صبح صادق چیستی، رویکرد مخالفان و موافقان و اهداف روند تصویب کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم در مجلس را بررسی می‌کند


 فتح‌الله پریشان/  یکشنبه هفته گذشته(20 خرداد) نمایندگان مجلس به مسکوت ماندن لایحه بررسی الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم(FATF) به‌مدت دو ماه رأی دادند. این تصمیم به دلیل مغایرت با رهیافت مقتدرانه نظام در پذیرش هر نوع زور و اجبار در قالب عملیات نظامی یا مفاد حقوقی بین‌المللی، بسیار مورد توجه واقع شد و به مباحث جدیدی در زمینه چرایی و منطق مخالفت‌ها و موافقت‌ها با آن دامن زد. این بحث حدود دو سال پیش نیز مطرح شد و فضایی سیاه و تا حدی رعب‌انگیز به دلیل نپیوستن به این کنوانسیون مطرح شد. 
فشار افکار عمومی و دلسوزان نظام و نیروهای ارزشی در مراکز تصمیم‌گیری مانند مجلس در طرح مجدد آن در روزهای اخیر به قدری بالا بود که براساس رأی نمایندگان قرار شد، بررسی FATF در مجلس تا روشن شدن نتیجه مذاکرات با اروپایی‌ها به ‌مدت دو ماه مسکوت بماند. البته، این تصمیم سیاسی عاقلانه و در مسیر اقتدار و جدی بودن در اخذ تضامین کافی مثبت ارزیابی می‌شود، اما گاهی اشتباه لفظی هم از سوی بزرگان سیاسی کشور درباره FATF در رسانه به وقوع پیوست و آن، این بود که قرار نیست ما به گروه ویژه اقدام مالی بپیوندیم، چون این گروه که 40 کشور عضو آن هستند، هیچ‌گاه ایران را در میان خود راه نمی‌دهند. آن چیزی که دولت تعهد کرده این است که قرار بوده بیاییم به خواسته‌های FATF عمل کنیم و از جمله به دو کنوانسیونی که FATF معرفی کرده بپیوندیم، اصلاً قرار نیست کسی به این گروه مالی بپیوندد. اصلاً خودشان اجازه نمی‌دهند ما به آنها بپیوندیم ما هم نمی‌خواهیم به این گروه بپیوندیم. 
بنابراین اظهار نظرات مختلف و گاه اشتباه در مفهوم‌شناسی FATF پرسش‌هایی را به ذهن متبادر می‌کند که پاسخ به آنها می‌تواند به فهم درست موضوع و به تبع آن تصمیم‌سازی بر اساس آن و ایفای وظیفه در این راستا کمک کند: 
1ـ اصلاً FATF چیست؟ و قرار گرفتن نام ایران در «لیست سیاه» این سازمان یعنی چه؟
2ـ چرا این روزها که مصادف با خروج عهدشکنانه آمریکا از برجام است و ما در شرایطی متفاوت از پیش و فضایی سرشار از بی‌اعتمادی به غرب و کنوانسیون‌های آن در زمینه‌های ذهنی و ادراکی مردم عزیز ایران هستیم، مجال طرح مجدد پیدا کرده است؟ 
3ـ طیف موافقان و مخالفان تصویب لوایح چهارگانه دولت در این باره چه کسانی هستند و رویکرد اصلی هر گروه در مخالفت و موافقت چیست؟ 
4ـ اهداف مستتر در روند تصویب گروه ویژه اقدام مالی چیست و پس از سپری شدن دو ماه مسکوت‌گذاری چه باید کرد؟ 

گروه ویژه اقدام مالی
 و توسعه وظایف آن  
FATF یک قرارداد یا کنوانسیون نیست؛ بلکه یک سازمان بین دولتی به نام «گروه ویژه اقدام مالی» است که مخفف و مختصر شده از حروف اول چهار کلمه Financial Action Task Force است. گروه اقدام مالی یک نهاد مالی شکل گرفته در سال 1989 به ابتکار کشورهای عضو G7 است که کارویژه خود را پیگیری شفافیت مبادلات مالی برای مبارزه با پولشویی به خصوص در قالب معاملات مواد مخدر و مقابله با تأمین مالی تروریسم اعلام کرده است. این نهاد در سال 2012 چهل‌ونه توصیه، را به عنوان استانداردهای خود ابلاغ کرد که شامل 9 توصیه مبارزه با تروریسم و 40 توصیه برای شفافیت مالی است. 
در این زمان، گروه ویژه اقدام مالی، تنها 16 عضو رسمی داشت و وظیفه‌ای که برایش در نظر گرفته شده بود این بود که روند پولشویی در جهان را بررسی کند، در سطح ملی و بین‌المللی بر نحوه اجرای قوانین و فعالیت‌های مالی کشورها نظارت داشته باشد و استانداردهایی برای مبارزه با پولشویی طراحی کند. اما از سال ۲۰۱۶، اعضای آن شامل دو دسته اعضای دائم مشتمل بر ۳۵ کشور(آرژانتین، استرالیا، اتریش، بلژیک، برزیل، کانادا، چین، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، هنگ‌کنگ، ایسلند، هند، مالزی، جمهوری ایرلند، ایتالیا، ژاپن، کره جنوبی، هلند، لوکزامبورگ، مکزیک، نیوزیلند، نروژ، پرتغال، روسیه، سنگاپور، آفریقای جنوبی، اسپانیا، سوئد، سوئیس، ترکیه، بریتانیا و آمریکا) و دو سازمان منطقه‌ای(اتحادیه اروپا و شورای همکاری کشورهای عرب خلیج‌فارس) و اعضای ناظر مشتمل بر صندوق بین‌المللی پول، سازمان ملل متحد و شش گروه تخصصی و بانک جهانی هستند. به گفته سخنگوی وزارت خارجه کشورمان هم‌اکنون تعداد کشورهای عضو این کنوانسیون بیش از تعداد اعضای سازمان ملل(198 کشور) است.
مبارزه با پولشویی شامل قوانینی است که اشخاص و شرکت‌ها را موظف می‌کند درباره نحوه کسب درآمدشان به دولت‌ها توضیح دهند. از این راه، پول‌هایی که از راه‌های نامشروع، مانند قاچاق، رشوه و تخلف‌های مالی به دست آمده است، برای ورود به بازارهای مالی با دشواری بیشتری روبه‌رو می‌شود و سلامت نظام مالی و اقتصادی ضمانت شده‌تر خواهد بود. به طور حتم این رویکرد در سال‌های اول شکل‌گیری این نهاد به دلیل مداخله نکردن در امور کشورهای دیگر و صرفاً برای همکاری مورد استقبال واقع شد، اما دگرگونی‌های آینده آن وظایف این سازمان را با تغییر و رویکردهای دوگانه مواجه کرد. 
در سال 2001 پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر به برج‌های مرکز تجارت جهانی در نیویورک، یک وظیفه دیگر هم بر عهده کارشناسان سازمان گذاشته شد و آن اینکه «بازارهای هدف برای سرمایه‌گذاری را از نظر وجود امکان تأمین مالی تروریسم» بررسی کنند. با این اقدام، وظیفه سازمان در عمل به مبارزه و مقابله با تأمین منابع مالی تروریسم گسترش یافت. دبیرخانه FATF مستقر در مقر سازمان همکاری اقتصادی و توسعه در پاریس است.
به مرور زمان فعالیت‌های این گروه گسترده‌تر شد و در نتیجه در سال ۲۰۱۲ مقابله با «تأمین مالی فعالیت‌های اشاعه‌ای» نیز به مأموریت این گروه اضافه شد و در همین سال آخرین ویرایش توصیه‌های خود را برای مقابله با جرایم مالی (تأمین مالی تروریسم، تأمین مالی فعالیت‌های اشاعه‌ای، پولشویی و...) منتشر کرد. عنوان این توصیه‌نامه؛ «استانداردهای بین‌المللی در مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم و اشاعه‌گری» است. 
این گروه میزان پیشرفت کشورهای عضو در زمینه پیاده‌سازی توصیه‌های این گروه را رصد می‌کند. همچنین پیشرفت تصویب و اجرای توصیه‌های گروه در سطح جهان را نیز تحت نظارت دارد. بر اساس همین رصد و نظارت، گروه کاری اقدام مالی کشورها را به سه دسته تقسیم کرده است:
یک‌ـ کشورهایی که از نظر این گروه کاملاً با توصیه‌های این گروه منطبق بوده و آنها را اجرا کرده‌اند. این گروه بیشتر کشورهای توسعه‌یافته هستند؛
دو‌ـ گروه دوم کشورهایی هستند که در حال پیشرفت و تطبیق با استانداردهای مشخص شده هستند؛ 
سه‌ـ گروه آخر کشورهایی هستند که همکاری با این گروه نداشتند و لذا از نظر گروه، کشورهای دارای خطر پولشویی و تأمین مالی تروریسم نامیده می‌شوند. این گروه خود به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ یک دسته کشورهایی که علیه آنها «اقدام متقابل» انجام نمی‌شود. دسته دیگر آنهایی هستند که علاوه بر بودن در لیست سیاه علیه‌شان اقدام متقابل نیز صورت می‌گیرد.

لیست سیاه
گروه ویژه اقدام مالی پولشویی(FATF) همواره یک فهرست سیاه از کشورهایی که مقررات مالی و پولشویی نگران‌کننده‌ای دارند، منتشر می‌کنند. در سال 2009 برای اولین بار، نام ایران در کنار نام پاکستان، ازبکستان و ترکمنستان وارد لیست سیاه پیشنهادهای سرمایه‌گذاری FATF شد. در سال‌های بعد نیز گزارش‌ها ادامه یافت و نام ایران در رأس لیست سیاه به چشم می‌خورد، در حالی که FATF این حق را برای خودش محفوظ می‌دانست که در بررسی‌های جدید نام برخی کشورها را از این فهرست حذف و نام کشورهای دیگری را به آن اضافه کند، اما در لیست منتشر شده در بیانیه عمومی این گروه تا سال ۲۰۱۵ ایران در کنار کره شمالی، در جایگاهی حتی بدتر از «لیست سیاه» و در فهرست کشورهای خطرناک قرار می‌گرفت که توصیه می‌شد علیه آنها «اقدامات مقابله‌ای» انجام شود. 
بنا بر تعهد ایران به اجرای «برنامه اقدام» در سال ۲۰۱۶، اقدامات متقابل علیه ایران برای مدت یک سال به تعلیق درآمد. دلیل این موضوع به تلقی‌ای بر می‌گردد که برخی‌ها از عملکرد کنترلی این گروه با معیارهای آمریکایی بر تراکنش‌های مالی کشورهای هدف به ویژه کشورهایی که از حیث سیاسی غیر همسو با واشنگتن تعریف می‌شوند، دارند و لذا این مسئله که تاکنون در دورخیزی که دولت برداشته تا آن را در دل 40 توصیه این گروه در قالب لایحه به تصویب مجلس برساند، حساسیت زیادی ایجاد کرد، به گونه‌ای که برخی آن را خلاف منافع ملی دانسته و عنوان برجام دو یا کاپیتولاسیونی دیگر به آن داده‌اند. 
اثر قرارگیری در فهرست سیاه قابل توجه بوده و با وجود اینکه بر اساس حقوق بین‌الملل فهرست سیاه FATF هیچ‌گونه تحریم رسمی را با خود به همراه ندارد، در واقعیت کشور قرار گرفته در فهرست سیاه FATF اغلب خود را در معرض فشار شدید مالی می‌بیند. وقتی که نام کشوری در فهرست دولت‌های غیر همکار و مناطق پرخطر گروه اقدام مالی قرار داشته باشد، بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری مهم جهان، در برخورد با بانک‌ها و شرکت‌های آن کشور، نهایت احتیاط را به خرج می‌دهند و گاه به همین دلیل از برقراری روابط با آنها خودداری می‌کنند و حتی همچون شرایط پیش از برجام هرگونه فعالیت بانکی ایران را تحریم کرده بودند. لازم به ذکر است که این گروه ویژه یکی از نهادهای ناظر بر اقدام‌های مالی ایران بعد از امضای برجام است.(1) 

سرآغاز چالش‌ها
بر اساس گزارش‌های رسمی کشورهای مختلف از جمله در زمینه شفافیت مالی، قوانین مالیاتی و مانند آن کارشناسان FATF نظرات مشورتی‌شان را درباره میزان ریسک سرمایه‌گذاری در آن کشورها اعلام می‌کنند که مورد استناد سرمایه‌گذاران بین‌المللی قرار می‌گیرد. FATF در زمینه پولشویی 40 توصیه و در زمینه تأمین مالی تروریسم 9 توصیه دارد که بر اساس آنها کشورهای مختلف را بررسی و رده‌بندی می‌کند. توصیه‌های این نهاد اگرچه در قالب توصیه بیان می‌شود، اما عملاً از سوی کشورها لازم‌الاجراست و کشورها باید از طریق وضع قوانین داخلی آنها را به اجرا در بیاورند و زمینه‌های پولشویی و تأمین مالی تروریسم را کاهش دهند.
اگرچه اتحادیه FATF در دستورالعمل ۴۰ ماده‌ای خود که تمامی جنبه‌های مبارزه با پولشویی را در برمی‌گیرد، مدعی است که با لحاظ تفاوت شبکه‌های مالی و قانونی کشورهای مختلف با یکدیگر به صورتی نوشته شده است که هم از سوی تمامی اعضا قابل اجرا باشد و هم اینکه مبادلات پولی قانونی کشورهای عضو را محدود نکند و مانع توسعه اقتصادی کشورها نشود، اما عملاً به دلیل اختلافاتی که در تعریف تروریسم و تفسیر از گروه‌های تروریستی دارند موفق نبوده و خود به چالشی در شبکه مالی و سامانه‌های نظارتی کشورها تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه مخالفتی با شفافیت مالی، مبارزه با پولشویی، تأمین مالی تروریسم و همچنین جرایم مالی ندارد؛ اما آنچه چالش اصلی بین جمهوری اسلامی با گروه ویژه اقدام مالی به شمار می‌آید و مردم را به FATF بی‌اعتماد و آن را به دامی با نیات شوم در مسیر ملت ایران عزیز تبدیل می‌کند، دو بحث مهم است؛ بحث اول اینکه ایران باید تراکنش‌های مالی گروه‌های مقاومت را به آمریکایی‌ها تحویل بدهد؛ مثلاً اگر حزب‌الله لبنان یا ایران با یک گروه‌ دیگر از جریان مقاومت رابطه مالی و بانکی دارد، این رابطه به بهانه شفافیت مالی و بانکی باید در اختیار آمریکا قرار بگیرد؛ بحث دوم نیز تعریف تروریسم است؛ در تعریف آنها از تروریسم حزب‌الله لبنان و جریان مقاومت و جریان‌های ضدآمریکایی، ضد اسرائیلی و گروه‌هایی که با داعش مبارزه می‌کنند، تروریست‌ هستند. 
مبتنی بر همین تعریف دوگانه از تروریسم در نگاه FATF که کاملاً با تعریف آمریکا هم‌آوایی دارد، از نظر FATF عادی شدن روابط تجاری و اقتصادی ایران با دیگر کشورها تنها در صورتی امکان‌پذیر است که دست از حمایت سپاه پاسداران و 200 سازمان و فرد دیگر و دیگر نیروهای مقاومت و تمام افرادی که FATF در فهرست تروریست قرارشان داده است، بردارد و در نتیجه اگر ایران خود را به تبعیت از FATF ملزم کند موظف می‌شود با فهرستی که این کارگروه با عنوان تروریست منتشر می‌کند، قطع رابطه کند!  

جریان‌شناسی مخالفت‌ها 
و موافقت‌ها 
در قضیه تصویب لوایح چهارگانه دولت در مجلس در روزهای اخیر که به جز FATF درباره سه‌تای دیگر از جمله کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان‌یافته(پالرمو) نقد و نظرهایی بود، اما با اعمال شرط تحفظی که در آیین‌نامه آن پیش‌بینی شده بود مورد تصویب قرار گرفت. در روند و فضای این تصویب نیز مانند تمام قضایای سیاسی و جریانی کشور می‌توان دو خط واقعی و اصلی را دید که با هم در حال چالش و به تعبیری نبرد اراده سیاسی هستند. 
یک گروه و جریان سیاسی که قدرت هم عمدتاً در دست آنهاست این‌گونه القا می‌کنند که برای عبور از سد مشکلات اقتصادی کشور چاره‌ای جز کوتاه آمدن و سازش در برابر آمریکا و اروپا نداریم. البته این نگاه در گذشته با طرفداران معتنابهی که به دست آورد و با تبلیغات روانی و جنگ‌هراسی توانست آرای بالایی از مردم را متوجه رهیافت تعامل و مذاکره کند و امروز هم متأسفانه با وجود همه تجربیات، از جمله بدعهدی‌های آنها در نقض متعدد برجام، بهره‌مند نشدن از برجام در لغو تحریم‌ها و در نهایت خروج آمریکایی‌ها از برجام طرفدار دارد، هیچ توجه به این نکته که برجام چه گره‌گشایی از ما کرد، ندارد و اگر روزی با سایه جنگ برجام را به ملت ایران تحمیل کرد، امروز نیز می‌خواهد با همین سناریوی نخ‌نما برجام را با اروپا ادامه دهد. 
در برابر این گروه، جریان دیگری از نیروهای ارزشی و انقلابی جامعه هستند که با شناختی که از ماهیت آمریکا و بی‌اعتمادی به غرب دارند، معتقدند با رویکرد تمامیت‌خواهانه غرب هیچ فایده‌ای در اعتماد و مذاکره مجدد وجود ندارد و ما هر چقدر در برابر خواسته‌های آمریکا و اروپا عقب بنشینیم،‌ نه تنها مشکل اقتصادی‌مان حل نمی‌شود؛ بلکه یک سری مشکلات دیگری هم برای کشور ایجاد می‌شود. بنابراین، شرط‌گذاری و تشویق ایران به پذیرش کنوانسیون مبارزه با تأمین منابع مالی تروریسم تنها در جورچین تکمیل حلقه‌های مفقوده برجام بوده و هدفی جز تحمیل محدودیت بیشتر و اطلاع‌یابی از وضعیت مالی گروه‌های مقاومت که از منظر آنها تروریست هستند، ندارد.  

هدف‌شناسی از اجرای FATF
در قضیه FATF هم همین دو گروه در حوزه‌ها و ساحت‌های مختلف از کف جامعه تا رسانه و جریان سیاسی و داخل مجلس در مقابل هم صف‌آرایی کرده و به ابرام و انکار نظرات هم می‌پردازند، در حالی که این گروه ویژه اقدام مالی نیز مسئله‌ای مثل برجام بوده و گامی برای وادارسازی جمهوری اسلامی ایران به عقب‌نشینی از مؤلفه‌های قدرت ملی و نفوذ منطقه‌ای است. لذا برخی از موافقان این لایحه از فراکسیون امید خوشبینانه می‌گویند می‌شود با شرط‌گذاری و تفسیر که در لایحه اخیر نیز از سوی دولت ارائه شده بود، هر جا که به ضرر ایران بود از اجرای آن سر باز زد، یا خارج شد.
 این موضوع در حالی گفته می‌شود که با تجربه گرانقدر برجام مواجهیم که نه امضای تضمین جان کری و نه امضای دیگر اعضای کشورهای 1+5 و نه مهر تأیید شورای امنیت در قالب قطعنامه 2231  نتوانست فرجام خوشی برای آن رقم بزند. اما در این میان تلاش هیئت‌رئیسه مجلس برای اصرار به گنجاندن این لایحه در دستور کار مجلس، ضمن یادآوری تصویب برجام در 20 دقیقه تأمل‌برانگیز است. البته، تلاش نمایندگان برای مسکوت گذاشتن دو ماهه آن به شرط برنامه‌ریزی راهبردی و تفکر به جوانب تهدیدآمیز آن می‌تواند گامی در مسیر بازگشت به اقتدار انقلابی و کورسوی امید باشد برای تبیین مخاطرات پذیرش و تنویر اذهان ملت و جامعه به اینکه آمریکایی‌ها و غربی‌ها تنها با زبان زور و مقاومت از حرکت افزون‌طلبانه خود باز می‌ایستند.   
هدف اصلی این کنوانسیون این است که روابط مالی کشور کامل تحت نظارت و اجرای این کنوانسیون قرار بگیرد تا کشورها یا نهادهایی که به تروریست‌ها کمک می‌کنند، شناسایی شوند. با الحاق رسمی به این کنوانسیون آنها می‌توانند ما را مرتب رصد و به تبع آن ما را متهم کنند که به این یا آن گروه که از نظر ما تروریست است کمک کرده‌اید. همه اینها و جمع‌بندی همه خواسته‌های FATF این است که کامل ناظر باشد و آمریکا هم در این میان دنبال این موضوع است که این تحریم‌هایی که گفته، می‌خواهد هوشمند کند، با این اطلاعات دقیق عملاً تحریم‌ها هوشمند شده در مسیر فشار و تحریم بیشتر بر ما حرکت می‌کنند. 
آنها با این نظارت می‌توانند همکاری‌های مالی و نظامی ما را با کشورها و گروه‌هایی که از نظر آنها بامنافع غربی همسو نیستند، کنترل کنند و این پدیده برای انقلاب اسلامی که با بن‌مایه استقلال و زیر بار ظلم نرفتن در این قله ایستاده قبیح و واجد نشانه‌ای از فاصله‌گیری از آرمان‌های امام(ره) و انقلاب تلقی می‌شود. اینگونه تمام مبادلات مالی ما کاملاً تحت نظارت FATF قرار می‌گیرد و وقتی این موضوع شفاف شد، آمریکا به راحتی به اطلاعات دقیق دسترسی دارد و می‌تواند بدون دغدغه تحریم‌های هوشمند خود را به لحظه علیه افراد و سازمان‌ها اعمال و محقق کند. 
نتیجه
به طور کلی، تحلیل رفتار نهادهای بین‌المللی و کنوانسیون‌های این نهادها نشان می‌دهد که این نهادها بیشترین سطح سازگاری را با رفتار دولت‌های غربی به ویژه با رفتار و انتظارات آمریکا نسبت به ایران داشته‌اند و همواره خود را با استانداردهای دوگانه آمریکایی‌ها و ترجیح منافع آنها تنظیم می‌کنند. درباره پالرمو و FATF نیز ماجرا از این موضوع مستثنی نیست و باید منتظر فشارهای جامعه غربی بر روی حمایت ایران از محور مقاومت و گروه‌های مقاومت، از جمله حزب‌الله و حماس باشیم. مجلس تلاش کرده است با ارائه حق شرط در پالرمو و سکوت دو ماهه در کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم اصطلاحاً «زهر» لوایح پیشنهادی را بگیرد. موضوعی که در این میان باید دید به مرحله عمل می‌رسد یا خیر این است که آیا مهم‌ترین ایرادی که به این لوایح وارد است؛ یعنی اهداف ایران در سطح منطقه تحت‌الشعاع این تصویب‌ها قرار می‌گیرد یا خیر؟ اگر پاسخ، آری است، چرا نهادهای حاکمیتی در ایران در تصویب چنین طرح‌هایی بدون سنجش هزینه و فایده آنها تعجیل می‌کنند؟ 
از مهم‌ترین ایراداتی که به این برنامه وارد می‌شود این است که به صورت نرم و حساب شده مانع از استقلال مستمر سیاسی کشور می‌شود و زمینه نفوذ و سلطه نهادهای بین‌المللی به نظام اقتصادی داخلی را فراهم می‌کند. کارشناسان داخلی در این باره معتقدند؛ به بیانیه FATF و درخواست‌های شفاف آن که عملاً معنایی جز درخواست «استعفای ایران از محور مقاومت» ندارد، به چشم پر کردن خشاب‌ها برای آینده نگاه کنید... کل فشار فعلی برای این است که آمریکایی‌ها بتوانند همراه با اروپا تحریم‌های بانکی جدیدی علیه ایران اعمال کنند و ایران هم نتواند از برجام خارج شود. 
پی‌نوشت‌:
1‌ـ «گروه ویژه اقدام مالی تعلیق ایران از فهرست سیاه را تمدید کرد». بی‌بی‌سی فارسی، ۲۳ فوریه ۲۰۱۸.


رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نمازعید سعید فطر و دیدار با کارگزاران نظام تاکید کردند
مردم موحد و مؤمن ایران اسلامی به شکرانه‌ یک ماه روزه‌داری و بندگی خداوند متعال، نماز عید را در سراسر کشور با شکوه فراوان برگزار و از خداوند کریم، بهترین‌ها را مسئلت کردند. کانون این حضور پرشور و مؤمنانه، مصلای امام خمینی(ره) در تهران بود که نماز عید سعید فطر در آنجا به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای اقامه شد. در ادامه گزیده‌ای از سخنان مهم رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز عید و همچنین دیدار مسئولان و سفرای کشورهای اسلامی با ایشان در این روز عزیز می‌آید.




نقاط درخشنده
 ماه مبارک رمضان
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، گسترش جلسات تلاوت قرآن و افزایش شور و حضور مردم در محافل دعا، مناجات و موعظه و پُررونق‌تر شدن سنت حسنه‌ افطاری ساده در مساجد و معابر عمومی را نمونه‌هایی از پیشرفت ملت ایران در مسابقه‌ معنوی ماه رمضان امسال برشمردند و افزودند: «اوج درخشندگی ماه مبارک رمضان در شب‌های قدر بود که قشرهای مختلف مردم به‌ ویژه جوانان با اجتماع عظیم خود در سراسر کشور، دست‌ها را به دعا بلند کردند و ضمن راز و نیاز با معبود، لطافت و صفای روح خود را افزایش دادند.» ایشان راه‌پیمایی روز قدس امسال را یکی دیگر از نقاط درخشنده در ماه مبارک رمضان دانستند و خاطرنشان کردند: «راه‌پیمایی روز قدس حقیقتاً یک پدیده‌ منحصربه‌فرد است و مردم در زیر آفتاب داغ با آن شور و نشاط به خیابان‌ها آمدند و بر اساس گزارش‌ها، جمعیت راه‌پیمایان در اغلب شهرهای کشور نسبت به سال‌های قبل بیشتر و پرشورتر بود.»

ملت ایران
 بیدار و پرانگیزه
رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید کردند: «ملت ایران بیدار و پُرانگیزه است؛ این ملتی که بعد از یک شب احیا با آن شور و هیجان به خیابان‌ها می‌آید، خسته و ناامید نیست؛ آن کسانی که به پیروی از تبلیغات دشمنان، ادعای خستگی و بی‌نشاطی مردم را دارند، در واقع حال‌ و روز خود را به همه‌ مردم تعمیم می‌دهند و خودشان خسته و بی‌نشاط هستند.»
 ایشان علت توطئه‌های مستمر قدرت‌های شیطانی ضد ملت ایران را نگرانی آنها از ایستادگی، اقتدار، استقلال و فکر بلند و ابتکاری ملت ایران دانستند و تأکید کردند: «البته این قدرت‌ها تلاش خود را می‌کنند؛ اما همواره نیز شکست می‌خورند.»

تصمیم قاطع مسئولان 
برای حل مشکلات اقتصادی
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای با تأکید بر اینکه ملت ایران باید بیدار و هوشیار باشد و توطئه‌ها را بشناسد، افزودند: «امروز توطئه‌ اصلی دشمن «فشار اقتصادی» به توده‌های مردم برای خسته و ناامید کردن آنان است.» 
ایشان همه‌ دستگاه‌های حاکمیتی و مسئولان را به تلاش بی‌وقفه برای مقابله با این توطئه توصیه و خاطرنشان کردند: «یک کانون مرکزی با حضور سران سه قوه و فعالان اصلی قوا برای رسیدگی به مسائل اقتصادی تشکیل شده است که این کانون باید مسائل اقتصادی را قدم‌به‌قدم دنبال کند، تصمیم‌های قاطع بگیرد و آنها را اجرا کند.» رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه آحاد مردم نیز برای مقابله با این توطئه وظایفی دارند، افزودند: «یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه جدی مردم قرار بگیرد، «پرهیز از اسراف و زیاده‌روی» است.»

اهتمام به وحدت
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای وحدت آحاد مردم و وحدت ملی و اجتماعی را موضوعی مهم خواندند و با اشاره به رواج پدیده‌ ناپسندِ توهین و تهمت به یکدیگر در فضای مجازی خاطرنشان کردند: «این‌گونه اقدامات که گناه کبیره است، به فضای عمومی کشور و وحدت ملی لطمه می‌زند.» رهبر معظم انقلاب اسلامی افزودند: «همه باید نسبت به وحدت در جامعه اهتمام داشته باشند و از تهمت‌زنی به یکدیگر بپرهیزند.»

عزت جهان اسلام 
در گرو نابودی رژیم صهیونیستی
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، مسئولیت دولت‌های اسلامی و زبدگان سیاسی، دینی و فرهنگی امت اسلامی را برای ایستادگی ملت‌ها در مقابل سیاست‌های استکبار، خطیر برشمردند و با اشاره به اهداف ایجاد رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه، گفتند: «یکی از اهداف اصلی تأسیس این رژیم، ایجاد اختلاف و مسئله‌سازی در میان ملت‌های مسلمان است؛ اما همه‌ تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی که با مشکل مشروعیت مواجه است، ماندگار نخواهد بود. با نابودی رژیم صهیونیستی، امت اسلامی وحدت و عزت خود را به دست خواهد آورد.»

راه نابودی
 رژیم صهیونیستی
رهبر معظم انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم برگزاری همه‌پرسی در میان فلسطینیان واقعی اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی و شکل‌گیری نظام حکومتی فلسطین بر مبنای این همه‌پرسی، خاطرنشان کردند: «برگزاری چنین همه‌پرسی‌ای و تشکیل حکومت فلسطین بر اساس آرای فلسطینی، در واقع به معنای نابودی رژیم جعلی صهیونیستی است که به‌ طور قطع در آینده‌ نه ‌چندان دور محقق خواهد شد.»

 دکتر یدالله جوانی/ دیدار «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا با «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی در سنگاپور پس از یک دوره دشمنی طولانی و خط و نشان کشیدن‌های گوناگون برای یکدیگر، بازتاب‌های فراوانی در رسانه‌های جهان داشت. این دیدار آثار و پیامدهای گوناگونی داشته و‌ پیام‌های واقعی و غیر واقعی را نیز در دل خود دارد؛ از جمله پیام‌های غیر واقعی و جعلی آن مبتنی بر عملیات روانی با هدف ادراک‌سازی در افکار عمومی جهان و به ویژه جریان مقاومت و ملت ایران، مشابهت‌سازی بین کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران است. 
این ادراک‌سازی با عملیات روانی و دروغ‌پردازی ترامپ در اولین مصاحبه پس از این دیدار کلید خورد و بلافاصله در رسانه‌های جهان بازتاب یافت. ترامپ در این مصاحبه در پاسخ به پرسشی درباره برجام گفت: «امیدوارم به وقتش و در زمانی که تحریم‌ها عملی شد، ایران دوباره برای مذاکره و یک توافق واقعی بازگردد،‌ اما حالا برای این کار زود است.»
رئیس‌جمهور‌ آمریکا با این عبارت، به دنبال القای این تصور است که تحریم‌های آمریکا موجب شد کره شمالی در مقابل ایالات متحده کوتاه آمده و به مذاکره و توافق تن بدهد، بر همین اساس نیز با تشدید تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی، روزی فراخواهد رسید که ایران هم دوباره در مسیر مذاکره با آمریکا به حرکت درآمده و به یک توافق واقعی تن خواهد داد! اما ‌آیا این‌چنین خواهد شد؟
آقای ترامپ با این منطق از برجام خارج شد که این توافق برای آمریکا «بد» است! توافق خوب از نظر آقای ترامپ با جمهوری اسلامی،‌ آن توافقی است که همه مؤلفه‌های قدرت ایران از قبیل‌ قدرت موشکی، قدرت منطقه‌ای و قدرت هسته‌ای را به طور کلی نابود کرده، مقدمات فروپاشی نظام ایران را هم به سرعت فراهم کند. اکنون پرسش اصلی آن است که آیا می‌توان از دیدار رهبران آمریکا و کره شمالی این پیام را دریافت کرد که روزی جمهوری اسلامی به مذاکره مجدد با آمریکایی‌ها تن داده و پای یک توافق خوب به زعم آقای ترامپ برای ایالات متحده را امضا خواهد کرد؟
برای دریافت پاسخ، باید به این نکته توجه کرد که آیا اساساً می‌توان رفتار سیاسی جمهوری اسلامی و ملت ایران را با دیگر کشورها و ملت‌ها مقایسه کرد؟ نگارنده معتقد است، پاسخ این پرسش منفی است. حداقل سابقه و تجربه چهل ساله ملت ایران و نظام اسلامی ‌اثبات می‌کند که هیچ نظام سیاسی و مردمی قابل مقایسه با این ملت و نظام انقلابی و ولایی آن نیست. خداوند بر درجات آن عزیز سفر کرده به دیار باقی بیفزاید که در پی هر توطئه ناکام جبهه استکبار علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران می‌فرمودند،‌ «دشمنان ملت ما و مردم ما را نشناخته‌اند!» این جمله و کلام پرمعنا، در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی هم در سه دهه‌ اخیر،‌ بارها و بارها از نظر مفهومی و معنایی تکرار شده است. آری، ملت ایران و نظام دینی مستقر در کشورمان با محوریت ولایت فقیه، ‌یک استثنا در نظام بین‌الملل است. البته مشکل اصلی جبهه استکبار با محوریت شیطان بزرگ هم با ملت ایران و جمهوری اسلامی،‌ در همین استثنا بودن است. آنها نمی‌خواهند در نظام بین‌الملل، یک ملت و حکومتی، متفاوت از دیگران در برابرشان باشد. چندی پیش آقای پمپئو، وزیر خارجه آمریکا طی مصاحبه‌ای گفت: «ما از رهبر ایران چیز خیلی زیادی نمی‌خواهیم؛ از او می‌خواهیم مانند دیگران فقط یک رهبر عادی باشد!»
آری، آمریکایی‌ها می‌خواهند ملت و رهبر ایران،‌ مانند دیگر ملت‌ها و رهبران جهان در برابرشان سر تعظیم فرود آورده، به مقاومت و ایستادگی چهل ساله پایان داده و به بردگی نوین شیطان بزرگ تن بدهند.
به طور قطع، رهبران ایالات متحده و از جمله آقایان ترامپ و پمپئو، همانند دیگر رؤسای‌جمهور ایالات متحده و وزرای خارجه‌شان،‌ با این آرزو به گور رفته و به تاریخ می‌پیوندند. آرزوی امروز رئیس‌جمهور آمریکا و وزیر خارجه‌اش، آرزوی همه رؤسای‌جمهور ایالات متحده در چهل سال گذشته بوده است. آنان رفتند و جمهوری اسلامی همراه با کشور و ملتی مستقل،‌ با عزت و اقتدار باقی ماند. این ملت استثنا بودنش را‌ با حفظ اسلام ناب، روحیه انقلابی،‌ حرکت جهادی، ‌ولایتمداری، استکبارستیزی و دفاع از مستضعفان در جهان حفظ خواهد کرد. این ملت پرچمدار رهایی مستضعفان از چنگال مستکبرانی چون آمریکا باقی خواهد ماند. این ملت و نظام ولایی‌اش،‌ مدال پرافتخار پرچمداری دفاع از آرمان رهایی سرزمین‌های اشغالی فلسطین و آزادی قدس شریف را روزی بر سینه نصب خواهد کرد. مروری بر چهل سال گذشته، بر این نگاه نسبت به نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران صحه می‌گذارد. در این مرور مواردی برجستگی دارد، از قبیل؛
1ـ اصل انقلاب اسلامی و پیروزی‌اش در ایران، یک استثنا در تاریخ بشر و تاریخ همه انقلاب‌های معاصر است. بر همین اساس، حضرت امام(ره) از انقلاب اسلامی، ‌با عنوان «معجزه قرن» و «انفجار نور» یاد کردند. 
2ـ ملت ایران و نظام اسلامی استثنا‌بودنش را در دهه 60 و هشت سال دفاع مقدس به نمایش گذاشت. صدام حسین و همه حامیان غربی و شرقی‌اش‌ تصور می‌کردند ایران در حمله مبتنی بر راهبرد جنگ برق‌آسا حداکثر طی دو ماه فرو می‌ریزد!
3ـ پس از یازده سپتامبر و لشکرکشی توأم با هیاهوی آمریکا به منطقه و اشغال کشورهایی، چون افغانستان، سوریه و آمریکایی‌ها در رؤیای اشغال ایران به سر می‌بردند. نگارنده در همان زمان‌ با صراحت نوشت؛ «ایران،‌ عراق و افغانستان نیست.»
4ـ با راه انداختن جنگ‌های نیابتی و تجهیز گروه‌های تروریستی چون داعش، بانیان این حرکت خبیثانه و شیطانی در جهان اسلام با محوریت آمریکا، ‌انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را در برابر آن خلافت ادعایی فروریخته فرض کردند؛ اما اکنون بساط خلافت برچیده شده و جمهوری اسلامی ایران قدرت اول منطقه است.
5ـ در موضوع هسته‌ای،‌ با مقاومت ملت ایران و هوشمندی نظام اسلامی و رهبری حکیم آن، ‌ایران نشان داد با لیبی، عراق و سوریه متفاوت است و با وجود همه تهدیدات،‌ وارد باشگاه هسته‌ای شد. 
6ـ در ماجرای تجاوز تفنگداران دریایی انگلیس به آب‌های ایران، جمهوری اسلامی صلابت و قاطعیت خود را به نمایش گذاشت.
7ـ در داستان تجاوز تفنگداران دریایی آمریکا به آب‌های ساحلی جزیره فارسی در خلیج‌فارس، جهانیان شاهد صلابت و شجاعت پرچمداران عزت و اقتدار ملت ایران در نیروی دریایی سپاه بودند. 
8ـ در ماجرای حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه تی‌فور و شهادت چندنفر از پاسداران، رژیم صهیونیستی معنای این سخن فرماندهی معظم کل قوا را فهم کرد که فرموده بودند:‌ «دوران بزن در رو تمام شده است.»
آری، همه این موارد از آن حکایت می‌کند که ملت ایران با پیروی از مقام عظمای ولایت، ‌برخورداری از نصرت الهی و امدادهای غیبی بوده، از هیچ قدرتی نمی‌هراسد و در مقابل آمریکا هرگز عقب‌نشینی نخواهد کرد. به زودی رئیس‌جمهور آمریکا خواهد فهمید که ملت ایران،‌ چگونه تحریم‌ها و تشدید آن از سوی ایالات متحده را ‌به فرصتی بی‌بدیل برای شکوفایی اقتصادی تبدیل می‌کند. دونالد ترامپ به طور قطع به آرزوی مذاکره مجدد با ایران نخواهد رسید و ملت ایران با برجام به این تجربه ذی‌قیمت دست یافت که آمریکایی‌ها به هیچ وجه قابل اعتماد نبوده و دیگر نباید با آنان مذاکره کرد. 
آری ایران، ‌نه افغانستان، نه عراق و نه کره شمالی است، بلکه ایران،‌ ایران است. 


 مهدي سعيدي/ در طول چهار دهه عمر انقلاب اسلامي، روزي نبوده که استکبار جهاني براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي و ناکام گذاشتن ملت ايران برنامه‌اي نداشته باشد. تحريک تجزيه‌طلبان، طرح‌ريزي کودتا، تجهيز تروريست‌ها، هدايت گروهک‌هاي برانداز، پشتيباني از گروه‌هاي سياسي معاند، جاسوسي و نفوذ، بلواي منافقين، تجاوز مستقيم به خاک کشور و... از جمله اقداماتي است که همگي طی کمتر از دو سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي به طور همزمان اجرا شد، اما بي‌نتيجه ماند و در نهايت حمله نظامي رژيم بعثي عراق در دستور کار استکبار قرار گرفت!
پس از پايان جنگ تحميلي نيز حربه‌هاي مختلف جنگ نرم و نيمه‌سخت اعم از تهاجم فرهنگي، ناتوی فرهنگي، تحريم اقتصادي، تهديد نظامي، نفوذ و براندازي، کودتاي رنگي به کار گرفته شده، اما يکي پس از ديگري ناکام مانده‌اند! آخرين حربه دشمن در اين روزها را مي‌توان جنگ هوشمندانه ترکیبی ناميد. جنگ هوشمندانه بر مبناي به کارگيري توامان ابزارهاي جنگ نرم و نيمه‌سخت طرح‌ريزي مي‌شود و تلاش دارد با تنوع فشارها، مسئولان کشور را دچار اشتباه محاسباتي کرده و به انفعال، تغيير رفتار يا فروپاشي سوق دهد. در اين جنگ ابزار فشار اقتصادي، فشار رواني و فشار عملي و آشوب‌افکني، سه ضلع مثلثي است که به طور همزمان کليد خورده است که هر يک با اهداف مشخصي دنبال می‌شود.
هدف از فشار اقتصادي به ستوه آوردن ملت از طريق ابزارهاي اقتصادي است. اين بعد از جنگ که در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامي با عنوان «جنگ تمام‌عيار اقتصادي» ياد شده است، مدت‌هاست که کليد خورده و با ابزارهايي چون؛ تحريم‌هاي بي‌سابقه، جلوگيري از همکاري اقتصادي ديگر کشورها و شرکت‌هاي صنعتي‌ـ تجاري، کاهش ارزش پول ملي و... دنبال مي‌شود.
در بعد دوم، یعنی فشار رواني، دلسرد کردن ملت هدف‌گذاري شده است. به واقع، با سناريوهاي رسانه‌اي و جنگ رواني تلاش دارند به نحوي القا کنند که دستاوردهاي جمهوري اسلامي نه تنها نقاط قوت نيستند؛ بلکه به عاملي براي چالش و ضربه‌پذيري کشور تبديل شده‌اند که ضروري است مسئولان نظام براي حفظ حيات و امنيت کشور، از آن دست بکشند! به واقع با فريب افکار عمومي ابزار قدرت کشور را به مثابه نقطه آسيب ما تصويرسازي می‌کنند! به همين دلیل است که مدت‌هاست تلاش مي‌شود دستيابي به فناوري هسته‌اي، توان موشکي، موفقيت‌هاي منطقه‌اي و نظایر آن که به عواملي مؤثر در پيشرفت و توانمندسازي کشور بدل شده را اقداماتي غیر مفيد و پردردسر معرفي کنند که آرامش و امنيت کشور در گرو دست کشيدن از آنها خواهد بود! 
بعد سوم و تکميل‌کننده جورچین دشمن فشار عملي و ناامن‌سازي داخلي از طريق ايجاد آشوب و بلوا در کشور است که گام اول آن در دي‌ماه سال گذشته برداشته شد. در اين مسير نقشه‌ دشمن بهره‌برداري از مطالبات مردمي است که خود را در قالب اعتراضاتي نشان دهد. در چنين مواردي عوامل نفوذي وارد شده و اجتماعات آرام مردم را به حرکت ضدّ امنيتي و آشوبگرانه تبدیل مي‌کنند!
براي مواجهه با اين سناريوي چندجانبه دشمن بايد ضمن داشتن برخی ملاحظات به نکاتی توجه کرد که مهم‌ترين آن حفظ وحدت ملي است! بی‌شک از جامعه منسجم و متحدی که در آن همه توان نيروي انساني به جاي آنکه صرف منازعات و درگيري‌هاي داخلي شود، صرف هوشمندي براي مقابله با تهاجم دشمن می‌شود، مي‌توان انتظار داشت که بر مشکلات فائق آيد و ترفندهاي دشمن را ابتر بگذارد. اين مهم در آخرين بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در خطبه‌هاي نماز عيد فطر به همه اقشار جامعه چنین توصيه و تأکيد شده است: «يک مسئله‌ مهمّ مسئله‌ وحدتِ آحاد مردم‌ـ وحدت ملّي و وحدت اجتماعي مردم‌ـ است. متأسّفانه امروز در فضاي عمومي، در فضاهاي مجازي، توهين به يکديگر، اهانت به يکديگر، تهمت زدن به يکديگر از سوي جمعي رايج شده است؛ البتّه اين جمع، مسلّماً جمع زيادي نيستند، لکن کارشان به کشور و به فضاي عمومي کشور صدمه مي‌زند؛ بعضي از اينها گناه کبيره است. بايستي روح وحدت و روح اهتمام [باشد]؛ پرداختن به يکديگر را بگذارند براي يک‌وقت ديگر؛ امروز که دشمن در مقابل کشور ايستاده است، همه با هم دست به دست هم بدهند، متّحد باشند، در يک جهت کار کنند براي استقلال و عظمت کشور.»


نگاهی به اجرای قانون حجاب و عفاف در گفت‌وگوی صبح صادق با دکتر لاله افتخاری


 کبري فرشچي/ با آمدن فصل تابستان و گرم شدن هوا بدپوششي‌ها هم وارد ابعاد جدیدی مي‌شود. به طوری که وقتي وارد خيابان می‌شویم و به اماکن عمومي می‌رویم، با افرادي مواجه می‌شویم که انگار مرزي بين حريم خصوصي خود و حريم عمومي قائل نيستند، نه حرمت حريم خصوصي خود را حفظ می‌کنند و نه حرمت حريم عمومي را نگه می‌دارند.
چنين رفتارها و پوشش‌هايي در حالي رخ مي‌دهد که قوانين متعددي در حوزه عفاف و حجاب وجود دارد، اما گویا اين قوانين بر روی کاغذ مانده‌اند و عزمي براي اجراي آنها وجود ندارد. با تمام اينها اگر از بيروني‌ترين سطح جامعه عبور کنيم و به لايه‌هاي دروني‌تر برسيم، درمي‌يابيم همچنان حجاب مطالبه عمومي اکثريت مردم جامعه ايران است و بخش مهمي از بدحجابي‌ها بازتاب عملکردهاي نادرست و کم‌کاري‌هاي صورت گرفته است. به خصوص اينکه حجاب يکي از جدي‌ترين عوامل مصونيت اجتماعي و امنيت رواني زنان و در درجه بعدي تمامي ارکان جامعه است و در حوزه مصوبات مرتبط با منع خشونت عليه زنان مباحث در زمینه حجاب مي‌تواند نقش مؤثری در پيشگيري از خشونت عليه آنان داشته باشد. با اين پيش‌زمينه‌ها به سراغ دکتر لاله افتخاري دکتراي علوم قرآني و نماينده ادوار مجلس شوراي اسلامي رفتیم تا موضوع را از منظر اين استاد دانشگاه و فعال حوزه زنان واکاوي کنیم. 

* خانم دکتر افتخاري با نگاهي به سطح جامعه درمی‌یابیم بد حجابي و بد پوششي به سطح نامطلوبي رسيده است و اين موضوع به خصوص در برخي ايام سال شرايط نامناسب‌تري پيدا مي‌کند، به نظر شما آيا رسيدن به چنين وضعيتي در حوزه عفاف و حجاب ناشي از خلأهای قانوني است؟
خير مشکل قانون نيست. ما قانون کم نداريم؛‌ قوانين مشوق، ‌قوانين بازدارنده، ‌قوانين براي تبيين چرايي و دستاوردهاي حجاب، اما چند درصد از اين قوانين اجرا مي‌شود؟ چيزي شبيه قانون منع استعمال دخانيات در مکان‌هاي عمومي که اجرا نمي‌شود. اما اگر همه خودشان را مسئول بدانند اين کار انجام مي‌شود. 

* اگر خلأ قانوني نداريم، چرا در اين بخش مشکل وجود دارد؟
به این دلیل که 95 درصد از مسئولان ما در سازمان‌ها و نهادها و حتي مردم به وظيفه‌شان در این حوزه عمل نکرده‌اند که اگر عمل مي‌کردند کار به اينجا نمی‌رسید. در اين میان دستگاه‌هاي فرهنگي و متوليان اين حوزه نقش بسيار پررنگ‌تري دارند و می‌توانند با بهره‌گیری از هنر، حجاب را آن‌طور که شایسته است تبيين کنند. برای نمونه کتاب‌هاي خوبی در اين حوزه داريم که تبلیغ نمي‌شود. همه کم‌کاري کرده‌اند. آيين‌نامه انضباطي مربوط به آرايش، ‌پوشش و زينت در سراسر دنیا وجود دارد و دانشجويان با هر پوشش و آرايشي نمي‌توانند رفت و آمد کنند. اما در دانشگاه‌هاي کشورمان خيلي راحت در اين زمینه قانون‌شکني مي‌شود.
* اما برخي از دستگاه‌ها مانند نيروي انتظامي حضور پر رنگي در اين بين داشته‌اند، نمونه‌ بارز آن گشت ارشاد، شما اينطور فکر نمي‌کنيد؟
بله در اين ميان نيروي انتظامي کارهايي انجام داده است. اما مشکل اينجاست که به دليل کم‌کاري دستگاه‌های دیگر عملکرد نيروي انتظامي بازتاب چندانی نداشته است. در واقع، عملکرد نيروي انتظامي مثل دست‌هايي است که به دليل رشد نکردن دیگر اعضاي بدن نامتناسب جلوه مي‌کند و انگار بيش از حد بزرگ شده، در حالي که اين دست‌ها کار خودشان را مي‌کنند و ايراد به فقدان رشد دیگر بخش‌هاي بدن باز مي‌گردد. چون سر و تن و پاي اين آدم درست رشد نکرده است، دست کار آنها را انجام مي‌دهد؛ يعني قوه مجريه، ‌قوه مقننه و ‌قوه قضائيه ما وظایف‌شان را به درستي انجام نداده‌اند.
همانطور که عرض کردم ما در حوزه قانون کمبود نداريم، اما در بحث اجراي اين قوانين و نظارت بر اجرا و به خصوص در بحث بودجه‌ها مشکل داريم. بنابراين همه ما کم‌کاري کرده‌ايم و زيبايي‌هاي حجاب را نگفته‌ايم. دشمن هم از اين غفلت ما سوء‌استفاده و مطالب خودش را القا مي‌کند. مسئولان ما بايد به اجراي احکام الهي توجه داشته باشند و اندکي از توجهي که به اجراي مصوبات سازمان ملل و ديگر سازمان‌هاي بين‌المللي دارند را به اجراي احکام و قوانين خودمان معطوف کنند. فرهنگسازي جرم‌انگاري و همه اينها قانون دارند، اما کسي به اجراي آن توجهي نمي‌کند. 

* در حال حاضر آسيب‌هاي اجتماعي و اخبار مرتبط با تجاوز و شکستن حريم امنيت زنان و کودکان بيش از پيش شنیده مي‌شود و حکايت از جدي‌تر شدن موضوع آسيب‌هاي اجتماعي دارد. از نگاه شما سهم بدحجابي و پوشش نامناسب خانم‌ها در شکل‌گيري چنين آسيب‌هايي چه اندازه است؟ آيا عوامل ديگري نظير چالش‌هاي اقتصادي يا تهاجم فرهنگي هم در اين ميان سهم دارند؟ 
عوامل مختلفي در شکل‌گيري اين آسيب‌ها نقش دارند. با توجه به جلسات و بررسي‌هايي که در اين باره داشته‌ايم، عوامل اقتصادي در شکل‌گيري آسيب‌هاي اجتماعي کمترين سهم را داشته‌اند. بيشترين سهم مربوط به تهاجم فرهنگي و ناآگاهي‌هاست. از سوي ديگر به هر حال نفس انسان را به سوي کارهاي منفي مي‌کشاند. به خصوص خانم‌هاي جوان دوست دارند ديده شوند و تبرج داشته باشند. در واقع ممکن است اين عکس‌العمل، بازتاب تحقيري باشد که در زندگي اين فرد صورت گرفته که به این طریق مي‌خواهد خودي نشان دهد. ضعف ايمان و ناآگاهي از آسيب‌هاي نحوه پوشش و تهاجم فرهنگي که ايمان افراد را هدف قرار مي‌دهد، اصلي‌ترين دلايل بدحجابي است. در اين میان دستگاه‌هاي فرهنگي و صداوسيما نقش بسيار مهمي دارند. حتي کشورها و اديان ديگر که حجاب را به اين شکل ندارند، اين نوع از پوشش و آرايش را نمی‌پسندند. در عرف جهان افراد با آرايش‌هاي غليظ چندان خوشنام نيستند. اسلام مي‌خواهد کرامت، ‌امنيت و شأنیت زنان حفظ شود تا نه فقط بيماردلان، بلکه افراد عادي هم درباره شخصيت خانم‌ها دچار ترديد نشوند. 

* با اين تفاسير پس می‌توان اينطور نتیجه گرفت که رعايت حجاب و شئونات اسلامي مي‌تواند در پيشگيري از آسيب‌هاي اجتماعي و خشونت عليه زنان نقش مثبتي داشته باشد؟
بله دقیقاً گاهي وقت‌ها خود خانم‌ها با رفتار،‌ طرز برخورد، گفتار و پوشش خود موجب مي‌شوند تا نظر ديگران به سمت آنها جلب شود و گاهی رفتارهای خشونت‌آميز و تعرضات به زنان بازتابي از همين رفتارهاست. به همين دلیل هم در کشورهايي که آزادي بيشتري در پوشش دارند و حجاب در میان آنها وجود ندارد، آمار تعرضات بالاتر است. بنابراين ما مي‌توانيم حجاب را يکي از عوامل مصونيت بدانيم.
اگر در جامعه ملاحظات در زمینه پوشش مناسب و متناسب با محیط رعايت شود، اجتماع مصونيت می‌یابد و با مصونيت اجتماع، افراد هم در مصونيت قرار مي‌گيرند و ضمن ایجاد امنیت، حقوق خانواده‌ها هم تأمین مي‌شود.


گزارش تحلیلی صبح صادق از دیدار «دونالد ترامپ» با «کیم جونگ اون»

  امین پناهی/  کره شمالی و آمریکا، دو دشمن دیرین و استراتژیک پس از مدت‌ها کشمکش و جنگ لفظی سرانجام دو سوی یک میز می‌نشینند و توافقی را با هم امضا می‌کنند؛ نشستی که قدری کمتر از یک ساعت طول می‌کشد و ظاهراً قرار است پایانی باشد بر دشمنی‌های دو کشور. توافقی که نتیجه‌اش برای کره شمالی تأمین امنیتش از سوی آمریکا به واسطه خارج کردن سربازان آمریکایی از شبه‌جزیره کره در قبال خلع سلاح و پاکسازی هسته‌ای از سوی کره شمالی است. ترامپ که این گفت‌وگو را یک گفت‌وگوی تاریخی می‌داند می‌گوید روند خلع سلاح شبه‌جزیره کره به طور سریع آغاز خواهد شد و این در حالی است که فعلاً تحریم‌ها باقی خواهد بود.

پیشینه تحریم کره
کره شمالی کشوری است که با ژاپن و روسیه مرز مشترک دارد. در واقع، ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم به شبه‌جزیره کره حمله و آن را بخشی از خاک خود اعلام کرد، اما پس از شکست از متفقین مجبور به عقب‌نشینی شد و از همان زمان آمریکا با حضور در بخش جنوبی این شبه‌جزیره تلاش کرد دولت طرفدار خودش را به وجود آورد، در حالی که این اتفاق از سوی روسیه در بخش شمالی شبه‌جزیره رخ داد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کره شمالی با شعار «خودکفایی» فعالیت خود را ادامه داد و از آنجا که همواره با کره جنوبی به عنوان دولتی غربگرا هم‌مرز و در تعارض بوده است، سعی کرد خود را به لحاظ نظامی و تسلیحاتی به نقطه‌ای برساند که هیچ کشوری نتواند فکر حمله نظامی را به خود راه دهد. پس از آن کره شمالی البته پا را از این نیز فراتر گذاشت و به غنی‌سازی اورانیوم 50 درصد و ساخت سلاح هسته‌ای روی آورد و بارها آن را آزمایش کرد که همین موضوع سبب واکنش‌هایی از سوی دولت‌های غربی شد. به همین دلیل نیز جمهوری دموکراتیک خلق کره تحت شدیدترین تحریم‌ها از سوی دولت آمریکا قرار گرفته است.

تغییر موضع کره
اما در ماه‌های اخیر شاهد یک تغییر محسوس در سیاست‌های کره شمالی از سوی رهبر آن هستیم و شاهد حضور رهبران این دو کشور در کنار یکدیگر بودیم. با آنکه کره شمالی و کره جنوبی در سال 1953 پیمان آتش‌بس را با یکدیگر امضا کرده بودند، اما این به معنای صلح میان دو کره نبود؛ چراکه پس از گذشت 65 سال از این پیمان هنوز دو کره در شرایط جنگی با یکدیگر قرار دارند. پس از آن و بعد از آنکه مذاکراتی میان کره شمالی و آمریکا صورت گرفت، در روزهای اخیر شاهد گفت‌وگوی دوجانبه دونالد ترامپ و کیم جونگ اون بودیم؛ گفت‌وگویی که توافق تاریخی نام گرفت و قرار شد دو طرف اقداماتی را در راستای این توافق انجام دهند. هر چند این اولین توافقی نیست که بین جمهوری دموکراتیک خلق کره و ایالات متحده آمریکا صورت می‌گیرد. در واقع، پیش از این چهار توافق دیگر بین این دو کشور منعقد شده است که البته هر یک از آنها به دلیل آنکه آمریکا به تعهداتش عمل نکرده به نحوی از بین رفته است.

توافق‌های پیشین
اولین توافق به اکتبر 1994 بازمی‌گردد؛ زمانی که آمریکا و کره شمالی معامله‌ای را با عنوان «چارچوب توافق شده» انجام دادند و پیونگ یانگ پذیرفت برنامه هسته‌ای خود را متوقف کند و در مقابل، دو رآکتور هسته‌ای با استفاده غیر نظامی و امتیازهای دیگری دریافت کند که با ساخته نشدن این رآکتور و دیگر تعهدات از سوی آمریکا این توافق فرو می‌پاشد.
کره شمالی بار دیگر طی گفت‌وگوی شش‌جانبه(با کشورهای چین، ژاپن، کره‌جنوبی، کره شمالی، روسیه و آمریکا) و در مرحله دوم این گفت‌و‌گو‌ها که از 13 تا 19 سپتامبر سال 2004 انجام شد، توافقی با عنوان «عمل در برابر عمل» را با آنها امضا کرد و هدف آن، عادی‌سازی روابط کره‌شمالی با آمریکا، کره‌جنوبی و ژاپن بود، اما با شروع تحریم‌های جدید علیه کره‌شمالی در سال 2005 و عمل نکردن آمریکا به وعده‌هایش، این توافق هم نقض شد.
برای سومین بار و در 18 جولای 2008 کره شمالی موافقت کرد به ازای دریافت کمک‌های اقتصادی و فنی تمام برنامه‌های اتمی خود را تعطیل کند. در حالی که کره 80 درصد از فعالیت‌های هسته‌ای خود را تعطیل کرده بود، اما کمکی صورت نگرفت. پس از آنکه آمریکا باز هم به تعهدات خود عمل نکرد، کره شمالی برای دومین بار بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را از این کشور اخراج کرد و به آزمایش‌های موشکی و هسته‌ای خود ادامه داد.
چهارمین توافق بین این دو کشور نیز در 29 فوریه 2012 منعقد شد. آمریکا و کره شمالی توافق جدیدی به نام «توافق‌نامه روز جهش» را اعلام کردند. کره شمالی متعهد شد که برنامه غنی‌سازی اورانیوم و آزمایش‌های موشکی خود را به حالت تعلیق درآورد و در ادامه نیز مانع نظارت بین‌المللی بر برنامه هسته‌ای این کشور نشود. در عوض، آمریکا نیز اعلام کرد که کمک غذایی به میزان240 هزار تن را به پیونگ یانگ خواهد فرستاد. اما این توافق‌نامه نیز، همانند «چارچوب توافق شده» مدت زیادی طول نکشید و چند ماه بعد، آمریکا ارسال کمک مواد غذایی خود را به بهانه تداوم برنامه موشکی کره شمالی در قالب راه‌اندازی ماهواره، متوقف کرد.

توافق پنجم
باید منتظر ماند و دید که پنجمین توافق بین این دو کشور چه سرنوشتی پیدا می‌کند! اما می‌توان از جهاتی به اینکه چه اتفاقی قرار است، رخ بدهد، اشاره کرد. از یک سو می‌بینیم یک سر این توافق را آمریکایی در دست دارد که دولت آن را می‌توان غیر قابل اعتمادترین دولت در جهان توصیف کرد؛ چرا که بارها از توافقاتی که خود پای آن را امضا کرده، به صورت یک طرفه خارج شده و به تعهدات خودش پشت کرده است. از سوی دیگر و مهم‌تر از آن با نگاهی به عملکرد دونالد ترامپ در ماه‌های اخیر می‌بینیم او از زمانی که بر سر کار آمده، کم‌وبیش به هیچ امضا و تعهدی پایبند نبوده و به راحتی و بدون توجه به واکنش‌های بین‌المللی از آنها خارج شده است. معاهده پاریس، برجام و خروج از گروه جی 7 سه نمونه بارز چشم‌پوشی دونالد ترامپ از توافقات بین‌المللی است. حال آنکه توافق بین آمریکا و کره شمالی به دلیل آنکه توافقی بین‌المللی نبوده و صرفاً یک قرارداد دوسویه است، بسیار ضعیف‌تر از این توافقات مزبور بوده و خروج از آن بسیار راحت‌تر اتفاق خواهد افتاد.

تحریم‌ها می‌ماند
ترامپ در نشست خبری پس از دیدار با اون می‌گوید: «این کار زمان می‌برد، خیلی زمان می‌برد، ولی تخریب آن قرار است خیلی زود آغاز شود.» این یعنی این بار قرار نیست در فعالیت‌های هسته‌ای کره تعلیق صورت گیرد و هدف آمریکا تخریب تأسیسات هسته‌ای کره شمالی است. نکته قابل توجه آن است که ترامپ در قبال این تخریب هیچ قولی برای رفع تحریم‌ها تا پیش از نابودسازی کامل تأسیسات هسته‌ای کره شمالی نداده است. ترامپ گفته است: «تحریم‌ها فعلاً برداشته نمی‌شود؛ اما به محض اینکه روند هسته‌ای‌زدایی در شبه‌جزیره کره اجرایی شود، تحریم‌ها برداشته خواهد شد.» این به معنای آن است که اگر پس از بین رفتن تأسیسات هسته‌ای کره، آمریکا به هر بهانه‌ای از رفع تحریم‌هایش علیه کره شمالی سر باز زند، کره دیگر برگ برنده‌ای برای امتیاز گرفتن از آمریکا نخواهد داشت و از طرفی رسیدن به نقطه کنونی برای کره سالیان سال طول خواهد کشید که با توجه به مشکلات اقتصادی حاکم بر کره چنین امری ممکن نخواهد بود. 
ترامپ حتی در برابر این خودتخریبی هسته‌ای کره حاضر نیست به از بین رفتن گرسنگی در شبه‌جزیره کره کمکی کند. در حالی که سازمان ملل هم اکنون در تلاش برای تأمین بودجه ۱۱۱ میلیون دلاری برای کمک به مردم کرۀ شمالی است. او هفته گذشته اعلام کرده است، باید کشورهای آسیایی به جای آمریکا برای تأمین این کمک مالی، وارد عمل شوند. احتمالاً در این فقره نیز ترامپ منتظر است کشورهایی که نقش گاو شیرده را برای او بازی می‌کنند، چنین هزینه سنگینی را متحمل شوند.

تکرار مدل لیبی
باید دانست که ایالات متحده آمریکا در مواجهه با کره شمالی به دنبال مدل «لیبی» است. در واقع، خلع سلاح هسته‌ای لیبی برای آمریکا نمونه بسیار موفقیت‌آمیزی بوده است. پس از آنکه لیبی تحت شدیدترین تحریم‌های هسته‌ای آمریکا قرار می‌گیرد، برای آنکه رضایت آمریکا را برای از بین بردن تحریم‌های هسته‌ای به دست آورد، بدون هیچ‌گونه اخذ امتیازی حاضر می‌شود همه تأسیسات هسته‌ای خود را به آمریکا منتقل کند؛ اما در واقع آن انتظاری که لیبی از این خلع سلاح خودخواسته داشته، به وقوع نمی‌پیوندد.
اینکه می‌گوییم آمریکا به دنبال مدل لیبی در برابر کره شمالی است، به طور قطع یک تحلیل نیست؛ بلکه مسئله‌ای است که جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید مدتی پیش آن را سیاست پیش روی آمریکا با کره شمالی دانسته بود. پس از آنکه روند هسته‌ای‌زدایی در کره‌شمالی آغاز شود، آمریکا یکی از سرسخت‌ترین دشمنان خود را از پیش رو برخواهد داشت و این یعنی آمریکا به واسطه داشتن تعداد زیادی بمب اتمی بیش از پیش تهدیدی برای ادامه حیات زمین محسوب می‌شود.

نگاهی به واکنش رسانه‌ها به مصوبه اخیر هیئت دولت


 سید فخرالدین موسوی/ پرونده تعیین مکان برای بیان اعتراضات که پس از دی ماه سال گذشته در شورای شهر تهران تشکیل شده بود و با اعلام «هیئت تطبیق»‌ـ مرجعی که وظیفه بررسی مصوبات شوراهای شهر با قوانین بالادستی و سیاست‌های دولت را برعهده داردـ به علت مغایرت با قانون بسته شده بود، بار دیگر و این بار در هیئت‌دولت باز شد و به تصویب رسید؛ مصوبه‌ای که روزنامه «شرق» درباره سابقه آن این‌گونه توضیح می‌دهد: «مکاني براي تجمع؛ چيزي است که در سال‌هاي بعد از انقلاب، ذهن سياستمداران ايراني را مشغول کرده است. در خاطره «علي‌اکبر ناطق‌نوري» آمده است که او تلاش کرده حواشي مجلس شوراي اسلامي را به محلي نظير «هايدپارک» لندن تبديل کند. در جاي ديگر هم از طرف ناطق‌نوري نقل شده؛ «زماني که مي‌خواستند محلي براي ساختمان مجلس جديد تعيين کنند، روي نقشه ديدم که اطراف مجلس قديم باغ‌هايي وجود دارد و به آقاي آخوندي (وزير مسکن وقت) گفتم اين باغ‌ها را تملک کنند و يک «هايد پارک» درست کنيم تا کساني که اعتراضي دارند در آن تجمع کنند و شعار بدهند و بعد از بيان اعتراض به کار و پيشه خود بپردازند.» اگر اتفاقات سال اول دوران اصلاحات را هم مرور کنيم، به اين مي‌رسيم که عبدالله نوري، وزير کشور دولت اول اصلاحات هم از سال 76 تا 77 تلاش داشت تجمعات سياسي و اجتماعي در تهران را در «پارک لاله» برگزار کند تا کم‌کم اين پارک به «هايد پارک» تهران تبديل شود؛ تلاشي که البته ثمر نداد.» اما واکنش رسانه‌ها و جریان‌های سیاسی به موضوع جالب و قابل توجه است و نظرات متفاوتی را در این موضوع شاهد هستیم، روزنامه‌های اصولگرا از این مصوبه به نوعی بازی با افکار عمومی و پرداختن به حاشیه به جای متن تعبیر کردند، چنانکه روزنامه «کیهان» با تیتر درشت «وظیفه دولت حل مشکلات مردم است نه تعیین محل تجمع!»، می‌نویسد: «دقیقاً در زمانی که دولت روحانی به دنبال ادامه برجام با کشورهای اروپایی بود و همچنان چشم امید به وفاداری غرب نسبت به ایران داشت و به موازات جلسه هیئت دولت برای تعیین محل تجمعات عمومی، قیمت سکه بیش از 400 هزار تومان گران شد! بر کسی پوشیده نیست که عمده تجمعات مردمی در ماه‌های گذشته برای حل مشکلات معیشتی بوده است، وگرنه مردم که بی‌جهت دنبال تجمع نیستند، ولی دولت به جای حل علت اصلی مشکلات، یعنی اتخاذ تصمیم‌های کارشناسی، برای عوارض آن تصمیم می‌گیرد.» یا روزنامه «سیاست روز» از دیگر روزنامه‌های نزدیک به اصولگرایان با طرح این سؤال که «دولت چه سناریویی را برای تعیین این محل‌ها در سر می‌پروراند؟!» این‌گونه توضیح می‌دهد که «ساختن محلی برای حضور طرفداران خود و مقابله با منتقدان است، آن هم در یک سال مانده به انتخابات مجلس برای فشار به نمایندگان جهت تصویب طرح‌هایی مانند FATF و... و البته داشتن محفلی برای حمایت‌هایی در برابر کارهایی که می‌‌تواند منتقدان زیادی داشته باشد، مانند مذاکره مجدد و برجام جدید!»
اما در مقابل در روزنامه‌های اصلاح‌طلب چند رویکرد متفاوت را شاهد هستیم، روزنامه «آرمان امروز» در یادداشتی شبیه آنچه در کیهان درج شده است، می‌نویسد: «صرف‌نظر از اینکه آیا می‌توان نقطه یا نقاطی را در شهر تهران برای تجمعات و اعتراضات در نظر گرفت و گروه‌ها یا اقشار مختلف مردم را به تجمع در آن مکان‌ها اجبار کرد یا خیر، اساساً سخن اینجاست که اولاً، چگونه مسئولان بعد از سال‌ها هنوز خمیرمایه صدای اعتراض مردم که همانا مشکل مسکن و کار و نان و بهداشت می‌باشد را نشنیده‌اند؟ که می‌خواهند از طریق این مکان‌های خاص این صداها را بشنوند. ثانیاً، از قدیم گفته شده، علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد.» رویکرد دیگر رسانه‌های اصلاح‌طلب به این مصوبه را می‌توان در روزنامه «اعتماد» مشاهده کرد؛ روزنامه‌ای که در زمان طرح تعیین مکان‌هایی برای اعتراض در شورای شهر نگرشی شبیه روزنامه «آرمان» داشت و در آن زمان نوشت: «لازم نیست ما به مردم بگوییم بروید فلان‌ جا و فریاد بزنید، باید مشکلاتی که باعث می‌شوند مردم نیاز به فریاد زدن داشته باشند را کم کنیم. در حوادث اخیر آمارها نشان می‌دهد که اغلب دستگیرشدگان در رده سنی ۱۶ تا ۲۶ سال هستند؛ یعنی کسانی که نیاز به کار دارند، کسانی که نیاز به مشغولیت دارند. به مسئول عزیز در شورای شهر توصیه می‌کنم که به جای پیگیری محلی برای اعتراض، پول این پروژه را صرف این کنند که برای صد نفر از آن کسانی که نیاز به فریاد زدن دارند، کار پیدا کنند.  «اعتماد» این بار تیتر درشت «لوكيشن اعتراض» را بر صفحه اول خود قرار می‌دهد و با تمجید از این مصوبه آن را ناقص می‌خواند و در توضیح ناقص بودن آن از زبان «نعمت احمدي» می‌نویسد: «اختصاص محل‌هاي مشخصي براي برگزاري تجمعات به باور من يك قدم به جلو است، اما همه آنچه لازم است، نيست؛ اكنون ما مانده‌ايم و قانون احزاب. بله، ما خيلي ممنون هستيم كه محل اعتراضات مشخص شده است و اين يعني ‌پذيرش حق اعتراض و اجتماعات كه طي چهل سال گذشته در قانون اساسي مسكوت مانده است. اما مسئله باقي‌مانده قانون احزاب است. اما رویکرد دیگر در میان نگاه افراطی و فرصت‌طلبانه به ماجراست که در روزنامه «قانون» مطرح می‌شود، این روزنامه به قلم حسین کمالی، رئیس خانه احزاب ایران می‌نویسد: «من فکر می‌کنم این نگرانی حکومت را از اعتراض‌های مردمی نشان می‌دهد که باعث شده این تصمیم را بگیرند. این تصمیم مثبت است، چون به هر حال نشان می‌دهد که پذیرفته‌اند در جامعه اعتراض‌هایی وجود دارد و مردم باید حرف‌شان را بزنند. ما از صفر داریم حقوق‌مان را پیگیری می‌کنیم. تا به حال اجازه اعتراض هم نداشتیم، حالا به ما گفته‌اند که بیایید اعتراض و تجمع کنیم. اگر بشود آنجا اعتراض و تجمع کرد و بعد این اعتراض را به وسط شهر کشاند تا صدای ما شنیده شود، این حرکت مثبتی است.»

«امید»، «خودباوری» و «مقاومت وجنگندگی» تا آخرین لحظه، مثلث شگفت‌سازی است که یک پیروزی بزرگ را رقم زد. تیم ملی ایران در اولین بازی خود در جام جهانی 2018 روسیه  در برابر مراکش، در حالی که کمتر کارشناسی با توجه به ستاره‌های فوتبالی اولین رقیب کشورمان شانسی برای پیروزی تیم ملی ایران قائل بود، در شرایطی که تیم ملی کشورمان به دلیل اتفاقات سیاسی بازی تدارکاتی کمی برگزار کرد و حتی شرکت نایک در تحریمی عجیب و غریب بازیکنان ایران را از پوشیدن کفش‌هایش منع کرد، اما هیچ یک از آنها نتوانست مانع پیروزی و صدرنشینی جمهوری اسلامی ایران در سخت‌ترین گروه جام جهانی در پایان هفته اول مسابقات در گروه B جام جهانی شود. دفاع جانانه چشمی، حاج‌صفی و امید ابراهیمی، خستگی‌ناپذیری امیری، واکنش‌های بی‌نقص بیرانوند و... با نبض واحد 80 میلیون ایرانی یک پیروزی بزرگ را رقم زد تا همه پیش‌بینی‌ها غلط از آب در بیایند، البته این اکسیر تنها متعلق به مستطیل سبز و میدان مسابقه نیست، در عالم سیاست و در سرنوشت ملت‌ها نیز تکرار همین ماجرا است، امروز، ایران اسلامی نیز در برابر همه مدعیان صف کشیده در مقابلش، همه دشمنی‌ها، از نقشه شوم ترامپ تا تکمیل بازی او به دست غربی‌ها  و شیطنت‌های دست‌نشاندگان منطقه‌ای را بی‌اثر خواهد کرد و اگر این گونه باشیم بی‌شک پیروزی بزرگ در انتظار ماست.