دکتر یدالله جوانی/  نامه سرگشاده یکصد نفر از فعالان سیاسی با گرایش‌ها و سوابق گوناگون خطاب به مسئولان نظام مبنی بر ضرورت مذاکره با آمریکا،‌ از زوایای متعددی قابل تأمل و بررسی است. البته از این قبیل نامه‌ها طی چهل سال گذشته، هر از چندگاهی به نگارش در آمده، ولی انتشار نامه مورد اشاره پس از خروج آمریکا از برجام و آشکار شدن نشانه‌های پایبند نبودن این کشور به نتایج هر نوع مذاکره برای همگان، ‌بسیار قابل توجه است. نویسندگان در بخشی از نامه خود، خواهان مذاکره مستقیم و بدون هیچ پیش‌شرطی با آمریکا شده و آورده‌اند:‌ «ما از دولت حکومت ایران می‌خواهیم حال که فرصت مناسب دوران اوباما از دست رفته است، فارغ از جنگ‌های روانی کاخ سفید که در پشت آن هیاهوی تاجرپیشگی خاص خویش را نیز دنبال می‌کند، ‌با یک تصمیم ملی شجاعانه اعلام کند که حاضر به مذاکرات بدون قید و شرط با آمریکاست تا قدمی در راه حل مشکلات و اختلافات برداشته شود.» نویسندگان این نامه، به گونه‌ای بابت از دست رفتن فرصت دوران اوباما حسرت که می‌خورند گویا اصلاً برجام و مذاکره‌ای با آمریکا تاکنون در کار نبوده است!‌ این افراد با این ادبیات، به جای تخطئه دولت آمریکا به دلیل عهدشکنی،‌ از مسئولان نظام می‌خواهند هر چند آن فرصت از دست رفت، ولی تا دیر نشده با ترامپ به مذاکره بنشینند. آقایان هدف از این کار را، برداشتن قدمی در راه حل مشکلات کشور عنوان می‌کنند. که در این راستا باید از این جماعت پرسید، شما چه تحلیلی از مذاکرات منتهی به برجام دارید؟ مگر نه این بود که در مذاکرات هسته‌ای،‌ ایران بسیاری از محدودیت‌ها را پذیرفت تا بخشی از مشکلات کشور در حوزه اقتصادی حل شود؟! مگر نه این بود که رئیس‌جمهور وعده می‌داد با توافق هسته‌ای،‌ رونق اقتصادی پدید آمده، کشور به رشد اقتصادی هشت درصد دست یافته، بیکاری از بین رفته و رفاه عمومی شکل می‌گیرد؟ آیا آن مذاکرات و انعطاف ایرانی برای توافق هسته‌ای، ‌قدم‌هایی برای حل مشکلات کشور نبود؟ موضوع بسیار روشن است و چندان به استدلال نیاز ندارد. آنچه به تبیین نیاز دارد، ریشه‌یابی این نوع وادادگی‌ها در برابر دشمنی، چون آمریکا است. آقایان به گونه‌ای صحبت کرده و سیاهه می‌نویسند که گویا، دلسوزتر از آنان برای مردم در زیر این آسمان کبود کسی وجود ندارد؛ اما واقعیت آن است که در پس ظاهر این کلام، آمادگی برای وطن‌فروشی و زدن چوب حراج به استقلال، عزت،‌ تمامیت ارضی و وحدت ملی به وضوح دیده می‌شود. جنس آقایان امضا‌کننده این نامه،‌ از جنس همه کسانی است که در تاریخ سیصد سال گذشته منتهی به انقلاب اسلامی، با وادادگی در برابر غرب، کاری جز وطن‌فروشی و پایمال کردن منافع ملت برای رسیدن به منافع خود انجام ندادند. اما بهتر است آنان بدانند، انقلاب اسلامی نقطه پایانی بر این نوع خیانت‌ها و وطن‌فروشی‌ها و تحقیر ملت بود. به تجربه ثابت شده، ‌ریشه اصلی این نوع وادادگی‌ها در برابر هیاهوی غرب و به ویژه آمریکا،‌ یکی ضعف ایمان و سستی اراده و دیگری روحیات دنیاگرایی، ‌عافیت‌طلبی و رویکردهای منفعت‌گرایانه است. این افراد با شعار دفاع از حقوق مردم،‌ منافع فردی و گروهی خود را دنبال کرده و برای رسیدن به این منافع نامشروع‌ حاضر به پایمال کردن عزت ملی هم هستند. 
در وضعیت کنونی، ‌تردیدی وجود ندارد که منافع ملی،‌ عزت ملی و پیشرفت کشور، ‌تنها و تنها با استمرار مقاومت و ایستادگی ملی چهل ساله در برابر آمریکا تأمین می‌شود. اقامه دلیل بر ضرورت ایستادگی کار سختی نیست. آمریکایی‌ها با صراحت از براندازی جمهوری اسلامی ایران سخن گفته، از این طریق هدفی جز بازگرداندن سلطه خود بر ایران همانند دوران پیش از انقلاب اسلامی ندارند. اکنون جمهوری اسلامی مقتدر و توانا بوده، ‌مانع برگشت سلطه آمریکایی‌ها بر ایران است؛ از این رو آنان از طریق تحریم و فشارهای اقتصادی،‌ به دنبال واداشتن جمهوری اسلامی به دست کشیدن از عوامل اقتدار، همانند قدرت دفاعی (موشکی) و عمق راهبردی خود در منطقه هستند.  
 آمریکایی‌ها با صراحت می‌گویند، ایران باید پای میز مذاکره آمده و به برجام‌های موشکی،‌ منطقه‌ای و غیره تن بدهد. در واقع، آنها با مذاکره موشکی به دنبال از بین بردن قدرت دفاعی ایران هستند. آقایان پیشنهاددهنده مذاکره با آمریکا، در مقابل این خواسته آمریکا چه موضعی دارند؟ آمریکا با مذاکرات منطقه‌ای به دنبال از بین بردن نفود منطقه‌ای ایران است، حال آقایان پیشنهاددهنده مذاکره با آمریکا به این پرسش پاسخ دهند که در مقابل این خواسته آمریکا چه موضعی دارند؟ آیا این خواسته‌ها برای تضعیف ایران و حمله به ایران تا تحمیل دیگر خواسته‌های خود به ایران تضعیف شده نیست؟ پاسخ بسیار روشن است. آقایان تسلیم شدن در برابر آمریکا و کوتاه آمدن در برابر شیطان بزرگ را پذیرفته‌اند؛ چرا که ضعیف‌الایمان بوده و دنیای خود را در همراهی با آمریکا، نه ایستادگی در برابر آن می‌بینند؛ اما تردیدی نیست که ملت مسلمان،‌ مؤمن و انقلابی ایران، در راه مقاومت و ایستادگی با هدف تأمین استقلال، عزت و منافع خود، هرگز دچار سستی و تزلزل نخواهد شد.



امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با نمایندگان مجلس به مسئله‌ جدا کردن چند هزار کودک از مادرهای‌شان در آمریکا اشاره کردند و گفتند: «امروز این مسئله‌ جدا کردن چند هزار بچّه از مادرهای‌شان در آمریکا یک مسئله‌ کوچکی نیست؛ مسئله‌ خیلی بزرگی است. گریه‌ این بچّه‌ها را انسان در تلویزیون طاقت نمی‌آورد بشنود؛ چطور اینها حاضرند به‌خاطر یک سیاستی، به‌ خاطر یک اجرایی، یک چنین مقدّمه‌ غلط و جنایت‌باری را انجام بدهند که چند هزار بچّه را از مادرشان [جدا کنند]! اینها این[جور] هستند.»اما ماجرا چیست؟ 
سیاست بدون تحمل
 جدا کردن کودکان از والدینی که بدون مجوز وارد خاک آمریکا می‌شوند، راه حل رئیس‌جمهور آمریکا برای جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی به این کشور است. سیاست مذکور «تحمل صفر» در برابر مهاجران نام گرفته است. دولت فدرال آمریکا این دسته از مهاجران را به بهانه ورود غیرقانونی بازداشت می‌کند و کودکان از سوی عوامل پلیس مرزی، به دفتر اسکان پناهندگان تحویل داده می‌شوند. پس از آن، هفته‌ها و ماه‌ها در مراکز نگهداری دولتی صبر می‌کنند تا خویشاوند یا حمایت‌گری برای نگهداری از آنها در مدتی که پرونده‌ پناهندگی والدین‌شان بررسی می‌شود، پیدا شود.
گزارشگرانی که این مراکز را دیده‌اند، می‌گویند صدها کودک در قفس‌هایی با کف بتنی و جدا از خانواده‌های‌شان نگهداری می‌شوند. گفتنی است، حدود ۲۰۰۰ کودک در سراسر آمریکا بین ۱۹ آوریل تا ۳۱ مه از والدین خودشان جدا شده‌اند.
این در حالی است که بسیاری از سازمان‌ها و شخصیت‌های سیاسی به این اقدام زشت ترامپ واکنش منفی نشان دادند. 
نفرت همسر ترامپ
استفانی گریشام، سخنگوی ملانیا ترامپ همسر دونالد ترامپ ابراز داشت، وی از جدا شدن هزاران کودک از خانواده‌های‌شان در چارچوب سیاست «تحمل صفر» علیه مهاجران قاچاق در ایالات متحده آمریکا، «نفرت دارد» و امیدوار است دو طرف (جمهوریخواهان و دموکرات‌های کنگره) سرانجام برای اصلاح موفقیت‌آمیز قوانین مهاجرت به توافق برسند.
وضعیت هولناک
نخست‌وزیر کانادا، جاستین ترودو در واکنش به اقدام دولت دونالد ترامپ در جداکردن کودکان از والدین‌شان در مرز آمریکا با مکزیک گفت: «آنچه دارد در آمریکا اتفاق می‌افتد، اشتباه است. نمی‌توان تصور کرد خانواده‌ها چگونه با این وضعیت هولناک کنار می‌آیند. ما در کانادا به چنین کاری دست نمی‌زنیم.»
ایستادگی مکزیکی
«ارنستو کوردرو» رئیس سنای مکزیک با بیان اینکه لغو همکاری کشورش با آمریکا به ضرر واشنگتن تمام خواهد شد، از مقامات مکزیک خواست مقابل قانون سیاست مهاجرتی «تحمل صفر» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا ایستادگی کنند.
«کوردرو» افزود، اعضای کنگره مکزیک همه پیشنهادها را برای اقدامات لازم در پاسخ به سیاست مهاجرتی ترامپ که به بازداشت و جدایی بیش از دو میلیون کودک در مکزیک، هندوراس، گواتمالا و السالوادور از خانواده‌های‌شان منجر شده است، مورد بحث و گفت‌وگو قرار خواهند داد.
تکرار تاریخ فرعونیان
همچنین سیدمحمدتقی حسینی، سفیر ایران در مکزیک طی یادداشتی در کانال خود درباره سیاست جدایی خانواده‌های مهاجر به آمریکا نوشت: «سیاست تحمل صفر دونالد ترامپ، مبنی بر جداسازی کودکان مهاجر از والدین و نگهداری آنها در وضعیت غیر انسانی، نمونه بارزی از سنگدلی و بی‌رحمی است. تاریخ در سینه خود داستان‌هایی دارد از حاکمانی که به دلیل یک توهم یا ترس یا یک نقشه شیطانی، کودکان را از والدین خود جدا کرده یا به دست جلاد سپرده‌اند. داستان فرعون و ترس او از زاده شدن کودکی از بنی‌اسرائیل که بنا به گفته کاهنان و تعبیرکنندگان خواب، تاج و تخت او را از بین می‌برد و چگونگی تولد موسی(ع) در آن هنگامه کابوسی، از نمونه‌های مشهور و کهن در زمینه جداسازی و قتل کودکان
 است.»
البته از این دست واکنش‌ها به این اقدام رئیس‌جمهور نادان آمریکا بسیار است که در اینجا به بخش کوتاهی از این واکنش‌ها اشاره شد.
افشای حقوق بشر آمریکایی
این اقدام ترامپ با توجه به همزمانی با هفته افشای حقوق بشر آمریکایی می‌تواند جدیدترین موضوعی باشد که در این زمینه واقعیت‌های آمریکایی را افشا 
می‌کند.


همایش بزرگ کوه‌پیمایی کارکنان ستاد فرماندهی کل سپاه با حضور کارکنان پایور وظیفه در منطقه دره رزک تهران برگزار شد.
به گزارش صبح صادق، سرهنگ پاسدار محمدرضا زوار، فرمانده مرکز تربیت و آموزش رسالت معاونت تربیت و آموزش سپاه، با اعلام این خبر گفت: «با هدف ارتقای روحیه تندرستی و حفظ نشاط و سلامتی پایوران و سربازان ستاد فرماندهی کل سپاه دومین همایش کوه‌پیمایی کارکنان ستاد فرماندهی کل سپاه در سال 97 برگزار شد.»
وی افزود: «در این همایش بیش از 700 نفر از پاسداران شاغل در مجموعه، برخی از فرزندان پاسدار و نیز سربازان ستاد فرماندهی کل سپاه شرکت داشتند، که با توجه به پیش‌بینی‌های انجام شده استقبال بسیار خوبی از این همایش صورت گرفت.»
سرهنگ زوار در پایان اظهار داشت: «در این همایش با برنامه‌ریزی مسئول نمایندگی ولی فقیه در ستاد فرماندهی کل سپاه، حجت‌الاسلام عبدالله فخری برنامه‌های متنوعی چون؛ قرعه‌کشی و اهدای جوایز، اهدای بسته‌های فرهنگی و ورزشی و نیز سخنرانی درباره اهمیت ورزش و تندرستی اجرا شد.
لازم به ذکر است که همایش کوه‌پیمایی در پایان هر ماه با حضور کارکنان ستاد فرماندهی کل سپاه برگزار می‌شود.


 علی حیدری/ هفته گذشته حکم قصاص «محمدرضا ثلاث» که در جریان ناآرامی‌های ۳۰ بهمن و در پی تجمع غیر قانونی آشوبگران در خیابان پاسداران با یک دستگاه اتوبوس سه مأمور نیروی انتظامی را زیر گرفت و به شهادت رساند، اجرا و عامل این جنایت هولناک کمتر از چهار ماه پس از ارتکاب آن به دار مجازات آویخته شد.
عامل جنایت خیابان پاسداران که کمتر از 24 ساعت پس از حمله به مأموران ناجا شناسایی و دستگیر شد، در جریان تحقیقات، ضمن اعتراف به عمدی بودن اقدام خود از جمله هدایت اتوبوس به سمت مأموران ناجا، علت اقدام خود را عصبانیت و خشم اعلام کرد. با انجام تحقیقات در دادسرای ویژه جنایی تهران و صدور کیفرخواست، پرونده به شعبه‌ نهم دادگاه کیفری یک تهران ارجاع شد و متهم به همراه وکیل تعیینی خود در جلسه دادگاه حضور یافت. دادگاه طی دادنامه‌ مورخ ۲۸ اسفند ۹۶ متهم را به جرم سه فقره قتل عمدی به سه بار قصاص نفس محکوم کرد و فرجام‌خواهی محکوم‌علیه طی دادنامه‌ مورخ ۳ اردیبهشت امسال صادره از شعبه‌ ۳۹ دیوان عالی کشور مردود شناخته شد و در نهایت حکم قصاص در 28خرداد اجرا شد.
اقدام قاطع دستگاه‌های انتظامی و امنیتی در شناسایی و دستگیری سریع عاملان جنایت و همچنین رسیدگی سریع به این پرونده در دستگاه قضایی و صدور حکم نهایی و اجرای آن درخور تحسین و تقدیر است؛ چرا که اقدام بموقع در برخورد با برهم‌زنندگان امنیت از یک‌سو مطالبه همیشگی جامعه بوده و از سوی دیگر سبب بازدارندگی و جلوگیری از ارتکاب جرم و جنایت می‌شود. 
اما موضوع قصاص عامل جنایت پاسداران به همین جا ختم نمی‌شود؛ چرا که همزمان با ایجاد اغتشاش و ناآرامی تعدادی از دراویش در خیابان پاسداران، همه رسانه‌های ضد انقلاب از شبکه‌های رادیو و تلویزیون گرفته تا شبکه‌های مجازی در حمایت از این آشوبگران بسیج شدند. رسانه‌هایی که با وجود اختلافات فراوانی که با هم دارند، نقطه مشترک و حلقه وصل آنها در شرایط و برهه‌های گوناگون، مخالفت و دشمنی با نظام جمهوری اسلامی ایران است.
این رسانه‌ها با وجود اطلاع‌رسانی دقیق دستگاه قضا و انتشار اخبار روند رسیدگی به پرونده جنایت خیابان پاسداران از طریق رسانه ملی، در طول این مدت به صورت مداوم دست به عملیات روانی و انتشار اخبار دروغ در این باره ‌زدند تا افکار و اذهان جامعه را نسبت به سیر طبیعی رسیدگی به پرونده مخدوش کنند. از ادعای شکنجه و گرفتن اقرار به قتل گرفته تا بی‌گناه بودن محمدرضا ثلاث و اینکه شخص دیگری راننده اتوبوس بوده تا القای سیاسی بودن پرونده به دلیل انتساب آن به دراویش و... همه و همه مواردی بودند که رسانه‌های مخالف و معاند به مدد سرشاخه‌های داخلی خود برای غبارآلود کردن فضای رسیدگی قضایی دنبال کردند.
تحلیل چند و چون عملیات روانی دشمن نشان داد، هدف اصلی فضاسازی‌های ضد انقلاب درباره این موضوع که مشابه آن در پرونده‌های دیگر، به ویژه در جریان رسیدگی به جرایم متهمان فتنه 88 نیز به کرات دیده شده بود، عبارت بود از بی‌اعتبار کردن دستگاه قضایی و ایجاد خدشه در آرای صادره آن به نحوی که بر اثر پمپاژ اخبار نادرست و القای شبهات فراوان درباره موضوع، صحت رأی صادره را زیر سؤال برده یا لااقل در آن تردید ایجاد کنند. موضوعی که با گسترده‌تر شدن شبکه‌های اجتماعی و با انواع و اقسام شکل‌های خبرسازی دنبال می‌شود و به عبارتی پرونده‌ای است که دشمنان نظام اسلامی آن را گشوده‌اند تا در پرتو آن اعتماد عمومی به نهادهای قانونی و حاکمیت که سرمایه عظیم و ارزشمند نظام جمهوری اسلامی است، تضعیف شود.
در برابر چنین هجمه‌هایی که امروزه نمونه‌های آن در موضوعات و عرصه‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... کم نیستند، از یک سو به شناخت هر چه بیشتر حربه‌های تبلیغاتی دشمن از رهگذر تقویت سواد رسانه‌ای نیازمندیم و از سوی دیگر، ضرورت مقابله هوشمند رسانه‌ای در سطوح گوناگون که سبب روشنگری و شفافیت بیشتر در افکار عمومی شود، باید بیش از پیش مد نظر مسئولان و متولیان امر قرار گیرد.


بازنگاهی به جایگاه مجلس به بهانه تأکیدات رهبر معظم انقلاب به نمایندگان ملت
  امین پناهی/ بیش از صدوده سال از افتتاح اولین مجلس شورا در ایران می‌گذرد؛ نهادی که از همان ابتدا وظیفه‌اش قانونگذاری و نظارت بر اجرای صحیح قوانین در کشور بوده است. البته مجلس در ایران در طول بیش از یک قرن گذشته و حتی پس از انقلاب اسلامی دوره‌های متفاوتی را گذرانده است؛ دوره‌هایی پر فراز و نشیب، که بر سر مصالح ملت با احدالناسی معامله نکرده و ملت نیز به راحتی توانسته بر روی منافع خود پا بفشارد و همواره پیروزی از آن ملت بوده است. تجربه نشان داده مجلس مقتدر همواره سبب شکست‌ناپذیری کشور در برابر بیگانگان بوده است. 

مجالس پیش از انقلاب
پیش از پیروزی انقلاب نیز برخی از ادوار مجلس این ویژگی را همراه خود داشته‌اند. هر چند در برخی از دوره‌های پیش از انقلاب اسلامی مجلس صرفاً جایگاهی تشریفاتی داشته و آلت دست دولت‌ها بوده، اما در برخی دوره‌های دیگر شاهد مجلسی تأثیرگذار و مقتدر هستیم. یکی از اتفاقات بزرگ مجلس شورای ملی تصویب نشدن قرارداد 1919 از سوی مجلس بود. در حالی که این قرارداد را وثوق‌الدوله و دولت انگلیس منعقد کرده بودند و قرار بود به تصویب مجلس برسد تا عملیاتی شود، اما با مخالفت شهید مدرس روبه‌رو می‌شود. آیت‌الله مدرس طی سخنانی در مخالفت با تصویب این طرح می‌گوید: «هی می‌آمدند و به من می‌گفتند که این قرارداد کجایش بد است؟ بگویید تا برویم اصلاح کنیم، من جواب می‌دادم آقایان من یک فرد آشنا به سیاست نیستم... اما آن چیزی که در این قرارداد به نظرم بد است، همان ماده اولش است که می‌گوید ما (انگلیسی‌ها) استقلال ایران را به رسمیت می‌شناسیم.» او که سیستم استعماری انگلیس را به خوبی می‌شناسد، با این طرح مخالفت می‌کند و می‌گوید: «ایرانی باید ایرانی باشد، سیاستش هم ایرانی باشد.» که این مخالفت‌ها، مجلس آن روز را بیدار می‌کند و نتیجه‌اش می‌شود ردِ قراردادی که می‌توانست ایران را به طور رسمی مستعمره انگلیس کند.

مجالس پس از انقلاب
پس از انقلاب اسلامی البته مجلس شورای اسلامی در کشور رسمیت بیشتری یافته و وظیفه قانونگذاری و نظارت بر اجرای آن را بر عهده دارد. مجلسی که البته در این مدت نیز فراز و نشیب‌های فراوانی به خود دیده و مجالسی که گاهی بسیار انقلابی بوده و گاهی هم شاهد نفوذ غربگرایان در آن بوده‌ایم.
امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی، مجلس را در رأس امور می‌دانستند، رویه‌ای که رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) نیز آن را حفظ کرده‌اند. از همین رو ایشان همواره توصیه‌هایی به مجلس داشته‌اند که بتواند جایگاه خود را حفظ کند و در حد یک مجلس تراز انقلاب اسلامی ظاهر شود.

قانونگذاری مستقل
معظم‌له در دیدار اخیر با نمایندگان مجلس نیز تأکید کردند که وظیفه آنها این است که مصالح و منافع ملت ایران را سرلوحه کار خود قرار دهند و به استعمار و استثمار دولت‌های غربی و سازمان‌های وابسته به غرب تن ندهند.
ایشان درباره تصویب برخی کنوانسیون‌ها و معاهده‌ها در مجلس شورای اسلامی فرمودند: «[گفته می‌شود] حالا چه ‌کار بکنیم؟ بعضی از این معاهدات بین‌المللی و کنوانسیون‌ها مواد مفیدی دارند. خیلی خوب، اشکالی ندارد؛ بنده هم در مورد همین چیزهایی که اخیراً در مجلس مطرح شد در این چند ماه اخیر، گفتم مجلس مستقلّاً خودش قانون بگذراند. فرض کنیم [موضوع] مبارزه ‌با تروریسم یا با پولشویی است؛ خیلی خب، مجلس شورای اسلامی یک مجلس رشید و عاقل و بالغی است و پشتوانه‌های کاریِ خیلی خوبی هم دارد؛ بنشینند یک قانون بگذرانند؛ این قانون، قانون مبارزه با پولشویی است، هیچ مشکلی هم ندارد، شرایط زیادی‌ای هم ندارد و همان کاری که خود شماها می‌خواهید بکنید، در این قانون مندرج است؛ این مهم است. هیچ لزومی ندارد که ما برویم چیزهایی را که نمی‌دانیم تهَ آن چیست یا حتّی می‌دانیم که مشکلاتی هم دارد، به ‌خاطر آن جهاتِ مثبت و جنبه‌های مثبت، قبول بکنیم.»
در واقع، دو نکته در این باره حائز اهمیت است؛ اول اینکه، رهبر حکیم انقلاب توصیه اکید دارند هر چیز به ظاهر خوبی که از غرب وارد می‌شود، حتی اگر جنبه‌های مثبتی دارد به دلیل آنکه اهداف و پشت پرده‌های آن مشخص نیست، نباید آن را پذیرفت و تصویب کرد؛ چرا که این قوانین تنها تأمین‌کننده منافع کشورهایی هستند که آنها را نگاشته‌اند و دوم اینکه، ایشان مانند همه عرصه‌های دیگر بر تکیه به توان داخلی تأکید دارند. در واقع، مقصود ایشان این است که اگر در عرصه‌ای احساس نیاز به قوانین و پروتکل‌های جدید وجود دارد، همان قوانین بر اساس نیازهای مردم و با مختصات خاص نظام جمهوری اسلامی باید نوشته شود، نه آن چیزی که غرب تلاش می‌کند به ما دیکته 
کند.

کنوانسیون‌های غربی!
اما چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار بیشترین تأکیدشان بر این نکته مهم است؟
واقعیت این است که در سال‌های اخیر و پس از روی کار آمدن دولت یازدهم و دوازدهم شاهد ارائه چندین لایحه از سوی دولت به مجلس بودیم که انتقادهای فراوانی به همراه داشت؛ لوایحی که معمولاً ظواهری زیبا و فریبنده دارند؛ اما در واقع با اصول، ارزش‌ها و سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی همخوانی ندارند.
سه کنوانسیونی که برخی سعی داشتند به تصویب برسانند شامل سند 2030، پالرمو و FATF، همان سه کنوانسیون ارائه شده از سوی غرب بودند که قرار بود در قالب برجام به مجلس فرستاده شود و با توجه به تجربه تصویب 20 دقیقه‌ای برجام انتظار می‌رفت در مدت زمان بسیار کوتاهی تصویب شده و بی‌سروصدا جمهوری اسلامی ایران به کشورهای امضاکننده این معاهدات بپیوندد!

ضرورت حفظ استقلال
اولین بار حدود یک‌سال پیش بود که رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با دانشجویان مخالفت‌شان را با اجرای سند 2030 مطرح کردند. معظم فرمودند: «مسئله‌ «استقلال» هم که من گفتم، خیلی مهم است. حالا همین مسئله‌ ۲۰۳۰ـ این قضیّه سند ۲۰۳۰ـ از همین قبیل است؛ این مسئله استقلال است. حالا بعضی‌ها می‌آیند می‌گویند آقا، مثلاً فرض کنیم ما تحفّظ داده‌ایم، یا گفته‌ایم فلان‌ چیزش را قبول نداریم؛ نه، بحث سر اینها نیست. فرض کنیم در این سند، هیچ‌ چیز واضح‌بینی هم که مخالف با اسلام باشد وجود نداشته باشد که البتّه وجود دارد؛... داشته باشد یا نداشته باشد، اینجا ایران است، اینجا جمهوری اسلامی است، اینجا یک ملّت بزرگند. نظام آموزشی ما را چهار نفر در یونسکو یا سازمان ملل یا فلان‌جا بنشینند بنویسند؟ چرا؟ این همان مسئله استقلال است. استقلال ابعادش تا اینجاها است.»
پس از آن نیز البته پیوستن به این کنوانسیون‌ها موافقان و مخالفانی در بین نخبگان کشور داشته است. هر چند طرفداران دولت سعی می‌کنند این مخالفت‌ها را ناشی از یک نوع توهم بدانند، اما مطالعه متن قراردادها نشان می‌دهد که در بسیاری از موارد این قراردادها همان‌گونه که رهبر فرزانه انقلاب تأکید می‌کنند استقلال ملت ایران را نشانه گرفته است.
استقلالی که البته به بهای خون هزاران شهید به دست آمده است، نباید وجه‌المصالحه برخی سیاستمداران، آن هم به بهانه منافع حزبی و گروهی قرار بگیرد. در واقع، رهبر معظم انقلاب باز هم مانند گذشته سعی دارند جایگاه مجلس را به صورت مستقل و در صدر حفظ کنند، همان‌گونه که شهید مدرس تلاش کرد به نمایندگان بفهماند که اگر قرار است ضرری از سوی دشمن به ما برسد، حداقل کاری نکنیم که این ضرر با دستان خودمان وارد شود.

حل مشکلات مردم
اما نکته مهم دیگری که رهبر معظم انقلاب در این دیدار بیان می‌کنند این است که قانون باید به رفع مشکلات کمک کند: «قانون باید در پی حلّ مشکلات مردم باشد؛ اولویّت‌های داخلی را باید رعایت کند؛ در درجه اوّل درصدد رفع مشکل مردم ضعیف و طبقات ضعیف باشد. در کشور طبقاتی هستند که ضعیفند، یا متوسطند، یا زیر حدّ توسّطند؛ قانون بیشتر باید متوجّه رفع مشکل اینها باشد.»
یعنی حالا که مجلس در کشور با هزینه‌های بسیار سنگین اداره می‌شود باید کاری کند که وجودش و عملکردش به نفع رفع مشکلات باشد. آن هم با اولویت‌هایی که وجود دارد. در حالی که مردم با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند نباید مجلس به دنبال مسائلی باشد که درجه اهمیت‌شان نسبت به این مشکلات پایین‌تر است.
با وضعیت کنونی، مجلس به راحتی و با هر دو جایگاه خود، یعنی قانونگذاری و نظارت می‌تواند به این موضوع ورود کرده و راهی برای حل هر چه سریع‌تر مشکلات مردم به ویژه در حوزه اقتصادی پیدا کند. چرا که مجلس می‌تواند ریل‌گذاری صحیح برای حل مشکلات را انجام دهد که هم مردم و هم مسئولان بتوانند در این مسیر گام بگذارند و مشکلات معیشتی و اقتصادی جامعه را مرتفع کنند.

بازنگاهی به نقش مردم و مسئولان در حمایت از کالای ایرانی


  محمدابراهیم میانجی/  آنچه در تحقق شعار امسال اهمیت دارد، نحوه حمایت مخاطبان اصلی شعار سال، یعنی «مردم و مسئولان» از کالای ایرانی است. در شماره‌های گذشته برخی از مهم‌ترین مصادیق حمایت مردم و مسئولان از کالای ایرانی را برشمردیم که در این شماره به صورت مختصر و خلاصه نقش مردم و مسئولان بیان می‌شود.

الف ‌ـ نقش مردم
 در حمایت از کالای ایرانی
در حمایت از کالای ایرانی نقش مردم از دو جنبه اهمیت فراوانی دارد. از یک سو مردم در نقش تولید‌کننده‌ کالای ایرانی در کارخانجات و واحد‌های تولیدی مشغول به فعالیت هستند و از سوی دیگر همین مردم در مقام ‌مصرف‌کننده‌ کالای ایرانی در جامعه نقش دارند. برخی از مصادیق حمایت مردم از کالای ایرانی به شرح زیر است:
1ـ کار پر تلاش و پر کیفیت
 در عرصه تولید
مردم در مقام تولیدکننده کالای ایرانی در زمینه انجام کار دقیق و مطلوب نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری در افزایش کمیت و ارتقای کیفیت تولیدات داخلی دارند.
2ـ تعصب و عرق ملی
 نسبت به تولیدات داخلی 
رهبر معظم انقلاب در این باره می‌فرمایند: «با تعصّب دنبال کالای ایرانی بگردید؛ فروشنده، کالای ایرانی بفروشد؛ خریدار، کالای ایرانی بخرد.»(بیانات در حرم رضوی، 1/1/1397)
3ـ مصرف کالای
 تولید داخل
برخی از مهم‌ترین دلایلی که مردم باید به سمت مصرف کالای داخلی بروند، عبارتند از: افزایش ثروت ملی، ایجاد کار و اشتغال، افزایش ابتکارات تولیدکنندگان، کاهش تورم، مدیریت نقدینگی، حرکت در مسیر رفاه عمومی، رشد و توسعه اقتصادی کشور، کاهش آسیب‌های اجتماعی و جلوگیری از تهاجم فرهنگی.
۴ـ فرهنگ‌سازی
 برای مصرف تولیدات داخلی
به یقین فرهنگ‌سازی گام ابتدایی در مسیر اجرایی کردن هر سیاست عمومی در سطح کلان کشور است. مردم هر کشوری این قاعده‌ ساده را می‌دانند که برای داشتن کشوری رشد یافته در عرصه اقتصاد و اشتغال، باید تولیدات داخلی مصرف کنند و برای دستیابی به این مهم به فرهنگ‌سازی مناسب در این زمینه نیاز است.
۵ـ دوری از خرید و مصرف کالای خارجی دارای مشابه داخلی
اگر مردم با توجه به ثمرات بلندمدت گرایش به سمت مصرف تولیدات داخلی، از خرید و مصرف کالای خارجی دارای مشابه داخلی اجتناب کنند، در مسیر اصلاح اقتصادی کشور قدم گذاشته و روند بهبود وضعیت اقتصادی را به نظاره خواهند نشست.
6ـ مطالبه ارتقای کیفیت
 تولیدات داخلی
فرهنگ مطالبه‌گری اگر در یک جامعه نهادینه شود و مردم آن جامعه با آگاهی از حقوق خود نسبت به تحقق آنها از مسیر قانونی اقدام کنند، به طور مسلم آن جامعه مسیر رشد و کمال را طی خواهد کرد. 
7ـ تنفر از مصرف
 کالای قاچاق
اگر مردم جامعه نسبت به این موضوع اطلاع حاصل کنند که مصرف محصولات خارجی قاچاق عامل اصلی بیکاری جوانان کشور و به طبع آن بروز مشکلات و ناهنجاری‌های اجتماعی دیگر است، در استفاده از کالای قاچاق تجدید نظر خواهند کرد.

ب‌‌ـ نقش مسئولان
 در حمایت از کالای ایرانی
رهبر فرزانه انقلاب با ابلاغ «سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف» در تاریخ 15 تیر 1389 به رؤسای قوای سه‌گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، نقش مهم و ویژه‌ای را برای آنها در تحقق این سیاست‌ها قائل شده و مطابق بند 5 این سیاست‌ها «پیشگامی دولت، شرکت‌های دولتی و نهادهای عمومی در رعایت الگوی مصرف» را خواستار شدند. 
1ـ حمایت‌های مستقیم
 دولت از کالای ایرانی 
از مصادیق حمایت مستقیم دولت و دیگر دستگاه‌های حاکمیتی از کالای ایرانی، خرید و توزیع اقلام مصرفی بین کارکنان آنها است. در کل کشور، نزدیک به 3600 دستگاه اجرایی دولتی وجود دارد که بالغ بر سه میلیون نفر را در استخدام رسمی خود دارند. اگر اعتقادی به حمایت از کالای ایرانی در بدنه دولت وجود داشته باشد و اقدامی در این زمینه صورت گیرد، بدون شک ثمرات آن به سرعت خود را در بخش تولید و اشتغال کشور نشان خواهد داد.  
2ـ حمایت‌های غیر مستقیم دولت از کالای ایرانی
مهم‌تر از حمایت مستقیم دولت از کالای خارجی که منحصر در خرید و مصرف کالای ساخت داخل در سطح سازمان‌ها و نهاد‌های تابع خود است، حمایت غیر مستقیم از کالای داخلی است. برخی از این حمایت‌ها، شامل اهتمام و دغدغه‌مندی نسبت به جهت‌دهی به خریدهای دولتی، سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و اقدام برای اخذ مالیات بر فعالیت‌های غیرتولیدی، حمایت‌های بیمه‌ای از کسب‌وکارهای نوظهور، مأموریت دادن به دستگاه دیپلماسی برای بازاریابی و باز کردن راه محصولات تولید داخل به بازار دیگر کشورها و... می‌شود. 
3ـ توجه به واحدهای کوچک تولیدی در سیاست‌های کلان اقتصادی
در حال حاضر، بیش از 85 هزار واحد از وزارت صنعت، معدن و تجارت پروانه بهره‌برداری گرفته‌اند که از این تعداد واحدها، واحدهای کوچک و متوسط در کشور حداقل 40 درصد از اشتغال و تولید کشور را شامل می‌شوند.
4ـ اصلاح فضای 
کسب‌وکار 
فضای کسب‌وکار بر اساس 10 زیر شاخص، آغاز کسب‌وکار، دریافت مجوز ساخت‌وساز، هزینه دریافت اشتراک برق از سوی شرکت‌ها، ثبت دارایی‌ها، کسب اعتبارات یا دریافت وام، حمایت از سرمایه‌گذاران، پرداخت مالیات، تجارت کالا در جهان، سهولت اجرای قراردادها و ورشکستگی و تعطیلی شرکت‌ها محاسبه می‌شود که متأسفانه ایران در هر یک از این شاخص‌ها وضعیت مناسبی ندارد و لزوم ورود دولت در آن بیش از دیگر حوزه‌ها احساس می‌شود.
5ـ اراده جدی
 برای ریشه‌کن کردن فساد 
برای کاهش مفاسد اقتصادی باید قانونی مستقل از اراده‌ شخص یا گروه یا سلایق‌ خاص تبیین شود و به‌ منزله فصل‌الخطاب به اجرا درآید. در این راستا، استفاده از ابزارهای نظارتی، اصلاح نظام بودجه‌ریزی و اجرای بودجه‌ریزی بر مبنای عملکرد از جمله اقداماتی است که می‌تواند زمینه کاهش فساد اداری و اقتصادی شود.
۶ـ توجه ویژه 
به صادرات کالاهای غیرنفتی
برای تحقق این موضوع دولت می‌تواند با اعطای یارانه فروش در نمایشگاه‌های خارجی، اختصاص اعتبار صادراتی، تمرکز بر بازار کشورهای منطقه، فعال شدن دیپلماسی اقتصادی در ارتباط با کشورها برای ظرفیت‌سازی تولیدات داخلی عمل کند.
 ۷ـ مدیریت تبلیغات
 در حمایت از کالای ایرانی
توقف تبلیغ برندهای خارجی در سطح رسانه‌ها و معابر شهری و فرهنگ‌سازی در جهت ترغیب مردم به مصرف اجناس داخلی از سوی نهادهای متولی (مجلس، وزارت ارشاد و...) در این زمینه از مسئولان امر مورد انتظار است.
نکته پایانی این نوشتار اینکه در کنار همه این امور که مردم و مسئولان تدبیر کرده‌اند، باید اراده قوی برای اقدام و عمل متناسب در بین مردم و مسئولان وجود داشته باشد تا حمایت از کالای ایرانی رقم بخورد و تحقق یابد.

گزارش صبح صادق از دیدار صمیمی نماینده ولی‌فقیه در سپاه با خانواده شهدای مدافع حرم تبریز

رقیه غلامی/ سخن از شهداست. شهدایی که در اوج بندگی به حیات جاوید «عند رب» رسیدند. شهدایی که در عصر ما مدافعان حرم نام گرفتند.
وقتی صحبت از دلدادگی می‌شود، دوران دفاع مقدس در ذهن نقش می‌بندد؛ دورانی که تنها درباره آن شنیده و جملاتی را در بیشترین حدش در کتاب‌ها خوانده‌ایم؛ ولی در چند سال اخیر شهدای مدافع حرم این دلدادگی را به زیبایی معنا کردند و به نمایش گذاشتند. شهدایی که فارغ از هیاهوی عصر ارتباطات و مدرنیته و جدای از هر دلبستگی به کسوت و مقام در هر سن و سال و گویش و شهری عاشقانه از عاشقانه‌های زندگی‌شان گذشتند تا بار دیگر عشق را در کتیبه‌های تاریخ روزگارمان با زر بنویسند که مکتب شهادت تنها مسیر سربلندی است. 
استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز در آخرین روز ماه رمضان و در آستانه عید سعید فطر میزبان یکی از یاوران صدیق ولایت، یعنی حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی‌صادقی، نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. یکی از برنامه‌های ویژه ایشان در این سفر دیدار با خانواده‌های شهدای مدافع حرم در منزل آنها بود که با همراهی عزیزان سپاه عاشورا انجام گرفت. حضوری که با قدم با صفا و پر از اخلاص نماینده ولی‌فقیه در سپاه در هنگامه آخرین روز ماه ضیافت الهی پر از معنویت بود.

حس زیارت
با این جملات در افکارم همراه همه مسئولان سپاه عاشورا در همراهی حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی، نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران به منزل مدافع حرم ذاکر حیدری می‌رسیم.
مبالغه نیست اگر بگویم همیشه دیدار با خانواده شهدا برایم ارزش زیارت خانه خدا را دارد، نمی‌دانم چرا چشمانم پر از اشک می‌شود، وقتی تصویر شهید ذاکر را در سینه دیوار می‌بینم. خدای من! این شهدا چه کسانی بودند و... .
با استقبال خانواده شهید از پله‌ها بالا می‌رویم و اندکی پس از خوش‌آمدگویی و تعارف‌های متداول، پدر شهید حیدری از فرزند شهیدش می‌گوید، فرزندی که همرزم سرلشکر کاظمی و شهید شفیع‌زاده، فرمانده توپخانه سپاه پاسداران بود و تا پیش از بازنشستگی سمت جانشینی گروه توپخانه 60 رسالت را داشت.

دلتنگ یاران
این پدر شهید ادامه می‌دهد که: پسرم ذاکر، همیشه در صحبت‌هایش از شهید کاظمی و شهید شفیع‌زاده حرف می‌زد و به حال آنها غبطه می‌خورد. بالاخره هم توانست با دلتنگی‌هایی که برای آنها داشت، خودش را به آنها برساند.
وی می‌افزاید: «حلال و حرام و حق مردم برای شهید همیشه اهمیت داشت و در امور زندگی‌اش همواره تلاش می‌کرد آنها را رعایت کند و در همین امور نیز زبانزد 
همه بود.»
پدر شهید حیدری اضافه می‌کند: «پس از رفتن به سوریه مشخص بود که ذاکر به شهادت می‌رسد. به همین خاطر تقریباً خودمان را هم برای این موضوع آماده کرده بودیم، البته مادرش پس از شهادت فرزندمان کمی بی‌تاب بود و گریه کرد؛ ولی بعدها گفت چرا باید برای فرزندی که چنین جایگاهی دارد، گریه کنم.»

بالاترین درجات
نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم با اشاره پدر شهید به گریه مادرش، می‌گوید: «اگر بدانیم شهدا با شهادت خود به چه جایگاهی دست می‌یابند، هرگز برای آنها گریه نمی‌کنیم؛ چرا که آنها به بالاترین درجه دیدار حق‌تعالی نایل شدند.» 
حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی ادامه می‌دهد: «انسان آفریده شده است تا به کمال برسد و شهادت بهترین مسیر برای رسیدن به کمال است که شهدا با مجاهدت خود این مسیر را انتخاب
 کردند.»

چند رکعت شوق نیایش
هنگامه اذان ظهر می‌رسد. صدای اذان بلند می‌شود و شوق نیایش کبوترانه در دل همه روزه‌داران در آخرین روز از ماه رمضان بال می‌گشاید.
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی آماده اقامه نماز می‌شود و همراهان همراه وی با چند رکعت شوق نیایش عبودیت و بندگی خویش را به آستان دوست می‌برند تا تجربه این لحظات در دفتر خاطرات ذهن‌مان مملو از دلتنگی‌های شیرین بندگی باشد.

هماهنگ‌کننده حرم
دیدار تمام می‌شود و همراه با همه مسئولان راهی خانه شهید سیدرضا مراثی می‌شویم، شهیدی سخت‌کوش و از رزمندگان دوران دفاع مقدس که بنا به صحبت‌های سردار عابدین خرم، فرمانده سپاه عاشورا، هیچ وقت دست از تلاش نکشید و پس از بازنشستگی از کسوت مسئول هماهنگ‌کننده تیپ مکانیزه امام زمان(عج) شبستر، معاونت هماهنگ‌کنندگی حرم حضرت رقیه(س) را بر عهده گرفت و در این کسوت ارزشمند به مقامی ارزشمندتر دست یافت.

برای اسلام
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی در این دیدار پس از سخنان همرزم شهید مراثی، سردار عابدین خرم می‌گوید: «اجر و ارزش شهدای مدافع حرم از شهدای دوران دفاع مقدس کمتر نیست؛ چرا که شهدای مدافع حرم در برابر افرادی ایستادند که به نام اسلام با اسلام ناب جنگ و ستیز می‌کردند.»
وی تأکید می‌کند: «ویژگی مهم شهدای مدافع حرم افزون بر حفظ امنیت کشورمان در جانفشانی‌شان در جبهه مقاومت، دفاع از حریم آل‌الله است و این ویژگی‌ها ارزش جهاد و مجاهدت این شهدا را صد چندان می‌کند.»

یتیم‌نوازی سردار
فرمانده سپاه عاشورا پسر کوچک شهید مراثی را که سال سوم دبستان است، در آغوش گرفته و از درس و مشقش می‌پرسد و او پاسخ می‌دهد زمانی که پدرم شهید شد، سال اول دبستان بودم. همه لحظه‌ای درنگ می‌کنند؛ گویا همه ما در آغاز سال‌های نخست مدرسه‌ایم و آمده‌ایم سرمشق زندگی‌مان را در دفتر عمرمان از شهدا بگیریم و با آن شوق شهادت را مشق کنیم، شهدایی که همه آنچه داریم، از دلدادگی آنهاست.

دستاوردهاي چالش‌برانگيز ستاد ملي زن و خانواده

 کبري فرشچي/ انحراف ستاد ملي زن و خانواده به سمت برابري جنسيتي، آن هم در پوشش عدالت جنسيتي براي نخستين بار در دولت يازدهم و در زمان حضور شهيندخت مولاوردي در جايگاه معاون زنان و خانواده رئيس‌جمهور کليد خورد. هر چند اين ستاد در دولت یازدهم هيچ جلسه‌اي تشکيل نداد، اما ماده 26 لايحه برنامه ششم توسعه مقدمه‌اي براي ورود مباحث عدالت جنسيتي با شاخص‌هاي بين‌المللي به اين ستاد بود. در دولت دوازدهم اگرچه بخت جلسه ستاد ملي زن و خانواده باز شد و رئيس‌جمهور به اين جلسه آمد، اما خروجي اين جلسه هيچ ربطي به وظايفي که قانون براي آن پيش‌بینی کرده نداشت و بيشتر بر تدوين شاخص‌هاي عدالت جنسيتي، آن هم تدوين شاخص‌ها بر اساس شاخص‌هاي بين‌المللي نه شاخص‌هاي ايراني و اسلامي متمرکز شد.
 آيين‌نامه تشكيل ستاد ملي زن و خانواده، ‌بهمن ماه 89 با شش ماده در شوراي معين شوراي عالي انقلاب فرهنگي به تصويب رسيد و مصوبه اين آيين‌نامه نيز در 26 شهريور ‌ماه سال 90 تصويب شد. هدف از تشكيل اين ستاد هم تقويت و تحكيم نهاد مقدس خانواده و پاسداري از قداست آن و استوار ساختن روابط خانوادگي بر پايه حقوق و اخلاق اسلامي و حفظ و ارتقاي جايگاه زنان در تراز جمهوري اسلامي عنوان شد. به بيان ديگر، اين ستاد تشكيل شد تا زمينه‌هاي اجرايي شدن منشور حقوق و مسئوليت‌هاي زن تراز جمهوري اسلامي ايران كه در سال 83 به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيده بود، ضمانت اجرايي پيدا كند.

خروجي‌هاي ستاد ملي زن و خانواده در دولت‌هاي گذشته
در دولت دهم ستاد ملي زن و خانواده شش جلسه با حضور معاون اول رئيس‌جمهور و بدون شركت رئيس‌جمهور تشكيل داد. نتيجه برگزاري اين شش جلسه در مجموع، تصويب 13 مصوبه بود كه دولت و دستگاه‌هاي اجرايي ملزم به اجراي آنها بودند.
تصويب كليات برنامه جامع «تشكيل، تحكيم و تعالي نهاد خانواده»، تصويب كليات برنامه‌ها و اقدامات دستگاهي مربوط به سياست‌هاي جمعيتي مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ‌بررسي دستورالعمل برنامه ملي افزايش نرخ جمعيت و باروري و پيگيري لايحه قانون سياست‌هاي جمعيتي و لغو قانون تنظيم خانواده از مجلس شورا، دستورالعمل برنامه ملي افزايش جمعيت و ارتقاي نرخ باروري و تشكيل جلسه كارگروه تخصصي طرح ملي آموزش زوج‌هاي جوان از جمله مصوبات اين جلسات بود.
ششمين و آخرين جلسه ستاد ملي زن و خانواده در ارديبهشت ماه سال 92 برگزار شد. در اين جلسه قرار شد كميته تخصصي توانمندسازي، كارآفريني و اشتغال‌زايي زنان و خانواده ذيل شوراي عالي اشتغال تصويب شود. همچنين تصويب كليات طرح بيمه زنان خانه‌دار و تشكيل جلسه كارگروه تخصصي به منظور بررسي نحوه اجرايي‌شدن طرح بيمه زنان خانه‌دار و افزايش مدت مرخصي زايمان براي مادران از ۶ ماه به 9 ماه و در نظر گرفتن دو هفته مرخصي براي همسران‌شان و تصويب برنامه اجرايي طرح ملي آموزش زوج‌هاي جوان از ديگر نتايج اين جلسه بود.
ششمين جلسه ستاد ملي زن و خانواده در ارديبهشت ماه سال 92 برگزار شد. در اين جلسه قرار شد كميته تخصصي توانمندسازي، كارآفريني و اشتغال‌زايي زنان و خانواده ذيل شوراي عالي اشتغال تصويب شود. همچنين تصويب كليات طرح بيمه زنان خانه‌دار و تشكيل جلسه كارگروه تخصصي به منظور بررسي نحوه اجرايي ‌شدن طرح بيمه زنان خانه‌دار و افزايش مدت مرخصي زايمان براي مادران از ۶ ماه به 9 ماه و در نظر گرفتن دو هفته مرخصي براي همسران‌شان و تصويب برنامه اجرايي طرح ملي آموزش زوج‌هاي جوان از ديگر نتايج اين جلسه بود. بعد از آن، اين جلسه براي مدت پنج سال تعطيل شد. 

تدوين شاخص‌هاي عدالت جنسيتي غربي 
 ماده 26 لايحه برنامه ششم توسعه مي‌گويد: «به منظور تحقق اهداف مندرج در اصول دهم، بيستم و بيست‌و‌يكم قانون اساسي، اهداف سند چشم‌انداز و سياست‌هاي كلي برنامه ششم مبني بر «تقويت نهاد خانواده و جايگاه زن در آن و استيفاي حقوق شرعي و قانوني زنان در همه عرصه‌ها و توجه ويژه به نقش سازنده آنان» و نيز به منظور بهره‌مندي جامعه از سرمايه انساني زنان در فرآيند توسعه پايدار و متوازن، كليه دستگاه‌هاي اجرايي موظفند با سازماندهي و تقويت جايگاه سازماني امور زنان و خانواده در دستگاه، نسبت به اعمال رويكرد عدالت جنسيتي در سياست‌ها، برنامه‌ها و طرح‌هاي خود و ارزيابي آثار تصميمات خود در آن چارچوب، بر اساس شاخص‌هاي ابلاغي ستاد ملي زن و خانواده اقدام نمايند. معاونت امور زنان و خانواده رياست‌جمهوري موظف است ضمن ارزيابي و تطبيق سياست‌ها و طرح‌هاي دستگاه‌ها و رصد مستمر ارتقاي شاخص‌هاي وضعيت زنان و خانواده، گزارش آن را به طور سالیانه به هيئت وزيران ارائه كند.» شهيندخت مولاوردي در دولت يازدهم وقتي از سوي رسانه‌ها براي تشکيل نشدن جلسه ستاد ملي زن و خانواده مورد انتقاد قرار گرفت با اشاره به ماده 26 برنامه ششم توسعه توضيح داد: «ما تعمداً به ستاد ملي زن و خانواده اشاره كرديم كه در قانون پنج ساله كشور جايگاهي را براي آن ببينيم، چون به نظر مي‌رسد مصوبات اين ستاد ضمانت اجرايي لازم را از طرف دستگاه‌ها ندارد و بسياري از مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي را مي‌بينيم كه روي كاغذ مانده است.»
هفتمين جلسه ستاد ملي زن و خانواده پس از پنج سال تعطيلي، عدالت جنسيتي را محور خود قرار داد، آن هم در حالی که تعريف مشخصي از عدالت جنسيتي ارائه نداده است.
اگرچه ماده 101 قانون برنامه ششم توسعه، مبنای برنامه‌ریزی برای شاخص‌های عدالت جنسیتی را اصول اسلامی تعیین کرده است. «... به اعمال رویکرد عدالت جنسیتی بر مبنای اصول اسلامی در سیاست‌ها، برنامه‌ها و طرح‌های خود و ارزیابی آثار و تصمیمات براساس شاخص‌های ابلاغی ستاد ملی زن و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدام نمایند.» اما آن‌گونه که زهرا آيت‌اللهی رئيس شوراي فرهنگي اجتماعي زنان می‌گوید، وقتي در جلسه از شاخص‌هاي عدالت جنسيتي صحبت شد، رئيس‌جمهور خواست شاخص‌هاي عدالت جنسيتي بر اساس شاخص‌هاي جهاني تنظيم شود. در حال حاضر نيز ظاهراً جريان‌هايي در کارند تا اين شاخص‌ها را بر مبناي اسناد هزاره مانند سند 2030 تنظيم 
کنند.
عدالت جنسيتي بر مبناي شاخص‌هاي غربي همان تساوي جنسيتي و سرآغاز شكاف ميان زن و مرد در جامعه است؛ شكافي كه در جهان غرب نه تنها دستاوردي براي زنان نداشت؛ بلكه ساختار خانواده را هم تحت تأثير خود قرار داد. انديشمندان غربي و جهان غرب در حال بازگشت از مسير اشتباهي است كه در پيش گرفته‌اند و بي‌ترديد اين مسير براي ما هزينه‌هاي زيادي ايجاد خواهد كرد.

نگاهی به پخش تلویزیونی جام جهانی

 مهدی امیدی/ جام جهانی فوتبال اگرچه یک رویداد ورزشی است، اما بیشتر مردم جهان وقایع و بازی‌های این گردهمایی را از طریق رسانه‌ها و در قالب برنامه‌های تلویزیونی دنبال می‌کنند. همچنین در حاشیه این رقابت‌ها فعالیت‌هایی فرهنگی به وجود می‌آید، از جمله تولید سرودها و ترانه‌هایی درباره تیم‌های ملی فوتبال کشورهای مختلف یا نمایشگاه‌ها و کارناوال‌هایی که برای معرفی فرهنگ‌ها، قومیت‌ها و ملت‌های مختلف در محل برگزاری این بازی‌ها برگزار می‌شود. به همین دلیل می‌توان گفت، جام جهانی یک پدیده فرهنگی نیز محسوب می‌شود.
با شروع مسابقات جام جهانی فوتبال، فضای فرهنگی و رسانه‌ای کشورمان نیز تحت تأثیر این گردهمایی بین‌المللی قرار گرفته است. به ویژه اینکه در این دوره از رقابت‌های جام جهانی، تیم ملی فوتبال ایران هم حضور دارد و این اتفاق، بر جذابیت و هیجان این مسابقات افزوده است. پربیننده‌ترین برنامه‌های صداوسیما در این روزها برنامه‌های ورزشی است. برخی از مسابقات مهم، از جمله بازی‌های تیم ملی ایران نیز روی پرده چند سینما می‌رود و مردم از تماشای فوتبال در سینما بیش از فیلم استقبال می‌کنند.
صداوسیما امسال با برنامه «2018»(بیست، هجده) شبکه سه سیما به استقبال جام جهانی رفته است؛ برنامه‌ای که با اجرا و تهیه‌کنندگی عادل فردوسی‌پور، از میانه هر روز تا بامداد فردا به نمایش درمی‌آید. البته همه زمان این برنامه مختص پخش مسابقات نیست و بخش‌های دیگری همچون اخبار، تفسیر، حواشی، معرفی کشورها، تبلیغات، مسابقه پیامکی و... نیز در آن گنجانده شده است. ضمن اینکه شبکه ورزش هم با برنامه «فصل داغ فوتبال» به این موضوع اختصاص یافته است. همه این برنامه‌ها، به خصوص «2018» مجموعه‌های سرگرم‌کننده‌ای هستند و به همین دلیل هم از مخاطب بالایی برخوردارند. جذابیت ذاتی فوتبال و حاشیه‌های آن، به خصوص اگر در قالب مجموعه مسابقات مهم و بزرگی چون جام جهانی باشد سبب می‌شود تا یک برنامه تلویزیونی که به آن می‌پردازد نیز مورد توجه قرار گیرد و مخاطب بسیاری داشته باشد. 
یکی از ویژگی‌های رسانه‌ای شدن فوتبال این است که وارد زندگی روزمره مردم می‌شود. هر روز وقت زیادی از برنامه‌های صداوسیما صرف پخش این برنامه‌ها می‌شود. در این روزها برخی از مردم و جوانان ساعت‌هایی طولانی را صرف تماشای برنامه‌های ورزشی و پخش زنده مسابقات جام جهانی و تحلیل‌ها و گزارش‌های حاشیه‌ای آن می‌کنند. این یک فرصت رسانه‌ای استثنایی برای بالا بردن آگاهی مردم و ارتقای سطح فرهنگ جامعه است. اما اتفاق قابل انتقاد این است که این برنامه‌ها بیشتر جنبه سرگرم‌کنندگی دارند، یا در آنها صرفاً به مباحث فنی فوتبالی پرداخته می‌شود. البته تحلیل و تفسیر فنی مسابقات، یک امر لازم در برنامه‌های اختصاصی فوتبال است. اما وقتی عامه مردم مخاطب چنین برنامه‌هایی هستند باید به جنبه‌های دیگری از این موضوع که به زندگی مردم ارتباط دارد نیز پرداخته شود. همچنان که برنامه «2018» شبکه سوم سیما نیز در بخش‌هایی به معرفی کشورها می‌پردازد. به این ترتیب که پیش از هر مسابقه، به تاریخچه و شرایط اجتماعی و سیاسی کشورهایی که قرار است با هم مسابقه دهند اشاره می‌کند. اما مشکل این است که بسیاری از واقعیت‌ها در آیتم‌های مربوط به معرفی کشورها سانسور می‌شود. مثلاً آیتمی که در آن کره جنوبی معرفی شد، نگاهی بسیار تبلیغاتی داشت. گویی سفارت کره جنوبی سفارش ساخت این بخش را داده بود. همچنین در بخش مربوط به فرانسه، هیچ اشاره‌ای به تاریخ سیاه استعمار در فرانسه نشد. چطور ممکن است برنامه‌ای در صداوسیمای جمهوری اسلامی درباره تاریخ فرانسه پخش شود، اما در آن جنایات شنیع فرانسه در الجزایر نادیده گرفته شود؟! به صراحت می‌توان گفت، جای تحلیل جامعه‌شناختی فوتبال در این برنامه‌ها خالی است و تماشای این برنامه‌ها هیچ نکته‌ای به اطلاعات و سواد فرهنگی و اجتماعی مخاطب اضافه نمی‌کند.
در واقع با یک رویکرد خنثی و بی‌هدف، در گزارش مسابقات روبه‌رو هستیم. یکی از ابعاد مسابقات بین‌المللی فوتبال که جام جهانی در رأس آنها قرار دارد، تقویت غرور ملی است. به همین دلیل نیز گزارشگران فوتبال اغلب تلاش می‌کنند مسابقات تیم‌های ملی فوتبال خود را با لحنی حماسی گزارش کنند. اما بازی اول ایران، یعنی مسابقه تیم ملی کشورمان با تیم مراکش، نشان داد که عادل فردوسی‌پور برخلاف عنوان کتابش، اعتقاد چندانی به «فوتبال علیه دشمن» ندارد. شگفت‌انگیز است که این گزارشگر باتجربه با وجود بیش از 20 سال فعالیت در حوزه فوتبال، هنوز متوجه نشده که یک مسابقه فوتبال، همچون یک درام دارای فراز و فرودهای متعددی است. طی 90 دقیقه در یک رقابت، اتفاقات زیادی رخ می‌دهد و ابتدا و انتهای یک بازی هیچ‌گاه شبیه هم نیست. بارها در همین مسابقات جام جهانی شاهد بوده‌ایم که تیمی بازی را ضعیف شروع کرده و دو گل عقب افتاده، اما در نهایت برنده از زمین بیرون آمده است. اما چرا با وجود این تجارب، فردوسی‌پور در دقیقه 20 آرزو می‌کرد که ای کاش بازی در همین لحظه تمام شود تا تیم ایران بازنده بیرون نیاید؟ این حرف، با ذات فوتبال که مبتنی بر مبارزه و خلق حماسه است، نسبتی ندارد. حتی گزارشگر یکی از شبکه‌های خارجی در پایان بازی ایران و مراکش به ماجرای تحریم‌ها علیه فوتبال ایران اشاره کرد و اینکه تیم کشورمان توانست با وجود این مسائل، بازی را برنده شود. اما چرا گزارشگر صداوسیما خاموش بود؟
اما در بازی دوم، یعنی مسابقه با تیم اسپانیا محمدجواد خیابانی در تمام ۹۳ دقیقه بازی در کنار گزارش خوب خود به تقویت روحیه و ایجاد امید مشغول بود و به نحوی گزارش کرد که با وجود شکست دلاورانه در برابر بهترین‌های فوتبال جهان چیزی از غرور و بازی قوی بچه‌ها کم نکرد.
یکی دیگر از جنبه‌های انتقادآمیز از برنامه «2018» حضور پررنگ تبلیغات تجاری در متن برنامه است. مجریان موظفند که دائم اسپانسر برنامه را تبلیغ کنند. گاهی فضای برنامه و تأکید مکرر بر ارسال یک شماره و استفاده از یک نرم‌افزار تلفن همراه برای کسب جایزه، فضای برنامه را به مراسم بخت‌آزمایی شبیه می‌کند!
فوتبال یک ورزش خنثی و خالی از ذهنیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیست. همچنان که روزنامه گاردین چند سال پیش از مسابقات جام جهانی فوتبال با عنوان «جام نمایش سرمایه‌داری» یاد کرده بود. به همین دلیل هم برنامه‌های تلویزیونی مرتبط با فوتبال نیز نمی‌تواند خنثی و بدون رویکرد اجتماعی و سیاسی خاصی باشد. مخاطب گسترده برنامه‌های تلویزیونی جام جهانی که اغلب‌شان نیز کودکان، نوجوانان و جوانان هستند، یک فرصت فرهنگی کم‌نظیر برای تأثیرگذاری فرهنگی است که متأسفانه صداوسیما تا اینجای کار این فرصت را از دست داده است.

فرمانده کل سپاه از توان افزایش برد موشکی خبر داد

 حسن ابراهیمی/  فرمانده کل سپاه گفت: «پیروزی یمن نزدیک است و در روزهای اخیر شاهد شکست ائتلاف بزرگ آمریکایی‌ و اروپایی‌ با کشورهای مرتجع منطقه در [بندر] الحدیده هستیم.»
سردار سرلشکر محمدعلی جعفری طی سخنانی در همایش بسیج اساتید که با عنوان «استاد در تراز انقلاب» در دانشگاه تهران برگزار شد، اظهار داشت: «ما باید ببینیم استاد تراز انقلاب اسلامی در کجا پرورش می‌یابد؟ صرفاً در محیط علمی یا در محیط‌ مبارزه و جهاد و با استفاده از علم که پاسخ را باید در مؤلفه دوم جست‌وجو کرد.»
وی اضافه کرد: «البته استاد تراز انقلاب اسلامی باید در محیط‌های غیر علمی هم فعالیت داشته باشد و بدانیم که عرصه جهاد امروز برای استادان در داخل کشور و ساختن کشور است.»
سردار جعفری با بیان اینکه به شدت نیازمند مجاهدت و تلاش علمی در عرصه‌های اجتماعی هستیم، گفت: «استادان بسیجی و انقلابی باید در عرصه حل معضلات اجتماعی پیشتاز باشند.»
فرمانده کل سپاه، تطبیق علوم انسانی مورد نیاز کشور با علوم اسلامی را از جمله اولویت‌ها دانست و افزود: «این یک عرصه جهادی است که باید در آن کار شود.»
سردار جعفری اظهار داشت: «رهبر معظم انقلاب، انقلاب را دارای پنج مرحله می‌دانند که ما اکنون در مرحله سوم آن هستیم.»
فرمانده سپاه با تأکید بر اینکه نمی‌توان انقلاب اسلامی را از جمهوری اسلامی جدا کرد، افزود: «در این 40 سال، انقلاب اسلامی دستاوردهای بسیاری داشته است که از جمله آنها بیداری اسلامی و اثرات انقلاب اسلامی در منطقه و جهان است.»
وی ادامه داد: «پیروزی یمن نزدیک است و در روزهای اخیر شاهد شکست ائتلاف بزرگ آمریکایی‌ و اروپایی‌ها با کشورهای مرتجع منطقه در [بندر] الحدیده هستیم.»
سردار جعفری با بیان اینکه جهاد علمی در عرصه‌های علوم انسانی نیاز جدی است، افزود: «اینکه دوست و دشمن جمهوری اسلامی را در عرصه دفاع و امنیت موفق می‌دانند، به دلیل حاکمیت تفکر جهادی ناب محمدی و اتکا به مردم در این حوزه است.»
وی در ادامه گفت: «رقابت‌ها و سیاست‌ها در یک چرخه غلط افتاده و این مشکل کشور است.»
وی همچنین بزرگ‌ترین مانع پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در داخل کشور را جریان فکری مقابل جریان اسلامی ناب دانست و افزود: «آخرین اقدام آنها نامه یکصد نفری است که جمهوری اسلامی با ترامپ مذاکره کند؛ اینها با آمریکا و دشمن مردم همراهی کرده و زمینه را فراهم می‌کنند.»
وی با اشاره به اظهار نظر اندیشکده وابسته به کنگره آمریکا که اعلام کرده است ایران بزرگ‌ترین زرادخانه موشکی منطقه را دارد، تصریح کرد: «توان موشکی ما متکی به توان علمی است.»
فرمانده کل سپاه تأکید کرد: «ما توان افزایش برد موشک‌ها به بیش از دو هزار کیلومتر را داریم؛ ولی فعلاً این سیاست ما نیست؛ زیرا بسیاری از اهداف ما و منافع دشمن در همین برد دو هزار کیلومتر است، از این رو آمریکایی‌ها در حوزه نظامی ورود نمی‌کنند.»

صبح صادق سناریوهای پیش روی قاره سبز در مواجهه با آمریکا بر سر آینده برجام را بررسی می‌کند


 دکتر حنیف غفاری/ برجام پیمان مهمی است و از منظرهای مختلفی قابل بررسی است. مطالعه برجام از منظر اقتصاد سیاسی، اختلافات ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا و توانمندی اروپا برای تداوم آن در آینده، این سؤال مهم را در اذهان ایجاد می‌کند که آیا به راستی اروپا توان برآوردن اهداف و تأمین منافع ایران از قبل این پیمان را دارد؟ 

ترامپ و حمایت
 از ملی‌گرایی اقتصادی
دونالد ترامپ در جریان رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶ ایالات متحده آمریکا یک شعار اقتصادی خاص داشت، حمایت‌گرایی (productionism) به معنای تقویت ظرفیت اقتصاد داخلی در مغایرت با تجارت آزاد بین‌المللی، یعنی حمایت از صنایع داخلی و حمایت از ملی‌گرایی اقتصادی بدون توجه به قواعد خاص بین‌المللی حاکم بر نظام بین‌الملل. این شعار همچنان سرلوحه برنامه‌ها و اقدامات عملی ترامپ در قدرت نیز است.
شعار ترامپ با استقبال رأی‌دهندگان آمریکایی، به ویژه کارگران سفیدپوست مواجه شد و وی را دلگرم کرد تا به تغییر مواجهه آمریکا در دوران جدید با برخی از پیمان‌های اقتصادی خارجی بیندیشد. برای نمونه کارگران آمریکایی معتقد بودند که در جریان انعقاد پیمان نفتا بین آمریکا، مکزیک و کانادا ۷۰۰ هزار شغل از آمریکا خارج شد و به سمت مکزیک رفت، درباره کشور چین هم همین‌طور بود. وقتی آمریکا پیمان‌های تجارت آزاد را با کشورهای دیگر جهان برقرار کرد بسیاری از کارگران آمریکایی بیکار شدند و در مقابل کارگران چند ملیتی بودند که در کشورهای خارج از مرزهای آمریکا به فعالیت خود ادامه می‌دادند. دونالد ترامپ در چنین وضعیتی اعلام کرد: «من این ساختار را بر هم می‌زنم و یک ساختار جدید مبتنی بر حمایت‌گرایی اقتصادی به وجود می‌آورم.» بعد از اینکه ترامپ وارد کاخ سفید شد زمان عملی کردن شعار حمایت‌گرایی اقتصادی فرا رسید. او اولین کشوری را که نشانه گرفت چین بود؛ چرا که کسری تراز تجاری آمریکا و چین ۳۴۷ میلیارد دلار بود، اما این رقم درباره اتحادیه اروپا ۱۴۶ میلیارد دلار بود؛ یعنی در حقیقت کسری تجاری آمریکا و چین همان نسبت کاهش صادرات به واردات سه برابر اتحادیه اروپا بود، به همین دلیل آمریکا اول چین را هدف قرار داد و اینگونه، چین دشمن اقتصادی درجه یک ایالات متحده آمریکا شد.

کانون‌های اختلاف 
بین آمریکا و اروپا
نحوه مواجهه آمریکا با اتحادیه اروپا در گذشته با وجود کسری تجاری ۱۴۶ میلیارد دلاری، اما به دلیل پیوندهای فرهنگی و گفتمانی میان آمریکا و اتحادیه اروپا قدری متفاوت بود؛ یعنی با اتحادیه اروپا در بحث اقتصاد سیاسی که معادلات امنیتی، سیاسی و حتی مبادلات فرهنگی دو مجموعه را در کنار اقتصاد مورد توجه قرار می‌دهد، لزوماً بحث منافع اقتصادی میان آمریکا و اروپا موضوعیت نداشت. در دوران اوباما، کلینتون و حتی در دوران بوش پسر به این شکل بود؛ یعنی کسری تجاری وجود داشت، حمایت‌های آمریکا از اروپا در ناتو و هزینه‌هایی که می‌کرد وجود داشت، اما آمریکا به این روند راضی بود؛ چرا که دولتمردان سابق آمریکا معتقد بودند با وجود ضرر اقتصادی در مبادلات با اروپا، اما به لحاظ امنیتی اروپا را زیر چتر خود می‌گیریم و از قدرت اروپا در راستای منافع خود بهره‌برداری می‌کنیم. اما این روند و معادله در دوران ترامپ به هم ریخت. در دوران بوش و دوران اوباما «امنیت»، محور بود، اما در دوران ترامپ «اقتصاد»، محور شد و احیای اقتصاد مرکانتیلیستی در دستور کار ترامپ قرار گرفت. در این نوع اقتصاد، دخالت صریح دولت در اقتصاد در راستای کسب منافع و قدرت اقتصادی بیشتر مد نظر است. 
با نگاه تاجرمسلک ترامپ در وضعیت فعلی در دو حوزه میان آمریکا و اروپا اختلافات اقتصادی عمیقی وجود دارد؛ اختلافاتی چون:
1ـ بحث تأمین هزینه‌های امنیتی، دفاعی و نظامی ناتو؛
2ـ بحث تعرفه‌های گمرکی که از فولاد و آلومینیوم شروع شده و به اقلام و اجناس دیگر هم تسری می‌یابد.
این اختلاف‌نظر بین آمریکا و اروپا مبنایی است؛ یعنی یک اختلاف ساده نیست که در آینده گسترش پیدا نکند؛ بلکه اختلافی زیربنایی است؛ چون ترامپ عملاً قواعد تجارت آزاد را هدف قرار داده که آمریکا پیشتر نظم‌دهنده آن و اقتصاد بین‌الملل بوده است. اما اکنون اعلام می‌کند که من تجارت آزاد را قبول ندارم و بارها در سخنرانی‌های خود آن را به چالش کشیده و به صراحت به حمایت‌گرایی اقتصادی به مثابه ساختار جایگزین آن اشاره کرده است.

مؤلفه‌های 
حمایت‌گرایی اقتصادی
حمایت‌گرایی اقتصادی؛ ساختار جایگزین مد نظر ترامپ چند مؤلفه خاص دارد:
1ـ وضع تعرفه‌های گمرکی بر کالاهای وارداتی؛ این یکی از شاخصه‌هاست، مثل همان کاری که ترامپ در قبال فولاد و آلومینیوم با اروپا و چین و کانادا و نفتا انجام داد. 
2ـ اختصاص یارانه به تولید داخلی؛ نتیجه این کار تقویت شرکت‌های داخلی در کنار تضعیف شرکت‌های خارجی است.
3ـ دستکاری نرخ ارز؛ مواقعی که ترامپ یا مقامات آمریکایی اقتصادشان را در معرض خطر می‌بینند، نرخ ارز را به نفع تولیدکننده داخلی دستکاری می‌کنند.
4ـ سختگیری در قبال قوانین معنوی مالکیت؛ یعنی یک سری قوانین سختی وضع شود که کالایی نتواند وارد کشورشان شود. ترامپ، چین را به این شکل مهار کرد و با اتحادیه اروپا هم که در این دو حوزه اختلاف دارد، تنها یک مجموعه مانده بود و آن پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی(نفتا) بود که باید فکری برای آن می‌کرد.
تحقق حمایت‌گرایی اقتصادی ترامپ مستلزم روندها و تغییراتی بود که باید در حاکمیت و بدنه دولت آمریکا به منصه ظهور و بروز برسد. بر این مبنا، نشاندن جان بولتون تندرو بر کرسی مشاورت امنیتی رئیس‌جمهور آمریکا هزینه این تغییر بود؛ چرا که مک مستر، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا نمی‌توانست این کار را انجام بدهد؛ یعنی دقیقاً ترامپ در حال چیدن پازلی است که به اصطلاح، اقتصاد، امنیت و سیاست در عرض همدیگر، اما با محوریت اقتصاد تعریف می‌شود.

واقعیت تقابل اقتصادی
 اروپا و آمریکا
اما در غوغای رسانه‌ای تقابل به ظاهر اقتصادی شکل گرفته بین آمریکا و اتحادیه اروپا این سؤال مجال طرح می‌یابد که وضعیت برجام و ایران چه می‌شود؟ آیا مفرّی برای کسب سود و منافع از برجام برای ایران با توجه به این وضعیت متصور است یا خیر؟ ایران می‌تواند به این اختلاف تکیه کند و به واسطه آن برجام را حفظ کند؟ 
با خروج ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران، کشورهای اروپایی اعلام ‌کردند که برجام را حفظ خواهند کرد. اما در همین نقطه اقتصاددان‌های اروپایی ادعای سیاستمداران اروپایی را به چالش کشیدند؛ چرا که به صورت متوسط در اتحادیه اروپا ۲۰ درصد اقتصاد در اختیار بخش دولتی و ۸۰ درصد اقتصاد در اختیار بخش خصوصی است. وقتی نسبت این دو ۲۰ به ۸۰ هست و بیشتر شرکت‌های عظیم اقتصادی در اروپا به بخش خصوصی تعلق دارند و حتی شرکت‌های نفتی در کشورهایی مانند ایتالیا باز هم به بخش دولتی تعلق ندارند، یا در بهترین حالت نیمه‌دولتی یا نیمه‌خصوصی هستند، معادله کاملاً مشخص است؛ یعنی اتحادیه اروپا حتی اگر بخواهد هم، قدرت اینکه بتواند شرکت‌های خصوصی را به معامله اقتصادی با ایران وادار کند، نخواهد داشت. لذا در اولین موضع اتحادیه اروپا اعلام کرد که ما یک‌سری راهکارهایی را تعیین می‌کنیم برای اینکه به شرکت‌های اقتصادی برای حضور در ایران مشاوره بدهیم و در عین حال از آنها در سرمایه‌گذاری حمایت کنیم؛ اولاً، این موضوع که از سوی اتحادیه اروپا مطرح شد معطوف به شرکت‌های کوچک و متوسط است. مقامات اروپایی به صراحت در مذاکرات برجام اعلام کردند ما نمی‌توانیم نسبت به ترک تهران از سوی شرکت‌های بزرگ اروپایی مثل توتال اقدامات ممانعتی انجام دهیم و آنها را مجبور کنیم به مراوده اقتصادی با ایران ادامه دهند. البته وعده دادند زمینه‌های فعالیت شرکت‌های کوچک و متوسط اروپایی را در ایران فراهم کنند.
البته، در موضوع تحریم باید توجه داشت که در نظام بین‌الملل، هم تحریم داریم هم بلاک کردن و این دو موضوع از هم متمایزند. تحریم، قطع کلی مراودات اقتصادی یک کشور با کشور دیگر است؛ اما بلاک کردن علاوه بر قطع مراودات کشوری با کشور دیگر، به این معناست که مسیر برقراری مراوده اقتصادی با دیگران نیز مسدود شود. آمریکا در وضعیت کنونی عملاً از حربه بلاک استفاده می‌کند، نه تحریم. واژه تحریم برای تبیین وضعیت فی‌مابین اشتباه و نارساست و ترجمه تحریم‌های ثانویه برای آن استفاده می‌شود. 
شرکت‌های اروپایی در معرض تهدیدات و تحریم‌ها و جریمه‌های سنگین ایالات متحده آمریکا بر اساس قانونی که پیشتر در زمینه تحریم‌های کوبا و در زمان ریاست‌جمهوری بیل کلینتون وضع شد و متعاقب آن پارلمان اروپا قانونی را برای دور زدن تحریم‌های کوبا تصویب کرد، می‌توانند هزینه تحریم ایران را تحمل کنند، اما به دلیل پرهزینه بودن و جایگاهی که ایران برای آنها دارد و سطح تراز تجاری بین آنها با آمریکا در مقایسه با ایران، اروپا نمی‌تواند و نمی‌خواهد بر سر برجام وارد مناقشه اقتصادی با آمریکا شود.

سناریوهای پیش روی
 اروپا و آمریکا
با بررسی سناریوهای مختلف پیش روی اروپا و آمریکا در قبال برجام، سه سناریوی مهم را می‌توان تصور کرد؛ یعنی در حقیقت اروپا در قبال آمریکا سه سناریو می‌تواند تعریف کند:
1ـ سناریوی تعامل؛ این سناریو ترجمان همان رفتاری است که ترزا می نخست‌وزیر انگلیس در قبال خروج آمریکا از برجام انجام می‌دهد. وی می‌گوید، اگر آمریکا اتحادیه اروپا را تحریم و تعرفه گمرکی علیه ما وضع کرد، یا اگر از برجام خارج شد و روابط ما با ایران را به هم زد، نه تنها نباید واکنش نشان بدهیم؛ بلکه باید با مذاکره و گفت‌‌وگو موضوع را حل کنیم.
2ـ سناریوی مهار؛ مبتنی بر این سناریو، اروپایی‌ها بر مبنای گفت‌وگو، اما با گارد بسته در مقابل آمریکا ظاهر می‌شوند. آلمان و فرانسه طرفدار این سناریو هستند. پس از اینکه مکرون رئیس‌جمهور فرانسه و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان متوجه شدند که نمی‌توانند از طریق تعامل با ترامپ موضوع را حل کنند، کم‌کم و با شیب ملایم به سمت سناریوی مهار آمریکا حرکت می‌کنند. در این سناریو، آغوش شما برای هر اقدام، مانند تعامل آمریکا باز نیست؛ اما در عین حال با آمریکا گفت‌وگو می‌کنید که به یک فرمول و راهکار سومی برسید که به منزله رفتار نهایی و فرمول رسمی مد نظر قرار گیرد. ترزا می نخست‌وزیر انگلیس هفته گذشته سخنان تأمل‌برانگیزی گفت. وی گفت، ما می‌توانیم اختلافات خودمان را با ایالات متحده آمریکا بر سر برجام با گفت‌وگو حل کنیم. این یعنی انگلیس دوباره درصدد احیای راهبرد تعامل با آمریکاست. البته، ترامپ که از موضعش عقب نمی‌نشیند، پس منظور خانم می این است که اروپا خودش را با رفتار برجامی ترامپ وفق می‌دهد. این یعنی تقسیم کار اروپایی و آمریکایی در حفظ تحریم‌های برجام ایران بدون برخورداری از منافع آن. 
3ـ سناریوی تقابل؛ سومین راهبرد قابل تصور بین اروپا و آمریکاست. اینکه اصلاً اروپا وارد این مرحله می‌شود یا خیر و اصلاً توان آن را دارد یا نه؛ سؤالاتی جدی است که قرائن نشان می‌دهد، فعلاً هم وارد نمی‌شود. تقابل، مهم‌ترین راهبرد محسوب می‌شود. اگر قرار باشد اروپا برجام را حفظ کند و اروپا بخواهد این کار را انجام دهد باید در قالب این راهبرد انجام بدهد، اما سؤال مهم در اینجا توانمندی اروپا و حتی خواستن اروپاست که محل تأمل جدی است. اروپا به دلیل هزینه‌های اقتصادی، هزینه‌های امنیتی و نیازهایی که در ناتو به ایالات متحده آمریکا دارد، هرگز وارد تقابل برجامی تمام‌عیاری که ما با ادبیات خود از اروپا انتظار داریم با ایالات متحده آمریکا نخواهد شد. 

فعال‌سازی
 ظرفیت‌های داخلی
تقابل اقتصادی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا یک تقابل جدی است، اما سطح و قدرت واکنش اتحادیه اروپا نسبت به اقدامات آمریکا به اندازه‌ای نیست که به حفظ برجام منجر شود؛ لذا سودی هم برای ما ندارد و هدف غایی برجام، یعنی لغو تحریم‌ها را برآورده نمی‌کند. رهبر معظم انقلاب هم در سخنرانی خودشان به این نکته اشاره کردند که هدف برجام این نبوده که بین آمریکا و اروپا اختلاف بیندازد؛ بلکه هدف رفع تحریم‌ها بود. حال این سؤال مطرح است که چه باید کرد و آینده برجام با اروپایی‌ها چه می‌شود؟ 
 به نظر می‌رسد، دولت به دلیل باز کردن حساب ویژه برای برجام در گره‌گشایی از مشکلات داخلی همچنان به آن امیدوار بوده و تمایل دارد آخرین شانس‌ خود را پس از خروج آمریکا از برجام با اروپا به آزمون بگذارد؛ لذا با کوچک‌ترین کورسوی امید همانند وضعیت انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا و کاهش محبوبیت ترامپ، در بدنه و حتی رأس دولت این‌طور تحلیل می‌شود که می‌توان به برجام امید بست. این تحلیل با احترام به دولت به نوعی سوغات ظریف از دیدار با جان کری است که وی با نوستالژی به برجام و تحلیل وضعیت سیاسی ایالات متحده آمریکا، معتقد است، باید صبر کرد و زمان را تا آبان، موعد انتخابات آمریکا مدیریت کرد تا به زعم آنها ترکیب کنگره و سنا به نفع دموکرات‌ها رقم بخورد. آنگاه، می‌توان با طرح بحث استیضاح ترامپ، وی را به حفظ برجام وادار کرد. آقای روحانی هم به این موضوع اشاره کردند؛ موضوعی که می‌تواند زمینه یک تصمیم‌گیری اشتباه را فراهم کند؛ زیرا در خوش‌بینانه‌ترین حالت در سنا که یک‌سوم نمایندگانش تغییر خواهند کرد، نصاب آرای دموکرات‌ها در انتخابات پیش رو نمی‌تواند به نتیجه دو‌سوم که برای خنثی‌سازی وتوی رئیس‌جمهور لازم است منجر شود؛ چرا که مجلس سنا به دو‌سوم آرای کل، یعنی حداقل ۶۶ رأی نیاز دارد تا وتو رئیس‌جمهور ترامپ بی‌اثر شود. این یعنی دموکرات‌ها باید ۶۶ کرسی سنا را به خودشان اختصاص بدهند، اما دموکرات‌ها با یک حساب ساده ریاضی نمی‌توانند ۶۶ کرسی سنا را کسب کنند؛ زیرا الآن دموکرات‌ها ۴۹ کرسی در سنا دارند که از بین یک‌سوم کرسی‌هایی که قرار است بر سر آنها رقابت صورت بگیرد، هشت کرسی‌ آن فقط متعلق به جمهوریخواهان است و بقیه دست خود دموکرات‌هاست؛ یعنی در بهترین حالت دموکرات‌ها می‌توانند هشت کرسی اضافه کنند، به این میزان که می‌شود ۵۷ کرسی و تا ۶۶ کرسی هنوز 9 کرسی فاصله دارد.
 طرفداران دولت ممکن است اینگونه استدلال کنند که از احتمال مخالفت برخی از جمهوریخواهان سنتی ترامپ هم می‌توان بهره برد، اما برخی از دموکرات‌ها هم هستند که کاملاً مخالف استیضاح ترامپ هستند. دموکرات‌ها حتی اگر در بهترین حالت همه کرسی‌های سنا را هم ببرند نمی‌توانند به 66 کرسی دست پیدا کنند. پس این استدلال یک استدلال غیر واقعی است که می‌تواند ما را با اشتباه در حوزه تصمیم‌گیری مواجه کند.
اما باید به توانمندی‌ها و فعال‌سازی ظرفیت‌های درونی توجه کرد و با رویکرد مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان راه‌ها را گشود. پیش‌زمینه این موضوع، ناامیدی دولت از نگاه به بیرون رسیدن به این واقعیت تلخ است که برجام نتوانست از مشکلات داخلی ایران گره‌گشایی کند و البته از پیش مشخص بود که آنها نمی‌گذارند برجام گرهی باز کند؛ زیرا برجام با فکت‌شیت آمریکایی هدفی جز همین وضعیتی که امروز در آن قرار داریم، نداشت. اما این تجربه گرانقدر در کنار دیگر تجارب مهمی که ما در چهار دهه مبارزه بی‌امان با آمریکا داشته‌ایم، داشته خودی است و می‌توانیم بر آن تکیه کنیم. خداوند متعال نیز در پرتو باور ما به امدادهای الهی راه‌های به ظاهر ناممکنی را به روی این ملت باز کرده است. البته باید نگرانی دولت در تأمین اقتصاد و معیشت و امنیت مردم و جامعه را درک کرد و به کمک دولت آمد. دولت باید از طریق دیپلماسی رسمی و غیر رسمی از اروپایی‌ها برای همین مشکلات تضامین محکم بگیرد. 
ملت نیز می‌توانند با دیپلماسی عمومی و مطالبه‌گری از طریق رسانه‌ها پشتیبان دولت در تضمین‌های اروپا و استحکام آنها باشد و هم دولت بداند مردم حاضر نیستند دیگر برگ‌های قدرت خود را در مذاکره با اروپا به ثمن بخس بفروشد. در اوضاع فعلی افکار عمومی به شدت به این موضوع حساس شده و باید با مدیریت درست آن و جهت‌دهی انقلابی به آن، اقدامات عهدشکنانه آمریکایی‌ها را تابلو کرد و پیش روی نسل جوان که تازه از نزدیک با گفتمان خدعه و فریب آمریکایی آشنا می‌شود، گذاشت. دأب رهبری همین است که با وجود انتقادات به عملکردها در حوزه نبودن تضمین کافی و محکم، خود برجام یا دولت را مورد هدف قرار نمی‌دهند؛ بلکه بحث بدعهدی آمریکا را مطرح می‌کنند که به دلیل خوی استکباری به هیچ پیمانی وفادار نیست. به عبارت دیگر، در اوضاع کنونی باید به جای تقویت و دامن زدن به دوگانه برجام یا ضد برجام که زمین بازی دشمن است، بحث ضدیت با رفتار عهدشکنانه آمریکا در مقابل برجام مد نظر قرار گیرد.  
نکته مهم بعدی این است که نباید به گونه‌ای رفتار شود که اگر در این مرحله به نتیجه دلخواه دولت نرسیدیم، آخر دنیا می‌شود، نه باید به جایگزین‌های داخلی توجه کرد. این جایگزین برای برجام، در بیان رهبر معظم انقلاب معرفی شده است و آن فعال‌سازی ظرفیت‌های درون‌زای اقتصادی کشور 80 میلیونی با جمعیت 300 میلیونی در 16 کشور همسایه است. ما ظرفیت‌های اقتصادی مهم و سوددهی داریم که هنوز بالقوه مانده و فعلیت نرسیده، باید در سایه تشریح مؤلفه‌های اقتصادی مقاومتی و فرموله کردن آن برای جوانان و دانشجویان، فضای یأس و ناامیدی مطمح‌نظر دشمن را از جامعه زدود.  
منظور از اقتصاد مقاومتی به معنای تمرکز بر داخل با هدف فراموش کردن بیرون نیست؛ بلکه به معنای ارتباط با بیرون در راستای تقویت اقتصاد داخل است. اقداماتی که ترامپ در آمریکا انجام می‌دهد، مانند حمایت‌ از اقتصاد داخلی و کارگر آمریکایی با شعار «اول آمریکا» از جنس مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی است. مهم این است که برای عبور از این مرحله چالش‌ساز باید از تمامی ابزارهای نوین، از تمامی راهکارها و از تمامی کارشناسان استفاده لازم را کرد.