادل‌های حکومت طاغوت «الامام الجائر»، «سلطان الظالم» و «الامام الفاسق» است. در حکومت طاغوت، رابطه با توجه به اینکه فقیه باشد یا نه،‌ با هم فرق می‌کند؛ اگر فقیهی از جانب سلطان جائر متولی اقامه حدود شود، ‌جایز است؛ چون آن فقیه با وجود اینکه در ظاهر از جانب سلطان جائر متولی امر قضا یا منصب دیگر شده است، ‌اما در اصل او نایب امام عصر(عج) به شمار می‌آید.(7) در صورتی که فرد غیر فقیه باشد، قبول مناصب حکومتی از جانب جائر در حالت اختیار جایز نیست: «ولا یجوز له [فرد غیر فقیه] ذلک و هو احوط بل و اقوی بل ینبغی القطع به ضروره ظهور کلام الاصحاب بل صریح بعضهم»(8) به عبارت دیگر، صاحب جواهر پس از ملاحظه روایتی که بر حرمت همکاری با حکومت جائر دلالت می‌کند و روایاتی که بر جواز دلالت می‌کنند، می‌گوید همکاری با حکومت جائر برای کار حرام، همکاری با آنها با تمایل به ظلم آنها، سعی در بالا بردن‌ شأن و اقتدار آنان، ایجاد سیاهی لشکر و تقویت سلطه حکومت جائر‌ـ در صورتی که قصد تقویت حکومت طاغوت نباشد‌‌ـ جایز است.(9) زیرا عموم ادله تقیه به همراه جواز کارهای حرام در حالت اضطرار، موجب جواز همکاری با حکومت طاغوت در کارهای مباح می‌شود. در شماره آتی حکومت مطلوب از منظر صاحب جواهر در عصر غیبت را بررسی خواهیم کرد. 
پی‌نوشت‌ها:
1ـ عبدالرحمان عالم؛‌ بنیادهای علم سیاست؛ ص 267.
2ـ محمدحسن نجفی؛‌ جواهرالکلام؛ ج 22، ص 157.
3ـ همان، ج 21، صص 261، 390 و 397.          4ـ همان،‌ ج 22، ص 155.
5ـ همان، ص 54.            6ـ همان، ج 40، ص 29.               7ـ همان، ج 21، ص 393.
8ـ همان، ص 391.          9ـ همان، ج 22، ص 53.

فراز و فرود بازرگان‌ـ ۲
شهاب زمانی/ در شماره گذشته به اختصار با حیات سیاسی بازرگان و تشکیل دولت موقت از سوی وی که به پیشنهاد شورای انقلاب به ثمر رسید، آشنا شدیم، اما در عمل بازرگان نشان داد سزاوار اعتماد انقلابیونی مانند امام(ره) و شهید مطهری نبود؛ چرا که در پرتو نگاه التقاطی که داشت دولتی نه انقلابی، بلکه ضعیف‌النفس و تماماً لیبرال تشکیل داد، در حالی که در حکم انتصابش از سوی امام خمینی از آن نهی شده بود. امروز که اوراق تاریخی را مرور می‌کنیم و با عبور از غوغای انقلابی آن روزها به تحلیل قضایا می‌نشینیم، به این نکته پی می‌بردیم که اساساً بازرگان قبل از بازداشت از سوی ساواک در رژیم گذشته بر اختلافات خود با امام خمینی تصریح کرده و گفته بود: «در حال حاضر رهبری فعالیت‌ها از دست ما گردانندگان سابق خارج شده و جوانان هستند که با اعتقاد به مبارزه و جهاد که بیشتر از افکار [امام] خمینی الهام می‌گیرند، کارها را در دست دارند.»
مرحوم مهندس بازرگان درباره حکومت پیشنهادی امام خمینی(ره) نیز معتقد بود: «به نظرات [امام] خمینی از نظر حکومت اسلامی ایراداتی داشته و گفته‌ام از نظر مذهب تا به حال راجع به حکومت از جانب روحانیان مطلبی عنوان نشده و از نظر تاریخی تا به حال مطرح نبوده است.»
مخالفت بازرگان با مشی عملی و نظری امام مصادیق فراوانی دارد که با تورق تاریخ می‌توان به تنوع و تعمق آنها پی برد. غلامعلی رجایی از مشاوران و مسئولان دفتر مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در کتاب «برداشت‌هایی از سیره امام خمینی» خاطره‌هایی ذکر کرده که‌ می‌تواند دلایل بسیاری از اختلافات بین امام(ره) و بازرگان را روشن کند: «بازرگان نامه‌ای به امام نوشت که با بسم‌الله شروع نشده بود. به جای انقلاب اسلامی هم از لفظ انقلاب ایران استفاده کرده بود. امام درجا نامه را پاره کردند و فرمودند بگویید به ایشان فلانی نامه را پاره کرد. چند بار من به شما بگویم که انقلاب، انقلاب اسلامی است. انقلاب در ایران کار نکرد. این اسلام بود که کار کرد.»
عدم درک صحیح بازرگان از شرایط انقلاب باعث شد وی در شناخت موضوعات دچار اشتباه شود. بازرگان بارها به فرستادن سه صلوات هنگام برده شدن نام امام خمینی اعتراض کرده بود. وی به تکرار در سخنرانی‌هایش در دانشگاه تهران تعابیر نامناسبی از امام و انقلاب داشت و می‌گفت: «امام بولدوزر می‌خواهد، ولی من پیکان هستم.»
فضای ذهنی و عینی مخالف‌خوانی‌های مرحوم مهندس بازرگان در ایام حساس اوایل انقلاب و مشکلاتی که دولت موقت برای آینده ایجاد کرده بود، در کلام رهبر معظم انقلاب به خوبی تبیین شده است: «ما می‌گفتیم وزرا باید کسانی باشند که هم انقلابی باشند، [هم] ضد امپریالیست باشند و هم مسلمان و عمیقاً معتقد به اسلام باشند... و رئيس‌ دولت موقت به ما می‌گفت اگر اینها را شما قبول نکنید، من ناچارم استعفا بدهم. حالا شما ببینید وضعیت ما را در مقابل تهدید به استعفا از طرف رئیس‌ دولت موقت. آن هم کی؟ ۲۰ روز پس از تشکیل دولت.»
فرصت‌سوزی و باج‌دهی و مذاکره مسالمت‌آمیز بازرگان و یارانش در حل مسئله کردستان و بحران ایجاد شده از سوی گروه‌های تجزیه‌طلب در کتاب خاطرات آیت‌الله مهدوی‌کنی خواندنی است. یعقوب توکلی مورخ درباره کمک نظامی بازرگان در اوج بحران انقلاب به جدایی‌طلبی‌های کردی می‌گوید: «وقتی اعضای حزب دموکرات کردستان از ایشان اسلحه می‌خواهند، به رغم همه مخالفت‌هایی که مرحوم سرلشکر قرنی انجام داد، پانصد قبضه اسلحه به آنها می‌دهد... اینجا ما با سیاستمداری روبه‌رو هستیم که به رغم مذهبی بودن و رهبری جریانی اصلاح‌خواهانه، کفایت سیاسی لازم را ندارد.»

جریان‌شناسی فکری‌ـ فرهنگی انجمن حجتيه‌ـ 18

 عبدالله نوری‌گلجایی/ انجمن حجتیه در سال‌هاي پس ‌از پيروزي انقلاب اسلامي و به‌ ویژه پس ‌از اعلام تعطيلي و منشور روحانيت حضرت امام خميني(ره)، در قالب گروه‌هاي ديگر و با عناويني به جز انجمن حجتيه فعاليت خود را ادامه داد و در پيشبرد اهداف انجمن گام برداشت.

گروه‌ها و طيف‌هاي وابسته
 به انجمن
از بین اسامی و عناوین پوششی تعدادی از گروه‌ها و طیف‌های وابسته به انجمن که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اعلام نظر صریح امام خمینی(ره) مبنی بر لزوم انحلال این انجمن تشکیل و بستر فعالیت این گروه شدند، می‌توان به برخی از آنها به شرح زیر اشاره کرد:  
۱ـ گروه مهدويت: با نگاهي ژرف مي‌توان دريافت، انجمن حجتيه‌اي‌ها پس از انقلاب برخي حرکت‌هاي خزنده انجام دادند؛ برای نمونه «گروهک مهدويت» ماحصل فعاليت اين انجمن بود. اين گروهک که به دست فردي به نام سيد‌‌محمد ميلاني سامان‌دهي شد، نسبت ‌به اهل سنت موضع‌گيري‌هاي تندي را انجام داد و ضمن ادعاي ارتباط با امام زمان(عج)، طرفداراني را در تهران و مشهد براي خودش دست و پا کرد. ميلاني طرفدارانش را به جمع‌آوري سلاح دعوت کرد و در همين زمينه بود که تعدادي از پايگاه‌هاي بسيج خلع سلاح شد. وی که خود را سيدخراساني معرفي کرده بود، توانست تعدادي از جوانان را فريب دهد و به انجام برخي اقدامات خراب‌کارانه، مانند ترور برخي افراد وادار کند. افرادي در ذيل تشکيلات انجمن ادعاي ارتباط با امام زمان(عج) را داشتند که ميلاني يکي از اينها بود. هرچند باند ميلاني خيلي زود کشف و منهدم شد؛ اما باز هم افراد مشابه او ظهور کردند و مي‌کنند و از مفهوم انتظار شيعي سوء‌‌استفاده مي‌کنند. انجمن حجتيه داراي انديشه‌هاي منحرف از انتظار است که متأسفانه همچنان جاري است.(۱)
۲ـ نئو‌‌انجمني‌‌ها: مرگ رئيس انجمن حجتيه، با تغيير رئيس‌‌جمهوري در ايران مقارن شد و گروه‌هاي دوم خرداد با ديدگاه‌هاي خاص خود، گردانندگان قوة مجريه شدند. اعضاي انجمن حجتيه که پیش از آن در يک سکوت منزوي بودند، از اين فرصت استفاده کردند و حضور خود را در عرصه‌هاي گوناگون از ‌‌جمله فعاليت‌هاي سياسي پر‌‌رنگ‌‌تر کردند. بر همين ‌اساس، با ورود افرادي همچون محمد‌‌علي ابطحي به پست‌هاي کليدي، انجمن حجتيه در آن دوران، قدرت سياسي فراواني به ‌‌دست آورد و نفوذش در نهاد‌هاي تصميم‌‌گير پر‌‌رنگ‌‌تر شد. در چهار سالة نخست رياست‌جمهوري آقاي احمدي‌نژاد، کمتر سخن از گروه‌هايي، مانند انجمن حجتيه به ميان آمد، ولي در چهار سال دوم رياست‌جمهوري ايشان با روي کار آمدن برخي افراد که به طور مستقيم يا غير‌‌مستقيم به انجمن حجتيه وابسته بودند، حضور انجمن به‌‌ شدت پررنگ شد.
عباس سليمي‌نمين دربارة پديدة نئوانجمن مي‌گويد: «آيا در جامعة امروز ما پديده‌اي به نام نئو‌‌انجمن حجتيه داريم؟ بله، يعني الآن انجمني‌هايي که در ‌‌واقع آمدند، فکرشان را با شرايط جديد تطبيق دادند. موضوعاتي مانند مسائل حکومت و سياست. در ‌‌مورد مسائل حکومتي آنها ديگر حرف‌هاي گذشته را نمي‌زنند، بلکه امروزه، نگاه سکولار نسبت ‌به حکومت را مطرح مي‌کنند. آنها از اين ترفند استفاده می‌کنند که بايد حکومت‌‌داري را انجام دهيم، اما مذهب را در آن دخالت ندهيم؛ زيرا، موجب سست‌‌ شدن مذهب مي‌شود.»(۲)
خصوصياتي در نئوانجمني‌ها هست که در انجمني‌هاي سنتي وجود نداشت؛ برای نمونه انجمني‌هاي سنتي اعتقاد داشتند، چون تشکيل حکومت در زمان غيبت وظيفة ما نيست، پس نبايد در سياست دخالت کرد؛ اما نئوانجمني‌ها بر‌‌خلاف اسلاف خود، معتقدند بايد در سياست و امر حکومت‌داري وارد شد و با اين کار آن را مطابق و متناسب با اهداف انجمن تغيير داد.(۳)
۳ـ انجمن راه حقيقت: يکي ديگر از گروه‌هايي که به انجمن حجتيه وابسته بود و چند سال است که فعاليت‌هاي گسترده‌اي انجام مي‌دهد، گروهي با عنوان «انجمن راه حقيقت» است. اين گروه که به مديريت رحيم مشايي، مسئول اسبق دفتر محمود احمدي‌نژاد در دولت دهم اداره مي‌شود، ايده‌هايي دربارة مديريت جهاني و موضوعاتي همچون آخرالزمان، حکومت‌هاي پیش از ظهور و غيره دارد که در ‌‌واقع، همان تفکرات انجمن حجتيه است، اما با عنواني جديد. داوود احمدي‌نژاد در مصاحبه‌اي با روزنامة «شرق» از تغيير نام انجمن حجتيه به نام انجمن راه حقيقت با مديريت رحيم مشايي خبر داد؛ افزون ‌‌بر ‌‌اين، وي اشاره‌‌اي به فعاليت‌هاي جديد انجمن کرد و شکل‌‌گيري فتنة جديد را تئوري گروه راه حقيقت دانست(۴) حجت‌الاسلام سيدحميد روحاني (زيارتي)، رئيس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامي، در ‌‌اين‌‌ باره مي‌‌‌گويد: «انجمن حجتيه که اکنون در دفتر رياست‌جمهوري آقاي احمدي‌نژاد جاخوش کرده است، با تز شيطاني بايد فساد را گسترش داد تا امام زمان ظهور کند، اختلاس، رشوه و دستبرد به بيت‌المال و فساد اخلاقي و اقتصادي را هرچه شديدتر گسترش مي‌دهد و گراني و تورم و هرج‌‌و‌‌مرج اقتصادي را دامن مي‌زند تا نظام جمهوري اسلامي را به چالش بکشد.»(۵)
با توجه ‌به آنچه گفته شد، گروه‌هايي مانند انجمن راه حقيقت به‌‌ طور مستقيم با دولت نهم و دهم در ارتباط بود و بسياري از عملکردهاي خود را با تأييد افرادي، همچون اسفنديار رحيم مشايي انجام مي‌داد؛ از اين ‌‌رو بسياري از اين افراد، اگرچه در کابينة دولت در مقام يک مسئول حضور داشتند؛ ولي در عمل، دنباله‌‌روی جريان انجمن حجتيه بودند و در ‌‌حال‌‌ حاضر نيز همان مشي را دنبال مي‌کنند.(6)

گروه‌های همسو با انجمن
افزون بر آنچه دربارة طيف‌ها و گروه‌هاي وابسته به انجمن حجتيه بيان شد، عده‌اي ديگر، هرچند به‌‌ طور رسمي، وابستگي خود را به انجمن اعلام نکرده‌اند؛ اما با بررسي چنين گروه‌هايي مشخص می‌شود که آنها در عملکرد با انجمن حجتيه همسو هستند و شباهت بسیاری از اقدامات و عملکردهای آنها در سال‌هاي اخير که مانند عملکرد انجمن در گذشته است،(7) این مطلب را به‌‌ روشني ثابت مي‌کند. 
گروه‌ها و نحله‌های فکری طراح و حامی برخي شبکه‌هاي ماهواره‌‌اي مانند «اهل البیت»، «سلام»، «شبکة فدک» و... که علني به مقدسات اهل سنت ناسزا مي‌گويند و عملاً آب در آسياب دشمنان اسلام مي‌ريزند و همواره آتش اختلاف بين مسلمانان را شعله‌‌ور نگاه مي‌دارند، در همین راستا قابل اشاره هستند. اين شبکه‌ها در آغاز با شعار دفاع از اعتقادات شيعيان به ميدان آمده‌‌اند؛ اما به ‌‌تدريج با روشن ‌‌شدن عملکرد تفرقه‌‌افکنانه‌‌شان وابستگي خود را‌ به برخي کشورهاي خاص، دشمني با ولايت فقيه، توهين به مراجع و علما و جمهوري اسلامي، ماهيت خود را افشا کردند. 
آنچه دربارة گروه‌ها و طيف‌هاي وابسته به انجمن حجتيه در دوران انقلاب اسلامي بيان شد؛ در ‌‌واقع، بخش کوچکي است که تا اندازه‌‌اي به ‌‌صورت علني فعاليت داشته‌‌اند. به ‌‌دليل فعاليت‌هاي مخفيانه و سرّي و همچنين فعاليت بدون نام و نشان جريان حجتيه، شناسايي بقية آنها بسيار دشوار است؛ افزون ‌‌بر ‌‌اين، اعضاي انجمن از آن نظر که در معرض اتهام انجمني بودن قرار بگيرند، به شدت آن را انکار مي‌کنند.
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ ر.ک به مصاحبه با آيت‌‌الله سيد‌‌محمدعلي روضاتي، مجلة مهر، 15/12/1391. 
۲ـ ر.ک به مصاحبة حضوري با عباس سليمي‌نمين، همان.
۳ـ همان.
۴ـ ر.ک به روزنامة شرق، 5/12/1389، ص17.
۵ـ سيد‌‌حميد ‌‌روحاني، انجمن حجتيه در دفتر رئيس‌جمهور جاخوش کرده!، دسترسي در خبرگزاري فارس http://www.farsnews.com، 12/8/1392.
۶ـ حسين الله‌‌کرم، «افشاگري از نسل جديد انجمن حجتيه»، دسترسي در خبرگزاري تابناک http://www.tabnak.ir، کد خبر: ۱۴۲۵۵۳، 26/10/1389.
7ـ انجمن حجتيه، دسترسي در جام نيوز، http://www.jamnews.ir/TextVersionDetail، کد خبر: 237875، 6/7/1392.


یکی از ویژگی‌های متمایزکننده و برجسته‌ای که بی‌شک در اثرگذاری استاد شهید مرتضی مطهری نقش تعیین‌کننده‌ای داشته، کثرت و تنوع آثار اوست. این پژوهشگر علوم دینی و فعال عرصه‌های سیاسی و اجتماعی در عمر نه چندان بلند خود (١٣٥٨ـ ١٢٩٨) حجم عظیمی از نوشته‌ها و گفتارها ارائه داد که حجم بالای آنها در عین تنوع و گستردگی موضوعی‌شان انکارناپذیر است، با گذر بیش از 39 سال از زمان شهادت ایشان، هنوز آثار منتشر نشده‌ای از او منتشر می‌شود. به تازگی نیز انتشارات صدرا، ناشر تخصصی و اختصاصی آثار شهید مطهری کتاب جدیدی از او با نام «انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ» منتشر کرده است که دربردارنده پنج جلسه سخنرانى و به تعبیر بهتر درس استاد شهید آیت‌الله‌ مرتضی مطهرى در موضوع فلسفه تاریخ است که از تاریخ 27/12/1358 تا 10/2/1358 به صورت هفتگى در محل دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شده است و یک روز بعد از آخرین سخنرانی که ۱۰ اردیبهشت انجام شده است استاد مطهری به شهادت رسیده‌‌اند. تنظیم و تدوین این اثر و ویرایش علمی آن به همت علی مطهری انجام شده و از سوی انتشارات صدرا منتشر شده ‌است. نظر به اینکه این درس‌ها مقارن با ماه‌هاى اول پیروزى انقلاب اسلامى بوده است، استاد شهید دو جلسه اول را به تحلیل ماهیت انقلاب اسلامى و رابطه اسلام و انقلاب پرداخته‌اند و در جلسات بعد نیز به تناسب، اشاره‌اى به انقلاب اسلامى در بستر بحث از فلسفه تاریخ داشته‌اند. به همین دلیل، نام کتاب «انقلاب اسلامى از دیدگاه فلسفه تاریخ» انتخاب شده است. در بخشی از کتاب انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ می‌خوانیم: در میان انقلاب‌هاى فردى، آنکه بسیار شایسته است که از نظر روان‌شناسى، فلسفى، اجتماعى و انسان‌شناسى مورد مطالعه قرار بگیرد، مسئله توبه است. توبه یک استعداد عجیب خارق‌العاده‌اى در انسان است. توبه یک قیام و انقلاب درونى است از فرد علیه خودش. توبه انقلاب است، قیام است، قیام مظلوم است علیه ظالم، اما قیام مقامات و درجات عالى انسانى علیه مقامات دانى وجود انسان؛ یعنى انقلاب مقامات شریف و متعالى وجود انسان علیه مقامات پایین و سافل وجود انسان. توبه انقلاب انسان بما هو انسان است علیه انسان بما هو حیوان، انقلاب فطرت انسانیت است، انقلاب وجدان است.