قاسم غفوری/ به تازگی اردن شاهد اعتراضات مردمی در واکنش به تصویب پیشنویس قانون مالیات بر درآمد و ریاضتهای اقتصادی بود؛ موضوعی که به برکناری «هانی المُلقی» نخستوزیر منجر شد. پس از الملقی، عمر الرزاز مأمور به تشکیل کابینه شد؛ وی طی یک نشست خبری، بزرگترین چالش اردن را فرار مالیاتی بیان کرد و گفت دولت با آن مبارزه خواهد کرد.
این بحرانها در حالی اردن را فرا گرفت که همزمان چند نکته قابل توجه در منطقه در حال شکل گرفتن است. نخست، همزمانی این بحران با تشدید سرکوبگری صهیونیستها در فلسطین و البته اشغالگری صهیونیستها در قدس با انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به این مکان مقدس، در حالی که بر اساس طرح سازمان ملل اردن مسئولیت قابل توجهی در قبال مسئله قدس دارد.
دوم، تقارن این بحرانها برای طراحی عربستان به منظور تحمیل طرحهای منطقهای خود به کشورهای منطقه از جمله اردن در قبال ایران، سوریه و البته آنچه معامله قرن در قبال فلسطین نامیده میشود. منابع دیپلماتیک عربی از پیشنویس جدید طرح «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا برای حل مسئله فلسطین با عنوان «معامله قرن» پیشنهاد شده از سوی «جارد کوشنر» مشاور و داماد وی خبر دادهاند.
وبگاه «العربی الجدید» به نقل از منابع مذکور نوشت: «بحرانی حقیقی میان طرفهای عربی به دلیل پیشنویس یاد شده به وجود آمده؛ اردن خواستار وارد کردن اصلاحات آشکار در این طرح آمریکا و در بخش مربوط به نظارت امان بر مقدسات قدس اشغالی و بخش قدیمی این شهر است.»
آنچه موجب به وجود آمدن بحران میان آمریکا، عربستان و امارات از یک سو و اردن و تشکیلات خودگردان از سوی دیگر شده است، این است که ابوظبی و ریاض موضعی مخالف با اردن دارند و موافق با پیشنهادهای کوشنر و نیز «جیسون گرینبلت» مشاور ترامپ هستند. این همان موضوعی است که اردن را در بنبست با آمریکا قرار داده است. بنسلمان به کوشنر و گرینبلت قول داده است اردن را به پس گرفتن خواستههایش برای اصلاح طرح کوشنر قانع کند.
سوم، رویکرد اتحادیه اروپا به اردن است؛ چنانکه فدریکا موگرینی تنها چند روز پس از اعتراضات اردنیها علیه افزایش مالیات که به استعفای نخستوزیر اردن منجر شد، به این کشور سفر کرد و درباره تداوم حمایتهای مالی گفت: «این یک سرمایهگذاری در جهت ثبات بخشیدن به یک همپیمان در «پر تنشترین و پر مشکلترین منطقه جهان» است.»
چهارم، نکته قابل توجه آنکه دربار سعودی در بیانیهای از برگزاری نشست ویژه و فوقالعاده با سه کشور عربی خبر داد. در این بیانیه آمده است، در چارچوب توجه و اهمیتی که پادشاه عربستان به اوضاع امت عربی میدهد و تمایل زیادی به محقق شدن امنیت و ثبات در کشورهای عربی دارد؛ (پادشاه) بحران اقتصادی جاری در اردن را رصد و با «عبدالله دوم» پادشاه این کشور، «شیخ صباح احمد الصباح» امیر کویت و «شیخ محمد بن زاید آل نهیان» ولیعهد ابوظبی تماسهایی برقرار کرد. در این میان، در اقدامی تأملبرانگیز عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان گفت: «ابتکار عمل سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه این کشور در حمایت از اردن از طریق برگزاری نشستی چهارجانبه در مکه نشاندهنده تلاش ریاض برای برقراری ثبات در کشورهای عربی است.»
وی نوشت: «عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر هم از اهتمام پادشاه عربستان به برگزاری نشستی برای بررسی راههای حمایت از اردن و تلاشهای وی برای تحکیم همبستگی عربی قدردانی کرده است.»
حال این پرسش مطرح میشود که راهکار اردن برای خروج از این بحران چیست؟ مهمترین راهکار برای اردن توجه به مطالبات مردمی در حوزههای داخلی و خارجی است که میتواند احیای اعتماد مردمی به ساختار حاکمیتی اردن را به همراه داشته باشد. همگرایی با عربستان و آمریکا و البته حمایت نکردن از فلسطین از ریشههای اعتراض مردمی است؛ چنانکه اردنیها این مثل را دارند که شاه ما وقتی صحبت میکند نه برای مردم، بلکه برای اربابان بیرونی خود سخن میگوید.
در این میان، باید توجه داشت که طرح عربستان اقدامی با هدف سلطه بر اردن است و نه حل بحرانهای آن، چنانکه بسیاری این طرح را اقدامی برای تحمیل خواستههای ضد فلسطینی عربستان عنوان کردهاند. سعودی میخواهد دیگران را در سازشکاری خود شریک کند.
باید به این مهم توجه داشت که کشتار مردم یمن و بحرین و نیز شدت گرفتن سرکوب فعالان مدنی در داخل عربستان که واهی بودن ادعای آزاداندیشی بن سلمان، ولیعهد سعودی را آشکارتر میکند، در کنار شکست سعودی در سوریه و انتخابات عراق و لبنان، موجب تزلزل شدید موقعیت منطقهای عربستان و البته آگاهی جهانی از ماهیت ضد بشری این رژیم شده است. میتوان گفت، سران سعودی با رویکرد به اصطلاح حمایتی از اردن و برگزاری نمایش بازیگری مثبت در حل بحرانهای این کشور به دنبال پنهانسازی این جنایات و البته شکستها و نمایش چهرهای مثبت از خود هستند.
نکته دیگر وابستگی به اقتصاد رژیم صهیونیستی در قالب صادرات انرژی و نیز طرح خط راه آهنی که با نام فلسطین به اردن کشیده میشود و در اصل برای منافع صهیونیستها است، از دلایل بحران اردن به شمار میآید. حال آنکه مردم این کشورها همواره تأکید کردهاند خواستار دوری کشورشان از اشغالگران قدس و رویکرد به مقاومت مردمی هستند؛ چنانکه عملکرد اردن در برخی همگراییها به سوریه و ایران با حمایت مردمی همراه شده است.
در جمعبندی نهایی از آنچه ذکر شد، میتوان گفت راهکار اردن برای خروج از بحران توجه به مطالبات مردمی است که در قالب تغییرات در ساختار حکومتی و نیز دوری از بازی در زمین سعودی، آمریکایی و صهیونیستی میتواند در کنار تحقق مطالبات مردمی نقش و جایگاهی مؤثر را برای اردن به منزله کشوری مستقل و تأثیرگذار به همراه داشته باشد. بر اساس این، آنچه تعیینکننده آینده اردن است، نه خواست عربستان و آمریکا، بلکه نوع رفتار سران این کشور در چگونگی توجه به مطالبات مردم در حمایت از فلسطین و دوری از طرحهای ضد فلسطینی است که میتواند زمینهساز حمایت مردم از حاکمان یا انزجار بیشتر مردم شود.